غیر بشری بودن قرآن، الهی بودنش را ثابت نمی کند

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غیر بشری بودن قرآن، الهی بودنش را ثابت نمی کند

با سلام خدمت کارشناسان محترم.
میتوان فرض گرفت که قران کار یک تمدن پیشرفته فرازمینی است. . در حالی که نهایت کاری که ما شاید بتوانیم انجام دهیم این است که بتوانیم بفهمیم که جامعه انسانی نمیتواند مثل قران را بیاورد. اما موجودات باهوش و متمدن جهان عقلا منحصرا محدود به انسان نیستند (دقت داشته باشد در اینجا ضروری نیست وجود چنین موجوداتی اثبات شود بلکه کافیست احتمال وجود آنها عقلا محال نباشد) نهایت چیزی که ما میتوانیم بفهمیم غیر انسانی بودن قران است و نه الهی بودن ان . یعنی عقل میپذیرد که ممکن است موجوداتی فرا زمینی وجود داشته باشند که قادر به انجام کارهای باشند که نوع بشر از انجام آن عاجز است. این مسعله را با ذکر مثالی بیان میکنم. فرض بگیرید یک کبوتر یک اتومبیل را ببیند و بعد با خود بگوید چون کبوتران نمیتوانند اتومبیل بسازند پس اتومبیل ساخت خدا است.در حالی که اتومبیل نه ساخت کبوتر و نه ساخت خدا بلکه ساخت انسان است. پس غیر کبوتری بودن اتومبیل الهی بودنش را ثابت نمیکند.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

mohamadhoseini;666572 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان محترم.
میتوان فرض گرفت که قران کار یک تمدن پیشرفته فرازمینی است. . در حالی که نهایت کاری که ما شاید بتوانیم انجام دهیم این است که بتوانیم بفهمیم که جامعه انسانی نمیتواند مثل قران را بیاورد. اما موجودات باهوش و متمدن جهان عقلا منحصرا محدود به انسان نیستند (دقت داشته باشد در اینجا ضروری نیست وجود چنین موجوداتی اثبات شود بلکه کافیست احتمال وجود آنها عقلا محال نباشد) نهایت چیزی که ما میتوانیم بفهمیم غیر انسانی بودن قران است و نه الهی بودن ان . یعنی عقل میپذیرد که ممکن است موجوداتی فرا زمینی وجود داشته باشند که قادر به انجام کارهای باشند که نوع بشر از انجام آن عاجز است. این مسعله را با ذکر مثالی بیان میکنم. فرض بگیرید یک کبوتر یک اتومبیل را ببیند و بعد با خود بگوید چون کبوتران نمیتوانند اتومبیل بسازند پس اتومبیل ساخت خدا است.در حالی که اتومبیل نه ساخت کبوتر و نه ساخت خدا بلکه ساخت انسان است. پس غیر کبوتری بودن اتومبیل الهی بودنش را ثابت نمیکند.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم
باید گفت مسایلی که شما مطرح کردید، همه در قالب پیش فرض یا فرضیه است و خودتان هم به آن اشاره کرده اید و نوشته اید که می توان فرض کرد.اگر قرار باشد به هر فرضیه ای اعتنا کنیم،حتی بدیهیات نیز مورد شبهه قرار خواهند گرفت و جایی برای یقین و اطمینان نمی ماند. علاوه، این گونه فرضیه ها که ریشه در تخیلات و تصورات واهی دارد را می توان به عنوان شبهه های شوخی آمیز در تمام زوایای هستی مطرح کرد.
به عنوان مثال،این گونه پیش فرض ها یا شبهه های بی حاصل حتی در باره خدای متعال نیز متصور است همان طور که کافران و منکرین خدا به انحای مختلف در باره اصل وجود خدای متعال تشکیک می کردند اما راه به جایی نمی بردند.
پس باید گفت که این معجزه ماندگار(قرآن)
با دلایل علمی فراوان ثابت شده است که جز کلام خدا نمی تواند باشد.
علاوه از همان آغاز نزول قرآن تا به امروز که قرن ها گذشته است برای تضعیف و نیز تخریب کتاب خدا تلاش بسیاری آن هم از سوی افرادی شد که در انواع استدلال ها سر آمد دوران خود بودند، با این حال هرگز نتوانستند حتی قدمی کوچک در اثبات فرضیه های باطل خود بر دارند و اندک شکی در دل مردم ایجاد کنند.
در ادامه توجه شما را به آیه ای از قرآن جلب می کنم.
خدای متعال فرمود:
"أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً"(1) سوره نساء آیه 82
آيا درباره قرآن نمى‏انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى ‏يافتند.
بله و البته هر صنعتی از غیر خدا حالا هر موجودی حتی به قول شما فرا زمینی به فرض وجود داشتن صادر شود، محکوم به اختلاف و نقص است و می بینیم که چگونه علم بشر در فرایند زمان و گذر روزگار از نقص به کمال می رود و جالب این که هرگز به رشد نهایی نمی رسد. زیرا در آن صورت جاودانه خواهد شد. و البته انسان در مسیر تکامل چه مصیبت ها که بر سرش آمد و چه جنگ ها و خون ریزی ها بر سر اثبات بعضی از فرضیه ها به وجود آمد.
علاوه بر مطالب فوق به این نکته توجه کنیم که بر فرض موجود فرا زمینی هم داشته باشیم! چرا آن موجود فرا زمینی خدا نباشد؟ پس در نتیجه احتمال، تصور ، خیال، حدس و گمان چیزی را ثابت نمی کند و به طور حتم این گونه شبهات جایگاه عقلایی ندارد.
و اما در تفاسیر در مباحث مربوط به آیه مورد استشهاد، موضوع خدایی بودن قرآن به خوبی تبیین شده است:
نوشته اند:
1-(قرآن) كتابى است كه الفاظش شبيه به هم، هر جزء آن با جزء ديگر شبيه است، كتابى است كه از شنيدن آياتش پوست بدن جمع مى‏شود..
همين نيافتن اختلاف در قرآن كريم،ثابت می کند که اين كتاب از ناحيه خداى تعالى نازل شده است نه از ناحيه غير او، چون اگر از ناحيه غير او بود، سالم از اختلاف نمى‏بود، آن هم اختلاف زياد، چون غير خداى تعالى از اين موجودات كه در عالم هست و مخصوصا انسان ها كه اين كفار احتمال مى‏دهند قرآن از ناحيه آنان نازل شده باشد، هر چه و هر كسی باشد، بالآخره از چهار ديوارى عالم وجود(دایره هستی) بيرون نيست و محكوم به طبيعت اين عالم است و طبيعت اين عالم بر حركت و دگرگونى و تكامل است، و هيچ واحدى از آحاد موجودات اين عالم نيست مگر آن كه اطراف امتداد زمان وجودش مختلف و حالاتش متفاوت است.
هيچ انسانى نيست مگر آن كه او احساس مى‏كند امروز عاقل‏ تر از ديروز است و هر عملى كه امروز انجام می دهد و هر چيزى كه امروز مى‏سازد و هر تدبيرى كه مى‏ كند یا رأى و نظرى كه مى‏دهد و حكمى كه مى‏كند، پخته‏تر و متين ‏تر و محكم‏تر از كار و صنعت و تدبير و رأى ديروز است، حتى يك عمل از قبيل كتابت و گفتن شعر و ايراد خطبه و امثال آن كه امتداد زمانى دارد، آخر آن بهتر از اول آن و بعضى بهتر از بعض ديگر خواهد بود.
پس يك فرد از انسان نه در نفس خود و نه در آن چه كه مى‏كند،خالى از اختلاف نيست و اين اختلاف هم يكى دو تا نيست، بلكه اختلاف بسيار است.
و اين خود قاعده‏اى طبيعى است و كلى كه در نوع بشر و در موجودات پايين‏ تر از بشر جريان دارد، چون همه در تحت سيطره تحول و تكامل عمومى قرار دارند و هيچ موجودى از اين موجودات را نخواهى ديد كه در دو لحظه پشت سر هم يك حالت داشته باشد، بلكه لا همواره ذات و احوالش در اختلاف است.
از اينجا روشن مى‏شود كه چرا در آيه شريفه اختلاف را مقيد به قيد" كثير" كرد و نيز روشن شد كه اين قيد توضيحى است نه احترازى، مى‏خواهد بفرمايد: اگر اين قرآن از ناحيه خداى تعالى بود، در آن اختلافى مى‏يافتند و اين اختلاف هم بسيار بود، عينا نظير اختلاف بسيارى كه در هر موجود كه از ناحيه غير خداى تعالى و به دست غير او درست شده باشد، هست و نمى‏خواهد بفرمايد: اختلافى كه در قرآن يافت نمى‏شود، اختلاف بسيار است نه اختلاف اندك. و سخن كوتاه اين كه آن هايى كه اهل تدبر هستند اين معنا را از قرآن به طور ملموس و مشاهد مى‏يابند، كه تمامى شؤون مرتبط به انسانيت يعنى در مرحله عقائد معارف مبدأ و معاد و خلقت و ايجاد و در مرحله اخلاق فضائل عامه انسانى و در مرحله عمل، قوانين اجتماعى و فردى حاكم در نوع را در بر دارد و هيچ خرد و كلانى را فروگذار نكرده است و در مرحله قصص و آنچه مايه عبرت و اندرز است، بياناتى دارد كه همه اهل دنيا را دعوت كرده است به اينكه اگر شك دارند كه اين كتاب از ناحيه خداى تعالى است، مثل اين بيان را بياورند.(1)
2-يكى از دلایل حقانيت قرآن و اين كه از طرف خدا نازل شده اين است كه در سراسر آن تضاد و اختلاف نيست. براى روشن شدن اين حقيقت به توضيح زير توجه فرمائيد.
" روحيات هر انسانى دائما در تغيير است قانون تكامل در شرائط عادى در صورتى كه وضع استثنايى بوجود نيايد انسان و روحيات افكار او را هم در بر مى‏گيرد و دائما با گذشت روز و ماه و سال، زبان و فكر و سخنان انسانها را دگرگون ميسازد، اگر با دقت نگاه كنيم هرگز نوشته‏هاى يك نفر نويسنده يكسان نيست بلكه آغاز و انجام يك كتاب نيز تفاوت دارد، مخصوصا اگر كسى در كوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد حوادثى كه پايه يك انقلاب فكرى و اجتماعى و عقيده‏اى همه جانبه را پى‏ريزى كند او هر قدر بخواهد سخنان خود را يكسان و يك نواخت و عطف به سابق تحويل دهد قادر نيست، بخصوص اگر او درس نخوانده و پرورش يافته يك محيط كاملا عقب افتاده‏اى باشد.
اما قرآن كه در مدت 23 سال بر طبق احتياجات و نيازمندي هاى تربيتى مردم در شرائط و ظروف كاملا مختلف نازل شده، كتابى است كه درباره موضوعات كاملا متنوع سخن مى‏گويد و مانند كتاب هاى معمولى كه تنها يك
بحث اجتماعى يا سياسى يا فلسفى يا حقوقى يا تاريخى را تعقيب مى‏كند نيست، بلكه گاهى در باره توحيد و اسرار آفرينش، و زمانى درباره احكام و قوانين و آداب و سنن، وقت ديگر درباره امتهاى پيشين و سرگذشت تكان دهنده آنان، و زمانى درباره مواعظ و نصايح و عبادات و رابطه بندگان با خدا سخن مى‏گويد، و به گفته دكتر گوستاولبون قرآن كتاب آسمانى مسلمانان منحصر به تعاليم و دستورهاى مذهبى تنها نيست بلكه دستورهاى سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج است.
چنين كتاب با اين مشخصات عادتا ممكن نيست خالى از تضاد و تناقض و مختلف گويى و نوسان هاى زياد باشد، اما هنگامى كه مى‏بينيم باتمام اين جهات همه آيات آن هماهنگ، خالى از هر گونه تضاد و اختلاف و ناموزونى است، بخوبى مى‏توانيم حدس بزنيم كه اين كتاب زائيده افكار انسان ها نيست، بلكه از ناحيه خداوند است. چنان كه خود قرآن اين حقيقت را در آيه فوق بيان كرده است.(2)

