من در تحصیلات، امور زندگی، و...دچار مشکل شده ام !
تبهای اولیه
اگرکسی بپرسد که من در تحصیلاتم، امور زندگی ام، امور روزمره ام ، حتی گاها در نوع برخورد با دوستانم ، دچار مشکل شده ام، چه باید بکنم؟
یکی از بهترین پاسخ ها:
آشنایی با مهارت برنامه ریزی است.
سعی داریم در این مورد مطالبی را به صورت مفید و کاربردی ارائه دهیم.
نخستین قدم :
باید باور داشته باشیم که برنامه ریزی به منزله پلی است برای رسیدن به اهداف.
در حقیقت برنامه ریزی پیش بینی خرد مندانه و تنظیم هدف مند فعالیتها، خواسته ها، نیازمندیها درمدت زمان ( شبانه روز، هفته، ماه و سال) بر اساس اولویتهای متناسب با توان اجراکننده برای رسیدن به آرمانها، اهداف مورد نظر و اجرای ماموریت های مورد انتظار است.
با برنامه ریزی خوب می توان به آرزوها رسید.
مراحل برنامه ریزی:
مرحله نخست ارزیابی
1.باید فهرست کارها را نخست به طور کامل بنویسید.
این موارد هم در برنامه مشخص شود:
مقدار خواب و استراحت،تفریح، مطالعه، کار، کلاسها؛ قرار ها و...
در حقیقت برنامه ها عادی و ضروری و موردی باید نوشته شود.
2. نیازها و برنامه های ضروری را باید در اولویت اول قرار بدهید.
برخی از کارها خیلی ضروری هستند و باید در اولین فرصت آنها را انجام داد، در حقیقت اولویت اول باید همان کار باشد. و هر گونه تاخیر بعدا مشکل ساز خواهد شد.
3. سنجش و تعیین وضعیت حاضر روحی، جسمی، و درسی و کاری
باید وضعیت حاضر را بررسی کرد، به طوری که متوجه شود که در چه شرایطی هست، و چه کار باید بکند، تا به وضعیت مطلوب برسد.البته توجه به تجربیات گذشته هم می تواند در کیفیت برنامه ها اثر بگذارد.
با سلام
نوع برخورد با دوستانم ، دچار مشکل شده ام، چه باید بکنم؟
عـقـاید و نـظرات مختلف و گاه متناقضی در رابطه با مفهوم "رفـتـار خوب و پسندیـده" وجــود دارد کـه انـسان را گـیـج و سـردرگم مـی کند. انسانـها از هـمان دوران کـودکی با این مفهوم دچار مشکل بوده اند. بچه ها نمی دانند که نمره انضباطشان در مدرسه به خاطر کدام رفتار یا عمل زشت یا ناپسندشان پایین آمده است. اعتقاد کلی بر این است که بچه ها باید جلوی چشم بزرگترها باشند اما صدایی از آن در نیاید. با این عقیده، از "خوب بودن"، مفهوم غیر فعال بودن و ساکن بودن تلقی می شود.
اما، برای واضح شدن این مفهوم مبهم و گنگ، راه هایی وجود دارد.
در همه ی زمانها و مکانها، انسانها برای خود ارزش ها و اعتقادات خاصی داشته اند که به آنها احترام می گذاشتند. این ارزش ها، فضیلت نامیده می شد که به انسانهای خردمند، انسانهای پاک و مقدس، قدیسان و خدایان اطلاق می شد. این همان چیزی بود که اختلاف بین انسانهای وحشی و بی فرهنگ با انسانهای تربیت شده و تحصیلکرده، و اختلاف بین جامعه ی منظم و جامعه ی پر هرج و مرج را مشخص میکرد.
البته نیازی به انجام تحقیقات بسیار نیست که بفهمیم مفهوم واژه ی "خوب" چیست. می توان در رابطه با این موضوع از خرد خویش نیز کمک بگیریم.
هر انسانی می تواند به این مفهوم دست یابد.
اگر هر کس فکر کند که دوست دارد دیگران با او چگونه برخورد کنند، فضیلت انسانی را کشف خواهد نمود. فقط کافی است ببینید که می خواهید رفتار دیگران با شما چگونه باشد.
