آیا ابراز تمایل کردن به مرد نا محرم متاهل گناه است؟

تب‌های اولیه

241 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

سرکار خانم محمدی ، شما با طرح این موضوع به نوعی علم و حکمت خداوند را زیر سوال برده اید،

و قصد دارید با نادیده گرفتن نقش عقل و وجدان و فضائل و رذائل اخلاقی و دستورات الهی در این باب و اصل امتحانات الهی در اینگونه موارد ، یک حکم قطعی صادر کنید که یا تعدد زوجات درست است و یا غلط.

و با روشی که در پیش گرفتید فکر میکنید توانسته اید حکم بر غلط بودن آن صادر کنید.

اشتباه شما در اینجاست که مصلحت همه مردم را هم مثل مصلحت خودتان دانسته اید در نتیجه کل موارد مختلفی را که میتوان برای آن در نظر گرفت نادیده گرفته اید و تنها به یک مورد اکتفا کردید تا به هدف مورد نظرتان برسید.

این روش درستی برای قضاوت کردن درباره ی احکام الهی نیست.

.امین.;450587 نوشت:
سرکار خانم محمدی ، شما با طرح این موضوع به نوعی علم و حکمت خداوند را زیر سوال برده اید،

آیا هر چیزی غیر معقول یا مسخره یا ظالمانه بود حرام است؟
آیا عقل من قادر به درک آن هست؟
مثلا من میگویم احکام شکیات نماز مسخره هست. شک کردیم دوباره بخونیم بجای این که شونصد حالت تعریف کنیم بعد سه ماهم که یه بار شک کردیم یادمون نیاد کدوم حالت بوده افسردگی بگیریم این همه یاد گرفتیم حالا که شک کردیم یادمون نیومد کدوم حالتش بود.

من میگویم خوردن ملخ جالب نیست پس خوردن آن حرام است.

اگر هرچیزی رو عقل من میفهمه درست یا غلطه دیگه چه نیازی به تشریع (غیر کلیاتی در عبادات) در دین بود.

FT_Mohammadi;450556 نوشت:
و حق را با باطل مخلوط و مشبه نکنید و حق را پنهان مسازید در حالی که میدانید

تو رو خدا یه نگاهی به امضاتون بندازید . عالم بی عمل مانند زنبور بی عسل است شما که میدونید کارتون درست نیست اما میخوایید یه توجیهی بیاورید به هوستون برسید. من با یه نفر صحبت میکردم طرف با دختره دوست بود میگفت ما خواهر وبرادر هستیم گفتم اره جون خودت یه جور کلاه سر خودمون بزاریم و خودمون را از عذاب وجدان راحت کنیم .

خانم محمد ی تورو به جان زهرا (س) خوب فکر کنید چندبار این یشنهاد رو دادم برید به قران رجوع کنید این نفس ادم رو بدبخت میکنه اینهم اخرین جملات من بود ما وظیفه خود رو انجام دادیم تو خواهی گوش کن خواهی خودت به شیطان بسپار. به اون اقا اصلا نمیشه اعتماد کرد چون شما شاید بر روتون تازه باشه و از نظر ظاهری زیباتر اما این زیبایی ازبین میره یه عمر میزنه تو سرتون که تو زندگی من رو سیاه کردی و بدبخت کردی . (نمنه توهسون اشوا چخار قاشقوا) هرچیزی بریزی تو اش همون تو قاشق خودت در میاد .پس اگر این کار رو کردی مطمئن باش اون اقا 4 تا زن هم میگیره 40تا هم صیغه میکنه اگر هم حرفی زدی میزنه تو سرت

مرصاد;450593 نوشت:
تو رو خدا یه نگاهی به امضاتون بندازید . عالم بی عمل مانند زنبور بی عسل است شما که میدونید کارتون درست نیست اما میخوایید یه توجیهی بیاورید به هوستون برسید. من با یه نفر صحبت میکردم طرف با دختره دوست بود میگفت ما خواهر وبرادر هستیم گفتم اره جون خودت یه جور کلاه سر خودمون بزاریم و خودمون را از عذاب وجدان راحت کنیم .

خانم محمد ی تورو به جان زهرا (س) خوب فکر کنید چندبار این یشنهاد رو دادم برید به قران رجوع کنید این نفس ادم رو بدبخت میکنه اینهم اخرین جملات من بود ما وظیفه خود رو انجام دادیم تو خواهی گوش کن خواهی خودت به شیطان بسپار. به اون اقا اصلا نمیشه اعتماد کرد چون شما شاید بر روتون تازه باشه و از نظر ظاهری زیباتر اما این زیبایی ازبین میره یه عمر میزنه تو سرتون که تو زندگی من رو سیاه کردی و بدبخت کردی . (نمنه توهسون اشوا چخار قاشقوا) هرچیزی بریزی تو اش همون تو قاشق خودت در میاد .پس اگر این کار رو کردی مطمئن باش اون اقا 4 تا زن هم میگیره 40تا هم صیغه میکنه اگر هم حرفی زدی میزنه تو سرت

راهش مهریه زیاده فاطمه جون
مهریه تو زیاد بذار تا اخر عمرم با چوببب بزن نو سرش اگه اخ گفت:khandeh!:

خواهرم فاطمه خانوم مجددا سلام.
ما هیچ نسبتی با اون خانوم و بچه اش نداریم و باور بفرمایید شما رو مثل خواهرم خودمون می دونیم که دوستانه و از سر دلسوزی ولو گاها با تندی جوابتان را می دهیم. خواهر عزیزم، یک ضرب المثل هست که می گوید : در خانه اگر کس هست، یک حرف بس است. همینکه آقا علی علیه السلام فرمودند و شما هم در فرمایشاتتان اشاره نمودید، آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند یعنی این.... آیا و انصافا اگر کلاه خودتان را قاضی کنید، اگر بجای خانوم آن مرد و حتی بچه اش می بودید، راضی می شدید شوهر یا پدرتان همچنین خیانتی را مرتکب شود!
یکی از دوستانمون حدیث پیامبر رافرومودند که واقعا و دقیقا همان حرف شماست و کافی و وافیست. ببینید که مورد دومش با آنچه شما خواستید همسازی ندارد!!!؟؟
بهر حال اگر از انجام اینکار خودداری کردید، خدا خیرتان بدهد و اگر هم کارخودتان را انجام دادید، می شود: چندین چراغ روشن و بیراهه می رود، بگذار تا که افتد و بیند سزای خویش.

پیامبر خدا (ص):
سه كسند كه خدا آن ها را لعنت كرده است : كسى كه به پدر و مادر خودبى اعتنايى كند، كسى كه ميان مرد و زنى سعايت كند تا ميان آن ها جدايى افكند وسپس خودش با زن او ازدواج كند و كسى كه ميان مؤمنان سخن چينى كند, تا آنان نسبت به يكديگر دشمنى وحسادت ورزند.

dinshenasii;450592 نوشت:
آیا هر چیزی غیر معقول یا مسخره یا ظالمانه بود حرام است؟
آیا عقل من قادر به درک آن هست؟
مثلا من میگویم احکام شکیات نماز مسخره هست. شک کردیم دوباره بخونیم بجای این که شونصد حالت تعریف کنیم بعد سه ماهم که یه بار شک کردیم یادمون نیاد کدوم حالت بوده افسردگی بگیریم این همه یاد گرفتیم حالا که شک کردیم یادمون نیومد کدوم حالتش بود.

من میگویم خوردن ملخ جالب نیست پس خوردن آن حرام است.

اگر هرچیزی رو عقل من میفهمه درست یا غلطه دیگه چه نیازی به تشریع (غیر کلیاتی در عبادات) در دین بود.

سلام

شما از عقلتان فقط میتوانید برای شناخت خدا و پذیرفتن دین اسلام استفاده کنید وقتی که پذیرفتید خداوندی هست و برای سعادت انسانها در دنیا و آخرت، دستوراتی داده ، از این پس دیگه عقل شما کاره ای نیست و موظفید به آنچه که دین اسلام انسانها را بدان ملزم کرده عمل کنید، چه به حکمت آن پی برده باشید و چه پی نبرده باشید

در هر صورت عقل مهمترین ابزاری هست که خداوند برای هدایت انسانها به آنها عطا کرده

ღღ Parisa ღღ;450596 نوشت:
راهش مهریه زیاده فاطمه جون
مهریه تو زیاد بذار تا اخر عمرم با چوببب بزن نو سرش اگه اخ گفت:khandeh!:

شما انگار قانون رو نمیدونید خواهرم دیگه گذشت اون زمون:_loool:

mriman;450616 نوشت:
سه كسند كه خدا آن ها را لعنت كرده است : كسى كه به پدر و مادر خودبى اعتنايى كند، كسى كه ميان مرد و زنى سعايت كند تا ميان آن ها جدايى افكند وسپس خودش با زن او ازدواج كند و كسى كه ميان مؤمنان سخن چينى كند, تا آنان نسبت به يكديگر دشمنى وحسادت ورزند.

حدیث‌تون در مورده مرد هست برای ایشون سازگاری نداره
دوما گفتیم این کار در شرایطی مکروه شمرده میشود (طلاق زن در صورت سازگاری اخلاقی)
سوما شما احتمالا با زبان احادیث آشنایی ندارید. وقتی برای مکروهی مثل طلاق عرش الهی به لرزه درمیاد احتمالا برای حرام سقوط کرده و برای گناهان کبیره به کلی ریزش کرده و منهدم میشود.

در احادیث (احادیثی که مخالفان شطرنج خیلی ذکر و بهش استناد میکنن) میاد که نگاه به شطرنج مثل نگاه به عورت مادر است و کسی که با شطرنج بازی کند حکم کسی است که با مادرش زنا کند.(نصف بلکه بیشتر هنوز حرام میدانند ولی تلویزیون ما اصلا برای این مراجع و مقلدانشون احترامی قائل نیست و بین اخبار ورزشی شطرنج رو نشون میده)
موسیقی، غیبت یا ربا و گناهان دیگه به زنا یا بدتر از اون تشبیه شده.
حالا همین مومنین چقدر اهمیت میدهند چقدر راحت دروغ میگن. اگه عقل من میخواست گناهان رو تعریف کنه من دروغ رو بزرگ ترین گناه میدونستم. هرچند در خود دین هم یکی از بزرگ ترین گناهان هست ولی کیه که اهمیت بده به گناه دروغ.

ما میتونیم به ایشون بگیم که این کار به طور ارشادی صحیح نیست اما حرام نیست.

