جمع بندی ازدواج دوم برای شهوت در احادیث
تبهای اولیه
سلام.
پرسشگر محترم ضمن تبریک ولادت حضرت امام زمان (عجل الله) عرض می کنم :
اسلام، داشتن چهار همسر دائمی را به طور هم زمان برای مرد جایز می داند. ازدواج مجدد مرد در حالی که زن دائمی دارد در غیر از برادر زاده و خواهر زاده [1] ، مشروط به اجازه همسر اول نیست اما اگر زن در عقد شرط کند که همسرش زن دیگری نگیرد به نظر برخی از فقها [2] ، این شرط صحیح است و زوج نباید تخلف کند.
البته در قانون جدید حمایت از خانواده این گونه آمده است [3] :
مرد نمی تواند با داشتن زن دائم، همسر دیگری اختیار کند مگر اینکه در این شرایط باشد:
رضایت همسر اول،عدم قدرت زن اول به ایفای وظایف زناشویی،عدم تمکین زن از شوهر،ابتلای زن اول به جنون یا دیگر بیماریهای صعب العلاج،محکومیت زن به زندان،ابتلای زن به هرگونه اعتیاد به مواد افیونی و مخدر،عقیم بودن،ترک زندگی توسط زن و....
از طرفی با توجه به شرایطی که در عقد نامه های فعلی ذکر شده از جمله شرایطی که زن می تواند در خواست طلاق بدهد این است که مرد بدون رضایت زن اول بخواهد زن دومی بگیرد. [4]
اما تعدد زوجات در صدر اسلام برای مسائل شهوت رانی نبوده است، بلکه عمدتا ازدواج های سیاسی بوده است و از هر قبیله ای یک همسر اختیار می کردند آن هم بخاطر حمایت آن قبیله از ایشان. چون در عرب رسم است که هر کس از قبیله شان همسر بگیرد از او حمایت می کنند. اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این کار را نمی کرد همان اول شهید می شد. پیامبر برای حفظ جانش از 9 قبیله زن گرفت.
يكي از اصول مسلم اسلام مبارزه با هواپرستي و شهوت راني است . قران كريم هواپرستي را در رديف بت پرستي قرارداده است . در اسلام آدم «ذواق» يعني كسي كه هدفش اين است كه زنان گوناگون را مورد كامجويي قرار دهد ملعون و مبغوض خداوند معرفي شده است . از نظر اسلام تمام غرايز بايد در حد اقتضا و احتياج طبيعت اشباع گردد. اما اسلام اجازه نمي دهد كه انسان آتش غرايز را دامن بزند و آنها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحي درآورد . از اين رو اگر چيزي رنگ شهوت پرستي بگيرد كافي است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست.
پی نوشت ها:
[1] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص 466
[2] فتاوای مراجع محترم در مورد این که آیا زن اول می تواند شرط کند که : برای ازدواج مجدد اجازه زن لازم است، یا شرط کند که در صورت ازدواج مجدد، زن وکیل باشد که خودش را طلاق بدهد، بدین قرا ر است:
آیات عظام امام، بهجت، خامنهاى، فاضل، مکارم و نورى:
خیر، این شرط صحیح و نافذ نیست ولى اگر شرط کند که: «زن وکیل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نماید، خود را طلاق دهد»، صحیح است. ( امام، استفتاءات، ج3، احکام ازدواج، س 55 آیتالله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 907 آیتالله خامنهاى، استفتاء، س 7 آیتالله فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 1533 آیتالله نورى، استفتاءات، ج 2، س 637 و توضیحالمسائل، م 2534 دفتر آیتالله بهجت. با استفاده از نرم افزار پرسمان)
آیات عظام تبریزى، سیستانى و صافى: آرى، این شرط صحیح و نافذ است و اگر شوهر بعد از ازدواج، به این شرط عمل نکرد و ازدواج مجدد نمود، گناه کرده است. ( آیتالله سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 333 آیتالله تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1395 آیتالله صافى، جامعالاحکام، ج 2، 5521. با استفاده از نرم افزار پرسمان)
آیتالله وحید: بنابر احتیاط واجب، این شرط صحیح و نافذ نیست ولى اگر شرط کند که: «زن وکیل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نماید، خود را طلاق دهد»، صحیح است (آیتالله وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 9531. با استفاده از نرم افزار پرسمان)
[3] صفایی- سید حسین – حقوق خانواده- ص 101- چاپ دوازدهم نشر میزان تابستان 86
[4] -همان ص 512.
من از یک روحانی شنیدم که طبق روایتی اگر ازدواج دوم مرد(در تعدد زوجات) با قصد شهوت باشه، مجاز نیست
اسلام، داشتن چهار همسر دائمی را به طور هم زمان برای مرد جایز می داند
يكي از اصول مسلم اسلام مبارزه با هواپرستي و شهوت راني است
اگر زن در عقد شرط کند که همسرش زن دیگری نگیرد به نظر برخی از فقها [2] ، این شرط صحیح است و زوج نباید تخلف کند
در قانون جدید حمایت از خانواده این گونه آمده است [3] :
مرد نمی تواند با داشتن زن دائم، همسر دیگری اختیار کند مگر اینکه در این شرایط باشد:
رضایت همسر اول،عدم قدرت زن اول به ایفای وظایف زناشویی،عدم تمکین زن از شوهر،ابتلای زن اول به جنون یا دیگر بیماریهای صعب العلاج،محکومیت زن به زندان،ابتلای زن به هرگونه اعتیاد به مواد افیونی و مخدر،عقیم بودن،ترک زندگی توسط زن و....
از طرفی با توجه به شرایطی که در عقد نامه های فعلی ذکر شده از جمله شرایطی که زن می تواند در خواست طلاق بدهد این است که مرد بدون رضایت زن اول بخواهد زن دومی بگیرد
با توجه به نظر روحانی که در اصل سؤال آمده ، و طبق توضیحاتی که جناب کارشناس دادند و البته کارشناسان دیگر نیز اشاراتی داشته اند ، نتیجه این میشود که ازدواج دوم را خداوند فقط برای شرایط خاص مجاز فرموده. مثلاً در شرایطی که جنگ بشود و تعدادی از مردها کشته شوند ، بطوری که تعداد زنها بیشتر از مردها باشد. در اینجا مردها باید بدون قصد لذت و شهوت و با اجازه همسر اول زن دیگری بگیرند
(زن دوم ، سوم یا نهایتاً چهارم). یا برای مثال زن بی سرپرستی وجود دارد که کسی هم حاضر نیست او را زیر بال و پر خود بگیرد. در اینجا ممکن است زن و شوهری تصمیم بگیرند که از آن زن مراقبت کنند اما چون آن زن نامحرمِ مرد است و نمیشود به این صورت از او نگهداری کرد ، زن اول اجازه بدهد که شوهرش با او ازدواج کند که البته این هم نباید با قصد شهوت و لذت باشد و هدف تنها باید کمک به آن زنِ بی سرپرست باشد نتیجه اینکه این قانون فقط زمانی قابل اجراست که یا زن بی سرپرستی پیدا بشود ، یا زنهای بی شوهر در جامعه زیاد بشوند. در حقیقت این قانون برای آن است که زن ها بدون شوهر و بی سرپرست نمانند و یا به عبارت صحیح تر ، خداوند این حق را به زنان بیوه (یا مجرد) داده که اگر دیدند مرد مجرد گیرشان نمی آید ، بروند و زن مردی متاهل بشوندطبق توضیحات بالا ، دو سؤال برای بنده پیش آمده که ممنون میشود پاسخ بفرمائید: 1 - چرا از این قانون به عنوان حق مردهای متاهل یاد میشود؟!
یک بار دیگر مرور میکنیم: الف) ازدواج دومِ مرد ، فقط زمانی جایز است که زن های مجرد زیاد باشند و شوهر گیرشان نیاید
ب) یا زن بی سرپرستی باشد که نیاز به کسی داشته باشد که او را نگهداری کند
ج) تمام اینها هم باید با اجازه زن اول باشد
برای زن ، با اجازهء زن ، خب دیگر کجایش حق مرد است؟!
2 - نکتهء قابل تامل در این موضوع این است که شهوت رانی در اسلام حرام است و ازدواج دوم مرد اگر با قصد شهوت باشد ، از مصادیق شهوترانی به حساب می آید. پس مرد برای ازدواج دوم فقط و فقط باید قصد و نیت عمل خیر و کمک به یک زن را داشته باشد و نه هیچ چیز دیگر. حال تصور کنیم مردی ماهی 5 بار با همسر اول خود نزدیکی داشته است و بعداً برای این مرد شرایطی پیش آمد که ازدواج دیگری هم انجام داد. از طرفی این مرد نباید به روابط بیشتر فکر کند چون حرام است. از طرفی هم باید مساوات را بین زنها برقرار کند. خب این مرد دقیقاً باید چه کند؟ الف) باید با هر دو به یک اندازه نزدیکی داشته باشدخب اینکه میشود مصداق شهوترانی ب) هرگز نباید با همسر دوم نزدیکی داشته باشد
در این صورت عدالت بین همسران چه میشود؟ ج) باید با هر دو به یک میزان نزدیکی داشته باشد ، اما با زن اول همراه با لذت ، ولی با زن دوم فقط به نیت اجرای عدالت و بدون لذت بردن!!
این تنها پاسخ ممکن است :Gig:
ای کاش چند همسری به صورت یک فرهنگ در جوامع در می اومد. ولی اگر این علت هایی رو که در بالا ذکر شد رو به کنار بذاریم. کلا مرد چه اخوند باشه و چه غیر اخوند بدش نمیاد که زن دومی هم داشته باشه. الان تو ایران چون وضعیت اقتصادی خرابه کسی کم تر کسی زن دوم می گیره. ولی وقتی به افرادی که ثروت زیادی رو دارندنگاه می کنیم (حالا نمیگم همه اون ها) با یک زن دومی رابطه دارند که بیش تر هم به صورت متعه و صیغه و با دلایل خودشون به صورت رسمی ازدواج نمی کنند.
ازدواج دوم خوبه اما فرهنگ استفاده از اون خیلی مهمه که باید در جامعه اون قدر نهادینه بشه که به یک چیز عادی به این مسئله نگاه بشه. تو جوامع غربی هم میل چند همسری تو مردان هست. اما اونجا به یک صورتی خودشون رو تامین می کنند و در ایران هم به صورت دیگه. پس در وهله فرهنگ استفاده مهمه. الان مثلا همین موبایل. فرهنگ استفاده از اون باید وجود داشته باشه. البته منظورم این نیست که زن مثل یک ابزاره منظورم اینه که اگر مرد قراره زن دوم هم بگیره فرهنگ و جنبه این مسئله رو داشته باشه.
چه بسا امام زمان با قوانین و احکام جدید چند همسری رو معرفی کنند که در اون نه حق زن اول پایمال بشه و نه حق زن صیغه ای که احیانا بچه هم دارد.
سلام.
من از یک روحانی شنیدم که طبق روایتی اگر ازدواج دوم مرد(در تعدد زوجات) با قصد شهوت باشه، مجاز نیست. آیا چنین روایتی داریم؟ و آیا صحیح السند هست؟
سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما خواهر خوب و بزرگوارم
اگر برایتان مقدور بود حدیثش را از آن روحانی محترم بپرسید و اینجا بیان نمایید سپاسگزار خواهم بود
اسلام به طور کلی با هرگونه افراط و تفریط و غرق شدن در خوشی و لذات دنیایی در زندگی مخالف است ،حال این افراط و تفریط چه در ازدواج باشد چه در چیزهای دیگر،از طرفی برای اینکه افراد به سمت شهوت رانی نروند و به قولی همه زندگی خود را معطوف این موضوع ننمایند یک سری منع ها نیز آورده است و یک سری محدودیت ها برای ازدواج های متعدد ایجاد نموده است
اما بنده احساس میکنم آن روحانی محترم شاید مطلب ومنظورشان را خوب تبیین ننموده اند،زیرا یکی از جاهایی که به مرد حق داده میشود برود زن دیگری بگیرید این است که از جانب همسر اول(به هر دلیلی) نیازهایش تامین نمیشود! خب چنین فردی ممکن است برای برآوردن نیازهای غریزیش زن دیگری اختیار کند ،حال اینگونه با صحبتی که آن روحانی محترم فرمودند تضاد ایجاد میشود!
پس به نظر بنده بیان این جمله که« اگر ازدواج دوم مرد(در تعدد زوجات) با قصد شهوت باشه، مجاز نیست »به طور مطلق صحیح نمیباشد
شاید هم آن بزرگوار میخواستند مردم را از شهوت رانی و غرق شدنم درلذات دنیوی متذکر شوند جمله اشان را اینگونه بیان نموده اند(که باید تبیینش میکردند) والا یکی از دلایل جواز ازدواج دوم همین برآوردن نیازهای غریزی است که با ازدواج اول برآورده نشده است!
