عـاشقانه هایی از جنــس خدا

تب‌های اولیه

207 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خدایا به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند
بیاموز که بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است !

خداوندا
من جز توکل و تو هیچ ندارم
وقتی که دستانم در دستان توست از هیچ چیز باک ندارم
این روزها بیشتر حواست به منو دلم باشد
دلم خوش است به زیباترین نامت

>
پاسخم ده ، یاریم کن

خــــــــــدایـا ...
قـسـم بـه لـحـظـه ای کـه دلـم را مـیـشـکـنـنـد و جـز تـو مـرهـمـی نـیـسـت !
قـسـم بـه لـحـظـه ای کـه مـرا مـیـفـروشـنـد و جـز تـو خـریـداری نـیـسـت !
قـسـم بـه لـحـظـه ای کـه تـنـهـایـم مـیـگـذارنـد و جـز تـو هـمـراهـی نـیـسـت !
قـسـم بـه لـحـظـه ای کـه دوسـتـم نـدارنـد و عـاشـقـی جـز تـو نـیـسـت !
خــــــــــدایا ...
مـــــن دوسـتـت دارم !
مـرهـمـم بـاش ...

خـریـدارم بـاش ...

یـارم بـاش ...

زمانی بیشتر عاشق خدا شدم
که دیدم در عین ناامیدی بزرگترین در امید رو به روت باز میکنه
اونم از جایی که اصلا انتظارشو نداری ...خدایا نوکرتم

پروردگارا خود را تقدیم تو میدارم

با من کن واز من ساز آنچه خود آزاده کنی

از اسارت نفس رهایم کن

تا انجام اراده ات را بهتر توانم

مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها

شاهدی باشد برای کسانی که
با راه تو ،عشق تو و قدرت تو ياريشان خواهم کرد

باشد تا همیشه بر اراده تو گردن نهم

❣خدایـــــــــــم!

به درگاه تو دعا می کنم

که در قلب منے

در عبور از دنیــــــــــــــاے رنــــــــــــــج

راهــــــــــنمایم باش...

خدایا هوای دلم بارانیست

دلم هوای آسمان را کرده

[="Navy"]

الهی العفو...

[/]

خدایا

باز هم میخواهم از تو:

سهم دستانم! بخشش

سهم چشمانم! عشق

سهم پاهایم! معرفت

سهم دهانم! ذکر

سهم قلبم! محبت

و سهم لحظاتم را انسانیت ببخش

چرا شکفته نباشم......."""

" خدا سبب ساز است...

دری که بنده ببندد..."""

دری دیگر باز است.....

قاصدك
شكرگزارى ام را
دست نسيم مى سپارم
تا به سويت آورد!
خدايا بابت همه ى نعمت هايت شكر!
الحمدلله على كُلِّ نِعَم!

در دعای جوشن كبير يه عبارت هست كه ميگيم
" يا کريم الصَّفْح "
معناش خيلی جالبه!
یه وقتی یه کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یه جوری نگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته،يه جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره و سرزنشت میکنه.
ولی یه وقتی یه کسی تو رو می بخشه و طوری کار خطای تو رو فراموش می کنه، انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.
اصلا هم به روت نمیاره
به این نوع بخشش میگن صَفح...

خواستم بگم،خدای ما کريم الصفح هست...

خدایا فردایی بهتر را به تمام
ما عطا کن
خدایا به حق تمـــــام
مهربانے هایت
خدایا به تمام بخشندگے هایت
نگذار کسے باناراحتے شب
خود را به صبح برساند.

آمین یارب العالمین

پروردگارا،
دفتر دلم را به تو می سپارم
با دستهای مهربانت قلمی بردار
خط بزن غمهایم را
و دلی رسم کن به بزرگی دریا

. ]

"عیــد" نزدیک است
دلمـان یک "تحـول عظیـم" مےخواهد

یک "انقـــلاب روحــی"
یک "حـال خـوب"
الهی "معجـــزه ای" کن
که سخــت "محتاجیـم"

الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو

پناهم نیست.

الهی ترسانم از بدی،خود بیامرز مرا به خوبی خود.

الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن.

الهی هرکس ازآنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم.

الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،کار به عنایت بود

،باقی بهانه.

الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم.

الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق

درویش...

