جمع بندی ورود بی اختیار به دنیا

تب‌های اولیه

153 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

هر کس – بدون استثناء – جایگاهى در بهشت و جایگاهى در دوزخ دارد،

کافران جایگاه دوزخى مؤمنان را به ارث مى برند

و مؤمنان جایگاه بهشتى کافران را ”،

و این است معنى گفتار خداوند ناورثتموها بما کنتم تعملون».

این حدیث در واقع اشاره به آن است که درهاى سعادت و شقاوت به روى همگان باز است

هیچکس از آغاز بهشتى آفریده نشده

بلکه همه کس استعداد رسیدن به هر دو را دارند،

و این اراده خود آنها است

که سرنوشتشان را تعیین مى کند،

بدیهى است

هنگامى که مؤمنان با اعمال خود، به بهشت راه یافتند

و افراد ناپاک و بى ایمان به دوزخ،

جاى خالى هر کدام به طور طبیعى در اختیار دیگرى قرار خواهد گرفت.

.

عزراییل;983045 نوشت:
[="Navy"]سلام دیدم نوشته ورود بی اختیار یه چیزی یادم افتاد... استاد مرحوم مشکینی می گفت (در عالم شهود یا رویا دقیق نمی دونم) دید که سیل عظیمی از ذرات (در مقیاس رودخانه ای کیهانی) در اسمان (عالم شهود که ته نداره و پهنه و افق بسیار با عظمتی داره ) در یک روز خاص (که احتمالا شب قدر هست) ناگهان جاری شد و ارواح بسیاری از موجودات عالم از جهانی بالاتر (جایی که شخصیت ها و ضمایر ساخته میشن و منتطر می مانند تا وقت تولد فرار برسد) ناگهان مانند سیلی بسیار عظیم وارد عالم پایین شدن و در سراسر عالم ماده پخش شدند و ارواح موجودات به بدن هایشان دمیده شد!...خب وقتی اینچنین تشکیلات بسیار عظیمی در مقیاس صد ها میلیارد کهکشان و عالم های بسیار متفاوتی که ما نمی دانیم در شب قدر به وقوع می پیونده دیگه شما نباید بگین من خودم نمی خواستم بیام توی این دنیا به اجبار اومدیم و فلان!....زندگی یک نعمت هست که از همه توی عالم قبل تولد( که قبل اینکه دروازه بسیار بزرگ عالم ذر گشوده بشه و روح جانداران به بدن ها دمیده بشه ) از انسان ها پرسیده میشه که ایا این نعمت را می خواهی و همه از ذوق میگن بله!...حالا با این همه پیچیدگی های عوالم خلقت و این همه مدیرت( که تازه این همه روح رو یک ملائکه بسیار بزرگ در مقیاس ابر کیهانی به نام اسماعیل می دمد ) حرف ادمیزاد و کی میاد گوش بده و اعتراض شو جواب بده...همه بنده هستیم اونم در میاس کوارک و نمی دونم اعماق 10 به توان -30 عالم خلقت هم که نیستیم ما!....از خیر جواب این سوالات بی منطق بگذرین:))[/]

ببینید شما بر روی یک رویا استناد میکنید و از چیزی حرف میزنید که شبیه یک داستان علمی تخیلیه. من خسته شدم انصافا از تکرار سوالم. لطفا با زبان ساده و بدور از داستان و اعتقاداتتون یک جواب منطقی که با عقل بشر امروزی جور در بیاد بدین و از رویا و احتمالات و این جور چیزها صحبت نکنید.
در ضمن بشر خلیفه خدا روی زمینه شما جایگاه بشر رو خیلی پایین گرفتید. همون سجده تمام ملائک برای انسان رو عرض میکنم.
سوال... چرا انسان جبرا وارد دنیا میشود بدون انکه از کیفیت زندگیش اطلاع داشته باشد بدون انکه بداند اخر این زندگی یا جهنم است یا بهشت بدون انکه بداند احتمال زیادی وجود دارد با توجه به شرایط و زمان و مکان تولد و پرورشش که روی انتخاباتش صد در صد تاثیر میگذارد به جهنم برود؟؟؟
لطفا نقل قول یا داستان یا رویا یا هر چیز دیگری که فرضی باشد را در جواب این سوالم نیاورید چون باعث دورتر شدن من از اعتقاداتم میشود لطفا یک جواب با زبان ساده و قابل درک توسط عقل که با شرایط امروز و ذهن امروز همراستا باشد بدهید در غیر این صورت جواب ندادن بهتر است.

عزراییل;983045 نوشت:
[="Navy"]سلام دیدم نوشته ورود بی اختیار یه چیزی یادم افتاد... استاد مرحوم مشکینی می گفت (در عالم شهود یا رویا دقیق نمی دونم) دید که سیل عظیمی از ذرات (در مقیاس رودخانه ای کیهانی) در اسمان (عالم شهود که ته نداره و پهنه و افق بسیار با عظمتی داره ) در یک روز خاص (که احتمالا شب قدر هست) ناگهان جاری شد و ارواح بسیاری از موجودات عالم از جهانی بالاتر (جایی که شخصیت ها و ضمایر ساخته میشن و منتطر می مانند تا وقت تولد فرار برسد) ناگهان مانند سیلی بسیار عظیم وارد عالم پایین شدن و در سراسر عالم ماده پخش شدند و ارواح موجودات به بدن هایشان دمیده شد!...خب وقتی اینچنین تشکیلات بسیار عظیمی در مقیاس صد ها میلیارد کهکشان و عالم های بسیار متفاوتی که ما نمی دانیم در شب قدر به وقوع می پیونده دیگه شما نباید بگین من خودم نمی خواستم بیام توی این دنیا به اجبار اومدیم و فلان!....زندگی یک نعمت هست که از همه توی عالم قبل تولد( که قبل اینکه دروازه بسیار بزرگ عالم ذر گشوده بشه و روح جانداران به بدن ها دمیده بشه ) از انسان ها پرسیده میشه که ایا این نعمت را می خواهی و همه از ذوق میگن بله!...حالا با این همه پیچیدگی های عوالم خلقت و این همه مدیرت( که تازه این همه روح رو یک ملائکه بسیار بزرگ در مقیاس ابر کیهانی به نام اسماعیل می دمد ) حرف ادمیزاد و کی میاد گوش بده و اعتراض شو جواب بده...همه بنده هستیم اونم در میاس کوارک و نمی دونم اعماق 10 به توان -30 عالم خلقت هم که نیستیم ما!....از خیر جواب این سوالات بی منطق بگذرین:))[/]

ببینید شما بر روی یک رویا استناد میکنید و از چیزی حرف میزنید که شبیه یک داستان علمی تخیلیه. من خسته شدم انصافا از تکرار سوالم. لطفا با زبان ساده و بدور از داستان و اعتقاداتتون یک جواب منطقی که با عقل بشر امروزی جور در بیاد بدین و از رویا و احتمالات و این جور چیزها صحبت نکنید.
در ضمن بشر خلیفه خدا روی زمینه شما جایگاه بشر رو خیلی پایین گرفتید. همون سجده تمام ملائک برای انسان رو عرض میکنم.
سوال... چرا انسان جبرا وارد دنیا میشود بدون انکه از کیفیت زندگیش اطلاع داشته باشد بدون انکه بداند اخر این زندگی یا جهنم است یا بهشت بدون انکه بداند احتمال زیادی وجود دارد با توجه به شرایط و زمان و مکان تولد و پرورشش که روی انتخاباتش صد در صد تاثیر میگذارد به جهنم برود؟؟؟
لطفا نقل قول یا داستان یا رویا یا هر چیز دیگری که فرضی باشد را در جواب این سوالم نیاورید چون باعث دورتر شدن من از اعتقاداتم میشود لطفا یک جواب با زبان ساده و قابل درک توسط عقل که با شرایط امروز و ذهن امروز همراستا باشد بدهید در غیر این صورت جواب ندادن بهتر است.

فکر درگیر;982928 نوشت:
شما سوال بنده رو جواب ندادید. درک و شناخت خدا با توجه به پیشرفت علم در جامعه ما که مسلمانیم برای من سخت است چه برسد برای یک غیر مسلمان که پایه های شناختش کلا نیست

سلام علیکم

سوال شما در ارتباط با محیط بد و تاثیر آن بر کودکی که در چنین جوی رشد میکند بود . حال اگر سوال شما این است که چطور با پیشرفت علم خدا را میتوان پذیرفت یا وجودش را

این مساله رو در فلسفه عده ای مطرح کرده اند ولی نگاه شما ظاهرا خارج از مسایل این حوزه است .

آنچه که مردم حس میکنند تغییر معیارها و ارزشهاست . مثلا وقتی میبینند حلال و حرام دینی در شرایط حاکم بر جامعه تبدیل به یکجور سلیقه شخصی شده و اگر بخواهند با واقعیات جامعه طرف شوند باید یک بخشی از این معذورات دینی را کنار بگذارند تا بتوانند همگام با کسانی که دارند از راهی خلاف این محدودیتها حرکت میکنند پیشرفت کنند.

من فرض مثال حلال و حرام که مقوم اخلاقیات در خرید و فروش است دست و پا گیر است . من بخواهم جنسی را که میفروشم اولا کلاه کسی را کش نروم و بعد بیایم ارزشگذاری حقیقی کنم و ... کلا باید بازار را رها کنم
این کار را همه میکنند و خدا در این پیشرفت روز جامعه کجای قضیه است که من بخواهم مطابق با امرش عمل کنم یا نکنم .

مسلمان یا غیر مسلمان تفاوتی نمیکند

آنچه که در این دنیا میکارد همان را درو میکند از هر دست بدهد از همان دست میگیرد دنیا اینطور نیست که کسی بدی کند تاوانش را ندهد . این قانون خداوند است قانون فطرت آسمان و زمین است و کسی خارج از این قانون زیست نمیکند اگر کسی مالی را به حرام ببرد باد آورده را به هر شکلی باد میبرد , و یا خسران قعل حرامش را پس میدهد هر چند که مست کسبش باشد و بخواهد جبران مافات کند .

حال اگر آنچنانکه خداوند به او فرمان داده زیست کند خیرش به خودش و دیگران میرسد . به هر حال

هرقدر علم پیشرفت کند یا پسرفت کند که از جهاتی دارد میکند این وضعیت بیخ ریش بنی آدم است . پس تاثیر چندانی پیشرفت و پسرفت علم در پذیرش وجود خدا و یا عدم پذیرش خدا ندارد

فکر درگیر;983054 نوشت:

چرا انسان جبرا وارد دنیا میشود بدون انکه از کیفیت زندگیش اطلاع داشته باشد

با سلام و عرض ادب

دوست گرامی اگر انسانی از کیفیت زندگیش اطلاع داشته باشه که دیگه اختیار بی معناست

از اول تا آخرش میشه جبر

و کلا افرینشش عبث خواهد بود ...

فکر درگیر;983054 نوشت:

بدون انکه بداند اخر این زندگی یا جهنم است یا بهشت

دوست گرامی همه می دونن که اگر به رذایل عمل کنند جهنمی خواهند بود و اگر به فضایل عمل کنن بهشتی

پس ندونستنی در کار نیست

بچه دو ساله هم می دونه کار بدی کنه کتک می خوره و تنبیه میشه !!!!

فکر درگیر;983054 نوشت:

بدون انکه بداند احتمال زیادی وجود دارد با توجه به شرایط و زمان و مکان تولد و پرورشش که روی انتخاباتش صد در صد تاثیر میگذارد به جهنم برود؟؟؟

کسی منکر تاثیر نیست

اما در نهایت انتخاب با خود شخص هست

اگر احتمال جهنمی شدن نبود هیچ موجود مختاری سر اطاعت فرود نمی آورد ...

حتی ائمه معصومین هم از جهنم می ترسن !!!!!

چرا که عاقبت کار بلعم باعورا رو می دونن !!!!

