کورش از واقعیت تا افراط و تفریط

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کورش از واقعیت تا افراط و تفریط

به نام خدا
یکی از شخصیتهای ایران باستان کورش است، دوستان و دشمنان در مورد شخصیت وی افراط و تفریط را از حد گذرانده اند، طواف و سجده کردن بر قبر وی از طرف دوستداران و اتهام ازدواج با محارم، بت پرست بودن، جنایتکار بودن از طرف دشمنان باعث شد تا تایپکی به این عنوان ایجاد شود و به دور از افراط و تفریط و با مراجعه به منابع شناسنامه دار در مورد او واقعیت روشن گردد. زیرا برخی اطلاعات در حد تلگرام و فضای مجازی است، و با انگیزه های سیاسی، دین ستیزی و حتی ایران ستیزی صورت می گیرد.
جبهه افراطی به ترجمه کلمات معصومین و نسبت دادن آن به کورش بدون ارائه سند معتبر بسنده نکرده و حتی کلمات بزرگان غیر ایرانی و اسلامی همچون گاندی و... به نام کورش مصادره نموده و در فضای مجازی پخش می کنند، البته مشخص نیست که انگیزه آنان احیای ایران باستان و شخص کورش باشد بلکه انگیزه آنان بزرگنمائی است تا پس از آن کورش را در مقابل شخصیت های دینی قرار داده و مدعی شوند با وجود چنین شخصی ما نیز شخصی های دینی غیر ایرانی نداریم غافل از اینکه اگر کورش ذوالقرنین باشد نه تنها در مقابل شخصیت های اسلامی نیست بلکه موید آنان نیز می تواند باشد
جبهه تفریطی نیز با استناد دادن بدترین اتهام ها به کورش در صدد است که از وی جنایتکاری ساخته و او را انسانی خونخوار، هوسران، بت پرست نشان دهند. این گروه قصد دارند خود را بلند گوی اسلام معرفی نموده و از این بلندگو به تخریب شخصیت کورش پرداخته تا احساسات موافقان او را نسبت به اسلام تحریک نمایند

و به نظرم رستنگاه هر دو گروه یک جاست و از سوی دشمنان اسلام و ایران صورت می پذیریرد تا با جبهه سازی کاذب، برخی جوانان و نوجوانان به جدل پرداخته و نتیجه جدل آنان، دامن زدن به بحثهای کورش پرستی و کورش ستیزی شود که سرانجامی جز استاده دشمنان ایران و اسلام بر این درگیری ها مترتب نیست
در این تاپیک قصد داریم با مباحث تحقیقی پرده از این نقشه شوم دشمن بر داریم و با کمک دوستان افراط و تفریط را از چهره این شخصیت تاریخی بزداییم تا بهانه از دست دشمنان گرفته شود.

مباحثی که در مورد کورش مطرح است عبارتند از:

یک: کورش در منابع یونانی(هردوت، گزنفون)

دو: کورش در منابع تاریخی و تفسیری اسلامی

سه: کورش در آثار ادبی پس از اسلام

چهار: ذوالقرنین بودن کورش

پنج: منشور کورش

شش: قبر کورش(پاسارگاد)

نکته: از مدیران محترم تقاضا دارم که تاپیک را باز نفرمایند. اگر دوستی نیز مطلب یا نکته ای داشت با پیام خصوصی به بنده منتقل کند، بنده پس از پند پست که تاپیک در مجرای اصلی قرار گرفت آن را باز می کنم

عماد;888867 نوشت:
یک: کورش در منابع یونانی(هردوت، گزنفون)

تاریخ هردوت و کورش نامه گزنفون دو کتاب از یونان باستان هستند که مفصل به زندگی نامه کورش پرداخته اند. اگر چه اختلافات عمده ای در این دو کتاب نسبت به نحوه تولد، به قدرت رسیدن و قبر کورش در این دو کتاب دیده می شود اما نویسندگان این دو کتاب از او به بزرگی یاد کرده اند و سعی بر آن داشته اند که از کورش شخصیت اسطوری های بسازند.