#خواجه_عبدالله_انصاری

الهي!...
کجا اين دل شکسته را جز نگاه تو درماني است!؟
و کجا اين دل تشنه را جز ابر احسان تو باراني!؟

اي زيباي زيبا دوست!
اي دلرباي دلکش آفرين!

اي معبودم!...

[="DarkRed"][=arial] خاکِ سرِ کویِ تو مرا مُهر نماز است [=arial] از خلق بُریدم ، چَشمَم به تو باز است
[=arial] من سائلِ هر روزه یِ کویِ توام ای دوست
[=arial] در کـویِ تو دیگر به بهشتــم چه نیاز است
[=arial] آقا بر سلسله یِ وصـلِ خداوند زَنـد چَنگ
[=arial] دستـی که به دامانِ وصالِ تو دراز است
[=arial] مـولا آن باغ دلی را که تو آتش زده بـاشی
[=arial] مطلوب ترین میوه یِ آن سوز و گداز است
[=arial] در کعبه و آتشکده و دِیر و کلیسا
[=arial] هر جـا که روم رویِ توام قبله یِ راز است
[=arial] از بس که کریمی ز گدا ناز کشیدی
بـا آن که وجودت همه آئینه یِ ناز است

[="DarkRed"]

[=arial]بدون تعارف از خدا دور شدم
[=arial]بخاطر بعضی اتفاقاتی که در زندگیم افتاد
[=arial]البته واسه خودش یه تراژدی میشه زندگی من !
[=arial]دوست داشتن ها ، ضربه خوردن ها ، فاصله گرفتن ها
[=arial]و در آخر تنها ماندن ها با هزاران سرزنش ها
[=arial]اما از این به بعد میخوام مبارزه کنم !
[=arial]مبارزه با هر چیزی که من رو از خدا و اهل بیت دور کنه
[=arial].
[=arial].
[=arial].
[=arial]خداوندا آغوشت را برای یک آشنای قدیمی باز کن . . .

[="DarkRed"]

[=arial]سیری کنم در شهر دل ، تا بنگرم جای تورا
[=arial]سر بر کشم بر آسمان ، بوسم کف پای تو را
[=arial]اشکی به چشمم کن عطا ، تا شویمش از هر خطا
[=arial]شاید ببینم لحظه ای ، رخسار زیبای تو را
[=arial]این در خیال وصل او ، آن در تمنای جنان
[=arial]من از تو ای آرام جان ، دارم تمنای تو را
[=arial]دل را به دستش می دهم ، جان را فدایش میکنم
[=arial]باد در به گوشم آورد ، یک لحظه آوای تو را
[=arial]روزی که درس عاشقی ، در مکتبت آموختم
[=arial]ندیدم در الف ، جز قد و بالای تو را
[=arial]گردیده ام مایل به تو
[=arial]نادیده دل دادم به تو
[=arial]زیرا که پیش از دیدنت
[=arial]دیدم تجلای تو را
یا بن الحسن ، یا بن الحسن

[="DarkRed"]

[=arial]مینویسم تا همه بدانند
[=arial]اگر میتوانستم به جای نوشتن فریاد میزدم
[=arial]تا همه بشنوند
[=arial]اما همینجا مینویسم
[=arial]میدانم کفایت نمیکند
[=arial]چون درکش مشکل است
[=arial]من بنده ی گناهکار و رو سیاهی بیش نیستم
[=arial]اما نمیدانم چرا یک اسم همیشه متحولم میکند
[=arial]یک اسم چهار کلمه ای !
[=arial]ح س ی ن
آری حسیــــــــــــــــن ...

[="DarkRed"]

[=arial]باید اینجا متذکر شوم به خودم !
[=arial]که ذره ای در برابر پروردگار خویش نیستم
[=arial]این سوال را از خود باید پرسید
[=arial]برصیصای عابد چرا عاقبتش چنین شد؟؟؟
[=arial]آیا سرنوشتش بود؟؟
[=arial]یا خدا چنان میخواست؟؟؟
[=arial]یا کسی او را مجبور کرده بود؟؟؟
[=arial]هیچکدام
[=arial].
[=arial].
[=arial]او انتخاب کرده بود
[=arial]یک انتخاب او را کافر کرد و کافر هم از دنیا رفت
[=arial]حال ما با عقل ناقص خویش گاهی گلایه میکنیم
[=arial]از کسی که مارا آفریده
[=arial]بدون آن که بدانیم او خالق تمام کائنات است
[=arial]اما کسانی که دیوار عقلشان کوتاه است
فقط خود را میبینند . . .

