این دقیقا همون نکته ای است که در ابتدای بحث هم به اون اشاره کردیم که همیشه این گونه موثر نیست. خیلی موارد اثر عکس دارد و موجب تهدید برای آمر و ناهی است. لذا عرض کردیم ایشان وظیفه ای نداشته اند برای تذکر دادن، حتی به این شکل.
علاوه بر این که مورد اتهام هم قرار می گیرند که چرا شما دید زدی و به دست نامحرم نگاه کردی؟ و سانت زدی چه قدر بالا تر از حدش بوده !!! هر چند او ممکنه به قصد نگاه نکرده و همه این موارد رو در برداشت اول متوجه شده باشد اما نظر به سن و موقعیتش در موضع اتهام قرار گرفته است.
بحث اتهام نيست
اين اقا مرتكب سه گناه شده
نگاه به نامحرم با دقت در جزييات
دروغ
فضولي در كار مردم
و البته كنترل نكردن نگاه حرام كه وظيفه شرعيش بوده! خدا الكي حكم نداده كه مردها جلو چشمشون رو بگيرن !!!
دقیقا
چرا باید گشت ارشاد باشه دخترهایی که مانتو جلو باز دارن رو بگیرن ولی گشت ارشاد نباشه مغازه های فروشنده این مدل ها رو ببنده!
من خودم برای خرید مانتو پدرم در میاد اخرم مجبورم یا کوتاه بخرم یا جلوباز چون اصلا خارج از این دو مدل اصلا نیست ! حالا من چادر سر میکنم اونی که مانتویی هست چیکار کنه خب؟ مشکل از طراح ها لباسمون که هیچ ایده اسلامی نداشتن! مشکل از حکومته که اجازه فروش این مدل لباسها رو میده
زنها در اخر مقصر هستن ولی همیشه مقصر اول و اخر شناخته میشن
يعني ميشه زماني بياد كه هركس كله اش تو كار خودش باشه؟ با هر عقيده اي و هر ديني !
مثل باقي كشورهاي اسلامي
ادمها همديگرو دوست داشته باشن و بدون قضاوت و تهمت در كنار هم زندگي كنن مثل باقي كشورها؟!
من كه واقعا از اين مدل بحثها خسته شدم بس كه حرفهاي تكراري توش زده ميشه اخرشم ميگن دلت نميخواد كشورت رو ترك كن برو
يعني به جاي حل مشكل فقط ميخوان ماست مالي كنن قضيه رو
يعني يا من بايد يا خلاف باور قلبيم و به زور لباش بپوشم و تحمل كنم يه از كشورم بندازن من رو بيرون
هيچ راه سومي هم نيست
در مورد نظر آقاي جوادي آملي؛ با ايجاد نفرت مي خواهيد ديگران را جذب دين كنيد؟! اين دين چه جذبياتي دارد؟! از شما بعيد بود و از آقاي آملي بعيدتر.
نسیم رحمت;831055 نوشت:
ترش رویی به معنایی بی احترامی نیست. در سیره اهل بیت دقت کنید نمونه این موارد رو در مواجهه با کسانی که مرتکب منکرات می شدند، زیاد می بینید.
انواع ترشرویی و موارد منع، جواز يا لزوم آن
در تحلیل مفهومی، ترشرویی بر چهار قسم قابل تصور است:
1. ترشرويي در مواجهه با حق و حقيقت؛ که ولید در مقابل شنیدن آیات قرآن از خود بروز داد.
2. ترشرویی در مواجهه با مؤمنین به جهت هوای نفس و امور دنیوی و بدون رجحان عقلی و شرعی که اگر عامدانه و نه از سر اندوه و ملالی خاص باشد، معمولاً از روی خودبزرگبینی است؛ همانطور که در مورد فردی که آیات اول مبارکه سوره عبس او را سرزنش کرده است روایت است که ترشرویی او به خاطر تکبر و تحقیر ابن أمّ مَكْتُوم -موذن و مورد علاقهی پیامبر(ص)- بوده است که نزد پیامبر(ص) میآید و آن بزرگوار او را اکرام نموده و نزد خود میخواند و در نزد آن جناب مردى از سران بنى اميه بوده است که آن فرد از آمدن ابن ام مكتوم و این رفتار پیامبر(ص) با او چهره درهم كشيده و خود را از تماس با او جمع مینماید. زیرا پیامبر(ص)، ابن أمّ مَكْتُوم را در مکانی جلوتر از او جای میدهد. (1)
3. ترشرویی در نهی از منکر مثل زمانی که پیامبر اعظم(ص)، در ایام موسم حج درخواست آب میفرماید و به جای آب، شراب نزد ایشان میآورند و آن بزرگوار پس از بو کردن آن چهره درهم میکشند. (2) این ترشرویی، نوعی نهی از منکر(3) و حداقل مرتبه آن است.(4) همچنین به اصحاب خود دستور فرمودند که گناهکاران را با چهرههایی ترش ملاقات کنید.(5) بلکه امام علی(ع) این ترشرویی را بغض در راه خدا و برترین عمل دانستهاند.(6)
4. ترشرویی حاکی از تأسف به حال گناهکاران، چون زمانی که پیامبر اکرم(ص) در پایان خطبهی شعبانیهی ماه شعبانی، ناگهان در عالم ملکوت، درآویختگان به درخت زقوم از امت خود را مشاهده میفرمایند که برخی به یک و چند شاخه و برخی به بسیاری از شاخههای آن چنگ زده بودند و به خاطر تاسف بر حال آن افراد، چهره پیامبر رحمت و پدر رئوف امّت درهم رفته میشود.(7) و یا ترشرویی در اثر خوف باطنی و اعظام جلال و هیبت الهی و انکسار نفس و انقهار در برابر ذات مقدس کبریایی؛ چون لحظهای که پیامبر اعظم(ص) چهرهی جبرییل(ع) را درهمرفته دیدند و علت آن مشاهده برپایی جهنم و درکات سوزان آن توسط ایشان بوده است.(8)
پی نوشت ها :
1. فيض كاشانى ملا محسن، تفسير الصافى، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق، ج 5، ص 284.
