جمع بندی چرا براهین اثبات وجود خدا براحتی با شکست مواجه میشن؟

تب‌های اولیه

472 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام مجدد

بازی زندگی;772652 نوشت:
خود جهان میتونه در قانون علیت جای نگیره اما اجزاش شاید در قانون علیت علتی برای خودشون داشته باشند اما با دیدگاه کل نگری ما نمیتونیم علتی رو برای وجود جهان در نظر بگیریم و چون طبق نظریه نسبیت فضا و زمان با هم در لحظه بیگ بنگ خلق شدن پس قانون علیت مربوط به قبل از خلق جهان و برای علت اولیه میتونه بی معنی باشه.

به نظر میرسه اشکال راسل و سرایت حکم جزء به کل ربطی به بحث ما نداشته باشه، زیرا بحث ما سر اولین موجود بود نه عالم کنونی و پیچیده که یک کل را تشکیل میده. بنده عرض کردم شما هرچقدر هم که به عقب برید و به ماده ساده اولیه برسید باز هم این سوال باقی است که این ماده رو کی خلق کرد؟ و از کجا آمد؟
ثانیا برهان علیت یک برهان عقلی است و خصوصیت برهان عقلی اینه که مقید به زمان و مکان نیست. چه عالم ماده باشه و چه نباشه، اگه معلولی بوجود بیاد عقل میپرسه علتش چی بود؟ البته منظور عقل انسان نیست که بگید خود انسان مادی است!

بازی زندگی;772652 نوشت:
اگه خدا با تدریج خلق میکنه پس چطور ما هیچ اثری از نیروی خدا در طبیعت مشاهده نمیکنیم و همش توسط خود طبیعت ساخته میشه ؟

شما انتظار دارید که خدا یه کارگاه روی زمین داشته باشه و چیزهایی خلق کنه ما هم ببینیم و ایمان بیاریم؟!
از آنجایی که رابطه علل با علت اصلی، رابطه طولی است، هر کاری که علت های دست پایین انجام دهند، به نحوی مرتبط با علت اصلی و علت الععل خواهد بود. مانند فتح کشوری توسط سربازان که به فرمانده اونها نسبت داده میشه.(البته این نسبت در خدا متفاوت و بسیار قوی تر است)

بازی زندگی;772652 نوشت:
قانون پایستگی انرژی و نظریه مهبانگ گفته های من رو تایید میکنند.

پایستگی انرژی و مهبانگ هیچ ربطی با وجوب وجود ندارد!
چرا که ممکنه ماده از ازل باشه اما مستقل نباشه، به عبارتی ازلی بودن مساوی با مستقل بودن نیست. مانند تصویری که در آینه بوجود میاد، تصویر از زمانی که آینه ساخته میشود در او وجود دارد، اما آیا تصویر مستقل است؟ با شکستن آینه تصویر هم از بین میرود. پس با همراهی تصویر و آینه نمیتوان نتیجه گرفت که تصویر مستقل است. به عبارتی ممکنات وجوب بالغیر دارند و واجب الوجود، وجوب بالذات دارد.

بازی زندگی;772652 نوشت:
خب همین افعال خداوند که زمانمند هستند نشات گرفته از فکر و اندیشه و تصمیم و اراده خداوند هستند دیگه ؟!

مگه خدا مثل ماست که بشینه فکر کنه بعد یک تصمیم بگیره؟!! تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا...
برخی صفات الهی صفات ذاتی اند، چه مخلوقی باشد و چه نباشد این اوصاف ثبوت دارند، مانند صفت حیات و علم.
برخی دیگر از اوصاف، فعلی و اضافی اند، با توجه به مخلوقات تحقق پیدا میکنند، مانند رازقیت. این دسته در ظرف تحقق مخلوق فعلیت پیدا میکنند. این اوصاف چون خارج از ذات الهی اند، تغییر و تبدیل و زمانمند بودنشان ضرری به ثبات ذات نمیزند.

مادی گرایانی که می خوان خداوند رو حذف کنن لطفا جواب بدن:
1- چرا این همه موجوداتی که بوجود اومدن فقط انسان می تونه فکر کنه و پیشرفت داشته باشه ؟ طبیعت چطور تونسته این کار رو انجام بده؟
2- ایا اگر خداوند رو از چرخه ی افرینش حذف کنید جوابی هست که بشه برپایه ی اون به چگونگی بوجود آمدن جهان پاسخ بدید ؟
3- شفا یافتن بیماران لاعلاج در اماکن مقدس دینی رو چطور با علم مادی و طبیعت توجیه می کنید؟ آیا طبیعت اراده ی انتخاب داره و میتونه برخلاف قوانین خودش عمل کنه ؟
هدف از پرسیدن این سوالات اینه که بدونم کسانی که خدا رو حذف میکنن چه پشتوانه ای پشت حرفشون هست ؟

با عرض سلام

M A H D I;772951 نوشت:
مادی گرایانی که می خوان خداوند رو حذف کنن لطفا جواب بدن:
1- چرا این همه موجوداتی که بوجود اومدن فقط انسان می تونه فکر کنه و پیشرفت داشته باشه ؟ طبیعت چطور تونسته این کار رو انجام بده؟

البته من قصد حذف خداوند رو ندارم اما میخواستم سوال شما را هم جواب بدهم:
شما با چه قطعیتی میفرمایید فقط انسان میتواند فکر کند و پیشرفت داشته باشد؟ آیا از تمام سیارات و کهکشان های دیگر خبر دارید که موجودی هوشمند تر از انسان وجود ندارد؟ اگر جواب بله است، با چه استدلالی این جواب را میدهید و اگر جواب نه است، با چه استدلالی انسان را تنها موجود متفکر می نامید؟ آیا غیر از این است که ما فقط محیط محدودی از پیرامون خود را آنهم با دید بشری خود می بینیم؟ جای دوری نرویم. در همین کره خاکی اگر از دیدی غیر انسانی بتوانیم به داستان پیشرفت ها نگاه کنیم، شاید یک موریانه اصلا انسان را و پیشرفت های او را نبیند و درک نکند و اگر از دید او به جهان نگاه کنیم احتمالا او خود را پیشرفته ترین موجود جهان خواهد دانست. او اصلا نمیداند انسان کیست و دستاورد های او چیست؟ نسبت موریانه به ما ممکن است مانند نسبت ما به دیگرانی که آنها را با حواس خود درک نکرده ایم باشد. آیا میتوان این موضوع را انکار کرد؟
M A H D I;772951 نوشت:
شفا یافتن بیماران لاعلاج در اماکن مقدس دینی رو چطور با علم مادی و طبیعت توجیه می کنید؟

(توضیح: من خودم تجربه شفا گرفتن یکی از نزدیکانم را در مسجد جمکران دارم. ایشان یک شبه از یک بیماری لاعلاج نجات پیدا کرد و سالها سالم زندگی کرد، هرچند بعد از چندین سال به علت همان بیماری فوت کرد. بنا بر این منکر این گونه اتفافات نیستم.)
انواعی از شفا گرفتن های ناگهانی به کرات از سوی مبلغین ادیان دیگر، خصوصا مسیحیت هم دیده شده. اگر صرف شفا یافتن را دلیلی بر حقانیت آن دین بدانیم، باید به گفته های کشیشی که معتقد به تثلیث هم میباشد و همین باور را با هر شفا دادنی بین پیروان خود القا میکند نیز ایمان بیاوریم. روش های خارق العاده علاج بیماران بین برخی افراد اساسا بی دین هم دیده شده. آنها را چگونه توجیه کنیم؟

با تشکر

چالشگر;772983 نوشت:
شما با چه قطعیتی میفرمایید فقط انسان میتواند فکر کند و پیشرفت داشته باشد؟ آیا از تمام سیارات و کهکشان های دیگر خبر دارید که موجودی هوشمند تر از انسان وجود ندارد؟ اگر جواب بله است، با چه استدلالی این جواب را میدهید و اگر جواب نه است، با چه استدلالی انسان را تنها موجود متفکر می نامید؟ آیا غیر از این است که ما فقط محیط محدودی از پیرامون خود را آنهم با دید بشری خود می بینیم؟ جای دوری نرویم. در همین کره خاکی اگر از دیدی غیر انسانی بتوانیم به داستان پیشرفت ها نگاه کنیم، شاید یک موریانه اصلا انسان را و پیشرفت های او را نبیند و درک نکند و اگر از دید او به جهان نگاه کنیم احتمالا او خود را پیشرفته ترین موجود جهان خواهد دانست. او اصلا نمیداند انسان کیست و دستاورد های او چیست؟ نسبت موریانه به ما ممکن است مانند نسبت ما به دیگرانی که آنها را با حواس خود درک نکرده ایم باشد. آیا میتوان این موضوع را انکار کرد؟

سوال بنده طبیعت روی کره ی زمین بود همین محیط پیرامون خودمون . سوال من دقیقا این بود که موریانه ی میلیونها سال قبل با موریانه ی الان چه پیشرفتی داشته؟ . همه ی موجودات رو بزارید کنار هم و انسان رو هم همینطور . ببینید انسان چطور از غارنشینی به کاخ نشینی روی آورد ولی مثلا خرس هنوز تو غاره و ... و طبیعت با چه استدلالی و اصولی برای انسان استثنا قاعل شده . چرا فقط انسان میتونه محیط اطرافش رو تغییر بده ولی برعکس محیط بقیه ی موجودات رو تغییر میده ؟
کدوم یک از موجودات کره ی زمین قادرند برای پیشبرد کارهاشون ابزار بسازند ؟ چرا فقط انسان ؟ شما از دید انسان نگاه کنید .

چالشگر;772983 نوشت:
توضیح: من خودم تجربه شفا گرفتن یکی از نزدیکانم را در مسجد جمکران دارم. ایشان یک شبه از یک بیماری لاعلاج نجات پیدا کرد و سالها سالم زندگی کرد، هرچند بعد از چندین سال به علت همان بیماری فوت کرد. بنا بر این منکر این گونه اتفافات نیستم.)
انواعی از شفا گرفتن های ناگهانی به کرات از سوی مبلغین ادیان دیگر، خصوصا مسیحیت هم دیده شده. اگر صرف شفا یافتن را دلیلی بر حقانیت آن دین بدانیم، باید به گفته های کشیشی که معتقد به تثلیث هم میباشد و همین باور را با هر شفا دادنی بین پیروان خود القا میکند نیز ایمان بیاوریم. روش های خارق العاده علاج بیماران بین برخی افراد اساسا بی دین هم دیده شده. آنها را چگونه توجیه کنیم؟

مثل اینکه سوال من رو متوجه نشدید . من نگفتم دینی رو اثبات کنیم یا نکنیم . همون بی دینی که شما گفتید بیماری لاعلاجش شفا پیدا کره چه جوابی برای این مسئله داره . شفا پیدا کردن از بیماری لاعلاج چه دلیل و مبنای علمی داره که کشفش کنیم و همون کار رو انجام بدیم تا بیماری لاعلاجمون خوب بشه؟ بدون اینکه حقانیت دینی رو اثبات کنید جواب بدید . از منظر کسی که همه چیز رو میخواد با ماده و طبیعت پاسخ بده . این طبیعت چطور بیماران لاعلاج رو شفا میده ؟

M A H D I;773059 نوشت:
شما از دید انسان نگاه کنید .

با عرض سلام.
بله اگر فقط مقایسه ای بین انسان و محیط ملموس پیرامونش داشته باشیم، از بسیاری جهات انسان کاملتر از سایر موجودات است و شما درست میفرمایید.

M A H D I;773059 نوشت:
شفا پیدا کردن از بیماری لاعلاج چه دلیل و مبنای علمی داره که کشفش کنیم و همون کار رو انجام بدیم تا بیماری لاعلاجمون خوب بشه؟ بدون اینکه حقانیت دینی رو اثبات کنید جواب بدید . از منظر کسی که همه چیز رو میخواد با ماده و طبیعت پاسخ بده . این طبیعت چطور بیماران لاعلاج رو شفا میده ؟

من قبلا عرض کردم که خودم تجربه ای از این نوع در اقوام نزدیک داشته ام. اما همانطور که اشاره فرمودید اگر از دید دینی به موضوع نگاه نکنیم مطالب دیگری هم وجود دارد که انکار ناپذیرند. از جمله:
- مرز بین قابل علاج و لا علاج را دانش ما تعیین میکند. بسیاری از بیماری های لاعلاج گذشته که درمانشان نوعی اعجاز می نمود امروزه قابل درمان شده اند.
- هر چیز نامرئی الزاما ماوراء الطبیعه نیست. اگر کسی حتی چند دهه پیش یک دستگاه سنگ شکن اولتراسونیک پرتابل را باخود حمل میکرد و بیماران را شفا میداد احتمالا مردم او را نماینده خدا میدانستند.
- هر چیزی که ما نمیدانیم هم ماوراء الطبیعه نیست. خیلی ساده شاید ما در این زمان احاطه ای به آن نداشته باشیم.
- زمانی ما میتوانیم نسبت به موضوعی اظهار نظز قطعی بکنیم که در حد علوم رایج روز نسبت به آن موضوع احاطه و اشراف داشته باشیم.
- خلاصه کلام اینکه: چیزی که مجهول است را میتوانیم بگوییم (نمیدانیم) ولی بعلت اینکه هزاران احتمال در رابطه با آن وجود دارد نمیتوانیم یکی از احتمالات را به صورت قطعی به آن نسبت بدهیم. مگر اینکه واقعا مجهول نباشد. اگر هم مجهول نباشد باید قابل تعریف باشد، حدود آن مشخص باشد ووووو نه مانند موضوع مورد نظر ما که سر از کلیسای کشیشان معتقد به تثلیث و دکان خدا ناباوران هم در بیاورد.
با تشکر

چالشگر;773305 نوشت:
- مرز بین قابل علاج و لا علاج را دانش ما تعیین میکند. بسیاری از بیماری های لاعلاج گذشته که درمانشان نوعی اعجاز می نمود امروزه قابل درمان شده اند.

