جناب العبد ، سلام:bale:
موضوع این هفته چیه ؟ به چه بهونه ای باید با شیطون بجنگیم ؟:Graphic (51):
دوستان منتظرند ............................................
قلم ها به دست و دریای اذهان، برای نقد و بررسی، متلاطم. :Graphic (37):یه فکری کنین تا طوفان به پا نشده ....
[=arial]سلام :khoshgel:
ان شاءالله برناممون قرار شده بود 10 روزه باشه اما دو هفته ای تبدیل شد .. :ok:...
قبلا هفته ای بود اما چون الان یکم داره سنگین میشه و کاربران پیشنهاد دادن که یکم برنامه رو مدتشو بیشتر کنیم تا بهتر رو اون رذیله کار کنن و بتونن از بین ببرنش :kaboy:
اگه موافق باشین برنامه ی بعدی رو ان شاءالله شنبه اعلام میکنیم ....:pesar:
[=arial] یکی از مبتلابه ترین گناهان، دروغ است که به کبیره بودنش تصریح شده، شیخ انصاری علیه الرحمة در مکاسب محرمه می فرماید، دروغ گفتن حرام است بحکم قطعی بشری و جمیع ادیان آسمانی و در شرع مقدس اسلام حرمت آن به ادله اربعه: کتاب، اجماع، سنت و عقل ثابت است و کبیره بودنش از قرآن و احادیث استفاده می گردد.
دروغ از بزرگترین کبائر:
رسول خدا(ص) فرمود: بزرگترین گناهان کبیره، شرک و عقوق والدین و قول باطل یعنی دروغ می باشد. [وسائل الشیعه]
لعن ملک و بودی گند:
رسول خدا(ص) فرمود: مؤمن هر گاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی گندی از قلبش بیرون می آید که تا بعرش می رسد و خداوند بسبب این دروغ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است برای او می نویسد. [مستدرک]
قرآن مجید و دروغ:
در سوره نحل می فرماید: جز این نیست که می بافند دروغ را کسانی که ایمان نیاورده اند و تصدیق نکرده اند نشانه های خداوند را. [سروه 16 آیه 117] یعنی دروغگو ایمان به آیات خداوند ندارد.
و از چند آیه قرآن استفاده می شود که دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار است. (سوره 24 آیه 7)
برگرفته از کتاب گناهان کبیره
[=arial]شخصي به حضور پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) رسيد , عرض کرد :[=arial]
نماز مي خوانم و عمل منافي عفت انجام مي دهم , دروغ هم مي گويم ! کدام را اول ترک گويم ؟ ! پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمود : دروغ , او در محضر پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) تعهد کرد که هرگز دروغ نگويد .
هنگامي که خارج شد , وسوسه هاي شيطاني براي عمل منافي عفت در دل او پيدا شد , اما بلافاصله در اين فکر فرو رفت , که اگر فردا پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) از او در اين باره سؤال کند چه بگويد , بگويد چنين عملي را مرتکب نشده است , اينکه دروغ است و اگر راست بگويد حد بر او جاري مي شود , و همين گونه در رابطه با ساير کارهاي خلاف اين طرز فکر و سپس خود داري و اجتناب براي او پيدا شد و به اين ترتيب ترک دروغ سرچشمه ي ترک همه ي گناهان او گرديد .
بخاطر جمع بندی که جناب کارشناس محترم نسیم رحمت انجام دادن دیگه لطف کنید مطلب نزارید
فقط سوالی اگه دارید بفرمایید ...
:ok::Gol:
به سوالات دوستان در خصوص برنامه های این هفته و هفته های قبل جواب داده میشه ...:Hedye::Gol:
:Norani:پس اگر سوالی داریدبنویسید اما مطلب درباره ی برنامه ها دیگه هر چی گفتنی بود گفته شد.:Norani:
:Rose:ممنونم:Rose:
سلام خواهرم
متاسفانه اقوال فوق ،در ذهن حقیر ،معنای "یهویی" را تداعی میکند.
:Gig:
سلام یکی دیگه ی عزیز
خیر معنای یهویی نمی دهد، می دانید که تزکیه ی رذائل اخلاقی مرتبه ای بسیار سختر از تزکیه ی جوارح از گناه است،با دیدگاه توحیدی و سلوک در صراط توحید اغلب این رذائل
[=arial] روزي يکي از اولياء به الياس و خضر عليهم السّلام شکايت کرد که مردم بسيار غيبت مي کنند و حال آن که غيبت از گناهان کبيره است و هر چقدر آن ها را نصيحت مي کنم و از غيبت کردن منع مي نمايم سخن مرا نمي شنوند و آن عمل قبيح را ترک نمي کنند.
حضرت الياس عليه السّلام فرمود: چاره اين کار آن است که هر کس وارد مجلس شد به او بگو که بگويد: «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحيمِ وَ صَلّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» که در اين صورت خداوند ملکي را بر اهل آن مجلس موکّل مي گرداند که هرگاه کسي شروع به غيبت نمايد آن ملک او را از آن باز دارد و از حق تعالي سؤال نمايد تا آن قوم را از غيبت کردن نگاه دارد.
همچنين حضرت خضر عليه السّلام فرمود: چون کسي در وقت بيرون رفتن از مجلس بگويد «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وَ صَلّي الله عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» حق تعالي ملکي را مي فرستد تا آن که نگذارد که اهل آن مجلس غيبت او را نمايند.
و در مورد دروغ نظرم یکم با همه شماها متفاوت هست
دروغ رو باید گفت اخه ابروی مومن ارزشش زیاده
وقتی ببینه با راس گویی دین و ائین و جان و مذهب و کار و بار و پول ومنافع و زندگیش در خطره باید دروغ بگه
وقتی ببینه یه چیزهایی هست که نمیشه ازش بگذره خب....................................................................
نمیدونم من که گاهی مجبور میشم راه کار بدید ببینم چیکار کنم
سلام دوستان.
من تو این تاپیک فعال نبودم ولی حواسم بوده که این رذایلی که گفتید را ترک کنم ولی این رذایل اخلاقی را سهوا مرتکب شده ام.وبعضی وقتها هم شک می کردم که آیا این فعل من مصداق این رذایل بوده یا نه؟ حالا به چند مورد اشاره می کنم لطفا راهنماییم کنید .
غیبت...
در حال قدم زدن در خیابان.
با دیدن چند خارجی( عرب-زائر )برمی
گردم به همسرم می گوییم اینها را ببین چقدر راحت وریلکسند انگار کشور خودشونه.
همسرم در جواب "آره. برای اینها مسافرت به ایران خیلی گرون در نمی یاد و....
آیا این غیبته؟
دروغ .....
در هیچ جا دروغ گفتن جایز نیست.
آخه بعضی از آدم ها خیلی فضولند وبه هیچ وجه نمی شه آنهارا پیچوند وحقيقت را نگفت.خب بعضی وقتها ادم دلش نمی خواد همه چی را بگه.
(تو این مواقع باید چی کار کرد )؟
غیبت .....
بعد از یک جلسه ویا مهمونی اتفاقات آن جلسه و مهمونی را برای فرد دیگری که در مهمانی نبوده تعریف کنیم( در حالی که این اتفاقات شامل یک سری از نکات منفی افردای است که در آن جلسه حضور داشتند ).
آیا این غیبت محسوب می شود؟
تاریخ ظهور امام زمان(ع) تعیین نشده است. در برخی از روایات تعیین وقت ظهور حضرت از اسرار الهی بیان شده
است.(1) حتی کسانی که برای ظهور امام، وقت ظهور را معین کنند، از دروغگویان به حساب آمدهاند. شیخ طوسی در کتاب غیبت از فضل بن یسار روایت نموده است: از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا ظهور امام زمان(ع) وقت معینی دارد؟ فرمود: «آنها که وقت را تعیین کنند، دروغگویند، دروغگویند، دروغگویند».(2)
البته برای ظهور امام زمان(ع) نشانههایی مانند خروج دجال،(3) خروج سفیانی،(4) خروج یمانی،(5) قتل نفس زکیه،(6) صیحه آسمانی،(7) درآمدن پرچمهای سیاه،(8) و فراگیر شدن جهان از ظلم و جور،(9) بیان شده است که این نشانهها وقت ظهور حضرت را تعیین نمیکنند، بلکه نشانة ظهور هستند. حال این علایم چه زمانی محقق میشوند و شرایط دیگر نیز چه زمانی فراهم میشوند، بر ما کاملاً معلوم نیست.
پینوشتها:
1. مهدی موعود، ص 862 - 863.
2. همان.
3. ارشاد مفید، ج 2، ص 371.
4. بحار الانوار، ج 52، ص 215.
5. نعمانی، کتاب الغیبه، ص 252.
6. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 459.
7. وافی، ج 2، ص 443.
8. ینابیع المودة، ص 431؛ بحار الانوار، ج 52، ص 217؛ شیخ طوسی کتاب الغیبة، ص 452.
9. کنز العمال، ج 14، ص 272.
تزکیه ی رذائل اخلاقی مرتبه ای بسیار سختر از تزکیه ی جوارح از گناه است
چون که صد آمد نود هم پیش ماست ...
[=arial]این دو مورد جدای از هم نیستند و مرتبه بالاتر تزکیه رذائل اخلاقی است و اینطور نیست که اول تزکیه جوارح صورت گیرد و سپس تزکیه رذائل اخلاقی در واقع انسان باید در پی تزکیه رذائل اخلاقی باشد که خود به خود تزکیه جوارح را هم در پی دارد ...
البته مرتبه فوق و اعلائی هم وجود دارد که پس از تزکیه رذائل اخلاقی میتوان به آن درجه رسید که سبب اعتلای روح و جسم میشود . مثلا جسم قابلیت ادراک مافوق زمان و مکان را دارا میشود.
بهشت;717097 نوشت:
بعد از یک جلسه ویا مهمونی اتفاقات آن جلسه و مهمونی را برای فرد دیگری که در مهمانی نبوده تعریف کنیم( در حالی که این اتفاقات شامل یک سری از نکات منفی افردای است که در آن جلسه حضور داشتند ).
آیا این غیبت محسوب می شود؟
[=arial]شک نکنید که غیبت محسوب میشود ...
[=arial]امام جعفر صادق علیه السلام :[=arial]
[=arial]اگر کسى سخنى را بر ضد مۆمنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛[=arial]ولى شیطان هم او را نمى پذیرد! [=arial](الکافی ج2 ص 358) [=arial]
ر معنای یهویی نمی دهد، می دانید که تزکیه ی رذائل اخلاقی مرتبه ای بسیار سختر از تزکیه ی جوارح از گناه است،با دیدگاه توحیدی و سلوک در صراط توحید اغلب این رذائل
محلی برای ظهور نمی یابد.
سلام مجدد
کلا من معذرت میخوام . میشه؟
:ok:
بله فرمایش شما کاملا متین است.لکن عرض بنده این است که وقتی این رذایل از قبل وجود داشته است ، فرد نمی تواند یهویی و بدون صرف وقت و انرژی برای ریشه کنی رذایل،وارد سلوک در صراط توحید شود.
سپاس از همراهی تان
از هفته جدید انشاءالله با این تاپیک خوب همراه خواهم شد.
اولین بار که انسان گناه میکنه خودشو مواخذه میکنه، کم کم دیگه عادی میشه و در نهایت بصورت یک عادت در میاد. گاهی گفتن حقیقت خیلی آسانتر و بی ضررتر است اما ما از خلاقیتی عجیب برای دروغ گفتن استفاده میکنیم.
اگر کسی واقعاً راغب به تهذیب نفس باشد پروردگار عالم سر راه او عالم با عمل مزکی قرار می دهد .
...کسی که دست به تزکیه بزند بداند 5 نفر او را در راه تزکیه یاری می کنند : 1-خود خدا وعده داده در راه تزکیه به انسان کمک می کند . 2-حجت خدا بر روی زمین که هر امامی در زمان خودش حجت است و در زمان ما حجت خدا آن کسی است که ائمه انتظار قدوم مبارکش را می کشیدند . 3-اگر کسی واقعاً راغب به تهذیب نفس باشد پروردگار عالم سر راه او عالم با عمل مزکی قرار می دهد . 4-کم کم برای اینکه گام های اولیه را شروع کند ملائکة الله به یاری او می آیند . 5-برای اینکه در این گام هایی که بر می دارد بتواند مستحکم باشد سدی برای شیاطین ساخته می شود …
مقدمات تزکیه نفس و دفع رذائل از زبان ملا احمد فاضل نراقی در کتاب معراج السعاده:
۱. اجتناب و دوری از همنشینی صاحبان رذائل و یا شنیدن قصه ها و حکایت ایشان
۲. مصاحبت با نیکان و صاحبان اوصاف حسنه و اطلاع از حکایت پیشینیان و بزرگان دین و پیوسته استماع و ملاحظه احوال و افعال ایشان
۳. همیشه در پی اعمالی باشید که از آثار صفات حسنه است. مثلا اگر بخیل هستید سعی در بخشش بیشتر کنید
۴. پیوسته مراقب احوال و متوجه اعمال و افعال خود باشید. در هرعملی ابتدا در آن تامل کنید تا خلاف حسن خلق از شما سر نزند, و اگر کاری کردید که پسندیده نبود, نفس خود را تادیب , تنبیه و مواخذه کنید
۵. احتراز از آنچه موجب تحریک قوای شهویه یا غضبیه میشود . کسی که این دو قوه را از هیجان محافظت ننماید مانند کسی است که شیر درنده یا سگ دیوانه را رها کند و بعد بخواهد خود را خلاص کند .
