°•✿~ دو باب الحوائج ~✿•°ویژه نامه ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهماالسلام
تبهای اولیه
[b]content[/b]
در جبینش فروغ عصمت و عشق
بسم الله الرحمن الرحیم
آفتابی امشب از بیت رضا سر میزند
کودکی لبخند در دامان مادر میزند
آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را
و آن که با علمش به جان خصم آذر میزند
میلاد امام جواد(ع) مبارک :Mohabbat:
عید همگی مبارک
:Gol::Gol::Gol:
انشالله قرار هست امشب از دست مبارک امام رضا (علیه السلام) عیدی بگیریم
دلم برای حرمتون تنگ هست آقا
[=arial]
وقتي امام جواد:doa(6): از مادر متولّد شد پدر بزرگوارش امام رضا:doa(6): فرمود :
(هذا المُولُودُ المُبارَكٌ لَمْ يُولَد فِي الاِسلامِ، مَولُودٌ اَعْظَمُ بَرَكَةً مِنهُ عَلي شيعَتِنا ) ؛
اين نوزاد مباركي است كه در اسلام مولودي با بركت تر از او بر شيعه ي ما تولّد نيافته است.
ولادت باسعادت نهمین امام همام دردانه امام رضا:doa(6): حضرت جواد الائمه :doa(6): مبارک
با عرض سلام و تبریک ولادت با سعادت حضرت امام جواد علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام خدمت تمامی دوستان بزرگوارم
لطفا در این ایام برای فرج و سلامتی امام زمان ( عج ) و سلامتی نایب بر حقشان امام خامنه ای و برای تمامی مسلمانان بسیار دعا بفرمایید
بنده ی حقیر رو هم از دعای خیرتون بی بهره نگذارید
خیلی ممنونم
سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان ( عج ) و سلامتی نایب بر حقشان امام خامنه ای و حاجت روا شدن و رفع تمامی مشکلات و گرفتاری مسلمانان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا
یا مهدی
[=arial][=arial black][=arial]دهم رجب سال 60 قمری است، خانه امام حسین:doa(6): دوباره نور باران می شود و از پنجره کوچک آن، آسمان مدینه روشن می گردد.
برای حسین:doa(6): دسته گلی زیبا فرو فرستاده بودند.
اشک شوق و برق شادی او بر صورت نوزاد می نشیند و گلبرگ رُخش را با شبنم صبحگاهی باطراوت تر می سازد.
خدا به حسین:doa(6): پسر دیگر عطا فرمود که نیازمند و غنی بر نامش دخیل بسته اند و قنداقه زیبایش را قبله نیازهای خود ساخته اند.
نامش را علی نهاد. مانند دو پسر دیگرش و عشقی بی کرانه از محبت پدر و مولای خویش را به تصویر کشید.
نامش را علی نهاد و فرمود که اگر خدا هزار پسر به او دهد، همه را علی نام خواهد نهاد.
آری او هم علی بود که شکوه و نامش بلندتر از آسمان بود و زیباتر از صبح و روشن تر از باران.
[=arial][=arial black][=arial]
منبع:http://armaltaheri.n63.ir/[=arial][=arial black][=arial]
ولادت با سعادت کوچکترین گره گشای عالمیان، باب الحوائج، حضرت علی اصغر:doa(6): مبارک
[=microsoft sans serif]
گل داده امشب باغ گل یاس
مدینه لبریز شور و احساس
[=microsoft sans serif]
علی اصـغر تو خـواب نـازه
به روی دستای عمو عـباس[=microsoft sans serif]
با صدای لالایی زینب
تا آروم آروم میره به خواب
[=microsoft sans serif]آغـوش گـرم رقـیه میشه
گهـوارة دلبـند ربـاب
[=microsoft sans serif]
وا می كنـه تا لباشـو كـم كـم
جاری می شه با ز كوثر و زمزم
[=microsoft sans serif]می شه با اون دستای كوچیكش
گـره گـشـای عـالـم و آدم
[=microsoft sans serif]
دلبر عالمین ، عشق آقام حسین
این نوگل قشنگ، همدل و همراز حسین
[=microsoft sans serif]قدمش مبارک بود و وجودش پرخیر و رحمت.
آینه دار خدایش بود و چون پروردگارش، اهل جود و سخاوت؛
[=microsoft sans serif]از این روی، «جوادش» لقب دادند.
با حضورش بر روی کره خاکی، نهمین فروغ امامت را به ظهور رسانید[=microsoft sans serif]
بدین گونه پلی زد بین آسمان و زمین، تا آنان که آسمانی اند،
به دامانش درآویزندو به سرچشمه نور راه یابند.
[=microsoft sans serif]و او تنها بیست و پنج سال، در میان خاکیان زیست
و هنوز جوان بود که به سوی معبودش پر کشید و در جوارش آرمید.
میخواستم تو را خورشید بنامم, از روشنایی منتشرت
دیدم که خورشید سکه ی صدقه ای است که تو هر صبح
از جیب شرقی ات در می آوری, دور سر عالم میچرخانی و در صندوق مغرب می اندازی
و بدین سان استواری جهان را تضمین میکنی
میخواستم نام تو را ابر بگذارم, از شدت کرامتت
دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق های آسمانی ات را از جبین میستری
و بر پیشانی زمین های تب دار میگذاری
میخواستم تو را آسمان بخوانم, از وسعت آبی نگاهت
دیدم که آسمان سجاده ی کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می افکنی
میخواستم تو را اقیانوس صدا کنم, از بی کرانگی ات
دیدم که اقیانوس جرعه ی آبی است که تو به لب های عطش ناک زمین بخشیده ای
میخواستم تو را نسیم لقب دهم, از لطافت و مهربانی ات
دیدم که نسیم فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس میکنی
به اینجا رسیدم که زیباترین و زیبنده ترین نام, همان است که خدا برای تو برگزیده است
ای کریم ترین بخشنده ی روی زمین
ای جواد
شب تولد دریای جـود و احسان است
رسد به گوش سماواتیان ، سرود جواد
قدم به عرشه ی زین براق نور نهاد
به سوی حضرت سبحان بود صعود جواد . . .
پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی
پدرت حضرت خورشید و خودت گنج تمامی
غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد
تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی
ولادت امام جواد (ع) مبارک باد
خداى، جود و کرم را به خلق کرد تمام / چو دیده مظهر جود خدا به دهر گشاد
زهى مقام که جسته است علم از او یارى / زهى شرف که گرفته است عقل از او ارشاد
میلاد امام جواد (ع) مبارک باد
[h=1]برگهايي زرين از مکارم اخلاق امام جواد عليه السلام[/h]
[/HR]زندگي امام جواد عليه السلام همچون ساير ائمه عليهم السلام مالامال از مکارم اخلاق و فضايل متعالي است که به نمونههايي از آن اشاره ميشود:
[/HR][h=2]
توصيه امام جواد عليه السلام به حاکم سيستان درباره يکي از ياران[/h]مردي از طايفه بني حنيفه از اهالي سيستان مي گويد:با امام جواد عليه السلام در اولين سال خلافت معتصم در سفر حج همراه شدم. روزي سر سفره به او عرض کردم:« فدايت شوم، حاکم منطقه ما مردي است که ولايت شما اهل بيت را قبول دارد و دوستدار شماست. من بدهکارم و بايد مالياتهايي را به ديوان او بپردازم. اگر صلاح ميبينييد براي او نامهاي بنويسيد و از او بخواهيد مراعت مرا بکند.»
امام فرمود:«من او را نميشناسم.»
گفتم:«همان طور که عرض کردم از دوستان شما اهل بيت است و نوشته و توصيه شما براي من سودمند است.»
امام جواد عليه السلام کاغذي طلبيد و چنين مرقوم فرمود:«بسم الله الرحمن الرحيم. آن کس که نامه مرا مي آورد، برايم از مذهب نيکوي تو سخن گفته است. به درستي که بهره ي تو تنها نيکيهايي است که در حق برادرانت ميکني. پس همواره به برادرانت نيکي کن و بدان که خداوند متعال از تو سئوال مي کند و تو در کارهايت مسئول هستي، اگر چه به سبکي ذرهاي خردل باشد.»
وارد شهرم شدم. خبر ورودم به حسين بن عبدالله نيشابوري حاکم رسيده بود و او براي استقبال از من، دو فرسخ از شهر خارج شده بود. من نامه امام جواد عليه السلام را به او دادم، او نامه را گرفت و بوسيد و بر چشمش نهاد و پرسيد:«خواستهات چيست؟»
گفتم:«مالياتي در ديوان شما بدهکارم.»
او دستور داد مرا معاف کنند. آنگاه گفت:«تا وقتي من حاکم هستم ماليات نده.»
سپس حال خانواده ام را پرسيد و دستور داد هر سال به من و همه افراد خانوادهام کمک مالي شود؛ و تا زنده بود، من مالياتي پرداخت نکردم و کمکهاي او نيز به من قطع نشد.