کورش در تاریخ هردوت
اشکالاتی به تاریخ هردوت وارد زیرا این کتاب پر از است از افسانه هایی باور نکردنی از جمله:
«یک سال نیل چنان به شدت طغیان کرد که ارتفاع ب به 18 کوده رسید و آب تمام کشت زارها را در بر گرفت اما همان هنگام باد بسیار شدیدی وزید و رودخانه نیل بسیار متلاطم شد چنان که شاه بسیار به خشم آمد و در بحرانی از غرور دیوانه وار نیزه ای برگرفت و آن را به درون رود خروشان انداخت و بی درنگ چشم درد گرفت و کور شد. مدت ده سال نا بینا بود؛ در سال یازدهم هاتفی از بوتو آمد و به او گفت مدت مجازاتش سپری شده است ولی بینایی خود را به شرطی باز خواهد یافت که چشمانش را با ادرار زنی بشوید که هرگز جز با شوهرش با مرد دیگری همبستر نشده باشد. می گویند شاه نخست با زن خودش آزمایش کرد ولی بینایی خود را بازنیافت و به همین سان زنان زیادی را یکی پس از دیگری آزمود تا سرانجام بینایی خود را بازیافت. آن گاه فرمان داد همه زنانی را که آزموده بود – به جز زنی که ادرارش شفا بخش او شده بود- در شهری که امروز به آن «سرخ تپه» می گویند گرد آورند و سپس شهر را با آن زنان به آتش کشید، و خود با زن شفا بخش ازدواج کرد.»
از این موارد در این کتاب فراوان یافت می شود اما عمده اشکالی که در مورد کورش به وی وارد است این است او با وجود تعریف و تمجید های فراوان از کورش، وی را نه تنها موحود نمی نمایاند بلکه زردشتی نیز نیست، نویسنده این اثر با ظرافت تمام کورش را یک بت پرست به تمام معنی معرفی می نماید و با یک سبک نرم در لابلای تعریف و تمجید های خود از کورش بارها اعتفاد وی به خدایان و قربانی کردن برای آنها را مطرح می نماید. چگونه می شود کسی این اندازه از کورش سخن بگوید اما هیچ اشاره ای به زردشت و دین ایرانیان نکند؟!!
با توجه به این مطلب کتاب تاریخ هردوت در هاله ای از ابهام فرو می رودا
اولا: سخنان وی در مورد کورش که بعضا با افسانه نیز همراه است را نمی توان پذیرفت
وثانیا: استناد اصل کتاب نیز باید توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گیرد که آیا این کتاب موجود به هردوت متعلق است یا اینکه بعدها با انگیزهای خاص به وی نسبت داده شده و یا اینکه بخشی از آن متعلق به هردوت است اما در طول تاریخ برآن افزوده شده است.

اگر استناد این کتاب اثبات نشود چه آنهایی که در مورد کورش افراط کرده و به این کتاب استناد می کنند و چه آنهایی که نسبت به کورش تفریط کرده و به این اثر استناد می کنند پایه های استدالال هایشان سست بوده و پایشان به جایی بند نیست.

1.هرودوت، کتاب ۲، بند ۱۱۱، ترجمه مرتضی ثاقب فر

اما در مورد کورش
از نگاه هردوت كوروش شخصى بود ساده، سخت، سردسته كوهستانيها، داراى حس جاه‏ طلبى بسيار با نبوغ عالى نظامى كه چون بر وسعت امپراتوريش مى‏افزود بهمان نسبت هم شاهنشاهى مهربان و پدرى رئوف و خوشرفتار و باذوق و با ملت خود مأنوس بود(1) هردوت می گوید کورش خود را فوق بشر می دانست (2)

به گفته هردوت آستیاژ به دست کورش سرنگوش شد(3) او به دست کورش اسیر شده بود.(4) آسیتاژ پسر سیاکزار بوده و سیاکزار جد مادری کورش است(54) بدین ترتیب کورش آسیتاژ دائی کورش می شود و بنا بر این گزارش کورش با شورش و قیام بر امور ایران مسلط می شود

