«حسینیه انجمن اخلاق»سلام بر حسین بگو و وارد شو

تب‌های اولیه

192 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام بر حسین (ع)
یا قتیل العبرات, نبی سلامت می کند
زینت دوش نبی, علی سلامت می کند

قاری قرآن زینب چون هلال بر روی نی
خواهر غم پرورت از دور سلامت می کند

غرق در خون جگر در گودی آن قتلگاه
دور نیست گر قاتل دونت سلامت میکند

چون گریست دخت عزیزت بهر روی ماه تو
خلق دیدند در خرابه مَه سلامت می کند

اصغر خونین جگر گرچه معاف از رزم بود
لیک با خون گلو چون گل سلامت می کند

یوسف نرگس کنون با سینه مجروح خود
صبح و شام با اشک و آه از دل سلامت می کند

چون رسید زائر به خاک مرقد قدسی تو
قبل جان دادن به حق جابر سلامت می کند

هرکسی کز عشق رویت شد به سوی دشت خون
در رجز خوانی به فخر اول سلامت می کند

بهر رستن از عذاب دوزخ و نار عظیم
جون ندارد توشه ای *عارف* سلامت می کند
***********
28 ذی حجه 1435

ویژگیهای مجالس عزاداری

ویژگیهای هشتگانه این مجالس عبارتند از:

1- امام صادق:doa(6): می فرماید:
« من جَلسَ مجلسا یُحیی فیه اَمرنا، لمیَمُت قلبهُ یوم تموتُ القلوب.»
(1)
هر کس در مجلسی شرکت کند که در آن معارف و احکام ما اهل بیت احیا می گردد، در روز قیامت که قلب ها می میرند، قلب او زنده خواهد ماند.
2- مجالسی که در عزاداری امام حسین:doa(6): برقرار می شود محلی برای اوج گرفتن تسبیح و ذکر الهی است زیرا که قبل شکسته و سوگوار حضرتش، پاداش تسبیح و ستایش خداوندی را در پی دارد. (2)
3- چنین مجالسی مورد نظر و علاقه امام صادق:doa(6): است، همانگونه که محبوب رسول خدا:doa(1): و در نتیجه محبوب خداوندی تعالی خواهد بود. (3)
4- این مجالس مورد نظر امام حسین:doa(6): بوده و طبق روایت نقل شده، روح مقدس آن حضرت از سمت راست عرش الهی به اردوگاه لشگرش و جایگاهی که شهیدان در آن فرود آمدند، و به زائران دلباخته و عزادارانی که ارائه دهنده آرمان و اهداف بلند آسمانی او هستند نظر می کند. (4)
5- این مجالس، محل تردّد و محفل اُنس فرشتگان مقرب الهی است. در این زمینه نقل شده که: شخصی به نام جعفر بن عفّان به محضر امام صادق:doa(6): شرفیاب شد. آن حضرت او را گرامی داشت و نزد خود جای داد و فرمود: « ای جعفر! شنیده ام در رثای حماسه جدّم حسین:doa(6): و اهداف بلند او سخن می گویی؟ پاسخ داد: آری فدایت شوم. فرمود: « بگو تا بشنوم. »
جعفر در سوگ سالار شهیدان شروع به خواندن شعر پر محتوایی نمود. اشک بر چهره امام جاری شد و محاسنش را فرا گرفت و سپس فرمود: « ای جعفر، به خدا سوگند فرشتگان مقرب الهی در این مجلس حاضر هستند تا سخنان تو را درباره سوگواری حسین:doa(6): بشنوند و همانند ما یا بیشتر از ما بگریند. خداوند تعالی بواسطه این خدمت ارزنده ات، بهشت را زیبنده تو ساخته و مورد آمرزش و مغفرت خود قرار داده است.
سپس فرمود: آیا بیشتر بگویم: جواب داد: بله، ای مولای من! امام فرمود: کسی که در رثای جدّم حسین:doa(6): بگونه ای سخن گوید که دلها را نرم کرده و دیدگان را بگریاند، خداوند بهشت را برای او ضمانت کرده و وی را مورد بخشایش و آمرزش خود قرار می دهد.
(5)
6- مجالس عزاداری امام حسین:doa(6): همانند بارگاه و مرقد شریف آن حضرت است، زیرا مرقد ایشان اختصاص به آن مکان و بارگاه ملکوتی اش ندارد، بلکه در هر محفل و مجلسی که دلها به یاد او نرم و خاضع شود، مرقد نورانی امام حسین:doa(6): خواهد بود و بر همین اساس عرفا گفته اند:
و کل بلده یری فبره
***** و کربلا کلّ مکان یری
در هر شهر و دیاری می توان قبر شیریفش را نظاره کرد و کربلا در هر مکانی است که نام و یاد امام حسین:doa(6): در آن الهام بخش باشد. پس مجلس عزاداری
امام حسین:doa(6): همانند مرقد و بارگاه ملکوتی اش محل اجابت دعا می باشد.
7- مجلس عزاداری امام حسین:doa(6): معراج سوگواران و شیفتگان آن حضرت است. زیرا محل فرود صلوات و درود و رحمت خاص الهی برای آمرزش گناهان بوده و موجب بالا رفتن درجات آنان می گردد، در این مجالس اگر یک نفر مورد چنین لطفی واقع شود، امید است که این لطف و رحمت الهی، دیگران را نیز در بر گیرد و تمام اهل مجلس را در آن هدف شریک هستند، بهرمند سازد.
8- امام حسین:doa(6): در مورد مجالس سوگواری خویش فرموده است، هیچ مجلسی مقدم تر و گرامی تر و افتخار آمیزتر از این گونه مجالس نیست. خوشا بر محفلی که با مجالس سوگواری امام حسین:doa(6): پیوند بخورد و در شمار مجالس آن حضرت قرار گیرد.

پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 44، ص 278
2. همان
3. قرب الاسناد، ص 18 و بحارالانوار، ج 44، ص 282
4. کامل الزیارات، باب 32، ص 103 و بحارالانوار، ج 44، ص 292 و عوالم، ص 533
5. بحارالانوار، ج 44، ص 282

منبع: کتاب خصائص الحسینیه
مولف: شیخ جعفر شوشتری

اسلام علیک یا ابا عبدالله
اسلام علیک یا اباالفضل العباس
اسلام علیکِ یا زینب کبری

[=arial]:Sham::Sham:
السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
:doa(6):


bsky;586667 نوشت:
سلام
میشه بیشتر توضیح بدید؟؟؟
باتشکر

سلام علیکم
هر چند مثال شهید مطهری رحمة الله گویا بود،اما این نکته را نیز بنده عرض کنم که،در تحریف معنوی اهداف مسأله که ممکن است متعدد باشند،مورد تحریف قرار می گیرند،ظاهر قضیه دستکاری نمی شود،اما اهداف آن و نیات آن مورد تحریف قرار می گیرد،مثلا در مورد واقعه عظیم عاشورا،یک هدف ابتدایی ممکن است به عنوان علت اصلی قیام امام حسین علیه السلام معرفی شده و در واقع از ارزش عاشورا کم شود، و یا استباطی خاص به بخشی از این واقعه نسبت داده شود که صحیح نباشد.
به هر حال تحریف معنوی همانطور که شهید مطهری فرمودند بسیار خطرناک تر از تحریف ظاهری است و مقابله با آن نیز به مراتب سخت تر و اثبات نادرستی اش مشکل تر است.
خداوند متعال ما را از انحراف محفوظ بدارد.الهی آمین

از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟


یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟





بر سر هر نیزه خورشیدی است یک ماه تمام


بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟





اشهد ان لا.... شهادت اشهد ان لا... شهید


محشر الله الله است می دانی چرا؟





یک بغل باران الله صمد آورده ام


نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟





راه عقل از آن طرف راه جنون از این طرف


راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟





از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست


فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟





از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید


انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟





از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد


باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟؟؟

[="Arial"][="Green"]آفرين‌! بر‌ كشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا!

