سنت های الهی
تبهای اولیه
در اين جهان در عالم تكوين و تشريع قوانين ثابت و لايتغيرى است كه قرآن از آنها به سنتهاى الهى تعبير كرده كه هرگز دگرگونى در آنها راه ندارد(فلن تجد لسنت الله تبدیلا)، اين قوانين همانگونه كه بر گذشته حاكم بوده بر امروز و فردا نيز حاكم است،مانند مجازات مستكبران بىايمان هنگامى كه اندرزهاى الهى سود نبخشد، همچنين يارى رهروان راه حق به هنگامى كه دست از تلاش مخلصانه بر ندارند که هر دو در گذشته و امروز تغيير ناپذير بوده و هست.(برگرفته از تفسیر نمونه)
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
این سنتهای الهی که مطرح می شود فقط جنبه فردی دارد یا گروهی هم هست ؟
اگر فردی است ؛ در چه بعدی از ابعاد وجودی انسان است ؟ روحی ، جسمی و ... ؟
اگر گروهی و اجتماعی است ؛ در چه بعدی است ؟ اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و ... ؟
شامل چه گروههایی - مسلمان یاغیرمسلمان ، موحد یا مشرک و ... - می شود ؟
آیا تا کنون در مورد این سنتها تحقبقی صورت گرفته است ؟
آیا در قرآن به مواردی از آنها تصریح شده است ؟
مقدار کاربرد آنها چقدر است ؟
آیا جای این مباحث در کانون گفتمان دینی خالی نیست ؟
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
از کجا باید شروع کرد ؟
از دسته بندی آنها یا مقدار کاربرد ؟
از اهمیت آنها ؟ یا اثبات دلالت هریک ؟
بسم الله با سلام و آرزوی موفقیت این سنتهای الهی که مطرح می شود فقط جنبه فردی دارد یا گروهی هم هست ؟ اگر فردی است ؛ در چه بعدی از ابعاد وجودی انسان است ؟ روحی ، جسمی و ... ؟ اگر گروهی و اجتماعی است ؛ در چه بعدی است ؟ اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و ... ؟ شامل چه گروههایی - مسلمان یاغیرمسلمان ، موحد یا مشرک و ... - می شود ؟ آیا تا کنون در مورد این سنتها تحقبقی صورت گرفته است ؟ آیا در قرآن به مواردی از آنها تصریح شده است ؟ مقدار کاربرد آنها چقدر است ؟ آیا جای این مباحث در کانون گفتمان دینی خالی نیست ؟
بسم الله با سلام و آرزوی موفقیت از کجا باید شروع کرد ؟ از دسته بندی آنها یا مقدار کاربرد ؟ از اهمیت آنها ؟ یا اثبات دلالت هریک ؟
با سلام و تشکر از کابر محترم؛
با توجه به اینکه مبحث "سنتهای الهی" گسترده است و مصادیق قابل توجهی رو شامل میشه، مناسبه که در تاپیک حاضر فقط به بیان ویژگی عام این سنتها بپردازید و همچنین با همکاری اساتید فهرستی هم از سنتها به همراه آیۀ مورد استناد لیست بشه.
و در عین حال برای بررسی هریک از سنتها و بیان ویژگی های خاص اون، تاپیک جداگانه ایجاد بشه. تا در کنار اجتناب از اطالۀ بحث، دستیابی آسان به موضوع خاص برای دیگر کاربران هم فراهم بشه.
با تشکر.
با سلام:Gol:
مراد از سنت های الهی در قرآن این است که خداوند نظام آفرینش را به وجه احسن خلق نموده است و برای اداره عالم قوانین تکوینی را قرار داده است که حاکی از ارتباط عالم و پدیده های جهان به همدیگر است، یا به صورت علی ومعلولی ؛ یا به صورت اسباب و مسببات.
قرآن مجید بارها دعوت به مطالعه سنتهای الهی، و سرگذشت ملت های قبل نموده است، که حاکی از اشتراک تمام انسان ها در قوانین تکوینی یا تشریعی ، که آثار وضعی دارد است، و اگر اشتراک در قوانین نبود ، قرآن - که کتاب هدایت است – امر به مطالعه سرنوشت امت های گذشته نمیکرد. لذا به نمونه از آیات که بیانگر سنت های الهی است اشاره میکنیم . البته لسان آیات متفاوت است؛ بخشی از آیات به اصل وجود سنت اشاره دارد وبخشی به مصداق آن و بخشی هم به اوصاف و ویژگی های سنت الهی؛
آیات ذیل بیان گر اصل وجود سنت است و به مصداق وخصوصیات کاری ندارد:
1. فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلا هرگز براى سنت خدا تبدیلى نخواهى یافت ، و هرگز براى سنت الهى تغییرى نمىیابى .( فاطر، 43 .)
2. أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ.
آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم مىکنند ؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میان آنان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا یکدیگر را تسخیر و با هم تعاون کنند ، و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آورى مىکنند بهتر است . [زخرف 32]
3. وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأََزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ
( همچنین ) بخاطر بیاورید هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر گزارى کنید ( نعمت خود را ) بر شما خواهم افزود و اگر کفران کنید مجازاتم شدید است ! .[ابراهیم 7.]
4. فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً .إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً.ب
یقین با (هر ) سختی آسانی است. مسلما با (هر) سختی آسانی است.[الشرح 5،6]
علامه طباطبای هم به سنت الهی در این آیه توجه نموده و در ذیل این آیه شریفه می فرماید :
« و معلوم است که این عمل خداى تعالى مانند همه اعمالش بر طبق سنتى بوده که در عالم به جریان انداخته ، و آن این است که همیشه بعد از هر دشوارى سهولتى پدید مىآورد ، و به همین جهت مطلب دو آیه قبل را تعلیل کرده به اینکه اگر از تو وضع وزر کردیم ، و اگر نامت را بلند ساختیم ، براى این بود که سنت ما بر این جارى شده که بعد از عسر ، یسر بفرستیم ، و بنا بر این احتمال لام در کلمه العسر لام جنس خواهد بود ، نه لام استغراق ، مىخواهد بفرماید جنس عسر این طور است که به دنبالش یسر مىآید ، نه تمامى فرد فرد عسرها».[6] بنا بر این اصل وجود سنت های الهی در قرآن- واینکه تمام انسان یک قانون مشترک دارد -قطعی است . لذا قرآن مجید بارها دعوت به مطالعه سنتهای الهی، و سرگذشت ملت ها قبل نموده است.[=arial black]
سلام مجدد
نمونه هایی از سنت الهی که تقریبا جواب های جناب محمود هم می باشد:
١- سنت استیصال
أَ وَ لَمْ یَهْدِ لهَُمْ کَمْ أَهْلَکنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشونَ فى مَسکِنِهِمْ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَتٍ أَ فَلا یَسمَعُونَ. آیا براى هدایت آنها همین کافى نیست که افراد زیادى را که در قرن پیش از آنان زندگى داشتند هلاک کردیم؟! اینها در مساکن (ویران شده) آنان راه مىروند؛ در این آیاتى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان)؛ آیا نمىشنوند؟![9]
٢- سنت انتقام از مجرمین
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِئَایَتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَض عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ.
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت! [10] در این آیه شریفه خداوند، خبر انتقام ازمجرمین میدهد.( به صورت قضیه منجزه).
وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِک رُسلاً إِلى قَوْمِهِمْ فجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقاًّ عَلَیْنَا نَصرُ الْمُؤْمِنِینَ.
و پیش از تو پیامبرانى را بسوى قومشان فرستادیم؛ آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى (هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یارى کردیم)؛ و یارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده ما![11]
٣- سنت قطعی اجل مسمی
وَ یَستَعْجِلُونَک بِالْعَذَابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُّسمًّى لجََّاءَهُمُ الْعَذَاب وَ لَیَأْتِیَنهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشعُرُونَ .
آنان با شتاب از تو عذاب را مىطلبند؛ و اگر موعد مقرّرى تعیین نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان مىآمد؛ و سرانجام این عذاب بطور ناگهانى بر آنها نازل مىشود در حالى که نمىدانند (و غافلند).[12] در این آیه شریفه سخن از این است که سنت خداوند بر این قرار گرفته است که برای هر فرد وهم چنین برای هر قوم پایان مشخص است ، که از آن عقب وجلو نمی افتد.
۴- سنت قطعی مرگ
کلُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ الْمَوْتِ ثمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ.
هر انسانى مرگ را مىچشد، سپس شما را بسوى ما بازمىگردانند.[13] فرق بین سنت قبلی و آیه ی فعلی در این است که:
درآیه قبل سخن از نوع اجل ومرگ بود ، اما در این آیه به صورت کلی از اصل مرگ، خبر میدهد.
۵- سنت مجاهدت وهدایت اهل حق(مشروط به تلاش)
وَ الَّذِینَ جَهَدُوا فِینَا لَنهْدِیَنهُمْ سبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِین.
