جمع بندی فلسفه عزاداری و گریه

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسفه عزاداری و گریه

سلام...
یک بحثی دارم که چند ماه یا هفته پیش هم تقریبا مشابه اش رو مطرح کرده بودم و کارشناس هم پاسخ دادن، ولی فرصت نشد که حتی من پاسخ رو درست مطالعه کنم چه برسه به اینکه پاسخ احتمالی بدم به اون تا اینکه دیگه تاپیک جمع بندی و بسته شد و اینا...پس بهتر دیدم دوباره یک تاپیک تقریبا مشابه رو ایجاد کنم و اینبار با دقت و فرصت بیشتر پاسخ رو بخونم و اگر لازم شد پاسخ ها و سوالاتی رو در ادامه مطرح کنم.
روایات کمی نداریم که ادعا می شه از ائمه به ما رسیده که در اونها به عزاداری و گریه و زاری کردن برای ائمه به خصوص امام حسین سفارش شده...و فارق از این روایت، کلا در تشیع گریه و زاری و زنجیر زدن و نوحه خوندن برای امام حسین و ائمه دیگر، جایگاه مهمی داره و علمای ما هم از مسایل منع نمی کنن هیچ بلکه خودشون هم در این جور مراسما شرکت می کنن....حالا سوالم اینه که در بهشت چه دگرگونی و چه تحولی رخ می ده که ما دیگه نوحه و گریه و زاری و اندوهی در اون از جهت واقعه عاشورا و مصیبت های ائمه نداریم...یعنی در بهشت مصیبت ها و واقعه عاشورا فراموش می شه؟یعنی زجر و درد و مظلومیت امام حسین و اهلش در واقعه ی عاشورا فراموش می شه؟ ؟نکنه ما قرق در خوشی ها و شهوات در بهشت بشیم، نکنه حوری یا حوریان، شراب و عسل و میوه های بهشتی، ما رو سرگرم خودشون کنن و ما مصیبت های امام حسین و امام علی رو فراموش کنیم؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

پارسا مهر;951161 نوشت:
در بهشت چه دگرگونی و چه تحولی رخ می ده که ما دیگه نوحه و گریه و زاری و اندوهی در اون از جهت واقعه عاشورا و مصیبت های ائمه نداریم...یعنی در بهشت مصیبت ها و واقعه عاشورا فراموش می شه؟یعنی زجر و درد و مظلومیت امام حسین و اهلش در واقعه ی عاشورا فراموش می شه؟ ؟نکنه ما قرق در خوشی ها و شهوات در بهشت بشیم، نکنه حوری یا حوریان، شراب و عسل و میوه های بهشتی، ما رو سرگرم خودشون کنن و ما مصیبت های امام حسین و امام علی رو فراموش کنیم؟

همان طور که خودتان هم اشاره فرمودید عزاداری و گریه بر سیدالشهدا(ع) به عنوان یک تکلیف مستحب و موکّد در بهشت نخواهد بود چرا که:

اولا: در بهشت مطلقا تکلیفی وجود ندارد، اصلا این احکام پنجگانه: واجب، مستحب، مباح، مکروه، و حرام متعلق به دنیا و دار تکلیف است، لذا عزاداری و گریه به عنوان یکی از مستحبات مطلقا در بهشت وجود ندارد.

ثانیا: در بهشت هیچ حزن و اندوهی نیست، همانطور که آیات مختلف قران کریم به این مسئله اشاره دارند(بقره:277؛ آل عمران:170)

ثالثا: علت اینکه در روایات اینقدر بر گریه سفارش شده است و ائمه(ع) نیز عزا می گرفته و به آن تشویق می کرده اند این است که عاشورا یک مکتب عقلی و فلسفی است که می بایست در میان مردم تا قیامت باقی بماند، اما هر مکتب عقلی برای ماندگاری باید با عاطفه انسان پیوند بخورد، یعنی عشق و محبت و شور و حرارتِ آن است که ضامن بقاء آن مکتب است.
اگر قرار بود هر سال عاشورا جلسه بگیرند و یک نفر سخنران بیاید و عاشورا را با بیان عقلی، و زبان خشک فلسفی تجزیه وتحلیل کند مطمئنا این مسئله به 100 سال نمیکشیدکه فراموش میشد، این پیوند عاطفی به این مسئله است که آن را ماندگار کرده است.

پس عاشورا دو بعد دارد:
بُعد عقلانی که محتوای این پیام است و بدون آن عاشورا یک مکتب انسان ساز، و هدایت کننده نخواهد بود.
بُعد عاطفی که ضامن حفظ و ماندگاری این پیام است، و بدون آن، بُعد عقلانی که کارایی دارد باقی نخواهد ماند.

بدون اولی این مکتب بی محتوا می شود، و بدون دیگری این مکتب باقی نمی ماند، این که پیامبر(ص) می فرمایند:
«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛ به درستی که در قتل حسین(ع) حرارتی است در دلهای مومنین که هرگز سرد نمیشود»(محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج10، ص318) نشان از اهمیت این حرارة و شور در بقای این مکتب در قلوب مومنین دارد.

