یک دین جدید به من معرفی کنید

تب‌های اولیه

91 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Dahim Darni;783140 نوشت:
قوانین انسانی هم به راحتی قابل تشخیص هستند ، فقط کافیه انسان خودش ( نه کس دیگه رو ) در عمل انجام شده قرار بده ...
با این حساب زندانی کردن دزد ، قاچاقچی ، متجاوز و ... دیگه غیر انسانی نیست ، چون دزدی ، قتل و تجاوز همگی اعمالی غیر انسانی هستن

Reza-D;783166 نوشت:
ثانیاً مشکل اساسی بحث بین بنده و شما (همچنین بین دو تفکر) در همین است که مبنای شما انسان است و مبنای من خداست. در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد

با توضیحات شما و صحبت هایی که بین من و شما رد و بدل شد ، نتیجه گیری من این است که در نیاز به وجود یک چهارچوب ، من و شما هم نظر هستیم. یعنی هر دو اعتقاد داریم که در هر صورت وجود یک سری قوانین برای سامان دادن روابط بین انسان ها ضروری است. اگر به نوعی تفکر من و تفکر شما را نماینده اسلام و دموکراسی بدانیم ، در این صورت میشود گفت که تا اینجای بحث ، اسلام و دموکراسی هم نظر مشابه دارند. پس اختلاف در کجاست؟

به نظر من اختلاف در دو چیز است (اگر نظر بنده درمورد اعتقاد شما اشتباه بود اصلاح بفرمائید):

1 - اختلاف محوریت در اعتقاد من (اسلام) و شما (دموکراسی)

در اعتقاد من (اسلام)
ما انسان ها ، از هیچ و برای هیچ بوجود نیامده ایم. بلکه خالقی داشته ایم و خالق نیز به دلیلی ما را خلق کرده و برای ما برنامه ای هم دارد. لذا من اعتقادم این است که گر چه من اختیاراتی هم دارم و آن بخش از اختیار من به عنوان یک انسان ، ارزشمند است. اما اختیار تام و کامل ندارم ، بلکه باید اختیار خود را با هدف خالق تطبیق بدهم. لذا در تفکر من ، خواست و تمایل انسان تا جایی محترم است که در تعارض با خواست الهی قرار نگیرد. البته با این استدلال که خواست الهی کاملاً منطبق با خوشبختی ما انسان هاست
نتیجه اینکه ، این منِ انسان هستم که باید خود را با دستور خداوند منطبق کنم

اما در تفکر شما (دموکراسی)
الف) یا اصلاً خدایی وجود ندارد
ب) یا اگر وجود دارد موجودی بدون تاثیر در نظر گرفته میشود که استحقاق دخالت در کار مخلوق خود را ندارد
ج) یا اینکه خدا محوریت دارد ، اما از آنجایی که تعریف خوبی و بدی از سوی خدا ، مطابق با همان تعریفی است که ما ارائه میدهیم ، در نتیجه همان روشی که ما در دموکراسی پیاده میکنیم میشود جلب رضایت خدا. یعنی اگر ما انسانها قتل را بد میدانیم ، خدا هم همین نظر را دارد و اگر حجاب (از نوع اسلامی) را بی دلیل میدانیم ، خدا هم همین نظر را دارد.

این تفکر همان تفکر فطری است
در هر سه حالت فوق ، نتیجه این میشود که این خداست که باید خود را با خواست ما انسان ها تطبیق بدهد

2 - اختلاف من و شما در مصادیق خوب و بد

پیرو مورد شماره 1 ، وقتی محور تفکر ما متفاوت باشد ، مصداق خوب بد نیز در تفکر ما متفاوت خواهد بود. لذا شما (دموکراسی) قتل را بد میدانید ، چون طبق برداشت شما عقل انسانی آن را بد میداند. اما نماز نخواندن (صرفاً مثال هست) را بد نمی دانید ، چون از نظر انسانی دلیلی بر بد بودن آن نمی شناسید. اما از نظر منِ مسلمان ، هم قتل بد است و هم نماز نخواندن. برای همین است که طرفداران دموکراسی ، دین را منافی حقوق بشر میدانند ، چون در تعریف دموکراسی ، مبنا و محور انسان است ، اما در دین مبنا و محور خداست. و برای همین است که در دموکراسی گفته میشود که خط قرمز آنجایی است که شما به دیگران آسیب بزنید که معادل آن در اسلام میشود حق الناس. اما در اسلام ، دو حق دیگر نیز اضافه میشود با عنوان حق الله و حق النفس که این حقوق در بحث دموکراسی ، تقریباً وجود ندارد (تقریباً ، نه کاملاً)

پست من بصورت hard delete پاک شده

Reza-D;783166 نوشت:
لزوماً خیر
هدف اسلام طرح برنامه ای جامع برای همه است تا با پیروی از آن ، مسیر درست را طی کنند و این هدف راه گریزی هم ندارد. حالا اگر کسی نخواست که با این تفکر همراه شود ، میل با خودش است ،

نفرمائید ...

اگر اسلام اصیل این حد از متانت و صبوری را داشت که دیگر از صدر آن تا کنون شاهد خشونت با دیگران نبودیم !!

Reza-D;783166 نوشت:
باید درچهارچوبی که اسلام تعریف کرده عمل کند. همانطور که مثلاً ممکن است شما فلان روش اداری را در یک سیستم نپسندید ، اما وقتی خواستید کار مربوط به آن را انجام دهید ، باید از همان سیستم اداری پیروی کنید. میخواهد در ایران باشد ، یا ایتالیا ، یا آفریقا یا هر کشور دیگر

اینجا هم به روابط بین انسان ها بر می گردیم ...

من از شما یک سوال می پرسم ، اگر داعش روزی بر دمشق تسلط کافی را داشته باشد و بخواهد مرقد بزرگان مذهب شما را نابود کند ، شیعیان جهان حق اعتراض دارند یا خیر ؟!

اگر بفرمائید حق اعتراض دارند ، پس صرف استیلای یک تفکر بر جامعه و زورمندی آن باعث نمی شود تا هر سیستمی که دلش خواست را بر جامعه وضع کند !!

بحث ما هم دقیقا محتوای مقرارت و قوانین است .

Reza-D;783166 نوشت:
اول اینکه پاسخ پرسش بالا مثبت نبود
ثانیاً مشکل اساسی بحث بین بنده و شما (همچنین بین دو تفکر) در همین است که مبنای شما انسان است و مبنای من خداست. در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد

من از نتیجه ی گفتمان اسلامی سخن گفتم ، حتی اگر بر فرض محال معیار های اسلام صد در صد صحیح باشند این معیار ها در دنیای امروز کارآمد نیستند . تقسیم بندی انسان ها بر حسب اینکه به یک امر ماورائی غیر قابل درک اعتقاد دارند یا ندارند ، خیلی وقت است که منسوخ شده . امیدوارم شما از مرحله درستی یا نادرستی معیار ها بگذرید و به کارآمدی این معیار ها بپردازید ..

Reza-D;783166 نوشت:
الان در کشور ما هم مسیحی وجود دارد ، هم کلیمی و هم زرتشتی. با هیچکدام هم تا رفع فتنه در جهان نمیجنگیم. اما با خود فتنه قطعاً می جنگیم

معیار ما در اینجا اسلام است نه حکومت حاکم بر ایران ! اسلام شیعی آمالی دارد و آن هم ظهور امامی غائب است . نتیجه این ظهور هم رفع فتنه از جهان است . ولو با کشتن 999 نفر از 1000 نفر !!!

در نتیجه اگر الان این کار انجام داده نمی شود به دلیل آنست که قدرتی در دست نیست . اما تاریخ نشان داده اگر مسلمانان به قدرت برسند قطعا از هیچ اقدامی دریغ نخواهند کرد !

Reza-D;783166 نوشت:
بنده هم نگفتم آزادی به چه معناست. لطفاً دوباره مطلب بنده را بخوانید دوست عزیز. من تغییر موضع مخالفان اسلام را عرض کردم ، نه نظر خودم را
می دانم تعریفی که از آزادی ارائه می شود چیست. اما سؤال من این است که چرا وقتی به اسلام می رسیم ، موضع ما تغییر پیدا می کند؟

عرض کردم ، گفته های شما یا بهتان و افترا ست ، یا نشانه ناآگاهی از دیدگاه مخالفین اسلام .

یک نمونه از عدم رعایت حقوق بشر توسط اسلام ، بستن دهان مخالفین است که در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد . مخالفین اسلام به این دست از مسائل ایراد می گیرند و موضعشان نیز ثابت و بدون تغییر است . اشتباه شما را در ادامه رفع خواهم کرد .

Reza-D;783166 نوشت:
خیر دوست عزیز ، این تعریف که میفرمائید ، فقط تعریف بخشی از انسان هاست
گروهی دیگر ابداً اعتقاد ندارند که این اعمال غیرانسانی است ، یا بالاتر از آن ، اصلاً چیزی به اسم انسانیت برای آنها موضوعیت ندارد. همان گروهی که خود مرتکب این اعمال میشوند

نکته دقیقاً همین جاست. اینکه شمای نوعی ، چاره ای ندارید مگر اینکه به گروهی بگوئید شما دارید اشتباه می کنید

به یک نکته در پست قبلی دقت نکردید : انسان ها اگر در عمل انجام شده قرار بگیرند دزدی را غیر انسانی می دانند .

یک دزد به دلایلی از جمله سود و منفعتی که به دست می آورد ( یا هزاران توجیه دیگر ) دزدی را غیر انسانی نداند . اما همین دزد اگر در عمل انجام شده قرار بگیرد قطعا دزدی را انسانی نمی داند . کافیست شرایطی فراهم کنیم که یک شاه دزد(!) از همین سارق ، سرقت کند !

پادشاه ظالم و دیکتاتور ممکن است ظلم خود را غیر انسانی نداند ، اما اگر همان ظلمی که به مردم می کند را بر او روا کنند ، نظرش همین طور خواهد بود ؟!

یک قاتل شاید به دلایلی از قتل دیگری خوشش بیاید ، اما مسلما دوست ندارد خودش را به قتل برسانند !!

اینجاست که معیار ها به راحتی قابل استنباط هستند و حدود انسانیت را مشخص می کنند .

به همین دلیل است که محمد ، پیامبر اسلام زمانی که در مکه تبلیغش را تشدید کرد و با مخالفت بت پرستان مواجه شد ، از آنها انتقاد کرد و گفت خردمندان همه اقوال را می شنوند و از میان آنها انتخاب می کنند . اما همین محمد زمانی که به قدرت می رسد دهان مخالفین را می بندد و دیگر یستمعون القولی را باقی نمی گذارد . به گونه ای که تا همین الان هم در اکثر جوامع اسلامی مخالفان حق تبلیغ ندارند !!!

Reza-D;783166 نوشت:
می فرمائید اسلام با بدی می جنگد (به قول شما تا رفع فتنه در جهان). خب مگر پلیس چنین کاری نمیکند؟
شما پلیس آمریکا را در نظر بگیرید ، فرانسه را ، ژاپن را و..............

پلیس هم با آنچه که بد می داند آنقدر مبارزه می کند تا دیگر جرمی نباشد

اگر قرار باشد هر کس با هر چیز که بد می پندارد بجنگد دیگر احدی در دنیا زنده نمی ماند ...

و بار دیگر دقت کنید : اگر مجرمی در معرض همان جرمی که انجام داده قرار بگیرد ، به آن اعتراض می کند . بر همین مبنا قانون مجازات ها شکل می گیرد . اما اسلام دهان مخالفین خود را می بندد ، در حالیکه خودش دوست ندارد دهانش بسته شود ...

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

مارینر;783131 نوشت:
خوب بزارین من بهتون بگم من از دین چی میخوام ...

سعی کردم متن شما را با دقت بخوانم؛ ولی به نظر می رسد که پاسخ سوال را نفرمودید؛ در واقع شما یک هدف روتین را (که شاید هدف عده ای باشد؛ فارغ از درستی یا نادرستی آن) نقد فرمودید؛ اما نهایتاً نسبت به اینکه خود شما از دین چه می خواهید، پاسخی نفرموده اید.

بدیهی است که نوع ادبیات بنده، اسم انتخابی بنده، آواتار بنده، سابقه گفتگوهای بنده همه نشان از این دارد که حداقل به زبان مسلمانم؛ اما در این گفتگو ابداً به دنبال دفاع از اسلام نیستم؛ اصلاً به عنوان یک مسلمان این سوال را نمی پرسم. فقط عرضم اینست که آیا شما و دوستان دیگر ناباور یا کم باور، بنده و دوستانی که علی الظاهر مسلمانیم، بالاخره می دانیم که از جان دین چه می خواهیم یا نه؟ اگر وقتی به قلبم نظر می کنم و بدون هیاهوهای رسانه ای (چه مسلمانان و چه دیگران)، در درون خودم، با خودم و خودم، نیازی به دین در وجودم نمی یابم، چه دلیلی دارد که استرس نفی و اثبات را به خودم و دیگران بدهم؛ به زندگی آرامم برسم دیگر؛

فرض کنیم کسی هست که گمان دارد نیاز به دین ندارد؛ حالا در این سایت شرکت می کند و در گفتگو فعال است؛ خوب چرا؟ آیا واقعاً و صادقانه، بین خودش و خودش، آمده است تا با محبتی که به دیگران دارد، آنها را هم آگاه کند که نیاز شما به دین یک نیاز غیرواقعی است؟ آیا چنین محبت سرشاری و دلسوزی وافری را می توان در کلام یک غیرباورمند به باورمندان مشاهده کرد؟ خوب اگر کسی هست که به دین نیاز ندارد و از طرفی هم گفتگوی او حول موضوعات دین محور از روی محبت و شفقت و دلسوزی نسبت به باورمندان نیست، خوب چه دلیل خردورزانه ای برای حضور در چنین گفتگوهایی هست؟ آیا مثلاً شرمسار کردن باورمندان؟ آیا یک احساس رضایت درونی از تفوق و برتری در یک بحث علمی؟

و آیا یافتن حقیقت؟ که اگر یافتن حقیقت، آن وقت دوباره سوال اول خواهد بود که مگر من سوالی و نیازی به یافتن حقیقت دین دارم؟

بنده نیز در این چند خط هیچ اظهار نظری راجع به اینکه من واقعاً به دین نیاز دارم یا نه، ابراز نکردم؛ نه نفیاً و نه اثباتاً. فقط این را به خوبی می فهمم که سوال صدر تاپیک، بعد از پاسخ به این سوال است که اصلاً مگر من محتاج دین هستم؟ آن هم نه اینکه من بیایم برای شما اثبات کنم که به دین نیاز دارم و شما برای من اثبات کنید که به دین نیاز نیست؛ نه؛ من باید خودم برای خودم بفهمم که به دین نیاز دارم و شما نیز برای خودتان؛ بدون اینکه نیاز باشد با یکدیگر در این زمینه خیلی بگو مگو داشته باشیم. اصلاً بدون نیاز به اینکه مثلاً کتابی در زمینه نیاز به دین و یا کتابی در زمینه عدم نیاز به دین بخوانم؛ خودم و خودم؛ بدون اینکه به کلام "دیگران" (چه باورمند و چه غیرباورمند) توجه داشته باشم؛ خودم و خودم.

وجهی که می تواند باعث شود کسی بغیر از من برای خودم در این زمینه ورود پیدا کند اینست که من نسبت به شما یا شما نسبت به من شفقت و محبت و دلسوزی داشته باشید؛ بعد این محبت و دلسوزی باعث می شود که مثلاً شما به بنده بفرمائید که دوست گرامی در غفلت نباش، به دین نیاز نداری و من هم از روی شفقت به شما بگویم که دوست محترم، در غفلت نباش به دین نیاز داری.

اما به اصالت، هر کس باید برای خودش توجه کند که اصلاً به دین نیاز دارد یا نه و تا این موضوع برای هر کس حل نشود، گفتگوهای دیگر یک دورهمی تفننی برای پرکردن اوقات فراغت ما است.

Naghi;783327 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

سعی کردم متن شما را با دقت بخوانم؛ ولی به نظر می رسد که پاسخ سوال را نفرمودید؛ در واقع شما یک هدف روتین را (که شاید هدف عده ای باشد؛ فارغ از درستی یا نادرستی آن) نقد فرمودید؛ اما نهایتاً نسبت به اینکه خود شما از دین چه می خواهید، پاسخی نفرموده اید.

بدیهی است که نوع ادبیات بنده، اسم انتخابی بنده، آواتار بنده، سابقه گفتگوهای بنده همه نشان از این دارد که حداقل به زبان مسلمانم؛ اما در این گفتگو ابداً به دنبال دفاع از اسلام نیستم؛ اصلاً به عنوان یک مسلمان این سوال را نمی پرسم. فقط عرضم اینست که آیا شما و دوستان دیگر ناباور یا کم باور، بنده و دوستانی که علی الظاهر مسلمانیم، بالاخره می دانیم که از جان دین چه می خواهیم یا نه؟ اگر وقتی به قلبم نظر می کنم و بدون هیاهوهای رسانه ای (چه مسلمانان و چه دیگران)، در درون خودم، با خودم و خودم، نیازی به دین در وجودم نمی یابم، چه دلیلی دارد که استرس نفی و اثبات را به خودم و دیگران بدهم؛ به زندگی آرامم برسم دیگر؛

فرض کنیم کسی هست که گمان دارد نیاز به دین ندارد؛ حالا در این سایت شرکت می کند و در گفتگو فعال است؛ خوب چرا؟ آیا واقعاً و صادقانه، بین خودش و خودش، آمده است تا با محبتی که به دیگران دارد، آنها را هم آگاه کند که نیاز شما به دین یک نیاز غیرواقعی است؟ آیا چنین محبت سرشاری و دلسوزی وافری را می توان در کلام یک غیرباورمند به باورمندان مشاهده کرد؟ خوب اگر کسی هست که به دین نیاز ندارد و از طرفی هم گفتگوی او حول موضوعات دین محور از روی محبت و شفقت و دلسوزی نسبت به باورمندان نیست، خوب چه دلیل خردورزانه ای برای حضور در چنین گفتگوهایی هست؟ آیا مثلاً شرمسار کردن باورمندان؟ آیا یک احساس رضایت درونی از تفوق و برتری در یک بحث علمی؟

و آیا یافتن حقیقت؟ که اگر یافتن حقیقت، آن وقت دوباره سوال اول خواهد بود که مگر من سوالی و نیازی به یافتن حقیقت دین دارم؟

بنده نیز در این چند خط هیچ اظهار نظری راجع به اینکه من واقعاً به دین نیاز دارم یا نه، ابراز نکردم؛ نه نفیاً و نه اثباتاً. فقط این را به خوبی می فهمم که سوال صدر تاپیک، بعد از پاسخ به این سوال است که اصلاً مگر من محتاج دین هستم؟ آن هم نه اینکه من بیایم برای شما اثبات کنم که به دین نیاز دارم و شما برای من اثبات کنید که به دین نیاز نیست؛ نه؛ من باید خودم برای خودم بفهمم که به دین نیاز دارم و شما نیز برای خودتان؛ بدون اینکه نیاز باشد با یکدیگر در این زمینه خیلی بگو مگو داشته باشیم. اصلاً بدون نیاز به اینکه مثلاً کتابی در زمینه نیاز به دین و یا کتابی در زمینه عدم نیاز به دین بخوانم؛ خودم و خودم؛ بدون اینکه به کلام "دیگران" (چه باورمند و چه غیرباورمند) توجه داشته باشم؛ خودم و خودم.

وجهی که می تواند باعث شود کسی بغیر از من برای خودم در این زمینه ورود پیدا کند اینست که من نسبت به شما یا شما نسبت به من شفقت و محبت و دلسوزی داشته باشید؛ بعد این محبت و دلسوزی باعث می شود که مثلاً شما به بنده بفرمائید که دوست گرامی در غفلت نباش، به دین نیاز نداری و من هم از روی شفقت به شما بگویم که دوست محترم، در غفلت نباش به دین نیاز داری.

اما به اصالت، هر کس باید برای خودش توجه کند که اصلاً به دین نیاز دارد یا نه و تا این موضوع برای هر کس حل نشود، گفتگوهای دیگر یک دورهمی تفننی برای پرکردن اوقات فراغت ما است.

