جمع بندی اختلاف اسلام و یهودیت در حکم گوشت شتر
تبهای اولیه
سلام و درود
بنده به تازگی با وبسایت بسیار پر محتوای شما آشنا شدم و مطالب و استناد های فوق العاده شما اساتید بسیار ارزشمند بودن برای بنده
فقط جایی از روایات آقای حاج علی که بسیار پر محتوا هم مطلب گذاشتند در جواب آقای سینا برای حلال و حرام بودن شراب و گوشت حیوانات، آقای حاج علی در روایت از تورات آوردند که گوشت شتر را هم حرام دانسته ولی در اسلام اینطور نیست ...
پس آیا تحریف است ؟ اگر هست چرا استناد میشه
اگر تحریف نیست چرا حرام بوده و الان نیست
در ضمن با اطلاعات کمی که بدست آوردم فهمیدم بخواطر بیماری و حساسیت حضرت یعقوب به این گوشت بوده که در روایات حامیان ایشون بعد ها بدلیل استفاده نکردن حضرت از آن در حرام گوشت ها نهاده شده ولی اگر به این دلیلم باشه نباید جزو حرام گوشت های که خداوند در آن آیه به اون شکل حرام کرده اند آورده میشد
پیشاپیش از جواب شما ممنون
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
سلام و درود
بنده به تازگی با وبسایت بسیار پر محتوای شما آشنا شدم و مطالب و استناد های فوق العاده شما اساتید بسیار ارزشمند بودن برای بنده
فقط جایی از روایات آقای حاج علی که بسیار پر محتوا هم مطلب گذاشتند در جواب آقای سینا برای حلال و حرام بودن شراب و گوشت حیوانات، آقای حاج علی در روایت از تورات آوردند که گوشت شتر را هم حرام دانسته ولی در اسلام اینطور نیست ...
پس آیا تحریف است ؟ اگر هست چرا استناد میشه
اگر تحریف نیست چرا حرام بوده و الان نیست
در ضمن با اطلاعات کمی که بدست آوردم فهمیدم بخواطر بیماری و حساسیت حضرت یعقوب به این گوشت بوده که در روایات حامیان ایشون بعد ها بدلیل استفاده نکردن حضرت از آن در حرام گوشت ها نهاده شده ولی اگر به این دلیلم باشه نباید جزو حرام گوشت های که خداوند در آن آیه به اون شکل حرام کرده اند آورده میشد
پیشاپیش از جواب شما ممنون
همانطور که خودتان هم اشاره فرمودید حرمت گوشت شتر حرمتی عمومی و از جانب خداوند نبوده، بلکه یعقوب به خاطر بیماری ای که داشته این گوشت را بر خود حرام نموده و به عبارتی از خوردن آن پرهیز میکرده است، اما کم کم مردم نیز به گمان اینکه این حرمت یک حکم شرعی است از او تبعیت نموده و این حرمت به صورت عمومی رسمیت یافت!!(ر.ک: تفسیر نمونه، ج3، ص6)
قرآن کریم نیز می فرماید این حرمت ها یک حرمت های شخصی بوده، نه اینکه خداوند آنها را حرام کرده باشد.(ال عمران:93)
اما به هر حال فارغ از حکم گوشت شتر برای بیان یک قاعده کلی باید نکته ای را عرض کنم:
اولا: برخی احکام در ادیان گذشته احکام همیشگی نبوده اند، بلکه مصالح موقت داشته اند، مثلا حرمت ماهیگیری در روز شنبه که خداوند به صورت موقت حرام کرده بود به همین خاطر لزومی ندارد حکم اسلام هم همین باشد.
ثانیا: تورات تحریف شده است، و هیچ سندی که عدم تحریف و تواتر آن را به اثبات برساند وجود ندارد.
اما هیچکدام از این دو مورد در خصوص قرآن راه ندارد، بنابراین اگر یکی از تعالیم تورات با تعالیم قرآن مخالف بود دوحالت دارد:
الف) اگر آن تعالیم از تعالیمی است که متعلق به زمان خاصی نیست، مثل توحید و یگانگی خداوند، خب پس قطعا تورات اگر در این مسائل حرفی غیر از حرف قرآن زد نشأت گرفته از تحریف آن است، و حرف تورات واقعی نیست.
ب) اگر از تعالیمی است که همیشگی و فرازمانی نیست، مثل همین حرمت ماهیگیری در روز شنبه، خب اختلاف تورات و قرآن در این مسائل اشکالی ندارد، چرا که حکم تورات موقتی بوده است.
خلاصه اینکه اختلاف تورات و قرآن یا نشأت گرفته از نسخ تعالیم تورات است، یا نشأت گرفته از تحریف آن.
اما اینکه ما گاهی به تورات استناد می کنیم هم:
اولا گاهی در برابر یهودیان است، یعنی برای رد اعتقادات یهودیان به تورات استناد می شود چرا که آن را قبول دارند.