اینو کاملا قبول دارم ولی میدونید که تو شفا پیدا کردنی که مد نظر بنده هست و شما هم شاهدش بودید ، درمانی درکار نیست که بگیم چندین سال بعد دانشمندان پی میبرند که اگه مثلا یک سفر بری به جایی و نیم ساعت توش حرف بزنی سرطانت درمان میشه .

چالشگر;773305 نوشت:
- هر چیزی که ما نمیدانیم هم ماوراء الطبیعه نیست. خیلی ساده شاید ما در این زمان احاطه ای به آن نداشته باشیم.
اینم نصفه قبول دارم . ماوراءالطبیعه ممکنه باشه و ممکنه نباشه .

چالشگر;773305 نوشت:
- زمانی ما میتوانیم نسبت به موضوعی اظهار نظز قطعی بکنیم که در حد علوم رایج روز نسبت به آن موضوع احاطه و اشراف داشته باشیم.

اینم قبول دارم . در مورد موضوع شفا یافتن این رو در نظر داشته باشیم که علم امروز میگه سفر برای مریض خطرنامه . برای شفا پیدا کردن حتما دارو لازمه . مریضی که ما از درمان اون اطلاعی نداریم که دارو تجویز کنیم برای بهبودش ، حتما از پیشرفت بیماری خواهد مرد! فردیکه که رفته و شفا یافته لااقل کارش با علم امروز تضاد داره ولی نتیجه گرفته.

چالشگر;773305 نوشت:
خلاصه کلام اینکه: چیزی که مجهول است را میتوانیم بگوییم (نمیدانیم) ولی بعلت اینکه هزاران احتمال در رابطه با آن وجود دارد نمیتوانیم یکی از احتمالات را به صورت قطعی به آن نسبت بدهیم. مگر اینکه واقعا مجهول نباشد.
بحث دقیقا روی این نکته هست . دو فرد سرطانی به مکانی یکسان میرن . هر دو از نظر علم امروز خواهند مرد . بعد از برگشتن از اون محل یکی از اونها درست میشه و دیگری میمیره .
حالا گروهی این اتفاق رو میگن خداوند به واسطه ی تقدس اون مکان شفاش داده . ( این یک جواب )
گروهی دیگه میگن خداوند که وجود نداره . پس حتما یک عامل طبیعی بوده ؟ ( خوب هر دو این افراد تو یک جا رفته بودن . مگه میشه اتش رو که روشن میکنی یکبار گرما بده یک بار سرما . طبیعتی که مادی گرایان اینهمه از نظمش و قدرتش دفاع میکنن که چندین میلیون ستاره و سیاره رو بدون کوچکترین مشکلی اداره میکنه این بی نظمی چیه ؟
- خداباوران به واسطه ی اعتقادی که دارن جوابی رو میدن در رابطه با حوادثی که رخ میده
- مادی گرایان اگه بخوان به این حوادث پاسخ بدن باید نظم طبیعت رو کناربزنن و دنبال یک نیروی مادی دیگه بگردن یا اینکه برای طبیعت استثناهایی قائل بشن که این یکم خطر ناک میشه !
من واقعا میخوام بدونم مثلا اگه بخوام مادی گرا بشم یک عالم مادیگرا به من جواب درستی از اون چیزی که رخ داده از قوانین طبیعت میده یا نه !
* یه چیزی الان یادم افتاد . طبیعت برای اینکه جانوری بیش از حد رشد نکنه و طبیعت رو با خطر روبرو نکنه ، یک ضدش رو هم گذاشته . حالا ما اگه قبول کنیم طبیعت با انسان پارتی بازی کرده و این همه قابلیت گذاشته توش ،چرا برای دفاع از خودش موجودی رو با قابلیت های هم ردیف انسان نگذاشته تا انسان طبیعت رو نابود نکنه ؟
بعد از اینهمه وقایعی که با کار عادی طبیعت تداخل داره ! آیا واقعا باور وجود خداوند سخت تره یا عدم وجود خداوند ؟
حالا ما یک جواب داریم برای این وقایع . آیا این جواب رو باید با مجهولات رد کنیم یا با معلومات ؟ ( «ما دلیل مادیش رو در آینده میفهمیم » رو هم میگیم خوب وقتی فهمیدید بیاید و دلایل خداباوران رو رد کنید!)
ممنون . البته من بیشتر میخواستم کسانی که خداوند رو از کار دنیا حذف کردن بیان و پاسخ بدن .

ما تو سایت کارشناس مادیگرا نداریم که برای به سوالات حقوق بگیره. دوست گرامی، شما برای حریف طلبیدن زنگ در اشتباهی رو زدین.

[=Microsoft Sans Serif]

عامل;771718 نوشت:
سلام
همین شبه علم! یکی از موثر ترین عوامل پیشرفت بشر از گذشته تا امروز بوده!!!
تو گذشته شاید؛ اما امروزه چندان کاری از پیش نمیبره.
نقل قول:

ضمنا شعر پای استدلالیون... بر مبنای قیاس منطقی شکل اول بیان شده، که با سلاح فلاسفه به نقد فلسفه و منطق پرداخته!!!
تذکر: تفکر در کنه ذات الهی گمراه کننده است، در حالی که فلسفه در مورد اثبات خدا و اوصاف اون بحث میکنه نه تفکر در کنه ذات... از طرفی این یک نگاه عوامانه است، نه یک نقد علمی!
ما که هرچی بگیم، یه توجیهی واسش دارید؛ پس بیخیالش میشیم.
نقل قول:
در مورد شفا یافتن حتی اگر شما یکبارش رو قبول کنید(هر چند هزاران مورد اتفاق افتاده و آستان قدس رضوی بسیاری از این موارد رو با اسناد و مدارک پزشکی ضبط و ثبت کرده است) باید برایش توجیه داشته باشید و این توجیه با علوم پزشکی و طبیعی سازگار و قابل توجیه نیست! چرا که بسیاری از شفا یافتگان فلج مادر زاد یا سرطانی لاعلاج بوده اند... که علم پزشکی اونها رو قابل درمان نمیدانسته.
کسی که ادعای شفا داره باید اثباتش کنه برادر!
میگید امام رضا شفا میده، ما صدتا بیمار رو میاریم، ده تاشون رو درمان کنه. قبول؟
اینکه به صورت تصادفی که ملوم نیس چه چیزی باعث شده طرف خوب بشه رو، حتی تو بیمارستان ها هم میبینیم.

یادمه که رهبر مسلمین جهان و ولی فقیه و نایب امام زمان در ایران، وقتی پروستاتش مشکل پیدا کرد، به جای رفتن به مشهد و دخیل بستن، یک راس رفت بیمارستان! اگر انقد با شفا یافتن باور دارید، چرا خودتون میرید بیمارستان؟

نقل قول:
از آنجایی که تعداد شفا یافتگان زیاده و قابل انکار نیست، شخص ماده گرا هم باید این مساله رو توجیه کنه و با پذیرش این مکتب پاسخی برای این مساله نخواهد داشت...
ماده گرا با مدرک و اثبات سر و کار داره. میفرمایید تعداد اثباتش زیاده، مام صدتا بیمار توسط یه تیم پزشکی و دانشمند میبریم مشهد و انتظار داریم دست کم ده تاشون خوب بشن.
اما پاسخ چیه؟
طرف باید پاک باشه، خمس داده باشه و ...

که این بهانه ها، دررفتار آدمهای کینه ورز دیده میشه: «بگو غلط کردم تا کارت رو راه بندازم».

نقل قول:
در پایان منظور بنده به هیچ وجه این نیست که هر چیزی رو نفهمیدیم پس دینی است!!!
منظورم فقط این بود که مسائلی در زندگی و عالم اتفاق میافته که مادی نیست و یا توجیه مادی نداره و این انسان رو به پذیرش ماوراء سوق میده. هر چند اثبات عالم غیب دلایل عقلانی هم دارد.
هرچه زمان میگذره، دایره ماورایی دین کوچیکتر میشه. یه زمان بیماری رو یه چیز ماورایی میدونستن (اگرچه هستن که بازم بدونن)
یا خورشید گرفتگی رو ناشی از خشم خدا میدونستن
زلزله هم همچنین
و ...
ولی امروزه بیشتر مردم میدونن که این ها یه چیز کاملا طبیعی و مادیه و ربطی به ماورا نداره.

پس با توجه به این پیشینه تاریخی، اگر بخوایم خیلی محتاطانه بگیم: چیزی که توجیه مادی نداره، در نقطه سر به سر میمونه؛ ینی نه اینوری نه اونوری.

[=Microsoft Sans Serif]درود

M A H D I;772951 نوشت:
مادی گرایانی که می خوان خداوند رو حذف کنن لطفا جواب بدن:
1- چرا این همه موجوداتی که بوجود اومدن فقط انسان می تونه فکر کنه و پیشرفت داشته باشه ؟ طبیعت چطور تونسته این کار رو انجام بده؟
مثه این میمونه که یه ماشین تو جاده بیاد بزنه به ماشین شما و شما بگید: چرا تو این همه ماشین، زدی بمن؟

تصــــــادف

اما اگر جاده های دیگری رو نگا کنید، میبینید که اونجا هم تصادف بوده. شماهم اگر همه کیهان رو در نظر بگیرید چنین چیزی نخواهید گفت. پس دلیلی نداره که پژوهشتون رو تنها به زمین محدود کنید. داره؟
اگرچه تنها انسان پیشرفت نکرده و جانوران بسته به شرایطشون، پیشرفت هایی کردن.

نقل قول:
ایا اگر خداوند رو از چرخه ی افرینش حذف کنید جوابی هست که بشه برپایه ی اون به چگونگی بوجود آمدن جهان پاسخ بدید ؟
آره.
همونطوری که خدای خودساخته به وجود اومده.
نقل قول:
شفا یافتن بیماران لاعلاج در اماکن مقدس دینی رو چطور با علم مادی و طبیعت توجیه می کنید؟ آیا طبیعت اراده ی انتخاب داره و میتونه برخلاف قوانین خودش عمل کنه ؟
ابتدا این موضوع رو اثبات کنید.
نقل قول:
هدف از پرسیدن این سوالات اینه که بدونم کسانی که خدا رو حذف میکنن چه پشتوانه ای پشت حرفشون هست ؟
هدف هرکس به خودش مربوطه و نیازی نیس هدفمون رو دیگران بدونن.

آبـرنـگـ;773336 نوشت:
مثه این میمونه که یه ماشین تو جاده بیاد بزنه به ماشین شما و شما بگید: چرا تو این همه ماشین، زدی بمن؟

تصــــــادف

اما اگر جاده های دیگری رو نگا کنید، میبینید که اونجا هم تصادف بوده. شماهم اگر همه کیهان رو در نظر بگیرید چنین چیزی نخواهید گفت. پس دلیلی نداره که پژوهشتون رو تنها به زمین محدود کنید. داره؟
اگرچه تنها انسان پیشرفت نکرده و جانوران بسته به شرایطشون، پیشرفت هایی کردن.


با این نظریه اگه از شما بپرسند ، ممکنه فردا زمین داخل خورشید سقوط کنه قائدتا باید بگید آره . چون قائل به تصادف هستید . و در دنیای شما هر چیزی تصادفا امکان پزیره . ممکنه تصادفا با روشن کردن آتیش همه جا تاریک بشه به جای روشن شدن .

آبـرنـگـ;773336 نوشت:
آره.
همونطوری که خدای خودساخته به وجود اومده.

خدای خودساخته در ذهن متبلور میشه . من پرسیدم این جهان چطور بوجود اومده ؟

آبـرنـگـ;773336 نوشت:
ابتدا این موضوع رو اثبات کنید.

خوشبختانه این موضوع نیاز به اثبات نداره و مدارک کامل اثباتش رو میتونید پیگیری کنید .

آبـرنـگـ;773336 نوشت:
هدف هرکس به خودش مربوطه و نیازی نیس هدفمون رو دیگران بدونن.

!!!؟؟؟:Moteajeb!:

آورورا;773325 نوشت:
ما تو سایت کارشناس مادیگرا نداریم که برای به سوالات حقوق بگیره. دوست گرامی، شما برای حریف طلبیدن زنگ در اشتباهی رو زدین.

درسته . ولی کسی که اسمش رو گذاشته مادیگرا نباید یه چیزی از مکتبش بلد باشه ؟ پس چطور شده مادیگرا وقتی چیزی ازش نمیدونه ؟؟؟!!!!

سلام عليكم

تصادف كلي گوئي است و نه دليل . پاسخي است در برابر هر سوالي كه از طرف اهل علم و عقل در برابر مدعا مطالبه ميشود .
و يك تسلسل ذهني كه براي بسياري , كه مانع شده كه كمتر كسي متوجه نظم موجود در اين تصادفات ادعا شده را در نظر بگيرد .

در پاسخ به اين سوال عموما تنازع بقا را مطرح ميكنند ولي بديهي است كه تنازع بقا در مورد جمادات قابل تصور نيست .

از طرفي كلمه تصادف تنها يك تعبير يك وجهي است . مثلا كسي را ميخواهيد ملاقات كنيد و ميدانيد در فلان ساعت در فلان جاست ميرويد و را در آنجا ميبينيد . در نظر شما اين برنامه ريزي هوشمند است ولي براي نفر دوم اگر به جزئيات نخواهد توجه كند اين تصادف است.