امام جواد عليه السلام و کمک به ياران ائمه عليهم السلام مظهر لطف و کرم حضرت حق جل و علا نسبت به دوست و دشمن هستند. ياران امام جواد عليه السلام نيز مشمول روابط کريمانه و صميمانه ايشان بوده اند. در اين زمينه به چند مورد اشاره مي شود:
[h=2]کمک امام جواد عليه السلام به غارت زدگان[/h]احد پسر حديد مي گويد:در راه حجّ، راهزنان به کاروان ما حمله کردند. وقتي وارد مدينه شدم، امام جواد عليه السلام را ديدم. امام مرا به منزلش دعوت کرد و من ماجراي راهزني قافلهي خود را را برايش بازگو کردم.
امام جواد عليه السلام دستور داد به من جامهاي و مقداري پول دادند. آن گاه به من فرمود:« اين دينارها را در ميان همسفرانت تقسيم کن، به اندازهاي که راهزنان از هر کس سرقت کردهاند.» من دينارها را تقسيم کردم؛ به هر کس دقيقاً همان اندازه رسيد که از دست داده بود، نه کمتر نه بيشتر.
[h=2]توصيه خيرخواهانه امام جواد عليه السلام به يکي از ياران[/h]يکي از ياران امام جواد عليه السلام ميگويد:با حماد بن عيسي ميخواستيم از مدينه خارج شويم و براي خداحافظي نزد امام جواد رفتيم. امام به ما فرمود:«تا فردا صبح از شهر خارج نشويد.»
اما وقتي از منزل امام خارج شديم، حمّاد به من گفت:« من امشب راه ميافتم چون بارم از شهر خارج شده است.»همان شب، در راه، سيل آمد و حمّاد غرق شد.
[h=2]مهرباني نسبت به ياران[/h]
محمد بن وليد کرماني مي گويد: به منظور ديدن امام جواد عليه السلام به سمت منزل آن حضرت رفتم، جمعيت انبوهي در آستانه درب ورودي حضور داشتند، به سايه باني پناه بردم تا هنگام نماز ظهر شد نماز ظهر که خوانديم، از پشت سر احساس کردم کسي ايستاده است متوجه شدم ديدم امام جواد عليه السلام است به سمت امام رفتم و دستش را بوسيدم حضرت نشست و از ورودم سئوال کرد پس از آن فرمود: تسليم باش عرض کردم: فدايت شوم تسليم هستم.
حضرت سه بار فرمود: تسليم باش و من هم سه بار پاسخ دادم تسليم هستم و راضي ام اي پسر رسول الله، پس از اين گفتگو خداوند آنچه شک و شبهه در دلم بود از بين برد تا جائي که اگر تلاش مي کردم که مجدداً شک و شبهه داشته باشم نمي توانستم.
فردا صبح زود به قصد ديدن امام جواد عليه السلام روانه منزل امام شدم ولي کسي را نيافتم و از شدت گرسنگي و تشنگي، آب مي آشاميدم که حرارت ناشي از گرسنگي و تشنگي را بخوابانم،
در اين هنگام غلامي آمد که طبقي همراه داشت که در آن غذاهاي رنگين بود و غلام ديگر با طبقي همراه با طشت و ظرف مخصوص آب آمد و در برابر من گذاشتند و گفتند امام جواد عليه السلام دستور فرموده که بخوري، از خوردن که فارغ شدم امام آمدند و من نيز با احترام برخاستم و به سمتِ آن حضرت حرکت کردم حضرت دستور داد که بنشينم و بخورم من هم شروع به خوردن کردم.
حضرت نگاهي به غلام انداخت و به او فرمود: تو هم با او بخور تا او راحت بخورد، پس از اين که از خوردن دست کشيدم و سفره بر چيده شد، غلام رفت که آنچه را که از غذاها ريخته بود بردارد.
حضرت فرمود: دست نگهدار، دست نگهدار، آنچه از اضافه غذاها روي زمين مي ريزد اگر در صحراست، جمع مکن و رهايش کن اگر چه راه گوسفندي باشد، ولي آنچه در خانه مي ريزد و بجا مي ماند جمع آوري کن.
[h=2]امام جواد عليه السلام و سفارش به بردباري[/h]لباس ها و پارچه هاي قيمتي و ارزشمندي را براي امام جواد عليه السلام مي بردند که در ميان راه ناگهان راهزنان همه را غارت کردند. شخصي که مسئول حمل پارچه ها بود، نامهاي نوشت و امام را در جريان واقعه قرار داد.
امام جواد عليه السلام نيز در پاسخ نامه چنين نوشت:« جانها و اموال ما از بخششهاي لذتبخش خداوند است و از امانتهايي که در اختيار ما قرار داده است. خداوند به وسيلهي اينها انسان را بهرهمند ميسازد و آنچه از دست مي رود، خود خداوند مي گيرد و برايش پاداش و اجري مقرر ميکند. هر کس در اين ماجراها جزع و بي تابياش بر صبر و بردباريش چيره شود، اجر خويش را از دست داده است. از چيرگي جزع بر صبر و بردباري به خداوند پناه ميبريم.»
[/HR]منابع:
بحارالانوار، ج 50، ص 86، ح 2.
بحار الانوار، ج 50، ص 44، ح 13.
بحارالانوار، ج 50، ص 43، ح 10.
بحارالانوار، ج 50، ص 105، ح 22.
بحارالانوار، ج 50، ص 87، ح 3.
بحارالانوار، ج 50، ص 103، ج 17.
[h=1]مجاهدی جوان سرچشمه برکاتی بیکران[/h]
زندگانی امام جواد علیه السلام، سرشار از برکاتی برای عالم اسلام بوده است. «زندگى كوتاه این بنده شایسته خدا، به جهاد با كفر و طغیان گذشت. در نوجوانى به رهبرى امت اسلام منصوب شد و در سال هایی كوتاه، جهادى فشرده، با دشمن خدا كرد به طورى كه در سن بیست و پنج سالگى یعنى هنوز در جوانى، وجودش براى دشمنان خدا غیرقابلِ تحمل شد و او را با زهر شهید كردند.»(١) وجود آن حضرت از ولادت تا شهادت، سراسر مبارزه با انحراف ها و نمایاندن راه مستقیم به مردم بود. تاثیر ولادت ایشان بر مقابله با جریان واقفیه را می توان از جمله این موارد دانست. از سوی دیگر رسیدن به منصب امامت در نوجوانی و تداوم دادن به شبکه وکالت در تمامی نقاط جهان اسلام – که توسط جد ایشان امام موسی کاظم علیه السلام تشکیل شده بود- دو مسئله ای بود که شیعیان را برای پذیرش امامت آخرین حجت خدا آماده نموده، راهنمای روشنی برای یافتن راه مستقیم بود.
علاوه بر این، مناظرات این امام نوجوان در برهه های مختلف زندگی خود با بزرگان اهل سنت، و اثبات برتری بر آنان در زمره اتفاقاتی به شمار می رود که حقانیت شیعه را به اثبات می رساند. تا جایی که می توان یکی از علل قتل ایشان توسط معتصم را، همین مناظرات دانست.
[h=4]ولادتی که همه را آزمود[/h] جریان واقفیه (٢)، انحرافی در جامعه شیعی بود که ولادت حضرت جواد علیه السلام نقش مهمی در مبارزه با آن داشت. این انحراف که بعد از شهادت امام موسی کاظم علیه السلام، توسط برخی از وکلای آن حضرت پایه گذاری شد، تا زمان امام جواد علیه السلام ادامه پیدا کرده بود. اصحاب این تفکر معتقد بودند که امام کاظم علیه السلام آخرین امام بوده، شهید نشده است بلکه به آسمان ها رفته و روزی باز خواهد گشت! از جمله عوامل اصلی چنین ادعایی سودجویی برخی از نمایندگان امام کاظم علیه السلام شمرده شده است.(٣) در این میان، پسر نداشتن امام رضا علیه السلام بهانه ای بسیار خوب برای این افراد بود تا امامت ایشان را انکار کنند تا جایی که برخی از بزرگان شیعه نیز در مورد امامت امام رضا علیه السلام دچار تردید شدند. (٤) اما با ولادت امام جواد علیه السلام در سن 47 سالگیِ (٥) امام رضا علیه السلام، این بهانه از دست سران واقفیه گرفته شده، بسیاری از بزرگان شیعه نیز که دچار سردرگمی و تردید شده بودند از حیرت نجات یافتند.(٦)
[h=4]
[/h] [h=4]مدیریت یک بحران سهمناک[/h] پذیرش امامت در سنین نوجوانی، خود در نشان دادن راه مستقیم بسیار مهم بود. جامعه شیعی در فاصله ای نه چندان دور با امامت حضرت مهدی علیه السلام روبرو بود؛ امامت کودکی که تنها پنج سال داشته، در بین مردم نیست و با آنان رفت و آمد ندارد و نمی توانند او را از نزدیک ببینند. اگر پیش بینی های لازم برای این موضوع صورت نمی گرفت و شیعیان ناگهان با چنین مساله ای مواجه می شدند احتمال انحراف آنان بسیار زیاد بود. اما دست تدبیر الهی چنان حرکت کرد که شیعیان قبل از این جریان، امامت حضرت محمد بن علی علیهماالسلام در سنین نوجوانی را تجربه کنند.