عزراییل;983059 نوشت:
[="Navy"] سلام آخه این سوال از اساس اشتباه هست چون هیچ چیزی مثل زندگی نعمت نیست ....علت این سوال اینه که همه فکر میکنن فقط اونا گناه دارن و فقط اونا جهنم میرن ...مشکل اینه!...برای همین نامید میشن و میگن چرا ما به این دنیا اومدیم ...خیلی ها مشکلات دارن ولی ما همش فکر می کنیم بدبختی فقط برای ماست چون هنوز گرفتار تر از خودمون رو ندیدیم مشکل اینه که فقط توی خودمون و اعمال خودمون غرق هستیم ...شما یه بار برو بیمارستون وقتی یه مریضی لاعلاج که دیگه مرفین بهش جواب نمیده میان توی دهنش و پر میکنن می بندن که زبونش نپره از بس نعره میکنه ببین چطور خودش و از درد بلند میکنه می کوبه روی تحت و کمک میکشه! ... اینا رو لابد ندیدین خیلی بده ادم فورا نمی میره! ....این یک مثال هست والا چه بدبختی هایی که هست ما نمی دونیم باید بدتر از خودتون رو ببینین تا ادم ته دلش خالی بشه در مورد خودش تفکر کنه ...[/]

خیلی حرف هاتون امید بخش بود مرسی. فکر میکنم عذاب جهنم خیلی فرق میکنه با اون مثال شما. من در مورد خودم فقط مطرح نکردم این مسئله رو چون من خیلی وضعم بهتر از اون مثالهایی که قبلا در گفتهام گفته بودم هست. حداقل خانوادم کشورم و جامعم جوریه که من میتونم برای شناخت خدای خودم در اینجا با شما گفتگو کنم حالا چه به نتیجه برسم چه نرسم ولی به مثالهای من توجه کنید. برای اون ادمها بیشتر ورود اجباری به دنیا مطرح هستش

عزراییل;983059 نوشت:
[="Navy"] سلام آخه این سوال از اساس اشتباه هست چون هیچ چیزی مثل زندگی نعمت نیست ....علت این سوال اینه که همه فکر میکنن فقط اونا گناه دارن و فقط اونا جهنم میرن ...مشکل اینه!...برای همین نامید میشن و میگن چرا ما به این دنیا اومدیم ...خیلی ها مشکلات دارن ولی ما همش فکر می کنیم بدبختی فقط برای ماست چون هنوز گرفتار تر از خودمون رو ندیدیم مشکل اینه که فقط توی خودمون و اعمال خودمون غرق هستیم ...شما یه بار برو بیمارستون وقتی یه مریضی لاعلاج که دیگه مرفین بهش جواب نمیده میان توی دهنش و پر میکنن می بندن که زبونش نپره از بس نعره میکنه ببین چطور خودش و از درد بلند میکنه می کوبه روی تحت و کمک میکشه! ... اینا رو لابد ندیدین خیلی بده ادم فورا نمی میره! ....این یک مثال هست والا چه بدبختی هایی که هست ما نمی دونیم باید بدتر از خودتون رو ببینین تا ادم ته دلش خالی بشه در مورد خودش تفکر کنه ...[/]

خیلی حرف هاتون امید بخش بود مرسی. فکر میکنم عذاب جهنم خیلی فرق میکنه با اون مثال شما. من در مورد خودم فقط مطرح نکردم این مسئله رو چون من خیلی وضعم بهتر از اون مثالهایی که قبلا در گفتهام گفته بودم هست. حداقل خانوادم کشورم و جامعم جوریه که من میتونم برای شناخت خدای خودم در اینجا با شما گفتگو کنم حالا چه به نتیجه برسم چه نرسم ولی به مثالهای من توجه کنید. برای اون ادمها بیشتر ورود اجباری به دنیا مطرح هستش

فاتح;983081 نوشت:
سلام علیکمسوال شما در ارتباط با محیط بد و تاثیر آن بر کودکی که در چنین جوی رشد میکند بود . حال اگر سوال شما این است که چطور با پیشرفت علم خدا را میتوان پذیرفت یا وجودش رااین مساله رو در فلسفه عده ای مطرح کرده اند ولی نگاه شما ظاهرا خارج از مسایل این حوزه است .آنچه که مردم حس میکنند تغییر معیارها و ارزشهاست . مثلا وقتی میبینند حلال و حرام دینی در شرایط حاکم بر جامعه تبدیل به یکجور سلیقه شخصی شده و اگر بخواهند با واقعیات جامعه طرف شوند باید یک بخشی از این معذورات دینی را کنار بگذارند تا بتوانند همگام با کسانی که دارند از راهی خلاف این محدودیتها حرکت میکنند پیشرفت کنند.من فرض مثال حلال و حرام که مقوم اخلاقیات در خرید و فروش است دست و پا گیر است . من بخواهم جنسی را که میفروشم اولا کلاه کسی را کش نروم و بعد بیایم ارزشگذاری حقیقی کنم و ... کلا باید بازار را رها کنماین کار را همه میکنند و خدا در این پیشرفت روز جامعه کجای قضیه است که من بخواهم مطابق با امرش عمل کنم یا نکنم .مسلمان یا غیر مسلمان تفاوتی نمیکندآنچه که در این دنیا میکارد همان را درو میکند از هر دست بدهد از همان دست میگیرد دنیا اینطور نیست که کسی بدی کند تاوانش را ندهد . این قانون خداوند است قانون فطرت آسمان و زمین است و کسی خارج از این قانون زیست نمیکند اگر کسی مالی را به حرام ببرد باد آورده را به هر شکلی باد میبرد , و یا خسران قعل حرامش را پس میدهد هر چند که مست کسبش باشد و بخواهد جبران مافات کند .حال اگر آنچنانکه خداوند به او فرمان داده زیست کند خیرش به خودش و دیگران میرسد . به هر حال هرقدر علم پیشرفت کند یا پسرفت کند که از جهاتی دارد میکند این وضعیت بیخ ریش بنی آدم است . پس تاثیر چندانی پیشرفت و پسرفت علم در پذیرش وجود خدا و یا عدم پذیرش خدا ندارد
ممنون از نظرتون. سوال من فقط روانشناختی یا تربیت کودک رو در بر نمیگیره لطفا دقت کنید به سوالم. شما خود را جای اون شخص بگذارید که از خدا نتونست چیزی بفهمه از بهشت از جهنم شاید سعی هم کرد نتونست چون شرایط اون با منو شما خیلی متفاوت بود و الان میخواهد برود برای حساب و کتاب.و اینکه مسلمان و غیر مسلمان فری نمیکنه بله در دموکراسی ایدال بشر اینطور هست ولی در واقعیت و اموزه های من و غیر مسلمان اینطور نیست

شروحیل;983086 نوشت:
با سلام و عرض ادب

دوست گرامی اگر انسانی از کیفیت زندگیش اطلاع داشته باشه که دیگه اختیار بی معناست

از اول تا آخرش میشه جبر

و کلا افرینشش عبث خواهد بود ...

دوست گرامی همه می دونن که اگر به رذایل عمل کنند جهنمی خواهند بود و اگر به فضایل عمل کنن بهشتی

پس ندونستنی در کار نیست

بچه دو ساله هم می دونه کار بدی کنه کتک می خوره و تنبیه میشه !!!!

کسی منکر تاثیر نیست

اما در نهایت انتخاب با خود شخص هست

اگر احتمال جهنمی شدن نبود هیچ موجود مختاری سر اطاعت فرود نمی آورد ...

حتی ائمه معصومین هم از جهنم می ترسن !!!!!

چرا که عاقبت کار بلعم باعورا رو می دونن !!!!

من منظورم از ورود جبری و بی اختیار به دنیا این نبود که خدا سرنوشت هر انسان رو قبل از ورود به دنیا نشون میداد بهش و میگفت بخواهی نخوایی روی پیشانی تو این نوشته شده است. منظور من این بود که با چالشهای پیش روی انسان اشناش میکرد این جبر نیست عدالت است به نظر من.
دوم.. بله هر کس میداند بد و خوب را و به این ما وجدان میگوییم. حال نقش ادیان چیست این وسط؟ خوب و بد را بشر امروزی خوب میداند. شهروند مثلا دانمارکی بهتر از من حقوق بشر و وظایفش در قبال دیگران را میداند و عمل میکند.
و جواب بخش سوم ما بچه رو هم از لولو میترسونیم تا کاری که ما نمیخواهیم انجام ندهد. این رفتار ما درست است؟ فکر میکنم خود شما خیلی بهتر میدانید که در مورد اعتقاد و ادیان ترساندن نتیجه عکس میتواند بگذارد

فکر درگیر;983095 نوشت:
من منظورم از ورود جبری و بی اختیار به دنیا این نبود که خدا سرنوشت هر انسان رو قبل از ورود به دنیا نشون میداد بهش و میگفت بخواهی نخوایی روی پیشانی تو این نوشته شده است. منظور من این بود که با چالشهای پیش روی انسان اشناش میکرد این جبر نیست عدالت است به نظر من.

با سلام و عرض ادب

پاسخ این سوال شما رو دادم قبلا

خداوند به اندازه ای که به انسان علم داده ، انسان رو بازخواست می کنه و این یعنی عدالت

منظور شما مساوات هست نه عدالت که مساوات کاری عبث هست

چرا که افرینش دو موجود یکسان با هدف یکسان و آگاهی یکسان عبث هست

فکر درگیر;983095 نوشت:

دوم.. بله هر کس میداند بد و خوب را و به این ما وجدان میگوییم. حال نقش ادیان چیست این وسط؟

نقش ادیان افزایش آگاهی و علم بشر برای تمییز خوب و بد با توجه به پیشرفت ذهن بشر هست

که در هر مرحله با تکامل بیشتر قوانینی مطابق با اون زمان رو تبیین می کنن

فکر درگیر;983095 نوشت:

خوب و بد را بشر امروزی خوب میداند. شهروند مثلا دانمارکی بهتر از من حقوق بشر و وظایفش در قبال دیگران را میداند و عمل میکند.

شاید 1400 سال پیش کسی نمی دونست حجاب چرا باید باشه

اما الان کشور های اروپایی با علم روز فهمیدن که حجاب امری ضروری در جامعه برای جلوگیری از فحشا هست (البته به صورت اختیاری نه اجباری)

فکر درگیر;983095 نوشت:

و جواب بخش سوم ما بچه رو هم از لولو میترسونیم تا کاری که ما نمیخواهیم انجام ندهد. این رفتار ما درست است؟ فکر میکنم خود شما خیلی بهتر میدانید که در مورد اعتقاد و ادیان ترساندن نتیجه عکس میتواند بگذارد

نوعی بیماری هست که شخص درد رو درک نمیکنه

در این بیماری شخص به خودش آسیب می زنه و این کار رو بازی می دونه ! چون درک درستی از رنج نداره ...

اگر جهنم « احتمالی ! » نبود ، خیلی از افراد اc انجام کارهای بد که به جسم و رواناشون آسیب می زنه امتناع نمی کردن

مثلا همین سیگار و مواد مخدر ، چون مصرفش جرم محسوب نمیشه ، خیلی ها انجامش می دن

در حالی که براشون ضرر داره

یا قانون جریمه اگر نباشه ، اکثریت از قوانین رانندگی تخلف می کنن و تلفات 100 برابر می شه ....

هدف از نمایش این جهنم نشون دادن عاقبت کارهای اشتباه ماست نه لولو !

دقت کنید هیزم این جهنم اعمال ماست !

جهنم واقعی همین جاست

زمانی که ما کار اشتباهی انجام می دیم به خودمون صدمه می زنیم

نماز نخوندن ما روان ما رو نابود میکنه

روزه نگرفتن جسم مارو متضرر میکنه

کمک نکردن به دیگران قلب ما رو سیاه میکنه

اون لولو خود ما هستیم اگر کار اشتباهی کنیم و توبه نکنیم و خودمون رو اصلاح نکنیم ....

این جهنمی هست که ادیان واقعی و بدون انحراف معرفی کردن

فکر درگیر;983094 نوشت:
ممنون از نظرتون. سوال من فقط روانشناختی یا تربیت کودک رو در بر نمیگیره لطفا دقت کنید به سوالم. شما خود را جای اون شخص بگذارید که از خدا نتونست چیزی بفهمه از بهشت از جهنم شاید سعی هم کرد نتونست چون شرایط اون با منو شما خیلی متفاوت بود و الان میخواهد برود برای حساب و کتاب.و اینکه مسلمان و غیر مسلمان فری نمیکنه بله در دموکراسی ایدال بشر اینطور هست ولی در واقعیت و اموزه های من و غیر مسلمان اینطور نیست

سلام علیکم

انسان مخلوق خداوند است و اگر فرض بر این باشد که دسترسی به هیچ منبع وحیانی ای در طول حیاتش برایش میسر نشود و امکانی هم برای او وجود نداشته باشد .

