بذارید من چند تا سوال طلبگی بپرسم
عمامه هاتون معمولا چند متر پارچه می برن؟ سنگین نیستن؟ گردنتون درد نمی گیره؟
معمولا یه عمامه دارید یا چند تا که اگه یکیش کثیف شد جا به جا کنید؟
شکل عمامه از کجا اومده؟ تو کشورهای دیگه هم به همین شکله یا مخصوص ایرانه که به لبنان هم صادر شده؟
قباهاتون رو معمولا از کجا می خرید؟ نه که منظورم باشه خودتون از کجا لباس می خرید؛ کجاها مخصوص خرید لباس طلبگی با کیفیت و خوش دوخت سراغ دارید، یا چطور میشه این مراکز رو پیدا کرد؟
صله رحم آن هم در دنياي سايبري امروزي كه
شكاف بين اقوام بسيار بزرگ است از اهميت زيادي برخوردار است
متأسفانه فردگرايي در زندگي ما ريشه دوانده است
بسياري از سفرهايي نوروزي براي فرار از ديد و بازديد و
مخارج سنگين زندگي پر تجمل و پر تكلف است
سلام بر
محافل بي ريا و بي تكلف حجره
سلام بر نيمروهاي بي ريا و خودماني[-(=d>
بذارید من چند تا سوال طلبگی بپرسم
عمامه هاتون معمولا چند متر پارچه می برن؟ سنگین نیستن؟ گردنتون درد نمی گیره؟
معمولا یه عمامه دارید یا چند تا که اگه یکیش کثیف شد جا به جا کنید؟
شکل عمامه از کجا اومده؟ تو کشورهای دیگه هم به همین شکله یا مخصوص ایرانه که به لبنان هم صادر شده؟
قباهاتون رو معمولا از کجا می خرید؟ نه که منظورم باشه خودتون از کجا لباس می خرید؛ کجاها مخصوص خرید لباس طلبگی با کیفیت و خوش دوخت سراغ دارید، یا چطور میشه این مراکز رو پیدا کرد؟
تحت الحنک چیه؟ چطوری تلفظ میشه؟
آي دي يا نام كاربري الرحيل كه طلاب براي خودشان مي گذارند يعني چه؟:)>-
آي دي يا نام كاربري الرحيل كه طلاب براي خودشان مي گذارند يعني چه؟:)>-
اونی که طلاب می گذارند رو نمیدونم.
اینی که ما گذشتیم قدیما قافله سالار که می خواست قافله رو حرکت بده برای اینکه مسافرا جا نمونن صدا میزد الرحیل! تو مایه های قم-تهران بدو جا نمونی.
ولی اکثرا یاد ندای ملک الموت می افتن 8-|
در روستاي ما مردي بود صداش ميزدند سبيل
هركسي مي خواست مراعات كنه و غيبت نكنه هر نشاني اي مي داد مردم نمي شناختند تا ناچار ميشد بگه منظورم آقاي سبيل است.
ايشان كه از دنيا رفتند روي سنگ قبرش مقابل اسمش در پرانتز نوشتند [HL]سبيل[/HL] تا معرف حضور اهالي باشد.
البته ما اسامي با مزه ديگري داشتيم
شوهر عمه من [HL][HL]كشك [/HL][/HL]بود اسمش
يكي از همكارانش [HL]كوكو[/HL] بود
راننده نيساني بود اسم قشنگي داشت: نيك بخت ولي كل اهالي صداش مي زدند [HL]ماكاراني[/HL]
و قس علي هذا
يادش به خير با كارواني رفتيم سوريه
مدير كاروان به دليل ارتباط زياد با روحانيون با اين كه سواد درست و درموني نداشت چندتا اصطلاح عربي هم ياد گرفته بود
بين آنها «علي ايّ حال» زياد خودنمايي مي كرد يك جمله مي گفت ي «علي اي حال» آن هم دست و پا شكسته كه من عاجزم از تلفظ ان مي گفت
زائران صداش مي زدند آقاي علي اي حال
تعريف و تمجيد كدخدا
رفته بودم روستايي تبليغ. با كدخدا گفتگو كردم از من خيلي خوشش آمد.
ميكرفن را برداشت و گفت: اهالي محترم ...توجه فرماييد يك روحاني براي تبليغ تشريف آورده اند مهربان، صميمي، با سواد و....بهتر از ايشان مي خواهيد تو قبرسون و تو ....:-b
:sham:
حاج آقا زخم معده داری؟!!
یکی از دوستان که در دستگاه قضاوت است و فردی بسیار اخلاقی و خود ساخته گفت: برحسب وظیفه با خودم گفتم امسال تبلیغ بروم به امام زمان (عج) مدیون نشوم. به سازمان تبلیغات شهري رفتم مردی با سبیل #چنگیزی آمد و از بین روحانيون كه براي تبليغ آمده بودند مرا برانداز کرد و پرسيد: برای تبلیغ اومدی؟!