2. جزرى ابن اثير، النهاية في غريب الحديث و الأثر، اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج 4، ص 80.
3. ترشرویی با گناهکاران، از مراتب نهی از منکر در صورت عدم امکان تذکر زبانی است. البته دستور به انجام این مرحله، این مرتبه، در صورت احتمال عقلایی تأثیر چنین کاری در ترک منکر است؛ چنانچه در صورت تأثیر منفی، ایبسا حرام خواهد بود. در هر حال تفصیل را باید در کتب فقهی جست.
4. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن،تهذيب الأحكام، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج 6، ص 177.
5 . كلينى، پیشین، ج5، ص 59.
6. ورام بن أبي فراس، پیشین، ج 2، ص 124.باید توجه داشت که اولاً، این ترشرویی را غضب برای خدا باشد. ثانیاً، باید تنها رفتار او را دشمن بداریم آنهم در صورت اصرار او نه لغزشی موقتی و در هر حال، خود او را نباید مورد نفرت و کینه قرار داد بلکه بر او ترحم داشته و دعایش کنیم
7. امام حسن عسكرى عليهالسلام، تفسير امام عسكرى عليهالسلام، انتشارات مدرسه امام مهدى عجلاللهتعالیفرجهالشریف، قم، 1409 هجرى قمرى، ص 648.
8. مجلسى محمدباقر ، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 هجرى قمرى، ج 8، ص 280.
يعني من به عنوان يه فرد عاقل حتي حق انتخاب نوع پوششمم ندارم؟! اين اسمش ديكتاتوريه نه قانون !!!! پس چرا با حكم رضاخان مذهبي ها مخالفت كردن ؟ مگه اون قانون اجتماعيه اون زمان نبود؟
در خصوص این مباحث بارها و بارها بحث شده است لذا تکرار مکررات نمی کنیم. فقط به یه نکته کوتاه اشاره می کنیم و آن این که دلیل مخالفت با حکم رضاخان، این بود که خلاف دستور خدا و قرآن عمل می کرد و هدفش مخالفت با حکم خدا بود.
[="Navy"]دقیقا ملورین هممون خسته شدیم از این بحث ها چون هیچ کس نمیخواد از مواضع خودش بیاد پایین ! چون هیچ کس فکر نمیکنه شاید من اشتباه کنم و نظر دیگری درست باشه
هم مذهبی ها نگاه از بالا به پایین دارن و تو بحث ها افراط میکنن هم غیر مذهبی ها سریع گارد میگیرن و مخالفت میکنن
ولی فقط کافیه فکر کنی پیش خودت که شاید اون ادم مذهبی دشمن من نباشه شاید باید چند دقیقه ای به حرفهاش فکر کنم به جای مخالفت سریع![/]
بحث اتهام نيست
اين اقا مرتكب سه گناه شده
نگاه به نامحرم با دقت در جزييات
دروغ
فضولي در كار مردم
و البته كنترل نكردن نگاه حرام كه وظيفه شرعيش بوده! خدا الكي حكم نداده كه مردها جلو چشمشون رو بگيرن !!!
