جمع بندی جنگ نرم خطرناک تر از جنگ سخت

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جنگ نرم خطرناک تر از جنگ سخت

سلام....رهبر ملت تو سخنرانی هاشون یا همچنین مسئولین و سخنرانان کشور، من زیاد به گوشم می خوره این سخن رو مطرح می کنن که جنگ نرم خطرناک تر و خطیر تر از جنگ سخت هست و حتی مثال می زنن، جنگ هشت ساله با صدام رو به عنوان یک جنگ سخت و می گن ما به مراتب در جتگی دشوارتر و سخت تر از جنگ هشت ساله هستیم!!...خوب والا من روی این سخنان مسئولین و رهبر زیاد تمرکز نکردم، به این معنی که بررسی نکردم که دقیقا و صد درصد منظورشون از این سخن چیه...یعنی چی جنگ نرم، خطیر تر از نگ سخت و هشت سال جنگ با صدام هست، یعنی مطمئن نیستم....اما تا اونجا که یک چیزایی فهمیدم، به نظرم، این اظهار نظر و سخن، بسیار مفتضحانه و رسوا کننده هست و مایه تاسف هست واقعا!!!...یعنی از هر زاویه که نگاه می کنم می بینم چقدر این اظهار نظر مفتضحانه هست برای دولت...البته عرض کردم که من، صد درصد مطمئن نیستم که منظور از این کلام در بیان مسئولین و رهبر چیه....پس به همین خاطر این تاپیک رو ایجاد کردم تا دیدگاهم رو تصحیح کنم در این باره...پس سوال...
منظور از جنگ نرم و اینکه جنگ نرم از جنگ سخت، دشوار و خطرناک تره، در بیان و کلام رهبر و دیگر سخنرانان و مسئولین چیه؟
و آیا واقعا جنگ نرم برای ما،خطرناک تر و دشوار تر از جنگ سخته؟

ممنون

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

پرسش:
[=book antiqua]منظور از جنگ نرم و اینکه جنگ نرم از جنگ سخت، دشوار و خطرناک تر است چیست؟ و آیا واقعا جنگ نرم برای ما،خطرناک تر و دشوار تر از جنگ سخت است؟

پاسخ:
سلام و ادب@};-

قبل از ورود به اصل پاسخ، نکاتی را مقدمتاً عرض می کنم:

اولاً مبحث جنگ نرم، تعریف، تاریخچه، اقسام، اهداف، ابزار و کارکردها و آسیبهای آن، بحث بسیار مفصلی است که در این مجال کوتاه نمی گنجد برای آشنایی با ابعاد وسیع و گسترده آن می بایست به منابع مرتبط با موضوع، اعم از کتب و مقالاتی که در این خصوص نگارش شده مراجعه کنید.

ثانیاً تاریخچه جنگ نرم را نمی توان به سالهای اخیر محدود نمود بلکه در طول تاریخ این حکایت (فتنه و فریب و سلطه) در جریان بوده است، بعبارتی در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا كه جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می‌گرفته تا از شورش‌هایی كه در مناطق تسخیر شده به‌وجود می‌آمده، جلوگیری شود. دو نمونه زیر گواه همین مطلب است؛ 1. در زمان مغول؛ زمانی كه چنگیزخان قصد حمله به منطقه‌ای را داشت، موجی از هراس در آن كشور پخش می‌شد. تجّاری كه از مناطق تحت كنترل چنگیزخان می‌آمدند، برای دیگران تعریف می‌كردند كه او چگونه با مردم برخورد می‌كند و كشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت كند، نابود می‌شود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیه‌ی مردم شكسته شده بود. 2. رومیان و یا اسكندر؛ از مناطقی كه در جنگ‌ها عبور می‌كردند، خودها و زره‌های بزرگی را كه چند برابر انسان معمولی بود طراحی كرده و آن‌ها را عمداً در مسیر جا می‌گذاشتند تا لشكریان مقابل، تصور كنند سربازان آن‌ها غول پیكرند و عملاً روحیه‌ی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می‌دادند. بنابراین هر حركتی كه روحیه‌ی یك ملت را هدف گرفته و ذهن و روحشان را تحت الشعاع خود قرار دهد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است. البته تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در دوران گذشته و عصر معاصر یافت، تفاوت در ابزارها و روشهای آن است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تاثیرگذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد، تسلیم دشمن شده و یا در مسیر خواسته های او گام بردارد.(1)

