آیا ابراز تمایل کردن به مرد نا محرم متاهل گناه است؟

تب‌های اولیه

241 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نسیم رحمت;451151 نوشت:
مجاز بودن انتخاب چند همسر برای مرد به جهت ساماندهی جامعه است در حالی که ابراز علاقه شما به مرد متاهل، موجب به خوردن سامان خانواده است و بین این دو فرق بسیاری است.
علاوه بر آن که شرطی که شما برای ازدواج با آن فرد متاهل گذاشته اید با گفته شما فرق می کند.
فرض می گیریم که ابراز علاقه اشکال نداشته باشد، شما می گویید : "تا وقتی من به یه مرد متاهل ابراز تمایل نکنم ... که اون مرده نمیتونه 4 تا زن اختیار کنه ... باید من این کار رو بکنم تا اون بتونه 4 تا زن داشته باشه"
سوال من از شما این است این چه جور ابراز علاقه ای است که با آن حتی خواسته خود شما هم محقق نمی شود زیرا چگونه این مرد می تواند 4 زن داشته باشد در حالی که شما شرط ازدواج با او را طلاق همسر قبلی اش قرار داده اید؟!!!!!
اگر بنا باشد هر زنی این شرط را بگذارد، تحقق چند همسری محال می شود.

کاربر گرامی؛
اگر کمی دقت کنید خواهید دید جواز اختیار 4 همسر و بلکه ....برای مردان تنها در صورتی محقق می شود که ایشان در کنار هم و به صورت همزمان باشند و به قول معروف "هوو"ی یکدیگر باشند.
آیا شما حاضرید هوو باشید؟!!

سلام ...
من از کجا باید بدانم اگر میخواهم با مردی ازدواج کنم ... اون آقا به دنباله این هست که میخواهد دستی به سرو سامان جامعه بکشد و دلش برای جامعه سوخته ... یا اینکه به دنباله مطلوبه دلش هست ... و اگر قصدش عشق ورزی به من باشه نه درست کردنه جامعه از او فاصله بگیرم ... به نظره من کم کم شما دارین از مقام عدالت خارج میشین ... به بهانه درست کردنه من لطفا امضای من رو نقض نکنین ...

در ثانی ...باز هم میگویم ... فصل الخطاب فقه هست ... نه اون چیزی کهما تو ذهنمون فکر میکنیم ...

نسیم رحمت;451160 نوشت:
سلام

و سلام بر شما
نظر من هم مثل نظرات شماست این که مردی که نمیتونه عدالت رو (به معنی کامل نه فقط تقسیم نوبت بین زنان دائمش) رعایت کنه نباید زن بگیره.
منتها من به این نتیجه رسیدم ما حداقل یه پنجاه سال جلوتر حرکت کنیم ببینیم الان چی جالب نیست زودتر اقدام کنیم.
نذاریم ابتدا برده داری رو غرب براندازه بعد ما ممنوعش کنیم.
ابتدا چندهمسری (در غیر ضرورتهای کاملا واقعی) مهجور بشه بعد ما هم مهجورش کنیم.
اول ازدواج کودکان ایراد گرفته بشه بعد در قانون بذاریم 13 سال (حالا به تبصره ماده اش کار نداریم)

یه خرده جلوتر حرکت کنیم نه پشت قافله بشری.
والله اگه کسی عقلشو به کار بندازه میشه احتمالای دیگه هم برای آیات و روایات پیدا کرد و هم احساس ایمانی داشت و از لذت دین و عرفان بهره مند بود و هم خوب زندگی کرد.

dinshenasii;451127 نوشت:
منظور ایشون خلا موجود در اون مورد هست. یعنی اگر قرار بر این هست که ازدواج محلل صوری باشد نه یه ازدواج واقعی‏، نباید بعد اگه طرف به دهنش مزه کرد، بتونه زن رو طلاق نده و نگه داره. این به خلا موجود برمیگرده همون طور که دیدید در همون داستان هم ذکر شد که اون فرد محلل کاملا عادل بود. و گناهی مرتکب نشده بود.

حکمی که خود خداوند درباره چیزی صادر کرده یک حکم جدی هست ، نه صوری

اگر منظور خداوند انجام یک کار صوری بود نمیشد گفت که حکمتی در آن هست. آن هم وقتی که کلید بهم رسیدن دوباره ی آن دو را در دست نفر سومی قرار داده و او را مخیر کرده که طلاق بدهد یا ندهد...

پس ازدواج دوم زن تضمینی بر بازگشت مجدد او نیست و فقط این شانس را به آن مرد میدهد که در ردیف مردانی قرار گیرد که میتواند به آن زن پیشنهاد ازدواج دهد

اما اینکه با یک نفر عهد و قراری بسته باشند این دیگه بی اخلاقی اون فردی رو میرساند که تعهدی داده و بعد زیرش زده.

خیلیها هم اینطوری نیستند و زیر عهدشون نمیزنند ، پس این خلا، بین احکام نیست بلکه دقیقا تحقق غرض الهی است به منظور محک میزان ایمان اشخاص

.امین.;451092 نوشت:
. حکم سه طلاقه صریح آیات کریمه است . شما چطور با این صراحت از احکام شریعت ایراد میگیرید درصورتیکه چیزی از حکمت آن نمیدانید؟

ضمنا کسی که 3 بار زنش را طلاق داده باید گوشمالی بشه تا دیگه او رو بازیچه ی خودش نکنه و دیگه با کسی این کارو نکنه. یا اینکه قبل از چنین کاری بخاطر ترس از دست دادن زن رفتارش رو با او درست کنه.

کجا خودخواهیهای بشری اینگونه از زنها حمایت کرده؟ تازه ایرادم میگیرید


اعمال غلط انسانها چه ارتباطی به احکام دین دارد؟

خدا به همه انسانها وجدان اخلاقی داده، اگر یکی ازش استفاده نکرد مشکل از خودشه نه دین

کی گفته این کارها گناه نیست؟

فقط خود فتنه گری از گناهان کبیره هست

و در سوره مبارکه بروج خداوند از عذاب فتنه گران یاد می کند و می فرماید :

" کسانی که مردان و زنان با ایمان را در فتنه می اندازند و از این گناه هم توبه نمی کنند , پس برایشان عذاب دوزخ و آتش سوزان است . " (3)

وقتی کلمه فتنه را بر زبان می آوریم , برای هر فردی با توجه به مصادیقش و تجربیاتش معنایی خاص تداعی می شود . اما منظور از فتنه در این مباحث همان معنای عام و عرفی آن است .

آشوب کردن , سلب آسایش کردن , سلب آزادی و امنیت از هر فردی یا گروهی مترادف با معنای فتنه است . بین دو نفر اختلاف انداختن , ایجاد دودستگی کردن و مردم را مورد شکنجه و آزار قرار دادن همگی از معانی فتنه است .


اگر خوب فکر کنید , مصادیق آن هم در زندگی شخصی و هم در صفحات کتاب قطور تاریخ به وفور مشاهده شده است . فتنه گر یا در امور دینی شما فتنه می اندازد و یا در امور دنیایی . هر دو فتنه است اما با دو هدف متفاوت .

http://mastoor.ir/content/view/4487/2/

گناهان کبیره ای که بعضیها فکر میکنند گناه نیست و در شرع عذابی برای مرتکبینش مقرر نشده:

کمک به ستمگران

سحر

اصرار بر گناه و کوچک شمردن گناه

غيبت کردن

نميمه

استهزاء به مومن

سبب و طعن

خوار کردن مومن

سرزنش و رسوا نمودن مومن

48-هجو مومن به شعر يا نثر

49-اذيت مومن

50-همسايه آزاري

-مکر و نيرنگ

52-دوروئي

53-احتکار

54-حسد

55-دشمني با مومن

حکم نا حق

62-بازداشتن از راه خدا

63-کفران نعمت

64-فتنه انگيزي

66-بهتان و سوء ظن

اینها همه اخلاقیات هست که در صورت ارتکاب آن وعده عذاب داده شده.

سلام فاطمه خانوم...چرا جواب این پستو نمیدید؟؟؟؟!!!!!

سلام فاطمه خانوم ...
خوبی عزیزم ... راستش مخاطب این پست من نبودم ... زیاد هم روش فوکوس نکردم ... اما چشم ...

فاطمه جان ...
وقتی تو دینمون داریم که یه مرد میتونه 4 تا همسر بگیره ... اگر من به مردی ابراز تمایل بکنم که اسمش فتنه گری نیست ... اگر فتنه بود که به صورته صریح در دینمون جایز و مستحب شمرده نمیشد ... پس از اساس مقایسه ازدواج با یک مرده متاهل و مقایسه اون با فتنه گری مشگل داره ... حال سوال پیش میاد که چرا من نمیتونم با اون خانوم بسازم ... خوب نمیتونم ... تو وجودم نیست ... حقم هست که شرط ضمن عقد بزارم ... هم شرعی هست هم قانونی .

FT_Mohammadi;451129 نوشت:
با عرض سلام مجدد خدمته شما استاد بزرگوار ...

1- شما چرا میخواین به من جوابه ساست مدارانه بدین ... آیا ما جمع شدیم اینجا که جوابهای منطقی و متقن به یکدیگر بدیم ... یا اینکه اون چیزهایی که تو کتابها عنوان میشه رو مجددا عنوان کنیم ... مردی که تک همسری هست ... از کجا میدونه که میتونه عدالت رو اجرا کنه یا نه ... از کجا میدونه ... یا حتی میتونه تصور کنه که بعد از ازدواج با زنی دیگر چه مشگلات و اتفاقاتی بر زندگیش حکم فرما میشه ... تمام مردها میگن ما عدالت رو اجرا میکنیم ... حق شرعیمون هست ... وقتی وارد زندگی میشن میبینن که اصلا امکان نداره ...