[="Microsoft Sans Serif"]

M A H D I;773406 نوشت:
با این نظریه اگه از شما بپرسند ، ممکنه فردا زمین داخل خورشید سقوط کنه قائدتا باید بگید آره . چون قائل به تصادف هستید . و در دنیای شما هر چیزی تصادفا امکان پزیره . ممکنه تصادفا با روشن کردن آتیش همه جا تاریک بشه به جای روشن شدن .
شما که باور دارید آتیش گلستان شده؛ کوه شتر بیرون میده، عصا اژدها شده دیگه چرا؟

بهم خوردن کیهان ممکنه رخ بده و کسی نمیتونه قطعی ردش بکنه.

نقل قول:
خدای خودساخته در ذهن متبلور میشه . من پرسیدم این جهان چطور بوجود اومده ؟
دقت بفرمایید: گفته شد این جهان همونطوری ساخته شده که خدای خود ساخته (بدون خالق) آفریده شده.
شما باور دارید که جهانی به این بزرگی و زیبایی، نمیشه بدون آفریننده باشه؛ اما باور دارید که خدایی به مراتب پیچیده تر از این جهان بدون آفریننده س.
نقل قول:
خوشبختانه این موضوع نیاز به اثبات نداره و مدارک کامل اثباتش رو میتونید پیگیری کنید .
به سخنانی که با کارشناس گفت و گو شد توجه فرمایید.
*****

درود
فاتح;773464 نوشت:
سلام عليكم
تصادف كلي گوئي است و نه دليل . پاسخي است در برابر هر سوالي كه از طرف اهل علم و عقل در برابر مدعا مطالبه ميشود .
و يك تسلسل ذهني كه براي بسياري , كه مانع شده كه كمتر كسي متوجه نظم موجود در اين تصادفات ادعا شده را در نظر بگيرد .
در پاسخ به اين سوال عموما تنازع بقا را مطرح ميكنند ولي بديهي است كه تنازع بقا در مورد جمادات قابل تصور نيست .
از طرفي كلمه تصادف تنها يك تعبير يك وجهي است . مثلا كسي را ميخواهيد ملاقات كنيد و ميدانيد در فلان ساعت در فلان جاست ميرويد و را در آنجا ميبينيد . در نظر شما اين برنامه ريزي هوشمند است ولي براي نفر دوم اگر به جزئيات نخواهد توجه كند اين تصادف است.
بله اثبات تصادفی بودن جهان، تقریبا همانند اثبات آفرینش جهان توسط خداس. پاسخ قطعی و قانع کننده ای -به نظر من- هیچکدوم ندارن.

با عرض سلام

M A H D I;773307 نوشت:
اینو کاملا قبول دارم ولی میدونید که تو شفا پیدا کردنی که مد نظر بنده هست و شما هم شاهدش بودید ، درمانی درکار نیست که بگیم چندین سال بعد دانشمندان پی میبرند که اگه مثلا یک سفر بری به جایی و نیم ساعت توش حرف بزنی سرطانت درمان میشه .

بله کاملا درسته. درمانی را ما نمی بینیم. به همین دلیل نمیتوانیم آنرا مثلا به موثر بودن فلان دارو یا تبحر فلان پزشک نسبت بدهیم. حال سوال اینجاست: به چه میتوانیم نسبت بدهیم؟ آیا احتمالات متعددی در این باره میتواند وجود داشته باشد یا نه؟ اپر بگوییم (بله)، آنگاه دیگر نسبت دادن به یکی از این احتمالات سخت میشود. اگر بگوییم (نه)، معنایش این است که دانش کافی نسبت به جهان اطراف در خصوص این مسئله را دارا هستیم. پس باید بتوانیم به سادگی این تجربه خود را به دفعات تکرار کنیم یا حداقل بتوانیم شرایط این رخداد را تعریف کنیم. تا در مواقعی که نیاز به آن داریم از آن استفاده کنیم.

بگذارید یک مثال از قوانین رایج و حتی اسلامی بزنم. شاید بتوانیم آنرا به این موضوع هم تعمیم بدهیم:
فرض کنید در جمعی هستید و یک نفر از شما اسلحه دارد. ناگاه برق قطع میشود صدای گلوله ای شنیده میشود، برق دوباره وصل میشود و می بینید یک نفر تیر خورده و مرده است. کار به بازپرسی و محاکم قضایی و.... کشیده میشود. آیا قاضی میگوید چون آن فرد اسلحه داشته پس قاتل است؟ آیا او دنبال دلایل و شواهد لازم و کافی برای پیدا کردن مجرم نمیرود؟ آیا بازپرس از همه تحقیقات نمیکند؟ چرا... او باید تحقیق کند و تا موقعی که برای او محرز نشده فرد مسلح اقدام به قتل کرده او را متهم نمیکند. در این مثال این فرد مسلح تا پایان تحقیقات فقط یک مظنون است و چه بسا تحقیقات به نتیجه نرسد و حتی این ظن از او برداشته شود.
با این ذهنیت برگردیم به داستان خودمان، در حالی که:
1- هنوز به خود جهان مادی شناخت کامل نداریم،
2- آمده ایم جهانی غیر مادی بنام ماوراءالطبیعه تعریف کرده ایم
3- و این جهان ماوراءالطبیعه را محدود به مقدسات دینی خودمان کرده ایم و
4- و هر چه در جهان مادی رخ میدهد و نمیتوانیم آنرا تحلیل کنیم به این جهان ماوراءالطبیعه نسبت میدهیم.

نکته اینجاست که این مکانیزم ناشناخته، اتفاقی نیست و کار خودش را می کند، در اماکن مقدس اسلامی (یا شاید اگر شیعی بگوییم بهتر باشد)، در کلیسا ها، توسط افراد بی دین، به شیوه های مختلف از عالم خواب تا بیداری و.... پس شاید بهتر باشد بجای بستن باب تحقیق و تفکر در این باره و راحت کردن خیالمان با این جمله که مثلا امام رضا(ع) شفا داد، به خودمان اجازه دهیم در این مورد فکر بکنیم. شاید نسل ما نتواند پاسخی برای این سوال پیدا کند، اما وقتی نسل های بعدی به پاسخ مناسب رسیدند از اینکه ما باب تفکر در این مورد را باز کردیم از ما به نیکی یاد خواهند کرد.

چالشگر;773481 نوشت:
بگذارید یک مثال از قوانین رایج و حتی اسلامی بزنم. شاید بتوانیم آنرا به این موضوع هم تعمیم بدهیم:
فرض کنید در جمعی هستید و یک نفر از شما اسلحه دارد. ناگاه برق قطع میشود صدای گلوله ای شنیده میشود، برق دوباره وصل میشود و می بینید یک نفر تیر خورده و مرده است. کار به بازپرسی و محاکم قضایی و.... کشیده میشود. آیا قاضی میگوید چون آن فرد اسلحه داشته پس قاتل است؟ آیا او دنبال دلایل و شواهد لازم و کافی برای پیدا کردن مجرم نمیرود؟ آیا بازپرس از همه تحقیقات نمیکند؟ چرا... او باید تحقیق کند و تا موقعی که برای او محرز نشده فرد مسلح اقدام به قتل کرده او را متهم نمیکند. در این مپال این فرد مسلح تا پایان تحقیقات فقط یک مظنون است و چه بسا تحقیقات به نتیجه نرسد و حتی این ظن از او برداشته شود.

اجازه بدید مثال رو اینجوری بزنیم فردی در اثر گلوله در اتاقی در بسته وسط بیابون که 5 نفر در اون حضور دارند مرده . نکته اینجاست که هیچ کدوم از افراد تفنگ نداشتن . نتیجه گیری :
1- فردی داخل اتاق که هنوز مشخص نیست یک جوری گلوله رو شلیک کرده . شاید با افزایش علم بتونیم روشش رو کشف کنیم .
2- فردی بیرون از اتاق گلوله رو شلیک کرده . در حالی که اثبات وجود فردی خارج از اتاق عملا غیر ممکنه به دلیل فرار متهم .
کدومش قابل باورتره ؟

چالشگر;773481 نوشت:
نکته اینجاست که این مکانیزم ناشناخته، اتفاقی نیست و کار خودش را می کند، در اماکن مقدس اسلامی (یا شاید اگر شیعی بگوییم بهتر باشد)، در کلیسا ها، توسط افراد بی دین، به شیوه های مختلف از عالم خواب تا بیداری و.... پس شاید بهتر باشد بجای بستن باب تحقیق و تفکر در این باره و راحت کردن خیالمان با این جمله که مثلا امام رضا(ع) شفا داد، به خودمان اجازه دهیم در این مورد فکر بکنیم. شاید نسل ما نتواند پاسخی برای این سوال پیدا کند، اما وقتی نسل های بعدی به پاسخ مناسب رسیدند از اینکه ما باب تفکر در این مورد را باز کردیم از ما به نیکی یاد خواهند کرد.

قطعا تحقیق و مطالعه رو هر دینی قبول داره . مثلا با یک قرص همه ی بیماری ها خوب بشه . ولی قرص لازمه دیگه ! نمیتونم منظورم رو چطور برسونم! یه دلیل ملموس که بشه گذاشتش تو یه فرمول و با تغییرش نتایج رو تحلیل کرد . ولی تو شفا پیدا کردن همچین چیزی نیستش که حتی راه تحقیق رو برامون باز کنه . حالا تو هر دینی که باشه فرق نداره . من نباید اینو بگم . باید دید پزشکان متغییری رو تو شفا پیدا کردن کشف کردن یا اونها هم مثل ما فقط نظاره گر هستند ؟!

آبـرنـگـ;773470 نوشت:
بله اثبات تصادفی بودن جهان، تقریبا همانند اثبات آفرینش جهان توسط خداس. پاسخ قطعی و قانع کننده ای -به نظر من- هیچکدوم ندارن.

سلام عليكم

دو نظر يكي تصادف يكي هوشمندي هركدام برداشتي است كه دو طيف ممكن است از يك مطلب داشته باشند . اين طبيعي است و از ديد روانشناسي برداشت دو نفر از يك مطلب واحد ميتواند كاملا متفاوت باشد ولي اين مساله به همين شكل رها نشده و همچنانكه سوال وجود دارد پاسخ ها نيز قطع نگرديده .

در مورد هوشمند بودن هم براهيني از طرف خداباوران اقامه شده كه در فلسفه اسلامي و فلسفه الهيات اديان عموما به آنها پرداخته شده . دوستان هم بنوعي در اين تاپيك به اين موضوعات و سوالات اشاره داشتند

مثلا

آبـرنـگـ;773470 نوشت:

شما باور دارید که جهانی به این بزرگی و زیبایی، نمیشه بدون آفریننده باشه؛ اما باور دارید که خدایی به مراتب پیچیده تر از این جهان بدون آفریننده س.

پذيرش علت العلل يا همان آفريننده اي كه علت اول وقوع معلول ها (يا بقولي تصادفات) اينطور ايجاب ميكند كه آن علت اصلي و اولي , خود معلول ديگري نباشد يعني از نظر ماهيت چنين تفاوتي بين علت اولي با تمام معلول ها وجود داشته باشد كه علت اولي قائم به خود است .

اين پاسخ كه يك بخش از نظريه وجودي سنت آنسلم است تنها وجود علتي را اثبات ميكند كه بلحاظ ماهيتي نقص مهمي كه در معلول ها وجود دارد را ندارد . يعني براي ايجاد يك تغئير نياز به عامل محركي خارج از خود ندارد .

آنسلم ميگويد ما به اين علت العلل ميگوئيم خدا.

ولي مشكل اسن است كه شخص عادت بر اين داشته كه افراد را با قياس به نفس بشناسد حال با وجودي برخورد كرده كه هرچند وجودش را به اشارات و استدلال عقلي موجه بداند ولي همچنان مشكل قياس به نفس را در خود دارد.

آبـرنـگـ;773470 نوشت:
شما که باور دارید آتیش گلستان شده؛ کوه شتر بیرون میده، عصا اژدها شده دیگه چرا؟

من به هیچ کدوم باور ندارم . این هم جواب نشد ! اگه از جمله ی شما کسی فهمید جهان چطور بوجود اومده لطفا اعلام کنه .

آبـرنـگـ;773470 نوشت:
بهم خوردن کیهان ممکنه رخ بده و کسی نمیتونه قطعی ردش بکنه.

اگه قرار باشه به خیالاتمون قدرت امکان بدیم و از طرف مقابل ردش رو بخوایم که نشد بحث علمی ؟؟!!! شاید فردا شما خواب دیدی که دماوند فردا قراره بره زیر زمین . الان باید بیایم رد کنیم که دماوند قرار نیست بره زیر زمین ؟؟!!!

آبـرنـگـ;773470 نوشت:
شما باور دارید که جهانی به این بزرگی و زیبایی، نمیشه بدون آفریننده باشه؛ اما باور دارید که خدایی به مراتب پیچیده تر از این جهان بدون آفریننده س.

من به هیچ چیز باور ندارم . فقط میخوام بدونم جهان چطور خودش رو بوجود آورده . اگه بلدید بگید . اگر هم نه دوستان قوی تر پاسخ بدن !