در مورد جنگ کورش با یونانیان آورده است که:جنگی بین کورش و کرزوس در می گیرد کرزوس شکست خورده و عقب نشینی می کند، کورش به سپاه خود دستور می دهد که همه سپاه را قتل عام کنند اما اگر به خود کرزوس دسترسی پیدا کردند او را نکشند و اسیر کنند(6) او به دست نیروهای کوش اسیر شده و به دستور پادشاه فاتح فارس در آتش انداخته می شود تا زنده زنده سوخته شود. وی در این هنگام سخنانی می گوید و کورش را احساساتی می کند. از گفته هیرودت چنین به دست می آید که حتی همراهان وی نیز به همراه او در معرض آتش گرفتن بودند.(7) نیروهای کورش اقدام به خاموش کردن آتش کردند اما نتوانستند آن را خاموش کنند نهایتا کرزوس که متوجه شد از خشم کورش در امان مانده دست به دامن خدای خود آپولون«خداوند روشنائى و نور در يونان باستان» شده با صداى بلند نام آپولون‏ را بر زبان جارى كرد و او را سوگند داد كه چنانچه هدايائى كه باو تقديم كرده است بر او خوش آيند بوده اكنون بكمك او بشتابد و او را از خطر برهاند. و در همان موقع كه او اشك‏ريزان نام خداوند را بر زبان جارى ميكرد، ناگهان انبوهى ابر در آسمان شفاف و آرام آشكار شد و بدنبال آن طوفانى شديد درگرفت و بارانى سيل‏آسا باريدن گرفت و پشته هيزم خاموش شددر اینجا بود که کورش متوجه شد کرزوس مورد توجه خدایان!!! و فرد نیکوکاری است(8) به دین ترتیب کرزوس که در غل و زنجیر بود از آتش بیرون آورده شد و مورد توجه کورش بود. او که مردم حکیمی بود در امور به کورش مشورت می داد.
به گفته هردوت هاتف یکی از معابد از کورش به عنوان قاطر یاد می شود زیرا از مادری مادی و پدری فارسی زاده شده است(9)
او در قسمتی از نوشته هایش موضوع تولد کورش را بسیار افسانه ای و شبیه به فیلمهای کره ای و به طور مفصل نقل می کند(10)

منبع:
1. تاريخ هردوت، ج‏2، ص: 24
2.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 279
3.هردوت، ج‏1، ص: 98
4.
تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 124
5.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 126
6.تاريخ هردوت، ج‏1، ص 129
7.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 139
8. تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 139.
9. تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 144

10.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 194

هردوت مردم فارس را مردمی فقیر و بی نوا معرفی می کند(1)
بنا بر نقل هردوت پارسیان از تمام ملل ديگر جهان بيشتر استعداد اخذ عادات و رسوم خارجيان را دارند . مثلا چون آنها لباس مادها را زيباتر از لباس ملى خود ديدند باستعمال آن پرداختند. در جنگ نيز زره‏هاى مصرى بتن ميكنند. و نيز انواع لذايذ و خوشى‏ها كه نزد ديگر ملل مشاهده ميكنند خود بدان مشغول ميشوند، مثلا روابط جنسى با پسران را از يونانيان آموخته‏اند. هريك از آنها چندين زن شرعى دارند و عده زيادى زن صيغه خريدارى ميكنند. (2) او همچنین بوسیدن لب های همدیگر توسط ایرانیان را از آداب روز مره آنان می داند. (3)

در داستان فتح بابل توسط کورش به روایت هرودت اثری از بنی اسرائیل و آزادی آنان نیست
همچنین با توجه به تاریخ هردوت اشکالاتی نیز بر کورش وارد است
به گفته او از موقع تسخير بابل مردم اين شهر بدبخت و بى‏ پول شده مردم طبقه سوم كه تهیدست بودند فرزندان اناث خود را به فحشاء وادار ميكنند . (4)