همه آزادگان جهان، باید درس شجاعت را از حسین(ع) بیاموزند:
این فریاد حماسی حسین(ع) است؛ بشنوید:

أَ فَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِي‌؟! هَيْهَاتَ؛ طَاشَ سَهْمُكَ، وَخَابَ ظَنُّكَ!
آيا مرا از مرگ‌ مي‌ترساني‌؟
هيهات‌؛ تيرت‌ به‌ خطا رفت‌! و گمانت‌ واهي‌ و تباه‌ شد!

لَسْتُ أَخَافُ الْمَوْتَ.
من‌‌ كسي‌ نيستم‌ كه‌ از مرگ‌ بترسم‌!

إنَّ نَفْسِي‌ لاَكْبَرُ مِنْ ذَلِكَ، وَهِمَّتِي‌ لاَعْلَي‌ مِنْ أَنْ أَحْمِلَ الضَّيْمَ خَوْفـًا مِنَ الْمَوتِ؛
نفس‌ من‌ بزرگتر از اینها است‌،
و همّت‌ من‌ عالي‌تر است‌ از آنكه‌ از ترسِ مرگ‌، بار ستم‌ و ظلم‌ را بدوش‌ بكشم‌؛

وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلَي‌ أَكْثَرَ مِنْ قَتْلِي‌؟!
و‌اي بر شما! بيشتر از كشتن‌ من‌ چه می توانید بکنید؟!

مَرْحَبـًا بِالْقَتْلِ فِي‌ سَبِيلِ اللَهِ!
آفرين‌! بر‌ كشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا!

وَلَكِنَّكُمْ لاَتَقْدِرُونَ عَلَي‌ هَدْمِ مَجْدِي‌ وَمَحْوِ عِزَّتِي‌ وَشَرَفِي‌؛
وليكن‌ شما توانائي‌ بر نابودي‌ عظمت من‌،
و محو و نيستي‌ عزّت‌ و شرف‌ من‌ را نداريد!
فَإذًا لاَ أُبَالِي‌ مِنَ الْقَتْل!
پس‌ در اين‌ صورت‌، من‌ باكي‌ از كشته‌ شدن‌ ندارم‌!

[/]

دوستان سلام

این آتش با آب هم خاموش نمی شود
سرانجام اخنس بن زید


سدی نقل می‌‌کند مدتی کوتاه پس از واقعه عاشورا شبی را با مهمانی مشغول به صحبت بودم. صحبت با او را بسیار دوست می‌‌داشتم و او را بسیار احترام و اکرام می‌‌نمودم. آن شب صحبت به درازا کشید. لابه لای مطالب از کربلا سخن به میان آمد. از اعماق وجود آهی کشیده و اظهار تأسف شدیدی نمودم.

اخنس با تعجب از من پرسید: «تو را چه می‌‌شود؟»
گفتم: «مصیبتی را یاد کردی که از همه مصائب بزرگتر است.»
پرسید: «آیا تو در کربلا حاضر بودی؟»
گفتم: «الحمدلله نه!»
پرسید: «چرا خدا را شکر می‌‌کنی؟»
گفتم: «برای آنکه خون سید الشهدا علیه السلام دامنم را نگرفت؛ همانا جدشان رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرکس خون فرزندم حسین را بریزد در روز قیامت کفه اعمالش سبک خواهد بود.»

گفت: «آیا چنین فرمود؟»
گفتم: «آری. باز ایشان فرمودند: فرزندم حسین به ظلم و ستم کشته خواهد شد. آگاه باشید هرکه او را شهید کند در تابوتی از آتش گذاشته خواهد شد و به اندازه نیمی از عذاب تمام جهنمیان عذاب می‌‌شود. دستان و پاهایش بسته و چنان بویی متعفنی دارد که اهل جهنم از آن بو در عذابند. این عذاب از آن او و پیروان و همراهان و هرآن کسی است که به عمل ناشایست او راضی باشد. هر گاه پوست تنشان بپزد پوستى ديگرشان دهيم، تا عذاب خدا را بچشند(سوره نساء(4)،آیه 56) لحظه‌‌ای عذاب ایشان کاهش نمی‌‌یابد و از حمیم جهنم به آنان خورانده می‌‌شود. چه بیچاره‌‌اند با عذاب جهنم.»

گفت: «برادر این حرف‌‌ها را بشنو و باور نکن.»
گفتم:«چطور می‌‌توانم باور نکنم در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نه دروغ گفته‌‌ام و نه به من دروغ گفته شده است.»

گفت: «از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نمی‌‌کنند که قاتل فرزندم حسین عمرش کوتاه می‌‌شود؟ من الآن عمرم از نود سال گذشته است. مگر تو مرا نمی شناسی؟»
گفتم: نه.
گفت: «من اخنس بن زیدم.»
پرسیدم: «در کربلا چه می‌‌کردی؟»

گفت: «من یکی از آنهایم که عمر سعد آنان را مأمور کرد با نعل اسبانشان بدن(پاک و مطهر) حسین(ع) را پامال کنند و استخوان‌‌هایش را درهم‌‌شکنند. علاوه بر آن، علی بن الحسین(ع) آن زمان بیمار و بر زیراندازی بود. آن زیر انداز را چنان از زیر بدنش کشیدم که به رو بر زمین افتاد. گوش‌‌های صفیه بنت الحسین(ع) را برای درآوردن گوش‌‌واره‌‌هایش زخمی کردم.»

سدی نقل می‌‌کند چشمانم خونبار شد و قلبم آتش گرفت. دنبال راهی بودم که بتوانم او را به هلاکت برسانم. ناگهان سوی چراغ کم و خاموش شد. برخاستم که آن را روشن کنم.اخنس در حالی که همچنان به سلامتی و اوضاعش غره بود به من گفت: بنشین و انگشتش را دراز کرد تا آن را روشن کند. به ناگاه انگشتش آتش گرفت. آن را در خاک فرو کرد ولی آتشش خاموش نشد.

فریاد زد: «برادر کمکم کن.»
بر خلاف تمایل قلبی‌‌ام روی انگشتش آب ریختم. ولی همین که آب به آتش رسید آن را شعله‌‌ورتر ساخت. باز فریاد زد: «این چه آتشی است؟ چرا خاموش نمی‌‌شود؟»
گفتم: «خودت را به درون نهر بینداز.»

او هم خود را به درون آب انداخت. آب به هر قسمت از بدنش که می‌‌رسید آتش آن را دربرمی‌‌گرفت. با چشمان خود شاهد آن بودم که تمام بدنش بسان چوبی خشک در حال سوختن است. قسم به خدا این آتش تا آنجا ادامه یافت که بدنش ذغال شد و به روی آب آمد (بحارالانوار، ج45، ص321 و 322؛ مدینه المعاجز، ج4،ص 92- 95؛ فخری منتخب طریحی،ج1، ص175).

علی علی

بيا كه اشك بريزيم درحسينه

كه خيمه گاه حسين است هرحسينه

به احتضار كه افتادم آن دم آخر

به هيچ جا نبريدم مگر حسينه

اگر سوال بپرسند كه كجا رفتي؟

دهم جواب چنين، بيشتر حسينيه

به كربلا كه نرفتم ولي خدا را شكر

كه آمدم به دو چشمان تر حسينيه

هنوز خاطرمن هست آن شبي را كه

گرفت دستم و بردم پدر حسينه

اگربه ماست تمامي خاك اين كشور

خدا كند كه شود سر به سرحسينه

شاعر : محمد حسن بیات لو

[="Arial"][="Green"]بخشی از بیانات امام حسین(ع) در پاسخ به تهديد حُرّ و بيان آمادگي براي شهادت

أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لاَيُعْمَلُ بِهِ، وَأَنَّ الْبَاطِلَ لاَيُتَنَاهَي‌ عَنْهُ!؟ لِيَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِي‌ لِقَآءِ اللَهِ مُحِقًّا؛ فَإنِّي‌ لاَأَرَي‌ الْمَوْتَ إلاَّ سَعَادَه، وَلاَ الْحَيَوه مَعَ الظَّالِمِينَ إلاَّ بَرَمـًا. لمعات الحسین(ع)

آيا نمي‌بينيد كه‌ به‌ حقّ عمل‌ نمي‌شود؟!