گفتم: خدا قبول کنه.
داد زد و به مسئول دفتر گفت: اینو به کسی قول نده من اینو میخوام (یاد خرید برده و کاکا سیاه ها افتادم و جلوی خنده ام را گرفتم)
من خوشم نمي آمد مزاحم كسي شوم و به منزل مردم بروم به او گفتم: مزاحم نمی شم اگر مسجدی.. مدرسه ای ..کتابخانه ای.. باشه من آنجا می روم.
او با ناراحتي گفت: مگه من مرده ام باااااید حتما بریم خونه ما.
به رغم ميل باطنی با اصرار او مجبور شدم و قبول کردم. این مرد بر خلاف همه افرادی بود که طلاب می گویند میزبان است. تو منزل ایشان تنها او نماز مي خواند آن هم مجبوری پیش من.
به او گفتم: قبلا هم طلبه منزل شما برای ایام تبلیغ مییامد؟
گفت: اولین بار که آخوند جماعت تو خونه ما حاضر میشه بچه های من هم از دو فرسخی آخوند جماعت رد می شوند.
گفتم: امسال چی شده روحانی دعوت كرده ای؟!
گفت: راستش یک هیأت با دوستام زدم گفتند سازمان تبلیغات برای هیأت شکر می دهد ولی یک آخوند هم باید روش ببریم.
روز اول، يك دیس برنج اندازه خوراک سه نفر جلو من گذاشت.
با تعجب گفتم: این همه غذاااا را برای من کشیدی؟!
با تعجب نگاهي به بشقاب غذا كرد و گفت: ببخشيد کمه؟!
گفتم: نه، مگه چه خبره؟! بعد به شوخي گفتم من كه گاو نيستم مقدار کمی از آن را براي خود كشيدم او اصرار کرد باید بخوری نکنه دست پخت ما را دوست نداری؟!
گفتم: نه، دوست دارم! دستت شما درد نكنه.
گفت: آهان فهمیدم باید از رستوران غذا سفارش مي دادم؟
گفتم: من اصلا رابطه خوبي غذای رستوران ندارم مگر ناچار شوم.
كمي تأمل كرد و گفت: پس چیه چرا نمی خوری؟! نمي دونم شايدم آب به آب شده یا دلت برا زن بچه ات تنگ شده!
با لبخند گفتم: مگه می خوام خودکشی کنم که این همه بخورم دست شما درد نکنه. بعد یک لیوان نوشابه برام ریخت گفتم: دست گلتون درد نکنه، ولی من نوشابه نمی خورم!
گفت: تو هم مثل من زخم معده داری؟
گفتم: نه.
گفت: همه معادلات ذهنی منو داری به هم می زنی من شنیده بودم آخوندها خوووووب می خورند!!
.................... منبع: نرم افزار شوخ طبعي ها و حكايات طلبگي
تعريف و تمجيد كدخدا
رفته بودم روستايي تبليغ. با كدخدا گفتگو كردم از من خيلي خوشش آمد.
ميكرفن را برداشت و گفت: اهالي محترم ...توجه فرماييد يك روحاني براي تبليغ تشريف آورده اند مهربان، صميمي، با سواد و....بهتر از ايشان مي خواهيد تو قبرسون و تو ....:-b
:sham: كانال شوخ طبعي هاي طلبگي
[="Tahoma"][="DarkGreen"]گفتگوي خودموني با خدا
از حاج آقا عبوديت پرسیدم حاج آقا چه کار کنیم گناه نکنیم؟ خائن بی حیا نباشیم؟
گفت: زیاد ذکر بگویید.
گفتم چه ذکری؟ چند تا؟ گفت هر چی به زبانت آمد، به دلت افتاد، ذکر یعنی یاد. مثلاً توی تاکسی، توی راه... یاد خدا باش مرتب بگو خدایا چه قدر خوبی، چه قدر خوبی، چقدر خوبی، ای خدا دوست دارم... دوست دارم... دوست دارم. اینها می شود ذکر، تعداد هم ندارد.
آن وقت می بینی همه روزت پر شده از ذکر خدا.[/]
گفتگوي خودموني با خدا
از حاج آقا عبوديت پرسیدم حاج آقا چه کار کنیم گناه نکنیم؟ خائن بی حیا نباشیم؟
گفت: زیاد ذکر بگویید.
گفتم چه ذکری؟ چند تا؟ گفت هر چی به زبانت آمد، به دلت افتاد، ذکر یعنی یاد. مثلاً توی تاکسی، توی راه... یاد خدا باش مرتب بگو خدایا چه قدر خوبی، چه قدر خوبی، چقدر خوبی، ای خدا دوست دارم... دوست دارم... دوست دارم. اینها می شود ذکر، تعداد هم ندارد.