بنابراین تأکید بر عزاداری سیدالشهدا و استحباب موکُد آن به خاطر برخی ضرورت ها و نقش تکوینی آن است که در آخرت دیگر وجود ندارد.

اما در خصوص اینکه در بهشت مصیبت های سیدالشهدا(ع) از یاد بهشتیان می رود یا چطور است که دیگر عزاداری نیست باید عرض کنم:

الف) ببینید این گریه بر سیدالشهدا(ع) گریه برای خود آن حضرت(ع) نیست آنچنان که برخی گمان کرده اند و بعد اشکال کرده اند که حضرت(ع) که الان دردهایش تمام شده و در بهشت سکنی گزیده است، پس گریه برای چه؟! این ها غافلند که در حقیقت این گریه بشر، گریه برای خودش است.گریه جدایی و فراق بین عاشق و معشوق است، گریه بای این است که ره گم نشود، شعله ای که امام حسین(ع) روشن کرده خاموش نشود، وگرنه همه میدانند که امروز امام حسین(ع) در بهترین نعمت ها و دشمنانش در بدترین عذاب ها هستند.

همان طور که انسان وقتی برای عزیزان از دست رفته اش گریه می کند، به خاطر این فراق و جدایی گریه می کند، به همین خاطر کسی که فرزندش ازدنیا رفته و گریه میکند، اگر دوباره به وصال هم برسند، یعنی فرزندش زنده شود، یا او با رحلت به فرزندش ملحق شد دیگر دلیلی برای گریه وجود ندارد!
بنابراین وقتی ما در بهشت به وصال سیدالشهدا(ع) میرسیم و ایشان را در کمال نعمت بین اصحاب و یارانشان می بینیم دلیلی ندارد که دور امام حسین(ع) که خود آنجا صحیح و سالم است جمع بشویم و روضه بخوانیم و گریه کنیم!

ب) سنخ گریه بر سیدالشهدا(ع) با گریه های دیگر به خاطر داغ عزیزانی که از دنیا رفته اند فرق می کند، من این گریه را دوست دارم، اصلا حزن و اندوه برایم تلقی نمی شود که اگر در بهشت باشد با نبود حزن و اندوه معارض باشد، یعنی اصلا گاهی خود انسان دنبال بهانه می گردد برای این گریه، دنبال یک روضه ی خوب! به خاطر آرامشی که به انسان می دهد. مثل گریه مناجات با خدا، اصلا جنسش گریه ای که موجب ناراحتی باشد نیست!
بر خلاف گریه بر داغ عزیزان که خب گریه ی خوبی نیست و انسان هرگز خواستار چنین گریه ای نیست، دنبال تحقق شرایط برای چنین گریه ای نیست، اما گریه بر امام حسین(ع) اصلا فرق می کند، قابل وصف نیست، خود انسان طالب آن است. لذا اگرچه در بهشت به عنوان تکلیف یا عبادت مستحبی نیست، اما اینکه کسی در بهشت با دیدن امام حسین(ع) اشک بریزد ممکن است از سر شوق وصال و شدت عشق و دیدن اسطوره صبر و مقاومت باشد، نه اینکه واقعا از این گریه ناراحت باشد، طبق آنچه که عرض شد حزن و اندوهی در بهشت نیست

جمع بندی و نتیجه گیری:
اگر بخواهیم طبق قاعده سخن بگوییم خلاصه حرف ما این میشود که گریه برامام حسین(ع) در بهشت دو حالت دارد:

1- اگر مصداق حزن باشد قطعا در بهشت نیست، بنابراین چرایی آن اینگونه است که یا باید انسان آن را فراموش کند(دلیل نقلی بر آن نیافتیم) یا اینکه دیدن خود امام حسین(ع) و وصال آن حضرت(ع) مایه خاموشی این حزن خواهد بود.(که تقریب آن در نکته «الف» بیان شد)

2- اگر مصداق شوق باشد: خب در این صورت عیبی ندارد که در بهشت هم این اشک شوق باشد و با بهشت سازگار است.(که تقریب آن در نکته «ب» بیان شد)

در پناه حق

باسلام

به مطالب جناب مسلم این رو هم بنده اضافه کنم که حتی بعد از ظهور امام زمان علیه السلام، دیگر مجالس عزاداری عاشورا و... برگزار نمیشود یا بدین شکل امروزی نخواهد بود چون:

1- خود امام حسین علیه السلام هم به این عالم خواهند آمد لذا فراق و عزای ایشان بی معنی خواهد بود!

2- بیان بُعد سیاسی قیام امام حسین در زمان حکومت امام زمان، کاربرد ندارد!

3- در آن زمان بیشتر بُعد فدا شدن امام حسین در راه معشوق حقیقی یعنی خداوند، مورد توجه قرار میگیرد!

و.......