چند تا مطلب ...

1. برخی از گفتگو ها در جهت دوستی یا دشمنی و یا حتی امر به معروف و نهی از منکر نیست ... انسانها دوست دارند اصولی رو که باور دارند رو بیان کنند ... تا به نوعی تفاهم عقیده برسند ... کسی نقاش میشه و تصویری زیبا رو نقش میبنده ... و کسی خواننده میشه و طنین صدایی خوش رو ...

2- همه ما انسانها نیازمند راه و مسیری و ایدیولوژی و مسیر هستیم . وقتی کسی به آدم راه رفتن رو یاد میده ... وقتی اون شخص رویه پاهاش بلند میشه ... خوشحال میشه که به کسی اطمینان کرده ... و لذت بعدی جدید رو تجربه میکنه . وقتی همه ما انسانها شنا کردن رو یاد میگیریم از شنا کردن لذت میبرم . وقتی دوچرخه سواری رو یاد میگیریم لذت میبریم که میتونیم تعادلمون رو حفظ کنیم و با سرعت حرکت کنیم ... بنابراین خیلی از ابعاد برای ما انسانها مخفی هست ... و انسانها در تکاپوی این هستند که دربها رو باز کنند .

زندگی ما انسانها ( آدمهای عادی مثله خودامون ... نه دانشمندان ) در نهایت به جایی میرسه که همه چی عادی میشه ... تقریبا دربها برامون باز شده هستند و زندگی تکراری میشه ... اونوقت هست که آدمها دوست دارند ... علاقه دارند که برن سمت ماورا الطبیعه ... خدا ... جن .... جادوگری ... و ....

مثلا میشنویم فلان روحانی طی طریق کرده .... گوشامون زنگ میزنه .
مثلا میشنویم فلانی آدم خوبی بوده ... خدا براش فلان کار و بهمان کار رو کرد ... چشمامون برق میزنه .
مثلا میشنویم عصا تبدیل به مار شده ...

بعد احساس میکنیم ابعادی بالاتر و والاتر هم وجود داره ... که میتونیم توسط اونا دربهایی جدید رو باز کنیم ... کمی به سمت دین و مذهب میریم ... احساس آرامش میکنیم ... احساس قدرت میکنیم ...
بعدش فکر میکنیم و احساس میکنیم مسیر رو پیدا کردیم .... بنابراین در مسیرمون همت میگماریم ...
و بعد از 3 یا 4 یا ... سال بلند میشیم و میبینیم که همونجایی که بودیم وایسادیم ... هیچ دربی هم برامون باز نشده ( الا آرامش و خوابهای رنگارنگ و .... ) و تازه باید خیلی دربها رو هم ببندیم و همینجا بمونیم .

3- ایرادی که از کم باوران میگیرین خوب به خودتون هم وارد هست ... خوب چرا شما در درون این بحث ها وارد میشین و وقتتون رو تلف میکنین ... مگه شما اعتقاد کامل ندارین ... فرض کنین یه عده تو خیابون وایسادن و میگن خورشید وجود نداره .... بعدش شما وایمیاستید و براشون ثابت میکنین خورشید وجود داره ؟؟؟ من یک بار در درون همین سایت با کسانی دعوام شد ... اون هم به خاطر یه سوال کوچیک ... که اون سوال رو از شما هم میپرسم ....

چرا در درون جنگ میان مسلمانان و داعشی ها شما شرکت نمیکنین ... اگر بخواین خیلی خیلی راحت هست . در نهایت زیر 3 ماه دیگه هم شهید میشین و میرین بهشت .... اونم بهشت برین !!! خوب چرا نرفتین ثبت نام کنین و برین ؟؟؟ برخی از جنگها آدم طرف حق و باطل رو گم میکنه ... آیا واقعا شک دارین که داعشی ها ممکن هست حق باشن ؟؟؟

ترسیدین که نرفتین ؟؟؟
حوصلش رو نداشتین ؟؟؟
به خاطر خانومتون و بچتون نرفتین ؟؟؟
به خاطر لذایذ دنیوی نرفتین ؟؟؟

شما فقط از دین مستیش رو میخواین ... مست باشین و نبینین ...

Dahim Darni;783267 نوشت:
اگر اسلام اصیل این حد از متانت و صبوری را داشت که دیگر از صدر آن تا کنون شاهد خشونت با دیگران نبودیم !!

این موضوع باید اثبات شود و تاپیک جداگانه می طلبد

Dahim Darni;783267 نوشت:
من از شما یک سوال می پرسم ، اگر داعش روزی بر دمشق تسلط کافی را داشته باشد و بخواهد مرقد بزرگان مذهب شما را نابود کند ، شیعیان جهان حق اعتراض دارند یا خیر ؟!
اگر بفرمائید حق اعتراض دارند ، پس صرف استیلای یک تفکر بر جامعه و زورمندی آن باعث نمی شود تا هر سیستمی که دلش خواست را بر جامعه وضع کند !!
در اسلام نیز شما حق اعتراض دارید. اما حق اعتراض فرق می کند با اینکه بگوئیم من هر کاری دلم خواست میکنم و کسی هم نباید مانع شود
اگر بفرمائید که "من هم نمیگویم هر کاری دلمان خواست انجام دهیم" ، در آن صورت باز به نقطه اول می رسیم. یعنی به هر حال یک باید و نبایدی وجود خواهد داشت

اما در همان جوامعی که بر پایه دموکراسی هستند ، مگر در آنها قانون اساسی وجود ندارد؟
مگر نه اینکه در آنجا هم شما باید تابع مقررات باشید؟
مگر قانونی که باید از آن پیروی کنید ، به معنای استیلای تفکر پشت آن قانون نیست؟

Dahim Darni;783267 نوشت:
حتی اگر بر فرض محال معیار های اسلام صد در صد صحیح باشند این معیار ها در دنیای امروز کارآمد نیستند
یعنی درست و غلط بودن معیارها برای شما اهمیتی ندارد؟! پس چطور نادرستی قتل ، دزدی ، ظلم و.... را توضیح می دهید؟
آیا تفکرات غیر اسلامی کارآمد بوده اند؟
آیا حمله هیتلر به جهان و کشتن هزاران هزار انسان به دلیل ناکارآمدی اسلام بوده؟
جنگ آمریکا با عراق؟
ژاپن با آمریکا؟
آمریکا با افغانستان؟
آمریکا و ویتنام؟
بمب اتم در هیروشیما
و............

اینها به دلیل ناکارآمدی اسلام بوده؟
آیا تفکر کارآمد دموکراسی توانسته جهان را به درستی اداره کند؟
آیا حقوق بشری که حتی از سیر کردن شکم کودکان گرسنه آفریقایی نیز عاجز است ، از نظر شما کاآمد است؟!


Dahim Darni;783267 نوشت:
تقسیم بندی انسان ها بر حسب اینکه به یک امر ماورائی غیر قابل درک اعتقاد دارند یا ندارند ، خیلی وقت است که منسوخ شده
اولاً چه کسی گفته که منسوخ شده؟! اگر معیار برخی کشورها که صرفاً دنبال منافع هستند اینگونه نیست ، به معنای منسوخ شدن نیست

ثانیاً ، نادیده گرفتن یک مطلب توسط افراد به معنای نادرست بودن آن نیست. آیا اگر روزی در جهان انسانیت نیز منسوخ شود ، شما با کمال میل خواهید پذیرفت؟


Dahim Darni;783267 نوشت:
معیار ما در اینجا اسلام است نه حکومت حاکم بر ایران ! اسلام شیعی آمالی دارد و آن هم ظهور امامی غائب است . نتیجه این ظهور هم رفع فتنه از جهان است . ولو با کشتن 999 نفر از 1000 نفر
متاسفانه از یکی دو پست قبل دارید سعی می کنید با کنایه زدن هایی مسیر بحث را به سمت دیگری بکشانید. جملاتی مثل: ((ولو با کشتن 999 نفر از 1000 نفر)) را در لابلای سخن خود مطرح میکنید تا خواننده فکرش به جهتی که مایل هستید برود. اما شما باید ابتدا این ادعا را ثابت بفرمائید که امام مهدی(عج) قرار است از هر 1000 نفر 999 نفر را بکشد!!!

اعتقاد شیعه این است که بعد از ظهور امام زمان(عج) ، هر فردی که انسان درستکار و پاکی باشد جدا خواهد شد. و افراد ظالم و کسانی که بویی از درستی نبرده اند روبروی ایشان خواهند ایستاد. حالا اگر شما نگران حال آن عده هستید ، ترحم بر پلنگ تیز دندان.......

Dahim Darni;783267 نوشت:
تاریخ نشان داده اگر مسلمانان به قدرت برسند قطعا از هیچ اقدامی دریغ نخواهند کرد !
تاپیک مجزا همراه با استدلال و بررسی سند و با حضور کارشناس....

Dahim Darni;783267 نوشت:
اینجاست که معیار ها به راحتی قابل استنباط هستند و حدود انسانیت را مشخص می کنند
در مورد برخی معیارها بله همینطور است. اما نه در مورد تمام معیارها. برای مثال عرض میکنم. در برخی کشورها اعتقاد بر این است که دختر و پسر خود باید برای ازدواج و شناخت طرف مقابل اقدام کنند. اما در برخی دیگر ، نظارت بزرگترها بخصوص والدین را لازم و ضروری میدانند. ضمن اینکه همین دو مورد ، خود به چندین حالت تقسیم میشوند. اینکه رابطه اگر باشد تا چه حد باشد؟ آیا فقط گفتگو باشد؟ آیا رابطه جنسی هم باشد؟ کوتاه باشد یا طولانی مدت و.......

لذا موضوع همیشه قتل نیست که بخواهید بگوئید به راحتی قابل استنتاج است

Dahim Darni;783267 نوشت:
تا همین الان هم در اکثر جوامع اسلامی مخالفان حق تبلیغ ندارند
آیا در تفکر آزاد شما ، کسی حق دارد برای مصرف مواد مخدر تبلیغ کند؟
آیا اگر کسی بخواهد فرزند شما و جوانان محلهء شما را با مواد مخدر آشنا کند ، جلوی او نمی ایستید؟
یا اینکه اجازه می دهید فرزندتان مواد را امتحان کند ، بعد انتخاب کند که مصرف کند یا نه؟

Dahim Darni;783267 نوشت:
اگر قرار باشد هر کس با هر چیز که بد می پندارد بجنگد دیگر احدی در دنیا زنده نمی ماند
نشد!!
من نگفتم هر کسی با هر چیزی!!!
گفتم پلیس (که در تفکر دموکراسی شما آن را خوب می دانید) با قاچاقچی (که در تفکر دموکراسی شما آن را بد می دانید)

آیا پلیس در دنیا با قاچاق مواد ، قاچاق انسان ، باندهای سرقت ، تروریست ، آدمکش ها و....... در جنگ هست یا نیست؟
مگر جنگ فقط این است که پشت خاکریز برویم؟

آیا اگر پلیس بتواند تمام موارد بالا را ریشه کن کند ، این کار را خواهد کرد یا خیر؟

مارینر;783357 نوشت:
چرا در درون جنگ میان مسلمانان و داعشی ها شما شرکت نمیکنین ... اگر بخواین خیلی خیلی راحت هست . در نهایت زیر 3 ماه دیگه هم شهید میشین و میرین بهشت .... اونم بهشت برین !!! خوب چرا نرفتین ثبت نام کنین و برین ؟؟؟ برخی از جنگها آدم طرف حق و باطل رو گم میکنه ... آیا واقعا شک دارین که داعشی ها ممکن هست حق باشن ؟؟؟

ترسیدین که نرفتین ؟؟؟
حوصلش رو نداشتین ؟؟؟
به خاطر خانومتون و بچتون نرفتین ؟؟؟
به خاطر لذایذ دنیوی نرفتین ؟؟؟

شما فقط از دین مستیش رو میخواین ... مست باشین و نبینین ...


کاری به مخاطب شما ندارم (شخص) ، خود فرمایش شما رو عرض می کنم
عالی بود
:Kaf:

واقعاً دینداری فقط به زبان و ادعا نیست

اما لطفاً به این مطلب هم توجه بفرمائید:

سردار اسماعیل حیدری
سردار حسن شاطری
سردار عبدالله اسکندری
سردار جبار دریساوی
سردار محمد جمالی‌پاقلعه
سردار سیدحمید طباطبایی‌مهر
سردار امیرضا علیزاده
سردار دادالله (ماشالله) شیبانی
سردارعباس عبداللهی
سرگرد پاسدار علی کنعانی
سرگرد پاسدار محرم ترک
سرگرد پاسدار محمدحسین عطری
ستوان یکم سید احسان حاجی حتم لو
ستوان دوم موسی کاظمی
ستوان سوم روح‌الله کافی زاده
غلامعلی تولی
محرم علیپور
حسن حزباوی
علی سلطان مرادی
قاسم شجاعی
احمد عارفی
محمد حسن خلیلی
جعفر حسینی
سید مهدی موسوی
ابوالفضل شیروانیان
محمدحسین مرادی
حسین نصرتی (محمودرضا بیضایی)
نسیم محمدیان
علیرضا محمدی
محمدتقی حسینی
مهدی عزیزی
اکبر شهریاری
علیرضا محمدی
جهانپور شریفی
رضا کارگر برزی
علی‌زاده اکبر
مهدی خراسانی
علی اصغر شنائی
علی دراجی
امیر کاظم‌زاده
رضا اسماعیلی
ابراهیم رضائی
نجیب الله میرزائی
محمد جمعه رسولی
سیدجواد سجادی
علی‌ زاده اکبر
حسن قاسمی دانا
عباسعلی حمیدی
سیدعلی حسینی
سید قربان حسنی
حسین محمودی
سید احمد حسینی
مهدی هزاره
آصف قاسمی
سید پیمان موسوی
سید مهدی سلمانی
سید احمد ترابی
نورمحمد قاسمی
محسن حیدری هرستانی
حمید احسانی
غلامرضا محمدی
سید علی محسنی
هادی باغبانی
سید شیر آقا حسینی
سید محمد حسینی
سید حسین طباطبائی
روح‌الله رضائی
یاسر جعفری
سیدحسین حسینی
محمد حکیمی
جواد عبداللهی
میرزا حسین قربانی
سیدروح الله موسوی
زمان جعفری
طاهر قربانی
مجتبی واعظی
سید حسن حسینی
جاوید حیدری
علی عادلی
سیدمحمد قاسم حسینی
احمد دوستی کلاته رحمان
سید مصطفی حسینی
سید محمد مرتضوی
محمد جواد رحیمی
سید اسماعیل حسینی
مهدی علیدوست
حمید مختاربند
نادر حمید(دیلمی)
مسلم خیزاب
فرشاد حسونی زاده
عزت الله سلیمانی
روح الله عمادی
سجاد طاهرنیا
مجتبی کرمی
پویا ایزدی
عبدالله باقری
امین کریمی
حجت اصغری شربیانی
هادی شجاع
محمدحسین میردوستی
رسول پور مراد
غدیر سرلک
مسلم نصر
مصطفی صدر زاده
کمیل قربانی
حسن احمدی
حمید رضا دایی تقی
رضا دامرودی
جبار عراقی
ابوذر امجدیان
مجید صانعی
محمد استحکامی جهرمی
حسین جمالی
سید محمد مصطفوی
محمد رضا عسکری فرد
محمد ظهیری
سید سجاد حسینی
حمیدرضا فاطمی اطهر
روح الله قربانی
محسن فانوسی
اسماعیل زاهدپور
امیر هیودی
محمدحسین عزیزآبادی

ادامه در پست بعد....

مارینر;783357 نوشت:
اونم بهشت برین !!!

اسامی که برای شما نوشتم اسامی تعدادی از شهدای سوریه بود
شما هم اسامی چند نفر از کشته شدگان در راه دفاع از مظلوم را بنویسید لطفاً
البته از بین مدعیان حقوق بشر

اینها که برای دفاع از مظلوم در برابر ظالم رفتند ، جنگیدند ، شهید شدند و به بهشت رفتند ، آن هم بهشت برین!!! ، برادرهای هموطن شما بودند خانم

"مارینر"

اینها به بهشت برین رفتند تا روزی نرسد که یک داعشی به خواهر آنها کج نگاه کند
مثل همان هایی که در هشت سال جنگ رفتند
همان هایی که ریش داشتند و سربندشان یاحسین(ع) و یازهرا(س) بود
حسین(ع) و زهرایی(س) که حالا دیگر بعضی ها قبولشان ندارند و اگر نام آنها را به همراه داشته باشی به تو میگویند امل و عقب افتاده

کسانی که اسامی آنها را برای شما نوشتم ، در زمانی جنگیدند و شهید شدند ، که مدعیان حقوق بشر در سالن های با کلاس و با کت و شلوار دور هم جمع شده بودند تا به قول خودشان راه حلی برای مشکل سوریه پیدا کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

مارینر;783357 نوشت:
شما فقط از دین مستیش رو میخواین ... مست باشین و نبینین ...

این فرمایش شما متاسفانه حداقل در مورد بنده که درست است؛ شکسته نفسی و لوس بازی هم نیست؛ این فرمایش شما در مورد بنده حق است.

مارینر;783357 نوشت:
ایرادی که از کم باوران میگیرین خوب به خودتون هم وارد هست ... خوب چرا شما در درون این بحث ها وارد میشین و وقتتون رو تلف میکنین ...

اگر آنچه شما به عنوان ایراد می فرمایید مطرح شد، به یک شرط بود؛ و آن اینکه هر کس به قلب خودش نظر کند و ببیند که برای چه گفتگو می کند؛ اگر آن نیت نباشد، آن ایراد چه به دین باوران و چه به غیرباورمندان وارد است؛ و از جمله بنده.
عرض بنده و هدف بنده این نبود که ناباورمندان دیگر چیزی ننویسند؛ عرض بنده طعنه نبود سرکار مارینر؛ ایراد گرفتن نبود؛ خود بزرگ بینی و نگاه از بالا نبود که اگر اینگونه برداشت شده خاضعانه معذرت خواهی میکنم؛ فقط خواستم بگویم گاهی اوقات برای خودمان، چه بنده اسماً مسلمان و چه دیگران، مبهم است که چرا می نویسیم و می خوانیم؛ گاهی گمانهایمان و تصورات غیرواقعی خودساخته ما را با خود همراه می کند.

بزرگوار فرمودید:

مارینر;783357 نوشت:
همه ما انسانها نیازمند راه و مسیری و ایدیولوژی و مسیر هستیم

سوال بنده چرایی همین فرمایش است. عرض بنده اینست که مگر بنده و شما و دیگران عقل نداریم که نیازمند دین و راه و مسیر و ایدئولوژی باشیم؟

اینکه فرمودید:

مارینر;783357 نوشت:
انسانها در تکاپوی این هستند که دربها رو باز کنند

خوب باز این چه ربطی به دیندار بودن یا بی دین بودن دارد؟ مگر برای باز کردن دربها باید دین داشت؟ اصلاً کدام در قرار است باز شود که من نمی توانم خودم باز کنم و به "دین" نیاز دارم؟

مارینر;783357 نوشت:
بعد احساس میکنیم ابعادی بالاتر و والاتر هم وجود داره ... که میتونیم توسط اونا دربهایی جدید رو باز کنیم

چهار نفر چیزی گفتند و شما هم شنیدید؛ این مگر دلیل اینست که من نیاز به دین دارم؟
شما در پی پیدا کردن دربهایی هستید که یک گمان است؛ یک حدس است؛ اصلاً برای شما معلوم نیست که چنان دربهایی هست یا نه.
تازه در این فضای جن و پری و جادوگری مگر نیاز به دین است؟ شما از دین در پی یک فضای عجیب غریب و جادوگری هستید؟ بعد با این پیش زمینه چه ابزاری دارید ببینید چه کسی می تواند آن فضا را به روی شما باز کند یا نه؟ مثلاً برای رسیدن به این هدف چرا سری به هندوستان نمی زنید؟

عرض بنده و خواهش بنده اینست که اصلاً همه حرفهای مسلمانان و غیرمسلمانان و روحانیان و انبیاء (در صورتیکه که واقعاً نبی ای وجود داشته باشد) و داروین ها و داوکینزها و هاوکینگها و بنده و کارشناسان سایت و معترضان را، همه حرفهای همه را، کنار بزنید؛ در خلوت خودتان ببینید به دین نیاز دارید؟ منظورم از دین، اسلام و غیره نیست؛ اصلاً ببنید نیازی هست که واقعاً بگردید و "دین" را بیابید؟

منظور از نیاز به دین، نیاز جدی به دین است؛ این فضایی که شما می فرمایید بیشتر تفننی است؛ تفننی یعنی اگر دینی هم نباشد به جایی بر نمی خورد؛ نهایتش اینست که دربهایی که از آن سخن می فرمائید به روی شما باز نمی شود که باز چیزی را از دست نمی دهید؛ تازه در صورتی که واقعاً دربهایی وجود داشته باشد و در صورتیکه واقعاً دینی وجود داشته باشد که کلید آن دربهای ذهنی تصوری را داشته باشد.