دو چیز در انسان هست که در روایات جنود عقل و جهل اصول کافی به آن اشاره شده ، یکی خود عقل است و دیگری فطرت و سرشت است که منقح اخلاق و عقل اوست

انسان بد و خوب و زشت و زیبا رو در حد عقل و قیاس عقلی میتواند تا حدودی تعیین کند . مثلا اثار نیکی به دیگران رو میبیند و بازگشت آن آثار رو به خودش و جامعه و اثر بدی در حق دیگران را میبیند و بازگشت آن را به همان ترتیب
در این شرایط درست مانند کسانی که دسترسی به وحی برایشان میسر بوده دو راه در برابر خودش دارد .
یکی اینکه
تبعیت از آنچه که از نیکویی و آثارش فهمیده و از آن متنعم شود
دوم اینکه از زشتی و پلیدی تبعیت کند تا از مواهبش که ملموس و زود بازده هم هست استفاده نماید

در روایات البته چنین هم آمده که این افراد در برزخ و پیش از قیامت مورد امتحان واقع میشوند . یعنی دین بر آنها عرضه شده و مورد امتحان قرار میگیرند . و خداوند در حق هیچ بنده ای ستم نمیکند بلکه رئوف و مهربان است .

دو تاپیک در این موضوع هستند و اساتید جمع بندی کردند سوالات در این موضوع رو . بخوانید بنده هم اشتباهی ممکن است کرده باشم مشکلی پیش نیاید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=36615

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13251&page=3

[=microsoft sans serif]

فکر درگیر;982922 نوشت:
شما ذره رو در نظر نگیرید مگر ما نمیگوییم که قدرت خدا مطلق است و اگر به چیزی بگوید باش، میباشد. به نظرم اگر شما میگفتید که خدا توانایی این کار را دارد ولی چرا انجام نمیدهد به مصلحت خداست حتما دلیلی دارد. که در اینصورت باز اون دلیل برای ما مورد سوال بود

سلام
دوست عزیز
اگر دقت کنید بحث کاملا مشخصه
شما میگفتید چرا خداوند قبل از خلقت ما به ما اختیار امدن به دنیا را نداده.
گفتم چیزی نبودیم تا بخواهیم انتخاب کنیم.
مشکل از این است که ما نمیتوانیم انتخاب کنیم.
چون اصلا وجود نداریم تا بخواهیم انتخاب کنیم
فکر نمیکنم در این مطلب ابهامی باشد.

صدیق;983114 نوشت:
[=microsoft sans serif]
سلام
دوست عزیز
اگر دقت کنید بحث کاملا مشخصه
شما میگفتید چرا خداوند قبل از خلقت ما به ما اختیار امدن به دنیا را نداده.
گفتم چیزی نبودیم تا بخواهیم انتخاب کنیم.
مشکل از این است که ما نمیتوانیم انتخاب کنیم.
چون اصلا وجود نداریم تا بخواهیم انتخاب کنیم
فکر نمیکنم در این مطلب ابهامی باشد.

با سلام و عرض ادب

منظور ایشان قبل از ورود به مرحله جسم و ابدان هست

نه قبل از خلقت روح ...

شروحیل;983098 نوشت:
با سلام و عرض ادب

پاسخ این سوال شما رو دادم قبلا

خداوند به اندازه ای که به انسان علم داده ، انسان رو بازخواست می کنه و این یعنی عدالت

منظور شما مساوات هست نه عدالت که مساوات کاری عبث هست

چرا که افرینش دو موجود یکسان با هدف یکسان و آگاهی یکسان عبث هست

نقش ادیان افزایش آگاهی و علم بشر برای تمییز خوب و بد با توجه به پیشرفت ذهن بشر هست

که در هر مرحله با تکامل بیشتر قوانینی مطابق با اون زمان رو تبیین می کنن

شاید 1400 سال پیش کسی نمی دونست حجاب چرا باید باشه

اما الان کشور های اروپایی با علم روز فهمیدن که حجاب امری ضروری در جامعه برای جلوگیری از فحشا هست (البته به صورت اختیاری نه اجباری)

نوعی بیماری هست که شخص درد رو درک نمیکنه

در این بیماری شخص به خودش آسیب می زنه و این کار رو بازی می دونه ! چون درک درستی از رنج نداره ...

اگر جهنم « احتمالی ! » نبود ، خیلی از افراد اc انجام کارهای بد که به جسم و رواناشون آسیب می زنه امتناع نمی کردن

مثلا همین سیگار و مواد مخدر ، چون مصرفش جرم محسوب نمیشه ، خیلی ها انجامش می دن

در حالی که براشون ضرر داره

یا قانون جریمه اگر نباشه ، اکثریت از قوانین رانندگی تخلف می کنن و تلفات 100 برابر می شه ....

هدف از نمایش این جهنم نشون دادن عاقبت کارهای اشتباه ماست نه لولو !

دقت کنید هیزم این جهنم اعمال ماست !

جهنم واقعی همین جاست

زمانی که ما کار اشتباهی انجام می دیم به خودمون صدمه می زنیم

نماز نخوندن ما روان ما رو نابود میکنه

روزه نگرفتن جسم مارو متضرر میکنه

کمک نکردن به دیگران قلب ما رو سیاه میکنه

اون لولو خود ما هستیم اگر کار اشتباهی کنیم و توبه نکنیم و خودمون رو اصلاح نکنیم ....

این جهنمی هست که ادیان واقعی و بدون انحراف معرفی کردن

اول.. ایا اگر خداوند بشر را به شرایط زندگی دنیوی اگاه میکرد بعد میگفت با انتخاب خودت باشد. ممکن است به درجات خیلی بالا برسی در نزد من و ممکن است مثل شیطان که از ارش به فرش رسید شوی و تا ابد مورد عذاب قرار بگیری، اینها را خودت باید انتخاب کنی. این مساوات است به نظر شما؟ به نظر من این عدالت است تا بشر در هر شرایطی که بود در اخرت جای هیچ گلایه ای نداشته باشد.
دوم.. ایا فکر میکنید ادیان توانسته اند نقششان را برای تعالی بشر با توجه به پیشرفت ذهنش و تغییرات جامعه ایفا کنند؟ من فکر نمیکنم چون اگر اینطور بود داعش بوجود نمیامد و خیلی مثالهای دیگر که مجال گفتنش نیست.
سوم.. کشورهای اروپایی به گفته شما اجبار را صحیح نمیدانند و میدانند باعث نتیجه عکس میشود ولی ما بعد 1400 سال هنوز این را نمیدانیم و میتونیم به مورد سوم برگردیم.
در مورد مورد چهارم باطری گوشیم داره تموم میشه حتما مصلحته چیزی نگم

فاتح;983099 نوشت:
سلام علیکم

انسان مخلوق خداوند است و اگر فرض بر این باشد که دسترسی به هیچ منبع وحیانی ای در طول حیاتش برایش میسر نشود و امکانی هم برای او وجود نداشته باشد .

دو چیز در انسان هست که در روایات جنود عقل و جهل اصول کافی به آن اشاره شده ، یکی خود عقل است و دیگری فطرت و سرشت است که منقح اخلاق و عقل اوست

انسان بد و خوب و زشت و زیبا رو در حد عقل و قیاس عقلی میتواند تا حدودی تعیین کند . مثلا اثار نیکی به دیگران رو میبیند و بازگشت آن آثار رو به خودش و جامعه و اثر بدی در حق دیگران را میبیند و بازگشت آن را به همان ترتیب
در این شرایط درست مانند کسانی که دسترسی به وحی برایشان میسر بوده دو راه در برابر خودش دارد .
یکی اینکه
تبعیت از آنچه که از نیکویی و آثارش فهمیده و از آن متنعم شود
دوم اینکه از زشتی و پلیدی تبعیت کند تا از مواهبش که ملموس و زود بازده هم هست استفاده نماید

در روایات البته چنین هم آمده که این افراد در برزخ و پیش از قیامت مورد امتحان واقع میشوند . یعنی دین بر آنها عرضه شده و مورد امتحان قرار میگیرند . و خداوند در حق هیچ بنده ای ستم نمیکند بلکه رئوف و مهربان است .

دو تاپیک در این موضوع هستند و اساتید جمع بندی کردند سوالات در این موضوع رو . بخوانید بنده هم اشتباهی ممکن است کرده باشم مشکلی پیش نیاید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=36615

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13251&page=3

ممنون از تاپیکاتون حتما مطالعه میکنم.
من گفته شما رو قبول دارم چون علم هم همین رو میگه انرژی مثبت از طرف فکر شما باعث اتفاقات مثبت میشود. برای ارامش فکر و روان راههای علمی زیادی هست مثل یوگا

صدیق;983114 نوشت:
[=microsoft sans serif]
سلام
دوست عزیز
اگر دقت کنید بحث کاملا مشخصه
شما میگفتید چرا خداوند قبل از خلقت ما به ما اختیار امدن به دنیا را نداده.
گفتم چیزی نبودیم تا بخواهیم انتخاب کنیم.
مشکل از این است که ما نمیتوانیم انتخاب کنیم.
چون اصلا وجود نداریم تا بخواهیم انتخاب کنیم
فکر نمیکنم در این مطلب ابهامی باشد.

ایا سوال من انقدر گنگ و مبهم است؟ مثالی هم نمیتونم بیارم براتون از دنیای مادی لطفا دقت کنید به سوالم.

فکر درگیر;983158 نوشت:
اول.. ایا اگر خداوند بشر را به شرایط زندگی دنیوی اگاه میکرد بعد میگفت با انتخاب خودت باشد. ممکن است به درجات خیلی بالا برسی در نزد من و ممکن است مثل شیطان که از ارش به فرش رسید شوی و تا ابد مورد عذاب قرار بگیری، اینها را خودت باید انتخاب کنی. این مساوات است به نظر شما؟ به نظر من این عدالت است تا بشر در هر شرایطی که بود در اخرت جای هیچ گلایه ای نداشته باشد.

با سلام

اگر خداوند به همه علم یکسان و هوش یکسان و آگاهی یکسان می داد ، این می شد مساوات برادر من

دیگه دلیل نبود این همه موجود بیافرینه همون ادم کافی بود !

فکر درگیر;983158 نوشت:

دوم.. ایا فکر میکنید ادیان توانسته اند نقششان را برای تعالی بشر با توجه به پیشرفت ذهنش و تغییرات جامعه ایفا کنند؟ من فکر نمیکنم چون اگر اینطور بود داعش بوجود نمیامد و خیلی مثالهای دیگر که مجال گفتنش نیست.

بله

ادیان الهی تونستن

چون امثال بهجت و طباطبایی و بهشتی و باهنر و رجایی و مطهری و ... وجود دارن
حتی اگر یه نفرهم راه درست رو با دین پیدا کرده باشه کافیه

در دین کیفیت اهمیت داره نه کمیت

چون فقط وجود یه خلیفة الله بر روی زمین کفایت میکنه ....

اون چه که باعث بوجود اومدن داعش شده اسلام نیست

هوای نفس داعشیان هست

اگر اسلام هم نبود یه موضوع دیگه رو بهونه می کردن ...

مثلا مثل هیتلر ملی گرایی رو ...

هیچ کجای اسلام جهاد نکاح یا تکفیر یا باقی مسائل به این صورت که داعش اجرا میکنه ذکر نشده

این ها اون چه دوست داشتن و مورد پسند هوای نفسشون هست رو به اسلام نسبت دادن ....

فکر درگیر;983158 نوشت:

سوم.. کشورهای اروپایی به گفته شما اجبار را صحیح نمیدانند و میدانند باعث نتیجه عکس میشود ولی ما بعد 1400 سال هنوز این را نمیدانیم و میتونیم به مورد سوم برگردیم.

اجباری که بنده عرض کردم با اجبار مورد نظر شما متفاوت هست

برای بستن یه قرارداد اجباری در کار نیست

اما وقتی پای قراداد رو امضاء کردید مجبور به اجرای قرارداد هستید

تا وقتی یه نفر تقاضای بهشت رو نکرده ، اجباری به عقد قرارداد نیست ، می تونه تو جهنم خودش زندگی کنه
اما وقتی تقاضا کرد و قرارداد بست باید به تمام قوانین مورد نیاز برای رسیدن به بهشت عمل کنه

تو همون اروپا اگه هولوکاست رو انکار کنید ، جهنم رو میارن جلوی چشمتون !