و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههاى خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.[14] در این آیه شریفه صدرش حکایت از یک سنت دارد که گذشت اما در ذیل آن(إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِین) دو احتمال است:
الف: ذیل آیه حکایت از یاری نیکو کاران دارد به صورت قضیه شرطیه وچیزی هم باید در تقدیر بگرییم.( إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِین ان کانوا محسنین) یعنی سنت خداوند بر این قرار گرفته است، که با نیکوکاران باشد، ودر حقیقت ادامه مطلب قبل وتأکید آن باشد.
ب: احتمال است بگوییم ذیل آیه خودش مستقلا خبر از سنت، امداد میدهد.
۶- سنت در تنگنا قرار دادن مجرمین ، به امید بازگشت
ظهَرَ الْفَسادُ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسبَت أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْض الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
قُلْ سِیرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا کَیْف کانَ عَقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلُ کانَ أَکثرُهُم مُّشرِکِینَ.
فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛ خدا مىخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق)بازگردند!
بگو: «در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند![15]
٧- سنت اظلال ،مختص اهل باطل(مشروط)
أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فى الأَرْضِ فَیَنظرُوا کَیْف کانَ عَقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کانُوا أَشدَّ مِنهُمْ قُوَّةً وَ أَثَارُوا الأَرْض وَ عَمَرُوهَا أَکثرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَاءَتْهُمْ رُسلُهُم بِالْبَیِّنَتِ فَمَا کانَ اللَّهُ لِیَظلِمَهُمْ وَ لَکِن کانُوا أَنفُسهُمْ یَظلِمُونَ
ثُمَّ کانَ عَقِبَةَ الَّذِینَ أَسئُوا السوأَى أَن کذَّبُوا بِئَایَتِ اللَّهِ وَ کانُوا بهَا یَستَهْزِءُونَ.
آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نیرومندتر از اینان بودند، و زمین را (براى زراعت و آبادى)بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند (امّا آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند)؛ خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مىکردند![16]
سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
٨- سنت امداد مؤمنین (مقید ومشروط)
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکمْ إِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسلْنَا عَلَیهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَ کانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیراً.
إِذْ جَاءُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسفَلَ مِنکُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الأَبْصرُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوب الْحَنَاجِرَ وَ تَظنُّونَ بِاللَّهِ الظنُونَا.
هُنَالِک ابْتُلىَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالاً شدِیداً.
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایى (عظیم) به سراغ شما آمدند؛ ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمىدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم)؛ و خداوند همیشه به آنچه انجام مىدهید بینا بوده است.
(به خاطر بیاورید) زمانى را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانى را که چشمها از شدّت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مىبردید.
آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند![17]. برای به دست آوردن سنت امداد این چند آیه را باید با هم مد نظر قرار دهیم، تا این سنت را بدست آوریم .
اما مقید بودن این سنت از ظاهر کلمه(هُنَالِک ابْتُلىَ الْمُؤْمِنُونَ) به دست می آید : یعنی این امداد مشروط به ایمان واطاعت از رهبری برحق است.
پاورقی: .
[9] . سجده،26
[10] . همان ،22
[11] . روم ،47.
[12] . عنکبوت،53
[13] . عنکبوت،57.
[14] . همان ،69.
[15] . روم،41 و42.
[16] . همان،9 و10.
[17] . احزاب، 9 الی11.
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
و تشکر فراوان :Gol:از کلیه عزیزانی که درخواست بنده را پذیرفته وقت گذاشته اظهار لطف فرموده اند :
ظاهرا پیشنهاد جناب رز سفید - همکار اجرایی انجمن قرآن - برای ادامه منظم و دقیق کار کارسازترست . :Kaf:
با توجه به اینکه مبحث "سنتهای الهی" گسترده است و مصادیق قابل توجهی رو شامل میشه، مناسبه که در تاپیک حاضر فقط به بیان ویژگی عام این سنتها بپردازید
همچنین با همکاری اساتید فهرستی هم از سنتها به همراه آیۀ مورد استناد لیست بشه.
و در عین حال برای بررسی هریک از سنتها و بیان ویژگی های خاص اون، تاپیک جداگانه ایجاد بشه. تا در کنار اجتناب از اطالۀ بحث، دستیابی آسان به موضوع خاص برای دیگر کاربران هم فراهم بشه.
