╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Im_Masoud.Freeman;646779 نوشت:
[=Times New Roman]

با سلام بر مرد رب و صادقم..
.
این فضا را پر مکن از ساز غم..
.
آن خدای بس عظیم و با بصیر..
.
بهر بنده دانه پاشد در مسیر..
.
با تلاشت دانه داری بس کثیر..
.
غافلان در تنبلی ماندند اسیر..
.
بی تلاش و همت رویم اندر سراب..
.
بزدلان خود را کنند خانه خراب..
.
پس دعای بی عمل افزون کند نادانی ات..
.
این نماز و سجده ات سویت نهد ارزانی ات..
.
بارلها هادی باش این مسعود را..
.
تا که در راهی پیدا کند مقصود را..:ok:

بارک الله بر جوان ذوق مند
شاعر شیرین بیان وشوق مند
گشت مسعود از کلامت اسک دین
گل فشان شد از بیانت این زمین
یاد تو مسعود باد ای پیلتن
ای جوان هوشمند انجمن
خوش دعا کردی برایت پهلوان
شاد کردی قلب هر پیر وجوان

شادی92;646242 نوشت:
مخارج دعوت شما که از هزینه خرید مودم +یک سال اشتراک اینترنت پرسرعت بیشتره !!!!!!

بگو دعوت کند
با سرآمدنش با من...
فدای عمه سادات
دست آقا یوسف هم درد نکنه
اون عکس بانو که با نام مبارکشون تنقیش شده خیلی به دلم نشست
اجرت با عمع سادات:hamdel:

[="Times New Roman"][="Black"]وجدانا یه سوال؟
.
.
.
.
.
.
.
[SPOILER]
این خارجیا که صلوات ندارن وقتی دعوا میشه چیکار میکنن که دعوا رو تموم کنن.. :Gig:
[/SPOILER]
[/]

به نام خدا.

آیا ممکنه در روز سال تحویل، شماره ی صفحات کلبه به 1394 برسه؟

ستایشگر :Gol:


گفتگو با خدا
خدایا ، بر من این نعمت را ارزانی دار که :
بیشتر در پی تسلا دادن باشم تا تسلی یافتن
و بیشتر در پی فهمیدن باشم تا فهمیده شدن . . .

گفتگو با خدا
بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید
دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که
اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد . . .

گفتگو با خدا
شکسته های دلت را به بازارخدا ببر
خدا خود بهای شکسته دلان است . . .

گفتگو با خدا
وقتی از اینکه آنچه را می خواستی بدست نیاوردی افسرده ای
فقط محکم بنشین و شاد باش
خداوند در فکر دادن چیزبهتری به تو می باشد . . .

گفتگو با خدا
اگر ذره بین نگاه قوی باشد
در تمام صفحه های ورق خورده ی زندگی اثر انگشت او دیده می شود
چه بچه گانه است که فکر می کنیم
همه اش را به تنهایی ، رنگ کرده ایم . . .

گفتگو با خدا
برکت پروردگار مثل بارونه ، اگر خیس نمی شم ، جایم را عوض می کنم . . .

گفتگو با خدا
خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است
تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم . . .

گفتگو با خدا
خدایا دل مرا آنقدر صاف بگردان
تا قبل از پایین آمدن دستم دعایم مستجاب گردد . . .

گفتگو با خدا
خدایا ، کمک کن دیرتر برنجم ، زودتر ببخشم ، کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم . . .

گفتگو با خدا
خود را ارزان نفروشیم
درفروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند
قیمت = خدا

گفتگو با خدا
خداوندا
از پاداش، معافم کن
از بخشش، نا امیدم کن
از بهشت، مایوسم کن
تا هرچه می کنم به سودای انعام تو نباشد . . .

گفتگو با خدا
امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور . . . ؟

گفتگو با خدا
خداوندا
اگر داشتن، ذلیل داشتنم میکند
ندارم کن
اگر کاشتن، اسیر چیدنم میکند
بیکارم کن

گفتگو با خدا
خــــدایا
همه از تو می خواهند ، بدهی
من از تو می خواهم ، بگیری
خـــــدایا
این همه حس دلتنگی را از من بگیر . . .

گفتگو با خدا
خدا را دوست بدارید
حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید . . .