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیها
یکی از دلایل جواز ازدواج دوم برآوردن نیازهای غریزی است که با ازدواج اول برآورده نشده است!و این غیر از شهوترانی و غرق در شهوت شدن است
در واقع باید بین ایندو فرق و فاصله قائل شد.
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب
سلام.
من از یک روحانی شنیدم که طبق روایتی اگر ازدواج دوم مرد(در تعدد زوجات) با قصد شهوت باشه، مجاز نیست. آیا چنین روایتی داریم؟ و آیا صحیح السند هست؟
سخن این روحانی محترم فقط باعث بالا رفتن آمار زنا و به تبع آن آمار طلاق می شود.
اگر کسی به هر دلیلی در کنار همسر اولش ارضاء نشود یا باید برود زنا کند.... یا ازدواج دومش مجاز نیست و اگر مجاز نباشد ولی ازدواج کند بازهم زنا کرده است.
اما اگر ازدواج نکند و از راه نامشروع نیازش را براورده کند امار طلاق بسیار بالا میرود.[/]
[=Franklin Gothic Medium]سلام.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
نظرتان چیست به اینکه ازدواج اول هم اگر با قصد شهوت بود حرام باشد؟ اگر شهوت بد است کلاً بد است ... زن و شوهر هم نباید نگاه شهوتآمیز به یکدیگر بکنند چون شهوت بد است ... زن و شوهر باید سعی کنند که فقط برای بچهدار شدن نزدیکی کنند و در موارد دیگر اگر شهوت داشتند تقوا پیشه کنند و در همان تلاش برای بچه دار شدن هم باید سعی کنند که لذتی از این کار نبرند چون این لذت بردن در چهارچوب پاسخ دادن به شهوات است ...
پاسخ این مسائل خیلی ساده است ... ولی وقتی قرار باشد مطلب را آنطور که دوست داریم بپذیریم آن را میپیچانیم ... و باز میپیچانیم ... شما را نمیگویم بلکه تصورات رایج در باب این مسأله در سطح جامعه را میگویم ...
موضوع اینجاست که پرداختن به شهوات را گاهی به اشتباه میگوییم شهوترانی و بدتر از آن شهوتپرستی است و بعد میگوییم پرستش هر چیزی جز خدا بتپرستی است و شهوتپرستی هم مانند بتپرستی است ... کسی که ماکارونی دوست دارد و میرود میخورد آیا بتپرست است؟ کسی که زن بخواهد و خدا هم جوازش را داده باشد میشود بتپرست؟ میشود هواپرست؟ میشود شهوتپرست؟ ... سبحان الله که خدا چیزی را اجازه دهد و بندگانی بخواهند این اجازه را از او بگیرند ...
حالا نگاه به مسأله از زاویهای دیگر ...
یک نفر شهوت امانش را بریده و نزدیک است که به گناه بیفتد ... چنین کسی را دین میگوید ازدواج برایش واجب است ... فرقی ندارد که ازدواج اول باشد یا دوم یا سوم یا چهارم یا متعه ... هر کدام که شد ... البته این یک حکم اولیه است که شاید در تزاحم با احکام دیگر تعدیل گردد ... حالا چنین کسی میخواهد ازدواج کند ... از یک طرف دارد ازدواج میکند که به گناه نیفتد و از طرف دیگر میخواهد ازدواج کند بخاطر شهوتش ... چون شهوتش هست که امانش را بریده ... حالا آیا دین این پرداختن به شهوت را بر او واجب میداند یا مجاز نمیداند و حرام میداند ... بله ... نتیجه این است که هر گردی گردو نیست ... هر پرداختن به شهوتی مصداق شهوترانی (رانش عقل توسط شهوت، به کنار زده شدن عقل توسط شهوت، کنترل انسان توسط شهوتش با به محاق فرستادن عقل) و شهوتپرستی نیست ...
بنابراین ... تا وقتی که انسان توسط عقلش اداره میشود پرداختن به هر لذت حلالی مشروع است و چه بسا خوب هم باشد ... اصلاً مگر دین جز این است؟ ... مگر دین جز به ارمغان آوردن لذت برای انسان است؟ ... مگر دین نمیگوید لذتی که در عبادت خدا هست و در بهشت هست در دنیا نیست و آن را به بهای اندک لذتهای زودگذر و اندک دنیا نفروشید؟ ... دین میخواهد انسان را به اوج لذات حقیقی برساند ... اگر عقل کنترلکنندهی انسان باشد تا انسان لذات حقیقی را از غیرحقیقی تمیز دهد دیگر باکی نیست از اینکه به هر لذتی از معنوی تا مادی بهرهمند گردد ... فقط باید مراقب باشد که عقلش به محاق نرود و از نزد او غایب نگردد ... آنچه را که خداوند در دنیا حلال کرده است در همان شرایطی که خداوند حلالش کرده است از جنس لذات حقیقی هستند، یعنی لذات دروغین دنیا نیستند که به نظر لذت و نعمت بیایند ولی در باطن حرام و آلوده و رجس باشند و عذاب باشند ... حال بگویید احوال کسی که خداوند به او نعمتی دهد و او طاقچه بالا بگذارد که من خواهان آن نیستم و نمیخواهم چگونه خواهد بود؟ ... اگر خواستید بدانید که حالش چگونه خواهد بود روایاتی را ببینید که در مورد نماز شکسته توضیحاتی را دادهاند، آنجا که معصوم علیهالسلام میفرماید خداوند با این قصر کردن نماز در سفر به شما لطف کرده است و کسی که این لطف را نپذیرد به خودش ظلم کرده است و این کار گناه است ... مراجع ما هم میگویند که کسی در شرایط ضمن عقد حق ندارد این حق را از مردان ساقط کند و چنین شرطی اعتباری ندارد و حتی اگر پذیرفته هم بشود لازمالاجرا نیست ... ظاهراً فقط نگاه ماست که به این مسائل اشکال دارد ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
نمیدونم چرا تا این بحث پیش میاد یه سری جبهه میگیرن اونم سخت--اولا خواهر یا برادر گرامی با این وضعیت اقتصادی کمتر کسی جرئت میکنه به ازدواج فکر کنه چه برسه با ازدواج دوم یا سوم!!!!!و دوما نمیشه در مقابل احکام الهی ایستاد همانطور که میگن مهریه حق زن است؟
با عرض سلام و ادب
حقیقتاً انتظار نداشتم پستم که چرا تاپیک حذف شده، حذف بشود.
جناب طاهر در توضیح حذف پیستم گفتند که چون در آن تاپیک از نظر فقهی بحث شده تصمیم به حذف تاپیک و ایجاد دوباره همان تاپیک برای بررسی روایی اش گرفته شد!!
اما الان هم حقیقتا هر چه نگاه میکنم در پاسخ دوباره کارشناس محترم، به سوال استارتر پاسخ داده نشده. سوال استارتر می پرسد چنین روایتی داریم جواب میشه بله یا خیر. صحیح السند است جواب میشه بررسی سند. اما مطالب کارشناس نامربوط هست به جز یک نکته که نوشته اند ذواق یعنی کسی که زنان متعدد رو مورد چشش قرار بدهد ملعون است که تا جایی که بنده از روی ادله روایی میدانم و مدیر علمی انجمن حدیث هم در این تاپیک پاسخ داده اند:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=39831
ذواق با قید مطلاق یعنی طلاق دهنده است یعنی کسی که مرتب میگیرد و طلاق میدهد که به مذمت و کراهت شدید طلاق برمیگردد. نه زن گرفتن و دلیل آن علاوه بر قید طلاق، روایات فراوانی است که به ازدواج موقت بدون شرط تعداد و با قید خواسته مرد تشویق میکند.
یکی از دلایل جواز ازدواج دوم برآوردن نیازهای غریزی است که با ازدواج اول برآورده نشده است!و این غیر از شهوترانی و غرق در شهوت شدن است
در واقع باید بین ایندو فرق و فاصله قائل شد.
هر پرداختن به شهوتی مصداق شهوترانی (رانش عقل توسط شهوت، به کنار زده شدن عقل توسط شهوت، کنترل انسان توسط شهوتش با به محاق فرستادن عقل) و شهوتپرستی نیست ...
این نکته کارشناس و جناب سین رو کاملا موافقم. و بعضا خیلی ها نمیخواهند این مسئله رو بفهمند.
همه ما اکثر افرادی که دیدیم حتی متاسفانه دوست دختر هم دارند اما از سایر جنبه های زندگی مثل تحصیل و ... غافل نمیشند بعضا حتی افراد مذهبی هم هستند که با جنس مخالف دوست هستند و از معنویات هم عقب نیستند حالا این که حرام الهی است ولی حلال الهی که میرسد عده ای جوری میگویند که یعنی اگر کسی به اندازه نشاط و تعادلش در زندگی متعه کند یعنی عطش پایان ناپذیر روحی و تعطیل کردن عقل و زمام امور زندگی را به شهوت سپردن و از همه چیز زندگی غافل شدن و یکسره غرق شهوات شدن و ...... حرفهای ...... دیگه
سلام علیکم و رحمة الله. برادران و خواهرانِ شرکت کننده، عنایت داشته باشند که همانطور که آیدی زراره اشاره کردند، سؤال بنده فقط بررسی اصالت چنین ادعایی می باشد. اگر به آن روحانی دسترسی داشتم، از ایشان می پرسیدم که چنین است یا خیر. اگر دقت کنید سؤال را در انجمن احادیث معصومین پرسیده ام، زیرا می خواستم ببینم اصلاً چنین حدیثی داریم یا خیر.
[="Franklin Gothic Medium"]سلام علیکم و رحمة الله. برادران و خواهرانِ شرکت کننده، عنایت داشته باشند که همانطور که آیدی زراره اشاره کردند، سؤال بنده فقط بررسی اصالت چنین ادعایی می باشد. اگر به آن روحانی دسترسی داشتم، از ایشان می پرسیدم که چنین است یا خیر. اگر دقت کنید سؤال را در انجمن احادیث معصومین پرسیده ام، زیرا می خواستم ببینم اصلاً چنین حدیثی داریم یا خیر.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
به شخصه حقیر بعید میدانم چنین حدیثی به صورت مطلق وارد شده باشد، احتمالاً آن روحانی بزرگوار نقل به مضمون کردهاند، یعنی حدیثی را خواندهاند مثل اینکه معصوم علیهالسلام کسی را از این کار نهی کردهاند و بعد ایشان برداشت خود از حدیث را بدون توجه به شأن صدور حدیث و بدون توجه به روایات دیگری که این مطلب را رد میکند بیان کردهاند.
در پناه خدا باشید و عاقبتتان بخیر
یا علی علیهالسلام
سلام علیکم و رحمة الله. برادران و خواهرانِ شرکت کننده، عنایت داشته باشند که همانطور که آیدی زراره اشاره کردند، سؤال بنده فقط بررسی اصالت چنین ادعایی می باشد. اگر به آن روحانی دسترسی داشتم، از ایشان می پرسیدم که چنین است یا خیر. اگر دقت کنید سؤال را در انجمن احادیث معصومین پرسیده ام، زیرا می خواستم ببینم اصلاً چنین حدیثی داریم یا خیر.
قبول ، اما اگر به پاسخ كارشناس محترم دقت بفرمائيد ، دليل موضع گيري كاربران را بهتر متوجه خواهيد شد
نه فقط اين كارشناس گرامي ، كه هيچ كارشناس ديگري در اين سايت (و ساير سايت ها احتمالاً) نخواهد گفت كه اين حقي است كه خدا براي مرد داده و دليل اصلي آن هم شهوت است
نه براي آنكه بترسند ، بلكه نگران هستند بحث و جدل پيش نيايد ، لذا در هر تاپيكي كه از كارشناسان سوالي درمورد ازدواج دوم مرد مطرح شود ، كارشناس مربوطه حتماً بايد به هر طريقي كه شده يكي دو خط هم در ذم ازدواج مجدد بگويد ، وگرنه هجمه عليه دين از سوي برخي خانمها آغاز ميشود!
نتيجه اينكه ما آقايان هم كه اين موضوع را فهميده ايم ، هر وقت خانمي سوالي مشابه سوال شما مي پرسد ماها منتظر اين هستيم كه نكند باز خانمي ميخواهد جوازي بگيرد تا آن را بر سر ما مردها بكويد!
شايد كمي در قضاوت عجله ميكنيم كه اگر اينطور بوده درمورد خودم از شما عذرخواهي ميكنم :Gol:
اما شما خواهر گرامي هم نيم نگاهي به علت و ريشه اين بدبيني امثال بنده بيندازيد
نه براي آنكه بترسند ، بلكه نگران هستند بحث و جدل پيش نيايد ، لذا در هر تاپيكي كه از كارشناسان سوالي درمورد ازدواج دوم مرد مطرح شود ، كارشناس مربوطه حتماً بايد به هر طريقي كه شده يكي دو خط هم در ذم ازدواج مجدد بگويد ، وگرنه هجمه عليه دين از سوي برخي خانمها آغاز ميشود!
