جمع بندی آیا نماز پیغمبر (ص) قضا شده بود؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا نماز پیغمبر (ص) قضا شده بود؟

باسلام و عرض ادب
در متن زیر 2 نظریه وجود دارد
بالاخره کدومش درسته؟

[SPOILER]

آیا صحیح است که یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد؟
پرسش

می‌خواستم بدانم این‌که می‌گویند یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد صحیح است یاخیر؟ (البته این مطلب را در کتابی که پرسش و پاسخ علامه طباطبایی بود دیده‌ام.)

پاسخ اجمالی

این مسأله یکی از مباحث فقهی و مرتبط با مباحث کلامی است که روایاتی هم در این زمینه وارد شده است. اما فقهاء در آن اتفاق نظر ندارند، عده ای به جهت تعارض با ادله دیگر و تنافی با عصمت پیامبر(ص) چنین روایاتی را غیر قابل پذیرش می دانند، و عده دیگری به خاطر وجود سند معتبر و با توجه به این که در متن بعضی از آنها اشاره شده که این قضیه به خواست خداوند متعال اتفاق افتاد و باعث رحمت برای مردم بود، می گویند هیچ منافاتی با ادله دیگر و با مقام والای عصمت آن حضرت ندارد، و آن را می پذیرند.

پاسخ تفصیلی

این مسأله یکی از مباحث فقهی و مرتبط با مباحث کلامی است، و بیان تفصیلی آن در این جا ممکن نیست، آن چه می توان به صورت اشاره بیان نمود بدین قرار است که:

روایاتی،هم در منابع شیعی و هم در منابع سنی[1] وجود دارد که بیان کننده این اتفاق می باشند، و بعضی از آنها اسناد معتبری دارند ، مثل روایتی که در کتاب شریف کافی از امام صادق (ع) آمده که راوی گوید: «از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: رسول خدا (ص) یک روز در وقت نماز صبح ، خواب ماندند و (در حقیقت) خداوند تبارک و تعالی ایشان را به خواب بردند تا آفتاب طلوع کرد، این کار رحمت خدا بود بر مردم تا هر گاه کسی برای نماز صبح خواب ماند و دیگران او را برای این اتفاق مذمت کردند و به او گفتند:« تو در نمازت تقوا نداری»پس این کار پیامبر(ص) الگو و سنتی شده، پس اگر شخصی به شخص دیگری بگوید: در وقت نماز صبح خواب ماندی! در جواب او بگوید" پیامبر(ص) هم در وقت نماز در خواب ماند" پس این کار پیامبر(ص) الگو و رحمتی شده، خداوند با این کار ، این امت را مورد رحمت قرار داده است (تا او بتواند با یاد آوری خواب ماندن رسول خدا (ص) از سرزنش آنها رهایی یابد.) [2]

در برابر این روایت و روایات معتبر دیگری که دراین زمینه داریم، ادله دیگری وجود دارد که متعارض با این روایات به نظر می رسند، مثل :

1- روایاتی که دلالت بر معصوم بودن پیغمبر و ائمه سلام الله علیهم می کنند،از جمله روایتی که در آن امام صادق (ع) حضرت علی (ع) نقل می کند که حضرت فرمودند:«از صفات امام این است که از تمامی گناهان صغیره و کبیره معصوم باشد، در فتوا دادن هیچ اشتباهی نکند، در جواب سوالات خطایی از او سر نزند و در هیچ یک از امور دنیایی سهو (اشتباه) و فراموشی یا بیهودگی در او راه نیابد»[3]

2. روایاتی که بیان می کنند: (...و ینام عینه ولا تنام قلبه ...)[4] یعنی :و چشمان امام می خوابد اما قلبش نمی خوابد.

3. دلیلهای عقلی که علما برای اثبات عصمت پیغمبر بیان می کنند مثل این دلیل که می فرماید:"پیغمبر(ص) برای هدایت مردم مبعوث شده و رفتار او باید طوری باشد که مردم او را به طور کامل بپذیرند، کوچکترین خطا یا اشتباهی پیغمبر(ص) را از درجه اعلای اعتبار پایین می آورد و هدفی که پیغمبر(ص)، برای آن مبعوث شده، تأمین نمی شود.لذا خداوند متعال کسی را به عنوان رابط خود با مردم انتخاب نمی کند که با خطا یا سهوی که مرتکب می شود مردم از او دور شوند و غرض الهی محقق نشود. بلکه وقتی خداوند امر به اطاعت بی چون و چرا از کسی می فرماید، باید تمام حرکات و اعمال او قابل الگو گیری و تبعیت باشد و کسی که اشتباه می کند از چنین قابلیتی برخوردار نیست.

4. دلیل دیگر اجماع واتفاق همه علما بر عدم اشتباه و خطای پیامبر(ص) است .