کورش از رود انتقام می گیرد انتقام از رود به دلیل بردن اسب مقدس توسط کورش است (5)

بنا بر گزارشهای هردوت، بر خلاف آنچه می گویند کورش خدعه در جنگ را جایز می دانسته و از آن برای پیشبرد فتوحات خود استفاده می کرده است. (6)
در نهایت کورش در جنگ ماساژت ها کشته شده و سر از بدنش جدا می شود(7)
اگر این نقل صحیح باشد مقبره منسوب به کورش در پاسارگاد نمی تواند متعلق به وی باشد زیرا حمل پیکر وی از کشورهای واقع در شمال ایران به فارس بیشتر به افسانه شبیه است تا واقعیت

منبع
1.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 122
2.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 219
3. تاریخ هردوت، بند 134

4.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 273
5.تاريخ هردوت، ج‏1، ص: 189و190
6.تاریخ هردوت، بند 205
7.تاریخ هردوت، بند 214

بنا بر مطالب فوق تاریخ هرودت اگر چه در بسیاری موارد از کورش تمجید کرده است اما نکاتی دارد که به مذاق برخی خوش نمی آید و لذا برخی مطالب را قبول کرده و برخی دیگر را بر نمی تابند و یا توجیه می کنند یا اگر قابل توجیه نباشد هردوت ار متهم می نمایند
در طرف مقابل نیز مخالفان کورش با استناد که همین موارد کورش را جنایتکار، بت پرست، دنیا طلب و حریص می دانند و چشم خود را به آنهمه تمجید و تعریف هردوت از کورش می بنندند

اما واقعیت آن است که این کتاب قابل استناد نیست زیرا برفرض که استناد آن هرودت و قدمت آن ثابت شود و بر فرض که نسخه های اصلی موجود باشد و با ترجمه های فعلی تطبیق داده شود باز اشکالی که بر آن وارد این است که این کتاب افسانه ای و کتاب افسانه نه بر طرفداران و نه بر مخالفان کورش حجت نیست و گزارشهایش اعتبار ندارد

کورش در گزنفون

گزنفون یونانی مردمی حکیم، مورخ و سردار معروف عصر خود بوده است (1) او شاگرد سقراط بود (2)کتابی به نام سیروپدی یا تعلیم و تربیت کورش تالیف نموده است. در کتابش تاریخ و افسانه را با پند و عبرت در آمیخته و دستور العمل جامعى در كيفيت كارهاى بزرگ كورش داده و در طى آن اخلاق و رفتار كورش را سرمشق تدبير و ملك‏دارى و رعيت‏پرورى و استقرار نظم و اداره امور مملكت قرار داده است(3)
بر خلاف هردوت کورش به رسیدن کورش را با زور نمی داند بلکه او با دائی خود آسیتاژ رابطه خوبی داشته است و در فتوحات به عنوان فرمانده وی اقدام می کرده است. شاید علت این گزارش آن باشد که می خواسته از کورش اسطوره ای برای پادشاهان بسازد اما گزارش هردوت از به قدرت رسیدن کورش و قیام علیه پدر بزرگ و دائیش خواسته او را تامنین نمی کرده و نیز شاید گزارش او بر گزراش هرودت برتری داشته باشد.

1.كوروش‏ نامه، مقدمه، ص: 10-11
2.كوروش‏ نامه، مقدمه، ص: 12
3.كوروش‏ نامه، مقدمه، ص: 10-11