۶. فریب نفس خود را نخورید و افعال و اعمال خود را حمل بر صحت نکنید . باید به دقت در تجسس خفایای معایب خود برآیید. نفس عاشق صفات و احوال خود است و بدون تامل و باریک بینی به عیوب خود برنمی خورد بلکه اکثر مردم از عیوب خود غافلند .
دروغ رو باید گفت اخه ابروی مومن ارزشش زیاده
وقتی ببینه با راس گویی دین و ائین و جان و مذهب و کار و بار و پول ومنافع و زندگیش در خطره باید دروغ بگه
البته موارد اضطرار برای دروغ وجود دارد و از جمله آنها حفظ آبروی مومن است.
اما نباید به بهانه حفظ آبروی مومن دروغ گفت و این مصادیق متعددی می تواند داشته باشد. اینکه انسان نباید به خاطر منافعش، کار و بار و پول و زندگی دروغ بگوید مبهمه بفرمایید منظور شما چیه ؟
به حسب ظاهر اینها از موارد استثناء دروغ نیست. نباید به این بهانه ها دروغ گفت.
در حال قدم زدن در خیابان. با دیدن چند خارجی( عرب-زائر )برمیگردم به همسرم می گوییم اینها را ببین چقدر راحت وریلکسند انگار کشور خودشونه.
همسرم در جواب "آره. برای اینها مسافرت به ایران خیلی گرون در نمی یاد و.... آیا این غیبته؟
:tavallod:[=arial]عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان:tavallod:[=arial]
وقتشه برنامه ی چهارم رو بدیم:Graphic (51):
راستی برنامه ی هفتگیمون به دو هفتگی تبدیل شده :ok::hamdel: [=arial]
قبلش بهتون بگم که ان شاءالله بعد از این که برنامه ی چهارم
رو اعلام کردیم و دو هفته اش هم تموم شد
یه جمع بندی از دو برنامه ی اول بعلاوه برنامه ی چهارم
خواهیم داشت ..
:Norani:[=arial]تا اینجا چطور بوده کار؟ چقدر موفق بودین؟ :Norani:[=arial]
خب ...
برنامه ی این دو هفته ی ما :
ترک بدخلقی هستش
[=arial]از همین امروز ان شاءالله همگی تصمیم میگیریم که این رذیله ی اخلاقی رو ترک کنیم.
خدایا ما بخاطر تو از روی اخلاص تصمیم گرفتیم رذایل اخلاقیمونو کنار بزاریم.
خدایا ظهور حضرت مهدی (عج) رو نزدیک بگردان.
خدایا تو این راه کمکمون کن. [=arial]
خب بدخلقی چی هست اصا؟
واژه بداخلاقي در لغت به معناي «تندخويي و بدخويي» ميباشد ( دهخدا،ج3، ص3838.)
و در اصطلاح اخلاق جمع خُلُق عبارت است از «يك سلسله ملكات نفساني كه در وجود انسان شکل گرفته و با توجه به آن صفات، اعمال و كارها بدون نياز به فكر و تأمل از انسان صادر ميشود»
[=arial]ريشههاي بداخلاقي
1ـ بيماريهاي جسماني:تندخويي از جمله خصلتهايي است كه نوعاً ريشه در بيماريهاي جسماني داشته و در بسياري از موارد از ضعف بنيه، خستگي مفرط، كار زياد و مشغوليت بيش از حد توان سرچشمه ميگيرد. زيرا سبب بداخلاقي از غدد داخلي، ورم مغز و برخي ديگر از بيماريهاي جسمي سرچشمه گرفته كه بايد در صدد معالجه آن برآيد.
2ـ فشارهاي روحي و عقدههاي رواني: برخي از كساني كه تندخو هستند معمولاً در محيط هايي قرارداشتند كه با محيط زندگي خويش سازگاري نداشتند و به خاطر رفتار ناهمگون محيط با چنين افرادي باعث ايجاد عقدههاي روحي و رواني در چنين افرادي ميشوند و اين افراد به خاطر خلأ روحي وكمبود محبت دچار بداخلاقي ميشوند.
3ـ تربيت ناصحيح: برخي ديگر از مصاديق تندخويي در كساني بروز ميكند كه افراد تأثيرگذار جامعه مانند پدران و مادران و آموزگاران به گونهاي ناصحيح وي را تربيت كردهاند و باعث ايجاد اختلال رواني و در نتيجه تندخويي در فرد ميشوند.[6]
[=arial]آثار بداخلاقي 1ـ از بين رفتن اعمال:بداخلاقي باعث از بین رفتن اعمال ديگر انسان ميشود؛ زيرا انسان را از حالت تعادل خارج ميكند و هر كار خوبي هم داشته باشد عاقبت با بداخلاقي از ارزش آن كاسته شده و بداخلاقي بر كارهايش سايه ميافكند و نميگذارد شيريني آن كارها را درك كند.
امام صادق(ع) ميفرمايند:
2ـ توانایي نداشتن بر توبه حقيقي: رسول اكرم(ص) در وصيتش به حضرت علي(ع) ميفرمايند: «اي علي؛ براي هر گناهي ميشود توبه كرد مگر بداخلاقي. همانا صاحب اخلاق بد هر زمان كه از گناهي خارج شود در گناه ديگر داخل ميشود»[8] ممكن است منظور از اين سخن اين باشد كه فرد بداخلاق هنگامي كه از گناهي توبه ميكند در حالي كه بداخلاقي را از وجود خويش ريشهكن نساخته، عقده آن را در جاي ديگر و به صورت شديدتر باز ميكند و به همين خاطر هرگز موفق به توبه كامل نميشود تا اينكه اين رذيله اخلاقي را از درون خويش پاك سازد.
3ـ فشار قبر: كسي كه بداخلاقي ميكند و آن را تا زمان مرگ معالجه نكند دچار عذاب قبر ميشود. براي مثال زماني كه سعد بن عباد از دنيا رفت، حضرت از عقب جنازه او بيكفش و رداء تشييع ميكرد و حضرت خودش داخل قبر او رفت و به دست مبارک خود اورا در لحد گذاشت. در اين هنگام مادر سعد صدا زد كه اي سعد بهشت گواراي تو باد. حضرت فرمود: اي مادر سعد ساكت باش بدرستي كه سعد در قبر به فشار قبر دچار گشته است گفتند يا رسول الله، تو بر او نماز خواندي و به دست مبارك خود، او را دفن كردي و بعد از آن فرمودي كه دچار فشار قبر شده؟ فرموند: بله زيرا كه او با اهل خود بداخلاق بود»[9] در نتيجه، اخلاق مرد و چگونگي برخورد او با خانواده در منزل به قدري مهم است كه جزاي بداخلاقي آن حتي با نزول فرشتگان و توجه خاص پيامبر(ص) قابل جبران نيست.
4ـ محروم شدن از بهشت:انسان به سبب بداخلاقي، زيانهاي بزرگي متحمل ميشود و از نعمتهاي بسياري محروم ميشود و عاقبت انسان را به عذاب اخروي ميافكند. روزي به رسول اكرم(ص) عرض كردند: «فلان زن روزها روزه ميگيرد و شبها را به عبادت مشغول است ولي بداخلاق است و از كجخلقي به همسايگان خود آزار ميرسند. آن حضرت فرمودند: «هيچ خيري در او نيست و او از اهل جهنّم است»[10] و نيز آن حضرت فرمودند بدخلقي بنده را تا قعر جهنم ميكشاند.
5ـ از بين رفتن خير دنيا و آخرت: بداخلاقي اولاً باعث از دست دادن خير دنيوي ميشود و اجازه نميهد صاحبش در دنيا آرامشي را احساس كند و چنين شخصي لذت دنيا را از دست ميدهد و ثانياً فرد بداخلاق خير اخروي يعني بهشت برين و رضايت پروردگار را از دست ميدهد و مصداق بارز آيه «خَسِرَ الدّنيا و الآخرة ذلِك هُوَ الْخُسرانُ المُبينِ... هم دنيا را از دست داده و هم آخرت را و اين همان خسران و زيان آشكار است»[11] ميشود و در حقيقت به سبب بداخلاقي حقيقت انساني خويش را از دست ميدهد.
در حديث قدسي خطاب به پيامبر آمده است: «اي محمد! با خوشرويي با مردم رفتار كن همانا كسي كه بداخلاق است خير دنيا و آخرت او از بين رفته است.»[12]
6ـ نداشتن طراوات زندگي: با تندخويي طراوات و شادابي در زندگي انسان وجود نخواهد داشت و در واقع نميتواند زندگي واقعي را تجربه كند و همچون شخص عطشاني است كه به دنبال سراب ميرود و نه آبي پيدا ميكند و نه تشنگياش برطرف ميشود. حضرت علي(ع) ميفرمايند: «تندخويي زندگي را مشقت بار و سخت ميسازد»[13]
[=arial]انواع گوناگون بداخلاقي: بداخلاقي طيف وسيعي از گناهان را شامل ميشود و خشم و عصبانيت يكي از مصاديق بارز بداخلاقي به شمار ميرود. با اندك تأملي ميتوان متوجه شد كه بداخلاقي در عرصههاي گوناگون شكلهاي گوناگوني پيدا ميكند. اگر انسان آنها را رعايت نكند باعث انحراف از مسير انسانيت ميگردد. برخي از انواع بداخلاقي موارد زير به شمار ميآيد:
1ـ بداخلاقي در خانه: فرد بداخلاق علاوه بر نداشتن آرامش خودش باعث ميشود آرامش اعضاي ديگر خانواده را نيز تباه كند و باعث آسيب روحي و رواني آنان ميشود. چنين خانوادهاي ديگر نميتواند پلههاي ترقي را طي كند و هميشه در اينگونه خانوادهها به جاي آرامش، اضطراب حكمراني ميكند و همين باعث به وجود آوردن مشكلات اجتماعي، فرهنگي و عاطفي ميشود.
2ـ بداخلاقي شغلي: اشخاص بداخلاق علاوه بر اينكه در روابط شغلي خود با ديگران به صورت تيره و تار عمل ميكنند همچنين به تعهدي كه بايد نسبت به شغل خود داشته باشند پايبند نيستند. مثلاً كسي كه كارمند است و كار اصلي وي رسيدگي به امورات مردم است در كارش تعلل ميكند و كاري كه ميتوانست زودتر به انجام برساند، مدتها بر زمين گذاشته است و آن را به پايان نميرساند. بنابراين تعهدي كه شخص نسبت به شغلش دارد و آن را رعايت نميكند ميتواند بداخلاقي شغلي محسوب شود.
3ـ بداخلاقي سياسي: در عرصه سياست اگر افرادي يا احزابي براي ديگران بدنامي ايجاد كنند يا به همديگر تهمتهاي بياساس نسبت دهند تا همديگر را سركوب كنند و يا يك مسئله كوچك و فرعي را يك مسئله بزرگ و اصلي جلوه دهند و به جاي تلاش و كوشش در راستاي خدمت به مردم با ديگر احزاب به سياستبازيهاي بيهود بپردازند همه اينها مصداق بداخلاقي سياسي به شمار ميرود. افرادي كه در اينگونه عرصهها خدمت ميكنند بايد از اينگونه بداخلاقيها اجتناب كنند و جامعه عظیم انساني را با سياست بازيهاي خود به چالش نكشانند.
4ـ بداخلاقي اجتماعي: كسي كه در اجتماع توان شنيدن سخنان ديگران را ندارد يا اينكه بياساس سخن ديگران را رد ميكند و به عبارت ديگر منزلت اجتماعي افراد ديگر را زير پا ميگذارد چنين فردي دچار بداخلاقي اجتماعي شده كه بايد با حلم و صبر و شنيدن حرفهاي ديگران و ارج نهادن به حقوق اجتماعي افراد خودش را از اين نوع بداخلاقي نجات دهد و گامي براي ايجاد آسايش رواني اجتماع بردارد.
[=arial]درمان بداخلاقي: بايد دانست كه بداخلاقي مرضي غيرقابل درمان نيست،و اگر اخلاق تغييرپذير نبود سفارشها و اندرزها و تربيتها باطل بود. اميرالمؤمنين در سفارشاتش به یکی از اصحاب فرمودند: اخلاقت را نيكو ساز. پس با اين حديث ميتوان متوجه شد كه اخلاق قابل تغيير است.
به علاوه چگونه ممكن است خلق و خوي بعضي از حيوانات وحشي به وسيله تعليم و تربيت عوض شود و آنها را به حيوانات اهلي تبديل كرد، اما خود انسان كه داراي عقل و شعور است تربیت نپذيرد و نتواند اخلاق بد خويش را به حسن خلق تبديل كند.
برخي راههاي درمان بداخلاقي اين چنين است: 1ـ یادآوری مفاسد دنيوي: كسي كه بداخلاق است اگر كمي به اطرافش توجه كند ميبيند كه افراد جامعه از او گريزان هستند و نميتواند با ديگران رابطه خوبي برقرار کند و معمولاً تنها است و يا افراد جامعه به خاطر خلق بد او از او دل آزرده هستند و خاطره خوبي از وي ندارند و به او به عنوان يك مزاحم نگاه ميكنند و با يك عده محدودي هم كه ارتباط دارد بيشتر ارتباطي تخريبي است تا يك ارتباط سالم. حال اگر اين شخص مفاسد دنيوي بداخلاقي را براي خويش متذكر شود، آرامآرام رفتارش را تغيير ميدهد و مايه اميد و آرامش ديگران ميشود.
