جمع بندی کفر نعمت کرده ام || مصیبت های زیادی سرم آمده چه کنم؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کفر نعمت کرده ام || مصیبت های زیادی سرم آمده چه کنم؟

سلام

چند روز پیش بود که جواب نمونه دولتی آمد اما قبول نشدم
بعد از آن شروع به کفر نعمت کرده ام چون بسیاری از دوستام (که خیلی گناه کار هستند و به شخصه هم خودم در مقابل چشمانم دیده ام) در نمونه دولتی قبول شدند اما من نه
من هم به این دلیل شروع به کفر نعمت کردم و و به خدا شکایت می کردم و میگفتم مگه من چه فرقی با آنها دارم ؟ مگر من بعد از این همه پرستش تو ای خدایا این بود جواب من؟ همش می گفتم ای خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی
بعد از این گفتار ها شروع کردم به کفر نعمت و شکایت بسیار....

اما بعد از آن کم کم مصیبت ها سرم فرود آمد !
به طور مثال موبایل همراهم گم شد که همین باعث بی اعتمادی و بی آبرویی افراد خانواده به من شد ...... به طور کاملا ناگهانی اخلاقم تغییر کرد و خانواده و دوستانم دارند از من متنفر می شوند ....تمام امید هایی که در جاهای مختلف درخواست کار داده بودم( چون می خواستم در تابستان کار کنم) یکدفعه بی جواب ماندند و خیلی های دیگر.......
من بعد از دیدن این همه مصیبت توبه کردم اما هنوز شک دارم چون روحم آرام نگرفته
الان خیلی خیلی خیلی و بسیار و به شدت پشیمانم ..... همه فکرم شده یک سوال که آیا خدا باز پیش من بر میگرده؟؟؟؟؟؟؟؟

به همین قبله محمدی قسم اصلا نمی دوستم چی دارم می گم فقط از روی حرص و طمع حرف می زدم با خدا

به هر کی گفتم هیچ جوابی نگرفتم
مانده ام در یک اتاق کاملا تاریک که هیچ امیدی در آن نیست مگر خدا
لطفا کمکم کنید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: جناب استاد

amir hosein;936360 نوشت:
خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی

سلام علیکم
یک اشکال اساسی شما این مطلب بوده است ، بله خداوند قادر است اما اگر او بخواهد تمام امور را چنین تدبیر کند پس اختیاری که به انسان عطا کرده است چه می شود؟ آیا اعطای این اختیار برای این نبود که خوب و بد از هم متمایز شوند؟ اگر من تنبلی کردم چه ربطی به خواست خداوند برای من دارد؟ این نوع وساوس شیطانی را باید با فکر و تعقل از خود دور کرد.

amir hosein;936360 نوشت:
اما بعد از آن کم کم مصیبت ها سرم فرود آمد !

الظّانّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ ۚ عَلَيهِم دائِرَةُ السَّوءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِم وَلَعَنَهُم وَأَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ ۖ وَساءَت مَصيرًا﴿سوره فتح آیه 6﴾

و (نیز) کسانی را که به خدا گمان بد می‌برند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار می‌کشند) تنها بر خودشان نازل می‌شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است!

گمان بد به خداوند دامن خود انسان را می گیرد و باعث رسیدن انواع آفات به انسان می شود. درست است که خداوند انسان را عذاب می کند اما عذاب او به واسطه ی عمل یا اعتقادیست که خود انسان برای خودش برگزیده است ، لذا سوء اختیار ما باعث گرفتاری خود ما می شود.

حال راهش چیست؟
راهش اینست که توبه حقیقی به درگاه خداوند بی نیاز کنیم و بدانیم که الطاف او از ما منع نمی شود مگر اینکه خودمان مانع ایجاد کنیم.

موفق باشید.

amir hosein;936360 نوشت:
سلام

چند روز پیش بود که جواب نمونه دولتی آمد اما قبول نشدم
بعد از آن شروع به کفر نعمت کرده ام چون بسیاری از دوستام (که خیلی گناه کار هستند و به شخصه هم خودم در مقابل چشمانم دیده ام) در نمونه دولتی قبول شدند اما من نه
من هم به این دلیل شروع به کفر نعمت کردم و و به خدا شکایت می کردم و میگفتم مگه من چه فرقی با آنها دارم ؟ مگر من بعد از این همه پرستش تو ای خدایا این بود جواب من؟ همش می گفتم ای خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی
بعد از این گفتار ها شروع کردم به کفر نعمت و شکایت بسیار....