بنده فقط می گویم که اکثر معترضان اصلاً توجه ندارند که واقعاً به دین نیاز دارند یا نه؛ همین.

شما سومین نفری هستید که در این سایت در مواجهه با این سوال فرمایشهایی داشته اید؛ از بقیه غیرباورمندان و معترضان نیز سوال بفرمائید که واقعاً به دین نیاز دارند یا نه؟ وقتی کسی به چیزی نیاز نداشته باشد، برایش مهم نخواهد بود که آن را داشته باشد یا نه. و مسیرهای گفتگو، مسیرهای غیرواقعی و فقط مایه سرگرمی و تفنن می شوند. چون داشتن یا نداشتن دین، اهمیتی ندارد؛ پس بهترین احساس رضایت از گفتگو خلاصه می شود در اینکه خودم یا دیگران گمان کنند که مثلاً در بحث برنده شده ام.

هدف گفتگو پیرامون ملزومات سوال صدر تاپیک است و اینکه لازمه چنان سوالی اینست که فرد بداند که اصلاً به دین، نیاز واقعی غیرتفننی دارد یا نه؛ مرحله یافتن دین، عقلاً بعد از این مرحله است.

رفت...........!
پشت سرشو هم دیگه نگاه نکرد.....
نمیدونم ترسید، رمیده شد، نا امید شد...............
نمیدونم چی شد. اما دیگه ازش خبری نیست....
.
.
.
.
.
.
.
دختری در پی دین جدید رو میگم
شیش صفه از پاسخ ها و دعوا های دوستان گذشته اما خبری ازش نیست!
امیدوارم از جواباتون قانع شده باشه که دیگه خبری ازش نیست.
.
.
.

امید چیز خوبیه!

جناب نقی ...
چرا اینقدر قضیه رو سخت میکنین ... من اصلا منظورتون رو نمیفهمم ...

1. برخی مانند من ممکن هست حتی یک دین بشری هم براشون زیاد باشه ( سر ساعت مسواک بزن . روزی یه دونه سیب بخور تا مریضی ناجور نگیری . روزی 1 ساعت مطالعه آزاد داشته باش . ورزش کن و ... ) .
2. برخی هم تفکرشون این هستش که به دنبال ابعاد فرابشری باشند ( دین رو اینجوری تعریف میکنند ) ( در اینصورت به دنبال مراقبه و تکمیل اعتقادات و جهد و ... ) میرن .

شخص عاقل ...
اولا باید یک دین بشری داشته باشه ... براش خوب و بد رو تعریف کنه ... بهش مسیر رو نشون بده ... بهش یاد بده چجوری گول نخوره ... دیگران رو گول نزنه ... متمدن بشه ... از مسیرهای درست به هدفش برسه تا ذات خوب خودش رو حفظ کنه .

شخص عاقل ...
از نظره من میبایست نیم نگاهی هم به ادیان غیر بشری داشته باشه . مفاهیمی که در درونش تعریف میشه رو بسنجه ... در درونش تعقل کنه ... ببینیه آیا وعده و وعید هست یا حقیقتی در پشت اون نهفته شده ... تا چه حد اون حقیقت میتونی واقعیت پیدا کنه ... چون شاید ابعاد و سعادتی در پشت اون دستورات وجود داشته باشه ... مثلا اگر فردا یه گروه از فضا رو زمین بیان ... و یک چشم داشته باشند ... و ادعا کنند که از آینده اومدن ... من هر جور شده حرفاشون رو میشنوم ... چون از آینده اومدن !!! ولی اگر اونا بگن برای سعادتتون باید برده داری کنین و یه روز ستاره ها میوفتن رو زمین و ... ) میگم من نمیکنم سعادتتون هم ماله خودتون .

من دنبال دین هستم به چه دلیل ... یک بار دیگر میگم ...

1. الان کسی بیاد به من بگه اگر تو چنین کارها و چنین اعمال و چنین اعتقاداتی رو داشته باشی ... مثلا چنین دربهایی برات باز میشن ... مثله این میمونه کسی به من یه نقشه گنج داده ... خوب چرا این کار رو نکنم ... حتما این کار رو میکنم . اصلا به دنبال دین هم میگردم چون میخوام آدم خوبتر موفقتر و ... بشم .

2.ولی مشگل کسانی که کم اعتقادند دقیقا همین هست ... چنین مسیرهایی رو رفتند ... دربی براشون باز نشده ...چیزی ندیدند ... خوبتر و موفق تر نشدند ... ( بگذریم که برخیهاشون مثله خودم مریضی اعصاب و روان هم گرفتند )

بنابراین ...

فکر میکنم مشگل اساسی این هست ... من ( خودم رو میگم منظورم من نوعی نیست ) انتظارم از دین این هست که ...
* مسیر باشه .
* دربی رو برام باز کنه .
* از من انسان بهتر و خوبتر و موفق تر و متمدن تر بسازه .
* باعث رشد و پیشترفتم بشه .

اما اون چیزی که مشاهده کردم این بوده که ...
1. قرآن میخوندم ( گفتم بزار یه لحظه معنیش رو بخونم ... دیدم همش داره در مورد کفار و بد بودنشون و بت پرستیهاشون و ... حرف میزنه ) که من کجا سر میکنم و این مسیر میخواد منو کجا ببره .
2. یا در مورد ادعیه ... که کم مونده فحش بده به یزید و معاویه و ... خدا همشون رو لعنت کنه ... ولی به من چه ... من دنبال مسیر زندگی هستم . مسیر بهتر شدن . معاویه و شمر و یزید به من چه ...
و ...

من از دین اینو میخوام ...
یه مسیر برام باز کنه ...
چیزهایی که نمیدونم رو بهم بگه ...
باعث رشد کردنم بشه ...

اگر دانسته های منو به چالش میکشه چه بهتر ... اصلا دین باید دانسته های منو به چالش بکشه ... ولی چرا عقیم میمونه ... چرا مثله نور تونلی تاریک و مخوف رو روشن نمیکنه ... چرا دم به دم خودش با خودش به تناقض میرسه ...

قران با قرآن به تناقض میرسه ... اسمش رو میزارن ... آیات ناسخ و منسوخ ....
حدیث با حدیث به تناقض میرسه ... بعضی جاها که به نفعشون باشه اینو میگن ... برخی جاها که به نفعشون باشه اونو میگن ...

به خاطر همین هست که ایشون میاد و میگه یه دین جدید میخوام .

Reza-D;783362 نوشت:
اینها به دلیل ناکارآمدی اسلام بوده؟
آیا تفکر کارآمد دموکراسی توانسته جهان را به درستی اداره کند؟
آیا حقوق بشری که حتی از سیر کردن شکم کودکان گرسنه آفریقایی نیز عاجز است ، از نظر شما کاآمد است؟!

حقوق بشر با گرسنه بودن کودکان آفریقائی مخالف است .

Reza-D;783362 نوشت:
آیا تفکرات غیر اسلامی کارآمد بوده اند؟
آیا حمله [="#FF0000"]هیتلر[/] به جهان و کشتن هزاران هزار انسان به دلیل ناکارآمدی اسلام بوده؟
جنگ آمریکا با عراق؟
ژاپن با آمریکا؟
آمریکا با افغانستان؟
آمریکا و ویتنام؟
بمب اتم در هیروشیما

شاید شما بخواهید هیتلر را فردی معتقد و پایبند به حقوق بشر بدانید ، اما قطعا با شما مخالفت خواهد شد ، چون در عمل هیچ پایبندی به حقوق اولیه بشر نداشته است .

با دیوانگی چند نفر نمی توانید حقوق بشر را شماتت کنید ، چون کارهای آنها هیچ جائی در مفاهیم اولیه حقوق بشر ندارد .

همانطور که هیچ انسانی هم نمی تواند با شخص ابوبکر البغدادی اسلام را بکوبد ، اما اگر همین ابوبکر البغدادی برای « ضربدری قطع کردن دست و پای انسان ها » و هزاران جنایت دیگر از قرآن مقدس شما دلیل آورد آنوقت مسئله فرق خواهد کرد .

Reza-D;783362 نوشت:
متاسفانه از یکی دو پست قبل دارید سعی می کنید با کنایه زدن هایی مسیر بحث را به سمت دیگری بکشانید. جملاتی مثل: ((ولو با کشتن 999 نفر از 1000 نفر)) را در لابلای سخن خود مطرح میکنید تا خواننده فکرش به جهتی که مایل هستید برود. اما شما باید ابتدا این ادعا را ثابت بفرمائید که امام مهدی(عج) قرار است از هر 1000 نفر 999 نفر را بکشد!!!

اعتقاد شیعه این است که بعد از ظهور امام زمان(عج) ، هر فردی که انسان درستکار و پاکی باشد جدا خواهد شد. و افراد ظالم و کسانی که بویی از درستی نبرده اند روبروی ایشان خواهند ایستاد. حالا اگر شما نگران حال آن عده هستید ، ترحم بر پلنگ تیز دندان.......

من لازم نمی بینم مطلبی که در کتب حدیثی و تفسیری شیعه آمده است را اثبات کنم ، چون وظیفه من نیست . شما اگر یقین دارید که این مطلب نادرست است به علمای شیعه پیغام بدهید که این روایت را از کتبی همچون تفسیر فرات کوفی و بحار الانوار حذف کنند .

بوئی از درستی نبرده اند ... جالب بود .

Reza-D;783362 نوشت:
در اسلام نیز شما حق اعتراض دارید. اما حق اعتراض فرق می کند با اینکه بگوئیم من هر کاری دلم خواست میکنم و کسی هم نباید مانع شود
اگر بفرمائید که "من هم نمیگویم هر کاری دلمان خواست انجام دهیم" ، در آن صورت باز به نقطه اول می رسیم. یعنی به هر حال یک باید و نبایدی وجود خواهد داشت

اما در همان جوامعی که بر پایه دموکراسی هستند ، مگر در آنها قانون اساسی وجود ندارد؟
مگر نه اینکه در آنجا هم شما باید تابع مقررات باشید؟
مگر قانونی که باید از آن پیروی کنید ، به معنای استیلای تفکر پشت آن قانون نیست؟

جواب ندادید و من مجبورم دوباره سوالم را تکرار کنم :

اگر بناست هر تفکری هر کجا قدرتی به دست آورد بر اساس تفکرش قوانینی اجرا کند و به بقیه هم بگوید اگر می خواهید بمانید ، پس تسلیم قوانین ما باشید

پس حق ندارید به تخریب مزار بزرگانتان به دست داعش اعتراض کنید ، به اعدام باقر النمر اعتراض کنید ووو

امیدوارم پس از سومین بار تکرار فهمیده باشید که موضوع بحث دقیقا همین قوانین و نقد آنهاست .

Reza-D;783362 نوشت:
دختر و پسر خود باید برای ازدواج و شناخت طرف مقابل اقدام کنند. اما در برخی دیگر ، نظارت بزرگترها بخصوص والدین را لازم و ضروری میدانند. ضمن اینکه همین دو مورد ، خود به چندین حالت تقسیم میشوند. اینکه رابطه اگر باشد تا چه حد باشد؟ آیا فقط گفتگو باشد؟ آیا رابطه جنسی هم باشد؟ کوتاه باشد یا طولانی مدت

این مسئله بغرنجی نیست که نتوان در مورد آن نظر داد . کافیست طرفین رابطه خودشان به توافق برسند و به یکی از آنها آسیب و صدمه از هر نوع وارد نشود ، این گونه مسائل که به زندگی شخصی افراد بستگی دارد به دیگران مربوط نیست .

موضوعات مهمتر روابط اجتماعی میان طیف گسترده ای از انسان هاست .

Reza-D;783362 نوشت:
آیا در تفکر آزاد شما ، کسی حق دارد برای مصرف مواد مخدر تبلیغ کند؟
آیا اگر کسی بخواهد فرزند شما و جوانان محلهء شما را با مواد مخدر آشنا کند ، جلوی او نمی ایستید؟
یا اینکه اجازه می دهید فرزندتان مواد را امتحان کند ، بعد انتخاب کند که مصرف کند یا نه؟

در تفکر آزاد من از برادران قاچاقچی مواد می پرسیم که آیا دوست دارید کسی فرزند شما را با همین ماده مخدر آشنا کند یا نه ؟!

هر جوابی که داد همان را اجرا می کنیم .

Reza-D;783362 نوشت:
آیا پلیس در دنیا با قاچاق مواد ، قاچاق انسان ، باندهای سرقت ، تروریست ، آدمکش ها و....... در جنگ هست یا نیست؟
مگر جنگ فقط این است که پشت خاکریز برویم؟

پلیس با این جرایم برخورد می کند نه فقط به این دلیل که فقط خودش آنرا بد می داند ، به این دلیل که همان مجرمان نیز دوست ندارند در معرض جرمی که انجام داده اند قرار بگیرند . ( که چون این بدیهی است معمولا کسی به آن دقت نمی کند )

اما اسلام اجازه تبلیغ به بقیه را نمی دهد ، در صورتی که خودش همین حق را از بقیه خواستار است .

تفاوت این دو در این است .

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
تعریف شما از انسانیت و عواطف
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
تفاوت :Gig:
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه تعریفی از بنده و حیوان بفرمایید
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
یه تعریف از زن و مرد داشته باشید
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
یه تعریفی از نقش پدر داشته باشید
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
مطمئنا اونی که در این وادی باشه میفهمم دیگه بهشت رو بخاطر حور و پریش نمیخواد :ok:
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
یه تعریف از عدالت لطفا
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

باسلام
خدایا آخر عاقبت هممون رو بخیر کن :Doaa:

Dahim Darni;783425 نوشت:
حقوق بشر با گرسنه بودن کودکان آفریقائی مخالف است
عجب!
آیا این نقل قول ، گفتهء شما نیست؟
Dahim Darni;783267 نوشت:
امیدوارم شما از مرحله درستی یا نادرستی معیار ها بگذرید و به کارآمدی این معیار ها بپردازید

Dahim Darni;783425 نوشت:
با دیوانگی چند نفر نمی توانید حقوق بشر را شماتت کنید ، چون کارهای آنها هیچ جائی در مفاهیم اولیه حقوق بشر ندارد
دیوانگی چند نفر؟!
صحبت از آمریکا و متحدان اوست دوست عزیز
مهد حقوق بشر. اتوپیای دموکراسی

Dahim Darni;783425 نوشت:
همانطور که هیچ انسانی هم نمی تواند با شخص ابوبکر البغدادی اسلام را بکوبد ، اما اگر همین ابوبکر البغدادی برای « ضربدری قطع کردن دست و پای انسان ها » و هزاران جنایت دیگر از قرآن مقدس شما دلیل آورد آنوقت مسئله فرق خواهد کرد
همان بخش اول را هم مخالفان اسلام حاضر به پذیرش نیستند و هر کسی که جنایتی کند ، میگردند تا ریشی ، تسبیحی ، چیزی در ظاهرش پیدا کنند و عمل او را به اسلام بچسبانند

صرف نظر از این موضوع ، باقی صحبت شما هم سفسطه است. خود شما گفتید که:

Dahim Darni;783425 نوشت:
شاید شما بخواهید هیتلر را فردی معتقد و پایبند به حقوق بشر بدانید ، اما قطعا با شما مخالفت خواهد شد ، چون در عمل هیچ پایبندی به حقوق اولیه بشر نداشته است. با دیوانگی چند نفر نمی توانید حقوق بشر را شماتت کنید ، چون کارهای آنها هیچ جائی در مفاهیم اولیه حقوق بشر ندارد
چطور است که مخالفت طرفداران حقوق بشر باید برای من قابل قبول باشد ، اما مخالفت علمای مسلمان از بیشتر مذاهب اسلامی با داعش و امثال ابوبکر بغدادی ، برای شما قابل پذیرش نیست؟

ضمن اینکه آن چند نفر دیوانه ای که شما وجود آنها را دلیل بر رد ادعای حقوق بشر نمیدانید ، همانطور که گفتم خود داعیه دار حقوق بشر هستند
این کشورها در سازمان ملل حق وتو دارند و خود را پاسبان جهان میدانند. اگر ابوبکر بغدادی صرفاً به چند آیه استناد می کند و آن هم بدون در نظر گرفتن سایر آیات ، روایات و قوانین اسلامی ، ناقضان حقوق بشر که خود مهد و اصل ادعای حقوق بشر و خود مبتکر آن هستند

Dahim Darni;783425 نوشت:
من لازم نمی بینم مطلبی که در کتب حدیثی و تفسیری شیعه آمده است را اثبات کنم ، چون وظیفه من نیست . شما اگر یقین دارید که این مطلب نادرست است به علمای شیعه پیغام بدهید که این روایت را از کتبی همچون تفسیر فرات کوفی و بحار الانوار حذف کنند
بله ، اثباتش وظیفه شما نیست ، اما طرح آن بر مبنای اعتقاد شیعه وظیفهء شماست. اگر شما بدانید که مبنای شیعه صرفاً وجود یک روایت نیست ، بلکه بررسی سندی آن روایت است ، اما عمداً هر روایتی که باب میلتان بود را نشر دهید و بعد هم بگوئید به چه ، وظیفهء من نیست ، آن وقت میتوان گفت در وظیفه انسانی خود کوتاهی کرده اید

Dahim Darni;783425 نوشت:
جواب ندادید و من مجبورم دوباره سوالم را تکرار کنم :
اگر بناست هر تفکری هر کجا قدرتی به دست آورد بر اساس تفکرش قوانینی اجرا کند و به بقیه هم بگوید اگر می خواهید بمانید ، پس تسلیم قوانین ما باشید
پس حق ندارید به تخریب مزار بزرگانتان به دست داعش اعتراض کنید ، به اعدام باقر النمر اعتراض کنید ووو
هر بار پرسیدید من پاسخ دادم
اما باز هم به روی چشم
دوست عزیز ، من کجای صحبتم گفتم هر کسی و هر قدرتی و هر برخوردی؟!!!
من برای شما پلیس را مطرح کردم که دارد با خلافکاران می جنگد (بر مبنای دموکراسی هم نگاه کردم)

بله بدون شک من به تخریب قبور بزرگان دینم اعتراض میکنم ، اما به هر چیزی اعتراض نمیکنم

خواهشاً مطالب را با هم مخلوط نکنید. مگر شما می توانید در همان کشورهای طرفدار دموکراسی به هر چیزی که بخواهید اعتراض کنید؟
این طبیعت یک دولت است که وقتی قدرت دارد ، یک سری قوانین وضع می کند و مردم موظف به پیروی هستند
میخواهد ایران باشد ، میخواهد آلمان باشد ، میخواهد قزاقستان باشد یا هر کشور دیگر

مقایسه با داعش هم به هیچ عنوان مقایسه منصفانه ای نیست ، زیرا داعش هرگز دولت رسمی و با رای مردم تشکیل نداده است
اما جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن به رفراندوم گذاشته شد و با آراء بالای 95 درصد از سوی مردم تایید شد

پس بنده هم برای بار چندم خدمت شما عرض میکنم که کسی نگفته ، هر کسی و در هر جایی و با هر وسیله ای

Dahim Darni;783425 نوشت:
در تفکر آزاد من از برادران قاچاقچی مواد می پرسیم که آیا دوست دارید کسی فرزند شما را با همین ماده مخدر آشنا کند یا نه ؟!
پس این همه پلیس برای چه وجود دارد؟!
اگر به همین راحتی است که میفرمائید ، پس چرا به برخورد پلیس با خلافکاران که مطمئناً چندان برخورد لطیفی هم نیست ، اعتراضی نمی کنید؟
چرا آن را مخالف حقوق بشر نمی دانید؟
خب بجای وجود نیروهای پلیس ، کشورهای مدعی دموکراسی ، چند گروه از مردم تشکیل بدهند و بروند با قاچاقچیان و قاتلان محترمانه و با روی خوش صحبت کنند!