.امین.;450628 نوشت:
شما از عقلتان فقط میتوانید برای شناخت خدا و پذیرفتن دین اسلام استفاده کنید وقتی که پذیرفتید خداوندی هست و برای سعادت انسانها در دنیا و آخرت، دستوراتی داده ، از این پس دیگه عقل شما کاره ای نیست و موظفید به آنچه که دین اسلام انسانها را بدان ملزم کرده عمل کنید، چه به حکمت آن پی برده باشید و چه پی نبرده باشید

آفرین :Kaf:

سلام خانم محمدی دل یه مومن رو شکستن حتما گناه داره این دنیا هیچی اون دنیا چکار میخوای بکنی خدا حق الله رو میبخشه ولی حق الناس رو نه خواهر من یه کم فکرکن مطمین باش اگه شما از اون موقع با هم ازدواج نکردین خدا میخواسته و حکمتی درش بوده انشاالله که خدایه چیز بهتری رو برات گذاشته کنار پس خرابش نکن و زندگی اونا رو بهم نریز برا خوشبختیشون دعا کن که استجابت دعات در دعای دیگران هستش منم دعا میکنم انشاالله خدا بهترینارو بهت بده

الله اکبر...... آقای دین شناس..... این حرفای رو از کجا در میارید!!! این چه تفسیر به رایی هست که شما دارید....
می شه بفرمایید شما تا چه حد دین شناسید؟ الله اکبر!!!

این حرفاتون :

"حدیث‌تون در مورده مرد هست برای ایشون سازگاری نداره"
از کجا این برداشتِ ..... رو کردید!!!؟ شما واقعا به نظر خودتون با زبان حدیث آشنایی دارید!!!!!! واقعا که دین شناسید!!!!(پس مسئولین سایت کجایند که به داد این اظهارنظرات برسند!!)

"دوما گفتیم این کار در شرایطی مکروه شمرده میشود (طلاق زن در صورت سازگاری اخلاقی)":
چی میکنی اخوی....کراهت و حرام رو جنابعالی تعیین می کنی!

"سوما شما احتمالا با زبان احادیث آشنایی ندارید. وقتی برای مکروهی مثل طلاق عرش الهی به لرزه درمیاد احتمالا برای حرام سقوط کرده و برای گناهان کبیره به کلی ریزش کرده و منهدم میشود."
در مورد این جمله هم بیشتر فکر کنید لطفا. سعی کنید بیاناتتون احتمالا بی احترامی با احادیث نبوی و ائمه نباشه! همین شما که آشنا هستید با زبان احادیث، کفایت است مرا....!!!! بدانید که خداوند لم یلد و لم یولد است پس عرشش فرونمی ریزد. لطفا احادیث را مسخره نکنید

"در احادیث (احادیثی که مخالفان شطرنج خیلی ذکر و بهش استناد میکنن) میاد که نگاه به شطرنج مثل نگاه به عورت مادر است و کسی که با شطرنج بازی کند حکم کسی است که با مادرش زنا کند.(نصف بلکه بیشتر هنوز حرام میدانند ولی تلویزیون ما اصلا برای این مراجع و مقلدانشون احترامی قائل نیست و بین اخبار ورزشی شطرنج رو نشون میده)
موسیقی، غیبت یا ربا و گناهان دیگه به زنا یا بدتر از اون تشبیه شده."
عزیز من، شما احتمالا خیلی مطالعه دارید!!!!!نه!!!! بله عزیز من!!! شما اگر کمی مطالعه دینی داشته باشید، در کتاب معراج السعادت مرحوم علامه نراقی می توانید، حدیثی را که ذکر کردید مشاهده کنید . اگر هم چیزی از احکام ثانویه شنیده باشید موضوع برایتان روشن می شود!!!! عذرخواهم، تلویزیون ما مگه چقدرشش اسلامیه!!!! این همه فیلم های فوق العاده.... آهنگ های.....
پس بگیم چون تلویزیون مردای ریش تیغ زده رو نشون میده دیگه ریش تیغ زدن مانعی نداره ویا.... . تازه اصلا این موضوع چه ربطی به بحث ما داشت؟!!!!!

"حالا همین مومنین چقدر اهمیت میدهند چقدر راحت دروغ میگن."
اولا طبق روایت داریم:
روزی حسن بن محبوب از امام صادق (ع) پرسید: آیا ممکن است مومن بخیل باشد؟ امام فرمودند: آری.
حسن پرسید: آیا می شود ترسو باشد؟ حضرت فرمودند: آری.
مجدداً پرسید: آیا مومن دروغ نمی گوید؟ حضرت فرمودند: نه، و بدان مومن خائن نیز نمی باشد. سپس فرمودند: آگاه باش؛ مومن ممکن است بر هر خویی سرشته شود، ولی به خیانت و دروغ گویی آلوده نمی گردد..
پس مومنین دروغ نمی گویند تهمت نزنید لطفا

ودر آخر گفتید:
"اگه عقل من میخواست گناهان رو تعریف کنه من دروغ رو بزرگ ترین گناه میدونستم. هرچند در خود دین هم یکی از بزرگ ترین گناهان هست ولی کیه که اهمیت بده به گناه دروغ."

خوب الحمدلله که شما خدانیستید و گناه رو تعریف نمی کنید!!!!!! لطفا در کار خدا هم دخالت نکنید. هروقت خدا از شما نظر خواست، نظرتون رو ابلاغ کنید!!!! ضمنا خیلی ها اهمیت می دهند به دروغ نگفتن. مشکل از ماست که همه را مث خودمان بد می پنداریم!!!

خواهرم فاطمه خانوم. دین شما و جوابگویی در آن دنیا به گردن خودتان هست. شما هم وظیفه دارید از مرجع تقلیدتان سوال کنید. ایشان هرچه فرمودند به آن عمل نمایید تا به وظیفه خودتان عمل کرده باشید، البته اگر هدفتان عمل به وظیفه و نه خواباندن عذاب وجدان باشد.

فاطمه جان خودت بشین فکر کن
عزیزم باور کن اخر و عاقبت نداره
چن وقت پیش یه خانوم اومده بود با همسایمون که دو تا بچه کوچیک داره دوست شده بود
یکسره خونشون زنگ میزد به خانوم اول اقا میگفت طلاق بگیر بخدا زندگیشون داغون شده بود
خانوم اون اقا شبانه روزی گریه میکرد دلم براش کباب بود
فاطمه جان فکر کن ببین اگه ازدواج کنی و شوهرت تورو طلاق بده چه حالی داری؟؟؟؟؟؟
باور کن زندگیت سیاه میشه اونم بایه بچه
نزار این کار بشه
درحالت عادی نمیشه به مردا اعتماد کرد وای به اون روزیکه یه زنم طلاق داده بشه که اصلا زندگیت تضمین نیس
عشق و دوس داشتن زود میرن فقط انی هستن
چیزی که میمونه وجدانه
دررابطه بااون حرفتم که گفتی اقایون صیغه میکننو زن دوم و سوم میگیرنمطمئن باشی مردی که این کارارو بکنه مرد نیس
هرکسیم که این حرفارو گفته خواسته خودشو قانع کنه
درسته پیامبر بزرگوار ازدواج های زیادی داشتن اما اون حضرت به قصد حمایت از زنان بیوه بود نه هوس های خودشون مردای الانم برای هوس زن مجدد میگیرن الکی اسمشو میزارن سنت پیامبر

با عرض سلام خدمته دوستان ...

جناب مرصاد و جناب آقا ایمان بابته اینکه زحمت کشیدین و اون پست ها رو برام نوشتین تشکر میکنم ... همچنین از شما جناب Dinshenasi که من رو درک میکنین ...

جناب مرصاد : شما در پست هاتون به این مساله اشاره کردین که من دنباله هوسم هستم . و اشاره به امضام کردین و گفتین که من دارم حقیقت رو میپوشانم و من رو نصیحت کردین که برم و قرآن بخونم .... جناب مرصاد اولا اینکه همه ما دنبال این هستیم که هوسهایمون رو ارضا کنیم ... کی دنبالش نیست ... بحث فقط سره این هست که راه و روش درست و کم هزینه ای رو برای خودمون انتخاب کنیم ... من به هیچ عنوان حقیقت رو نمیخوام بپوشانم ... اتفاقا حقیقت رو عریان کردم ... نمیدونم چرا شما اینجوری فکر میکنین ... در مورده قرآن خوندن و اینکه سپس تصمیم بگیرم ... بارها و بارها به اشتباه بودن این روش پی بردم ... زمانهایی که اینجوری تصمصم گرفتم ( بچگی هام ) باعث شده یه روحانیتی منو فرا بگیره ... خواستهای خودم رو فراموش کنم ... و بعد قبطه بخورم که چرا دنباله خواستهای خودم نبودم ... این رو میدونم که اگر قرآن بخونم ... برای مدتی مثلا یک ربع ساعت از قیل و قال دنیا بیرون میام ... حالت عرفانی بهم دست میده ... دنیا برام بی ارزش میشه ... ولی من در چنین حالتی هیچ وقت تصمیم های مهم زندگیم رو نمیگیرم ...

جناب آقا ایمان : سلام امیدوارم که خوب باشی ... شما گفتین آنچه برای خودم نمیپسندم برای دیگران نیز نپسندم و ... همچنین گفتین : آیا انصافا کلاه خود را قاضی میکنید و... و گفتین : به بچه و همسرش فکر کنین و در مورده لعنت خداوند بر مرد که زنی را از رابطه زناشویی مردی دیگر در میآورد صحبت کردید ...
اولا من با این جمله شدیدا مشگل دارم که آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز نپسند ... اصلا کی الان به این جمله عمل میکنه ... اگر قرار هست شعار های خوب خوب بدیم و بریم تو هپروت منم پایه هستم ... ولی وقتی داریم برای زندگیمون تصمیم میگیریم قرار نیست که اینجوری فکر کنیم ....

1- شما نمیدونم همسری زیبا دارین یا نه ... ولی آیا حاضر هستین .... یا نه .
2- شما نمیدونم خونه دارین یا نه ولی آیا حاضر هستین .... یا نه .
3- شما نمیدونم پدر دارین یا نه ... آیا حاضر هستین .... یا نه .
4- شما نمیدونم زیبا هستین یا نه ... آیا حاضر هستین ... یا نه .
5- شما نمیدونم شاغل هستین یا نه ... آیا حاضر هستین .... یا نه .
6- شما نمیدونم ماشین دارین یا نه .... آیا حاضر هستین .... یا نه .

همیشه خوشبختی محدود بوده ... و خیلی وقت ها خوشبخت شدن تو به ازای بدبخت شدن دیگران تموم میشه ... یا من باید اون پسر رو داشته باشم ... یا اون دختر خانم باید اون رو داشته باشه .... خوب اگر من مسیری رو انتخاب کنم ... و فعل حرومی رو انجام ندم ... و مینیمم گناه رو انجام بدم و اون رو بدست بیارم چه مشگلی داره ؟؟؟؟ اصلا به نظره شما اگر من برم و به اون خانوم بگم شما با این آقا پسر 10 سال زندگی کردین .... آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند و بزار من هم باهاش 10 سال زندگی کنم .... به نظر شما قبول میکند ...

پس به نظرم بهتر هست اینجوری بحث نکنیم ... اینا احساسات هست .... و نباید اجازه بدیم احساسات ما رو اسیر خودشون کنن ... و بهتر هست مسایلمون رو به صورته فقهی بررسی کنیم .

mriman;450678 نوشت:
می شه بفرمایید شما تا چه حد دین شناسید؟

بسیار مبتدی ولی راستگو

mriman;450678 نوشت:
"دوما گفتیم این کار در شرایطی مکروه شمرده میشود (طلاق زن در صورت سازگاری اخلاقی)":
چی میکنی اخوی....کراهت و حرام رو جنابعالی تعیین می کنی!