اما بعد از آن کم کم مصیبت ها سرم فرود آمد !
به طور مثال موبایل همراهم گم شد که همین باعث بی اعتمادی و بی آبرویی افراد خانواده به من شد ...... به طور کاملا ناگهانی اخلاقم تغییر کرد و خانواده و دوستانم دارند از من متنفر می شوند ....تمام امید هایی که در جاهای مختلف درخواست کار داده بودم( چون می خواستم در تابستان کار کنم) یکدفعه بی جواب ماندند و خیلی های دیگر.......
من بعد از دیدن این همه مصیبت توبه کردم اما هنوز شک دارم چون روحم آرام نگرفته
الان خیلی خیلی خیلی و بسیار و به شدت پشیمانم ..... همه فکرم شده یک سوال که آیا خدا باز پیش من بر میگرده؟؟؟؟؟؟؟؟

به همین قبله محمدی قسم اصلا نمی دوستم چی دارم می گم فقط از روی حرص و طمع حرف می زدم با خدا

به هر کی گفتم هیچ جوابی نگرفتم
مانده ام در یک اتاق کاملا تاریک که هیچ امیدی در آن نیست مگر خدا
لطفا کمکم کنید

این درگه ما درگه نومیدی نیست/صدبار گر توبه شکستی بازآ

هوالعالم
سلام


مگه همه ی خوشبختی ها جمع شده تو قبول شدن از کنکور و نمیدونم نمونه دولتی و فلان ؟!
شما زحمتتو بکش بقیه اش با خدا

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

amir hosein;936360 نوشت:
سلام

چند روز پیش بود که جواب نمونه دولتی آمد اما قبول نشدم
بعد از آن شروع به کفر نعمت کرده ام چون بسیاری از دوستام (که خیلی گناه کار هستند و به شخصه هم خودم در مقابل چشمانم دیده ام) در نمونه دولتی قبول شدند اما من نه
من هم به این دلیل شروع به کفر نعمت کردم و و به خدا شکایت می کردم و میگفتم مگه من چه فرقی با آنها دارم ؟ مگر من بعد از این همه پرستش تو ای خدایا این بود جواب من؟ همش می گفتم ای خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی
بعد از این گفتار ها شروع کردم به کفر نعمت و شکایت بسیار....

اما بعد از آن کم کم مصیبت ها سرم فرود آمد !
به طور مثال موبایل همراهم گم شد که همین باعث بی اعتمادی و بی آبرویی افراد خانواده به من شد ...... به طور کاملا ناگهانی اخلاقم تغییر کرد و خانواده و دوستانم دارند از من متنفر می شوند ....تمام امید هایی که در جاهای مختلف درخواست کار داده بودم( چون می خواستم در تابستان کار کنم) یکدفعه بی جواب ماندند و خیلی های دیگر.......
من بعد از دیدن این همه مصیبت توبه کردم اما هنوز شک دارم چون روحم آرام نگرفته
الان خیلی خیلی خیلی و بسیار و به شدت پشیمانم ..... همه فکرم شده یک سوال که آیا خدا باز پیش من بر میگرده؟؟؟؟؟؟؟؟

به همین قبله محمدی قسم اصلا نمی دوستم چی دارم می گم فقط از روی حرص و طمع حرف می زدم با خدا

به هر کی گفتم هیچ جوابی نگرفتم
مانده ام در یک اتاق کاملا تاریک که هیچ امیدی در آن نیست مگر خدا
لطفا کمکم کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
چقدر خوبه توبه کردید آفرین
خیلی وقت ها ما اعمالی را انجام می دهیم فکر می کنیم برای خدا است در صورتی که نیست
این راه راه خطرناکیه گاهی بعضی کار ها موجب عجب ما و تکبر و در صفات می شود
ما در اعمال قصد قربت میکنیم
اما واقعا کدامش قصد حقیقیه؟
خدا توابه
به قصد قربت توبه تان را حفظ کنید و فقط برای خدا
ان شاء الله
خدا را
تواب و رحیم می یابید
فقط یک نکته به هممون خدا را بهتر بشناسیم به طور صحیح و واقعی
خدایی که اسلام معرفی می کند ویژگی هایی دارد
که خلاصه اون در سوره توحید جمع شده است.
بیایم سوره توحید را معیار توحید قرار دهیم
واقعا مومنیم؟
امیدوارم هرجا هستیم سعادتمند شویم
یا علی(س)[/]

