چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرام است؟!

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرام است؟!

چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرام است؟!:Gig:

به نظر من این جمله همیشه هم درست نیست یه جاهایی اتفاقا چراغی که به خانه رواست بر مسجد واجب است مثلا همین مساله غزه اگر از دهان بچه خودت بگیری وبه اونها کمک کنی جا داره،این طور نیست؟مثال های زیادی مانند این مورد میشه اورد که این جمله رو نقض میکنه البته فی الجمله ضرب المثل درستیه مثلا در مورد کمک به دیگران گفته شده ابتدا نزدیکان خود انسان اولویت دارند.

ehsanealavi;8965 نوشت:
چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرام است؟

با سلام

محمد;8971 نوشت:
جاهایی اتفاقا چراغی که به خانه رواست بر مسجد واجب است مثلا همین مساله غزه اگر از دهان بچه خودت بگیری وبه اونها کمک کنی جا داره،این طور نیست؟

به نظر بنده اين طور نيست جناب محمد اگه از نظر فقهي نظر داشته باشيد مثال شما جاي اشكال است اما از نظر اخلاقي بله ايثار است و مي توان چنين كاري كرد البته اينچنين برداشت نشود كه مخالف غزه و...هستيم نه---اي كاش محمد مثال ديكري مي زد تا راحتتر بحث كنيم---

اين مثال شايد زمان وضع شد كه برخي حق خانواده را اداء نمي گردند و افراط در برخي مسايل ديني اجتماعي مي كردند بالاخره خانواده فرد هم جزيي از افراد جامعه هستند نيستند؟خوب انها هم توقع دارند كه نه از مسجد ---مسايل ديني اجتماعي --كم بكذارد و به مسجد هم برسد ولي از اينها كم نكذارد و به خانواده هم برسد

اما اين مثال در مورد اين است كه در تقابل بين مسايل اجتماعي اول رسيدن به امورات شخصي و خانوادكي مهمتر است

هر چند به قول جناب محمد قانون كلي نيست و نقض بردار هم هست

طاها;8974 نوشت:
اگه از نظر فقهي نظر داشته باشيد مثال شما جاي اشكال است اما از نظر اخلاقي بله ايثار است

تشکر از جناب طاها
امکان دارد بفرمایید چطور می شود کاری از نظر فقهی مورد داشته باشد در عین حال ایثار هم باشد؟

با سلام

ببينبيد محمد عزيز مراحل اينها فرق دارد

يك وقت است كه فرزندان شما گرسنه ايد و غذايي به اندازه قوت خود داريد . اين حق بچه هاي شماست و نبايد به كسي بدهيد چون حق شماست و شما مالك ان هستيد در اين مر حله كرفتن از دست بچه و به بچه ديكر ي دادن اشكال دارد چون ضايع كردن حق بچه هاست

ولي مرحله بعد كه مرحله اي فراتر از اين است فرق مي كند انهم جايي است كه خود بچه ها هم موافق اند و از همه بيشتر خود بچه ها مي خواهند از حق شان بگذرند اين مي شود ايثار

مثل ان سه روزي كه خانواده عصمت روزه بودند و و غذاهاي خود را به يتيم و مسكين و اسير دادند و با اب افطار كردند

كسي نمي تواند حق فرزندان خود را ضايع كند تا به بچه هاي ديگران برسد ولي اگر انها راضي باشند اين مي شود ايثار و از خود گذشتكي.

طاها;8978 نوشت:
ك وقت است كه فرزندان شما گرسنه ايد و غذايي به اندازه قوت خود داريد . اين حق بچه هاي شماست و نبايد به كسي بدهيد چون حق شماست و شما مالك ان هستيد در اين مر حله كرفتن از دست بچه و به بچه ديكر ي دادن اشكال دارد چون ضايع كردن حق بچه هاست

اگر در این بین مصلحت مهمه ای وجود داشت که ایجاب میکرد حتما به بچه دیگری کمک کنی چه؟ مثل همین مثال غزه که فرمودید بهتر بود مثال دیگری میزدید آیا کمک به اینها مصلحت مهمه نیست؟ حتی اگر بچه خودت گرسنه بماند؟ شاید بنا به ظاهر حقی از بچه خودت ضایع کرده ای اما باعث احیای مسئله ای مهمتر شده ای

محمد;8980 نوشت:
مثل همین مثال غزه که فرمودید بهتر بود مثال دیگری میزدید آیا کمک به اینها مصلحت مهمه نیست؟ حتی اگر بچه خودت گرسنه بماند؟ شاید بنا به ظاهر حقی از بچه خودت ضایع کرده ای اما باعث احیای مسئله ای مهمتر شده ای

باز سلام

احياء مساله مهمتر اين وسط چيه؟ من نمي دونم اين را توضيح بدهيد

ثانيا از نظر فقهي اين ضايع كردن حق انها هست يا نه؟ اگر هست كه خوب شرعا اشكال دارد و نمي تواني مگر اين كه در بال كذشت خودشان راضي باشنداين كه ديگه ظاهر و باطن ندارد ضايع كردن حق ديكران است