[="DarkRed"]

[=arial]زائری بارانی ام ، آقـا بـه دادم مـی رسی؟

[=arial]بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی؟

[=arial]گـرچـه آهـو نیـستـم ، اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهو، بـه دادم می رسی؟

[="DarkRed"]

[=arial]آقا
[=arial]همه را تو دست گیری
[=arial]همه را تو می پذیری
[=arial]چه امیر شهر باشد ، چه فقیر روستایی
[=arial].
[=arial].
[=arial]در درگه تو همین بس است که گویم :
[=arial]به ناامیدی از این در مرو ، امید اینجاست
زیاده از عدد قفل ها ، کلید اینجاست

[="DarkRed"]پسرانی را می بینم هر لحظه
سرگردان و بی مقصد
آواره در کوچه ها
یا سوار بر ماشین ها
چشم هایی از هوس متلاشی
و افکاری پوچ و هیچ
کاغذ و خودکار بدست و گاهی
دهانی آماده برای تیکه پرانی

بدان...
نه موهایی در هم آویخته ات
نه قدی بلند
ونه لباس های برند
آنچه تورا برایم مرد می کند
مردآنگی توست
من زنآنگی ام را از سر راه نیاورده ام
که به هوس های تو بسپارم
تو از زن چه می فهمی؟
عروسکی خوش آب و رنگ
برای چند صباحی بازی؟
نیش هایت همیشه باز است
و دهنت بوی گند دود می دهد
هرچه بخواهی از آن بیرون می اندازی
حرف های درشت،حرف های زشت
تو از مردانگی چه می دانی؟
در این میان مردانی را می شناسم
که کنارشان آرامش میابی
مردانی که تورا برحسب زیبایی ظاهر نمی سنجند
قلبت را در میابند و با صدایشان خوشبختی را طنین انداز می کنند
ته ریش کمی دارند،چشم هایشان درخشان است
فایل های موسیقیشان،پر از نوایِ مداحی ارباب است
و زمزمه ی لبهایشان لبیک یا زینب
اینان با عشق،قنوت نماز را می گویند
با قلب دخترآن بازی نمی کنند
اینان بر خدا توکل می کنند
تا عشقشان را با یک نفر به اشتراک بگذارند
و من هم میدانم یکی هست
در این کره خاکی
تا حوایش شوم
او آدم است و
از جنس من نیست
اما روحش به وسعت من است
خدارو شکر زمین گرد است
آنقدر دور زمین می گردم
تا پیدایش کنم
دختر جنگجو و آرزوگر ما امروز
برای یافتن نیمه گمشده اش
اینچنین زنده است
نه برای دیدن لآت های خیابان
من به این احساس رسیدم که
زن و مرد برآبر نیستند!!!
در واژه احساس زن ، سروری می کند
و در واژه استقامت ، مرد پادشاهی
البته به شرط آنکه
مرد مرد و زن زن باشد!
[/]

[="DarkRed"]

what goe[B]s through your mind
در ذهن تو چه می گذرد؟

As you sit there and looking at me
وقتی آنجا نشسته‌ای و به من می‌نگری

Well I can tell from your looks
من از نگاهت می‌توانم بخوانم

That you think I’m so oppressed
که تصور تو این است که من خیلی تحت فشار هستم!

But I don’t need for you to liberate me
اما من از تو نمی‌خواهم تا مرا آزاد کنی

My head is not bare
سر من بِرهنـه نیست

And you can’t see my covered hair
و تو نمی‌توانی موهای پوشیده مرا ببینی

So you sit there and you stare
برای همین تو آنجا می‌نشینی و خیره نگاهم می‌کنی

And y0u judge me with y0ur glare
و درباره من به روشنی قضاوت می‌کنی!