کوروش نامه گزنفون نیز با اشکالات زیادی روبرو است، در بررسی همین کوروش­ نامه­ ی گزنفون، پژوهش گران به نتایج جالبی رسیده اند. عده ای بخش هشتم از دفتر هشتم کوروش نامه را گفته های گزنفون نمی دانند؛ چرا که شیوه نگارش گزنفون را ندارد و با در نظر گرفتن کتاب بازگشت(دیگر اثر گزنفون) بخش هایی از آن رد می شود. این اثر نیز همانند تاریخ هردوت اگر چه از کورش یک اسطوره ساخته اما نه تنها او را زردشتی نمی داند بلکه احتمالات موحد بودن او را نیز درلابلای گزارشهای خود از بین برده و او را بت پرست معرفی می کند برای نمونه می گوید:« کورش هنگامی که پیر شد، برای بار هفتم به پارس سفر کرد. پس از ورود به پارس، مراسم قربانى را به جا آورد و براى خدايان (دقت شود: برای خدایان)، طبق رسم و رسومات پارسى، بزم رقصى تشکیل داد و بخشش‏ هایی به دیگران کرد. سپس به قصر خود رفت، در آنجا خوابيد و در خواب شخصى را ديد که به او گفت: «كوروش آماده شو، به زودى تو نزد "خدايان" خواهى رفت». پس از آن كوروش بيدار شد و فهميد، كه زمان مرگش فرا رسيده، بنابراين حيواناتى براى قربانى انتخاب كرده موافق عادات مذهبى به سر كوه‌ها رفت، تا آن‌ها را خدايان قربانى كند.[1]»
سپس در مقام وصیت به فرزندان چنین گفت: «اگر روح پس از فناى بدن باقى می‌ماند، به احترام روح من، آنچه را كه من به شما توصيه می‌كنم، به جا آريد. اگر امر طور ديگر است و بقاى روح بسته به بقاى بدن، پس لااقل از خدايانى، كه جاويدان اند، همه چيز را مى ‏بينند و به هر كار قادرند، بترسيد. خدايان حافظ اين نظم ثابت و تغييرناپذير عالم ‏اند و جلال و عظمت آنها فوق هر بيانى است.»[2] در این فقره از وصیت‌نامه (و دیگر بخش‌های وصیت‌نامه)، او باز هم فرزندانش را به پیروی از خدایان فرامی‌خواند.[3]
لذا این کتاب نیز همانند تاریخ هردوت اگر چه از نگاه اسطوره ای به کورش پرداخته اما باید نکات منفی که نسبت به کورش گفته را نیز در نظر گرفت زیرا اگر بنا باشد ما این دو کتاب را قبول کنیم چاره ای نداریم جز اینکه هم تمجید های آنان نسبت به کورش را بپذیرم و هم بت پرست بودن کورش را و نکات منفی دیگری که نسبت به کورش در این منابع آمده است. اینکه تمجیدها را قبول کنیم ولی نکات منفی را رد کنیم ترجیج بلامرجح است که طرفداران کورش انجام می دهند و نیز برعکس اینکه نکات منفی را قبول کنیم و نکات مثبت را نبینم باز می شود ترجیح بلا مرحج
نتیجه اینکه باید به این دو کتاب و انتساب آنان با دیده تردید نگریست زیرا که در عین تعریف از کورش به تخریب کورش پرداخته اند و از این کار ممکن است انگیزه های داشته باشند. لذا استناد به این دو کتاب چه از طرف افراطیون و چه از طرف تفریطیون نمی تواند پایه علمی قوی باشد.

منبع:
1. گزنفون، كوروش‌‏نامه‏، ترجمه: رضا مشايخى‏، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، 1386‏، ص 266 حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان‏، تهران: نشر دنياى كتاب‏، 1375، ج‏1، ص 464
2. حسن پيرنيا، ج‏1، ص 467؛ گزنفون، همان، ص 269-270
3. گزنفون، همان، ص 270

با انکه گزنوفون نهایت تعریف و تمجید از کورش کرده اما گاهی نکاتی آورده که به توان از آنها به عنوان مزمت در مورد کورش یاد کرد از جمله