2ـ همنشینی با افراد خوشاخلاق: اگر در جايي باشيد كه كسي از عطر استفاده كرده باشد و شما از آنجا عبور كنيد بوي خوش آن عطر به مشام شما ميرسد با آنكه شما از عطر استفاده نكردهايد و اينچنين است اگر فردي كه رفتار تندي دارد با افراد خوشاخلاق نشست و برخاست داشته باشد كمكم اخلاق نيكوي آنها به اين فرد اثر ميگذارد و بعد از مدتي متوجه اثرات آن بر خودش ميشود.
3ـ مبارزه با نفس در رفع اخلاق بد: كسي را در نظر بگيريد كه قند خون دارد وي هميشه مواظب خوراك خود هست تا مبادا قند خونش بالا برود. فردي كه بداخلاق است نيز بايد مراقب باشد چيزهايي كه زمينه بداخلاقي وي را ايجاد ميكند برطرف نمايد و يا حالتش را عوض كند. اينگونه افراد بايد مراقب باشند كه خشمشان را كنترل كنند، صدايشان را بالا نبرند و اين را در نظر بگيرند كه همه مسائل و مشكلات روزي پايان ميپذيرد و براي مسائل زودگذر خودش و ديگران را ناراحت و عصباني نكند.
4ـ وادار كردن نفس به اعمالي كه بر خواسته از اعمال نيكوست: علاوه بر اينكه انسان بايد مراقب باشد خصلتهاي تند از او سر نزند بايد خودش را به ويژگيهاي نيكو وادار سازد. براي مثال وقتي كه ميخواهد صحبت كند نرم و نيكو سخن بگويد و يا از عبارات زيبا استفاده كند و اجازه بدهد كه ديگران هم سخنان خود را بگويند. حتي حقوق ديگران را بر خودش مقدم بدارد، خودش را جاي افراد ديگر بگذارد و همانطور كه توقع خوشرفتاري از ديگران دارد خودش نيز چنين باشد و با چنين ديدگاهي بايد سعي كند و با تمرين و ممارست اخلاق بد را از وجودش ريشهكن سازد.
[/HR] [1] . دهخدا، علياكبر؛ لغتنامه، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377ش، چاپ دوم، ج3، ص3838. [2] . نراقي، مهدي؛ جامعالسعادات،قم، انتشارات اسماعيليان، 1383ش، چاپ چهارم، ج1، ص26. [3] . اسماعيلي يزدي، عباس؛ فرهنگ اخلاق،قم، انتشارات جمكران، 1385ش، ص20. [4] . سوره شمس، آيه 9. [5] . كاشاني، مولي محسن؛ برگرفته از كتاب راه روشن، ترجمه كتاب المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء، مترجم عبدالعلي صاحبي، استان قدس رضوي، 1372ش، چاپ اول، ج5، ص126. [6] . اسماعيلي يزدي، عباس؛ فرهنگ صفات، چاپ اسوه، 1386ش، چاپ اول، ص640. [7] . همان. [8] . طبرسي، رضيالدين حسن بن فضل؛ مكارم الاخلاق، قم، انتشارات شريف، 1412ق، چاپ چهارم، ص433. [9] . [10] . مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1403ق، ج71، ص394. [11] . سوره حج، آيه 11. [12] . عاملي، حر؛ وسائلالشيعه، قم، موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1409ق، چاپ اول، ج2، ص241. [13] . تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد؛ تصنيف غررالحكم و دررالكلم، مطبعة مكتب الاعلام الاسلامي، دفتر تبليغات اسلامي، 1378ش، چاپ دوم، ص264.
دروغ .....
در هیچ جا دروغ گفتن جایز نیست.
آخه بعضی از آدم ها خیلی فضولند وبه هیچ وجه نمی شه آنهارا پیچوند وحقيقت را نگفت.خب بعضی وقتها ادم دلش نمی خواد همه چی را بگه.
(تو این مواقع باید چی کار کرد )؟
چند راه وجود دارد :
1. محترمانه به ایشان بگوییم : دوست ندارم پاسخ این سوال رو بدم.
2. بحث رو به شکل ماهرانه تغییر بدیم که حتی خود فرد متوجه نشود پاسخ او داده نشد.
3. بشنویم ولی توجه نکنیم و پاسخ ندیم.
4. در صورت سماخت و اصرار فرد بر سوال خود، قاطعانه پاسخ منفی به خواسته طرف مقابل خود بدهیم
5. در موارد اضطرار از توریه کمک بگیریم. توريه اين است که انسان بدون اين که دروغ بگويد، به گونه اي حرف بزند که طرف مقابل برداشت ديگري کند. در توريه، اشتباه در فهم مخاطب است و در صدق و کذب کلام تأثيري ندارد؛ مثلا در پاسخ اين سوال که آيا فلان عمل گناه را مرتکب شده ايد يا نه ؟مي توانيد با عباراتي نظير :((من و گناه ؟ خدا رحم کند))ويا(( من کجا و گناه کجا ؟ ))و...جواب دهيد که در حقيقت تصريح به گناه نکرده ايد .نيز آبروي خود را حفظ نموده ايد و دروغ هم نگفته ايد .
تذکر :
1. توريه فقط جايي جايز است که دروغ گفتن جايز باشد.
2. بايد مواظب بود اين رفتار به صورت ملکه براي انسان در نيايد زيرا ممکن است مقدمه گناه شود. لذا در مواقع ضروري استفاده شود.يعني استفاده از توريه به غير از موارد ضروري براي دروغ نگفتن است و إلا جايز نيست.
کلام آخر : دروغ نگوييد اما همه راست را هم نبايد گفت! از گفتن مسائل خصوصی تان فرار کنيد!
بعد از یک جلسه ویا مهمونی اتفاقات آن جلسه و مهمونی را برای فرد دیگری که در مهمانی نبوده تعریف کنیم( در حالی که این اتفاقات شامل یک سری از نکات منفی افردای است که در آن جلسه حضور داشتند ).
آیا این غیبت محسوب می شود؟
راهکارشو بلدیم ... مهم اینه بتونیم استفاده کنیم که همیشه یادمون میره... همیشه فقط حرفشو میزنیم به عمل میرسه درجامیزنیم
من خیلی ناراحتم:crying: دل شکستم:Shekastan Del::Shekastan Del: واسه این بداخلاقی م:geryeh:[/]
حضرت استاد در اکثر جلسات درس اخلاق خود، در آخر به یک نسخه اساسی اشاره کرده و می فرمایند:
هر شب وقتی که دیگر می خواهید به بستر بروید؛ از خانواده جدا شوید و لحظاتی در خلوت با آقاجانمان، حضرت حجّت(روحی له الفداه) صحبت کنید؛ خیلی خودمانی و هر کس به هر زبانی که دارد. با ایشان درددل کنید و از این منبع فیض اکمل، کمک بخواهید و بگویید: آقا جان! ما اگر به خودمان واگذار شویم، هلاک می شویم، دستمان را بگیر و ... . آقا جان از این صحبتها خیلی شاد می شوند و هر شب منتظر به خصوص جوانان هستند.
[h=1]عادت های بد را چگونه ترک کنیم؟ [/h]عادات و رفتارهای منفی ممکن است بهکار و فعالیت حرفهایتان آسیب جدی وارد کند. برای مثال ممکن است از آن دسته افرادی باشید که هنگام جلسات، ایمیلهای خود را چک میکنید. عادات و رفتارهای منفی ممکن است بهکار و فعالیت حرفهایتان آسیب جدی وارد کند. برای مثال ممکن است از آن دسته افرادی باشید که هنگام جلسات، ایمیلهای خود را چک میکنید یا زمانی که باید بهطور دقیق بر کاری تمرکز کنید، بهطور دائم با تلفن صحبت میکنید؟
یا حتی ممکن است به تماشای تلویزیون یا جستوجو در اینترنت آن قدر عادت کرده باشید که برنامههای یادگیریتان را تحت تاثیر قرار داده باشد. عادات بد مشابه مواردی که به آن اشاره شد، میتواند آسیب زیادی به اعتبار شما وارد کند و محدودیتهایی در زندگی حرفهای و شخصی به وجود آورد. در این نوشتار، به عادات بد نگاهی جزئیتر خواهیم داشت و ابزاری برای توقف آنها ارائه خواهد شد.
معرفی ابزار
واژه عادت در لغت به معنای خوی است و در اصطلاح هرگاه رفتاری در اثر تکرار چنان مورد قبول و خوشایند فرد قرار گیرد، بهطوریکه انجام مکرر آن خوشایند و ترک آن دشوار باشد، گفته میشود. داشتن «عادت» از این جهت سودمند است که بهصورت رفتاری خودکار درآمده است، چرا که وقتی به چیزی عادت داریم، بدون آنکه ذهن و فکر خود را درگیر کنیم، به انجام آن میپردازیم.
برای مثال وقتی عادات خوبی مانند به موقع رسیدن به محل کار، خوشبینی یا چیزهایی شبیه به این در خود داشته باشیم، برای ایجاد آنها در ذهن خود، نیازی به فکر کردن نداریم و به این ترتیب میتوانیم انرژی خود را در جای دیگری صرف کنیم.
به همین اندازه عادتهای بد نیز میتواند خطرناک باشد، چرا که ممکن است فرد بدون فکر دست به کارهایی بزند که زندگی شخصی و شغلیاش را در معرض خطرات جدی قرار دهد. برای مثال به چند نمونه از عادات بد اشاره میشود:
• دیر رسیدن به جلسات کاری
• منفیگرایی
• دروغگویی
• تمارض
• مقاومت در برابر تغییر
• تصمیمگیری عجولانه
اما خبر خوش آن است که عادتهای بد در همه، قابلیت توقف و جایگزینی با عادات خوب را دارد، ولی متاسفانه این جایگزینی نیاز به زمان دارد. در پژوهشی که در سال 2009 انجام پذیرفته این نتیجه به دست آمده است که برای جایگزینی یک عادت خوب به جای یک عادت بد، بهطور متوسط 66 روز زمان لازم است (این زمان میتواند بین 15 تا 254 روز بسته به رفتار و شخص متغیر باشد).
توقف عادات بد ابزار غلبه بر رفتارهای منفی
با وجود این با توجه به آسیبهایی که عادتهای بد به اعتبار و شخصیت حرفهای افراد وارد میکند، این موضوع ارزشش را دارد که با استفاده از اقدامات زیر برآنها غلبه کنیم. برای غلبه بر عادات بد خود گامهای زیر را بردارید:
گام اول-یک برنامه تهیه کنید. مطالعات نشان میدهد داشتن یک برنامه آگاهانه میتواند در غلبه بر عادات منفی بسیار موثر باشد. شما نمیتوانید تنها با گفتن شفاهی عبارت«من قصد دارم از هدر رفتن وقت خود در اینترنت جلوگیری کنم»، انتظار موفقیت در توقف آن داشته باشید، بلکه باید برای این کار برنامهای مشخص داشته باشید. یک راه خوب برای این موضوع، آن است که توقف عادات منفی را به عنوان اهداف شخصی خود تعریف کنید. این موضوع باعث میشود بتوانید پیشرفت خود را بهطور منظم بررسی کنید، تا عادات بد بهطور کامل از میان برود.
گام دوم-خودانضباطی و خودآگاهیتان را توسعه دهید. مطالعات نشان میدهد خودآگاهی برای رهایی از عادتهای بد یک مهارت الزامی است. «خودآگاهی» توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قوت، خواستههاو ترسهایی که در زندگی ما وجود دارد، است. با داشتن خودآگاهی به خوبی از دلایل توقف عادات بدی که در خود داریم، مطلع خواهیم بود. داشتن نظم و انضباط فردی نیز یکی از مواردی است که میتواند کمک زیادی به غلبه بر عادات منفی کند و تنها با ممارست فراوان در افراد ایجاد میشود.
گام سوم-برای غلبه بر عادات بد، رویکردهای مناسبی انتخاب کنید. بعضی از افراد برای غلبه بر عادات بد، تصمیمی انقلابی میگیرند و سعی میکنند تا یک شبه آن را ترک کنند. بعضی دیگر نیز با روندی کاهشی و به تدریج عادات بد را در خود از بین میبرند. برای مثال، میتوانید عادت بد وبگردی در خود را روزانه پنج دقیقه کاهش دهید تا به زمان مناسب و قابل قبولی برای ترک این عادت برسید.
گام چهارم-موانع ترک عادات بد را از بین ببرید. یکی از بهترین راههای جایگزینی عادات خوب به جای عادتهای بد، از بین بردن موانع است. برای مثال، اگر عادت دارید در جمع همکاران در هنگام صرف ناهار، از دیگران غیبت کنید، میتوانید تا زمان برطرف شدن این عادت بد، ناهار خود را در محلی دیگر و بهصورت انفرادی صرف کنید.
گام پنجم- برای جایگزینی عادتهای خوب آگاهانه تلاش کنید. در اغلب موارد، با اقدام عملی استفاده از رفتارهای خوب، میتوانید موجب توقف عادات بد شوید. برای مثال اگر شما فردی ایرادگیر در تیم کاری خود هستید، پیشنهاد میشود تمرین کنید تا در جلسات به جای انتقاد، از افراد تعریف و تمجید کنید.
یا تصور کنید از جمله کسانی هستید که عادت دارید بهطور دائم در جلسات ایمیلهای خود را کنترل کنید، کافی است با برداشتن یک کاغذ و قلم از تمامی تصمیمات و جزئیات جلسه یادداشتبرداری کنید. به این ترتیب خواهید دید به تدریج عادت بد قبلی شما از بین خواهد رفت.