کجا دیدید طلاق حرام هست؟ یه لینک قرار بدید؟
طلاق در صورت سازگاری اخلاقی مکروه هست. اگه اخلاقشون سازگار نشه یا خوف معصیت یکیشون باشه مستحب و اگه زن حائض باشه طلاق دادنش حرامه.
از هر کتاب فقهی خواستید لینک بذارم رجوع کنید به شرح لمعه شهید ثانی ج 6 ص 32

mriman;450678 نوشت:
احکام ثانویه

بله بله احکام ثانویه
احکام ثانویه یعنی هرچی به ما گیردادند و اشکال گرفتند حرام.
سنگسار رو مسخره کردند از قانون حذف شد
فعلا توانش نیست به حجاب مردم برخورد شدید داشته باشیم فعلا آزادی
اما یعنی ما کلا به حجاب مردم کار نداریم؟ یا تا وقتی شرایطشو باز داشته باشیم میشیم مثل رفتار پاسدارهای زمان حضرت امام (ره)
یا مجازات میذاریم تو کتاب قانون مجازات اسلامی که هفتاد ضربه شلاق بد حجاب هست؟

اگر بد است باید همیشه برداشته شود. نه تا موقعی که شرایط بیرونی اجراشو نداشتیم. اگه نه مرد باشیم بگیم حکم همینه

اگر فرضا مراجع برای ازدواج مجدد در غیر ضرورت حکم ثانویه بدن.
حکم ثانویه برای همیشه نیست برای یه مدت خیلی محدودی هست مثل این که امام خمینی از حج ممانعت کردن حکم ثانوی برای مدت محدود هست به معنی تعطیل شدن حکم دین نیست.

FT_Mohammadi;450689 نوشت:
مینیمم گناه رو انجام بدم و اون رو بدست بیارم چه مشگلی داره ؟؟؟؟

کوچـکی گناه را ننگر
بلکه بزرگی کسی رابنگر
که از آن نافرمانی میکنی !

[=book antiqua]سلام.اسمتون اشناس...امیدوارم ک اونی ک فک میکنم نباشی خانوم محمدی... فک نکنم اینقد کوتاه بین باشید ک نفهمید شکستن دل گناهه....شایدم اصن همچین چیزی وجود نداشته باشه و فقط اینو مطرح کردید ک ثابت کنید چند همسری مردا هم همینقدر عذاب میاره.....ک اینو همه میدونن....حتی خود مردا...ولی هوسه دیگه....چند همسری مردا اشکال نداره مگه بتونن رعایت عدالتو بین همسرانشون داشته باشن.ک هیچکس جز پیامبر و ائمه نمیتونستن... اینم ک کارتون غلطه رم خودتون میدونید چون انسانید...فقط نمیفهمم چرا انقد کشش میدید...اگه واقعا سوال دارید ک جوابا کافی بوده...واسه رد این مسئله....اگرم واقعا فک میکنی درسته...بسم الله...برو ببینیم ب کجا میرسی!!!!عاقل باشید میفهمید آزموده را آزمودن خطاس!!!!نباشیدم ک... هرچی سرتون بیاد حقتونه!!!!!

FT_Mohammadi;450689 نوشت:
با عرض سلام خدمته دوستان ...
خواهر گرامی زیاد وختتونو نمیگیرم فقط:

بضی چیزا گناه نیست اما خوب هم نیست.
یه مرد میتونه روزی یه بار زنشو طلاق بده یه زن دیگه بگیره، کارش حرام نیست اما از بدترین کارها نزد خداست.
فکر کنم کار شما گناه نیست، اما خوب هم نیست.

بهرحال فکر کن ببین اگر امام زمانت عجل الله تعالی فرجه الشریف ازت راضی که اینکارو بکنی بکن

خیلی نامردی و بی وجدانیه!!
هیچ زندگیی رو ی ویرانه های زندگی دیگران اباد نمیشه....متاسفم....:Narahat:

fatemehs;450726 نوشت:
[=book antiqua]سلام.اسمتون اشناس...امیدوارم ک اونی ک فک میکنم نباشی خانوم محمدی... فک نکنم اینقد کوتاه بین باشید ک نفهمید شکستن دل گناهه....شایدم اصن همچین چیزی وجود نداشته باشه و فقط اینو مطرح کردید ک ثابت کنید چند همسری مردا هم همینقدر عذاب میاره.....ک اینو همه میدونن....حتی خود مردا...ولی هوسه دیگه....چند همسری مردا اشکال نداره مگه بتونن رعایت عدالتو بین همسرانشون داشته باشن.ک هیچکس جز پیامبر و ائمه نمیتونستن...اینم ک کارتون غلطه رم خودتون میدونید چون انسانید...فقط نمیفهمم چرا انقد کشش میدید...اگه واقعا سوال دارید ک جوابا کافی بوده...واسه رد این مسئله....اگرم واقعا فک میکنی درسته...بسم الله...برو ببینیم ب کجا میرسی!!!!عاقل باشید میفهمید آزموده را آزمودن خطاس!!!!نباشیدم ک... هرچی سرتون بیاد حقتونه!!!!!

سلام فاطمه خانوم ...
فاطمه جان به خدا این طرز صحبت کردن مشگل داره ... اینی که بیای و بگی اسمت آشناست و خدا نکنه اونی باشی که تو فکره منه ... یه رفتاره نرمالی نیست ... بعدش هم که پستت رو با کوتاه بین بودن و عاقل نبودن و ... جلو بردین ... به نظره من این طرز صحبت کردن شایسته کسی که اسمش فاطمه باشه نیست ...

اما برمیگردم به مفهوم پستی که دادی ... هر شکستن دلی که گناه نیست ... مثلا وقتی اون پسره داشت ازدواج میکرد من خیلی دلم شیکست ... ولی اون بنده خدا داشت کاره خودش رو میکرد ... در مورده این مساله هم ... که من فعل حرومی رو انجام نمیدم !!! اگر فعل حرومی رو انجام بدم و این عمل باعثه دل شکستن کسی باشه ... خودم رو مقصر میدونم ... مثلا فرض کن یه جعبه شیرینی کسی گذاشته تو مغازه برای خیرات ... از این شیرینی های شیک و خوشگل ... بعدش دقیقا تا من میام بردارم ... جلویی من زرنگی میکنه و زودتر از من برمیداره ... اون شخص که فعل حرامی رو مرتکب نشده که خودش رو مقصر بدونه ... زرنگ تر بوده ...

امیدوارم ... همیشه وقتی دستت رو به سمته آسمون میگیری دلت نشکنه ... یه کم هم مهربون تر صحبت کنی ... :hamdel:

FT_Mohammadi;450689 نوشت:
پس به نظرم بهتر هست اینجوری بحث نکنیم ... اینا احساسات هست .... و نباید اجازه بدیم احساسات ما رو اسیر خودشون کنن ..

FT_Mohammadi;450689 نوشت:
من برم و به اون خانوم بگم شما با این آقا پسر 10 سال زندگی کردین .... آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند و بزار من هم باهاش 10 سال زندگی کنم .... به نظر شما قبول میکند ...

اها!الان احساسات شما شما رو اسیر خودش نکرده؟!
اینا اخلاقیاته که 80 درصد دینه.نه احساس!!
هر عملی را عکس العملیست...وقتی اه اون بیچاره دامنتو گرفت میبینی!!10 سال!!؟؟اره اون ادم باهات 10 سالم زندگی میکنه!!
کسی که انقدر راحت زن و بچه اشو دور بریزه فک کردی با شما که رفتی بهش التماس کردی باهات زندگی کنه چی کار میکنه؟!

گفتم آشنایی چون واقعا اسم و طرز صحبتتون آشناس!!!!شما ک اینقد احساس سرت میشه نمیفهمم چطور میتونی دل اون زن بدبخت و بشکونی....آخه عزیز من خواهر من گل من تو ک میدونی اسمم فاطمه س و نباید اینطور صحبت کنم چرا همچینن فکرایی تو مغز قشنگته...آخه ناراحتی بقیه چه قشنگی ای داره ک دنبالشی....گناه اون زن بدبخت و بچش چیه آخه؟!چطور دلت میاد...؟؟!!!!مارو رو بروی خودت نبین...میگم خواهرم واقعا میگم....دلت شیکسته....آره اینو فهمیدم....ولی قربونت بشم دل شیکستتو ب خریدارش بفروش خریدارشم خود خداس....ن ب کسی ک لیاقتشو نداره و یبار گذاشتت رفته....شکایتشو ب خدا ببر...اینطوری خودتو خالی کن اصن...ولی نذار بخاطر شاید ظلم پسره زنش تاوان بده....این خیلی بده....جون فاطمه تورو خدا قسم فک کن....

نرگس الزهرا;450683 نوشت:
درسته پیامبر بزرگوار ازدواج های زیادی داشتن اما اون حضرت به قصد حمایت از زنان بیوه بود نه هوس های خودشون مردای الانم برای هوس زن مجدد میگیرن الکی اسمشو میزارن سنت پیامبر

fatemehs;450726 نوشت:
حتی خود مردا...ولی هوسه دیگه....چند همسری مردا اشکال نداره مگه بتونن رعایت عدالتو بین همسرانشون داشته باشن.ک هیچکس جز پیامبر و ائمه نمیتونستن...

من با این دو حرف بالا خیلی موافقم ولی دوست دارم هرکس طبق مبناش حرف بزنه. خدای ناکرده دوجور حرف نزنه. (منظورم شما دوکاربر بالا نیست منظورم بعضی آقایان در خارج این تاپیکه) اونی که نواندیش دینیه و دنبال پیداکردن معانی قابل تصور دیگه از آیات و روایات تا با شرایط امروز منطبقشون کنه حرفش رو سر ما. اونی که نواندیش نیست فقیهه ولی مثل آقای صانعی هست اونم بگه مثلا ازدواج مجدد مرد نیاز به رضایت همسر داره اونم حرفش رو سر ما. ولی کسی که اعتقادش چیز دیگه است بعد بیاد چیز دیگه بگه. اون اعصاب منو خورد میکنه چون طبق مبناش (هرچند مبناش اشتباه باشه) حرف نمیزنه و من دروغ رو بزرگترین گناه میدونم.

اما حکم ارشادی (نصیحت)
به حکم فطرت هر انسان سالم، این کار، کار خوب و قابل توصیه ای نیست و بهتره انجام نشه. ولی این دقیقا به شرایط خود ما برمیگرده که چه تصمیمی بگیریم. باید خودتون سبک سنگین کنین بسنجین ببینید آیا ارزششو داره؟ فقط همین کاره که راضیتون میکنه؟ آیا اگه من این کارو بکنم بعد میتونم ایراد بگیرم که چرا چندهمسری در غیر ضرورت مجازه؟ بعد خودم پیر شدم همسرم رفت با یه خانوم جوون ازدواج کرد دیگه به من محل نذاشت نمیگم چیزی که عوض داره گله نداره؟ آیا نظام اخلاقی خودمو زیر پا نمیذارم؟ یه موقع تمام اینا رو در نظر میگیرید ولی بازم با خودتون به این نتیجه میرسید که باید این کارو انجام بدید. این ‌ها مسائل زندگی هرکسه که خودش باید به نتیجه برسه.