آن وقت می بینی همه روزت پر شده از ذکر خدا.
قبلا هم اين متن را گذاشته بودم
ولي نمي دونم براي شما هم همين طوره يا نه
خيلي راحت و خودماني است[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]ديشب خواب ديدم رفتم بهشت
گفتم:خدايا چجوري با اين همه گناه منو بردي بهشت
ندا آمد
بنده خوبم تو عمرتو صرف معلولين کردي!!!
با تعجب گفتم:خدايا معلولين!!!
ندا آمد بله کر ولال هاي اين تاپيك !!!
همان ها که فقط نظاره گر بودند و دیگر هیچ...:khandeh:[/]
خاطره حاج آقا شجونی از بازگو كردن لطيفه براي جنتي:
یک بار آقای جنتی مرا دید و گفت شجونی من مواضع تو را که می خوانم خوشم می آید.
گفتم آقای جنتی من فرزند انقلابم و از انقلاب دفاع می کنم. از شما هم دفاع می کنم.
گفت «از من؟ مگر درباره من چه می گویند که تو از من دفاع می کنی؟»
گفتم می گویند «اولین خواستگار حضرت حوا تو بودی! منتها چون سنت بالا بود او را به تو ندادند و آدم رفت و با حوا ازدواج کرد».
آیت الله جنتی هم شروع کرد به خندیدن.
گفت «دیگر چه می گویند؟»
گفتم می گویند «حضرت آدم به خدا گفت خدایا این پیرمرد کیست که اینجا می پلکد؟
خدا گفت این جنتی است قبل از من هم اینجا بود». باز هم خندید و گفت «دیگر چه می گویند».
گفتم می گویند «خدا رفت بهشت را بسازد دید تو در آنجا نشسته ای.
گفت تو کی هستی. و تو پاسخ دادی من جنتی هستم. لذا خدا بهشت را ساخت و اسم آن را جنت گذاشت».
باز هم خندید.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]فردوسی‌پور در دورهمی:
در برنامه شما خانم‌ها و آقایون بی‌هیچ مشکلی کنار هم نشستند،
در سینماها هم همين طور ولي فضای ورزشگاه‌ها مناسب خانم ها نیست![/]
ديشب خواب ديدم رفتم بهشت
گفتم:خدايا چجوري با اين همه گناه منو بردي بهشت
ندا آمد
بنده خوبم تو عمرتو صرف معلولين کردي!!!
با تعجب گفتم:خدايا معلولين!!!
ندا آمد بله کر ولال هاي اين تاپيك !!!
همان ها که فقط نظاره گر بودند و دیگر هیچ...:khandeh:
سلام علیکم!
این صفاتی که برای معلولین گرامی بیان کردید نشان میدهد که فی الحال شامل حال آقایان سایت میشود!
آنها هم تقصیری ندارند! آقایان کلا بصری اند! دوست دارند بیایند مطالب شما را بخوانند و گمنام بروند! اشکالش کچاست؟!
این شعر قشنگ پایینی محلّات تامّل دارد استاد گرامی!
[HL]فردوسی‌پور[/HL] در دورهمی:
در برنامه شما خانم‌ها و آقایون بی‌هیچ مشکلی کنار هم نشستند،
در سینماها هم همين طور ولي فضای ورزشگاه‌ها مناسب خانم ها نیست!
فردوسی‌پور در دورهمی:
در برنامه شما خانم‌ها و آقایون بی‌هیچ مشکلی کنار هم نشستند،
در سینماها هم همين طور ولي فضای ورزشگاه‌ها مناسب خانم ها نیست!
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت جناب حامی عزیز. سال نو مبارک.
شخصا به صورت کلی با این پدیده فوتبال ( و نه ورزش فوتبال ) مخالفم و معتقدم ساخته شده برای تحمیق ملت و تخلیه آن انرژی که باید صرف فعالیت های دیگه بشه ( دست من بود کلا نمیذاشتم کسی بره ورزشگاه چه مرد چه زن ). اما این رو هم درک نمیکنم که چرا فضای ورزشگاه مناسب خانم ها نیست اما مناسب آقایان هست؟ ما فحش بشنویم مشکلی نیست؟ بعد خانم ها فحش نمیدن فقط افراد ذکور جامعه فحاش هستند؟ :-??