و از باطل‌ جلوگيري‌ به‌ عمل‌ نمي‌آيد؟!

در اين‌ صورت‌ حتماً بايد مؤمن‌ حقّ جو، طالب‌ ديدار خدا و لقاي‌ حقّ بوده‌ باشد.

من‌ مرگ‌ را جز سعادت‌ نمي‌بينم‌،

و زندگي‌ با ستمكاران‌ را جز ملالت‌ و خستگي‌ و كسالت‌ نمي‌نگرم‌.

[/]

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام الله عليكم

عظم الله لکم الاجر بمصاب الامام الحسین علیه السلام



السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک. علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعل الله آخر العهد منی لزیارتکم. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.



........... این عطش چه بوده که امام سجاد علیه السلام پس از دفن امام حسین علیه السلام بر روی قبر آن حضرت (روضه عطش) را می نویسند: و بعد از هموار کردن قبر شریف ، بر روی آن نوشت:
« هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً »؛ « این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را با لب تشنه و غریبانه شهید کردند. " (منقول)


شعر منسوب به امام حسین علیه السلام



شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی
فانا السبط الذی من غیر جرم قتلونی
و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونی
لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی
کیف استسقی لطفلی فابوا ان یرحمونی


شیعیان من هنگامی که آب گوارا نوشیدید مرایادکنید.
ویاهنگامی که از غریبی یاشهیدی(خبری)شنیدید، برمن ندبه نمائید.
من، نواده(پیامبر) هستم که مرا بی گناه کشتند.
وپس از آن از روی عمد، مرا پایمال خیل اسبان نمودند.
ای کاش ، همگی در روز عاشورا بودید ومی نگریستید.
که چگونه برای کودک خردسالم ، مطالبه آب نمودم وآنان سرباززدند.

[=Arial Black]

استاد;587808 نوشت:
سلام علیکم
هر چند مثال شهید مطهری رحمة الله گویا بود،اما این نکته را نیز بنده عرض کنم که،در تحریف معنوی اهداف مسأله که ممکن است متعدد باشند،مورد تحریف قرار می گیرند،ظاهر قضیه دستکاری نمی شود،اما اهداف آن و نیات آن مورد تحریف قرار می گیرد،مثلا در مورد واقعه عظیم عاشورا،یک هدف ابتدایی ممکن است به عنوان علت اصلی قیام امام حسین علیه السلام معرفی شده و در واقع از ارزش عاشورا کم شود، و یا استباطی خاص به بخشی از این واقعه نسبت داده شود که صحیح نباشد.
به هر حال تحریف معنوی همانطور که شهید مطهری فرمودند بسیار خطرناک تر از تحریف ظاهری است و مقابله با آن نیز به مراتب سخت تر و اثبات نادرستی اش مشکل تر است.
خداوند متعال ما را از انحراف محفوظ بدارد.الهی آمین

با سلام
و تشکر از پاسختان

بنده متوجه عرض شما و شهید مطهری شدم
منتهی میخواسم به طور کلی و جزی در مورد خود قیام حضرت برایم توضیح بیشتری بدهید تا با دید باز تری به قیام حضرت توجه کنیم
مثلا چه اهدافی فدای چه چیزهایی شده است
با تشکر

[=Arial Black]بسم رب الحسین
**************
بر رهت در خاک وخون غلطیدنم چون آرزوست
بر سر کویت چو خاک افتادنم چون آرزوست
در مصاف با دشمن آل علی و فاطمه
چون زهیر ‌‌شیر بر دژخیم زدن چون آرزوست
بر تسلای دل زینب عزیز فاطمه
شیعیان را خون گریستن روز و شب چون آرزوست
بر یل لشکر ابولفضل رشید
ساقی عطشان ثارلله شدن چون آرزوست
هر که را فردوس بود سهمش سرای آخرت
ترک آن فردوس به سوی روضه ات چون آرزوست
گر که دریای سیاه از در‌‌ و گوهر پر شود
از چنین دریا گذشتن بهر خاک مرقدت چون آرزوست
گر چه بهر ذبح مسلم جام آب آورده اند
با لبی عطشان به خون رقصان شدن چون آرزوست
بر کنار قتلگه چون محمل زینب رسد
سر شکستن بهر مولایش حسین چون آرزوست
چون رسد ماه محرم نزد عشاق حسین
گم شدن درکوچه های عشق او چون آرزوست
گر بهای دیدن رویت حسین سر دادن است
نزد *عارف* دیدن ارباب عشق چون آرزوست
********
اول محرم ۱۴۳۶

[="Arial"][="Green"]امام خامنه ای: رهبران دنیا و امام حسین علیه‌السلام

آن مبارز و مجاهد فى‌سبیل‌الله که آن‌طور مظلومانه در مقابل دنیا ایستاد و خونش ریخته شد و خاندانش به اسارت رفتند، از همه جهت، بر دشمن خود پیروز شد. این، براى ملتها یک درس است.

لذاست که از رهبران بزرگ دنیاى معاصر - حتى آنهایى که مسلمان هم نیستند - نقل مى‌کنند که گفته‌اند: «ما راه مبارزه را، از حسین‌بن‌على علیه السّلام یاد گرفتیم.»
10/4/1371

[/]

بسمه تعالی

هنوز روز چهارم است،نگذارید حسینیه از رونق بیفتد.

از همکاران و کارشناسان گرامی هم می خواهم با مطالب معرفتی خود رونق بخش این حسینیه مجازی باشند.

در ضمن دوستان فرهنگی هم اگر دست به کار شوند از ایشان صمیمانه تشکر می کنم.

صل الله علیک یا مظلوم . . . . . . .

کربلا یا کربلا
----------
گر زد اقبال و رسد پایم به دشت کربلا
می گذارم سر بره قبر شهیده کربلا
-
می سرایم از جگر بهر امیر علقمه
تا دهم جان از غم ذبح العظیم کربلا
-
می کشم بر چشم, زخاکش توتیا
تا بگیرم دامن شیب الخضیب کربلا
-
خشکد از یاد لبان اصغرش
دجله و نهر فرات در سرزمین کربلا
-
چون شنید ماه منیر از حال سبط مرتضی
همچو شیر غرید ز خشم سوی فرات کربلا
-
می رسد گاهی سروش از کعبه سلطان عشق
می برد با خود سلام و اشک به سوی کربلا
-
ناز دختر چون گوهر در مخزن قلب پدر
می خرد دختر به شام ناز از امیر کربلا
-
چون رسد روز تغابن در سرای آخرت
گیرد*عارف* دامن ابن الشهید کربلا
******
چهارم محرم 1436

[="Georgia"][="Blue"]می‌گویند دو ادیب فاضل که عمر خود را در بحث و درس و مطالعه و مکاشفه سپری کرده بودند، روزی در مقصود حضرت حافظ از این بیت:

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد

با یکدیگر گفتگو می‌کردند و در نهایت برداشت آنها از این بیت آن شد که منظور خواجه شیراز از پیر مغان همانا حضرت مولا علی علیه السلام بوده و منظور از شیخ همانا حضرت آدم ابوالبشر. بدین ترتیب حضرت حافظ خواسته است به آدم ابوالبشر بگوید که از آن‌رو مرید مولا علی است که آدم در بهشت وعده داد که به سراغ میوه ممنوعه (گندم) نرود ولی رفت اما مولا علی علیه السلام در تمام عمر خود هیچگاه از نان گندم تناول نکرد و همواره نان جو می‌خورد.
چندی بگذشت و یکی از آن دو ادیب رخ در نقاب خاک کشید و از دنیا برفت. مدتی بعد شبی به خواب دوستش آمد و گفت که در عالم برزخ حضرت حافظ را ملاقات کرده و منظورش از بیت مذکور را جویا شده است. و لسان‌الغیب در پاسخ گفته که تفسیر آنان از این بیت ناصواب بوده است و سپس به بیان مقصود خود پرداخته بود که:
مراد از پیر مغان همانا سیدالشهدا امام حسین علیه السلام است و شیخ همانا حضرت ابراهیم خلیل. چرا که ابراهیم به خداوند وعده داد که اسماعیلش را قربانی کند و امام حسین نه‌ تنها علی اکبر و همه فرزندانش را به قربانگاه برد، که خود را نیز قربانی نمود.
[/]

امام حسین ع چرا جان خود را فدا کرد


می فرماید :: وبذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة

مهجه چه تا معنا دار نقل به معنا می کنم :

میگه جان عزیز خود را داد بندگانت را از نادانی برهاند!