ثالثاً توجه به دو مفهوم قرآنی "فتنه" و "قتل" و تفاوت آنها، تا حدود زیادی تفاوت جنگ نرم با جنگ سرد و خشن و پراهمیت و خطیر بودن و بزرگتر و شدیدتر بودن جنگ نرم نسبت به جنگ سرد را بیش از پیش برای ما روشن می سازد، آنجاییکه می فرماید: [=book antiqua]«وَالفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتل؛»(بقره، 191) و [=book antiqua]«وَالفِتنَةُ أکبَرُ مِنَ القَتل»(بقره، 217) این مسأله حتی بنحو فطری از دید بشر نیز مخفی نمانده، حتی خانواده ها قبل از اینکه فرزندانشان به سن رشد لازم برسند و آگاهی ها و توانایی های لازم برای دفاع شخصی در برابر نیروهای مهاجم (هجوم سخت) را بیابند، از همان اوان کودکی به ایشان خطرات فتنه و فریب گوشزد شده و پرهیز از ارتباط و گوش سپردن به فریبکاران توصیه می شود، گرچه این تعالیم، آموزشها و آگاهی ها ناقص و ناکافی باشند. اما پیش از دیگر آگاهی ها مورد توجه قرار می گیرند. نمونه بارز آن قصه "شنگول و منگول" است که عموم خانواده ها بارها و بارها برای فرزندانشان تعریف نموده و خطر فتنه و فریب فریبکاران را گوشزد نموده اند. و ماهیت داستان نیز بخوبی دامنه آسیب و خطر جنگ و هجوم نرم را آشکار می سازد.

پس از این مقدمه، سعی خواهم کرد بنحو اختصار نکاتی را در پاسخ به پرسش شما مبنی بر چیستی جنگ نرم و ابعاد و دامنه تهدید و آسیبهای آن در مقایسه با جنگ سرد بیان کنم:

الف- تعریف جنگ نرم: جنگ ها با توجه به معیارهای مختلف به انواع مختلفی تقسیم می شوند: که می توان به جنگهای عادلانه و غیرعادلانه؛ جنگ های محلی، منطقه ای، فرامنطقه ای و بین المللی؛ جنگهای منظم و نامنظم؛ جنگهای هسته ای و غیرهسته ای و در موضوع بحث، جنگهای سخت و نرم اشاره نمود.(2) جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح استفاده می‌شود. گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می‌ برد. در تمامی اصطلاحات بالا (همخانواده های جنگ نرم) هدف مشترک، تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است.(3)

ب- ماهیت و ساختار جنگ نرم: در جنگهای نرم، بر خلاف جنگ سخت و نیمه سخت (جنگ سرد) لااقل در مراحل اولیه جنگ، هیچ منازعه ی فیزیکی و سختی صورت نمی گیرد. جنگ نرم از سنخ جنگ فرهنگی است. ابزار و ادوات جنگی در این نوع جنگ از سنخ ابزارهای فرهنگی، فکری، اندیشه ای و مَنشی اند و نه ابزارها و وسایل نظامی، دشمنان در جنگ نرم بدنبال تسخیر باورها و ارزشهای یک ملت اند. تصرف قلبها و مغزها هدف اصلی جنگ نرم است و وقتی به هدف نایل شوند، در حقیقت جبهه مقابل را به جبهه خودی تبدیل کرده اند و در چنین صورتی اصولاً نیازی به تسخیر نظامی کشور و یا دخالت رسمی و مستقیم در تغییر نظام حاکم بر آن نیست. بلکه این اهداف را خود آن ملت، که همگی یا بخش عمده ای از آنها در اثر جنگ نرم (روانی) به به جبهه ی دشمن پیوسته اند، تأمین می کنند، احیاناً اگر (در مقاطع و گامهای بعدی) نیازی به جنگ سخت باشد، با کمترین مقاومت از سوی کشور هدف روبرو خواهند شد و با هزینه ای بسیار اندک به هدف اصلی خود نایل می شوند.(4)

