جمع بندی حکم مسخره کردن کافران و دشمنان شیعیان
تبهای اولیه
سلام
میخواستم ببینم ایا مسخره کردن چهره یک کافر ، جانی ، قاتل ، کلا یک ادم پست ، چون ادم پستی هست اشکال نداره؟ یا که چون اگه زشتی یا خوشگلی هست افریده خداست و نباید مسخره کرد؟
کلا ایا مجازیم یک فرد پلید رو مسخره کنیم یا خیر؟ هر چیزیش رو... نحوه صحبت کردن و لهجه اش رو ، قیافه اش رو، راه رفتنش رو و.....؟؟؟
میخواستم ببینم ایا مسخره کردن چهره یک کافر ، جانی ، قاتل ، کلا یک ادم پست ، چون ادم پستی هست اشکال نداره؟ یا که چون اگه زشتی یا خوشگلی هست افریده خداست و نباید مسخره کرد؟ کلا ایا مجازیم یک فرد پلید رو مسخره کنیم یا خیر؟ هر چیزیش رو... نحوه صحبت کردن و لهجه اش رو ، قیافه اش رو، راه رفتنش رو و.....جناب حامی البته که میدونم نباید اینجا سوال پرسید ولی خوب سوال شرعی هست دیگه ، پیش میاد
نبايد سگ يا الاغ پست ترشان ناميد
چون قرآن در مثل افراد خبيپ را تا درجه سگ و الاغ پايين برده
البته در تمام صفات چون پيامبر ده صفت خوب براي سگ بر شمردند
يكي از برجسته ترين صفات اين كه درك شعور انساني ندارند (با اين تفاوت كه در انسان بدتر است چون مي توانسته و آدم نشده)
البته بهتر است مثل آيت الله مشكيني (ره) صحبت كنيم روزي در خطبه هاي نماز جمعه گفت آقاي حسني مبارك كه نه حسني داري و نه بركتي
درباره صفات ظاهري هم بهتر است احتياط كنيم بگويم مثلا سيرتشان زشت است و مانند ميمون است.
اشتري ديد ابلهي را به چرا:Nishkhand:
گفت نقشت همه كج ست چرا
در كل موافقم با شما
بايد ادب را در برابر بي ادبان هم حفظ كنيم اگر الاغي به ما لگد زد ما هم به او لگد نزنيم.
ضمن اين كه قران و روايات ما را از فحاشي و توهين برحذر مي دارد ولي لعن را براي انسان هاي بد جايز مي داند تبت يدا ابي لهب يا قتل اصحاب الاخدود
..
البته پيشنهاد مي كنم سؤالاتان را به صورت تاپيك مجزا براي گروه فقه هم بزنيد چون سؤال مهمي است
[="Tahoma"][="DarkGreen"]آدم هاي خبيپ را بايد حرمتشان را داشت
البته شكي نيست كه خباثت باطني از كوزه درون به بيرون و ظاهر هم تراوش مي كند
و ملكات نفساني عالي بر ظاهر اثر مثبت مي گذارد
عرفاي بزرگ با ديدن همين ظاهر متوجه نورانيت يا تاريكي دروني افراد مي شوند.
ولي
از توهين برحذر باشيم چرا كه آنها در توهين كردن دهان گل و گشادتري دارند كما اين كه در مناظرات علمي اين امر بين آنها رايج است[/]
آدم هاي خبيپ را بايد حرمتشان را داشت
نبايد سگ يا الاغ پست ترشان ناميد
ممنونم جناب حامی و عذر خواهم بابت خط خطی کردن تاپکیتون.
از وقتی عضو اسک دین شدم و برخی تاپیک ها و سوالاتی که مطرح میکنم ، با جوابی که از کارشناسان اینجا گرفتم ، احساس میکنم باید یک بازنگری در دینداری خودم بکنم! در بعضی موارد احساس میکنم از اونطرف بوم افتادم!
مثلا در مورد همین موضوع ، گاهی وقتی میبینم مثلا مثل همین مورد شما ، یک فرد مومن ، یک فرد پلید و جانی رو به تمسخر میگیره ، مثلا صورتش رو مسخره میکنه یا مواردی از این دست ، از درون ناراحت میشدم و با خودم میگفتم حتی اگه اون فرد پست ترین فرد دنیا باشه ، نباید مواردی که در افرینشش نقشی نداشته رو به تمسخر گرفت... یا مثلا اینطور با خودم توجیه میاوردم که اگه این فرد داره اون طرف رو مسخره میکنه ، شاید یک دلیلش این هست که این فرد مومن ، اون فرد پست رو از خودش ادم پست تری میدونه و چون خیالش راحته که در نزد خدا از اون فرد جانی جایگاه بهتره داره ، طرف رو به سخره میگیره .. در صورتیکه چیزی که ما از اخلاق عرفا یاد گرفتیم این هست که علما و عرفا ، حتی خودشون رو از یک نفر در عالم خاکی بهتر نمیدونستن... بعد ایا میشه یک نفر خودش رو در عالم نزد خدا از همه پایینتر بدونه ، بعد جرات کنه طرف رو به تمسخر بگیره؟
باز هم عذرخواهم.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]ممنونم جناب حامی و عذر خواهم بابت خط خطی کردن تاپکیتون.
