جمع بندی آماده کردن بیمار لا علاج برای رویارویی با مرگ
تبهای اولیه
آماده کردن بیمار لا علاج برای رویارویی با مرگ
سلام خسته نباشید
شخص جوانی از بستگان ما به بیماری سختی مبتلاست و بستری است. متاسفانه طبق اطلاعات پزشکی عده ی زیادی از مبتلایان به این بیماری فوت میکنند.
این بیمار ما ازین موضوع اطلاع دارد و شدیدا خودش را باخته و مدام میگوید کل آرزو هام بر باد رفت،کلی نماز قضا دارم، از جون دادن میترسم، میترسم برم جهنم، هیچ کار خوبی ندارم و..
میدانم عمر دست خداست، اما به هرحال تو این شرایط چگونه آرامش کنیم؟
شخص جوانی از بستگان ما به بیماری سختی مبتلاست و بستری است. متاسفانه طبق اطلاعات پزشکی عده ی زیادی از مبتلایان به این بیماری فوت میکنند. این بیمار ما ازین موضوع اطلاع دارد و شدیدا خودش را باخته و مدام میگوید کل آرزو هام بر باد رفت،کلی نماز قضا دارم، از جون دادن میترسم، میترسم برم جهنم، هیچ کار خوبی ندارم و.. میدانم عمر دست خداست، اما به هرحال تو این شرایط چگونه آرامش کنیم؟بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و احترام ترس از مرگ یک مسئله ی عام البلواست و بیشتر مردم چنین ترسی را در خود حس می کنند. علل عمده ی ترس ازمرگ، تقریبا همین هاست که در سوال حضرتعالی اشاره شده. «کل آروزهام بر باد رفت» به معنای نابود شدن و تمام شدن است. کسی که چنین حسی دارد، مرگ را پایانی بر تمام خوشی ها و تمایلاتش دانسته و پایانی بر همه ی خوبی ها می بیند. «کلی نماز قضا دارم» عدم آمادگی برای مرگ است. کسی که در طول زندگی خودش را مهیا و آماده ی سفر نکرده، از رفتن می ترسد؛ چون می داند وسیله و توشه ای برای سفر ندارد و حتما به مشکل برخواهد خورد. «از جون دادن میترسم» به این جهت است که مرگ برای ما پدیده ای ناشناخته است. یک امر موهوم که نمی دانیم به چه شکلی ست و چه چیزی در انتظارمان است. «میترسم برم جهنم، هیچ کار خوبی ندارمو ...» اینها ترس از اعمال است. کسی که به خداوند و روز جزا اعتقاد دارد و می داند که پس از مرگ باید در جایی پاسخگوی اعمال و رفتارش باشد، طبیعی ست که اگر اعمالش را شایسته ی بررسی نداند، ترس بر او غلبه خواهد کرد. اینها علل طبیعیِ ترس از مرگ هستند و این جوان با توجه به ترسی که در خودش احساس می کند، در این موارد دچار مشکل شده. همانطور که فرمودید عمر دست خداست و اینطور نیست که هر کسی بیمار شد، حتما سرانجامش مرگ خواهد بود. افراد زیادی هستند که حتی از بیماری های لاعلاج نجات یافته و در کمال تعجبِ پزشکان بهبود پیدا کرده اند. برای ایشان توضیح دهد که اولا مرگ به معنای نابودی نیست. ما به عنوان مسلمان و انسان های معتقد به دنیای دیگر، اصلِ سعادت و خوشبختی و رسیدن به آرزوها را در سرای دیگر جستجو می کنیم. در تاریخ نقل شده روزي امام جواد (عليه السلام) به بالين بيماري رفت و ديد گريه مي كند و از مرگ مي ترسد. امام به او فرمود: «اي بندة خدا! از اين رو از مرگ مي ترسي كه آن را نمي شناسي، هرگاه بدنت پر از چرك گردد و زخم ها و بيماري هاي پوستي بردارد، و تو بداني كه اگر به حمام بروي و بدن خود را شستشو بدهي، همة آن چرك ها و زخم ها برطرف مي گردد آيا با علاقه به حمام براي شستشو مي روي؟ و يا رفتن بر حمام را دوست نداري؟ او عرض كرد: اي فرزند رسول خدا، دوست دارم كه به حمام بروم. امام جواد (علیه السلام) فرمودند: «فذلك الموت هو ذلك الحمّام»؛ آن مرگ همان حمام است، و آخرين مرحله براي پاك شدن انسان از چرك ها و معصيت هاي دنيا. پس هرگاه بر مرگ وارد شدي و از آن گذشتي، از هرگونه غم و اندوه و رنج نجات مي يابي و به سرور و شادي مي رسي، در اين هنگام آن فرد آرامش يافت. (۱) پی نوشت: ۱. اشتهاردي، محمدمهدي؛ عالم برزخ در چند قدمي ما، انتشارات نبوي، ۱۳۷۱، ص ۶۸