گفتگو با خدا
اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب ?ما? را معرفی خواهد کرد!
ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟

گفتگو با خدا
خدایا !
خدایا چگونه تو را بخوانم درحالی که من، من هستم
(با این همه گناه ومعصیت)
و چگونه از رحمت تو نا امید شوم درحالی که تو، تو هستی
(با آن همه لطف ورحمت)
خدایا تو آنچنانی که من می خواهم
مرا نیز چنان کن که تومی خواهی

گفتگو با خدا
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم
خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود
و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .

گفتگو با خدا
به خاطر بسپاریم همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی . . .

[="Tahoma"][="Indigo"]

:khaneh:[/]

ستايشگر;646877 نوشت:
آیا ممکنه در روز سال تحویل، شماره ی صفحات کلبه به 1394 برسه؟

یعنی کمتر بشه؟
نه ممکن نیست :Nishkhand:

به نام خدا.

باغ بهشت;646952 نوشت:
یعنی کمتر بشه؟
نه ممکن نیست :Nishkhand:

تنها غیر ممکن ، غیرممکنه! با توجه به وجود ابزار حذف پست ... :khandeh!:

ستایشگر :Gol:

[="Tahoma"][="Indigo"]

دستامون اگر که دورن ولی دلامون که دور نمیشن:khaneh:[/]

[=Times New Roman]با نگاهی به پیامک ها جوک و طنز علیه قوم لر متوجه می شویم که سه ویژگی لرها مورد هجمه قرار گرفته: سادگی –صداقت -شجاعت که از ویژگی های ایرانیان اصیل می باشد..
.
امروز جوانان لر خود را در مقطعی لر محسوب می کنند و بعد از آن هویتی دیگر برای خود دست پا می کنند که نشان دهنده موفق بودن برنامه های استحاله فرهنگی در میان جوانان این قوم است..
.
متاسفانه حجم پیام هایی که فرهنگ ، عقیده و ایمان و هویت قوم لر را نشان گرفته اند روز به روز بیشتر می شود و گاه این هجمه از برخی کانال های رسمی و نیمه رسمی منتشر می شود..
.

به نظر می رسد ساخت و انتشار این همه پیامک هجوآمیز علیه یک قوم ، نمی‌تواند کار یک فرد بی هدف باشد و دست‌کم باید باند یا جریانی با غرض سیاسی و یا امنیتی ، متولی آن بوده باشد..
.

جوانان و مردم لر با این پیامک های پوچ و بی محتوا هویت شان خدشه دار نمی شود بلکه همچون دنا و زردکوه سرافراز در راه اعتلای میهن اسلامی شان ایران مجدانه تلاش دارند
.
و دغدغه اصلی شان سرافرازی ایران اسلامی در همه عرصه هاست.
.
لرها با صداقت ، ولایتمدار ، وطن پرست و با اخلاص هستند و هیچ هجمه ای نمی تواند این ویژگی های خوب را نشانه بگیرد..
.
.
می دﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﮐﯽ ﻟﺮ ﺍﺣﻤﻖ ﺟﻠﻮﻩ ﮐﺮﺩ..؟
.
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﻣﻬﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪﯼ ﻭ ﺍﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﭘﺮ ﺯﺭﻕ ﻭ ﺑﺮﻕ ﺗﻮ ﺁﻣﺪﺁﺩﺭﺱ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭽﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻋﺎﻗﻞ ﺍﻧﺪﺭ ﺳﻔﯿﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩی..

.
می دﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﮐﯽ ﻟﺮ ﺍﺣﻤﻖ ﺟﻠﻮﻩ ﮐﺮﺩ..؟
.
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺶ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺗﻔﻨﮓ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻭ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺗﻮ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﺮﺩ..
.
می دﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﮐﯽ ﻟﺮ ﺍﺣﻤﻖ ﺟﻠﻮﻩ ﮐﺮﺩ..؟
.
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﯾﻦ ﻣﺘﺠﺎﻭﺯﯾﻦ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﻭ ﺟﻨﮕﯿﺪ ! ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺩ ! ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﻧﻨﮓ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺗﻮﯼ ﺻﺎﺣﺐ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻫﻤﻮﻃﻨﺶ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻗﺎﻟﺐ ﮐﺮﺩﯼ..
.
می دﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﮐﯽ ﻟﺮ ﺍﺣﻤﻖ ﺟﻠﻮﻩ ﮐﺮﺩ..؟
.
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻧﻔﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺑﻪ ﻟﺮ ﻓﺨﺮ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﻭ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﺗﻮﻫﻢ ﺷﻮﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﻭ ﻟﺮ ﺭﺍ ﺑﯽ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻄﺎﺏ ﮐﻨﯽ..
.
ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻤﯽﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﺮ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻟﺮ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺟﮏ ﻟﺮﯼ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ..
:Labkhand:


ﻣﺮﺩﻱ ﻗﺼﺪ ﺧﻮﺩﻛﺸﻲ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﻱ ﺻﺨﺮﻩﺑﻠﻨﺪﻱ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻃﻨﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻧﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺁﻥ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺨﺮﻩ ﺑﺴﺖ،ﻣﻘﺪﺍﺭﻱ ﺳﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺁﺗﺶ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺮﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺷﻠﻴﻚ ﻛﺮﺩ. ﺗﻴﺮ ﺑﻪ ﺧﻄﺎ ﺭﻓﺖ ﻭﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩ ﻣﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﻠﻖ ﺁﻭﻳﺰ ﺷﺪﻥ
ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﺗﺶﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ، ﺍﺳﺘﻔﺮﺍﻍ
ﺳﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺩﻓﻊ ﻛﻨﺪ. ﻣﺎﻫﻴﮕﻴﺮﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ. ﻣﺮﺩ ﺑﻪﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ
ﺑﻌﻠﺖ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ.

:khaneh::ok::Nishkhand:

S.A.J;646812 نوشت:
بگو دعوت کند
با سرآمدنش با من...
فدای عمه سادات
دست آقا یوسف هم درد نکنه
اون عکس بانو که با نام مبارکشون تنقیش شده خیلی به دلم نشست
اجرت با عمع سادات:hamdel:

مورد داشتیم زن و شوهر دعواشون شده
خانوم خواسته قهر بره خونه باباش
یادش افتاده خونه باباش وای فای نیست

هیچی دیگه ترجیح داد بمونه بچه هاش و بزرگ کنه!!!:khaneh:

وسائل مورد نیاز در سفر:khaneh:

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006472162d1424916886-aa.mp4[/FLV]


فایل: 

[=Times New Roman]زنگ زدم پشتیبانی همراه اول میگم من اگر نخوام پیامک تبلیغاتی دریافت کنم باید کی رو ببینم..
.
میگه واستون غیر فعالش کردم ولی این پیامک ها تا خودتون فعالشون نکنید واستون ارسال نمیشه :ghash: :shad:
.
میگم مرد حسابی حرفت خیلی سنگینه من تو زندگیم هیچ کدوم از پیامک های تبلیغاتی رو جواب ندادم :ghash:
.
میگه شما اصلا شک به دلتون راه ندید قطعا خودتون فعال کردید :ghash: بخدا اگر من یکیشونو جواب داده باشم..
.
تازه میگه پیامک های پولی رو واستون حذف کردم..هی میگم چرا شارژ میگیرم خود به خود کم میشه :Gig: :ghash: نگو کار ایناست :ghash:
.
چه دزدیه با کلاس و شرافتمندانه ای.. :ghash: :shad:

سلااااااااااااااام

خبر خوووووووووش

:hamdel:دختر خانومه قرار معنوی عروس شد :hamdel:

برای صرف شیرینی لطفا تشریف ببرید پروفایلشون

http://www.askdin.com/member18308.html

حال و روز مـــن . . .

وقتی میام دنیــای مجازی
. . گرسنه هم هستم
.
دنبال یه چیزی که دانلود کنم و . . .

:Gig:

:ghaza:

ابوالفضل;647190 نوشت:
حال و روز مـــن . . .

وقتی میام دنیــای مجازی
. . گرسنه هم هستم
.
دنبال یه چیزی که دانلود کنم و . . .

:Gig:

:ghaza:


این چه نقش ای ابوالفضل جوان ؟؟!!!
گربه وماهی کنار پهلوان !!!!!!!!!!!!!!!