از وقتی عضو اسک دین شدم و برخی تاپیک ها و سوالاتی که مطرح میکنم ، با جوابی که از کارشناسان اینجا گرفتم ، احساس میکنم باید یک بازنگری در دینداری خودم بکنم! در بعضی موارد احساس میکنم از اونطرف بوم افتادم!
مثلا در مورد همین موضوع ، گاهی وقتی میبینم مثلا مثل همین مورد شما ، یک فرد مومن ، یک فرد پلید و جانی رو به تمسخر میگیره ، مثلا صورتش رو مسخره میکنه یا مواردی از این دست ، از درون ناراحت میشدم و با خودم میگفتم حتی اگه اون فرد پست ترین فرد دنیا باشه ، نباید مواردی که در افرینشش نقشی نداشته رو به تمسخر گرفت... یا مثلا اینطور با خودم توجیه میاوردم که اگه این فرد داره اون طرف رو مسخره میکنه ، شاید یک دلیلش این هست که این فرد مومن ، اون فرد پست رو از خودش ادم پست تری میدونه و چون خیالش راحته که در نزد خدا از اون فرد جانی جایگاه بهتره داره ، طرف رو به سخره میگیره .. در صورتیکه چیزی که ما از اخلاق عرفا یاد گرفتیم این هست که علما و عرفا ، حتی خودشون رو از یک نفر در عالم خاکی بهتر نمیدونستن... بعد ایا میشه یک نفر خودش رو در عالم نزد خدا از همه پایینتر بدونه ، بعد جرات کنه طرف رو به تمسخر بگیره؟
باز هم عذرخواهم.
سلام بزرگوار
سخنانتون برام درس است
بله حق با شماست بايد در محتاط باشيم و بهانه دست دشمن ندهيم
(ولي در اين كه خبيپ هستند سر سوزني شك ندارم دست اينها به خون هاي زيادي آلوده است. هزاران شهيد در يمن و منا و نيجريه فقط كار اخيرشان بود. همين امروز داعش صد نفر را اعدام كرد و... )[/]
سلام بزرگوار
سخنانتون برام درس است
بله حق با شماست بايد در محتاط باشيم و بهانه دست دشمن ندهيم
سلام جناب حامی
اینطور نفرمایید که حرف من درس هست... اگر من این موضوع رو اینجا مطرح کردم ، نه خدای نکرده از باب اینکه مثلا به در بگم که دیوار بشنوه یا مثلا بخوام در لفافه به شما یا دیگران این موضوع رو گوشزد کردم... اگر این موضوع رو مطرح کردم دلیلش این بود که واقعا محتاج دونستن جواب این سوال و سوالات دیگه ای هستم که بتونم از طریق اون جوابها دین ناب و دستکاری نشده محمدی (ص) رو بشناسم .... و حتی اینکه شما میفرمایید که بهانه دست دشمن ندیم ، من این هم خیلی مد نظرم نیست که حالا حرکت و حرف و رفتار ما بهانه دست دشمن میده یا نمیده! برای من مهم اینه که بدونم این کار و این نوع برخورد و این حرف و... با اصل دین ما همخوانی داره یا نه؟!
و البته این کنجکاوی من قطعا معناش این نیست که به تمام دونسته هام عامل هستم و فقط موندم لنگ جواب این سوالات... ولی خوب یک بنده گنهکار مثل من ، که دنبال شناخت اصل دین باشه فکر میکنم بهتر از بنده گنهکاری مثل من باشه که دنبال شناخت دینش نباشه.
امشب حسابی در این تاپیک بی نظمی کردم. ولی اخریش بود (البته برای امشب :Nishkhand: )
التماس دعا.
سلام جناب حامی
اینطور نفرمایید که حرف من درس هست... اگر من این موضوع رو اینجا مطرح کردم ، نه خدای نکرده از باب اینکه مثلا به در بگم که دیوار بشنوه یا مثلا بخوام در لفافه به شما یا دیگران این موضوع رو گوشزد کردم... اگر این موضوع رو مطرح کردم دلیلش این بود که واقعا محتاج دونستن جواب این سوال و سوالات دیگه ای هستم که بتونم از طریق اون جوابها دین ناب و دستکاری نشده محمدی (ص) رو بشناسم .... و حتی اینکه شما میفرمایید که بهانه دست دشمن ندیم ، من این هم خیلی مد نظرم نیست که حالا حرکت و حرف و رفتار ما بهانه دست دشمن میده یا نمیده! برای من مهم اینه که بدونم این کار و این نوع برخورد و این حرف و... با اصل دین ما همخوانی داره یا نه؟!
و البته این کنجکاوی من قطعا معناش این نیست که به تمام دونسته هام عامل هستم و فقط موندم لنگ جواب این سوالات... ولی خوب یک بنده گنهکار مثل من ، که دنبال شناخت اصل دین باشه فکر میکنم بهتر از بنده گنهکاری مثل من باشه که دنبال شناخت دینش نباشه.امشب حسابی در این تاپیک بی نظمی کردم. ولی اخریش بود (البته برای امشب :Nishkhand: )
التماس دعا.
داداش ادب حکم میکنه به اینصورت یعنی یکجورایی کنایه امیزاته اینطوری صحبت نکنی.چون دیدم دنبال کسب کمالات عرفا هستی گفتم گوشزد کنم:Cheshmak:این مورد رو عرفا خیلی رعایت میکردن.