چه سوال عجیبی پرسیدی دوست عزیز. نظرم من اینه که ما در این دنیا درک درستی از حقایق نداریم. و با مرگ و رفتن به اون دنیا تازه حجابها میره کنار و ما درک درست پیدا میکنیم . هر عملی رو واقعا درک میکنیم و پیامدهاشو چه مثبت و چه منفی. و تازه شاید اون موقع بتونیم عاشورا احساس و فک اون بزرگان رو تو اون شرایط درک کنیم که چی بوده .و نه لزوما فراموش کردن.بهشت فقط خوردن و پوشیدن و تنبلی نیست. به نظرم بهشت ی درک عمیق باشه . چون تمام این لذت ها تو دنیا هم هست و میشه بهش رسید. شایدم من درست نمیگم کارشناسان عزیز لطفا راهنمایی کنید.

fateme 88;951824 نوشت:
نظرم من اینه که ما در این دنیا درک درستی از حقایق نداریم. و با مرگ و رفتن به اون دنیا تازه حجابها میره کنار و ما درک درست پیدا میکنیم . هر عملی رو واقعا درک میکنیم و پیامدهاشو چه مثبت و چه منفی. و تازه شاید اون موقع بتونیم عاشورا احساس و فک اون بزرگان رو تو اون شرایط درک کنیم که چی بوده .و نه لزوما فراموش کردن


قطعا همینطور است، اصلا آخرت تجسم دنیای انسان است، و تمام رفتارهای انسان چه خوب و چه بد به صورت ملکوت و باطنشان آشکار و حاضر خواهند شد: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ»؛ روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك و بد انجام داده، حاضر مى‏ بيند(آل عمران:30)

اتفاقا بنده مطلب شما را در ورد تایپ کردم، اما سپس از ارسال آن خودداری کردم تا پاسخ طولانی نشود، وگرنه قطعا ملکوت و باطن و حقیقت این گریه ها و عزاداری ها در آخرت آشکار خواهد شد، و فراموشی به این معنا هرگز اتفاق نخواهد افتاد.

یحبّونه;951802 نوشت:
به مطالب جناب مسلم این رو هم بنده اضافه کنم که حتی بعد از ظهور امام زمان علیه السلام، دیگر مجالس عزاداری عاشورا و... برگزار نمیشود یا بدین شکل امروزی نخواهد بود چون:

1- خود امام حسین علیه السلام هم به این عالم خواهند آمد لذا فراق و عزای ایشان بی معنی خواهد بود!

2- بیان بُعد سیاسی قیام امام حسین در زمان حکومت امام زمان، کاربرد ندارد!

3- در آن زمان بیشتر بُعد فدا شدن امام حسین در راه معشوق حقیقی یعنی خداوند، مورد توجه قرار میگیرد!



با سلام و احترام
در اینکه با آمدن امام زمان(ع) دیگر بساط روضه و عزاداری و بیان بُعد سیاسی قیام امام حسین(ع) برچیده شود به نظرم باید کمی ملاحظه و دقت بیشتری کرد، چرا که گریه بر سیدالشهدا نقش یک تصفیه کننده درونی دارد لذا تا زمانی که انسان در دنیا و دار تکلیف هست می تواند از آن برای پاک کردن خود بهره بگیرد، ثانیا: مردم با الگو گرفتن از قیام امام حسین(ع) هست که امام زمان(ع) را یاری می دهند، لذا در حدوث این قیام و بقاء آن نیازمند این الگوگیری هستند.(و الله العالم)

مسلم;951793 نوشت:
ببینید این گریه بر سیدالشهدا(ع) گریه برای خود آن حضرت(ع) نیست آنچنان که برخی گمان کرده اند و بعد اشکال کرده اند که حضرت(ع) که الان دردهایش تمام شده و در بهشت سکنی گزیده است، پس گریه برای چه؟! این ها غافلند که در حقیقت این گریه بشر، گریه برای خودش است.گریه جدایی و فراق بین عاشق و معشوق است، گریه بای این است که ره گم نشود، شعله ای که امام حسین(ع) روشن کرده خاموش نشود، وگرنه همه میدانند که امروز امام حسین(ع) در بهترین نعمت ها و دشمنانش در بدترین عذاب ها هستند.

سلام.اگر این گریه، گریه جدایی و فراق عاشق و معشوق است...چرا برای پیامبر گریه نمی کنید.چرا برای امامان نقی و تقی حسن عسگری (ع) که به نسبت مصیبت و داغ کمتری دیده اند حداقل در ظاهر، گریه جدایی و فراق نمی کنیم.چرا از لای در ماندن فاطمه یاد می کنیم و گریه می کنیم.اگر این گریه، گریه فراق و جدایی است، چرا از مصیبت ها ذکر می شود گریه می شود...خیلی ها خودشون رو جدا شده از خدا و معبودشون می دونن و گریه می کنن در این فراق و جدایی، ولی جالبه هیچ یادی از مصیبت هایی که بر خدا اومده نمی کنن، یعنی اصلا مصیبتی وجود نداره، ولی این گریه هه هست، این گریه است که می شه گفت گریه فراق و جدایی هست...ولی این که، بچه چند ماهه امام حسین چنین و چنان شد و بعد زجه بزنیم...این کجایش، گریه درد و جدایی است..واقعا این اظهار نظر شما در نوع خود بی نظیر و بسیار عجیب و حیرت انگیز بود...مگر آنکه بنده منظور شما رو اشتباه فهمیده باشم....خواهشن بیشتر توضیح دهید...