بت پرست بودن کورش
در جای جای کتاب گزنفون از ارادات کورش به خدایان و قربانی کردن برای خدایان و توسط وی سخن رفته است. در صحفات(1) كورش فرمان می دهد به درگاه خداى بزرگ و خدايان ديگر قربانى نمايند (2) او حتی سهمی از غنائم برای خدایان در نظر می گرفت و برای آنان می فرستاد(3) پس از مدتی قصری برای کورش ساختند و او اولین کاری که پس از مورد به قصر کرد قربانى به شكرانه نعمت‏هاى بى‏كرانى بود كه خدايان به وى و يارانش ارزانى داشته‏اند (4) کورش اولين و بزرگ‏ترين تكليف را پرستش خدايان قرار داد، خود منتهاى مراقبت و خلوص را در عبادت و پرستش به‏كار مى‏برد و هميشه تكرار مى‏كرد كه ترقى و تعالى خود را مديون الطاف و كمك خدايان مى‏داند. بايد خدايان را شاهد بر همه افعال دانست و از آنها استمداد جست. براى تعليم مقررات پرستش، موبدان را مأمور ساخت و خود هرروز قبل از طليعه آفتاب اول كسى بود كه صميمانه و خالصانه رو به درگاه خدايان مى‏آورد و به عبادت و پرستش مبادرت مى‏ورزيد، هرروز قربانى مى‏كرد و ستايش امشاسپندى را كه موبد معين نموده بود به‏جا مى‏آورد (5)
بنا بر گزارش های گزنوفون حتی پدر کورش نیز موحد نبوده است است به چند خدائی اعتقاد داشته است زیرا خطاب به فرزندش می گوید« پدر فرزند خويش را مخاطب ساخته گفت: «پسر من، خدايان هميشه طالب نيكى و خيرند و تو را در مسافرت يارى خواهند كرد» (6).

1. 30-45-88-89-179-181-187-181-190-195-196-197-216-220-221-222-231-232-242-
2. كوروش‏نامه، متن، ص: 88
3.كوروش‏نامه، متن، ص: 216
3.كوروش‏نامه، متن، ص: 219
5.كوروش‏نامه، متن، ص: 231
6.كوروش‏نامه، متن، ص: 30

میل به ثروت:
کسانی که در باره کورش افراط می کنند او را شخصی آسمانی صفت و به دور از هر رزیله اخلاقی می دانند و در این باره گاه به کتاب گزنفون استناد می کنند اما

کورش خطاب به کرزوس می گوید : بلى كرزوس، خدايان در نهاد من نيز ميل به ثروت آفريده‏اند، من هم مانند ديگران مكنت را مى‏پسندم، اما بين ديگران و من تفاوت بزرگى است. (1)
كورش نخستين بار که می خواس تاز از كاخ شاهى خود برود شب قبل از روزى كه قصد خروج از بارگاه سلطنتى براى نيايش به درگاه خدايان داشت عموم فرمان‏دهان خويش را فراخواند و جملگى را به لباس مادى ملبس ساخت. در حين توزيع ردا و ملبوس به مقربان قصد خود را به عزيمت به معبد و اهداى قربانى به درگاه يزدان به عموم حضار ابلاغ كرد و گفت: «فردا قبل از طليعه آفتاب همه شما در آستانه قصر حاضر شويد.(2)
خرافات
كمبوجيه و كورش در اين گفت‏وگو بودند كه به سرحد ايران رسيدند. در اين اثنا، عقابى ديدند كه در سمت راست اردو نمايان شد و آنها را هدايت كرد. كورش و پدرش خدايان و قهرمانانى را كه پشتيبان و نگاه‏دار پارس هستند ستايش كرده پيروزى و توفيق خود را مسئلت نمودند.(3)
نظام طبقاتی در پارسها بوده است
گزنوفون از سخنان شخصی به نام فرولاس یاد می کند و او را از طبقات پائین پارسیان می داند. (4)
بنابراین گزارش حتی در زمان کورش نیز نظام طبقاتی در ایران جاری بوده است.