پی نوشت ها:
1- علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد حسین،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج‏5، ص 27 با ویرایش
2-آیت الله مکارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏4، ص 29

سپاسگذارم از پاسخ شما دوست محترم
دقت داشته باشید در این مورد همینقدر که بتوان چنین فرضی را در نظر گرفت کافی است. حتی اگر هیچ نشان وقرینه ای از موجوداتی فرا انسانی وجود نداشته باشد. هرچند امروزه با اثبات وجود ملیاردها سیاره دیگر و نظریه های امکان وجود جهان های دیگر وجود داشتن موجودات هوشمندی غیر از بشر بیشتر از همیشه محتمل بنظر میرسد.
دوم این که هیچ فرضیه ای بر خلاف بدیهیات عقلی مطرح نمیشود. مثلا هیچ فرضیه ای نمیگوید که مجموع زوایای یک مثلث 370 درجه است. همینقدر که بتوان یک فرضیه را مطرح کرد نشان از ممکن الوجود بودن فرضیه است. یعنی ان فرضیه میتواند صحیح باشد.
حقیقت این است که من به دنبال پاسخ بگویی به شبهات مطرح شده در یک کتاب به نام
نگاهی نقادانه به مبانی نظری نبوت نوشته حجت الله نیکویی هستم. اما قطعا پاسخگویی به این شبهات این کتاب دقت نظر و تلاشی بیشتر از پاسخ به سایر شبهات میطلبد. و البته پاسخ گویی به انها نیز مهم است چون اگر به شبهات این کتاب پاسخ داده شود اصلی ترین و ریشه ای ترین شبهات دینی پاسخ داده شده اند. دشواری کار مرا واداشته تا در این مورد نظر کارشناسان متعددی را جویا شوم. اما هنوز تا رسیدن با پاسخ های قابل قبول راه دشواری را پیش رو دارم
اتفاقا یکی دیگر از نقد های این کتاب مربوط به همین ایه 82 سوره نسا است که من متن نقد را در ذیل عینا نقل قول میکنم :

"آيه 82 سوره نساء براي اثبات آسماني بودن قرآن به عدم وجود اختلاف و تناقض در اين كتاب اشاره كرده است:
آيا در [معاني] قرآن نمي‌انديشند؟ اگر [اين كتاب] از جانب غير خدا بود، قطعاً در آن اختلاف بسيار مي‌يافتند.

اما اين دليل از دو جهت مخدوش است: اولاً با هيچ دليل علمي يا فلسفي نمي‌توان اثبات كرد كه اگر بشري عادي با اتكا به انديشه‌ها و تجارب خود كتابي بنويسد، آن كتاب حتماً مشتمل بر تناقض و تخالف ـ آن هم به تعداد فراوان ـ خواهد شد. بنابراين حتي اگر فرض كنيم كه در قرآن هيچگونه تناقض‌‌گويي وجود ندارد، باز هم آسماني بودن آن اثبات نمي‌شود، ثانياً در اين آيه طوري از قرآن سخن رفته است که گويي در آن هيچ تناقضي وجود ندارد، در حالي که ‌تأملي اندك در معاني آيات قرآن آشكار خواهد كرد كه در اين كتاب دهها بار تناقض‌‌گويي شده است و همين نشان مي‌دهد كه قرآن نمي‌تواند كلام خدا باشد.