سلام

پاسختان واقعا بی جواب و عالی بود اما هنوز شبهاتی در ذهن من می چرخد

استاد;936647 نوشت:
اما اگر او بخواهد تمام امور را چنین تدبیر کند پس اختیاری که به انسان عطا کرده است چه می شود؟

پس چه شد آن همه از نوشته هایی که می گفتند : خود را بسپارید به خدا و .... و مگر خود خدا نگفت من از رگ گردن به تو نزدیک ترم ؟مگر خودش نگفت مومنان همیشه در آسایشند و هزاران هزار امید برای مومنان که اینها خیلی هم خوب هستند اما ببینید بنده نمی خواهم خدا را زیر سوال ببرم( بلکه حتی غلط هم بکنم) اما منظور من این است پس قدرت خدا در مشکل من کجاست؟ پس چرا من قدرت خدا را ندیدم؟

[="System"]من در این پست تنها گزاره‌هایی منطقی را می‌گویم که برداشت شخصی من است و اصلا قصد توصیه یا هدایت ندارم چون در موقعیتی نیستم که بتوانم چنین کاری کنم.

amir hosein;936360 نوشت:
من هم به این دلیل شروع به کفر نعمت کردم و و به خدا شکایت می کردم و میگفتم مگه من چه فرقی با آنها دارم ؟ مگر من بعد از این همه پرستش تو ای خدایا این بود جواب من؟ همش می گفتم ای خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی
بعد از این گفتار ها شروع کردم به کفر نعمت و شکایت بسیار....

این یک واکنش طبیعی است که خیلی‌های دیگر هم دچارش می‌شوند و از خدا دلگیر می‌شوند.

دلیلش این اعتقاد است که خدا لحظه حلظه برای افراد برنامۀ خاصی می‌چیند و دربارۀ کارهاش فکر و برنامه ریزی می‌کند. این تصور از کجا آمده است؟ در قرآن به پیامبر می‌گویند همۀ مصیبت‌ها از اول در کتابی نوشته شده است. این فکر که خدا لحظه به لحظه دارد برنامه‌ریزی می‌کند و هر اتفاقی واکنش خداست یک نگاه افراطی است. اصلا قرآن توصیه می‌کند که به خدا حسن ظن داشته باشید. پس هر اتفاق بدی افتاد برای مجازات نیست و این انتظار هم که خدا همه جا هوای افراد را داشته باشد (هرچه قدر هم که خوب باشند) بیجاست چون به سر پیامبران و امامان بلاهایی آمد، تکذیب شدند و برخی کشته شدند و یاری‌ای در کار نبود.

حَتَّي إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا
تا آنجا که رسولان مأیوس شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد


amir hosein;936360 نوشت:
به طور مثال موبایل همراهم گم شد که همین باعث بی اعتمادی و بی آبرویی افراد خانواده به من شد

هیچ دلیل ندارد این‌ها را به واکنش خدا به رفتار خودتان نسبت بدهید چرا که خدا حلیم است و حلم با واکنش سریع به چیزهای جزئی در تناقض است. در ضمن نسبت‌های نادانسته به خدا دادن نهی شده است:

إِنَّما يَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
جز این نیست که شما را به بدی و زشتی فرمان می دهد و اینکه نادانسته چیزهایی را به خدا نسبت دهید.

قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
بگو: جز این نیست که پروردگار من کارهای زشت را چه آنچه از آنها ظاهر باشد و چه آنچه پنهان باشد ( مانند عقاید فاسد و عمل های بد نهانی ) حرام کرده و نیز هر گناه و تعدّی به ناحق ( به حقوق دیگران ) را و نیز اینکه چیزی را که خداوند بر آن حجت و برهانی نازل نکرده شریک خدا سازید و آنچه را که نمی دانید به او نسبت دهید.


amir hosein;936360 نوشت:
همه فکرم شده یک سوال که آیا خدا باز پیش من بر میگرده؟

همۀ این‌ها نتیجه کنار هم گذاشتن حوادث و ربط دادن آن‌هاست در حالی که ممکن است اساسا بی ربط باشند. به هر حال آیا این سوء ظن به خدا نیست که فکر می‌کنید رفته؟

