درس اخلاق اسک دینی ها برای یکدیگر (کاربردی)

تب‌های اولیه

1832 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


بنیادی ترین علامت متقی این است که حرام را هضم نمی کند. !

مومن جسمش را که برای عبادت درست شده است با حرام تغذیه نمی کند .

نقل قول (از اهل علم): ما در سفر بودیم یک جایی توقف کردیم تا بنزین بزنیم، بطور اشتباهی داخل ماشین گازوییل زدیم! (ماشین حرکت نکرد.)

هر چقدر تلاش کردیم ماشین حرکت نکرد!.

آن روز این رو فهمیدم که یک ماشین معمولی که انسان آن را درست کرده بدلیل سوخت اشتباهی حرکت نمی کنه. حتی یک کیلومتر هم راه نمیره.

پس مسلمان با غذای حرام چطور می تواند به طرف جنت حرکت کنه؟

یکی از اصحاب پیامبر از شدت گرسنگی لقمه ای را تناول فرمود بعد رو به غلامش کرد و پرسید این را از کجا آوردی؟

غلام جواب داد قبل از اسلام آوردنم برای یک قوم فالگیری کردم و امروز از آنجا گذر کردم آن ها این غذا را عوض مزد آن روزم به من دادند.

صحابی پریشان شد که چکار کنم، (یک لقمه فقط خورده بود.)

اهل منزل کفتند آب بنوشید تا بتوانید استفراغش کنید. سطل آبی را آوردند و او آنقدر نوشید از آن، که احساس اذیتی می کرد ولی ادامه تا اینکه لقمه را استفراغ کرد.

و فرمود : اگر این لقمه با دادن جانم (سختی استفراغ)بیرون می آمد من جان خود را می دادم.

در ادامه فرمودند: لقمه دریاست و خیالات مرواریدی از آن دریا می باشد.

غذای انسان هر طوری باشد خیالاتش همانطور می شود اعمالش همانطور می شود. (لقمه حلال افکار پاک به همراه دارد.)

قبل از هر چیزی ابتدایی ترین شرط این است : ( قبل عبادت طهارت شرط است)

طهارت (پاکیزگی) فقط این نیست که انسان وضو یا غسل کند.

اولین اصل پاکیزگی این است که خونی که در بدن ما در حال حرکت است را با غذای پاکیزه تغذیه کنیم .

تا این خون انسان را بطرف عبادت الله قدوس بکشاند.


پادشاه نفس چنان پادشاهی است که اگر تمام کائنات را میدان تاخت و تاز خواسته های خود قرار دهد باز هم سیر نمی شود.
تامل بفرمایید وقتی که تمام کائنات نیز برای تسکین یک پادشاه نفس ناکافی است. پس امروز که در خانه چند پادشاه نفس وجود دارد تمام آن ها چگونه می توانند به سکون و آرامش دست یابند؟
این مرض نفس پرستی در هر خانه ای چند پادشاه نفس بوجود آورده است: پدر , مادر , دختر و پسر در چنین خانه ای سکون و آرامش چگونه باقی می ماند؟ این زندگی نفس پرستانه که هرکس در صدد به دست آوردن آن است به آتشی تبدیل شده که همه انسان ها دارند در آن می سوزند.

امام سجاد علیه السلام
بهترین کلید گشایش کارها راستگویی است

[="Times New Roman"][="Black"]یکی از نعمت های بزرگی که خداوند بهم بخشیده ، قرار دادن آیینه های عبرت سر راهم هست که خودم آیینه عبرت نشم.

واقعا ارزش و اثرش قابل بیان نیست.

یک خانم سیده ای هست سالهای زیادی هست اجازه نمیده شوهرش به خونه ی ما و برخی از بستگان رفت و آمد کنه.

آخرین باری که رفتیم خونشون من پنج شش سال داشتم

خیلی هم اهل نماز و روزه هست. گاهی که یادش میفتم خیلی دلم واسش می سوزه.

بیش از بیست سال قطع ارتباط ، بخاطر کینه ، لجاجت ، حسد ، بی اخلاقی...الانم بیش از شصت سال سن.

چند سال دیگه می خوای زندگی کنی؟ ده سال؟ بیست سال؟ سی سال؟

توی این همه سال چی رو ثابت کردی؟ چی به دست آوردی؟

چیزی که من می بینم اینه: یه بازنده ی تمام عیار.[/]

باسمه المدبّر

سلام علیکم

Im_Masoud.Freeman;936044 نوشت:
سالهای زیادی هست اجازه نمیده شوهرش به خونه ی ما و برخی از بستگان رفت و آمد کنه.