ثانیا: اما استناد به تورات برای اثبات یک مسئله تاریخی یا مانند آن اولا نباید با قرآن در تعارض باشد، و ثانیا: این استناد هرگز قطعی نخواهد بود، بلکه مانند یک کتاب تاریخی می تواند نقش یک قرینه را ایفاکند، مگر آنکه مؤید دیگری داشته باشد، مثلا مطلبی در تورات آمده که قرآن هم آن را تأیید کرده باشد.
پرسش
گوشت شتر در تورات حرام دانسته شده، ولی در اسلام اینطور نیست، آیا تحریف است ؟ اگر هست چرا به آن استناد میشود؟ اگر تحریف نیست چرا الان حرام نیست؟
پاسخ
حرمت گوشت شتر حرمتی عمومی و از جانب خداوند نبوده، بلکه یعقوب به خاطر بیماری ای که داشته این گوشت را بر خود حرام نموده و به عبارتی از خوردن آن پرهیز میکرده است، همانطور که امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:
«إِنَّ إِسْرَائِيلَ كَانَ إِذَا أَكَلَ مِنْ لَحْمِ الْإِبِلِ هَيَّجَ عَلَيْهِ وَجَعَ الْخَاصِرَةِ فَحَرَّمَ عَلَى نَفْسِهِ لَحْمَ الْإِبِلِ وَ ذَلِكَ قَبْلَ أَنْ تَنْزِلَ التَّوْرَاةُ فَلَمَّا نَزَلَتِ التَّوْرَاةُ لَمْ يُحَرِّمْهُ وَ لَمْ يَأْكُلْه»؛ اسرائیل(یعقوب) هرگاه گوشت شتر مىخورد، پهلوهايش درد مىگرفت. پس گوشت شتر را برخود حرام كرد و اين ماجرا مربوط به پيش از فرود آمدن تورات بود ولى پس از نزول تورات، حضرت موسى عليه السلام آن را بر خود حرام نكرد و از آن نخورد.»(1)
اما کم کم مردم نیز به گمان اینکه این حرمت یک حکم شرعی است از او تبعیت نموده و این حرمت به صورت عمومی رسمیت یافت!
قرآن کریم نیز می فرماید این حرمت ها یک حرمت های شخصی بوده، نه اینکه خداوند آنها را حرام کرده باشد:
«كلُُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنىِ إِسْرَ ءِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَءِيلُ عَلىَ نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنزَّلَ التَّوْرَئة »؛همه غذاها (ى پاك) بر بنى اسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل (يعقوب)، پيش از نزول تورات، بر خود تحريم كرده بود. (2)
اما به هر حال فارغ از حکم گوشت شتر برای بیان یک قاعده کلی باید نکته ای را عرض کنم:
اولا: برخی احکام در ادیان گذشته احکام همیشگی نبوده اند، بلکه مصالح موقت داشته اند، مثلا حرمت ماهیگیری در روز شنبه که خداوند به صورت موقت حرام کرده بود به همین خاطر لزومی ندارد حکم اسلام هم همین باشد:
«وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُون»؛ و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس! زمانى كه آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا مى كردند همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (كه روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشكار مى شدند امّا در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمى آمدند اين چنين آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مى كردند.(3)
ثانیا: تورات تحریف شده است، و هیچ سندی که عدم تحریف و تواتر آن را به اثبات برساند وجود ندارد.
اما هیچکدام از این دو مورد در خصوص قرآن راه ندارد، بنابراین اگر یکی از تعالیم تورات با تعالیم قرآن مخالف بود دوحالت دارد:
الف) اگر آن تعالیم از تعالیمی است که متعلق به زمان خاصی نیست، مثل توحید و یگانگی خداوند، خب پس قطعا تورات اگر در این مسائل حرفی غیر از حرف قرآن زد نشأت گرفته از تحریف آن است، و حرف تورات واقعی نیست.
ب) اگر از تعالیمی است که همیشگی و فرازمانی نیست، مثل همین حرمت ماهیگیری در روز شنبه، خب اختلاف تورات و قرآن در این مسائل اشکالی ندارد، چرا که حکم تورات موقتی بوده است.
خلاصه اینکه اختلاف تورات و قرآن یا نشأت گرفته از نسخ تعالیم تورات است، یا نشأت گرفته از تحریف آن.
اما اینکه ما گاهی به تورات استناد می کنیم هم:
اولا گاهی در برابر یهودیان است، یعنی برای رد اعتقادات یهودیان به تورات استناد می شود چرا که آن را قبول دارند.
ثانیا: اما استناد به تورات برای اثبات یک مسئله تاریخی یا مانند آن اولا نباید با قرآن در تعارض باشد، و ثانیا: این استناد هرگز قطعی نخواهد بود، بلکه مانند یک کتاب تاریخی می تواند نقش یک قرینه را ایفاکند، مگر آنکه مؤید دیگری داشته باشد، مثلا مطلبی در تورات آمده که قرآن هم آن را تأیید کرده باشد.
____________________________
1. ر.ک: کلینی، محمد، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج5، ص306.
2. آل عمران:93/3.
3. اعراف:163/7.