جمع بندی چرا امام حسین (ع) با یزید بیعت نکرد، ولی امام رضا (ع) ولیعهدی مأمون را پذیرفت؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا امام حسین (ع) با یزید بیعت نکرد، ولی امام رضا (ع) ولیعهدی مأمون را پذیرفت؟


سلام
وقتی تاریخ اسلام را می خوانیم !
با دو مقطع متفاوت که دو جائر زمانه وستمگری و دو امام بزرگواری حضور داشتن
مواجه می شویم .
که از سوی امام حسین ع حاضر به بیعت با یزید نشد !
و خود و 72 نفر از یاران و اهل البیتش در این راه بخاطر عدم بیعت به شهادت رسیدن
ودر برهه دیگر امام رضا ع ولیعهدی ستمگر زمانه مامون را می پذیرد
حال عملکرد متفاوت از سوی دو امام در مقابل دو ستمگر را چگونه می شود توجیه کرد ؟
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نافع

باسلام از پرسشگر آرمین... عزیز

در خصوص پاسخ به این سوال میتوان هم به صورت اجمال بحث را دنبال کرد و هم به صورت تفصیل چرا که باید توجه داشت هر حادثۀ تاریخی و به خصوص حوادث دوران صدر اسلام و حیات اهل بیت علیهم السلام را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد.

هم در دوران امام حسین علیه السلام شرایطی ایجاد شده بود که لاجرم امام میبایست دست به شمشیر برده و قیام نمایند و همچنین در دوران امام رضا علیه السلام شرایط به گونه دیگری رقم خورده بود که حضرت را وادار به پذیرش ولایتعهدی مینمود و اتفاقا انگیزه قیام و پذیرش ولایتعهدی در کلام خود امامان(ع) نیز موجود است که در ادامه ادله قیام و ادله پذیرش ولایتعهدی ارائه میشود.

اما درباره قیام امام حسین به این انگیزه ها توجه بفرمایید:

یکی از اهداف اصلی قیام امام حسین(ع)، اصلاح و سامان بخشیدن به اموری بود که باعث انحرافات و تغییرات سیاسى - فرهنگى فراوانى در جامعه نوپاى اسلامى شده بود مثل: تبدیل امامت و خلافت اسلامى به دستگاه حکومت سلطنتى که این امر از زمان خود معاویه در شام آغاز گردید و اوج آن توسط یزید بوده است. میتوان به گزارش مسعودی در کتاب مروج الذهب (ج 1، ص 456) اشاره کرد که بسیاری از کسانی که در این دوره ها به قدرتی رسیده بودند برای خود نه تنها در مرکز خلافت بلکه در بسیاری از نقاط دیگر کاخ های سلطنتی برپا کرده بودند که هنوز بقایای آنها حتی در دوران مسعودی موجود بوده است. تحریف عقاید اسلامى یکی دیگر از آن انحرافات بوده است که امام باقر(ع) فرمودند: «سي هزار نفر جمع شده بودند که جد ما امام حسين ـ عليه السّلام ـ را بکشند و هر يک مي‌خواستند با ريختن خون او به خدا نزديک تر شوند. چون مي گفتند يزيد خليفة پيامبر است و حسين بن علي بر او خروج کرده و بايد با او جنگيد.» (قيام حسين ـ عليه السّلام ـ، دکتر سيد جعفر شهيدي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي). مورد دیگر، خطر ارتجاع و بازگشت مردم به آداب و رسوم جاهلى و نابودى اسلام ناب محمدى و همچنین گماشتن افرادی در پستهای حکومتی بود که حضرت مجبور به قیام بودند افرادی چون: عمروعاص، مغيره بن شعبه، مروان بن حکم، زياد بن ابيه (پدر عبيدالله بن زياد) و ... در زمان معاویه که سعي می‌کرد توسط آنان ارزشهاي الهي حاکم بر جامعه اسلامي را کاملاً از بين ببرد و ارزشهاي جاهلي را مسلط کند.
عنصر امر به معروف و نهى از منکر و نقش امام (ع) در هدایت جامعه، که می‌باید با کجی‌ها و انحرافات مبارزه کند، دلیل دوم برای قیام سید الشهدا بود. همچنین دعوت به حق گرایى و عوامل دیگری نیز در برپایی قیام امام حسین(ع) دخیل بود.