در این مورد امام نوجوان در بین مردم بود و آنها می توانستند از او سوال پرسیده، او را امتحان کنند و با این کار شبهاتشان رفع شود. سوالی که طبیعتا در ذهن آنها مطرح می شد این بود که آیا نوجوانی 8 ساله که هنوز به بلوغ نرسیده است می تواند امامت شیعیان جهان را بر عهده داشته باشد؟
عبور از این بحران –که حتی برخی از علمای شیعه را دچار تردید کرده بود- شیعیان را آماده پذیرش ولایت آخرین حجت خدا می کرد. مقدمات عبور از این بحران، توسط امام رضا علیه السلام با تشبیه این مولود به عیسی و یحیی علیهماالسلام آماده گردید.(7) اما اقدام اصلی و نهایی در عبور از این بحران توسط خود امام جواد علیه السلام صورت گرفت. تعدادی از علمای شیعه در جلسه ای طولانی، سوالات مختلفی از امام نمودند. جواب های محکم و مستدل امام به پرسش ها در حضور عوام شیعیان، غبارها را کنار زده و حقانیت ایشان را اثبات نمود. تاریخ در این زمینه، جلسه ای را یادآور می شود که در آن تعداد بسیار زیادی سوال از امام نوجوان پرسیده شد.(٨) حتی امام جواد علیه السلام برخی سوال ها را قبل از آنکه طرف مقابل مطرح کند، جواب می داد و موجب حیرت حاضران می گردید تا جایی که هیچ شبهه ای بر امامت ایشان باقی نماند.
[h=4]
شبکه سرّی وکالت[/h] اقدامی دیگر که شیعیان را برای غیبت آماده می کرد، ایجاد ارتباط از طریق وکیلان بود. مسلما امام مهدی علیه السلام به دلیل غیبت خود نمی توانست مستقیما با مردم در ارتباط باشد و به ناچار باید نمایندگانی برای ارتباط با خود به مردم معرفی می کرد. زمینه سازی این نوع ارتباط از زمان امام موسی کاظم –پدربزرگ جوادالائمه علیهماالسلام - شروع شد.(٩) تا زمان امام موسی علیه السلام هرکس ابهامی داشت تلاش می کرد تا خود را به امام رسانده، شخصا سوال خود را طرح کند و از امام جواب بشنود. اما امام موسی علیه السلام به علت دوران طولانی زندانی بودن، مجبور به تشکیل شبکه وکلا گردید.
امام جواد علیه السلام با تقویت و تاکید بر شبکه وکالت، شیعیان را آرام آرام برای چنین فضایی آماده فرمود. شبکه وکالت که یادگار امام موسی علیه السلام بود، در زمان امام جواد علیه السلام، توسط ایشان ادامه یافت. تا جایی که در تاریخ، وکلایی برای امام در دورترین نقاط جامعه اسلامی ذکر شده است.(١٠) تلاش امام در حفظ این شبکه وکالت، تلاشی بود در راستای آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت. به این وسیله شیعیان می آموختند که چگونه به واسطه وکلا با امام خویش در ارتباط باشند.
[h=4]سَرِ تعظیم علم و عالمان بر آستان امام جوان[/h] از دیگر برکات امام جواد علیه السلام برای شیعه، مناظرات ایشان در نوجوانی بود. یحیی بن اکثم که منصب قضاوت بغداد را متصدی بود، برای مناظره با امامِ 9 ساله اظهار آمادگی کرد. این مناظره که به وسیله مامون عباسی و با درخواست اطرافیان او تشکیل شد، حقانیت شیعه و امام نوجوان آن را بار دیگر آشکار ساخت. یحیی که در این مناظره با طرح این سوال که «حکم شکار کردن کسی که محرِم (١١) است چیست؟» قصد داشت ناتوانی علمی امام را اثبات کند. اما امام با طرح فرض های متعددی در رابطه با همین سوال –به طوری که بیش از 10 فرض از آن استخراج گردید- او را به گونه ای مقهور ساخت که شکست را قبول نموده و سر تعظیم در برابر مقام علمی امام جواد علیه السلام فرو آورد. (١٢)
اقدام دیگری که فضل علمی این امام را در مقابل تمام علمای اهل سنت بغداد به اثبات رساند، فتوای ایشان در مورد حدّ سرقت بود. آنچه تاریخ از این جریان برای ما ذکر می کند به این نحو است که در دوره معتصم، سارقی جهت اجرای حد به حضور او آورده شد. معتصم که خود بهره ای از فقه نداشت، علمای اهل سنت را در جلسه ای گرد آورد تا از ایشان کمک بگیرد و معلوم گردد دست سارق را از کجا باید قطع کنند. او علاوه بر علما، امام جواد علیه السلام را که جوانی 24 ساله بود به این جلسه دعوت نمود. بعد از اظهار نظر علمای اهل سنت، معتصم از امام خواست تا نظر خود را بیان کند. امام نیز نظر خود را با دلایل متقن ارائه داد و همین نظر مورد تایید معتصم و سایرین قرار گرفت.(١٣) این اتفاق به دلیل اینکه حقانیت شیعه را به اثبات می رساند، توسط بعضی از علمای دربار مورد اعتراض واقع گردید. تا جایی که به تحریک آنان، معتصم دست به قتل امام جوان شیعه زد و او را در سن 25 سالگی به شهادت رساند.
[h=4]عمری کوتاه اما پربرکت[/h] زندگی کوتاه امام جواد علیه السلام که بیش از 25 سال ادامه نیافت، از تولد -که مقابله با جریان واقفیه بود- گرفته، تا پذیرش امامت در سن 9 سالگی و حفظ شبکه وکالت -که جهت آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت بود- و همچنین مناظرات آن حضرت چه در سن نوجوانی و چه در سن جوانی، تمام برکاتی برای جریان شیعه و بلکه برای کل عالم به شمار می رود.
پی نوشت:
1) انسان 250 ساله، ص321.
2) رک: بحار الانوار، ج48، باب 10 رد مذهب واقفیة
3) آنان که با شهادت امام هفتم باید تمام اموالی که نزد خود داشتند را به امام رضا علیه السلام تحویل می دادند چون این احتمال را می دانند که امام رضا علیه السلام وکالت آنها را لغو کند برای از دست ندادن پول ها، منکر امامت امام هشتم شدند.
4) از جمله مواردی که تاریخ در رابطه با سوءاستفاده از این موضوع برای اثبات عقیده واقفیه برای ما ذکر می کند، نامه یکی از سران واقفیه به نام «حسین بن قیاما واسطی» به امام رضا علیه السلام است. حسین بن قیاما در این نامه، منکر امامت امام رضا علیه السلام بوده، دلیل خود را فرزند نداشتن آن حضرت بیان می کند. الكافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص 32، و الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص277.
5) امام رضا در سن 55 سالگی به شهادت رسید. در آن زمان جواد الائمه 8 سال داشته اند.
6) البته پس از ولادت امام جواد علیه السلام نیز، چه واقفیه چه سایر جریان های مخالف با مکتب اهل بیت علیهم السلام، دست از شبهه پراکنی بر نداشتند؛ تا جایی که عده ای گستاخانه ادعا کردند جواد الائمه فرزند امام رضا علیهماالسلام نیست. الكافی (ط الإسلامیة)، ج1، ص 322.
7) ایشان به برخی از اصحاب خود گفته بودند که این فرزند شبیه عیسی و یحیی علیهماالسلام می باشد. دو پیامبری که در سنین کودکی به نبوت رسیده بودند. همان، ج1، ص 322
سیره پیشوایان، ص542 و منتهی الآمال (انتشارات دلیل) ج3، ص1758.
9) سیره پیشوایان، ص 560.
10) از جمله این موارد می توان به وکلای ایشان در کوفه، یمن، مصر و سیستان اشاره کرد. برای اطلاعات بیشتر رک: سیره پیشوایان، ص559.
11) مُحرِم یعنی کسی به حج رفته و هنوز در حال انجام وظایف حج است و برخی از کارها به همین خاطر بر او حرام است.
12) بحار الأنوار، ح50، ص74 الی 76.
13) وسائل الشیعة، ج28، ص252.