بنابرین خوبست ویژگیهای عمومی این سنن در این تاپیک بررسی شود .
و تفحص ، دسته بندی و کارهای خاص هریک از سنن مذکور در تاپیکهایی که مدیران و کارشناسان سایت پیشنهاد و راه اندازی می کنند - آنگونه که صلاح می دانند - به انجام برسد .
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
تعریف سنن الهی
در اين جهان در عالم تكوين و تشريع قوانين ثابت و لايتغيرى است كه قرآن از آنها به سنتهاى الهى تعبير كرده كه هرگز دگرگونى در آنها راه ندارد(فلن تجد لسنت الله تبدیلا)، اين قوانين همانگونه كه بر گذشته حاكم بوده بر امروز و فردا نيز حاكم است
مراد از سنت های الهی در قرآن این است که خداوند نظام آفرینش را به وجه احسن خلق نموده است و برای اداره عالم قوانین تکوینی را قرار داده است که حاکی از ارتباط عالم و پدیده های جهان به همدیگر است، یا به صورت علی ومعلولی ؛ یا به صورت اسباب و مسببات.
و در قرآن تصریح فرموده : "ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها"
آنچه در این سنن عمومیت دارد و در همه سایر و جاری اینست که :
1 - تغییر ناپذیرند . به دلیل : " لن تجد لسنةالله تحویلا ".
2 - سببیت دارند . به دلیل : " ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها ".
البته مخفی نماند که سبب به معنی لغوی علت است .
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
آیا سنن الهی مربوط به اقتصادیات یا روحیات افراد وجوامع -مثلا- جزء علوم است ؟
اگر جزء علوم است جزء چه علمی یا علومی است ؟
هر سنتی مربوط به علم خاص خودش است ؟ یا همه سنتها با هم علم مستقلی را تشکیل می دهند ؟
ظاهرا با توجه به تمایز علوم هرکدام از این سنتها مربوط به علم خاص خودش می شود .
برای مثال : آیه " الا بذکرالله تطمئن القلوب" ظاهرا مربوط به روانشناسی است . و آیه " اذا مسه الخیر منوعا " هم مربوط به روانشناسی است هم مربوط به اقتصاد .
از تمام کارشناسان و صاحبنظرانی که این مطالب را می بینند درخواست می شود نظراتشان را بنویسند ، تا بحث به طور کامل به نتیجه برسد .
انشاء الله ادامه دارد .
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
در پست قبل گفته شد :
هر سنتی مربوط به علم خاص خودش است ؟ یا همه سنتها با هم علم مستقلی را تشکیل می دهند ؟
اگر منظور جمع آوری سنن الهی مستفاد از قرآن باشد ؛ همه در یک مجموعه باید
جمع شود .
اما اگر چنان باشد که جناب رز سفید فرمودند ؛ هر گروه باید مستقلا تحت علم مربوط به خودش مورد بحث و بررسی قرار گیرد .
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
ارزش علمی این سنن و قانونها چقدرست ؟
ارزش گذاری علمی این سنن نسبت به افراد انسان و عقاید مختلف آنها فرق می کند .
کسی که اعتقادی به خدایی بودن قرآن ندارد ، اینها را قبول ندارد .
اما کسی که معتقدست قرآن کلام خداست ؛ لازمه اعتقادش قبول مدلولات قرآن است .
بنابرین ، اصل این سنن و قوانین نزد تمام مسلمانان مورد قبول هستند . و اگر نظر یا بحثی هست ؛ در اصل یا مقدار دلالت قرآن بر مطالب است . یعنی :
اگر کسی آیه قرآن را ذکر کند و دلالت آیه را بر قانون مذکور به اثبات برساند ؛ برای مسلمان شکی نمی ماند که : یکی از علل فلان پدیده همانست که خدا فرموده .
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
مقایسه این قوانین با یافته های علمی بشر
الف - این سنن - بنابر قبول و اعتقاد به قرآن - قوانین متقنی است که خداوند خالق جهان آنها را بیان فرموده است .
بنابرین ؛ مقدار علمیت آنها صد در صد است و هیچ احتمال خلافی هم نمی رود .
ب - یافته های علمی بشر دراین موارد - چنانکه همه می دانند و مسلم است - عموما برخاسته از استقراء و تجربه است .
که تجربه و استقراء - به اعتراف تمام عقلا و دانشمندان - نتیجه صد در صد و یقینی ندارد .
با سلام خدمت همه قران پژوهان عزيز
از دوستان خوبمون جناب محمد به خاطر سوال خوبشون و جناب محمود به خاطر پيگيري مطلب سپاسگذارم .