ضعف و ناتواني دليل فوق در اثبات آسماني بودن قرآن آشکار است. براي همين، عده‌اي از عالمان اسلام سعي کرده‌اند تا با ارائه تقرير روشن‌تر و کامل‌تري از اين دليل، شکل منطقي‌تري به آن بدهند. در اين تقرير جديد، ابتدا گفته مي‌شود که ويژگي‌هاي انسان (مانند تکامل تدريجي، خطاپذيري، تأثير‌پذيري و …) هر يک موجب پيدايش تفاوت و ناسازگاري در آثار بشري (خصوصا آثار فکري و معرفتي) مي‌شود:

انسان داراي تکامل تدريجي است … اين تکامل … بطور طبيعي، تفاوت محسوسي را در دستاوردهاي انسان در طول زمان به دنبال دارد.

تأثير پذيري و خطاپذيري انسان نيز …نقش مهمي در پيدايش اختلاف در آثار انسان دارد. تحول مداوم شرايط بيروني و دروني انسان، وتعدد و تنوع عوامل موثر سبب مي‌شود که انسان آثار ناهماهنگ و احيانا متضادي را پديد آورد، … خطاپذيري انسان نيز موجب مي‌شود انسان با پي‌بردن به اشتباهات خويش، گفته پيشين خود را نقض کند…

…تفاوت در استعدادها و محدوديت در کسب کمالات (نيز) …فراواني زمينه‌هاي اختلاف را به همراه دارد.

سپس، با بيان ويژگي‌هاي قرآن و نحوه نزول آن، نتيجه مورد نظر گرفته مي‌شود:

شرايط، اوضاع و احوال و مدت زمان نزول و برخي ويژگي‌هاي قران مجيد بگونه‌اي است که با زمينه‌ها و ويژگي‌هاي اختلاف برانگيز انسان تطابق دارد. از سويي، قرآن طي 23 سال بر پيامبر نازل شده … که آثار تکامل تدريجي(در صورت بشري بودن) بايد در آن مشاهده شود. پيامبر طي 23 سال در شرايط و اوضاع و احوال فردي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي بسيار متفاوت و فراز و نشيب‌ها و تحولات بسيار ناهمگوني قرار داشت…، همچنين آيات قرآن در سفر و حضر، در جنگ و صلح، در شرايط عادي و بحراني بر پيامبر نازل شده است…بنابراين روشن مي‌شود که آوردن کتابي با اين ويژگي‌ها… از سوي يک انسان با آن ويژگي‌هاي جدايي ناپذير و اختلاف آفرين، ملازم با پديد آمدن ناهماهنگي زياد خواهد بود… (اما) با اين همه… بين آيات قرآن چه از نظر بيان و چه در بُعد محتوا، هماهنگي کاملي برقرار است…و اين نشان معجزه بودن و از سوي خدا بودن آن است

اما با همه اين توضيحات، نه تنها مشکلي حل نمي‌شود، بلکه مشکلات جديدتري هم بوجود مي‌آيد:

1. درست است که انسان ويژگي‌هاي مذکور را دارد، اما آيا اين بدان معناست که تمام عقايد او در طول زمان مرتباً تغيير مي‌کند و به ضد يا نقيض خود تبديل مي‌شود؟ به عنوان مثال اگر کسي در دوره جواني معتقد باشد که «زمين کروي است»، آيا چند سال بعد و در ميانسالي يا پيري لزوماً معتقد خواهد شد که زمين کروي نيست و مثلاً مسطح يا مکعب‌شکل است؟ پاسخ مسلماً منفي است. ممکن است بسياري از (و حتي همه) اعتقادات انسان در طول دوره‌اي خاص (و حتي تا آخر عمر) ثابت بماند. بنابراين محال نيست که شخصي در طول 23 سال در موضوعات مختلف اظهار عقيده کرده و در عين حال هيچگاه دچار تناقض‌گويي نشده باشد.

2. ممكن است آدمي در اثر گذشت زمان و تكامل علمي و معرفتي، بعضي از نظراتش تغيير كند ولي به دلايل خاصي (مثلاً رعايت بعضي مصالح) تغيير عقيده خود را ابراز و اظهار نكند و حتي در عمل نيز به مقتضاي عقايد قبلي عمل كند. بنابراين عدم وجود تناقض در گفتار و كردار كسي (حتي در طول 23 سال) چيزي را اثبات نمي‌كند.

3. در استدلال فوق به دو نکته مهم توجه نشده است:

الف. بين دو يا چند گزاره که از طرفي موضوعات يا محمولاتشان مختلف است و از طرفي ديگر، همه يا بعضي از آنها کاذبند، نه تضادي وجود دارد و نه تناقضي. به عبارت ديگر ممکن است کتابي در طول 23 سال و در اوضاع و شرايط مختلف و فراز و نشيب‌هاي بيشمار نوشته شده و حاوي موضوعات مختلف و متنوعي بوده و در عين حال بسياري از مطالب آن نيز خلاف واقع يا خلاف اخلاق باشد. در اين صورت عدم وجود تضاد يا تناقض در اين کتاب چيزي را اثبات نمي‌کند.

ب. ممکن است کتابي در طول 23 سال (و در شرايطي که گفته شد) نوشته شود، و مشتمل بر موضوعات و مطالب هماهنگ و مرتبط با هم باشد و تناقضي هم در آن يافت نشود، اما محتواي آن، مطالبي سطحي و بي‌ارزش و يا لغو و بيهوده باشد. در اين صورت، عدم وجود ناهماهنگي و تناقض در اين کتاب چيزي را اثبات نمي‌کند.

معناي دو نکته فوق اين است که صرف عدم وجود تناقض در قرآن براي اثبات مطلوب کافي نيست. ارزش معرفتي، اخلاقي و کاربردي محتواي يک کتاب، جايگاه و اهميت آن را تعيين مي‌کند. (و اما اينکه قرآن از اين جهات در چه جايگاهي قرار دارد، خود محل بحثها و تأملات فراوان است). فرض کنيم بين آيات قرآن هماهنگي کامل برقرار است و هيچ تناقضي در آن وجود ندارد، اما اگر محتواي آن شامل مطالب خلاف واقع، خلاف اخلاق و يا سطحي و بي‌ارزش باشد، اين هماهنگي و عدم تناقض چه ارزشي دارد و چه دردي را دوا مي‌کند؟

4. به راستي چه معنايي از واژه‌هاي «هماهنگي»، «تناقض»، «تضاد»، «اختلاف»، و «تفاوت» مورد نظر است که بر مبناي آن گفته مي‌شود: «بين آيات قرآن چه از نظر بيان و چه در بُعد محتوا هماهنگي کامل برقرار است و هيچ اختلاف و تضاد و تناقضي در آنها وجود ندارد»؟ اگر خصم مدعي شود که اتفاقاً پرتناقض‌ترين و ناهماهنگ‌ترين کتابي که در عمرم خوانده‌ام همين قرآن است، به او چه خواهيد گفت؟ شايد بگوييد:

(تناقض‌ها و) ناهماهنگي‌هايي که در ابتدا به نظر ميرسد، با تأمل و دقت در بيان و محتواي آيات رنگ مي‌بازد و هماهنگي موجود بين آنها آشکار مي‌شود