گام ششم-به خود پاداش بدهید. هرگاه موفق به ترک عادتی بد در خود شدید، بلافاصله به خود پاداش بدهید. پاداش دادن به خود، کمک میکند تا برای نگهداری عادات خوبی که انجام داده اید، انگیزه بیشتری پیدا کنید.
گام هفتم-از دیگران کمک بخواهید. در آخر میتوانید از خانواده و دوستان خود بخواهید برای توقف عادتهای بد به شما کمک کنند. منبع: دنیای اقتصاد
راهکارهای خوش اخلاق بودن و برخورد مناسب و متعادل با مردم را بیان کنید. براى تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن، لازم است به موارد زیر توجه شود.
1. توجه به ارزش خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن. براى این منظور بهترین راه موجود، مطالعهى روایات و آیاتى است که در زمینه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است. برخى از روایات به شرح زیر است:
الف) حسن خلق: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند هنگامى که ایمان را خلق کرد آنرا به خوش اخلاقى و سخاوت تقویت نمود و همچنین هنگامى که کفر را آفرید آنرا نیز به بد اخلاقى و بخل تقویت نمود.
على(ع) فرمود: چه بسیار انسانهاى عزیزى که اخلاق بد ایشان را ذلیل ساخته است و چه بسیار انسانهاى ذلیلى که با اخلاق خوش به عزت رسیدهاند.
رسول خدا(ص) فرمود: اسلام یعنى حسن خلق. امام صادق(ع) فرمود: هیچ زندگىاى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. رسول خدا(ص) فرمود: خوش اخلاقى، اولین، سنگینترین، نیکوترین، با فضیلتترین چیزى است که روز قیامت در ترازوى عمل انسان قرار داده مىشود. در قرآن کریم آمده است: A{انک لعلى خلق عظیم}A افتخار پیامبر اسلام(ص) به عظمت خوش اخلاقى آن حضرت(ع) بوده است. رسول خدا(ص) فرمود: کاملترین مردم از حیث ایمان و شبیهترین آنها به من، خوش اخلاقترین آنها است. امام صادق(ع) فرمود: حسن خلق روزى را زیاد مىنماید، بر عمر انسان مىافزاید و گناهان را آب مىنماید؛ همانگونه که آفتاب یخ را آب مىکند.
ب) بد اخلاقى: امام صادق(ع) فرمود: بد اخلاقى عمل و عبادت انسان را باطل مىنماید همانگونه که سرکه عسل را فاسد مىکند. على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مىدهد و چیزى وحشتناکتر از بداخلاقى نیست. رسول خدا(ص) فرمود: به راستى ممکن است بندهاى به خاطر بداخلاقى به پائینترین درکات جهنم سقوط نماید. على(ع) بداخلاقى روزى انسان را کم مىنماید.
2. راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، توجه به توحید است؛ یعنى توجه به این معنى که تمامى انسانها مظاهر حق تعالى هستند
و هر گونه برخوردى با آنها، در واقع برخورد با مُظهر و صانع آنها محسوب مىشود. احترام و مهربانى با هر پدیدهاى، در واقع احترام و مهربانى با پدیدآورندهى آن است و ترش روئى و نامهربانى با آن پدیده نیز به پدید آوردندهى آن بر مىگردد. باید به این نکته توجه نماییم که هرگونه معامله با خلق از جهتى معامله و برخورد با خالق آنها نیز به حساب مىآید و هرگز خداى تعالى راضى نیست که با بندگان و مظاهرش برخوردى نامناسب و ناشایست شود. گشادهروئى با خلق خدا و تحصیل رضایت مخلوق، موجب کسب رضایت خالق آنها مىشود. همانطور که در روایات وارد شده است کسى که از مخلوق تشکر نکند از خالق آنها نیز تشکر نکرده است. همچنین کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نماید، این نوع برخورد، به خاطر رابطهى بسیار عمیقى که میان خلق و خالق، مَظهر و مُظهر وجود دارد، به خالق و مُظهر آنها نیز سرایت خواهد نمود.
3. یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسانها قابل رشد و تربیت است. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى انسان از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین مىشود. باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى یعنى ایجاد رابطهى عاطفى مثبت بدست مىآید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطهى عاطفى منفى است، بر عکسش عاطفه مثبت، موجب کدورت و عذاب زندگى مىباشد و دیگران را از گرد انسان مىپراکند.
على(ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت مىکند و موجب عذاب نفس است.
4. از راههاى دیگر تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى عزم جزم و با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطهاى صمیمى برخورد نماید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت. تمامى روایات بحث از میزان الحکمه، ج 3، ص 137 به بعد یادداشت شده است.
برای مطالعه بیشتر در باره خود اخلاق بودن، به آدرس اینترنتی زیر که مربوط به سایت اداره مشاوره است مراجعه نمایید. در این صفحه پنج مقاله در مورد خوش اخلاقی هست که مجموعا مطالب جالبی است. http://www.porseman.org/archview.aspx?grp=6
[h=1]امام رضا (ع) و تقبیح خشم و بدخلقی[/h]
ایاكم وسوءالخلق، فان سیى ء الخلق فى النار لا محالة. (4)
از كج خلقى بپرهیزید، زیرا این اخلاق صاحب خود را داخل جهنم میكند.
ایاكم وسوء الخلق، فان سیى ء الخلق فى النار لا محالة. (5) از اخلاق ناپسند بپرهیزید زیرا این اخلاق صاحب خود را داخل جهنم میكند.
[h=1]قابل توجه بداخلاق ها
[/h] ائمّه معصومین علیهم السلام در روایات اسلامى براى سوء خلق ، آثارى اعم از دنـیـوى و اخـروى ذكر كرده اند. با دقت در زندگى و سرنوشت افراد بد خلق ، انسان به خوبى در مى یابد كه چگونه عرصه زندگى بر بدخلقها تنگ شده و درنهایت ، كارشان به فلاكت و بـدبـخـتـى مـنـجر شده و مى شود. درمقابل ، انسانهاى خوش اخلاق را مى بینید كه در اثر حسن خـلق از مـوفـقـیـتـهـا و گشایشهایى بهره مند شده و مى شوند. اینك به برخى از آثار بد خلقى اشاره مى كنیم :
[/HR][h=2]الف ـ آثار و پیامدهاى دنیوى :
[/h]1ـ زندگى محنت بار: امیر مؤ منان على علیه السلام مى فرماید:(سُوءُ الْخُلْقِ نَكْدُ الْعَیْشِ وَعَذابُ النَّفْسِ) 1
بدخلقى (مایه ) تلخى و ناگوارى زندگى وعذاب نفس (شكنجه روحى ) است .
2ـ اضطراب وتنهایى : حضرت على علیه السلام مى فرماید: (سُوءُ الْخُلْقِ یُوحِشُ النَّفْسَ وَیَرْفَعُ الاُْنْسَ) 2
بدخلقى ، نفس را تنها مى سازد و اُنس را برطرف مى كند.
یعنى انسان بدخلق تنها مى شود، درحالى كه با آدم خوش اخلاق دیگران اُنس مى گیرند.
3ـ تـبـاهـى ایـمـان و عـمـل :
بـه رسول خدا(ص ) عرض شد كه فلان زن ، روزها روزه مى گیرد وشـبـهـا را بـه عـبـادت مشغول است ، لیكن زنى بداخلاق است و به همسایگانش آزار مى رساند. حضرت فرمود: خیرى در او نیست و اهل دوزخ است .3
امام صادق علیه السلام مى فرماید: (إِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ كَما یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ)4
هـمـانـا بـدخـلقـى ، عـمـل را تـبـاه مـى سـازد، چـنـان كـه سـركـه عسل را تباه مى كند.
و نیز درجاى دیگر مى فرماید: (إِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الاْ یمانَ كَما یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ)5
هـمـانـا بـدخـلقـى ، ایـمـان را تـبـاه مـى سـازد، چـنـان كـه سـركـه عسل را تباه مى كند.
4ـ محرومیت از توبه :
رسول خدا(ص ) مى فرماید: (اءَبـَى اللّهُ لِصـاحـِبِ الْخـُلْقِ السَّیِّى ءِ بـِالتَّوْبـَةِ، فَقیلَ: یارَسُولَ اللّهِ وَكَیْفَ ذلِكَ؟ قالَ: لاَِنَّهُ إِذاتابَ مِنْ ذَنْبٍ وَقَعَ فى اءَعْظَمَ مِنَ الذَّنْبِ الَّذى تابَ مِنْهُ) 6
خـداونـد تـوبـه بـداخـلاق را نـمـى پـذیـرد، سـؤ ال شـد: چـگـونـه ، اى رسول خدا؟
فرمود: زیرا آدم بدخلق ، هرگاه ازگناهى توبه كند، باز مرتكب گناهى بزرگتر از گناه اوّل مى شود.
5ـ دورى از خداوند:
یكى از وصایاى پیامبراكرم (ص ) به ابوذر این است كه فرمود: (یا اءَباذَرِّ لایَزالُ الْعَبْدُ یَزْدادُ مِنَ اللّهِ تَعالى بُعْداً ماساءَ خُلْقُهُ) 7
اى ابـاذر! بـنـده تـازمانى كه ، بدخلق است ، همواره بر دورى اش از خداوند تعالى افزوده مى شود. [h=2]امام صادق علیه السلام مى فرماید: (إِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ كَما یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ) هـمـانـا بـدخـلقـى، عـمـل را تـبـاه مـى سـازد، چـنـان كـه سـركـه عسل را تباه مى كند
ب ـ آثار و پیامدهاى اخروى
[/h]1ـ فشار قبر: امام صادق علیه السلام مى فرماید:
(بـه پـیـامـبـر اكـرم (ص ) خـبر رسید كه (سعدبن معاذ) از دنیا رفت . پیامبر (ص ) به همراه اصـحـاب بـرخـاسـتـه و بـه طـرف خـانـه او حـركـت كـرد. حـضـرت امـر فرمود تا بدن سعد را غـسـل داده ، كـفـن نـمـایـنـد. سپس به طرف قبرستان حركت كردند. پیامبر(ص ) با پاى برهنه و بـدون عـبـا در تـشییع جنازه او شركت نمود. گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را به دوش مـى گـرفـت ، تـا بـه كـنـار قـبـر رسـیـدنـد. حـضـرت خـود داخـل قـبر رفته ، جسد سعد را در قبر گذاشت و با دست خود سنگ قبر را چید و آن را هموار ومحكم نمود... پس از دفن سعد، مادرش كه در كنار قبر ایستاده بود، با صداى بلند گفت : (یا سَعْدُ! هنَیئاً لَكَ الْجَنَّةُ)
اى سعد! بهشت ، برتوگوارا باد.
در ایـن هـنـگـام ، پـیـامـبـر(ص ) كه صداى او را شنید، به او فرمود: ساكت باش درامرى كه به پروردگار مربوط است با قاطعیت ، سخن مگو، زیرا هم اكنون سعد به فشار قبرمبتلا است .
پس از بازگشت از قبرستان ، مردم به حضرت ، عرض كردند: شما نسبت به جنازه سعد، بسیار احـتـرام كـردیـد و درباره او رفتارى نمودید كه با هیچ كس دیگر چنین رفتارى نكردید. حضرت فرمود:
آنـچـه مـن در تـشـیـیـع جـنـازه سـعـد، انـجـام دادم بـه پـیـروى از فـرشـتـگـان و حـضـرت جبرئیل بود، كه در این تشییع حضور داشتند.
اصحاب عرض كردند، با این وصف ، چگونه فرمودید: سعد دچار فشار است ؟!
حضرت درجواب فرمود: (نَعَمْ، إِنَّهُ كانَ فى خُلْقِهِ مَعَ اءَهْلِهِ سُوءٌ) 8
آرى ، زیرا سعد با اهل خانه اش ، بداخلاق بود. 2ـ هلاكت در قعر جهنم :
پیامبر اكرم (ص ) مى فرماید: (إِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ مِنْ سُوءِ خُلْقِهِ اءَسْفَلَ دَرَكِ جَهَنَّمَ) 9
همانابنده به سبب بدخلقى خود به پایین ترین درجه جهنم مى رسد.
[/HR]پینوشتها:
- 1شرح غرر الحكم ،آمدى ، ج 4، ص 150.
2- شرح غررالحكم ، آمدى ، ج 4 ، ص 151.
3- بحارالانوار، ج 71، ص 394، اسلامیه .
4- اصـول كـافـى ، تـرجـمـه رسـولى ، ج 4، ص 11، دفـتـر نـشـر فـرهـنـگ اهل بیت علیهم السلام .
5- همان مدرك .
6- اصول كافى ، مترجم ، ج 4، ص 11.
7- طرائف الحكم ، آقامیرزا احمد آشتیانى ، ج 2، ص 299، كتابفروشى صدوق .
8- بحارالانوار، ج 73، ص 298.
9- میزان الحكمه ، ج 3، ص 154، به نقل از بحارالانوار، ج 5، ص 93.
[=arial]سلام :khoshgel:
ان شاءالله برناممون قرار شده بود 10 روزه باشه اما دو هفته ای تبدیل شد .. :ok:...
قبلا هفته ای بود اما چون الان یکم داره سنگین میشه و کاربران
پیشنهاد دادن که یکم برنامه رو مدتشو بیشتر کنیم تا بهتر رو اون رذیله کار کنن و بتونن از بین ببرنش :kaboy:
اگه موافق باشین برنامه ی بعدی رو ان شاءالله شنبه اعلام میکنیم ....:pesar:
[=arial] یکی از مبتلابه ترین گناهان، دروغ است که به کبیره بودنش تصریح شده، شیخ انصاری علیه الرحمة در مکاسب محرمه می فرماید، دروغ گفتن حرام است بحکم قطعی بشری و جمیع ادیان آسمانی و در شرع مقدس اسلام حرمت آن به ادله اربعه: کتاب، اجماع، سنت و عقل ثابت است و کبیره بودنش از قرآن و احادیث استفاده می گردد.