البته قصد مچ گیری نداشتم فقط دوست داشتم کمالات بیشتری کسب کنید.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
و حتی اینکه شما میفرمایید که بهانه دست دشمن ندیم ، من این هم خیلی مد نظرم نیست
البته اين را هم بايد در نظر داشته باشيد مانند بقيه موارد چون ائمه هم براي حفظ عرض و مال و دين و جان خود و شيعيان تقيه مي كردند
تقيه دو نوع است:
گاهي تحبيبي است براي ايجاد دوستي و الفت
و گاهي تخويفي است براي امنيت جان و مال و ناموس خود
داداش ادب حکم میکنه به اینصورت یعنی یکجورایی کنایه امیزاته اینطوری صحبت نکنی.چون دیدم دنبال کسب کمالات عرفا هستی گفتم گوشزد کنم
البته ايشان رعايت مي كنند تذكر دادند تا ما هم رعايت كنيم[/]
میخواستم ببینم ایا مسخره کردن چهره یک کافر ، جانی ، قاتل ، کلا یک ادم پست ، چون ادم پستی هست اشکال نداره؟ یا که چون اگه زشتی یا خوشگلی هست افریده خداست و نباید مسخره کرد؟کلا ایا مجازیم یک فرد پلید رو مسخره کنیم یا خیر؟ هر چیزیش رو... نحوه صحبت کردن و لهجه اش رو ، قیافه اش رو، راه رفتنش رو و.....
بسمه القهار
با سلام و احترام
حساب کافر، جانی، مشرک، پلید و بدترین آدمهای دنیا، با حساب دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السلام و کشندگان اولیاء الله
و شیعیان مظلوم و سلّاخان پیر و جوان و زن و کودک مسلمان اعم از شیعه و سنی را از هم جدا کنید.
کافری که برای خودش کافر است با این جانیانی که روی چنگیز خان مغول را هم سفید کردند فرق دارد.البته ما در دین تمسخر نداریم
فحاشی هم نداریم،اما همین دین دستور می دهد بدیهای اینها را بگوئید و در سنت اهل بیت علیهم السلام هم سخن راجع به بدیهای
کردار و رفتار و گفتار و حتی ظاهر آنها بوده است:
« عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ شَبَهاً مِنْ يُوسُفَ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُهُ حَيَاتَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ قَالَ فَقَالَ لِي وَ مَا يُنْكَرُ مِنْ ذَلِكَ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَشْبَاهُ الْخَنَازِيرِ-
(شبیه خوکها)
حضرت علی علیه السلام:"یا اشباه الرجال و لا الرجال" ای نامردهای مردنما
امام علی(ع) در خطبه شصت و نهم نهج البلاغه در ملامت و مذمت بعضى از يارانش فرمود:
«چه اندازه با شما مدارا كنم! همچون مدارا كردن با شتران نوبارى كه از سنگينى بار پشتشان مجروح گرديده
و همانند جامه كهنه و فرسوده اى كه هرگاه از جانبى آنرا بدوزند از سوى ديگر پاره مى گردد.
هرگاه گروهى از لشكريان شام به شما نزديك مى شوند هر يك از شما در را به روى خود مى بنديد و همچون
سوسمار در لانه خود مى خزيد و همانند كفتار در خانه خويش پنهان مى گرديد. به خدا سوگند! آن كس كه
شما ياور او باشيد ذليل است و كسي كه با شما تيراندازى كند همچون كسى است كه تيرى بى پيكان به
سوى دشمن رها سازد. به خدا سوگند!جمعيت شما در خانه ها زياد و زير سايه پرچمهاى ميدان نبرد كم. من
مى دانم چه چيز شما را اصلاح مى كند ولى اصلاح شما را با تباه ساختن روح خويش جايز نمى شمرم،
خدا نشانه ذلت را بر چهره ها و پيشانى شما بگذارد! و بهره هاى شما را نابود سازد. آن گونه كه به باطل
متمايل و به آن آشنائيد به حق آشنائى نداريد و آن چنان كه در نابودى حق مى كوشيد براى از بين بردن باطل قدم برنمى داريد.»
و باز حضرت علیه السلام:
اي نه مردان به صورت مرد! اي کم خردان ناز پرود! کاش شما را نديده بودم و نمي شناختم، که به خدا پايان اين آشنايي ندامت
بود و دستاورد آن اندوه و حسرت. خدايتان بميراناد، که دلم از دست شما پر خون است و سينه ام مالامال خشم شما.
مردم دون که پياپي جرعه اندوه به کامم مي ريزيد و با نافرماني و فرو گذاري جانبم کار را به هم در مي آميزيد.
در قران کریم هم در وصف بلعم باعور:(سره اعراف)
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِى ءَاتَيْنَهُ ءَايَتِنَا فَانسلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشيْطنُ فَكانَ مِنَ الْغَاوِينَ(175)
وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَهُ بهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلى الاَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكلْبِ إِن تحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَث
أَوْ تَترُكهُ يَلْهَث ذَّلِك مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِئَايَتِنَا فَاقْصصِ الْقَصص لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(176)
175. حكايت كسى را كه آيه هاى خويش به او تعليم داديم و از آن به در شد و شيطان به دنبال او افتاد و از گمراهان شد، براى آنها بخوان .