الان خودت هم داری قضاوت میکنی برای درست شدن جامعه اول باید از خودمون شروع کنیم
از کجا میدونی نگاه به قصد لذت بوده؟ یا با دقت دیده؟! در مورد دروغ هم که بنده خدا تاپیک زده که ببینه کار درستی بوده یا نه ![/]
معصومین حتی در نهی از منکر هم ترشرویی نداشتن برای همینم هست که تاثیر گذار بودن
در پاسخ به فرمایش شما عرض شد :
نسیم رحمت;831062 نوشت:
3. ترشرویی در نهی از منکر مثل زمانی که پیامبر اعظم(ص)، در ایام موسم حج درخواست آب میفرماید و به جای آب، شراب نزد ایشان میآورند و آن بزرگوار پس از بو کردن آن چهره درهم میکشند. (2) این ترشرویی، نوعی نهی از منکر(3) و حداقل مرتبه آن است.(4) همچنین به اصحاب خود دستور فرمودند که گناهکاران را با چهرههایی ترش ملاقات کنید.(5) بلکه امام علی(ع) این ترشرویی را بغض در راه خدا و برترین عمل دانستهاند.(6)
زنها در اخر مقصر هستن ولی همیشه مقصر اول و اخر شناخته میشن
طراح اشتباه می کنه، قبول؛ تولید کننده اش هم اشتباه، قبول؛ مسئولین هم اشتباه می کنتد، قبول؛اما یه سوال : اگه خانم ها نخرند باز هم این گونه مدل ها رواج پیدا می کنه ؟ اصلا تولید میشه ؟ نخریدن بهترین پاسخ به عرضه کنندگان این مدل لباس هاست. بارها من از فروشنده ها شنیده ام خریداران میان و از ما سراغ این الگو ها رو می گیرند. بله همه اشتباه می کنند اما ما می توانیم اشتباه نکنیم. کار برای ما سخت میشه، قبول دارم اما شدنی است. نهایتا باید به شکل دیگه ای باید لباس تهیه کرد. مثل این که طبق مدلی که مناسب است و دوست داریم، بدوزیم.
اين اقا مرتكب سه گناه شده
نگاه به نامحرم با دقت در جزييات
دروغ
فضولي در كار مردم
و البته كنترل نكردن نگاه حرام كه وظيفه شرعيش بوده! خدا الكي حكم نداده كه مردها جلو چشمشون رو بگيرن !!!
laughinglaughing=))=))=))=))laughinglaughinglaughing
بی شوخی موقع خوندن این مطلبتون دقیقا یه همچین حالتی پیدا کردم ..
. این که این امر در نهی از منکر کافی هست یا نه ؟ تابع شرایط متعددی است و از جمله احتمال تاثیر؛ تجربه ثابت کرده خیلی کم اتفاق می افتد که خانمی جوان به یان گونه تذکرات یه پسر 17 ساله توجه کند. بلکه بیشتر مورد تمسخر قرار می گیرد و اصل موضوع لغو می شود.
علاوه بر این که این گونه موارد موجب می شود پسر نوجوان مورد اتهام قرار بگیرد و خود از آسیب های این تذکر خود در امان نماند.
2. این نوع برخورد هر چند زیرکانه بوده اما دروغ نیست. البته همیشه این گونه نیست که طرف مقابل توجه کند و بپذیرد. گاه مخاطب تذکر فرد کوچک تر را توهین به خود می داند، و این نوع تذکر دادن سبب می شود خطراتی ناهی را تهدید کند.
3. به طور کلی این نوجوان وظیفه ای در قبال تذکر دادن به این خانم نداشته است.
حاچ آقا تشکر ..
تشکر فرااااااااااووووووووااااااااااننننننن
چون خیلی ذهنم مشغول شده بود ..
الان دیگه خیالم راحت شد و وظیفه مو میدونم ..!
بخاطر تندروی هایی هم که کردم عذر میخوام .. ناشی از همون مشغولیت ذهنی و دغدغه فکری بود ..
خوشحالم که به بهانه این تایپیک، مباحث مفید دیگه ای هم مطرح شد
بازم ممنون ..
دم شما گرم
یاعلی
فرد باید خود را از طرف مقابل پایین تر دانسته و گمان و باورش اینطور باشد که بگوید این همان فرد هست که اگر به نماز و مسجد بیاید به دلیل جایگاه بالاتری که نسبت به من نزد الله ذوالجلال دارد و چون من سبب شده ام که او به مسجد بیاید (یا به طرف عمل خیر دیگر) الله تعالی ذره ای از خوبی ها را هم به من می دهد.
یعنی او را بالاتر و پاکتر از خود بداند .
همیشه به نتیجه نگاه کردن در امر به معروف سبب ناکامی می شود چون اگر فرد دعوت ما را پذیرفت و آمد به طرف حق ما اون وقت متوجه خودمون می شیم و میگیم بله من سبب شده ام و اگر هم نپذیرند و ما نتایج رو نگاه کنیم کم کم سرد میشیم و دست می کشیم لذا وظیفه ما گفتن هدایت و دلها در دست بلا کیف الله ذوالجلال هست .
خود دعوت دادن و امر به معروف کردن نیاز خود من (داعی ) هست نه او . زیرا که الله سبحانه و تعالی
الله جل شانه امر به معروف را مقدم بر ایمان کرده است و بعد ایمان را آورده است علما می گویند به این دلیل که کسانی که زیاد این عمل را انجام دهند کیفیت ایمانشان بالا می رود.
پس در حقیقت این عمل نیاز خود ماست نه دیگران و مهم ترین چیز در دین هم همین ایمان هست و از تمام احکامات بالاتر می باشد.
با توجه به جو این زمانه در بیشتر شرایط امر به معروف نامحرم کارسازی کمی دارد. و جواب نمی دهد.
در مورد اینکه همیشه امر به معروف کنیم شرایط را باید نگاه کرد و طبق شرایط گفتارمان را جهت بدیم طوری که طرف ناراحت نشود. گاهی هم سکوت خودش خیلی حرفه.
منظورم اينه كه
تروشرويي براي نهي از منكر
و ترش رويي و تاسف براي گناهكار
فقط باعث لجبازي ميشه.