[h=1]آورده اند که ...[/h] [h=2]
صحنهای شگفتآور[/h] حكیمه - دختر حضرت موسى بن جعفر و خواهر امام رضا علیهم السلام – حكایت می كند:
وقتی زمان ولادت حضرت جواد الائمّه علیه السلام نزدیك شد، حضرت ابوالحسن، امام رضا علیه السلام مرا به همراه همسرش، خیزران - مادر حضرت جواد علیه السلام - با یك نفر قابله (ماما) داخل یك اتاق قرار داد و درب اطاق را بست. وقتى نیمه شب فرا رسید، ناگهان چراغ خاموش شد و اتاق تاریك گشت ؛ و ما ناراحت و متحیّر شدیم كه در آن تاریكى، در چنین موقعیّتى حسّاس چه كنیم؟
در همین تشویش و اضطراب به سر مى بردیم كه ناگاه درد زایمان خیزران شروع شد؛ و اندكى بعد وجود مبارك و نورانى حضرت ابوجعفر، محمّد جواد علیه السلام از مادر تولّد یافت و با ظهور طلیعه نورش تمام اتاق روشن گشت.
حكیمه می گوید: به مادرش، خیزران گفتم: خداوند كریم به واسطه وجود مبارك و نورانى این نوزاد عزیز، تو را از روشنائى و نور چراغ بى نیاز گردانید.
پس چون نوزاد بر زمین قرار گرفت، نشست و نور تشعشع انوار الهى، تمام اطراف بدنش را فرا گرفت، تا آن كه صبح شد و پدر بزرگوارش حضرت ابوالحسن، علىّ بن موسى الرّضا علیهماالسلام تشریف آورد؛ و با لبخندى نوزاد عزیز را در آغوش گرفت؛ و پس از لحظه اى او را در گهواره نهاد و به من فرمود: اى حكیمه! سعى كن كه همیشه كنارش باشى.
حكیمه در ادامه حكایت چنین می گوید: وقتی روز سوّم مولود فرا رسید، آن نوزاد عزیز چشم هاى خود را به سوى آسمان بلند نمود و بعد از آن نگاهى به سمت راست و سمت چپ كرد و سپس با زبان صریح و فصیح اظهار داشت:
«أشهد أن لا إله إلاّ اللّه، وحده لا شریك له، و أنّ محمّدا عبده و رسوله».
و هنگامى كه شهادت بر یگانگى خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد رسول اللّه صلى الله علیه و آله بر زبان جارى كرد، بسیار تعجّب كردم و در حیرت قرار گرفته و با همان حالت از جاى خود برخاستم و به حضور حضرت رضا علیه السلام آمدم و گفتم: صحنه اى بسیار عجیب و شگفت آورى را دیدم!
امام علیه السلام فرمود: چه چیزى را مشاهده كرده اى؛ كه باعث شگفتى تو گشته است؟
در جواب حضرت گفتم : این نوزاد كوچك چنین و چنان گفت، و تمام جریان را برایش بازگو كردم.
همین كه امام رضا علیه السلام سخن مرا شنید، تبسّمى نمود و سپس فرمود: چیزهاى معجزه آسا و حیرت انگیز بیشترى را نیز مشاهده خواهى كرد. (1)
[h=2]آگاهی از درون افراد[/h] محمد بن علی هاشمی، یكی از مخالفان ولایت می گوید: بامداد روزی كه امام جواد علیه السلام با دختر مامون عروسی كرده بود خدمتش رسیدم و در آن شب دارویی خورده بودم كه تشنگی به من دست داده بود و من نخستین كسی بودم كه در آن صبح خدمتش رسیدم و نمیخواستم آب طلب كنم.
امام علیه السلام به چهره من نگاه كرد و فرمود: به گمانم تشنه ای!
جواب دادم: آری.
فرمود: ای غلام برای ما آب آشامیدنی بیاور.
من با خودم گفتم: اكنون آب مسموم میآورند.
از این جهت اندوهگین و پریشان شدم. غلام آمد و آب آورد. حضرت به چهره من تبسمی نمود و فرمود: ای غلام آب را به من بده.
آن را گرفت و آشامید (تا من یقین كنم كه مسموم نیست.) سپس به من داد، و من آن را آشامیدم. بار دیگر تشنه شدم و باز كراهت داشتم كه آب بخواهم آن حضرت فرمود: باز هم تشنه شدی؟
جواب دادم: بلی.
و غلام بار دیگر آب آورد. به خیالم افتاد كه قطعا این بار آب مسموم آورده اند، لذا از نوشیدن آب وحشت كردم. در آن حال امام علیه السلام جام را گرفت و قدری آشامید و سپس باقیمانده را به من داد در حالی كه تبسم می فرمود. محمد میگوید: با دیدن این قضیه باور كردم كه عقیده شیعیان درباره وی صحیح است كه او از دلهای مردم و اسرار نهانی آگاهی دارد.(2)
[h=2]سفر در یک چشم به همزدن[/h] علی بن خالد می گوید: در زمان خلافت معتصم شخصی را به اتهام آن كه ادعای پیامبری كرده است با بند آهنین به گوشهی زندان افكندند، من كه كنجكاو شده بودم برای ملاقات او بدانجا رفتم و دربان را چیزی دادم تا مرا نزد او راه دهد. چون زندانی را دیدم و اندكی با او صحبت كردم دانستم كه مردی است در كمال فهم و فراست ذهن و كیاست.
پرسیدم: تو كیستی و چه ادعایی داری؟
گفت: من اهل شام هستم و سالها در مسجدی كه محل سر مبارك حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود به عبادت مشغول بودم، روزی رو به قبله نشسته بودم و به ذكر حقتعالی مشغول بودم كه ناگاه شخص جوانی پیش روی من پدید آمد و گفت: برخیز برویم. پس برخاستم و همراه او راهی شدم، چون مقداری حركت كردیم خود را در مسجد كوفه دیدم. گفت: این جا را میشناسی؟ گفتم: آری، مسجد كوفه است. پس او به نماز ایستاد و من هم بدو اقتدا كردم و چون از نماز فارغ شدیم از مسجد خارج گشتیم، هنوز چند قدمی نرفته بودم كه خود را در مسجد النبی صلی الله علیه و آله در مدینه دیدم، با هم به روضه مباركه وارد شدیم. او به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام كرد و من نیز سلام كردم. او به نماز ایستاد و من نیز مشغول نماز شدم. پس از ادای نماز بیرون آمدیم، باز چند قدمی نرفته، خود را در مكه مكرمه دیدم! فرمود: اینجا را میشناسی؟ گفتم: آری، این جا مكه است. و به طواف مشغول شدیم، آنگاه از مكه بیرون آمدیم و ناگاه خود را دوباره در مسجد راس الحسین علیه السلام یعنی همان جای اول دیدم. از این حال در شگفت بودم تا آن كه سال دیگر در همان اوقات، آن شخص آمد و دیگر بار مرا برای زیارت اماكن متبركه همراه برد و چون خواست از من جدا شود او را قسم دادم و گفتم: تو را سوگند میدهم به حق آن كسی كه چنین توانی به تو داده است كه خود را معرفی كنی. فرمود: «من محمد بن علی بن موسی (حضرت جواد علیه السلام) میباشم.» روز دیگر این جریان را با دوستان خود در جلسه ای در میان گذاشتم ولی آنان این خبر را افشا كرده و به وزیر معتصم (محمد بن عبدالملك زیات) اطلاع دادند. او نیز مرا به جرم ادعای نبوت دستگیر كرد در حالی كه چنین ادعایی ندارم و حقیقت امر را برای او شرح دادم ولی او به استهزاء گفت: او را آزاد كنید تا یك شبه از شام به كوفه و از كوفه به مدینه و از مدینه به مكه و آنگاه دوباره به شام بازگردد.
علی بن خالد میگوید: در یكی از روزهای دیگر كه به ملاقات زندانی رفتم نگهبانان را دیدم كه مضطرب و پریشانند. گفتم: چه شده است؟
گفتند: آن زندانی، دیشب غایب شده با آن كه با غل و زنجیر بسته شده بود. معلوم نیست به زمین فرو رفته یا به آسمان رفته است.
من دانستم كه او از انفاس قدسیه حضرت جواد الائمه علیه السلام آزادی یافته است.(3)
پی نوشت:
1) مناقب ابن شهرآشوب: 4/ 394؛ الثّاقب فى المناقب: 514.
2) اصول كافی: 1/495؛ كشف الغمة: 2/360؛ محجه البیضاء، 4/303.
3) ) اصول كافی: 1/492؛ بحارالانوار: 50/38.
[/HR] منابع:
چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد علیه السلام، عبداللّه صالحى.
كرامات و مقامات عرفانی امام محمدجواد علیه السلام، علی حسینی قمی.
[h=1]نامه ای از دوست[/h]
[/HR] حضرت امام محمد تقی علیهالسلام در طی حدودا 15 سال امامت خود كارهای فراوانی برای حفظ و شكوفایی دین اسلام انجام دادند. یكی از این كارها نامه هایی بود كه برای شاگردانش ارسال می نمود. در اینجا برای اینكه ما نیز از سخنان گوهربار امام نهم استفاده لازم را ببریم، تعدادی از این نامه ها را می خوانیم.