[="Black"]

ღღ Parisa ღღ;450333 نوشت:
از یه حقوق دان میپرسن چرا اجازه چند همسری مردا رو برنمیدارین؟
حقوق دان جواب میده تا وقتی زنا متوجه نشن همسر مردی که زن داره نشن این قاانون هست

دقیقا همینطور هست که شما فرمودید...

اگر واقعا زنی همسر مردی که خودش زن دارد نشود ، بود و نبود قانون چند همسری مردان فرقی ندارد.[/]

فاطمه جان همه چیز رو که نباید از دیدگاه فقه سنجید،مگه همه دین شرع و فقه هست؟؟البته من در اون حدی نیستم که بخام دین رو توصیف کنم اما این کار شما رو نباید تنها از دید فقه سنجید و دستور صادر کرد،بلکه باید از بقیه مقاطع دین که در هر کارش دستوری هست هم سنجید...شاید الان عاشقید و داغ و شاید از بین صحبت های کاربران فقط اونی که به نفع خودتون هست رو میبینید اما واقعا...واقعا حاضرید یه روزی یه همچین چیزی سر خودتون بیاد...شاید الان بگید نه هیچگاه همچین اتفاقی نمی افته اما یه لحظه خودتون رو جای اون خانم بذارید،اون خانم هم موقع ازدواج هیچگاه عمرا فکرشم نمیکرد که یه روزی شوهرش همچین کاری کنه....در مورد اینکه هر چه برای خود میپسندیم برای دیگران هم بپسندیم من بارها رو بارها به حقیقتش پی بردم و فک میکنم شما در این مورد دچار سوءتفاهم شدید یه کند و کاوی دربارش بکنید بد نیست.
یه چیز دیگه....اینکه مردی حق داره 4 زن بگیره فک کنم قوانین خودشو داشته باشه اما اینکه خانمی بخاد به مردی که خانواده داره ابراز علاقه کنه جزئش نباشه،باز هم نمیدونم....

امام عشق;450817 نوشت:
اگر واقعا زنی همسر مردی که خودش زن دارد نشود ، بود و نبود قانون چند همسری مردان فرقی ندارد.

قانون هم مهم است. هرچند از یه روزی از موضوعیت بیفته ولی لااقل در شناخت تاثیر داره. مثلا امروزه برده داری از بین رفته ولی قوانین برده داری برای شناخت دین مفید است.

fatima20;450820 نوشت:
فاطمه جان همه چیز رو که نباید از دیدگاه فقه سنجید،مگه همه دین شرع و فقه هست؟؟

سلام معذرت‌خواهی میکنم. چیزی که خدا اون دنیا از ما میخواد دستورات فقهی هستند.
اگه جایی فقه بگه دروغ یا غیبت حرامه اون دنیا مجازات داره اگه جایی هم فرضا بگه دروغ و غیبت جایزه اون دنیا مجازات نداره.

FT_Mohammadi;448857 نوشت:
با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت ...
دو تا سوال داشتم در صورته امکان میخواستم جوابش رو بدونم ...
1- اگر مردی ازدواج کرده باشه ... میتونه همسره دوم ... سوم و ... اختیار کنه ... سوالی که برای من پیش اومده این هستش که آیا میتونم در جهته ازدواج کردن با کسی که دوستش دارم ... و قبلا از دست دادمش ... بهش ابراز تمایل کنم ؟؟؟
2- اگر من به مردی ابراز تمایل کردم و اون مرد متاهل بود ... اگر شرط من برای ازدواج این باشه که همسره اولش رو طلاق بده ... ( با اینکه فرزند داشته باشه ) و اون شخص هم قبول بکنه ... آیا برای من گناهی نوشته میشه ؟؟؟
3- اگر گناه هست امکانش هست یه مقایسه ای بین گناه حاصل از انجام این اعمال با { دروغ گفتن . غیبت کردن } عنوان کنین ... میخوام بدونم که چقدر گناهکار میشم ؟؟؟
با تشکر از پاسخگوئی شما ...

سلام
اخلاق و فقه هر يك شاخه‌اي از علوم شريعتند و ارتباط تنگاتنگي بين آن دو وجود دارد؛ اخلاق بدون فقه انحراف از مسير دين است و فقه بدون اخلاق نيز به ضديت با مباني ديني مي‌انجامد. بعلاوه فقه و اخلاق در عرصه‌هاي مختلف با يكديگر عجين شده‌اند؛ مانند نيت در عبادات كه در اخلاق ركن عمل قلمداد مي‌شود و در فقه بدون آن، عمل باطل است، يا مسأله غصب، كه در فقه از محرمات محسوب شده و بابي بدان اختصاص داده شده است.
بنا بر باید سوال شما از جنبه فقه و اخلاق بررسی شود و اگر فقه و اخلاق چنین اجازه ای به شما داد می توانید چنین کاری را انجام دهید که همانطور که ذکر شد چنین اجازه ای داده نمی شود از طرف دین.

سلام مجدد.
اول شما فاطمه خانوم: من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر وخواه ملال
فاطمه خانوم، ما آدما یه چیزی تحت عنوان فطرت داریم که اون به درستی اکثر حراما رو از حلاها تشخیص میده. من نمی دانم شما چطور به صریح فرمایش آقا امیرالمومنین اشکال جدی وارد می کنید و ککتون هم نمی گزه!!
خواهر من آقا علی فرمودن، منه سراپا تقصیر که از خودم نگفتم!!!
حالا چون یه عدع ای ولو زیاد، این فرمایش آقا رو عمل نمی کنن، ما هم باید بگویم این حرف، نعوذ بالله اشتباه است!! پناه برخدا... خواهر من شما حرف من رو قبول نداری درست!!حرف این همه دوستان که اینجا نظر دادن رو قبول نداری درست!!!! حرف مرجعت رو چی!! از ایشون بپرس خواهر من. نذار یک عمر بدبختی رو زندگیت بشینه واسه یه عشق زود گذر. دیگه من هرچه باید رو گفتم. شماهم انسان بزرگ و عاقلی هستی و تصمیمت رو خواهی گرفت. فقط امیدوارم تبعات تصمیمت رو هم بپذیری.
و آقا یا خانوم "دین شناس" :
من از مسئولین این سایت تعجب می کنم که چطور به راحتی قوانین شرع در این سایت زیر سواال می رود و دم نمی زنند!! خوب عزیزان من حداقل اینه که می تونید جواب این آقا رو بدید!! ماکه زبونمون مو در آورد . هرچی می گیم نره ، این جناب می فرمایند بدوش....!

عجب تاپیک جالبی!
واقعا از فاطمه خانم عزیز تشکر میکنم از طرح این سوال ..بسیار جالب بود.
جوابهای خوبی هم داده شده .
به بخشی که میخواهم بیشتر توجه بفرمایید همان مثالی است که کارشناس محترم هم فرمودند. همان شیخی که زن سه طلاقه را ظاهرا برای یک شب گرفت و طلاق نداد! منتها اینکه بگوییم بعضی ها عادل هستند ولی از شمر بدترند ، کم لطفی است! عذر میخواهم ماست مالی است!!! نشان دهنده این است که احکام دینی و فقهی یک جایش میلنگد. وگرنه اینکه بگوییم فلانی بسیار متدین است ، بسیار اهل ذکراست . همه احکام دین را و حرام و حلالش را مقید است ولی!! از شمر بدتر است؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! عجیب است که دوستان یادشان میرود که احکام دین از این بنده خدا شمر ساخته!!!

کسی که همه احکام دین را انجام داده چرا باید از شمر بدتر باشد؟؟؟ اشکال از کیست؟ چرا او از شمر بدتر شده به جای اینکه اشکال کار در احکام دین باشد؟؟

آنچه مشخص است ، موضوع این تاپیک به یکی از موارد تناقض اخلاق با احکام دین مربوط است. بدیهی است اقدام به چنین امری از نظر احکام دین چندان جای اشکال نیست(دوستان هم از نظر فقهی بررسی کردند) اما از نظر اخلاقی جای بسی اشکال است.

بنابراین با انجام این کار بر شما گناه چندانی نوشته نخواهد شد، دست کم گناهش بسیار بسیار ناچیز تر از گناهانی که هر روزه مرتکب میشوید است و شما همچنان مومن معتقد مسلمان کاملا موجه خواهید بود ! اما مومنی که از شمر بدتر است!!!

تصمیم با شماست که در زندگی تان احکام دین حرف آخر را میزند یا اخلاق؟

سلام
خدای متعال در قرآن کریم و در داستان حضرت سلیمان فرمود:
و لکن الشیاطین کفروا ... یعلمون ما یفرقون بین المرء و زوجه
ولی شیاطن کافر شدند ... آنها به مردم چیزی می آموختند که بین زن و شوهرش جدایی می انداخت

در خانه اگر کس است ....
یا علیم

A.Afshin;450345 نوشت:
یه سوال از شما داشتم: به نظر شما اقدام زن اول در بر هم زدن زندگی با آگاهی به اینکه ازدواج مجدد همسرش حق شرعی و قانونی اوست، کار غیر اخلاقی نیست؟؟

به نظر من مردی با وجود داشتن زن و فرزند و زندگی خوب اقدام به ازدواج مجدد میکنه انسان نیست همین و بس :Gol:

............از اونجا که به نظر ایشون داغ داغ میان و مصر بر خواسته بد نیست بریم سراغ نسخه های عرفانی:

آن کس که عاشق شد و{بخاطرشرایط خاص} عشقش را پنهان کرد ثم مات مات شهیدا

مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهيدا
:هر كه عاشق شود و خود را پاك نگه دارد و با اين حال بميرد، شهيد مرده است

مَن عَشِقَ و كَتَمَ و عَفَّ و صَبَرَ ، غَفَرَ اللّه ُ لَهُ و أدخَلَهُ الجَنَّةَ
هر كه عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاكدامنى ورزد و صبورى كند، خداوند او را بيامرزد و به بهشت برد

مَن عَشِقَ فكَتَمَ و عَفَّ فماتَ فَهُوَ شَهيدٌ

هر كه عاشق شود و عشق خويش را كتمان كند و پاكدامنى ورزد و با اين حال بميرد، او شهيد است

از اونجا که دلمان میخواهد یکی به نعل بزنیم و یکی به میخ و مع الوصف وسوسه رهایمان نمیکند این چند بیت را هم برای دلخوشون بعضیها میآوریم:

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شاید اگر که عشق به حوّا گناه بود
آدم فرشته بود و کمی سر به راه بود

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خورشید گفته بود که گندم زمینی است
آدم ولی تمامِ حواسش به ماه بود

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زشت است ادّعا کنی و کم بیاوری
ابلیس، عاشقانه‌ترین اشتباه بود