ترش رويي فقط باعث نفرت ميشه.به خصوص امروزه كه منكرات معروف شده اند.
از محبت خارها گل ميشوند.
شايد مستند نقص ظاهر رو ديده باشيد.
باز هم ببينيد.
لينك:نقص ظاهر[/]
حاچ آقا تشکر ..
تشکر فرااااااااااووووووووااااااااااننننننن
چون خیلی ذهنم مشغول شده بود ..
الان دیگه خیالم راحت شد و وظیفه مو میدونم ..!
بخاطر تندروی هایی هم که کردم عذر میخوام .. ناشی از همون مشغولیت ذهنی و دغدغه فکری بود ..
خوشحالم که به بهانه این تایپیک، مباحث مفید دیگه ای هم مطرح شد
بازم ممنون ..
دم شما گرم
یاعلی
[="Tahoma"][="Black"]
منظورم اينه كه
تروشرويي براي نهي از منكر
و ترش رويي و تاسف براي گناهكار
فقط باعث لجبازي ميشه.
ترش رويي فقط باعث نفرت ميشه.به خصوص امروزه كه منكرات معروف شده اند.
از محبت خارها گل ميشوند.
شايد مستند نقص ظاهر رو ديده باشيد.
باز هم ببينيد.
لينك:نقص ظاهر[/]
منظور از ترشرویی، تحویل نگرفتن افراد است نه توهین به ایشان. اگر درست انجام نشود نتیجه همونی است که شما می فرمائید.
تا جایی که من شنیدم نگفتن: با روی خوش برخورد کنید!
گفتن: ایجاد نفرت نکنید.
که ترشرویی به معنای تحویل نگرفتن و ایجاد احساس "نداشتن پذیرش اجتماعی" برای شخص هنجار شکن، صرفا به معنای ایجاد نفرت نیست.
عني ميشه زماني بياد كه هركس كله اش تو كار خودش باشه؟ با هر عقيده اي و هر ديني !
مثل باقي كشورهاي اسلامي
ادمها همديگرو دوست داشته باشن و بدون قضاوت و تهمت در كنار هم زندگي كنن مثل باقي كشورها؟!
من كه واقعا از اين مدل بحثها خسته شدم بس كه حرفهاي تكراري توش زده ميشه اخرشم ميگن دلت نميخواد كشورت رو ترك كن برو
يعني به جاي حل مشكل فقط ميخوان ماست مالي كنن قضيه رو
يعني يا من بايد يا خلاف باور قلبيم و به زور لباش بپوشم و تحمل كنم يه از كشورم بندازن من رو بيرون
هيچ راه سومي هم نيست
دوست عزیز .. امیدورام تا آخرش بخونید
ما دو حالت داریم:
یا در جهان یک حقیقت واحد وجود دارد
یا چند حقیقیت
به بیان دیگه یا "صراط مستقیم" داریم، یا "صراط های مستقیم"
خب به طور عقلی نمیشه چند حقیقت وجود داشته باشه!
اگه قرار باشه چند حقیقت وجود داشته باشه ، هم حرف من که کاربدحجاب رو غلط میدونم درسته! هم حرف شما که غلط نمیدونید درسته!
پس بالاخره یکنفر این وسط حرف درست رو میزنه ...
اگر شما قائل به یکتا بودن خدا هستید، پس قبول دارید که "حرف، حرف خداست".
اگر شما قبول دارید خدا خالق مخلوقات هست، پس نسبت به اونها حق مالکیت داره
کسی هم که نسبت به زمین حق مالکیت داره، پس بیشترین مشروعیت رو برای قانونگذاری اون داره ..
بنابراین اگر بپذیریم خدا قانونگذار زمین هست، پس باید طبق قوانین خدا عمل کرد.
طبق قوانین خدا
ملورين;831060 نوشت:
هركس كله اش تو كار خودش باشه
نداریم! بی تفاوتی نسبت به دیگران ممنوعه! بلکه باید تلاش کرد در جهت اصلاح، ولی اجبار غلطه...! این تازه در محدوده مسائل شخصی دیگران هست.
ولی در محدوده اجتماع، اگر قبول کردیم خدا قانونگذار هست، پس در جامعه خدا محور باید قوانین خدا حاکم باشه و شرایط برای رشد خدا پرستان فراهم بشه.
طبق قوانین خدا ، اینکه "هرکس سرش به کار خودش باشه"
و اینکه "هرکس هرطور دلش خواست لباس بپوشه"
باهم متناقض هست .. قطعا من با پوششی که در اجتماع دارم، روی شما و خانواده شما اثر دارم! پس با پوششم ، سرم به کار خودم نیست!!!
قطعا شما که معتقد نیستید باید هرکس خواست عریان بیاد توی خیابون!!!
قاعدتا باید برای پوشش یک حد در نظر گرفت
حالا بحث سر این پیش میاد که چه کسی صلاحیت قانونگذاری و تعیین حد پوشش جامعه رو داره ..