[/HR]
[h=2]محبوبیتی برتر از ثروت[/h] علی بن مهزیار اهوازی كه در اهواز زندگی می كرد و از وكلای آن حضرت بود، نامه ای مبنی بر اجازه دادن امام برای مصرف بیشتر از بیت المال برای حضرت نوشت، ایشان در جواب مرحوم فرمودند:
«اما درباره سوال تو برای مصرف آنچه در اختیار داری، خداوند به تو و افرادی كه تحت پوشش داری، وسعت بیشتر دهد؛ اما تو پیش من محبوبیتی بیش از توسعه داری، من هم از خداوند می خواهم وسعت و عافیت تو را افزون گرداند و تو را به پیشرفت برساند. انّه سمیع علیم».
[h=2]ادای نذر[/h] علی بن مهزیار روایت می كند: یكی از افراد «بنی هاشم» نامه ای به امام جواد علیه السلام نوشت و در آن مطرح نمود: من نذر كرده ام، برای مدت دو سال به سواحل دریا بروم و در آنجا برای حفظ مرزها پاسداری و نگهبانی كنم. ای مولای من! جانم به قربانت، آیا نظر شما این است كه وفای به این نذر برای من واجب است؟ یا میتوانم به جای آن، پولی پرداخت كنم تا در راه خیر مصرف گردد؟
امام جواد علیه السلام كه مطلع بود آن مرد از روی ناآگاهی به مسایل و مصالح اجتماعی و در جهت تقویت حاكمان ناصالح این نذر را كرده با خط خویش در جواب او نوشت:
«اگر از نذر تو افراد مخالف اهل بیت علیهم السلام مطلع شده اند و بیم خطر ملامت و سرزنش می كنی، باید به نذر خود وفا كنی؛ اما اگر آنان اطلاع پیدا نكرده اند، میتوانی از نذر خویش منصرف شوی و به جای آن كار خیر دیگری انجام دهی. انشاء الله خداوند، من و تو را به كارهای خیر توفیق عطا فرماید. والسلام»
[h=2]شرط خواستگار[/h] امام جواد علیه السلام در پاسخ به نامه دیگری كه از طرف ابراهیم بن محمد كه درباره ازدواج دختر خود نظرخواهی كرده بود، با خط خود نوشته است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند:
«اگر خواستگاری برای دختر شما آمد كه اخلاق و دینداری او مورد رضایت شما بود، به او دختر بدهید، اگر این كار را نكردید و پسر و دختر، بزرگ شد و بدون همسر باقی ماند در جامعه فتنه و فساد بزرگی به وجود می آید».
[h=2]مدارا یا پردهدری[/h] بكر بن صالح كه از یاران امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بوده، می گوید: من دامادی داشتم كه برای ابوجعفر امام جواد علیه السلام نامه ای فرستاد و در آن نوشت: من پدری دارم كه عقیده او فاسد است و دشمن اهل بیت علیهم السلام میباشد، با من هم بدرفتاری و اذیت فراوانی انجام می دهد. ای مولای من! فدایت شوم، نخست از تو می خواهم برای موفقیت من دعا كنی، اضافه بر این نظر تو در این باره چیست؟ آیا بر ضد او افشاگری كنم؟ و خرابی عقیده و رفتار بد او را برای دیگران بیان كنم؟ یا با او مدارا و سازگاری داشته باشم؟
امام جواد علیه السلام در پاسخ او نوشت:
«موضوع نامه تو و آنچه را در آن از پدر خود نوشته بودی، فهمیدم، البته من انشاء الله از دعا كردن برای تو غفلت نمی كنم؛ اما این را هم بدان كه مدارا و سازگاری برای تو از افشاگری و پرده دری بهتر است. پس از هر سختی هم گشایشی خواهد بود، تو نیز باید صبر و حوصله داشته باشی و عاقبت خیر و پیروزی هم متعلق به پرهیزكاران میباشد، خداوند تو را بر ولایت اهلبیت علیهم السلام ثابت قدم بدارد، ما و شما هم امانتهای الهی هستیم و خداوند هم از امانتهای خویش محافظت خواهد نمود.»
بكر بن صالح می گوید: طولی نكشید كه خداوند در قلب پدر داماد من عطوفت و نرمشی ایجاد كرد كه از مخالفت با فرزند خویش و اهل بیت علیهم السلام دست برداشت.
[h=2]
خانهای پایدار[/h] امام جواد علیه السلام طی نامه ای برای یكی از دوستان نزدیك خود نوشت: « اینجا دنیاست و ما در آن غرق شده ایم، هر كس تمایل او به صاحبش باشد و در برابر آن گردن فرود آورد، با او محشور می باشد، در هر كجا خواهد بود؛ اما آنچه دائمی و پایدار می باشد، خانه آخرت است» .
[h=2]سپر بلای زلزله[/h] در میان پاسخ به نامه های افراد از سوی امام جواد علیه السلام به مسایل فقهی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی به پاسخ های خدماتی و بهداشتی هم برخورد می كنیم. علی بن مهزیار نقل می كند:
در اهواز زلزله زیادی واقع می شد تا جایی كه من تصمیم گرفتم آن شهر را ترك كنم و برای سكونت به جای دیگری بروم؛ اما قبل از آن كه تصمیم خود را عملی كنم، موضوع را با امام جواد علیه السلام به وسیله نامه مطرح نمودم. آن حضرت برای من نوشت:
«شهر خویش را ترك نكنید؛ بلكه مردم، روز چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بگیرند، غسل انجام دهند، لباس های پاك و تمیز بپوشند، روز جمعه از شهر بیرون بروند و به دعا و راز و نیاز با خداوند بپردازند تا خداوند بدین وسیله بلای زلزله را از شما برطرف گرداند».
علی بن مهزیار میگوید: ما طبق دستور حضرت امام جواد علیه السلام عمل كردیم، زلزله آرام گرفت و زندگی مردم و شهر به حالت عادی بازگشت.
[h=2]تا توانی دلی آور بهدست[/h] از جمله نامه های آن حضرت، نامه ای است كه صیدلانی گفت: با مردانی از اهل سجستان و بست در سفر مكه بودیم، سال اول خلافت معتصم بود، در طواف كعبه حضور امام جواد علیه السلام رسیدیم عرض كردم مردی است كه به ولایت و دوستی شما متكی و علاقمند است، ولی اهل دیوان محاسبات است و من هم باید خراجی به او بپردازم، اگر شما به او نامه ای مرقوم فرمایید كه به من احسان كند، موجب سپاس و تشكر است. امام جواد علیه السلام فرمود: من او را نمی شناسم. عرض كردم من او را می شناسم و اطمینان دارم كه از شیعیان و اردتمندان شما و برادران ایمانی ما می باشد و نامه شما به حال او مفید خواهد بود. امام كاغذ برداشت و این نامه را به او نوشت:
« این شخص كه نامه مرا به تو می رساند از تو نقل كرد كه تو مذهب نیكو و پسندیده ای داری و این كه اعمال تو مورد تحسین و رضایت خاطر مردم است، تا بتوانی نسبت به برادران دینی خود نیكی كن و بدان كه خداوند عزوجل در قیامت هر ذره و خردلی از عمل نیك را فراموش نمی كند».
راوی گفت: وقتی به سجستان رسیدم، خبر این نامه را به والی آنجا حسین بن عبدالله نیشابوری داده بودند، در دو فرسخی شهر به استقبال ما آمد. چون نامه حضرت را به او دادم آن را بوسید و به چشم كشید و گفت: حاجت تو چیست؟ گفتم: مالیاتی باید به دیوان محاسبات شما بدهم. گفت: آن را بخشیدم و تا من والی اینجا هستم، خراج از تو مطالبه نمی كنم. آنگاه از وضع زندگی من پرسید، چون جریان كار خود را برای او گفتم، به من محبت بیشتری كرد و نوشت مادام العمر از مالیات معاف باشم و تا زنده بود، صله و احسانش نسبت به من قطع نشد.
[/HR] منابع:
سیره و زندگانی حضرت امام محمدتقی علیه السلام، محمدرضا راشدی.
زندگانی امام جواد علیه السلام، احمد صادقی اردستانی.
نامه های امام جواد علیه السلام، داود الهامی.
[h=1]حجّت نهم و خبر از موعود آخرالزمان[/h]
حضرت امام محمدتقی بن علی بن موسی الرضا - علیهم السلام - نهمین پیشوای شیعیان، بنا بر قول مشهور در دهم رجب سال 195 قمری در مدینه چشم به جهان گشود. نام مادر آن حضرت «سبیكه نوبیه» (1) از خاندان «ماریه قبطیه» - جاریه رسول اکرم صلی الله علیه و آله – (2) و از زنان با فضیلت روزگار است. رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره او فرمودند: «بابی ابن خیرة الاماء(3) الطیبة الفم، المنتجبة الرحم (4)؛ پدرم فدای پسر بهترین كنیزان كه دهانی پاك و رحمی نجیب دارد» .