اجازه بدین از شما یه مساله ای رو بپرسم تا منظورم رو بهتر متوجه بشین ... شما آیا تا به حال همچین چیزهایی رو از مرجع تقلیدتون پرسیدین ...

1- اگر من غذای چلو گوشتی درست کنم ... اما احتمال آن را بدهم که مرغ از مننژیت مرده باشد ... آیا جایز است آن را بخورم یا خیر ؟؟؟
2- اگر من به مهمانی بروم ... اما احتمال بدهم صاحب خانه جلویه جمع چاقو در بیاورد و سره من را ببرد آیا جایز است بروم یا نه ؟؟؟

پس چطور فکر میکنید یک مرد وقتی میخواهد ازدواج کند به این مساله فکر میکند ... آیا من بی عدالتی میکنم یا نه ؟؟؟ اصلا مگر ایشان قبلا تجربه ای در مورد چند همسری داشته تا بداند که میتواند یا نمیتواند ؟؟؟

سلام علیکم

اگر توضیحاتی که کاربران و استاد محترم دادند برایتان کافی نیست بهتره اضافه کنیم که در قرآن کریم امر به چندهمسری مردان نشده بلکه این کار را که به انواع مختلف در میان مردم مرسوم بوده را محدود کرده است

و میفرماید: اگر ترسیدید که عدالت را رعایت نکنید باید به یک همسر اکتفا کنید

و همین نکته ی کوچک یعنی قبل از هر اقدامی ترسیدن از نداشتن اجرای عدالت، یعنی نهی خداوند از رواج این کار و سختگیریی است که در این مورد شده، تا هر کسی به خود اجازه ی چنین کاری را ندهد.

fatemehs;451178 نوشت:
سلام فاطمه خانوم...چرا جواب این پستو نمیدید؟؟؟؟!!!!!

برای این که در متن فوق اذیت کردن مومن و آزار رساندن به او حرام است
آیا ما میتونیم بگیم مومنی که گناهی انجام داده نباید تعزیر بشه و شلاق بخوره؟
طلاق زن وقتی سازگاری اخلاقی دارن موجب اذیت زن میشه میتونیم بگیم حرام هست؟
مرد بدون هیچ دلیل خاصی نذاره زنش از خونه خارج بشه برای کار تحصیل دیدن اقوام هر چی، آیا میتونیم بگیم کارش حرامه؟
....غیره

در قانون کشوری نوشته میشه همه انسان ها آزاد هستند
یه جا دیگه مینویسن دزد آزاد نیست.
شما اینو استثنا بر اون موضوع میگیرید.

خوب عزیز من همه تو این تاپیک روی صحبتشون با شماس دیگه...!!!!:Cheshmak:بین یه زن شوهر جدایی انداختن به نظرت فتنه گری نیس؟!!!!اینکه شرط بذاری میشه همون دیگه...فقط هی میپیچونیش یجور دیگه معنیشو نشون بدی!!!!بازم رجوعت میدم به همون پست تو معنی فتنه گری....

FT_Mohammadi;451187 نوشت:
سلام فاطمه خانوم ...
خوبی عزیزم ... راستش مخاطب این پست من نبودم ... زیاد هم روش فوکوس نکردم ... اما چشم ...

فاطمه جان ...
وقتی تو دینمون داریم که یه مرد میتونه 4 تا همسر بگیره ... اگر من به مردی ابراز تمایل بکنم که اسمش فتنه گری نیست ... اگر فتنه بود که به صورته صریح در دینمون جایز و مستحب شمرده نمیشد ... پس از اساس مقایسه ازدواج با یک مرده متاهل و مقایسه اون با فتنه گری مشگل داره ... حال سوال پیش میاد که چرا من نمیتونم با اون خانوم بسازم ... خوب نمیتونم ... تو وجودم نیست ... حقم هست که شرط ضمن عقد بزارم ... هم شرعی هست هم قانونی .

با آیه ای که بدان اشاره کردم باید بفرمایید ممکنه گاهی حرام باشد. حرام از این جهت که سرپیچی از امر خداست.

البته شاید به ندرت استحبابی هم داشته باشد. اما قطعا استثناء هست و موردش در آیه ی شریفه آمده

dinshenasii;451197 نوشت:
برای این که در متن فوق اذیت کردن مومن و آزار رساندن به او حرام است
آیا ما میتونیم بگیم مومنی که گناهی انجام داده نباید تعزیر بشه و شلاق بخوره؟
طلاق زن وقتی سازگاری اخلاقی دارن موجب اذیت زن میشه میتونیم بگیم حرام هست؟
مرد بدون هیچ دلیل خاصی نذاره زنش از خونه خارج بشه برای کار تحصیل دیدن اقوام هر چی، آیا میتونیم بگیم کارش حرامه؟
....غیره

در قانون کشوری نوشته میشه همه انسان ها آزاد هستند
یه جا دیگه مینویسن دزد آزاد نیست.
شما اینو استثنا بر اون موضوع میگیرید.


یادمه اولش نوشتم فاطمه خانوم....!!!!!بحث روی فتنه انگیزیه...

FT_Mohammadi;451170 نوشت:
سلام ...
من از کجا باید بدانم اگر میخواهم با مردی ازدواج کنم ... اون آقا به دنباله این هست که میخواهد دستی به سرو سامان جامعه بکشد و دلش برای جامعه سوخته ... یا اینکه به دنباله مطلوبه دلش هست ... و اگر قصدش عشق ورزی به من باشه نه درست کردنه جامعه از او فاصله بگیرم ... به نظره من کم کم شما دارین از مقام عدالت خارج میشین ... به بهانه درست کردنه من لطفا امضای من رو نقض نکنین ...

دقیقا به جهت امثال همین ابهامات است که ما در پست 86 گفتیم :
زن و مرد به طور طبیعى دوست دارند هیچ کس دیگرى در زندگى آنان نقش و تأثیرى نداشته باشد. پذیرفتن شریک در زندگى زناشویى، سخت، دردآور، شکننده و بر خلاف میل است .
تک ‏شوهرى و تک‏زنى طبیعى‏ترین شکل پیوند زناشویى است که در آن هر یک از زن و شوهر همه عواطف، احساسات و کامجویى‏ها را از «آنِ» خود و مخصوص خویش بداند .از این بابت دغدغه، اضطراب و نگرانى نداشته باشد.

اگر دیدید مردی به شما ابراز علاقه کرد باید در صحت و سقم آن بیندیشید و با تحقیق و مشورت به پاسخ سوالات خود از جمله این سوال برسید.
حال اگر پیشنهاد و ابراز علاقه از طرف شما باشد که تکلیف روشن است.
مراقب باشید که همیشه شیطان صفتان در کمین اند.

[

FT_Mohammadi;451170 نوشت:

به نظره من کم کم شما دارین از مقام عدالت خارج میشین ... به بهانه درست کردنه من لطفا امضای من رو نقض نکنین ...

چون در مقام مباحثه علمی هستم، این سخن را نادیده می گیرم.
ظاهرا هر کس طبق خواسته شما سخن نگوید، عادل نیست.

[SPOILER]راستی شما به امضا خود عمل می کنید؟ در پست ها دیدم که برخی از دوستان به شما توصیه کرده بودند به امضای خود عمل کنید.
من نمی دانم. والله اعلم
اگر خاطرتان از این جملات مکدر شد عذر می خواهم. [/SPOILER]

FT_Mohammadi;451170 نوشت:
در ثانی ...باز هم میگویم ... فصل الخطاب فقه هست ... نه اون چیزی که ما تو ذهنمون فکر میکنیم ...

پاسخ این سخن را قبلا و در اولین پست خودم تقدیم کرده ام.

FT_Mohammadi;451170 نوشت:
اگر من زرنگی بکنم و دقیقا به بهانه ازدواج با یک مرد متاهل و از پورته چند همسری وارد شوم ... سپس شرط ازدواج من طلاق دادن همسره اولش باشد ... زرنگی است نه انجام دادنه فعل حرام ... که متناسب با آن موستوجب عذابی باشم ...

این را شما اسمش را زرنگی می گذارید اما از نظر دین زرنگی نیست.
شما که به دنبال دیدگاه دین در این زمینه هستید، به این نکته توجه کنید و خودتان را به بهانه دین نفریبید.

سلام سرکار FT_Mohammadi

من واقها نمی فهمم هدف از این تاپیک چیست.

شما سوالی را مطرح کردید و به دنبال جواب ان هستید. این چند حالت دارد:

1. اگر شما دیندار هستید و می خواهید بدانید عمل شما از منظر فقهی گناه است یا نه، بهترین کار این است به دفتر مرجع تقلیدتان مراجعه کنید و سوال را بپرسید و جواب را بگیرید و بر مبنای آن عمل کنید.

در این تاپیک هر کس از منظر خودش و از زاویه فکری خودش نظری می دهد و تقریبا همه ( حتی اینجانب) فکر می کنند از منظر دین حرف می زنند.

اگر برای یافتن جواب فقهی سوالتان در این تاپیک به دنبال آن هستید به نظر معقول نیست. بهتر است به مرجع تقلید خود رجوع کنید و هر چه ایشان بگوید حجتی بر شما خواهد بود.