دروغ از بزرگترین کبائر:
رسول خدا(ص) فرمود: بزرگترین گناهان کبیره، شرک و عقوق والدین و قول باطل یعنی دروغ می باشد. [وسائل الشیعه]
لعن ملک و بودی گند:
رسول خدا(ص) فرمود: مؤمن هر گاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی گندی از قلبش بیرون می آید که تا بعرش می رسد و خداوند بسبب این دروغ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است برای او می نویسد. [مستدرک]
قرآن مجید و دروغ:
در سوره نحل می فرماید: جز این نیست که می بافند دروغ را کسانی که ایمان نیاورده اند و تصدیق نکرده اند نشانه های خداوند را. [سروه 16 آیه 117] یعنی دروغگو ایمان به آیات خداوند ندارد.
و از چند آیه قرآن استفاده می شود که دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار است. (سوره 24 آیه 7)
برگرفته از کتاب گناهان کبیره
[=arial]شخصي به حضور پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) رسيد , عرض کرد :[=arial]
نماز مي خوانم و عمل منافي عفت انجام مي دهم , دروغ هم مي گويم ! کدام را اول ترک گويم ؟ ! پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمود : دروغ , او در محضر پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) تعهد کرد که هرگز دروغ نگويد .
هنگامي که خارج شد , وسوسه هاي شيطاني براي عمل منافي عفت در دل او پيدا شد , اما بلافاصله در اين فکر فرو رفت , که اگر فردا پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) از او در اين باره سؤال کند چه بگويد , بگويد چنين عملي را مرتکب نشده است , اينکه دروغ است و اگر راست بگويد حد بر او جاري مي شود , و همين گونه در رابطه با ساير کارهاي خلاف اين طرز فکر و سپس خود داري و اجتناب براي او پيدا شد و به اين ترتيب ترک دروغ سرچشمه ي ترک همه ي گناهان او گرديد .
[=arial]
[=arial]سلام مجدد خدمت عزیزان
بخاطر جمع بندی که جناب کارشناس محترم نسیم رحمت انجام دادن دیگه لطف کنید مطلب نزارید
فقط سوالی اگه دارید بفرمایید ...
:ok::Gol:به سوالات دوستان در خصوص برنامه های این هفته و هفته های قبل جواب داده میشه ...:Hedye::Gol:
:Norani:پس اگر سوالی داریدبنویسید اما مطلب درباره ی برنامه ها دیگه هر چی گفتنی بود گفته شد.:Norani:
:Rose:ممنونم:Rose:
سلام و عرض ادب
به نظرم انسانی که غرق در آلودگی های نفسانی و اخلاقی است،به این فکر نمی افتد که بخواهد یهویی یک انسان موحد باشد.پله پله تا ملاقات خدا.
منم اماده ام .چطوری باید شروع کنم
سلام و عرض ادب و احترام
یهویی؟!!!!!
سلام خواهرم
متاسفانه اقوال فوق ،در ذهن حقیر ،معنای "یهویی" را تداعی میکند.
سلام یکی دیگه ی عزیز
خیر معنای یهویی نمی دهد، می دانید که تزکیه ی رذائل اخلاقی مرتبه ای بسیار سختر از تزکیه ی جوارح از گناه است،با دیدگاه توحیدی و سلوک در صراط توحید اغلب این رذائل
محلی برای ظهور نمی یابد.
در مورد غسبت که نظرم این هست
[=arial] روزي يکي از اولياء به الياس و خضر عليهم السّلام شکايت کرد که مردم بسيار غيبت مي کنند و حال آن که غيبت از گناهان کبيره است و هر چقدر آن ها را نصيحت مي کنم و از غيبت کردن منع مي نمايم سخن مرا نمي شنوند و آن عمل قبيح را ترک نمي کنند.
حضرت الياس عليه السّلام فرمود: چاره اين کار آن است که هر کس وارد مجلس شد به او بگو که بگويد: «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحيمِ وَ صَلّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» که در اين صورت خداوند ملکي را بر اهل آن مجلس موکّل مي گرداند که هرگاه کسي شروع به غيبت نمايد آن ملک او را از آن باز دارد و از حق تعالي سؤال نمايد تا آن قوم را از غيبت کردن نگاه دارد.
همچنين حضرت خضر عليه السّلام فرمود: چون کسي در وقت بيرون رفتن از مجلس بگويد «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وَ صَلّي الله عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» حق تعالي ملکي را مي فرستد تا آن که نگذارد که اهل آن مجلس غيبت او را نمايند.
و در مورد دروغ نظرم یکم با همه شماها متفاوت هست
دروغ رو باید گفت اخه ابروی مومن ارزشش زیاده
وقتی ببینه با راس گویی دین و ائین و جان و مذهب و کار و بار و پول ومنافع و زندگیش در خطره باید دروغ بگه
وقتی ببینه یه چیزهایی هست که نمیشه ازش بگذره خب....................................................................
نمیدونم من که گاهی مجبور میشم راه کار بدید ببینم چیکار کنم
سلام دوستان.
من تو این تاپیک فعال نبودم ولی حواسم بوده که این رذایلی که گفتید را ترک کنم ولی این رذایل اخلاقی را سهوا مرتکب شده ام.وبعضی وقتها هم شک می کردم که آیا این فعل من مصداق این رذایل بوده یا نه؟ حالا به چند مورد اشاره می کنم لطفا راهنماییم کنید .
غیبت...
در حال قدم زدن در خیابان.
با دیدن چند خارجی( عرب-زائر )برمی
گردم به همسرم می گوییم اینها را ببین چقدر راحت وریلکسند انگار کشور خودشونه.
همسرم در جواب "آره. برای اینها مسافرت به ایران خیلی گرون در نمی یاد و....
آیا این غیبته؟
غیبت.
صحبت در مورد بازیگران و گفتن معایب شخصی آنها نه معایب حرفه ای آنها.
اما در مورد احترام به پدر و مادر..
آیا به پدر ومادر همسر هم باید احترام گذاشت.یعنی مثل احترام به والدین خودمون احترام به انها هم واجبه؟
دروغ .....
در هیچ جا دروغ گفتن جایز نیست.
آخه بعضی از آدم ها خیلی فضولند وبه هیچ وجه نمی شه آنهارا پیچوند وحقيقت را نگفت.خب بعضی وقتها ادم دلش نمی خواد همه چی را بگه.
(تو این مواقع باید چی کار کرد )؟
غیبت .....
بعد از یک جلسه ویا مهمونی اتفاقات آن جلسه و مهمونی را برای فرد دیگری که در مهمانی نبوده تعریف کنیم( در حالی که این اتفاقات شامل یک سری از نکات منفی افردای است که در آن جلسه حضور داشتند ).
آیا این غیبت محسوب می شود؟
امام زمان(ع) کی ظهور خواهد کرد؟
تاریخ ظهور امام زمان(ع) تعیین نشده است. در برخی از روایات تعیین وقت ظهور حضرت از اسرار الهی بیان شده
است.(1) حتی کسانی که برای ظهور امام، وقت ظهور را معین کنند، از دروغگویان به حساب آمدهاند. شیخ طوسی در کتاب غیبت از فضل بن یسار روایت نموده است: از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا ظهور امام زمان(ع) وقت معینی دارد؟ فرمود: «آنها که وقت را تعیین کنند، دروغگویند، دروغگویند، دروغگویند».(2)
البته برای ظهور امام زمان(ع) نشانههایی مانند خروج دجال،(3) خروج سفیانی،(4) خروج یمانی،(5) قتل نفس زکیه،(6) صیحه آسمانی،(7) درآمدن پرچمهای سیاه،(8) و فراگیر شدن جهان از ظلم و جور،(9) بیان شده است که این نشانهها وقت ظهور حضرت را تعیین نمیکنند، بلکه نشانة ظهور هستند. حال این علایم چه زمانی محقق میشوند و شرایط دیگر نیز چه زمانی فراهم میشوند، بر ما کاملاً معلوم نیست.
پینوشتها:
1. مهدی موعود، ص 862 - 863.
2. همان.
3. ارشاد مفید، ج 2، ص 371.
4. بحار الانوار، ج 52، ص 215.
5. نعمانی، کتاب الغیبه، ص 252.
6. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 459.
7. وافی، ج 2، ص 443.
8. ینابیع المودة، ص 431؛ بحار الانوار، ج 52، ص 217؛ شیخ طوسی کتاب الغیبة، ص 452.
9. کنز العمال، ج 14، ص 272.
چون که صد آمد نود هم پیش ماست ...
[=arial]این دو مورد جدای از هم نیستند و مرتبه بالاتر تزکیه رذائل اخلاقی است و اینطور نیست که اول تزکیه جوارح صورت گیرد و سپس تزکیه رذائل اخلاقی در واقع انسان باید در پی تزکیه رذائل اخلاقی باشد که خود به خود تزکیه جوارح را هم در پی دارد ...
البته مرتبه فوق و اعلائی هم وجود دارد که پس از تزکیه رذائل اخلاقی میتوان به آن درجه رسید که سبب اعتلای روح و جسم میشود . مثلا جسم قابلیت ادراک مافوق زمان و مکان را دارا میشود.
[=arial]شک نکنید که غیبت محسوب میشود ...
[=arial]امام جعفر صادق علیه السلام :[=arial]
[=arial]اگر کسى سخنى را بر ضد مۆمنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛[=arial] ولى شیطان هم او را نمى پذیرد! [=arial](الکافی ج2 ص 358) [=arial]
سلام مجدد
کلا من معذرت میخوام . میشه؟
سپاس از همراهی تان
سلام خواهر یکی دیگه
خیر اصلا نمیشه!!!!!!
اختلاف نظر عذر خواهی ندارد.
بسیار متشکرم از بحث بسیار خوبتان.:Gol:
سلام
از هفته جدید انشاءالله با این تاپیک خوب همراه خواهم شد.
اولین بار که انسان گناه میکنه خودشو مواخذه میکنه، کم کم دیگه عادی میشه و در نهایت بصورت یک عادت در میاد. گاهی گفتن حقیقت خیلی آسانتر و بی ضررتر است اما ما از خلاقیتی عجیب برای دروغ گفتن استفاده میکنیم.
[=Microsoft Sans Serif]سلام
[SPOILER]پیام بازرگانیه...:Nishkhand:...[/SPOILER]
آیت الله قرهی:
نکته من نکات... کد اول
اگر کسی واقعاً راغب به تهذیب نفس باشد پروردگار عالم سر راه او عالم با عمل مزکی قرار می دهد .
...کسی که دست به تزکیه بزند بداند 5 نفر او را در راه تزکیه یاری می کنند :
1-خود خدا وعده داده در راه تزکیه به انسان کمک می کند .
2-حجت خدا بر روی زمین که هر امامی در زمان خودش حجت است و در زمان ما حجت خدا آن کسی است که ائمه انتظار قدوم مبارکش را می کشیدند .
3-اگر کسی واقعاً راغب به تهذیب نفس باشد پروردگار عالم سر راه او عالم با عمل مزکی قرار می دهد .
4-کم کم برای اینکه گام های اولیه را شروع کند ملائکة الله به یاری او می آیند .
5-برای اینکه در این گام هایی که بر می دارد بتواند مستحکم باشد سدی برای شیاطین ساخته می شود …
مقدمات تزکیه نفس و دفع رذائل از زبان ملا احمد فاضل نراقی در کتاب معراج السعاده:
۱. اجتناب و دوری از همنشینی صاحبان رذائل و یا شنیدن قصه ها و حکایت ایشان
۲. مصاحبت با نیکان و صاحبان اوصاف حسنه و اطلاع از حکایت پیشینیان و بزرگان دین و پیوسته استماع و ملاحظه احوال و افعال ایشان
۳. همیشه در پی اعمالی باشید که از آثار صفات حسنه است. مثلا اگر بخیل هستید سعی در بخشش بیشتر کنید
۴. پیوسته مراقب احوال و متوجه اعمال و افعال خود باشید. در هرعملی ابتدا در آن تامل کنید تا خلاف حسن خلق از شما سر نزند, و اگر کاری کردید که پسندیده نبود, نفس خود را تادیب , تنبیه و مواخذه کنید
۵. احتراز از آنچه موجب تحریک قوای شهویه یا غضبیه میشود . کسی که این دو قوه را از هیجان محافظت ننماید مانند کسی است که شیر درنده یا سگ دیوانه را رها کند و بعد بخواهد خود را خلاص کند .
۶. فریب نفس خود را نخورید و افعال و اعمال خود را حمل بر صحت نکنید . باید به دقت در تجسس خفایای معایب خود برآیید. نفس عاشق صفات و احوال خود است و بدون تامل و باریک بینی به عیوب خود برنمی خورد بلکه اکثر مردم از عیوب خود غافلند .
البته موارد اضطرار برای دروغ وجود دارد و از جمله آنها حفظ آبروی مومن است.
اما نباید به بهانه حفظ آبروی مومن دروغ گفت و این مصادیق متعددی می تواند داشته باشد. اینکه انسان نباید به خاطر منافعش، کار و بار و پول و زندگی دروغ بگوید مبهمه بفرمایید منظور شما چیه ؟
راه کارها برای درمان دروغ گویی در بخش سوم جمع بندی بیان شده :
http://www.askdin.com/post715281.html#post715281
اگر به قصد مذمت باشد، بله؛ غیبت است.