با سلام
من فکر نمیکنم این فرمایش شما صحت داشته باشه .
با سلام
من فکر نمیکنم این فرمایش شما صحت داشته باشه
سلام
خب ميشود از منظر شما هم به موضوع نگاه كرد و شايد چون من مرد هستم بخش هاي منفي بيشتر به چشمم آمده باشد و اينطور برداشت كرده باشم
ضمن اينكه تا الان ياد ندارم شما خواهر گرامي نظري داده باشيد كه خالي از انصاف باشد (گر چه شايد اختلاف نظر داشته ايم) ، لذا مثل هميشه نظر شما كاملاً برايم ارزشمند و محترم است
خب ميشود از منظر شما هم به موضوع نگاه كرد و شايد چون من مرد هستم بخش هاي منفي بيشتر به چشمم آمده باشد و اينطور برداشت كرده باشم
شما لطف دارید .
خب ببینید اسلام مگه نمیگه نفقه ومهریه حق زنه
خب همونطور هم به مردا اجازه چند همسری رو داده ولی شرط گذاشته دیگه !درسته !
به نظر من اگر حقیقت غیر از اینه باید گفته بشه حتما!
اسلام حفظ خانواده رو از همه چیز مهمتر میدونه .
اسلام حفظ خانواده رو از همه چیز مهمتر میدونه
بله درست است ، اما يادمان نرود مرد هم جزئي از خانواده است.....
خب ببینید الان دوسوال برای خودم پیش اومده که هر کدوم یه تاپیک مجزا میخواد
1-آیا تعدد زوجات حق مرد هست یا نه؟
2-آیا از لحاظ اخلاقی، کار درستیه ؟!آیا خیانت محسوب نمیشه ؟
دو سوال برای خودم پیش اومده که هر کدوم یه تاپیک مجزا میخواد
1- آیا تعدد زوجات حق مرد هست یا نه؟
بله حق مرد است ، اما داشتن حق لزوماً به معناي ايفاد آن نيست
مثل خانمها كه اكثراً مهريه را نمي گيرند ، يا بابت كار در منزل مزد نمي گيرند ، يا زماني كه زندگي سخت ميشود به شوهر براي نفقه فشار نمي آورند
اما از طرفي هميشه و در همه حال تمام اينها حق خانمهاست و محفوظ و اگر درخواست نمي كنند ، به اين معنا نيست كه حق ندارند
اين از لطف آنها و اخلاق آنهاست كه درخواست نميكنند و اگر زماني نيازشان شد و درخواست كردند ، گناه نكرده اند
2- آیا از لحاظ اخلاقی، کار درستیه؟! آیا خیانت محسوب نمیشه؟
اسلام قوانين كلي و زيربنايي را تعيين ميكند اما يك سري قوانين نانوشته بين انسان هاست كه مادامي كه با اصل اسلام در تضاد نباشد ، اسلام نيز با آنها مشكلي ندارد
بايد ابتدا "تعريف" و "هدف" افراد از ازدواج مشخص بشود
مواردي مثل:
عشق ، مفهوم آن ، ميزان آن ، رابطه اش با ساير ابعاد ازدواج
شهوت و نياز جنسي ، اهميت آن ، رابطه اش با ساير اركان
فرزند آوري ، جايگاه آن ، ميزان ارزش آن در ازدواج
نوع نگاه به همسر ، ميزان وابستگي به همسر
نوع نگاه به دنيا ، خدا و آخرت
چگونگي يك زندگي مشترك ، ابعاد آن ، مشكلات آن ، خوبي هاي آن
و..............
تا اينها مشخص نشود ، نمي توان نسخه پيچي كرد
آنچه براي من خوب است ممكن است براي مرد ديگر بد باشد
و آنچه براي شما بد است ممكن است براي خانم ديگري خوب باشد
جواز چند همسرى با رعايت شرايط آن، يكى از احكام اسلام است و شيعه و سنى بر آن اتفاق نظر دارند.
پيش از اسلام نيز به طور معمول در ميان قبايل مختلف، وجود داشته است.
و حتى برخى از بت پرستان به هنگام مسلمان شدن، بيش از ده زن و يا كمتر داشته اند. اسلام در مواجه با آن، در صدد اصلاح و تعديل برآمد.
خداوند متعال مى فرمايد: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلَّا تَعُولُوا»[1]؛ «و اگر مى ترسيد كه [به هنگام ازدواج با دختران يتيم] عدالت را رعايت نكنيد [از ازدواج با آنان چشم پوشى كنيد و] با زنان پاك [ديگر] ازدواج كنيد دو يا سه يا چهار همسر و اگر مى ترسيد عدالت را [درباره همسران متعدد] رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد و يا از زنانى كه مالك آنهاييد، استفاده كنيد. اين كار از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مى كند».
اسلام این تعدد زنان را حق بلافصل مردان نمی داند یعنی لزوما به معنای این نیست که هر مردی حقش این است که تعدد زوجه اختیار نماید و حتی بالاتر عرض می کنیم که اسلام نه تعدد زن را برای مردان آغاز نمود و نه واجب كرد بلكه آن را با شرايط خاصى، مباح ساخت. اين امر حكمت ها و عللى دارد؛ كه با توجه به متون دينى و سيره معصومان عليهم السلام و منطق عقل، مى توان به مهمترين آنها اشاره نمود:
1. فزونى تعداد زنان آماده ازدواج بر مردان؛
2. طولانى تر بودن عمر زندگى جنسى مردان در مقايسه با زنان؛
3. طولانىتر بودن عمر توليد نسل در مردان در مقايسه با زنان؛
4. تمايل مردان به چند همسرى به ويژه در شرايطى مانند عقيم بودن زن اول؛
5. سرپرستى و در پناه قرار دادن زنان بيوه و تأمين نيازهاى عاطفى آنان.
بايد دانست چند همسرى در مورد مردان هيچ گونه مشكل حقوقى ايجاد نمى كند، در حالى كه اين امر درباره زنان مشكلات فراوانى را به وجود مى آورد.
مهم ترين آنان مسأله مجهول بودن نسب فرزند است؛ كه معلوم نيست مربوط به كدام يك از همسران مى باشد.(3)
پی نوشت:
(1). روم (30)، آيه 21؛ تفسير الميزان، ج 15، المؤمنون، ذيل آيه 6
(2). نساء (4)، آيه 3
(3)علل الشرايع، ج 2، ص 504؛ ر. ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 291؛ تفسير الميزان، ج 4، ص 195؛ پرسشها و پاسخها دفتر هفتم، ص 334 و سيد على، كمالى، قرآن و مقام زن، ص 246
توجه :
1. اصل در ازدواج همان طور كه استاد شهيد مطهرى در كتاب نظام حقوق زن در اسلام خاطرنشان مى سازد، تك همسرى است و قانون چند همسرى در شرايط معمول توصيه و ترغيب نشده است:
«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛نساء (4)، آيه 3.؛ «اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را درباره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد و به سراغ زنان ديگر برويد، از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد اما اگر مى ترسيد عدالت را رعايت ننماييد تنها به يك همسر اكتفا كنيد».
2. قانون چند همسرى و تعدّد زوجات مقتضاى آيات صريح قرآن است و نسخ نشده و از احكام جاودانى اسلام است. اصل در تمام احكام و قوانين، ابديّت و ماندگارى است مگر آنكه دليل قطعى بر نسخ يا تغيير آن آورده شود.
3. قانون تعدّد زوجات، به خاطر شرايط خاص اجتماعى يا ضرورت هاى اجتماعى وضع شده است نه براى هوس رانى مردان. البته هميشه بعضى افراد وجود دارند كه از قانون سوء استفاده مى كنند، در چنين مواردى، بايد جلوى سوء استفاده ها را گرفت و راهكار مناسب براى موارد ضرورى ارائه كرد.
[=Franklin Gothic Medium]اسلام این تعدد زنان را حق بلافصل مردان نمی داند یعنی لزوما به معنای این نیست که هر مردی حقش این است که تعدد زوجه اختیار نماید و حتی بالاتر عرض می کنیم که اسلام نه تعدد زن را برای مردان آغاز نمود و نه واجب كرد بلكه آن را با شرايط خاصى، مباح ساخت.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم کارشناس گرامی و رحمة الله
البته این بحث ها خارج از موضوع تاپیک است، ولی از آنجا که شما به آنها پرداختید حقیر به خودم اجازه دادم که کمی و نه بیشتر از آن واردش گردم.
فرمودید که اسلام نه تعدد زوجات را آغاز کرد و نه واجبش کرد بلکه آن را فقط با شرایط خاصی مباح گرداند ... ولی آیا قبول ندارید که از نظر علمای بزرگی از شیعه تعدد زوجات را و همچنین متعه را مستحب نیز نمود؟ کاری ندارم که برخی از علما هم آن را مستحب ندانستهاند یا به قول شما در شرایط امروزی مستحب نمیدانند، بلکه همینکه نظر عدهای از علمای بزرگ شیعه این بوده باشد که این اعمال مستحب است در این صورت دیگر جایز نیست نظر یک گروه را بدون اثبات آن به عنوان نظر اسلام و خداوند معرفی نماییم ... و البته اسلام فقط دینی که در ۱۴۰۰ سال پیش بوجود امده باشد نیست و حضرت ابراهیم علیهالسلام هم مسلمان بودند و دو همسر داشتند، اینکه اعراب قبل از اسلام چند همسر داشتهاند دلیل بر این نمیشود که بگوییم این کار سنت ایشان بوده است و اسلام فقط تعدیلش کرده است و آن را با شرایطی محدود کرده است، چه بسا مبدأ آن خود دین بوده باشد، این مسألهای است که باید بررسی شود، ولی به طور مشخص به زعم حقیر درست نیست که دین خدا و احکام آن را منفعل بگیریم، به این معنا که اگر اعراب جاهلی اصلاً چندهمسری نداشتند اسلام هم چنین چیزی را جواز نمیداد، صحبت ما از یک دین محلی نیست، صحبت از اسلام است که مدعی هستیم برای تمام مردم تا قیامت است ... لطفاً اگر اشتباه میکنم به طور موردی مشخص بفرمایید که کجای آن اشتباه است ...
اصل در ازدواج همان طور كه استاد شهيد مطهرى در كتاب نظام حقوق زن در اسلام خاطرنشان مى سازد، تك همسرى است و قانون چند همسرى در شرايط معمول توصيه و ترغيب نشده است:
آیا اینکه اصل بر چند همسری باشد نظر تمام علمای شیعه در گذشته و حال است؟ و اگر نه آیا درست است که نظر شهید مطهری را با وجود عظمت روحی و علمی ایشان به عنوان نظر اسلام و نظر خداوند معرفی کرده و جای هیچ شک و تردیدی را هم باقی نگذاریم؟ اینکه اصل بر تکهمسری باشد عبارت سنگینی است، یک نفر چه بسا به همین آیهی شریف که شما آوردید استناد کند و بگوید که اصل بر چندهمسری است، چرا که خداوند فرموده است که دو یا سه یا چهار زن بگیرید و اگر ترسیدید که عدالت را رعایت نکنید یک زن بگیرید، یعنی اصل بر دو یا سه یا چهار زن گرفتن است مگر آنکه شخص بترسد که نتواند عدالت را رعایت کند:
«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛نساء (4)، آيه 3.؛ «اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را درباره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد و به سراغ زنان ديگر برويد، از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد اما اگر مى ترسيد عدالت را رعايت ننماييد تنها به يك همسر اكتفا كنيد».
منظور اینکه نظر اسلام در این زمینه ظاهراً به آن روشنی و قطعیت نیست و حداقلش این است که بگوییم اختلافی است، مگر اینکه باز هم حقیر در اشتباه باشم که ان شاء الله با توضیحات شما متوجه اشتباهم بشوم
قانون تعدّد زوجات، به خاطر شرايط خاص اجتماعى يا ضرورت هاى اجتماعى وضع شده است نه براى هوس رانى مردان. البته هميشه بعضى افراد وجود دارند كه از قانون سوء استفاده مى كنند، در چنين مواردى، بايد جلوى سوء استفاده ها را گرفت و راهكار مناسب براى موارد ضرورى ارائه كرد.