نقش گل بگذار و گلشن باز کن
بلبل وگلشن به هم دمساز کن

این چه دانلود است ای والا پسر
این مجازی کی دهد بهرت ثمر ؟

این فضای اسک دین پر ناز است
با حقایق خرم و همراز است

از مجاز این جا عبور باید نمود
قصه از کنج تنور باید نمود

دوستان وبلاگ نویس و مدیران سایت ها به این تاپیک سر بزنید .

خیلی خیلی بدردتون میخوره.
فقط لطفا صف بگیریدا

[="DimGray"]:khaneh::khaneh:[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]محصول جدید انجمن فرهنگی

http://www.askdin.com/thread47307.html#post647280

اینم خنده حلال:khaneh:
[/]

صادق;647237 نوشت:
این چه نقش ای ابوالفضل جوان ؟؟!!!
گربه وماهی کنار پهلوان !!!!!!!!!!!!!!!
نقش گل بگذار و گلشن باز کن
بلبل وگلشن به هم دمساز کن
این چه دانلود است ای والا پسر
این مجازی کی دهد بهرت ثمر ؟
این فضای اسک دین پر ناز است
با حقایق خرم و همراز است
از مجاز این جا عبور باید نمود
قصه از کنج تنور باید نمود

سلامی کنم بر شاعر شیرین سخن

ناب گوی و دُر گوی و خوش ســـخن

دَمی زین حقیقت جدا ، در مجازی پر زدیم

در فاز مستی و شور ، سایت اسک سر زدیم

تا که یاران اسکدینی شوند خندان و شاد

گربه ای ملوس یافتیم ، به سیم مزاح زدیم

شاعرا بین حقیقت و مجاز فاصله ای نیست

دو کوچه ان طرف تر ، سری به خیال زدیم

عطر یـاس;647159 نوشت:
سلااااااااااااااام

خبر خوووووووووش

:hamdel:دختر خانومه قرار معنوی عروس شد :hamdel:

برای صرف شیرینی لطفا تشریف ببرید پروفایلشون

http://www.askdin.com/member18308.html


الهی که همیشه خوش خبر باشی دوست عزیز

زنــــدگــی مثل چــای درست کـردن میـمانـــد:
خـــودبینی ات را بـجــــوشـان،
نـگـرانـی هـایت را تبـخیـر کـن،
غــم هـــایــت را رقـیـــق کـن،
اشتبـاه هــایــت را از صــافی بــگـــذران
و آنــوقت طعــم خــوشبـخـتـی و حضور خدا را بــچــش ...!

فکر کنم امسال عید دیگه نیاز نباشه دیدن هم بریم
تو وایبر یه گروه می سازیم و هر روز یکیو مدیر گروه می کنیم ، میریم اونجا دور هم جمع میشیم ..
مدیرم برامون هی عکس آجیل شیرینی می ذاره ...

امروز جمعه است(حسی که اول صبح داریم):khaneh:

امروز جمعه است

اسک دین هم بسیار خلوت است

فکر کنم همه خواب باشند.

مهدی;647499 نوشت:
امروز جمعه است(حسی که اول صبح داریم)

با نام خدا

یـــ ....... ـادش بـ . ... ـخیر .. . ر ... . ر ررر . ... ..... .. ر

کوچولو که بودیم میرفتیم مدرسه . . .. .

بعد که جمعه میشد ... . میگفتیم کاش شنبه نمیشد .. . . :Gig:
شنبه که میشد ..... بعدش میگفتم پس جمعه :Gig: کی میشه ؟
همین جوری توی یه دایره دور:Gig: خودمون مییچرخیدیم . .
الان که بزرگ شدیم میگیم / کاش کوچولو میموندیم:Gig:
.
یه روز هم که از دنیا رفع زحمت میکنیم ..
میگیم دنیای مادی \> یادش بخیر .. .:Gig:
:Ghamgin:

شادی92;647400 نوشت:
الهی که همیشه خوش خبر باشی دوست عزیز

انشاءالله بزودي پشت سر هم از اين خبرهاي خوب خوب

دعا ميكنم چون دلم روشنه...................:Doaa:

مهدی;643025 نوشت:

:khaneh:

من همیشه فکر میکردم تنها مرد طلایی سایت خودم هستم:khandeh!:
الان رفتم دیدم نه تعدادشون به شدت اضافه شده:khaneh:
خب یه نفر دیگه هم رفت خودش بدبدخت کرد:Narahat az:



نخير رفتند و خودشون رو از بدبختي نجات دادن

عطر یـاس;642947 نوشت:
سلام
خبر خوش
یکی از
آقایان طلایی سایت داماد شده، برای گرفتن شیرینی میتونید به پروفایلش مراجعه کنید :ok:
انشالله قسمت همه مجردهای سایت بشه

http://www.askdin.com/member10784.html



خدا را شكر چه ختم بابركتي بوده! اميدوار بودم حالا اميدوارتر شدم:ok:

[="Tahoma"][="Indigo"]

دم غروبی حالم گرفت، گفتم خدایا قرآنو باز میکنم، اولین عبارتی که دیدم جایگاه من اون دنیا باشه...:Nishkhand:
باز کردم، آیه اومد "...اولئک اصحاب النار..."...گفتم خدایا قبول نیست، حضور قلب نداشتم،:khandeh!:
از اول...دوباره باز کردم آیه اومد"...خالدین فیها ابدا..."!!:khaneh:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نخند عزیزم! فردای قیامت بیای دم جهنم بگی تو بهشت دم صبحی زیارت عاشورا گرفتیم میخواییم صبحانه چایی بدیم، آب جوش نمیدما...از ما گفتن!:khaneh:[/]

[="Times New Roman"][="Black"]بگو میگن خدا تو خیلی خوبی.. :geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:[/]

فایل: 

امير المؤمنين علی علیه السلام فرمود: {چند عمل روزی را زیاد می کند}:
1-جمع ميان دو نماز روزى را زياد مي‌كند
2- پس از نماز صبح و نماز عصر تعقيب خواندن
3-رفت و آمد خانوادگى
4-جاروب کردن آستانه خانه
5-با برادر دينى همراهى كردن
6- از خداوندآمرزش خواستن
7- امانت ‏ورزى
8- سخن بحق گفتن
9- به صداى اذان جواب گفتن (تکرار اذان ، وقتی که اذان را می شنود)
10- سخن نگفتن در مستراح
11- حرص نورزيدن
12- سپاسگزارى صاحب نعمت
13- از سوگند دروغ دورى جستن
14-پيش از غذا دست شستن (يا وضو گرفتن)
15- خوردن آنچه از سفره بيرون مى‏افتد
16- كسى كه هر روز سى بار خدا را تسبيح بگويد خداى عز و جل هفتاد نوع از بلا را از او برگرداند كه آسانترين‏اش تهى دستى است.

الخصال، ج‏2، ص: 505

[=Times New Roman]دیشب داشتم سریال معراجی ها رو مرور میکردم اون قسمت که بچه های بالا اومده بودن دانشگاه.. :ghash:
.
بالا زاده ( در حالی که عکس جبهه اش رو دستش گرفته بود و بهشون نشون میداد ) گفت: من یه عادت عجیبی دارم بدون وضو دست به این عکس ها نمی زنم.. :ghash: :shad: :shad: :shad: :ghash:
.
خدایا غلط کردم.. :ghash: :ghash: :ghash: خدایا همین امروز رو زنده بموونم :ghash: :ghash:
.
آی دلم خدااااااااااااا :ghash: :ghash:

کلبه را باید کمی زیبا نمود
بلبل شوریده را گویا نمود
چون یقین دارم که جان خسته را
می توان با یاد گل بُرنا نمود

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم

توجه ..............................................................توجه
[SPOILER]
فردی از افراد اسک دین در حال احتضار مجردی(فرایند خواستگاری ) است:Gig:

همینک نیاز مند یاری سبزتان با دعا های خیرتان است:Gol::hamdel::ok:
[/SPOILER]