اما آماده نبودن برای مرگ و ترس از اعمال را هم می توان جبران کرد. اگر این جوان واقعا حس می کند که رابطه ی خوبی با خداوند برقرار نکرده و گناهکار است، هنوز هم دیر نشده. راه توبه تا زمانی که آثارِ قطعیِ مرگ بر انسان ظاهر نشده، باز است و می تواند توبه کند. قرآن به صراحت به تمام گناهکاران می فرماید که از درگاه خداوند ناامید نباید بود... «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشته ايد از رحمت خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا همه گناهان را مى آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است (۱)
کافی ست انسان واقعا و از اعماق قلب از کرده هایش پشیمان شده و این شرمندگی را به درگاه خداوند عزوجل ابراز نماید. او به کنه وجود ما آگاهست و اگر پشیمانی واقعی بوده و توبه حقیقی باشد، قطعا قابل پذیرش و بخشش است.
در تاریخ نقل شده که عربی بادیه نشین خدمت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرض کرد: «يا رَسولَ اللّه، مَن يُحاسِبُ الخَلقَ يَومَ القِيامَةِ ؟»؛ ای رسول خدا، در روز قیامت چه کسی به حساب خلایق می رسد؟ حضرت فرمودند» «اللّه ُ عز و جل» بادیه نشین خوشحال شد و گفت: «نَجَونا ورَبِّ الكَعبَةِ»؛ به خدای کعبه که نجات یافتیم. پیامبر سوال کرد «وكَيفَ ذاكَ يا أعرابِيُّ ؟»؛ چطور ای اعرابی؟ عرض کرد: «لأِنَّ الكَريمَ إذا قَدَرَ عَفا»؛ زیرا کریم، زمانی که قدرت یابد، می بخشد. (۲)
پی نوشت:
۱. سوره زمر، ۵۳
۲. محمدی ری شهری، محمد؛ حکمت نامه پیامبر اعظم؛ موسسه علمی دارالحدیث؛ قم ۱۳۸۶؛ ج ۸؛ ص ۲۷۶
فعلا به نوشتن جزوه آموزشی تشویقش کردم.آموزش علم به دیگران هم ثواب دارد.
لطفا دعا کنید چیزی که خیر است برایش پیش بیاد. ممنون از وقتی که گذاشتید و جواب دادید
جمع بندی:
پرسش:
شخص جوانی از بستگان ما به بیماری سختی مبتلا و بستری است. متاسفانه طبق اطلاعات پزشکی عده ی زیادی از مبتلایان به این بیماری فوت میکنند. ایشان از این موضوع اطلاع دارد و شدیدا خودش را باخته و مدام میگوید کل آرزو هام بر باد رفت، کلی نماز قضا دارم، از جون دادن میترسم، میترسم برم جهنم، هیچ کار خوبی ندارم و..
میدانم عمر دست خداست، اما به هرحال در این شرایط چگونه آرامش کنیم؟
پرسش:
ترس از مرگ یک مسئله ی عام البلواست و بیشتر مردم چنین ترسی را در خود حس می کنند. علل عمده ی ترس ازمرگ، تقریبا همین هاست که در سوال حضرتعالی اشاره شده. «کل آروزهام بر باد رفت» به معنای نابود شدن و تمام شدن است. کسی که چنین حسی دارد، مرگ را پایانی بر تمام خوشی ها و تمایلاتش دانسته و پایانی بر همه ی خوبی ها می بیند. «کلی نماز قضا دارم» عدم آمادگی برای مرگ است. کسی که در طول زندگی خودش را مهیا و آماده ی سفر نکرده، از رفتن می ترسد؛ چون می داند وسیله و توشه ای برای سفر ندارد و حتما به مشکل برخواهد خورد. «از جون دادن میترسم» به این جهت است که مرگ برای ما پدیده ای ناشناخته است. یک امر موهوم که نمی دانیم به چه شکلی ست و چه چیزی در انتظارمان است. «میترسم برم جهنم، هیچ کار خوبی ندارمو ...» اینها ترس از اعمال است. کسی که به خداوند و روز جزا اعتقاد دارد و می داند که پس از مرگ باید در جایی پاسخگوی اعمال و رفتارش باشد، طبیعی ست که اگر اعمالش را شایسته ی بررسی نداند، ترس بر او غلبه خواهد کرد.