You’re sure I’m in despair
تو مطمئنی که من ناراحتم

But are you not aware
اما تو آگاه نیستی

Under this scarf that I wear
در این تکه روسری که بر سر من است

I have feelings, and I do care
من احساس و عاطفه دارم

So don’t you see
پس آیا تو نمی‌بینی؟

That I’m truly free
که من به راستی آزادم

This piece of scarf on me
این تکه روسری بر سرم را

I wear so proudly
با غرور می‌پوشم

To preserve my dignity...
تا از شأن خودم محافظت کنم

My modesty
عفت ام

My integrity
کمالاتم

S0 don’t judge me
پس قضاوت نکن

0pen your eyes and see
چشمانت را باز کن و ببین

"Why can’t you jusT accept me?” she says
چرا نمی‌توانی فقط خود من را بپذیری؟

"Why can’t I jusT be me?” she says
چرا من نمی‌توانم فقط خودم باشم؟

Time and time again
بارها و بارها

You speak of democracy
تو از دموکراسی صحبت می‌کنی

yet you rob me of my liberty
اما تو آزآدی مرا می‌دزدی!

All I wanT is equelity
همه آنچه من می‌خواهم برآبری است

Why can’t you just let me be free
چرا نمی‌توانی فقط به من اجازه دهی که آزاد باشم؟

For you I s!ng this song
من این سرود را برای تو سرودم

my sister, may you always be strong
خواهرم! همیشه محکم باش!

From you I’ve learnt so Much
من از تو درسهای بسیاری آموخته‌ام

How you suffer so Much
چه رنجهای بسیاری که دیدی


yet you forgive those who laugh At you
بیا و آن کسانی را که به تو خندیدند را ببخش!

You Walk with no fear
تو بدون هرآس قدم می‌زنی

Through the InsUits y0u hear

از میان ناسزاهایی که می‌شنوی!

Y0ur wish so sincere
مخلصانه آرزو کن

That they’d understand you
تا آنها تو را بفهمند

But before you walk away
اما قبل از آن که بروی

This time you turn and say:
این بار برگرد و بگو!

But don’t you see
آیا نمی‌توانی ببینی

That I’m truly free
که من به راستی آزادم?

This piece of scarf on me
این تکه روسری بر سرم را

I wear so proudly
با غرور می‌پوشم

To preserve my dignity...
تا از شأن خودم محافظت کنم

My modesty
عفت ام

My integrity
کمالاتم

so let me be
پس به من اجازه بده

She says with a smile
او با خنده‌ای می‌گوید

I’m the one who’s free
من تنها کسی هستم که آزادم


[/B][/]

[="DarkRed"]

what goe[B]s through your mind
در ذهن تو چه می گذرد؟

As you sit there and looking at me
وقتی آنجا نشسته‌ای و به من می‌نگری

Well I can tell from your looks
من از نگاهت می‌توانم بخوانم

That you think I’m so oppressed
که تصور تو این است که من خیلی تحت فشار هستم!

But I don’t need for you to liberate me
اما من از تو نمی‌خواهم تا مرا آزاد کنی

My head is not bare
سر من بِرهنـه نیست

And you can’t see my covered hair
و تو نمی‌توانی موهای پوشیده مرا ببینی

So you sit there and you stare
برای همین تو آنجا می‌نشینی و خیره نگاهم می‌کنی

And y0u judge me with y0ur glare
و درباره من به روشنی قضاوت می‌کنی!

You’re sure I’m in despair
تو مطمئنی که من ناراحتم

But are you not aware
اما تو آگاه نیستی

Under this scarf that I wear
در این تکه روسری که بر سر من است

I have feelings, and I do care
من احساس و عاطفه دارم

So don’t you see
پس آیا تو نمی‌بینی؟

That I’m truly free
که من به راستی آزادم

This piece of scarf on me
این تکه روسری بر سرم را

I wear so proudly
با غرور می‌پوشم

To preserve my dignity...
تا از شأن خودم محافظت کنم

My modesty
عفت ام

My integrity
کمالاتم

S0 don’t judge me
پس قضاوت نکن

0pen your eyes and see
چشمانت را باز کن و ببین

"Why can’t you jusT accept me?” she says
چرا نمی‌توانی فقط خود من را بپذیری؟

"Why can’t I jusT be me?” she says
چرا من نمی‌توانم فقط خودم باشم؟

Time and time again
بارها و بارها

You speak of democracy
تو از دموکراسی صحبت می‌کنی

yet you rob me of my liberty
اما تو آزآدی مرا می‌دزدی!

All I wanT is equelity
همه آنچه من می‌خواهم برآبری است

Why can’t you just let me be free
چرا نمی‌توانی فقط به من اجازه دهی که آزاد باشم؟

For you I s!ng this song
من این سرود را برای تو سرودم

my sister, may you always be strong
خواهرم! همیشه محکم باش!