خب .. در جامعه خدا محور ، بر اساس قوانین الهی ، برای افراد اون جامعه چه کسانی که خدا رو قبول دارند و چه کسانی که قبول ندارند، باید یک حد پوشش در نظر گرفت.
به طور عقلی، برای اینکه اهداف یک جامعه و حکومت محقق بشه و نظم اون جامعه به هم نریزه، قوانین،اجباری خواهند بود.
آنچه در زیر میآید، دروس "هفتادوششم و هفتادوهفتم" از جلد اول «رسالهی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است
« امر و نهی قلبی(اظهار رضایت و تنفر) درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و سبکترین راه میتوان امر و نهی کرد
و به مقصود دست یافت نباید متوسل به درجهی بالاتر شد.
این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: با تبسم و لبخند و روی گشاده برخورد کردن،
چشم فرو بستن، خیره شدن،
به روی دست زدن، دندان به لب گرفتن، با دست یا سر اشاره کردن، سلام نکردن، رو گرداندن، پشت گرداندن، صحبت را قطع کردن، قهر و ترک معاشرت کردن.
امر و نهی لسانی، درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و آرامترین لحن میتوان به مقصود رسید نباید اقدام به درجهی بالاتر کرد. این درجات بر حسب شدت و ضعف و
بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: ارشاد کردن، تذکر دادن، موعظه کردن، پند و اندرز دادن، مصالح و مفاسد و سود و زیانها را بر شمردن،
بحث و مناظره کردن، استدلالی سخن گفتن، با غلظت و درشتی حرف زدن، با تهدید صحبت کردن.
امر و نهی عملی درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و آسانترین روش میتوان نتیجه گرفت نباید به درجهی شدیدتر پرداخت.
این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند.
برخی از آنها عبارتند از: حایل شدن و جلوی فرد را گرفتن، حربه از دستگرفتن، وسایل گناه را از دسترس او خارج ساختن، عقبراندن،
دست طرف را محکم نگهداشتن، حبسکردن، سختگیریکردن، کتکزدن، به درد آوردن، مجروح و زخمیکردن، شکستن عضو، از کارانداختن، ناقصکردن، کشتن.
توجه:
با توجه به این که در زمان حاکمیت و اقتدار حکومت اسلامی میتوان مراتب بعد از مرحلهی امر و نهی زبانی را
به نیروهای امنیتی داخل (پلیس) و قوهی قضاییه واگذار کرد،
به خصوص در مواردی که برای جلوگیری از ارتکاب معصیت چارهیی جز اِعمال قدرت از طریق تصرف در اموال کسی که فعل حرام انجام میدهد یا تعزیر و
حبس او ومانند ان نیست، در چنین زمانی با حاکمیت و اقتدار چنین حکومت اسلامی، واجب است مکلفین در امر به معروف و نهی از منکر به امر و نهی(قلبی و) زبانی اکتفا کنند،
و در صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسؤولین ذیربط در نیروی انتظامی و قوه قضاییه ارجاع دهند.»
بحث اتهام نيست
اين اقا مرتكب سه گناه شده
نگاه به نامحرم با دقت در جزييات
دروغ
فضولي در كار مردم
و البته كنترل نكردن نگاه حرام كه وظيفه شرعيش بوده! خدا الكي حكم نداده كه مردها جلو چشمشون رو بگيرن !!!
اصلا كلا نبايد گشت ارشاد باشه :/
يعني ميشه زماني بياد كه هركس كله اش تو كار خودش باشه؟ با هر عقيده اي و هر ديني !
مثل باقي كشورهاي اسلامي
ادمها همديگرو دوست داشته باشن و بدون قضاوت و تهمت در كنار هم زندگي كنن مثل باقي كشورها؟!
من كه واقعا از اين مدل بحثها خسته شدم بس كه حرفهاي تكراري توش زده ميشه اخرشم ميگن دلت نميخواد كشورت رو ترك كن برو
يعني به جاي حل مشكل فقط ميخوان ماست مالي كنن قضيه رو
يعني يا من بايد يا خلاف باور قلبيم و به زور لباش بپوشم و تحمل كنم يه از كشورم بندازن من رو بيرون
هيچ راه سومي هم نيست
انواع ترشرویی و موارد منع، جواز يا لزوم آن
در تحلیل مفهومی، ترشرویی بر چهار قسم قابل تصور است:
1. ترشرويي در مواجهه با حق و حقيقت؛ که ولید در مقابل شنیدن آیات قرآن از خود بروز داد.