نقل قول:
یَنْبَغِى لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَخافَ اللّهَ خَوْفاً کَأَنَّهُ یُشْرِفُ عَلَى النّارِ وَ یَرْجُوهُ رَجاءً کَأَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، إِنَّ اللّهَ تَعالى یَقُولُ: وَ ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِى ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ... ثُمَّ قالَ إِنَّ اللّهَ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ بِهِ: إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ، وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ: «سزاوار است بنده مؤمن آنچنان از خدا بترسد که گوئى در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است، و آنچنان به او امیدوار باشد که گوئى اهل بهشت است، چنان که خداوند متعال مى فرماید: این گمانى است که شما به خدا پیدا کردید و سبب هلاکتتان شد، سپس امام(علیه السلام) افزود: خداوند نزد گمان بنده خویش است اگر گمان نیک ببرد نتیجه اش نیک، و اگر گمان بد ببرد، نتیجه اش بد است».(1)
http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=24701&catid=0&pid=61890

در کل من فکر می‌کنم خدا آن قدرها درگیر ماجراهای شخصی افراد نمی‌شود و خیلی از حوادث از خصوصیات طبیعی این دنیاست و یا از خصوصیات شخصی یک فرد است. مثلا کسی که ارتباطات اجتماعیش به طور مادرزادی ضعیت است در محیطی که ارتباط اجتماعی حرف اول را می‌زند ناموفق خواهد بود. این طور نیست که خدا چون او بندۀ خوبی بوده این ویژگی طبیعی حیات را دستکاری کند و بر خلاف واقعیت‌ها، تصادفات و احتمالات را طوری تغییر دهد که او همیشه موفق باشد. پس به نظر بهتر از هر کسی بر حسب توانش تلاش کند یا موفق می‌شود یا نمی‌شود و نباید حوادث طبیعی را نادیده بگیرد و عامل شکست را شخص خدا بداند یا حوادث را معیار ارزیابی دوری یا نزدیکی خدا قرار دهد.

با سلام به این فرزند عزیز باید بگویم که قبولی در مدرسه نمونه مردمی یا دانشگاه های معتبر هیچگونه خوشبختی و سعادتی را در بر ندارد.

شاید خداوند راه بهتری را برای شما در نظر گرفته که در ان راه موفق تر می شوید. شاید یک کار فنی و تخصوصی برای شما بهتر باشد.

چرا فکر می کنید که تمام خطاها و اشتباهاتمان می تواند ناشی از خواست خدا باشد. خداوند بندگانش را اختیار داده که راه درست

زندگی کردن را خود بیابند. و راه درست را نیز بر سر راه انها قرار داده است . در عین حال خدا بخشنده ترین است و هرگز بندگانش را

برای خطاهایشان بسرعت تنبیه نمی کند. بلکه همواره از گناهان ما در می گذرد و فرصت بازگشت دوباره را به ببندگان خود میدهد.

شما هنوز بسیار جوان هستید و فرصتهای زیادی در زندگی پیش پای شما وجود دارد. و بدانید که خداوند همیشه حافظ و نگهبان شما

است. و هرگز شما را در سختیها تنها نمی گذارد. پس با توکل به خداوند مهربان راه درست زندگی خود را پیدا کنید و از خداوند یاری

بطلبید. یا حق.

[="Tahoma"][="Navy"]

amir hosein;936360 نوشت:
ه همین قبله محمدی قسم اصلا نمی دوستم چی دارم می گم فقط از روی حرص و طمع حرف می زدم با خدا

به هر کی گفتم هیچ جوابی نگرفتم
مانده ام در یک اتاق کاملا تاریک که هیچ امیدی در آن نیست مگر خدا
لطفا کمکم کنید


و او کسی است که توبه را از بندگانش پذیرفته و از بدیها در می گذرد . خدا مهربانترین عشق[/]

[="Arial Narrow"]

amir hosein;936360 نوشت:
سلام

چند روز پیش بود که جواب نمونه دولتی آمد اما قبول نشدم
بعد از آن شروع به کفر نعمت کرده ام چون بسیاری از دوستام (که خیلی گناه کار هستند و به شخصه هم خودم در مقابل چشمانم دیده ام) در نمونه دولتی قبول شدند اما من نه
من هم به این دلیل شروع به کفر نعمت کردم و و به خدا شکایت می کردم و میگفتم مگه من چه فرقی با آنها دارم ؟ مگر من بعد از این همه پرستش تو ای خدایا این بود جواب من؟ همش می گفتم ای خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی
بعد از این گفتار ها شروع کردم به کفر نعمت و شکایت بسیار....