[="Tahoma"][="DarkGreen"]فردوسی‌پور در دورهمی:
در برنامه شما خانم‌ها و آقایون بی‌هیچ مشکلی کنار هم نشستند،
در سینماها هم همين طور ولي فضای ورزشگاه‌ها مناسب خانم ها نیست![/]
با سلام وعرض ادب و تبریک سال نو
شنیدم تو ورزشگاه مردا فحش وناسزا میگن .خب
اگه ورزشگاه خانوادگی بشه خب احتمالش زیاده دیگه کسی حرف زشتی نزنه .(خجالت نمیکشن؟!)شاید با خانوادگی شدن ورزشگاه این
ناسزا گفتنها ریشه کن شد .به نظر شما این شدنی نیست؟!
[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
دوستان خودتان هم خوب مي دانيد بحث ورزشگاه بسيار جنجال برانگيز است
بنابراين بهتر است اين بحث را براي تاپيك مخصوص واگذار كنيم
و مزه شوخي را با جدي از بين نبريم[/]
از هوو هرگز نترسد شیر زن
گر ببند خویش را بین کفن
خواب و آرام است او در زیر خاک
از هوو هرگز نسازد جامه چاک
از حسادت نیست در آن جا خبر
از تزاحم نیست در آن جا اثر
رَوح و ریحان است بهر مرد و زن
کی فتد در یند نان و بند تن
از هوو هرگز نترسد شیر زن
گر ببند خویش را بین کفن
خواب و آرام است او در زیر خاک
از هوو هرگز نسازد جامه چاک
از حسادت نیست در آن جا خبر
از تزاحم نیست در آن جا اثر
رَوح و ریحان است بهر مرد و زن
کی فتد در یند نان و بند تن
جهان پاک از این هردو ناپاک به!!
فردوسی در شاهنامه اش درباره ی برخی ! از زنان چنین سروده است : زن و اژدها هر دو در خاک ، به { مخفّف بهتر }
جهان پاک از این هر دو ناپاک ، به
می گویند { به طنز } : این بیت فردوسی که در میان مردم پخش میشه و یک روز که فردوسی میاد خونش ، می بینه اخم زنش درهمه . به زنش که سلام می کنه ، زنش بدون اینکه جواب سلامش رو بده ، با عصبانیت می گه : این شعر زن و اژدها چیه که سرودی ؟! { گویا زنش فقط از زن های همسایه شنیده بوده که شوهرت یه شعر گفته و زن رو کنار اژدها قرار داده } . فردوسی که مردی زیرک و حاضر جواب بود ، فورا می گه : من که چیز بدی نگفتم . من گفتم :
زن و اژدها هر دو پیغمبرند فرستاده ی حضرت داورند !
و زنش قانع و خوشحال می شه و به فردوسی می گه : سلام عزیزم ، به خونه خوش اومدی !:>:iran:
کاربر مهمان خوش آمدید
[="Tahoma"][="DarkGreen"]هر چي مي خوام
شوخي كنم شوخيم نمياد:khandeh:[/]
سلام
همین طوری جدی حرف بزنید آخرش هم یه شکلک خنده بذارید ما فکر می کنیم شوخی بوده ما نکته رو نگرفتیم
شوخی نیومدن خیلی خوبه..
شوخی های منو جدی میگیرن..جدی حرف زدنمو شوخی میگیرن..
به نظرم خوده طرف مشکل داره من که خودم میدونم کی شوخی گفتم کی جدی.:)) می خواست خودش عاقل باشه خخخخخ
بذارید من چند تا سوال طلبگی بپرسم
عمامه هاتون معمولا چند متر پارچه می برن؟ سنگین نیستن؟ گردنتون درد نمی گیره؟
معمولا یه عمامه دارید یا چند تا که اگه یکیش کثیف شد جا به جا کنید؟
شکل عمامه از کجا اومده؟ تو کشورهای دیگه هم به همین شکله یا مخصوص ایرانه که به لبنان هم صادر شده؟
قباهاتون رو معمولا از کجا می خرید؟ نه که منظورم باشه خودتون از کجا لباس می خرید؛ کجاها مخصوص خرید لباس طلبگی با کیفیت و خوش دوخت سراغ دارید، یا چطور میشه این مراکز رو پیدا کرد؟
تحت الحنک چیه؟ چطوری تلفظ میشه؟
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
صله رحم آن هم در دنياي سايبري امروزي كه
شكاف بين اقوام بسيار بزرگ است از اهميت زيادي برخوردار است
متأسفانه فردگرايي در زندگي ما ريشه دوانده است
بسياري از سفرهايي نوروزي براي فرار از ديد و بازديد و
مخارج سنگين زندگي پر تجمل و پر تكلف است
سلام بر
محافل بي ريا و بي تكلف حجره
سلام بر نيمروهاي بي ريا و خودماني[-(=d>
آي دي يا نام كاربري الرحيل كه طلاب براي خودشان مي گذارند يعني چه؟:)>-
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;975498 نوشت:
دورهمي پر
كلاغ پر
شب نشيني پر
گوشي همراه نپر
به شب نشيني زندان برم حسرت
كه نقل مجلسشان دانه هاي زنجير است[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
به قول ايلامي ها
اين هم ي بزم شونشيني
اونی که طلاب می گذارند رو نمیدونم.