وال ئی;951884 نوشت:
سلام.اگر این گریه، گریه جدایی و فراق عاشق و معشوق است...چرا برای پیامبر گریه نمی کنید.چرا برای امامان نقی و تقی حسن عسگری (ع) که به نسبت مصیبت و داغ کمتری دیده اند حداقل در ظاهر، گریه جدایی و فراق نمی کنیم.چرا از لای در ماندن فاطمه یاد می کنیم و گریه می کنیم.اگر این گریه، گریه فراق و جدایی است، چرا از مصیبت ها ذکر می شود گریه می شود...خیلی ها خودشون رو جدا شده از خدا و معبودشون می دونن و گریه می کنن در این فراق و جدایی، ولی جالبه هیچ یادی از مصیبت هایی که بر خدا اومده نمی کنن، یعنی اصلا مصیبتی وجود نداره، ولی این گریه هه هست، این گریه است که می شه گفت گریه فراق و جدایی هست...ولی این که، بچه چند ماهه امام حسین چنین و چنان شد و بعد زجه بزنیم...این کجایش، گریه درد و جدایی است..واقعا این اظهار نظر شما در نوع خود بی نظیر و بسیار عجیب و حیرت انگیز بود...مگر آنکه بنده منظور شما رو اشتباه فهمیده باشم....خواهشن بیشتر توضیح دهید...

با سلام و احترام
بله شاید کلام بنده رسا نبوده است، البته سعی کردم با تعابیر بعدی آن را کامل کرده باشم، به همین خاطر بعد از «گریه از فراق بین عاشق و معشوق»، عرض کردم گریه برای اینکه ره گم نشود، گریه برای اینکه این شعله خاموش نشود. اما برای توضیح بیشتر دو نکته عرض می کنم:

نکته اول:
اولا ما برای پیامبر(ص)، و سایر اهل بیت(ع) هم گریه میکنیم ، اما این گریه مرکب از عشق و مصیبت است؛ یعنی تلفیقی از عشق و شدت مصیبت حجم این گریه را تعیین می کند، بالا و پایین رفتن هر کدام از این دو شاخص در شدت گریه تاثیر دارد، اگر عشق نباشد شخص مقابل به بدترین وجه هم کشته شود ممکن است انسان ناراحت شود اما گریه نکند، و اگر عشق باشد اما مصیبت نباشد باز هم در کاهش گریه نقش خواهد یافت.

اینکه میگویم گریه عاشق و معشوق است چون عشق سختی های معشوق را برای انسان دشوار می کند، اگر دو نفر به سختی اما به یک صورت کشته شوند، یکی از آنها غریبه باشد و یکی معشوق روشن است که انسان بر مصیبت معشوقش خواهد گریست، این که مصیبت او را سخت می پندارد به خاطر همان عشق است.
اینطور نیست که این گریه فقط به خاطر مصیبت باشد، مصیبت که به هر دو رسیده است، پای عشق است که مصیبت یکی را برای انسان سنگین می کند.

نکته دوم:
ببینید مگر بچه شیرخواره در دنیا کم کشته می شود؟ مگر انسان در این جهان کم سر بریده می شود؟ مگر انسان ها با لب تشنه کشته نمی شوند؟! پس چرا ما برای آنها عزاداری نمی کنیم؟ حکمت این عزاداری به خاطر پیام پشت سر آن است، یعنی ما صرفا به این خاطر گریه نمی کنیم که کسی کشته شده است، بلکه گریه می کنیم که کی کشته شده! رهبری که برای هدایت مردم قیام کرده توسط همان مردم با این وضع کشته شده است! یعنی این هدف سیدالشهداء(ع) و نیت خدمتش به مردم است که این مصیبت را چندین هزار برابر می کند، من خودم وقتی به این مسئله نگاه میکنم خیلی آن را جانسوز می یابم؛ برای اینکه منظورم روشن تر شود بگذارید یک مثال مادی بزنم:

به این داستان خیالی اما مشابه دقت بفرمایید:
فرض کنید یک محله ای نیازمند در گوشه ای از یکی از شهرها وجود دارد که از شدت نیاز به هر کسی حمله می کنند، حال یک نفر که از آن محله بدون خبر گذر می کرده توسط آنها کشته و غارت میشود، و اهل بیتش را اسیر می کنند، خب این یک مصیبت است اما خب به همان اندازه انسان را زجر می دهد، نه بیشتر.