واقعاً انتظار چنین پاسخی را از شما نداشتم!

Dahim Darni;783425 نوشت:
پلیس با این جرایم برخورد می کند نه فقط به این دلیل که فقط خودش آنرا بد می داند ، به این دلیل که همان مجرمان نیز دوست ندارند در معرض جرمی که انجام داده اند قرار بگیرند
در فرض ما هیچ اهمیتی ندارد که دلیل برخورد چیست. بالاخره پلیس برخورد میکند و شدید هم برخورد میکند و اگر بتنواند در یک شب تمام قاچاقچیان و خلافکاران را دستگیر و زندانی کند و یا حتی در شرایطی بکشد ، لحظه ای درنگ نخواهد کرد

Dahim Darni;783425 نوشت:
اما اسلام اجازه تبلیغ به بقیه را نمی دهد ، در صورتی که خودش همین حق را از بقیه خواستار است
کشورهای دیگر هم با آنچه که بدانند مکخالف عقیده و قانون آنهاست ، مخالفت کرده و اجازه تبلیغ آن را نخواهند دادو نمونه اش هلوکاست است که اگر شما منکر آن شوید با شما برخورد خواهد شد و آزادی بیان کشک هم نخواهد بود

Dahim Darni;783425 نوشت:
تفاوت این دو در این است
خیر!
تفاوت در همان موضوعی است که من ابتدا به آن اشاره کردم. تفاوت فقط در مصادیق است
میخواهید تصاویر برخورد فیزیکی پلیس اروپا و آمریکا را با تظاهرکنندگان برای شما قرار دهم؟
اگر آزادی بیان و حق تبلیغ در آنجا مطلق است ، چه تفاوتی دارد که خواست آن تظاهرکنندگان چه بوده؟

پس:

در هر دو تفکر دینی و دموکراسی:
1 - برخی اعمال خوب هستند ، برخی بد (به هر دلیلی)
2 - برای انجام امور ، قوانینی وضع میشود که خوب و بد را مشخص میکند
3 - تخلف از قوانین وضع شده ، مجازات هایی در بر خواهد داشت

اما مصادیق دو گروه ، برای تعیین قوانین با یکدیگر متفاوت است

من حرفهایم را گفتم و صحبت های شما را هم شنیدم
از هم کلامی با شما هم خوشحال شدم و همچنین از مباحثه دوستانهء شما :Gol:
حرفی داشته باشید میشنوم ، اما احتمالاً پاسخی نخواهم داد چون فکر میکنم نظراتم کاملاً گفته شده است
موفق باشید

مسایل و مشگلات دو گونه هستند ...

طبیعی و مادی .... که هم علم و تمدن و فرهنگ و هم دین برای خیلی از اون مسایل پاسخی داره .
غیر طبیعی و فرامادی ... که علم و تمدن و فرهنگ در مقابلش سکوت کرده و تنها مذهب براش جواب داره .

سوال این هست ...
در بسیاری از موارد و شاید در تمامی موارد علم و فرهنگ و تمدن جوابی بسیار بهتر برای مسایل طبیعی و مادی داده اند و تقریبا در تمامی جاها علم و تمدن گوی را از دین و مذهب ربوده است .

چگونه میتوان ادعا کرد که جواب مذهب برای سوالات فراطبیعی حتما درست هست . در درون همین چیزهایی که داریم میبینیم و میشنویم و درک میکنیم و لمس میکنیم هزاران اشتباه میبینیم .

چطور در مسایل فرامادی که چشمهامون نمیبینه . گوشهامون نمیشنوه . دستهامون لمس نمیکنه میتونیم اشتباه نکنیم .

Reza-D;783500 نوشت:
در هر دو تفکر دینی و دموکراسی:
1 - برخی اعمال خوب هستند ، برخی بد (به هر دلیلی)
2 - برای انجام امور ، قوانینی وضع میشود که خوب و بد را مشخص میکند
3 - تخلف از قوانین وضع شده ، مجازات هایی در بر خواهد داشت

اما مصادیق دو گروه ، برای تعیین قوانین با یکدیگر متفاوت است

نهایتا شما می خواهید بگوئید اگر اسلام به مخالف اجازه تبلیغ نمی دهد ، غربی ها هم اجازه تبلیغ علیه هولوکاست را نمی دهند . همه گفته های شما همین است منتهی در بیان های متفاوت !!

خب شاید با این پاسخ بتوانید توجیهی پیدا کرده باشید ، اما قطعا انسان منصف هم تفکر اسلام راجع به مخالفش و هم تفکر بخشی از غرب راجع به هولوکاست را نقد می کند ... چون اخلاق انسانی نمی پسندد که فقط یک طرف حق حرف زدن داشته باشد ...

موفق باشید ...

مارینر;782622 نوشت:
اینکه از من خواستین شاخص ها و معیارهای خودم رو بابته یک باور درست و معقول عنوان کنم .

با عرض سلام به شما دوست گرامی

آنچه شما به عنوان « شاخص ها و معیارهای عاقل بودن و زندگی عاقلانه ای داشتن » بیان کرده اید در حقیقت بیان «نتایج و آثاری است که از اندیشه عاقلانه انتظار دارید» نه بیان «شاخص ها و معیارهای اندیشه عاقلانه و عاقل بودن».

بنابراین در اینکه آثار و نتایج یک اندیشه و تفکر عاقلانه، محدود نیست حق با شماست اما روش، معیار و شاخص اندیشه و تفکر عاقلانه، محدود و قابل تعریف است.

برای یافتن روش، معیار و شاخصهای یک تفکر عاقلانه لازم است وارد حوزه دانش منطق و دانش فلسفه و دانش معرفت شناسی شویم که البته در این تاپیک نمیتوان بحث مفصلی در این باره داشت.

بطور خلاصه عرض میکنیم، عقل در حوزه مباحث فلسفی دو کاربرد عمده دارد:

1. در یک کاربرد، عقل به عنوان موجودی مستقال و مجزا از موجودات دیگر قلمداد میشود که از سنخ موجودات عنصری و مادی نیست و اصطلاحا به آن «مجرد تام» گفته میشود ( یعنی موجودی ماوراء مادی که از هر گونه خصوصیات مادی مبراست). این موجود در زبان دین با نام فرشته شناسانده میشود.

2. در کاربرد دیگر، منظور از عقل، قوه و نیرویی است در وجود انسان همراه با قوا و نیروهای دیگر (اعم از ظاهری و باطنی) و آدمی بوسیله آن قادر است به استدلال و استنباط معارف کلی؛ مثلا قوانینی که انسان کشف میکند با بکارگیری عقل (یعنی همین قوه و توانایی استدلال و درک کلیات) فهمیده شده اند.

منظور از عقل و تعقل در این مباحث همین کاربرد دوم است.

باید توجه داشت بهره برداری انسان از نیروی تعقل همیشه موفق و مطابق واقعیت نیست و از اینرو اندیشمندان تلاش کرده اند معیارها و شاخصهای تعقل درست را کشف کرده و ارائه دهند.

بر اساس مباحث اندیشمندان اسلامی، عقل انسان بر پایه یک سری معارف اولیه و الگوهای پایه، معارف واقعی دیگری را کشف میکند و به این ترتیب فرآیندی شکل میگیرد به نام تفکر؛ تفکر یعنی انتقال عقل از معلومات حاضر نزد او، بسوی مجهولات و کشف آنها.

مهم برای انسان عاقل اینست که در این کشف و اکتشاف از معارف درست و الگویی مطمئن پیروی کند و دانشهایی که پیشتر نام بردیم در این باره مفصلا بحث کرده اند.

با حفظ این توضیح مختصر، چند نکته عرض میکنیم:

1. تعقل یا همان تفکر عقلانی میتواند مسیر را برای رسیدن به خواسته ها، خوشبختی، تمدن، و... هموار سازد اما اگر در انتقال از معلومات به مجهولات، دچار انحراف نشده باشد. این انحراف لااقل در دو نقطه میتواند رخ دهد:

الف) موادی که در تفکر عقلانی به عنوان مقدمات استدلال استفاده میشود

ب) صورت و چینشی که عقل در استدلال از آن بهره میبرد.

دانش منطق مفصلا راه جلوگیری از انحراف در این دو نقطه را مورد بحث و بررسی قرار داده است (درباره آسیب شناسی نقطه اول، «منطق صوری» و درباره آسیب شناسی نقطه دوم، «صناعات خمس»).

2. تذکر این نکته خالی از لطف نیست که: نگاه شما به تعقل در فرمایشاتتان عمدتا تعقلی است ناظر به رفتارها آنهم رفتارهای دنیوی در حالیکه مواد و گزاره های متقنی که یک تعقل درست و متقن را شکل میدهد منحصر به گزاره های رفتاری دنیوی نیست. تعقل، هم در حوزه باورها وجود دارد و هم در حوزه رفتارها. مواد و گزاره هایی هم که فرآیند تعقل در این دو حوزه را تشکیل میدهند هم میتوانند گزاره های دنیوی باشند و هم گزاره های فرادنیوی. شرط «متقن بودن» نیز در هر دو باید باشد.

3. بر اساس توضیحی که درباره عقل و تعقل بیان شد: تعقل شیوه و روش معین و یگانه ای دارد اما مواد و الگوی تشکیل دهنده تعقل میتواند متعدد باشد. بنابراین انسانهایی که برای رسیدن به هدفشان تنها از یک دسته مواد و یک الگوی مشخص در تعقل پیروی میکنند (به شرط اینکه، معیارهای سلامت از آسیب را دارا باشد) عاقلند و یکی بودن، دلیل بر نادرستی یا ناکافی بودن و یا خروج از دایره تعقل نیست. بله اگر چنین فردی در بین مسیر تعقلش متوجه شود که این مسیر دچار آسیب است و با این حال به شعار «حرف مرد یکی است» عمل کند و در سدد کشف راه و مسیر جدید برنیاید عملی غیرعاقلانه انجام داده است؛ به همین ترتیب شخصی که برای فرار از برچسب «تک بُعدی» خوردن، به تنوع مواد و الگوی تعقل، بیش از صحت و درستی آنها، نظر دارد روش غلطی در تعقل را پیش گرفته است. تنوع مواد و الگوی تعقل (آنجا که این تنوع، مقرون به صحت و سلامت باشد) یک حسن است و نه یک الزام و شرط درعاقل بودن و عاقل ماندن.

4. تعریفی که از خوشبختی ارائه کرده اید تنها و تنها به خوشبختی دنیوی اشاره دارد و در شناخت قوانین طبیعت و حرکت طبق آنها خلاصه شده است؛ گویا حقیقت و واقعیتی که قرار است مبنای خوشبختی باشد نیز در حقایق و واقعیتهای مادی و دنیوی منحصر است. سوال این است که کدامین مواد و الگوی تعقل و اندیشه عقلانی شما را به این نتایج کاملا مادی و بریده از ماورای ماده، رسانید؟

5. تعریفی که از اخلاق ارائه داده اید صرفا در اخلاق اکتسابی خلاصه شده است و شامل اخلاق فطری نمیشود؛ ضمن اینکه ظاهرا اخلاق اکتسابی مبتنی بر عقل، را در رتبه ای متاخر از رسیدن به اهداف و تمدن و خوشبختی قرار داده اید. اینجاست که میپرسیم آیا میتوان خوشبختی یا تمدن را بدون اینکه اخلاق فردی و جمعی نقشی در آن ایفا کرده باشد را متحقق یافت؟

در پناه حق

مارینر;782845 نوشت:
اصولا تا وقتی انسانها عقل رو بدست نیاوردند ... در درون جبر دارن زندگی میکنند ... جبر اعتقاداتی که از پدر و مادر و مدرسه و کتاب دینی و کوچیکی و ... بهشون تحمیل شده .

با عرض سلام به شما دوست گرامی

برخی عبارات شما کنایه وار میفهماند:

عقاید دینی که به کودکان آموزش داده میشود نوعی تحمیل و جبر است و به نوعی گرفتار کردن کودک در قفس است و زمانی میتوان فرد را عاقل دانست که اولا ماهیت عقل را بشناسد و ثانیا خود را از این قفس و جبر و تحمیل بیرون بکشد و سپس اندیشه ای نو در این باره را آغاز کند و الا او عاقل نیست.

به نظر بنده این بیان کنایه آمیز شما کلیت ندارد.

اولا: تعلیم و آموزش هر دینی به کودک به معنای گرفتار کردن او در قفس نیست بلکه چه بسا سکنا دادن در باغی مصفا باشد؛

ثانیا: رشد عقلانی لزوما در گرو «شناختن ماهیت عقل» نیست بلکه به کاربرد عقل (آنگونه که در پست سابق اشاره شد) است که این نیز بصورت طبیعی از سن خاصی در فرد آغاز میشود. بله برای اینکه فرایند تعقل او از خطا مصون باشد خوب است با ماهیت عقل و کارکرد آن نیز آشنا شود اما این یک حسن در فرایند تعقل است نه شرط لازم آن.

ثالثا: پیرو نکته اول، رشد عقلانی فرد لزوما به معنای بیرون شدن از قفس تحمیلی نیست بلکه میتواند آشنا شدن با باغ مصفایی باشد که والدین او را به داخل آن رهنمون شده اند و او در کودکی از ابعاد مصفا بودن آن اطلاع زیادی نداشت.

رابعا: عاقل بودن به این نیست که فرد با تکیه بر عقل خود (یعنی بریده از دین - به تعبیر شما - تحمیلی) بنشیند و برای هر چیزی تفسیری کند؛ عاقلانه این است ابتدا درستی و نادرستی اصول دین تحمیلی را بسنجد و اگر اصول و پایه های این دین را بی شائبه و محکم یافت در تفسیر فروع آن از همین دین محکم مدد بگیرد.

با دنبال کردن این مسیر است که میگوییم:

1. طبق آموزه های دینی و تعقل متکی به دین (لااقل بخشی از گزاره های)اخلاق اصالت دارد؛ ضمن اینکه، نقش شرایط و موقعیت ها جایی است که پای تطبیق گزاره های اخلاقی بر حوادث و پدیده های خارجی در بین باشد نه در خود ادراک گزاره های اخلاقی.

2. دور بودن از بندهایی همچون جبر و ترس و طمع، لزوما انسان را به تصمیم عقلانی درست و در نهایت، اخلاق محوری نمیرساند بلکه برای رسیدن به تصمیم عقلانی درست لازم است ابتدا پیرامون باورها (جهان بینی) که بنیاد و اساس رفتارهای انسانی (ایدئولوژی) است تامل و اندیشه شود و تعقل در حوزه رفتارها را بر مدار باورهای عقلانی شکل داد.

بر این اساس:

ـ وقتی میخواهیم مهربانی کنیم باید مبنای این مهربانی، باورهای عاقلانه باشد تا بتوان نام این مهربانی را عاقلانه گذاشت در غیر اینصورت کمک به یک شرابخوار برای تامین شراب یا کمک به یک همجنس باز برای ارضای شهوتش نیز یک مهربانی عاقلانه قلمداد میشود!

ـ وقتی درباره رفتاری همچون مجازات مجرمان یا به بردگی گرفتن آنها قضاوت میکنیم اگر باورهای عاقلانه ام ملاک این قضاوت باشد قضاوت عاقلانه ای خواهم داشت و در غیر این صورت، تلاش نخواهم کرد تا درباره فلسفه و کیفیت بردگی در اسلام و یا مجازاتهای دیگر اسلامی حتی مطالعه شود بلکه یکسره وحشیانه و غیرانسانی قلمداد میگردد.

ـ احساساتی که بروز داده میشود بر مبنای باورهای عاقلانه تعدیل خواهد شد و در این صورت، مجازاتهایی که بر مبنای این باور به رسمیت شناخته شده است را مخرب روح و منفعت کلی و اخلاق قلمداد نخواهیم نمود؛ و نیز گوشتخواری را نوعی بی اخلاقی به حساب نخواهیم آورد.

و در یک جمله، در صورت متکی بودن رفتارها و احساسها بر باورهای عاقلانه است که مهربانی و احترام حد و حدود واقعی و عاقلانه خود را می یابند.

در پناه حق

مارینر;782930 نوشت:
شما ترجیح میدی 3 تا برده داشتی ... اونها کارات رو میکردن ... هر روز یه گاو رو درسته سرخ میکردی و میخوردی ...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

قضاوت شما پیرامون برده داری در اسلام، از قانونی که درباره تعقل و شیوه آن قبول دارید پیروی نمیکند.

در نوشته های قبلیتان تصریح کرده بودید که روش عاقلانه نمیتواند بدون در نظر گرفتن تمام جوانب باشد پس از شما میخواهیم وقتی درباره احکام اسلامی قضاوت میکنید از همین مسیر مقبول حرکت کنید.

بر اساس منابع اسلامی، برده داری در اسلام «اصل» نبود بلکه یک «ضرورت» بود؛ ضرورتی متناسب با شرایط جنگ و جامعه آن عصر؛ اما به نحو چشمگیری متعادل.

کیفیت، شرایط و اهداف بردگی در اسلام بسیار متفاوت با بردگی های غیراسلامی است که تا همین صده های اخیر در کشورهای به اصطلاح متمدن، ادامه داشت.

مطالعه این دو منبع میتواند تا حدودی مفید باشد:

http://ketaab.iec-md.org/negaah_bardegi/negaah_bardegi_geraami_fehrest.html

http://lib.eshia.ir/50082/21/408 (عنوان: اهداف جنگ در اسلام به بعد)

در پناه حق

Dahim Darni;782970 نوشت:
به نظر من انسان به هیچ دینی که ساخت خارج از افکار خودش باشه نیاز نداره .

با عرض سلام به شما دوست گرامی

1. قاعده (حقیقتا) شگفت انگیزی که ایراد کرده اید منحصر به دین نیست. اگر هر دینی نتیجه افکار یک انسان است و ما نباید از افکار انسانهای دیگر غیر از خودمان پیروی کنیم طبعا درباره دیگر دستاوردهای فکری انسانها در علوم و صنایع مختلف نیز نباید استفاده و بهره برداری داشته باشیم و هر کس باید نیازهای خود در این عرصه ها را با فکر و تدبر خود برطرف کند. آیا شما به چنین لازمه ای تن میدهید؟

2. (طبق آن قاعده) هیچیک از کاربران این انجمن نباید هیچ ارزشی برای نظرات شما قایل باشند

3. قبول دین میتواند از مجرای فکر و تعقل فرد باشد پس طبق قاعده شما اگر کسی از دین فرد دیگری پیروی میکند اما این پیروی را با فکر و تامل خود قبول کرده است دیگر نباید او را از پیروی آن فرد و دین او بازداشت زیرا در حقیقت به فکر و تعقل خود عمل میکند و اگر از پیروی آن دین سر باز بزند در حقیقت از فکر و تعقل خود سر باز زده است.

4. نکته دیگر اینکه، از کجا به این نتیجه رسیده اید که هر دینی (بلا استثنا) مجموعه ای از افکار فرد آورنده آن است و لا غیر.

در پناه حق

سلام

راست می گه خو...!

یک دین جدید بهش معرفی کنید مگه داعش چشه؟! ببریدش بندازیدش جلوی داعش یه هفته ای بمونه اونجا تا قدر دین بدونه...!:_loool:

می گن اوایل اسلام یه بنده خدایی به یه نفر خونه فروخت با این شرط که درخت نخل خونه مال من باشه و بتونم بهش رسیدگی کنم اون بی نوا هم قبل کرد

یه مدتی گذشت که سرزده اومد که ببینم حال درخت خرمام چطوره؟!

خیلی وقتها گرمای شبه جزیزه عربستان که درب خونه باز می شد به بهانه سرزدن به نخل سری به خانه می زدو کلی اسباب زحمت مرد و خانواده اش می شد

به نزد پیامبر خدا(ص) رفتند و شکایت کردند.

پیامبر رحمت (ص) فرمودند: به او بگویید پول درخت نخل را پرداخت کنید تا مزاحمت ایجاد نشود؛ مرد قبول نکرد...!