حضرت امام رضا علیه السلام وی را «خیزران» نامیدند (5) و درباره اش فرمود: «قدست ام ولدته خلقت طاهرة مطهرة»(6)؛ وی دارای قداست میباشد و طاهر و مطهر آفریده شده است.»
آن بانوی مجلّله به جمیع كمالات و شرف دست یافته بود و اصل و فرع فضیلت در او جمع گشته بود. و گریزی از این نسیت كه مادر امام، در سلك مادران اوصیاء پیامبران باشد. آن كه خداوند عالمیان، از طینتی پاك ایشان را آفریده، و دور از آلودگیها نگاهشان داشته است تا جایگاهی برای خلفاء خداوند بر مردمش و برگردان وحی او باشند و چگونه چنین نباشد، در حالی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«لم یزل الله ینقلنی و الاوصیاء من ذریتی من اصلاب الطاهرین الی ارحام المطهرات لم یخالطنا نجس الشرك و لا سفاح الكفر ؛ خدای تعالی، من و اوصیاء از فرزندان مرا از صلب مردان پاك به رحم زنان پاك منتقل میفرمود، بطوری كه نجاست و شرك و تباهیهای كفر با ما نیامیخت».
[h=2]خبر از منجی موعود[/h] هر یك از امامان معصوم علیهم السلام هرگاه كه فرصتی به دست می آوردند، سخن از منجی آخرالزمان، حضرت مهدی موعود – عجل الله تعالی فرجه الشریف - و قیام جهانی آن حضرت به میان می آوردند. این مساله بعد از امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بیشتر نمود پیدا كرد، چرا كه خلفای عباسی می دانستند به زودی آن حضرت تولد خواهد یافت، و از این رو امام هادی و امام عسكری علیهماالسلام را در پادگانی در شهر سامرا جای دادند، تا از ارتباط مردم با آنان جلوگیری كرده، و نیز از تولد حضرت مهدی علیه السلام ممانعت به عمل آورند. هرگاه مشكلاتی برای جامعه پیش می آمد مساله آن حضرت جلوه دیگری پیدا می كرد، و گاه اصحاب توهم می كردند كه حضرت مهدی علیه السلام امام حاضر در زمانشان می باشد.
در این میان، امام جواد علیه السلام نیز بشارتهای زیبایی را از فرزند برومند خود، امام مهدی علیه السلام بیان فرموده اند که از نظر می گذرانیم.
[h=2]همچون موسی کلیم[/h] حضرت عبدالعظیم حسنی نقل می كند به خدمت مولایم امام محمد بن علی موسی (جوادالائمه) علیه السلام شرفیاب شدم ، می خواستم راجع به امام قائم از ایشان سوال نمایم، آیا او مهدی - عجل الله تعالی فرجه- است یا غیر او ؟
امام جواد علیه السلام پیش از سو ال من، فرمود:
ای اباالقاسم! همانا قائم از ما (اهل بیت) مهدی است كه در زمان غیبت واجب است انتظار او را بكشند و در زمان ظهورش از او اطاعت كنند . او فرزند سوم من است ، به خدایی كه محمد صلی الله علیه و آله را به نبوت مبعوث كرد و ما را به امامت مخصوص گردانده، «انه لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلك الیوم حتی یخرج فیملأ الارض قسطا و عدلا كما ملیت جورا و ظلما و ان الله تبارك و تعالی یصلح امره فی لیلة كما یصلح امر كلیمه موسی ذهب لیقتبس لاهله نارا فرجع و هو رسول نبی»؛
همانا اگر از دنیا نماند مگر یك روز هر آینه خداوند آن روز را طولانی می كند تا آن كه ایشان خروج نمایند، و زمین را از عدل و داد پر كند همانطور كه از ظلم و جور پر شده بود و خدای تبارك و تعالی كار او را در یك شب سامان دهد ، همانطور كه كار كلیمش موسی را در یك شب اصلاح فرمود او رفت تا برای خانواده خویش آتشی بیاورد برگشت در حالیكه به مقم رسالت و نبوت نایل شده بود .
ثم قال: افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج.
بعد امام جواد علیه السلام فرمود : برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است .(7)
[h=2]
یار غائب از نظر[/h] روزی حضرت عبدالعظیم حسنی چنان مجذوب و تحت تأثیر عظمت حضرت جواد علیه السلام قرار گرفته بود كه آرزو و عشق قلبی خود را چنین ابراز می كند : روزی به امام محمد بن علی بن موسی علیه السلام عرض كردم كه : همانا من امیدوارم حضرتعالی همان قائم از اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله باشی كه زمین را از عدل و داد پر می كند همانطور كه از ظلم و جور پر شده .
حضرت فرمود: ای اباالقاسم! احدی از ما اهل بیت نیست مگر آنكه به امر خدا قیام كند و به دین خدا هدایت می كند، ولی من آن قائمی كه خداوند به واسطه او زمین را پاك می كند از اهل كفر و انكار، و بواسطه او زمین را از عدل و داد پر می كند نیستم. او شخصیتی است كه تولدش بر مردم مخفی می شود و شخص ایشان از مردم غایب می شوند و نام بردن از ایشان بر مردم حرام است و او همنام و هم كنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله است . او شخصیتی است كه زمین بر او طی می شود و هر كار سختی بر او آسان می شود. اصحاب او سیصد و سیزده نفر به عدد سپاهیان اسلام در جنگ بدر است كه برای كمك به ایشان از دورترین نقاط زمین جمع می شوند و این فرمایش خدای عزوجل است:
«اینما تكونوا یأت بكم الله جمیعا ان الله علی كل شی قدیر (بقره/ 148) ؛ هركجا باشید خداوند همگی شما را گردآورد همانا خداوند بر هر چیزی تواناست .
پس زمانی كه این جمعیت با اذن الهی برای كمك به ایشان اجتماع كردند، همواره با دشمنان خدا جنگ می كند تا زمانی كه خدای تبارك و تعالی راضی شود.
جناب عبدالعظیم حسنی می گوید: به ایشان عرض كردم : مولای من چگونه می داند كه خدا راضی شده است ؟
فرمودند : خداوند در قلبش رحم می اندازد.(8)
[h=2]قائم به حق منتظر[/h] در همین رابطه حدیثی دیگر از یازدهمین معصوم و نهمین امام شیعیان نقل شده است كه ترجمه آن بدین شرح می باشد . صقر بن ابی دلف نقل می كند كه از اباجعفر محمد بن علی الرضا علیهماالسلام شنیدم كه می فرمود :
امام بعد از من پسرم علی است، امرش امر من و سخن او سخن من و اطاعت از او ، اطاعت از من است ، و امام بعد از او پسرش حسن است كه امر او امر پدرش و سخن او سخن پدرش و اطاعت از او پیروی از پدرش می باشد . سپس سكوت كرد.
پس عرض كردم : ای فرزند رسول خدا امام بعد از حسن كیست ؟
پس امام جواد علیه السلام گریه ای شدید كرد و سپس فرمود:
همانا امام بعد از حسن پسرش می باشد كه قائم به حق منتظر است.
پرسیدم ای فرزند رسول خدا : برای چه قایم خوانده می شود ؟
فرمود: برای آنكه او بعد از فراموش شدن نامش و مرتد شدن اكثر قایلان به امامتش قیام می كند.
پرسیدم و برای چه منتظر نامیده می شود ؟
فرمود: همانا برای او غیبتی است كه روزهای آن زیاد و مدت آن طولانی می شود، پس مسلمانان مخلص انتظارش را می كشند و افراد شكاك انكارش می كنند و منكران، اعتقاد به او را مسخره می كنند و كسانیكه وقت معلوم می دارند دروغ می گویند و عجله كنندگان در عصر غیبت هلاك می شوند و تسلیم شدگان در برابر قضای الهی در عصر غیبت نجات می یابند.(9)
امیدواریم به برکت حضرت جوادالائمه علیه السلام، این مولود مبارک آل الله، ما از منتظران مخلص امام منتظَر باشیم.
پی نوشت:
1) شیخ مفید: 2/383.
2) اصول كافی: 1/ 412.
3) اعلام الوری طبرسی: 200.
4) اصول كافی: باب: النص علی الجواد.
5) روضة الواعظین: 209.
6) عیون المعجزات: 108.
7) بحارالانوار: 51/156.
همان: 157.
9) همان: 158.
[/HR] منابع:
صحیفه امام جواد علیه السلام، جواد قیومی اصفهانی.
زندگانی امام جواد علیه السلام، حسین ایمانی یامچی.
نگاهی گذرا بر زندگانی امام جواد علیه السلام، ترجمه «الامام الجواد علیهالسلام» علامه عبدالرزاق مقرّم.