اما حالا فرض کنید کسی تمام هستی اش را برای کمک به آن مردم بردارد تا آن مردم را از نیاز نجات دهد، به معنای واقعی تمام هستی اش از دارایی و اموال، تا بچه هایش را بردارد و به کمک بیاید، و خود آن مردم هم می دانند او از جان گذشته ای است که فقط برای کمک به آنها آمده، حتی بچه هایش را با خودش آورده، و با آنها در نهایت مهربانی رفتار می کند، با دست خودش به آنها آب می دهد و...؛ اما آنها به او حمله کرده و او و بچه هایش را تکه تکه کرده، اموالش را به غارت برده، و اهل بیتش را به اسارت بگیرند!
حُزن و اندوهی که از بابت کشته شدن نفر اول به دل انسان میرسد قابل مقایسه با نفر دوم نیست.

خب این گریه صرفا به کشته شدن نیست، وگرنه نفر اول هم به همان شکل کشته شده، این حزن اضافه به انسان خط می دهد، صرف یک گریه عاطفی نیست، این گریه باید باشد تا ره این بزرگمرد گم نشود، تا این تلاش ها و این شعله های روشنگری خاموش نشود؛ اما در آخرت دیگر چنین ضرورتی وجود ندارد.

نکته سوم:
اگر مادری فرزندش را در مقابل خودش ببینید که به بدترین وضع زخمی یا بیمار میشود روشن است که بسیار گریه و بی تابی می کند، اما وقتی این فرزند به صورت کامل از طریق طبیعی یا معجزه شفا پیدا کرده و خوب می شود دیگر این مادر به خاطر شوق بودن در کنار فرزند سالمش به یاد آن دوران نمی افتد. یعنی شوق امروزش مانع از یادآوری آن گذشته تلخ است.
همچنین اگر کسی داغ عزیزی ببیند که با وضع بدی کشته شده است خب تا مدت ها خودِ این کشته شدن به صورت وخیم خودش مصیبت دو چندانی است، اما اگر به صورت معجزه آسایی این انسان زنده شود دیگر این شوق مانع از فکر نسبت به آن تلخی گذشته است.
شما شوق وصال را تصور کنید، این شوق شوق اندکی نیست، مردم در خواب امام حسین(ع) را می بینند تا دو روز مست این دیدار هستند، چه برسد به وصال کامل و هم نشینی با امام حسین(ع) در بهشت، تصور مسئله به خوبی نشان می دهد که این وصال شیرین جایی برای حزن نمی گذارد.

مسلم;951865 نوشت:

با سلام و احترام
در اینکه با آمدن امام زمان(ع) دیگر بساط روضه و عزاداری و بیان بُعد سیاسی قیام امام حسین(ع) برچیده شود به نظرم باید کمی ملاحظه و دقت بیشتری کرد، چرا که گریه بر سیدالشهدا نقش یک تصفیه کننده درونی دارد لذا تا زمانی که انسان در دنیا و دار تکلیف هست می تواند از آن برای پاک کردن خود بهره بگیرد،
ثانیا: مردم با الگو گرفتن از قیام امام حسین(ع) هست که امام زمان(ع) را یاری می دهند، لذا در حدوث این قیام و بقاء آن نیازمند این الگوگیری هستند.(و الله العالم)

حتی بعد از ظهور امام زمان علیه السلام، دیگر مجالس عزاداری عاشورا و... برگزار نمیشود یا بدین شکل امروزی نخواهد بود چون:

1- خود امام حسین علیه السلام هم بعد ظهور آقا، به این عالم خواهند آمد لذا فراق و عزای ایشان بی معنی خواهد بود!

2- بیان بُعد سیاسی قیام امام حسین در زمان حکومت امام زمان، کاربرد ندارد!

3- در آن زمان بیشتر بُعد فدا شدن امام حسین در راه معشوق حقیقی یعنی خداوند، مورد توجه قرار میگیرد!

یحبّونه;951889 نوشت:
1- خود امام حسین علیه السلام هم بعد ظهور آقا، به این عالم خواهند آمد لذا فراق و عزای ایشان بی معنی خواهد بود!

2- بیان بُعد سیاسی قیام امام حسین در زمان حکومت امام زمان، کاربرد ندارد!

3- در آن زمان بیشتر بُعد فدا شدن امام حسین در راه معشوق حقیقی یعنی خداوند، مورد توجه قرار میگیرد!

متوجه فرمایش شما هستم جناب «یحبونه» عزیز؛ خصوصا نکته اول شما نکته قابل توجهی است.
اما عرض بنده این است که با توجه به اینکه امام حسین(ع) که هم زمان با ظهور حضرت مهدی(عج) رجعت نمی کنند دو نکته را باید توجه داشت:

نکته اول: چرا مردم در زمان امام زمان(ع) او را یاری می دهند؟ چون بصیرت دارند و بخش عظیمی از این بصیرت افزایی از واقعه و مکتب عاشوراست؛ در ابتدای ظهور و در ادامه ی آن این بصیرت باید باشد، وگرنه به صرف بودن امام زمان ع که موفقیت حاصل نمی شود، اگر قرار بود کار تماما به دوش امام زمان(عج) باشد که اصلا غائب نمیشدند! پس شرط ظهور این است که مردم این ظرفیت و بصیرت همراهی ایشان را داشته باشند، و همانطور که در ابتدای قیام به این بصیرت نیاز هست در ادامه و بقای آن هم نیاز است، چون قرار است همه چیز طبیعی و با رشد مردم پیش برود، با این اوصاف مانعی ندارد پس از ظهور نیز مجالس سیدالشهدا(ع) برای رشد مردم و بصیرت افزایی و حفظ بصیرت مردم باقی بماند.