2. اگر شما پاسخ را از مرجع تقلیدتان پرسیده اید و هنوز دل شما راضی نیست در این تاپیک شما به آرامش نمی رسید چون این تاپک دنیای تعارض آرا است. در نهایت شما سردرگم خواهید شد. بهتر است با فردی معتمد و مشاوری هوشمند تمام جوانب زندگی خویش را مطرح کنید تا با کمک ایشان به نتیجه مطلوب برسید.

نسیم رحمت;451205 نوشت:
دقیقا به جهت امثال همین ابهامات است که ما در پست 86 گفتیم :
زن و مرد به طور طبیعى دوست دارند هیچ کس دیگرى در زندگى آنان نقش و تأثیرى نداشته باشد. پذیرفتن شریک در زندگى زناشویى، سخت، دردآور، شکننده و بر خلاف میل است .
تک ‏شوهرى و تک‏زنى طبیعى‏ترین شکل پیوند زناشویى است که در آن هر یک از زن و شوهر همه عواطف، احساسات و کامجویى‏ها را از «آنِ» خود و مخصوص خویش بداند .از این بابت دغدغه، اضطراب و نگرانى نداشته باشد.

باز هم میگویم نظره شما اصلا مهم نیست نظر دین مهم هست ... ممکن هست یه مرد و زن در کنار هم احساس آرامش کنند ولی دین امر ازدواج مجدد رو برای مرد مستحب دونسته ... پس بنابراین یا شما میخواهید نظر دین رو قبول کنین و اون رو جایز بدونین ... یا دینی جدید آوردین و میخواین بگین زن و مرد به صورته طبیعی دوست دارند هیچ کس دیگری در زندگی آنان نقش و تاثیری نداشته باشد که اگر اینگونه است ... خوشحال میشوم نام دین و آیینتان را بدانم .

نسیم رحمت;451205 نوشت:
ا
گر دیدید مردی به شما ابراز علاقه کرد باید در صحت و سقم آن بیندیشید و با تحقیق و مشورت به پاسخ سوالات خود از جمله این سوال برسید.
حال اگر پیشنهاد و ابراز علاقه از طرف شما باشد که تکلیف روشن است.
مراقب باشید که همیشه شیطان صفتان در کمین اند.

ممنون .

نسیم رحمت;451205 نوشت:

چون در مقام مباحثه علمی هستم، این سخن را نادیده می گیرم.
ظاهرا هر کس طبق خواسته شما سخن نگوید، عادل نیست.

این پست شما است : { مجاز بودن انتخاب چند همسر برای مرد به جهت ساماندهی جامعه است در حالی که ابراز علاقه شما به مرد متاهل، موجب به خوردن سامان خانواده است و بین این دو فرق بسیاری است.}

یعنی الان که تو جامعه ما چند همسری رو جایز میدونن برای آقایونی که قصد دارن دستی به جامعه بکشن و اونو ساماندهی کنن و خدایی نکرده به خاطره هوس نیست ...

نسیم رحمت;451205 نوشت:

این را شما اسمش را زرنگی می گذارید اما از نظر دین زرنگی نیست.
شما که به دنبال دیدگاه دین د راین زمینه هستید، به این نکته توجه کنید و خودتان را به بهانه دین نفریبید.

خوب چرا من رو بابته این کار تو اون دنیا محاکمه میکنن ؟؟؟ آیا فرمان الهی رو زیر پا گذاشتم ... یا کاری رو کردم که معروف نبوده ؟؟؟

با سلام به شما دوست عزیز و سپاس از لطفی که به مخلص داشته اید

FT_Mohammadi;451114 نوشت:
و به نظره من مسلمون ها باز هم همون اشتباه یهودی ها رو دارن میکنن ... مثلا شخصی میاد و مشگلی رو عنوان میکنه و جوابش میشه ... جایز است ... جایز نیست ...

مسلمونها که سرخود این کار را نمیکنند! احکام دینشان این را میگوید. شما که تورات را خوانده اید حتما میدانید که بخش زیادی از قرآن مطابق تورات است. از قصص آفرینش گرفته تا بسیاری از احکام کپی برابر اصل تورات است!

FT_Mohammadi;451114 نوشت:
در مورده اینکه احکام اسلامی هم مشگل دارن ... من اینجوری فکر نمیکنم ... من فکر میکنم منجی مسلمون ها دیدی رو عرضه میکنه ... که دیگه نیاز به این همه حلال و حروم ها نباشه ...


این فرمایشتان که در خودش تناقض دارد. بالاخره اگر فکر میکنید منجی احکام فعلی را نقض خواهد کرد معنی اش این است که احکام فعلی مشکل دارند دیگر! اینطور نیست؟
و اما اگر بخواهم مشکل اصلی را عرض کنم باید دقیق تر فرمایشتان را نقل قول کنم:

FT_Mohammadi;451114 نوشت:
... من اینجوری فکر نمیکنم ... من فکر میکنم ...

نشد دیگه! اشکال کار این است که در دین شما چنین اجازه ای نداری!

FT_Mohammadi;451226 نوشت:
باز هم میگویم نظره شما اصلا مهم نیست نظر دین مهم هست ... ممکن هست یه مرد و زن در کنار هم احساس آرامش کنند ولی دین امر ازدواج مجدد رو برای مرد مستحب دونسته ... پس بنابراین یا شما میخواهید نظر دین رو قبول کنین و اون رو جایز بدونین ... یا دینی جدید آوردین و میخواین بگین زن و مرد به صورته طبیعی دوست دارند هیچ کس دیگری در زندگی آنان نقش و تاثیری نداشته باشد که اگر اینگونه است ... خوشحال میشوم نام دین و آیینتان را بدانم .

البته من هم در جواب کارشناس محترم دقیقا همین نظر شما را دارم. نظر ایشان که چند همسری را مذمت میفرمایند با نظر دین چندان همسو نیست.
اما پیرو پست قبلی ، من هم میخواهم نام دین و آیین شما را بدانم که در آن حرفی از جایز است ...جایز نیست زده نمیشود!
در رابطه با این سوال شما من هم سوالی دارم. آیا شما این کار را اخلاقی هم میدانید؟ یعنی اینکه به پای آن مرد متاهل نشستن اگر از لحاظ دینی اشکالی نداشته باشد (که ظاهرا ندارد) آیا از نظر شما این کار اخلاقی هم هست؟

FT_Mohammadi;451226 نوشت:
خوب چرا من رو بابته این کار تو اون دنیا محاکمه میکنن ؟؟؟ آیا فرمان الهی رو زیر پا گذاشتم ... یا کاری رو کردم که معروف نبوده ؟؟؟

نظر من :
همه دارن با هزار زبون به شما میگن که این کار شما از نظر شرعی هم حرامه و گناهه. چون دارین بین دو تا زن و شوهر تفرقه میندازین (حالا چه ضمن شرط عقد باشه چه هرچیز دیگه ای، بالاخره درنهایت این شمایین که دارین بین اونها جدایی میندازین)
همه میگن حرامه ولی شما گوشاتونو گرفتین و فکر میکنین همه با شما دشمنی دارن. شما فقط میخواین یکی پیدا بشه و شما رو تایید کنه.
شما میگین من میخوام زرنگی کنم و به خواسته ام برسم و اون دنیا کسی نمیتونه مجازاتم کنه چون گناهی نکردم.شما میخواین احکام خدا رو دور بزنین!! هیچ حواستون هست برای کی دارین زرنگ بازی درمیارین؟هیچ حواستون هست قصد و نیتتون از این کار چیه و میخواین این کارتون رو تو لباسِ دین یه کاری شرعی جلوه بدین؟ اینو بدونین که شما اون دنیا باید جواب قصدو نیتتون رو هم بدین
حتما خودتون هم میدونین که خدا اونقدر عادله و اون دنیا هرکی به حساب کوچکترین کارها و نیت هاش میرسه، این کار بزرگ شما از چشم خدا که پنهون نمیمونه
هیچ حقی اون دنیا ضایع نمیشه، کوچکترین حق هایی که من و شما حتی اصلا نمیبینمشون هم ضایع نمیشن
همونطور که فرمودن دین فقط احکامِ صرف ( کلمه ی حلال و حروم و ...) نیست ، بلکه اخلاقیات هم جز دینه. چطور شما از دین فقط حلال و حروم بودنشو قبول دارین و اخلاقیات رو زیر پا میذارین؟

manmehdiam;451261 نوشت:
البته من هم در جواب کارشناس محترم دقیقا همین نظر شما را دارم. نظر ایشان که چند همسری را مذمت میفرمایند با نظر دین چندان همسو نیست.
اما پیرو پست قبلی ، من هم میخواهم نام دین و آیین شما را بدانم که در آن حرفی از جایز است ...جایز نیست زده نمیشود!
در رابطه با این سوال شما من هم سوالی دارم. آیا شما این کار را اخلاقی هم میدانید؟ یعنی اینکه به پای آن مرد متاهل نشستن اگر از لحاظ دینی اشکالی نداشته باشد (که ظاهرا ندارد) آیا از نظر شما این کار اخلاقی هم هست؟

سلام ...
آیین من اسلام هست ...
ولی در مورده هدفم از زدن این موضوع نمیخوام فعلا صحبت کنم . ( ببخشیدا )

نسیم رحمت;451088 نوشت:
هر چند حوزه احکام دین ازحوزه اخلاق جداست اما بی ارتباط هم نیستند. از این رو همانگونه که استاد محترم جناب سجاد فرمودند:

نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد نمایش پست ها
بسیار بسیار بعید است که کسی از فقیهی بپرسد می خواهم کاری انجام دهم که شرعا حرام نیست و در احکام شرعی جایز بلکه مستحب شمرده شده است اما با این کار همسرم طلاق می گیرد فرزندانم آواره می شوند و یک خانواده از هم می پاشند و آن فقیه هم در پاسخ بگوید هیچ گناهی ندارد برو انجام بده !!
این همان ارتباط اخلاق و احکام دین است.