شما گفتید
گر خداوند به همه علم یکسان و هوش یکسان و آگاهی یکسان می داد ، این می شد مساوات برادر من

دیگه دلیل نبود این همه موجود بیافرینه همون ادم کافی بود !
من مگه همچین چیزی رو گفتم؟ منظور من این نیست که ای کی یو همه بشریت رو 100 میکرد خداوند. منظورم دادن هوش یکسان به همه نیست.
منظور بنده فقط اگاه کردن هر بشری با نتیجه زندگی دنیایی و چالشهای اونه. نه اینکه به همه در یک سطح اگاهی بده. مثلا من خودم رو مثال میزنم که کسی دلخور نشه. من ممکنه ذهنم کند باشه یا سطح فکرم با شما در یک سطح نباشه ولی این حق رو داشتم که زندگی دنیوی رو خودم انتخاب کنم. نمیدونم منظورمو متوجه شدید یا باز میگید نمیشه.
دادن اگاهی نسبت به زندگی دنیوی به بشر لازمه مساوی بودن علم تمامی بشر نیست.

شروحیل;983166 نوشت:
با سلام

اگر خداوند به همه علم یکسان و هوش یکسان و آگاهی یکسان می داد ، این می شد مساوات برادر من

دیگه دلیل نبود این همه موجود بیافرینه همون ادم کافی بود !

بله

ادیان الهی تونستن

چون امثال بهجت و طباطبایی و بهشتی و باهنر و رجایی و مطهری و ... وجود دارن
حتی اگر یه نفرهم راه درست رو با دین پیدا کرده باشه کافیه

در دین کیفیت اهمیت داره نه کمیت

چون فقط وجود یه خلیفة الله بر روی زمین کفایت میکنه ....

اون چه که باعث بوجود اومدن داعش شده اسلام نیست

هوای نفس داعشیان هست

اگر اسلام هم نبود یه موضوع دیگه رو بهونه می کردن ...

مثلا مثل هیتلر ملی گرایی رو ...

هیچ کجای اسلام جهاد نکاح یا تکفیر یا باقی مسائل به این صورت که داعش اجرا میکنه ذکر نشده

این ها اون چه دوست داشتن و مورد پسند هوای نفسشون هست رو به اسلام نسبت دادن ....

اجباری که بنده عرض کردم با اجبار مورد نظر شما متفاوت هست

برای بستن یه قرارداد اجباری در کار نیست

اما وقتی پای قراداد رو امضاء کردید مجبور به اجرای قرارداد هستید

تا وقتی یه نفر تقاضای بهشت رو نکرده ، اجباری به عقد قرارداد نیست ، می تونه تو جهنم خودش زندگی کنه
اما وقتی تقاضا کرد و قرارداد بست باید به تمام قوانین مورد نیاز برای رسیدن به بهشت عمل کنه

تو همون اروپا اگه هولوکاست رو انکار کنید ، جهنم رو میارن جلوی چشمتون !

بجز مورد یک که جدا توضیح دادم
بقیه موارد میگزارم به عهده خود خواننده با فکر خودش نتیجه گیری کنه.
در ضمن من اروپایی ها رو بخاطر مثالی که شما زده بودید نام بردم. به نظر من اونها هم بشر هستند و هولوکاستی رو که شما فرمودید رو سیاست مدارهاشون اینقدر بزرگش میکنن با اهداف خاص. بحث ما هم سیاسی نیست که در این مورد بحث کنیم. ولی در مورد فرهنگ مردم عادی اونها و مردم عادی ما جای صحبت خیلی زیاده

شروحیل;982882 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام

بهشت و جهنم بوده

بهشت هم پر بوده از بهشتیان

و جهنم هم پر بوده از جهنمیان

خب هر عملی نیاز به عکس العمل داره

اگر یه نفر هر کاری دلش می خواد بکنه ، اما همه برن بهشت ! آیا بهشت باز هم بهشت خواهد بود !!!!!

خوب اونطوری که بهشت هم می شه جهنم !!!!!

هدف بهشت بوده

امام موجوداتی که اختیارا بهشت رو نمی خوان باید یه جای دیگه ای باشه که برن ...

اونجا هم جهنم هست

دقت کنید هیزم جهنم خود جهنمیان هستند ... جهنم به خودی خود چیزی نداره ....

همون طور که عامل آبادانی بهشت خود بهشتیان هستن

یعنی اعمال ما ، بهشت و جهنم نفس ما رو می سازه ...

سلام

امامان و پیامبران چی
اختیار نداشتند؟
بهشت چی
در بهشت اختیار نیست؟

جهنم از جهل و ناپاکی میاد که در عموم آدما جبرا هست نه لزوما از اختیار

من میتونم عالمی رو تصور کنم که همه اختیار دارن و در عین حال بهشتی اند
ولی خدا چنین عالمی رو خلق نکرد

غریبه آشنا;983213 نوشت:
سلام

امامان و پیامبران چی
اختیار نداشتند؟
بهشت چی
در بهشت اختیار نیست؟

جهنم از جهل و ناپاکی میاد که در عموم آدما جبرا هست نه لزوما از اختیار

من میتونم عالمی رو تصور کنم که همه اختیار دارن و در عین حال بهشتی اند
ولی خدا چنین عالمی رو خلق نکرد

با سلام

هر انسانی معصوم متولد می شه

این مردم جاهل و نا پاک هستن که معصومیت رو از کودک می گیرن نه خدا !

اگر هم قرار باشه خداوند همه انسان ها رو با آگاهی و علم ذاتی و معصومیت بوجود بیاره دیگه نیازی به این کثرت نیست

همون فرشته ها کفایت می کنن

انسان بودن زمانی معنا داره که بتونی گناه کنی ، اما گناه نکنی !!!!!!!

یعنی اختیار برای انجام گناه داشته باشی و انجامش ندی ....

این ارزش داره و دلیل خلقت انسان هست ...

شروحیل;983227 نوشت:
با سلام

هر انسانی معصوم متولد می شه

این مردم جاهل و نا پاک هستن که معصومیت رو از کودک می گیرن نه خدا !

اگر هم قرار باشه خداوند همه انسان ها رو با آگاهی و علم ذاتی و معصومیت بوجود بیاره دیگه نیازی به این کثرت نیست

همون فرشته ها کفایت می کنن

انسان بودن زمانی معنا داره که بتونی گناه کنی ، اما گناه نکنی !!!!!!!

یعنی اختیار برای انجام گناه داشته باشی و انجامش ندی ....

این ارزش داره و دلیل خلقت انسان هست ...

بحث بر سر اینه که در جوامع اسلامی بعضی وقتها اینچنین است چون جامعه و خانواده و تربیت کمک بسیار بزرگی به فرد در انتخاب درست میکنند. در جوامع دیگر چی؟ اونها از این ویژگی ها برخوردار نیستند. بزار اینجوری بگم اگه ما 70 درصد احتمال انتخاب صحیح طبق اموزهای دینیمون رو داشته باشیم این برای اونهایی که 5 درصده این سوال رو توی ذهنشان در قیامت نمیرساند که ما به اندازه اونها شانس انتخاب درست را نداشتیم و این تقصیر ما نبود ما در این خانواده در این جامعه متولد شدیم و تربیت شدیم و بزرگ شدیم. ای کاش در رسیدگی به حساب ما خدا این شرایط رو در نظر بگیره چون انتخاب این مواردی که گفتم دست خودمان نبود.
این سوال اصلی این تاپیک است لطفا در این مورد بیشتر صحبت کنیم. ممنون
و از تکرار حرفهای قبلی که صد در صد انسان در هر شرایطی که رشد و تربیت شده مسئول انتخابهای خودش است خودداری کنیم.

فکر درگیر;983167 نوشت:
شما گفتید
گر خداوند به همه علم یکسان و هوش یکسان و آگاهی یکسان می داد ، این می شد مساوات برادر من

دیگه دلیل نبود این همه موجود بیافرینه همون ادم کافی بود !
من مگه همچین چیزی رو گفتم؟ منظور من این نیست که ای کی یو همه بشریت رو 100 میکرد خداوند. منظورم دادن هوش یکسان به همه نیست.
منظور بنده فقط اگاه کردن هر بشری با نتیجه زندگی دنیایی و چالشهای اونه. نه اینکه به همه در یک سطح اگاهی بده. مثلا من خودم رو مثال میزنم که کسی دلخور نشه. من ممکنه ذهنم کند باشه یا سطح فکرم با شما در یک سطح نباشه ولی این حق رو داشتم که زندگی دنیوی رو خودم انتخاب کنم. نمیدونم منظورمو متوجه شدید یا باز میگید نمیشه.
دادن اگاهی نسبت به زندگی دنیوی به بشر لازمه مساوی بودن علم تمامی بشر نیست.

با سلام

برادر گرامی هر انسانی درونش یه فطرتی داره حتی جنایتکار ها ...

این فطرت به انسان می گه این کار خوبه این بد

این به نظرم همون چیزی هست که مد نظر شماست ...

اگر منظورتون این هست که خدا بگه شما تو کل زندگی چه مسیری رو پیش می گیرید

این غیر ممکن هست

چون مغز انسان محدود هست

وگنجایش این همه اطلاعت از جهان های موازی رو نداره

اگر هم داشت و محدود نبود ادعای خدایی می کرد به واسطه اون علم ...

پس این مورد ممکن نیست

فکر درگیر;983242 نوشت:
در جوامع دیگر چی؟ اونها از این ویژگی ها برخوردار نیستند.

با سلام

هر انسانی فطرت درونی خودش را داره و این نعمت الهی به انسان کمک می کنه خوب رو از بد تشخیص بده

چه تو جامعه اسلامی باشه

چه تو جامعه مایایی

این فطرت رو حتی شامپانزه ها هم دارن !!!!!

فکر درگیر;983242 نوشت:

بزار اینجوری بگم اگه ما 70 درصد احتمال انتخاب صحیح طبق اموزهای دینیمون رو داشته باشیم این برای اونهایی که 5 درصده این سوال رو توی ذهنشان در قیامت نمیرساند که ما به اندازه اونها شانس انتخاب درست را نداشتیم و این تقصیر ما نبود ما در این خانواده در این جامعه متولد شدیم و تربیت شدیم و بزرگ شدیم. ای کاش در رسیدگی به حساب ما خدا این شرایط رو در نظر بگیره چون انتخاب این مواردی که گفتم دست خودمان نبود.

برادر گرامی

دوباره حرف خودت رو تکرار میکنی

خدا اون دنیا به طرف نمی گه 5 درصد امکان هدایت داشتی چرا 10 درصد هدایت نشدی !!!!!

میگه چرا اندازه همون 5 درصد تفکر نکردی ...

5 درصد احتمال می دادی که قیامتی هست ...

نه این که بگی چون 5 درصد احتمالش هست پس کلا وجود نداره !!!!!

الان برای 1 صدم درصد احتمال بیماری همه نوزادان رو واکسینه می کنن !!!!!!!

بد اونوقت چطور 5 درصد رو غیر ممکن می دونن !!!!!!

شروحیل;983248 نوشت:
با سلام

هر انسانی فطرت درونی خودش را داره و این نعمت الهی به انسان کمک می کنه خوب رو از بد تشخیص بده

چه تو جامعه اسلامی باشه

چه تو جامعه مایایی

این فطرت رو حتی شامپانزه ها هم دارن !!!!!

برادر گرامی

دوباره حرف خودت رو تکرار میکنی

خدا اون دنیا به طرف نمی گه 5 درصد امکان هدایت داشتی چرا 10 درصد هدایت نشدی !!!!!

میگه چرا اندازه همون 5 درصد تفکر نکردی ...

5 درصد احتمال می دادی که قیامتی هست ...

نه این که بگی چون 5 درصد احتمالش هست پس کلا وجود نداره !!!!!

الان برای 1 صدم درصد احتمال بیماری همه نوزادان رو واکسینه می کنن !!!!!!!

بد اونوقت چطور 5 درصد رو غیر ممکن می دونن !!!!!!

اینهایی که میگویید احتمال است که خدا اندازه شرایط فرد از او بازخواست میکند. اگر دلیل محکم دارید با استناد بفرمایید

فکر درگیر;983250 نوشت:
اینهایی که میگویید احتمال است که خدا اندازه شرایط فرد از او بازخواست میکند. اگر دلیل محکم دارید با استناد بفرمایید

با سلام

دوست گرامی خود خداوند گفته

لا یکلف الله نفسا الا وسعها !!!!

خداوند هیچ کس را بیش از توانایی اش تکلیف نمی کند ...