این سنتهای الهی که مطرح می شود فقط جنبه فردی دارد یا گروهی هم هست ؟
شكي نيست كه سنت هاي الهي داراي ابعاد گوناگوني است كه پرداختن به همه آنها شايد از حوصله دوستان خارج باشد ، بنابر اين فقط به گوشه اي از آنها اشاره خواهد شد.
لطفا اين آيات را با دقت تلاوت فرموده و در ترجمه آن تاملي بنماييد.
[سوره الأعراف (7)
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ (94)
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (95)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96)
أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ (97)
أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ (98)
أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ (99)
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ (100)
تِلْكَ الْقُرى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الْكافِرِينَ (101)
وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ (102)
ترجمه آيات
و در هيچ قريهاى پيغمبرى نفرستاديم مگر مردم آن قريه را به سختى و بيمارى دچار كرديم، شايد زارى كنند (94).
آن گاه به جاى بدى خوبى آورديم تا فزونى گرفتند، و گفتند: بيمارى و سختى به پدران ما نيز مىرسيد پس ناگهان در آن حال كه بىخبر بودند، ايشان را بگرفتيم (95).
اگر مردم قريهها ايمان آورده و پرهيزكارى كرده بودند بركتهايى از آسمان و زمين به روى ايشان مىگشوديم، ولى تكذيب كردند، و ما نيز ايشان را به اعمالى كه مىكردند مؤاخذه كرديم (96).
مگر مردم اين قريهها ايمنند كه عذاب ما شبانه هنگامى كه در خوابند به سوى ايشان بيايد؟ (97).
مگر مردم اين قريهها ايمنند كه عذاب ما نيمروز هنگامى كه بازى مىكنند به سوى ايشان بيايد؟ (98).
مگر از مكر و تدبير خداى ايمن شدهاند؟ كه جز گروه زيانكاران از تدبير خداى ايمن نمىشوند (99).
مگر براى كسانى كه اين سرزمين را پس از هلاكت مردمش به ميراث بردهاند روشن نشده كه اگر بخواهيم سزاى گناهشان را به ايشان مىرسانيم، و بر دلهايشان مهر مىنهيم تا نتوانند بشنوند (100).
اين قريههايى كه ما از خبرهاى آن بر تو مىخوانيم پيغمبرانشان با حجتها سويشان آمدند و به آن چيزها كه قبلا به تكذيب آن پرداخته بودند ايمانآور نبودند، اينچنين بر دلهاى كفار خداوند مهر مىنهد (101).
غالب آنان را به پيمانى پايبند نيافتيم، و بدرستى كه بيشترشان را عصيانپيشگان يافتيم (102)
ادامه دارد :Gol::Gol::Gol:
با سلامي دوباره در خدمت دوستداران مباحث قرآني هستيم
در اين جا اشاره اي شده به بعضي سنتهاي الهي نسبت به جوامعي كه به دستورات پيامبرانش توجهي ننمودند .
آيات فوق مربوط و متصل به آيات قبلاند، براى اينكه مطالبى را كه در آن آيات در باره امتهاى گذشته بود خلاصه كرده و در باره همه آنها مىفرمايد: اين امتها از اين جهت منقرض شدند كه بيشتر افرادشان فاسق و از زى عبوديت بيرون بودند، و به عهد الهى و آن ميثاقى كه در روز اول خلقت از آنان گرفته شده بود وفا نكردند، در نتيجه سنتهاى الهى يكى پس از ديگرى در باره آنان جريان يافت و منتهى به انقراضشان گرديد.
آرى، خداى سبحان هر پيغمبرى را كه به سوى امتى از آن امتها مىفرستاد به دنبال او آن امت را با ابتلاى به ناملايمات و محنتها آزمايش مىكرد، تا به سويش راه يافته و به درگاهش تضرع كنند، و وقتى معلوم مىشد كه اين مردم به اين وسيله كه خود يكى از سنتهاى نامبرده بالاست متنبه نمىشوند سنت ديگرى را به جاى آن سنت بنام" سنت مكر" جارى مىساخت، و آن اين بود كه دلهاى آنان را بوسيله قساوت و اعراض از حق و علاقمند شدن به شهوات مادى و شيفتگى در برابر زيبائيهاى دنيوى مهر مىنهاد.