آن فقیه اگر خودش متخلق به اخلاق باشد احتمالا خواهد گفت این کار را نکن! ولی اگر خودش تنها سر در احکام دین داشته باشد از کجا میتواند نهی این کار بکند؟!! این فرمایش شما خودش تا حدودی نشان از تعارض اخلاق و دین است. کاری که شرعا حرام نیست ، دیگر حرام نیست اما و اگر ندارد!
اگر اینگونه باشد کار دین به مشکل میخورد.
مساله این است که بسیاری از کارهای غیراخلاقی صرفا با توجیه اینکه عقل شما حکمتش را نمیداند یا....توجیه میشوند. اینکه مردی بدون هیچ دلیلی نگذارد زنش از در خانه بیرون برود. اینکه بدون دلیلی طلاقش بدهد یا ندهد اینها اگر اخلاق را کنار بگذاریم دین به تنهایی حرفی برای گفتن ندارد.

ضمنا به اشتراکات دین با بعضی از امور اخلاقی اشاره نفرمایید. اینها که بدیهی است. کسی هم با آنها مشکلی ندارد. ولی ای کاش تمامیت احکام دین اخلاقی بود. ولی نیست! اشکال کار این است.

FT_Mohammadi;451281 نوشت:
آیین من اسلام هست ...
ولی در مورده هدفم از زدن این موضوع نمیخوام فعلا صحبت کنم . ( ببخشیدا )


متوحه عرض من نشدید. من که نخواستم هدف شما را بدانم! هدفتان که مشخص است! سوالی مطرح کردید میخواهید جوابش بدانید. عرض من این استکه گیرم که این کار بلحاظ دینی هیچ مشکلی و گناهی ندارد. از نظر شخض شما این کار بلحاظ اخلاقی چه وضعی دارد؟ این کار را اخلاقی میدانید؟ میخواهم ارتباط و ارجحیت بین اخلاق و احکام دین از نظر شما را بدانم

manmehdiam;451295 نوشت:

متوحه عرض من نشدید. من که نخواستم هدف شما را بدانم! هدفتان که مشخص است! سوالی مطرح کردید میخواهید جوابش بدانید. عرض من این استکه گیرم که این کار بلحاظ دینی هیچ مشکلی و گناهی ندارد. از نظر شخض شما این کار بلحاظ اخلاقی چه وضعی دارد؟ این کار را اخلاقی میدانید؟ میخواهم ارتباط و ارجحیت بین اخلاق و احکام دین از نظر شما را بدانم

سلام ...
خواستگاه دین و اخلاق با هم متفاوت هست ... به نظره من .

اجازه بده یه مثالی برات بزنم ... فرض کن تو حضرت نوح بودی ... و 40 سال و به تعبیری 120 سال یه کشتی رو میساختی .... بعدش بارون الهی میومد و خداوند به تو امر میکرد که برو و سوار کشتی بشو ... تو حاضر بودی برادر . خواهر . مادر . دوستان و آشنایان . حیوانات . اهالی روستا بمیرن ... اونم به صرفه اینکه به خدا اعتقاد ندارن ؟؟؟ حاضر بودی تو و یه عده ای دیگه زنده بمونین ... آیا سواره اون کشتی میشدی ؟؟؟ یا اینکه خودت رو مینداختی تو دریا ؟؟؟

خواستگاه دین و اخلاق با هم متفاوت هست ...

کسی که به دنبال دین هست ... به دنباله راضی کردن پروردگار خویش است ... و میداند اگر قصدی دیگر داشته باشد از او پذیرفته نمیشود ... هر فعلی را که انجام میدهد برای رضای او انجام میدهد ... اما کسی که به دنبال اخلاق هست ... به دنبال رفتاری برمبنای ... هوشمندی ... احترام به حقوق همنوع ... زرنگی ... رعایت تعاملات با همنوع خویش هست ...

پس بنابراین اخلاقی که مبنای دینی داشته باشد با اخلاقی که به صورته روزمره به کار میبریم تفاوت دارد ...

از نظره من ...

اگر اخلاق رو از ریشه دین بنگریم ... به دنبال اخلاق دینی باشیم ... هیچ مشگلی در این تصمصم من وجود نخواهد داشت ... چون فرمان الهی رو نقض نکردم .
اما اگر اخلاق رو همون چیزه عرفی که در جامعه هست بنگریم ... من گناهکارم ...

FT_Mohammadi;451307 نوشت:
اجازه بده یه مثالی برات بزنم ... فرض کن تو حضرت نوح بودی ... و 40 سال و به تعبیری 120 سال یه کشتی رو میساختی .... بعدش بارون الهی میومد و خداوند به تو امر میکرد که برو و سوار کشتی بشو ... تو حاضر بودی برادر . خواهر . مادر . دوستان و آشنایان . حیوانات . اهالی روستا بمیرن و تو و یه عده ای دیگه زنده بمونین ... آیا سواره اون کشتی میشدی ؟؟؟ یا تو هم وای میستادی تا بمیری ؟؟؟
نثال گمراه کننده ای زدید.

کار حضرت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام، هم اخلاقی بود هم دینی. تعریف شما از اخلاق اشتباه است که منتج شد کار حضرت نوح را دینی ضد اخلاقی تلقی کردید.

dfffd;451309 نوشت:
نثال گمراه کننده ای زدید.

کار حضرت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام، هم اخلاقی بود هم دینی. تعریف شما از اخلاق اشتباه است که منتج شد کار حضرت نوح را دینی ضد اخلاقی تلقی کردید.

سلام کاره ایشان صد در صد بر مبنای اخلاق دینی بود ... ایشان مبنای اخلاقشان دین بوده ... آنچه را که خداوند به ایشان میگفته درست هست رو انجام میداده ... و از هر آنچیزی که خداوند به ایشان امر میکرده فاصله میگرفته ...

پس بنابراین مطمینا ایشون انسان اخلاق مداری بودند ... حکم حکم خداست و تاز مانی که از آن فاصله نگرفته ای مرتکب بی اخلاقی دینی نشده ای .

داریم به نکات جالبی میرسیم.
فقط مشکل این هست که شما یک کلمه جدید درآوردید! اخلاق دینی دیگر چیست؟ منظور شما از اخلاق دینی همان احکام دینی است. به قول خودتان و در مثال تان : حضرت نوح به احکام دین عمل کرده .
ما اخلاق دینی و اخلاق غیر دینی نداریم!
تعریف درست بفرمایید تا خودتان و ما را گیج نکنید. کاملا مشخص است :
یک اخلاق داریم
یک دین داریم. یا احکام دینی
در این بین اکثر متدینین معتقدند که میان احکام دینی و احکام اخلاقی اختلافی نیست و دین بسیار به اخلاق توصیه کرده.

اما نکته اینجاست که اینگونه نیست! بسیاری موارد است که اخلاق در تعارض با احکام دین است و شما باید به یکی عمل کنید و در امورات زندگی یا باید به احکام دین گردن نهید یا متخلق به اخلاق باشید. بدیهی است مشترکات که مشکلی ایجاد نمیکند. مشکل در موارد تعارض است. که مثال شما در مورد ازدواج با مرد متاهل به نظر بدون اشکال دینی است ولی بسیار اشکال دار اخلاقی است.

حال آیا شما با من موافقید که این کار غیر اخلاقی است؟

FT_Mohammadi;451307 نوشت:
اگر...... به دنبال اخلاق دینی باشیم ... هیچ مشگلی در این تصمصم من وجود نخواهد داشت ... چون فرمان الهی رو نقض نکردم .
اما اگر اخلاق رو همون چیزه عرفی که در جامعه هست بنگریم ... من گناهکارم ...

اشتباه نکنم فرمایش شما اینگونه باید باشد:

اگر...... به دنبال احکام دینی باشیم ... هیچ مشگلی در این تصمصم من وجود نخواهد داشت ... چون فرمان الهی رو نقض نکردم . (و دیندار میمانم)
اما اگر اخلاق رو همون چیزه عرفی که در جامعه هست بنگریم ... من متخلق به اخلاق نبوده ام...

manmehdiam;451335 نوشت:
داریم به نکات جالبی میرسیم.
فقط مشکل این هست که شما یک کلمه جدید درآوردید! اخلاق دینی دیگر چیست؟ منظور شما از اخلاق دینی همان احکام دینی است. به قول خودتان و در مثال تان : حضرت نوح به احکام دین عمل کرده .
ما اخلاق دینی و اخلاق غیر دینی نداریم!
تعریف درست بفرمایید تا خودتان و ما را گیج نکنید. کاملا مشخص است :
یک اخلاق داریم
یک دین داریم. یا احکام دینی
در این بین اکثر متدینین معتقدند که میان احکام دینی و احکام اخلاقی اختلافی نیست و دین بسیار به اخلاق توصیه کرده.