From you I’ve learnt so Much
من از تو درسهای بسیاری آموخته‌ام

How you suffer so Much
چه رنجهای بسیاری که دیدی


yet you forgive those who laugh At you
بیا و آن کسانی را که به تو خندیدند را ببخش!

You Walk with no fear
تو بدون هرآس قدم می‌زنی

Through the InsUits y0u hear

از میان ناسزاهایی که می‌شنوی!

Y0ur wish so sincere
مخلصانه آرزو کن

That they’d understand you
تا آنها تو را بفهمند

But before you walk away
اما قبل از آن که بروی

This time you turn and say:
این بار برگرد و بگو!

But don’t you see
آیا نمی‌توانی ببینی

That I’m truly free
که من به راستی آزادم?

This piece of scarf on me
این تکه روسری بر سرم را

I wear so proudly
با غرور می‌پوشم

To preserve my dignity...
تا از شأن خودم محافظت کنم

My modesty
عفت ام

My integrity
کمالاتم

so let me be
پس به من اجازه بده

She says with a smile
او با خنده‌ای می‌گوید

I’m the one who’s free
من تنها کسی هستم که آزادم


[/B][/]

[="DarkRed"]


آقا بیا که فاجعه از حـــــد گذشته است
انسان ز مرز هر چه نباید،گذشته است
آقا بیا ببیــن که چــه ها در زمـــان مــا
بر امت مسیح ومحمد(ص)گذشته است
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
[/]

[="DarkRed"]خدا
فراموش شده ترین
حقیقت امروز ماست!
لحظاتی
به خدا برگردیم !
آغوشش را برای تو
باز کرده است
او منتظر است تا که ما برگردیم!
[/]

[="DarkRed"]

که گاهی فراموشت میکنم
[/]

[="DarkRed"]

می خواهم کمی بروم آن سوی دنیا
آنجا که آسمان ، پنجـــره بیشتر دارد
و خدا هم دیدی بهتــــر ...
[/]

[="DarkRed"]

به سوی تو آمده ام
به حقّ خودت مرا به من برمگردان الهی
"علامه حسن زاده آملی"
[/]

[="DarkRed"]

آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
ای نوازشگر این بنده پر از گنه کارت را بیشتر از گذشته دریاب[/]

[="DarkRed"]

خیلی سخت بود با بغـــــض براش نوشتم ولی با خنــــده خوند….
گذشت ...
شکر خدا برای این بغض ها و خنده ها
[/]

[="DarkRed"]

نمی گویم دستم را بگیر
سالهاست که گرفته ای
[/]

[="DarkRed"]

سنگین آمده ام و با کوله باری از گناه، سبک بازم گردان.
[/]

[="DarkRed"]خــــــــــــــدایــا

آرام میشوم وقتی که سر روی پیشانیت میگذارم.
[/]

[="DarkRed"]

دیگر تو چه میخواهی! بهر طلب از دوست
خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
[/]

[="DarkRed"]

[=andale mono]dear GOD thank you

[=andale mono]for everything

[="DarkRed"]

دلت که گرفت، دیگر منتِ زمین را نکش
راهِ آسمان باز است ، پر بکش . . .
[/]

[="DarkRed"]رگترین آزمون ایمان زمانی است

که آنچه که میخواهید را بدست نمی آورید، با این حال قادرید بگویید:
[/]

[="Navy"]

·٠•●✿ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ✿●•٠·˙

پروردگارا

تو آگاهی از تمامی آنچه که در نهان است

و عالمی بر آنچه که در ظاهر و فقط در ظاهر آشکار است

پروردگارم

آینده برای من مبهم است و پنهان

فرداها همیشه برایم شگرف و شگفتند

من ناتوان از دیدن راهم

لیک

تو راه را می دانی و می بینی

و من تو را می بینم...

عظمتت را...

رحمتت را...

بخشایشت را...

فرداهایم را روشنایی بخش...

·٠•●✿ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ✿●•٠·˙

[/]

[="DarkRed"]

[=lucida grande]مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد . . .
[=lucida grande]

[=lucida grande]
چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند . . .


پروردگار هستی با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها

اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند . . .


چقــدر چشمانـــــــــم می ســـوزد
به گمانــم تکــه ای از
لبخنــــــدت در آن ها جــا مانــده است!

#خدایا یک لبخند مهمانم کن

موضوع قفل شده است