پیامبر(ص)دستور دادند حالا که این گونه است بروید درخت نخل او را از ریشه درآورید وجلوی پاییش بندازید تا برای همیشه از شر او راحت باشید

رفتند همین کار را کردند و مشکل حل شد

خب بنده ی خدا از یکی دلت گرفته اومدی این جا دنبال دین جدیدمی گردی مگه خدانگفته: لااکره فی الدین دردین اجباری نیست برو یه گاو تپل مپل پیدا کن کنارش زانو بزن عبادتش کن مثل بنی اسرائیل و گوساله سامری

اصلا مگه هنوز نمرود و فرعون نداریم خب برو انسان پرست شو..!

دینی که الان می بینی دین جدید نیست انسانها جدیدش کردند ازکسی گله و شکایت داری یه چوب و چماق بردار بزن ملاجش نه این که این جا بنویسی دین جدید مگه ما همسایه ات هستیم باباجان...!:khaneh::Gol:

روز قیامت دینی که پذیرفته می شود به تصریح قرآن خدا دین اسلام است وهرکس بادین دیگری باشد اگر چه بهشتی هم باشد ضرر و زیان کرده است چون دینهای دیگر نصفه نیمه کامل شده اند.

خداکند همان طور که برای خرید می روی چانه می زنی وحواست به قیمت ها هست(راستی پیازگرون تر ازموز شده ها...!)حواست به خیلی چیزهای دیگر هم باشد که مثل من ضعیفه غرغرو نباشی...!

اسلام همیشه طرفدار حقوق مساوی بوده این اولیش دومین حرف هم این که اگه خود پیامبرخدا(ص) کنارت بیاد اون قدر شیفته می شی که تمام این حرفها می شه کشک...!

:hamdel:ما برای شما صلوات می فرستیم و دعای خیر می کنیم این تنها کارهست :hamdel:چون همگی امت مسلمانیم و ید واحده ان شاء الله:hamdel:

هرکس شما را برنجاند روباه پیر انگلیس است...!که کارش تفرقه افکنی و دورکردن است :ok:ما از خود شماییم :ok::Gol:

Dahim Darni;783080 نوشت:
دقیقا بحث این تاپیک هم همینه که با این تفاوت در آراء چه کار کنیم ؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اولا: تفاوت آرا منحصر به اسلام و حتی منحصر به ادیان نیست و نیز تلاش برای ایجاد وحدت نظر میان آراء، اختصاصی به اسلام و ادیان ندارد.

ثانیا: اگر برای عاقلی اثبات شد که اسلام، یگانه دین حق است و خدای اثبات شده بشریت، خواسته تا همه انسانها تحت لوای این دین حق یگانه وارد شوند آیا نباید برای وحدت کلمه انسانها راهی ارائه دهد؟ اگر آری، در برابر فتنه جویان و عنودان و حق ستیزان جنگ طلب چه راهی ارائه دهد بهتر است؟

ثالثا: پیرو نکته دوم، اگر به هر کس اجازه داده شود به سلیقه خود دینداری کند آیا این با حکمت صاحب دین و اهداف آن دین حق یگانه در تنافی نیست؟

رابعا: شما چگونه به این نتیجه رسیدید که دین برای مسائل امروزی بسیار ناکارآمد است؟

در پناه حق

مارینر;783131 نوشت:
چندین سال پیش مسابقات موش و پنیر جهانی برگزار میشه ...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

فرق یک «انسان به دنبال دین» با یک «ربات به دنبال پنیر» به بزرگی فرق وجود انسان با وجود ربات است.

هیچ انسان دینداری، گمشده ای به نام دین ندارد تا با سردرگمی به دنبال آن بگردد بلکه نهایتا درک عمیقی از دین متبوع خود ندارد.

هیچ انسان دینداری نیست که نداند در دین به دنبال چیست مگر کسی که اسم دیندار را یدک میکشد یا ادای دینداران را در می آورد بدون اینکه کوچکترین زحمتی به خود داده باشد تا یک بار محتوای دینش را مطالعه کند یا از دیگران بشنود.

و هیچ انسان دینداری که اهل جستجو در اعماق دینش باشد مادام که در این مقصود جدی است دست از تلاش نمیکشد به بهانه گرفتاری در مسیر تو در تو؛ همانگونه که هر انسانی در مراحل مختلف زندگی اش اعم از کسب علم و مال و... چنین است.

همه دینداران در پی سعادت و خوشبختی و آرامش و به روزی و... هستند همچون شما اما نه صرفا سعادت و خوشبختی ای که شما در چند پست قبلی خود از آن تعریفی ارائه دادید بلکه سعادت و خوشبختی ای به وسعت دنیا و آخرت.

هر دینداری میداند سعادتی که دین معرفی کرده و راهش را مشخص نموده تنها و تنها از همان مسیر معرفی شده دین، دست یافتنی است البته اگر همچون شما جدی باشد که از اعماق دین و راه و رسم سعادت و خوشبختی مطلع شود طبعا باید آستین همت خود را بال بزند و درباره آن مطالعه کند و در طی این مطالعه است که در می یابد کار دیندار در دنیا عبادت کردن (به آن معنای ناقصی که در ذهن داشته) نیست.

مسیر روشن رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، عمل به قوانین دین است. بخشی از این قوانین، در ضمن احکام فقهی آمده است و بخشی در آموزه های اخلاقی اما مادام که فرد در معارف عقیدتی و باورهایش محکم و ثابت قدم نیست طبعا نگاه خوش بینانه ای به این قوانین نیز نخواهد داشت و اینجاست که خود را سردرگم میبیند.

در پناه حق

طاها;783542 نوشت:

با عرض سلام به شما دوست گرامی

قضاوت شما پیرامون برده داری در اسلام، از قانونی که درباره تعقل و شیوه آن قبول دارید پیروی نمیکند.

در نوشته های قبلیتان تصریح کرده بودید که روش عاقلانه نمیتواند بدون در نظر گرفتن تمام جوانب باشد پس از شما میخواهیم وقتی درباره احکام اسلامی قضاوت میکنید از همین مسیر مقبول حرکت کنید.

بر اساس منابع اسلامی، برده داری در اسلام «اصل» نبود بلکه یک «ضرورت» بود؛ ضرورتی متناسب با شرایط جنگ و جامعه آن عصر؛ اما به نحو چشمگیری متعادل.

کیفیت، شرایط و اهداف بردگی در اسلام بسیار متفاوت با بردگی های غیراسلامی است که تا همین صده های اخیر در کشورهای به اصطلاح متمدن، ادامه داشت.

مطالعه این دو منبع میتواند تا حدودی مفید باشد:

http://ketaab.iec-md.org/negaah_bardegi/negaah_bardegi_geraami_fehrest.html

http://lib.eshia.ir/50082/21/408 (عنوان: اهداف جنگ در اسلام به بعد)

در پناه حق

سلام جناب طاها ... بابته پیامهاتون تشکر میکنم ...

در مورد برده داری ... و اینکه اون رو مقابل مبانی اعتقادی من نسبت به عقلانیت قرار دادین ... خوب من هیچ تناقضی نمیبینم ...

ایدیولوژی برده داری از نظر من Fatality Error هست ... دیدین وقتی میخواین برین داخل مرورگر کروم ... و کانکشن اینترنت ندارین ... عکس یه دایناسور میندازه ... منظورش اینه که این خطا یه خطای خیلی خیلی بزرگ هست Huge هست ...

برخی از مسائل با کنار هم گذاشتن و بازخورد آرا و نگاه جمعی داشتن توضیح و تفسیر پیدا میکنه ... ولی مساله ای مانند برده داری هیچ توجیح و تفسری پیدا نمیکنه ...

ایدیولوژی میاد میگه به همنوعتون دروغ نگین ...
آیدیولوژی میاد و میگه به همنوعتون ضرر و آسیب نرسونین ...
یه ایدیولوژی هم میاد و میگه فلانی ماله خودته ... هر کاری دلت میخواد باهاش بکن ...

یه سوال ...
فرض کنین فردا شخصی میاد خواستگاری دختر شما ...
آقا داماد پدرشون پولدار هستند ...
دو تا خونه و یه ماشین دارند ...
اهل نماز و روزه و عبادت هستند ...
چهره زیبا و دلنشینی دارند ...
شخص خوش اخلاق و مهربانی هستند ...
شخص تحصیل کرده و متشخصی هستند ...
فقط مادر آقا داماد وقتی دارن مجلس رو ترک میکنن رو میکنه به شما و خیلی آروم میگه در ضمن فرزند ما ( اسکیزوفرنی و پارانوئید ) هم داره

شما یه نگاه جمعی میکنین و جواب مثبت میدین ؟؟؟

اسکیزوفرنی به تنهایی یک Fatality Error هست .

سلام

طاها;783543 نوشت:
1. قاعده (حقیقتا) شگفت انگیزی که ایراد کرده اید منحصر به دین نیست. اگر هر دینی نتیجه افکار یک انسان است و ما نباید از افکار انسانهای دیگر غیر از خودمان پیروی کنیم طبعا درباره دیگر دستاوردهای فکری انسانها در علوم و صنایع مختلف نیز نباید استفاده و بهره برداری داشته باشیم و هر کس باید نیازهای خود در این عرصه ها را با فکر و تدبر خود برطرف کند. آیا شما به چنین لازمه ای تن میدهید؟

طبیعتا می توان از افکار دیگران استفاده کرد ، اما استفاده کردن با تقلید کور کورانه تفاوت دارد . در همین مثالی که زدید تولید کنندگان یک تکنولوژی نوع خاصی از استفاده از آن تکنولوژی را در نظر دارند ، اما هر کس مطابق افکارش به نحوی از آن تکنولوژی استفاده می کند . در نتیجه او می اندیشد پس هست .

البته ممکن است بگوئید ما همانطور که از پزشک در مسائل پزشکی مجبوریم تقلید کنیم ، باید در برنامه زندگی ( دین ) نیز به متخصصین آن رجوع کنیم .

در پاسخ کوتاه به این گفته تنها به این نکته اشاره می کنم که اولا تقلید از پزشک تقلیدی کور نیست ، ثانیا با اجبار همراه نیست ، ثالثا قیاس این دو مع الفارق است که اگر بر همین نکته تاکید کردید بیشتر در مورد آن توضیح می دهم .

طاها;783543 نوشت:
2. (طبق آن قاعده) هیچیک از کاربران این انجمن نباید هیچ ارزشی برای نظرات شما قایل باشند

دقیقا ! و البته می توانند ارزش هم قائل شوند ... این دیگر بستگی به خودشان دارد و اهمیت مهم بودن تفکر خود فرد و جایگاه آنرا نشان می دهد .

طاها;783543 نوشت:
3. قبول دین میتواند از مجرای فکر و تعقل فرد باشد پس طبق قاعده شما اگر کسی از دین فرد دیگری پیروی میکند اما این پیروی را با فکر و تامل خود قبول کرده است دیگر نباید او را از پیروی آن فرد و دین او بازداشت زیرا در حقیقت به فکر و تعقل خود عمل میکند و اگر از پیروی آن دین سر باز بزند در حقیقت از فکر و تعقل خود سر باز زده است.

من هیچ مشکلی ندارم که یک انسان بر اساس تحقیقات خودش به نتایجی برسد . اگر آن نتایج بازخورد اجتماعی داشت به آنها پاسخ بدهد و در نهایت اجازه سخن گفتن و دفاع از عقاید و نظراتش را داشته باشد . حال می خواهد این انسان حتی یکی از اعضای داعش باشد !!

به نظر من اگر به هر نوع تفکری اجازه طرح آزاد عقایدش را بدهیم هم حرف همدیگر را بهتر می فهمیم و از سو تفاهم ها جلوگیری می کنیم و هم راه تشخیص درست و غلط برای همه فراهم می شود . اما اگر فقط یک طرف حق صحبت کردن داشته باشد و دیگران را فیلتر کند طبیعتا دیگر مجالی برای تفکر باقی نمی ماند ، جامعه نهایتا شورش می کند .

البته دقت کنید که اجازه طرح آزاد عقاید فقط به معنای بیان آن از طریق وسایل اطلاع رسانی است و نه بیشتر .

طاها;783543 نوشت:
4. نکته دیگر اینکه، از کجا به این نتیجه رسیده اید که هر دینی (بلا استثنا) مجموعه ای از افکار فرد آورنده آن است و لا غیر.

مشکلی برای اثبات این گفته خودم ندارم ، اگر شما هم موافقید دلایل خودم رو مطرح می کنم :

دلایل من در دوسته کلی 1 - نفی مطلق چیزی به نام ماوراءالطبیعه و 2- ارائه شواهدی از متون دینی ( مشخصا قرآن و حدیث ) که نشان دهنده وجود اطلاعاتی در حد و سطح زمانه خود آن افراد بوده است . با کدام شروع کنیم را شما تعیین کنید !

طاها;783545 نوشت:
اولا: تفاوت آرا منحصر به اسلام و حتی منحصر به ادیان نیست و نیز تلاش برای ایجاد وحدت نظر میان آراء، اختصاصی به اسلام و ادیان ندارد.

من اساسا با چیزی به نام وحدت به معنای یکی شدن نظرات مخالف هستم . انسان ها را هیچ گاه نمی توان یکی کرد . پس باید به فکر راه دیگری برای زندگی مسالمت آمیز با بقیه بود .

طاها;783545 نوشت:
ثانیا: اگر برای عاقلی اثبات شد که اسلام، یگانه دین حق است و خدای اثبات شده بشریت، خواسته تا همه انسانها تحت لوای این دین حق یگانه وارد شوند آیا نباید برای وحدت کلمه انسانها راهی ارائه دهد؟ اگر آری، در برابر فتنه جویان و عنودان و حق ستیزان جنگ طلب چه راهی ارائه دهد بهتر است؟

طاها;783545 نوشت:
رابعا: شما چگونه به این نتیجه رسیدید که دین برای مسائل امروزی بسیار ناکارآمد است؟

از همان قسمتی که مشخص کرده ام ...

اولا نمی شود و نمی توان همه انسان ها را تحت لوای یک دین در آورد ، حتی همان ها هم که ادعا دارند تحت لوای اسلام در آمده اند یکدیگر را تکفیر می کنند و همین اسلام حقیقی خودش به هزاران فرقه در آمده که طبق احادیث فقط یک فرقه ناجیه است .

ثانیا من عکس سوال شما را از خودتان می پرسم : اگر برای عاقلی ثابت شد که اسلام دین مناسبی نیست و با عقایدش ضدیت دارد ، آیا می تواند با کافر خواندن مسلمانان ، آنها را نابود کند ؟! آری یا خیر ؟!

مسلم است که پاسختان منفی است ، چون در جبهه اسلام هستید ، حال پاسخ شخص دیگری که در جبهه روبروی شماست نیز مشخص است . و اینجاست که عرض می کنم باید به فکر راهکار دیگری بود . راهکاری که در عین حفظ اعتقادات ، به اعتقادات دیگران ( ولو مخالف ) احترام گذاشته شود . البته بیشتر مواقع این اختلافات نیستند که باعث جنایت می شوند ، پای منفعت ها به میان می آید .

طاها;783545 نوشت:
ثالثا: پیرو نکته دوم، اگر به هر کس اجازه داده شود به سلیقه خود دینداری کند آیا این با حکمت صاحب دین و اهداف آن دین حق یگانه در تنافی نیست؟

انسان ها اموری شخصی و اجتماعی دارند ، طبیعتا رفتار های اجتماعی انسان ها نباید تداخل به وجود بیاورد ، اما اگر حتی تداخل به وجود آمد راهش حذف نیست ...

با نام خدا

چــــرا انسان در مورد مبحثی بنام دین جستجو میکنه ؟ پرسش میکنه !

خب چرا نمیره بخوره و بخوابه و فاتحه !

یه قلقلکی توی وجودش هست کمرنگ یا پررنگ !
که تو باید به سعادت برسی و ارزشت بالاتر از این حرف هاست ! یه کاری کن
تفکر داری
اختیار داری

اگر کمی از دغدغه ی اطراف خودش رو جدا کنه و به ندای درونش گوش بده قطعا حس خواهد کرد .
این یه مورد خیالی نیست
یه مورد خیالی با ندای درونی فرق داره

___________________

همانطور که دما ربوطت کافی و خاک یک بذر لوبیا رو به رشد کامل میرسونند ( توجه کنید یه بذر لوبیا در تنها اب هم میتونه جوانه بزنه و لذت ببره اما سعادت اصلیش نیست )
فرض کنید بذر لوبیا اختیار داشت و میگفت من در اب راحتترم چی میشد ؟ جام راحت هست و جوانه هم که میزنم ! چه مشکلی با من دارید ؟

انسان هم میتو نه با برنامه های دین خودش رو به سعادت برسونه چون برنامه های دین یک امر فطری هست و انسان هیچ موقع نمیتونه از فطرت خودش فرار کنه

درست مثل بذر لوبیایی که نمی تونه بدون اب ، دما ، و خاک رشد کنه ( رشد و رسیدن به نهایت و هدف کامل نه هدف و سعادت ناقص )

Dahim Darni;783140 نوشت:
نمیشه کلی صحبت کرد

با عرض سلام به شما دوست گرامی

بحث این تاپیک مستقیما پیرامون برده داری نیست اما چون برده داری به عنوان یکی از عوامل روگردانی از اسلام در این تاپیک قلمداد شده ما نیز خلاصه وار و اشاره وار به این بحث پرداختیم و عرض کردیم برده داری مورد تایید اسلام به گونه ای نیست که بتوان آنرا خدشه ای بر نظام دینی اسلام معرفی نمود و در این باره کتابهایی نیز معرفی شد.

اینجا تنها به این نکته اشاره میکنیم که اگر نباید « کلی صحبت کرد » چرا خود بصورت کلی میگویید « بخش بزرگی از اسرای هر جنگ سربازان صفر هستن که طبیعتا نباید مجازاتی برای اونها قائل شد بلکه باید سریعا به کشور خودشون برگردن»!

ضمنا در زمان پیامبر دادگاه بین المللی وجود نداشت و از این گذشته، تجربه ثابت کرده است: بین المللی بودن یک دادگاه به معنای عادلانه بودن قضاوت آن نیست. یک قضاوت عادلانه میتواند از ناحیه یک قاضی عادل هم صورت پذیرد و کدام قاضی ای عاقلتر و عادلتر از خدا و رسول منتخب او؟

نکته دیگر اینکه، تنظیم روابط میان انسانها هدفی نیست که فقط اسلام داعیه آنرا داشته باشد بلکه یک ضرورت طبیعی است که در همه تمدنها و همه گروههای انسانی به نحوی دنبال شده است اما سخن این است که در تنظیم روابط باید بر چه اصولی تاکید کرد؟

اسلام توحید را اصل قرار میدهد اما دیگران یا سنتهای قبیله ای و یا منافع مادی و امثال آن را اصل در تنظیم روابط قرار میدهند. اسلام در این تلاش بر فطرت و تعقل تاکید میورزد چرا که توحید را اصلی فطری و عقلی قلمداد میکند که انسانها یا از سر جهل و نادانی و یا از سر منفعت طلبی نابخردانه از آن دور افتاده اند. طبعا در فرایند تنظیم روابط، تعصبها و عنادها مانعی بزرگ هستند که باید تدبیری برای آنها داشت و اسلام از سیاستی معتدل استفاده میکند: نه خشونتی که به ظلم منجر شود و نه تسامحی که سر از لاابالی گری درآورد.

با این توصیف روشن میشود اسلام، برای تنظیم روابط بین انسان ها قویتر از هر کیش و سنتی عمل می کند.

نکته دیگر اینکه، هدف اسلام رساندن سخن حق و هدایتبخش به سمع و نظر انسانهاست و این حق طبیعی انسانهاست که از دین حق مطلع شوند هرچند در نهایت انتخاب به عهده خود ایشان است. برای رسیدن به این مقصود (رساندن سخن حق) تا آنجا که امکانات مهیا باشد باید تلاش نمود و اسلام در این باره ساز و کارها و اصولی را ارائه کرده است که متاسفانه اغلب به خوبی از آن بهره برداری نشده و این اشکال به پیروان وارد است اما چیزی از جامعیت اسلام به عنوان دینی آسمانی و سعادتبخش نمی کاهد.

