تصویر پیامبران در قرآن و کتاب مقدس
الگو … الگو … الگو … واژهای که آشنای من و شماست. الگو و اسوه نیک شما ،پیامبر خدا: ولکم فی رسول الله اسوة حسنة. و همه پیامبران الهی الگوی بشریتند. چرا اینگونه نباشد در حالی که باید پیام خداوند مهربان را به من و شما برسانند. الگو اگر یک خال بر پیشانیش باشد، الگو پذیر همه وجودش بر خال خواهد نشست.
مقایسه داستان پیامبران در قرآن و کتاب مقدس
پیامبران و اسوگان عالم باید آراسته باشند و نیز پیراسته از هر عیبی تا بتوان به تمام ابعاد وجودیشان اعتماد نمود و از ایشان پیروی کرد. قرآن کریم درباره پیامبران میفرماید: آنان کسانی هستند که خداوند، آنها را هدایت نموده است پس تو نیز از آنها تبعیت نما. [انعام : ۹۰]؛
پس اگر پیامبران چنیند که هدایت یافته و رهنما هستند ، از گناه نیز دورند و وجودشان سرشار از نیکی است. اگر فرستادگان خدا و اسوگان پاکسیرت نباشند ، به جای راهنمایی ، بیراهه مینمایند و وای از آن که فرستادگان خود آلوده به گناه باشند و سر از فرمان خدای خویش بپیچند. فرستادگان الهی رهبران جامعه بشری به سوی خدایند و اگر اینان جامعه را نه به سمت خدا و بلکه به آن سوترک راهبری کنند ، چگونه میتوان بدانها اعتماد نمود.
کتاب خدا را باز کن. فرقی نمی کند قرآن یا کتاب مقدس را. هدف مقایسه است. وقتی که قرآن را میگشایی و قصههای پیامبرانش را میخوانی ، شخصیتهایی راهبر را مییابی ستودنی که باید قصههایشان را به جان نوشید و گام در جای گامشان نهاد. اما وقتی همین قصهها را در کتاب مقدس (عهدین) ، برمیرسی ، میبینی که تفاوتها بسیار است. در مقابل قصههای واقعی و هدایتبخش و پالوده قرآن، قصههایی سرگرم کننده و گاه آلوده در چشمانتان مینشیند که از شگفتی انگشت به دندان میگزید.
در قرآن کریم، خداوند آدم را از بهشت میراند؛ چون ترک أولی میکند [طه : ۱۱۷]؛
اما در کتاب مقدس، آدم به زمین فروافکنده میشود، چون از درخت معرفت نیک و بد خورده است؛ چرا که خداوند نمیخواست، انسان به نیک و بد آگاه شود؟ (پیدایش۳ : ۱-۲۴).
در قرآن کریم، ابراهیم علیهالسلام در مناظرهای شجاعانه با حاکم مصر، او را به خداوند دعوت میکند:
آیا از [حالِ] آن کس که چون خدا به او پادشاهی داده بود [و بدان مینازید، و] با ابراهیم درباره پروردگارش محاجّه [می] کرد، خبر نیافتی؟ آن گاه که ابراهیم گفت: «پروردگار من همان کسی است که زنده میکند و میمیراند.» گفت: «من [هم] زنده میکنم و [هم] میمیرانم. ابراهیم گفت: «خدا [ی من] خورشید را از خاور برمیآورد، تو آن را از باختر برآور. » پس آن کس که کفر ورزیده بود، مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمیکند. [بقره : ۲۵۸]؛
اما در کتاب مقدس، از این شجاعت خبری نیست و برعکس ابراهیم از ترس جانش، زن خود را به همان حاکم مصر پیشکش میکند، به طوری که بعداً، حتی حاکم مزبور هم، ابراهیم را برای این کار، ملامت میکند. (پیدایش ۱۲ : ۱۰-۲۰).
در قرآن کریم، خداوند با ابراهیم عهد میبندد و او را پیشوا قرار میدهد، اما وقتی ابراهیم آن را برای تمام فرزندانش تقاضا میکند، خداوند میگوید: عهد من به فرزندی که ستمگر باشد، نمیرسد ؛ لذا عهد خدا شامل تمام فرزندان ابراهیم نمیشود:
… [خدا به ابراهیم] فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار دادم. [ابراهیم] پرسید: از دودمانم [چطور]؟ فرمود: پیمان من به بیدادگران نمیرسد. [بقرة : ۱۲۴]؛
اما در کتاب مقدس، خدا در عهد خود با ابراهیم، او را پدر امتها معرفی کرده که پادشاهان از وی به وجود می آیند و میگوید: این عهد با فرزندان او نیز به صورت دائمی است و تمام فرزندان ابراهیم را شامل می شود، چه ستمگر باشند، چه نباشند. (پیدایش ۱۷ : ۴-۱۱).
قرآن کریم در قصه لوط میگوید:
به لوط حکم و دانش دادیم … و همانا لوط از پیامبران بود. [أنبیاء : ۷۴] و [صافات : ۱۳۳].