اما نکته اینجاست که اینگونه نیست! بسیاری موارد است که اخلاق در تعارض با احکام دین است و شما باید به یکی عمل کنید و در امورات زندگی یا باید به احکام دین گردن نهید یا متخلق به اخلاق باشید. بدیهی است مشترکات که مشکلی ایجاد نمیکند. مشکل در موارد تعارض است. که مثال شما در مورد ازدواج با مرد متاهل به نظر بدون اشکال دینی است ولی بسیار اشکال دار اخلاقی است.

حال آیا شما با من موافقید که این کار غیر اخلاقی است؟

سلام ...
اخلاق به نظره من یعنی در تعامل بودن ... نرمال بودن ...

روابطی که ما در زندگی داریم دو قسم هستند .... رابطه با خداوند ... رابطه با انسانها ...

کسانی مانند حضرت نوح و ... رابطه ای که با خداوند داشته اند برایشان خیلی ارزشش بیشتر از رابطه ای بوده که با انسانها داشته اند ... بنابراین سعی میکردند در تعامل با پروردگارشان باشند تا با مردم ... و اگر جایی بین ایندو فرقی میدیدند ... سعی در کسب رضای الهی میکنند ....

اما برخی از انسانها به خدا اعتقاد ندارند ... یا اینکه به خداوند کم اعتقاد دارند ... بنابراین ... اخلاق رو فقط تعاملات میان انسانی تعریف میکنند ..

حال برمیگیردیم به عنوان تاپیک ...

اگر من به مردی متاهل ابراز تمایل کنم ... هیچ فعل حرامی رو مرتکب نشدم ... بنابراین بی اخلاقی مذهبی انجام نشدم .... اما ممکن هست مردم این عمل رو قبیح بدونن ... و من رو فاقد اخلاق بدونن ...

همین .

manmehdiam;451335 نوشت:
ما اخلاق دینی و اخلاق غیر دینی نداریم!
تعریف درست بفرمایید تا خودتان و ما را گیج نکنید. کاملا مشخص است :
یک اخلاق داریم
یک دین داریم. یا احکام دینی
در این بین اکثر متدینین معتقدند که میان احکام دینی و احکام اخلاقی اختلافی نیست و دین بسیار به اخلاق توصیه کرده.

اما نکته اینجاست که اینگونه نیست! بسیاری موارد است که اخلاق در تعارض با احکام دین است و شما باید به یکی عمل کنید

اما شاید یک نکته دیگری هم وجود داشته باشد: سطح عقل و فهم من و شما برخی احکام دین را در تعارض با اخلاق میداند... مشکل شما این است که دینی که برای نجات بشریت فرستاده شده را با خط کش عقل و درک شخص خودتان می سنجید.

و شاید سوالی اینجا مطرح شود....که از نظر شما اخلاق چیست؟؟ عدالت چیست؟؟ با کدام شاخصی میگویید اخلاقی که مد نظرتان هست صحیح است؟

میشود هر کس برای خودش یک مدل اخلاق را صحیح بداند و طبق آن عمل کند؟ یک نمونه از انسان با اخلاق از نظر خودتان در طول تاریخ را برای من نام ببرید لطفا.

FT_Mohammadi;451307 نوشت:
سلام ...
خواستگاه دین و اخلاق با هم متفاوت هست ... به نظره من .

اجازه بده یه مثالی برات بزنم ... فرض کن تو حضرت نوح بودی ... و 40 سال و به تعبیری 120 سال یه کشتی رو میساختی .... بعدش بارون الهی میومد و خداوند به تو امر میکرد که برو و سوار کشتی بشو ... تو حاضر بودی برادر . خواهر . مادر . دوستان و آشنایان . حیوانات . اهالی روستا بمیرن ... اونم به صرفه اینکه به خدا اعتقاد ندارن ؟؟؟ حاضر بودی تو و یه عده ای دیگه زنده بمونین ... آیا سواره اون کشتی میشدی ؟؟؟ یا اینکه خودت رو مینداختی تو دریا ؟؟؟
خواستگاه دین و اخلاق با هم متفاوت هست ...

کسی که به دنبال دین هست ... به دنباله راضی کردن پروردگار خویش است ... و میداند اگر قصدی دیگر داشته باشد از او پذیرفته نمیشود ... هر فعلی را که انجام میدهد برای رضای او انجام میدهد ... اما کسی که به دنبال اخلاق هست ... به دنبال رفتاری برمبنای ... هوشمندی ... احترام به حقوق همنوع ... زرنگی ... رعایت تعاملات با همنوع خویش هست ...

پس بنابراین اخلاقی که مبنای دینی داشته باشد با اخلاقی که به صورته روزمره به کار میبریم تفاوت دارد ...

از نظره من ...

اگر اخلاق رو از ریشه دین بنگریم ... به دنبال اخلاق دینی باشیم ... هیچ مشگلی در این تصمصم من وجود نخواهد داشت ... چون فرمان الهی رو نقض نکردم .
اما اگر اخلاق رو همون چیزه عرفی که در جامعه هست بنگریم ... من گناهکارم ...



سرکار خانم محمدی

با اینکه پس از اینهمه پاسخ، دیگه باید براتون محرض شده باشد که چنین کاری غیر اخلاقی و خلاف آموزه های دینی و قرآنی است همچنان چشماتونو بستید و دارید آسمون ریسمون میبافید.

(و زیر بار نمیروید که چنین حکمی نه عقلا نه شرعا بر همگان جایز نیست )

تا جاییکه خود را در مقام تعیین مبانی اصول اخلاقی دانسته اید و برای اخلاق غیر دینی جایگاهی رفیعتر از اخلاق دینی قائل شدید

چگونه است که در نزد شما مرفهین بی اخلاق و ستمگر و مشرکی که غرق در عیش و هوسرانی و فساد و ظلم به طبقه ی مستضعف جامعه هستند

و خود کوچکترین بویی از اخلاق نبرده اند و دائم در کار توهین و و تحقیر و استهزاء انبیاء و نیکان عالم هستند آن چنان مظلومند که باید

در حقشان رعایت اصول اخلاقی شود

تا جاییکه مخالفت با امر خالق اینها که مصلحتشان را بهتر از خودشان میداند و مخالفت با انقراض نسل این گروه بی لیاقت را یک کار اخلاقی میدانید.

اصلا بفرمایید شما بهتر از خدا میدانید که چه کاری اخلاقیست و چه کاری غیر اخلاقی.

با این حال عجیبه که برایتان بهم زدن زندگی دیگران کاری اخلاقانه هست واز همه بدتر این کار غیر اخلاقی را به خواست خدا نسبت میدهید

یک نصیحت:

به خداوند افترا نزنید ،عاقبت نداره

Niyaz;451345 نوشت:
و شاید سوالی اینجا مطرح شود....که از نظر شما اخلاق چیست؟؟ عدالت چیست؟؟ با کدام شاخصی میگویید اخلاقی که مد نظرتان هست صحیح است؟

در نهایت با شاخص عقل جمعی و بدون دخالت دین.
حتی عقل فردی هم هیچ کاه در تشخیص امر اخلاقی و غیراخلاقی مشکلی ندارد. همه متفق‌القول هستند که فداکاری خوب است. کمک به دیگران خوب است. دزدی کار بدی است. محبت به همسایه خوب است. ظلم بد است. دروغ بد است. قتل بد است. تجاوز به حقوق انسانها بد است. برده داری و داشتن کنیز مشمئز کننده است. انسانها را بر مبنای نزاد و یا جنسیت شان طبقه بندی کردن تهوع آور است! باز هم عرض کنم؟ یا کافی است؟
مساله این است که هر انسانی اینها را میداند به جز انسان متدینی که به حکم دین اخلاق را دور بزند. مشکل اینجاست. بنابراین من را و خودتان را گیج نفرمایید.
این کاربر محترم و خواهر نازنین انگشت روی مساله ای گذاشته اند که معرف اساسی ترین فاجعه است. میخواهید به بخشی اشاره کنم؟
اصلا اجازه بدهید لب مطلبی که مد نظرم هست را عرض کنم.

به نظر مخلص خطرناکترین و چه بسا کثیف ترین انسانهای روی زمین انسانهای متدین بی اخلاق هستند!
چون از دین ابزاری و توجیهی دارند. و با خیال راحت انواع کارهای ددمنشانه انجام میدهند و علی الظاهر مرتکب هیچ گناهی و دچار هیچ عذاب وجدانی هم نمیشوند چرا که خللی به باور دینی آنها ایجاد نمیشود .
به تاریخ نگاه کنید
در زمان خلیفه دوم عمر، عربهای مسلمان وقتی که به ایران رسیدند ، دسته دسته ، فوج فوج این دختران زیبا و نجیب و شریف ایرانی را گرفتند و نامشان را گذاشتند کنیز! بعد هم تا خود عربستان به اینها تجاوز کردند و جلو شترها اینها را تا مدینه منوره دوانیدند ، آنجا هم فروختند به عربهای هم کیش خودشان!
شما میفرمایید اینها به معاد و توحید و سایر احکام دین اعتقاد نداشتند؟ مگر به زعم خودشان مرتکب گناه شده بودند؟
نخیر !!! اینها السابقون السابقون بودند! اینها در راه دین خدا جهاد فرمودند.
اگر میفرمایید اینها مورد تایید شارع دین و رسول نبود، قضیه بنی قریظه را بخوانید.
بعد از آنکه قلعه و باروی این بیچاره ها را گرفتند ، حضرت عثمان ذوالنورین!!! از بین کنیزها پیرزن ها را برداشت چون زرنگ بود
میدانست پیرزن ها جواهرات دارند و بنابراین بیشتر از بقیه سود برد! اینها که در حضور حضرت رسول بود.
در همان جنگ ، جامه نوجوانان را پایین میکشیدند تا اگر موی زهار بر آنان ظاهر شده پس به سن تکلیف اند و کافر و گردنشان را میزدند.
مثالها در هر سطحی بسیار است.
اینها تاریخ است که مورخان مسلمان نقل کرده اند وکسی شکی در آنها ندارد.
همین امروز گروهی مسلمان به خودشان بمب میبندند و اداره و سازمان و خانه و زن و کودک و همه را به هوا میفرستند! اینها هم مشغول جهاد هستند.