همینجا نکته ای را متذکر میشویم؛ اینکه شما «جنگ اسلام با فتنه گران» را مساوی «جنگ اسلام با تمامی اقشار غیرمسلمان» قلمداد کرده اید و نتیجه گرفته اید: «اگر سیستم اسلامی رو قبول داشته باشید ، نمیشه و نمیتونید بقیه انسان ها رو تحمل کنید» از آن ادعاهای شگفت انگیز و کلی گوییهای است که متعدد در عبارات جنابعالی مشاهده میکنیم؛ مثلا این عبارت شما:

« آزادی یعنی انسان در چارچوب قوانین انسانی ( نه قوانین دینی ) مجبور نباشه»

یا این عبارت:

« قوانین انسانی هم به راحتی قابل تشخیص هستند ، فقط کافیه انسان خودش ( نه کس دیگه رو ) در عمل انجام شده قرار بده »

کاش بجای ادعاهای کلی، ملاک انسانی بودن یا نبودن یک قانون را از دیدگاه خود تبیین و اثبات میکردید زیرا دین مداران هم معتقدند قوانینی که دین ارائه میدهد باید انسانی باشد یعنی نفع و سعادت فرد و جامعه انسانی را تامین کند؛ ولی گویا شما فهم اینکه چه قانونی انسانی است یا انسانی نیست را منحصر به خود انسان میدانید بدون اینکه قبلا اثبات کرده باشید چرا خدایی که (به اعتقاد دین دار) خالق انسان است و به تمامی جنبه های وجودی او آگاه است مجاز به تدوین قانون برای انسان نیست!؟

و نکته پایانی:

اینکه میگویید: «انسان فقط در خصوصی ترین و شخصی ترین کارهاش آزادی مطلق داره»؛ زمانی میتواند درست به نظر رسد که انسان را مالک تام و تمام خود او بدانیم اما اگر (همانطور که دین دار معتقد است) این فرد مخلوق و مملوک موجود دیگری به نام خداوند است آیا باز هم میتوان قاطعانه ندا سر داد: هر فرد در کارهای شخصی اش مجاز است آزادی مطلق داشته باشد هرچند این آزادی در تنافی با خواست صاحب و مالک اصلی او باشد؟

در پناه حق

Dahim Darni;783267 نوشت:
اگر اسلام اصیل این حد از متانت و صبوری را داشت که دیگر از صدر آن تا کنون شاهد خشونت با دیگران نبودیم !!

با عرض سلام به شما دوست گرامی

در پاسخ به چند نکته اشاره میکنیم:

1. خشونت بجا و عادلانه منافاتی با متانت و صبوری ندارد

2. این که «صرف استیلای یک تفکر بر جامعه و زورمندی آن باعث نمی شود تا هر سیستمی که دلش خواست را بر جامعه وضع کند» درست است اما آیا مگر اسلام مصداق چنین استیلایی است؟

شما ابتدا اسلام را تا حد افکار یک انسان پایین می آورید و آنگاه نشر معارف اسلامی را ظالمانه قلمداد میکنید در حالی که قبلا باید (لااقل) سه پیشفرض را اثبات کرده باشید: اولا اسلام دین آسمانی و الهی نیست و ثانیا قوانینی که بر جامعه متبوع خود حاکم میکند قوانینی نادرست و مخالف سعادت بشری است و ثالثا اسلام در مستولی کردن این قوانین از شیوه ای جبارانه استفاده میکند.

از نگاه یک مسلمان، هیچ یک از سه پیشفرض یاد شده قابل اثبات نیست.

3. این عبارتتان که « حتی اگر بر فرض محال معیار های اسلام صد در صد صحیح باشند این معیار ها در دنیای امروز کارآمد نیستند . تقسیم بندی انسان ها بر حسب اینکه به یک امر ماورائی غیر قابل درک اعتقاد دارند یا ندارند ، خیلی وقت است که منسوخ شده » باز از همان ادعاهای شگفت انگیز و کلی گویی های بی سند و مدرک است و طبعا نمیتواند دارای ارزش علمی باشد.

4. قبلا اشاره کردیم که اسلام برای تبلیغ معارف دینی، ساز و کار و دستورالعملی را تدوین کرده است که درگیری مسلحانه بخشی اجتناب ناپذیر در آن است. بنابراین فاش میگوییم اگر روزی حکومتی حقیقتا اسلامی، قدرت انتشار اسلام راستین را در سراسر جهان بیابد قطعا در این باره اقدامات جدی و البته بر مدار عدالت انجام خواهد داد حتی اگر به جنگ بیانجامد زیرا این حق مسلم انسانهاست تا دین حق و حقیقت دین را دریابند.

5. اینکه پیامبر اسلام را متهم میکنید که «زمانی که به قدرت می رسد دهان مخالفین را می بندد و دیگر یستمعون القول را باقی نمی گذارد» باز از همان ادعاهای شگفت انگیز است. کاش قبل از این اتهام به این آیه قرآن توجه کرده بودید:

وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ؛ و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند. (توبه/6)

6. درباره حق تبلیغ، آیا عاقلانه است در جامعه ای دینی بدون آنکه فردی از عهده اثبات باورهایش برآید به او حق تبلیغ باورهای واهی اش داده شود تا (نه با ارائه حجت و برهان بلکه) با لطائف الحیل، باورهای کذایی اش را در جامعه دینی منتشر کند و اینگونه بنیان اعتقادی یک جامعه دینی را فروریزد؟

بله در جامعه ای که دین در حاشیه قرار دارد اجازه داده میشود هر کس دم از دینش بزند زیرا اصل و معیار در چنین جوامعی، اصول سیاسی و اجتماعی و ... بریده از دین و آخرت است؛ اما فرض کنید گزاره ای در دین آمده که ارتباط تنگاتنگی با اصول سیاسی و اجتماعی آن جامعه دارد بطوری که تبلیغ نظریات مخالف درباره این گزاره خاص، به سست شدن ارکان سیاسی و اجتماعی آن جامعه می انجامد. آیا در این صورت صاحب منصبان چنین جامعه ای اجازه نواختن این ساز مخالف را خواهند داد؟

مسلما عاقلانه نیست چنین کنند زیرا این به معنای منهدم شدن ماهیت و هستی آن جامعه خاص است.

بنابراین قبل از آنکه از «منع تبلیغ مخالفین» انتقاد کنید ببینید تبلیغ مخالفین در یک جامعه اسلامی که دین در تار و پود سیاست و روابط اجتماعی و بین المللی و اقتصادی آن پیچیده است چه آسیبی به آن وارد میسازد و آیا عاقلانه است چنین تبلیغی که ماهیت و هستی چنین جامعه دینی ای را تهدید میکند روا شمرده شود؟

7. باز هم کلی گویی بی سند و مدرک دیگری از شما: « اگر قرار باشد هر کس با هر چیز که بد می پندارد بجنگد دیگر احدی در دنیا زنده نمی ماند ».

8. اینکه میگویید: «‎ اگر مجرمی در معرض همان جرمی که انجام داده قرار بگیرد ، به آن اعتراض می کند و بر همین مبنا قانون مجازات ها شکل می گیرد » کلیت ندارد و شامل همه فرضهای ممکن نمیشود زیرا این گفته شما در جایی است که هر دو طرف بر جرم بودن آن اتفاق نظر دارند. اما آیا این مسئله درباره تبلیغ اسلام در عین ممانعت از تبلیغ مخالف، میتواند درست باشد؟ خیر زیرا مسلمان، تبلیغ اسلام را جرم نمیداند و تبلغی مخالف را جرم میداند و نفر مقابل (که ظاهرا سکولار است) نه تبلیغ مسلمان را جرم میداند و نه تبلیغ خود را. بنابراین موضوع مشترکی میان این دو درباره اصل وقوع جرم وجود ندارد و این مطلب خود باز میگردد به مسئله بنیادین دیگری و آن اینکه آیا در قبال دین باید موضع سکولاریستی داشت یا خیر؟

یک مسلمان واقعی نمیتواند قایل به سکولاریسم باشد زیرا اصولا حقیقت اسلام با سکولاریسم قابل جمع نیست و در نتیجه این مسلمان، تضعیف اسلام را برنمیتابد زیرا تضعیف اسلام نزد او مساوی با انهدام ماهیت و هستی جامعه و ارکان اجتماعی و سیاسی و ... آن است اما یک مسیحی میتواند قایل به سکولاریسم باشد زیرا میان اصول ماندگاری یک جامعه و دین تفکیک کرده است و طبعا از نظر او یک جامعه میتواند ماهیت و هستی خود را داشته باشد بدون اینکه بر دین تکیه ای داشته باشد نتیجه منطقی این دیدگاه تسامح و تساهل در برابر تبلیغ دینی دیگران است (البته مادام که مخل به نظم اجتماعی و امنیت سیاسی و... آن جامعه نباشد).

پس نمیتوان حکم کلی صادر نمود که: چون آقای مسیحی اجازه تبلیغ اسلام در جامعه خود را به تو میدهد تو هم اجازه تبلیغ دین او در جامعه اسلامی را صادر کن.

در پناه حق

سلام

طاها;783642 نوشت:
اسلام توحید را اصل قرار میدهد اما دیگران یا سنتهای قبیله ای و یا منافع مادی و امثال آن را اصل در تنظیم روابط قرار میدهند. اسلام در این تلاش بر فطرت و تعقل تاکید میورزد چرا که توحید را اصلی فطری و عقلی قلمداد میکند که انسانها یا از سر جهل و نادانی و یا از سر منفعت طلبی نابخردانه از آن دور افتاده اند. طبعا در فرایند تنظیم روابط، تعصبها و عنادها مانعی بزرگ هستند که باید تدبیری برای آنها داشت و اسلام از سیاستی معتدل استفاده میکند: نه خشونتی که به ظلم منجر شود و نه تسامحی که سر از لاابالی گری درآورد.

خب اجازه بدهید من هم پیشنهادی مطرح کنم . اصل را قوانین انسانی قرار دهیم . ( در ضمن من با بقیه جملاتتان که مشخص کرده ام مخالفم . به نظر من خدایان زائیده ذهن انسان ها بوده و در نهایت به یکتاپرستی رسیده است )

اگر قوانین انسانی را ملاک قرار دهیم ، نسبت به توحید بسیار کارآمد تر است ... زیرا :

اولا : توحید در بین خود مسلمانان هیچ تعریف دقیقی ندارد . تکفیر های گسترده از صدر اسلام تا کنون شاهد محکمی است که توحید به هیچ عنوان نمی تواند اصلی برای نزدیکی انسان ها حتی خود مسلمانان باشد . اما قوانین انسانی به راحتی قابل فهم هستند . هر انسانی می تواند کلیات یک رابطه انسانی را درک کند . بارها تکرار کرده ام ، بازهم می گویم : کافیست هر انسانی خودش را جای شخصی قرار دهد که رفتاری با آن انجام داده . می تواند به انسانی بودن یا نبودن رفتارش پی ببرد .. به همین سادگی ...

دوما : توحید در مرحله دوم میان ادیان مختلف هم تعاریف متفاوتی دارد ... الله شما هرگز خدای مسیحیت و یهود نیست ، توحیدی که اسلام می گوید شهادت به یگانگی الله و به دنبال آن اطاعت از پیامبر است . ( فاتبعونی ) . اکثریت انسان ها نمی خواهند به اطاعت از پیامبر شما در بیایند . اما قوانین انسانی تغییر ناپذیر هستند . البته رفتار هایی وجود دارند که کمتر متداول اند و برای آنها هم بر همین مبنا می توان تنظیماتی به کار برد .

سوما : در دلیل دوم اشاره کردم که اطاعت از الله ، خواهی نخواهی به اطاعت از پیامبر اسلام منتهی می شود ( اطیعوا الله و الرسول ) . شاید برخورد کرده باشید که همسر پیامبر ، عائشه به وی می گوید :ما أری ربک الا یسارع فی هواک . و البته پیامبر هم هیچ حرفی ندارد به وی بگوید ... اینرا گفتم که بدانید بسیاری فکر می کنند الله صرفا یک وسیله برای مقاصد شخصی پیامبر اسلام بوده ... و این افراد از همان صدر اسلام و از میان نزدیک ترین افراد به پیامبر به وجود آمده اند ... به علاوه وجود امتیازات فراوان برای پیامبر در قرآن ثابت می کند که نمی توان به توحیدی که در پی آن سود و منفعت برای اشخاص خاص وجود دارد تکیه داد ( توحید اسلامی صرف نظر از ایراد نا دقیق بودن تعریف آن قابل اعتماد نیست )

در مجموع نمی توان توحید را با اینهمه اشکال معیار مناسبی برای نزدیکی آدم ها دانست ، به خصوص که تاریخ نشان داده همین توحید یک دلیل برای جنگ میان مسلمانان با هم ، تا مسلمانان و بقیه بوده است .

طاها;783642 نوشت:
نکته دیگر اینکه، هدف اسلام رساندن سخن حق و هدایتبخش به سمع و نظر انسانهاست و این حق طبیعی انسانهاست که از دین حق مطلع شوند هرچند در نهایت انتخاب به عهده خود ایشان است. برای رسیدن به این مقصود (رساندن سخن حق) تا آنجا که امکانات مهیا باشد باید تلاش نمود و اسلام در این باره ساز و کارها و اصولی را ارائه کرده است که متاسفانه اغلب به خوبی از آن بهره برداری نشده و این اشکال به پیروان وارد است اما چیزی از جامعیت اسلام به عنوان دینی آسمانی و سعادتبخش نمی کاهد.

یک طرفه خوب پیش رفتید ، اما کمی صبر کنید با هم برویم ...

اگر نگوئیم همه ، دست کم اکثر تفکر ها خودشان را عین حقیقت می دانند . هدف همه شان هم اینست که پیام خود را به همه برسانند .

بسیار خوب ، مشکلی نیست ، هر تفکری می تواند از ابزار اطلاع رسانی استفاده کند و پیامش را به بقیه برساند . اما فقط اسلام حق ندارد پیام رسانی کند ...

اسلام در ابتدا که جلویش را گرفتند گفت : اقوال را بشنوید ( یستمعون القول ) ، اما زمانی که خودش به قدرت رسید گفت : فقط قول مرا بشنوید ...!!! بقیه باطل و پوچ اند ..

نمی شود هر تفکری که تصور یا توهم حق بودن داشت به خودش این اجازه را بدهد که همه را فیلتر کند ... قطعا بقیه نیز آنرا فیلتر می کنند .

طاها;783642 نوشت:
همینجا نکته ای را متذکر میشویم؛ اینکه شما «جنگ اسلام با فتنه گران» را مساوی «جنگ اسلام با تمامی اقشار غیرمسلمان» قلمداد کرده اید و نتیجه گرفته اید: «اگر سیستم اسلامی رو قبول داشته باشید ، نمیشه و نمیتونید بقیه انسان ها رو تحمل کنید» از آن ادعاهای شگفت انگیز و کلی گوییهای است

فتنه گر یعنی کی ؟! فتنه یعنی چه ؟!

آیا اسلام تعریف ثابتی از این دو دارد ؟!

شگفت انگیز اینست که شما می خواهید مسئله را عادی جلوه دهید ، اسلام تنها با مسیحیان و یهودیان خشونت کمتری از خود نشان می دهد ، اما اگر همین دنیا را در نظر بگیریم ، هنوزچهار میلیارد و نیم دیگر انسان وجود دارند که از دید کتاب شما قابل تحمل نیستند . و لذا باید تا رفع فتنه از جهان با آنها جنگید !!!

طاها;783642 نوشت:
اینکه میگویید: «انسان فقط در خصوصی ترین و شخصی ترین کارهاش آزادی مطلق داره»؛ زمانی میتواند درست به نظر رسد که انسان را مالک تام و تمام خود او بدانیم اما اگر (همانطور که دین دار معتقد است) این فرد مخلوق و مملوک موجود دیگری به نام خداوند است آیا باز هم میتوان قاطعانه ندا سر داد: هر فرد در کارهای شخصی اش مجاز است آزادی مطلق داشته باشد هرچند این آزادی در تنافی با خواست صاحب و مالک اصلی او باشد؟

به نظر شما مالک انسان ها در عمل الله است ، یا محمد بن عبدالله و هرکس خود را به وی نزدیک تر کند ؟!

به علاوه انسان ها هیچ مالکی ندارند ( نگاه ارباب - برده ای که دین اسلام به انسان دارد ) ، مگر آنکه خودشان بخواهند بنده کسی ، چیزی یا ... باشند .

طاها;783659 نوشت:
2. این که «صرف استیلای یک تفکر بر جامعه و زورمندی آن باعث نمی شود تا هر سیستمی که دلش خواست را بر جامعه وضع کند» درست است اما آیا مگر اسلام مصداق چنین استیلایی است؟

بله هست .

پیامبر شما زمانی که در مکه بود می گفت لکم دینکم ، زیرا قدرتی در دست نداشت . اما زمانی که قدرتمند شد تعهداتش را یک طرفه قطع کرد . زمانی که قدرتمند شد آیه استماع اقوال را با آیه قتال منسوخ ساخت ( تفسیر طبرسی ) و زمانی که قدرتمند شد دیگر به لکم دینکم اعتقادی نداشت .

طاها;783659 نوشت:
4. قبلا اشاره کردیم که اسلام برای تبلیغ معارف دینی، ساز و کار و دستورالعملی را تدوین کرده است که درگیری مسلحانه بخشی اجتناب ناپذیر در آن است. بنابراین فاش میگوییم اگر روزی حکومتی حقیقتا اسلامی، قدرت انتشار اسلام راستین را در سراسر جهان بیابد قطعا در این باره اقدامات جدی و البته بر مدار عدالت انجام خواهد داد حتی اگر به جنگ بیانجامد زیرا این حق مسلم انسانهاست تا دین حق و حقیقت دین را دریابند.

بسیار خوشحالم که فاش گفتید و بسیار متاسفم که اندیشه تان چنین است ... جمله آخرتان مصداق بارز بهشت اجباری ست ، طبیعتا اگر دین حق شما باشید و مهمتر از همه دغدغه هدایت انسان ها را داشته باشید بدون جنگ هم می توانید افکارتان را انتشار دهید ... اما زمانی که پیامبر شما در موارد متعدد انسان های گمراه ( از دید خودش ) را در ازای دریافت پول به حال خود رها می کند نباید ادعای وی را صادقانه دانست . و همین عدم صداقت هم در گفتار شما وجود دارد ... شناساندن دین حق و حقیقت به جنگ و زور شمشیر نیازی ندارد ... اگر واقعا حق باشد و اگر ادعایش صادقانه باشد ... تا حالا به این فکر کرده اید که چرا بازده 13 سال دعوت پیامبر تنها 120 نفر بود ، اما در عرض کمتر از 10 سال ( و در زمان رسیدن به قدرت ) به نزدیک 120000 نفر رسید ؟ دلیلش آنست که گفته های پیامبر برای مردم جذابیتی نداشت ، اما طبیعتا غنیمت حتی آن مشرک را نیز به طمع می اندازد که با اسلام ظاهری هم شده به منفعتی دست پیدا کند ( مغازی واقدی )

طاها;783659 نوشت:
زیرا مسلمان، تبلیغ اسلام را جرم نمیداند و تبلغی مخالف را جرم میداند و نفر مقابل (که ظاهرا سکولار است) نه تبلیغ مسلمان را جرم میداند و نه تبلیغ خود را.

بهترین حرفی که زدید به نظر من همین بود ، البته ایراد هایی هم دارد ...

یک دزد هم احتمالا ( و به هر دلیل ) دزدی خود را جرم نمی داند ... اما اگر از برادر دزد ، چیزی را بدزدند بازهم نظرش همین است ؟!!

یک مسلمان تبلیغ دیگری را جرم می داند ، اما اگر چامعه ای تبلیغات وی را جرم دانست به آن اعتراض می کند .

و اتفاقا به همین دلیل است که می گویم معیار های اسلامی ناعادلانه هستند . چون هر چه حق را فقط برای خودشان می خواهند ... و این انسانی نیست .

طاها;783659 نوشت:
پس نمیتوان حکم کلی صادر نمود که: چون آقای مسیحی اجازه تبلیغ اسلام در جامعه خود را به تو میدهد تو هم اجازه تبلیغ دین او در جامعه اسلامی را صادر کن.