2. ترشرویی در مواجهه با مؤمنین به جهت هوای نفس و امور دنیوی و بدون رجحان عقلی و شرعی که اگر عامدانه و نه از سر اندوه و ملالی خاص باشد، معمولاً از روی خودبزرگبینی است؛ همانطور که در مورد فردی که آیات اول مبارکه سوره عبس او را سرزنش کرده است روایت است که ترشرویی او به خاطر تکبر و تحقیر ابن أمّ مَكْتُوم -موذن و مورد علاقهی پیامبر(ص)- بوده است که نزد پیامبر(ص) میآید و آن بزرگوار او را اکرام نموده و نزد خود میخواند و در نزد آن جناب مردى از سران بنى اميه بوده است که آن فرد از آمدن ابن ام مكتوم و این رفتار پیامبر(ص) با او چهره درهم كشيده و خود را از تماس با او جمع مینماید. زیرا پیامبر(ص)، ابن أمّ مَكْتُوم را در مکانی جلوتر از او جای میدهد. (1)
3. ترشرویی در نهی از منکر مثل زمانی که پیامبر اعظم(ص)، در ایام موسم حج درخواست آب میفرماید و به جای آب، شراب نزد ایشان میآورند و آن بزرگوار پس از بو کردن آن چهره درهم میکشند. (2) این ترشرویی، نوعی نهی از منکر(3) و حداقل مرتبه آن است.(4) همچنین به اصحاب خود دستور فرمودند که گناهکاران را با چهرههایی ترش ملاقات کنید.(5) بلکه امام علی(ع) این ترشرویی را بغض در راه خدا و برترین عمل دانستهاند.(6)
4. ترشرویی حاکی از تأسف به حال گناهکاران، چون زمانی که پیامبر اکرم(ص) در پایان خطبهی شعبانیهی ماه شعبانی، ناگهان در عالم ملکوت، درآویختگان به درخت زقوم از امت خود را مشاهده میفرمایند که برخی به یک و چند شاخه و برخی به بسیاری از شاخههای آن چنگ زده بودند و به خاطر تاسف بر حال آن افراد، چهره پیامبر رحمت و پدر رئوف امّت درهم رفته میشود.(7) و یا ترشرویی در اثر خوف باطنی و اعظام جلال و هیبت الهی و انکسار نفس و انقهار در برابر ذات مقدس کبریایی؛ چون لحظهای که پیامبر اعظم(ص) چهرهی جبرییل(ع) را درهمرفته دیدند و علت آن مشاهده برپایی جهنم و درکات سوزان آن توسط ایشان بوده است.(8)
پی نوشت ها :
1. فيض كاشانى ملا محسن، تفسير الصافى، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق، ج 5، ص 284.
2. جزرى ابن اثير، النهاية في غريب الحديث و الأثر، اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج 4، ص 80.
3. ترشرویی با گناهکاران، از مراتب نهی از منکر در صورت عدم امکان تذکر زبانی است. البته دستور به انجام این مرحله، این مرتبه، در صورت احتمال عقلایی تأثیر چنین کاری در ترک منکر است؛ چنانچه در صورت تأثیر منفی، ایبسا حرام خواهد بود. در هر حال تفصیل را باید در کتب فقهی جست.
4. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن،تهذيب الأحكام، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج 6، ص 177.
5 . كلينى، پیشین، ج5، ص 59.
6. ورام بن أبي فراس، پیشین، ج 2، ص 124.باید توجه داشت که اولاً، این ترشرویی را غضب برای خدا باشد. ثانیاً، باید تنها رفتار او را دشمن بداریم آنهم در صورت اصرار او نه لغزشی موقتی و در هر حال، خود او را نباید مورد نفرت و کینه قرار داد بلکه بر او ترحم داشته و دعایش کنیم
7. امام حسن عسكرى عليهالسلام، تفسير امام عسكرى عليهالسلام، انتشارات مدرسه امام مهدى عجلاللهتعالیفرجهالشریف، قم، 1409 هجرى قمرى، ص 648.
8. مجلسى محمدباقر ، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 هجرى قمرى، ج 8، ص 280.
در خصوص این مباحث بارها و بارها بحث شده است لذا تکرار مکررات نمی کنیم. فقط به یه نکته کوتاه اشاره می کنیم و آن این که دلیل مخالفت با حکم رضاخان، این بود که خلاف دستور خدا و قرآن عمل می کرد و هدفش مخالفت با حکم خدا بود.
[="Navy"]دقیقا ملورین هممون خسته شدیم از این بحث ها چون هیچ کس نمیخواد از مواضع خودش بیاد پایین ! چون هیچ کس فکر نمیکنه شاید من اشتباه کنم و نظر دیگری درست باشه
هم مذهبی ها نگاه از بالا به پایین دارن و تو بحث ها افراط میکنن هم غیر مذهبی ها سریع گارد میگیرن و مخالفت میکنن
ولی فقط کافیه فکر کنی پیش خودت که شاید اون ادم مذهبی دشمن من نباشه شاید باید چند دقیقه ای به حرفهاش فکر کنم به جای مخالفت سریع![/]
[="Navy"] ملورين;831058 نوشت:
الان خودت هم داری قضاوت میکنی برای درست شدن جامعه اول باید از خودمون شروع کنیم
از کجا میدونی نگاه به قصد لذت بوده؟ یا با دقت دیده؟! در مورد دروغ هم که بنده خدا تاپیک زده که ببینه کار درستی بوده یا نه ![/]
در پاسخ به فرمایش شما عرض شد :
طراح اشتباه می کنه، قبول؛ تولید کننده اش هم اشتباه، قبول؛ مسئولین هم اشتباه می کنتد، قبول؛اما یه سوال : اگه خانم ها نخرند باز هم این گونه مدل ها رواج پیدا می کنه ؟ اصلا تولید میشه ؟
نخریدن بهترین پاسخ به عرضه کنندگان این مدل لباس هاست.