از این رو فقهاء در بر خورد با این روایات دو گروه شده اند:

الف) عده ای از فقهاء روایات قضا شدن نماز صبح پیامبر (ص) را به جهت قطعی نبودن سند و یا احتمال خطای راویان و یا جعل روایان و یا به جهت تقیه و یا مخالفت با ادله قطعی دیگر، قبول نکرده اند مانند؛ صاحب جواهر ره[5] و صاحب حدایق ره [6] و شیخ انصاری ره [7] و...

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ره [8] و مرحوم آیت الله سید محسن حکیم ره [9] به عنوان رد این روایات می گویند از این روایت که پیامبر (ص) خطاب به اصحاب خود می فرمایند:...در سرزمین شیطان خواب ماندید[10]. استفاده می شود که شیطان به دلیل آیه قرآن [11] ودلیل های قطعی دیگر از پیغمبر دور می باشد و توانایی غافل کردن یا تاثیر درخواب آن حضرت را ندارد لذا وجود این عبارت در روایت که خواب ماندنشان را در اثر القائات شیطانی می داند دلیل بر عدم صحت این روایت می باشد.

ب) در مقابل عده ای دیگر فقها این روایات را پذیرفته اند و آن ها را معارض و مخالف با ادله دیگر و نیز منافی با عصمت پیامبر(ص) نمی دانند . مثل شیخ صدوق ره،که در ذیل یکی از این روایات به شدت از آنها دفاع می کند[12] و بین سهو شیطانی و غیر آن فرق می گذارد و شیخ مفید ره که بر خلاف شیخ صدوق ره فرق می گذارد بین سهو پیامبر و خواب ماندن ایشان ، شیخ مفید ره سهو پیامبر را رد و از کلام ایشان این طور فهمیده می شود که خواب ماندن پیامبر را قبول می کنند [13] . شهید اول ره نیز بعد از بیان یکی از این روایات می گوید: کسی را نمی شناسیم که بخاطر توهم مخالفت این روایات با عصمت ، آنها را کنار گذاشته باشد.[14]شیخ بهایی ره می گوید: اصحاب، این روایات را قبول کرده اند و این نشان دهنده این است که بین خواب پیامبر(ص) و سهو آن حضرت فرق گذاشته اند و طبق آن فتوا داده اند. مرحوم مجلسی ره نیز این روایات را پذیرفته است. [15]

در بین علمای حاضر تا آنجایی که ما اطلاع داریم آیت الله بهجت این روایات را منافی با عصمت نمی دانند [16].

در پایان تذکر می دهیم که علاوه بر ارائه دلیلهای بالا نباید قطع به وقوع چنین اتفاقی حاصل شود چون به هر دلیل احتمال خدشه در روایات می رود و در درباره مقام پیامبر (ص) باید باید با دقت و احتیاط بیشتری بحث نمود.