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آدم اگر به جاذبه‌ی دل نمی‌رسید
در پیش عاشقانِ جهان روسیاه بود

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]افتادنی که رنگ تو دارد، سقوط نیست
یوسف عزیز می‌شد و در قعر چاه بود

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]***
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گندم، بهشت، خواهشِ حوّا، ظهور عشق
آخر کجایِ قصّه‌ی ما اشتباه بود؟

به نظر من چه گوهر گفت آنکه گفت : :Lflasher:آنچه را برای خودت می پسندی برای دیگران نیز بپسند!!! :Rflasher: :offlow:

manmehdiam;450980 نوشت:
موضوع این تاپیک به یکی از موارد تناقض اخلاق با احکام دین مربوط است. بدیهی است اقدام به چنین امری از نظر احکام دین چندان جای اشکال نیست(دوستان هم از نظر فقهی بررسی کردند) اما از نظر اخلاقی جای بسی اشکال است.
تصمیم با شماست که در زندگی تان احکام دین حرف آخر را میزند یا اخلاق؟

سلام و عرض ادب؛
با کسب اجازه از محضر جناب استاد سجاد :Gol: :
قصد ورود به بحث را نداشتم اما از آن جایی که در چندین پست نسبت به بررسی این موضوع از نظر اخلاق نظراتی مطرح شده که بعضا نادرست و برخی برداشت غلط است، مناسب که به نکاتی اشاره کنم:
1. دین مجموعه معارف، عقاید، اخلاق و احکامی است که خداوند توسط پیامبران به بشر آموزش داده ، آراسته شدن بدان اخلاق را خواسته، عمل کردن به احکام را دستور داده است؛ به تعبیر دیگر :
دین مجموعه‌ای است که از جانب خداوند بر پیامبر وحی شده تا او به بشر ابلاغ گرداند و این مجموعه از سه قسم است:
اوّل:
باورها، بیان این که جهان مبدأ و معاد دارد . مبدأ جهان یگانه‌ای است . خصوصیات و صفات آن مبدأ بلند مرتبه و بیان و معرفی وسائط فیض خداوند، یعنی ملائکه و بیان معاد و خصوصیات آن.
دوم:
اخلاق یعنی بیان ویژگی‌ها و ارزش‌های ثابت روحی و معنوی که خداوند از بندگانش می‌خواهد و می‌پسندد، یا بیان ویژگی‌های ناپسند روحی که وجود آنان در بنده‌اش را خوش نمی‌دارد.
سوم:
احکام یعنی دستور عمل‌های خدا راجع به موضوعات مختلف.

با توجه به این نکته :
هر چند حوزه احکام دین ازحوزه اخلاق جداست اما بی ارتباط هم نیستند. از این رو همانگونه که استاد محترم جناب سجاد فرمودند:

سجاد;450519 نوشت:
بسیار بسیار بعید است که کسی از فقیهی بپرسد می خواهم کاری انجام دهم که شرعا حرام نیست و در احکام شرعی جایز بلکه مستحب شمرده شده است اما با این کار همسرم طلاق می گیرد فرزندانم آواره می شوند و یک خانواده از هم می پاشند و آن فقیه هم در پاسخ بگوید هیچ گناهی ندارد برو انجام بده !!

این همان ارتباط اخلاق و احکام دین است.

manmehdiam;450980 نوشت:
عجب تاپیک جالبی!
واقعا از فاطمه خانم عزیز تشکر میکنم از طرح این سوال ..بسیار جالب بود.
جوابهای خوبی هم داده شده .
به بخشی که میخواهم بیشتر توجه بفرمایید همان مثالی است که کارشناس محترم هم فرمودند. همان شیخی که زن سه طلاقه را ظاهرا برای یک شب گرفت و طلاق نداد! منتها اینکه بگوییم بعضی ها عادل هستند ولی از شمر بدترند ، کم لطفی است! عذر میخواهم ماست مالی است!!!نشان دهنده این است که احکام دینی و فقهی یک جایش میلنگد. وگرنه اینکه بگوییم فلانی بسیار متدین است ، بسیار اهل ذکراست . همه احکام دین را و حرام و حلالش را مقید است ولی!! از شمر بدتر است؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! عجیب است که دوستان یادشان میرود که احکام دین از این بنده خدا شمر ساخته!!!

. حکم سه طلاقه صریح آیات کریمه است . شما چطور با این صراحت از احکام شریعت ایراد میگیرید درصورتیکه چیزی از حکمت آن نمیدانید؟

ضمنا کسی که 3 بار زنش را طلاق داده باید گوشمالی بشه تا دیگه او رو بازیچه ی خودش نکنه و دیگه با کسی این کارو نکنه. یا اینکه قبل از چنین کاری بخاطر ترس از دست دادن زن رفتارش رو با او درست کنه.

کجا خودخواهیهای بشری اینگونه از زنها حمایت کرده؟ تازه ایرادم میگیرید


manmehdiam;450980 نوشت:
آنچه مشخص است ، موضوع این تاپیک به یکی از مواردتناقض اخلاق با احکام دین مربوط است. بدیهی است اقدام به چنین امری از نظر احکام دین چندان جای اشکال نیست(دوستان هم از نظر فقهی بررسی کردند) اما از نظر اخلاقی جای بسی اشکال است.


اعمال غلط انسانها چه ارتباطی به احکام دین دارد؟

خدا به همه انسانها وجدان اخلاقی داده، اگر یکی ازش استفاده نکرد مشکل از خودشه نه دین

manmehdiam;450980 نوشت:

بنابراین با انجام این کار بر شما گناه چندانی نوشته نخواهد شد،
دست کم گناهش بسیار بسیار ناچیز تر از گناهانی که هر روزه مرتکب میشوید است و شما همچنان مومن معتقد مسلمان کاملا موجه خواهید بود ! اما مومنی که از شمر بدتر است!!!

تصمیم با شماست که در زندگی تان احکام دین حرف آخر را میزند یا اخلاق؟

کی گفته این کارها گناه نیست؟

فقط خود فتنه گری از گناهان کبیره هست

و در سوره مبارکه بروج خداوند از عذاب فتنه گران یاد می کند و می فرماید :

" کسانی که مردان و زنان با ایمان را در فتنه می اندازند و از این گناه هم توبه نمی کنند , پس برایشان عذاب دوزخ و آتش سوزان است . " (3)


وقتی کلمه فتنه را بر زبان می آوریم , برای هر فردی با توجه به مصادیقش و تجربیاتش معنایی خاص تداعی می شود . اما منظور از فتنه در این مباحث همان معنای عام و عرفی آن است .

آشوب کردن , سلب آسایش کردن , سلب آزادی و امنیت از هر فردی یا گروهی مترادف با معنای فتنه است . بین دو نفر اختلاف انداختن , ایجاد دودستگی کردن و مردم را مورد شکنجه و آزار قرار دادن همگی از معانی فتنه است .


اگر خوب فکر کنید , مصادیق آن هم در زندگی شخصی و هم در صفحات کتاب قطور تاریخ به وفور مشاهده شده است . فتنه گر یا در امور دینی شما فتنه می اندازد و یا در امور دنیایی . هر دو فتنه است اما با دو هدف متفاوت .

http://mastoor.ir/content/view/4487/2/

گناهان کبیره ای که بعضیها فکر میکنند گناه نیست و در شرع عذابی برای مرتکبینش مقرر نشده:

کمک به ستمگران

سحر

اصرار بر گناه و کوچک شمردن گناه

غيبت کردن

نميمه

استهزاء به مومن

سبب و طعن

خوار کردن مومن

سرزنش و رسوا نمودن مومن

48-هجو مومن به شعر يا نثر

49-اذيت مومن

50-همسايه آزاري

-مکر و نيرنگ

52-دوروئي

53-احتکار

54-حسد

55-دشمني با مومن

حکم نا حق

62-بازداشتن از راه خدا

63-کفران نعمت

64-فتنه انگيزي

66-بهتان و سوء ظن

اینها همه اخلاقیات هست که در صورت ارتکاب آن وعده عذاب داده شده.

manmehdiam;450980 نوشت:

آنچه مشخص است ، موضوع این تاپیک به یکی از موارد تناقض اخلاق با احکام دین مربوط است. بدیهی است اقدام به چنین امری از نظر احکام دین چندان جای اشکال نیست(دوستان هم از نظر فقهی بررسی کردند) اما از نظر اخلاقی جای بسی اشکال است.

بعد از دقت در نکته پست قبل ؛ درباره اصل ابراز علاقه به نامحرم باید به این مهم توجه شود که :
علاقه مند شدن به کسی که نامحرم است، تا زمانی که به صورت عمل غیر شرعی در خارج نمایان نشود ، گناه نیست ، اما استمرار داشتن این حالت ممکن است عوارض و پیامدهای روحی، روانی نامطلوب داشته باشد.

وقتی وجود چنین حالتی، عوارض نامطلوبی دارد روشن است که عوارض ابراز آن بسیار نامطلوب تر خواهد بود.

کاربر محترم در پست های متعدد از حکم شرعی سخن می گویند و می فرمایند :

FT_Mohammadi;450263 نوشت:
اگر خدا این عمل رو حروم ندونه ... چرا انجامش ندم ؟؟؟

اما به این مهم توجه نمی کند همان دینی که حکم شرعی آن عدم حرمت است، همان دین، بیش ترین توجه را نسبت به خانواده و استحکام آن دارد و با هر چیزی که بنیان مبارک خانواده را متزلزل کند، مخالف است.

به نظرم خود کاربرمحترم نیز این سخن را قبول داشته باشند که :
زن و مرد به طور طبیعى دوست دارند هیچ کس دیگرى در زندگى آنان نقش و تأثیرى نداشته باشد. پذیرفتن شریک در زندگى زناشویى، سخت، دردآور، شکننده و بر خلاف میل است .
تک ‏شوهرى و تک‏زنى طبیعى‏ترین شکل پیوند زناشویى است که در آن هر یک از زن و شوهر همه عواطف، احساسات و کامجویى‏ها را از «آنِ» خود و مخصوص خویش بداند .از این بابت دغدغه، اضطراب و نگرانى نداشته باشد.
با این اوصاف ؛
سوال حقیر از کاربر محترم این است که :
کار حرام از نظر شما چسیت؟

FT_Mohammadi;450263 نوشت:

آخه چرا تندی تنور رو داغ میکنین ... وقتی بحثه این پیش میاد که یه مرد 4 تا زن بگیره ... و 40 تا صیغه ای ... همه میگین شرعی هست و مشگل نداره و خدا طبیعت مرد رو اینجوری خلق کرده و خلاف شریعت نمیکنه و ...
ولی وقتی یه خانوم میخواد دست بزاره رو یه مرده شوهر دار ... همه کاسه داغ تر از آش میشین و ...
خوب اگر یه زن دست رو یه مرده شوهر دار نزاره که اون مرده نمیتونه 4 تا زن بگیره ... ؟

کاربر محترم باید بدانند :
از مسلّمات اسلامى این است که احکام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است؛ یعنى هر امر شرعى، به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى، ناشى از مفسده‏اى است که باید ترک شود. خدا براى این که بشر را به یک سلسله مصالح واقعى که سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب یا مستحب کرده است. براى این که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى کارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهى.
مصالح و مفاسد و به تعبیر دیگر، حکمت‏ها به گونه‏اى است که اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، همان حکم را مى‏کند که شرع کرده است. (1) منتهى عقل انسان قادر به کشف همه ملاکات احکام الهى نیست؛ به دیگر سخن، عقل انسان حکم کلى را (که هر حکم الهى و شرعى داراى ملاکى است) درک مى‏کند؛ ولى در همه موارد، حکم جزئى را که در فلان مورد مثلاً ملاک واقعى چیست، نمى‏ تواند درک کند؛ یعنى مى‏داند آن حکم فلسفه‏اى دارد، ولى نمى‏داند آن فلسفه چیست و چون شرع دستور داده، آن را مى‏ پذیرد.