M A H D I;773503 نوشت:
اجازه بدید مثال رو اینجوری بزنیم فردی در اثر گلوله در اتاقی در بسته وسط بیابون که 5 نفر در اون حضور دارند مرده . نکته اینجاست که هیچ کدوم از افراد تفنگ نداشتن . نتیجه گیری :
1- فردی داخل اتاق که هنوز مشخص نیست یک جوری گلوله رو شلیک کرده . شاید با افزایش علم بتونیم روشش رو کشف کنیم .
2- فردی بیرون از اتاق گلوله رو شلیک کرده . در حالی که اثبات وجود فردی خارج از اتاق عملا غیر ممکنه به دلیل فرار متهم .
کدومش قابل باورتره ؟

با عرض سلام
مثال را هر جور بزنیم فرقی نمیکند. ممکن است یکی از دو جواب شما فابل باور تر باشد اما قابل باور تر بودن به معنای درست بودن نیست. اگر یکی از این دو فرض به شما ثابت شد، آن درست است، هرچند ممکن است باور کردنش برای شما سخت باشد! این احتمال هم هست که هیچکدام از جواب های شما هم درست نباشد و اتفاق به گونه ای دیگر افتاده باشد.... یا میدانیم یا نمیدانیم. یا علم کافی به موردی داریم یا نداریم. اگر این علم را نداریم میتوانیم از احتمال دادن شروع کنیم ولی از احتمال نمیتوانیم قطعیت را نتیجه بگیریم.

M A H D I;773503 نوشت:
قطعا تحقیق و مطالعه رو هر دینی قبول داره . مثلا با یک قرص همه ی بیماری ها خوب بشه . ولی قرص لازمه دیگه ! نمیتونم منظورم رو چطور برسونم! یه دلیل ملموس که بشه گذاشتش تو یه فرمول و با تغییرش نتایج رو تحلیل کرد . ولی تو شفا پیدا کردن همچین چیزی نیستش که حتی راه تحقیق رو برامون باز کنه .

نه! واقعیت این است که ما نمیخواهیم مسائلی را که ماوراءالطبیعه می نامیم به چالش بکشیم! آنها برایمان مقدسند و ما از این تقدس استفاده معنوی برده و لذت می بریم. ما از اینکه دنبال عوامل مادی و یا حتی غیر مادی یک رخداد غیر معمول بگردیم احساس گناه میکنیم و به خودمان اجازه تفکر در این خصوص را نمیدهیم. ما همدیگر را به خاطر یاد آوری و تکرار وقایع اعجاز گونه تحسین میکنیم نه به خاطر سوال کردن در مورد آنها. ما با افتخار دهها مورد اعجاز را نقل میکنیم، بدنمان می لرزد، اشک می ریزیم و به آنها می بالیم اما صد ها مورد شکست در درخواست را نادیده میگیریم و به جواب هایی چون خدا نخواست، تقدیرش این بود ووو اکتفا میکنیم. اساسا ما نمیخواهیم در مورد ماوراءالطبیعه تحقیق کنیم چون آن را قابل تحقیق نمیدانیم.
البته همانطور که قبلا هم عرض کردم منظور من این نیست که اگر در این موارد تحقیق کنیم قطعا همین روزها و سالها به جواب هم می رسیم! اگر آنها به سادگی قابل بررسی و تحقیق بودند که دیگر در دسته بندی ماوراءالطبیعه قرار نمی گرفتند. این قسمت را شاید لازم باشد بیشتر توضیح بدهم:
ما انسان ها محصور به زمان و مکان هستیم. بنا بر این نمیتوانیم (یا حداقل تا کنون نتوانسته ایم) تصوری خارج از محدوده زمان و مکان برای خود ایجاد کنیم. هیچ واژه ملموسی در کتابخانه ذهن ما که دلالت بر چیزی خارج ار این میدان بکند وجود ندارد. بنا بر این وقتی سخن از ماوراءالطبیعه می گوییم ظاهرا باید سخن از چیزی گفته باشیم که ماورای طبیعت این جهان یا ورای زمان و مکان باشد. طبیعی است درک چنین ناشناخته هایی برایمان اگر غیر ممکن نباشد بسیار بسیار مشکل خواهد بود و خیلی از ما عاجز از چنین ادراکی می باشیم. علت اینکه وجود خداوند هم قطعا با علم قابل اثبات نیست همین است. چون هنوز علم در محدوده زمان و مکان موثر است نه خارج از آن. اما اشکال آنجا شروع میشود که ما هر ناشناخته ای را به ماوراءالطبیعه نسبت دهیم و به سادگی از زیر بار مسئولیت شناخت آن شانه خالی کنیم.

با درود.
بنده فکر میکنم با و جود خدا هم نمیتوان موضوع پیچیده خلقت رو توجیه کرد!
مثلا:فرض کنیم موجودی مستقل از خدا و جهان هستی احاطه کامل و نظارت کامل از بالا بر خدا و جهان داره. و هر لحظه حرکات و سکنات خدا و جهان رو زیر نظر داره مدتها میگذره و میبینه جهان (اصل و پایه جهان . مثلا نقطه آغازین جهان)و خدا ثابت و بدون تغییرند بعد مثلا 2000 سال بعد میبینه خدا شروع میکنه به ایجاد تحول در ان نقطه آغازین جهان هستی!!! اینجا سوال براش پیش میاد چه عاملی باعث شد خدا تصمیم به تحول در این نقطه اغازین بکنه؟؟ فکر میکنه میگه مگه خدا عقل کل نبود و قبل از این 2000 سال نمیدونست که باید در این نقطه اغازین جهان تغییر ایجاد کنه؟؟؟

سلام

آبـرنـگـ;773333 نوشت:
تو گذشته شاید؛ اما امروزه چندان کاری از پیش نمیبره.

این موارد مال گذشته است؟!!!
همین شبه علم! یکی از موثر ترین عوامل پیشرفت بشر از گذشته تا امروز بوده!!!
مانند نسبیت فلسفی که پایه گذار فیزیک کوانتوم شد و یا تفکرات فلسفی قرن بیستم که پایه گذار مکاتب اقتصادی و جامعه شناسی شدند.


آبـرنـگـ;773333 نوشت:
کسی که ادعای شفا داره باید اثباتش کنه برادر!
میگید امام رضا شفا میده، ما صدتا بیمار رو میاریم، ده تاشون رو درمان کنه. قبول؟

برای اثبات یک چیز تحقق یک مورد هم کافیه، لازم نیست هر کس میره مشهد شفا پیدا کنه! اصولا شفا پیدا کردن یک نوع استثناء است، به دلایل و شرایط خاصی که از عهده بحث خارجه...
شفا پیدا کردن و یا شفا دادن در هر دین و آیینی نشان دهنده یک نیروی برتر از نیروی عادی و مادی است. وقتی با ابزار مادی نشه کسی رو درمان کرد و در عین حال همین شخص با یک نیروی ماورایی شفا پیدا کنه، مثبت ماوراء است، همین!!!

آبـرنـگـ;773333 نوشت:
یادمه که رهبر مسلمین جهان و ولی فقیه و نایب امام زمان در ایران، وقتی پروستاتش مشکل پیدا کرد، به جای رفتن به مشهد و دخیل بستن، یک راس رفت بیمارستان! اگر انقد با شفا یافتن باور دارید، چرا خودتون میرید بیمارستان؟

اصل در بهبود بیماری مراجعه به پزشکه، نه اینکه اول کار بری سراغ شفا! البته غالب شفا یافته ها بعد درمان و ... که کارگر نشده سراغ شفا میرن...
لطفا مسائل رو خلط نکنید...

چالشگر;773535 نوشت:
با عرض سلام
مثال را هر جور بزنیم فرقی نمیکند. ممکن است یکی از دو جواب شما فابل باور تر باشد اما قابل باور تر بودن به معنای درست بودن نیست. اگر یکی از این دو فرض به شما ثابت شد، آن درست است، هرچند ممکن است باور کردنش برای شما سخت باشد! این احتمال هم هست که هیچکدام از جواب های شما هم درست نباشد و اتفاق به گونه ای دیگر افتاده باشد.... یا میدانیم یا نمیدانیم. یا علم کافی به موردی داریم یا نداریم. اگر این علم را نداریم میتوانیم از احتمال دادن شروع کنیم ولی از احتمال نمیتوانیم قطعیت را نتیجه بگیریم.

افرین . هر کسی حق داره احتمالات خودش رو داشته باشه . چیزی که درست تر میدونه رو قبول کنه . احتمال خودش رو ساده و روشن بیان کنه شاید از نوع نگرشش دیگران هم استفاده کردن و نظرشون تغییر کرد . ولی حتما شما هم بر این باورید که نمیشه با احتمال به جنگ احتمال بریم . همه رو دروغگو فرض کنیم تا احتمال خودمون ثابت بشه . احتمال دیگران رو مسخره کنیم که شاید عده ای به سمت احتمال ما کشیده بشن . من از سوالایی که تو این انجمن دیدم فقط مبانی اسلام توضیح داده شده ولی پیروان دیگر مکتب ها فقط سوال پرسیدن که چرا اسلام اینجوریه ، چرا اونجوریه ؟ خوب یکی نیست بگه آخه عزیزم تو خودت کجایی واقعا؟ شما هم بیا و اصولت رو بگو ! مگه با تخریب میشه پیروز شد .

چالشگر;773535 نوشت:
البته همانطور که قبلا هم عرض کردم منظور من این نیست که اگر در این موارد تحقیق کنیم قطعا همین روزها و سالها به جواب هم می رسیم! اگر آنها به سادگی قابل بررسی و تحقیق بودند که دیگر در دسته بندی ماوراءالطبیعه قرار نمی گرفتند. این قسمت را شاید لازم باشد بیشتر توضیح بدهم:
ما انسان ها محصور به زمان و مکان هستیم. بنا بر این نمیتوانیم (یا حداقل تا کنون نتوانسته ایم) تصوری خارج از محدوده زمان و مکان برای خود ایجاد کنیم. هیچ واژه ملموسی در کتابخانه ذهن ما که دلالت بر چیزی خارج ار این میدان بکند وجود ندارد. بنا بر این وقتی سخن از ماوراءالطبیعه می گوییم ظاهرا باید سخن از چیزی گفته باشیم که ماورای طبیعت این جهان یا ورای زمان و مکان باشد. طبیعی است درک چنین ناشناخته هایی برایمان اگر غیر ممکن نباشد بسیار بسیار مشکل خواهد بود و خیلی از ما عاجز از چنین ادراکی می باشیم. علت اینکه وجود خداوند هم قطعا با علم قابل اثبات نیست همین است. چون هنوز علم در محدوده زمان و مکان موثر است نه خارج از آن. اما اشکال آنجا شروع میشود که ما هر ناشناخته ای را به ماوراءالطبیعه نسبت دهیم و به سادگی از زیر بار مسئولیت شناخت آن شانه خالی کنیم.

خیلی صحبت های خوبی بود . این وظیفه ی محقق هست بره تحقیق کنه . خوب نمیتونه یا در مسیر تحقیقه و الان ما چیکار کنیم با این اعجاز؟ . آیا اشکالی داره که ما از اعجازی که در زندگیمون رخ داده یا نداده انرژی بگیریم . اگر رخ داد بگوییم مورد توجه بودیم اگر هم رخ نداد به جای افسردگی به این اندیشه باشیم که حتما مقدر نبوده . به هر حال رخ دادن یا ندادن در حال حاضر از دست ما خارجه . چه بهتر که فکرمون رو مشغول نداشته ها و نرسیده هامون نکنیم . این نظر منه . میشه نقد هم بهش وارد کرد.
به نظر من ما زمانی میتونیم بگیم که ماوراءالطبیعه رو شناختیم که ماده رو کامل شناخته باشیم . دانشمندان بهتر میتونن اعجاز رو از عوامل مادی تشخیص بدن . در داستان حضرت موسی اگه دقت کرده باشید فرعون چون علمی نداشت گفت کار موسی شعبده هست و اون مراسم رو ترتیب داد در حالی که دانشمندان شعبده به دلیل احاتشون به این علم تونستن اعجاز رو از شعبده تشخیص بدن و ایمان اوردن. هر چیزی که ما از ماوراءالطبیعه میدونیم همون چیزهایی هستن که ائمه بهمون گفتن و نه چیز دیگه ! دلایل باور حرف اونها هم کرامتهاشون بوده که از این اعجاز استفاده میکردند . ماها که در عصر امام غایب هستیم مجبوریم به نوشته های ثبت شده ی تاریخی استناد کنیم . و از دیدن اعجاز محرومیم . فکر کنم امام زمان بعد از ظهورشون به ما بگن دمتون گرم ؛ خیلی باحالید که با این شرایط بهم ایمان داشتید . :Nishkhand:

taleb;773541 نوشت:
با درود.
بنده فکر میکنم با و جود خدا هم نمیتوان موضوع پیچیده خلقت رو توجیه کرد!
مثلا:فرض کنیم موجودی مستقل از خدا و جهان هستی احاطه کامل و نظارت کامل از بالا بر خدا و جهان داره. و هر لحظه حرکات و سکنات خدا و جهان رو زیر نظر داره مدتها میگذره و میبینه جهان (اصل و پایه جهان . مثلا نقطه آغازین جهان)و خدا ثابت و بدون تغییرند بعد مثلا 2000 سال بعد میبینه خدا شروع میکنه به ایجاد تحول در ان نقطه آغازین جهان هستی!!! اینجا سوال براش پیش میاد چه عاملی باعث شد خدا تصمیم به تحول در این نقطه اغازین بکنه؟؟ فکر میکنه میگه مگه خدا عقل کل نبود و قبل از این 2000 سال نمیدونست که باید در این نقطه اغازین جهان تغییر ایجاد کنه؟؟؟

خوب فکر کنم این بحث میره تو شناخت ذات خداوند که انسان رو به بیراهه میکشونه . ولی آیا شما مطمئنین که قبل از این جهان ، جهان دیگری نبوده ، قبل از اون چی ؟ این مباحث تو عقل آدم نمی گنجه .