176. اگر مى خواستيم ، وى را به وسيله آن آيه ها بلندش مى كرديم ، ولى به زمين گراييد (پستى طلبيد و به دنيا ميل كرد) و هوس
خويش را پيروى كرد. حكايت وى حكايت سگ است كه اگر بر او هجوم برى ، پارس مى كند و اگر او را واگذارى ، پارس مى كند.
اين حكايت قومى است كه آيه هاى ما را تكذيب كرده اند. پس اين خبر را بخوان ، شايد آنها انديشه كنند.
و باز:"اولئک کالانعام بل هم اضل..."
این موارد نشانگر جواز توهین و تمسخر نیست بلکه بیانگر آن است که،بیان حقیقت وجودی دشمنان اسلام و دین در قران و در سنت سابقه دارد
گرچه باید مراقب نیّات بود و اگر نسبت به دشمن دین خشمی است خشم فی الله باشد نه تسکین غضب شخصی.
[="Tahoma"][="Black"] میخواستم ببینم ایا مسخره کردن چهره یک کافر ، جانی ، قاتل ، کلا یک ادم پست ، چون ادم پستی هست اشکال نداره؟ یا که چون اگه زشتی یا خوشگلی هست افریده خداست و نباید مسخره کرد؟ کلا ایا مجازیم یک فرد پلید رو مسخره کنیم یا خیر؟ هر چیزیش رو... نحوه صحبت کردن و لهجه اش رو ، قیافه اش رو، راه رفتنش رو و.....؟؟؟سلام
با عرض سلام و احترام
از نظر فقهی مسخره کردن غیر مسلمان حرمت شرعی ندارد.
البته این مسئله بُعد اخلاقی دارد که باید توسط کارشناسان اخلاق سایت بررسی گردد.
در پناه حضرت حق باشید
پی نوشت:
استفتاء از دفتر مراجع تقلید در قم[/]
سلاممیخواستم ببینم ایا مسخره کردن چهره یک کافر ، جانی ، قاتل ، کلا یک ادم پست ، چون ادم پستی هست اشکال نداره؟ یا که چون اگه زشتی یا خوشگلی هست افریده خداست و نباید مسخره کرد؟
کلا ایا مجازیم یک فرد پلید رو مسخره کنیم یا خیر؟ هر چیزیش رو... نحوه صحبت کردن و لهجه اش رو ، قیافه اش رو، راه رفتنش رو و.....؟؟؟
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
مسخره نمودن چنین افرادی که در سوال مطرح شده، ابتدائا جایز نیست،اما اگر جنبه مجازات داشته باشد و فايدهاى عقلايى از قبيل پيشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود زشت نيست.
چنانچه حق تعالی می فرماید: «وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُون [هود/38] و [نوح] كشتى را مىساخت و هرگاه گروهى از [اشراف و سرانِ] قومش بر او عبور مىكردند، او را به مسخره مىگرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره مىكنيد، مسلماً ما هم شما را همان گونه كه ما را مسخره مىكنيد، مسخره خواهيم كرد»
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه شریفه می فرماید:
«در اين آيه سؤالى به ذهن مىآيد، و آن اين است كه اگر سخريه عمل زشتى است چرا نوح (علیه السلام) به كفار فرموده ما شما را مسخره مى كنيم، و اگر بد نيست چرا آيه كفار را ملامت مىكند بر اينكه نوح را مسخره مىكردند؟ جوابش اين است كه آنچه از سخريه زشت است ابتدايى آن است و اما اگر جنبه مجازات و تلافى باشد آن هم در جايى كه فايدهاى عقلايى از قبيل پيشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود زشت نيست»[1]
بنابراین اگر به دشمنی و عناد چنین افراد مسخره کننده ای يقين داشته باشيم و براى هدايت و توجه دادن آنها به اشتباه، از همه راهها نااميد شده باشیم، در این صورت این امر ناپسند نخواهد بود.
...........................................
پینوشت:
[1].طباطبایی،محمد حسین،ترجمه تفسير الميزان،موسوى همدانى سيد محمد باقر،ج10،ص339،دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374
داداش ادب حکم میکنه به اینصورت یعنی یکجورایی کنایه امیزاته اینطوری صحبت نکنی.چون دیدم دنبال کسب کمالات عرفا هستی گفتم گوشزد کنم:Cheshmak:این مورد رو عرفا خیلی رعایت میکردن.البته قصد مچ گیری نداشتم فقط دوست داشتم کمالات بیشتری کسب کنید.
برادر گرامی
وقتی پست شما رو خوندم ، ناراحت شدم
ناراحتی به این خاطر که چقدر راحت دیگران رو پیش قضاوتی میکنیم ، ذهن خوانی میکنیم و نهایتا با طعنه و کنایه حرفمون رو بر اساس مفروضات اشتباه به طرف مقابل میزنیم.