ج- پیشینه جنگ نرم: در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری "لخ والسا" در جنبش کارگری این کشور در سال 1984 تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی براندازی نرم به مسئله جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. استعمارگران از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی، به جای واژه خشن جنگ نرم یاد می نمایند. انقلاب های مخملی یا "انقلاب های رنگی" و "گلی" از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل می‌شود. انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پسا کمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی "والسلاوهادل" رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود، وارد ادبیات سیاسی شد. مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیره‌ای در طی یک دوره شش هفته‌ای از 17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 در این کشور موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیره‌ای در صربستان طی دو مرحله 1997 - 2000 ، گرجستان 2003 ، اوکراین 2004 و قرقیزستان 2005 ادامه یافت.(5)

د- ابزار و روشها و خطرات و آسیبهای جنگ نرم: تجربه تاریخی نشان داده است که جنگ سرد (جنگ های سخت و نیمه سخت) کارایی چندانی ندارند. تأثیرگذاری آنها کوتاه مدت و و لغزنده بوده و معمولاً هزینه های فراوانی برای مهاجمان در پی دارند. به همین دلیل استعمارگران به این نتیجه رسیده اند که اگر بخواهند بطور کامل بر مخالفان خود غلبه کنند و سیطره ی طولانی مدت خود را حفظ کنند، باید شیوه ی استعماری خود را تغییر دهند. دلایلی که گواه بزرگتر و شدیدتر و کارا و اثرگذارتر بودن ابزارها، روشها، دستاوردها و دامنه خطرات و آسیبهای ناشی از جنگ نرم است به قرار زیر است که در ادامه بصورت مقایسه ای به مواردی اشاره می کنیم:

1. دستاوردها در جنگ سرد نوعاً در سطح جابجایی حاکمان و کارگزاران سیاسی باقی می ماند اما در جنگ نرم به عمق باورها و ارزشهای یک ملت نفوذ می کنند، حداکثر تأثیرگذاری جنگ سرد در سطح نخبگان سیاسی است اما در جنگ نرم، گستره ی تأثیرگذاری در همه سطوح و لایه های اجتماعی یک جامعه است. تأثیر جنگ نرم تأثیری دائمی و زوال ناپذیر است، کسانیکه در دام دشمنان می افتند و باورها و ارزشهای آنان دگرگون می شود، به آسانی قابل اصلاح و بازگشت نیستند، در برخی موارد بازگردندان آنها تقریباً محال و ناشدنی است.

2. هدف نهایی جنگ های سخت، تصرف زمین و منطقه جغرافیایی است که معمولاً با مقاومت شدید مردم مواجه می شود و به همین دلیل دوام چندانی ندارد، و در صورت طولانی شدن مدت زمان تهاجم، بالاخره در هم خواهد شکست؛ در حالیکه در جنگ نرم، بدلیل مخفیانه و نامرئی بودن، نه تنها مقاومت چندانی در برابر مهاجمان صورت نمی گیرد، بلکه علاوه بر دوام بیشتر در صورت موفقیت، ماندگاری و تأثیرگزاری آن نیز بسیار بادوامتر است.

3. نیروهای مهاجم در جنگ سخت، معمولاً با نیروهای ورزیده و کارکشته ی نظامی روبرو می شوند، فلذا تلفات مهاجمان نیز سنگین بوده و اهداف به سختی پیش می رود. اما در جنگ نرم خط مقدم جبهه ی کشور مورد هجوم را افرادی ضعیف و عمدتاً ناآگاه و غیرمسلح (فاقد آمادگیهای دفاعی) تشکیل می دهند. از اینرو خیلی سریعتر و آسان تر جذب نیروهای مهاجم می شوند و در اکثر موارد خواه ناخواه جزو پیاده نظام مهاجمان در برابر نیروهای خودی عمل می کنند.

4. کسانیکه در جنگهای سخت در مقابل دشمنان و مهاجمان کشته می شوند، معمولاً افرادی قهرمان و مقدس خواهند شد و روح مقاومت را جان مردم زنده نگاه می دارند در حالیکه تلفات انسانی در جبهه جنگ نرم نه تنها رنگ تقدس و نیرو بخشی ندارند بلکه برعکس آثار کاملاً مخرب و تضعیف کننده ای بجای می گذارند.