اینها علل طبیعیِ ترس از مرگ هستند و این جوان با توجه به ترسی که در خودش احساس می کند، در این موارد دچار مشکل شده. همانطور که فرمودید عمر دست خداست و اینطور نیست که هر کسی بیمار شد، حتما سرانجامش مرگ خواهد بود. افراد زیادی هستند که حتی از بیماری های لاعلاج نجات یافته و در کمال تعجبِ پزشکان بهبود پیدا کرده اند.
برای ایشان توضیح دهد که اولا مرگ به معنای نابودی نیست. ما به عنوان مسلمان و انسان های معتقد به دنیای دیگر، اصلِ سعادت و خوشبختی و رسیدن به آرزوها را در سرای دیگر جستجو می کنیم. در تاریخ نقل شده روزي امام جواد (عليه السلام) به بالين بيماري رفت و ديد گريه مي كند و از مرگ مي ترسد. امام به او فرمود: «اي بندة خدا! از اين رو از مرگ مي ترسي كه آن را نمي شناسي، هرگاه بدنت پر از چرك گردد و زخم ها و بيماري هاي پوستي بردارد، و تو بداني كه اگر به حمام بروي و بدن خود را شستشو بدهي، همة آن چرك ها و زخم ها برطرف مي گردد آيا با علاقه به حمام براي شستشو مي روي؟ و يا رفتن بر حمام را دوست نداري؟ او عرض كرد: اي فرزند رسول خدا، دوست دارم كه به حمام بروم. امام جواد (علیه السلام) فرمودند: «فذلك الموت هو ذلك الحمّام»؛ آن مرگ همان حمام است، و آخرين مرحله براي پاك شدن انسان از چرك ها و معصيت هاي دنيا. پس هرگاه بر مرگ وارد شدي و از آن گذشتي، از هرگونه غم و اندوه و رنج نجات مي يابي و به سرور و شادي مي رسي، در اين هنگام آن فرد آرامش يافت. (۱)
اما آماده نبودن برای مرگ و ترس از اعمال را هم می توان جبران کرد. اگر این جوان واقعا حس می کند که رابطه ی خوبی با خداوند برقرار نکرده و گناهکار است، هنوز هم دیر نشده. راه توبه تا زمانی که آثارِ قطعیِ مرگ بر انسان ظاهر نشده، باز است و می تواند توبه کند. قرآن به صراحت به تمام گناهکاران می فرماید که از درگاه خداوند ناامید نباید بود... «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشته ايد از رحمت خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا همه گناهان را مى آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است (۲) کافی ست انسان واقعا و از اعماق قلب از کرده هایش پشیمان شده و این شرمندگی را به درگاه خداوند عزوجل ابراز نماید. او به کنه وجود ما آگاهست و اگر پشیمانی واقعی بوده و توبه حقیقی باشد، قطعا قابل پذیرش و بخشش است.
در تاریخ نقل شده که عربی بادیه نشین خدمت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرض کرد: «يا رَسولَ اللّه، مَن يُحاسِبُ الخَلقَ يَومَ القِيامَةِ؟»؛ ای رسول خدا، در روز قیامت چه کسی به حساب خلایق می رسد؟ حضرت فرمودند: «اللّه ُ عز و جل» بادیه نشین خوشحال شد و گفت: «نَجَونا ورَبِّ الكَعبَةِ»؛ به خدای کعبه که نجات یافتیم. پیامبر سوال کرد: «وكَيفَ ذاكَ يا أعرابِيُّ ؟»؛ چطور ای اعرابی؟ عرض کرد: «لأِنَّ الكَريمَ إذا قَدَرَ عَفا»؛ زیرا کریم، زمانی که قدرت یابد، می بخشد. (۳)
پی نوشت:
۱. اشتهاردي، محمدمهدي؛ عالم برزخ در چند قدمي ما، انتشارات نبوي، ۱۳۷۱، ص ۶۸
۲. سوره زمر، ۵۳
۳. محمدی ری شهری، محمد؛ حکمت نامه پیامبر اعظم؛ موسسه علمی دارالحدیث؛ قم ۱۳۸۶؛ ج ۸؛ ص ۲۷۶