بارها من از فروشنده ها شنیده ام خریداران میان و از ما سراغ این الگو ها رو می گیرند. بله همه اشتباه می کنند اما ما می توانیم اشتباه نکنیم. کار برای ما سخت میشه، قبول دارم اما شدنی است. نهایتا باید به شکل دیگه ای باید لباس تهیه کرد. مثل این که طبق مدلی که مناسب است و دوست داریم، بدوزیم.
[="Tahoma"][="Black"] نسیم رحمت;831062 نوشت:
اين دو كه حتما باعث لجبازي من ميشه؟![/]
سلام
برای مقابله یا تلافی کردن قرار نمی دهد.
متوجه منظورتون نشدم
laughinglaughing=))=))=))=))laughinglaughinglaughing
بی شوخی موقع خوندن این مطلبتون دقیقا یه همچین حالتی پیدا کردم ..
حاچ آقا تشکر ..
تشکر فرااااااااااووووووووااااااااااننننننن
چون خیلی ذهنم مشغول شده بود ..
الان دیگه خیالم راحت شد و وظیفه مو میدونم ..!
بخاطر تندروی هایی هم که کردم عذر میخوام .. ناشی از همون مشغولیت ذهنی و دغدغه فکری بود ..
خوشحالم که به بهانه این تایپیک، مباحث مفید دیگه ای هم مطرح شد
بازم ممنون ..
دم شما گرم
یاعلی
سلام علیکم
درد یک مومن نسبت به دین جداگانه اثر خود را دارد .
فرد باید خود را از طرف مقابل پایین تر دانسته و گمان و باورش اینطور باشد که بگوید این همان فرد هست که اگر به نماز و مسجد بیاید به دلیل جایگاه بالاتری که نسبت به من نزد الله ذوالجلال دارد و چون من سبب شده ام که او به مسجد بیاید (یا به طرف عمل خیر دیگر) الله تعالی ذره ای از خوبی ها را هم به من می دهد.
یعنی او را بالاتر و پاکتر از خود بداند .
همیشه به نتیجه نگاه کردن در امر به معروف سبب ناکامی می شود چون اگر فرد دعوت ما را پذیرفت و آمد به طرف حق ما اون وقت متوجه خودمون می شیم و میگیم بله من سبب شده ام و اگر هم نپذیرند و ما نتایج رو نگاه کنیم کم کم سرد میشیم و دست می کشیم لذا وظیفه ما گفتن هدایت و دلها در دست بلا کیف الله ذوالجلال هست .
خود دعوت دادن و امر به معروف کردن نیاز خود من (داعی ) هست نه او . زیرا که الله سبحانه و تعالی
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ آل عمران 110
الله جل شانه امر به معروف را مقدم بر ایمان کرده است و بعد ایمان را آورده است علما می گویند به این دلیل که کسانی که زیاد این عمل را انجام دهند کیفیت ایمانشان بالا می رود.
پس در حقیقت این عمل نیاز خود ماست نه دیگران و مهم ترین چیز در دین هم همین ایمان هست و از تمام احکامات بالاتر می باشد.
با توجه به جو این زمانه در بیشتر شرایط امر به معروف نامحرم کارسازی کمی دارد. و جواب نمی دهد.
در مورد اینکه همیشه امر به معروف کنیم شرایط را باید نگاه کرد و طبق شرایط گفتارمان را جهت بدیم طوری که طرف ناراحت نشود. گاهی هم سکوت خودش خیلی حرفه.
[="Tahoma"][="Black"] نسیم رحمت;831418 نوشت:
منظورم اينه كه
تروشرويي براي نهي از منكر
و ترش رويي و تاسف براي گناهكار
فقط باعث لجبازي ميشه.
ترش رويي فقط باعث نفرت ميشه.به خصوص امروزه كه منكرات معروف شده اند.
از محبت خارها گل ميشوند.
شايد مستند نقص ظاهر رو ديده باشيد.
باز هم ببينيد.
لينك:نقص ظاهر[/]
ارادتمندم. جناب گل پسر امیدوارم همیشه موفق باشید.
منظور از ترشرویی، تحویل نگرفتن افراد است نه توهین به ایشان. اگر درست انجام نشود نتیجه همونی است که شما می فرمائید.
[="Tahoma"][="Black"] نسیم رحمت;832148 نوشت:
اما رهبري مي فرمايد با روي خوش بر خورد كنيد!!![/]
تا جایی که من شنیدم نگفتن: با روی خوش برخورد کنید!
گفتن: ایجاد نفرت نکنید.
که ترشرویی به معنای تحویل نگرفتن و ایجاد احساس "نداشتن پذیرش اجتماعی" برای شخص هنجار شکن، صرفا به معنای ایجاد نفرت نیست.
دوست عزیز .. امیدورام تا آخرش بخونید
ما دو حالت داریم:
یا در جهان یک حقیقت واحد وجود دارد
یا چند حقیقیت
به بیان دیگه یا "صراط مستقیم" داریم، یا "صراط های مستقیم"
خب به طور عقلی نمیشه چند حقیقت وجود داشته باشه!