و نیز میفرماید :
لوط در زمره کسانی است که خدا هدایتشان نموده، پس به روش آنها اقتدا کن… [انعام :۹۰]؛
اما بر اساس کتاب مقدس، حضرت لوط علیهالسلام شراب نوشیده، سپس در حال مستی با دخترانش زنا کرد. دختران نیز از این زنا حامله شده و هر کدام پسری به دنیا آوردند که نسب بعضی از أنبیا به آنان میرسد؛ مانند داوود، سلیمان و عیسی علیهمالسلام (پیدایش ۱۹ : ۳۱-۳۸)؛ حال آن که به حکم خود کتاب مقدس، افراد حاصل از زنا داخل جماعت خداوند نشوند حتی تا پشت دهم!(تثنیه ۲۳ : ۲).
قرآن کریم در قصه داوود میفرماید:
ما سلیمان را به داوود بخشیدیم؛ چه بنده خوبی! زیرا همواره به سوی خدا باز میگشت (و به یاد خدا بود). [صـ : ۳۰]؛
اما کتاب مقدس در قصهی داوود میگوید: داوود علیهالسلام با زن اوریا زنا کرد. آن زن حامله شد. حضرت داوود نیز شوهر آن زن را به کام مرگ فرستاد و .. سلیمان علیهالسلام از این زن متولد شد. (سموئیل دوم ۱۱: ۲-۲۷ و ۱۲: ۹-۱۲).
در قرآن کریم، هارون یار و یاور موسی است و پیوسته به موسی برای هدایت مردم به سوی خدا، کمک میکند:
و به یقین [ما] به موسی کتاب [آسمانی] عطا کردیم، و برادرش هارون را همراه او دستیار [ش] گردانیدیم. [فرقان : ۳۵]؛
اما در قصه موسی در کتاب مقدس، هارون گوساله میسازد و خود با بنی اسرائیل گوسالهپرست میشود. (خروج ۳۲ : ۱-۹).
در قصه سلیمان علیهالسلام، قرآن میفرماید:
سلیمان کافر نشد، بلکه شیاطین کفر ورزیدند. [بقره : ۱۰۲]؛
همچنین قرآن سلیمان را بندهای مومن معرفی می کند:
و به راستی به داوود و سلیمان دانشی عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگانِ باایمانش برتری داده است. [نمل : ۱۵]؛
اما کتاب مقدس در قصهی خود، درباره سلیمان میگوید: زنان سلیمان، در آخر عمر او، دلش را از خدا برگرداندند و او بتپرست گردید. لذا خشم خداوند بر سلیمان بر افروخته شد و آنچه را خداوند به او امر فرموده بود، به جا نیاورد. (اول پادشاهان ۱۱ : ۱-۱۳).
بر اساس قرآن در قصهی سلیمان، سلیمان فقط خدا را در نظر دارد و به امور دنیایی فریفته نمیشود:
و چون [فرستاده] نزد سلیمان آمد، [سلیمان] گفت: آیا مرا به مالی کمک میدهید؟ آنچه خدا به من عطا کرده، بهتر است از آنچه به شما دادهاست. [نه،] بلکه شما به ارمغان خود شادمانی مینمایید. [نمل : ۳۶]؛
اما در کتاب مقدس، سلیمان به شدت شیفته و فریفته زن، طلا و سایر امور دنیایی می شود. (اول پادشاهان ۱۰ : ۱۵-۲۹ و ۱۱ : ۱-۳).
بر اساس قصهی قرآن، زنان از سلیمان تأثیر میگیرند و با ارتباط با سلیمان به خداوند ایمان میآورند:
… [ملکه] گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم. [نمل : ۴۴]؛
اما طبق روایت کتاب مقدس، سلیمان از زنان تأثیر میپذیرد و حتی در این راه ایمانش را از دست میدهد. (اول پادشاهان ۱۱ : ۲-۵).
در قرآن کریم، نوح به عنوان پیامبری به دور از هر آلایش معرفی می شود:
و به او(ابراهیم) اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و همه را به راه راست درآوردیم، و نوح را از پیش راه نمودیم، .. و این گونه، نیکوکاران را پاداش میدهیم. [أنعام : ۸۴ - ۹۰ و نیز ر.ک : صافات : ۸۰ و ۸۱ نساء : ۱۶۳ و آل عمران : ۳۳ -۳۵]؛
اما در قصه کتاب مقدس، نوح علیهالسلام شراب نوشیده و از شدت مستی عریان شد و پسرانش ردایی را روی او افکندند، تا برهنگی پدر نمایان نباشد. (پیدایش ۹ : ۲۰-۲۵).
در قرآن کریم، أیوب به عنوان فردی شکیبا معرفی میشود:
… ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکوبندهای! به راستی او توبهکار بود. [صـ : ۴۴]؛
ولی در کتاب مقدس، أیوب پیوسته نفرین، گله و شکایت می کند و فردی بیصبر و ناشکیبا است. (أیوب۳ : ۱-۲۶).
کدام یک به کلام خدا نزدیکتر است و کدام به کلام بشر؟ کدام خوبی را میآموزند و کدام ، بد، آموزند
با سپاس فراوان از سید محمد رضا طباطبایی