[h=1]عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد[/h]
[/HR] مجید تال
[h=1]یوسف كاظمین[/h] [h=1]
[/h]
[/HR] وحید قاسمی
[h=1]از یک گل بهار آمد[/h]
[/HR] غلامرضا سازگار
[h=1]مسیح امّت خاتم در گاهواره[/h]
ولادت خجسته نهمین پیشوای شیعه حضرت جوادالائمه علیه السلام در شرایطی صورت گرفت كه خیر و بركت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد، چرا كه امام رضا علیهالسلام تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده بود و از یک سو این امر در تاریخ زندگی ائمه علیهم السلام بی سابقه بود و از سوی دیگر احادیث رسیده از پیامبر صلی الله علیه و آله حاكی از آن بود كه امامان معصوم دوازده نفرند و نه نفر آنان از نسل امام حسین علیه السلام خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا علیه السلام هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سوال میبرد. چه اینكه واقفیه (یعنی كسانی كه در امامت امام كاظم علیه السلام توقف كرده بودند) نیز این موضوع را دستاویز قرار داده و امامت حضرت رضا علیه السلام را انكار می كردند. گواه این معنا اعتراض «ابن قیاما» یكی از سران واقفیه بوده است كه طی نامه ای به امام علیه السلام نوشت: چگونه ممكن است كه تو امام باشی و حال آن كه فرزندی نداری؟!
امام رضا علیه السلام در پاسخ نوشت: «و ما علمك انه لا یكون لی ولد؟ والله لا یمضی الایام و اللیالی حتی یرزقنی ولدا ذكرا یفرق به بین الحق و الباطل؛ از كجا میدانی كه من دارای فرزند نخواهم شد. سوگند به خدا بیش از چند روز نمیگذرد كه خداوند پسری به من عطا میكند كه حق را از باطل جدا میكند.» (1)
[h=2]بابركتتر از او زاده نشده[/h] در زندگی هیچ یك از ائمه علیهم السلام واقعه ای پیش نیامد كه شیعیان را در امامت آن حضرات دچار شك و تردید نماید، اما امام رضا علیه السلام از این جهت ویژگی خاصی داشت. چراکه روایات بسیاری از پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده بود كه امامان دوازده نفرند بدون آنكه فردی از ایشان كاسته یا بر آن زیاده گردد، و اگر امامی عقیم میشد سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله مصداق نمی یافت و دین مردم در معرض خطر قرار می گرفت، چرا كه عقیم بودن ایشان یعنی نفی ائمه بعد از آن حضرت، و هنگامی كه امام جواد علیه السلام تولد یافت ولادت ایشان خط بطلانی بود بر تمام افكار و عقاید مخالفین.
ابویحیای صنعانی میگوید: روزی در محضر امام رضا علیه السلام بودم، در آن هنگام فرزندش ابوجعفر (امام جواد علیه السلام) را كه خردسال بود آوردند، امام علیه السلام فرمود:
«هذا المولود الذی لم یولد مولود اعظم بركة علی شیعتنا منه؛ این مولودی است كه برای شیعیان ما، با بركتتر از او زاده نشده است.» (2)
این حدیث یكی از عجیبترین احادیث وارده در شان امام جواد علیه السلام می باشد، شاید به ذهن این گونه تبادر نماید كه به موجب این حدیث ایشان از تمامی امامان بابركتتر بوده است، در حالیكه به طور مسلم این گونه نبوده است. آنچه با توجه به قراین و شواهد به دست می آید یکی همان خط بطلان بودن ولادت ایشان بر تمام افكار و عقاید مخالفین بود . و دیگر آن كه شاید بتوان این روایت را به گونه دیگری نیز تفسیر كرد، و آن این است كه امام جواد علیه السلام اولین امامی بود كه در سن كودكی به امامت رسید، و این امر در میان ائمه علیهم السلام سابقه نداشت، و با توجه به مباحث و مناظرات ارزشمندی كه برای تبیین مبانی اسلام به انجام رسانید، این امر بهترین دلیل بود بر آنكه علم ائمه علیهم السلام از سرچشمه وحی الهی نشات می گیرد، و اینكه آنان خلفای واقعی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می باشند، و این امر حقیقت ادعای ایشان را به بهترین وجه تبیین می نمود.
[h=2]
حجت خدا کوچک و بزرگ ندارد[/h] امامت مانند نبوت موهبتی الهی است كه خدای متعال به بندگان برگزیده و شایستهی خود عطا فرموده است، و در این موهبت سن و سال دخالتی ندارد. اما از آنجا كه فرزندان انسانها در كودكی قدرت بر انجام كارهای شخصی خویش را نیز ندارند این توهم را به انبیاء و اولیای الهی نیز سرایت داده و توقع همین امر را از آنان دارند. اما از آنجا كه آنان برگزیدگان الهی و تربیت شدگان دامن وحی اند فرقی بین آنان و انسانهای بزرگ نمی كند، قرآن كریم به صراحت تمام در مورد حضرت یحیی می فرماید : «نبوت و حكم را در كودكی به او عطا كریدم» (مریم : 12)
وآنچنانكه از امام رضا علیه السلام در این مورد روایت شده این است که او در سه سالگی پیامبر شد.(3) چنانکه در داستان عیسی بن مریم می خوانیم كه مردم گفتند: چگونه سخن گوییم با كسی كه در گاهواره قرار دارد، فرمود: من بنده خدا هستم، كتاب به من داده شده و مرا پیامبر نموده است. (مریم : 30)
با این حال، از آنجاییكه امامت امام نهم نیز در كودكی واقع شد، و این امر در بین امامان علیهم السلام تازگی داشت، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام با علم به این معنا در موارد متعدد تصریح به جانشینی فرزند خود نموده، و به عدم منافات كودكی ایشان با پذیرش امر خطیر امامت اشاره میكرد. در این زمینه معمر بن خلاد می گوید: پس از ولادت ابیجعفر علیه السلام خدمت امام رضا علیه السلام موضوعی را بیان نمودیم، آن حضرت فرمود: شما چه نیازی به این مطلب دارید، این ابوجعفر است كه او را در جای خود نشانده و قایم مقام و جانشین خود نموده ام، و نیز فرمود: ما خاندان، كودكانمان از بزرگانمان همه چیز را به ارث میبرند. (4)
همچنین صفوان بن یحیی روایت كرده كه به امام رضا علیه السلام عرض كردم: پیش از آنكه خداوند ابوجعفر علیه السلام را به شما عطا كند در جواب ما می فرمودید: خدا به من پسری عطا خواهد كرد، اینك كه عطا فرموده و چشم ما را به او روشن ساخته خداوند مرگ شما را برای ما پیش نیاورد، ولی اگر مساله ای پیش آمد امام و جانشین تو كه خواهد بود؟
امام رو به فرزندشان كه در مقابلشان ایستاده بود اشاره كرد، گفتم: فدایت شوم، این سه ساله است!
فرمود: سه ساله بودن چه ضرری دارد، عیسی بن مریم در كمتر از سه سالگی حجت خدا بود. (5)
بنابراین از خامی و نادانی است كه برخی مخالفان بر امامت بعضی از امامان معصوم كه به خواست خدا در سنین كودكی بر مسند امامت نشسته اند، خرده بگیرند كه چرا امام جواد علیه السلام در سن هشت یا نه سالگی به امامت رسیده است.
حضرت امام ابوجعفر محمد بن علی الجواد علیه السلام پس از شهادت پدر گرامیش، به تصریح پیشوایان گذشته و با تعیین قبلی از طرف امام هشتم، عهده دار امامت و خلافت خدا در زمین شد، و به جهت خردسالی، بسیار اتفاق افتاد كه دشمنان و كم خردان ایشان را می آزمودند، اما تجلی علوم الهی آن گرامی چنان چشمگیر بود كه به راستی برای تایید نبوت حضرت یحیی و عیسی علیهماالسلام باید امامت آن گرامی را شاهد آورد، نه نبوت آن دو را بر امامت ایشان.
پی نوشت:
1) اصول كافی: 1/321.
2) همان؛ و بحارالانوار: 50/35.
3) قرآن كریم نیز این امر را تایید كرده و میفرماید : «و خدا شما را از شكم مادرانتان خارج ساخت در حالیكه چیزی نمیدانستید» (نحل : 78).
4) ارشاد: 2 / 276.
5) همان؛ و اصول كافی: 1/321.
[/HR] منابع:
صحیفه امام جواد علیه السلام، جواد قیومی اصفهانی.
زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام، محسن خرازی.
كرامات و مقامات عرفانی امام محمدجواد علیه السلام. علی حسینی قمی.
[h=1]سفرهای کریمانه به وسعت دنیا[/h]
[h=2][/h] [h=2]بر سر خوان امامی بخشنده[/h] فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی (م 927 ه.ق)، در شرح و توضیح کوتاه صلواتی منسوب به چهارده معصوم علیهم السلام، به پاره ای از صفات پسندیده آن بزرگواران می پردازد که در اینجا قسمتهایی از صلواتِ مربوط به امام نهم را از نظر می گذرانیم.