عبرت دیگری هم در این ماجرا هست و آن اینکه آقایان تا جایی در مقابل خواسته های همسرشان نرمش نشان دهند که از حدود شرع و اخلاق و عقل

و رضایت خداوند خارج نشوند.قاعده ی شرعی و عقلی برای خانمها هم همینگونه است.

[="Times New Roman"][="Black"]

حبیبه;936247 نوشت:
باسمه المدبّر

سلام علیکم
عبرت دیگری هم در این ماجرا هست و آن اینکه آقایان تا جایی در مقابل خواسته های همسرشان نرمش نشان دهند که از حدود شرع و اخلاق و عقل

و رضایت خداوند خارج نشوند.قاعده ی شرعی و عقلی برای خانمها هم همینگونه است.


سلام
این صحبت شما برای کسانیست که زن مومن واقعی دارند ، حالا گاهی شیطان فریبشون میده ولی باز هم مطیع همسرشون هستند.
ولی زنی که جنگ و دعوا راه میندازه ، جیغ و داد راه میندازه که این حرفها توی کله اش نمیره.
همین خانمی که گفتم پارسال ماه رمضان یه دختری از بستگان پدرش مریض بود اومد شهر ما بیمارستان
دختر بیچاره ظهر زنگ زد بهش گفت بابام مریضه بیمارستان می خوام بیام خونتون.
اینم بهش گفت: ما همه مون روزه ایم نمی تونیم ناهار درست کنیم شرمنده.
حتی بهش اجازه نداد بیاد خونشون توی اون گرما کمی استراحت کنه.
خب واقعا چنین نماز و روزه ای به آسمون میرسه؟ به نظرم به پشت بوم هم نمیرسه.[/]

باسمه المدبّر

Im_Masoud.Freeman;936248 نوشت:
ولی زنی که جنگ و دعوا راه میندازه ، جیغ و داد راه میندازه که این حرفها توی کله اش نمیره.

هر مشکلی هم علتی دارد و هم راه حلی.علت که کشف شود راه حل هم پیدا می شود.

[="Times New Roman"][="Black"]

حبیبه;936250 نوشت:
باسمه المدبّر
هر مشکلی هم علتی دارد و هم راه حلی.علت که کشف شود راه حل هم پیدا می شود.

هر مشکلی هم علتی دارد و هم راه حلی.وقتی کسی نخواهد که علت کشف شود راه حل هم پیدا نمی شود.[/]

بر ساحل ایستاده ام. یک کشتی در کنارم بادبان های سفیدش را بر روی نسیم صبح گاهی می گشاید. و اماده حرکت در اقیانوس ابی می شود.

او نمادی از زیبایی و قدرت است.

به تماشای ان می ایستم تا اینکه فرسنگ ها دورتر از من اخر به ابری سفید در محل تلاقی اسمان و دریا .تبدیل می شود.

کسی در کنارم می گوید:" او رفت." اما فقط از دید من خارج شد. وقتی از کنارم گذشت .دارای دکل .بادبان .تنه بزرگ و سنگین بود.

و حالا هم به همان اندازه قوی و بزرگ است و میرود تا بارش را به مقصد برساند.

هر چند اندازه او به تدریج در حوزه دید من کوچک و کوچک تر شده است. اما او ذره یی از عظمتش را از دست نداده است.

همان زمانی که فردی به من می گوید :"او رفت".

چشم های دیگری او را می بیند و صدای دیگری نوای "او امد" را سر می دهد .و این معنای مرگ در زندگی مادی است.

با تسلیم شدن در برابر انچه تقدیر الهی بوده است از وجود برتر تان برای حضور در همه لحظه های زندگی در کنارتان دعوت می کنید.

این لحظات همه لذت بخشند. حتی اخرین لحظه. "

یا حق.

باسمه البصیر

متخصصین اعصاب می گویند اگر چشم یک نوزاد را در بیست و یک روز اول زندگیش ببندید باعث کوری دائمی او شده اید.

آیا می توان چشم عقل و دلمان را یک عمر ببندیم و آنگاه انتظار داشته باشیم که حقایق هستی را به درستی درک کنیم؟



سلام
درس اخلاق:هیچ وقت عیب کسی رو به رخش نکشین چون به طرز ناشناخته ای به درون خود شما منتقل میشه!

مثلا من یه بار به یکی (از بس چاق بود) شوخی شوخی گفتم خالص پی چطوری!

اما بعد الان چند سال من سرم اومد وخیلی چاق شدم یه طوری که الان نیم جَریب فقط سرین من هست می دونین!