اینی که ما گذشتیم قدیما قافله سالار که می خواست قافله رو حرکت بده برای اینکه مسافرا جا نمونن صدا میزد الرحیل! تو مایه های قم-تهران بدو جا نمونی.
ولی اکثرا یاد ندای ملک الموت می افتن 8-|
[="Tahoma"][="DarkGreen"] الرحیل;975504 نوشت:
خواب نوشین بامداد رحیل
[/]
بازدارد پیاده را ز سبیل
در روستاي ما مردي بود صداش ميزدند سبيل
هركسي مي خواست مراعات كنه و غيبت نكنه هر نشاني اي مي داد مردم نمي شناختند تا ناچار ميشد بگه منظورم آقاي سبيل است.
ايشان كه از دنيا رفتند روي سنگ قبرش مقابل اسمش در پرانتز نوشتند [HL]سبيل[/HL] تا معرف حضور اهالي باشد.
البته ما اسامي با مزه ديگري داشتيم
شوهر عمه من [HL][HL]كشك [/HL][/HL]بود اسمش
يكي از همكارانش [HL]كوكو[/HL] بود
راننده نيساني بود اسم قشنگي داشت: نيك بخت ولي كل اهالي صداش مي زدند [HL]ماكاراني[/HL]
و قس علي هذا
يادش به خير با كارواني رفتيم سوريه
مدير كاروان به دليل ارتباط زياد با روحانيون با اين كه سواد درست و درموني نداشت چندتا اصطلاح عربي هم ياد گرفته بود
بين آنها «علي ايّ حال» زياد خودنمايي مي كرد يك جمله مي گفت ي «علي اي حال» آن هم دست و پا شكسته كه من عاجزم از تلفظ ان مي گفت
زائران صداش مي زدند آقاي علي اي حال
تعريف و تمجيد كدخدا
رفته بودم روستايي تبليغ. با كدخدا گفتگو كردم از من خيلي خوشش آمد.
ميكرفن را برداشت و گفت: اهالي محترم ...توجه فرماييد يك روحاني براي تبليغ تشريف آورده اند مهربان، صميمي، با سواد و....بهتر از ايشان مي خواهيد تو قبرسون و تو ....:-b
:sham:
حاج آقا زخم معده داری؟!!
یکی از دوستان که در دستگاه قضاوت است و فردی بسیار اخلاقی و خود ساخته گفت: برحسب وظیفه با خودم گفتم امسال تبلیغ بروم به امام زمان (عج) مدیون نشوم. به سازمان تبلیغات شهري رفتم مردی با سبیل #چنگیزی آمد و از بین روحانيون كه براي تبليغ آمده بودند مرا برانداز کرد و پرسيد: برای تبلیغ اومدی؟!
گفتم: خدا قبول کنه.
داد زد و به مسئول دفتر گفت: اینو به کسی قول نده من اینو میخوام (یاد خرید برده و کاکا سیاه ها افتادم و جلوی خنده ام را گرفتم)
من خوشم نمي آمد مزاحم كسي شوم و به منزل مردم بروم به او گفتم: مزاحم نمی شم اگر مسجدی.. مدرسه ای ..کتابخانه ای.. باشه من آنجا می روم.
او با ناراحتي گفت: مگه من مرده ام باااااید حتما بریم خونه ما.
به رغم ميل باطنی با اصرار او مجبور شدم و قبول کردم. این مرد بر خلاف همه افرادی بود که طلاب می گویند میزبان است. تو منزل ایشان تنها او نماز مي خواند آن هم مجبوری پیش من.
به او گفتم: قبلا هم طلبه منزل شما برای ایام تبلیغ مییامد؟
گفت: اولین بار که آخوند جماعت تو خونه ما حاضر میشه بچه های من هم از دو فرسخی آخوند جماعت رد می شوند.
گفتم: امسال چی شده روحانی دعوت كرده ای؟!
گفت: راستش یک هیأت با دوستام زدم گفتند سازمان تبلیغات برای هیأت شکر می دهد ولی یک آخوند هم باید روش ببریم.
روز اول، يك دیس برنج اندازه خوراک سه نفر جلو من گذاشت.
با تعجب گفتم: این همه غذاااا را برای من کشیدی؟!
با تعجب نگاهي به بشقاب غذا كرد و گفت: ببخشيد کمه؟!
گفتم: نه، مگه چه خبره؟! بعد به شوخي گفتم من كه گاو نيستم مقدار کمی از آن را براي خود كشيدم او اصرار کرد باید بخوری نکنه دست پخت ما را دوست نداری؟!