اگر بپذیریم که قوانین حکومتی که تحت عنوان قوانین ثانویه معرفی میشوند فرع هستند بر اصل و تبصره هستند بر حکم اصلی، در این صورت دیگر شایسته نیست که راهکارهایی که مثلاً وکلای مجلس و امثال ایشان برای زمان ما و کشور ما با فرهنگ خاص آن که عموماً غربزدگی در آن بیداد میکند به عنوان یک تبصره به دین اضافه میکنند را جای اصل دین بشماریم و خدای ناکرده بگوییم که این راههایی که برای جلوگیری از سوء استفادهی مردان قرار دادهایم جزء اصل دین و نظر حقیقی اسلام هستند ... مگرنه حتماً شما هم قبول دارید که صرفنظر از تبصرههایی که در قوانین کشور ما وضع شده است نظر خود اسلام مطابق فتوای مراجع عظام به عنوان احکام اولیهی اسلامی به این است که قانون شرع به مرد اجازهی چندهمسری را میدهد حتی اگر همسر اولش نقصی از نقایصی که اشاره فرمودید را نداشته باشد، بیمار نباشد، زندان نباشد، زندگیاش را رها نکرده باشد و حتی در روابط زناشویی هم کوتاهی نکرده باشد و غیره ... حال اگر مرد هم با گرفتن همسر دوم به همسر اولش ظلمی کرد که در همان احکام اولیهی اسلام هم آن رفتارش مصداق ظلم معرفی شده بود این رفتار مرد یک ظلم خواهد بود و زن میتواند دادخواهی از حاکم شرع کند، مگر آنکه بنا به شرایطی با تبصرههایی به عنوان احکام ثانویه برای شرایط خاصی که جامعه تجربه میکند قوانین کشور در آن زمان حق آن ظلمهای خاص را به مرد بدهد و بگوید زن حق اعتراض ندارد، بخاطر شرایط خاصی که بر جامعه حاکم است [=Franklin Gothic Medium](و این شرایط تخیلی شاید هیچ وقت هم رخ ندهد)، همانطور که امروز تبصره داده است که مثلاً زن برخی حقوق را باید یا بهتر است که داشته باشد ... این به تشخیص حاکم شرع بستگی دارد برای هر زمانی و هر شرایطی که بر جامعه حاکم است، ولی بحث نظر اصلی اسلام را باید از این بحثهای ثانویه جدا کرد، شما موافق نیستید؟ ... فکر نمیکنم در این سایت کسی زیاد به دنبال شناخت احکام ثانویه باشد، اینکه مثلاً در مجلس شورای اسلامی بر اساس کدام قوانین مثلاً انگلستان چه ایدههایی به کار بسته شدهاند برای عادلانهتر کردن احکام اولیه در شرایط موجود، گرچه همیشه میتوان به بحث اصلی اضافه نمود که در فقه شیعه این پویایی در شریعت به واسطهی احکام ثانویه پیشبینی شده است ... مگرنه دور از جان همهی کاربران این سایت و بلا تشبیه و باز هم بلا تشبیه اگر یک نفر در جامعهای به دنیا بیاید و بزرگ شود که دزدی برایشان یک ارزش باشد و به ایشان بگوییم انگشتان دست دزد مطابق نظر اسلام قطع میشود و آنها برایشان سؤال پیش بیاید و شبهه پیش بیاید که آخر این چه دین ظالمانهای است آیا رواست که به ایشان بگوییم که آن نظر اسلام برای شرایط خاص اعراب جاهلی وضع شد که مثلاً دور از جان همه ناموس همدیگر را هم میدزدیدند و هر دزدی را شامل نمیشود و برای شرایط خاص آن موقع بود و زشتیهای آنها را تعدیل نمود؟ ...
ان شاء الله اگر اشتباه کردهام یا دچار سوء تفاهم شدهام شما متذکر شوید تا حقیر هم متوجه اشتباهاتم بشوم :Gol:
با تشکر و در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
جناب سین عرض می کنم :
اولا بحث در متعه نیست و بنده در استحباب یا عدم استحباب متعه حرفی نزده ام و این از محل بحث خارج است
ثانیا من نگفتم که در جامعه تعدذ زوجات وجود نداشته است بلکه گفته ام که به صورت عادی تعدد زوجات استحبابی بر آن نیست و انفعالی هم صورت نگرفته است که در بین کلام شما آمده است.
ثالثا شهید مطهری از کارشناسان دینی و قرآنی است و نظر ایشان هم نظر اسلام است و شاهد حرف من در تایید کلام استاد مطهری در استناد به ، آيه 3 سوره نساء است : «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛؛ «اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را درباره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد و به سراغ زنان ديگر برويد، از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد اما اگر مى ترسيد عدالت را رعايت ننماييد تنها به يك همسر اكتفا كنيد».
رابعا : احکام ثانویه در بین مراجع تقلید پذیرفته شده است و در صورتی که به صلاح مملکت اسلامی باشد این فرع بر اصل مقدم می شود و نظر مجلس چون مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته است به عنوان حکم ثانوی مورد تایید است به عنوان نمونه امسال حج تمتع واجب است و به عنوان عدم امنیت جانی و...در عربستان ممنوع اعلام شده است و مراجعی هم این مساله را تایید نموده اند
[="Franklin Gothic Medium"]جناب سین عرض می کنم :
اولا بحث در متعه نیست و بنده در استحباب یا عدم استحباب متعه حرفی نزده ام و این از محل بحث خارج است
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم استاد بزرگوار و رحمة الله بله حق با شماست، اشتباه با حقیر بود، معمولاً این دو مطلب در کنار هم مطرح میشوند و حقیر بر همان سیاق عنوان کردم ولی باز هم حق با شماست :Gol:
ثانیا من نگفتم که در جامعه تعدذ زوجات وجود نداشته است بلکه گفته ام که به صورت عادی تعدد زوجات استحبابی بر آن نیست و انفعالی هم صورت نگرفته است که در بین کلام شما آمده است.
خوب نظر برخی از بزرگان ما هم این بوده است که تعدد زوجات به خودی خود و در حالت عادی مستحب است، گرچه این استحباب مانند هر مستحب دیگری در شرایطی ممکن است مکروه یا حرام هم بشود ... مثلاً استدلال برخی از آن علما این بوده است که وقتی معصوم علیهالسلام نکاح را مستحب دانستهاند قید نکاح نخست یا برای بار دوم و سوم را نیاوردهاند و این قول در مورد تجدید فراش هم جاری است ... در تاپیکهای قبلی دوستان مدارکش را نشان دادهاند که در برخی کتب روایی ما فصلی را به استحباب تعدد همسر اختصاص دادهاند ... منظور اینکه این قول که تعدد همسر در حالت معمولی استحبابی ندارد یک نظر است و همه روی آن اتفاق ندارند ... آیا اشتباه میکنم؟
در مورد انفعال هم صرفاً منظورم این بوده است که در باب چندهمسری اینطور نبوده است که چون اعراب جاهلی در آن زیادهروی میکردهاند اسلام آمده است و تعدیلش کرده است و اگر اعراب جاهلی همه تکهمسر بودند اسلام هم چند همسری را ممنوع میکرد ... مشابه این مطلب را در مورد بحث بردهداری هم داریم، به زعم حقیر درست نیست که بگوییم چون آن زمان اینطور بود پس اسلام اینطور گفت مگرنه اسلام با کل قضیه مخالف است، چرا که اگر مخالف بود مثل شرب خمر به کل ممنوعش میکرد و دینی که برای تمام اعصار هست را بخاطر یک قوم با سابقهی جهالت فشل نمیگذارد تا لازم باشد ما عدالت را با ویرایش احکام آن به دین بازگردانیم، وقتی که با فرهنگ شدیم و از جهالت اعراب جاهلی فاصله گرفتیم ... منظورم از اینکه اسلام را در زمینهی احکام صرفاً انفعالی معرفی نکنیم این بود، مگرنه این کاملاً درست است که به هر حال آیات قرآن شأن نزول داشتهاند ... خیلی از موارد بوده است که در دین خدا بوده است ولی پیروان ادیان حق احکام الهی را ادا نکردهاند، یک نمونهاش همین مسیحیان که خداوند در قرآن فرموده است حق رهبانیتی که برای ایشان وضع نمود را رعایت نکردند و در آن افراط کردند، پیامبر بعدی هم میآید و تا ایشان را به تعادل دعوت کند ... این دلیل بر ان نمیشود که اصل آن مسأله ریشه در خود دین نداشته باشد ... البته حتماً شما هم موافق هستید و حقیر دچار سوء تفاهم شده بودم، عذرخواهی میکنم :Gol:
ثالثا شهید مطهری از کارشناسان دینی و قرآنی است و نظر ایشان هم نظر اسلام است و شاهد حرف من در تایید کلام استاد مطهری در استناد به ، آيه 3 سوره نساء است : «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛؛ «اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را درباره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد و به سراغ زنان ديگر برويد، از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد اما اگر مى ترسيد عدالت را رعايت ننماييد تنها به يك همسر اكتفا كنيد».
نظر یک کارشناس دینی و قرآنی همان نظر اسلام است؟ اگر نظر دو کارشناس دینی و قرآنی با هم متفاوت باشد یعنی اسلام هر دو نظر را با هم دارد؟ یعنی درستترش این نیست که بگوییم کارشناسان تلاش دارند تا نظر اسلام را هر چه بهتر متوجه شوند؟ آیا اگر نظر یک کارشناس را خودمان ترجیح دهیم میتوانیم بگوییم حرف این کارشناس حرف همان اسلام است و لا غیر؟ ... حقیر قادر به درک این مطلب نیستم ... در ضمن اینکه همین آیه که شما آن را تأیید فرمایش استاد شهید معرفی فرمودهاید به زعم حقیر عکس نظر ایشان را نشان میدهد، بگذریم ...
رابعا : احکام ثانویه در بین مراجع تقلید پذیرفته شده است و در صورتی که به صلاح مملکت اسلامی باشد این فرع بر اصل مقدم می شود و نظر مجلس چون مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته است به عنوان حکم ثانوی مورد تایید است به عنوان نمونه امسال حج تمتع واجب است و به عنوان عدم امنیت جانی و...در عربستان ممنوع اعلام شده است و مراجعی هم این مساله را تایید نموده اند
بله کاملاً درست است ... تبصره معنایش همین است ... وقتی شرایط برقراری یک تبصره فراهم میشود دیگر حکم اصلی موقتاً به کنار رفته و مفاد تبصره جانشین آن میشوند ... حرف حقیر هم همین بود که اگرچه در شرایط کنونی از نظر عملی لازم باشد تا بر اساس احکام ثانویه عمل شود، ولی این به آن معنا نیست که نظر اصلی اسلام در حالت کلی مطابق با این تبصرهها باشند ... مگر اینکه شما بفرمایید که افرادی که شبهه دارند هم ساکنان همین دوره و زمان هستند و به علت همان شرایط خاصی که باعث شده تا حاکم شرع چنان حکم ثانویهای را بدهد به همان علت هم ایشان قادر به درک نظر کلی اسلام نیستند و ما بر اساس این اصل که باید به اندازهی فهم و ظرفیت مخاطبانمان حرف بزنیم همین احکام ثانویه را به عنوان نظر اسلام، ولو نظر موقتی اسلام در یک شرایط خاص باشد، معرفی میکنیم ... نظری که اگرچه به آن انتقاداتی وارد باشد ولی در هر صورت به تشخیص حاکم شرع ما مکلف به عمل به آن شدهایم ... اگر منظور شما هم همین است حقیر اگر نظر دیگری هم داشته باشم ابراز آن را ضروری نمیبینم ... این توجیه به زعم حقیر موجه است و باز هم از مشوش کردن خاطر گرامیتان عذرخواهی میکنم ... فقط شاید لازم باشد که پرسشگرانی که با شبهه نسبت به نظر اصلی و حکم اولیهی اسلام به این سایت میآیند هم توجیه شوند که اگر شرایط آن حکم برای جوّ عمومی جامعه قابل درک و هضم بود حاکم شرع هم نیازی به اعمال احکام ثانویه نمیدید ... یا چیزی شبیه به آن، هر طور که خود بزرگواران صلاح بدانند ...
در پناه خدا باشید و عاقبتان بخیر ان شاء الله
یا علی علیهالسلام
با عرض سلام و ادب
اسلام حفظ خانواده رو از همه چیز مهمتر میدونه .
تعدد زوجات هم نص قرآن است.
زمانی که حضرات آیات مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی حکم ارتداد یک خواننده را دادند. طرفداران آن خواننده میگفتند در صورتی که ان خواننده کشته بشود مراجعی که فتوای قتلش را داده اند میکشند. فرض بگیرید گروه هایی مخالف حکم الهی ارتداد هستند. برای مبارزه با این حکم هر مرتدی کشته شد پنج نفر ار مراجع را بکشند. ما به دلیل تبعات این کار مجبور میشویم ارتداد را تعطیل کنیم. اما این به این معنی نیست که ارتداد از اساس یک حکم اسلامی نبوده یا کشتن کسی که به امام اهانت کرده بد است. بلکه قبح متوجه کسانی است که برای حکم الهی تبعات ایجاد کردند.