اتمقلی;936718 نوشت:
سلام
درس اخلاق:هیچ وقت عیب کسی رو به رخش نکشین چون به طرز ناشناخته ای به درون خود شما منتقل میشه!

مثلا من یه بار به یکی شوخی شوخی گفتم هـــــی خالص پی چطوری! (از بس چاق بود) اما بعد الان چند سال من سرم اومد وخیلی چاق شدم یه طوری که الان نیم جَریب فقط سرین من هست می دونین!


سلام

خو الان مثلا ی نفری که لاغر است
رو عیبش ب رخش

بکش مشکل ت حل میشه

:-w


خداوند اصل افرینش و ایجاد عالم را با صفت رحمت شروع کرد. فرمود :

الرحمن علم القران خلق الانسان . خداوند رحمان. قران را تعلیم فرمود . انسان را افرید.

رحمت خدا عالم را فرا گرفت. اللهم انی اسالک برحمتک التی وسعت کل شی .

خدایا . از تو درخواست می کنم به ان رحمت بی انتهایت که همه موجودات را فرا گرفته است.

منتهی بعضی انسانها جذب رحمت خدا شدند و به خود خدا رسیدند. و مومن شدند. ولی برخی دیگر رحمت خدا را پس زدند و کافر شدند.

در اخرت قدم به قدم و مرحله به مرحله که جلو میرویم .رحمت وسیع خدا و فضل و مغفرتش ظهور می کند.

و شامل کسانی می شود که در دنیا جذب رحمت خدا شدند. انها که با خدا اشتی بودند و قهر نبودند.

یا حق.



از امام صادق علیه السلام روایت شده است که روزی رسول خدا (ص) پس از نماز صبح. نگاهش به جوانی لاغر اندام و رنگ پریده افتاد.

که اثار بی خوابی در چهره اش هویدا بود.

نام او حارثه بن مالک بود. حضرت حالش را پرسید. حارثه گفت :من اهل یقین هستم. وقتی حضرت نشانه یقین او را پرسید.

عرض کرد: یقین من چیزی است که مرا در اندوه و نگرانی عمیقی فرو برده. شب ها به عبادت مشغول داشته و روزها به روزه.

و به کلی مرا نسبت به دنیا بی رغبت ساخته است.

گویی عرش پروردگارم را می بینم که برای حساب بر پا شده و خلایق محشور شده اند و من در میانشان هستم.

و گویی بهشت و اهلش را می بینم. که در ان مغتنم هستند و بر تخت ها تکیه زده اند.

و جهنم و اهلش را می بینم که در اتش فریاد می زنند. " کانی اسمع عواء اهل النار فی النار.

گویی الان صدای اهل اتش دوزخ را می شنوم.

پیامبر خدا (ص) فرمودند : هذا عبد نور الله قلبه بالایمان .... این بنده ای است که خدا دلش را به نور ایمان منور ساخته است.

سپس فرمودند :ابصرت فاثبت. بینا شده ای بر همین حال استوار باش و این حالت خوش را از دست نده.

ان گاه حارثه از رسول خدا (ص) خواست دعا کند تا او به شهادت برسد. پیامبر برایش دعا کرد.

دیری نگذشت که در جنگی شهید شد.

یا حق.




می گویند روزی ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه درس می داد. غفلتاً فکری به خاطرش رسید و رو به شاگردان کرد و گفت: " آیا کسی می تواند ثابت کند آنچه در این حوض است آب نیست؟"


چند تن از طلاب زبردست مدرسه با استفاده از فن جدل که در منطق ارسطو شکل خاصی از قیاس است و هدف عاجز کردن طرف مناظره یا مخاطب است نه قانع کردن او، ثابت کردند که در آن حوض مطلقاً آب وجود ندارد و از مایعات خالی است.


ملاصدرا با تبسمی رندانه مجدداً روی به طلاب کرد و گفت: " اکنون آیا کسی هست که بتواند ثابت کند در این حوض آب هست؟ " یعنی مقصود این است که ثابت کند حوض خالی نیست و آنچه در آن دیده می شود آب است.


شاگردان از سؤال مجدد استاد خود ملاصدرا در شگفت شده جواب دادند که با آن صغری و کبری به این نتیجه رسیدیم که در حوض آب نیست، حال نمی توان خلاف قضیه را ثابت کرد و گفت که در این حوض آب هست...