و يا اينكه بگوييد اين موارد

قبلاً به وسيله مفسران قرآن كريم شناسايي و تعارض ظاهري و ابتدايي آن‌ها توجيه و حل شده و در كتاب‌هاي تفسير و علوم قرآني آمده است
اما اگر طرف ادعا کند که اولاً دربسياري از مواردي كه با تناقض‌گويي‌هاي قرآن مواجه شدم، هر چه تلاش كردم نتوانستم مشكل را حل كنم و ثانياً وقتي به تفسير‌هاي قرآن مراجعه كردم ديدم بسياري از اين تناقض‌گويي‌ها به وسيله مفسران قرآن شناسايي و پاسخ داده نشده است، و پاسخ‌هايي هم كه براي حل بعضي تناقضات داده شده، در بسياري از موارد براي من قانع کننده نبوده است، آنگاه چه پاسخي مي‌توان به او داد؟ شايد بگوييد: با او وارد بحث علمي مي‌شويم و به تک‌تک اشکالاتش پاسخ قاطع و دندان‌شکن مي‌دهيم. اما در اين صورت اولاً وارد مباحثات و مجادلات بي‌پايان و شايد بي‌نتيجه مي‌شويد، و ثانياً اگر اين مباحثات، پاياني داشته باشد، معلوم نيست کي و چگونه پايان مي‌يابد و به چه نتيجه‌اي منتهي مي‌شود (فراموش نکنيم که نتيجه يک گفتگوي علمي از پيش معلوم نيست) و ثالثاً معناي چنين سخني اين است که در مقدمات استدلال خود براي اثبات آسماني بودن قرآن، گزاره‌اي ظني و مشکوک را بکار برده‌ايد و اين خلاف منطق است.

5. بياييد کمي عميق‌تر به مسئله نگاه کنيم. همانطور که پيش از اين گفتم، به لحاظ منطقي مقدمات بکار رفته در يک دليل عقلي بايد قطعي و مسلّم و يا حداقل مورد قبول طرف مقابل باشد. در برهان مورد بحث، گزاره «بين آيات قرآن چه از نظر بيان و چه در بعد محتوا هماهنگي کامل برقرار است و هيچ اختلاف و تضاد و تناقضي در آنها وجود ندارد» به عنوان اولين مقدمه بکار رفته است. پيداست که مخالفان اسلام و قرآن، یا اين گزاره را کاذب ميدانند و به شدت آن را رد مي‌کنند و یا حداقل در آن تردید می‌افکنند و دلیل می‌طلبند. پس ابتدا بايد درستي اين گزاره به روشي عقلي و منطقي اثبات شود. اما آيا اين کار امکان‌پذير است؟ به نظر من، پاسخ منفي است. اما گويا عالمان اسلام نظر مرا نمي‌پسندند و مدعي هستند که از سه راه مي‌توان اين گزاره را اثبات کرد. راه اول اين است که:

در قالب يک برهان و به صورت کلي، هماهنگ بودن کل آيات قرآن با يکديگر به اثبات رسد… به اين بيان که هدف از نزول قرآن، هدايت بشر به سوي سعادت نهايي او با بهترين شيوه است و ناهماهنگي و اختلاف در آيات، با اين هدف سازگار نيست و از آنجا که نقض غرض با حکمت خداوند سازگاري ندارد، پس خداوند قرآن را بگونه‌اي کاملاً هماهنگ نازل کرده است.

اين برهان، آشکارا براي مومنان به قرآن اقامه شده است، نه براي مخالفان و منکران. چرا که نازل شدن قرآن توسط خداي حکيم را مفروض و مسلم گرفته و اين يعني مصادره به مطلوب! برويم سراغ راه دوم:

دوم آنکه با بررسي تناسب آيات قرآن با يکديگر، عدم اختلاف، و هماهنگي آيات را مورد به مورد نشان دهيم که البته اين طريق، فرصت و مجال گسترده‌اي مي‌طلبد و گر چه مفسران و دانشمندان علوم قرآني تا حد زيادي به آن پرداخته‌اند، ولي هنوز هم موشکافي‌هاي بيشتر در اين زمينه ضرورت دارد

بسيار خوب، اين هم از راه دوم (كه جز وارد شدن در بحث‌ها و مشاجرات بي‌پايان نتيجه‌اي ندارد)! و اما راه سوم:

سوم آنکه با استناد به برخي از اوصاف قرآن، هماهنگي آيات قرآن را نتيجه گيري کنيم. به عنوان مثال، به استناد صفاتي نظير مثاني و متشابه … هماهنگي کل آيات قرآن را استفاده کنيم يا با استناد به صفاتي نظير حق و صدق که به طور مطلق بر قرآن اطلاق شده، نتيجه بگيريم که هيچ مطلب باطل و نادرستي در قرآن نيست و از آنجا که حقايق با هم اختلاف و ناهماهنگي ندارند، هماهنگي کل آيات با يکديگر به اثبات مي رسد
معناي دليل فوق اين است که چون قرآن براي خود اوصافي مانند مثاني، متشابه، حق و صدق قائل شده و لازمه اين اوصاف، هماهنگي کامل بين آيات قرآن و عدم وجود خطا و تضاد و تناقض در آن است، پس گزاره مورد بحث اثبات مي‌شود!! اين دليل نيز آشکارا فقط به درد مومنان مي‌خورد نه مخالفان و منکران. اما مومنان چه نيازي به اين ادله سه‌گانه دارند؟ فکري به حال مخالفان و منکران کنيد!

آقاي جوادي آملي نيز براي اثبات اعجاز قرآن از طريق اشاره به هماهنگي آيات قرآن چنين استدلال كرده‌اند:

مقدمه اول: قرآن در طول 23 سال و در مكان‌ها و زمان‌ها و حالت‌ها و شرايط متفاوت نازل شده است.

مقدمه دوم: شما هر چه كه در قرآن تدبر و تفحص كنيد، نه تنها اختلافي در آن نمي‌بينيد، بلكه سراسر آن را هماهنگ‌تر و منسجم‌تر مي‌يابيد

بنابراين: قرآن قطعاً معجزه است

استدلال ايشان نيز دو اشكال عمده دارد. اول آنكه مقدمه دوم آن مشكوك و بلكه (از نظر مخالفان) واضح‌البطلان است. دوم آنكه حتي اگر هر دو مقدمة اين استدلال درست باشند، (به دلایلی که پیش از این آمد) به هيچ وجه گزارة «قرآن قطعاً معجزه است» از آنها استنتاج نمي‌شود. معلوم نيست ايشان چگونه و با استناد به كدام قواعد منطقي از آن دو مقدمه چنين نتيجه‌اي را (آن هم با قطعيت) گرفته‌اند؟"

ببخشید یهو پریدم وسط بحث!
اگه فرض شما درست بوده و قرآن رو موجودات باشعور فرازمینی به پیامبر الهام کرده باشند پس کو امضاشون؟

چرا همه اش ما رو به سمت خدا هدایت کردن؟
چرا نگفتن بابا این قرآن از آن اوناس؟ بلکه بشناسیمشون؟
این بی امضا بودنه یه کم شعور این موجودات فرضی فرازمینی رو زیر سوال میبره

mkhahande313;668329 نوشت:
ببخشید یهو پریدم وسط بحث!
اگه فرض شما درست بوده و قرآن رو موجودات باشعور فرازمینی به پیامبر الهام کرده باشند پس کو امضاشون؟

چرا همه اش ما رو به سمت خدا هدایت کردن؟
چرا نگفتن بابا این قرآن از آن اوناس؟ بلکه بشناسیمشون؟
این بی امضا بودنه یه کم شعور این موجودات فرضی فرازمینی رو زیر سوال میبره

کار خوبی کردید. مشارکت شما کمک میکنه جمع بندی بهتر و کاملتری داشته باشیم.
اما هدف اونا میتونه هرچی باشه. مثلا سرگرمی، یا انجام یه پروژه ازمایشی یا این که فکر میکردند با این کار به بشر کمک میکنند یا... هر چیز دیگه.