اینجا هم وقتی در جامعه ما عرف شده که مردی نمیتواند حتی برای دلایل گفته شده مثل سرپرستی از یک زن بیوه ازدواج مجدد کند چون زنش طلاق میگیرد یا به مرد آسیب میرساند. عیب متوجه زنانی است که این تبعات را درست میکنند نه مرد و نه قانون تعدد زوجات.
اسلام این تعدد زنان را حق بلافصل مردان نمی داند یعنی لزوما به معنای این نیست که هر مردی حقش این است که تعدد زوجه اختیار نماید و حتی بالاتر عرض می کنیم که اسلام نه تعدد زن را برای مردان آغاز نمود و نه واجب كرد بلكه آن را با شرايط خاصى، مباح ساخت. اين امر حكمت ها و عللى دارد؛ كه با توجه به متون دينى و سيره معصومان عليهم السلام و منطق عقل، مى توان به مهمترين آنها اشاره نمود:
1. فزونى تعداد زنان آماده ازدواج بر مردان؛
2. طولانى تر بودن عمر زندگى جنسى مردان در مقايسه با زنان؛
3. طولانىتر بودن عمر توليد نسل در مردان در مقايسه با زنان؛
4. تمايل مردان به چند همسرى به ويژه در شرايطى مانند عقيم بودن زن اول؛
5. سرپرستى و در پناه قرار دادن زنان بيوه و تأمين نيازهاى عاطفى آنان.
بايد دانست چند همسرى در مورد مردان هيچ گونه مشكل حقوقى ايجاد نمى كند، در حالى كه اين امر درباره زنان مشكلات فراوانى را به وجود مى آورد.
مهم ترين آنان مسأله مجهول بودن نسب فرزند است؛ كه معلوم نيست مربوط به كدام يك از همسران مى باشد.
همچنان که در مسئله عده که مورد اشاره شما بود حکمت، علت نیست. یعنی اگر هیچ کدام از حکمتها نبود باز هم حکم هست مواردی که به عنوان حکمتهای تعدد زوجات بیان میشود حکمت هستند نه دلیل.
البته در جامعه ما به همان حکمتها هم عمل نمیشود. و فرضا اگر مردی با دلایلی که ذکر کردید مثل بیشتر بودن مردان جامعه نسبت به زنان جامعه، طولانیتر بودن عمر زندگی جنسی مرد، سرپرستی زنان بیوه و بقیه مواردی که اشاره کردید هم ازدواج مجدد کند دلایلش توسط زنان جامعه بهانه تلقی شده و پذیرفته نمیشوند.
اصل در ازدواج همان طور كه استاد شهيد مطهرى در كتاب نظام حقوق زن در اسلام خاطرنشان مى سازد، تك همسرى است و قانون چند همسرى در شرايط معمول توصيه و ترغيب نشده است
شهید مطهری متکلم هستند بسیار پیش آمده در این سایت از کارشناس کلام سوال شده گفته از کارشناس فقه سوال کنید یا از کارشناس فقه سوال شده گفته از کارشناس تاریخ سوال کنید.
در این مساله شما باید به نظر مراجع و اصحاب فتوا مراجعه کنید خصوصا وقتی میبینید نظرشان با هم تفاوت دارد. هرچند در توجیه این تفاوت نه ضعف علمی شهید مطهری بلکه میتوان تقیه ایشان را در زمانی که این مطلب را گفته اند استفاده کرد.
اولا بحث در متعه نیست و بنده در استحباب یا عدم استحباب متعه حرفی نزده ام و این از محل بحث خارج است
ثانیا من نگفتم که در جامعه تعدذ زوجات وجود نداشته است بلکه گفته ام که به صورت عادی تعدد زوجات استحبابی بر آن نیست و انفعالی هم صورت نگرفته است که در بین کلام شما آمده است.
کتاب عروه از مهمترین کتب احکام شیعه است که از زمان نوشته شدنش قریب به اتفاق فقها بر آن حاشیه نوشته و مساله زیر را قبول کرده اند:
(مسألة 2): الاستحباب (استحباب) لا یزول (زائل نمیشود) بالواحدة (با یکی)، بل (بلکه) التعدّد (تعدد) مستحبّ (مستحب است) أیضاً قال تعالی فَانْکِحُوا مٰا طٰابَ لَکُمْ مِنَ النِّسٰاءِ مَثْنیٰ وَ ثُلٰاثَ وَ رُبٰاعَ و الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنکاح الدائم أو المنقطع، بل المستحبّ أعمّ منهما و من التسرّی بالإماء.
[/B][=arial]
[=arial][B]السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)
السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
[=arial]===============================
[/B]
من از یک روحانی شنیدم که طبق روایتی اگر ازدواج دوم مرد(در تعدد زوجات) با قصد شهوت باشه، مجاز نیست. آیا چنین روایتی داریم؟ و آیا صحیح السند هست؟
[=arial black]سلام خواهر گرامی،ابتدا توجه شما را به این قسمت ها از تفسیر المیزان جلب می کنم:
"اسلام قانون ازدواج با يك زن را تشريع و با بيشتر از يك همسر، يعنى تا چهار همسر را در صورت تمكن از رعايت عدالت در بين آنها، تنفيذ نموده"
المیزان،ج4،ص291
[=arial black]"و اما اسلام (همانطور كه در سابق بيان كرديم) قانون تعدد زوجات را بدون قيد و بند تشريع نكرده، و اصلا آن را بر همه مردان واجب و لازم ننموده، بلكه به طبيعت و حال افراد توجه فرموده، و همچنين عوارضى را كه ممكن است احيانا براى افرادى عارض شود در نظر گرفته، و به بيانى كه گذشت صلاحيت قطعى را شرط نموده و مفاسد و محذورهايى را كه در تعدد زوجات وجود دارد بر شمرده و در چنين موقعيتى است كه آن را جايز دانسته، تا مصالح مجتمع اسلامى انسانها تامين شود و حكم «جواز» را مقيد به صورتى كرده است كه هيچيك از مفاسد شنيع نامبرده پيش نيايد و آن در صورتى است كه مرد از خود اطمينان داشته باشد به اينكه مى تواند بين چند همسر به عدالت رفتار كند.
[=arial black]پس تنها كسى كه چنين اطمينانى از خود دارد و خداى تعالى چنين توفيقى به او داده، از نظر دين اسلام مى تواند بيش از يك زن داشته باشد.
[=arial black]و اما آن مردانى كه (اشكال كنندگان وضعشان را با آب و تاب نقل كردهاند كه) هيچ عنايتى به سعادت خود و زن و فرزند خود ندارند و جز ارضاى شكم و شهوت هيچ چيزى برايشان محترم نيست، و زن برايشان جز وسيله اى كه براى شهوترانى مردان خلق شدهاند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هيچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود اين وضعى كه دارند جايز نيست و اگر واجد شرايط باشند و زن را يك حيوان نپندارند، تنها يك زن مى توانند اختيار كنند"
المیزان،ج4،ص302
[=arial black]
[=arial black]
نکات مستخرج از مطالب فوق :
1-ابداع قانون تعدد زوجان توسط اسلام نبوده است،بلکه صرفا بنا به مصالحی اسلام تعدد زوجات را با گذاشتن قید و بند هایی مجاز دانسته است قانون تعدد زوجات بدون قید و بند تنفیذ نشده است
[=arial black]2-بر همه مردان واجب نیست
3-تنها در صورتی که هیچ یک از مفاسد پیش نیاید و مرد از خود اطمینان داشته باشد که می تواند عدالت را رعایت کند مجاز است
4-مردانی که برای ارضای شکم و شهوت تن به این کار می دهند و توجهی به سعادت خود و همسر و فرزندان ندارند و زن را وسیله می دانند برای شهوت رانی ! اعمالشان توسط اسلام امضا نشده است و از نظر اسلام زن گرفتن برای انها جایز نیست
با توجه به نکته آمده در بند 4 از برداشت های من از تفسیر المیزان،به نظر می رسد نکته ای که می خواستید را پیدا کردید.
[B] اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا رسول الله(ص)
[/B][=arial]
[=arial][B]السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)
السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
[=arial]===============================
[=arial]استارتر پرسش را سال 93 کرده است اما پاسخ مال سال 95 هست؟ یا این که پاسخ شما هم مال همون سال ها هست؟
به هر حال
[/B]
البته در قانون جدید حمایت از خانواده این گونه آمده است [3] :
مرد نمی تواند با داشتن زن دائم، همسر دیگری اختیار کند مگر اینکه در این شرایط باشد:
رضایت همسر اول،عدم قدرت زن اول به ایفای وظایف زناشویی،عدم تمکین زن از شوهر،ابتلای زن اول به جنون یا دیگر بیماریهای صعب العلاج،محکومیت زن به زندان،ابتلای زن به هرگونه اعتیاد به مواد افیونی و مخدر،عقیم بودن،ترک زندگی توسط زن و....
از طرفی با توجه به شرایطی که در عقد نامه های فعلی ذکر شده از جمله شرایطی که زن می تواند در خواست طلاق بدهد این است که مرد بدون رضایت زن اول بخواهد زن دومی بگیرد.
[=arial]
[=arial]کارشناس محترم ؛ سلام علیکم
[=arial]در قانون جدید حمایت خانواده چنین چیزی که فرمودید نیست و متن مورد ادعای شما ظاهرا متعلق به ماده 16 قانون حمایت از خانواده 1353 می باشد.
در واقع قانون جدید حمایت از خانواده مصوب سال 1392 است که لایحه این قانون حاوی ماده ای در این رابطه بود که با داد و بیدادها حذف شد!
البته از نظر من ماده 16قانون سال 53 کماکان به قوت خود باقی است،زیرا اولا در قانون جدید(92) به صراحت نگفته است قانون سال1353 نسخ شده است و ثانیا این که مقرره جدیدی نیز در ماده 92 در این خصوص وجود ندارد که جایگزین ماده 16 شده باشد و آن را به طور ضمنی نسخ کرده باشد.
رفرنسی هم که حضرت عالی دادید مربوط به کتاب دکتر سید حسین صفایی و اسدالله امامی سال نشرش 1386 هست [=arial]و چاپ جدید نیست.
[=arial](البته من خودم هنوز چاپ جدید این کتاب رو ندارم)
[=arial]
[B] اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا رسول الله(ص)
[/B][=arial]
[=arial][B]السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)
السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
[=arial]===============================
[/B]
آیتالله وحید: بنابر احتیاط واجب، این شرط صحیح و نافذ نیست ولى اگر شرط کند که: «زن وکیل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نماید، خود را طلاق دهد»، صحیح است (آیتالله وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 9531. با استفاده از نرم افزار پرسمان)
[=arial]سلام مجدد
آیا آیت الله وحید از موافقان این شرط هست یا مخالفان؟
" (مسألة 1359): لو شرط في العقد محرما بطل الشرط دون العقد، ولو اشترط أن لا يخرجها من بلدها لزم الشرط، ويجوز أن تشترط الزوجة على الزوج في عقد النكاح أو غيره أن لا يتزوج عليها ويلزم الزوج العمل به، (2) ولكن لو تزوج صح تزويجه، كما يجوز أن تشترط الوكالة على طلاق نفسها عند ارتكابه بعض الأمور من سفر طويل أو جريمة موجبة لحبسه أو غير ذلك، فتكون حينئذ وكيلة على طلاق نفسها ولا يجوز له عزلها فإذا طلقت نفسها صح طلاقها."
"جایز است که زوجه بر زوج شرط کند در عقد نکاح یا غیر آن که بر سر او زنی نیاورد، وزوج لازم است بدان عمل کند، اما اگر ازدواج کرد ازدواج صحیح است"
خراسانی، وحید؛ منهاج الصالحین، (سه جلدی)، بی نا، بی جا، بی تا، ج 3، ص 318.
http://lib.eshia.ir/15319/3/318
[=arial]
منتهی من تو پاورقی دیدم نوشته شده :
[=arial black][1] والأحوط وجوبا فيه وفيما إذا أسلم أحدهما قبل القبض التصالح في التفاوت
[=arial black]بين قيمته ومهر المثل.
[=arial black][2] في صحة هذا الشرط ووجوب العمل به اشكال.
[=arial]"در صحت این شرط و وجوب عمل به آن اشکال است"
[=arial]البته فکر کنم فتوی آیت الله وحید همون مطلب پاورقی باشد،کارشناس محترم اگر لطف کنید توضیحی بفرمایید.
تعدد زوجات هم نص قرآن است.
با سلام وعرض ادب
خب شما درست میفرمایید اما شرط گذاشته !