از منظر اسلام ازدواج قراردادی است که دو نفر زن و مرد با هم می‌بندند . متعهد می‌شوند که در کنار هم زندگی کرده ، نیازهای جنسی و روحی و روانی همدیگر را برآورده سازند . در این مسیر به تکامل وتعالی برسند ؛ در این قرارداد هر دو محتاج یکدیگرند و از همدیگر بهره می‌برند. در رفع نیازهای یکدیگر می کوشند ؛ به علاوه ازدواج بستر شکل گیری نسل جدید و تربیت انسان های آینده ساز جامعه و تشکیل کانون پراهمیت خانواده با همه کارکردهای گوناگونش است .
تعابیر متعدد قرآن به خوبی بیانگر نگاه عمیق اسلام به مساله ازدواج و زندگی زناشویی است : «ومِن آیاتهِ أنْ خلَقَ لکُم مِنْ أنفسکُم أزواجاً لتسکُنوا إلیها؛(1) از نشانه‌های خداوند این که از جنس شما برایتان همسران و جفت‌هایی آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید».
«هُنّ لباسٌ لکُم وأنتُم لباسٌ لهنّ؛(2) زنان لباس شما و شما لباس آنانید».
یقینا حقیقت تشبیه زیبای همسر به لباس، یعنی پوشانندة عیب‌ها سبب زینت و آرامش انسان و مانع از متاثر شدن از گزندهای گوناگون، زمانی وجود پیدا خواهد کرد که زن و مرد به هم متعهد باشند . در بین خود تعاملی سازنده برقرار کرده ، مهر و محبت و علاقه خود را نثار یکدیگر کنند . برای آسایش و آرامش همدیگر فداکاری نمایند. علاوه بر این آیات ، تعابیر مختلف بزرگان دین در روایات گوناگون بیانگر نگاه خاص و متعالی اسلام به مساله رابطه زوجین وزندگی زناشویی است .

پی‌نوشت‌ها:
1. روم (31) آیه 30.
2. بقره (2) آیه 187.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج

گل نباشد در درون آب عجب **** تا چه هنگام در کمال خود عجب
گل درون خاک باشد گل بود **** در کنار ریشه اش کامل بود
گل که از خاکش برون رفت گل هست*** ور نه آن گل که درون خاک بود:Sham:[/]

صادق;647872 نوشت:
کلبه را باید کمی زیبا نمود
بلبل شوریده را گویا نمود
چون یقین دارم که جان خسته را
می توان با یاد گل بُرنا نمود

بلبلی یافتم پادشاهِ سرزمین بلبلان

نغمه اش مستی در رگ و جان میزند

جان را صفا ، روح کلبه را صیقل میزند

گل بی خبر بود ز عشق و مستی

بلبل گل را ، خبر از راز دل میزند

[b]content[/b]

سلام

یه مطلب از نوع صرفا جهت اطلاع(!) با 50 درصد شوخی و 50درصد جدی:

میگم تا حالا دقت کردید بنر تبلیغاتی که پایین سایت هست و آبی رنگه و برای گفتگوی آنلاین در نظر گرفته شده، متنش چیه؟!
.
.
.
.
.
.
.
اگه دقت نکردید تا بنویسمش؟!
.
.
.
.
.
.
.

برای گتفگو با کارشناسان مرکز کلیک کنید :ok:

این داستان رو یه نفر تو بخش مشاوره گذاشته بود، از اونجایی که هیچ صلواتی زیرش نبود، فهمیدم از نظر ها دور مونده!!!

اگه حوصله دارید، بخونیدش، فوق العاده زیباست

[h=2]تلاش تا کجا؟؟[/h]

قصه ها و پندها

درسی بزرگ از دونده ای که آخر شد

درسی بزرگ از دونده ای که آخر شد
در سال 1968 مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یکی از شگفت انگیز ترین مسابقات دو در جهان بود. دوی ماراتن در تمام المپیک ها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدال های المپیک. این مسابقه به طور مستقیم در هر 5 قاره جهان پخش می شود.
کیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 کیلومترو 195 متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بیننده ای دلش میخواست که این اندازه استقامت وتوان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند. استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق کردند.
رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمی داد و دونده های بعدی یکی یکی از خط پایان گذشتند و بعضی هاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند.
اسامی و زمان های به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد.
نفر اول با زمان دو ساعت و ...
در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند.
در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد که دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید که آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری کنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند. اما...
بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده.
همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میکشند.
دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میکنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند "جان استفن آکواری" است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، که ظاهرا برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود.