فیلسوف شرق چون همه را ساکت دید سرش را بلند کرد و گفت:
« ولی من با یک وسیله و عاملی قویتر از دلایل شما ثابت می کنم که در این حوض آب وجود دارد ». آنگاه در مقابل چشمان حیرت زده طلاب کف دو دست را به زیر آب حوض فرو برد و چند مشت آب برداشته به سر و صورت آنها پاشید. همگی برای آنکه خیس نشوند از کنار حوض دور شدند. فیلسوف عالیقدر ایران تبسمی بر لب آورد و گفت: «همین احساس شما در خیس شدن بالاتر از دلیل است ....».

بیایید گاهی ساده بگوییم
خیلی کم باید از فلسفه استفاده کرد زیرا تکیه ی بیش از حد به فلسفه سبب سستی انسان در عمل می شود.

" امام رضا علیه السلام :

خدا در حجره ای در بسته ام من

چو مرغ بال و پر شکسته ام من

رسان زیبا جوادم را کنارم

از این حجران و غربت خسته ام من ."

* * *

" اغلب فکر می کنیم .

اینکه به یاد کسی هستیم .

منتی است بر گردن ان شخص.

غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم.

این هنر اوست نه ما.

به یاد ماندنی بودن.

بسیار مهمتر از به یاد بودن است.

* * *

" در امور مربوط به خدا. ایمان در خور نیست .

تنها یقین کار ساز است.

هر چیزی کمتر از یقین شایسته خدا نیست. "

یا حق.




پذیرش درد و رنج. سفری به درون مرگ است. رویا رویی با درد عمیق. ان را ازاد گذاشتن و توجه خود را به ان معطوف نمودن همانند

ورود اگاهانه به مرگ است. هنگامی که این مرگ را مردید. متوجه می شوید که مرگ وجود ندارد. و عاملی برای ترس نیست.

فقط نفس است که می میرد. "

"هر لحظه در برابر گذشته خود بمیرید و اجازه دهید نور حضور شما بر خود سنگین و مقید به زمان که شما به عنوان وجودتان می شناختید.

بتابد و انرا محو کند. "

"انتخاب اگاهانه روشن بینی . یعنی انکه وابستگی خود را به گذشته و اینده از میان ببرید. و حال را مرکز توجه زندگی خود قرار دهید.

یعنی برگزینید که به جای اقامت در زمان . در حال حاضر زندگی کنید.

یعنی به وضعیت موجود پاسخ مثبت بدهید. انگاه دیگر نیازی به درد و رنج نیست. "

یا حق.

باسمه الحیّ

عرض سلامت و ارادت و همینطور تشکر از مطالب خوبتان

فریده بنده خدا;937207 نوشت:
فقط نفس است که می میرد. "

نفس هرگز نمی میرد،اساس اعتقاد به معاد،حیات برزخی و اخروی نفس است.

نماز ستون دین اسلام است. و تمام حرف های روی محور همین اسلام است .

امیرالمومنین علیه السلام و تولید ثروت:

حضرت امیر علیه السلام خیلی تولید ثروت کرد. ولی راه دخل و خرجش را بلد بود. خودش می فرمود : من یک وقتی از گرسنگی سنگ به

شکم می بستم . حالا سالانه چهل هزار دینار صدقه میدهم.

حواله صادر کرد و به مباشر و دفتر دارش می نوشت که مثلا یک خروار خرما به خانه فلانی بفرست. یک خروار گندم به خانه فلان کس

دیگر. یک دفعه این دفتردار گفت:اقا این زیاد است. حضرت فرمود :خدا امثال تو را زیاد نکند. من دارم مالم را می بخشم. تو دل درد گرفتی ؟!

بفرست. حضرت رفیق بیل و کلنگ بود. از پر کارترین افراد بود. یک مرتبه یک کیسه بر دوش به سمت بیابان میرفت.

شخصی پرسید : یا ابوالحسن . چه بر دوش داری ؟ فرمود : یک نخلستان خرما. ان شاءالله ثروت زیادی تولید می کرد طیب و طاهر.

بین مکه و مدینه نخلستان ها و چاه های زیادی احداث کرده بود. هنوز ابار علی در انجا معروف است.

یک مرتبه وارد باغ و مزرعه خودش شد که کارگری روی ان کار میکرد. به او فرمود :چیزی برای خوردن هست ؟ گفت : اقا خیلی مناسب

نیست. یک بادمجان هست که از همین مزرعه .با روغن شتر مقداری سرخ کرده ام. فرمود : بیاور.

اوررد یک چند لقمه ای خورد و بعد از چند دقیقه دراز کشید و فرمود : هر کس را شکمش به جهنم ببرد. از رحمت خدا دور باشد.