نکته دوم: اصلا فارغ از نقش تربیتی و بصیرت افزایی عزاداری بر امام حسین(ع)، خود اشک بر سیدالشهدا(ع) طبق روایات نقش سازندگی درونی دارد، نقش تصفیه سازی روح دارد، نقش آمرزش گناهان دارد، این نقش برای خود گریه است، و تا زمانی که بشر امکان تکامل دارد این نقش نیز هست، روایات ثواب و آثار گریه را ببینید، مثلا امام رضا(ع) می فرمایند:
«يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَه‏»؛ ای پسر شبیب اگر گریه کنی بر حسین(ع) به گونه ای که اشکت بر گونه ات بچکد خداوند هر گناهی را که مرتکب شده ای بر تو خواهد بخشید.
روایات از این دست زیاد است، این روایات برای خود گریه نقش قائل شده و آن را در بخشش گناهان تاثیرگذار دانسته اند، یعنی اصلا سخن از الگو گرفتن و مانند آن نیست.
چون دنیا دار تکلیف و رشد است، اما آخرت از این لحاظ تفاوت ماهوی با دنیا دارد و هرگز رشد و تکامل در آن نیست!

مسلم;951886 نوشت:
اولا ما برای پیامبر(ص)، و سایر اهل بیت(ع) هم گریه میکنیم ، اما این گریه مرکب از عشق و مصیبت است؛ یعنی تلفیقی از عشق و شدت مصیبت حجم این گریه را تعیین می کند، بالا و پایین رفتن هر کدام از این دو شاخص در شدت گریه تاثیر دارد، اگر عشق نباشد شخص مقابل به بدترین وجه هم کشته شود ممکن است انسان ناراحت شود اما گریه نکند، و اگر عشق باشد اما مصیبت نباشد باز هم در کاهش گریه نقش خواهد یافت.

استاد گرامی.ممنون از پاسختون...اول به نظرم باید روشن شود که این گریه استاد به خاطر درد و فراق نیست...دوستمون سوال خوبی مطرح کردند...من احساس می کنم، شما به اشکال و انتقاد ایشون پاسخ ندادید...اگر فراق و دوری از معشوق مطرح هست(شما نوشتید:.گریه جدایی و فراق بین عاشق و معشوق است)، چرا ذکر مصیبت می شود و گریه می شود؟طرف گریه نمی کند، نمی کند...تا اینکه روزه خوان می گوید مثلا از سر بریده امام حسین حرف به میان می آد...و بعد گریه شروع می شود...خوب این معلوم و مشهود است که این گریه به خاطر درد و مصیبت و وضعیتی که بر امام حسین آمده است صورت می پذیرد...انقدر در ادبیات دینی ما، شواهد برای این امر وجود دارد که خدا می داند....مثلا می گویند که جبرئیل و حتی خدا هم بر امام حسین گریه کردند در روز عاشورا...خوب خدا هم درد فراق داشت؟ خدا هم درد جدایی داشت؟جبرئیل هم درد فراق داشت؟؟ عجیب است به خدا!!!می گویند که پیامبر هم برای امام حسین گریه می کرد...پیامبر هم درد فراق داشت؟امام حسین که کنار پیامبر بودند؟؟از یک طرف می گویید که این گریه به خاطر فراق و دوری است و بعد حرف از مصیبت به میان می آورید...چه معنی و چه جایی دارد ذکر مصیبت؟؟من عزیزم را دوست دارم و در فراق و دوری اش گریه می کنم...ولی چه بسا اصلا عزیز من، در طول عمرش مصیبت و دردی نداشته باشد...ولی عجیب است که شما از یک طرف می گویید این درد فراق است...بعد می گویید مصیبت هم اینا مطرح هست...
مسلم;951886 نوشت:
اینکه میگویم گریه عاشق و معشوق است

استاد گریه عاشق و معشوق هست که حرفی نیست...ولی ایم گریه، گریه عاشق به خاطر مصیبت ها و درد و رنج های معشوق است، نه فراق یا نه صرفا فراق و دوری...
مسلم;951886 نوشت:
مصیبت که به هر دو رسیده است، پای عشق است که مصیبت یکی را برای انسان سنگین می کند.