احتمالاً قبل از هر چیز دوست خواهید داشت که رفتار دیگران با شما منصفانه باشد. دوست ندارید مردم در مورد شما دروغ بگویند یا بیرحمانه محکومتان کنند. درست است؟
دوست دارید دوستان و همراهانتان به شما وفادار باشند. دوست ندارید به شما خیانت کنند.
دوست دارید مردم در ارتباطات و معاملاتشان با شما منصف باشند.
دوست دارید با شما صادق باشند و گولتان نزنند و فریبتان ندهند.
دوست دارید با شما مهربانانه و به دور از هرگونه خشونت رفتار کنند.
دوست دارید حقوق و احساسات شما را نیز در نظر گیرند و آنها را زیر پا ننهند.
در زمان ناراحتی، دوست دارید با دلسوزی و شفقت با شما رفتار کنند.
دوست دارید در مواقع خشم، به جای عصبانیت و داد و فریاد، در برخورد با شما خشمشان را کنترل کنند.
اگر عیب و نقصی دارید، یا اشتباهی از شما سر می زند، دوست دارید دیگران به جای انتقاد، با مدارا و شکیبایی با شما رفتار کنند.
به جای انتقاد یا تنبیه شما، دوست دارید بخشندگی کنند. درست است؟
دوست دارید مردم با شما مهربان و خیراندیشانه برخورد کنند، نه بدجنسانه و از سر بدخواهی.
دوست دارید دیگران به شما و تواناییهایتان اعتماد داشته باشند و به شما شک نکنند.
دوست دارید به شما احترام بگذارند نه اینکه خوارتان کنند و به شما توهین کنند.
دوست دارید مؤدبانه و باوقار با شما رفتار کنند.
دوست دارید همه مردم تحسین و تمجیدتان کنند.
دوست دارید دوستانه و با صمیمیت با شما برخورد کنند.
دوست دارید بعضی از آنها عاشقتان شوند.
و بیش از همه، دوست دارید آنها به این کارها فقط تظاهر نکنند، دوست دارید این کارها را از ته دل و از روی انسانیت انجام دهند. اگر کمی فکر کنید، می بینید کسی که اطرافیانش با او اینچنین برخورد می کنند، زندگی بسیار خوشایند و مطبوع خواهد داشت. و مطمئناً چنین شخصی به هیچ وجه روح عناد و کینه را در برابر کسانی که با او اینگونه رفتار می کنند، در خود پرورش نخواهد داد. پدیده ی جالبی در روابط انسانی هست به این صورت که وقتی یک نفر سر دیگری داد می زند، فرد دوم انگیزه ای برای برگرداندن این فریاد دارد. یعنی فرد همانطور که با دیگران رفتار می کند، مورد برخورد قرار می گیرد. اگر با دیگران با خشونت و بدجنسی رفتار کند، با او همانطور رفتار می شود و اگر با دیگران با مهربانی و دوستی برخورد کند، با او همانطور برخورد می شود
3. خود شناسی
هر کسی باید طبق تجربیات گذشته، توانایی ها و میزان علاقه خود، شرایط خود را تعیین و برای رسیدن به اهداف خود حرکت کند.
خصوصا برای برنامه های علمی باید میزان حوصله و علاقه و شرایط روحی با موضوع مورد مطالعه هماهنگ و همسو باشد، مثلا: برخی صبح اول وقت ذهنشان خیلی فعال است و می توانند مطالعات سنگین را به راحتی انجام دهند، و برخی آخر شب و ... این خصوصیت ها باید کشف شود و در وضعیت ارزیابی اولویه می تواند خیلی مهم می باشد.
3. خود شناسی
هر کسی باید طبق تجربیات گذشته، توانایی ها و میزان علاقه خود، شرایط خود را تعیین و برای رسیدن به اهداف خود حرکت کند.
خصوصا برای برنامه های علمی باید میزان حوصله و علاقه و شرایط روحی با موضوع مورد مطالعه هماهنگ و همسو باشد، مثلا: برخی صبح اول وقت ذهنشان خیلی فعال است و می توانند مطالعات سنگین را به راحتی انجام دهند، و برخی آخر شب و ... این خصوصیت ها باید کشف شود و در وضعیت ارزیابی اولویه می تواند خیلی مهم می باشد.
در مرحله ارزیابی خودشناسی توجه به این نکات می تواند مهم باشد:
1. آگاهی از استعداد و توان
فردی که در زمینه خاص استعداد چندانی ندارد، نباید بیشتر از خود انتظار داشته باشد.