[/HR][1] صحیح مسلم ج 2 ص 138 و سنن ابی داوود ج 1 ص 107
[2] کافی ج 3 ص 295(قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الصُّبْحِ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَامَهُ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ وَ کَانَ ذَلِکَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِلنَّاسِ أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا نَامَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ لَعَیَّرَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا لَا تَتَوَرَّعُ لِصَلَوَاتِکَ فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ سُنَّةً فَإِنْ قَالَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ نِمْتَ عَنِ الصَّلَاةِ قَالَ قَدْ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ رَحْمَةً رَحِمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهَا هَذِهِ الْأُمَّة)
[3] بحارالانوار ج 17 ص 109 عَنِ الصَّادِقِ (ع) عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِی بَیَانِ صِفَاتِ الْإِمَامِ قَالَ فَمِنْهَا أَنْ یُعْلَمَ الْإِمَامُ الْمُتَوَلِّی عَلَیْهِ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّهَا صَغِیرِهَا وَ کَبِیرِهَا لَا یَزِلُّ فِی الْفُتْیَا وَ لَا یُخْطِئُ فِی الْجَوَابِ وَ لَا یَسْهُو وَ لَا یَنْسَى وَ لَا یَلْهُو بِشَیْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا
[4] الکافی ج 1 ص 388
[5] جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‏13، صص 76-73.
فالإنصاف أنه لا یجترئ على نسبته إلیهم (علیهم السلام)، لما دل من الآیات و الأخبار «3» کما نقل على طهارة النبی و عترته (علیهم الصلاة و السلام) من جمیع الأرجاس و الذنوب و تنزههم عن القبائح و العیوب، و عصمتهم من العثار و الخطل فی القول و العمل، و بلوغهم إلى أقصى مراتب الکمال، و أفضلیتهم ممن عداهم فی جمیع‏ الأحوال و الأعمال، و أنهم تنام أعینهم و لا تنام قلوبهم، و أن حالهم فی المنام کحالهم فی الیقظة، و أن النوم لا یغیر منهم شیئا من جهة الإدراک و المعرفة، و أنهم لا یحتلمون، و لا یصیبهم لمة الشیطان، و لا یتثاءبون و لا یتمطون فی شی‏ء من الأحیان، و أنهم یرون من خلفهم کما یرون من بین أیدیهم، و لا یکون لهم ظل، و لا یرى لهم بول و لا غائط، و أن رائحة نجوهم کرائحة المسک، و أمرت الأرض بستره و ابتلاعه، و أنهم علموا ما کان‏ و ما یکون من أول الدهر إلى انقراضه، و أنهم جعلوا شهداء على الناس فی أعمالهم، و أن ملائکة اللیل و النهار کانوا یشهدون مع النبی (صلى اللَّه علیه و آله) صلاة الفجر، و أن الملائکة کانوا یأتون الأئمة (علیهم السلام) عند وقت کل صلاة، و أنهم ما من یوم و لا ساعة و لا وقت صلاة إلا و هم ینبهونهم لها لیصلوا معهم، و أنهم کانوا مؤیدین بروح القدس یخبرهم و یسددهم، و لا یصیبهم الحدثان، و لا یلهو و لا ینام و لا یغفل، و به علموا ما دون العرش إلى ما تحت الثرى، و رأوا ما فی شرق الأرض و غربها، إلى غیر ذلک مما لا یعلمه إلا اللَّه، کما ورد «1» أنهم لا یعرفهم إلا اللَّه و لا یعرف اللَّه حق المعرفة إلا هم، و لیسوا هم أقل من الدیکة التی تصرخ فی أوقات الصلوات و فی أواخر اللیل لسماعها صوت تسبیح دیک السماء الذی هو من الملائکة و عرفه تحت العرش و رجلاه فی تخوم الأرض السابعة، و جناحاه یجاوزان المشرق و المغرب، و آخر تسبیحه فی اللیل بعد طلوع الفجر «ربنا الرحمن لا إله غیره» «2» لیقم الغافلون، تعالوا عن ذلک علوا کبیرا، نعم لو أمکن دعوى ثبوت تکالیف خاصة لهم تقوم مقام هذه التکالیف اتجه دعوى جواز نومهم عنها، و ربما یومی الیه قول النبی (صلى اللَّه علیه و آله) «أصابکم فیه الغفلة» و قوله (صلى اللَّه علیه و آله): «نمتم بوادی الشیطان» و اللَّه أعلم بحقیقة الحال.
[6] الحدایق الناضرة، ج6، ص273
بالجملة فمقتضى عدم تجویز السهو علیه (صلى الله علیه و آله) کما هو ظاهر اتفاقهم رد هذه الاخبار و نحوها أو حملها على التقیة، کما یشیر الیه ما نقله من روایة العامة الخبر المذکور عن أبی قتادة و جماعة من الصحابة، إذ لا یخفى ما بین الحکمین من التدافع و التناقض.
[7] شیخ انصاری در رسائل فقهیه خود صفحه 323 و صاحب جواهر در جواهر جلد 13 صفحه 76 به این احتمال اشاره کرده وآن را می پذیرند
[8] - شیخ جواد تبریزی الأنوار الإلهیة - رسالة فی لبس السواد ص: 54
[9] مستمسک العره الوثقی ج 5 ص 138
[10] ...قَالَ یَا بِلَالُ مَا لَکَ فَقَالَ بِلَالٌ أَرْقَدَنِی الَّذِی أَرْقَدَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ کَرِهَ الْمُقَامَ وَ قَالَ نِمْتُمْ بِوَادِی الشَّیْطَانِ...تهذیب ج 2 ص 265
[11] سوره نحل آیه 100
[12] من لایحضره الفقیه ج 1 ص 359
[13] رساله عدم سهو النبی ص 28
[14] ذکری الشیعه فی احکام الشریعه ج2 ص 423
[15] مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج‏15 ص65ِ أقول: نوم النبی صلى الله علیه و آله کذلک أی فوت الصلاة مما رواه الخاصة و العامة، و لیس من قبیل السهو و لذا لم یقل بالسهو إلا شاذ، و لم یر و ذلک أحد کما ذکره الشهید (ره).
[16] بهجت الفقیه ص 150.[/SPOILER]

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1022
من قطعی میخوام بدونم
باتشکر

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صادق

سوال:
آیا صحیح است که یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد؟

پاسخ:
باسلام . وتقدیر از دقت نظر و دغدغه های که در اموری اعتقادی دارید وبرای رفع آنها تلاش می نمایید .
در ابتدا باید اشاره شود که نظر علمای بزرگ همان است که در آن لینک به تفصیل ذکر شده وقاعده در باره مسایل دینی هر چه علمای بزرگ ما بفرماید آن برای ما قابل قبول است ولی در خصوص مسله ی مورد نظر چون دو رویکر مطرح شده وشما هم می خواهید یک طرف انتخاب نماید باید به چند نکته توجه داشته باشید :