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

mohamadhoseini;668334 نوشت:
کار خوبی کردید. مشارکت شما کمک میکنه جمع بندی بهتر و کاملتری داشته باشیم.
اما هدف اونا میتونه هرچی باشه. مثلا سرگرمی، یا انجام یه پروژه ازمایشی یا این که فکر میکردند با این کار به بشر کمک میکنند یا... هر چیز دیگه.

ممنونم
ببینین شما فرض اولتون موجوداتی بود که سطح شعورشون حتی از برترین انسان ها هم برتره خب.
پس یک هدف والایی میخواد که اینها یک کتاب تمام عیار با تمام ارزش های والا با سخنان به این دلنشینی و... بفرستند زمین و نگن مال خودشونه هیچ! تازه خیلی هم خودشون ادعاکنن این از جانب خداست و معجزه ی نبوت!
خب ظاهراً داره یک تناقضی رو نشون میده.
ذهن من که خیلی تو این زمینه ها فرضیه ساز هست از حل چنین تناقضاتی بشدت عاجز میشه و خیلی زود اعتراف میکنه این قرآن یا کار خداست یا اصلاً من وجود ندارم!![/]

[="Tahoma"]

mohamadhoseini;666572 نوشت:
مسعله

منظورتون همون "مسأله" است دیگه؟:Nishkhand:

mkhahande313;668337 نوشت:

ممنونم
ببینین شما فرض اولتون موجوداتی بود که سطح شعورشون حتی از برترین انسان ها هم برتره خب.
پس یک هدف والایی میخواد که اینها یک کتاب تمام عیار با تمام ارزش های والا با سخنان به این دلنشینی و... بفرستند زمین و نگن مال خودشونه هیچ! تازه خیلی هم خودشون ادعاکنن این از جانب خداست و معجزه ی نبوت!
خب ظاهراً داره یک تناقضی رو نشون میده.
ذهن من که خیلی تو این زمینه ها فرضیه ساز هست از حل چنین تناقضاتی بشدت عاجز میشه و خیلی زود اعتراف میکنه این قرآن یا کار خداست یا اصلاً من وجود ندارم!!

این که این موجودات نامی از خودشون نیاورند دلیلی بر کم شعور بودنشون نیست. ممکنه دلایلی داشته باشند. دلایل منطقی که ما ازش بی خبریم. مثلا ممکنه اگه نامی از خودشون میبردند نتیجه ای که مد نظرشون هست به دست نمی امده.

دوستان و کارشناسان عزیز دقت کنند که هدف رسیدن به پاسخی محکم و استوار است که در هرکجا و هر زمان قابل استناد و دفاع باشد. برای این کار باید ابتدا پاسخی بدهیم و بعد با تمام توان سعی کنیم به پاسخ خودمون ایراد بگیریم و دوباره تلاش کنیم که ایرادات را برطرف کنیم تا در نهایت به پاسخی کامل و خدشه ناپذیر برسیم. پاسخ نباید به گونه ای باشد که تنها در یک گفتگوی درون دینی قابل قبول باشد بلکه باید در مواجه با منتقدین هم قابل استناد ، و قابل دفاع باشد. بنابرین نباید عجله کنیم و موضوع را سریع جمع کنیم. تا زمانی که بتوان ایراد موجهی به پاسخ گرفت باید گفتمان را ادامه داد. [="#000080"][/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

mohamadhoseini;668441 نوشت:
این که این موجودات نامی از خودشون نیاورند دلیلی بر کم شعور بودنشون نیست. ممکنه دلایلی داشته باشند. دلایل منطقی که ما ازش بی خبریم. مثلا ممکنه اگه نامی از خودشون میبردند نتیجه ای که مد نظرشون هست به دست نمی امده.

چرا دیگه به نظرمن دلیل میشه.
یک وقت هست ما داریم منطقی و عقلانی بررسی می کنیم یعنی داریم در حیطه ادراکات عقلی مون جلو میریم پس فرضیاتی که عقل از درکش خارجه تو این بحث نمیشه آورد.
یک وقت هست نه داریم با معیارایی که از جاهای دیگه فراتر از عقلمون اومده بررسی و بحث میکنیم. خب اون مواقع میشه فرضیات وسیعتری داشت.

در اینجا ما چیزی غیر از عقل در دست نداریم برای مباحثه و عقل از درک چنین تناقضی عاجزه(اینو بیشتر توضیح میدم). اگه نیست خب منو مجاب کنید. اگه هم مبنا چیزی فراتر از عقله بگین که هم مبنا بشیم.

اما توضیح:
برهان خلف(فرض شماست که فرمودین قرآن کار موجودات غیر از خداست) خب این موجودات در سه سطح از شعور و آگاهی و حکم و اینها قرار دارند. یا پایین تر از انسان، یا بالاتر از انسان، یا مساوی انسان. اولی و سومی که به سادگی با مرور اجمالی بر آنچه گذشته، رد میشه.
میمونه موجودات باشعورتر از انسان که خودتون هم به این رسیدید.
سوال اصلی من اینه: چطور ممکنه انسان با شعور کمتر از این موجودات ، این رو فهمیده باشه که برای گرفتن نتیجه از کارهاش باید دنبال کار رو بگیره. وقتی اثر تربیتی میخواد به جا بذاره یه اثری رو بذاره موندگار حالا برای اینکه ستایش بشه یا نه صرف دلسوزی، در هر صورت کار رو بی امضا، بدون پیگیری های بعدی رها نمیکنه اما اینها چنین کردند؟
درواقع این موجودات خواستن چی کار کنن خیلی این مهمه نمیشه ازش ساده گذشت چون قرآن کتاب ساده و معمولی نیست. نمیشه بگیم ما که نمیدونیم اونا چی میخواستن فقط قبول کنیم که هستن!!
تازه سوالات خیلی بیش از اینهاست. این موجودات با واسطه با پیامبر ارتباط داشتن یا بی واسطه؟ اصلاً چرا تصمیم گرفتند این قرآن رو بر کسی نازل کنند که اونو به عنوان معجزه الهی عرضه میکنه؟ و...
اگه این سوالات جواب قانع کننده ای داره باید در این مرحله بیان شه.
وگه نه بی جواب موندنش، خودش بیانگر اینه که این فرضیه چندان مطابق با واقع نیست و فراتر از دنیای فرضیات، نمیتونه برای آدم های عادی، چیزی رو ثابت کنه.
بله
رد کردن فرضیات قبلی کار سختی نیست(خودم چندسال خبره اینکار بودم). اما پاسخ دادن به شبهاتی که با رد کردن اون فرضیات بوجود میاد، واقعا دقت میخواد.[/]

mkhahande313;668732 نوشت:

چرا دیگه به نظرمن دلیل میشه.
یک وقت هست ما داریم منطقی و عقلانی بررسی می کنیم یعنی داریم در حیطه ادراکات عقلی مون جلو میریم پس فرضیاتی که عقل از درکش خارجه تو این بحث نمیشه آورد.
یک وقت هست نه داریم با معیارایی که از جاهای دیگه فراتر از عقلمون اومده بررسی و بحث میکنیم. خب اون مواقع میشه فرضیات وسیعتری داشت.

در اینجا ما چیزی غیر از عقل در دست نداریم برای مباحثه و عقل از درک چنین تناقضی عاجزه(اینو بیشتر توضیح میدم). اگه نیست خب منو مجاب کنید. اگه هم مبنا چیزی فراتر از عقله بگین که هم مبنا بشیم.

