تشخیص ریا از اخلاص

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تشخیص ریا از اخلاص
سلام، بعضی کارهای خیری که انجام میدیم بخاطر تبلیغ ودیده شدن کار فرهنگی بودن حس بد ریا به انسان دست میده که نکنه ریاکاری محسوب بشه،سوال بنده اینه از کجا تشخیص بدیم که مبتلا به ریا شده کارما یا اینکه تبلیع فرهنگی کارخیره
برچسب: 
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد حافظ
بعضی کارهای خیری که انجام میدیم بخاطر تبلیغ ودیده شدن کار فرهنگی بودن حس بد ریا به انسان دست میده که نکنه ریاکاری محسوب بشه،سوال بنده اینه از کجا تشخیص بدیم که مبتلا به ریا شده کارما یا اینکه تبلیع فرهنگی کارخیره
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات پاسخ به این پرسش در دو مرحله تقدیم می‌گردد: ۱- بنده اساسا با این روش که به دنبال شناسایی مرزها باشیم تا هر وقت به علائم و اماراتی از این مرزها برخوردیم عکس‌العمل درستی نشان دهیم مخالفم بلکه ما باید دائم این حقیقت که إن العزة لله جمیعا را در خودمان تکرار کنیم تا دیگر نزدیک این مرزها هم نشویم یعنی هیچ ریایی به سراغ ما نیاید. نه این که فقط تا ریا آمد به این حقیقت متذکر گردیم. این که ما باید کاری کنیم که اینقدر زود به زود آنفولانزا نگیریم بهتر از این است که به دنبال درمان ابتلاهای مکرر به آنفولانزا باشیم. راه رسیدن به این نقطه توجه دائم به معارف ناب توحیدی ست. آنگاه که حقایق توحیدی مدام جلوی چشممان و صفحه جانمان مرور شود نتیجه‌اش آن خواهد شد که اصلا نخواهیم توانست ریاکار باشیم. کسی که با حق‌تعالی نشست و برخاست کند دیگر اشخاص را نمی‌بیند تا عملش را برای آنان انجام دهد. پس پاسخ اول این است که احساس نزدیک شدن به ریا در کارهایی که تظاهر جزئی از آن است ناشی از آن است که ما نسبت به معارف توحیدی دچار ضعفیم پس برای برطرف ساختن آن باید این ضعف را برطرف سازیم. ۲- مرز میان ریا و اظهار خیر، نیت است. اگر نیت ما از اظهار اعمال خیر، دلسوزی برای دیگران –نه برای خود- و اشاعه معروف باشد ریا نخواهد بود ولی اگر جز این بود عمل ملوث به ریا خواهد بود. اساساً ماهیت برخی مناسک، ماهیت اظهار کردنی است که فلسفه‌ای جز تعظیم شعائر ندارد. یعنی، خود تعظیم شعائر و اظهار و تظاهر در آن موضوعیت دارد؛ زیرا آثار تربیتی فردی و اجتماعیِ مثبتی دارد. پس نمی‌توان به بهانه‌ی گرفتار شدن در گودال ریا و تزویر، آنها را ترک کرد که ترک آن مانند ترک هر فریضه‌ی دیگری دارای آثار تکوینی و تشریعی خواهد بود. بر این اساس، بها دادن به آمار و ارقام و تمایل به ارائه نمودارهای موفقیت مطلقا مردود نیست بلکه می‌توان وجه نیکویی را هم برای آن تصور کرد. اساسا آنچه که به ریا دامن می‌زند و آن را شکل می‌دهد نیت و انگیزه انسان است اگر کار خیر را به انگیزه پرداختن به خود و اعزاز خودمان انجام دهیم ریا و اگر به انگیزه و قصد اعزاز خیر و تعظیم شعائر و اشاعه معروف در جامعه انجام دهیم عملی پاک و طیب است. پس بهتر است اختیار انگیزه‌هایمان را به دست گیریم.
سلام میشه به سوال من هم جواب بدید بعضی وقتها نیت از انجام یک کار خیر و نیکو در ما رضایت خدا و به انجام رساندن کار خوب است اما پس از انجام آن به واکنش های بقیه به خود افتخار میکنیم و خوشحال و شاید مغرور میشویم که کارمان به چشم دیگران آمده و حالا در مورد ما فکر خوب و مثبتی در ذهنشان شکل گرفته آیا این هم همان ریا است و باید از آن دوری کرد؟
بعضی وقتها نیت از انجام یک کار خیر و نیکو در ما رضایت خدا و به انجام رساندن کار خوب است اما پس از انجام آن به واکنش های بقیه به خود افتخار میکنیم و خوشحال و شاید مغرور میشویم که کارمان به چشم دیگران آمده و حالا در مورد ما فکر خوب و مثبتی در ذهنشان شکل گرفته آیا این هم همان ریا است و باید از آن دوری کرد؟
با سلام و تحیت؛ از نشانه‌های این که بفهمیم عملمان محض خدا و برای خدا بوده آن است که بابت کار خیرتان توقع هیچ گونه تشکر و ثنایی را از غیر خدا نداشته باشید. نه هنگام انجام عمل و نه پس از اتمام عمل. بعلاوه، اگر خوشحالی انسان از این باشد که خداوند عملش را قبول فرموده، چون یکی از نشانه‌های این قبولی عمل، آشکار کردن آن بر خلق خودش است (چون در حدیثی وارد شده که خداوند می‌فرماید ای انسان، مستورسازی عمل نیک بر تو لازم است و بر من است تا آن را اظهار و آشکار نمایم ) خیلی خوب است و با اخلاق در نیت منافاتی ندارد یا خوشحالی انسان از این جهت باشد که مردم با دیدن این عمل به سوی عمل خیر شائق و راغب شده یا می‌شوند یا از این که مردم خوبی و عمل خیر او را تمجید و تعریف می‌کنند به این مطلب پی ببرد که هنوز در اعماق دل آنها گرایش به خیر و خوبی وجود دارد و خلاصه از این بابت خوشحال باشد که برای مردم زمانه‌ی او خیر و شر و خوبی و بدی مساوی نیست باز هم منافاتی با اخلاص ندارد. فقط در صورتی خوشحالی انسان از عمل خویش منافات با اخلاص دارد که این خوشحالی به منظور رسیدن به بلندی مقام و ارتقاء درجه او در نظر مردم و بزرگ شمردن او باشد و گمان کند که از این طریق خیر و منفعتی از دیگران به وی خواهد رسید [۱]. ۱. ر.ک: بحار‌الانوار، ترجمه موسوی همدانی، ج۱،‌ ص ۲۳۸.