عامل;773549 نوشت:
اصل در بهبود بیماری مراجعه به پزشکه، نه اینکه اول کار بری سراغ شفا! البته غالب شفا یافته ها بعد درمان و ... که کارگر نشده سراغ شفا میرن...
لطفا مسائل رو خلط نکنید...

با عرض سلام.
من هم موافقم که مسائل با هم خلط نشوند و گفتگو چهارچوب ارزشمند خود را حفظ کند و احیانا نقطه نظرات خیلی شخصی که هیچ کمکی به پیشبرد بحث نمیکند، باعث دورشدنمان از هدف نشود. با این اعتقاد و با فیلتر کردن تمام حب و بغض های شخصی پس از خواندن پست های جناب آبرنگ و پاسخگوی محترم عامل بیاد بیماری امام افتادم و اینکه با وجود سختی بیماری ایشان و قطع امید پزشکان و علیرغم دعای آحاد مردم ار زن و مرد و کودک و پیر تا جانبازان و خانواده شهدا و... بیماری ایشان علاج نیافت و ایشان فوت کردند. اگر به این موضوع از هر زاویه ای نگاه کنیم، چه از نظر اهمیت وجود و سلامت ایشان برای جمهوری اسلامی، چه از نظر تلاش عاطفی ای که یک ملت و حتی بیش از یک ملت برای سلامت ایشان کردند.... ایشان میبایست سلامت خود را بازیابند. اما اینطور نشد. نه دعا ها کارساز شد و نه نذر ها و نیاز ها در بارگاه امام هشتم، در قم، در نجف و کربلا.....
با معیار های ما اگر قرار بود اعجازی صورت پذیرد و تنها و تنها یک نفر در عصر ما شفا پیدا کند، این امام بود. اما ایشان (سوای میل شخصیشان که رفتن را بر ماندن مرجح میدانستند)، نه خوذ برای شفا یافتن طالب سفر به مشهد گردیدند نه کسی از علما چنین پیشنهادی را دادند. هرچند ما اعتقاد داریم برای شفا گرفتن الزاما نیازی به دخیل بستن به پنجره فولادی هم نیست. چرا علمای ما تقاضای شفا برای ایشان نکردند؟ چرا امام شفا نیافتند؟ قطعا نمی توان گفت اعتبار ایشان باالشخصه و نیز جمع دعا کنندگان به ایشان در نزد خداوند کمتر از فلان کودک یا بزرگسالی است که شفا گرفته.
البته من جواب را خودم میدهم: جواب این است که مصلحت خداوند در رفتن ایشان بود و عمر ایشان تمام شده بود. این پاسخ ها، پاسخی به آن (چرا) نیستند ولی دقیقا همان پاسخ هایی هستند که سوال بیشتر ایجاد میکنند.

M A H D I;773555 نوشت:
من از سوالایی که تو این انجمن دیدم فقط مبانی اسلام توضیح داده شده ولی پیروان دیگر مکتب ها فقط سوال پرسیدن که چرا اسلام اینجوریه ، چرا اونجوریه ؟ خوب یکی نیست بگه آخه عزیزم تو خودت کجایی واقعا؟ شما هم بیا و اصولت رو بگو ! مگه با تخریب میشه پیروز شد .

باز هم سلام
این سایت چالش پیروان اسلام و سایر مکاتب نیست. یک سایت پاسخگویی به سوالات و شبهات اسلامی است. شاید بیشتر از 90 درصد آنهایی هم که حرف مخالفی میزنند مسلمان باشند نه پیرو مکاتب دیگر. هنر سایت و گردانندگانش هم همین است که بتوانند به سوالات این افراد پاسخ بدهند. همین!:ok:

M A H D I;773556 نوشت:
خوب فکر کنم این بحث میره تو شناخت ذات خداوند که انسان رو به بیراهه میکشونه . ولی آیا شما مطمئنین که قبل از این جهان ، جهان دیگری نبوده ، قبل از اون چی ؟ این مباحث تو عقل آدم نمی گنجه .

ربطی به ذات نداره . بحث سر رابطه خدا با جهان هست! بفرض که به ذات کشیده بشه اشکالش چیه!!بیراهه چیه؟ مگه شما یقین ندارید که استدلال و عقل میتونه رابطه علت العلل با جهان را مشخص کنه!!؟؟شما که اینقدر یقینی نشستی و درباره رد نظر بیخدایان با یقین حرف میزنی ایا نباید در مورد خدای خودت بتونی جوابگو باشی ؟؟اگه این بحثها تو عقل نمی گنجه پس چطور به خودت حق میدی با یقین نظر خدا ناباوران رو رد کنی؟؟؟

مشکل اینجاست که ما میخواهیم شبیه به اثبات های قضایای ریاضی خداوند را اثبات کنیم. و اینطوری ممکن نیست.
نه اثبات خداوند به این صورت ممکن است و نه اثبات عدم وجود خداوند.
اگر براهین اثبات خداوند با شکست رو به رو میشوند، براهین رد وجود خداوند هم با شکست مواجه می شوند.

معمولا هم آخرش به این سوال میرسند:
(ناقضان وجود خداوند در پاسخ به استدلال اثبات کنندگان): خوب خود خدا را چه کسی به وجود آورده؟ (پاسخ: خداوند واجب الوجود است. ذاتش عین بودن است. (من خودم شخصا این را نمی فهمم مثلا چرا من واجب الوجود نیستم که قوانین دنیا رو تعیین کنم و نه غم دوزخ داشته باشم و نه حرص بهشت؟))
(اثبات کنندگان وجود خداوند در پاسخ به استدلال ناقضان): پس ماده ی اولیه جهان هستی چگونه به وجود آمده؟ (که اینجا طرف مقابل هیچ جوابی نمیتواند داشته باشد!)

همانطور که میبینید هم استدلال های اثبات خدا و هم نقض خدا به یک چیزی شبیه تناقض میرسد! ولی به نظر من استدلال اول منطقی تر است. هرچند که نمیتوانم معنای واجب الوجود را درک کنم. بازهم میگویم مثلا چرا من نباید واجب الوجود باشم که قوانین دنیا رو تعیین کنم و نه غم دوزخ داشته باشم و نه حرص بهشت؟)

خیلی چیزها قابل دیدن نیستند و بر اساس آثار آن ها وجود آن ها را اثبات میکنیم.
مثلا آیا کسی الکترون را دیده است؟ حتی مکان آن را هم نمی توان با قطعیت مشخص کرد و معادلات شرودینگر تنها احتمال حضور الکترون در یک مکان های خاص را مطرح می کنند.
اما تمام علم برق و الکترومغناطیس براساس ذره ای دیده نشده به نام الکترون است که فقط آثار آن را میبینیم نه خود آن.

آیا کسی سیاه چاله دیده است؟

اثبات وجود یا عدم وجود خداوند هیچ گاه به نتیجه ای کلی نمیرسند چون منطق ها با هم فرق میکند.
یکی منطقش منطق ریاضیاتی است.
یکی منطق فیزیکی دارد.
شخص دیگری منطق اسلامی دارد.
دیگری منطق x دارد.

که البته همه این منطق ها عقلانی هستند اما به طرز عجیبی در جاهای حساس همدیگر را نقض می کنند! (به جز منطق ریاضیاتی که نمیتوان از آن در اثبات چنین چیزهایی استفاده کرد).

taleb;773603 نوشت:
ربطی به ذات نداره . بحث سر رابطه خدا با جهان هست! بفرض که به ذات کشیده بشه اشکالش چیه!!بیراهه چیه؟ مگه شما یقین ندارید که استدلال و عقل میتونه رابطه علت العلل با جهان را مشخص کنه!!؟؟شما که اینقدر یقینی نشستی و درباره رد نظر بیخدایان با یقین حرف میزنی ایا نباید در مورد خدای خودت بتونی جوابگو باشی ؟؟اگه این بحثها تو عقل نمی گنجه پس چطور به خودت حق میدی با یقین نظر خدا ناباوران رو رد کنی؟؟؟

واو واو واو واو .... دوست من چه خبره !! چرا با این همه خشونت ؟چطور میشه یک پارچ آب رو داخل لیوان خالی کرد بدون اینکه ابی زمین بریزه ؟ اگر لیوان بخواد به اندازه ی پارچ توش آب جمع کنه چیکار باید بکنیم . به این لیوان محترم چی بگیم؟
من نظر خداناباوران رو رد نکردم ؟؟!!! گفتم بیان نظریاتشون رو بگن . فعلا کسی نگفته! شما پایه اید بفرمایید جلو !:ok:

چالشگر;773594 نوشت:
باز هم سلام
این سایت چالش پیروان اسلام و سایر مکاتب نیست. یک سایت پاسخگویی به سوالات و شبهات اسلامی است. شاید بیشتر از 90 درصد آنهایی هم که حرف مخالفی میزنند مسلمان باشند نه پیرو مکاتب دیگر. هنر سایت و گردانندگانش هم همین است که بتوانند به سوالات این افراد پاسخ بدهند. همین!

ببخشید شما هی سلام میکنید من بی ادب یه بار جواب ندادم شرمنده
صد تا سلام به شما
راست میگید نباید هم چالش باشه بعد از هر شبهه احساسم اینه که به چالش کشیده میشه . مثلا تو دانشگاه ما می نشستیم ردیف جلو سوالایی از استاد میپرسیدیم که گیر کنه و ضایع بشه .
جواب سوالا رو میدونستیم . هدفمون فقط ضایع کردن بود . اکثرا تو سایت میان که بپرسن و اطلاعاتشون کامل بشه ولی پیدا میشن تک و توک که هدفشون دونستن نیست . بازم مرسی :Gol:

آخرش کسی جواب منو نداد!!

چرا چناب عامل نمونه ای از مدارک پزشکی افراد شفا یافته رو نمیذارن تا بررسی کنیم؟

سلام
و ممنون از تذکر بجای شما...

چالشگر;773583 نوشت:
با معیار های ما اگر قرار بود اعجازی صورت پذیرد و تنها و تنها یک نفر در عصر ما شفا پیدا کند، این امام بود. اما ایشان (سوای میل شخصیشان که رفتن را بر ماندن مرجح میدانستند)، نه خوذ برای شفا یافتن طالب سفر به مشهد گردیدند نه کسی از علما چنین پیشنهادی را دادند. هرچند ما اعتقاد داریم برای شفا گرفتن الزاما نیازی به دخیل بستن به پنجره فولادی هم نیست. چرا علمای ما تقاضای شفا برای ایشان نکردند؟ چرا امام شفا نیافتند؟ قطعا نمی توان گفت اعتبار ایشان باالشخصه و نیز جمع دعا کنندگان به ایشان در نزد خداوند کمتر از فلان کودک یا بزرگسالی است که شفا گرفته.
البته من جواب را خودم میدهم: جواب این است که مصلحت خداوند در رفتن ایشان بود و عمر ایشان تمام شده بود. این پاسخ ها، پاسخی به آن (چرا) نیستند ولی دقیقا همان پاسخ هایی هستند که سوال بیشتر ایجاد میکنند.

ببینید بحث ما پیدا کردن مصادیق ماورایی است نه شرایط استجابت دعا و شفای بیماران! ممکنه استجابت دعایی در گرو هزار و یک عامل باشه مانند لقمه حلال، عاق والدین نبودن و ... اما نکته اساسی اینه که ما با چندین مصداق شفا مواجهیم که توجیه مادی براش نداریم و عادتا باید این بیمار میمرد! اما در شرایط خاصی کاملا عامل بیماری از بدن اون شخص رخت بربسته! اینکه شفا حقیقت داشته باشه مستلزم این نیست که هر کس شفا خواست، شفا داده بشه! هر چند این یک مورد از مصادیق وجود ماوراء است. موارد دیگری هم مانند رویاهای صادق که برخی در مورد آینده میبینند و ممکنه برای بسیاری از ماها یا برخی از اقوام اتفاق افتاده باشه، در حالی که ماده در گرو زمان و مکان است و سیر در آینده مال موجودی است که در گرو زمان نیست، مانند روح انسان که البته این مورد هم قابل بحثه...