بله . این موارد غیبت هستند.
احترام به ایشان از باب احترام به بزرگترها لازم و مقتضای حکم عقل است.:khaneh:
:tavallod:[=arial]عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان:tavallod:[=arial]
وقتشه برنامه ی چهارم رو بدیم:Graphic (51):
راستی برنامه ی هفتگیمون به دو هفتگی تبدیل شده :ok::hamdel:
[=arial]
قبلش بهتون بگم که ان شاءالله بعد از این که برنامه ی چهارم
رو اعلام کردیم و دو هفته اش هم تموم شد
یه جمع بندی از دو برنامه ی اول بعلاوه برنامه ی چهارم
خواهیم داشت ..
:Norani:[=arial]تا اینجا چطور بوده کار؟ چقدر موفق بودین؟ :Norani:[=arial]
خب ...
برنامه ی این دو هفته ی ما :
ترک بدخلقی هستش
[=arial]از همین امروز ان شاءالله همگی تصمیم میگیریم که این رذیله ی اخلاقی رو ترک کنیم.
خدایا ما بخاطر تو از روی اخلاص تصمیم گرفتیم رذایل اخلاقیمونو کنار بزاریم.
خدایا ظهور حضرت مهدی (عج) رو نزدیک بگردان.
خدایا تو این راه کمکمون کن. [=arial]
خب بدخلقی چی هست اصا؟ واژه بداخلاقي در لغت به معناي «تندخويي و بدخويي» ميباشد ( دهخدا،ج3، ص3838.)
و در اصطلاح اخلاق جمع خُلُق عبارت است از «يك سلسله ملكات نفساني كه در وجود انسان شکل گرفته و با توجه به آن صفات، اعمال و كارها بدون نياز به فكر و تأمل از انسان صادر ميشود» [=arial]ريشههاي بداخلاقي
1ـ بيماريهاي جسماني:تندخويي از جمله خصلتهايي است كه نوعاً ريشه در بيماريهاي جسماني داشته و در بسياري از موارد از ضعف بنيه، خستگي مفرط، كار زياد و مشغوليت بيش از حد توان سرچشمه ميگيرد. زيرا سبب بداخلاقي از غدد داخلي، ورم مغز و برخي ديگر از بيماريهاي جسمي سرچشمه گرفته كه بايد در صدد معالجه آن برآيد.
2ـ فشارهاي روحي و عقدههاي رواني: برخي از كساني كه تندخو هستند معمولاً در محيط هايي قرارداشتند كه با محيط زندگي خويش سازگاري نداشتند و به خاطر رفتار ناهمگون محيط با چنين افرادي باعث ايجاد عقدههاي روحي و رواني در چنين افرادي ميشوند و اين افراد به خاطر خلأ روحي وكمبود محبت دچار بداخلاقي ميشوند.
3ـ تربيت ناصحيح: برخي ديگر از مصاديق تندخويي در كساني بروز ميكند كه افراد تأثيرگذار جامعه مانند پدران و مادران و آموزگاران به گونهاي ناصحيح وي را تربيت كردهاند و باعث ايجاد اختلال رواني و در نتيجه تندخويي در فرد ميشوند.[6]
[=arial]آثار بداخلاقي
1ـ از بين رفتن اعمال: بداخلاقي باعث از بین رفتن اعمال ديگر انسان ميشود؛ زيرا انسان را از حالت تعادل خارج ميكند و هر كار خوبي هم داشته باشد عاقبت با بداخلاقي از ارزش آن كاسته شده و بداخلاقي بر كارهايش سايه ميافكند و نميگذارد شيريني آن كارها را درك كند.
امام صادق(ع) ميفرمايند:
2ـ توانایي نداشتن بر توبه حقيقي: رسول اكرم(ص) در وصيتش به حضرت علي(ع) ميفرمايند: «اي علي؛ براي هر گناهي ميشود توبه كرد مگر بداخلاقي. همانا صاحب اخلاق بد هر زمان كه از گناهي خارج شود در گناه ديگر داخل ميشود»[8] ممكن است منظور از اين سخن اين باشد كه فرد بداخلاق هنگامي كه از گناهي توبه ميكند در حالي كه بداخلاقي را از وجود خويش ريشهكن نساخته، عقده آن را در جاي ديگر و به صورت شديدتر باز ميكند و به همين خاطر هرگز موفق به توبه كامل نميشود تا اينكه اين رذيله اخلاقي را از درون خويش پاك سازد.
3ـ فشار قبر: كسي كه بداخلاقي ميكند و آن را تا زمان مرگ معالجه نكند دچار عذاب قبر ميشود. براي مثال زماني كه سعد بن عباد از دنيا رفت، حضرت از عقب جنازه او بيكفش و رداء تشييع ميكرد و حضرت خودش داخل قبر او رفت و به دست مبارک خود اورا در لحد گذاشت. در اين هنگام مادر سعد صدا زد كه اي سعد بهشت گواراي تو باد. حضرت فرمود: اي مادر سعد ساكت باش بدرستي كه سعد در قبر به فشار قبر دچار گشته است گفتند يا رسول الله، تو بر او نماز خواندي و به دست مبارك خود، او را دفن كردي و بعد از آن فرمودي كه دچار فشار قبر شده؟ فرموند: بله زيرا كه او با اهل خود بداخلاق بود»[9]
در نتيجه، اخلاق مرد و چگونگي برخورد او با خانواده در منزل به قدري مهم است كه جزاي بداخلاقي آن حتي با نزول فرشتگان و توجه خاص پيامبر(ص) قابل جبران نيست.
4ـ محروم شدن از بهشت: انسان به سبب بداخلاقي، زيانهاي بزرگي متحمل ميشود و از نعمتهاي بسياري محروم ميشود و عاقبت انسان را به عذاب اخروي ميافكند. روزي به رسول اكرم(ص) عرض كردند: «فلان زن روزها روزه ميگيرد و شبها را به عبادت مشغول است ولي بداخلاق است و از كجخلقي به همسايگان خود آزار ميرسند. آن حضرت فرمودند: «هيچ خيري در او نيست و او از اهل جهنّم است»[10] و نيز آن حضرت فرمودند بدخلقي بنده را تا قعر جهنم ميكشاند.
5ـ از بين رفتن خير دنيا و آخرت: بداخلاقي اولاً باعث از دست دادن خير دنيوي ميشود و اجازه نميهد صاحبش در دنيا آرامشي را احساس كند و چنين شخصي لذت دنيا را از دست ميدهد و ثانياً فرد بداخلاق خير اخروي يعني بهشت برين و رضايت پروردگار را از دست ميدهد و مصداق بارز آيه «خَسِرَ الدّنيا و الآخرة ذلِك هُوَ الْخُسرانُ المُبينِ... هم دنيا را از دست داده و هم آخرت را و اين همان خسران و زيان آشكار است»[11] ميشود و در حقيقت به سبب بداخلاقي حقيقت انساني خويش را از دست ميدهد.
در حديث قدسي خطاب به پيامبر آمده است: «اي محمد! با خوشرويي با مردم رفتار كن همانا كسي كه بداخلاق است خير دنيا و آخرت او از بين رفته است.»[12]
6ـ نداشتن طراوات زندگي: با تندخويي طراوات و شادابي در زندگي انسان وجود نخواهد داشت و در واقع نميتواند زندگي واقعي را تجربه كند و همچون شخص عطشاني است كه به دنبال سراب ميرود و نه آبي پيدا ميكند و نه تشنگياش برطرف ميشود. حضرت علي(ع) ميفرمايند: «تندخويي زندگي را مشقت بار و سخت ميسازد»[13]
[=arial]انواع گوناگون بداخلاقي:
بداخلاقي طيف وسيعي از گناهان را شامل ميشود و خشم و عصبانيت يكي از مصاديق بارز بداخلاقي به شمار ميرود. با اندك تأملي ميتوان متوجه شد كه بداخلاقي در عرصههاي گوناگون شكلهاي گوناگوني پيدا ميكند. اگر انسان آنها را رعايت نكند باعث انحراف از مسير انسانيت ميگردد. برخي از انواع بداخلاقي موارد زير به شمار ميآيد:
1ـ بداخلاقي در خانه: فرد بداخلاق علاوه بر نداشتن آرامش خودش باعث ميشود آرامش اعضاي ديگر خانواده را نيز تباه كند و باعث آسيب روحي و رواني آنان ميشود. چنين خانوادهاي ديگر نميتواند پلههاي ترقي را طي كند و هميشه در اينگونه خانوادهها به جاي آرامش، اضطراب حكمراني ميكند و همين باعث به وجود آوردن مشكلات اجتماعي، فرهنگي و عاطفي ميشود.
2ـ بداخلاقي شغلي: اشخاص بداخلاق علاوه بر اينكه در روابط شغلي خود با ديگران به صورت تيره و تار عمل ميكنند همچنين به تعهدي كه بايد نسبت به شغل خود داشته باشند پايبند نيستند. مثلاً كسي كه كارمند است و كار اصلي وي رسيدگي به امورات مردم است در كارش تعلل ميكند و كاري كه ميتوانست زودتر به انجام برساند، مدتها بر زمين گذاشته است و آن را به پايان نميرساند. بنابراين تعهدي كه شخص نسبت به شغلش دارد و آن را رعايت نميكند ميتواند بداخلاقي شغلي محسوب شود.
3ـ بداخلاقي سياسي: در عرصه سياست اگر افرادي يا احزابي براي ديگران بدنامي ايجاد كنند يا به همديگر تهمتهاي بياساس نسبت دهند تا همديگر را سركوب كنند و يا يك مسئله كوچك و فرعي را يك مسئله بزرگ و اصلي جلوه دهند و به جاي تلاش و كوشش در راستاي خدمت به مردم با ديگر احزاب به سياستبازيهاي بيهود بپردازند همه اينها مصداق بداخلاقي سياسي به شمار ميرود. افرادي كه در اينگونه عرصهها خدمت ميكنند بايد از اينگونه بداخلاقيها اجتناب كنند و جامعه عظیم انساني را با سياست بازيهاي خود به چالش نكشانند.
4ـ بداخلاقي اجتماعي: كسي كه در اجتماع توان شنيدن سخنان ديگران را ندارد يا اينكه بياساس سخن ديگران را رد ميكند و به عبارت ديگر منزلت اجتماعي افراد ديگر را زير پا ميگذارد چنين فردي دچار بداخلاقي اجتماعي شده كه بايد با حلم و صبر و شنيدن حرفهاي ديگران و ارج نهادن به حقوق اجتماعي افراد خودش را از اين نوع بداخلاقي نجات دهد و گامي براي ايجاد آسايش رواني اجتماع بردارد.
[=arial]درمان بداخلاقي:
بايد دانست كه بداخلاقي مرضي غيرقابل درمان نيست،و اگر اخلاق تغييرپذير نبود سفارشها و اندرزها و تربيتها باطل بود. اميرالمؤمنين در سفارشاتش به یکی از اصحاب فرمودند: اخلاقت را نيكو ساز. پس با اين حديث ميتوان متوجه شد كه اخلاق قابل تغيير است.
به علاوه چگونه ممكن است خلق و خوي بعضي از حيوانات وحشي به وسيله تعليم و تربيت عوض شود و آنها را به حيوانات اهلي تبديل كرد، اما خود انسان كه داراي عقل و شعور است تربیت نپذيرد و نتواند اخلاق بد خويش را به حسن خلق تبديل كند.
برخي راههاي درمان بداخلاقي اين چنين است:
1ـ یادآوری مفاسد دنيوي: كسي كه بداخلاق است اگر كمي به اطرافش توجه كند ميبيند كه افراد جامعه از او گريزان هستند و نميتواند با ديگران رابطه خوبي برقرار کند و معمولاً تنها است و يا افراد جامعه به خاطر خلق بد او از او دل آزرده هستند و خاطره خوبي از وي ندارند و به او به عنوان يك مزاحم نگاه ميكنند و با يك عده محدودي هم كه ارتباط دارد بيشتر ارتباطي تخريبي است تا يك ارتباط سالم. حال اگر اين شخص مفاسد دنيوي بداخلاقي را براي خويش متذكر شود، آرامآرام رفتارش را تغيير ميدهد و مايه اميد و آرامش ديگران ميشود.
2ـ همنشینی با افراد خوشاخلاق: اگر در جايي باشيد كه كسي از عطر استفاده كرده باشد و شما از آنجا عبور كنيد بوي خوش آن عطر به مشام شما ميرسد با آنكه شما از عطر استفاده نكردهايد و اينچنين است اگر فردي كه رفتار تندي دارد با افراد خوشاخلاق نشست و برخاست داشته باشد كمكم اخلاق نيكوي آنها به اين فرد اثر ميگذارد و بعد از مدتي متوجه اثرات آن بر خودش ميشود.
3ـ مبارزه با نفس در رفع اخلاق بد: كسي را در نظر بگيريد كه قند خون دارد وي هميشه مواظب خوراك خود هست تا مبادا قند خونش بالا برود. فردي كه بداخلاق است نيز بايد مراقب باشد چيزهايي كه زمينه بداخلاقي وي را ايجاد ميكند برطرف نمايد و يا حالتش را عوض كند. اينگونه افراد بايد مراقب باشند كه خشمشان را كنترل كنند، صدايشان را بالا نبرند و اين را در نظر بگيرند كه همه مسائل و مشكلات روزي پايان ميپذيرد و براي مسائل زودگذر خودش و ديگران را ناراحت و عصباني نكند.