اما توضیح:
برهان خلف(فرض شماست که فرمودین قرآن کار موجودات غیر از خداست) خب این موجودات در سه سطح از شعور و آگاهی و حکم و اینها قرار دارند. یا پایین تر از انسان، یا بالاتر از انسان، یا مساوی انسان. اولی و سومی که به سادگی با مرور اجمالی بر آنچه گذشته، رد میشه.
میمونه موجودات باشعورتر از انسان که خودتون هم به این رسیدید.
سوال اصلی من اینه: چطور ممکنه انسان با شعور کمتر از این موجودات ، این رو فهمیده باشه که برای گرفتن نتیجه از کارهاش باید دنبال کار رو بگیره. وقتی اثر تربیتی میخواد به جا بذاره یه اثری رو بذاره موندگار حالا برای اینکه ستایش بشه یا نه صرف دلسوزی، در هر صورت کار رو بی امضا، بدون پیگیری های بعدی رها نمیکنه اما اینها چنین کردند؟
درواقع این موجودات خواستن چی کار کنن خیلی این مهمه نمیشه ازش ساده گذشت چون قرآن کتاب ساده و معمولی نیست. نمیشه بگیم ما که نمیدونیم اونا چی میخواستن فقط قبول کنیم که هستن!!
تازه سوالات خیلی بیش از اینهاست. این موجودات با واسطه با پیامبر ارتباط داشتن یا بی واسطه؟ اصلاً چرا تصمیم گرفتند این قرآن رو بر کسی نازل کنند که اونو به عنوان معجزه الهی عرضه میکنه؟ و...
اگه این سوالات جواب قانع کننده ای داره باید در این مرحله بیان شه.
وگه نه بی جواب موندنش، خودش بیانگر اینه که این فرضیه چندان مطابق با واقع نیست و فراتر از دنیای فرضیات، نمیتونه برای آدم های عادی، چیزی رو ثابت کنه.
بله
رد کردن فرضیات قبلی کار سختی نیست(خودم چندسال خبره اینکار بودم). اما پاسخ دادن به شبهاتی که با رد کردن اون فرضیات بوجود میاد، واقعا دقت میخواد.

فرض ذکر شده هرگز فراتر از عقل نیست. عقل امکان وجود موجوداتی هوشمند غیر از انسان را می پذیره و درک میکنه. حالا این که این موجودات چه خصلت هایی دارند، هوششون چقدره و.. اینها چیزایی که ما نمیدونیم اما در مورد خصلت هاشون هم هیچ چیز غیر ممکن نیست. موجودات هوشمند غیر انسان ممکنه انواع مختلف باشند. بعضیاشون باهوشتر و بعضیاشون کودن تر باشند. بعضیاشون هم در برخی از چیزها باهوشتر و در موارد دیگر کودن تر باشند. مثلا ممکنه بعضیاشون خلاقیتی بیشتر از ادم ها اما حافظه کمتر از انسان داشته باشند. در مورد این که این موجودات چه هدفی داشتند هم هر فرضی ممکنه. و نکته دیگر این که شما گفتید که این موجودات کارشون را بدون پیگیری رها کردند. در حالی که معلوم نیست کارو رها کرده باشند و اتفاقا شاید به جدیت دارند دنبال میکنند. و البته ممکن هم هست کارو رها کرده باشند. هر چیزی که در ذهن قابل تصور کردن باشه در موردشون ممکنه. پس ممکنه اونا با واسطه عمل کرده باشند یا بدون واسطه. ممکنه مجری طرح یه نفر باشه یا میلیارد ها میلارد. ممکنه و ممکنه و ممکنه...

mohamadhoseini;666572 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان محترم.
میتوان فرض گرفت که قران کار یک تمدن پیشرفته فرازمینی است. . در حالی که نهایت کاری که ما شاید بتوانیم انجام دهیم این است که بتوانیم بفهمیم که جامعه انسانی نمیتواند مثل قران را بیاورد. اما موجودات باهوش و متمدن جهان عقلا منحصرا محدود به انسان نیستند (دقت داشته باشد در اینجا ضروری نیست وجود چنین موجوداتی اثبات شود بلکه کافیست احتمال وجود آنها عقلا محال نباشد) نهایت چیزی که ما میتوانیم بفهمیم غیر انسانی بودن قران است و نه الهی بودن ان . یعنی عقل میپذیرد که ممکن است موجوداتی فرا زمینی وجود داشته باشند که قادر به انجام کارهای باشند که نوع بشر از انجام آن عاجز است. این مسعله را با ذکر مثالی بیان میکنم. فرض بگیرید یک کبوتر یک اتومبیل را ببیند و بعد با خود بگوید چون کبوتران نمیتوانند اتومبیل بسازند پس اتومبیل ساخت خدا است.در حالی که اتومبیل نه ساخت کبوتر و نه ساخت خدا بلکه ساخت انسان است. پس غیر کبوتری بودن اتومبیل الهی بودنش را ثابت نمیکند.

با سلام. این سؤال ربطی به قرآن ندارد و به کل به بحث معجزه بر می گردد، لذا بهتر بود که کارشناس عقائد به این بحث بپردازند.

برای پاسخگویی به سؤال شما باید به دو سؤال توجه شود:

1.آیا شما قبول دارید که خدا پیامبرانی را برای هدایت بشر از نوع خودشان بر می انگیزد؟ اگر قبول ندارید که بحث با شما باید از جای دیگری شروع شود.

2.آیا پیامبر نباید فرقی با سایر مردم داشته باشد که مردم بتوانند او را بشناسند؟ اگر خیر، پس چگونه پیامبر را بشناسید؟ اگر آری، بفرمایید که این فرق باید چگونه باشد؟

این دو سؤال می توانند مقدمۀ رسیدن به جواب سؤالتان باشند.

mohamadhoseini;668753 نوشت:
فرض ذکر شده هرگز فراتر از عقل نیست. عقل امکان وجود موجوداتی هوشمند غیر از انسان را می پذیره و درک میکنه. حالا این که این موجودات چه خصلت هایی دارند، هوششون چقدره و.. اینها چیزایی که ما نمیدونیم اما در مورد خصلت هاشون هم هیچ چیز غیر ممکن نیست. موجودات هوشمند غیر انسان ممکنه انواع مختلف باشند. بعضیاشون باهوشتر و بعضیاشون کودن تر باشند. بعضیاشون هم در برخی از چیزها باهوشتر و در موارد دیگر کودن تر باشند. مثلا ممکنه بعضیاشون خلاقیتی بیشتر از ادم ها اما حافظه کمتر از انسان داشته باشند. در مورد این که این موجودات چه هدفی داشتند هم هر فرضی ممکنه. و نکته دیگر این که شما گفتید که این موجودات کارشون را بدون پیگیری رها کردند. در حالی که معلوم نیست کارو رها کرده باشند و اتفاقا شاید به جدیت دارند دنبال میکنند. و البته ممکن هم هست کارو رها کرده باشند. هر چیزی که در ذهن قابل تصور کردن باشه در موردشون ممکنه. پس ممکنه اونا با واسطه عمل کرده باشند یا بدون واسطه. ممکنه مجری طرح یه نفر باشه یا میلیارد ها میلارد. ممکنه و ممکنه و ممکنه...

ممنونم از توضیح.
خب اولا سوالات من رو جواب دندون شکن ندادین و با یکسری احتمال جواب دادید.
اینجا ذهن من مساله رو دو شاخه می کنه:
اینکه قراره فقط در مقام فرضیات و احتمالات مطلبی عنوان بشه و بریم جلو.
یا نه قراره به اثبات چیزی هم برسیم.

اگه فقط فرضیاته که من همین الان انصراف میدم از ادامه بحث چون تازه سرم از درد چنین فرضیات بیمنتهایی تسکین پیداکرده. (درمقام درددل عرض کردم؛ جسارت نبود.)