منبع :مصباح المجتهد شیخ طوسی ص788و مصادر دیگر !

این نهضت نهضت علمه

واقعا عده ای تفکر کنند که تا چه حد به هدف امام حسین ع لبیک گفتیم؟؟

دو بیتی جانسوز که اشک آسمان ها و زمین را بیرون می آورد

به نقل از یکی علماء::

اليوم نامت أعين بك لم تنم * وتسهدت أخرى فعز منامنها
ابوالفضل برادر امشب اونایی که از ترس تو خواب نداشتن راحت می خوابند اما بچه های من خواب ندارند
:Sham:

مصرعی دیگر

لاتَذْکُراً عنده سکینةً
تو حرم حضرت عباس ع اسم سكينه نيار

واقعا برای تشکیل یک هیئت در خلوت خود همی دو جمله کافی است !!!

راز شفای چشم آیت الله العظمی بروجردی

السلام علیکم

این داستان از زبان حضرت ایت الله العظمی وحید خراسانی رضوان الله علیه نقل شده است ::

این آقای بروجردی مردی فقیه ،متبحر در فقه کسی که دنیای تشیع به دقت نظر، به فقاهت، به علمیت می شناسدش این صاحب این قضیه است از همین جا باید دید چه خبره این مرد تا سن 90 سالگی بدون هیچ عینکی ریز ترین خطوط رو می خوند و مطالعه می کرد وقتی قضیه رو ازش پرسیدند گفت من به یک درد چشمی مبتلا شدم و هر چه معالجه کردم نتیجه نگرفتم این قضیه ای است که در همین دوران اخیر اونم صاحب قضیه کسیه که این جا خوابیده بعد که بیچاره شدم رفتم به زیارت سید الشهداء رسیدم به بصره اون بدوی ها عرب های بدوی صحرا نشین اینا برای اربعین پای پیاده می آند برای زیارت سید الشهداء از اون جا سوار قطار می شند تا برسند به بغداد از اون جا بعد برند پیاده به کربلا خود اقای بروجردی فرمود که من در قِطار که سوار بودم بعضی از این عرب ها آمده بودند تو راهرو خوابیده بودند حالا معرفت رو ببیندید این معرفت مال هم چه مردیه او می دونه چه خبره گفت همین جور که این عرب خوابیده بود من دست کردم از گل لای انگشت پای او یک کمی برداشتم به چشمم مالیدم به مجرد اینکه این گل رو مالیدم اون مرض رفع شد تا این زمان احتیاج به عینک پیدا نکردم حالا بهت آور اینه عرب صحرانشین وقتی به عشق اون حضرت با پای برهنه توی گل و لای می ره این با هیچ قانون حفظ الصحه از نظر قواعد طبیعی وفق نمی ده .

این هم سخنان ایشون که به صورت صوتی و کلیپ آن را بیرون آوردم :

http://s5.picofile.com/file/8148483968/broojerdi.mp3.html

ومن الله توفیق

بیرق عزا

شکر خدا که زندگی ام نذر روضه هاست
شکر خدا که روزی ام از سفره شماست
شکر خدا که پای شما سینه می زنم
شکر خدا که درد مرا نامتان دواست
عمری نفس زدم به هوای نگاهتان
عمری سرم به سایه این بیرق عزاست
قلبم به بزم هر شبتان خو گرفته است
چشمم به خاک خانه تان خوب آشناست
بر روی سنگ قبر من اینگونه حک کنید
این خانه زاد روضه و مجنون کربلاست
روزی اشک مرا مرحمت کنید
روزی دیده ای که نَظر کرده شماست
دل را به بال شال عزا بسته ام مگر
یک شب ببینمش که روی گنبد طلاست

شاعر: حسن لطفی
منبع: کتاب 128 درجه تا قبله

گریه ی تمام عالم بر امام حسین ع

[ 212 ] 1 - حدثني محمد بن جعفر القرشي الرزاز ، قال : حدثني خالي محمد بن الحسين بن أبي الخطاب ، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع ، عن أبي إسماعيل السراج ، عن يحيى بن معمر العطار ، عن أبي بصير ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) ، قال : بكت الإنس والجن والطير والوحش على الحسين ابن علي ( عليهما السلام ) حتى ذرفت ( 1 ) دموعها ( 2 ) .

انس و جن و پرنده و وحش بر حسین بن علی ع گریه می کنند

کامل الزیارات ص165

گریه ی آسمان و زمین بر امام حسین ع

[ 241 ] 1 - حدثني أبي رحمه الله وجماعة مشايخنا علي بن الحسين ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن يعقوب بن يزيد ، عن أحمد ابن الحسن الميثمي ، عن علي الأزرق ، عن الحسن بن الحكم النخعي ، عن رجل ، قال : سمعت أمير المؤمنين ( عليه السلام ) وهو يقول في الرحبة ، وهو يتلو هذه الآية : ( فما بكت عليهم السماء والأرض وما كانوا منظرين ) ( 1 ) ، وخرج عليه الحسين من بعض أبواب المسجد ، فقال : اما ان هذا سيقتل وتبكي عليه السماء والأرض ( 2 ) .

از حضرت علی ع نقل شده اسد است که فرمودند :که همانا این (حسین ) کشته خواهد در حالی که گریه می کنند بر او اسمان و زمین

کامل الزیارات ص179


گریه ی ملائکه بر امام حسین ع

[ 221 ] 1 - حدثني أبي رحمه الله وجماعة مشايخي ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن الحسين بن سعيد ، عن حماد ابن عيسى ، عن ربعي بن عبد الله ، عن الفضيل بن يسار ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) ، قال : مالكم لا تأتونه - يعني قبر الحسين ( عليه السلام ) - فان أربعة آلاف ملك يبكون عند قبره إلى يوم القيامة ( 2 ) .

کامل الزیارات ص 171

نوحه خوانی جنیان بر امام حسین ع

فسألناهم منذ كم بنيت هذه الكنيسة قالوا قبل أن يبعث نبيكم بثلاثمائة سنة . رواه الطبراني وفيه من لم أعرفهم . وعن أم سلمة قالت سمعت الجن تنوح على الحسين ابن علي . رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح .
وعن ميمونة قالت سمعت الجن تنوح على الحسين بن علي . رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح .
مجمع الزوائد ج9ص199

این حسین کیست همه عالم دیوانه ی اوست

[="Arial"][="Green"]ماجرای گفت‌وگوی حضرت امام حسین و عمر سعد در کربلا

امام خامنه ای:
در آن هنگامى که حضرت به کربلا رسیده بودند و عمربن‌سعد در روز چهارم محرم ظاهراً وارد کربلا شد. یک مدتى، چند روزى بین امام حسین و عمر سعد هى گفتگو مى‌شد. چند بار عمر سعد بلند شد، آمد توى خیمه‌ى امام حسین، نشستند با هم صحبت کردند. در یکى از این صحبتها، خطاب به عمر سعد جمله‌ى حضرت، جمله‌ى طلبگارانه است، به عمر سعد مى‌گوید،....