اما می توان گفت آقای مسیحی از رفتار اسلامی جوامع اسلامی ، انسانی تر برخورد کرده است .

در ضمن این گفته شما معادل همانی می شود که ابتدا گفتم : صرفا چون با زور بر جائی غلبه پیدا کرده ایم ، اجازه حرف زدن را به دیگران نمی دهیم ، در ضمن در هر جائی ما حق تبلیغ باید داشته باشیم ...

و سوال انتهائی : فرض کنید تفکری رادیکال تر از اسلام در جائی وجود داشته باشد که اجازه ندهد اسلام و مسلمانان عقایدشان را بروز دهند . آیا اعتراض می کنید ؟! و اگر آری بر چه پایه و اساسی ؟!

Dahim Darni;783679 نوشت:
اولا : توحید در بین خود مسلمانان هیچ تعریف دقیقی ندارد . تکفیر های گسترده از صدر اسلام تا کنون شاهد محکمی است که توحید به هیچ عنوان نمی تواند اصلی برای نزدیکی انسان ها حتی خود مسلمانان باشد . اما قوانین انسانی به راحتی قابل فهم هستند . هر انسانی می تواند کلیات یک رابطه انسانی را درک کند . بارها تکرار کرده ام ، بازهم می گویم : کافیست هر انسانی خودش را جای شخصی قرار دهد که رفتاری با آن انجام داده . می تواند به انسانی بودن یا نبودن رفتارش پی ببرد .. به همین سادگی ...

فکر میکنم شما خودتون همنمیدونید چی میگید !!! شما جمله ای رو به عنوان اصل انسانیت مطرح میکنید که امامانمون وصیت کردن به فرزندانشون . ولی در عین حال همین امامان رو با همین تفکر میزنید . و این که توحید تعریفی در بین مسلمانان ندارد نظر شماست که دزدان و قاتلان رو با مسلمانان یکی میکنید و بعد برای همه حکم صادر میکنید . این عین بی عدالتی و پایمال کردن حقوق انسانهاست که شما استفاده کردید !
Dahim Darni;783679 نوشت:
الله شما هرگز خدای مسیحیت و یهود نیست ، توحیدی که اسلام می گوید شهادت به یگانگی الله و به دنبال آن اطاعت از پیامبر است . ( فاتبعونی ) . اکثریت انسان ها نمی خواهند به اطاعت از پیامبر شما در بیایند . اما قوانین انسانی تغییر ناپذیر هستند . البته رفتار هایی وجود دارند که کمتر متداول اند و برای آنها هم بر همین مبنا می توان تنظیماتی به کار برد .

شما اگه کمترین شناختی در مورد قوانین انسانی داشتید باید بدونید که اتفاقا قوانین انسانی هستند که تغییر پذیرند و در هر زمان قوانینی ، قوانین پیش از خودشون رو از رده خارج میکنند !! ولی قوانین الهی تغییر ناپذیرند .
Dahim Darni;783679 نوشت:
در دلیل دوم اشاره کردم که اطاعت از الله ، خواهی نخواهی به اطاعت از پیامبر اسلام منتهی می شود

کاملا اشتباه ! اتفاقا اطاعت از پیامبر خدا به اطاعت از خداوند منتهی میشه چون ما خواسته ی خداوند رو در فرمایشات پیامبر پیدا میکنیم !
Dahim Darni;783679 نوشت:
در مجموع نمی توان توحید را با اینهمه اشکال معیار مناسبی برای نزدیکی آدم ها دانست ، به خصوص که تاریخ نشان داده همین توحید یک دلیل برای جنگ میان مسلمانان با هم ، تا مسلمانان و بقیه بوده است .

شما با این علمی که از خودتون بروز دادین تعجب میکنم چطور میتونید در خواب اشکال تراشی بکنید و در بیداری حکم صادر کنید . در حالی که کمترین شناختی از مسائل دینی ندارید !
Dahim Darni;783679 نوشت:
اما زمانی که خودش به قدرت رسید گفت : فقط قول مرا بشنوید ...!!! بقیه باطل و پوچ اند ..
نمی شود هر تفکری که تصور یا توهم حق بودن داشت به خودش این اجازه را بدهد که همه را فیلتر کند ... قطعا بقیه نیز آنرا فیلتر می کنند .

با خیال بافی نمیشه چیزی رو اثبات کرد . اسلام هیچ دینی رو فیلتر نکرده که هیچ پیامبران دیگر ادیان رو هم به عنوان فرستاده ی خداوند قبول داشته .
Dahim Darni;783679 نوشت:
پیامبر شما زمانی که در مکه بود می گفت لکم دینکم ، زیرا قدرتی در دست نداشت . اما زمانی که قدرتمند شد تعهداتش را یک طرفه قطع کرد . زمانی که قدرتمند شد آیه استماع اقوال را با آیه قتال منسوخ ساخت ( تفسیر طبرسی ) و زمانی که قدرتمند شد دیگر به لکم دینکم اعتقادی نداشت .

باز هم خیال بافی . من شگفت زده شدم !!:Moteajeb!:
Dahim Darni;783679 نوشت:
اما زمانی که پیامبر شما در موارد متعدد انسان های گمراه ( از دید خودش ) را در ازای دریافت پول به حال خود رها می کند نباید ادعای وی را صادقانه دانست
همین این مورد اثبات میکنه که پیامبر به پیروان ادیان دیگه اجازه ی زیستن دادن و گفته های قبلی شما مبنی بر زوری بودن اسلام کاملا حرافی و خیالبافی بوده !
Dahim Darni;783679 نوشت:
تا حالا به این فکر کرده اید که چرا بازده 13 سال دعوت پیامبر تنها 120 نفر بود ، اما در عرض کمتر از 10 سال ( و در زمان رسیدن به قدرت ) به نزدیک 120000 نفر رسید ؟

واقعا براتون متاسفام . مگه پیامبر یکدفعه 120 هزار نفر شده . با 120 نفر چطور به قدرت رسیده؟!! مگه نه اینکه برای به قدرت رسیدن یک زمانی لازم داره تا افرادی رو جمع بکنی ؟؟ شما میگید با 120 نفر یکهو به قدرت رسید ، بعدش هم فرداش شد 120 هزار ؟؟ . واقعا خنده داره ! تازه از این گفته نتیجه گیری هم میکنید !!!!
Dahim Darni;783679 نوشت:
یک مسلمان تبلیغ دیگری را جرم می داند ، اما اگر چامعه ای تبلیغات وی را جرم دانست به آن اعتراض می کند .

جناب طاها میکن تبلیغ مخالف جرمه . شما برگشتی میگی تبلیغ دیگری رو مسلمونا جرم میدونن. شما واقعا یک شگفتی در مغالطه و تحریف سخنان دیگران هستید .
Dahim Darni;783679 نوشت:
در ضمن این گفته شما معادل همانی می شود که ابتدا گفتم : صرفا چون با زور بر جائی غلبه پیدا کرده ایم ، اجازه حرف زدن را به دیگران نمی دهیم ، در ضمن در هر جائی ما حق تبلیغ باید داشته باشیم ...
طبق نظرات شما مثلا آموزش ارتباط با ناموس شوهر دار مردم رو نباید جلوش رو گرفت . چون ناعدالتی میشه . شگفت انگیزه :Moteajeb!:
Dahim Darni;783679 نوشت:
فرض کنید تفکری رادیکال تر از اسلام در جائی وجود داشته باشد که اجازه ندهد اسلام و مسلمانان عقایدشان را بروز دهند . آیا اعتراض می کنید ؟! و اگر آری بر چه پایه و اساسی ؟!
اولا اسلام رادیکال نیست . دوما در حال حاضر سوال شما محلی از اعراب ندارد زیرا در اسلام پیرو ادیان دیگر بودن جرم نیست فقط دست زدن به نا هنجاری های اجتماعی جرمه . تبلیغ اسلام اگر با شکستن هنجار های اجتماعی کشوری همراه باشه ، اسلام هم این تبلیغ رو نمی پذیره ولی صرف مسلمان بودن اگر جرم تلقی بشه . یعنی بی عدالتی و تا پای جان دادن در جنگ هم میتونه ادامه داشته باشه .

Reza-D;783365 نوشت:
اسامی که برای شما نوشتم اسامی تعدادی از شهدای سوریه بود
شما هم اسامی چند نفر از کشته شدگان در راه دفاع از مظلوم را بنویسید لطفاً
البته از بین مدعیان حقوق بشر

اینها که برای دفاع از مظلوم در برابر ظالم رفتند ، جنگیدند ، شهید شدند و به بهشت رفتند ، آن هم بهشت برین!!! ، برادرهای هموطن شما بودند خانم

"مارینر"

اینها به بهشت برین رفتند تا روزی نرسد که یک داعشی به خواهر آنها کج نگاه کند
مثل همان هایی که در هشت سال جنگ رفتند
همان هایی که ریش داشتند و سربندشان یاحسین(ع) و یازهرا(س) بود
حسین(ع) و زهرایی(س) که حالا دیگر بعضی ها قبولشان ندارند و اگر نام آنها را به همراه داشته باشی به تو میگویند امل و عقب افتاده

کسانی که اسامی آنها را برای شما نوشتم ، در زمانی جنگیدند و شهید شدند ، که مدعیان حقوق بشر در سالن های با کلاس و با کت و شلوار دور هم جمع شده بودند تا به قول خودشان راه حلی برای مشکل سوریه پیدا کنند

سلام .
حیف که اساس تفکر من و شما فرق داره و تفکرات شما برای من موهومی هست و بلعکس .

من تفکراتم مانند شما نیست . من هیچ وقت مهر تاییدم رو رویه یه برچسب نمیزنم .

همین الان این همه کمک مالی و انسانی و ... داره به سوریه و فلسطین و عراق و ... میشه . ایا فکر کردین چرا ؟
تنها یک علت داره ... اونها برچسب مسلمانی رو دارن با خودشون یدک میکشن . اگر مثلا فرم عقیدشون به نوعی دیگر بود ایران حتی نگاهشون هم نمیکرد .

من وقت و انرژی و انسانیتم رو اینجوری خرج نمیکنم .
من اگر در این جامعه برای خودم کسی بودم ... این همه سرمایه کشور رو خرج برچب درست کردن نمیکردم .

میلیونها دلار خرج میکردم .. تا فیلمی بسازم تا مردم رو نسبت به همدیگه مهربانتر کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا برندی سالم ایجاد کنم و به مصرف کنندگانم یاد میدادم سالم باشند .
میلیونها دلار خرج میکردم و لگویی درست میکردم و از فیلمسازان تقاضا میکردم بر رویه فیلمهایی که صحنه های جنسی ناجور داره عنوان کنند که فیلم مذکور در آینده چه خطرهایی رو براشون به دنبال داره .
میلیونها دلار خرج میکردم تا درمان رو در درون دنیا رایگان کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا کنفرانسهایی رو در سراسر دنیا بزارم و حقایق رو بهشون نشون بدم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا مکانهای زیبا برای تفریح و سرگرمی ایجاد کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا تمدنها و فرهنگهایی مانند دیوار مهربانی رو جا بندازم .
میلیونها دلار خرج میکردم قوانینی رو تصویب میکردم که مردم متمدن تر میشدن .
میلیونها دلار خرج میکردم تا ریشه فساد و مواد مخدر رو از جهان بر میچیدم .

اینها برای من ارزش محسوب میشن و من حاضرم بابتش از همه چیزم بگذرم ... نه اینکه جونم رو بابت تقویت یک برچسب از دست بدم .

در مورد مدعیان حقوق بشر و کت و شلوارهاشون صحبت کردین ...

هیچ میدونستین زمانیکه همین کت و شلواری ها داشتن قانون منع برده داری رو به زور در دنیا تصویب میکردن جلویه عربستانی ها و عراقی ها و مراکشی ها سینه ستبر کردند . عربستانی که به خاطر دینش مخالف به تصویب رسیدن منع برده داری بود .

حقوق بشر رو شما با حقوق اسلامی اشتباه گرفتین ... برین یه سازمان بزنین با عنوان حقوق اسلامی ... توش برده داری کنین ... دست و پای کفار رو معکوس ببرین ... و از تمام مردم دنیا بخواین توش عضو بشن . کت و شلوار هم نپوشین ...

سلام بحث جذابی هستش حیف که تقریبا اسلام که از دل وجون مسلمونا به دست ما رسید و با شکنجه های بلال حبشی و اذیت و آزار مهاجرین و انصارپیوند خورد نتونست شیرینی حلاوت دیدار پیامبر ویارانش رو به دل ما برسونه

کافیه یه بار خونه ی خدا باشی

اون لحظه که مکه رو می بینی تمام وجودت شروع به لرزیدن می کنه و اولین نماز مسلمون بودنت رو با افتخارمی خونی:Mohabbat::Gol:

به مسلمون بودن خودم افتخارمی کنم چون دین کامل و حقیقی هست:ok::Gol:

مارینر;783803 نوشت:
حقوق بشر رو شما با حقوق اسلامی اشتباه گرفتین ...

سلام صبر وایمان به خدا همیشه پیام رو به گوش مخاطب می رسونه

از حقیقت دفاع کنید ولی با زبانی که مخاطب مجذوب بشه :ok::Gol:

مارینر;783803 نوشت:
همین الان این همه کمک مالی و انسانی و ... داره به سوریه و فلسطین و عراق و ... میشه . ایا فکر کردین چرا ؟
تنها یک علت داره ... اونها برچسب مسلمانی رو دارن با خودشون یدک میکشن . اگر مثلا فرم عقیدشون به نوعی دیگر بود ایران حتی نگاهشون هم نمیکرد .

اینجا رو شما اشتباه میکنید . علت کمک ما اینه که ما داریم میجنگیم همونطور که اسرائیل و آمریکا دارن در سوریه و عراق و فلسطین میجنگند . اگه کمک نکنیم و جنگ به اینجا کشیده بشه . باید خیلی بیشتر هزینه کنیم .
مارینر;783803 نوشت:
میلیونها دلار خرج میکردم .. تا فیلمی بسازم تا مردم رو نسبت به همدیگه مهربانتر کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا برندی سالم ایجاد کنم و به مصرف کنندگانم یاد میدادم سالم باشند .
میلیونها دلار خرج میکردم و لگویی درست میکردم و از فیلمسازان تقاضا میکردم بر رویه فیلمهایی که صحنه های جنسی ناجور داره عنوان کنند که فیلم مذکور در آینده چه خطرهایی رو براشون به دنبال داره .
میلیونها دلار خرج میکردم تا درمان رو در درون دنیا رایگان کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا کنفرانسهایی رو در سراسر دنیا بزارم و حقایق رو بهشون نشون بدم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا مکانهای زیبا برای تفریح و سرگرمی ایجاد کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا تمدنها و فرهنگهایی مانند دیوار مهربانی رو جا بندازم .
میلیونها دلار خرج میکردم قوانینی رو تصویب میکردم که مردم متمدن تر میشدن .
میلیونها دلار خرج میکردم تا ریشه فساد و مواد مخدر رو از جهان بر میچیدم .

ایده های شما کاملا درست و متین . ولی تصور کنید کسی بیاد و نزاره شما ایدتون رو پیاده کنید . آیا تسلیم میشید و ادامه نمیدید، یا سعی میکنید مزاحمت اون فرد رو دفع کنید و به کارهای خوبتون ادامه بدید ؟
مارینر;783803 نوشت:
حقوق بشر رو شما با حقوق اسلامی اشتباه گرفتین ... برین یه سازمان بزنین با عنوان حقوق اسلامی ... توش برده داری کنین ... دست و پای کفار رو معکوس ببرین ... و از تمام مردم دنیا بخواین توش عضو بشن . کت و شلوار هم نپوشین ...

فکر میکنم شما واقعا نمیدونید که تو اسلام برده داری نیست !!!!! یا اینکه میدونید و دارید حق رو ناحق میکنید . برده داری که وجود نداره در اسلام رو علم کردید و باهاش دارید با اسلام مبارزه می کنید . همین افرادی که شما میگید حقوق بشر اوردن خودشون هم برده داری رو آوردن ولی در یک زمانی جامعه بیدار شد و این گروه برای اینکه در قدرت بمونن خودشون قانون منع برده داری آوردن سر کار . و شما از همچین گروهی دفاع میکنید!!! من دیگه نمیدونم چی بگم ؟!

مارینر;783803 نوشت:
سلام
سلام
یک سؤال از شما پرسیدم که هنوز پاسخی ندادید. در پست شماره 28 در این لینک:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=54028&p=782965&viewfull=1#post782965
کاش به همین بی پروایی که سعی کردید خون شهدا را بی ارزش کنید ، پاسخ سؤال بنده را هم می فرمودید

مارینر;783803 نوشت:
تنها یک علت داره ... اونها برچسب مسلمانی رو دارن با خودشون یدک میکشن
اولاً کلاً موضوع بحث را عوض کردید
شما پرسیدید:
مارینر;783357 نوشت:
چرا در درون جنگ میان مسلمانان و داعشی ها شما شرکت نمیکنین؟
یعنی چه؟
یعنی ای مسلمان! اگر به اعتقادات خود پایبند هستی (از نظر مسلمانی) و خود را دوست دار انسان ها می دانی (از نظر انسانی) پس باید در جنگ با سوریه شرکت کنی

اما وقتی اسامی شهدا را برای شما نوشتم ، 180 درجه موضع خود را عوض کردید و گفتید:

مارینر;783803 نوشت:
من وقت و انرژی و انسانیتم رو اینجوری خرج نمیکنم

یعنی شما در جملهء اول مسلمانان را بخاطر نرفتن به جنگ در سوریه سرزنش می کنید ، و در جملهء دوم بخاطر رفتن به جنگ!!!
شما تکلیفتان با خودتان هم مشخص نیست

مارینر;783803 نوشت:
اگر مثلا فرم عقیدشون به نوعی دیگر بود ایران حتی نگاهشون هم نمیکرد
آمریکا و اروپا چه؟ مدعیان حقوق بشر که مثل ما مسلمان نیستند تا به ادعای شما بخاطر یک برچسب از یک کشور دفاع کنند
آنها چه کردند؟ برای سوریه ، عراق ، افغانستان و..... چه کردند؟
برای کودکان گرسنه در کشورهای فقیر چه کردند؟

مارینر;783803 نوشت:
میلیونها دلار خرج میکردم .. تا فیلمی بسازم تا مردم رو نسبت به همدیگه مهربانتر کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا برندی سالم ایجاد کنم و به مصرف کنندگانم یاد میدادم سالم باشند .
میلیونها دلار خرج میکردم و لگویی درست میکردم و از فیلمسازان تقاضا میکردم بر رویه فیلمهایی که صحنه های جنسی ناجور داره عنوان کنند که فیلم مذکور در آینده چه خطرهایی رو براشون به دنبال داره .
میلیونها دلار خرج میکردم تا درمان رو در درون دنیا رایگان کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا کنفرانسهایی رو در سراسر دنیا بزارم و حقایق رو بهشون نشون بدم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا مکانهای زیبا برای تفریح و سرگرمی ایجاد کنم .
میلیونها دلار خرج میکردم تا تمدنها و فرهنگهایی مانند دیوار مهربانی رو جا بندازم .
میلیونها دلار خرج میکردم قوانینی رو تصویب میکردم که مردم متمدن تر میشدن .
میلیونها دلار خرج میکردم تا ریشه فساد و مواد مخدر رو از جهان بر میچیدم
اینها هیچ ارتباطی به صحبت ما نداشت!
صحبت بر سر این است که انسان هایی در زیر ظلم و ستم قرار گرفته اند ، مدعیان حقوق بشر کجا هستند؟

مارینر;783803 نوشت:
اینها برای من ارزش محسوب میشن و من حاضرم بابتش از همه چیزم بگذرم ... نه اینکه جونم رو بابت تقویت یک برچسب از دست بدم
اتفاقاً شما از این برچسب ها استفاده می کنید تا بهانه ای داشته باشید که از جان خود محافظت کنید
دقیقاً حرف من هم همین بود. زمانی که شما مدعیان حقوق بشر دنبال ساختن لگو هستید ، مسلمانان جان خود را فدا می کنند
بدون شک انتظار دور از ذهنی است که آنهایی که سنگ حقوق بشر را به سینه می زنند ، در عمل ، پا را از ساختن لگو و فیلم و پلاکارت فراتر بگذارند

مارینر;783803 نوشت:
همین الان این همه کمک مالی و انسانی و ... داره به سوریه و فلسطین و عراق و ... میشه
میخواهید زیر آبی بروید اما فایده ای ندارد!
بخشی از صحبت من را انتخاب می کنید که بتوانید توجیهش کنید
اصلاً تمام نکات بالا پیش کش برای شما. هیچکدام را نمی خواهد پاسخ بدهید

فقط این را پاسخ بدهید:

Reza-D;783365 نوشت:
مثل همان هایی که در هشت سال جنگ رفتند
همان هایی که ریش داشتند و سربندشان یاحسین(ع) و یازهرا(س) بود
حسین(ع) و زهرایی(س) که حالا دیگر بعضی ها قبولشان ندارند و اگر نام آنها را به همراه داشته باشی به تو میگویند امل و عقب افتاده
در جنگ هشت ساله با عراق ، دیگر نه میتوانید از برچسب سخن بگوئید ، نه از سیاست ، نه از هیچ مطلب دیگر بجز دفاع از خاک و ناموس

پس دوباره می پرسم:
آن وقت که جوانان ریشوی مسلمان از خاک امثال شما دفاع می کردند ، مدعیان حقوق بشر کجا بودند؟
می خواهم نظر شما را به عنوان یک انسان (نه یک مسلمان) نسبت به شهدای ایران بدانم و آیا شما شهدا را هم با همان عناوینی که مسلمانان را خطاب می کنید ، خطاب خواهید کرد یا خیر؟


مارینر;783803 نوشت:
عربستانی که
از عربستان صحبت کردید
هیچ می دانید عربستان از متحدان آمریکاست؟ (عجب!!!)
عربستانی که به گفته شما با منع برده داری مخالف بود
عربستانی که برای زن کمترین ارزش را قائل می شود
عربستانی که حکومت آن سلطنتی است و بجز آل سعود هیچ کسی نمیتواند در آن به قدرت برسد
از متحدان آمریکاست؟!!!!!!