ولی اگه قراره چیزی اثبات بشه با عناوینی بیش از احتمالات سروکار داریم.
چون اگه ثابت بشه قرآن از جانب خدا نازل نشده پس معجزه پیامبری پیامبر نمیتونسته باشه؛ پس پیامبر نعوذبالله کذب داشتن و خیلی بحث ها پیش میاد.
برای همین تاکید میکنم که باید محکم تر و با دقت تر بحث رو جلو برد.

تا اینجا من و شما یه اشتراک داریم اینکه هردو قایل به این هستیم که موجودات غیر از انسان با هوش و شعور بالاتر و پایین تر یا حتی برابر وجود دارند حداقل به صورت یک احتمال عقلی. اما از کجا میشه به این رسید که این قرآن کار اونهاست؟
عقل من به حتی احتمالش هم نرسید(طبق پست قبلی) و طی تناقضی که دچارش شد احتمال رو رد کرد.

من هم با بزرگواری که فرمودن انجمن رو اشتباه اومدیم موافقم. این بیشتر از اونکه بحث قرآنی باشه، کلامیه.

mohamadhoseini;668328 نوشت:
در یک کتاب به نام نگاهی نقادانه به مبانی نظری نبوت نوشته حجت الله نیکویی

سلام

متنی که از این اقا گذاشتید رو خوندم. همش میگه نمیشه . نتیجه نمیده فلان نیست چنان نیست.
نمونش این حرفشون

mohamadhoseini;668328 نوشت:
وقتي به تفسير‌هاي قرآن مراجعه كردم ديدم بسياري از اين تناقض‌گويي‌ها به وسيله مفسران قرآن شناسايي و پاسخ داده نشده است، و پاسخ‌هايي هم كه براي حل بعضي تناقضات داده شده، در بسياري از موارد براي من قانع کننده نبوده است، آنگاه چه پاسخي مي‌توان به او داد؟

هیچ پاسخی. کسی که نمیخوات حرف گوش کنه تا بینهایت بشین باش حرف بزن.دلش نمیخوات قبول کنه زور نیست

اما راجب موضوع تاپیک که گفتید موجود فرا زمینی.

خب منم فرض میزارم این کتاب رو موجودی فرا زمینی و بسیار باهوش فرستاده . این موجود در کتاب از چیزهای حرف میزنه . به فرض مثلا خودش رو خالق همه چیز میدونه.مثلا میگه از خود من فقط یکی هست نه چندتا. خودش رو از همه باهوش تر میدونه میگه اون موجود باهوشی که تو , زمین ,خورشید وخلاصه هر چیز رو ساخته من هستم.همین منی که کتاب رو براتون فرستاده. و اسم من الله هست!

mkhahande313;668785 نوشت:

ممنونم از توضیح.
خب اولا سوالات من رو جواب دندون شکن ندادین و با یکسری احتمال جواب دادید.
اینجا ذهن من مساله رو دو شاخه می کنه:
اینکه قراره فقط در مقام فرضیات و احتمالات مطلبی عنوان بشه و بریم جلو.
یا نه قراره به اثبات چیزی هم برسیم.

اگه فقط فرضیاته که من همین الان انصراف میدم از ادامه بحث چون تازه سرم از درد چنین فرضیات بیمنتهایی تسکین پیداکرده. (درمقام درددل عرض کردم؛ جسارت نبود.)

ولی اگه قراره چیزی اثبات بشه با عناوینی بیش از احتمالات سروکار داریم.
چون اگه ثابت بشه قرآن از جانب خدا نازل نشده پس معجزه پیامبری پیامبر نمیتونسته باشه؛ پس پیامبر نعوذبالله کذب داشتن و خیلی بحث ها پیش میاد.
برای همین تاکید میکنم که باید محکم تر و با دقت تر بحث رو جلو برد.

تا اینجا من و شما یه اشتراک داریم اینکه هردو قایل به این هستیم که موجودات غیر از انسان با هوش و شعور بالاتر و پایین تر یا حتی برابر وجود دارند حداقل به صورت یک احتمال عقلی. اما از کجا میشه به این رسید که این قرآن کار اونهاست؟
عقل من به حتی احتمالش هم نرسید(طبق پست قبلی) و طی تناقضی که دچارش شد احتمال رو رد کرد.

من هم با بزرگواری که فرمودن انجمن رو اشتباه اومدیم موافقم. این بیشتر از اونکه بحث قرآنی باشه، کلامیه.

دوست عزیز برهان تحدی برهان خلف است. یعنی میگوید چون کسی نمیتواند مثل قران بیاورد ، قران کلام خداست. خب باید این که کسی نمیتواند مثل قران بیاورد ثابت بشود. برای این کار باید به تک تک موجودت غیر از خدا مراجعه کنیم و ببینیم که ایا میتوانند مثل قران را بیاورند یا نه. یعنی این باید ثابت بشود که هر موجودی غیر از خدا از اوردن مثل قران عاجز است. اما ما به همه موجودات دسترسی نداریم. و هیچ وقت نمیتوانیم آنها را محصور کنیم. پس همیشه این احتمال باقی میاند که این کار کار موجودی غیر از خدا باشد. در اینجا موضوع کذب گفتن پیامبر نیست بلکه "احتمال" کذب گویی موجوداتیست که با عنوان خدا بر پیامبر وحی کرده اند. در حقیقت اینجا ما نیاز داریم که این احتمال را از بین ببریم. چون تا زمانی که این احتمال وجود داشته باشه باشد، صدق وحی کننده یا وحی کنندگان به پیامبر اثبات نمیشه. تا زمانی که احتمال خلاف وجود داشته باشه نمیتوانیم بگوییم که ما چیزی را ثابت کرده ایم.

tazkie;668758 نوشت:
با سلام. این سؤال ربطی به قرآن ندارد و به کل به بحث معجزه بر می گردد، لذا بهتر بود که کارشناس عقائد به این بحث بپردازند.

برای پاسخگویی به سؤال شما باید به دو سؤال توجه شود:

1.آیا شما قبول دارید که خدا پیامبرانی را برای هدایت بشر از نوع خودشان بر می انگیزد؟ اگر قبول ندارید که بحث با شما باید از جای دیگری شروع شود.

2.آیا پیامبر نباید فرقی با سایر مردم داشته باشد که مردم بتوانند او را بشناسند؟ اگر خیر، پس چگونه پیامبر را بشناسید؟ اگر آری، بفرمایید که این فرق باید چگونه باشد؟

این دو سؤال می توانند مقدمۀ رسیدن به جواب سؤالتان باشند.

به قران ربط داره چون قران هم معجزه است و تنها معجزه ای است که در دسترس است. بقیه معجزات دیگه وجود ندارند و بنابرین بحث معجزه به طور خاص با قران مرتبت است. اونچه که مهمه اینه که باید ثابت بشه که وحی کار موجودی غیر از خدا نیست. و سوال من اینه. و شما بگید ما چجوری اینو ثابت کنیم.