حالا هم فرمانده‌ى همان لشکرى که على‌الظاهر پیروز هست آمده توى خیمه‌ى امام حسین، صحبتى که بین اینها خواهد گذشت چگونه است؟ قاعدتاً این صحبت این خواهد بود که او ملامت کند، آقا چرا آمدى؟ حضرت هم بگویند دیگر حالا شده یک کارى بکنیم، فلان. مى‌بینیم درست به عکس است. وقتى مى‌آید توى خیمه‌ى امام حسین، امام حسین سؤال مى‌کنند:

یابن‌سعد! تو چرا حاضر نیستى که با ما حرکت کنى، قیام کنى؟ او مى‌گوید که من بچه‌هایم در آن جایند و گیر مى‌افتند.
حضرت مى‌گویند برو پس نجنگ با ما، از فرمان عبیدالله سر باز بزن.
مى‌گوید نمى‌توانم، مى‌ترسم، به من حمله مى‌کنند، مالم را مى‌گیرند. یعنى حضرت او را در موضع انفعال قرار مى‌دهد.
به او اعتراض مى‌کند و او در صدد عذرخواهى از امام حسین برمى‌آید. یک چنین روحیه‌ى قوى و محکمى. | نماز جمعه تهران ۱۳۶۳/۷/۲۰

ماجرای گفت وگوی حضرت امام حسین و عمر سعد در کربلا
لینک در آپارات | ماجرای گفت وگوی حضرت امام حسین و عمر سعد در کربلا

[/]

السّلامُ عَلَی الحّسَین الَّذی سَمَحَت نَفسُهُ بِمُهجَتِه

سلام بر حسین که سخاوتمندانه خون دلش را (در راه خدا) بخشید

السّلامُ عَلی مَن اَطاعَ اللهَ فی سِرِّه وَ عَلانِیَّتِه

سلام بر آنکه خدا را در نهان و آشکارش فرمان برد

السَّلامُ عَلی مَن جَعَلَ اللهُ الشِّفاءُ فی تُربَتِه

سلام بر آن که خداوند شفا را در خاکش نهاد

السَّلامُ علی مَنِ الإِجابَةُ تَحتَ قُبَّتِه

سلام بر آن که دعا در زیر گنبدش مستجاب است

بخش هایی از زیارت ناحیه مقدسه

اَلسَّلامُ عَلَی المُرَمَّلِ بِالدِّماء

سلام بر آن شهید به خون آغشته

اَلسَّلامُ عَلَی المَهتوکِ الخِباء

سلام بر آن خیمه به غارت رفته

اَلسَّلامُ عَلی خامِسِ اَصحابِ الکِساءِ

سلام بر خامس آل عبا

السّلامُ عَلی غَریبِ الغُرَباءِ

سلام بر غریب غریبان

السّلامُ علی شَهیدِ الشُّهَداءِ

سلام بر شهید شهیدان

فرازی از زیارت ناحیه مقدسه

دوستان سلام

أنا قتیل العبرات
لا یذکرنی مؤمن إلا بکی

از نشانه مومن این است که وقتی نام امام حسین علیه السلام می آید گریه کند


علی علی

السَّلامُ عَلی قَتیلِ الأَدعیاء

سلام بر آن کشته ی به دست حرام زادگان

اَلسَّلامُ عَلی ساکِنِ کَربَلاءَ

سلام بر آن ساکن در کربلا

السَّلام عَلی مَن بَکَتهُ مَلائِکَةُ السَّماءِ

سلام بر آن که فرشتگان آسمان در غم او گریستند

بخشی از زیارت ناحیه مقدسه

[="Arial"][="Green"]ماجرای شهادت حضرت جُون در کربلا به روایت رهبر انقلاب

اشراف کوفه، بزرگان و معاریف کوفه مثل حبیب‌بن‌مظاهر و ظهیربن‌قین و دیگران - که اینها جزو بزرگان و نامداران رجال کوفه بودند - در کنار امام حسین شهید شدند، افتادند حضرت این حرکات را نشان نداد. خطاب به مسلم‌بن‌عوسجه، حضرت فرمودند که ان‌شاءالله از خدا اجر بگیرى.

اما در مقابل این غلام سیاه که کسى را ندارد، فرزندى ندارد، خانواده‌اى در انتظار او نیست تا بر او گریه کنند، حسین‌بن‌على آمد همان حرکتى را که با على‌اکبر انجام داد، با این غلام انجام داد.
بالاى سر غلام نشست، این سر خونین غلام را روى زانوى خودش گذاشت، اما دلش آرام نگرفت، یک وقت همه دیدند حضرت خم شد، صورتش را روى صورت این سیاهِ غلام گذاشت...

فیلم | بعثت خون ۹۳
ماجرای شهادت غلام حضرت اباعبدالله علیه السلام در کربلا به روایت رهبر انقلاب
آپارات | ماجرای شهادت حضرت جُون در کربلا

[/]

سلام بر سرهاي بريده .....
سلام بر بدنهاي غرقه خون ......
سلام بر آموزگاران مهر و وفا ......
سلام بر عزيزان زهرا ....
سلام بر دوستان خدا .....
سلام بر آيينه هاي صفا .....
سلام بر سردار عشق ....
سلام بر آزاد مرد حق ....
سلام بر يگانه هستي ....
سلام بر حسين ....

شهادت امام حسین ع در حقیقت شهادت پیامبر اکرم ص بوده است!!

عده ای گول خوردند که این حسین است فرزند علی ولی گمانشان بد بود و این کسی را که شهادت رساندید پیامبرم اکرم ص بوده است !!

سندم از برداران اهل سنت است و آن کسانی که حرمت عاشورا را نگه نمی دارند و شادی می کنند بدانند به مجلس عزای پیامبر اکرم ص توهین می کنند

حدیث حسین منی و انا من الحسین

(سنن ابن ماجة)
144 حدثنا يعقوب بن حميد بن كاسب حدثنا يحيى بن سليم عن عبد الله بن عثمان ابن خثيم عن سعيد بن أبي راشد أن يعلى بن مرة حدثهم أنهم خرجوا مع النبي صلى الله عليه وسلم إلى طعام دعوا له فإذا حسين يلعب في السكة قال فتقدم النبي صلى الله عليه وسلم أمام القوم وبسط يديه فجعل الغلام يفر ها هنا وها هنا ويضاحكه النبي صلى الله عليه وسلم حتى أخذه فجعل إحدى يديه تحت ذقنه والأخرى في فأس رأسه فقبله وقال حسين مني وأنا من حسين أحب الله من أحب حسينا حسين سبط من الأسباط حدثنا علي بن محمد حدثنا وكيع عن سفيان مثله.

شرح این حدیث از دیدگاه علمای اهل سنت :

«حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» ") قَالَ الْقَاضِي: كَأَنَّهُ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - عَلِمَ بِنُورِ الْوَحْيِ مَا سَيَحْدُثُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْقَوْمِ فَخَصَّهُ بِالذِّكْرِ وَبَيَّنَ أَنَّهُمَا كَالشَّيْءِ الْوَاحِدِ فِي وُجُوبِ الْمَحَبَّةِ وَحُرْمَةِ التَّعَرُّضِ وَالْمُحَارَبَةِ

این حدیث روشن می کند که آن دو مثل یک شیء واحد هستند در وجوب محبت و حرمت و محاربه

مرقاه المفاتیح ج9ص3981

(حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ) أَيْ بَيْنَنَا مِنَ الِاتِّحَادِ وَالِاتِّصَالِ مَا يَصِحُّ

یعنی اینکه بین ما اتحاد و اتصال است

حاشية السندي على سنن ابن ماجه = كفاية الحاجة في شرح سنن ابن ماجه دار الجيل - بيروت، بدون طبعة ج1ص65

به گمانشان امام حسین ع را کشتند ولی پیامبر اکرم ص را به شهادت رسانیدند !!!

سالروز عزای پیامبر ص شادی کردن درست است ؟؟؟عده ای ناصبی می آند داد می زند شهادت حسین ع مبارک باد

تفضیل بحث:

حدیث الحسین منی وانا من حسین

شفا گرفتن عالم اهل سنت از خاک قبر امام حسین ع::

ترجمه در کتب اهل سنت :
وحدثنا عنه أَحْمَد بن مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الصلت الأهوازي، وعبد العزيز بن مُحَمَّدِ بْنِ نصر الستوري، والحسين بن الْحَسَن المخزومي، وأبو الْحَسَن بن رزقويه، وأَبُو الْحُسَيْنِ بن بشران، وابن الفضل القطان، والحسين بن عُمَر بن برهان الغزال، وعَبْد اللَّهِ بْن يَحْيَى السكري، ومحمد بن أَحْمَدَ بْنِ أَبِي طاهر الدَّقَّاق، ومحمد بن عُبَيْد اللَّهِ الحنائي، وعلي بن أَحْمَد الرزاز، وأبو الْحَسَن ابن الحمامي المقرئ، ومحمد بن مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّد بن إِبْرَاهِيم بن مخلد البزاز، وأبو عَلِيّ بن شاذان، وغيرهم.
وكان ثقة صادقا دينا فاضلا.