پی نوشت ها:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.

FT_Mohammadi;450263 نوشت:

آخه چرا تندی تنور رو داغ میکنین ... وقتی بحثه این پیش میاد که یه مرد 4 تا زن بگیره ... و 40 تا صیغه ای ... همه میگین شرعی هست و مشگل نداره و خدا طبیعت مرد رو اینجوری خلق کرده و خلاف شریعت نمیکنه و ...
ولی وقتی یه خانوم میخواد دست بزاره رو یه مرده شوهر دار ... همه کاسه داغ تر از آش میشین و ... خوب اگر یه زن دست رو یه مرده شوهر دار نزاره که اون مرده نمیتونه 4 تا زن بگیره ... ؟

به نظرم از این نکته غافل شده اید :
"اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. بلکه برای آن شرایط وضوابط و قیوداتی قرار داده است که اگر درست اجرا شود احساسات وعواطف زنان نیز تلطیف وتعدیل می گردد و مصلحت و نیاز زن دوم نیز تأمین می شود."
حال اگر کسی به از این قیود خارج می شود، تقصیر دین نیست.
توصیه می کنم :
برای این که با چند همسری و علت جایز شمردن آن در اسلام و چگونگی مواجهه با آن آشنا شویم کتاب "خانواده، عشق، استواری" را مطالعه کنید.

manmehdiam;450980 نوشت:

اینکه بگوییم بعضی ها عادل هستند ولی از شمر بدترند ، کم لطفی است! عذر میخواهم ماست مالی است!!! نشان دهنده این است که احکام دینی و فقهی یک جایش میلنگد. وگرنه اینکه بگوییم فلانی بسیار متدین است ، بسیار اهل ذکراست . همه احکام دین را و حرام و حلالش را مقید است ولی!! از شمر بدتر است؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! عجیب است که دوستان یادشان میرود که احکام دین از این بنده خدا شمر ساخته!!!
کسی که همه احکام دین را انجام داده چرا باید از شمر بدتر باشد؟؟؟ اشکال از کیست؟ چرا او از شمر بدتر شده به جای اینکه اشکال کار در احکام دین باشد؟؟

کاربر گرامی،
همیشه یکی از اشتباهات این بوده است که دین را به افراد می شناسیم در حالی که باید افراد را به وسیله دین بشناسیم.
حقیقت این است که داستان مطرح شده اگر بدرفتاری هم از فرد مذکور سرزده نه از باب این است که دین بلنگد بلکه به جهت آن است که فرد ظاهرا دین دارد بوده و حقیقت ایمان در وجود او نبوده است.
این است که قرآن می فرماید :
قرآن می فرماید: "قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لمّا یدخل الایمان فی قلوبکم؛ عرب های بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، بگو: شما ایمان نیاورده اید، ولی بگویید اسلام آورده ایم. اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است".(1)
طبق این آیه شریف تفاوت اسلام و ایمان در این است که اسلام شکل ظاهری قانونی دارد و هر کس شهادتین "أشهد أن لا إله الاّ الله و أشهد أنّ محمداً رسول الله" را بر زبان جاری کند،‌در سلک مسلمانان وارد می شود،‌و احکام اسلام بر او جاری می گردد، ولی ایمان یک امر واقعی و باطنی است و جایگاه آن قلب آدمی است، نه زبان و ظاهر او.

پی نوشت :
1.حجرات(49) آیه 14.

manmehdiam;450980 نوشت:
عجب تاپیک جالبی!
واقعا از فاطمه خانم عزیز تشکر میکنم از طرح این سوال ..بسیار جالب بود.
جوابهای خوبی هم داده شده .
به بخشی که میخواهم بیشتر توجه بفرمایید همان مثالی است که کارشناس محترم هم فرمودند. همان شیخی که زن سه طلاقه را ظاهرا برای یک شب گرفت و طلاق نداد! منتها اینکه بگوییم بعضی ها عادل هستند ولی از شمر بدترند ، کم لطفی است! عذر میخواهم ماست مالی است!!! نشان دهنده این است که احکام دینی و فقهی یک جایش میلنگد. وگرنه اینکه بگوییم فلانی بسیار متدین است ، بسیار اهل ذکراست . همه احکام دین را و حرام و حلالش را مقید است ولی!! از شمر بدتر است؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! عجیب است که دوستان یادشان میرود که احکام دین از این بنده خدا شمر ساخته!!!

کسی که همه احکام دین را انجام داده چرا باید از شمر بدتر باشد؟؟؟ اشکال از کیست؟ چرا او از شمر بدتر شده به جای اینکه اشکال کار در احکام دین باشد؟؟

آنچه مشخص است ، موضوع این تاپیک به یکی از موارد تناقض اخلاق با احکام دین مربوط است. بدیهی است اقدام به چنین امری از نظر احکام دین چندان جای اشکال نیست(دوستان هم از نظر فقهی بررسی کردند) اما از نظر اخلاقی جای بسی اشکال است.

بنابراین با انجام این کار بر شما گناه چندانی نوشته نخواهد شد،

دست کم گناهش بسیار بسیار ناچیز تر از گناهانی که هر روزه مرتکب میشوید است و شما همچنان مومن معتقد مسلمان کاملا موجه خواهید بود ! اما مومنی که از شمر بدتر است!!!

تصمیم با شماست که در زندگی تان احکام دین حرف آخر را میزند یا اخلاق؟

سلام ...
ابتدائا بهتون خوش آمد گویی میگم ... خیلی وقت بود که به این سایت سر نزده بودین ... میدوارم هر جا هستین موفق و پیروز باشین ...
از اینکه شما رو دوباره اینجا میبنم خوشحال شدم ...

نظرات زیادی از شما خوندم ... که اشتراک های و اختلاف های زیادی داریم اما دوست داشتم اعتقادات خودم رو براتون بگم ...

من واقعا واقعا به ( توحید . نبوت . معاد ) اعتقاد دارم . و اعتقاد دارم که دین اسلام بهترین مسیر موجود هست .ولی وقتی که یه پله پائین تر میخوام بیام ... سرم سوت میکشه ... استدلال کردن و در نظر گرفتن تمامی پارامتر ها و درست و غلط بودن ها برام غیر ممکن میشه ...

دوست دارم توجه شما رو به این مطلب جلب کنم ...

نمیدونم تا به حال سمته خوندن تورات رفتی یا نه ... کتاب آسمانی بسیار سخت و مشگلی هست ... حداقل 8 ماه وقت لازم خواهی داشت که یک بار بخونیش ... اونجور که یادم هست یهودی ها 19 مدل روزه گرفتن متفاوت دارن و چیزهای بسیار بسیار زیادی بر اون ها حروم شده ... مثلا خوردن زردپی گوسفند و پی گوسفند و ... بر اونها حروم شده ... کار کردن در روز سبت بر اونها حروم شده و باید حتما یک روز در هفته رو تعطیل کنند و به عبادت خدا بپردازند و ...

آخرین پیامبر قوم بنی اسرائیل ... حضرت عیسی مسیح (ع) وقتی ظهور کرد ... اگر انجیل رو خونده باشی میدونی که با دین یهودیت چی کار کرده ... دین یهودیتو و اون همه سختی ها رو به یک باره از بین برده ... دستوراتی عاشقانه داده ... و گفته چیزی به نام حلال یا حروم نداریم ... و حرام از بیرون به انسان وارد نمیشود و از درون هست که انسان رو آلوده میکنه ... و ...

و به نظره من مسلمون ها باز هم همون اشتباه یهودی ها رو دارن میکنن ... مثلا شخصی میاد و مشگلی رو عنوان میکنه و جوابش میشه ... جایز است ... جایز نیست ... من با اساس این نوع تفکر مشگل دارم ... چون همه انسانها شاریط یکسانی ندارند و نمیشه اینچنین برای اونها نسخه پیچید و به نظره من این همه حلال و حرامی که وارد دین اسلام شده ... یه روزی توسط منجی مسلمون ها برچیده میشه ... مثله همون کاری که آخرین پیامبر قوم بنی اسرائیل انجام داد ... به نحوی که میگن "حجت ابن الحسن العسگری" ... دینی جدید آورده ...

در مورده اینکه احکام اسلامی هم مشگل دارن ... من اینجوری فکر نمیکنم ... من فکر میکنم منجی مسلمون ها دیدی رو عرضه میکنه ... که دیگه نیاز به این همه حلال و حروم ها نباشه ...

خوشحال شدم که باز هم با شما صحبت کردم ... موفق باشین .

FT_Mohammadi;451114 نوشت:
به نظره من مسلمون ها باز هم همون اشتباه یهودی ها رو دارن میکنن ... مثلا شخصی میاد و مشگلی رو عنوان میکنه و جوابش میشه ... جایز است ... جایز نیست ... من با اساس این نوع تفکر مشگل دارم ... چون همه انسانها شاریط یکسانی ندارند و نمیشه اینچنین برای اونها نسخه پیچید و به نظره من این همه حلال و حرامی که وارد دین اسلام شده ... یه روزی توسط منجی مسلمون ها برچیده میشه ... مثله همون کاری که آخرین پیامبر قوم بنی اسرائیل انجام داد ... به نحوی که میگن "حجت ابن الحسن العسگری" ... دینی جدید آورده ...

در مورده اینکه احکام اسلامی هم مشگل دارن ... من اینجوری فکر نمیکنم ... من فکر میکنم منجی مسلمون ها دیدی رو عرضه میکنه ... که دیگه نیاز به این همه حلال و حروم ها نباشه ...

خوشحال شدم که باز هم با شما صحبت کردم ... موفق باشین .

پاسخ این سخنان با مطالعه و دقت در پست آخر این جانب روشن می شود.

با عرض سلام خدمته شما استاد بزرگوار امیدوار که خوب و موفق باشین ...
راستش رو بخواین من متوجه نشدم که بیانات شما در مقام مقابله با صحبت های من بود یا در مقام تایید ... به هر حال من پست خودم و جوابیه شما رو مجددا در این پست آوردم که بتونیم به تبیین اون بپردازیم ...