امیدوارم این عرایض برای شناخت شما و تفکیک بین دین و اخلاق به کار آید....

.امین.;451358 نوشت:

سرکار خانم محمدی

با اینکه پس از اینهمه پاسخ، دیگه باید براتون محرض شده باشد که چنین کاری غیر اخلاقی و خلاف آموزه های دینی و قرآنی است همچنان چشماتونو بستید و دارید آسمون ریسمون میبافید.

(و زیر بار نمیروید که چنین حکمی نه عقلا نه شرعا بر همگان جایز نیست )

تا جاییکه خود را در مقام تعیین مبانی اصول اخلاقی دانسته اید و برای اخلاق غیر دینی جایگاهی رفیعتر از اخلاق دینی قائل شدید

چگونه است که در نزد شما مرفهین بی اخلاق و ستمگر و مشرکی که غرق در عیش و هوسرانی و فساد و ظلم به طبقه ی مستضعف جامعه هستند

و خود کوچکترین بویی از اخلاق نبرده اند و دائم در کار توهین و و تحقیر و استهزاء انبیاء و نیکان عالم هستند آن چنان مظلومند که باید

در حقشان رعایت اصول اخلاقی شود

تا جاییکه مخالفت با امر خالق اینها که مصلحتشان را بهتر از خودشان میداند و مخالفت با انقراض نسل این گروه بی لیاقت را یک کار اخلاقی میدانید.

اصلا بفرمایید شما بهتر از خدا میدانید که چه کاری اخلاقیست و چه کاری غیر اخلاقی.

با این حال عجیبه که برایتان بهم زدن زندگی دیگران کاری اخلاقانه هست واز همه بدتر این کار غیر اخلاقی را به خواست خدا نسبت میدهید

یک نصیحت:

به خداوند افترا نزنید ،عاقبت نداره

سلام ...
چه کسی گفت که برای اخلاق غیر دینی جایگاهی رفیعتر برخوردارم ؟؟؟ هر کدوم مسیری دارند و هر مسیر به نوعی اندیشه میکنه ... چرا حرف تو دهن من میزاری ؟؟؟
چه کسی گفت من بهتر از خدا میدانم چه کاری اخلاقی و چه کاری غیر اخلاقی است ؟؟؟
چه کسی به خدا افترا زد ؟؟؟

خوبی آقا امین .... چه خبرا ؟؟؟ اون طرف ها هم هوا سرده ؟؟؟
بابا یه کم یواش تر ... بزار با هم بریم ....

اصلا من دنباله مقایسه کردن این دو مدل اخلاق نیستم ... چون اصلا قابل مقایسه نیستن ... یکی تو یه فاز هست و دیگری تو فازی دیگه ...
دو تا پرتغال رو که با 3 تا سیب نمیشه مقایسه کرد ...

اخلاق دینی یه سری ویژگی هایی داره و اخلاق غیر دینی یک سری ویژگی های دیگه ... همین .

FT_Mohammadi;451226 نوشت:
باز هم میگویم نظره شما اصلا مهم نیست نظر دین مهم هست ... ممکن هست یه مرد و زن در کنار هم احساس آرامش کنند ولی دین امر ازدواج مجدد رو برای مرد مستحب دونسته ... پس بنابراین یا شما میخواهید نظر دین رو قبول کنین و اون رو جایز بدونین ... یا دینی جدید آوردین و میخواین بگین زن و مرد به صورته طبیعی دوست دارند هیچ کس دیگری در زندگی آنان نقش و تاثیری نداشته باشد که اگر اینگونه است ... خوشحال میشوم نام دین و آیینتان را بدانم .

قبلا در مورد اين موضوع صحبت كرده ايم.
حقير نيز به عنوان ارشناس دين سخن گفتم حرف خودم نبود.
اگر حرف هاي بنده را نيز قبول نداريد،‌كارشناس احكام نيز قبلا پاسخ داده اند.

FT_Mohammadi;451226 نوشت:
دین امر ازدواج مجدد رو برای مرد مستحب دونسته ....

در كجاي دين بدون هيچ مقدمه اي ازدواج مجدد براي مرد مستحب دانسته شده است؟!!!

FT_Mohammadi;451226 نوشت:
... یا دینی جدید آوردین و میخواین بگین زن و مرد به صورته طبیعی دوست دارند هیچ کس دیگری در زندگی آنان نقش و تاثیری نداشته باشد که اگر اینگونه است ... خوشحال میشوم نام دین و آیینتان را بدانم .

اين از اون حرف ها بود. بگذريم كه ......

FT_Mohammadi;451226 نوشت:
این پست شما است : { مجاز بودن انتخاب چند همسر برای مرد به جهت ساماندهی جامعه است در حالی که ابراز علاقه شما به مرد متاهل، موجب به خوردن سامان خانواده است و بین این دو فرق بسیاری است.}
یعنی الان که تو جامعه ما چند همسری رو جایز میدونن برای آقایونی که قصد دارن دستی به جامعه بکشن و اونو ساماندهی کنن و خدایی نکرده به خاطره هوس نیست ...

اين چه ربطي داشت به خروج بنده از عدالت؟!
چه كسي گفته هر كس در جامعه ادعا مي كند با ازدواج مجدد قصد ساماندهي دارد، راست مي گويدو قصد هوسراني ندارد؟!!! اگر همين موضوع نمي بود ما در ادامه همان پست به شما نسبت به شيطان صفتان هشدارنمي داديم.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

FT_Mohammadi;448857 نوشت:
1- اگر مردی ازدواج کرده باشه ... میتونه همسره دوم ... سوم و ... اختیار کنه ... سوالی که برای من پیش اومده این هستش که آیا میتونم در جهته ازدواج کردن با کسی که دوستش دارم ... و قبلا از دست دادمش ... بهش ابراز تمایل کنم ؟؟؟

تا منظور شما از ابراز تمایل چه باشد.اگر مقصودتان برقراری رابطه است،این مانند برقراری رابطه با نامحرم است که حرام می باشد.ولی اگر مقصودتان خوستگاری است،از نظر فقهی خواستگاری زن از مرد حرام نیست.

FT_Mohammadi;448857 نوشت:
2- اگر من به مردی ابراز تمایل کردم و اون مرد متاهل بود ... اگر شرط من برای ازدواج این باشه که همسره اولش رو طلاق بده ... ( با اینکه فرزند داشته باشه ) و اون شخص هم قبول بکنه ... آیا برای من گناهی نوشته میشه ؟؟؟

تا جایی که بنده می دانم،نظر خیلی از فقها این است که این شرط اگر جزو شروط ضمن عقد بیاید،باطل است.ولی برخی می گویند عقد را باطل نمی کند.در واقع شرط مذکور باطل می شود ولی عقید باطل نمی شود.برخی هم می گویند حتی عقد را هم باطل می کند.در هر صورت چیزی که اکثر فقها روی آن اتفاق نظر دارند،این است که این شرط باطل است.لذا می تواند او را طلاق بدهد،با شما ازدواج کند،سپس زیر شرط بزند.اما این که چنین شرط کنید،این شرط اصلاً مشروعیت ندارد و فاسد است و مرد مختار است طبق آن عمل کند یا نه.لذا باید دید مرد چه خواهد کرد،برای مثال بعد از طلاق دادن زن اول و ازدواج با شما،دوباره با او ازدواج می کند یا خیر.

FT_Mohammadi;448857 نوشت:
3- اگر گناه هست امکانش هست یه مقایسه ای بین گناه حاصل از انجام این اعمال با { دروغ گفتن . غیبت کردن } عنوان کنین ... میخوام بدونم که چقدر گناهکار میشم ؟؟؟

اگر منظور شما از ابراز تمایل کردن،نزدیکی به او یا نشست و برخاست با اوست،پاسخ واضح است.ولی اگر مقصودتان خواستگاری است،حقیر فکر نمی کنم مرتکب گناهی شوید.منتهی این که برای مثال باعث شوید یک زن و شوهر طلاق بگیرند،گناه است به همان دلیل که ایجاد تفرقه و دو به هم زنی بین دو نفر،و از بین بردن محبت میان این دو،گناه است.به هر حال ازدواج بر پایه محبت است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

FT_Mohammadi;451368 نوشت:
سلام ...
چه کسی گفت که برای اخلاق غیر دینی جایگاهی رفیعتر برخوردارم ؟؟؟ هر کدوم مسیری دارند و هر مسیر به نوعی اندیشه میکنه ... چرا حرف تو دهن من میزاری ؟؟؟
چه کسی گفت من بهتر از خدا میدانم چه کاری اخلاقی و چه کاری غیر اخلاقی است ؟؟؟
چه کسی به خدا افترا زد ؟؟؟

خوبی آقا امین .... چه خبرا ؟؟؟ اون طرف ها هم هوا سرده ؟؟؟
بابا یه کم یواش تر ... بزار با هم بریم ....