اگه قرار باشه چند حقیقت وجود داشته باشه ، هم حرف من که کاربدحجاب رو غلط میدونم درسته! هم حرف شما که غلط نمیدونید درسته!
پس بالاخره یک نفر این وسط حرف درست رو میزنه ...
اگر شما قائل به یکتا بودن خدا هستید، پس قبول دارید که "حرف، حرف خداست".
اگر شما قبول دارید خدا خالق مخلوقات هست، پس نسبت به اونها حق مالکیت داره
کسی هم که نسبت به زمین حق مالکیت داره، پس بیشترین مشروعیت رو برای قانونگذاری اون داره ..
بنابراین اگر بپذیریم خدا قانونگذار زمین هست، پس باید طبق قوانین خدا عمل کرد.
طبق قوانین خدا
ولی در محدوده اجتماع، اگر قبول کردیم خدا قانونگذار هست، پس در جامعه خدا محور باید قوانین خدا حاکم باشه و شرایط برای رشد خدا پرستان فراهم بشه.
طبق قوانین خدا ، اینکه "هرکس سرش به کار خودش باشه"
و اینکه "هرکس هرطور دلش خواست لباس بپوشه"
باهم متناقض هست .. قطعا من با پوششی که در اجتماع دارم، روی شما و خانواده شما اثر دارم! پس با پوششم ، سرم به کار خودم نیست!!!
قطعا شما که معتقد نیستید باید هرکس خواست عریان بیاد توی خیابون!!!
قاعدتا باید برای پوشش یک حد در نظر گرفت
حالا بحث سر این پیش میاد که چه کسی صلاحیت قانونگذاری و تعیین حد پوشش جامعه رو داره ..
خب .. در جامعه خدا محور ، بر اساس قوانین الهی ، برای افراد اون جامعه چه کسانی که خدا رو قبول دارند و چه کسانی که قبول ندارند، باید یک حد پوشش در نظر گرفت.
به طور عقلی، برای اینکه اهداف یک جامعه و حکومت محقق بشه و نظم اون جامعه به هم نریزه، قوانین،اجباری خواهند بود.
همین ..
منتظر جوابتون هستم
[="Tahoma"][="Black"] گلپسر;832440 نوشت:
مستند رو مشاهده كردين؟[/]
آنچه در زیر میآید، دروس "هفتادوششم و هفتادوهفتم" از جلد اول «رسالهی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است
« امر و نهی قلبی(اظهار رضایت و تنفر) درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و سبکترین راه میتوان امر و نهی کرد
و به مقصود دست یافت نباید متوسل به درجهی بالاتر شد.
این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: با تبسم و لبخند و روی گشاده برخورد کردن،
چشم فرو بستن، خیره شدن،
به روی دست زدن، دندان به لب گرفتن، با دست یا سر اشاره کردن، سلام نکردن، رو گرداندن، پشت گرداندن، صحبت را قطع کردن، قهر و ترک معاشرت کردن.
امر و نهی لسانی، درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و آرامترین لحن میتوان به مقصود رسید نباید اقدام به درجهی بالاتر کرد. این درجات بر حسب شدت و ضعف و
بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: ارشاد کردن، تذکر دادن، موعظه کردن، پند و اندرز دادن، مصالح و مفاسد و سود و زیانها را بر شمردن،
بحث و مناظره کردن، استدلالی سخن گفتن، با غلظت و درشتی حرف زدن، با تهدید صحبت کردن.
امر و نهی عملی درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و آسانترین روش میتوان نتیجه گرفت نباید به درجهی شدیدتر پرداخت.
این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند.
برخی از آنها عبارتند از: حایل شدن و جلوی فرد را گرفتن، حربه از دستگرفتن، وسایل گناه را از دسترس او خارج ساختن، عقبراندن،
دست طرف را محکم نگهداشتن، حبسکردن، سختگیریکردن، کتکزدن، به درد آوردن، مجروح و زخمیکردن، شکستن عضو، از کارانداختن، ناقصکردن، کشتن.
توجه:
با توجه به این که در زمان حاکمیت و اقتدار حکومت اسلامی میتوان مراتب بعد از مرحلهی امر و نهی زبانی را
به نیروهای امنیتی داخل (پلیس) و قوهی قضاییه واگذار کرد،
به خصوص در مواردی که برای جلوگیری از ارتکاب معصیت چارهیی جز اِعمال قدرت از طریق تصرف در اموال کسی که فعل حرام انجام میدهد یا تعزیر و
حبس او ومانند ان نیست، در چنین زمانی با حاکمیت و اقتدار چنین حکومت اسلامی، واجب است مکلفین در امر به معروف و نهی از منکر به امر و نهی(قلبی و) زبانی اکتفا کنند،
و در صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسؤولین ذیربط در نیروی انتظامی و قوه قضاییه ارجاع دهند.»
تحویل نگرفتن با روی خوش برخورد کردن منافات ندارد. می توان خوش برخورد بود به گونه که فرد رو جذب کرد اما تحویلش نگرفت تا متوجه اشتباهش بشود.