4ـ وادار كردن نفس به اعمالي كه بر خواسته از اعمال نيكوست: علاوه بر اينكه انسان بايد مراقب باشد خصلتهاي تند از او سر نزند بايد خودش را به ويژگيهاي نيكو وادار سازد. براي مثال وقتي كه ميخواهد صحبت كند نرم و نيكو سخن بگويد و يا از عبارات زيبا استفاده كند و اجازه بدهد كه ديگران هم سخنان خود را بگويند. حتي حقوق ديگران را بر خودش مقدم بدارد، خودش را جاي افراد ديگر بگذارد و همانطور كه توقع خوشرفتاري از ديگران دارد خودش نيز چنين باشد و با چنين ديدگاهي بايد سعي كند و با تمرين و ممارست اخلاق بد را از وجودش ريشهكن سازد.
[/HR]
[1] . دهخدا، علياكبر؛ لغتنامه، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377ش، چاپ دوم، ج3، ص3838.
[2] . نراقي، مهدي؛ جامعالسعادات،قم، انتشارات اسماعيليان، 1383ش، چاپ چهارم، ج1، ص26.
[3] . اسماعيلي يزدي، عباس؛ فرهنگ اخلاق،قم، انتشارات جمكران، 1385ش، ص20.
[4] . سوره شمس، آيه 9.
[5] . كاشاني، مولي محسن؛ برگرفته از كتاب راه روشن، ترجمه كتاب المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء، مترجم عبدالعلي صاحبي، استان قدس رضوي، 1372ش، چاپ اول، ج5، ص126.
[6] . اسماعيلي يزدي، عباس؛ فرهنگ صفات، چاپ اسوه، 1386ش، چاپ اول، ص640.
[7] . همان.
[8] . طبرسي، رضيالدين حسن بن فضل؛ مكارم الاخلاق، قم، انتشارات شريف، 1412ق، چاپ چهارم، ص433.
[9] .
[10] . مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1403ق، ج71، ص394.
[11] . سوره حج، آيه 11.
[12] . عاملي، حر؛ وسائلالشيعه، قم، موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1409ق، چاپ اول، ج2، ص241.
[13] . تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد؛ تصنيف غررالحكم و دررالكلم، مطبعة مكتب الاعلام الاسلامي، دفتر تبليغات اسلامي، 1378ش، چاپ دوم، ص264.
چند راه وجود دارد :
1. محترمانه به ایشان بگوییم : دوست ندارم پاسخ این سوال رو بدم.
2. بحث رو به شکل ماهرانه تغییر بدیم که حتی خود فرد متوجه نشود پاسخ او داده نشد.
3. بشنویم ولی توجه نکنیم و پاسخ ندیم.
4. در صورت سماخت و اصرار فرد بر سوال خود، قاطعانه پاسخ منفی به خواسته طرف مقابل خود بدهیم
5. در موارد اضطرار از توریه کمک بگیریم.
توريه اين است که انسان بدون اين که دروغ بگويد، به گونه اي حرف بزند که طرف مقابل برداشت ديگري کند.
در توريه، اشتباه در فهم مخاطب است و در صدق و کذب کلام تأثيري ندارد؛ مثلا در پاسخ اين سوال که آيا فلان عمل گناه را مرتکب شده ايد يا نه ؟مي توانيد با عباراتي نظير :((من و گناه ؟ خدا رحم کند))ويا(( من کجا و گناه کجا ؟ ))و...جواب دهيد که در حقيقت تصريح به گناه نکرده ايد .نيز آبروي خود را حفظ نموده ايد و دروغ هم نگفته ايد .
تذکر :
1. توريه فقط جايي جايز است که دروغ گفتن جايز باشد.
2. بايد مواظب بود اين رفتار به صورت ملکه براي انسان در نيايد زيرا ممکن است مقدمه گناه شود. لذا در مواقع ضروري استفاده شود.يعني استفاده از توريه به غير از موارد ضروري براي دروغ نگفتن است و إلا جايز نيست.
کلام آخر :
دروغ نگوييد اما همه راست را هم نبايد گفت! از گفتن مسائل خصوصی تان فرار کنيد!
بله ؛ غیبت است.
خب ...
[=arial]حالا برنده های قرعه کشی
[=arial]:Graphic (51):نفر اول :
سرکار در انتظار باران
نفر دوم:
[=arial]سرکار رویاتبریک میگم
:Gol:[=arial]
لطفا اگر سخت نیست براتون
هدیه ها رو براشون بفرستین:Nishkhand:
نفر اول : 50 تا صلوات
نفر دوم : 3 تا آیت الکرسی ..
[=arial]فقط یه نکته بگم:
[=arial]فقط تو یه روز براشون بفرستین .. بعضیا فک میکنن باید هر روز صلوات و آیت الکرسی بفرستن ..
نه فقط یه بار ...
یه بنده خدایی هم پرسید آیا واجبه حتما بفرستیم .. نه واجب نیست ..:ok::Gol:
[="Navy"]من اول به خودم تبریک میگم که بلاخره رتبه ی اولو به دست آوردم
لطا خلف وعده نفرمایید وجایزه هاتونو خیلی سریع ارسال کنید [/]
[="Navy"]واه منه به این خوش اخلاقی مگه میشه همچین رذیله ای داشته باشم [/]
سلام خواهر خوش خلقم
حالا که اینقدر خوش اخلاقید و الحمد لله این رذیله را ندارید می توانید نیتتان را ارتقاء دهید و برای خدا خلق حسن داشته باشید.:Rose::Rose:
[="Navy"]
وای عزیز چقدر جدی گرفتید جهت مزاح عرض کردم :Nishkhand:[/]
نه دیگه معلومه خوش اخلاقید:)
[="Purple"]من به خاطر این یکیو رنجوندم:crying:
گاهی پشیمونی و عذرخواهی دیگه سودی نداره:geryeh:[/]
سلام
خب بقیه راه کارشون چیه برای اینکه وقتی عصبانی شدیم چطوری خشممونو کنترل کنیم :kill: یا چکار کنیم سریع فروکش کنه ؟:fekr:
چکار کنیم اصلا عصبانی نشیم؟:ghati:
:samt::taeed:
[="Purple"] اناالعبد;718524 نوشت:
راهکارشو بلدیم ... مهم اینه بتونیم استفاده کنیم که همیشه یادمون میره... همیشه فقط حرفشو میزنیم به عمل میرسه درجامیزنیم
من خیلی ناراحتم:crying: دل شکستم:Shekastan Del::Shekastan Del: واسه این بداخلاقی م:geryeh:[/]
[=Microsoft Sans Serif]سلام
[SPOILER]پیام بازرگانیه...:Nishkhand:....[/SPOILER]
مثلا زانوی تلمذ زدن در محضر اساتید اخلاق....:khandeh!:
[=Microsoft Sans Serif]آیت الله قرهی:
[=Microsoft Sans Serif]نکته من نکات... کد دوم
نسخه شبانگاهی
حضرت استاد در اکثر جلسات درس اخلاق خود، در آخر به یک نسخه اساسی اشاره کرده و می فرمایند:
هر شب وقتی که دیگر می خواهید به بستر بروید؛ از خانواده جدا شوید و لحظاتی در خلوت با آقاجانمان، حضرت حجّت(روحی له الفداه) صحبت کنید؛ خیلی خودمانی و هر کس به هر زبانی که دارد. با ایشان درددل کنید و از این منبع فیض اکمل، کمک بخواهید و بگویید: آقا جان! ما اگر به خودمان واگذار شویم، هلاک می شویم، دستمان را بگیر و ... .
آقا جان از این صحبتها خیلی شاد می شوند و هر شب منتظر به خصوص جوانان هستند.
یا علی
[h=1]عادت های بد را چگونه ترک کنیم؟
[/h]عادات و رفتارهای منفی ممکن است بهکار و فعالیت حرفهایتان آسیب جدی وارد کند. برای مثال ممکن است از آن دسته افرادی باشید که هنگام جلسات، ایمیلهای خود را چک میکنید.
عادات و رفتارهای منفی ممکن است بهکار و فعالیت حرفهایتان آسیب جدی وارد کند. برای مثال ممکن است از آن دسته افرادی باشید که هنگام جلسات، ایمیلهای خود را چک میکنید یا زمانی که باید بهطور دقیق بر کاری تمرکز کنید، بهطور دائم با تلفن صحبت میکنید؟
یا حتی ممکن است به تماشای تلویزیون یا جستوجو در اینترنت آن قدر عادت کرده باشید که برنامههای یادگیریتان را تحت تاثیر قرار داده باشد. عادات بد مشابه مواردی که به آن اشاره شد، میتواند آسیب زیادی به اعتبار شما وارد کند و محدودیتهایی در زندگی حرفهای و شخصی به وجود آورد. در این نوشتار، به عادات بد نگاهی جزئیتر خواهیم داشت و ابزاری برای توقف آنها ارائه خواهد شد.
معرفی ابزار
واژه عادت در لغت به معنای خوی است و در اصطلاح هرگاه رفتاری در اثر تکرار چنان مورد قبول و خوشایند فرد قرار گیرد، بهطوریکه انجام مکرر آن خوشایند و ترک آن دشوار باشد، گفته میشود. داشتن «عادت» از این جهت سودمند است که بهصورت رفتاری خودکار درآمده است، چرا که وقتی به چیزی عادت داریم، بدون آنکه ذهن و فکر خود را درگیر کنیم، به انجام آن میپردازیم.
برای مثال وقتی عادات خوبی مانند به موقع رسیدن به محل کار، خوشبینی یا چیزهایی شبیه به این در خود داشته باشیم، برای ایجاد آنها در ذهن خود، نیازی به فکر کردن نداریم و به این ترتیب میتوانیم انرژی خود را در جای دیگری صرف کنیم.
به همین اندازه عادتهای بد نیز میتواند خطرناک باشد، چرا که ممکن است فرد بدون فکر دست به کارهایی بزند که زندگی شخصی و شغلیاش را در معرض خطرات جدی قرار دهد. برای مثال به چند نمونه از عادات بد اشاره میشود:
• دیر رسیدن به جلسات کاری
• منفیگرایی
• دروغگویی
• تمارض
• مقاومت در برابر تغییر
• تصمیمگیری عجولانه
اما خبر خوش آن است که عادتهای بد در همه، قابلیت توقف و جایگزینی با عادات خوب را دارد، ولی متاسفانه این جایگزینی نیاز به زمان دارد. در پژوهشی که در سال 2009 انجام پذیرفته این نتیجه به دست آمده است که برای جایگزینی یک عادت خوب به جای یک عادت بد، بهطور متوسط 66 روز زمان لازم است (این زمان میتواند بین 15 تا 254 روز بسته به رفتار و شخص متغیر باشد).
توقف عادات بد ابزار غلبه بر رفتارهای منفی
با وجود این با توجه به آسیبهایی که عادتهای بد به اعتبار و شخصیت حرفهای افراد وارد میکند، این موضوع ارزشش را دارد که با استفاده از اقدامات زیر برآنها غلبه کنیم. برای غلبه بر عادات بد خود گامهای زیر را بردارید:
گام اول-یک برنامه تهیه کنید. مطالعات نشان میدهد داشتن یک برنامه آگاهانه میتواند در غلبه بر عادات منفی بسیار موثر باشد. شما نمیتوانید تنها با گفتن شفاهی عبارت«من قصد دارم از هدر رفتن وقت خود در اینترنت جلوگیری کنم»، انتظار موفقیت در توقف آن داشته باشید، بلکه باید برای این کار برنامهای مشخص داشته باشید. یک راه خوب برای این موضوع، آن است که توقف عادات منفی را به عنوان اهداف شخصی خود تعریف کنید. این موضوع باعث میشود بتوانید پیشرفت خود را بهطور منظم بررسی کنید، تا عادات بد بهطور کامل از میان برود.
گام دوم- خودانضباطی و خودآگاهیتان را توسعه دهید. مطالعات نشان میدهد خودآگاهی برای رهایی از عادتهای بد یک مهارت الزامی است. «خودآگاهی» توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قوت، خواستههاو ترسهایی که در زندگی ما وجود دارد، است. با داشتن خودآگاهی به خوبی از دلایل توقف عادات بدی که در خود داریم، مطلع خواهیم بود. داشتن نظم و انضباط فردی نیز یکی از مواردی است که میتواند کمک زیادی به غلبه بر عادات منفی کند و تنها با ممارست فراوان در افراد ایجاد میشود.
گام سوم-برای غلبه بر عادات بد، رویکردهای مناسبی انتخاب کنید. بعضی از افراد برای غلبه بر عادات بد، تصمیمی انقلابی میگیرند و سعی میکنند تا یک شبه آن را ترک کنند. بعضی دیگر نیز با روندی کاهشی و به تدریج عادات بد را در خود از بین میبرند. برای مثال، میتوانید عادت بد وبگردی در خود را روزانه پنج دقیقه کاهش دهید تا به زمان مناسب و قابل قبولی برای ترک این عادت برسید.
گام چهارم-موانع ترک عادات بد را از بین ببرید. یکی از بهترین راههای جایگزینی عادات خوب به جای عادتهای بد، از بین بردن موانع است. برای مثال، اگر عادت دارید در جمع همکاران در هنگام صرف ناهار، از دیگران غیبت کنید، میتوانید تا زمان برطرف شدن این عادت بد، ناهار خود را در محلی دیگر و بهصورت انفرادی صرف کنید.
گام پنجم- برای جایگزینی عادتهای خوب آگاهانه تلاش کنید. در اغلب موارد، با اقدام عملی استفاده از رفتارهای خوب، میتوانید موجب توقف عادات بد شوید. برای مثال اگر شما فردی ایرادگیر در تیم کاری خود هستید، پیشنهاد میشود تمرین کنید تا در جلسات به جای انتقاد، از افراد تعریف و تمجید کنید.