استاد حرف شما تا حدی درست است...من فکر نمی کنم ایرادی بر این امر گرفته شد.اشکال بر این بود که شما می گویید، و گفتید، این درد فراق است.باز تاکید می کن، فراق و جدایی!!!!!!
عرض کردم، تا حدی درست است...چون همین هم پشتش حرف و حدیث است...شیعیان اعتقاد دارند درد و مصیبت و رنجی که به ائمه وارد شد،بر هیچکسی وارد نشده، من تعجب می کنم...مصیبت هم صرفا ظاهری نیست...بگوییم، فلانی هم کشته شد...یک بعد غیر ظاهری هم دارد که باید توجه به آن شود

پس حرف من این است اولا، این گریه به خاطر فراق و دوری نیست...این اشکال اولی و اصلی که بنده می بینم....بعد این هم حرف درستی نیست که بگویید، مصیبت که یکی هست..فلانی هم مثلا بچه شیر خواره اش مرد و اینها...نه اینا فرق می کند...اون بچه شیرخواره جنس و رنگ و پوستشان فرق می کند، درجه مظلومانه بودنشان فرق می کند، روحیه ها فرق می کند...این ها بر درد و مصیبت تاثیر گذارند.درد و مصیبت یعنی چه...ما چقدر می شنویم که علی و حسین درد و مصیبت هایی کشیدند که هیچکس ندیده...

پارسا مهر;951930 نوشت:
شما نوشتید:.گریه جدایی و فراق بین عاشق و معشوق است)، چرا ذکر مصیبت می شود و گریه می شود؟

بله درست می فرمایید، لذا بنده هم در توضیح برای دوستمان عرض کردم این گریه تلفیقی از عشق و مصیبت است:

مسلم;951886 نوشت:
این گریه مرکب از عشق و مصیبت است؛ یعنی تلفیقی از عشق و شدت مصیبت حجم این گریه را تعیین می کند، بالا و پایین رفتن هر کدام از این دو شاخص در شدت گریه تاثیر دارد، اگر عشق نباشد شخص مقابل به بدترین وجه هم کشته شود ممکن است انسان ناراحت شود اما گریه نکند، و اگر عشق باشد اما مصیبت نباشد باز هم در کاهش گریه نقش خواهد یافت.


شیرینی وصال این تلخی را از ذهن انسان خواهد برد.
شما خودتان تصور کنید که دوست بسیار عزیزی را بر اثر مصیبت سنگینی از دست داده اید، هم بر مصیبتش گریه میکنید و هم بر فراقش؛ اما اگر به صورت معجزه آسایی زنده شود و به وصال یکدیگر برسید دیگر این شیرینی اجازه یادآوری آن تلخی ها را نخواهد داد.

چگونه میشودبایک قطره اشک روضه،همه گناهان بخشیده شود.
.
ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر (ارواحنا فداه)
سيد بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (سلام الله علیه) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟
.
سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء(سلام الله علیه)مى دهد.
مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟
.
آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر پيرزنى را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه عنيزه اى (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند.
.
وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟

يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
.
ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
.
يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
.
سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
.
بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.
.
پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (سلام الله علیه) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد.

يعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى كند، در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.
.
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.

منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹.

پرسش

با توجه به سفارش اکید در خصوص اشک و عزاداری برای امام حسین(سلام الله علیه)، در بهشت چه دگرگونی و چه تحولی رخ می دهد که دیگر نوحه و عزاداری برای واقعه عاشورا در آنجا نداریم؟ عاشورا در آنجا فراموش میشه یا ما غرق در نعمت های بهشت از آن غافل میشویم؟

پاسخ

همان طور که خودتان هم اشاره فرمودید عزاداری و گریه بر سیدالشهدا(سلام الله علیه) به عنوان یک تکلیف مستحب و موکّد در بهشت نخواهد بود چرا که:

اولا: در بهشت مطلقا تکلیفی وجود ندارد، اصلا این احکام پنجگانه: واجب، مستحب، مباح، مکروه، و حرام متعلق به دنیا و دار تکلیف است، لذا عزاداری و گریه به عنوان یکی از مستحبات مطلقا در بهشت وجود ندارد.
ثانیا: در بهشت هیچ حزن و اندوهی نیست، همانطور که آیات مختلف قران کریم به این مسئله اشاره دارند(1)

ثالثا:علت اینکه در روایات اینقدر بر گریه سفارش شده است و ائمه(سلام الله علیهم) نیز عزا می گرفته و به آن تشویق می کرده اند این است که عاشورا یک مکتب عقلی و فلسفی است که می بایست در میان مردم تا قیامت باقی بماند، اما هر مکتب عقلی برای ماندگاری باید با عاطفه انسان پیوند بخورد، یعنی عشق و محبت و شور و حرارتِ آن است که ضامن بقاء آن مکتب است. به همین خاطر پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛ به درستی که در قتل حسین(سلام الله علیه) حرارتی است در دلهای مومنین که هرگز سرد نمیشود»(2) نشان از اهمیت این حرارة و شور در بقای این مکتب در قلوب مومنین دارد.

بنابراین تأکید بر عزاداری سیدالشهدا و استحباب موکُد آن به خاطر برخی ضرورت ها و نقش تکوینی آن است که در آخرت دیگر وجود ندارد.