من دقیقا خیلی شفاف اومدم دلیلم رو از مطرح کردن این سوال نوشتم ، و نوشتم که اگر این سوال رو کردم حتی یک درصد هم به این خاطر نبوده که بخوام به کسی درسی بدم یا چیزی رو گوشزد کنم ، فقط و فقط بخاطر یادگیری خودم بوده ، بعد شما دقیقا اومدی چیزی رو که اصلا مدنظر من نبوده وخیلی شفاف ردش کردم رو به من نسبت دادی؟ برای اینکه خیال شما از نیت اصلی من راحت بشه ، سری به لیست تاپیکهایی که ایجاد کردم بزنید ، اونجا مشاهده خواهید کرد که بسیاری از تاپیکهایی که من ایجاد کرده ام مرتبط به حق الناس و اخرت و معاد هست و این یعنی اینکه این مسائل یک دغدغه ذهنی برای من هست و قبل از اینکه من بخوام به کسی درسی بدم ، نیاز دارم که مطالب مرتبط با این موضوعات رو برای خودم روشن کنم و در این موارد موارد مورد نیاز رو یاد بگیرم ، مثل همین سوالی که در این بحث ایجاد شد و صرفا برای یادگیری خودم مطرحش کردم.
از نظر فقهی مسخره کردن غیر مسلمان حرمت شرعی ندارد.البته این مسئله بُعد اخلاقی دارد که باید توسط کارشناسان اخلاق سایت بررسی گردد.
با سلام و احترام
ببخشید جناب سجاد گرامی، مگر فقه و اخلاق ما در یک راستا و یک سو نیستند؟ چرا نیازه برای یک مسله ای که از لحاظ فقهی مباح هست ، از لحاظ اخلاقی نیز بررسی بشه؟
و سوال دیگه یعنی اینکه شرع به ما اجازه میده که مثلا یک غیر مسلمان ، مثلا یهودی ، مسیحی و یا حتی کافر حربی ، رو مسخره کنیم ؟ مثلا دماغ بزرگ و زشتی داره ، دماغش رو مسخره کنیم و یا مثلا لکنت زبان داره ، لکنت زبانش رو مسخره کنیم و یا مثلا موقع راه رفتن لنگ لنگ راه میره ، این نقص بدنیش رو مسخره کنیم؟ ایا مجازیم؟
[="Tahoma"][="Black"]با سلام و احترام
ببخشید جناب سجاد گرامی، مگر فقه و اخلاق ما در یک راستا و یک سو نیستند؟ چرا نیازه برای یک مسله ای که از لحاظ فقهی مباح هست ، از لحاظ اخلاقی نیز بررسی بشه؟
با عرض سلام و احترام مجدد
لطفا برای دریافت پاسخ سؤالتان ، مطالبی که در تاپیک دیگری نوشتم و اینجا نقل می کنم را به دقت مطالعه بفرمایید اگر ابهامی باقی ماند سؤال کنید:
آیا فقه و اخلاق با هم تناقض و تضادی دارند؟
- روی صحبت ما اخلاق دینی است و کاری با اخلاق غیر دینی در این تاپیک نداریم !
- اخلاق و فقه حوزه های متفاوتی در دین دارند.
همه گزاره های فقهی را می توان به نوعی جزء اخلاق شمرد [1] اما همه گزاره های اخلاقی لزوما فقهی نیستند به تعبیر دیگر اخلاق که به فرموده پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هدف اصلی بعثت و دین داری است [2] کل بنای رفیع دین بوده که پایه و اساس آن فقه است .
3. فقه به عنوان یک قانون اساسی نگاه جامعه نگر دارد.
فقه با وجود احکامی که لاجرم برای اصلاح رفتار فردی وضع کرده است ، در پی ساختن جامعه دینی حداقلی است ، اما اخلاق بیشتر نگاه فردی دارد و در حوزه روحی و روانی در پی تضمین بخشی به عمل فقهی مکلف بوده و هم در پی تکمیل کردن آن است .
فقه قانون می گذارد و اخلاق تشویق به رعایت کامل آن کرده و در جهت انعطاف پذیری آن و رفع نواقص ناگزیر هر قانونی در ناحیه اجرای آن ، تلاش می کند .
فقه می گوید مرد حق دارد زن را طلاق دهد اما اخلاق می گوید طلاق بی جهت مذموم و خروج از قاعده انصاف است ! 4. اخلاق جای خالی فقه را پر می کند.
این امر بدین معناست که وقتی قانون که در هنگام وضع طبعا نگاه کلان و کلی و جامعه نگر دارد نتواند فردی از افراد جامعه را پوشش دهد اخلاق می تواند با ورود به حوزه فردی او به رعایت حدود مجابش نماید مثلا مردی که بی جهت همسرش را از رفتن به بیرون منزل منع می کند ، آیا چنین حقی دارد قانون فقه به جهت نگاه کلان و قانونی خود این حق را به همه از جمله او داده است [3] و استثناء کردن امثال او از میان افراد جامعه ، هنگام وضع قانون و از نگاه حقوقی ، ممکن نیست چون قانون نمی تواند به صورتی وضع شود که مفری برای قانون گریزی ایجاد کند.
در همینجا اخلاق می آید و توصیه به چنین مردی می کند که رضای خداوند را در نظر داشته باشد و رعایت جوانب عدالت و انصاف را بکند و بی جهت زن بیچاره را حبس و زندانی نسازد !