تاریخ بغداد ج8ص145

ابن جوزی می گوید :
2588- جعفر بن محمد بن نصير بن القاسم، أبو محمد الخواص، المعروف: بالخلدي
[7] .
سافر الكثير، وسمع الحديث الكثير، وروى علما كثيرا، روى عنه الدارقطني، وابن شاهين وخلق كثير، وكان [ثقة] [8] صدوقا دينا، حج ستين حجة.
وتوفي في رمضان هذه السنة.

المنتظم ابن جوزی ج14ص119
جَعْفَرٌ الْخَلَدِيُّ وَمِنْهُمْ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَيْرٍ الْخَلَدِيُّ أَبُو مُحَمَّدٍ الْخَوَّاصُ السَّائِحُ اللَّامِحُ الْقَوَّامُ، الْمُزَيَّنُ بِالْأَخْلَاقِ الْحَمِيدَةِ وَالْآخِذُ بِالْوَثَائِقِ الْأَكِيدَةِ، كَتَبَ الْآثَارَ وَصَحِبَ الْأَخْيَارَ: الْجُنَيْدَ وَالثَّوْرِيَّ وَرُوَيْمًا، حَجَّ سِنِينَ تُوُفِّيَ سَنَةَ ثَمَانٍ وَأَرْبَعِينَ وَثَلَاثِمِائَةٍ
حلیه الاولیا ج10ص381

سمعت جعفر الخلدي يقول:

كان بي جرب عظيم فتمسحت بتراب قبر الحسين، فغفوت فانتبهت وليس علي منه شيء. وزرت قبر الحسين فغفوت عند القبر غفوة، فرأيت كأن القبر قد شق وخرج منه إنسان، فقلت: إلى أين يا ابن رسول الله؟ فقَالَ: من يد هؤلاء.المنتظم ابن جوزی ج5ص346-347

خلدی میگوید : نوعی بیماری پوستی شدید داشتم و خاک قبر حسین (ع) را بر آن کشیدم ، و بعد از آن به خواب رفتم وقتی بیدار شدم هیج اثری از آن بیماری در بدنم نبود!!

این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

امام حسین ع چرا خون حضرت علی اصغر را به آسمان پرتاب کرد؟؟

جواب از دیدگاه آیت الله العظمی روحانی در کتاب عاشورا و قیام امام حسین ع ص 43::

واقعا این مطلب درد آور است که امام حسین ع چه کارهایی برای ما کرد

ولی ما چه کردیم؟؟؟

[="Arial"][="Green"]امام خامنه ای: سه عنصر در حرکت حضرت

عاشورا يك حادثه‌ى تاريخىِ صرف نبود؛ عاشورا يك فرهنگ، يك جريان مستمر و يك سرمشق دائمى براى امت اسلام بود.

حضرت ابى‌عبدالله عليه‌السّلام با اين حركت يك سرمشق را براى امت اسلامى نوشت و گذاشت.

اين سرمشق فقط شهيد شدن هم نيست؛ يك چيزِ مركب و پيچيده و بسيار عميق است.

سه عنصر در حركت حضرت ابى‌عبدالله عليه‌السّلام وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه.
۱۳۸۴/۱۱/۰۵

[/]

بسم رب الحسین

ماجرای گفت‌وگوی حضرت امام حسین و عمر سعد در کربلا

[FLV]http://s15.khamenei.ir/ndata/news/28048/13630720_2595.flv[/FLV]

روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از گفت‌وگوی حضرت امام حسین علیه‌السلام و عمر سعد در کربلا .
رهبر انقلاب این سخنان را در تاریخ بیستم مهرماه سال ۱۳۶۳ در نماز جمعه‌ی تهران بیان کرده‌اند.

KHAMENEI.IR

داستانی که چشم هر شیعه را به اشک می آورد::

داستان به نقل از یکی خطیب های مشهور ایران است

سید رضا هندی با برادرش حالا دارند می رند کربلا اقا یه وقت وسط راه دیدند که یک خانم سن سال خورده ای از مرکبش پیاده شده حالا یه کاری داشته اب بخوره وضو بگیره چه بکنه حالا اومده سوار شه مثل اینکه مشکله حالا تردید از منه سیر رضا هندی این شاعری بزرگ یا برادرش که اینا عالم بودند رفت کنار اون حیوان چارپا خم شد گفت مادر جان پاتو بذار پشت من سوار بشو به پیرزن گفت پیرزن سوار شد رفت بعد دیدند سید بلند نمی شه اقا پیرزن رفت سید همین طوره در حال سجده انگار مونده رفتند دیدند نه آقا طوریش نشده ولی این قدر گریه کرده که جلوش خیس شده این خاکا گل شده اقا چیه؟ گفت وقتی که من خم شدم که این پیر زن پاشو بذاره پشت من یاد عمه ام زینب افتادم گفتم وقتی اون می خواست سوار بشه چی شد ؟کی کمکش کرد

:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:

مقداری از شخصیت سید رضا هندی رضوان الله علیه :

صاحب قصیده زیبای کوثریه در وصف حضرت علی ع چند بیتی را از قصیده این عالم شاعر می زنم تا بدانیم شخصیت شخصیت بزرگی بوده است
فلقد أسرفت وما أسلفت * لنفسى ما فيه أعذر
سودت صحيفة أعمالي * ووكلت الأمر إلى حيدر
هو كهفي من نوب الدنيا * وشفيعى في يوم المحشر
قد تمت لي بولايته * نعم جمت عن أن تشكر
لاصيب بها الحظ الأوفى * وأخصص بالسهم الأوفر


( همانا من درباره خود اسراف كرده ام و هيچ عملى كه عذرى برايم بتراشد براى خود پيش نفرستاده ام ) .
( من كارنامه خود را ( از گناه ) سيه كرده ، اما كار را به حضرت حيدر واگذارده ام )
. ( او پناهگاه من است در مشكلات دنيا و شفيع من در روز حشر .
( با ولايت او نعمتهاى فراوانى برايم گرد آمده كه بيش از آن است كه بتوان شكر آن گزارد ) .
( بى شك با داشتن آن بهره فراوان برم و به سهم بيشترى اختصاص يابم ) .

منبع کتاب الامام علی بن ابی طالب به همراه ترجمه ص 423

چرا برای امام حسین ع گریه می کنیم؟؟

شاعر عرب زبان می گوید ::

تبكيك عيني لا لأجل مثوبة * لكنما عيني لأجلك باكية
تبتل منكم كربلا بدم ولا * تبتل مني بالدموع الجارية

امام حسین من برات چشمم گریه می کنه نه برای ثوابش اصن برا تو دارم گریه می کنم دوستت دارم
کربلا با خون شما رنگین شد من دو تا هنر کردم دو تا اشک ریختم

المجلس الفاخره فی مصائب العتره الطاهره ص 137

یاد آن اشعار مسیحیون افتادم ::

در ان جا از مسیحی شعری نقل می کند :

عَدِيٌّ وَتَيْمٌ لَا أُحَاوِلُ ذِكْرَهُمْ ... بِسُوءٍ وَلَكِنِّي مُحِبٌّ لِهَاشِمِ
وَمَا تَعْتَرِينِي فِي عَلِيٍّ وَرَهْطِهِ ... إِذَا ذُكِرُوا فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ
يَقُولُونَ مَا بَالُ النَّصَارَى تُحِبُّهُمْ ... وَأَهْلُ النُّهَى مِنْ أَعْرُبٍ وَأَعَاجِمِ
فَقُلْتُ لَهُمْ إِنِّي لَأَحْسَبُ حُبَّهُمْ ... سَرَى فِي قُلُوبِ الْخَلْقِ حَتَّى الْبَهَائِمِ

تفسیر بحر المحیط ج7ص305
من در محبت امیر المومنین حرفی بزنه کاری باهاش نداشتم به من می گند تو چه کاری داری با حضرت علی تو که مسیحی هستی؟؟گفت حتی حیوانات هم من را دوست دارند شما چه کار دارید

یک وقت مسیحی یک جلد در مورد حضرت علی نوشته است اخرش می گفت
مولای لست بمسلم...اکون شیعی الا انی احبک
مولای من مسلمان نیستم چه برسد شیعه باشم من محبت تو را دارم فقط

این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

از مسیحی گرفته در مجلس عزای امام حسین ع شرک می کنند واقعا اسم این را جز عشق و محبت نمی شود گذاشت

[="Arial"][="Green"]هیئت سکولار نداریم

رهبر انقلاب: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛
هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم!
هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است،
اسلام مجاهد است،
اسلام مقاتله است،
اسلام خون دادن است،
اسلام جان دادن است؛
معنای اعتقاد به امام حسین این است.