گفتم: نه، دوست دارم! دستت شما درد نكنه.
گفت: آهان فهمیدم باید از رستوران غذا سفارش مي دادم؟
گفتم: من اصلا رابطه خوبي غذای رستوران ندارم مگر ناچار شوم.
كمي تأمل كرد و گفت: پس چیه چرا نمی خوری؟! نمي دونم شايدم آب به آب شده یا دلت برا زن بچه ات تنگ شده!
با لبخند گفتم: مگه می خوام خودکشی کنم که این همه بخورم دست شما درد نکنه. بعد یک لیوان نوشابه برام ریخت گفتم: دست گلتون درد نکنه، ولی من نوشابه نمی خورم!
گفت: تو هم مثل من زخم معده داری؟
گفتم: نه.
گفت: همه معادلات ذهنی منو داری به هم می زنی من شنیده بودم آخوندها خوووووب می خورند!!
....................
منبع: نرم افزار شوخ طبعي ها و حكايات طلبگي
سلام
خوبه تبلیغ کانال هم زدی که عضو شدیم خوب بود=d>
[="Tahoma"][="DarkGreen"]گفتگوي خودموني با خدا
از حاج آقا عبوديت پرسیدم حاج آقا چه کار کنیم گناه نکنیم؟ خائن بی حیا نباشیم؟
گفت: زیاد ذکر بگویید.
گفتم چه ذکری؟ چند تا؟ گفت هر چی به زبانت آمد، به دلت افتاد، ذکر یعنی یاد. مثلاً توی تاکسی، توی راه... یاد خدا باش مرتب بگو خدایا چه قدر خوبی، چه قدر خوبی، چقدر خوبی، ای خدا دوست دارم... دوست دارم... دوست دارم. اینها می شود ذکر، تعداد هم ندارد.
آن وقت می بینی همه روزت پر شده از ذکر خدا.[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;975697 نوشت:
قبلا هم اين متن را گذاشته بودم
ولي نمي دونم براي شما هم همين طوره يا نه
خيلي راحت و خودماني است[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]ديشب خواب ديدم رفتم بهشت
گفتم:خدايا چجوري با اين همه گناه منو بردي بهشت
ندا آمد
بنده خوبم تو عمرتو صرف معلولين کردي!!!
با تعجب گفتم:خدايا معلولين!!!
ندا آمد بله کر ولال هاي اين تاپيك !!!
همان ها که فقط نظاره گر بودند و دیگر هیچ...:khandeh:[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]يک باغ پر از فلفل سبز
پر از فلفل قرمز
فلفل قرمز تند تند
فلفل درختي
سس کچاپ تند،فلفل پشت درختا، حوري فلفلي، فلفل ، فلفل همه جا
.
.
.
.
.
امام جمعه دهلي در حال توصيف بهشت براي مردم هند:khandeh:[/]
خاطره حاج آقا شجونی از بازگو كردن لطيفه براي جنتي:
یک بار آقای جنتی مرا دید و گفت شجونی من مواضع تو را که می خوانم خوشم می آید.
گفتم آقای جنتی من فرزند انقلابم و از انقلاب دفاع می کنم. از شما هم دفاع می کنم.
گفت «از من؟ مگر درباره من چه می گویند که تو از من دفاع می کنی؟»
گفتم می گویند «اولین خواستگار حضرت حوا تو بودی! منتها چون سنت بالا بود او را به تو ندادند و آدم رفت و با حوا ازدواج کرد».
آیت الله جنتی هم شروع کرد به خندیدن.
گفت «دیگر چه می گویند؟»
گفتم می گویند «حضرت آدم به خدا گفت خدایا این پیرمرد کیست که اینجا می پلکد؟
خدا گفت این جنتی است قبل از من هم اینجا بود». باز هم خندید و گفت «دیگر چه می گویند».
گفتم می گویند «خدا رفت بهشت را بسازد دید تو در آنجا نشسته ای.
گفت تو کی هستی. و تو پاسخ دادی من جنتی هستم. لذا خدا بهشت را ساخت و اسم آن را جنت گذاشت».
باز هم خندید.