پس فقه و اخلاق نه تنها تضاد و تناقضی با هم ندارند بلکه بر اساس تدبیر حکیمانه الهی به صورتی در کنار هم قرار گرفته اند که قوانین الهی به بهترین صورت اجرا شود و بنده معتقدم اگر در جایی تضادی یا تناقضی احساس شده ناشی از عدم فهم دقیق و تمایز درست بین این حوزه ها و کارکرد آنهاست.
نتیجه دیگری هم که می توان از این مباحث گرفت این است که عدم هماهنگی و عدم تلازم بین جواز و عدم جواز بین فقه و اخلاق و اینکه جایی فقه بگوید جایز است و اخلاق بگوید حرام است ، لزوما به معنای تناقض نیست که مطرح شده است. 5. عمل نکردن به حکم اخلاقی هم عقاب دارد !
عمل نکردن به احکام اخلاقی هم همانند احکام فقهی بدون عقاب نخواهد بود (و خود این نشاندهنده جزء دین بودن آن و هماهنگی گزاره های اخلاقی با احکام فقهی است) اما نوع عقاب و عذاب آن متفاوت است :
"در روايت آمده است: «الحسد ياکل الايمان کما ياکل النار الحطب؛ [4] حسد آنچنانكه آتش هيزم را ميخورد، ايمان را ميخورد و نابود ميکند.» آيا چنين چيزي با نگاهي به نامحرم قابل مقايسه است؟ اما چون عمل خارجي نيست جاي بحث آن در اخلاق است و در فقه از آن بحث نميشود. اين بدان معنا نيست که مسائل اخلاقي ثواب و عقاب ندارد، بلکه نتايج اخلاق اموري است که از سنخ ثواب و عقاب افعال نيست. همانگونه که مسائل اخلاقي از افعال مکلف مهمتر است ثواب و عقاب آنها هم مهمتر هستند. ثواب و عقاب اخلاقي همسنخ خوب و بدهاي اخلاقي هستند، بدين معنا که حالاتي روحاني و نفسانياند و از اين سنخاند که انسان از چشم محبوب خويش بيافتد. کساني که با هم رابطه عاطفي دارند اگر احساس کنند رفيقشان ديگر به آنها اعتنايي ندارد اين بالاترين شکنجه براي آنهاست. بياعتنايي محبوب گرچه کتک نيست، اما از هر کتکي بدتر است. هنگاميکه خداوند ميخواهد بگويد کسي اوضاع بسيار بدي دارد ميفرمايد: «لاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ [5] خداوند در روز قيامت به آنها نگاه نميکند.» اين نگاه نکردن از هزار آتش جهنم سوزاندهتر است. اکنون ما شدت اين عذاب را درک نميکنيم، اما وقتي تشنه اين نگاه شويم شدت آن را درک خواهيم کرد. ميخواهم عرض کنم: غير از ثواب و عقابهايي که براي اعمال واجب و حرام فقهي هست ثواب و عقابي متناسب با واجب و حرامهاي اخلاقي هم وجود دارد. اگر گفته ميشود: تا زماني که حسد را اظهار نکردهايد کار حرامي انجام ندادهايد بدين معناست که کاري انجام ندادهايد که عذاب جهنم را به دنبال داشته باشد، اما مقصود اين نيست که در اين صورت با حالت نداشتن حسد مساوي هستيد، بلکه در اين صورت عقاب خداوند به اين صورت است كه به شما اعتنا نکرده، توفيقي به شما نميدهد و جذبتان نميکند. [6] 6. در پایان باید بگویم که نگاهی حتی گذرا به مجموعه آیات و احادیث اهل بیت علیهم السلام و حجم عظیم آیات و احادیث اخلاقی ، اثبات کننده این مسئله است که تمام گزاره های اخلاقی قطعا قسمتی از خواست الهی و برنامه ای است که حضرت حق برای کمال بشر تنظیم نموده است .
خداوند در قرآن کریم فرموده است:
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ [7]
در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد كه پند گيريد. [8]
بسیاری از دستورات آیه شریفه اگر نگوییم همه آن ، گزاره های اخلاقی هستند که خداوند متعال به آن امر نموده است .همیشه سلامت و موفق باشید
[/HR][1] برخی از احکام فقهی رسما و برخی عینا در علم اخلاق هم مطرح است در فقه گفته ميشود: نماز خواندن از واجبات است ، غیبت کردن از محرمات است و.... در کتابهاي اخلاق هم گفته ميشود: نماز واجب است و غیبت حرام است.[2] رسول اكرم صلى الله عليه و آله: إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاخلاقِ؛. براستى كه من براى به كمال رساندن مكارم اخلاق مبعوث شده ام.
در تفسیر مجمع البيان اثر والای امين الاسلام طبرسى در ذيل آيهى «وانك لعلى خلق عظيم»(قلم / 4) آمده است :
وقيل : سمى خلقه عظيما لاجتماع مكارم الاخلاق فيه، و يعضده ما روى عنه قال : انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق.