۱۳۹۲/۰۸/۲۰
عکس / هیئت سکولار نداریم

[/]

[="Arial"][="Green"]ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت رهبر انقلاب

«فضربه ابن فضیل العضدى على رأسه فطلقه»؛ ضربه، فرق این جوان را شکافت.
«فوقع الغلام لوجهه»؛ پسرک با صورت روى زمین افتاد.
«وصاح یا عماه»؛ فریادش بلند شد که عموجان.

«فجل الحسین علیه‌السلام کما یجل الصقر». به این خصوصیات و زیباییهاى تعبیر دقت کنید! صقر، یعنى بازِ شکارى. مى‌گوید حسین علیه‌السلام مثل بازِ شکارى، خودش را بالاى سر این نوجوان رساند.

«ثم شد شدة لیث اغضب». شد، به معناى حمله کردن است. مى‌گوید مثل شیر خشمگین حمله کرد.
«فضرب ابن‌فضیل بالسیف»؛ اول که آن قاتل را با یک شمشیر زد و به زمین انداخت. عده‌اى آمدند تا این قاتل را نجات دهند؛ اما حضرت به همه‌ى آنها حمله کرد. جنگ عظیمى در همان دور و برِ بدن «قاسم‌بن‌الحسن»، به راه افتاد. آمدند جنگیدند؛ اما حضرت آنها را پس زد. تمام محوطه را گرد و غبار میدان فراگرفت.

راوى مى‌گوید: «و انجلت الغبر»؛ بعد از لحظاتى گرد و غبار فرو نشست. این منظره را که تصویر مى‌کند، قلب انسان را خیلى مى‌سوزاند:
«فرأیت الحسین علیه‌السلام» : من نگاه کردم، حسین‌بن‌على علیه‌السلام را در آن‌جا دیدم.
«قائماً على رأس الغلام»؛ امام حسین بالاى سر این نوجوان ایستاده است و دارد با حسرت به او نگاه مى‌کند.
«و هو یبحث برجلیه»؛ آن نوجوان هم با پاهایش زمین را مى‌شکافد؛ یعنى در حال جان دادن است و پا را تکان مى‌دهد.
«والحسین علیه‌السلام یقول: بُعداً لقوم قتلوک»؛ کسانى که تو را به قتل رساندند، از رحمت خدا دور باشند...

ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن الحسن به روایت رهبر انقلاب
آپارات | ویدیو های 3

[/]

[="Arial"][="Green"]عاشورا هنوز هست و وسعتش دیگر به شهر هزار رنگ کوفه تا دشت پر بلای نینوا محدود نمیشود

امروز جنگ حق و باطل به وسعت همه ی کره ی خاکیست اما تناسب 72 به 30000 هنوز برقرار است

راهت را انتخاب کن، نمیتوانی یزیدی زندگی کنی حسینی محشور شوی،
یا یزیدی باش یا حسینی،
بی طرف ها یا بزدل های یزیدی دو سر سوخته اند یا منافقینی که از کفار بدترند ...

https://plus.google.com/u/0/10596358...ts/ZmF6M5xduks

[/]

[="Arial"][="Green"]امام خامنه ای:
عظمت شهداى كربلا به اين است که براى احساس تكليف، كه همان جهاد در راه خدا و دين بود، از عظمت دشمن نترسيدند؛
از تنهايى خود، احساس وحشت نكردند؛
كم بودن عدّه خود را مجوزّى براى گريختن از مقابل دشمن قرار ندادند.

اين است كه يك آدم را، يك رهبر را، يك ملت را عظمت مى‌بخشد:
نترسيدن از عظمت پوشالى دشمن.
۱۳۷۱/۰۴/۱۰

[/]

معناي شجاعت

شايد بعضي گمان كنند كه شجاعت حسين ‏عليه‌السلام‏ در زور بازو، قدرت و قوّت بدني، و علم آن حضرت به آيين جنگ و نبرد و به خاك انداختن دليران و دلاوران خلاصه مي‌شود و بزرگ‌ترين نمايش‌هاي شجاعت آن حضرت را حملاتي بدانند كه يك تنه به سپاه دشمن مي‏نمود و طومار آنها را در هم مي‌پيچيد. دشمنان، زماني كه ديدند حريف آن زور و بازو نمي‏شوند از اطراف، پيكر پاكش را هدف سنگ و تير قرار دادند و اگرچه آن سيد مظلومان را شهيد كردند و سر انورش را شمر يا سنان يا خولي از بدن جدا ساخت اما كسي ادعا نكرد كه من به زور بازوي شخصي خود، آن حضرت را كشتم؛ كثرت زخم، جراحات بسيار، تشنگي و خون‌ريزي فوق العاده، آن امام مجاهد را (به ظاهر) از پا در آورد كه آن دشمنان خدا به قتلش دلير شدند، وگرنه كسي نبود كه بتواند با نبرد و زور بازو آن يادگار حيدر كرّار را به قتل برساند. اين زور بازو، نيروي جسماني و حملات دليرانه نمايشي از نمايش‌هاي شجاعت است.
شجاعت راستين
شجاعت، يكي از فضايل برجستة حسين ‏عليه‌السلام‏ مي‌باشد. شجاعت اين قهرمان تاريخ، حالتي است نفساني و روحي كه حد وسط بين تهور و جبن است، هركس واجد آن باشد داراي ضبط نفس خاصي است و عوامل ترس، جبن، كندي، سستي و فتور، و اسباب تندي، بي باكي، گستاخي و جسارت بر چنين شخصي مسلط نمي‏شود. اين صفت اگر زورِ بازو، قدرت جسمي و هر قوّه و قدرت ديگر را رهبري كند، آن قدرت، مظهر شجاعت خواهد شد در غير اين صورت سبب سرزنش و ملامت مي‏گردد.اين صفت از شريف‌ترين صفات فاضله است. ظهور استعدادهاي كمال‌آفرين بشر و فعليت قواي كامله در او به اين صفت وابسته مي‌باشد.