1.كوروش‏نامه، متن، ص: 239
2. همان ص242
3.ص45
4.كوروش‏نامه، متن، ص: 59

غافلگیر کردن دشمن
کورش از پدرش می خواهد که حیله های جنگی به او یاد دهد پدر نیز غافلگیر کردن دشمن را به او می آموزد او می گوید: سعى كن حتى‏المقدور با صفوف منظم بر دشمن، قبل از اينكه آرايش رزمى يافته باشد، بتازى و غافل‏گيرش سازى. با افراد مسلح خود به كسانى كه هنوز اسلحه به‏دست ندارند حمله كن، سربازانت را هشيار و بيدار نگه‏دار تا به سهولت بر سربازان خمار و خواب‏آلود حريف چيره شوند. در ادامه پدرش غافلگیر کردن دشمن را از ضروریات اولیه کارزار می داند .(1)

کسانی که به دیده افراط در مورد کورش نظر می دهند او را برئ از حیله در جنگ می دانند و مخصوصا غافلگیر کردن دشمن در مورد او نمی پذیرند.
ظلم نسبت به مردم
چند صفحه قبل از پایان کتاب 2 جنگ با ارمنستان شروع می شود فقط به دلیل اینکه از یاری آنان سر باز زده است کورش به فرمانده خود دستور می دهد که هر کس به کوهستان فرار کرد کشته شود .
کورش خانه‏هاى بزرگانی که در جنگ شکست خورده بودند را مصادره کرده به كسانى‏كه بيش از سايرين مجاهدت نموده بودند بخشيد؛(2)

اسیر گرفتن در جنگها
در یکی از جنگها اسیر گرفت و غنایم فراوان به دست آورد (3)
در یکی از جنگها نیز که اسیران قد فرار داشتند و اقدام به این کار کردند توسط قرواوان دستگیر شده و به نزد کورش برده شدند كورش نقدينه‏اى كه در نزد فراريان يافت به سربازان مستحفظ بخشود و فراريان را اعدام كرد. (4)
در جای دیگر می گوید: در ميدان نبرد هركس عده بيشترى اسير با خود بياورد، بهتر جنگيده و وظيفه رزمى و دل‏آورى را بهتر انجام داده است، (5)
به ساكنين نينوا مقرر داشت كه به كشت زمين مشغول شوند، خراج و غنايم را بپردازند و از آن‏كس كه براى حكومت معين مى‏كند فرمان‏بردارى و اطاعت نمايند و به پارسيان و جمله كسانى‏كه صاحب حقوق و امتيازاتى بودند و هم‏چنين به متحدينى كه در خدمتش باقى مى‏ماندند اجازه داد اسيران را در اختيار خود گيرند. (6)
البته این گونه موارد در جنگ طبیعی است و گریزی از آن نیست اما کسانی که در مورد کورش اغراق می کنند کورش را برئ از این رفتارها می دانند. بنا بر گفته های گزنفون او حتی زنان را هم اسیر می کرده است (7)

1. كوروش‏نامه، متن، ص: 39
2.كوروش‏نامه، متن، ص: 216
3.كوروش‏نامه، متن، ص: 109 كوروش‏نامه، متن، ص: 115
4.كوروش‏نامه، متن، ص: 115
5.كوروش‏نامه، متن، ص: 162
6.كوروش‏نامه، متن، ص: 216
7.كوروش‏نامه، متن، ص: 170