الف_درباره اين گونه احاديث از دير زمان پرسش هايي مطرح بوده و بزرگان و علما در پاسخ آن نكته هايي عميق و قانع كننده­ي ارائه كرده اند
برخي از اساتيد با استناد به آيات و روايات و مباني تفسيري و كلامي خود درباره اين گونه مسايل گفته اند: اولاً همان طور كه پيامبر (صلي الله عليه و آله)از گزند سهو و نسيان در بيداري مصون است از استيلاي غيرمعصومانه خواب و در حالت خواب از رؤيت اضغاث الأحلام (خواب هاي پريشان) نيز محفوظ است.

ثانياً: كسي كه بي صبرانه مُتَرَصِد و منتظر دخول وقت فريضه بوده، و راحت روح او اذان نماز است، آيا چنين فرد و افرادي مقهور خواب مي شوند تا روح او خواب باشد و فريضه الهي نماز كه قرة العين اوست از او فوت شود؟ با اين كه از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) رسيده است كه فرمود: (تنام عيناي و لا تنام قلبي)[1] يعني چشم هاي من مي خوابد ولي قلب من نمي خوابد و همواره بيدار است، پس نسبت دادن قضاء شدن نماز به رسول خدا بر اثر خواب، حرف ساده ای نيست.[2]

يكي از رواياتي كه در پاسخ مي تواند مطرح باشد اين روايت است كه امام صادق (عليه السلام) خطاب به مفضّل فرمود: خداوند براي پيامبر پنج روح قرار داده... يكي از آنها روح القدس است كه با آن روح، بار نبوّت را بر دوش مي كشد و عُهده دار نبوت مي شود، وقتي پيامبر(صلي الله عليه و آله) رحلت كرد آن روح (روح القدس) به امام منتقل شد. و خاصيت آن روح اين است كه هرگز دچار خواب، غفلت، لهو و سهو نمي شود برخلاف چهار روح ديگر كه از خواب، غفلت، لهو و سهو مصون نيستند.[3]
طبق اين حديث هرگز انسان معصوم به خوابي نمي رود كه حتي نماز او قضاء شود، روايتي كه در پرسش فوق مطرح شده با اين روايت معارض است همان گونه كه با روايت: (تنام عيناي و لا تنام قلبي) و امثال آن نيز تعارض دارد.

مرحوم مجلسي با نقل روايتي كه در پرسش بالا مطرح شده و امثال آن، مطالبي را در تحليل آن گونه روايات ارائه كرده
و در مجموع اين گونه روايات اخبار آحاد است كه موجب علم و عمل نمي شود و كسي كه به آن عمل كند. به ظن و گمان اعتماد كرده نه بر يقين.[4]
ب_نکته عرفانی در این باب این است که انسان کامل که معلم ملایکه وعقل کُل است است از این گونه امور منزه است چون با مقام یاد شده او نمی سازد .پس پیامبر و ائمه (ع) به عنوان مخلوق و بندگان صالح خداوند، مظهر اسماء و صفات خداوند اند، یعنی صفات و جمالی که در خداوند بالذات و بالاصاله وجود دارد، در آن ها به نحو مظهریت وجود دارد. آن ها آینه‌ایی هستند که صفات خدا را نشان می‌دهند.

لذا برخی از عارفان درباره پیامبر می گویند:
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر آن یک میم غرق است
منظور از آن میم ، ممکن الوجود بودن است. فرق خالق با پیامبر ، جنبه امکانی پیامبر اکرم است که البته در همین فرق عالمی از اسرار و حقایق وجود دارد.

بنا بر این به دلیل آن که انسان کامل مظهر اسمای خداوند است، همه صفات حق را به نحو مظهریت داراست. در نگاه عرفانی انسان کامل مظهر همه اسماء و صفات خداوند است. صفات خداوند در وجود او تجلی کرده ، انسان کامل در واقع آیینه حق نما است؛ از این رو در آموزه‌های دینی از عالم به آیت خدا یاد شده است، عالم همه آیات خداوند هستند،

ولی انسان کامل آیت الله العظمى است؛ یعنی بزرگ‌ترین آیت خدا در عالم، و مصداق چنین ویژگی و اوصاف وجود پیامبر و ائمه (علیهم السلام) هستند.در نتجه انسانی که این ویژگی را دارا است بسیار بعید است طور خواب بماند که حتی نماز قضا گردد .



[/HR][1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، نشر دارالاحياء التراث العربي، 1403 ق، ج 17، ص 121.
[2] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن، سيره رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ، قم، نشر مركز اسراء، 1376 ش، ص 48.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، نشر پيشين، ج 17، ص 106.
[4] . همان، ص 126.
موضوع قفل شده است