نقل قول:
آخه چرا تندی تنور رو داغ میکنین ... وقتی بحثه این پیش میاد که یه مرد 4 تا زن بگیره ... و 40 تا صیغه ای ... همه میگین شرعی هست و مشگل نداره و خدا طبیعت مرد رو اینجوری خلق کرده و خلاف شریعت نمیکنه و ...
ولی وقتی یه خانوم میخواد دست بزاره رو یه مرده شوهر دار ... همه کاسه داغ تر از آش میشین و ...
خوب اگر یه زن دست رو یه مرده شوهر دار نزاره که اون مرده نمیتونه 4 تا زن بگیره ... ؟

نسیم رحمت;451101 نوشت:
کاربر محترم باید بدانند :
از مسلّمات اسلامى این است که احکام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است؛ یعنى هر امر شرعى، به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى، ناشى از مفسده‏اى است که باید ترک شود. خدا براى این که بشر را به یک سلسله مصالح واقعى که سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب یا مستحب کرده است. براى این که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى کارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهى.
مصالح و مفاسد و به تعبیر دیگر، حکمت‏ها به گونه‏اى است که اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، همان حکم را مى‏کند که شرع کرده است. (1) منتهى عقل انسان قادر به کشف همه ملاکات احکام الهى نیست؛ به دیگر سخن، عقل انسان حکم کلى را (که هر حکم الهى و شرعى داراى ملاکى است) درک مى‏کند؛ ولى در همه موارد، حکم جزئى را که در فلان مورد مثلاً ملاک واقعى چیست، نمى‏ تواند درک کند؛ یعنى مى‏داند آن حکم فلسفه‏اى دارد، ولى نمى‏داند آن فلسفه چیست و چون شرع دستور داده، آن را مى‏ پذیرد.

1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.

اگر حضرت عالی پست من رو خونده باشین منظورم رو حتما متوجه شدین ... 4=2*2 تای دین ما باید بر اساسه دین باشد ... حتما خدا مصلحتی دیده است که میگوید یک مرد میتونه 4 تا زن داشته باشه ... اما سوالی که من به کررات پرسیدم و جوابی دریافت نکردم این بوده که تا وقتی من به یه مرد متاهل ابراز تمایل نکنم ... که اون مرده نمیتونه 4 تا زن اختیار کنه ... باید من این کار رو بکنم تا اون بتونه 4 تا زن داشته باشه ... پس چگونه است 4 زنه بودن برای مردان مجاز هست و ابراز تمایل کردن به مرد متاهل از نظره شما ایراد داره !!!

.امین.;451092 نوشت:
. حکم سه طلاقه صریح آیات کریمه است . شما چطور با این صراحت از احکام شریعت ایراد میگیرید درصورتیکه چیزی از حکمت آن نمیدانید؟

منظور ایشون خلا موجود در اون مورد هست. یعنی اگر قرار بر این هست که ازدواج محلل صوری باشد نه یه ازدواج واقعی‏، نباید بعد اگه طرف به دهنش مزه کرد، بتونه زن رو طلاق نده و نگه داره. این به خلا موجود برمیگرده همون طور که دیدید در همون داستان هم ذکر شد که اون فرد محلل کاملا عادل بود. و گناهی مرتکب نشده بود.

نسیم رحمت;451101 نوشت:
مصالح و مفاسد و به تعبیر دیگر، حکمت‏ها به گونه‏اى است که اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، همان حکم را مى‏کند که شرع کرده است. (1) منتهى عقل انسان قادر به کشف همه ملاکات احکام الهى نیست؛ به دیگر سخن، عقل انسان حکم کلى را (که هر حکم الهى و شرعى داراى ملاکى است) درک مى‏کند؛ ولى در همه موارد، حکم جزئى را که در فلان مورد مثلاً ملاک واقعى چیست، نمى‏ تواند درک کند؛ یعنى مى‏داند آن حکم فلسفه‏اى دارد، ولى نمى‏داند آن فلسفه چیست و چون شرع دستور داده، آن را مى‏ پذیرد.

ماهم همین رو میگوییم. ولی بعضی مثل این که آن ها را درک میکنند.
اصولا من همان رفتارها را که میبینم از رفتار همان ها یاد میگیرم پس هر چیز ندای درون من و عقل من گفت همان درست است. هرچند حکم مشهور بلکه اجماع فقهی بر خلاف آن بود.

نسیم رحمت;451103 نوشت:
به نظرم از این نکته غافل شده اید :
"اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. بلکه برای آن شرایط وضوابط و قیوداتی قرار داده است که اگر درست اجرا شود احساسات وعواطف زنان نیز تلطیف وتعدیل می گردد و مصلحت و نیاز زن دوم نیز تأمین می شود."
حال اگر کسی به از این قیود خارج می شود، تقصیر دین نیست.

آیا اگر همسر اول رضایت نداشته باشد اشکال دارد یا خیر؟ به خصوص این که ضرورتی هم آن را اقتضا نکند؟

نسیم رحمت;451103 نوشت:
به نظرم از این نکته غافل شده اید :
"اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. بلکه برای آن شرایط وضوابط و قیوداتی قرار داده است که اگر درست اجرا شود احساسات وعواطف زنان نیز تلطیف وتعدیل می گردد و مصلحت و نیاز زن دوم نیز تأمین می شود."
حال اگر کسی به از این قیود خارج می شود، تقصیر دین نیست.
توصیه می کنم :
برای این که با چند همسری و علت جایز شمردن آن در اسلام و چگونگی مواجهه با آن آشنا شویم کتاب "خانواده، عشق، استواری" را مطالعه کنید.

با عرض سلام مجدد خدمته شما استاد بزرگوار ...

1- شما چرا میخواین به من جوابه ساست مدارانه بدین ... آیا ما جمع شدیم اینجا که جوابهای منطقی و متقن به یکدیگر بدیم ... یا اینکه اون چیزهایی که تو کتابها عنوان میشه رو مجددا عنوان کنیم ... مردی که تک همسری هست ... از کجا میدونه که میتونه عدالت رو اجرا کنه یا نه ... از کجا میدونه ... یا حتی میتونه تصور کنه که بعد از ازدواج با زنی دیگر چه مشگلات و اتفاقاتی بر زندگیش حکم فرما میشه ... تمام مردها میگن ما عدالت رو اجرا میکنیم ... حق شرعیمون هست ... وقتی وارد زندگی میشن میبینن که اصلا امکان نداره ...

اجازه بدین از شما یه مساله ای رو بپرسم تا منظورم رو بهتر متوجه بشین ... شما آیا تا به حال همچین چیزهایی رو از مرجع تقلیدتون پرسیدین ...

1- اگر من غذای چلو گوشتی درست کنم ... اما احتمال آن را بدهم که مرغ از مننژیت مرده باشد ... آیا جایز است آن را بخورم یا خیر ؟؟؟
2- اگر من به مهمانی بروم ... اما احتمال بدهم صاحب خانه جلویه جمع چاقو در بیاورد و سره من را ببرد آیا جایز است بروم یا نه ؟؟؟

پس چطور فکر میکنید یک مرد وقتی میخواهد ازدواج کند به این مساله فکر میکند ... آیا من بی عدالتی میکنم یا نه ؟؟؟ اصلا مگر ایشان قبلا تجربه ای در مورد چند همسری داشته تا بداند که میتواند یا نمیتواند ؟؟؟

الان تمام مشکل شماها اینه که طلاقش بده؟ اگه با زن دوم نگهش داشت زنه ناراحت بود از این که با هووش زندگی کنه خودخوری کرد ولی مرده خدا اون روزو نیاره که بره طلاقش بده مشکلی نداره؟

----------------------------------------------------------
من در پست شماره 51 اونی رو که تاکنون شنیدم و در معتبرترین کتابهای فقهی دیدم در اون پست نوشتم.
متاسفانه یا خوشبختانه
طلاق حرام نیست که در شرایط خاصی اجازه داده شود. مثل چیزهائی که حرام است و فقط در شرایط خاصی حلال میشه.
طلاق مکروه (و نه حرام) است و در شرایط خاصی حلال
حالا ما بیشتر وارد نشدیم که ببینیم آیا میشه همون کراهت رو هم برطرف کرد یا نه
همون مکروه رو بگیرید.

احکام امر به معروف و نهی از منکر
امر به واجب و نهی از حرام: حرام
امر به مستحب و نهی از مکروه: مستحب
امر به مکروه و نهی از مستحب: مکروه

نسیم رحمت;451097 نوشت:
به نظرم خود کاربرمحترم نیز این سخن را قبول داشته باشند که :
زن و مرد به طور طبیعى دوست دارند هیچ کس دیگرى در زندگى آنان نقش و تأثیرى نداشته باشد. پذیرفتن شریک در زندگى زناشویى، سخت، دردآور، شکننده و بر خلاف میل است .
تک ‏شوهرى و تک‏زنى طبیعى‏ترین شکل پیوند زناشویى است که در آن هر یک از زن و شوهر همه عواطف، احساسات و کامجویى‏ها را از «آنِ» خود و مخصوص خویش بداند .از این بابت دغدغه، اضطراب و نگرانى نداشته باشد.
با این اوصاف ؛
سوال حقیر از کاربر محترم این است که :
کار حرام از نظر شما چسیت؟

:Moteajeb!:
من سرگیجه رفتم.
الان دست بزنیم یا بگیم این دید دین نبود؟
ان شا الله که هر چی میگید دیدگاه واقعیتون باشه و بهش معتقد باشید.
من برای اونی که اعتقادش و مبناش میگه ازدواج بدون رضایت زن اول باطل هست احترام قائلم.
برای اونی که هم میگه رضایت زن ملاک نیست احترام قائلم.
ایشالا که نظرات واقعیتون باشه و اگه اینطور هست در عوض کردن قوانین کشور هم بکوشید.

FT_Mohammadi;451121 نوشت:
اگر حضرت عالی پست من رو خونده باشین منظورم رو حتما متوجه شدین ... 4=2*2 تای دین ما باید بر اساسه دین باشد ... حتما خدا مصلحتی دیده است که میگوید یک مرد میتونه 4 تا زن داشته باشه ... اما سوالی که من به کررات پرسیدم و جوابی دریافت نکردم این بوده که تا وقتی من به یه مرد متاهل ابراز تمایل نکنم ... که اون مرده نمیتونه 4 تا زن اختیار کنه ... باید من این کار رو بکنم تا اون بتونه 4 تا زن داشته باشه ... پس چگونه است 4 زنه بودن برای مردان مجاز هست و ابراز تمایل کردن به مرد متاهل از نظره شما ایراد داره !!!

مجاز بودن انتخاب چند همسر برای مرد به جهت ساماندهی جامعه است در حالی که ابراز علاقه شما به مرد متاهل، موجب به خوردن سامان خانواده است و بین این دو فرق بسیاری است.
علاوه بر آن که شرطی که شما برای ازدواج با آن فرد متاهل گذاشته اید با گفته شما فرق می کند.
فرض می گیریم که ابراز علاقه اشکال نداشته باشد، شما می گویید : "تا وقتی من به یه مرد متاهل ابراز تمایل نکنم ... که اون مرده نمیتونه 4 تا زن اختیار کنه ... باید من این کار رو بکنم تا اون بتونه 4 تا زن داشته باشه"
سوال من از شما این است این چه جور ابراز علاقه ای است که با آن حتی خواسته خود شما هم محقق نمی شود زیرا چگونه این مرد می تواند 4 زن داشته باشد در حالی که شما شرط ازدواج با او را طلاق همسر قبلی اش قرار داده اید؟!!!!!
اگر بنا باشد هر زنی این شرط را بگذارد، تحقق چند همسری محال می شود.