[=times new roman]سلام علیکم و رحمة الله
در فرمایشهای دوست گرامی جناب سین نکات ارزندهای دیدم که به نظرم رسید بررسی شان خالی از فائده نباشد. هرچند مستقیماً به موضوع تاپیک مربوط نیست، غیرمستقیم باری هست:
همینکه نظر عدهای از علمای بزرگ شیعه این بوده باشد که این اعمال مستحب است در این صورت دیگر جایز نیست نظر یک گروه را بدون اثبات آن به عنوان نظر اسلام و خداوند معرفی نماییم
۱) بزرگوار فکر میکنم میتوان فرمایش شما را ادامه داد و گفت حتی در مواردی که اتفاق نظر علما هست بر اینکه رأی الف درست است یا در نظرات علما تنها دو رأی الف و ب اظهار شده باز هم نشان نمیدهد که اینها را حتماً میتوانیم به عنوان رأی اسلام و خداوند معرفی کنیم. تواند بود که در آینده نظر ثالثی بیاید که آن درست باشد.
منظور اینکه نظر اسلام در این زمینه ظاهراً به آن روشنی و قطعیت نیست و حداقلش این است که بگوییم اختلافی است، مگر اینکه باز هم حقیر در اشتباه باشم که ان شاء الله با توضیحات شما متوجه اشتباهم بشوم
۲) فکر میکنم حق با شماست، نظر اسلام در این آیه به آن روشنی و قطعیت نیست. اما این ابهام حکم فقط بین مباح و مستحب نیست. احتمال دیگری هست (که بین علماء گذشته خیلی مطرح نشده ولی قابل طرح است و جدیدتریها گفتهاند و چه بسا این یکی از مواردی باشد که در مطلب ۱ بدان اشاره کردم) و آن احتمال دیگر اینکه این حکم مخصوص افراد خاصی است. اگر به شرط پیش از این دستور دقت کنید: «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ» آنگاه به نظر میرسد این حکم حکمی مشروط است. توضیح بیشتر درباب این رأی در این مقاله آمده است: آیة تعدد زوجات، حکمی مطلق یا مشروط؟
[=times new roman]در پناه حق
جز ارضاى شكم و شهوت هيچ چيزى برايشان محترم نيست، و زن برايشان جز وسيله اى كه براى شهوترانى مردان خلق شدهاند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هيچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود اين وضعى كه دارند جايز نيست و اگر واجد شرايط باشند و زن را يك حيوان نپندارند، تنها يك زن مى توانند اختيار كنند"
با این قیدهای افراطی اینطور خواهد شد و دلیلش این است که اگر همین تعبیرات در عبادت افراطی هم باشد که فرد حتی از تامین غذای خودش و سایر ضرورتها هم بازبماند نماز و روزه اش به خاطر بازماندنش از مسائل دیگر حرام است. اما اصل عبادت در حد نشاط شخص مستحب است.
در تمام دو نقل قول زیر با شما هم عقیده هستم جز این که جسارتاً توضیح بیشتری بر مطلب شما نوشتم.
کارشناس محترم ؛ سلام علیکم
در قانون جدید حمایت خانواده چنین چیزی که فرمودید نیست و متن مورد ادعای شما ظاهرا متعلق به ماده 16 قانون حمایت از خانواده 1353 می باشد.
در واقع قانون جدید حمایت از خانواده مصوب سال 1392 است که لایحه این قانون حاوی ماده ای در این رابطه بود که با داد و بیدادها حذف شد!
البته از نظر من ماده 16قانون سال 53 کماکان به قوت خود باقی است،زیرا اولا در قانون جدید(92) به صراحت نگفته است قانون سال1353 نسخ شده است و ثانیا این که مقرره جدیدی نیز در ماده 92 در این خصوص وجود ندارد که جایگزین ماده 16 شده باشد و آن را به طور ضمنی نسخ کرده باشد.
رفرنسی هم که حضرت عالی دادید مربوط به کتاب دکتر سید حسین صفایی و اسدالله امامی سال نشرش 1386 هست و چاپ جدید نیست.
(البته من خودم هنوز چاپ جدید این کتاب رو ندارم)
حق با شماست قانونی که جناب کارشناس از ان به عنوان قانون جدید یاد کردند قبل از انقلاب تصویب شده بود و شاید حال که به بحث قانونی پرداخته شد جالب باشد که بعد از انقلاب هنگامی که در جلسه شورای نگهبان بحثی از این قانون شد. ضمانت اجرایی چنین قانونی را غیر شرعی تشخیص دادند و حذف کردند. (قانون فوق بدین صورت بود که مرد در ضرورتهای مشخصی میتوانست ازدواج مجدد کند و در غیر اینصورت عاقد، شوهر و زن جدید که بدون ضرورت به این کار اقدام کنند ضمانت اجرایی و کیفری داشته که شورای نگهبان غیرشرعی تلقی کرده و حذف نمود.)
سلام مجددآیا آیت الله وحید از موافقان این شرط هست یا مخالفان؟
" (مسألة 1359): لو شرط في العقد محرما بطل الشرط دون العقد، ولو اشترط أن لا يخرجها من بلدها لزم الشرط، ويجوز أن تشترط الزوجة على الزوج في عقد النكاح أو غيره أن لا يتزوج عليها ويلزم الزوج العمل به، (2) ولكن لو تزوج صح تزويجه، كما يجوز أن تشترط الوكالة على طلاق نفسها عند ارتكابه بعض الأمور من سفر طويل أو جريمة موجبة لحبسه أو غير ذلك، فتكون حينئذ وكيلة على طلاق نفسها ولا يجوز له عزلها فإذا طلقت نفسها صح طلاقها."
"جایز است که زوجه بر زوج شرط کند در عقد نکاح یا غیر آن که بر سر او زنی نیاورد، وزوج لازم است بدان عمل کند، اما اگر ازدواج کرد ازدواج صحیح است"
خراسانی، وحید؛ منهاج الصالحین، (سه جلدی)، بی نا، بی جا، بی تا، ج 3، ص 318.
http://lib.eshia.ir/15319/3/318
منتهی من تو پاورقی دیدم نوشته شده :
[1] والأحوط وجوبا فيه وفيما إذا أسلم أحدهما قبل القبض التصالح في التفاوت
بين قيمته ومهر المثل.
[2] في صحة هذا الشرط ووجوب العمل به اشكال."در صحت این شرط و وجوب عمل به آن اشکال است"
البته فکر کنم فتوی آیت الله وحید همون مطلب پاورقی باشد،کارشناس محترم اگر لطف کنید توضیحی بفرمایید.
چهار روایت داریم در دو روایت مطلقا رد شده که زن بتواند شرط ضمن عقد بگذارد که همسرش زن دیگری نگیرد. نکته اینجاست دو روایت دیگری که میگوید زن میتواند شرط ضمن عقد بگذارد میگویند که مرد کار بدی کرده که این شرط را قبول کرده. پس اگر آن دو روایت اول را قبول کنیم زن مطلقا نمیتواند چنین شرطی بگذارد اگر هم دو روایت دوم را قبول کنیم در این دو روایت گفته شده اشکالی ندارد که شرط کرده اند ولی کار بدی کرده اند.
دو روایتی که صحت شرط را مطلقا رد کرده اند:
ضریس برای همسرش دختر حمران این شرط را پذیرفته بود که با وجود او زن دیگری نگیرد و نیز هرگز کنیزی اختیار نکند چه همسرش زنده باشد یا مرده باشد و در برابر زن هم پذیرفته بود که بعد از ضریس ازدواج نکند و هر دو تعهد کرده بودند که اگر به این شرط در برابر دیگری وفادار نمانند، قربانی کنند و حج به جا آورند و شتر قربانی کنند و همه مال شان را در میان فقیران تقسیم کنند. زراره گوید: ضریس خدمت امام صادق علیه السلام رسید و شرط و تعهد فوق را ذکر کرد. امام علیه السلام فرمود: دختر حمران حرمت ویژه ای دارد ولی احترام او ما را از گفتن حق برای تو باز نمیدارد. برو و ازدواج کن و کنیز بگیر چرا که آن شرط اعتباری ندارد و چیزی بر عهده تو و او نیست و آنچه را که با هم تعهد کردید ارزشی ندارد.
زراره گوید: ضریس پس از گفتار امام علیه السلام کنیزی اختیار کرد و از او صاحب فرزندانی شد.
از امام صادق علیه السلام درباره مردی که با زنی ازدواج کرده است و در برابر او متعهد شده که با حضور او زنی دیگر نگیرد و آن زن توافق کرده که همین تعهد، مهر او باشد، پرسیدم.
حضرت فرمود: این شرط فاسد است. ازدواج جز بر مبنای یک درهم یا دو درهم نمی شود.
دو روایتی که صحت شرط را چنان به هر حال انجام شده میپذیرند ولی در هر دو معصومین گفته اند مرد کار بدی کرده که این شرط را قبول کرده:
به امام کاظم علیه السلام گفتم: فدایت شوم شریکی دارم که همسرش را طلاق داده است. عده تمام و آن زن از او جدا شده است. هم اکنون شریکم میخواهد مجددا با او ازدواج کند آن زن میگوید سوگند به خدا با تو ازدواج نخواهم کرد مگر این که نزد خدا برای من ملتزم شوی که مرا طلاق ندهی و با وجود من زن دیگری نگیری. حضرت پرسید: آیا آن مرد چنین کرد؟ گفتم: آری فدایت شوم انجام داد. حضرت فرمود: بد کاری کرده است. او چه میداند که در دلش روز و شب چه می افتد؟ آنگاه امام افزود: هم اکنون به او بگو که به شرط خویش برای زن وفادار باشد چرا که پیامبر خدا فرمود: مسلمانان باید به شرطهای خویش پایبند باشند. گفتم: فدایت شوم! من در گوشه ای از مساله شک دارم. حضرت فرمود: عمران تو را میبیند؟ آیا او با تو در مدینه نیست؟ گفتم: چرا (با من هست).
حضرت فرمود: به عمران بگو مساله را بنویسد و برایم بفرستد. منصور گوید پس از آن عمران نزد ما آمد و مساله را بدون تفاوتی با سوال پیشین برای حضرت نوشتیم. پس از مدتی عمران بازگشت و مرا در بازار گندم فروشان دید. شانه اش را به شانه ام مالید و گفت: حضرت تو را سلام می رساند و می فرماید: به آن فرد بگو به شرط خویش وفا کند.
به امام کاظم علیه السلام گفتم: مردی از شیعیان شما با زنی ازدواج کرد سپس او را طلاق داد و آن زن از وی جدا شد. مرد تصمیم دارد که به زن رجوع کند ولی زن نمیپذیرد مگر با این شرط که مرد نذر کند که زن را طلاق ندهد و با داشتن وی همسری دیگر نگیرد. مرد هم این نذر را برای زن کرد بعدا قصد میکند که ازدواج کند چگونه و چه باید بکند؟ حضرت فرمود: کار بدی کرده است او چه میداند که در آینده چه تصمیمی میگیرد؟ به او بگو که به شرطش نسبت به زن عمل کند چون رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مومنان پایبند به شرط ها و تعهدهایشان هستند.
آیة تعدد زوجات، حکمی مطلق یا مشروط؟
مقاله ای که در لینک گذاشتید به نظر من (نظر شخصی) قابل جهت دهی بوده است
چون مثلاً میشود یک سری از روایات را که با خواست ما هم جهت است بیاوریم و یک سری دیگر را نیاوریم!
بخصوص اینکه منبع آن پژوهش نامه زنان بوده است و بعید نیست که به دست خانمها نوشته شده باشد (شاید)
[=Times New Roman] چون مثلاً میشود یک سری از روایات را که با خواست ما هم جهت است بیاوریم و یک سری دیگر را نیاوریم!سلام برادر
مقاله ای که در لینک گذاشتید به نظر من (نظر شخصی) قابل جهت دهی بوده است
بخصوص اینکه منبع آن پژوهش نامه زنان بوده است و بعید نیست که به دست خانمها نوشته شده باشد (شاید)
سلام برادر عزیزم
متوجه منظور شما از عبارت «قابل جهت دهی» نشدم؛ اگر منظورتان این است که مقاله درصدد است دیدگاهی خاص را به خواننده القاء کند، حتماً همین طور است همینطور که دیگر صاحب نظران (نیز خود من و شما) برای رأیشان دلیل میآورند و درصدد القاء آن هستند. اما این نقطهٔ ضعفی به شمار نمیرود.
اما اگر منظورتان این است که غیرمنصفانه روایات را بررسی کرده، قضاوت در این خصوص برای من بسیار سخت است و نمیدانم شما چطور به این نتیجه رسیدهاید. من میپذیرم که بین علمائی که با هم اختلاف نظر دارند، در ارزیابی احادیث اختلاف است: شاید یکی روایتی را بپذیرد دیگری نه، یکی راویای را ثقه بداند دیگری نه، همچنین ممکن است در اصول استنباط با هم اختلاف داشته باشند و به همین دلیل روایات را به اشکال متفاوت بررسی کنند و نتایج متفاوت بگیرند. تفاوت در معیارها نیز لزوماً به معنای غیرمنصفانه بودن نیست. تقریباً همهٔ علماء دیگری که در زمینهای نظراتی متفاوت با هم دادهاند همین گونه اختلافات را داشتهاند.