اما بعد از آن کم کم مصیبت ها سرم فرود آمد !
به طور مثال موبایل همراهم گم شد که همین باعث بی اعتمادی و بی آبرویی افراد خانواده به من شد ...... به طور کاملا ناگهانی اخلاقم تغییر کرد و خانواده و دوستانم دارند از من متنفر می شوند ....تمام امید هایی که در جاهای مختلف درخواست کار داده بودم( چون می خواستم در تابستان کار کنم) یکدفعه بی جواب ماندند و خیلی های دیگر.......
من بعد از دیدن این همه مصیبت توبه کردم اما هنوز شک دارم چون روحم آرام نگرفته
الان خیلی خیلی خیلی و بسیار و به شدت پشیمانم ..... همه فکرم شده یک سوال که آیا خدا باز پیش من بر میگرده؟؟؟؟؟؟؟؟

به همین قبله محمدی قسم اصلا نمی دوستم چی دارم می گم فقط از روی حرص و طمع حرف می زدم با خدا

به هر کی گفتم هیچ جوابی نگرفتم
مانده ام در یک اتاق کاملا تاریک که هیچ امیدی در آن نیست مگر خدا
لطفا کمکم کنید

سلام
امیر حسین
خدای عزیز ،‌ بالا ننشستن ، که با چند حرف بنده اش، باران مصیبت ب سرش بریزد.
خدای عزیزم دلم،‌ مهربان تر از این حرفهاست.
ریشه یسری از مشکلات رو در رفتار خودت جستجو کن، انسان گاهی سر ناآگاهی، مواقع ناراحتی کارهایی انجام میدهد که خودش نا آگاهاست.
بعضی مشکلات هم حتما، یک آزمایش برای شماست.
ناراحتی و تشویش ها رو از خودتان دور کنید.
استغفار هم انجام بدین که باعث پاک شدن شماست و ایمان خودتان را قوی تر کنید.
دنبال راهی برای رفع کدورت و ایجاد رابطه دوستانه با خانواده خودتان باشین.
موفق باشین

[=Arial Black]

amir hosein;936360 نوشت:
سلام

چند روز پیش بود که جواب نمونه دولتی آمد اما قبول نشدم
بعد از آن شروع به کفر نعمت کرده ام چون بسیاری از دوستام (که خیلی گناه کار هستند و به شخصه هم خودم در مقابل چشمانم دیده ام) در نمونه دولتی قبول شدند اما من نه
من هم به این دلیل شروع به کفر نعمت کردم و و به خدا شکایت می کردم و میگفتم مگه من چه فرقی با آنها دارم ؟ مگر من بعد از این همه پرستش تو ای خدایا این بود جواب من؟ همش می گفتم ای خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی
بعد از این گفتار ها شروع کردم به کفر نعمت و شکایت بسیار....

اما بعد از آن کم کم مصیبت ها سرم فرود آمد !
به طور مثال موبایل همراهم گم شد که همین باعث بی اعتمادی و بی آبرویی افراد خانواده به من شد ...... به طور کاملا ناگهانی اخلاقم تغییر کرد و خانواده و دوستانم دارند از من متنفر می شوند ....تمام امید هایی که در جاهای مختلف درخواست کار داده بودم( چون می خواستم در تابستان کار کنم) یکدفعه بی جواب ماندند و خیلی های دیگر.......
من بعد از دیدن این همه مصیبت توبه کردم اما هنوز شک دارم چون روحم آرام نگرفته
الان خیلی خیلی خیلی و بسیار و به شدت پشیمانم ..... همه فکرم شده یک سوال که آیا خدا باز پیش من بر میگرده؟؟؟؟؟؟؟؟

به همین قبله محمدی قسم اصلا نمی دوستم چی دارم می گم فقط از روی حرص و طمع حرف می زدم با خدا

به هر کی گفتم هیچ جوابی نگرفتم
مانده ام در یک اتاق کاملا تاریک که هیچ امیدی در آن نیست مگر خدا
لطفا کمکم کنید

نگران نباش
خداوند کارش "درست کردن خرابی ها" است (خرابکاری هایی که ما کرده ایم).
خداوند کارش "جبران نقص ها و کمبودها" است.
خداوند کارش "بخشیدن گناهان و جرم ها" است.
خداوند کارش "رفع نیازها" است.