شروحیل;983254 نوشت:
با سلام

دوست گرامی خود خداوند گفته

لا یکلف الله نفسا الا وسعها !!!!

خداوند هیچ کس را بیش از توانایی اش تکلیف نمی کند ...

ارزو میکنم ایکاش اینجوری باشه. ای کاش شرایط الان رو در نظر بگیره ای کاش بگه من دیدم تو تلاشت رو کردی. ایکاش بگه من میدیدم شرایط اونقدر سخت بود که نتونستی به حقیقت برسی. اونقدر از گفته های من شاخه هایی رو جدا کرده بودند که نتونستی به تنه درخت برسی. اونقدر بد عمل کرده بودند و انقدر از گفته های من سو استفاده کرده بودند که تو نتونستی اعتماد کنی به حرف اوناییم که راست میگفتند. ای کاش بگه درکت کردم.

فکر درگیر;983338 نوشت:
ارزو میکنم ایکاش اینجوری باشه. ای کاش شرایط الان رو در نظر بگیره ای کاش بگه من دیدم تو تلاشت رو کردی. ایکاش بگه من میدیدم شرایط اونقدر سخت بود که نتونستی به حقیقت برسی. اونقدر از گفته های من شاخه هایی رو جدا کرده بودند که نتونستی به تنه درخت برسی. اونقدر بد عمل کرده بودند و انقدر از گفته های من سو استفاده کرده بودند که تو نتونستی اعتماد کنی به حرف اوناییم که راست میگفتند. ای کاش بگه درکت کردم.

بسم الله الرحمن الرحیم

فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ؛ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ . الزلزلة آیه : 7و8


پس هر که هموزن ذرّه‏اى نیکى کند [نتیجه‏] آن را خواهد دیدو هر که هموزن ذرّه‏اى بدى کند [نتیجه‏] آن را خواهد دید.

امام کاظم (سلام بر او) :

هر كه در دين خود تفقه نكند، خدا از عمل او خرسند نمي شود.

بقره : 170. و هنگامي که به آنها گفته شود: «ازآنچه خدا نازل کرده است، پيروي کنيد
مي گويند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مي نماييم.»


آيا اگر پدران آنها، چيزي نمي فهميدند و هدايت نيافتند (باز از آنها پيروي خواهند کرد)؟

http://www.ensani.ir/storage/Files/20130318131646-9785-12.pdf

[=microsoft sans serif]

شروحیل;983153 نوشت:
منظور ایشان قبل از ورود به مرحله جسم و ابدان هست

نه قبل از خلقت روح ...


باسلام
اگر روح به صورت مشخص خودش، ازلی بود تفصیلی که بیان کردید میتوانست جای داشته باشد.
ولی روح و نفس ازلی نیست بلکه با حدوث بدن ایجاد میشود.

[=microsoft sans serif]

فکر درگیر;983160 نوشت:
ایا سوال من انقدر گنگ و مبهم است؟ مثالی هم نمیتونم بیارم براتون از دنیای مادی لطفا دقت کنید به سوالم.

باسلام
شاید من متوجه منظور شما نمیشوم.
توجیه جناب شروحیل نیز ایراد داشت.
لطفا اگر غیر از آنچه من از سوال شما برداشت کردم منظور دیگری دارید به صورت واضح بیان کنید.

صدیق;983600 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
اگر روح به صورت مشخص خودش، ازلی بود تفصیلی که بیان کردید میتوانست جای داشته باشد.
ولی روح و نفس ازلی نیست بلکه با حدوث بدن ایجاد میشود.

با سلام و عرض ادب

روح ازلی نیست و تنها موجود ازلی خداوند است و لا غیر ...

منتها آفرینش روح پیش از آفرینش جسم حادث شده

و نفس با حدوث بدن ایجاد می شود نه روح !

به طور مثال غرایض پیش از وجود بدن ما بوجود اومدن و با تولد ما به ما انتقال پیدا کردن

غرایض ما به صورت کد در ژنتیک والدین ما ذخیره شدن و با تولد ما بوجود نیومدن !!!!!!! قبلا وجود داشتن !!!!

این که ما بد رو از خوب تشخیص می دیم حتی اگر در قبایل مایا زندگی کنیم با بوجود اومدن ما حادث نشده

به ما منتقل شده ...

امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به عبد اللّه بن فضل هاشمى كه از ايشان پرسيد :
چرا ارواح، كه در ملكوت اعلى بودند، در پيكرها قرار گرفتند؟ ـ فرمود :

إنّ اللّه َ تبارَكَ وَ تَعالى عَلِمَ أنَّ الأرواحَ في شَرَفِها و عُلُوِّها متى تُرِكَتْ على حالِها نَزَعَ أكثَرُها إلى دَعوَى الرُّبوبيَّةِ دُونَهُ عزّ و جلّ .

چون خداوند تبارك و تعالى مى دانست كه اگر ارواح در همان موقعيت والا و بلند مرتبه اى كه دارند رها شوند بيشترشان در برابر خداوند عزّ و جلّ ادّعاى ربوّبيت (بى نيازى از خداوند) خواهند كرد .
( التوحيد : ۴۰۲/۹ )

[=microsoft sans serif]

شروحیل;983603 نوشت:
روح ازلی نیست و تنها موجود ازلی خداوند است و لا غیر ...

منتها آفرینش روح پیش از آفرینش جسم حادث شده

و نفس با حدوث بدن ایجاد می شود نه روح !

به طور مثال غرایض پیش از وجود بدن ما بوجود اومدن و با تولد ما به ما انتقال پیدا کردن

غرایض ما به صورت کد در ژنتیک والدین ما ذخیره شدن و با تولد ما بوجود نیومدن !!!!!!! قبلا وجود داشتن !!!!

این که ما بد رو از خوب تشخیص می دیم حتی اگر در قبایل مایا زندگی کنیم با بوجود اومدن ما حادث نشده

به ما منتقل شده ...


با عرض سلام و ادب
مشکل شد چندتا
دوست عزیز
اولا: روح و نفس از الفاظی است که اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا
ثانیا: در اینجا تعبیر از روح و نفس و کنار هم قرار دادن آنها به معنای متعارف و عرفی اش بود وگرنه
از نظر فلسفی:
روح همان نفس است.
نفس یکی نیست و چندتاست.
از نظر دینی هم هر یک از نفس و روح چندین اطلاق و نوع دارند.

پس اگر وارد این تفصیلها نشویم بحث بهتر پیش میرود در غیر این صورت لازم است در طرح سوال خود و اشکال خویش منظور خود از روح و نفس مورد نظر را بیان کنید

صدیق;983608 نوشت:
[=microsoft sans serif]
با عرض سلام و ادب
مشکل شد چندتا
دوست عزیز
اولا: روح و نفس از الفاظی است که اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا
ثانیا: در اینجا تعبیر از روح و نفس و کنار هم قرار دادن آنها به معنای متعارف و عرفی اش بود وگرنه
از نظر فلسفی:
روح همان نفس است.
نفس یکی نیست و چندتاست.
از نظر دینی هم هر یک از نفس و روح چندین اطلاق و نوع دارند.

پس اگر وارد این تفصیلها نشویم بحث بهتر پیش میرود در غیر این صورت لازم است در طرح سوال خود و اشکال خویش منظور خود از روح و نفس مورد نظر را بیان کنید

با سلام

به نظر بنده منظور ایشون اون چیزی هست که در انسان به صورت غریضی خوب و بد رو تمییز می ده

نمی دونم شما اسمش رو چی میزارید !!!!

مهم این هست که اون وسیله قبل از بوجود اومدن شخص وجود داشته
و در همه موجودات مختار وجود داره و راهنمای انتخاب اونها هست ....

حالا بعضی به راهنماییش عمل می کنن و برخی بر خلافش ...

اینکه ما خوب و بد را تشخیص میدهیم یا اون مایایی به نظر من از اول وجود نداشت و در گذر زمان و پیشرفت ذهن بشر بوجود امد. این علمی هست.از نظر علمی ما نمیتونیم بگیم که بشرهای اولیه با مفهوم خوب و بد اشنایی داشتند.
در مورد سوالم.. اینکه ذهن بشر ظرفیت اطلاعات فلان موضوع رو نداره یعنی شما به قادر بودن خدا شک داری. اگه خدا میخواست شرایط زندگی دنیوی رو بفهمونه به بشر قبل از ورود به دنیا میتونست و بشر هم میفهمید چون خدا خواسته بود(تاکید میکنم باز منظورم از فهموندن شرایط زندگی دنیوی این نیست که سرنوشتش را نشونش میداد. فقط بشری که میخواست بیاد به این دنیا میدونست چه جائیه).
در مورد اینکه خدا هر انسان را اندازه فهم و درکش از خدا بازخواست خواهد کرد فقط میتونم بگم ایکاش اینجوری باشه. مثلا ایکاش اگه خدا از من در اخرت بپرسه چرا خوب و بد رو میدونستی و وجدان داشتی و بشر خوبی بودی ولی اعتقادت به من و اخرت خیلی ضعیف شد بگم خدا من تلاشمو کردم ولی اونهایی که دم از تو میزدند و سنگ دین رو به سینه میزدند اندازه من وجدان نداشتند. اونها باعث شدند من به دنبال دلیل بگردم ولی اونها منو به کتابها و داستانهایی که صدها سال پیش اگر اتفاق افتاده بود هدایت میکردند ولی من در زمانی زندگی میکردم که به چشمان هم نمیشد اعتماد کرد بجز دلایل علمی و اثبات شده. من نتوانستم به گفته هایی که مال صدها سال پیش بود اعتماد کنم چون میدیدم اونهایی که دم از دین میزنند به خیلی از حرفهای خود پایبند نبودند و خیلی راحت حقایق را به نفع خودشون نشون میدادند منم شک کردم شاید این اتفاقات صدها سال پیش هم را از خودشان در اورده باشن. خدا هم بگه حق داری تو تلاشتو کردی.
من منظورم و سوالم رو توی این ایکاش طولانی بیان کردم. حالا مونده به خواننده که درک درست رو از منظور من برداشت کنه

صدیق;982670 نوشت:
[=microsoft sans serif]اما پاسخ به این نکاتی که مطرح شد.
ورود اجباری

ورود انسان در این دنیا، اجباری بوده است.
یعنی انسان در آمدن به این دنیا و قرار گرفتن در کوران مشکلات و نیز ابتلائات مختلف هیچ اختیاری از خودش نداشته است.
ولی لازم است دقت کنیم که
اولا: ایا انسان بوده است؟ مشخص است که انسان قبل از این دنیا در جای دیگری نبوده است تا کسی بخواهد او را مورد خطاب خودش قرار دهد. به وجود آمدن انسان دقیقا از زمانی صورت میگیرد که از طریق والدینش چشم به این جهان مادی می گشاید. پس میبینید که قبل از این چیزی نبوده تا خداوندبخواهد او را مورد خطاب قرار دهد.
«هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا»(سوره انسان،آیه 1)
آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیز قابل ذکری نبود؟

شاید بگویید که درست است که انسان قبل از ورود به این دنیا چیزی نبوده، ولی بالاخره در قالب موجودی نباتی و ذره ای در نطفه پدرش که بوده است.
ایا خداوند نمیتوانسته او را مورد خطاب قرار دهد. بنابراین بخش دوم سوال نمایان میشود:
ثانیا: حتی اگر فرض کنیم بوده است، چرا او را اگاه نکرد؟
پاسخ این بخش هم این است که در این صورت، حتی اگر خطاب کردن چنین ذره ای درست و ممکن باشد( چرا که چنین ذره ای از خود شعور ندارد تا مورد خطاب واقع شود ولی بدین جهت که خطابهای خداوند گاهی به موجوداتی است که به صورت طبیعی نمیتوان برای آنها شعوری در نظر گرفت) ولی مشکل از جانب طرف مقابل است.
بدین صورت که طرف مقابل خطاب، از خود شعوری ندارد تا حتی اگر هم خطاب الهی را متوجه شود، انتخابی داشته باشد.
پس حتی اگر او را مورد خطاب نیز قرار میداد، باز هم از خودش قدرت درک و انتخابی نداشت تا بخواهد نسبت به آمدن یا نیامدن انتخابی داشته باشد.