اما نکتهٔ اصلی این مقاله از نظر من تمرکز و استنباطش از آیه است و نه روایات، هرچند گفته همهٔ روایت مهم این باب را هم از نظر سند و دلالت بررسی کرده است.
نام نویسندگان مقاله هم در همان لینک آمده هیچ یک مؤنث نیستند. افزون بر این چون مقاله در مجلهای علمی پژوهشی چاپ شده روش پژوهشش (ولی نه لزوماً نتیجه اش) مورد بررسی و تأیید کارشناسانی بوده است.
[=Times New Roman]اما اگر منظورتان این است که غیرمنصفانه روایات را بررسی کرده، قضاوت در این خصوص برای من بسیار سخت است و نمیدانم شما چطور به این نتیجه رسیدهاید
بنده نظر قطعي ندادم. عرض كردم قابل جهت دهي است ، نه اينكه جهت داده شده
شايد جمله ام بد بوده. منظورم اين است كه مستعد جهت دهي است لذا چه بسا جهت داده شده باشد
همچنين لزومي ندارد كارشناسان خانم باشند چون مردهايي هم داريم كه زياد با قانون چندهمسري ميانه خوبي ندارند
الغرض ، حتي با قبول رعايت عدالت از سوي محققين آن مقاله ، به نظر من بايد در تقابل با ساير ديدگاه ها بررسي بشود
اينكه مي فرمائيد اختلاف آراء وجود دارد و غيرمنصفانه هم نيست حرف درستي است
ولي به نظر من وقتي مخالفت در آراء پيش بيايد آن هم به شكلي كه هر دو طرف اسناد قوي ارائه كنند ، بهترين راه تشخيص اين است كه رو در رو قرار بگيرند
[=Franklin Gothic Medium][=times new roman]سلام علیکم و رحمة الله
...
۱) بزرگوار فکر میکنم میتوان فرمایش شما را ادامه داد و گفت حتی در مواردی که اتفاق نظر علما هست بر اینکه رأی الف درست است یا در نظرات علما تنها دو رأی الف و ب اظهار شده باز هم نشان نمیدهد که اینها را حتماً میتوانیم به عنوان رأی اسلام و خداوند معرفی کنیم. تواند بود که در آینده نظر ثالثی بیاید که آن درست باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب فرهنگ و رحمة الله و برکاته
بله کاملاً محتمل است ... در زمان غیبت معصوم علیهالسلام خیلی از مسائل را ما به صورت ظنی برداشت میکنیم و اگرچه تکلیف به اندازهی وسعمان است و در نتیجه مراجع مفترضالطاعة میشوند ولی این به آن معنی نیست که ما نظرات اسلام را به طور کامل میدانیم ... در اصل با نزول آخرین آیه از قرآن این انزال دین بوده است که کامل شده است، مگرنه پیاده کردن دین تا ظهور امام زمان علیهالسلام تکمیل نمیشود، همان زمانی که یظهره علی الدین کله خواهد شد ... الحمد لله ...
مطلب شما هم کاملاً درست است ... به هر حال اگر مثلاً دو نظر به صورت اختلافی بین علما مطرح باشد هم اگرچه نه همیشه ولی معمولاً بالأخره یکی از آن دو نظر زمانی تنها نظر طرح شده بوده است و آن نظر دوم بعداً طرح شده است، در نتیجه نظر سومی هم غیرممکن نیست اگر بعدها اضافه شود، فقط موضوع اینجاست که گاهی اینکه چه کسی آن نظر را بدهد و اینکه آن نظر چگونه و با چه میزان پشتوانهی نقلی و فلسفی تبیین گردد در حیات آن نظر تأثیر دارد ... مثلاً اگر مثل حقیری نظری بدهم نگاه نخست این است که غلط است مگر آنکه خودم را بکشم تا بتوانم نشان دهم که لزوماً غلط نیست و حداقل قابل اعتناست، ولی یک عالم سرشناس اگر نظری بدهد اگرچه کسی هم نفهمد ولی از همان لحظهی اول قال اعتنا در نظر گرفته میشود تا چه شود که بفهمند غلط است و با ترس و لرز و اما و اگر کنارش بگذارند ... این مطلب در تمام علوم بشری ساری و جاری است، فقه و اصول و فلسفه و امثال آنها هم مستثنی نیستند ... موضوع این علوم و برخی از منابع آنها البته الهی هستند ولی کاملاً و مطلقاً مبتنی بر ثقلین نیستند، بخصوص در زمان غیبت که برداشت ما از ثقلین هم شاید خالی از اشکال نباشد ...
۲) فکر میکنم حق با شماست، نظر اسلام در این آیه به آن روشنی و قطعیت نیست. اما این ابهام حکم فقط بین مباح و مستحب نیست. احتمال دیگری هست (که بین علماء گذشته خیلی مطرح نشده ولی قابل طرح است و جدیدتریها گفتهاند و چه بسا این یکی از مواردی باشد که در مطلب ۱ بدان اشاره کردم) و آن احتمال دیگر اینکه این حکم مخصوص افراد خاصی است. اگر به شرط پیش از این دستور دقت کنید: «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ» آنگاه به نظر میرسد این حکم حکمی مشروط است. توضیح بیشتر درباب این رأی در این مقاله آمده است: آیة تعدد زوجات، حکمی مطلق یا مشروط؟
حقیر وقتی گفتم نظر اسلام به طور قطعی روشن نیست منظورم اعتقاد فعلی خودم نبود برادر، منظورم این بود که وقتی بین علما اختلاف باشد حداقل کمی احتیاط بیشتر میطلبد تا بتوانیم بگوییم که نظر اسلام چیست، در اصل عالمانهتر این است که نظرات موجود را با هم و در کنار هم نقل کنیم، مگرنه بحث از حالت علمی خارج میشود و حالت عامیانه و کوچه و بازاری به خود میگیرد اگر هر کسی نظر مورد علاقهی خودش را به عنوان پاسخ اول و آخر معرفی کند و هیچ اشارهای به نقاط قوت و ضعف آن و نقدهایی که به آن شده است نکند ...
اما در مورد نکتهی آخری که فرمودید مقاله را کمی با عجله خواندم، ممنون مقالهی تحقیقی خوبی به نظرم رسید، گرچه نقدهایی هم به آن وارد است که گاهی هم جدّی هستند ... مثل اینکه از بحث ورود قید «یتیم» به آیه (و آیهی ۱۲۷ که در روایت آمده است با آن نازل شده است) شروع کرده و با توضیحاتی که کاری به درستی و اشتباه بودن آنها نداریم جواز چندهمسری در جهت رسیدگی به ضروریات جامعه را نتیجه میگیرد، اما بعد مثال از ازدواجهای پیامبر خدا صلیاللهعلیهواله میزند که آنها را نیز مطابق با ضروریات حفظ جامعه معرفی مینماید (که در همین هم بحث است و اگر یک دلیلش آن باشد تمام مسأله سر آن سیاسیکاریها نبوده است)، بدون آنکه توجه کند هر ضرورت سیاسی و اجتماعی مصداق رسیدگی کردن به زنان و دختران یتیم نیست ... از طرف دیگر مناسب بود که بجز پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله سایر حجتهای خدا را هم بررسی میکردند، اگر قول و فعل معصوم حجت است و بجز رسول خدا و حضرت امیر و امام حسن مجتبی و شاید تا حدودی هم امام رضا علیهمالصلوةوالسلام دیگر امامان علیهمالسلام در مقام سیاسی خاصی قرار نداشتهاند ولی با این حال باز هم تعدد زوجات داشتهاند و همسران معصومین علیهمالسلام هم لزوماً یتیم نبودهاند کافی است تا در کنار روایات دیگر بتوان رأی را به برداشتی غیر از برداشت آن بزرگواران در آن مقاله داد ... کما اینکه اگر آراء فقها را هم به بررسی خود اضافه میفرمودند احتمالاً راحتتر این مطلب برایشان مشخص میگشت ...
[SPOILER][SPOILER][SPOILER] اینکه از بین چند نتیجهی ممکن از یک گزاره صرفاً یک نتیجه گرفته شود و تلاشی نشود تا احتمالهای دیگر نیز بررسی شده و قوت و ضعفشان سنجیده شود این شائبه را در ذهن مخاطب متراتب میکند که شاید خدای ناکرده ایشان ولو به صورت غیرتعمدی از ابتدا هم تمایل داشتهاند همین نتیجه را بگیرند و فقط میخواستند برای این تمایل خود کمی هم دلیل و پشتوانهی دینی بتراشند :Esteghfar:، این مسأله در همهی علوم مبتلابه دارد و خاص مسائل دینی نیست، خود حقیر هم از چنین خطایی مبرّا نیستم، در واقع اینطور نبودن کار سادهای هم نیست، بخصوص در علوم انسانی که تمایلات برای اثبات یا رد کردن یک نظر شدیدتر است و خیلی وقتها چندان هم به دست خودمان نیست ... و البته ان شاء الله که حقیر در اشتباه هستم ... و الله العالم :Gig:[/SPOILER][/SPOILER][/SPOILER]
در پناه خدا باشید و عاقبتتان بخیر ان شاء الله
یا علی علیهالسلام
بزرگوار فکر میکنم میتوان فرمایش شما را ادامه داد و گفت حتی در مواردی که اتفاق نظر علما هست بر اینکه رأی الف درست است یا در نظرات علما تنها دو رأی الف و ب اظهار شده باز هم نشان نمیدهد که اینها را حتماً میتوانیم به عنوان رأی اسلام و خداوند معرفی کنیم. تواند بود که در آینده نظر ثالثی بیاید که آن درست باشد.
با عرض سلام و ادب
سخن بنده در رد یا تائید نقلی قولی که از شما کردم نیست ولی تقاضا دارم چند مثال از این موضوع که فرمودید گاهی در رای علما تنها دو رای الف و ب بوده و بعدها رای ثالثی اضافه شده بزنید.
کتاب عروه از مهمترین کتب احکام شیعه است که از زمان نوشته شدنش قریب به اتفاق فقها بر آن حاشیه نوشته و مساله زیر را قبول کرده اند:
(مسألة 2): الاستحباب (استحباب) لا یزول (زائل نمیشود) بالواحدة (با یکی)، بل (بلکه) التعدّد (تعدد) مستحبّ (مستحب است) أیضاً قال تعالی فَانْکِحُوا مٰا طٰابَ لَکُمْ مِنَ النِّسٰاءِ مَثْنیٰ وَ ثُلٰاثَ وَ رُبٰاعَ و الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنکاح الدائم أو المنقطع، بل المستحبّ أعمّ منهما و من التسرّی بالإماء.
شاید این آخرین پستم باشد
استحباب تعدد در نقل قول بالا مطلق هست و وابسته به این نیست که بخواهید از مطلقه ای سرپرستی کنید یا خودتان دوست داشته باشید.
اصلا چنین تفکیکی مطرح نبوده اما صاحب جواهر در کتابشان که میتوان آن را سنگین ترین کتاب فقهی که در تاریخ شیعه نوشته شده دانست به این مسئله اشاره میکنند: (ج 29 ص35)
بل (بلکه) يستحب(مستحب میشود) الزيادة (زیاده) على (بر) الواحدة (یکی) مع(درصورت) الحاجة(احتیاج) قطعا (قطعا)، بل (بلکه) وبدونها (و بدون آن) على الأقوى (بر اساس قوی تر- تعبیری که صاحب فتوا به قطعیت در فتوا میرسد)، للتأسي (برای تاسی) واطلاق (و اطلاق) بعض (بعضی) النصوص (روایات)
بعد از انقلاب از آنجا که عده ای گمان میکردند با فقه جواهری نمیتوان جامعه را اداره کرد امام خمینی (ره) بارها میفرمودند فقه ما بعد از انقلاب همان فقه جواهری است:
«این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در اجتهادند.»
«ملاحظه میکنیم میبینیم که «صاحب جواهر» یک همچو کتابی نوشته است که اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند.»
«این مسأله نباید فراموش شود که به هیچ وجه از ارکان محکم فقه و اصول رایج در حوزهها نباید تخطی شود. البته در عین اینکه از اجتهاد «جواهری» به صورتی محکم و استوار ترویج میشود، از محاسن روشهای جدید و علوم مورد احتیاج حوزههای اسلامی استفاده گردد.»