5. در جنگ نرم که هدف مهاجمان، تغییر حکومت از طریق تغییر الگوها و ارزشهای مردم است، در صورت موفقیت، التزام آنها به نظام ارزشی و ساختارهای سیاسی و قالبهای حکومتی، خود به خود سست خواهد شد و بعد از آن مردم در برابر ساختارشکنی های اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، که با سیاست گذاری اتاقهای فکر جبهه مهاجم و توسط ایادی آنها در بطن و متن جامعه تزریق می شود حساسیت نخواهند داشت و به تبع آن الگوهای رفتاری جدیدی بر جامعه حاکم خواهد شد.

6. یکی از ویژگیهای جنگ نرم، تدریجی، پنهانی و مخفیانه بودن آن است. به همین دلیل، تشخیص آن، به ویژه در مراحل اولیه نیاز به بصیرت و روشن بینی خاصی دارد. خطر اصلی جنگ نرم هم از همین جهت است که بسیاری از مردم و حتی تصمیم گیران سیاسی و فرهنگی جامعه، متوجه آن نمی شوند و حتی حاضر نیستند وجود آن را بپذیرند. به همین دلیل، در مقابل کسانی که از وقوع چنین جنگ و تهاجمی سخن می گویند،(6) مقاومت کرده آنان را به "توهم جنگ" و "توهم توطئه" متهم می کنند.

7. افزون بر همه اینها، باید دانست که تئوریسین های نظامی و اطلاعاتی و سیاسی غرب به این نتیجه رسیده اند که یک جنگ سخت همه جانبه، علیه جمهوری اسلامی ایران یا امکان ندارد و یا بی فایده است. مارک پالمر، از اعضای برجسته کمیته خطر جاری (7) به صراحت مخالفت خود را با حمله نظامی آمریکا و غرب علیه جمهوری اسلامی اعلام می کند و معتقد است: ویژگیهای ژئوپولوتیک و فرهنگی، منابع طبیعی، نیروی انسانی و امکانات نظامی جمهوری اسلامی ایران بگونه ای است که امکان پیروزی در هرگونه عملیات نظامی علیه آن، نزدیک به صفر است.(8) وی تأکید می کند تنها راه مبارزه با ایران، مبارزه ی نرم است و به تصمیم گیران و سیاستمداران غربی توصیه می کند که دکترین های جنگ نرم را علیه ایران بکار گیرند. کمیته خطر جاری نیز تنها راه تغییر نظام جمهوری اسلامی را استفاده از استراژی موسوم به "دلتا" _ که محور آن، استفاده از دکترین های مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی های مدنی است _ می داند.(9)

8. بعلاوه در جنگ و تهاجم نرم بر خلاف جنگ سرد، محور و میدان تهاجم دشمنان و مهاجمان نامعلوم و نامشخص و بعبارتی خاموش است. یعنی حکومت و مردمی که مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند نمی دانند در کدام خط عملیاتی و با چه کم و کیفی مورد تهاجم قرار می گیرند و بدلیل خاموش و بی صدا بودن حتی زمان هجوم نیز نامعلوم است، همین امر موجب می شود که در اکثر موارد، حکومت و نخبگان و مردم جامعه مورد هجوم، نتوانند سیاست روشن و مشخصی را در برابر سیاست فریب و تزویر تهاجم و جنگ نرم اتخاذ کنند. البته ناگفته نماند بدلیل جامعیت اسلام اگر حاکمان و نخبگان و مردم با روحیه ای انقلابی به اصول و ارزشهای دین و دستورات بی بدیل دین اسلام و تمسک به خط ولایت و خط مقاومت تمسک جویند، بی شک دشمن در فقره جنگ نرم نیز طرفی نخواهد بست و قطعاً بنا بوعده های الهی در تحصیل اهداف شومش ناکام مانده، شکست خواهد خورد.