کاربر گرامی؛
اگر کمی دقت کنید خواهید دید جواز اختیار 4 همسر و بلکه ....برای مردان تنها در صورتی محقق می شود که ایشان در کنار هم و به صورت همزمان باشند و به قول معروف "هوو"ی یکدیگر باشند.
آیا شما حاضرید هوو باشید؟!!

FT_Mohammadi;451129 نوشت:
با عرض سلام مجدد خدمته شما استاد بزرگوار ...

1- شما چرا میخواین به من جوابه ساست مدارانه بدین ... آیا ما جمع شدیم اینجا که جوابهای منطقی و متقن به یکدیگر بدیم ... یا اینکه اون چیزهایی که تو کتابها عنوان میشه رو مجددا عنوان کنیم ... مردی که تک همسری هست ... از کجا میدونه که میتونه عدالت رو اجرا کنه یا نه ... از کجا میدونه ... یا حتی میتونه تصور کنه که بعد از ازدواج با زنی دیگر چه مشگلات و اتفاقاتی بر زندگیش حکم فرما میشه ... تمام مردها میگن ما عدالت رو اجرا میکنیم ... حق شرعیمون هست ... وقتی وارد زندگی میشن میبینن که اصلا امکان نداره ...

اجازه بدین از شما یه مساله ای رو بپرسم تا منظورم رو بهتر متوجه بشین ... شما آیا تا به حال همچین چیزهایی رو از مرجع تقلیدتون پرسیدین ...

1- اگر من غذای چلو گوشتی درست کنم ... اما احتمال آن را بدهم که مرغ از مننژیت مرده باشد ... آیا جایز است آن را بخورم یا خیر ؟؟؟
2- اگر من به مهمانی بروم ... اما احتمال بدهم صاحب خانه جلویه جمع چاقو در بیاورد و سره من را ببرد آیا جایز است بروم یا نه ؟؟؟

پس چطور فکر میکنید یک مرد وقتی میخواهد ازدواج کند به این مساله فکر میکند ... آیا من بی عدالتی میکنم یا نه ؟؟؟ اصلا مگر ایشان قبلا تجربه ای در مورد چند همسری داشته تا بداند که میتواند یا نمیتواند ؟؟؟

سلام ؛
نمی دانم دنبال چه می گردید اما حقیقت آن است که پاسخ هایی که محضر شما داده شد بر پایه آن است که فردای قیامت باید در قبال گفته هایم به خدای متعال پاسخ بدهم
حال اگر شما از جواب های منطقی و متقن ما به پاسخ های سیاست مدارانه تعبیر می کنید اختیار با خودتان!

همه این را می دانند که دفع ضرر محتمل عقلا واجب و لازم است. حکم خدا هم با حکم عقل سلیم فرقی نمی کند.
حال سخن در این است که آیا به نظر شما مردی که نمی داند آیا خواهد توانست عدالت را جاری کند و یا نه، حق دارد با ازدواج مجدد، همسر دوم اختیار کند؟
علاوه بر آن که چنان چه قبلا نیز گفتم بحث شما از این جا به بعد از بحث اصلی شما منحرف می شود. تا به حال شرط ازدواج آن مرد متاهل با شما، طلاق همسر اول بود که با گفته های شما در این پست ( بر فرض قبول) منافات دارد.

FT_Mohammadi;451129 نوشت:
با عرض سلام مجدد خدمته شما استاد بزرگوار ...

1- شما چرا میخواین به من جوابه ساست مدارانه بدین ... آیا ما جمع شدیم اینجا که جوابهای منطقی و متقن به یکدیگر بدیم ... یا اینکه اون چیزهایی که تو کتابها عنوان میشه رو مجددا عنوان کنیم ... مردی که تک همسری هست ... از کجا میدونه که میتونه عدالت رو اجرا کنه یا نه ... از کجا میدونه ... یا حتی میتونه تصور کنه که بعد از ازدواج با زنی دیگر چه مشگلات و اتفاقاتی بر زندگیش حکم فرما میشه ... تمام مردها میگن ما عدالت رو اجرا میکنیم ... حق شرعیمون هست ... وقتی وارد زندگی میشن میبینن که اصلا امکان نداره ...

اجازه بدین از شما یه مساله ای رو بپرسم تا منظورم رو بهتر متوجه بشین ... شما آیا تا به حال همچین چیزهایی رو از مرجع تقلیدتون پرسیدین ...

1- اگر من غذای چلو گوشتی درست کنم ... اما احتمال آن را بدهم که مرغ از مننژیت مرده باشد ... آیا جایز است آن را بخورم یا خیر ؟؟؟
2- اگر من به مهمانی بروم ... اما احتمال بدهم صاحب خانه جلویه جمع چاقو در بیاورد و سره من را ببرد آیا جایز است بروم یا نه ؟؟؟

پس چطور فکر میکنید یک مرد وقتی میخواهد ازدواج کند به این مساله فکر میکند ... آیا من بی عدالتی میکنم یا نه ؟؟؟ اصلا مگر ایشان قبلا تجربه ای در مورد چند همسری داشته تا بداند که میتواند یا نمیتواند ؟؟؟

سلام بر شما.

درباره سخن شما که فرمودید مرد از کجا بداند که می تواند عدالت را رعایت کند، سخن شما صحیح است.

بله مرد نمی تواند بگوید می داند یا نمی داند جون دانستن ، صدق را منطقا نتیجه می دهد.

اما در قران سخن از دانستن نیست بلکه سخن از خوف است.

در قرآن امده است « اگر خوف آن را دارید که نتوانید عدالت را رعایت کنید پس به یک همسر قانع باشید که به عدالت نزدیک تر است»

حال سوال این است خوف یعنی چی؟

چه وقت می گوییم «الف» خوف دارد؟ به نظر می رسد خوف داشتن ، منطقا دو شناسه دارد یعنی یعنی « الف» خوف دارد بی معنی است. باید ب

بگوییم «الف» از رویدادی خوف دارد؟

حال سوال این است «الف» از رویدادی خوف دارد یعنی چی؟

به نظر می رسد خوف داشتن از رویدادی به دلیل وجود تبعاتی است که آن رویداد با خود به همراه دارد. مثلا اگر از عدم عدالت خوف داریم بدین دلیل است که نتیجه ان ظلم است .

حال سوال این است که چه هنگام ما از تبعات یک رویداد می ترسیم؟

به نظر می رسد پاسخ زیر را می توان داد:

1. «الف» از ب خوف دارد اگر و تنها اگر «الف» احتمال رخ داد ب را بالا بداند

در این صورت بحث بر سر دانستن نیست. چون اگر خداوند می گفت « اگر بدانید..........» طبعا هیچ کسی نمی تواند با قاطعیت بگوید می داند و ا

سخن شما درست بود. اما خوف داشتن یک مفهوم احتمالاتی است و اگر کسی با توجه به شناختی که از خودش دارد و شرایط زندگی اش احتمال می دهد نتواند عدالت را رعایت کند پس برای آن فرد جایز نیست.

حکم کلی مشخص است. مصداق حکم را خود فرد تشخیص می دهد

پی نوشت:

1. عدالت بر اساس نظر فقههای شیعه در هم خوابگی و نفقه است. محبت و نظایر آن در مفهوم عدالت هیچ نقشی ندارد

dinshenasii;451140 نوشت:
:Moteajeb!:
من سرگیجه رفتم.
الان دست بزنیم یا بگیم این دید دین نبود؟
ان شا الله که هر چی میگید دیدگاه واقعیتون باشه و بهش معتقد باشید.
من برای اونی که اعتقادش و مبناش میگه ازدواج بدون رضایت زن اول باطل هست احترام قائلم.
برای اونی که هم میگه رضایت زن ملاک نیست احترام قائلم.
ایشالا که نظرات واقعیتون باشه و اگه اینطور هست در عوض کردن قوانین کشور هم بکوشید.

سلام
؟؟؟؟؟؟

dinshenasii;451131 نوشت:
احکام امر به معروف و نهی از منکر

امر به واجب و نهی از حرام: حرام
امر به مستحب و نهی از مکروه: مستحب
امر به مکروه و نهی از مستحب: مکروه

سلام
گزینه اول از احکام امر به معروف و نهی از منکر است؟!!

hamrah;451158 نوشت:
سلام بر شما.

درباره سخن شما که فرمودید مرد از کجا بداند که می تواند عدالت را رعایت کند، سخن شما صحیح است.

بله مرد نمی تواند بگوید می داند یا نمی داند جون دانستن ، صدق را منطقا نتیجه می دهد.

اما در قران سخن از دانستن نیست بلکه سخن از خوف است.

در قرآن امده است « اگر خوف آن را دارید که نتوانید عدالت را رعایت کنید پس به یک همسر قانع باشید که به عدالت نزدیک تر است»

حال سوال این است خوف یعنی چی؟

چه وقت می گوییم «الف» خوف دارد؟ به نظر می رسد خوف داشتن ، منطقا دو شناسه دارد یعنی یعنی « الف» خوف دارد بی معنی است. باید ب

بگوییم «الف» از رویدادی خوف دارد؟

حال سوال این است «الف» از رویدادی خوف دارد یعنی چی؟

به نظر می رسد خوف داشتن از رویدادی به دلیل وجود تبعاتی است که آن رویداد با خود به همراه دارد. مثلا اگر از عدم عدالت خوف داریم بدین دلیل است که نتیجه ان ظلم است .

حال سوال این است که چه هنگام ما از تبعات یک رویداد می ترسیم؟

به نظر می رسد پاسخ زیر را می توان داد:

1. «الف» از ب خوف دارد اگر و تنها اگر «الف» احتمال رخ داد ب را بالا بداند

در این صورت بحث بر سر دانستن نیست. چون اگر خداوند می گفت « اگر بدانید..........» طبعا هیچ کسی نمی تواند با قاطعیت بگوید می داند و ا

سخن شما درست بود. اما خوف داشتن یک مفهوم احتمالاتی است و اگر کسی با توجه به شناختی که از خودش دارد و شرایط زندگی اش احتمال می دهد نتواند عدالت را رعایت کند پس برای آن فرد جایز نیست.

حکم کلی مشخص است. مصداق حکم را خود فرد تشخیص می دهد

پی نوشت:

1. عدالت بر اساس نظر فقههای شیعه در هم خوابگی و نفقه است. محبت و نظایر آن در مفهوم عدالت هیچ نقشی ندارد

سلام ...
موضوع سره گناهکار بودن یا نبودن اون آقا نیست ... بله ممکن هست اون آقا گناهکار باشه ... صحبت سره من هست که میخواهم با مردی متاهل ازدواج کنم ...

موضوع قفل شده است