در دیدار با فقهای شورای نگهبان «خوب داریم تا خوب، یک موقعی خوب است که صاحب جواهر و شیخ مرتضی تربیت میشود، و یک موقعی خوب است که ماها به وجود میآییم، بین این دو خیلی فاصله است. برای اینکه افرادی مثل صاحب جواهر تربیت شود باید دسته بسیاری مُمَحَّض بر تحصیل شوند»
«من باز عرض میکنم که فقه را نباید فراموش کرد. فقه به همان صورتی که بوده است باید باشد. «فقه جواهری» باید تقویت شود.»
مقام معظم رهبری: «فقاهت را به همان معنای پیچیده و ممتازی که امام(ره) برای ما معنا میکردند و بخصوص در بیانات دو، سه سال اخیرشان بر آن تأکید داشتند، معنا میکنیم؛ یعنی ترکیبی از متد علمی و دقیق فقاهتی و به تعبیر امام(ره): فقه جواهری. فقه صاحب جواهر، به معنای دقت و اتقان کامل در قواعد فقهی و استنتاج منظم فروع از همان قواعدی است که در فقه و اصول مشخص شده است.»
با سلام به همه سروران عزیز
به نظرم این پرسش از جنبه حدیثی و ورائی به اندازه کافی بحث و گفتگو صورت گرفته است و سایر سوالات و گفتگوها بیشتر به مباحث کلامی مرتبط می باشد و این جا قسمت قرآن و حدیث است
لذا از کاربران عزیز درخواست دارم تا سوالات را در تاپیک های دیگری پیگیری نمایند.
[=Times New Roman]سلام خدمت همهٔ عزیران،
با توجه به اینکه جناب تذکره فرمودند بحثها دارد از موضوع تالار قرآن و حدیث خارج میشود (و شاید اشارهای هم به بحثهای ما داشتهاند)، من پاسخ سه بزرگوار را یکجا عرض میکنم و دیگر تصدیع نمیدهم و از خدمتتان مرخص میشوم.
سلام برادر. عرض ادب
بنده نظر قطعي ندادم. عرض كردم قابل جهت دهي است ، نه اينكه جهت داده شده
شايد جمله ام بد بوده. منظورم اين است كه مستعد جهت دهي است لذا چه بسا جهت داده شده باشد
همچنين لزومي ندارد كارشناسان خانم باشند چون مردهايي هم داريم كه زياد با قانون چندهمسري ميانه خوبي ندارندالغرض ، حتي با قبول رعايت عدالت از سوي محققين آن مقاله ، به نظر من بايد در تقابل با ساير ديدگاه ها بررسي بشود
اينكه مي فرمائيد اختلاف آراء وجود دارد و غيرمنصفانه هم نيست حرف درستي است
ولي به نظر من وقتي مخالفت در آراء پيش بيايد آن هم به شكلي كه هر دو طرف اسناد قوي ارائه كنند ، بهترين راه تشخيص اين است كه رو در رو قرار بگيرند
سلام و عرض ادب خدمت شما برادر گرامی،
بزرگوار به این معنا از قابل جهتدهی، (یعنی اینکه بدون اینکه شواهد خاص و ویژهای در روش پژوهششان بیابید احتمال ذهنی و پیشینی بدهید که شاید غیرمنصفانه عمل کردهاند) تقریباً در مورد همهٔ تحقیقات میتوان ادعا کرد که «قابل جهتدهی»اند. به طور خاص و ویژه در مورد مباح یا مستحب بودن تعدد زوجات این احتمال هست که صاحبان این آراء (حتی به طور ناخودآگاه و ناخواسته) این آراء را مطرح کردهاند که در عمل بتوانند از این حکم استفاده کنند یا به دلیل منافع عملیشان ناخواسته به دلائل مؤید تعدد زوجات وزنهٔ بیشتری دادهاند و شواهد مخالف را ندیده گرفتهاند یا اصلاً پرسوجو نکردهاند.
اما قطعاً با شما موافقم که این رأی سوم را هم باید در کنار دیگر آراء گذاشت و ارزیابی کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب فرهنگ و رحمة الله و برکاته
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جناب سین من با عمدهٔ نظرات شما موافقم (و این البته برایم جالب و قدری عجیب است چون سابقاً من میپنداشتم تفکر من و شما با هم اختلاف بسیار دارد).
مقاله ممکن است اشکالاتی داشته باشد؛ من هم آن را نگذاشتم که بگویم حتماً این رأی درست است. ادعا تنها این بود که صرف وجود بالفعل دو رأی نمیرساند که نظر اسلام لابد یکی از این دو رأی است. اگر حق نداریم رأی قویتر و پرطرفدارتر را به عنوان رأی اسلام معرفی کنیم، به نظر میرسد همچنین حق نداریم ادعا کنیم که رأی اسلام حتماً یکی از این دو رأی بالفعل مطرح است؛ ممکن است رأی سومی هم در آینده مطرح شود و آن برحق باشد. (این نکته را هم اضافه کنم که این مسئله با بحثهای دیگری مثل حجیت اجماع و نیز آنچه به عنوان «انسداد» مشهور است مربوط میشود.)
و اگر این را بپذیریم آنگاه به نظرمن میطلبد که در مقابل آراء جدید قدری با مدارای بیشتر برخورد کنیم و در استفاده از برچسب ارتداد و مخالفت با اسلام و … قدری محتاطتر باشیم.
(همین مطلب که [=Times New Roman]با توجه به این اختلافات [=Times New Roman]در عمل چه کنیم و طاعت چه کسی را بپذیریم خود میتواند موضوعی باشد که با دقت در گذشته یا آینده گزینههای دیگری هم برایش بوده یا باشد.)
سخن بنده در رد یا تائید نقلی قولی که از شما کردم نیست ولی تقاضا دارم چند مثال از این موضوع که فرمودید گاهی در رای علما تنها دو رای الف و ب بوده و بعدها رای ثالثی اضافه شده بزنید.
سلام و ادب خدمت شما جناب زراره،
اگر به عرائض بنده دقت بفرمایید سخن این بوده که ممکن است دو رأی موجود باشد و بعداً نظر ثالثی بدان اضافه شود. در مورد اینکه تا به حال چند مورد این مطلب بالفعل رخ داده ادعایی نکردهام.
اما اگر به این موضوع علاقهمندید کار سادهای پیشِ رو دارید: کافیست به کتب فقهیای نظیر شرح لمعه، یا کتبی مثل مختلف الشیعهٔ علامه حلی یا کتابهای مرتبط با تاریخ فقه و تطور اجتهاد نظیر تاریخ فقه و فقهای مرحوم گرجی مراجعه بفرمایید؛ تقریباً در هر موردی که چند رأی هست آراء به مرور زمان مطرح شدهاند نه همگی یکجا. محض خالی نبودن عریضه، موردی ذکر میکنم: در کتاب شرح لمعه آراء متعددی درباب اینکه در زمان غیبت تکلیف سهم امام چیست آمده؛ از قبیل استفاده از این سهم در سایر موارد خمس یا دست به دست سپردنش یا زیر خاک کردنش یا ...... اما رأی جدید این است که از این پول در حوزههای علمیه استفاده شود. این رأی جزو هیچ یک از سه چهار فتوای قبلی نبوده است. [=times new roman]پسنوشت: این اختلاف در مصرف خمس را از حافظه نوشته بودم اما با مراجعه به شرح لمعه
[=times new roman]اینجا
با توجه به اینکه جناب تذکره فرمودند بحثها دارد از موضوع تالار قرآن و حدیث خارج میشود (و شاید اشارهای هم به بحثهای ما داشتهاند)
البته نگاه کنید من در پست بالاتر خروج کارشناس از تاپیک را محترمانه پذیرفتم و صلوات زدم ولی ایشان خودشان در پستهای متعدد از موضوع تاپیک خارج شدند و بدون توجه به مطلب بنده که خواستار بازگشت به بحث شدم همچنان انحراف از تاپیک را ادامه دادند. راه دوری نرویم پست اصلی ایشان در پاسخ به سوال تایپک (شماره 3) حدودا دارای هفت مطلب است که فقط یک مطلبش به تاپیک ارتباط دارد. در ادامه من در اولین پستم (پست 11) همان یک مطلب مرتبط ایشان با موضوع تاپیک را نقد میکنم که پاسخی به آن داده نمیشود و به جای آن اولین پستی که کارشناس میگذارد (22-23-24-25) را ببنید که چقدر با موضوع تاپیک ارتباط دارد.
از مطالبی هم که در پاسخ به سوال من فرمودید و مثالی که زدید هم سپاسگذارم هرچند اگر مثالهای بیشتر و گویاتری داشته باشید هم از شما تشکر میکنم.
پرسش :
من از یک روحانی شنیدم که طبق روایتی اگر ازدواج دوم مرد (در تعدد زوجات) با قصد شهوت باشه، مجاز نیست. آیا چنین روایتی داریم؟ و آیا صحیح السند هست؟
پاسخ :
ازدواج بزرگ ترين و مهمترين حادثه زندگى انسان است و دختران و پسران ميوه هاى باغ زندگى انسان هايند و دست آفرينش نوعى جاذبه و كشش درونى در آنها به وديعت نهاده است . اضطراب و ناآرامى آنان در اين سنين از طريق ازدواج به سكونت و آرامش تبديل مى گردد و قرآن كه راز آفريدن همسر را (لتسكنوا اليها) مى داند، بدين نكته اشاره دارد .
با توجه به نقش بسيار سازنده ازدواج در زندگى فردى و اجتماعى، در دين مبين اسلام سفارش فراوانى در مورد ازدواج شده كه همگى بر اهميت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پيداست كه تعابيرى مثل: النكاح سنتى فمن رغبتى عن سنتى فليس منى ازدواج سنت و آيين من است و هر كه به سنت من پشت كند از من نيست به طور كلى در جهت تشويق و ترغيب به اين امر الهى و سنت نبوى(صلی الله علیه وآله و سلم) است و هدف از آن ايجاد انگيزه و يادآورى اهميت و ارزش آن است و با اين گونه روايات درصدد گوشزد كردن آثار و خيرات عميق آن مى باشند؛
ازدواج داراى فوايد بسياري است از جمله:
1. بقاى نسل، 2. آرامش و تعادل روحى و جسمى، 3. سلامت اخلاقى و اجتماعى جامعه، 4. تامين نياز طبيعي و غريزي انسان, 5. ارضاى حس محبت كردن و مورد محبت قرار گرفتن و...(1)
البته ممكن است بعضى از اين فايدهها براى برخى مهمتر باشد؛ گاهى شخصى به جهت ارضاى غريزه جنسى خود، ازدواج مىكند و آن را از نظر اهميت در رتبه اول قرار مىدهد و گاهى به دست آوردن شريك و ياورى دلسوز در زندگى براى او اهميت دارد و... بايد دانست كه بعضى از اين فوايد در ازدواج موقّت نيز تحقق مىيابد.
اسلام درباره ازدواج و انتخاب همسر آن قدر قانون و مطلب و تاكيد دارد كه انسان در شگفتى فرو مى رود . استاد محمد تقى جعفرى مى فرمود: «برتراند راسل، فيلسوف مشهور اروپايى، به من نوشت: چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و براى آن قانون وضع كرده است؟ در جواب نوشتم: مساله انسان است . با ازدواج مىخواهد انسان به وجود آيد»
تعدد زوجات در صدر اسلام برای مسائل شهوت رانی نبوده است، بلکه عمدتا ازدواج های سیاسی بوده است و از هر قبیله ای یک همسر اختیار می کردند آن هم بخاطر حمایت آن قبیله از ایشان. چون در عرب رسم است که هر کس از قبیله شان همسر بگیرد از او حمایت می کنند. اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این کار را نمی کرد همان اول شهید می شد. پیامبر برای حفظ جانش از 9 قبیله زن گرفت.
يكي از اصول مسلم اسلام مبارزه با هواپرستي و شهوت راني است . قران كريم هواپرستي را در رديف بت پرستي قرارداده است . در اسلام آدم «ذواق» يعني كسي كه هدفش اين است كه زنان گوناگون را مورد كامجويي قرار دهد ملعون و مبغوض خداوند معرفي شده است . از نظر اسلام تمام غرايز بايد در حد اقتضا و احتياج طبيعت اشباع گردد. اما اسلام اجازه نمي دهد كه انسان آتش غرايز را دامن بزند و آنها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحي درآورد . از اين رو اگر چيزي رنگ شهوت پرستي بگيرد كافي است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست.
یکی از دلایل جواز ازدواج دوم برآوردن نیازهای غریزی است که با ازدواج اول برآورده نشده است!و این غیر از شهوترانی و غرق در شهوت شدن است
در واقع باید بین ایندو فرق و فاصله قائل شد.
و در کل روایتی به این صراحت وجود ندارد.
پی نوشت ها :
1.روم (30)، آيه 21؛ تفسير الميزان، ج 15، المؤمنون، ذيل آيه 6.