« اللهم و صل و سلم علی الامام التاسع » : پروردگارا درود و صلوات و سلام فرست بر امام نهم.
امام محمد تقی علیه السلام بعد از پدر خود حضرت امام رضا علیه السلام امام شد به نصّ از سوی پدر خود؛ و هیچ نزاعی میان امامیه نیست در آن كه او بعد از علی بن موسی علیه السلام امام به حق است.
« الاوابّ السجاد »: آن حضرت بازگردنده است به خدای تعالی در هر امری از امور، و بسیار سجده كننده است نزد حق تعالی.
و این اشاره است به كثرت عبادت آن حضرت، چنان چه روایت كرده اند كه بعد از امام زین العابدین علیه السلام از ائمه علیهم السلام، هیچ كس به كثرت عبادات آن حضرت نبوده است.
« الفایق فی الجود علی الاجواد »: آن حضرت فایق و غالب است در بخشش بر همه بخشندگان.
و این اشاره است به كثرت عطای او؛ چنان چه روایت كرده اند كه آن حضرت در عطا و بخشش سرآمد روزگار بود تا جایی كه او را « جواد » لقب كرده اند. بحر از عطای او قطره و باران از كرم او بهره داشت و در وقت حاجات پناه ضعیفان بود و ملجأ سائلان در عطیات.
« مانح العطایا و الاوفاد لعامّة العباد »: آن حضرت بخشنده عطیه ها و بخششها است، برای همه بندگان خدای تعالی.
و این اشاره است به عموم عطای آن حضرت، چنان چه روایت كرده اند كه هرگز آستانه آن حضرت از سائلان و حاجت خواهان خالی نبود؛ و آن حضرت بر روی عامه خلایق، درهای عطا و كرم می گشود و هیچ آفریده ای از درگاه احسان او محروم بازنگشت و تمامی مردمان از عرب و عجم بر كنار خوان او آمدند.
« ماحی الغوایة و العناد، قامع ارباب البغی و الفساد »: آن حضرت محو كننده گمراهی و عناد؛ و بركننده خداوندان ظلم و فساد است.
و این اشاره است به اینكه آن حضرت ارباب ظلم و فساد و اصحاب گمراهی و دشمنی را به حجت های آشکار و استدلالهای روشن قلع و قمع می فرمود. روایت كرده اند كه چون مأمون خلیفه، آن حضرت را داماد خود ساخت، همیشه آن حضرت را در مجلس خود حاضر می ساخت و ایشان با طائفه هایی از بزرگان مذاهب مختلف كه در مجلس مامون حاضر می شدند، در حقایق اعتقادات و مشكلات علوم، بحث می كرد، آن حضرت، در حجت و برهان بر همه فایق می آمد و آنان را قانع می كرد و حجتهای ایشان را قلع و قمع می نمود، همه از آن حضرت استفاده می كردند و حتی مامون نیز شیفته ایشان شد زیرا می دید آن امام با آن سن و سال اندك در فضل و حكمت و علم و آداب و كمال عقل تا چه اندازه پیش است، به طوری كه هیچ كدام از مشایخ هم عصر آن حضرت با وی برابری نمی كردند. از این رو مامون در بزرگداشت و احترام آن حضرت لحظه ای فروگذار نمی کرد. چنانکه روایت كرده اند كه وقتی دختر مامون – همسر امام جواد علیه السلام - نزد او آمد و از امام شكایت كرد كه او رعایت من را نمی كند و كنیزان را بر من بر می گزیند، مامون به دختر گفت كه تو راضی نیستی كه من تو را تزویج كردم به بهترین خلایق از روی حسب و نسب؟ و حق تعالی كنیزان را بر او حلال كرده و او را در ایشان، اختیار است.
« صاحب معالم الهدایة و الارشاد الی سبل الرشاد »: آن حضرت صاحب نشانه های راهنمایی و ارشاد است به راههای راستی و صلاح.
و این اشاره است بدان كه آن حضرت مردمان را ارشاد به راه حق می فرموده و به جانب مشكلات، راه راست می نموده؛ روایت كرده اند كه روزی مامون سوار بود و به شكار می رفت، حضرت امام محمد تقی علیه السلام با جماعتی اطفال بر سر راه مامون ایستاده بودند. چون مركب مامون پیدا شد، طفلان همه گریختند، ولی امام بر جای خود ایستاد، و اصلا از محل خود حرکت نفرمود. مامون از بزرگی آن طفل تعجب كرد؛ پرسید كه ای پسر! چرا وقتی طفلان گریختند تو باز ایستادی و هیچ نترسیدی ؟
امام فرمود: زیرا از یک سو، راه آنقدر تنگ نبود كه مركب تو نتواند بگذرد و من مجبور باشم کنار بروم تا راه تو باز شود، و از سوی دیگر، من می دانم كه تو کسی را بدون جرم و خیانتی کیفر نمی کنی؛ پس چرا از راه دور شوم و از تو بگریزم؟
مامون گفت: تو پسر كیستی؟ فرمود: پسر علی بن موسی ام.
مامون در فراق امام رضا علیه السلام بسیار گریست و گفت: دانستم كه فرزند رشیدی مثل تو فقط از کسی همچون علی بن موسی الرضا علیه السلام باشد.
سپس مامون متوجه شكار شد، و به صحرا رفت، او یک باز شکاری داشت، وی آن باز را جهت شكار پرنده ای رها كرد. باز در آسمان بالا رفت و مدتی طولانی، از چشم همه غایب شد و بعد از آن بازگشت در حالیکه پرنده ای را شكار كرده بود كه تمامی اعضای او گوشت بود و هیچ پر و بال نداشت و مثل آن را كسی ندیده بود.
مامون هر قدر از مردم پرسید كه حقیقت این پرنده چیست، هیچ كس ندانست؛ بالاخره مامون از شكار بازگشت؛ امام جواد علیه السلام در همان جای قبلی ایستاده بود؛ مامون گفت: ای پسر رضا! حقیقت حال این پرنده چیست؟
امام بلافاصله فرمود: پدران من مرا خبر داده اند؛ به اینكه حق تعالی در جوف هوا دریایی آفریده همچنان که در زمین دریاها است. و بر آن دریا پرندگانی اند همچنان که مرغابیان آبهای زمین، و باز خلیفه ای از خلفا آن را صید می كند تا مردم عجایب قدرت الهی را ببینند و وصی رسول امین از حقیقت آن خبر دهد.
مامون چون این سخن شنید گفت: و الله كه تو پسر علی بن موسی الرضایی؛ و تو وارث علوم و معارف او هستی كه خدای تعالی شما را و اهل بیت شما را به علوم و خصایصی مخصوص ساخته كه دیگران از آن بهره ندارند.
پس آن حضرت را همراه خود به دارالخلافه برد و از مشكلات همه علوم از آن حضرت سوالها كرد و آن حضرت با وجود کمی سن به تمامی آن علوم جواب داد و از عهده هر پرسشی برآمد و از علوم غیبیه دیگر، ایشان را آگاه گردانید. مامون و سایر مردم دانستند كه آن حضرت وصی پدر خود است.
« المقتبس من نور علمه الافراد من الابدال و الاوتاد »: آن حضرت کسی است که از نور علم های او، تمامی ابدال اولیاء و اوتاد عالم اقتباس می كنند.
و این اشاره است به این خصوصیت از خصایص ائمه هدی علیهم السلام كه جمیع افراد ابدال و اوتاد عالم كه نظم و حفظ جهان در عهده ایشان است از ائمه علیهم السلام کسب علوم و معارف می نمایند و در این میان آن حضرت را اختصاصی فزونتر هست. چنان چه روایت كرده اند، كه اولیا و اوتاد زمان آن حضرت از او در حقایق علوم و معارف استفاضه و استفاده می نموده اند.
« ساكن روضه الجنة بانعم العیش، المقبور عند جده بمقابر قریش »: آن حضرت ساكن باغ بهشت است به خوشترین زندگانی و دفن شده است نزد جدّ خود در مقابر قریش.
گفته می شود که سن مبارك آن حضرت 25 سال بود و قبر مبارك ایشان در جانب غربی بغداد، کنار قبر جدّ بزرگوارش حضرت امام كاظم علیه السلام است.
[/HR] منابع:
وسیلة الخادم الی المخدوم، در شرح صلوات چهارده معصوم علیهم السلام، فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی؛ به كوشش رسول جعفریان.
زندگانی حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام، حسین عماد زاده.
سیره معصومان؛ امام جواد علیه السلام، محسن امین.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]به سایت حرم امامین کاظمین که تشریف ببرید قسمتی برای نایب زیارت گذاشتن که در اینجا قرار میدهم که جهت نیابت برای زیارت شما ثبت نام کنند.
کلیک کنید.[/]