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

mohamadhoseini;668852 نوشت:
دوست عزیز برهان تحدی برهان خلف است. یعنی میگوید چون کسی نمیتواند مثل قران بیاورد ، قران کلام خداست. خب باید این که کسی نمیتواند مثل قران بیاورد ثابت بشود. برای این کار باید به تک تک موجودت غیر از خدا مراجعه کنیم و ببینیم که ایا میتوانند مثل قران را بیاورند یا نه. یعنی این باید ثابت بشود که هر موجودی غیر از خدا از اوردن مثل قران عاجز است. اما ما به همه موجودات دسترسی نداریم. و هیچ وقت نمیتوانیم آنها را محصور کنیم. پس همیشه این احتمال باقی میاند که این کار کار موجودی غیر از خدا باشد. در اینجا موضوع کذب گفتن پیامبر نیست بلکه "احتمال" کذب گویی موجوداتیست که با عنوان خدا بر پیامبر وحی کرده اند. در حقیقت اینجا ما نیاز داریم که این احتمال را از بین ببریم. چون تا زمانی که این احتمال وجود داشته باشه باشد، صدق وحی کننده یا وحی کنندگان به پیامبر اثبات نمیشه. تا زمانی که احتمال خلاف وجود داشته باشه نمیتوانیم بگوییم که ما چیزی را ثابت کرده ایم.

قضیه به این پیچیدگی که شما تصور می کنین نیست.
تحدی حجیت داره برای ما در دنیای خودمون و تا زمانی که علم پیدا نکردیم موجوداتی غیر از خدا تونستن قرآن بیارن یا سوره ای مثل اون حجیت به قوت خود باقیست(چون خودمون که نتونستیم و از غیر خودمون هم بی اطلاعیم).
والدلیل علی المدعی
اگه کسی بخواد ادعای خلاف این حجت رو بیاره باید اثبات کنه. نه به عکسش[/]

روح سبز;668830 نوشت:

سلام

متنی که از این اقا گذاشتید رو خوندم. همش میگه نمیشه . نتیجه نمیده فلان نیست چنان نیست.
نمونش این حرفشون

هیچ پاسخی. کسی که نمیخوات حرف گوش کنه تا بینهایت بشین باش حرف بزن.دلش نمیخوات قبول کنه زور نیست

اما راجب موضوع تاپیک که گفتید موجود فرا زمینی.

خب منم فرض میزارم این کتاب رو موجودی فرا زمینی و بسیار باهوش فرستاده . این موجود در کتاب از چیزهای حرف میزنه . به فرض مثلا خودش رو خالق همه چیز میدونه.

مثلا میگه از خود من فقط یکی هست نه چندتا. خودش رو از همه باهوش تر میدونه میگه اون موجود باهوشی که تو , زمین ,خورشید وخلاصه هر چیز رو ساخته من هستم.همین منی که کتاب رو براتون فرستاده. و اسم من الله هست!

من به دنبال پاسخ گویی به شبهات ایشون هستم اما هر جوابی نمیتونه عقل را قانع کنه. و جوابی درسته که وزن عقلی داشته باشه. در حقیقت ما فقط نمیخوایم قلبمون اروم بگیره بلکه میخوایم جوابی داشته باشیم که به غیر از خودمون برای هر کسی که به عقل و منطق مقید هست قانع کننده باشه. اما این موجود فرازمینی که شما میگید ممکنه دروغ بگه و یا دچار توهم باشه و یا دچار خود بزرگ بینی. و...

mohamadhoseini;666572 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان محترم.
میتوان فرض گرفت که قران کار یک تمدن پیشرفته فرازمینی است. . در حالی که نهایت کاری که ما شاید بتوانیم انجام دهیم این است که بتوانیم بفهمیم که جامعه انسانی نمیتواند مثل قران را بیاورد. اما موجودات باهوش و متمدن جهان عقلا منحصرا محدود به انسان نیستند (دقت داشته باشد در اینجا ضروری نیست وجود چنین موجوداتی اثبات شود بلکه کافیست احتمال وجود آنها عقلا محال نباشد) نهایت چیزی که ما میتوانیم بفهمیم غیر انسانی بودن قران است و نه الهی بودن ان . یعنی عقل میپذیرد که ممکن است موجوداتی فرا زمینی وجود داشته باشند که قادر به انجام کارهای باشند که نوع بشر از انجام آن عاجز است. این مسعله را با ذکر مثالی بیان میکنم. فرض بگیرید یک کبوتر یک اتومبیل را ببیند و بعد با خود بگوید چون کبوتران نمیتوانند اتومبیل بسازند پس اتومبیل ساخت خدا است.در حالی که اتومبیل نه ساخت کبوتر و نه ساخت خدا بلکه ساخت انسان است. پس غیر کبوتری بودن اتومبیل الهی بودنش را ثابت نمیکند.

سلام

سوره اخلاص یا توحید مربوط میشود به معرفی خدا که البته جزئی از قران است بسیار خوب در اغاز میفرماید
بگو او یگانه است خوب این اولین تناقض
بعد میفرماید او قدرتمند ترین است این دومین تناقض
سپس میفرماید زاده نشده و نمیزاید خوب این سومین تناقض
و سپس میفرماید هیچ کس همتای او نیست و این هم تناقض نهائی

خوب حال چگونه ممکن است گروهی بیایند چیزی را که با ان در تضادند ایجاد نمایند ؟

mohamadhoseini;668863 نوشت:
شما میگید ممکنه دروغ بگه و یا دچار توهم باشه و یا دچار خود بزرگ بینی. و...

چه دروغی؟ اون موجود که اسم خود رو الله میدونه با کتابش با ما در ارتباطه. پس اگه شما میگید ممکنه دروغ بگه ,پس منظور شما از دروغ درون کتاب این وجود فوق باهوش و فرا زمینی ( حتی فرا اسمونی) هست.

خب پس ما باید کتاب رو برسی کنیم تا راست و دروغش رو بدونیم. حالا کجای حرفای این وجود خالق هوش در کتابش دروغه؟ این وجود باهوش خودش رو با همین حرفای درون کتابش اثبات میکنه. ( البته منظورم همونهای است که از قران ایراد میگیرند نه شما دوست گرامی)

باز هم میگم کسی که نخواد حرفی رو قبول کنه تا بینهایت هم قبول دار نمیشه!

mkhahande313;668860 نوشت:

قضیه به این پیچیدگی که شما تصور می کنین نیست.
تحدی حجیت داره برای ما در دنیای خودمون و تا زمانی که علم پیدا نکردیم موجوداتی غیر از خدا تونستن قرآن بیارن یا سوره ای مثل اون حجیت به قوت خود باقیست(چون خودمون که نتونستیم و از غیر خودمون هم بی اطلاعیم).
والدلیل علی المدعی
اگه کسی بخواد ادعای خلاف این حجت رو بیاره باید اثبات کنه. نه به عکسش

نیازی نیست ما علم به وجود چنین موجوداتی پیدا کنیم. صرف احتمال وجود داشتنشان کافی است. اگر ما پدیده ای را ببینیم که انسان از اوردن مثل آن عاجز است نتیجه تنها این است که انسان از اوردن این پدیده عاجز است و این پدیده توسط غیر انسان انجام شده است. اما غیر بشری بودن یک پدیده اعم از الهی بودن آن است. ما تنها توان رسیدن به قسمت نارنجی رنگ تصویر زیر را داریم.

در حقیقت تنها نتیجه عدم توانایی بشر از آوردن مثل قران این است که قران توسط موجودی که انسان نیست اورده شده است. اما عقل موجودات هوشمند غیر از انسان را به خدا منحصر نمیکند.

به استدلال زیر توجه کنید

1- انسان نمیتواند مثل قران را بیاورد
2- هر چیزی که انسان نتواند بیاورد ،توسط خدا اورده شده است.
نتیجه : قران توسط خدا نازل شده است.
اگر مقدمه اول استدلال را ثابت شده فرض کنیم مقدمه دوم استدلال قطعا اشتباه است. و درنتیجه استدلال عقیم و بی نتیجه میشود.

با درود به همگی:Rose:

[]

  • [=comic sans ms]اما نهایت چیزی که می توان ادعا کرد این است که بشری دیگر غیر از محمد نمی تواند مثل قرآن بیاورد. [/]
  • موضوع قفل شده است