بحث برده داری
بنابر گزارشی از گزنفون در زمان کورش برده داری را از بین نبرد بلکه حتی بین برده های پارسی را نیز نجات نداد بلکه در اعلامیه ای همه آنها را احضار کرده و بهترین آنان را انتخاب کرده و آزاد نمود و به خدمت در نظام فرا خواند. از نوشته گزنفون چنین برداشت می شود که بردگانی از پارسی و مادی در دست آسوری ها، سوریه ای ها و حتی اعراب بودند با وجودی که کورش توان آزاد سازی آنان را داشت اما این کار را نکرده بلکه تنها بهترین آنان از نظر زور بازو را آزاد کرد . آنجا که می گوید:
سپس اعلام داشت كه اگر بين اقوام مختلف اردو، از قبيل آسورى‏ها، سوريه‏اى‏ها و اعراب، بردگانى باشند كه به زور از مادى‏ها يا پارسى‏ها، يا باكتريان، يا كارى‏ها، يا سيليسى‏ها، يا يونانيان گرفته شده حضورش بشتابند. به محض اين‏كه نداى جارچى در گوشه‏هاى اردوگاه طنين‏انداز گشت، عده‏اى به سرعت به ركاب كورش دويدند و خود را معرفى كردند. كورش بهترين آنان را برگزيد و آزادى بخشيد و مقرر داشت كه سلاحى كه معين نموده است برگزينند و خدمت كنند. آن‏گاه به سران دسته دستور داد بين آنان شمشيرهاى كوتاه و سپر تقسيم كنند و در صفوف پارسى‏ها مشغول خدمت‏گزارى شوند. به افراد سوار پارسى دستور داد نيزه و زره برگيرند و قبايل را نيز سلاح نيكو بخشيد.(1)
او در جنگ دیگری نیز اجازه داد هر کس اسیری گرفته نزد خود نگه دارد.(2)
حتی گزارشها حاکی از آن است که در تشکیلات کورش خواجگانی بودند که برای جنگ الت تناسلی آنان را قطمع می کردند کورش برخی از خواجگان را به عنوان محافظ انتخاب کرد خواجگان را محافظ خود کرد. (3)
در جای دیگر می گوید: فرولاس جوان سواره‏نظام را به قصر خويش دعوت كرد و هداياى بسيارى به او اهدا كرد و بالاخره جام‏هايى كه از كورش دريافت نموده بود پر از مى ناب نمود و به سلامتى مهمان خود نوشيد و به جوان بخشيد. جوان كه از اهل ساس بود پس از ديدن قالى‏هاى زيبا و باشكوه و جلال اثاثه خانه و كثرت خدام و بردگان غرق حيرت شده پرسيد: «فرولاس تو لابد در مملكت خود صاحب ثروت بى‏كرانى هستى؟»(4)

1.كوروش‏نامه، متن، ص: 120
2.همان ص: 216
3.همان ص219
4.همان ص246

تعدد زوجات
آنچه امروزه بسیار نسبت به آن تبلیغ می شود تک همسری کورش است اما بنا بر گزارشهای گزنفون کورش داریای چند همسر بوده است که اتفاقا یکی از آنها پیش کشی بود« سپس مادى‏ها پس از مذاكره با مغان و تقسيم غنايم، براى كورش خيمه و بارگاه بسيار معظم و دخترى از اهل شوش كه زيباترين زنان آسيا بود، با دو نوازنده بسيار هنرمند پيش‏كش آوردند.»(1) او در جای دیگر از ازدواج کورش با دختر دائیش سیاکزار خبر می دهد(2)
کورش نوازدگان زنی نیز در اختیار داشته و گاه آنها را به دیگران می بخشیده است«. يكى از اهالى ماد كه عاشق الحان موسيقى بود گفت: «اى كورش من نواى نوازندگانى كه حال در اختيار و تملك تو هستند به گوش خود شنيده‏ام، بسيار دل‏كش و روح‏پرور است. اگر يكى از اين زنان را به من كرامت كنى، اقامتم در اردوگاه به مراتب از خانه‏ام خوش‏تر خواهد شد.» كورش جواب داد: «بسيار خوب او را به تو بخشيدم. من از تقاضاى تو بيشتر مشعوف شدم تا تو از بخشش من زيرا خيلى مايلم كه از من خشنود و راضى باشيد.» و بى‏درنگ نوازنده را در اختيار او قرار دادند.»(3)

1.كوروش‏نامه، متن، ص: 124
2.در صفحه 258 تا 260
3.كوروش‏نامه، متن، ص: 127

قابل توجه خوانندگان عزیز: این گفته های گزنفون مورد قبول نیست نه تنها اینها بلکه گفته هایی که در تمجید کورش است نیز قبول نیست
آنچه هرودت و گزنفون و منشور حقوق بشر آورده اند یکی به میخ و یکی به نعل است. افراطیان میخ و تفریطیان نعل را می بینند.

موضوع قفل شده است