اصلا من دنباله مقایسه کردن این دو مدل اخلاق نیستم ... چون اصلا قابل مقایسه نیستن ... یکی تو یه فاز هست و دیگری تو فازی دیگه ...
دو تا پرتغال رو که با 3 تا سیب نمیشه مقایسه کرد ...

اخلاق دینی یه سری ویژگی هایی داره و اخلاق غیر دینی یک سری ویژگی های دیگه ... همین .

همین که شما برای اخلاق غیر دینی جایگاهی قائلید برای اثبات طرز فکر و برداشتهای غلطتان کافیست...

FT_Mohammadi;451226 نوشت:
باز هم میگویم نظره شما اصلا مهم نیست نظر دین مهم هست ... ممکن هست یه مرد و زن در کنار هم احساس آرامش کنند ولی دین امر ازدواج مجدد رو برای مرد مستحب دونسته ... پس بنابراین یا شما میخواهید نظر دین رو قبول کنین و اون رو جایز بدونین ... یا دینی جدید آوردین و میخواین بگین زن و مرد به صورته طبیعی دوست دارند هیچ کس دیگری در زندگی آنان نقش و تاثیری نداشته باشد که اگر اینگونه است ... خوشحال میشوم نام دین و آیینتان را بدانم .

باز هم اگر فرمايشان كارشناس احكام را نيز قبول نداريد ، به فرموده شهيد مطهري به عنوان يك اسلام شناس كه من و امثال من در محضر وي قطره اي و بلكه هيچ هستيم،‌توجه كنيد :
ايشان مي فرمايد :
«تك همسرى» طبيعى ترين فرم زناشويى است. در تك همسرى روح اختصاص يعنى مالكيت فردى و خصوصى- كه البته با مالكيت خصوصى ثروت متفاوت است- حكمفرماست. در تك همسرى هر يك از زن و شوهر احساسات و عواطف و منافع جنسى ديگرى را «از آنِ» خود و مخصوص شخص خود مى‏داند.
نقطه مقابل تك همسرى «چندهمسرى» يا زوجيت اشتراكى است. چندهمسرى يا زوجيت اشتراكى به چند شكل ممكن است فرض شود.(1)

پي نوشت :
1. شهيدمطهرى،مجموعه‏ آثاراستاد،‌انتشارات صدرا، تهران، ج‏19، ص: 300.

FT_Mohammadi;451368 نوشت:
اخلاق دینی یه سری ویژگی هایی داره و اخلاق غیر دینی یک سری ویژگی های دیگه


شما اصلا توجه به عرض بنده هم نمیفرمایید.
اخلاق دینی = احکام دینی
ما اخلاق دینی نداریم. لطفا این تعریف را فراموش کنید. امکان دارد؟

شما میخواهید باتعریف دو عبارت اخلاق دینی و اخلاق عیر دینی به زعم خودتان بفرمایید که کار مذکور اخلاق دینی را نفی نمیکند و فقط با اخلاق غیر دینی منافات دارد!!! کلک خوبی است ولی فقط خودتان را فریب میدهید.

عرض کردم:
1- احکام دین
2- احکام اخلاقی

این دو را مخلوط نکنید تا بلکه بتوانید بگویید که در کار مذکور اخلاق دینی را رعایت کردید و به نحوی عبارت(اخلاق را رعایت کردم) را بکار ببرید!

کار شما (یا شما نوعی) کاملا امری غیراخلاقی است..والسلام.
بنابراین ببینید پایبند دین هستید یا اخلاق؟ اگر دین، که انجام دهید، گناهش خیلی نیست!!!! ولی اگر اخلاقی هستید ، سقوط اخلاقی شدیدی در انتظار شماست. البته کار مذکور مشکلات حاد روانشناسی خانواده هم برای شما (یا شمای نوعی) خواهد داشت که مورد بحث نیست

manmehdiam;451261 نوشت:
البته من هم در جواب کارشناس محترم دقیقا همین نظر شما را دارم. نظر ایشان که چند همسری را مذمت میفرمایند با نظر دین چندان همسو نیست.

اولا كه بنده چند همسري را مذمت نكردم بلكه با توجه به آن چه قبلا نيز متذكر شدم اين مهم در موارد خاص و به هدف ساماندهي است.
ثانيا : چه كسي و در كجا فرموده است نظر دين چند همسري است؟!
[SPOILER]به جاي بحث،‌شما را به پست قبل سخناني از شهيد مطهري نقل كردم ارجاع مي دهم[/SPOILER]

manmehdiam;451261 نوشت:

اما پیرو پست قبلی ، من هم میخواهم نام دین و آیین شما را بدانم که در آن حرفی از جایز است ...جایز نیست زده نمیشود!

منظورتان را نفهميدم.

.امین.;451383 نوشت:
همین که شما برای اخلاق غیر دینی جایگاهی قائلید برای اثبات طرز فکر و برداشتهای غلطتان کافیست...

البته که ایشان را همان اخلاق غیردینی اذیت میکند!!! اگر مثل شما برای اخلاق غیردینی جایگاهی قائل نبودند که مشکلی نداشتند چون از نظر ایشان اخلاق دینی در آن کار رعایت شده!!
به عرایض مخلص هم توجه نکردید:

manmehdiam;451364 نوشت:
در نهایت با شاخص عقل جمعی و بدون دخالت دین.
حتی عقل فردی هم هیچ کاه در تشخیص امر اخلاقی و غیراخلاقی مشکلی ندارد. همه متفق‌القول هستند که فداکاری خوب است. کمک به دیگران خوب است. دزدی کار بدی است. محبت به همسایه خوب است. ظلم بد است. دروغ بد است. قتل بد است. تجاوز به حقوق انسانها بد است. برده داری و داشتن کنیز مشمئز کننده است. انسانها را بر مبنای نزاد و یا جنسیت شان طبقه بندی کردن تهوع آور است! باز هم عرض کنم؟ یا کافی است؟
مساله این است که هر انسانی اینها را میداند به جز انسان متدینی که به حکم دین اخلاق را دور بزند. مشکل اینجاست. بنابراین من را و خودتان را گیج نفرمایید.
این کاربر محترم و خواهر نازنین انگشت روی مساله ای گذاشته اند که معرف اساسی ترین فاجعه است. میخواهید به بخشی اشاره کنم؟
اصلا اجازه بدهید لب مطلبی که مد نظرم هست را عرض کنم.

به نظر مخلص خطرناکترین و چه بسا کثیف ترین انسانهای روی زمین انسانهای متدین بی اخلاق هستند!
چون از دین ابزاری و توجیهی دارند. و با خیال راحت انواع کارهای ددمنشانه انجام میدهند و علی الظاهر مرتکب هیچ گناهی و دچار هیچ عذاب وجدانی هم نمیشوند چرا که خللی به باور دینی آنها ایجاد نمیشود .
به تاریخ نگاه کنید
در زمان خلیفه دوم عمر، عربهای مسلمان وقتی که به ایران رسیدند ، دسته دسته ، فوج فوج این دختران زیبا و نجیب و شریف ایرانی را گرفتند و نامشان را گذاشتند کنیز! بعد هم تا خود عربستان به اینها تجاوز کردند و جلو شترها اینها را تا مدینه منوره دوانیدند ، آنجا هم فروختند به عربهای هم کیش خودشان!
شما میفرمایید اینها به معاد و توحید و سایر احکام دین اعتقاد نداشتند؟ مگر به زعم خودشان مرتکب گناه شده بودند؟
نخیر !!! اینها السابقون السابقون بودند! اینها در راه دین خدا جهاد فرمودند.
اگر میفرمایید اینها مورد تایید شارع دین و رسول نبود، قضیه بنی قریظه را بخوانید.
بعد از آنکه قلعه و باروی این بیچاره ها را گرفتند ، حضرت عثمان ذوالنورین!!! از بین کنیزها پیرزن ها را برداشت چون زرنگ بود
میدانست پیرزن ها جواهرات دارند و بنابراین بیشتر از بقیه سود برد! اینها که در حضور حضرت رسول بود.
در همان جنگ ، جامه نوجوانان را پایین میکشیدند تا اگر موی زهار بر آنان ظاهر شده پس به سن تکلیف اند و کافر و گردنشان را میزدند.
مثالها در هر سطحی بسیار است.
اینها تاریخ است که مورخان مسلمان نقل کرده اند وکسی شکی در آنها ندارد.
همین امروز گروهی مسلمان به خودشان بمب میبندند و اداره و سازمان و خانه و زن و کودک و همه را به هوا میفرستند! اینها هم مشغول جهاد هستند.

امیدوارم این عرایض برای شناخت شما و تفکیک بین دین و اخلاق به کار آید....

manmehdiam;451391 نوشت:

اخلاق دینی = احکام دینی

مرحبا بناصرنا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

manmehdiam;451391 نوشت:
شما اصلا توجه به عرض بنده هم نمیفرمایید.
اخلاق دینی = احکام دینی
ما اخلاق دینی نداریم. لطفا این تعریف را فراموش کنید. امکان دارد؟

خیر امکان ندارد.شما باید ثابت کنید ما اخلاق دینی نداریم.قبل از آن هم باید اخلاق را تعریف کنید.منتظر اثبات و تعریف شما هستیم.

manmehdiam;451391 نوشت:
شما میخواهید باتعریف دو عبارت اخلاق دینی و اخلاق عیر دینی به زعم خودتان بفرمایید که کار مذکور اخلاق دینی را نفی نمیکند و فقط با اخلاق غیر دینی منافات دارد!!! کلک خوبی است ولی فقط خودتان را فریب میدهید.