با هم بخندیم. به هم نخندیم
اسوه زندگي
دو كانال مفيد روان شناختي با رويكردي ديني
[="Tahoma"]
سلام و عرض ادب
تلگرام داره ف یل ت ر میشه؟شما کانال معرفی میکنید؟
[="Tahoma"]این تلگرام فیل تر شه بره پی کارش راحت میشیم...بخدا
[="Tahoma"][="DarkGreen"] guest;975703 نوشت:
معمولا در پيام رسان ها ادامه مي دهند[/]
سلام بر شما
خدا قوت
سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باشه إن شاالله
در پناه خدای متعال
[="Tahoma"][="DarkGreen"] خانوم خوب;975706 نوشت:
سلام
لا شرقيه لا غربيه
جواب نامه برقيه
جواب ارسال شده است[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]فردوسی‌پور در دورهمی:
در برنامه شما خانم‌ها و آقایون بی‌هیچ مشکلی کنار هم نشستند،
در سینماها هم همين طور ولي فضای ورزشگاه‌ها مناسب خانم ها نیست![/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"] خانوم خوب;975706 نوشت:
سلام عليكم
شما و همه كاربران و مؤمنين
سال و عمري با بركت و در پناه امام زمان داشته باشيد[/]
[="Tahoma"]بله شما درست میگید..حق با شماست ببخشید جسارت کردم و پرسیدم
[SPOILER]استاد منم یه چن وقت پیش به شما پیام خصوصی دادم ...میدونم ......
اگه میشه ج بدید..[/SPOILER]
استاد منم چند صفحه پیش یه سوال عمومی پرسیدم
اگه میشه ج بدید
سلام علیکم!
این صفاتی که برای معلولین گرامی بیان کردید نشان میدهد که فی الحال شامل حال آقایان سایت میشود!
آنها هم تقصیری ندارند! آقایان کلا بصری اند! دوست دارند بیایند مطالب شما را بخوانند و گمنام بروند! اشکالش کچاست؟!
این شعر قشنگ پایینی محلّات تامّل دارد استاد گرامی!
تقدیم به شما
* رویه پیشونیه فرشته ها نوشته هرکی دختر داره جاش وسطه بهشته (مشاهده کنید فرستنده های نامه هایتان را ! دقیقا وسطه اندرون بهشت هستید!)
* از آسمون میباره درّ و طلا و گوهر زر و سیم و نقره وقتی میخنده دختر
* تو شبایه تاریک ماه و ستاره دختر
* وقتی غم داره دلت،باهات میمونه دختر ... :goleroz::goleroz::goleroz::goleroz::goleroz::goleroz:
[="Tahoma"][="DarkGreen"] الرحیل;975712 نوشت:
پاسخ سؤال شما:
بله[/]
به نام خدا.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت جناب حامی عزیز. سال نو مبارک.
شخصا به صورت کلی با این پدیده فوتبال ( و نه ورزش فوتبال ) مخالفم و معتقدم ساخته شده برای تحمیق ملت و تخلیه آن انرژی که باید صرف فعالیت های دیگه بشه ( دست من بود کلا نمیذاشتم کسی بره ورزشگاه چه مرد چه زن ). اما این رو هم درک نمیکنم که چرا فضای ورزشگاه مناسب خانم ها نیست اما مناسب آقایان هست؟ ما فحش بشنویم مشکلی نیست؟ بعد خانم ها فحش نمیدن فقط افراد ذکور جامعه فحاش هستند؟ :-??
ستایشگر :Gol:
باررررررررررررررررررررریکلا!!=d>
%%-@};-:-h
با سلام وعرض ادب و تبریک سال نو
شنیدم تو ورزشگاه مردا فحش وناسزا میگن .خب
اگه ورزشگاه خانوادگی بشه خب احتمالش زیاده دیگه کسی حرف زشتی نزنه .(خجالت نمیکشن؟!)شاید با خانوادگی شدن ورزشگاه این
ناسزا گفتنها ریشه کن شد .به نظر شما این شدنی نیست؟!
با سلام و عرض ادب و احترام
چند تا باشگاه جمع می شن
پول و سرمایه می زارن
چند تاشون می رن جهانی
هیچ کدوم به هیچ جا نمی رسن
یه سری هم ورشکست میشن با کمک های دولت (پول ملت) سر پا می مونن
بعد می گن از نظر اسلام شرط بندی حرامه ...
تو مملکت اسلامی 100 هزار نفر دارن خیلی راحت وارد شرط بندی می شن که هیچ سودی براشون نداره و همش ضرر هست
حرف زدن خوبه ...
کو عمل
یه سری هم برای پرت کردن حواس مردم می گن چرا زن ها نمی رن ورزشگاه
هیچ کس نمی گه اصلا چرا باید یه همچین بساطی تو کشور اسلامی باشه...
اگه هدف ورزش کردن برای سلامتی هست
خوب ورزش کنید
چرا میلیارد میلیارد پول خرج سرگرم کردن ملت میکنید که یادشون بره دارید چه بلایی سرشون میارید!!!!