اما در خصوص اینکه در بهشت مصیبت های سیدالشهدا(سلام الله علیه) از یاد بهشتیان می رود یا چطور است که دیگر عزاداری نیست باید عرض کنم:

الف) گریه برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) تلفیقی از عشق و مصیبت است، یعنی شدن عشق و شدت مصیبت، حجم و سطح این گریه را تعیین می کند، بالا و پایین رفتن هر کدام از این دو شاخص در شدت گریه تاثیر دارد، اگر عشق نباشد شخص مقابل به بدترین وجه هم کشته شود ممکن است انسان ناراحت شود اما گریه نکند، و اگر عشق باشد اما مصیبت نباشد باز هم در کاهش گریه نقش خواهد یافت.

در مورد سایر عزیزان هم همینطور است، اگر مادری فرزندش را در مقابل خودش ببینید که به بدترین وضع زخمی یا بیمار میشود روشن است که بسیار گریه و بی تابی می کند، اما وقتی این فرزند به صورت کامل از طریق طبیعی یا معجزه شفا پیدا کرده و خوب می شود دیگر این مادر به خاطر شوق بودن در کنار فرزند سالمش به یاد آن دوران نمی افتد. یعنی شوق امروزش مانع از یادآوری آن گذشته تلخ است.
همچنین اگر کسی داغ عزیزی ببیند که با وضع بدی کشته شده است خب تا مدت ها خودِ این کشته شدن به صورت وخیم خودش مصیبت دو چندانی است، اما اگر به صورت معجزه آسایی این انسان زنده شود دیگر این شوق مانع از فکر نسبت به آن تلخی گذشته است.

بنابراین وقتی ما در بهشت به وصال سیدالشهدا(سلام الله علیه) میرسیم و ایشان را در کمال نعمت بین اصحاب و یارانشان میبینیم دلیلی ندارد که دور امام حسین(سلام الله علیه) که خود حضرت آنجا صحیح و سالم است جمع بشویم و روضه بخوانیم و گریه کنیم!

ب) سنخ گریه بر سیدالشهدا(سلام الله علیه) با گریه های دیگر به خاطر داغ عزیزانی که از دنیا رفته اند فرق میکند، گریه کنندگان این گریه را دوست دارند، اصلا به عنوان حزن و اندوه برایشان تلقی نمی شود که اگر در بهشت باشد با نبود حزن و اندوه معارض باشد، یعنی اصلا گاهی خود انسان دنبال بهانه می گردد برای این گریه، دنبال یک روضه ی خوب! به خاطر آرامشی که به انسان می دهد. مثل گریه مناجات با خدا، اصلا جنسش گریه ای که موجب ناراحتی باشد نیست!
بر خلاف گریه بر داغ عزیزان که خب گریه ی خوبی نیست و انسان هرگز خواستار چنین گریه ای نیست، دنبال تحقق شرایط برای چنین گریه ای نیست، اما گریه بر امام حسین(سلام الله علیه) اصلا فرق می کند، قابل وصف نیست، خود انسان طالب آن است. لذا اگرچه در بهشت به عنوان تکلیف یا عبادت مستحبی نیست، اما اینکه کسی در بهشت با دیدن امام حسین(سلام الله علیه) اشک بریزد ممکن است از سر شوق وصال و شدت عشق و دیدن اسطوره صبر و مقاومت باشد، نه اینکه واقعا از این گریه ناراحت باشد، طبق آنچه که عرض شد حزن و اندوهی در بهشت نیست.
علاوه بر اینکه حقیقت اعمال در آخرت آشکار میشود، بنابراین اگرچه ممکن است خود گریه در آخرت نباشد اما قطعا حقیقت و باطن این گریه ها و عزاداری ها، و نقش تکوینی و سازنده ای که این عزاداری ها بر باطن انسان گذارده اند آشکار خواهد شد.(3)

جمع بندی و نتیجه گیری:

با این اوصاف اگر بخواهیم طبق قاعده سخن بگوییم خلاصه حرف ما این میشود که گریه برامام حسین(سلام الله علیه) در بهشت دو حالت دارد:
1-اگر مصداق حزن باشد قطعا در بهشت نیست، بنابراین چرایی آن اینگونه است که یا باید انسان آن را فراموش کند یا اینکه دیدن خود امام حسین(سلام الله علیه) و وصال آن حضرت مایه خاموشی این حزن خواهد بود.(که تقریب آن در نکته «الف» بیان شد)

2-اگر مصداق شوق باشد: چه مستقیما شوق باشد، و چه حقیقت ملکوتی آن شوق باشد در هرصورت تعارضی با بهشت نداشته و عیبی ندارد که در بهشت هم باشد و با بهشت و نعمت های بهشتی سازگار است.(که تقریب آن در نکته «ب» بیان شد)

_____________________________
1. بقره:277/2؛ آل عمران:170/3.
2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج10، ص318.
3. آل عمران:30/3.

موضوع قفل شده است