تاریخ اسلام سرشار از فراز و فرودهایی است که جبهه حق در برابر جبهه باطل به خود دیده است، در مواقعی که جبهه حق (خواص و عوام) با بصیرت و هوشیاری حول محور ولایت، اجتماع نموده اند جبهه باطل، نه در مشی جنگ سرد و نه در جنگ نرم هیچ توفیقی نداشته، لکن در مواقعی که جبهه حق بصیرت از کف داده و از خیمه ولایت فاصله گرفته اند فتنه گران در لباسهای نوینی، فتنه سامری جدیدی را رقم زده و شکست های مکرری را بر جبهه حق تحمیل کرده اند. نمونه های آن بسیار است که به چند نمونه در تاریخ اسلام اشاره می کنیم:

- فتنه جمل و راه اندازی جنگ که سرآغاز آن با جنگ روانی و جنگ نرم (کفن عثمان) آغاز شد و بسیاری را از این طریق فریفته و در برابر جبهه حق امیرمؤمنان علی (ع) گردآوردند.
- فتنه صفین که با شیطنت عمروعاص، آنجا که در جنگ سرد توفیقی نیافتند و در آستانه شکست قرار گرفتند قرآنها را بر نیزه نموده و جنگ نرم و روانی را در برنامه خویش قرار داده و موجب تفرقه و جدایی جبهه حق علی (ع) شدند.
- جنگ نرم و روانی معاویه بر علیه حقانیت امام علی (ع) که با شیوه های جنگ روانی زمینه هایی را به مردم شام و ممالک اسلامی و حتی بسیاری از شیعیان القاء نمود تا جاییکه بسیاری به خون امیرمؤمنان علی (ع) تشنه بودند، و به سهولت، پرافتخارترین صحابی پیامبر، برادر و داماد نبی اکرم و جانشین برحقش را سب و ناسزا می کردند تا جاییکه وقتی حضرت (ع) در محراب مسجد به شهادت رسید بسیاری گفتند: مگر علی نماز هم می خواند؟؟!!
- جنگ روانی و نرم و فتنه گری های معاویه در جریان نفوذ و استحاله فرماندهان و خواص سپاه امام حسن (ع) بگونه ای که چنان وضعیت خلافت امام (ع) و حامیان وی تضعیف شده بود که به اقتضاء مصالح و برای حفظ جان و مال و ناموس شیعیان، امام (ع) مجبور به قبول صلح گردید.

اساساً لازم بذکر است بدانیم در طول تاریخ اسلام و حتی در تاریخ معاصر، دشمنان و مهاجمان و جهان استکباری غرب، در زمینه ی جنگ سرد (سخت) تجربه ی چندان موفقی نداشته، اما در زمینه جنگ نرم، تجربه های موفق و تاریخی در اختیار دارد؛ از جمله تجربه اندلس، جنگ نرمی که غرب، علیه اندلس اسلامی راه انداخت و موجب شد تمام آثار اسلامی ان دیار از بین برود، سرزمینی که در طول هفت قرن، در همه شئون در اوج بود، در اثر جنگ نرم و تغییر ذهنیت مردم و ایجاد شبهه در باورها و ارزشهای انان، بطور کامل به تسخیر غرب درآمد و همه سوابق درخشان و تمدن و فرهنگ فروزان آن، به تاریخ پیوست.(10) و امروز نیز همین حکایت و داستان توسط استکبار جهانی و ایادی ان در منطقه در جریان است و اگر بهوش و بصیر و همراه خیمه ولایت نباشیم، بدون شک، تاریخ تکرار خواهد شد!

موفق باشید@};- ...

پی نوشتها________________________________________
1. برگرفته از مقاله: جنگ نرم در دنیای امروزی، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت، با کمی تصرف.
2. شریفی، احمد حسین، جنگ نرم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، سال 91، ص 25-26.
3. برگرفته از مقاله: جنگ نرم چیست؟، موسسه تبیان.
4. جنگ نرم، پیشین، ص 25-26، با تغییر و تصرف.
5. برگرفته از مقاله: جنگ نرم چیست؟، موسسه تبیان.
6. پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری، آرشیو بیانات، 1388/06/14، در دیدار با جمعی از شعرا.
7. برای آشنایی با این کمیته و اهداف و برنامه های آن، ر.ک: عبدالله خانی، علی، رویکردها و طرح های آمریکایی در باره ایران، مؤسسه ابرار معاصر، تهران، 1385، ص 40 - 49.
8. همان، بنقل از جنگ نرم، پیشین، ص 36.
9. جنگ نرم، پیشین، ص 26-36، با تغییر و تصرف.
10. همان، ص 37، با کمی تغییر و تصرف.

موضوع قفل شده است