این که ایشان بین این دو تمایز قائل می شوند یک چیزی،ولی این که شما می فرمایید اخلاق دینی اصلاً نداریم به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.

manmehdiam;451391 نوشت:
عرض کردم:
1- احکام دین
2- احکام اخلاقی

این دو را مخلوط نکنید تا بلکه بتوانید بگویید که در کار مذکور اخلاق دینی را رعایت کردید و به نحوی عبارت(اخلاق را رعایت کردم) را بکار ببرید!


احکام دینی و احکام اخلاقی قابل تفکیک نیستند.

manmehdiam;451391 نوشت:
کار شما (یا شما نوعی) کاملا امری غیراخلاقی است..والسلام.
بنابراین ببینید پایبند دین هستید یا اخلاق؟ اگر دین، که انجام دهید، گناهش خیلی نیست!!!! ولی اگر اخلاقی هستید ، سقوط اخلاقی شدیدی در انتظار شماست. البته کار مذکور مشکلات حاد روانشناسی خانواده هم برای شما (یا شمای نوعی) خواهد داشت که مورد بحث نیست

میان اخلاق و فقه به نظر ما هیچ اختلافی نیست و این دو همدیگر را پوشش می دهند.در واقع هر مطلب اخلاقی،یک حکم فقهی است و هر حکم فقهی یک مطلب اخلاقی است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

manmehdiam;451289 نوشت:
آن فقیه اگر خودش متخلق به اخلاق باشد احتمالا خواهد گفت این کار را نکن! ولی اگر خودش تنها سر در احکام دین داشته باشد از کجا میتواند نهی این کار بکند؟!!

از همان جا كه در پست هاي قبل نيز گفتيم :

نسیم رحمت;451088 نوشت:
دین مجموعه‌ای است که از جانب خداوند بر پیامبر وحی شده تا او به بشر ابلاغ گرداند و این مجموعه از سه قسم است:
اوّل:
باورها، بیان این که جهان مبدأ و معاد دارد . مبدأ جهان یگانه‌ای است . خصوصیات و صفات آن مبدأ بلند مرتبه و بیان و معرفی وسائط فیض خداوند، یعنی ملائکه و بیان معاد و خصوصیات آن.
دوم:
اخلاق یعنی بیان ویژگی‌ها و ارزش‌های ثابت روحی و معنوی که خداوند از بندگانش می‌خواهد و می‌پسندد، یا بیان ویژگی‌های ناپسند روحی که وجود آنان در بنده‌اش را خوش نمی‌دارد.
سوم:
احکام یعنی دستور عمل‌های خدا راجع به موضوعات مختلف.

سلام

ضمن خوش امدگویی به خودم

خواهرم شما که تصمیمتو گرفتی تاپیک زدنت چیه؟

دوس داری چند نفر کارتو تایید کنن؟

به نظرت مجبور کردن یه نفر به طلاق و یه بچه رو بی خونواده کردن درسته بروازدواج کن

شما یه جوری تصمیم گرفتی انگار شما حضرت حوایی اون مردم تنها ادم رو زمین.

این همه گزینه رو میزه یعنی فقطططططط همین؟

FT_Mohammadi;451382 نوشت:
3- اگر گناه هست امکانش هست یه مقایسه ای بین گناه حاصل از انجام این اعمال با { دروغ گفتن . غیبت کردن } عنوان کنین ... میخوام بدونم که چقدر گناهکار میشم ؟؟؟

اینم بگم
از این حرفتون بوی کوچک شمردن گناه احساس میشه

که به نظر من خودش بزرگ ترین گناهه

ببین من اطلاعاتم اون قدری نیس که ایه و سند بیارم

عمه من زن دوم شده. با همه مخالفتا

الان کلا احترامشو از دست داده همه جا
شخصیتشم از دست داده

اوایل با خانم اول شوهرش این قد بد نبود حالا این قد کوچیک شده که به مرگ بنده خدام راضیه

از لحاظ اعصابم که نمیشه باهاش حرف زد....

بچه ها بیشتر واردن اما فک میکنم شرط ازدواج دوم مرد رعایت عدالته

و اصلا به نظر من دلیلی که پیامبر تعدد زوجات داشت حفظ بنیان خانواده وو اینکه زنها بی سرپرست نباشن بوده. حالا طلاق همسر اول و ... با سنت پیامبر چه ارتباطی داره ؟

سلام و عرض ادب.

zahra banoo;451414 نوشت:
سلام

ضمن خوش امدگویی به خودم

:khaneh:

سلام بر شما خواهر بزرگوار. به سایت اسک‌دین خوش آمدید.:ok:

با سلام
نرود میخ اهنی درسنگ.
به نظر بنده این خانم تصمیم شیطانی خود رو گرفتن و مغلوب نفس شده اند پس هرچه ما حرف بزنیم ایشون قبول نمیکنند . ایشون فکر کردن که علامه هستند و برای کار غیر شرعی خود دلیل شرعی میاورند و چند نفر ظاهر بین رو هم که ایشون رو مومن میشناختن از دین زده میکنند . همش هم میگه دین مهمه . کدوم دیم دین شما که ظلم رو جایز میدونه یا دینی که محمد (ص) اورنده ان بود پیامبر در مقابل هیچ ظلمی که بر بنده ای روا شود ساکت نماندن. خانم محمدی از دین مایه نذارید بگید نفسم اسیرم کرده اگر ازدواج کردید بعد از فرو کش کردن هوستان اون موقع حالتون پرسیدن داره حالا هی حرف خودتون رو بزنید که دین میگه دین میگه اره دین شما میگه نه دین اسلام محمدی

بن موسی;451407 نوشت:
ولی این که شما می فرمایید اخلاق دینی اصلاً نداریم به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.


قطعا نه این مخلص و نه هیچ کس مدعی نیست که بین اخلاق و دین اشتراکی وجود ندارد. چه بسا بسیاری از اخلاقیات مورد توصیه دین است. اصلا مساله این نیست

بن موسی;451407 نوشت:
میان اخلاق و فقه به نظر ما هیچ اختلافی نیست و این دو همدیگر را پوشش می دهند.در واقع هر مطلب اخلاقی،یک حکم فقهی است و هر حکم فقهی یک مطلب اخلاقی است


خوب پس اگر هر مطلب اخلاقی ، همان مطلب فقهی است و هر حکم فقهی اخلاقی چگونه این دو از هم تفکیک میشوند؟!!
چه نیازی هست به یکی بگوییم اخلاق به یکی بگوییم حکم فقهی؟

ضمنا برای تعریف اخلاق من هرگاه به آن نیاز پیدا کردم حتما به دین و فقهای دینی رجوع خواهم کرد! مثلا اگر شک کردم که نکند قتل کار بسیار خوبی است یا دزدی عجب کار پسنیدیده ای هست! یا تجاوز به حقوق دیگران چه حکمی دارد! و ضمنا عقلم هم قادر به درک حکم این امور نبود! به دین و تعریفش پناه خواهم آورد.

مرصاد;451432 نوشت:
با سلام
نرود میخ اهنی درسنگ.
به نظر بنده این خانم تصمیم شیطانی خود رو گرفتن و مغلوب نفس شده اند پس هرچه ما حرف بزنیم ایشون قبول نمیکنند . ایشون فکر کردن که علامه هستند و برای کار غیر شرعی خود دلیل شرعی میاورند و چند نفر ظاهر بین رو هم که ایشون رو مومن میشناختن از دین زده میکنند . همش هم میگه دین مهمه . کدوم دیم دین شما که ظلم رو جایز میدونه یا دینی که محمد (ص) اورنده ان بود پیامبر در مقابل هیچ ظلمی که بر بنده ای روا شود ساکت نماندن. خانم محمدی از دین مایه نذارید بگید نفسم اسیرم کرده اگر ازدواج کردید بعد از فرو کش کردن هوستان اون موقع حالتون پرسیدن داره حالا هی حرف خودتون رو بزنید که دین میگه دین میگه اره دین شما میگه نه دین اسلام محمدی

چیزی که خدا اجازه داده شما میگی را؟
شاه میبخشه شاه قلی نمیبخشه؟

ممنونم

من عضو شدم یه نظری برا حرام بودن شطرنج بدم دیدم تاپیکش بسته شده:khandeh!:

واسه اینکه ظایع نشم اینجا پست گذاشتم

zahra banoo;451414 نوشت:
سلام

ضمن خوش امدگویی به خودم

خواهرم شما که تصمیمتو گرفتی تاپیک زدنت چیه؟

دوس داری چند نفر کارتو تایید کنن؟

به نظرت مجبور کردن یه نفر به طلاق و یه بچه رو بی خونواده کردن درسته بروازدواج کن

شما یه جوری تصمیم گرفتی انگار شما حضرت حوایی اون مردم تنها ادم رو زمین.

این همه گزینه رو میزه یعنی فقطططططط همین؟

شما انگار تا حالا عاشق نشدی
بعدشم وقتی گناه نیست چه اشکالی داره/؟

نسیم رحمت;451369 نوشت:
در كجاي دين بدون هيچ مقدمه اي ازدواج مجدد براي مرد مستحب دانسته شده است؟!!!

مقدمه یعنی چی؟
موضوع قفل شده است