من همیشه به خدا میگویم: "خدایا! از ما خراب کردن ، از تو درست کردن. این قرار بین ماست".

در اینکه خداوند تو رو بخشیده اصلا ثانیه ای هم شک نکن.
خداوند "بزرگتر" از آن است که تو را نبخشد.
خداوند "نیاز"ی به "نبخشیدن" تو ندارد. یعنی از نبخشیدن تو ، چیزی به او نمی رسد. از بخشیدن تو هم چیزی از او کم نمی شود.

اون بلاها هم که سرت اومده ، لطف خدا بوده! چون تو را دوست داشته، خواسته با این بلاها به خودت بیایی و دوباره پیش او برگردی.
اگر تو رو دوست نمیداشت ، به خاطر عملکرد بدت (کفران نعمت) بلا و مصیبت برات نمی فرستاد. مثل دوستان گناهکارت. که گناه میکنن ولی هیچ بلایی براشون نمیره.

@};-خدا جونمون@};- اینقده خوبه که تو باید از خودت خجالت بکشی که فکر کردی شاید خداجون تو رو نبخشه! [-x

پرسش: چند روز پیش بود که جواب نمونه دولتی آمد اما قبول نشدم. بعد از آن شروع به کفر نعمت کرده ام چون بسیاری از دوستام (که خیلی گناه کار هستند و به شخصه هم خودم در مقابل چشمانم دیده ام) در نمونه دولتی قبول شدند اما من نه. به خدا شکایت می کردم و میگفتم مگه من چه فرقی با آنها دارم ؟ مگر من بعد از این همه پرستش تو ای خدایا این بود جواب من؟ خدایا تو می توانستی کاری برایم بکنی تا من بیشتر درس بخوانم اما تو نکردی! و ...
بعد از آن کم کم مصیبت ها سرم فرود آمد! من بعد از دیدن این همه مصیبت توبه کردم اما هنوز شک دارم چون روحم آرام نگرفته. الان خیلی خیلی خیلی و بسیار و به شدت پشیمانم ..... همه فکرم شده یک سوال که آیا خدا باز پیش من بر میگرده؟؟ اصلا نمی دوستم چی دارم می گم فقط از روی حرص و طمع حرف می زدم با خدا!

پاسخ: یک اشکال اساسی شما این مطلب بوده که فکر می کردید خداوند باید کاری کند که شما درس بخوانید! بله خداوند قادر است؛ اما اگر او بخواهد تمام امور را چنین تدبیر کند، پس اختیاری که به انسان عطا کرده است چه می شود؟ آیا اعطای این اختیار برای این نبود که خوب و بد از هم متمایز شوند؟ اگر من تنبلی کردم چه ربطی به خواست خداوند برای من دارد؟ این نوع وساوس شیطانی را باید با فکر و تعقل از خود دور کرد.

قرآن می فرماید: «الظّانّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ ۚ عَلَيهِم دائِرَةُ السَّوءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِم وَلَعَنَهُم وَأَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ ۖ وَساءَت مَصيرًا؛ و (نیز) کسانی را که به خدا گمان بد می‌برند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار می‌کشند) تنها بر خودشان نازل می‌شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است!»1

گمان بد به خداوند، دامن خود انسان را می گیرد و باعث رسیدن انواع آفات به انسان می شود. درست است که خداوند انسان را عذاب می کند، اما عذاب او به واسطه ی عمل یا اعتقادیست که خود انسان برای خودش برگزیده است؛ لذا سوء اختیار ما باعث گرفتاری خود ما می شود.

حال راهش چیست؟
راهش اینست که توبه حقیقی به درگاه خداوند بی نیاز کنیم و بدانیم که الطاف او از ما منع نمی شود، مگر اینکه خودمان مانع ایجاد کنیم.


پی نوشت:
1. سوره مبارکه فتح، آیه 6

موضوع قفل شده است