آورورا;773688 نوشت:
چرا چناب عامل نمونه ای از مدارک پزشکی افراد شفا یافته رو نمیذارن تا بررسی کنیم؟

لینک زیر گوشه ای از کرامات و عنایات امام رضا(ع) رو در کتابی جمع آوری کرده:
http://razaviarchive.aqr.ir/index/post/1080/%D8%B0%D8%B1%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-

اینهم یک نمونه با اسناد پزشکی:

شفايافته: كلثوم رضايى
23 ساله اهل و ساكن بهشهر
تاريخ شفا: اول خرداد 1372
نوع بيمارى: غده بدخيم سرطانى در سينه

كلثوم به همراه مادر و خواهرش و با بدرقه پدر دردمندش به سوى مشهد روانه شدند و روز 29 ارديبهشت 1372 به مشهد رسيدند. پرسان پرسان سراغ مسافرخانه اى را گرفتند. بالاخره اتاقى در يكى از مسافرخانه هاى بالاخيابان كوچه ملاهاشم در اختيارشان قرار گرفت.
سر سودا زده شان هواى كوى رحمت كرده بود و تن تب دارشان در لهيب شعلهاى عشق و اميدشان امام ابوالحسن(ع) مى سوخت. كلثوم پس از رفع خستگى ، همان روز به حرم مطهر مشرف مى شود. در مجوز شماره 387 دفتر نگهبانى صحن مطهر انقلاب آمده است:
خواهر كلثوم رضائى كه از ناحيه سينه سمت چپ دچار بيمارى مى باشد حسب تقاضاى خودش مجاز است روزهاى 1 و 2/3/1372 از ساعت 18 الى 7 صبح روز بعد در پشت پنجره فولاد، جهت گرفتن شفا، متوسل به باب الحوائج حضرت على بن موسى الرضا(ع) گردد.
مسؤول دفتر شفا يافتگان مى گويد: آن شب او با هزار اميد به امام بزرگوار(ع) متوسل شده، و خود را از همه چيز و همه كس بريده بود. اما در اين ميان دست تقدير دريچه اى دوباره به زندگى اش مى گشايد! ناگهان گل اميد در قلب جوانش شكوفا شد و نهال آرزو در باغ حيات او مجدداً به ثمر رسيد.
او شفايش را از امام(ع) گرفته بود. در گواهى نگهبانى به سرپرستى نوشته شده است: مقارن ساعت 24 ( نيمه شب ) اول خرداد 1372 خواهرى به نام كلثوم رضائى در پشت پنجره فولاد صحن انقلاب دخيل نموده، كه از ناحيه سمت چپ مريض بوده است، امام رضا(ع) را در خواب زيارت كرده و شفاى خود را گرفته است.
همچنين در نامه بخش تسهيلات زائران به رياست رفاه درج شده است: در ساعت 10 صبح روز 2/3/1372 خواهر كلثوم رضائى 22 ساله ساكن بهشهر به همراه بستگانش به دفتر شفا يافتگان مراجعه كردند و اظهار داشت كه مورد عنايت آقا امام رضا(ع) قرار گرفته و شفا يافته است و اثرى از غده اى كه در سمت چپ سينه داشته است نيست.
او ضمن سؤال و جواب، شرح چگونگى بيمارى و معالجات خود را بيان كرد. بر حسب سوابق پس از تحقيقات لازم مشاراليه را به دارالشفاى امام(ع) اعزام داشتيم كه مورد معاينات پزشك معتمد آستان قدس رضوى قرار گرفت. نتيجه معاينات انجام شده كه حاكى از بهبودى و شفاى نامبرده مى باشد توسط پزشك كتبا گواهى بدين شرح گواهى شد.
« شماره دفتر رفاه زائران 1034/560 تاريخ 4/3/1372 » در تأييد دكتر نصرتى پزشك معتمد دارالشفاى امام(ع) به تاريخ 2/3/1372 شرح داده شده است:
از خانم كلثوم رضائى معاينه به عمل آمد، در سينه سمت چپ هيچ گونه غده اى وجود ندارد و هر دو سينه نامبرده سالم مى باشد.« شماره نظام پزشكى 19410»
وقتى كه از كلثوم سؤوال كرديم چطور شد كه شفا يافتى ؟ گفت:
روز اول كه براى شفا گرفتن در كنار پنجره فولاد به آقا امام رضا(ع) متوسل شدم حدود ساعت يازده شب در خواب ديدم كه شخص بزرگوارى كه لباس بلند سبز رنگى پوشيده بود و شال سبزى هم به كمرش داشت به طرفم آمد و به من گفت: بلند شو! عجله كن! در خانه دو نفر منتظرت هستند و يك خوشحالى در انتظارت است و گوشه شال كمرش را به من داد فرمود آن گل بنفش را بگير، من گوشه ضريح مطهر را نگاه كردم. گل بنفشى در آن جا بود.
ناگهان از خواب پريدم، مجدد به خواب رفتم در خواب ديدم دو گوسفند در علفزارى مشغول چرا بودند، يك گوسفند به طرف من آمد. دوباره آقاى بزرگوارى به خوابم آمد و گفت: آن گوسفند را بگير، به ايشان گفتم: آقا من نمى توانم، ناراحت هستم! آقاى بزرگوار فرمودند: من هم ناراحت هستم!
وقتى كه بيدار شدم خادمى در كنارم بود انگار او را قبلاً ديده بودم ناگهان متوجه شدم دردى ديگر در سينه ام احساس نمى شود. با خوشحالى و تعجب دستانم را به طرف سينه ام بردم ديگر دردى وجود نداشت و غده اى هم لمس نمى شد.
من سراسيمه و اشك ريزان به بخش نگهبانى رفتم و موضوع را گفتم و آنها اقدامات لازم را انجام دادند و مرا صبح روز بعد به پزشك معالج نشان دادند تا صحت گفته هايم ثابت شود. كلثوم چند روز بعد با دستى پر از اميد به بهشهر باز مى گشت تا پرده از رمز و راز عاشقانه با خدا و امام بزرگوارش على بن موسى الرضا(ع) بردارد.
او وقتى كه به پزشك معالجش دكتر اسدالله پور مراجعه مى نمايد مى گويد: پزشك از سلامتى جسمى و روحى من غرق در تعجب بود و در حالى كه باور كردنش برايش مشكل بود گفت:
شما را امام رضا(ع) شفا داده است!

سلام و خیر مقدم...

Mohammad-Za;773613 نوشت:
(ناقضان وجود خداوند در پاسخ به استدلال اثبات کنندگان): خوب خود خدا را چه کسی به وجود آورده؟ (پاسخ: خداوند واجب الوجود است. ذاتش عین بودن است. (من خودم شخصا این را نمی فهمم مثلا چرا من واجب الوجود نیستم که قوانین دنیا رو تعیین کنم و نه غم دوزخ داشته باشم و نه حرص بهشت؟))

وجوب وجود(1) یک امری نیست که مثلا با قرعه به کسی داده بشه! بعد ما بگوییم چرا به ما ندادند؟!
اصولا عالم هستی باید یک مبدء داشته باشد، مادیگرایان میگویند این مبدأ همان ماده است و الاهیون میگویند این مبدأ خداست. چرا که اگر همه هستی ممکن الوجود(2) باشند، مستلزم دور یا تسلسل است که هر دو باطل است. حالا اگه مبدأ ماده باشد، مشکلاتی پیش می اید که در پست های قبلی بحث شده و میتوانید مراجعه کنید.

[/HR]1. موجودی که باید باشد و از نبودش محال لازم می اید.
2. موجودی که بود و نبودش ممکن است.
البته این تعاریف شرح الاسم اند نه تعریف حقیقی...

آبـرنـگـ;773470 نوشت:
بله اثبات تصادفی بودن جهان، تقریبا همانند اثبات آفرینش جهان توسط خداس. پاسخ قطعی و قانع کننده ای -به نظر من- هیچکدوم ندارن.

سلام
تصادفی بودن نظم جهان، صرفا یک احتمال و شبهه در مقابل دیدگاه نظم عالم توسط خداست. تصادف دلیل نیست! از طرفی تصادف تنها کنار هم قرار گرفتن عناصر و خلق جهانی منظم رو هدف گرفته و به هیچ وجه توجیه پیدایش ماده و اصل خلقت اون نیست.

taleb;773541 نوشت:
با درود.
بنده فکر میکنم با و جود خدا هم نمیتوان موضوع پیچیده خلقت رو توجیه کرد!
مثلا:فرض کنیم موجودی مستقل از خدا و جهان هستی احاطه کامل و نظارت کامل از بالا بر خدا و جهان داره. و هر لحظه حرکات و سکنات خدا و جهان رو زیر نظر داره مدتها میگذره و میبینه جهان (اصل و پایه جهان . مثلا نقطه آغازین جهان)و خدا ثابت و بدون تغییرند بعد مثلا 2000 سال بعد میبینه خدا شروع میکنه به ایجاد تحول در ان نقطه آغازین جهان هستی!!! اینجا سوال براش پیش میاد چه عاملی باعث شد خدا تصمیم به تحول در این نقطه اغازین بکنه؟؟ فکر میکنه میگه مگه خدا عقل کل نبود و قبل از این 2000 سال نمیدونست که باید در این نقطه اغازین جهان تغییر ایجاد کنه؟؟؟

سلام و درود
خدایی که تحت نظارت خدای دیگه باشه که خدا نیست!!!
خدا موجودی است که محدود نیست، در حالی که شما اون رو تحت اشراف دیگری(خدای اصلی!) فرض کردید! موجودی که توسط دیگری محدود بشه اصلا خدا نیست.
از طرفی خدا زمانمند نیست بلکه خالق زمانه! پس خدا محکوم به زمان نیست بلکه حاکم بر زمان است.
اما اینکه اراده الهی در این عالم به تدریج اجرا میشود، مربوط به عالم ماده است که محکوم زمان است. اما علم و اراده الهی قابل تغییر نیست. و از ازل خداوند علم به موجودات تا ابد دارد و این علم به تدریج به منصه ظهور میرسد...

عامل;773700 نوشت:
لینک زیر گوشه ای از کرامات و عنایات امام رضا(ع) رو در کتابی جمع آوری کرده:
http://razaviarchive.aqr.ir/index/post/1080/%D8%B0%D8%B1%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-

اینهم یک نمونه با اسناد پزشکی:

شفايافته: كلثوم رضايى
23 ساله اهل و ساكن بهشهر
تاريخ شفا: اول خرداد 1372
نوع بيمارى: غده بدخيم سرطانى در سينه

كلثوم به همراه مادر و خواهرش و با بدرقه پدر دردمندش به سوى مشهد روانه شدند و روز 29 ارديبهشت 1372 به مشهد رسيدند. پرسان پرسان سراغ مسافرخانه اى را گرفتند. بالاخره اتاقى در يكى از مسافرخانه هاى بالاخيابان كوچه ملاهاشم در اختيارشان قرار گرفت.
سر سودا زده شان هواى كوى رحمت كرده بود و تن تب دارشان در لهيب شعلهاى عشق و اميدشان امام ابوالحسن(ع) مى سوخت. كلثوم پس از رفع خستگى ، همان روز به حرم مطهر مشرف مى شود. در مجوز شماره 387 دفتر نگهبانى صحن مطهر انقلاب آمده است:
خواهر كلثوم رضائى كه از ناحيه سينه سمت چپ دچار بيمارى مى باشد حسب تقاضاى خودش مجاز است روزهاى 1 و 2/3/1372 از ساعت 18 الى 7 صبح روز بعد در پشت پنجره فولاد، جهت گرفتن شفا، متوسل به باب الحوائج حضرت على بن موسى الرضا(ع) گردد.
مسؤول دفتر شفا يافتگان مى گويد: آن شب او با هزار اميد به امام بزرگوار(ع) متوسل شده، و خود را از همه چيز و همه كس بريده بود. اما در اين ميان دست تقدير دريچه اى دوباره به زندگى اش مى گشايد! ناگهان گل اميد در قلب جوانش شكوفا شد و نهال آرزو در باغ حيات او مجدداً به ثمر رسيد.
او شفايش را از امام(ع) گرفته بود. در گواهى نگهبانى به سرپرستى نوشته شده است: مقارن ساعت 24 ( نيمه شب ) اول خرداد 1372 خواهرى به نام كلثوم رضائى در پشت پنجره فولاد صحن انقلاب دخيل نموده، كه از ناحيه سمت چپ مريض بوده است، امام رضا(ع) را در خواب زيارت كرده و شفاى خود را گرفته است.
همچنين در نامه بخش تسهيلات زائران به رياست رفاه درج شده است: در ساعت 10 صبح روز 2/3/1372 خواهر كلثوم رضائى 22 ساله ساكن بهشهر به همراه بستگانش به دفتر شفا يافتگان مراجعه كردند و اظهار داشت كه مورد عنايت آقا امام رضا(ع) قرار گرفته و شفا يافته است و اثرى از غده اى كه در سمت چپ سينه داشته است نيست.
او ضمن سؤال و جواب، شرح چگونگى بيمارى و معالجات خود را بيان كرد. بر حسب سوابق پس از تحقيقات لازم مشاراليه را به دارالشفاى امام(ع) اعزام داشتيم كه مورد معاينات پزشك معتمد آستان قدس رضوى قرار گرفت. نتيجه معاينات انجام شده كه حاكى از بهبودى و شفاى نامبرده مى باشد توسط پزشك كتبا گواهى بدين شرح گواهى شد.
« شماره دفتر رفاه زائران 1034/560 تاريخ 4/3/1372 » در تأييد دكتر نصرتى پزشك معتمد دارالشفاى امام(ع) به تاريخ 2/3/1372 شرح داده شده است:
از خانم كلثوم رضائى معاينه به عمل آمد، در سينه سمت چپ هيچ گونه غده اى وجود ندارد و هر دو سينه نامبرده سالم مى باشد.« شماره نظام پزشكى 19410»
وقتى كه از كلثوم سؤوال كرديم چطور شد كه شفا يافتى ؟ گفت:
روز اول كه براى شفا گرفتن در كنار پنجره فولاد به آقا امام رضا(ع) متوسل شدم حدود ساعت يازده شب در خواب ديدم كه شخص بزرگوارى كه لباس بلند سبز رنگى پوشيده بود و شال سبزى هم به كمرش داشت به طرفم آمد و به من گفت: بلند شو! عجله كن! در خانه دو نفر منتظرت هستند و يك خوشحالى در انتظارت است و گوشه شال كمرش را به من داد فرمود آن گل بنفش را بگير، من گوشه ضريح مطهر را نگاه كردم. گل بنفشى در آن جا بود.
ناگهان از خواب پريدم، مجدد به خواب رفتم در خواب ديدم دو گوسفند در علفزارى مشغول چرا بودند، يك گوسفند به طرف من آمد. دوباره آقاى بزرگوارى به خوابم آمد و گفت: آن گوسفند را بگير، به ايشان گفتم: آقا من نمى توانم، ناراحت هستم! آقاى بزرگوار فرمودند: من هم ناراحت هستم!
وقتى كه بيدار شدم خادمى در كنارم بود انگار او را قبلاً ديده بودم ناگهان متوجه شدم دردى ديگر در سينه ام احساس نمى شود. با خوشحالى و تعجب دستانم را به طرف سينه ام بردم ديگر دردى وجود نداشت و غده اى هم لمس نمى شد.
من سراسيمه و اشك ريزان به بخش نگهبانى رفتم و موضوع را گفتم و آنها اقدامات لازم را انجام دادند و مرا صبح روز بعد به پزشك معالج نشان دادند تا صحت گفته هايم ثابت شود. كلثوم چند روز بعد با دستى پر از اميد به بهشهر باز مى گشت تا پرده از رمز و راز عاشقانه با خدا و امام بزرگوارش على بن موسى الرضا(ع) بردارد.
او وقتى كه به پزشك معالجش دكتر اسدالله پور مراجعه مى نمايد مى گويد: پزشك از سلامتى جسمى و روحى من غرق در تعجب بود و در حالى كه باور كردنش برايش مشكل بود گفت:
شما را امام رضا(ع) شفا داده است!