و گفته شده : خلق پيامبر عظيم ناميده شد به سبب گرد آمدن مكارم اخلاق در آن حضرت ، و اين معنى را تأييد مىكند آن چه از حضرت روايت شده است كه فرمود : جز اين نيست که فرستاده شدم تا مكارم اخلاق را تمام كنم ! (طبرسى، مجمع البيان، ج9 و10، ص 500.)[3] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيُّمَا امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا فَلَا نَفَقَةَ لَهَا حَتَّى تَرْجِع
از حضرت صادق از پدرش عليهما السّلام روايت شده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرموده است: هر بانوئى كه بدون إذن همسرش از منزل بيرون رود نفقه و مخارج او با شوهر نيست تا زمانى كه باز گردد.(من لايحضره الفقيه ج 3 ص 439)
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اِنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص خَرَجَ فِي بَعْضِ حَوَائِجِهِ وَ عَهِدَ إِلَى امْرَأَتِهِ عَهْداً أَلَّا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا حَتَّى يَقْدَمَ قَالَ وَ إِنَّ أَبَاهَا مَرِضَ فَبَعَثَتِ الْمَرْأَةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ إِنَّ زَوْجِي خَرَجَ وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنْ بَيْتِي حَتَّى يَقْدَمَ وَ إِنَّ أَبِي مَرِيضٌ فَتَأْمُرُنِي أَنْ أَعُودَهُ فَقَالَ لَا اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ قَالَ فَمَاتَ فَبَعَثَتْ إِلَيْهِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ أَبِي قَدْ مَاتَ فَتَأْمُرُنِي أَنْ أُصَلِّيَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ قَالَ فَدُفِنَ الرَّجُلُ فَبَعَثَ إِلَيْهَا- رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ غَفَرَ لَكِ وَ لِأَبِيكِ بِطَاعَتِكِ لِزَوْجِك
عبد اللّه بن سنان گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: در زمان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مردى از انصار بطلب حاجتى از خانهاش بيرون شده بمسافرت رفت و با زوجهاش پيمان بسته بود كه در نبودن وى از منزل خارج نشود تا مرد باز گردد، و اتّفاقا پدرش مريض شد، زن كسى را نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرستاد و گفت شوهرم بسفر رفته و با من پيمان بسته كه از خانهام خارج نشوم تا باز گردد، و اكنون پدرم مريض شده شما اجازه مىفرمائيد بعيادتش روم؟ فرمود: نه، در خانهات بنشين و بفرمان شوهرت عمل كن، فرمود: پدرش از دنيا رفت باز از رسول خدا سؤال كرد پدرم وفات كرد شما اجازه ميدهى در نمازش شركت كنم، فرمود: نه، در منزل خود بمان و اطاعت امر شوهر نما، فرمود: پدر را دفن كردند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كسى را نزد زن فرستاد و پيغام داد كه خداوند عزّ و جلّ بدون شك تو و پدرت هر دو را بجهت اطاعتى كه از فرمان شوهر بردى بيامرزيد.(من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 442)[4] علامه مجلسی ، بحارالانوار، ج 70 ص244.
[5] آلعمران، 77.
[6] http://mesbahyazdi.ir/node/3726
[7] نحل ، 90.
[8] ((عثمان بن مظعون )) كه از صحابه معروف پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) است مى گويد: ((من در آغاز، اسلام را تنها به طور ظاهرى پذيرفته بودم نه با قلب و جان ، دليل آن هم اين بود كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كرارا پيشنهاد اسلام به من كرد و من هم از روى حيا پذيرفتم ، اين وضع همچنان ادامه يافت تا اينكه روزى خدمتش بودم ، ديدم سخت در انديشه فرو رفته است ناگهان چشم خود را به طرف آسمان دوخت ، گوئى پيامى را دريافت ميدارد، وقتى به حال عادى بازگشت از ماجرا پرسيدم ، فرمود: آرى هنگامى كه با شما سخن ميگفتم ناگهان جبرئيل را مشاهده كردم كه اين آيه را براى من آورد ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى … پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آيه را تا آخر براى من خواند، چنان محتواى آيه در قلب من اثر گذاشت كه از همان ساعت اسلام در جان من نشست ، من به سراغ ابو طالب عموى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدم و جريان را به او خبر دادم ، فرمود: اى طايفه قريش از محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) پيروى كنيد كه هدايت خواهيد شد، زيرا او شما را جز به مكارم اخلاق دعوت نميكند، سپس به سراغ وليد بن مغيره (دانشمند معروف عرب و يكى از سران شرك ) آمدم و همين آيه را بر او خواندم ، او گفت اگر اين سخن از خود محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) است بسيار خوب گفته و اگر از پروردگار او است باز هم بسيار خوب است (مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث)
بنابراین اگر به دشمنی و عناد چنین افراد مسخره کننده ای يقين داشته باشيم و براى هدايت و توجه دادن آنها به اشتباه، از همه راهها نااميد شده باشیم، در این صورت این امر ناپسند نخواهد بود.
با سلام و ادب
اگر اجازه داشته باشم نظرم را در این باره بیان کنم و اگر جایی دچار اشتباه هستم،از راهنمایی استاد گرامی و دوستان همراه بهره مند شوم.
درباره ی حضرت نوح،اشاره ی ایشان به این امر که ما هم شما را مسخره خواهیم کرد،صرفا به دلیل توجه دادن و متذکر ساختن بود.برای متوجه کردن ایشان به اینکه به زودی در وضعیتی قرار خواهید گرفت که لایق تمسخر خواهید بود.که می تواند وسیله ای برای به فکر وادار کردنشان باشد.