20 کیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال این که از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود.
نفس نفس میزد احساس درد در چهره اش نمایان بود لنگ لنگان و آرام می آمد ولی دست بردار نبود.
چند لحظه مکث کرد و دوباره راه افتاد.
چند نفر دور او را می گیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش کنند ولی او با دست آنها را کنار می زند و به راه خود ادامه می دهد.
داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترک کنند.
جمعیت هم همان طور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترک نمی کند. جان هنوز مسیر مسابقه را ترک نکرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخش های مختلف وارد استادیوم شده اند و جمعیت هم به جای اینکه کم شود زیادتر می شود!
جان استفن با دست های گره کرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حرکت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند کیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟
خورشید در مکزیکوسیتی غروب می کند و هوا رو به تاریکی میرود.
بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شرکت کننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیک میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق میکنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از کف زدن حرکت میکند و تمام استادیوم را فرا میگیرد نمیدانید چه غوغایی برپا میشود.
40 یا 50 متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلک هایش را فشار می دهد نفس می گیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حرکت میکند.
شدت کف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود خبرنگاران در خط پایان تجمع کرده اند وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت.
نزدیک و نزدیکتر میشود و از خط پایان میگذرد.
خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن کرده است انگار نه انگار که دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند او که دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.
آن شب مکزیکوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حماسه جان، تا صبح نخوابید. جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حرکت، مستقل از نتیجه بود.
او یک لحظه به این فکر نکرد که نفر آخر است.
به این فکر نکرد که برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی کند.
او تصمیم گرفته بود که این مسیر را طی کند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه کنند ارزشی که احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت. فردای مسابقه مشخص شد که جان ازهمان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است.

او در پاسخگویی به سوال خبرنگاری که پرسیده بود، چرا با آن وضع و در حالی که نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟
ابتدا فقط گفت: برای شما قابل درک نیست!
و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد:مردم کشورم مرا 5000 مایل تا مکزیکوسیتی نفرستاده اند که فقط مسابقه را شروع کنم، مرا فرستاده اند که آن را به پایان برسانم.
داستان "جان استفن آکواری" از آن پس در میان تمام ورزشکاران سینه به سینه نقل شد.
حالا آیا یادتان هست که نفر اول برنده مدال طلای همان مسابقه چه کسی بود؟
یک اراده قوی بر همه چیز حتی بر زمان غالب می آید.

من اسکدین را دوست دارم چون تو لیست شکلکهاش این مرد سیاهه است :Black (9):

میترسم شعر سیاه سیاه های خودمون سفیدا نیای قاطیمون رو بخونم مدیر سایت و Masoomi کلیه مدیرها مرا تا ابد مسدود کنند.

گاه پیش میاد 5 دقیقه میام تو اسکدین ولی اندازه 10 دقیقه میخندم که مثلا تو یکی از پیام هایم یکی از این شکلکها :Black (16): رو گذاشتم.

[="Tahoma"][="Navy"]سلام . عرض ادب

سـاغر;647941 نوشت:
برای گتفگو با کارشناسان مرکز کلیک کنید

متاسفانه این مربوط به سایت دیگه مرکز هست و علی رغم نامه من به مدیران فنی اون سایت و مسوول فنی مرکز اصلاح نکردند
از دست من کاری بر نمیاد :read:[/]

مهدی;647641 نوشت:

دم غروبی حالم گرفت، گفتم خدایا قرآنو باز میکنم، اولین عبارتی که دیدم جایگاه من اون دنیا باشه...:Nishkhand:
باز کردم، آیه اومد "...اولئک اصحاب النار..."...گفتم خدایا قبول نیست، حضور قلب نداشتم،:khandeh!:
از اول...دوباره باز کردم آیه اومد"...خالدین فیها ابدا..."!!:khaneh:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نخند عزیزم! فردای قیامت بیای دم جهنم بگی تو بهشت دم صبحی زیارت عاشورا گرفتیم میخواییم صبحانه چایی بدیم، آب جوش نمیدما...از ما گفتن!:khaneh:

اینه که میگن نباید به قرآن تفال زد

[="DarkGreen"]به نام خدا

[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]


[/]

[="Tahoma"][="Black"]

سـاغر;647941 نوشت:
.

برای گتفگو با کارشناسان مرکز کلیک کنید

Masoomi;647994 نوشت:
متاسفانه این مربوط به سایت دیگه مرکز هست و علی رغم نامه من به مدیران فنی اون سایت و مسوول فنی مرکز اصلاح نکردند
از دست من کاری بر نمیاد

عرض سلام و احترام

از تذکرتان تشکر می کنم خیلی ممنون

الان ببینید درست هست ؟!

در پناه حضرت حق باشید[/]

موضوع قفل شده است