با تشکر از پاسخ شما. برای هر قسمت از این ماجرا مشخصا مدارک لازم مثل مدارک پزشکی رو می تونید در اختیار اعضا بذارید؟ منظور «تعبیر» ماجرا نیست؛ فقط برای بررسی این که اون چیزی که اتفاق افتاده در هر جزء با ماجرای تعریفی ارتباط موجهی داره یا نه.

درود و دو صد درود.

نقل قول:
خدایی که تحت نظارت خدای دیگه باشه که خدا نیست!!!

بنده مثال زدم در مثل مناقشه نیست!

عامل;773707 نوشت:
خدا موجودی است که محدود نیست، در حالی که شما اون رو تحت اشراف دیگری(خدای اصلی!) فرض کردید! موجودی که توسط دیگری محدود بشه اصلا خدا نیست.

بنده هم محدودش نکردم!!خدا را با تمام صفات ثبوتیه در نظر گرفتم.

عامل;773707 نوشت:
از طرفی خدا زمانمند نیست بلکه خالق زمانه! پس خدا محکوم به زمان نیست بلکه حاکم بر زمان است.

آیا در یک برهه یا مرحله اصل جهان را خلق کرده یا نه؟؟!!

عامل;773707 نوشت:
اما اینکه اراده الهی در این عالم به تدریج اجرا میشود، مربوط به عالم ماده است که محکوم زمان است. اما علم و اراده الهی قابل تغییر نیست. و از ازل خداوند علم به موجودات تا ابد دارد و این علم به تدریج به منصه ظهور میرسد..

پس باید جهان هم ازلی باشد !! ولی در متون مذهبی مثل قران حرف از خلق جهان در 6 روز زده میشه!!مگه خلق به معنی از عدم بوجود آوردن نیست؟؟یعنی جهان نبوده و از عدم توسط خدا خلق شده!!

taleb;773730 نوشت:
پس باید جهان هم ازلی باشد !! ولی در متون مذهبی مثل قران حرف از خلق جهان در 6 روز زده میشه!!مگه خلق به معنی از عدم بوجود آوردن نیست؟؟یعنی جهان نبوده و از عدم توسط خدا خلق شده!!

سلام
چنین فرضی هیچ استبعادی نداره!
ممکنات حتی اگر قدیم هم باشند، واجب بالغیر اند و چنین چیزی با فیاضیت الهی سازگار است.
به عبارت دیگر برهه ای نبوده که خداوند مخلوق نداشته باشد. و این منافاتی با اراده الهی هم نداره.

taleb;773730 نوشت:
بنده مثال زدم در مثل مناقشه نیست!

گمان کردم فرض مساله شماست!
در هر حال احتیاج به اصلاح داشت...

taleb;773730 نوشت:
بنده هم محدودش نکردم!!خدا را با تمام صفات ثبوتیه در نظر گرفتم.

تحت امر دیگری بودن محدودیت است! در غیر این صورت با پارادوکس مواجه خواهید شد...

taleb;773730 نوشت:
آیا در یک برهه یا مرحله اصل جهان را خلق کرده یا نه؟؟!!

برای تقریب به ذهن میتوان از مثال آیینه و تصویرش کمک گرفت، به این صورت که از زمان وجود آیینه تصویر هم در آن هست اما آیینه وجود مستقل داشته و تصاویرش که در فرض ما مخلوقات اند، وابسته به آیینه هستند.

آورورا;773727 نوشت:
با تشکر از پاسخ شما. برای هر قسمت از این ماجرا مشخصا مدارک لازم مثل مدارک پزشکی رو می تونید در اختیار اعضا بذارید؟ منظور «تعبیر» ماجرا نیست؛ فقط برای بررسی این که اون چیزی که اتفاق افتاده در هر جزء با ماجرای تعریفی ارتباط موجهی داره یا نه.

آستان قدس یک قسمتی داره به اسم امور شفا یافتگان، که مدارک قبلی شفا یافتگان رو نگهداری میکنند و موارد بهبود واقعی رو ثبت میکنند. البته در دیگر بقاع متبرکه هم چنین مراکزی هست. اما متاسفانه در سایت آستان قدس این قسمت رو تعبیه نکردند و با مراجعه حضوری کسب اطلاع میسره...

عامل;773703 نوشت:
سلام و خیر مقدم...

وجوب وجود(1) یک امری نیست که مثلا با قرعه به کسی داده بشه! بعد ما بگوییم چرا به ما ندادند؟!
اصولا عالم هستی باید یک مبدء داشته باشد، مادیگرایان میگویند این مبدأ همان ماده است و الاهیون میگویند این مبدأ خداست. چرا که اگر همه هستی ممکن الوجود(2) باشند، مستلزم دور یا تسلسل است که هر دو باطل است. حالا اگه مبدأ ماده باشد، مشکلاتی پیش می اید که در پست های قبلی بحث شده و میتوانید مراجعه کنید.


[/HR]1. موجودی که باید باشد و از نبودش محال لازم می اید.
2. موجودی که بود و نبودش ممکن است.
البته این تعاریف شرح الاسم اند نه تعریف حقیقی...

سپاس از پاسختان. در مورد نظریه ماده گرایان حتی اگر قبول کنیم خدایی وجود ندارد و اول مقداری ماده ی واجب الوجود بوده است بازهم این سوال بی جواب باقی خواهد ماند مگر چقدر ممکن است این همه نظم و قوانینی که به وجود آمده است کاملا به صورت اتفاقی و بر اثر بر هم کنش های مواد به وجود آمده باشد؟ نمیگویم غیر ممکن است اما احتمالش شاید یک n ام درصد هم نباشد. این همه هوشمندی با درنظر گرفتن مقداری ماده ی اولیه و بدون در نظر گرفتن وجود یک مهندس خلاق برای من قابل پذیرش نیست.
اصلا حتی اگر وجود جهان هم اتفاقی باشد، بازهم هوشمندی تک تک سلول های بدن انسان بدون در نظر گرفتن یک مهندس ماورایی قابل توجیه نیست. وقتی به بدن خودمان همین غذا خوردن خودمان فکر میکنیم چنان هماهنگی و اصولی در آن وجود دارد که ضامن وجود یک طراح است ولاغیر.

کلا ما آفریدگاری داریم که end مهندسان ، end پزشکان و end دانشمندی سایر علوم است. اصلا این قوانین را خودش وضع کرده!

من خدا را به صورت مادی نمیبینم اما هر چیزی که میبینید، هنر خالق را نشان میدهند. کمی فکر کنید در مورد هوشمندی تک تک سلول های بدن درباره دریا درباره ابرها درباره تغییر فصل ها درباره فاصله زمین از خورشید درباره باران درباره لایه اوزون و.... همه اینها مثل یک پازل با هم جمع میشوند و هوشمندی میرسانند و هوشمندی از چند اتم هیدروژن مسلما نیست!

متاسفانه من احساس میکنم تفکر جامعه طوری هست که میخواهند با سو استفاده از کلمه علم خدا را نفی کنند. درصورتی که هرچقدر علم انسان بیشتر شود بیشتر به وجود یک خالق هوشمند پی میبرد.
البته این تفکر را به نظرم برخی رسانه ها دامن زده اند. چندوقت پیش ویدئویی ضبط شده که از یکی از شبکه های عربی پخش شده بود دیدم. یک فیزیکدان (ظاهرا) در مقابل یک پرسشگر یا خبرنگار مسلمان (ظاهرا) قرار گرفته بود و با هم (به ظاهر) مناظره میکردند و عده ای هم تماشاگر بودند. شو جالبی بود! فیزیکدان میخواست اسلام و وجود خدا را زیر سوال ببرد و طرف مقابل به ظاهر میخواست از اسلام دفاع کند درحالی که کاملا واضح بود هردو در یک جبهه بودند و داشتند تئاتر بازی میکردند! و جوی کاملا تابلو به نفع نفی کننده ایجاد کرده بودند و واقعابرای من صحبت ها و شوی خنده داری بود اما متاسفانه اغلب عوام چنین برنامه هایی را میبینند و درگیر جو آن میشوند و به دلیل نداشتن علم کافی آن ها را میپذیرند و تاثیرش میشود زندگی و جامعه امروز ما که تک تک رفتارهای آنها تقلید بدون تفکر از یکدیگر است.

در پایان هم خدمتتون عرض کنم اگر واجب الوجود بودن قرعه ای هم بود، من جنبه و ظرفیت آن را نداشتم! هرکس کوچکترین تخطی از قوانین من میکرد، فورا خشکش میکردم!

taleb;773603 نوشت:
چطور به خودت حق میدی با یقین نظر خدا ناباوران رو رد کنی

سلام!
من میخوام واقعا نظر شما رو بشنوم. به قول معروف خدا رو چه دیدی، شاید ما هم نظرمون برگشت! اگر اجازه بدی از اینجا شروع کنیم که خدا نا باوران اعتقاد به ایجاد تصادفی جهان دارند. من میخوام خواهش کنم شما به این سوالات پاسخ بدی. البته پاسخ شما نباید هیچ ربطی به باور خدا باوران داشته باشه، پاسخ عکس العملی باشه و از اینجور چیزا....
اگر بیگ بنگ را به عنوان مبدا جهان نبینیم، یک اتفاق تصادفی تا جاییکه من میدانم نیاز به حد اقل دو جزء دارد که تحت شرایطی روی هم تاثیر بگذارند و ماحصل این تاثیر گذاری یک چیز جدید باشد.
1- دو جزء اولیه که در اتفاقی ادامه جهان را رقم زده اند از کجا آمده اند؟
2- ممکن است بفرمایید این دو جزء مستقل نبوده و بر اثر بیگ بنگ جهان ایجاد شده. با این فرض ذره اولیه در تئوری بیگ بنگ از کحا آمده؟
3- جرم چگال اولیه دارای انرژی بسیار بالایی بوده. منبع این انرژی در این جرم چه بوده؟
4- با فرض رخداد تصادفی بیگ بنگ در حدود 14 میلیارد سال پیش، که از قرار معلوم یک بار اتفاق افتاده، چگونه جهانی با فوانین غیر تصادفی ایجاد گردیده؟جهانی که از اولین لحظات پس از بیگ بنگ تا کنون دارای نیرو های بنیادی غیر تصادفی و ثابتی بوده (جاذبه، الکترومغناطیس، هسته ای ضعیف و قوی) و این نیرو ها تا کنون پایداری خود را حفظ کرده اند.
5- در زمان صفر، در حالی که غیر از ذره چگال اولیه هیچ جیز نبوده، بیگ بنگ به صورت تصادفی رخ داده و جهان ایجاد شده، چرا پس از این تصادف در طی 14 میلیارد سال گذشته تصادف یا تصادفات دیگری رخ نداده که هرج و مرجی برای تداخل دو یا چند جهان با سنین مختلف را ایجاد کند؟
منتظر پاسخ شما هستم

عامل;773769 نوشت:
آستان قدس یک قسمتی داره به اسم امور شفا یافتگان، که مدارک قبلی شفا یافتگان رو نگهداری میکنند و موارد بهبود واقعی رو ثبت میکنند. البته در دیگر بقاع متبرکه هم چنین مراکزی هست. اما متاسفانه در سایت آستان قدس این قسمت رو تعبیه نکردند و با مراجعه حضوری کسب اطلاع میسره...

این برذسی بیشترو مشکل میکنه.

نوعا بین جواب مادیگرایان که:
«رفتار جهان ذاتی جهانه»
و خداباوران که:
«وجود جهلن علم ذاتی خداست»
تفاوتی وجود نداره. هر دو یک چیز می گن. کل این دعوای چرا قوانین جهان وجود دارن، بی اساسه.

سلام عليكم

در موضوع اعجاز

مستند سعيد چنداني تومور بد خيم فضاگير در ناحيه لگن با متاستازهاي متعدد . خوردگي مهره دنبالچه و غضروف . نظر دو متخصص هم در اين مستند ذكر شده

http://www.aparat.com/v/g5Hhi

درود.

چالشگر;773902 نوشت:
من میخوام واقعا نظر شما رو بشنوم. به قول معروف خدا رو چه دیدی، شاید ما هم نظرمون برگشت! اگر اجازه بدی از اینجا شروع کنیم که خدا نا باوران اعتقاد به ایجاد تصادفی جهان دارند. من میخوام خواهش کنم شما به این سوالات پاسخ بدی. البته پاسخ شما نباید هیچ ربطی به باور خدا باوران داشته باشه، پاسخ عکس العملی باشه و از اینجور چیزا....

بنده نخواستم نظر خداناباوران را تایید کنم خواستم بگم خداباوران هم که موضوع خلقت را با ربطش خدا به اصطلاح خودشان یک امر یقینی کرده اند و بر اساس ان بر دیگران تحکم و امرو نهی میکنند و هر کس معتقد به انها نباشد را به هزار جور تهدید و ازار و اذیت و قتل و زندان وووو گرفتار میکنند هم عقیده اشان میتواند نادرست باشد یعنی با فرض خدا هم بنظر من بطور یقینی نمیشود گفت تیوری خلقت جهان توسط خدا کاملا یقینی است!!!