؟
اگر انسان ها در لحظه ای که دنیا میان انسان میشن .. پس عالم ذر که میگن اونجا بودن قبلا همه ی انسان ها چیه قضیه ش ؟؟؟

من هم این برام روشن نشد که عالم ذر دقیقا چیه؟همون عالمیه که احتمالات میلیونی درو اون وجود داره؟ یعنی از میلیونها یکی انتخاب میشه. روح چی روح هم اون موقع مخصوص اون ذر انتخاب میشه یا روح در یک عالم دیگه بوده و وارد اون کالبد مادی میشه؟
من در مورد اینکه چرا خدا انسان رو از زندگی دنیوی اگاه نکرده منظورم در بعد دنیوی نیست.این اگاهی رو به روح منتخب نمیشد داد تا قبل از ورود به کالبد مادی و زندگی دنیوی خودش انتخاب میکرد؟

فکر. درگیر;984002 نوشت:
در مورد اینکه خدا هر انسان را اندازه فهم و درکش از خدا بازخواست خواهد کرد فقط میتونم بگم ایکاش اینجوری باشه. مثلا ایکاش اگه خدا از من در اخرت بپرسه چرا خوب و بد رو میدونستی و وجدان داشتی و بشر خوبی بودی ولی اعتقادت به من و اخرت خیلی ضعیف شد بگم خدا من تلاشمو کردم ولی اونهایی که دم از تو میزدند و سنگ دین رو به سینه میزدند اندازه من وجدان نداشتند. اونها باعث شدند من به دنبال دلیل بگردم ولی اونها منو به کتابها و داستانهایی که صدها سال پیش اگر اتفاق افتاده بود هدایت میکردند ولی من در زمانی زندگی میکردم که به چشمان هم نمیشد اعتماد کرد بجز دلایل علمی و اثبات شده. من نتوانستم به گفته هایی که مال صدها سال پیش بود اعتماد کنم چون میدیدم اونهایی که دم از دین میزنند به خیلی از حرفهای خود پایبند نبودند و خیلی راحت حقایق را به نفع خودشون نشون میدادند منم شک کردم شاید این اتفاقات صدها سال پیش هم را از خودشان در اورده باشن. خدا هم بگه حق داری تو تلاشتو کردی.
من منظورم و سوالم رو توی این ایکاش طولانی بیان کردم. حالا مونده به خواننده که درک درست رو از منظور من برداشت کنه

سلام عزیز

وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ

و [ياد كن‌] روزى را كه از هر امّتى گواهى برمى‌انگيزيم، سپس به كسانى كه كافر شده‌اند رخصت داده نمى‌شود و آنان مورد بخشش قرار نخواهند گرفت.(نحل/84)

وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ

و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم، و تو را [هم‌] بر اين [امت‌] گواه آوريم، و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل كرديم(نحل/89)

اگر درست فهمیده باشم از این دو آیه میشه فهمید که خدا در روز قیامت از هر امتى گواهى از خودشان برايشان برمی انگيزد....یعنی شما که میفرمایید در دوره ای که در آن زندگی میکردید بخاطر شرایط محیطی، اعتقاداتان ضعیف بود،خدا شاگرد زرنگ های همان دوره ای که شما زندگی میکردید را به عنوان معیار انتخاب میکند...یعنی کسانی در دوره ی شما زندگی میکردند که به حقیقت رسیدند پس شما هم به همان اندازه باید پاسخگو باشید...نمیدانم تفسیرش درست باشد،میتوانید از کارشناس در این مورد سوال کنید.

crash;984037 نوشت:
سلام عزیز

وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ

و [ياد كن‌] روزى را كه از هر امّتى گواهى برمى‌انگيزيم، سپس به كسانى كه كافر شده‌اند رخصت داده نمى‌شود و آنان مورد بخشش قرار نخواهند گرفت.(نحل/84)

وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ

و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم، و تو را [هم‌] بر اين [امت‌] گواه آوريم، و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل كرديم(نحل/89)

اگر درست فهمیده باشم از این دو آیه میشه فهمید که خدا در روز قیامت از هر امتى گواهى از خودشان برايشان برمی انگيزد....یعنی شما که میفرمایید در دوره ای که در آن زندگی میکردید بخاطر شرایط محیطی، اعتقاداتان ضعیف بود،خدا شاگرد زرنگ های همان دوره ای که شما زندگی میکردید را به عنوان معیار انتخاب میکند...یعنی کسانی در دوره ی شما زندگی میکردند که به حقیقت رسیدند پس شما هم به همان اندازه باید پاسخگو باشید...نمیدانم تفسیرش درست باشد،میتوانید از کارشناس در این مورد سوال کنید.

فکر نکنم اینجوری باشه چون فهم و درک به قول شما شاگرد زرنگ با شاگرد تنبل یکی نیست و زوری هم نیست شاید یکی ای کی یو بالایی داشته باشه و یکی پایین و صد در صد گیرایی این دو نفر هم خیلی با هم فاصله داره پس انصاف نیست معلم شاگرد با درک و فهم پایین رو بخاطر این مشکلش تنبیه کنه

فکر. درگیر;984042 نوشت:
فکر نکنم اینجوری باشه چون فهم و درک به قول شما شاگرد زرنگ با شاگرد تنبل یکی نیست و زوری هم نیست شاید یکی ای کی یو بالایی داشته باشه و یکی پایین و صد در صد گیرایی این دو نفر هم خیلی با هم فاصله داره پس انصاف نیست معلم شاگرد با درک و فهم پایین رو بخاطر این مشکلش تنبیه کنه

حق با شماست اما هر کسی که نزد خداوند شاگرد زرنگ بحساب میاید دلیل نمیشود که حتما Iq بالاتری داشته باشد...حضرت محمد (ص) که به قول معروف زرنگ ترین شاگرد است،انسانی درس نخوانده و أُمّى بود...شغل عجیبی هم نداشت...پس برای چه خدا او را به رسالت برگزید؟

بنظر من خدا یک حداقلی رو برای تمام انسان ها تعریف کرده که با اون می توانند به حقیقت برسند...آن پیمانی که خدا در عالم ذر از تمام انسان ها بر توحید و ربوبیت خود گرفته بخاطر همین است...یعنی به قول معروف اون حداقل Iq برای رسیدن به حقیقت در همه ی انسان ها وجود دارد...چه شما بودایی باشی،مسیحی،زرتشتی،مایایی، چه سیاه پوست و چه سفید پوست،چه با سواد باشی یا بی سواد این حداقل Iq رو داری که به حقیقت برسی...در ضمن خدا کسی رو تنبیه نمیکند...شما نتیجه عین عمل خودتان را میبینید...در قرآن داریم کسانی که مال یتیم میخورند،گویا درحال خوردن آتش هستند...

بی تردید کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، فقط در شکم های خود آتش می خورند، و به زودی در آتش فروزان در آیند.(نساء/10)

چون خدا این قوانین رو خودش برقرار کرده بخاطر همین میفرماید من عذاب میکنم...ولی عذاب یا ثواب،عین عمل انسان است...

اینکه خدا برای اینکه ما رو خلق کند حتما باید از ما اجازه میگرفت که با توجه به این شرایط دنیا،زندگی کنیم یا نه، بنظرم ما در جایگاهی نیستیم که در این مورد بحث کنیم...ما همه مخلوق خدا هستیم...شما فرض کنید خدا هستید و اراده کردید که یک رباط بسازید...آیا رباط در جایگاهی است که بخواهد جلوی اراده شما رو بگیرد؟


البته این مثالی که زدم زیاد جالب نبود چون رابطه خدا با انسان فراتر از یک رباط است و خدا مهربان تر از این حرف هاست...اینکه ما به صورت جبری خلق شدیم،درست اما راه و چاه به ما نشان داده شده و حداقل توانایی و استعداد برای رسیدن به حقیقت هم در وجود ما گذاشته شده(یا با گذشت زمان به کمال رسیده)...حالا اینکه چرا همه ی انسان ها به حقیقت نمی رسند،این وسط یک سری عواملی وجود دارد که مانع رسیدن آنها به حقیقت میشود و این موارد بر ما پوشیده است...یکی از این عوامل مثلا همین که شما خودتان فرمودید حرف ها و عملکرد مردم...اگر دین چیزی خوبی است پس چرا همه مردم به اون عمل نمیکنن؟؟ بجای اینکه خودتان دنبال حقیقت باشید به حرف دیگران توجه دارید...به شبهه های وارد به قرآن توجه میکنید...انسان وقتی میبینه در دین خیلی از محدودیت ها وجود داره قبل از اینکه دنبال حقیقت باشه از اون بیزاره...همه این عوامل باعث میشه انسان به حقیقت نرسد...(البته منظورم شما نیستید صرفا مثال بود).

إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ.


crash;984050 نوشت:
حق با شماست اما هر کسی که نزد خداوند شاگرد زرنگ بحساب میاید دلیل نمیشود که حتما Iq بالاتری داشته باشد...حضرت محمد (ص) که به قول معروف زرنگ ترین شاگرد است،انسانی درس نخوانده و أُمّى بود...شغل عجیبی هم نداشت...پس برای چه خدا او را به رسالت برگزید؟

بنظر من خدا یک حداقلی رو برای تمام انسان ها تعریف کرده که با اون می توانند به حقیقت برسند...آن پیمانی که خدا در عالم ذر از تمام انسان ها بر توحید و ربوبیت خود گرفته بخاطر همین است...یعنی به قول معروف اون حداقل Iq برای رسیدن به حقیقت در همه ی انسان ها وجود دارد...چه شما بودایی باشی،مسیحی،زرتشتی،مایایی، چه سیاه پوست و چه سفید پوست،چه با سواد باشی یا بی سواد این حداقل Iq رو داری که به حقیقت برسی...در ضمن خدا کسی رو تنبیه نمیکند...شما نتیجه عین عمل خودتان را میبینید...در قرآن داریم کسانی که مال یتیم میخورند،گویا درحال خوردن آتش هستند...

بی تردید کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، فقط در شکم های خود آتش می خورند، و به زودی در آتش فروزان در آیند.(نساء/10)

چون خدا این قوانین رو خودش برقرار کرده بخاطر همین میفرماید من عذاب میکنم...ولی عذاب یا ثواب،عین عمل انسان است...

اینکه خدا برای اینکه ما رو خلق کند حتما باید از ما اجازه میگرفت که با توجه به این شرایط دنیا،زندگی کنیم یا نه، بنظرم ما در جایگاهی نیستیم که در این مورد بحث کنیم...ما همه مخلوق خدا هستیم...شما فرض کنید خدا هستید و اراده کردید که یک رباط بسازید...آیا رباط در جایگاهی است که بخواهد جلوی اراده شما رو بگیرد؟


البته این مثالی که زدم زیاد جالب نبود چون رابطه خدا با انسان فراتر از یک رباط است و خدا مهربان تر از این حرف هاست...اینکه ما به صورت جبری خلق شدیم،درست اما راه و چاه به ما نشان داده شده و حداقل توانایی و استعداد برای رسیدن به حقیقت هم در وجود ما گذاشته شده(یا با گذشت زمان به کمال رسیده)...حالا اینکه چرا همه ی انسان ها به حقیقت نمی رسند،این وسط یک سری عواملی وجود دارد که مانع رسیدن آنها به حقیقت میشود و این موارد بر ما پوشیده است...یکی از این عوامل مثلا همین که شما خودتان فرمودید حرف ها و عملکرد مردم...اگر دین چیزی خوبی است پس چرا همه مردم به اون عمل نمیکنن؟؟ بجای اینکه خودتان دنبال حقیقت باشید به حرف دیگران توجه دارید...به شبهه های وارد به قرآن توجه میکنید...انسان وقتی میبینه در دین خیلی از محدودیت ها وجود داره قبل از اینکه دنبال حقیقت باشه از اون بیزاره...همه این عوامل باعث میشه انسان به حقیقت نرسد...(البته منظورم شما نیستید صرفا مثال بود).

إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ.