[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
دوستان خودتان هم خوب مي دانيد بحث ورزشگاه بسيار جنجال برانگيز است
بنابراين بهتر است اين بحث را براي تاپيك مخصوص واگذار كنيم
و مزه شوخي را با جدي از بين نبريم[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]شوخي
مزاح و طنز داريد بسم الله
حتي مي تونيد ورزش را با طنز ببينيد ولي بحث علمي خشك و جدي و مستقيم نكنيد[/]
البته تکراریه ولی یه واقعیته ;میپرسن تعطیلات عید رو چگونه گذراندی ;کنار پریز برق .خخخ
باسمه الذی اضحک و أبکی
نزد شیخ شهر شد بهر سؤال
بانویی با گریه و آشفته حال
گفت شیخا بعدِ مرگ من بگو
گر بیارد بر سرم شوهر هوو
من چگونه حال او گیرم ز قبر؟
بر هوو امکان ندارد هیچ صبر!!!
شیخ گفتا.....
پ.ن
به نظر شما شیخ چه گفتا؟
[="Tahoma"][="Black"] حبیبه;975823 نوشت:
گفت که پریشان نباش . چون شوهر زودتر از تو می میره laughing;))[/]
از هوو هرگز نترسد شیر زن
گر ببند خویش را بین کفن
خواب و آرام است او در زیر خاک
از هوو هرگز نسازد جامه چاک
از حسادت نیست در آن جا خبر
از تزاحم نیست در آن جا اثر
رَوح و ریحان است بهر مرد و زن
کی فتد در یند نان و بند تن
باسمه الحفیظ
فکر نکنم چون ممکنه بانوی قصه پیش بینی شیخ را غیب گویی تلقی کنه و مرتکب همسر کشی بشه
و خون شوهر به گردن جناب شیخ بیفته:)
باسمه الشافی
بانوی شعرم دچار آفت است
از تعقل بی گمان او راحت است
فکر او مسموم گشته از حسد
فکر بد کی پاک گردد در لحد؟
گفت پیغمبر(ص)که می میری چنان
که بُدی اندر حیاتت پیش از آن
گر تو نیکو بوده ای اندر حیات
نیک مانی همچنان بعد از ممات
ور بدی تو زندگیِّ تو بد است
حشر و نشرت لاجرم در آن حدّست
سلام من یاد این بیت افتادم:-w;;)@};-
زن واژدها هردو در خاک به
جهان پاک از این هردو ناپاک به!!
فردوسی در شاهنامه اش درباره ی برخی ! از زنان چنین سروده است : زن و اژدها هر دو در خاک ، به { مخفّف بهتر }
جهان پاک از این هر دو ناپاک ، به
می گویند { به طنز } : این بیت فردوسی که در میان مردم پخش میشه و یک روز که فردوسی میاد خونش ، می بینه اخم زنش درهمه . به زنش که سلام می کنه ، زنش بدون اینکه جواب سلامش رو بده ، با عصبانیت می گه : این شعر زن و اژدها چیه که سرودی ؟! { گویا زنش فقط از زن های همسایه شنیده بوده که شوهرت یه شعر گفته و زن رو کنار اژدها قرار داده } . فردوسی که مردی زیرک و حاضر جواب بود ، فورا می گه : من که چیز بدی نگفتم . من گفتم :
زن و اژدها هر دو پیغمبرند
فرستاده ی حضرت داورند !
و زنش قانع و خوشحال می شه و به فردوسی می گه : سلام عزیزم ، به خونه خوش اومدی !:>:iran:
شیخ گفتا عمر او بیش و کمی است
چون بدون تو تمامش ماتمی است!!8->:-??#-o
این که درپیشش نباشی برزخ است
ازکنارش رفته باشی دوزخ است!!
راحت و آسوده سر بالین بنه
دختران دم بخت آمین بده!!#-o
درهراس افتاده ام روحش دود!!:-t[-O
مثنوی را جانب قبرش کشد!!
الفرار از این حسادت های ما~x(
صدفرار از شعر و طنز آوای ما
الغرض نسل هوو ها گور باد!!
یک زن اول بماند سور باد!!
سور:جشن و شادی
:-h@};-
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حبیبه;975860 نوشت:
شيخ درباره حسادت قبل از مرگ زن چيزي نگفته؟happy[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]از مشاركت شما در تاپيك بي نهايت تشكر مي كنم@};-=d>=d>[/]
انشاء الله هر کی که فکر میکنه هوو دوست نداشتن از سر حسادته شوهرش هوو بیاره سرش ببینم از حسادته .
استاد حامی دکتر فرهنگ هلاکویی با اینکه قبول داره روحیات زن ومرد با هم کمی فرق داره ولی ابدا چند همسری
رو قبول نداره و اون رو خیانت در حق عشق و همسر (زنش)میدونه .لطفا شما اثبات بفرمایید که نظر دکتر
هلاکویی اشتباه البته با دلیل ومنطق .
به نظر من زن هم غیرت داره رو همسرش نه حسادت .