ثالثا ---اين كه كفتم مثال ديكري بزنيد به جنابعالي برنخورد ---مثل اين كه يقين بداني در همسايه كي ات بچه اي است يا بيماري اسنت كه اكر نبري حتما مي ميرد يا اصلا غذايي داري كه فقط در شهر شما ان را داري و فردي واجب و فوتي به ان نياز دارد در اين صورت بله مي شود كرفت ان هم در صورتي كه بچه شما نيازش به اندازه نياز ان فرد نباشد

رابعا برادر---اينهم دليل ديكري كه كفتم مثال ديكري مي زديد--- فعلا در دنيا كار به جايي نرسيده كه بچه شما بميرد و شما نان او را به غزه بدهي مثل مثالي كه كفتم و اضطرار در دنيا پيش نيامده.

الحمد لله هستند كساني كه دستشان به دهنشان مي رسد كمك هاي لازم را هم مي كنند مثل اوايل انقلاب و يا زلزله بم و يا مثل هاييتي الان يا مثل غزه و...

با سلام

بحث مصداقی کمی مسأله را پیچیده و خطاپذیر می کند. و هضم آن به جهت اختلاف در زوایای دید افراد مشکل است.

اما در این میان، بحث مفهومی می تواند راهگشا باشد.

- اصولاً روش کلی اسلام در خصوص عموم مسائل، پرهیز از افراط و تفریط و تمرکز بر اعتدال است.

- خداوند در قرآن، گاه انسان را از اسراف در انفاق و بذل و بخشش بيش از اندازه بر حذر مي دارد؛ چنانكه در جائی مي فرمايد: «وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (1)؛ يكی ازصفات بندگان صالح خـدا اين است كه هنگام خـرج يا مصرف يا بذل وبخـشش به ديگران ، اسراف و اقتار (يعنی زياده روی و تنگدستی) نميكنند و حد وسط و ميانه روی رارعايت می كنند.»

دوري از اسراف و رعايت اعتدال و ميانه روي حتي شامل كارهاي نيك و صالح نيز مي شود. در آيه بالا پس از بيان نشانه هاي بندگان صالح خدا، زياده روي در انفاق را امري ناپسند برشمرده است. و يا در آيه ای دیگر چنين مي فرمايد: «حق خويشاوند و بيچاره و در راه مانده را ادا كن و هيچ گونه ريخت و پاش و اسرافي نكن.»(2)

- از سوی دیگر می بینیم که در آیات و روایات، بحث ایثار و از خود گذشتگی، مطرح و برای ایثارگران و از خودگذشتگان مقامی والا و بی نظیر ذکر می گردد.

ایثار در جائی مطرح می گردد که انسان در عین حالیکه خود، به داشته و سرمایۀ خود نیاز دارد، آن را برای خدا به دیگری عطا کند. مثلاً خود به ادامۀ زندگی علاقه دارد اما برای دفاع و احیاء حقیقتی الهی، جانش را در طبق اخلاص می گذارد و نیز در بذل مال و آبرو و نظائر آن نیز به همین شیوه عمل می کند ...

البته ایثار یک فضیلت اخلاقی است نه یک تکلیف و واجب عینی.

از اینرو این مطلب، یعنی جملۀ مورد بحث "چراغی که در خانه رواست در مسجد حرام است" در موارد خاص و از سوی بندگان خاص یعنی ایثارگران، نقض می شود. البته جنبۀ عمومی ندارد.

چنانکه بعنوان یک توصیۀ اخلاقی مکرر گفته شده است که: "تو که ایستاده ای دست افتاده ای بگیر" یعنی بسته به شرایط، اگر نیاز تو در شرایط تشنگی و کمبود آب و غذا در حدی است که ساعت ها می توانی بدون آب و غذا تحمل کنی، داشته ات را که خودت هم نیاز داری را به کسی بده که دیگر تاب و طاقت از کف داده و در شُرُفِ موت است.

البته در برخی جاها صبغۀ تکلیف هم پیدا می کند، مثلاً نجات جان انسانی که در حال غرق شدن است و یا از فرط گرسنگی و یا تشنگی در حال مرگ، واجب است.

از اینرو کلام مورد بحث، کلیت نداشته و بسته به موارد و شرایط مختلف، برخورد با آن متفاوت است.



در یک نگاه، از آنچه گفتیم چنین نتیجه ای اخذ می شود که:

- کلام مورد بحث، با موارد و مصادیق انفاق و بذل مال، مطابقت و همخوانی بیشتری دارد.

- در اکثر موارد، روح ایثار و از خودگذشتگی، کلام مورد بحث را نقض و رد می کند.


پاورقی_______________________________

1. فرقان، 67.
2. اسراء، 26 و 27.
موضوع قفل شده است