چالشگر;773902 نوشت:
گر بیگ بنگ را به عنوان مبدا جهان نبینیم، یک اتفاق تصادفی

فکر کنم منظورتان ببینیم بوده و نه نبینیم!بعد هم چرا باید تصادفی ببینیم میتوانی مطابق قوانین لایتجزای ماده باشد!!

چالشگر;773902 نوشت:
- دو جزء اولیه که در اتفاقی ادامه جهان را رقم زده اند از کجا آمده اند؟

اگر شما توانستید ثابت کنید که ماده اولیه جهان زمانی بوده که وجود نداشته انوقت میتوانید بپرسید از کجا امده اند؟؟!!همانطور که شما در مورد خدا میگویید !

چالشگر;773902 نوشت:
ممکن است بفرمایید این دو جزء مستقل نبوده و بر اثر بیگ بنگ جهان ایجاد شده. با این فرض ذره اولیه در تئوری بیگ بنگ از کحا آمده؟

ازجایی نیامده و همیشه بوده یعنی ازلیه!

چالشگر;773902 نوشت:
جرم چگال اولیه دارای انرژی بسیار بالایی بوده. منبع این انرژی در این جرم چه بوده؟

مثل این است که بگویید خاصیت اهنربایی از کجای اهنربا امده!! اهنربا و خاصیتش لازم و ملزوم یکدیگرند !!

چالشگر;773902 نوشت:
- با فرض رخداد تصادفی بیگ بنگ در حدود 14 میلیارد سال پیش، که از قرار معلوم یک بار اتفاق افتاده، چگونه جهانی با فوانین غیر تصادفی ایجاد گردیده؟جهانی که از اولین لحظات پس از بیگ بنگ تا کنون دارای نیرو های بنیادی غیر تصادفی و ثابتی بوده (جاذبه، الکترومغناطیس، هسته ای ضعیف و قوی) و این نیرو ها تا کنون پایداری خود را حفظ کرده اند.

قوانین جهان تصادفی نیستند. جزو ذات ماده است . ذات ماده مثلا این است که سرما منقبضش کند و گرما منبسط.

چالشگر;773902 نوشت:
- در زمان صفر، در حالی که غیر از ذره چگال اولیه هیچ جیز نبوده، بیگ بنگ به صورت تصادفی رخ داده و جهان ایجاد شده، چرا پس از این تصادف در طی 14 میلیارد سال گذشته تصادف یا تصادفات دیگری رخ نداده که هرج و مرجی برای تداخل دو یا چند جهان با سنین مختلف را ایجاد کند؟
منتظر پاسخ شما هستم

شما از کجا یقین داری که جهانهای دیگری ایجاد نشده. در بعد اگر دقت کنید این جهان همچین هم منظم نیست. بر خورد سیارات و کهکشانها و سیارات و شهابسنگها وووونمونه اش.
در بعد بنظر من جهان اینقدر هم تصادفی نیست که شما مرتب تکرار میکنی!!
در ضمن بگم من نمیخوام بگم این چیزایی که میگم بهشون یقین دارم تنها میخوام بگم اغاز جهان حلش به این سادگی نیست . ایا خداباوران که میگن ماده نمیتونه ازلی باشه و درش تغییر ایجاد بشه ایا واقعا بطور یقینی تمام جزییات ماده را شناخته اند و یقین دارند که ماده نمیتواند چنین تحولاتی ایجاد کند!!؟؟ایا با فرض وجود موجودی مستقل از جهان بنام خدا ایا مسایل دیگه همش درست میشه و دیگه مو لا درزش نمیره !! میخوام بگم در چیزی که یقینی نباشد نباید اینهمه تعصب وووو باشد.

سلام دوست عزیز

taleb;773931 نوشت:
اگر شما توانستید ثابت کنید که ماده اولیه جهان زمانی بوده که وجود نداشته انوقت میتوانید بپرسید از کجا امده اند؟؟!!همانطور که شما در مورد خدا میگویید !

این سوال که پرسیدید، به نظر میرسه تلازمی بین دو قسمت سوال نباشه! به عبارتی قدیم زمانی مستلزم استقلال ذاتی نیست. یعنی ممکنه چیزی قدیم زمانی باشه اما قائم به چیز دیگر(قدیم ذاتی) باشه.

taleb;773931 نوشت:
ازجایی نیامده و همیشه بوده یعنی ازلیه!

اگر چیزی ازلی باشه لاجرم ابدی هم خواهد بود، چرا که نامحدود چه از یک طرف و چه از دو طرف، بالاخره نامحدوده! و از طرفی بالعیان میبینیم که ماده حد و حصر داره، پس نمیتواند نامحدود باشد.

درود.

عامل;773945 نوشت:
یعنی ممکنه چیزی قدیم زمانی باشه اما قائم به چیز دیگر(قدیم ذاتی) باشه.

پس قبول داری که ممکنه !! ممکنه هم نباشه.

عامل;773945 نوشت:
اگر چیزی ازلی باشه لاجرم ابدی هم خواهد بود

بله ابدی هست !! طبق قانون بقا ماده و انرژی ازلی و ابدی هست.در عین حال که بقول شما محدود هست ولی ازلی و ابدی هم هست پس این نظر که هرچه محدود هست نمی تواند ازلی باشد باطله!!!

taleb;773931 نوشت:
خداباوران هم که موضوع خلقت را با ربطش خدا به اصطلاح خودشان یک امر یقینی کرده اند و بر اساس ان بر دیگران تحکم و امرو نهی میکنند و هر کس معتقد به انها نباشد را به هزار جور تهدید و ازار و اذیت و قتل و زندان وووو گرفتار میکنند هم عقیده اشان میتواند نادرست باشد

با عرض سلام
من فکر میکنم باید بین گفتگو در مورد خدا و اعتقادات دینی تفاوت قائل شد. خدا باوری یعنی اعتقاد به خدا. این اعتقاد الزاما منجر به اعتقاد به دین خاصی نمیتواند بشود ولی با توجه به اینکه مبنای کلیه ادیان خدا باوری است، طبیعتا هر دینی حرف های خود را برای اعتقاد به خدا دارد. تحکم و امر و نهی ای که مطرح فرمودید برگرفته از مبانی اعتقادی هر یک از ادیان میتواند باشد و ارتباطی به خدا باوری ندارد.

taleb;773931 نوشت:
فکر کنم منظورتان ببینیم بوده و نه نبینیم!بعد هم چرا باید تصادفی ببینیم میتوانی مطابق قوانین لایتجزای ماده باشد!!

نه اتفاقا منظورم نبینیم بود! من معمولا نوشته هایم را باز خوانی میکنم که حتی المقدور اشتباهات املایی و انشایی را کاهش بدهم.
منظورم این بود که ختی اگر بیگ بنگ مبدا این جهان نباشد، به هر حال جهان باید جایی در زمان گذشته شروع شده باشد و ظاهرا رشد کرده و انبساط یافته باشد. آن مبداء اولیه چه بوده؟

taleb;773931 نوشت:
اگر شما توانستید ثابت کنید که ماده اولیه جهان زمانی بوده که وجود نداشته انوقت میتوانید بپرسید از کجا امده اند؟؟!!همانطور که شما در مورد خدا میگویید !

ابتدای این گفتگو من این درخواست را از شما کردم:

چالشگر;773902 نوشت:
من میخوام خواهش کنم شما به این سوالات پاسخ بدی. البته پاسخ شما نباید هیچ ربطی به باور خدا باوران داشته باشه، پاسخ عکس العملی باشه و از اینجور چیزا....

منظورم هم دقیقا این بود که شما پاسخ خودتان را بدهید. برایتان مهم نباشد که دیگران چه میگویند. بفرمایید نظر خودتان چیست.

taleb;773931 نوشت:
ازجایی نیامده و همیشه بوده یعنی ازلیه!

ازلی یعنی چه؟ ما عبارت ازلی و ابدی را خیلی به کار می بریم. اما نمیتوانیم آنرا تعریف کنیم و در تعریف آن، خود عبارت را به شکلی دیگر باز گو میکنیم و این روش بر خلاف شیوه تعریف سایر چیز های شناخته شده است.

taleb;773931 نوشت:
مثل این است که بگویید خاصیت اهنربایی از کجای اهنربا امده!! اهنربا و خاصیتش لازم و ملزوم یکدیگرند !!

طبق نظریه بیگ بنگ، ذره اولیه از حجم بسیار ناچیزی برخوردار بوده(اگر اشتباه نکنم 10 به توان منهای 22 سانتیمکتر مکعب) و انرژی بسیار بالایی را در خود نهفته داشته که نهایتا منجر به ایجاد این جهان با تمام انرژی های آن شده است. اگر این فرض درست باشد، ما دو چیز داریم: یکی ذزه ای بسیار کوچک و دیگری انرژی ای بسیار بزرگ. با این پیش فرض که هر ذره کوچک الزاما دارای چنین انرژی بزرگی نیست، احتمال جمع شدن این دو با یکدیگر بسیار ضعیف تر از احتمال وحود یک ذره تنهای کوچک در ابتدای بیگ بنگ میشود. مثلا اگر احتمال وجود یک ذره را 10 به توان منهای 10 در نظر بگیریم و احتمال وجود چنین انرژی ای در یک ذره را هم همان 10 به توان منهای 10 در نظر بگیریم، آنوقت احتمال جمع این دو مشخصه با یکدیگر 10 به توان منهای 20 میشود. آیا این احتمال برای باور به یک اتفاق تصادفی کافی است؟

taleb;773931 نوشت:
قوانین جهان تصادفی نیستند. جزو ذات ماده است . ذات ماده مثلا این است که سرما منقبضش کند و گرما منبسط.

عرض من هم همین است. چگونه از یک رخداد تصادفی مثل بیگ بنگ، یک جهان با قوانین عیر تصادفی درست میشود؟

taleb;773931 نوشت:
شما از کجا یقین داری که جهانهای دیگری ایجاد نشده.

بررسی های علمی دانشمندان روند مشخصی را از بیگ بنگ تا کنون نشان میدهد که بدون تداخل مزاحمی طی شده. این نشان میدهد که حد اقل در جهان ما چنین اتفاقی نیفتاده. از جهان های دیگر هم حرف زدن بیهوده است چون فعلا جز تصوری از آنها چبز دیگری وجود ندارد.

taleb;773931 نوشت:
اگر دقت کنید این جهان همچین هم منظم نیست. بر خورد سیارات و کهکشانها و سیارات و شهابسنگها وووونمونه اش.

این که نشانه بی نظمی نیست، این عین نظم است! نظمی که ناظم آن نیروی جاذبه اجرام سماوی است. یک شهاب سنگ یا هر جسم سرگردان دیگر در فضا از لحظه ای که به عللی مانند انفجار از سکونتگاه اصلی خود جدا میشود تابع نیرو های جاذبه بین سیاره ای و بین ستاره ای میگردد. این غیر ممکن است که شما بتوانید یک مورد بی نظمی در سرتا سر جهان پیدا کنید. البته در کنار این مطلب باید اشاره کنم ما الزاما دلیل هر رویدادی را نمیدانیم و ممکن است برخی اتفاقات را بی نظمی ببینیم در صورتی که ختما نظمی پشت آن نهفته است.
taleb;773931 نوشت:
ایا خداباوران که میگن ماده نمیتونه ازلی باشه و درش تغییر ایجاد بشه ایا واقعا بطور یقینی تمام جزییات ماده را شناخته اند و یقین دارند که ماده نمیتواند چنین تحولاتی ایجاد کند!!؟؟

قطعا نه! ولی قرار شد با نظر آنها کاری نداشته باشیم!
با تشکر

باید بین ازلی بودن و ضرورت ازلی تمایز قایل بشیم. ازلی، یعنی همیشگی. ضروری یعنی واجب الوجود. معمولا وقتی گفته میشه خدا ازلیه منظور دومی و وقتی گفته میشه جهان ازلیه منظور اولیه.

عقل ما محدود به زمان است و نمیتواند خارج از آن را تصور کند. به همین دلیل همه دنبال زمان میگردند و در پی این سوال هستند که آغاز جهان چه بوده است! میتوایند یک کل بی زمان را تصور کنید که از درون آن یک جز مبتنی بر زمان، با مکانیزمی که برای ما روشن نیست! ایجاد شده باشد. عده ای میتوانند آن کل بی زمان را خدا تصور کنند عده ای هم میتوانند آنرا همان "کل بی زمان" نام نهند و به گفتن جمله ی "بیش از این نمیتوان پی برد" بسنده کنند. عده ای هم قایل به "کل بی زمان" نیستند و میگویند همین جهان، از مرحله ای خارج زمان به مرحله ای زماندار رسیده است. حتی عده ای تصور میکنند این جهان از عدم ایجاد شده باشد و جواب آن ها هم این است که هرچه در عقل ما نگنجد یعنی وجود خارجی ندارد؟
در مورد نظم این جهان، ابتدا باید نظم را تعریف کنید. حتی با فرض منظم بودن این جهان و اینکه احتمال به وجود آمدن چنین جهانی یک بر روی ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ باشد! اگر کلا ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ جهان داشته باشیم میتوانیم درک کنیم که وجود چنین جهان منظمی از روی تصادف، امری دور از ذهن نیست. لذا عده ای میتوانند تصور کنند این جهان منظم خالقی علیم داشته و عده ای میتوانند تصور کنند که جهان ما از روی تصادف ایجاد شده است.

موضوع قفل شده است