مارینر;783803 نوشت:
هیچ میدونستین زمانیکه همین کت و شلواری ها داشتن قانون منع برده داری رو به زور در دنیا تصویب میکردن
البته پوشیدن کت و شلوار عیب نیست
اما زمانی که ادعای انسان دوستی می کنی و مسلمانان را وحشی میخوانی ، اما کسی مثل سردار سلیمانیِ مسلمان در خط مقدم مبارزه با تروریسم باشد و تو کت و شلوار بپوشی ، آن وقت خیلی زشت خواهد بود

اما از قانون منع برده داری گفتید. بیائیم و با هم یک بررسی انجام بدهیم:
این تصویر مربوط به 29 دسامبر سال 1890 میلادی است. یعنی کمتر از 130 سال پیش!
قتل عام سرخپوستان توسط سربازان آمریکایی



اما برده داری نیز در سال 1960 رو به برچیده شدن رفت. یعنی 50 تا 60 سال پیش ، آمریکا و اروپا (بخصوص بریتانیا) سردمدار برده داری در جهان بودند
تصویر زیر یکی از بردگان سیاه پوست است که جای شلاق بر روی بدنش دیده میشود

مارینر;783357 نوشت:
چند تا مطلب ...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

در مطلب دومتان، شما زندگی معمولی یک انسان عادی مسلمان با باوری سطحی را تشریح کردید؛ یعنی مسلمانی که در بستر فرهنگی نه چندان بالنده ای رشد کرده بدون اینکه درباره حقانیت یا عدم حقانیت اسلام دنبال تعقل و اندیشه بالنده ای باشد (در حالیکه تاکید اسلام و قرآن بر تعقل و تفکر در دین است) و او تنها در انتظار امور خارق العاده و عجیب و غریب از خدا و اولیای الاهی است. چنین کسی طبعا به صرف اینکه میشنود فلان روحانی طی طریق کرده (بدون اینکه به زمینه های عقلانی و منطقی این حقیقت توجهی داشته باشد) گوشش زنگ میزند و وقتی میشنود فلانی که آدم خوبی بوده به صرف همین (بدون اینکه معیار عقلانی این ارتباط واقعی را کشف کند) نتیجه میگیرد خدا برای او فلان کار را کرد و چشمش برق میزند و وقتی میشنود عصا مار شد به صرف شنیدن این مطلب (بدون اینکه پایه های عقلانی و منطقی وقوع معجزات انکارناپذیر را بداند) به وجد می آید و...

طبعا از یک مسلمان در این سطح نمیتوان انتظاری بیش از این داشت. این قاعده نه اختصاصی به مسلمانان دارد و نه حتی به دین باوران. در هر فرهنگی و هر طیفی، این طبقه بندی وجود دارد؛ عده ای در سطح پایین هستند و عده ای در سطح بالاتر.

تعجب بنده این است که شما با ملاک قرار دادن باور و رفتار مسلمانی در سطح پایین و نقد به آن، سعی دارید اصل اسلام و نیز باور اسلامی در مراتب بالاتر را رد کنید!

اینکه عده ای از مسلمانان در سطح پایینی از فهم معارف اسلامی هستند آیا به معنای خدشه دار بودن اصل معارف اسلام است؟ و آیا به معنای غلط بودن باور همه مسلمانان است حتی آنها که باورشان را بر مبنای تعقل و اندیشه استوار کرده اند؟

از همین نکته روشن میشود شرکت یک معتقد به اسلام در مباحث دینی کاملا موجه است زیرا فهم معارف دینی دارای سلسله مراتب است و شرکت یک معتقد به اسلام در مباحث دینی میتواند به ارتقای فهم و درک او یاری رساند؛ ضمن اینکه میتواند با ارائه مطالبی که حاصل مطالعه و اندیشه خویش است زمینه ارتقای دیگران در باورشان را فراهم سازد.

در ذیل مطلب سومتان مقوله رفتن یا نرفتن به جنگ را مطرح کرده اید آن هم با بیانی نازیبا و به نوعی اتهام آمیز، که لازم است در این باره تجدید نظری کنید. اینکه فردی به جنگ برود یا نرود تابع شرایط متعددی است که بخشی از آن به تشخیص خود فرد بستگی دارد و بخشی از آن مربوط به تشخیص صاحبان امر است که برای شیعه مسلمان، مهمترین صاحبان امر، خدا و رسول و امام معصوم و در نهایت، ولی فقیه است و برای یک سکولار، رئیس جمهور و وزیر و فرمانده.

این مسئله به مقوله جنگ علیه ظالم منحصر نیست و درباره هر کار اخلاقی دیگر و حتی غیر آن چنین است.

اتهام نازیبای دیگری که مطرح کرده اید و لازم است تجدید نظر کنید، این است: «شما فقط از دین مستیش رو میخواین ... مست باشین و نبینین ...»؛ توجه داشته باشید که همین اتهام را میتوان به خود شما نسبت داد (شما فقط از بی دینی....). همانطور که میدانید و میدانیم اتهام و ادعا مؤونه چندانی ندارد!

ضمن اینکه بیان شما شایسته یک مباحثه علمی نیست.

در پناه حق

مارینر;783385 نوشت:
برخی مانند من ممکن هست حتی یک دین بشری هم براشون زیاد باشه

با عرض سلام به شما دوست گرامی

دین اصطلاحی است ناظر به یک نظام اعتقای و رفتاری با جهان بینی و ایدئولوژی تعریف شده.

آنچه شما به عنوان دین بشری معرفی کرده اید ( سر ساعت مسواک بزن . روزی یه دونه سیب بخور تا مریضی ناجور نگیری . روزی 1 ساعت مطالعه آزاد داشته باش . ورزش کن و..) مصداق «رفتارهای مفید» است که این بخودی خود دین نیست (نه دین بشری و نه دین غیربشری) اما میتواند جزو توصیه های دین (اعم از دین بشری و غیربشری) قرار گیرد.

طبق این نکته، وقتی میخواهید شخص عاقل را معرفی کنید بجای آنکه بگویید « باید یک دین بشری داشته باشه » با توجه به تعریفتان از دین بشری، طبعا باید بگویید « رفتارهای مفید » داشته باشد.

اینجاست که سوال میکنیم: معیار رفتار مفید از غیرمفید چیست؟

ادیان بشری (آنچه اصطلاحا دین بشری نامیده میشود مثل هندو، بودا، بهائیت، ماتریالیسم و...)، ملاکهایی را معرفی میکنند و ادیان آسمانی (از قبیل مسیحیت و اسلام) نیز ملاکهایی را.

در این بین ممکن است با ملاکهایی مواجه شویم که احتمالا هم در ادیان بشری توصیه شده و هم در ادیان آسمانی مثلا نظافت.

اما آیا مسائل موثر در سعادت انسان به مسواک زدن و ورزش کردن و امثال این امور منحصر میشود یا مسائل جدی تری هم در بین است؟

شاید همین امر باعث شده است که شما بگویید: «شخص عاقل باید یک دین بشری داشته باشه ... براش خوب و بد رو تعریف کنه ... بهش مسیر رو نشون بده ... بهش یاد بده چجوری گول نخوره و...» یعنی مسائل جدیتری هم وجود دارد که شما انتظار دارید آنها را از آنچه شما نامش را دین بشری گذاشته اید دریافت کنید.

با شما موافقیم که باید به دنبال دینی بود که سوالهای جدی را پاسخ بدهد اما چرا شما گام اول را دین بشری قرار داده اید و بعد گفته اید « نیم نگاهی هم به ادیان غیر بشری داشته باشه»؟ چرا عکس آنرا نگفته اید؟

این مطلب نشان میدهد شما پیشفرضی را در ذهن دارید و آن اینکه انسان حقیقتی صرفا دنیایی است و از عقلش هم باید در راستای همین حقیقت دنیایی و بالندگی دنیوی بهره ببرد؛ ولی یک مسلمان این پیشفرض را باور ندارد و معتقد است نه انسان حقیقتی صرفا دنیایی است و نه عقل محصور به تشخیص صلاح دنیوی است و بس؟

آن پیشفرض شما باعث میشود از بررسی پایه ها و اصول اعتقاد دینی (که زیر بناست) صرف نظر کنید و چشم به دستورات فرعی بگمارید (که رو بناست) و وقتی با دستوری همچون برده داری (البته در شکل اسلامی آن) مواجه میشوید یا امثال آن، نه تنها از پذیرفتن امتناع کنید بلکه در بررسی و مطالعه درباره زیربناهای اصلی احکام دینی و نیز حکمتهای احتمالی آن با نگاهی حق مدار، دوری جویید و به صرف شنیدن این احکام ندا سر دهید: « من نمیکنم؛ سعادتتون هم ماله خودتون ».

کسی که اصول و بنیادهای اعتقاد دینی خود را بر پایه های محکم عقلانی استوار نکرده باشد به اندک نسیم مخالفی از جا کنده میشود یا خوشبینانه ترین حالتش اینست که، کم اعتقاد میشود.

باید به این دوستان گفت:

ملاک حقانیت یک دین این نیست که:

مسیری را نشان دهد و دربی را باز کند که فرد در همه حال (چه کوتاهی از خودش باشد یا نباشد) به منافع اختصاصی دنیوی خود (خواه نفع عمومی جامعه نیز در آن باشد یا نباشد و خواه در این نفع دنیوی، منافع دنیوی بعدی او و نسل او لحاظ شده باشد یا لحاظ نشده باشد) برسد (چه این نفع دنیوی در تنافی با نفع اخروی او باشد یا نباشد).

انتظار وقتی انتظاری عاقلانه است که بر مبنای واقعیات باشد (خواه این انتظار از دین باشد یا از غیر دین؛ و خواه از دین آسمانی باشد یا دین بشری). نکته مهم اینست که «واقعیتی» که دین در مجموعه معارف خود مد نظر قرار میدهد محدود و محصور به فرد و دنیای فرد نیست. دین گستره رشد انسان را به وسعت دنیا و آخرت میداند و با شعاعی که هم شامل حال فرد میشود و هم جامعه.

از اینروست که قرآن مکرر از مقابله با کفار و مشرکین سخن میگوید و ادعیه به تقبیح ظلم و ظالم پرداخته اند زیرا آنها هم مخل سعادت دنیوی و اخروی خود هستند و هم دیگران.

اما برای کسی که زندگی را محصور به این دنیا میداند و منافع شخصی برایش در اولویت قرار دارد طبعا خود را در غاری گرفتار کرده است و روزنه ای برای تابش نور دین به داخل آن برای خود باقی نگذاشته پس چگونه انتظار میکشد نور دین به او برسد!

آنقدر این فرد در تاریکی و تنهایی خود بسر برده که واقعیتی به نام آرایه های ادبی و تکنیکهای سخنوری را نیز از یاد برده است و از اینرو ناسخ و منسوخ و دیگر قواعد و تکنیکهای بکار رفته در قرآن را تناقض قلمداد میکند و «تبیین معارف دینی» را به «توجیه منفعت طلبانه» فرو میکاهد.

در پناه حق

مارینر;783507 نوشت:
مسایل و مشگلات دو گونه هستند ...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

این عبارت شما « در بسیاری از موارد و شاید در تمامی موارد علم و فرهنگ و تمدن جوابی بسیار بهتر برای مسایل طبیعی و مادی داده اند و تقریبا در تمامی جاها علم و تمدن گوی را از دین و مذهب ربوده است » صرف ادعاست و مادام که اثبات نشود نمیتواند پایه و اساس اشکال بعدی شما قرار گیرد.

ضمنا نقش برهانهای عقلی در اثبات حقانیت معارف دینی را دست کم نگیرید.

اگر معیار تشخیص حق از باطل صرف مشاهده و تجربه حسی باشد نه تنها حقانیت معارف ماورایی دین بلکه اصل وجود خدا قابل تردید است؛ اما همانطور که در مباحث معرفت شناسی مفصلا بحث شده است ابزار معرفتی قدرتمندی در اختیار انسان است به نام عقل، که قادر به تحلیل و تشکیل برهان است و برهان عقلی محصور به استنتاجهای حسی نیست.

بنابراین پایه و اساس اعتقاد یک مسلمان به مسائل غیرمادی (و بطور شاخص دو اصل اساسی توحید و نبوت) برهان عقلی است.

در پناه حق

مارینر;783573 نوشت:
سلام جناب طاها ... بابته پیامهاتون تشکر میکنم ...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

مثالی که زده اید قابل برداشتهای مختلف است و من ترجیح میدهم برداشت مودبانه آنرا (درباره قانونگذاران اسلام) مد نظر قرار دهم.

به هر حال این مثال قادر نیست برده داری به شیوه اسلامی را به چالش بکشد.

درست است که « برخی از مسائل با کنار هم گذاشتن و بازخورد آرا و نگاه جمعی داشتن توضیح و تفسیر پیدا میکنه » اما بستگی دارد که این جمع چه کسانی و با چه نگاهی باشند و این نگاه بر پایه چه اصول فکری سوار است؟ و آنگاه است که میتوان از صحت و سقم تفسیر و توضیح بدست آمده مطمئن بود.

در هر صورت، به نظرم شایسته است موضوع برده داری به شیوه اسلامی را طی یک تاپیک مستقل بررسی کنید تا روشن شود: برده داری اسلامی نمیگوید هر کاری با برده انجام دهید مجاز است!

ضمنا مراقب باشیم که کلی گویی ها ما را از مسیر درست بحث علمی خارج نکند زیرا:

نه هر کسی در هر شرایطی، استحقاق شنیدن حرف راست را دارد

و نه هر کسی در هر شرایطی، استحقاق مصون ماندن از ضرر و آسیب را.

در پناه حق

Dahim Darni;783598 نوشت:
طبیعتا می توان از افکار دیگران استفاده کرد ، اما استفاده کردن با تقلید کور کورانه تفاوت دارد .

با عرض سلام به شما دوست گرامی

چند نکته کوتاه:

1. چرا تبعیت از اسلام را تقلید کورکورانه دانسته اید؟ اسلام خود منادی این است که باورتان را بر مبنای تعقل و اندیشه قرار دهید و از اینرو بر مسلمانان الزامی است که اصول اعتقادی خود را بر پایه استدلال عقلی و عقلایی قرار دهند.

وقتی شخصی اصول اعتقادی اش بر مبنایی عقلی و عقلایی بود میتواند درباره جزئیات رفتاری خود از همان مبنا بهره گیرد و این دیگر تقلید کور نیست درست بسان مثال مراجعه به پزشک.

2. تقلید کورکورانه وقتی معنا دارد که شخص قادر به کشف و دیدن چیزی باشد اما به صرف تقلید بسنده کند؛ این در حالیست که از دید یک مسلمان شعاع آگاهی خدا به مسائل مختلف بشری و جهانی و فراجهانی نامحدود است و هرگز یک انسان نمیتواند چنین شعاع از نگاه را داشته باشد. پس معقول است در مواردی که عقل انسان از ارائه برهانهای متقن در آنجا ناتوان است به خدا اعتماد کند.

3. اسلام کسی را مجبور نمیکند اما ملزم میکند؛ الزام نیز به خودی خود امر نادرستی نیست و بسته به مواردش میتواند خوب یا بد باشد. پس اینکه الزامهای دینی را از سنخ الزامهای بد دانسته اید نیازمند اثبات است.

4. « نفی مطلق چیزی به نام ماوراءالطبیعه » و « ارائه شواهدی از متون دینی » هیچ کدام نمیتواند کلیت این سخن را اثبات کند که : هر دینی (بلا استثنا) مجموعه ای از افکار فرد آورنده آن است و لا غیر. مگر اینکه: اولا اثبات قطعی شود که چیزی جز طبیعت مادی وجود ندارد (که تا به الان صرف ادعا بوده است بدون اینکه برهانی استوار ارائه شده باشد و برای ما جالب است استدلال شما را هم بشنویم) و ثانیا اثبات قطعی شده باشد که هیچگاه مقوله ای به نام دین الهی نخواهد آمد (که این نیز مبتنی بر همان فرض اول است و به همان اندازه، سست)

ضمنا برای ما جالب است شواهدی که مدعی هستید در متون دینی ( مشخصا قرآن و حدیث ) وجود دارد که نشان دهنده وجود اطلاعاتی در حد و سطح زمانه خود آن افراد بوده است، را نیز از شما بشنویم.

5. عبارت شما « من اساسا با چیزی به نام وحدت به معنای یکی شدن نظرات مخالف هستم » حاکی است معنایی از وحدت را در نظر دارید که متفاوت با وحدتی است که اسلام منادی آنست. اسلام نمیگوید همه یک دیدگاه و سلیقه داشته باشید بلکه دیدگاه ها و سلیقه های مختلف خود را در مدار یگانه ای سازماندهی کنید. این مطلب در میان سکولارها و ماتریالیستها هم پذیرفته است و تفاوتی که اسلام با آنها دارد این است که مدار در اسلام، توحید است.

6. تفرقه مسلمانان خواست اسلام نیست و از دیدگاه اسلام یک آسیب است. بنابراین معقول نیست آنرا دستمایه قرار دهیم و بگوییم پس شعار «تحت لوای دین یگانه آمدن» باطل است. این مثل آن میماند که مردم به توصیه های بهداشتی عمل نکنند و ما نتیجه بگیریم که دیگر نباید درباره آن توصیه نمود!

7. میپرسید: « اگر برای عاقلی ثابت شد که اسلام دین مناسبی نیست و با عقایدش ضدیت دارد ، آیا می تواند با کافر خواندن مسلمانان ، آنها را نابود کند » و ما پاسخ میدهیم: آری! اگر در ارائه مبنا و شیوه انجام، مسیر معقول و عادلانه را طی کند. (که به اعتقاد مسلمان اسلام همین مسیر عاقلانه و عادلانه را طی کرده است)

9. میگویید: « انسان ها اموری شخصی و اجتماعی دارند ، طبیعتا رفتار های اجتماعی انسان ها نباید تداخل به وجود بیاورد ، اما اگر حتی تداخل به وجود آمد راهش حذف نیست ... » آیا حتی اگر رفتارهای ناهنجار آن فرد مایه حذف و نابودی انسان یا جامعه انسانی شود!؟

در پناه حق

موضوع قفل شده است