[=Times New Roman]برگرفته از کتاب آيينه جمال نگرشی بر مكارم اخلاق حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام
[=Times New Roman]آية الله العظمى لطف الله صافى گلپايگانى

[=microsoft sans serif]جايگاه صبر
[=microsoft sans serif]
اين صفت از اصول اخلاقي حميده و ملكات پسنديده است و آيات شريفه و احاديث در فضيلت آن بسيار گفته‌اند، بيش از هفتاد موضع در قرآن از صبر سخن مي‌گويد:
[=microsoft sans serif]
اِنِّما يُوفَّي الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِساب 1
[=microsoft sans serif]
وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذينَ صَبَرُوا اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 2

وَ اصْبِرُوا اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرينَ3[=microsoft sans serif]

روايات بسياري نيز دربارة صبر وارد شده است و از روايات، اين حديث معروف و معتبر، كافي است:[=microsoft sans serif]
اَلصَّبْرُ مِنَ الاِْيمانِ كَالرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ لا خَيْرَ في جَسَد لا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لا في اِيمان لا صَبْرَ مَعَهُ4
[=microsoft sans serif]
از حضرت اميرالمؤمنين نيز روايت است:
[=microsoft sans serif]
اِطْرَحْ عَنْكَ وارِداتِ الْهُمُومِ بِعَزائِمِ الصَّبْرِ، وَ حُسْنِ اليَقينِ 5
[=microsoft sans serif]
و از حضرت امام حسن مجتبي ‏عليه‌السلام‏ در حديث است كه فرمود:
[=microsoft sans serif]
آزمايش كرديم، و آزمايش كنندگان آزمايش كردند، نديديم چيزي را كه وجودش سودمندتر و عدمش زيان بارتر از صبر، باشد. با صبر همة امور مداوا مي‌گردد، و صبر به غير خود مداوا نمي‏شود.
[=microsoft sans serif]
راغب مي‏گويد: اَلصَّبْرُ حَبْسُ النّفْسِ عَلي ما يَقْتَضيهِ العَقْلُ وَ الشَّرْعُ اَوْ عَمّا يَقْتَضِيانِ حَبْسَها عَنْهُ6

صبر، وادار كردن نفس است بر طبق فرمان عقل و شرع، يا حبس و باز داشتن نفس است از آنچه عقل و شرع بازداشتن نفس را از آن لازم مي‏شمارند.

[=microsoft sans serif]مرد صبر
[=microsoft sans serif]حسين ‏عليه‌السلام‏ در مقام صبر، امتحاني داد كه دوست و دشمن از عظمت آن در شگفتي ماندند و حتي فرشتگان آسمان نيز از آن صبر و شكيبايي در تعجب فرو رفتند.[=microsoft sans serif]
برحسب فقرة زيارت ناحية مقدسه:
[=microsoft sans serif]
وَ قَدْ عَجَبَتْ مِنْ صَبْرِكَ مَلائِكَةُ السَّماوات 7
[=microsoft sans serif]
ظهور اين فضيلت از آن حضرت به نوعي شد كه سخن از صبر و خويشتن داري آن امام شهيد، توضيح واضحات است. با اين حال، از جهت فايدة اخلاقي چند قسم از اقسام عالي صبر را بيان مي‏كنيم و سپس موقف عظيم و بي ‏نظير آن حضرت را در هريك نشان مي‏دهيم.
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]صبر در جهاد

[=microsoft sans serif]صبر در جهاد اين است كه مجاهد راه خدا به واسطة ايجاد جراحات و زخم اسلحه، پشت به ميدان نكند و از زخم‌هاي كاري، پريشان خاطر نشود و روحيه‏ اش از يورش و حملة دسته جمعي قواي مسلح دشمن ضعيف نگردد.[=microsoft sans serif]
يكي از علل فتوحات مسلمانان در صدر اسلام اين بود كه مسلمين براي كسب ثواب و فوز به قرب‌ خدا در ميدان‌هاي نبرد، آسوده خاطر و با اطمينان، صابرانه جهاد مي‏کردند. قرآن اين مردم را مدح نموده، و از صبر آنان تمجيد كرده است:
[=microsoft sans serif]
وَ الصّابِرينَ فِي الْبَأساءِ وَ الضَّرّاءِ، وَ حينَ الْبَأسِ 8
[=microsoft sans serif]
و در آيه‌اي ديگر مي‏فرمايد:
[=microsoft sans serif]
كَمْ مِنْ فِئَة قَليلَة غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً
[=microsoft sans serif]
بِاِذْنِ اللهِ وَاللهُ مَعَ الصّابِرين 9
[=microsoft sans serif]
اين افتخار در ميدان‌هاي جهاد اسلامي در درجة نخست نصيب علي ‏عليه‌السلام‏ و خاندان پاكش بود. آنان در هيچ يك از جنگ‌ها از جهاد، روي نگرداندند. علي ‏عليه‌السلام‏ در جنگ بدر، حنين، احزاب و غزوات ديگر شركت داشت. او در نهايت صبر و تحمل، ثابت قدم بود به طوري كه در جنگ اُحد، نود جراحت بر بدنش وارد شد اما همچنان مي‌جنگيد و از پيغمبر و اسلام مردانه و صادقانه دفاع مي‌نمود. برادر آن حضرت، جعفربن ابي‌طالب در جنگ موته بيش از هفتاد زخم شمشير و نيزه بر بدنش وارد شد. آن مجاهد راه خدا، پرچم اسلام را نگاه داشت تا دست‌هايش را قطع كردند و همچنان ثبات ورزيد تا او را برحسب بعضي تواريخ، به دو نيمه ساختند.
[=microsoft sans serif]حسين ‏عليه‌السلام‏ به روايت ابن اثير و مسعودي و نقل عقاد، سي و سه طعن نيزه و سي و چهار زخم شمشير و خنجر برداشت كه اين شصت و هفت زخم به غير از زخم تيرها بود.[=microsoft sans serif]عقاد نقل مي‌كند: «مجموع جراحاتي كه اثر آن در لباس امام حسين عليه‌السلام هويدا بود صد و بيست جراحت بود؛ حتي از بعضي روايات استفاده مي‏شود كه مجموع جراحات وارده از شمشير، تير، نيزه و سنگ بر آن بدن عزيز خدا بيش از سيصد و ده جراحت بوده است و تمام اين زخم‌ها از پيش رو و سينة مطهر بر آن حضرت رسيده بود.»10

[=microsoft sans serif]حسين عليه‌السلام با اين كثرت جراحات باز هم جنگ مي‏كرد و رجز مي‏خواند و تا ممكن بود سواره و سپس پياده به سپاه دشمن مردانه حمله مي‌كرد؛ حتي آن وقتي كه بر زمين مي‌افتاد با كمك شمشير برمي‏خاست و آن مردمي كه ننگ عالم انسانيت شدند را از خود دور مي‌‏گرداند و دفاع مي‏كرد و صبر مي‌نمود.

[=microsoft sans serif]صبر بر بلا

[=microsoft sans serif]اين نوع صبر از صبر بر جـراحات و آلام بــدني به مراتـب دشـوارتر و طاقت‌فرساتر است. اما حسين عليه‌السلام، كه صبر و شكيبايي‌اش از كوه‌هاي عالم بيشتر بود در داغ مـرگ جوانان و برادران، و مصيبت بهترين اصحاب و ياران كه همه را با لب تـشنه در پـيش رويـش به فجيـع‏ترين وضعيتي به شهادت مي‌رساندند و بدنشان را پاره پاره مي‏كردند، صبري كرد كه از آغاز عالم تا به حال، چنان صبري از كسي آشكار نشده است.
[=microsoft sans serif]
آغوش آن امام، قتلگاه طفل شش ماهه‌اش گرديد.
[=microsoft sans serif]

برادر زادة سيد شهيدان كربلا در آغوش آن امام مظلوم به شهادت رسيد.[=microsoft sans serif]

كودك خردسال ديگرش را كه لرزان از خيمه بيرون آمده بود با ضربت عمود، تشنه كام كشتند.[=microsoft sans serif]

او در تمام اين مصيبات جانكاه، صبر ‏كرد؛ حتي كودكي را كه شمشير دشمن دستش را قطع كرده بود مانند مردان دنيا ديده امر به صبر مي‏كرد و مي‏فرمود:[=microsoft sans serif]

يَا ابْنَ اَخي اِصْبِرْ عَلي ما نَزَلَ بِكَ، وَ احْتَسِبْ في ذلِكَ الخَيْرَ 11[=microsoft sans serif]

اي برادرزادة من! صبركن برآنچه‌ كه برتو (از بلاها و مصيبت‏ها) وارد شده و اينها را خير حساب كن![=microsoft sans serif]

حسين عليه‌السلام اهل بيتش را در معرض اسيري مي‏ديد و با اينكه اين مصيبت براي او،كه مجسمة غيرت ومردانگي بود بسيار سخت و جانگداز مي‌نمود، صبر فرمود و آنها را به صبر، وقار، خاموشي و خويشتن‌داري سفارش مي‏كرد و به رحمت خدا مژده داده و مي‏فرمود:[=microsoft sans serif]

وَ رَحْمَةُ اللهِ لاتُفارِقُكُمْ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ 12