اون صحبتی که در مورد شاگرد و معلم و ای کی یو بود صرفا یک مثال بود که مسئله روشن بشه. بله معیارهای خداوند برای انتخاب شاگرد اول فرق میکنه و اینم میدونیم که در همه یکسان نیست.
در مورد تشخیص بد و خوب که بصورت تدریجی تشخیصش برای انسان بوجود اومده بحثی نیست میتونم کوروش رو مثال بزنم که اولین حقوق بشر رو اون نوشته در صورتی که دینی نداشت. این پیشرفت ذهن بشر رو به مرور زمان نشمون میده.
در مورد نکته اخر شما میتونم اینو بگم یا باید دنبال شناخت اعتقادی که دارید نروید و بصورت ارثی که از پدران ما به ما رسیده چشم بسته راه اونها رو ادامه بدید و اینجوری اعتقاد پیدا کنید( مثل یک دعا برای روزی بیشتر یکی همیشه همراه خودش داره و این انرژی مثبت بهش میده و یکی به این مسائل اعتقادی نداره) و یا باید دنبال این باشید که ایا اعتقادی که بصورت ارثی به شما رسیده درست است یا نه و میخواهید این برایتان صد در صد روشن بشود. در اینجا بحث علم و دانش وسط میاد ما فقط نمیتونیم به گفته ها و داستانهای گذشتگان اکتفا کنیم و در برابر هر سوالی که قادر به پیدا کردن جوابش نیستیم بگوییم که مصلحت این بود. چون در روزگار امروز زندگی میکنیم و باید هر چیزی علتی داشته باشد و از نظر منطق و عقل اثبات شده باشد. به نظرم تا زمانی که این اثبات برایاین دسته دوم ثابت نشود همیشه این سوالات وجود خواهد داشت چون این اگاهی مردم این زمان با صدها سال پیش خیلی فرق کرده است و صرفا باور ارثی نمیتواند پاسخگو باشد.

فکر. درگیر;984073 نوشت:
در مورد تشخیص بد و خوب که بصورت تدریجی تشخیصش برای انسان بوجود اومده بحثی نیست میتونم کوروش رو مثال بزنم که اولین حقوق بشر رو اون نوشته در صورتی که دینی نداشت. این پیشرفت ذهن بشر رو به مرور زمان نشمون میده.

درسته بحثی نیست ... اینکه خداوند به انسان شر و خیر را به او الهام کرد هم بنظرم با این موضوع منافاتی ندارد...
همان آیات اول سوره علق آمده که (خدا) همان کسی که بوسیله قلم آموزش داد و به انسان آنچه را نمی دانست آموخت.
خداوند اینطور اراده کرده که به مرور زمان انسان به کمال خود برسد.برای خدا که زمان معنا ندارد و برای ما چرا...
همانطورکه فرشتگان به خداوند گفتند: آیا کسی را میخواهی قرار دهی که فساد و خونریزی کند؟خداوند هم فرمود: من حقایقی را میدانم که شما نمی دانید.
پس این پیشرفت بشر خارج از علم و اراده خدا نبوده که بخواهیم نتیجه بگیریم که کوروش دین داشت یا نداشت...

فکر. درگیر;984073 نوشت:
در مورد نکته اخر شما میتونم اینو بگم یا باید دنبال شناخت اعتقادی که دارید نروید و بصورت ارثی که از پدران ما به ما رسیده چشم بسته راه اونها رو ادامه بدید و اینجوری اعتقاد پیدا کنید

اتفاقا پیروی از والدین در قرآن نهی شده...چه والدین مسلمان باشند چه مسیحی و یهودی و...

يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بوده‌اند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم. آيا ما را به خاطر آنچه باطل‌انديشان انجام داده‌اند هلاك مى‌كنى؟(اعراف/173)

فکر. درگیر;984073 نوشت:
ا باید دنبال این باشید که ایا اعتقادی که بصورت ارثی به شما رسیده درست است یا نه و میخواهید این برایتان صد در صد روشن بشود. در اینجا بحث علم و دانش وسط میاد ما فقط نمیتونیم به گفته ها و داستانهای گذشتگان اکتفا کنیم و در برابر هر سوالی که قادر به پیدا کردن جوابش نیستیم بگوییم که مصلحت این بود. چون در روزگار امروز زندگی میکنیم و باید هر چیزی علتی داشته باشد و از نظر منطق و عقل اثبات شده باشد. به نظرم تا زمانی که این اثبات برایاین دسته دوم ثابت نشود همیشه این سوالات وجود خواهد داشت چون این اگاهی مردم این زمان با صدها سال پیش خیلی فرق کرده است و صرفا باور ارثی نمیتواند پاسخگو باشد.

کدام علم؟همان علمی که هر روز حرف ها و نظریه های قبلی خودش رو رد یا باطل میکند؟واقعا همچین چیزی می تواند معیاری برای سنجش یک دین باشد؟
اگر به آیات و سوره هایی که قبل از هجرت پیامبر(ص) که به سوره های مکی معروف است،دقت کرده باشید متوجه میشید که بیشتر مباحث آن خبر از قیامت و مسایل خداشناسی است و بیشتر احکام عملی بعد از هجرت یعنی در سوره های مدنی بیان شده...
خب چرا اینطوریه؟ دقیقا مردم زمان پیامبر(ص) هم اول پایه های اعتقادیشان محکم شد و توانستند خدا رو بشناسند بعد از اینکه راه حق براشون آشکار شد و دل هاشون آگاه شد که این آیات از حضرت محمد(ص) نیست مطیع کاملش شدن(در واقع مسلمان شدن...مسلمان به کسی که تسلیم فرمان خداست گویند...مسلمان یک اسم مثل علی ،حسین,احمد که روی افراد مختلف گذاشته میشه نیست...هرکسی که فرمان خدا رو گرفت و اطاعتش کرد بهش میگن مسلمان).
اولین کسانی که مسلمان شدن ،بعضی از اونها مال و ثروت بسیاری داشتند،اما حاضر شدند یه پیامبر(ص) کمک کنند در حالی که جانشان هم با اینکار به خطر می افتاد،بنظرت دلیل این کارشون چی بود؟؟ چی باعث شد حاضرشدن توی این راه جونشون رو هم بدن ؟؟ مگرمیشود فقط با وعده شراب و حوری و بهشتی که دیده هم نشده و به قول معروف نقد نیست،همچین افرادی مسلمان شوند؟(تازه همه این چیز ها رو در همان دنیا داشتند).اینها که عقل داشتن که به مال و ثروت رسیده بودن پس چه چیزی باعث شد از مال ثروت شون دست بکشند؟ مسلما اونها به حقیقتی رسیده بودند...

crash;984197 نوشت:
درسته بحثی نیست ... اینکه خداوند به انسان شر و خیر را به او الهام کرد هم بنظرم با این موضوع منافاتی ندارد...
همان آیات اول سوره علق آمده که (خدا) همان کسی که بوسیله قلم آموزش داد و به انسان آنچه را نمی دانست آموخت.
خداوند اینطور اراده کرده که به مرور زمان انسان به کمال خود برسد.برای خدا که زمان معنا ندارد و برای ما چرا...
همانطورکه فرشتگان به خداوند گفتند: آیا کسی را میخواهی قرار دهی که فساد و خونریزی کند؟خداوند هم فرمود: من حقایقی را میدانم که شما نمی دانید.
پس این پیشرفت بشر خارج از علم و اراده خدا نبوده که بخواهیم نتیجه بگیریم که کوروش دین داشت یا نداشت...

اتفاقا پیروی از والدین در قرآن نهی شده...چه والدین مسلمان باشند چه مسیحی و یهودی و...

يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بوده‌اند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم. آيا ما را به خاطر آنچه باطل‌انديشان انجام داده‌اند هلاك مى‌كنى؟(اعراف/173)

کدام علم؟همان علمی که هر روز حرف ها و نظریه های قبلی خودش رو رد یا باطل میکند؟واقعا همچین چیزی می تواند معیاری برای سنجش یک دین باشد؟
اگر به آیات و سوره هایی که قبل از هجرت پیامبر(ص) که به سوره های مکی معروف است،دقت کرده باشید متوجه میشید که بیشتر مباحث آن خبر از قیامت و مسایل خداشناسی است و بیشتر احکام عملی بعد از هجرت یعنی در سوره های مدنی بیان شده...
خب چرا اینطوریه؟ دقیقا مردم زمان پیامبر(ص) هم اول پایه های اعتقادیشان محکم شد و توانستند خدا رو بشناسند بعد از اینکه راه حق براشون آشکار شد و دل هاشون آگاه شد که این آیات از حضرت محمد(ص) نیست مطیع کاملش شدن(در واقع مسلمان شدن...مسلمان به کسی که تسلیم فرمان خداست گویند...مسلمان یک اسم مثل علی ،حسین,احمد که روی افراد مختلف گذاشته میشه نیست...هرکسی که فرمان خدا رو گرفت و اطاعتش کرد بهش میگن مسلمان).
اولین کسانی که مسلمان شدن ،بعضی از اونها مال و ثروت بسیاری داشتند،اما حاضر شدند یه پیامبر(ص) کمک کنند در حالی که جانشان هم با اینکار به خطر می افتاد،بنظرت دلیل این کارشون چی بود؟؟ چی باعث شد حاضرشدن توی این راه جونشون رو هم بدن ؟؟ مگرمیشود فقط با وعده شراب و حوری و بهشتی که دیده هم نشده و به قول معروف نقد نیست،همچین افرادی مسلمان شوند؟(تازه همه این چیز ها رو در همان دنیا داشتند).اینها که عقل داشتن که به مال و ثروت رسیده بودن پس چه چیزی باعث شد از مال ثروت شون دست بکشند؟ مسلما اونها به حقیقتی رسیده بودند...

اول عرض بکنم من بلد نیستم تیکه تیکه نقل قول کنم دنبالش گشتم ولی شاید با گوشی نمیشه از این امکان استفاده کرد برای همین همش رو یکجا نقل قول میکنم.
در مورد گفته اولتون. ببینید شما باز به یک نقل قول اشاره میکنید در صورتی که نمیشه علمی ثابت کرد گفته شما رو. من جوان امروزی به علم بیشتر اعتقاد دارم تا نقل قول و داستانهای گذشته چون در زمانی زندگی میکنم که بیشتر بزرگان ما خیلی راحت حرفشونو عوض میکنند و از خودشون نقل قولهای غیر منطقی دینی برای درست نشان دادن اعمالشون در میارند. من چطور به بقیه که اگر راست باشند و من ندیدم یا در ان دوران نبودم اعتماد کنم؟
در مورد گفته دومتان. من خودم وقتی که دین ارثی به من رسیده بود و طبق عادت باور مرده بودمش خیلی فکر و ذهنم راحتتر بود از الان که دنبالشم و خیلی مسائل رو نمیتونم درک کنم.
در مورد گفته سوم. باز علم اگر علم گفته ها و نظریات خودش رو رد میکنه الکی نیست باید دلیل باطل بودن نظریه قبلی رو اثبات کنه و اگر منطقی بود اونوقت همه باور میکنند. این وسط یک دلیل منطقی برای هر چیزی وجود دارد. ولی در دین اینجوری نیست خیلی از حرفهای ما به این ختم میشه که جوابی نداریم براشون و میگیم حتما مصلحت این بود. به این کسی اعتقاد پیدا میکنه که بصورت ارثی از دین پیروی میکنه چون اگه دنبال سوالات بره بصورت منطقی میشه مثل من و ذهنش پریشون میشه از اینهمه تناقض.
ببینید من در مورد وفته اخر شما اینجوری برداشت میکنم که دقیقا این قضیه از نظر جامعه شناسی قابل اثبات است و با استفاده از ابزاری میتوان مردم رو پیرو خود کرد و این بستگی به اون زمانه داره. خوب هیتلر هم خیلیارو دنباله رو خودش کرد و جونشونو براش دادند داعش هم کاری کرد که خیلیا زندگیشونو پای اعتقادات غلط سردستشون دادند.شما در اون زمان نبودید که دلایل رو کامل برسی و بیان کنید. جو گیر شدن خاصیت انسانهاست ممکنه با یک جرقه یا یک اهنگ یا یک حرف.

فکر. درگیر;984205 نوشت:
ببینید من در مورد وفته اخر شما اینجوری برداشت میکنم که دقیقا این قضیه از نظر جامعه شناسی قابل اثبات است و با استفاده از ابزاری میتوان مردم رو پیرو خود کرد و این بستگی به اون زمانه داره. خوب هیتلر هم خیلیارو دنباله رو خودش کرد و جونشونو براش دادند داعش هم کاری کرد که خیلیا زندگیشونو پای اعتقادات غلط سردستشون دادند.شما در اون زمان نبودید که دلایل رو کامل برسی و بیان کنید. جو گیر شدن خاصیت انسانهاست ممکنه با یک جرقه یا یک اهنگ یا یک حرف.

نه برادر اون کاری که هیتلر انجام داده بود یا داعشی ها انجام میدن،شتشوی مغزی هست...

سوره هایی که در ابتدا نازل شد اکثرا در مورد اتفاقات زمان قیامت بود...