یا تصور کنید از جمله کسانی هستید که عادت دارید بهطور دائم در جلسات ایمیلهای خود را کنترل کنید، کافی است با برداشتن یک کاغذ و قلم از تمامی تصمیمات و جزئیات جلسه یادداشتبرداری کنید. به این ترتیب خواهید دید به تدریج عادت بد قبلی شما از بین خواهد رفت.
گام ششم-به خود پاداش بدهید. هرگاه موفق به ترک عادتی بد در خود شدید، بلافاصله به خود پاداش بدهید. پاداش دادن به خود، کمک میکند تا برای نگهداری عادات خوبی که انجام داده اید، انگیزه بیشتری پیدا کنید.
گام هفتم-از دیگران کمک بخواهید. در آخر میتوانید از خانواده و دوستان خود بخواهید برای توقف عادتهای بد به شما کمک کنند.
منبع: دنیای اقتصاد
http://www.shafaf.ir/fa/news/281117/%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DA%A9-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85
راهکارهای خوش اخلاق بودن و برخورد مناسب و متعادل با مردم را بیان کنید.
براى تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن، لازم است به موارد زیر توجه شود.
1. توجه به ارزش خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن. براى این منظور بهترین راه موجود، مطالعهى روایات و آیاتى است که در زمینه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است. برخى از روایات به شرح زیر است:
الف) حسن خلق: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند هنگامى که ایمان را خلق کرد آنرا به خوش اخلاقى و سخاوت تقویت نمود و همچنین هنگامى که کفر را آفرید آنرا نیز به بد اخلاقى و بخل تقویت نمود.
على(ع) فرمود: چه بسیار انسانهاى عزیزى که اخلاق بد ایشان را ذلیل ساخته است و چه بسیار انسانهاى ذلیلى که با اخلاق خوش به عزت رسیدهاند.
رسول خدا(ص) فرمود: اسلام یعنى حسن خلق. امام صادق(ع) فرمود: هیچ زندگىاى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. رسول خدا(ص) فرمود: خوش اخلاقى، اولین، سنگینترین، نیکوترین، با فضیلتترین چیزى است که روز قیامت در ترازوى عمل انسان قرار داده مىشود. در قرآن کریم آمده است: A{انک لعلى خلق عظیم}A افتخار پیامبر اسلام(ص) به عظمت خوش اخلاقى آن حضرت(ع) بوده است. رسول خدا(ص) فرمود: کاملترین مردم از حیث ایمان و شبیهترین آنها به من، خوش اخلاقترین آنها است. امام صادق(ع) فرمود: حسن خلق روزى را زیاد مىنماید، بر عمر انسان مىافزاید و گناهان را آب مىنماید؛ همانگونه که آفتاب یخ را آب مىکند.
ب) بد اخلاقى: امام صادق(ع) فرمود: بد اخلاقى عمل و عبادت انسان را باطل مىنماید همانگونه که سرکه عسل را فاسد مىکند. على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مىدهد و چیزى وحشتناکتر از بداخلاقى نیست. رسول خدا(ص) فرمود: به راستى ممکن است بندهاى به خاطر بداخلاقى به پائینترین درکات جهنم سقوط نماید. على(ع) بداخلاقى روزى انسان را کم مىنماید.
2. راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، توجه به توحید است؛ یعنى توجه به این معنى که تمامى انسانها مظاهر حق تعالى هستند
و هر گونه برخوردى با آنها، در واقع برخورد با مُظهر و صانع آنها محسوب مىشود. احترام و مهربانى با هر پدیدهاى، در واقع احترام و مهربانى با پدیدآورندهى آن است و ترش روئى و نامهربانى با آن پدیده نیز به پدید آوردندهى آن بر مىگردد. باید به این نکته توجه نماییم که هرگونه معامله با خلق از جهتى معامله و برخورد با خالق آنها نیز به حساب مىآید و هرگز خداى تعالى راضى نیست که با بندگان و مظاهرش برخوردى نامناسب و ناشایست شود. گشادهروئى با خلق خدا و تحصیل رضایت مخلوق، موجب کسب رضایت خالق آنها مىشود. همانطور که در روایات وارد شده است کسى که از مخلوق تشکر نکند از خالق آنها نیز تشکر نکرده است. همچنین کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نماید، این نوع برخورد، به خاطر رابطهى بسیار عمیقى که میان خلق و خالق، مَظهر و مُظهر وجود دارد، به خالق و مُظهر آنها نیز سرایت خواهد نمود.
3. یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسانها قابل رشد و تربیت است. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى انسان از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین مىشود. باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى یعنى ایجاد رابطهى عاطفى مثبت بدست مىآید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطهى عاطفى منفى است، بر عکسش عاطفه مثبت، موجب کدورت و عذاب زندگى مىباشد و دیگران را از گرد انسان مىپراکند.
على(ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت مىکند و موجب عذاب نفس است.
4. از راههاى دیگر تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى عزم جزم و با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطهاى صمیمى برخورد نماید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت. تمامى روایات بحث از میزان الحکمه، ج 3، ص 137 به بعد یادداشت شده است.
برای مطالعه بیشتر در باره خود اخلاق بودن، به آدرس اینترنتی زیر که مربوط به سایت اداره مشاوره است مراجعه نمایید. در این صفحه پنج مقاله در مورد خوش اخلاقی هست که مجموعا مطالب جالبی است.
http://www.porseman.org/archview.aspx?grp=6
برگرفته از پرسمان
[h=1]امام رضا (ع) و تقبیح خشم و بدخلقی[/h]
ایاكم وسوءالخلق، فان سیى ء الخلق فى النار لا محالة. (4)
از كج خلقى بپرهیزید، زیرا این اخلاق صاحب خود را داخل جهنم میكند.
ایاكم وسوء الخلق، فان سیى ء الخلق فى النار لا محالة. (5)
از اخلاق ناپسند بپرهیزید زیرا این اخلاق صاحب خود را داخل جهنم میكند.
[h=1]قابل توجه بداخلاق ها
[/h]
ائمّه معصومین علیهم السلام در روایات اسلامى براى سوء خلق ، آثارى اعم از دنـیـوى و اخـروى ذكر كرده اند. با دقت در زندگى و سرنوشت افراد بد خلق ، انسان به خوبى در مى یابد كه چگونه عرصه زندگى بر بدخلقها تنگ شده و درنهایت ، كارشان به فلاكت و بـدبـخـتـى مـنـجر شده و مى شود. درمقابل ، انسانهاى خوش اخلاق را مى بینید كه در اثر حسن خـلق از مـوفـقـیـتـهـا و گشایشهایى بهره مند شده و مى شوند. اینك به برخى از آثار بد خلقى اشاره مى كنیم :
[/HR][h=2]الف ـ آثار و پیامدهاى دنیوى :
[/h]1ـ زندگى محنت بار: امیر مؤ منان على علیه السلام مى فرماید:(سُوءُ الْخُلْقِ نَكْدُ الْعَیْشِ وَعَذابُ النَّفْسِ) 1
بدخلقى (مایه ) تلخى و ناگوارى زندگى وعذاب نفس (شكنجه روحى ) است .
2ـ اضطراب وتنهایى : حضرت على علیه السلام مى فرماید:
(سُوءُ الْخُلْقِ یُوحِشُ النَّفْسَ وَیَرْفَعُ الاُْنْسَ) 2
بدخلقى ، نفس را تنها مى سازد و اُنس را برطرف مى كند.
یعنى انسان بدخلق تنها مى شود، درحالى كه با آدم خوش اخلاق دیگران اُنس مى گیرند.
3ـ تـبـاهـى ایـمـان و عـمـل :
بـه رسول خدا(ص ) عرض شد كه فلان زن ، روزها روزه مى گیرد وشـبـهـا را بـه عـبـادت مشغول است ، لیكن زنى بداخلاق است و به همسایگانش آزار مى رساند. حضرت فرمود: خیرى در او نیست و اهل دوزخ است .3
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
(إِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ كَما یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ)4
هـمـانـا بـدخـلقـى ، عـمـل را تـبـاه مـى سـازد، چـنـان كـه سـركـه عسل را تباه مى كند.
و نیز درجاى دیگر مى فرماید:
(إِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الاْ یمانَ كَما یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ)5
هـمـانـا بـدخـلقـى ، ایـمـان را تـبـاه مـى سـازد، چـنـان كـه سـركـه عسل را تباه مى كند.
4ـ محرومیت از توبه :
رسول خدا(ص ) مى فرماید:
(اءَبـَى اللّهُ لِصـاحـِبِ الْخـُلْقِ السَّیِّى ءِ بـِالتَّوْبـَةِ، فَقیلَ: یارَسُولَ اللّهِ وَكَیْفَ ذلِكَ؟ قالَ: لاَِنَّهُ إِذاتابَ مِنْ ذَنْبٍ وَقَعَ فى اءَعْظَمَ مِنَ الذَّنْبِ الَّذى تابَ مِنْهُ) 6
خـداونـد تـوبـه بـداخـلاق را نـمـى پـذیـرد، سـؤ ال شـد: چـگـونـه ، اى رسول خدا؟
فرمود: زیرا آدم بدخلق ، هرگاه ازگناهى توبه كند، باز مرتكب گناهى بزرگتر از گناه اوّل مى شود.
5ـ دورى از خداوند:
یكى از وصایاى پیامبراكرم (ص ) به ابوذر این است كه فرمود:
(یا اءَباذَرِّ لایَزالُ الْعَبْدُ یَزْدادُ مِنَ اللّهِ تَعالى بُعْداً ماساءَ خُلْقُهُ) 7
اى ابـاذر! بـنـده تـازمانى كه ، بدخلق است ، همواره بر دورى اش از خداوند تعالى افزوده مى شود.
[h=2]امام صادق علیه السلام مى فرماید: (إِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ كَما یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ) هـمـانـا بـدخـلقـى، عـمـل را تـبـاه مـى سـازد، چـنـان كـه سـركـه عسل را تباه مى كند
ب ـ آثار و پیامدهاى اخروى
[/h]1ـ فشار قبر:
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
(بـه پـیـامـبـر اكـرم (ص ) خـبر رسید كه (سعدبن معاذ) از دنیا رفت . پیامبر (ص ) به همراه اصـحـاب بـرخـاسـتـه و بـه طـرف خـانـه او حـركـت كـرد. حـضـرت امـر فرمود تا بدن سعد را غـسـل داده ، كـفـن نـمـایـنـد. سپس به طرف قبرستان حركت كردند. پیامبر(ص ) با پاى برهنه و بـدون عـبـا در تـشییع جنازه او شركت نمود. گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را به دوش مـى گـرفـت ، تـا بـه كـنـار قـبـر رسـیـدنـد. حـضـرت خـود داخـل قـبر رفته ، جسد سعد را در قبر گذاشت و با دست خود سنگ قبر را چید و آن را هموار ومحكم نمود... پس از دفن سعد، مادرش كه در كنار قبر ایستاده بود، با صداى بلند گفت :
(یا سَعْدُ! هنَیئاً لَكَ الْجَنَّةُ)
اى سعد! بهشت ، برتوگوارا باد.
در ایـن هـنـگـام ، پـیـامـبـر(ص ) كه صداى او را شنید، به او فرمود: ساكت باش درامرى كه به پروردگار مربوط است با قاطعیت ، سخن مگو، زیرا هم اكنون سعد به فشار قبرمبتلا است .
پس از بازگشت از قبرستان ، مردم به حضرت ، عرض كردند: شما نسبت به جنازه سعد، بسیار احـتـرام كـردیـد و درباره او رفتارى نمودید كه با هیچ كس دیگر چنین رفتارى نكردید. حضرت فرمود:
آنـچـه مـن در تـشـیـیـع جـنـازه سـعـد، انـجـام دادم بـه پـیـروى از فـرشـتـگـان و حـضـرت جبرئیل بود، كه در این تشییع حضور داشتند.
اصحاب عرض كردند، با این وصف ، چگونه فرمودید: سعد دچار فشار است ؟!
حضرت درجواب فرمود: (نَعَمْ، إِنَّهُ كانَ فى خُلْقِهِ مَعَ اءَهْلِهِ سُوءٌ) 8
آرى ، زیرا سعد با اهل خانه اش ، بداخلاق بود.
2ـ هلاكت در قعر جهنم :
پیامبر اكرم (ص ) مى فرماید: (إِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ مِنْ سُوءِ خُلْقِهِ اءَسْفَلَ دَرَكِ جَهَنَّمَ) 9
همانابنده به سبب بدخلقى خود به پایین ترین درجه جهنم مى رسد.
[/HR]پینوشتها:
- 1شرح غرر الحكم ،آمدى ، ج 4، ص 150.
2- شرح غررالحكم ، آمدى ، ج 4 ، ص 151.
3- بحارالانوار، ج 71، ص 394، اسلامیه .
4- اصـول كـافـى ، تـرجـمـه رسـولى ، ج 4، ص 11، دفـتـر نـشـر فـرهـنـگ اهل بیت علیهم السلام .
5- همان مدرك .
6- اصول كافى ، مترجم ، ج 4، ص 11.
7- طرائف الحكم ، آقامیرزا احمد آشتیانى ، ج 2، ص 299، كتابفروشى صدوق .
8- بحارالانوار، ج 73، ص 298.
9- میزان الحكمه ، ج 3، ص 154، به نقل از بحارالانوار، ج 5، ص 93.