2. علاقه و احساس نیاز
اگر در هر زمینه و فعالیتی، انسان علاقه و احساس نیازی از خود نشان بدهد، دیگر احساس خستگی نخواهد کرد، و می تواند بهترین شرایط پیشرفت را برای خود مهیا کند.
عمده کسانی که خصوصا در برنامه های تحصیلی خودشان نا کام می مانند، به خاطر این است که این علاقه و نشاط اولیه خودشان را از دست می دهند و همین موضوع برای آنها مشکل ساز می شود.
3. آگاهی از عیوب فردی و محیطی
وقتی بفهیم که خیلی اهل رفیق بازی هستیم، اگر بدانیم که قدرت نه گفتن به افکار یا افراد مزاحم را نداریم ، بدانیم که در جای شلوغ تمرکز حواس نداریم و... دراین صورت می توان به راحتی با موانع برخورد کرد، لذا به موفقیت خوبی در اجرای برنامه ها رسید .
4. کشف حوصله
در برخی از زمانها حوصله مطالعه برای یک عده سخت و برای برخی آسان و سهل است.
یعنی زمانها، مکانها، با چه کیفیتی و با چه روشی باشد، شاید برای افراد تا حدودی متفاوت باشد و باید این روحیه شناسایی شود.
مثلا: برخی مطالعه را از ساعت 6 صبح لذت می برند و برخی برعکس دوست دارند آخر شب مطالعه کنند و...
5. توجه به تجربیات گذشته
تجربیات گذشته می تواند بهترین راهنما برای شناسایی ما باشد.
می توان نقاط قوت و ضعف را شناسایی و برای تقویت آن اقدام کرد.
مرحله دوم:
مرحله اولویت بندی فعالیتها
جدولی را طراحی کنید و در آن فعالیتها و اولویتهای خودتان را بنویسید، و به طور منظم نسبت به انجام کارهای خودتان اقدام بکنید. از اقدام به کارهای غیر ضروری و وقت گیر جدا پرهیز کنید و الا دچار مشکل خواهید شد، و می تواند ایجاد یک دغدغه اضافی هم برای شما ایجاد کند و تمرکز حواس را زائل کند.
به نام خدا
باسلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
من هم یک سوال داشتم، اینکه وقتی قصد برنامه ریزی داریم، باید در برنامه ی روزانه مشخص کنیم که مثلا هر کاری را دقیقا در چه ساعتی انجام دهیم؟
این روش را من چندین بار انجام داده ام ولی با شکست مواجه شده، چون برخی از روزها اتفاق خارج از برنامه رخ می دهد یا فعالیتهای اعضای خانواده در برنامه ی من اثر می گذارد ...
و در نهایت برنامه از روال خود خارج می شود. لطفا راهنمایی نمایید.
با عرض پوزش از اینکه در بین بحثتان سوال را مطرح کردم.
به نام خدا
باسلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
من هم یک سوال داشتم، اینکه وقتی قصد برنامه ریزی داریم، باید در برنامه ی روزانه مشخص کنیم که مثلا هر کاری را دقیقا در چه ساعتی انجام دهیم؟
این روش را من چندین بار انجام داده ام ولی با شکست مواجه شده، چون برخی از روزها اتفاق خارج از برنامه رخ می دهد یا فعالیتهای اعضای خانواده در برنامه ی من اثر می گذارد ...
و در نهایت برنامه از روال خود خارج می شود. لطفا راهنمایی نمایید.
با عرض پوزش از اینکه در بین بحثتان سوال را مطرح کردم.
با سلام بزرگوار
در تنظیم برنامه ها بهتر است همه جانبه در نظر بگیریم، ضمنا طوری برنامه ریزی بکنید که در هر روز 1 الی2 ساعت وقت ویژه برای حوادث یا پیشامدهای غیر منتظره در نظر بگیرید ، تا در آن زمان جبران کنید.( و اگر مساله ای هم بوجد نیامد، درس های دیگری را که عقب مانده اید مرور کنیدع یا مطالعه ازاد داشته باشید)
در مورد نوشتن:
به خاطر این است که بتوانید تسلط بر زمان داشته باشید.
اگر شکست هم اتفاق بیافتد باز باید دوباره اسیب شناسی کنید و نواقص را رفع کنید تا پیشرفت کنید.