درباره ی اقوال شریف مولا علی (ع)هم سخنان ایشان ،بیان حقیقت وجودی و تمثل روحیات و اطوار وجودی مخاطبین بوده است و در پس هر کلمه ای از این توصیفات معنای عمیقی را میتوان یافت ،نه اینکه مقصود این باشد که صورت ظاهری ایشان را مورد تمسخر قرار دهند.که این از چنین شخصیت والایی حقیقتا بدور است.
و با توجه به اینکه در صحبت استارتر محترم آمده بود :
کلا ایا مجازیم یک فرد پلید رو مسخره کنیم یا خیر؟ هر چیزیش رو... نحوه صحبت کردن و لهجه اش رو ، قیافه اش رو، راه رفتنش رو و.....؟؟؟
فکر نمیکنم چنین کاری اخلاقی باشد.
آیا در سیره و روش ائمه ی طاهرین چنین موردی یعنی مسخره کردن خصوصیات ظاهری یک فرد،نمونه ای داشته است؟
با تقدیم احترام
بسمه الستّار العیوب
با سلام و ادب
باید مراقب بود که جهت تذکر یک نکته اخلاقی
هزار نکته اخلاقی دیگر فدا نشود.
با سپاس و عذرخواه.
پرسش:
در داستان حضرت نوح اشاره شد که ایشان به کافران فرمودند که ما هم شما را مسخره خواهیم کرد، آیا در سیره و روش ائمه طاهرین چنین موردی یعنی مسخره کردن خصوصیات ظاهری یک فرد، نمونه ای داشته است؟
پاسخ:
منظور از مسخره نمون چنین افرادی، لوده گی و کارهای سبک انجام دادن و شکلک در آوردن نیست. بلکه باید جنبه مجازات داشته باشد و فايدهاى عقلايى از قبيل پيشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود. نه این معنایی از تمسخر که در عرف انجام می شود.
چنانکه در آیات سوره مدثر مشرکان در قیامت به گورخرانی تشبیه میشوند که از جلو شیر فرار میکنند: «کاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَه* فَرَّت مِن قَسوَرَه (1) گويى آنها گورخرانى هستند رميده.كه از شير فرار كرده اند.»
یا آن دسته از احبار یهود را که به مضمون تورات عمل نمیکنند به درازگوشانی تشبیه شده که باری از کتاب بر پشت خود حمل میکنند که برای آنان جز زحمت بارکشی سودی ندارد: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلوا التَّورةَ ثُمَّ لَمیحمِلوها کمَثَلِ الحِمارِ یحمِلُ اَسفارًا (2) مثل كسانى كه مكلّف به تورات شدند ولى حق آنرا ادا ننمودند مانند حمارى هستند كه كتابهائى را حمل مى كند.»
گاهی نیز به صورت استهزاگونه واژه بشارت در مورد عذاب به کار میبرد: «فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم (3) پس آنها را به عذاب دردناك (دوزخ) بشارت ده»
حال آنکه بشارت معمولا در اخبار خوشایند به کار میرود.
«به كار بردن كلمه بشارت در مورد عذاب در اين آيه و بعضى ديگر از آيات قرآن در واقع يك نوع تهديد و استهزاء به افكار گنهكاران محسوب مى شود و اين شبيه سخنى است كه در ميان ما نيز متداول است كه اگر كسى كار بدى را انجام داد در مقام تهديد و استهزاء به او مى گوييم "مزد و پاداش تو را خواهيم داد"!»(4)
گاهى براى در پيش گرفتن اعتدال در سخن گفتن، صداى كسانى را كه بلند سخن مىگويند به صداى الاغ تشبيه مىكند: «واغضُض مِن صَوتِكَ اِنَّ اَنكَرَ الاَصوتِ لَصَوتُ الحَمير(5)[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]سخن آرام گو (نه با فرياد بلند) كه زشتترين صداها صوت الاغ است[=Traditional Arabic].»
و یا مانند حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) که خطاب به کافران زمان می فرمودند: «اسلام شناسى تقريباً رو به تورم است. خوب، صدام هم اسلام شناس شده است! آقاى سادات هم جزء اسلام شناس هاست كه تشخيص مى دهد كه فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نيست! اخيراً آقاى كارتر هم جزء اسلام شناس هاست! در يك جلسه اى كه مسافرت كرده است، گفته است اين كارهايى كه در ايران، فلان مى كند اين موافق اسلام نيست! خوب معلوم شد كه ما اسلام شناس داريم كه به ابعاد اسلام شناسى اضافه مى شود» (6) و در همان جلسه صدای خنده حضار بلند شد.
بنابراین استهزایی که توضیح داده شد را با لوده گی و سبک بودن و ...خلط نفرمایید که چنین امری نه در قرآن وجود دارد و نه در سیره اهل بیت (علیهم السلام).
پی نوشت:
1.مدثر/50-51.
2. جمعه/ 5.
3.آل عمران/ 21.
4.مكارم شيرازى، ناصر،تفسير نمونه،ج2،ص480،دار الكتب الإسلامية، ايران- تهران، 1371 ه. ش،چاپ 10
5.لقمان/ 19.
6. امام خمینی،صحیفه امام، ج15، ص188،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.