در ٱن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود و ستارگان بی فروغ شوند و کوه ها به حرکت در آیند...(سوره تکویر ٱیه 1-3)

بنظر شما همچین حرف هایی برای انسان های 1400 سال پیش اصلا هیچ مفهومی داشت؟؟؟مردمی که دست چپ و راست خودشون رو بلد نبودن...
دوره ای که علم بشر تا این حد بود که فکر میکرد زمین مرکز عالم و ماه و ستارگان و خورشید همه به دور آنها میگردند...از حدود 100 سال پیش تا حالا خیلی از چیز ها روشن شده...
اگر قرار بود حضرت محمد(ص) برای خودش پیروانی جمع کند خب حرف هایی میزد که مردم عرب آن زمان دوست داشته باشن تا بهش جذب بشن...اگر پیامبر میخواست مردم را جو گیر یا احساساتی کند خب حرف هایی میزد که دل مردم رو بدست بیاورد تا به اهدافش برسد...نه اینکه مخالف عقاید زمان خودش حرف بزند...
در همون ابتدا چند نفر با این آیات مسلمان شدن؟ برای چه باید پیامبر (ص) این همه رنج و سختی و خطرات را بپذیرد؟

قیاس کار هایی که داعشی ها انجام میدن با دعوت پیامبر(ص) زمین تا آسمان فرق دارد...

فکر. درگیر;984030 نوشت:
من هم این برام روشن نشد که عالم ذر دقیقا چیه؟همون عالمیه که احتمالات میلیونی درو اون وجود داره؟ یعنی از میلیونها یکی انتخاب میشه. روح چی روح هم اون موقع مخصوص اون ذر انتخاب میشه یا روح در یک عالم دیگه بوده و وارد اون کالبد مادی میشه؟
من در مورد اینکه چرا خدا انسان رو از زندگی دنیوی اگاه نکرده منظورم در بعد دنیوی نیست.این اگاهی رو به روح منتخب نمیشد داد تا قبل از ورود به کالبد مادی و زندگی دنیوی خودش انتخاب میکرد؟

حتی میگن که 5تن هم قبل از افرینش انسان منتخب شدن
پس حتما قبل از اینکه انسان افریده بشه دنیای دیگه ای بوده که اونا انتخاب شدن
منم خیلی دوست دارم بدونم

crash;984212 نوشت:
نه برادر اون کاری که هیتلر انجام داده بود یا داعشی ها انجام میدن،شتشوی مغزی هست...

سوره هایی که در ابتدا نازل شد اکثرا در مورد اتفاقات زمان قیامت بود...

هنگامی که خورشید در هم می پیچد و ستارگان بی فروغ شوند و کوه ها به حرکت در آیند...

بنظر شما همچین حرف هایی برای انسان های 1400 سال پیش اصلا هیچ مفهومی داشت؟؟؟مردمی که دست چپ و راست خودشون رو بلد نبودن...
دوره ای که علم بشر تا این حد بود که فکر میکرد زمین مرکز عالم و ماه و ستارگان و خورشید همه به دور آنها میگردند...از حدود 100 سال پیش تا حالا خیلی از چیز ها روشن شده...
اگر قرار بود حضرت محمد(ص) برای خودش پیروانی جمع کند خب حرف هایی میزد که مردم عرب آن زمان دوست داشته باشن تا بهش جذب بشن...اگر پیامبر میخواست مردم را جو گیر یا احساساتی کند خب حرف هایی میزد که دل مردم رو بدست بیاورد تا به اهدافش برسد...نه اینکه مخالف عقاید زمان خودش حرف بزند...
در همون ابتدا چند نفر با این آیات مسلمان شدن؟ برای چه باید پیامبر (ص) این همه رنج و سختی و خطرات را بپذیرد؟

قیاس کار هایی که داعشی ها انجام میدن با دعوت پیامبر(ص) زمین تا آسمان فرق دارد...

همون موقع ادمهای فقیر و بردها تعدادشون چند برابر مرفحین بود؟ اینکه شما از حقوق فقیران حرف بزنید و هدف رو تعداد در نظر بگیرید که اون موقع هم تعداد زیاد یعنی قدرت زیاد بود.
مثل انقلاب ما که مردم چجوری شروعش کردند؟ چه حرفهایی زده شد اون موقع و الان وضعیت چطوره؟ این هم در نظر بگیرید که کتابهایی مثل انجیل و تورات هم بود ایا از اونها هم نمیشد الهام گرفت و چیزی شبیه و بهتر از اونها رو نوشت توسط یک عالم اون دوران؟ اشتباه نکنید اینها باور های من نیستن اینها سوالاتین که ذهنمو درگیر میکنن به خودم میگم احتمال نداره یک عالم یا سادتر عقل کلی این راه ها رو شروع کرده باشه؟ منظورم فقط اسلام نیست کل ادیان رو میگم

crash;984212 نوشت:
نه برادر اون کاری که هیتلر انجام داده بود یا داعشی ها انجام میدن،شتشوی مغزی هست...

سوره هایی که در ابتدا نازل شد اکثرا در مورد اتفاقات زمان قیامت بود...

هنگامی که خورشید در هم می پیچد و ستارگان بی فروغ شوند و کوه ها به حرکت در آیند...

بنظر شما همچین حرف هایی برای انسان های 1400 سال پیش اصلا هیچ مفهومی داشت؟؟؟مردمی که دست چپ و راست خودشون رو بلد نبودن...
دوره ای که علم بشر تا این حد بود که فکر میکرد زمین مرکز عالم و ماه و ستارگان و خورشید همه به دور آنها میگردند...همین از 100 سال پیش تا حالا خیلی از چیز ها روشن شده...
اگر قرار بود حضرت محمد(ص) برای خودش پیروانی جمع کند خب حرف هایی میزد که مردم عرب آن زمان دوست داشته باشن تا بهش جذب بشن...اگر پیامبر میخواست مردم را جو گیر یا احساساتی کند خب حرف هایی میزد که دل مردم رو بدست بیاورد تا به اهدافش برسد...نه اینکه مخالف عقاید زمان خودش حرف بزند...
ولی در همون ابتدا چند نفر با این آیات مسلمان شدن؟ برای چه باید پیامبر (ص) این همه رنج و سختی و خطرات را بپذیرد؟

قیاس کار هایی که داعشی ها انجام میدن با دعوت پیامبر(ص) زمین تا آسمان فرق دارد...


باسلام وعرض ادب
بحثهای متفرقه زیادی دراین دو سه روز صورت گرفت که تاپیک را از محور اصلی خود خارج کرد
بنابراین تا پرداختن به مباحث مطرح شده و جمع بندی تاپیک بسته میشود.

موفق باشید.

[=microsoft sans serif]

شروحیل;983611 نوشت:
به نظر بنده منظور ایشون اون چیزی هست که در انسان به صورت غریضی خوب و بد رو تمییز می ده

نمی دونم شما اسمش رو چی میزارید !!!!

مهم این هست که اون وسیله قبل از بوجود اومدن شخص وجود داشته
و در همه موجودات مختار وجود داره و راهنمای انتخاب اونها هست ....


باسلام
چنین موجودی، همانی است که در فلسفه نام آنرا نفس میگذارند.
نفس، جوهری است که حیثیت تعلقی به بدن دارد.
بدون بدن اصلا نمیتواند وجود شخصی داشته باشد.
در نتیجه، حدوث و ایجاد آن به صورت یک موجود متشخص و جدا، همزمان با خلقت بدن یا به تعبیری بهتر از ماه چهارم زندگی جنین در رحم مادرش است.
قبل از آن زمان، روح به این صورت وجود مشخص نداشته است.

[=microsoft sans serif]

karim1989;984028 نوشت:
اگر انسان ها در لحظه ای که دنیا میان انسان میشن .. پس عالم ذر که میگن اونجا بودن قبلا همه ی انسان ها چیه قضیه ش ؟؟؟

عرض کردم که عالم ذر خودش بحث مفصلی دارد.
اینکه اصلا عالم ذر چه بوده است و انسانها چگونه در آنجا بوده اند.
بسیاری از علما، عالم ذر طبق تصوری که در ذهن عموم مردم وجود دارد را انکار کرده اند.
چه از علمای طرفدار فلسفه و فیلسوف و چه از مخالفین آن.
به صورت خلاصه، عالم ذر را میتوان
یا همان ندایی فطری که در خداوند د رنهاد هر انسانی به ودیعه نهاده است و با تعبیر "فطرت الله التی فطر الناس علیها" از آن تعبیر میکند، دانست.
یا عالمی در طولی عالم طبیعت نه در عرض ان بدین صورت که زمانی قبل از آن در یک عالم جسمانی دیگر این حادثه روی داده باشد.
میتوانید این مطلب را در همین انجمن نیز دنبال کنید.
مانند این تاپیک
عالم ذر کجاست؟ و آیا اعتقاد به آن واجب است؟

[=microsoft sans serif]

فکر. درگیر;984030 نوشت:
من هم این برام روشن نشد که عالم ذر دقیقا چیه؟همون عالمیه که احتمالات میلیونی درو اون وجود داره؟ یعنی از میلیونها یکی انتخاب میشه. روح چی روح هم اون موقع مخصوص اون ذر انتخاب میشه یا روح در یک عالم دیگه بوده و وارد اون کالبد مادی میشه؟
من در مورد اینکه چرا خدا انسان رو از زندگی دنیوی اگاه نکرده منظورم در بعد دنیوی نیست.این اگاهی رو به روح منتخب نمیشد داد تا قبل از ورود به کالبد مادی و زندگی دنیوی خودش انتخاب میکرد؟

باسلام
عالم ذر به صورت خلاصه در پست قبلی گفته شد
اینکه چرا قبل از ورود به دنیا اگاهی صورت نگرفت، ناشی از این است که قبل از ورود به این دنیا، اصلا انسان(نه جسمش و نه روحش) تحقق نداشته تا بخواهد از آن اگاه شود.
نکته دوم هم اینکه این سوال غفلت از برنامه خداوند و هدفمند بودن این نحوه زندگی برای انسان است که طبق هدف خداوند انسانها بایددر این زندگی ازموده شوند و در این زمینه اختیاری وجود ندارد.

[=microsoft sans serif]

karim1989;984214 نوشت:
حتی میگن که 5تن هم قبل از افرینش انسان منتخب شدن
پس حتما قبل از اینکه انسان افریده بشه دنیای دیگه ای بوده که اونا انتخاب شدن
منم خیلی دوست دارم بدونم

باسلام
در مورد پنج تن مسئله طور دیگری است.
خلقت ایشان به صورت عقلی و نوری بوده است. یعنی وجود عقلی ایشان قبل از خلقت جسمانی ایشان بوده است. توضیح اینکه
[=microsoft sans serif] توضیح بیشتر اینکه موجوات عالم به حسب وجود دارای مراتبی هستند: 1. وجود عقلی 2. وجود مثالی 3. وجود ملکی.
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] 1. وجود عقلی آن وجودی است که نه ماده و نه شکل دارد و عقل محض است.
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] 2. وجود مثالی وجودی است که اصطلاحاً بدان وجود مثالی و برزخی هم می گویند که ماده ندارد اما شکل و هیئت دارد.
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] 3. وجود ملکی همان وجود طبیعی و مادی است که هم شکل و هم ماده دارد.
[=microsoft sans serif] باید عرض شود که ممکن است وجود عقلی یا مثالی یک شیء بر وجود ملکی و طبیعی آن مقدم باشد و بنابراین در بعض روایات آمده است که: وجود نازنین پیامبر و ائمه هدی و پنج تن آل عباء قبل از خلقت زمین و آسمان در ظل عرش بسان نور موجود بوده است و می درخشیدند.( بحارالأنوار، ج57،ص 78و58و ...)
ائمه از نظر رتبی مقامشان مقدم بر مخلوقات دیگر است، اما از نظر زمانی آنها با وجود تدریجی و مادی خود در همان حیات طبیعی و مادی خود زندگی می کرده اند که در تاریخ مضبوط است. به عبارت دیگر هر موجودی یک جنبه ملکوتی که همان جنبه باطنی عالم است، دارد و آن وجود دفعی و جمعی و از جانب خدا بودن اوست و یک جنبه ملکی و طبیعی، که ظاهر عالم است و آن وجودی است تدریجی و پخشی و به جانب خلق و عالم ماده .

البته این نوع خلقت از بین انسانها، منحصر به ایشان است و شخص دیگری را شامل نمیشود.

موضوع قفل شده است