اما در خصوص پذیرش ولایتعهدی تنها به یک فراز تاریخی اشاره می‌شود:

«چـون حضرت امام رضا علیه السلام وارد مرو شد، مامون آن جناب را تبجیل و تکریم تمام نمود و خواص اولیاء و اصحاب خود را جمع نموده و گفت: ای مردمان ! من در آل عباس و آل علی علیه السلام تاءمل کردم هیـچ یک را افضل و احق به امر خلافت از علی بن موسی علیه السلام ندیدم پس رو کرد به حضرت امام رضا علیه السلام و گـفت: اراده کرده‌ام که خود را از خلافت خلع نمایم و به تو تفویض کنم، حضرت فرمود: اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده است جایز نیست که به دیـگـری بخشی و خود را از آن معزول کنی و اگر خلافت از تو نیست ترا اختیار آن نیست که به دیـگـری تفویض نمایی! ماءمون گـفت : البته لازم است که این را قبول کنی، حضرت فرمود: من به رضای خود هرگـز قبول نخواهم نمود و تا مدت دو ماه این سخن در میان بود و چندان که او مبالغه کرد، حضرت چون غرض او را می‌دانست امتناع می‌فرمود. چون ماءمون از قبول خلافت آن حضرت ماءیوس گـردید گفت : هرگاه که خلافت را قبول نمی‌کنی پس ولایت عهد مرا قبول کن که بعد از من خلافت با تو باشد، حضرت فرمود که پـدران بزرگـواران من مرا خبر دادند از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم که من پیش از تو از دنیا بیرون خواهم رفت و مرا به زهر ستم شهید خواهند کرد و بر من ملائکه آسمان و ملائکه زمین خواهند گریست و در زمین غربت در پهلوی هارون الرشید مدفون خواهم شد، ماءمون از استماع این سخن گریان شد و گـفت: تا من زنده‌ام کی می‌تواند تو را به قتل رساند یا بدی نیست به تو اندیشه نماید. حضرت فرمود: اگر خواهم می توانم گفت، کی مرا شهید خواهد کرد! ماءمون گفت: غرض تو از این سخنان آن است که ولایت عهد مرا قبول نکنی تا مردم بـگویند که تو ترک دنیا کرده‌ای، حضرت فرمود: به خدا سوگـند! از روزی که پـروردگـار من مرا خلق کرده است تا به حال دروغ نگفته‌ام و ترک دنیا برای دنیا نکرده‌ام و غرض تو را می‌دانم. گفت: غرض من چیست؟
فرمود: غرض تو آن است که مردم بگویند که علی بن موسی الرضا علیه السلام ترک دنیا نکرده بود بلکه دنیا ترک او را کرده بود، اکنون که دنیا او را میسر شد برای طمع خلافت، ولایت عهد را قبول کرد.
ماءمون در غضب شد و گفت: پیوسته سخنان ناگوار در برابر من می‌گویی و از سكوت من ایمن شده‌ای، به خدا سوگند که اگر ولایت عهد مرا قبول نکنی گردنت را بزنم !حضرت فرمود که حق تعالی نفرموده است که من خود را به مهلکه اندازم هرگاه جبر می‌نمایی قبول می‌کنم؛ به شرط آنکه کسی را نصب نکنم، و احدی را عزل ننمایم، و رسمی را بر هم نزنم، و احداث امری نکنم، و از دور بر بساط خلافت نظر کننم .ماءمون به این شرایط راضی شد،
پس حضرت دست به سوی آسمان برداشت و گفت: خداوندا! تو می‌دانی که مرا اکراه نمودند به ضرورت، این امر را اختیار کردم، پـس مرا مؤ اخذه مکن چـنانـچـه مؤ اخذه نکردی. دو بنده و دو پـیغمبر خود یوسف و دانیال را در هنگامی که قبول کردند ولایت را از جانب پادشاه زمان خود، خداوندا! عهدی نیست جز عهد تو و و لایتی نمی‌باشد مگر از جانب تو، پس توفیق ده مرا که دین ترا برپا دارم و سنت پیغمبر ترا زنده دارم، همانا تو نیکو مولایی و نیکو یاوری .پـس محزون و گـریان ولایت عهد را از ماءمون قبول فرمود (منتهي الامال/زندگاني امام رضا(ع)).
پس همانگونه که در کلام خود امام رضا(ع) نیز مشهود است پذیرش ولایتعهدی از جانب ایشان از روی اکراه و به صورت کاملا جبری بوده است که در غیر این صورت حضرت به گفته خودش در مهلکه می‌افتاد.