شکمی که با دو سه لقمه نان و جو و مقداری بادمجان سیر میشود .

چرا ادم خودش را برای ان جهنمی کند. حلال و حرامش معلوم نباشد. به این و ان ظلم کند. بعد بلند شد کلنگ را برداشت رفت و شروع

به کندن چاه کرد تا به اب برسد. مدتی گذشت . ناگهان کلنگ به سنگی خورد و شکست. و اب بیرون زد.

فرمود : دست من را بگیر بیار بالا. وقتی از چاه بالا امد . هنوز صورتش خاکی و گلی بود که فرمود : برو چیزی بیاور تا وقف نامه اش را

بنویسم. "

یا حق.

محاسبه نفس در دنیا :

در روایات اهل بیت امده است : " حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا. " قبل از ان که انجا به حساب شما

برسند .خودتان در همین دنیا به حساب خود برسید.

همین جا باید خود را با ریاضت ها و مراقبت ها پاک کرد.

از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است : کسی که در دنیا خود را محاسبه کند. دیگر در اخرت از او حساب نمی کشند.

یعنی انسان به هر مقدار که خود را در اینجا از گناهان و رذائل اخلاقی و از ملکات و عادت های زشت پاک کرد.

انجا دیگر حساب کشی و معطلی ندارد. چون غرض از ان معطلی ها پاک شدن است. ان که پاک است . دیگر نیازی به توقف ندارد.

این است که بندگان خوب خدا با هر سختی و ریاضتی. سعی می کردند خود را از گناهان و الودگی ها و عادتهای زشت و ملکات

بد اخلاقی رها کنند تا به اخرت نکشد. قطعا" انجا بررای پاک کردن یک رذیله .سختی بیشتری باید کشید تا اینجا. "

یا حق.







[="Tahoma"]شیخ الرئیس

متن : قد کرر الشیخ فی کتبه ان من تعودان
یصدق من غیردلیل فقدانسلخ عن الفطره الانسانیه

شیخ الرئیس در کتبش تکرار کرده:
هرکس عادت کند که چیزی را بدون دلیل تصدیق کند

از فطرت انسانی خود جدا شده است .

[="Tahoma"]

استاد;937653 نوشت:

ضمن عرض سلام و ارادت و تشکر بابت زحمات شما
استاد گرامی امکانش هست درباره معنای انتهای این حدیث« اندیشیدن و سنجیدن ، با رازداری» کمی توضیح بفرمایید؟؟
تشکر و سپاس

آثار و برکات نماز شب

پيامبر (صل الله علیه وآله):

نماز شب،
موجب رضايت پروردگار،
دوستى فرشتگان،
سنت پيامبران،
نور معرفت،
ريشه ايمان،
آسايش بدن ها،
مايه ناراحتى شيطان،
سلاحى بر ضدّ دشمنان،
مايه اجابت دعا،
قبولى اعمال و بركت در روزى است.

ارشاد القلوب ديلمي، ج 1، ص 191

[="Times New Roman"][="Black"]تمام فیلم هایی که توی زندگیم دیدم یه طرف.

این یه تیکه یه طرف.

وقتی کبوترها زاهد شهر را بهتر از مردم می شناسند.[/]

فایل: 

" الهی خوشترین سخن بر زبان من ثنای توست و

بهترین وقت لقای تو.

الهی! مرا نه عمل بهشت است و نه طاقت دوزخ .

معبودا ! فردا مرا مگوی که چه اوردی ؟ که گویم از

زندان چه اورند.؟

جز تنی و جامه ای الوده و توشه ای همه اندوه و خجلت.

پس کنون که کار به فضل تو افتاد مرا بشوی و

خلعتی فرست و بیش از این مپرس که جز

شرمساری مرا پاسخی نیست. "

یا حق.

مکیال;937656 نوشت:
ضمن عرض سلام و ارادت و تشکر بابت زحمات شما
استاد گرامی امکانش هست درباره معنای انتهای این حدیث« اندیشیدن و سنجیدن ، با رازداری» کمی توضیح بفرمایید؟؟
تشکر و سپاس

سلام علیکم
همانطور که میدانید احادیث و کلمات معصومین علیهم السلام دارای بطون و معانی متعددی هستند.
یکی از معانی این حدیث شریف اشاره به رازداری در باب کسب و کار و تجارت است که در صورت نداشتن این خصیصه رقبای زیادی برای فرد پیدا شده و کارش با مشکل مواجه می شود.
تفکر در احادیث باعث خواهد شد که معانی مختلفی از آنها به ذهنتان بیاید.
موفق باشید.