بعد از اجراى اين سنت، سنت سوم خود يعنى" استدراج" را جارى مىنمود، و آن اين بود كه انواع گرفتاريها و ناراحتىهاى آنان را بر طرف ساخته زندگيشان را از هر جهت مرفه مىنمود، و بدين وسيله روز به روز بلكه ساعت به ساعت به عذاب خود نزديكترشان مىكرد، تا وقتى كه همهشان را به طور ناگهانى و بدون اينكه احتمالش را هم بدهند به ديار نيستى مىفرستاد، در حالى كه در مهد امن و سلامت آرميده و به علمى كه داشتند و وسايل دفاعيى كه در اختيارشان بود مغرور گشته و از اينكه پيشامدى كار آنها را به هلاكت و زوال بكشاند غافل و خاطر جمع بودند.
خداى تعالى در اين آيات علاوه بر خلاصهگيرى از آيات قبل يك حقيقت خالى از هر شايبهاى را هم خاطر نشان ساخته و در جمله" وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ" بدان اشاره نموده است، و آن حقيقت عبارت است از چيزى كه معيار و مدار اساس نزول نعمت و نقمت بر آدميان است.
ادامه دارد :Gol::Gol::Gol:
با سلام مجدد
نكته اي قابل توجه :
بطور كلى همه اجزاى عالم مانند اعضاى يك بدن به يكديگر متصل و مربوط است، بطورى كه صحت و سقم و استقامت و انحراف يك عضو در صدور افعال از ساير اعضاء تاثير داشته و اين تفاعل در خواص و آثار در همه اجزاء و اطراف آن جريان دارد.
و اين اجزاء- بطورى كه قرآن شريف بيان كرده- همه به سوى خداى سبحان و آن هدفى كه خداوند براى آنها مقدر نموده در حركتند، انحراف و اختلال حركت يك جزء از اجزاى آن مخصوصا اگر از اجزاى برجسته باشد در ساير اجزاء بطور نمايان اثر سوء باقى مىگذارد و در نتيجه آثارى هم كه ساير اجزاى عالم در اين جزء دارند فاسد شده، فسادى كه از جزء مزبور در ساير اجزاء راه يافته بود به خودش بر مىگردد، اگر جزء مزبور به خودى خود و يا به كمك ديگران استقامت قبلى خود را بدست آورد حالت رفاه قبل از انحرافش هم بر مىگردد، ولى اگر به انحراف و اعوجاج خود ادامه دهد فساد حال و محنت و ابتلاءش نيز ادامه خواهد يافت تا آنجا كه انحراف و طغيانش از حد بگذرد، و كار ساير اجزاء و اسباب مجاورش را به تباهى بكشاند، اينجاست كه همه اسباب جهان عليه او قيام نموده، و با قوايى كه خداوند به منظور دفاع از حريم ذات و حفظ وجودشان در آنها به وديعه سپرده جزء مزبور را تا خبردار شود از بين برده و نابود مىسازند.
اين خود يكى از سنتهايى است كه خداى تعالى در جميع اجزاى عالم كه يكى از آنها انسان است جارى ساخته، نه اين سنت تخلفبردار است و نه انسان از آن مستثني است.
و چون چنين است اگر امتى از امتها از راه فطرت منحرف گردد، و در نتيجه از راه سعادت انسانى كه خداوند برايش مقرر كرده باز بماند اسباب طبيعيى هم كه محيط به آن است و مربوط به او است اختلال يافته، و آثار سوء اين اختلال به خود آن امت بر مى گردد.
موفق باشيد :Gol::Gol::Gol:
بسم الله
با سلام و آرزوی موفقیت
ظاهرًا کسی در اصل وجود سنن الهی در قرآن و سنت شکی ندارد .
ولی اصل مهمتر ادامه کار ، استخراج و دسته بندی آنهاست که تا کنون به جز موارد
نادر کوششی صورت نگرفته است .
آیا شایسته بلکه بایسته نیست روی این مطالب وقت ، نیرو و هزینه گذاشته شود ؟
آیا جای آن نیست که عقلای بشر از مسلمانان به خاطر این تقصیرها شکایت کنند ؟
جای آن نیست که مسلمانان از متخصصان دینی به خاطر این تقصیرها شکایت کنند؟
آیا جای آن نیست که ملت ما از ما شکایت کند ؟
آیا جای آن نیست که قرآن از ما شکایت کند ؟
آیا جای آن نیست که خدا از ما روی برگرداند ؟
آیا جای آن نیست که خدا از ما روی برگرداند ؟
اگر كمي چشم و گوش خود را باز كنيم متوجه اين مسئله در زندگي و اطراف خود خواهيم شد.