[="Tahoma"][="Navy"]

آرمین...;899769 نوشت:
سلام
وقتی تاریخ اسلام را می خوانیم !
با دو مقطع متفاوت که دو جائر زمانه وستمگری و دو امام بزرگواری حضور داشتن
مواجه می شویم .
که از سوی امام حسین ع حاضر به بیعت با یزید نشد !
و خود و 72 نفر از یاران و اهل البیتش در این راه بخاطر عدم بیعت به شهادت رسیدن
ودر برهه دیگر امام رضا ع ولیعهدی ستمگر زمانه مامون را می پذیرد
حال عملکرد متفاوت از سوی دو امام در مقابل دو ستمگر را چگونه می شود توجیه کرد ؟
با تشکر

سلام
به نظر می رسد تفاوت دو برخورد به تفاوت دو خلیفه باز می گردد وگرنه امام حسین ع و امام رضا ع هردو معصومند
آنچه روشن است بنی امیه و بخصوص یزید در صدد هدم اسلام و نابودی خاندان پیامبر ص بودند و این زمینه تاریخی داشته است
اما بنی العباس و مامون در صدد نابودی دین نبودند بلکه صرفا می خواستند بنام دین و خلافت بر مردم حکومت کنند و اگر با اهل بیت دشمنی داشته اند بخاطر حفظ حکومتشان بوده نه بخاطر دشمنی با دین یا خصومت طایفه ای با اهل بیت ع
تفاوت این دو انگیزه کاملا روشن است لذا قابل قبول است که امام حسین ع برای حفظ دین و خاندان نبوت مجبور به دفاع مسلحانه باشد اما امام رضا ع برای گسترش اسلام و مکتب ناب اهل بیت از روی ناچاری نیابت خلافت را بپذیرد
یا علیم[/]

جمع بندی:

سوال:
وقتی تاریخ اسلام را می خوانیم !
با دو مقطع متفاوت که دو جائر زمانه وستمگری و دو امام بزرگواری حضور داشتن
مواجه می شویم .
که از سوی امام حسین ع حاضر به بیعت با یزید نشد !
و خود و 72 نفر از یاران و اهل البیتش در این راه بخاطر عدم بیعت به شهادت رسیدن
ودر برهه دیگر امام رضا ع ولیعهدی ستمگر زمانه مامون را می پذیرد
حال عملکرد متفاوت از سوی دو امام در مقابل دو ستمگر را چگونه می شود توجیه کرد ؟

پاسخ:
چند مطلب در این خصوص ذکر شد:
1. در فرهنگ شیعی، تفاوتی میان ائمه(ع) وجود ندارد، بلکه اگر امام‌رضا(ع)در زمان سیدالشهدا(ع) بودند، به‌طورحتم، قیام می‌کردند؛ اگر امام ‌حسین(ع) هم در زمان امام‌ رضا(ع) بودند، ولایتعهدی را می‌پذیرفتند؛
2. تعدد روش، سبب می‌شود ائمه(ع) طبق وضعیت آن زمان، عمل مناسبِ آن موقعیت را انجام دهند. سیدالشهدا(ع) در زمان معاویه قیام نکردند، ولی در آغاز خلافت ابن‌زیاد برخاستند و در این مقطع زمانی، همه‌چیز برای قیام آماده بود، ولی در زمان امام‌رضا(ع) چنین وضعیتی مهیا نبود.
3. امام رضا(ع) میان قیام و شهادت یا ولایتعهدی مخیّر نبودند. ایشان نیز باید نخستین راه را انتخاب می‌کردند؛ هرچند صِرف همکاری گناه نیست و نوع همکاری مهم است ویان که امام رضا (ع) با قبول ولایتعهدی از یک سو، اساس شیعه و جان شیعیان را بخوبی حفظ کردند و دوستداران اهل‌بیت(ع) را امان بخشیدند؛ زیرا بسیاری از آن‌ها درطول دوره عباسیان، زیر فشار و شکنجه بودند. از سویِ‌ دیگر، ضمن ابراز ناراحتی و شرکت‌نکردن در کارهای حکومتی، نقایص کارِ مأمون را بیان و او را به‌سبب انحراف از روش رسول خدا(ص) سرزنش می‌کردند و نیز باطل و طاغوتی‌بودن حکومت او را بر همگان آشکار نمودند.

4. پذیرش ولایتعهدی برای گریز از شهادت نبود، بلکه امام رضا(ع) از آن به‌عنوان فرصتی بهره‌گیری کردند که ثمره آن، افشای چهره پنهان مأمون و رواج فرهنگ اصیل اسلامی و نیروبخشیدن به پیروان بود.

منبع: مرتضی مطهری، سیری در سیره معصومین، صص 35-65.

موضوع قفل شده است