آیا پاسخگویی امام جواد (ع) به 30 هزار مسئله در یک جلسه صحت دارد؟
تبهای اولیه
سلام علیکم
بنده متن فارسی حدیثی رو مینویسم لطفا اعلام بفرمایید آیا این حدیث را ثقه الاسلام کلینی در کتاب خود نوشته اند یا نه؟ و اگر در کتاب ایشان نیست در چه کتابی است؟
علی بن ابراهیم از پدرش روایت میکند که گروهی از شیعیان از شهرهای دور آمدند و از حضرت امام جواد (ع) اجازه تشرف گرفتند و بخدمتش رسیدند و در یک مجلس سی هزار مسئله از او پرسیدند که حضرت به همه آنها جواب داد و در آن زمان حضرت (ع) ده ساله بود.
علی بن ابراهیم از پدرش روایت میکند که گروهی از شیعیان از شهرهای دور آمدند و از حضرت امام جواد (ع) اجازه تشرف گرفتند و بخدمتش رسیدند و در یک مجلس سی هزار مسئله از او پرسیدند که حضرت به همه آنها جواب داد و در آن زمان حضرت (ع) ده ساله بود.بنده متن فارسی حدیثی رو مینویسم لطفا اعلام بفرمایید آیا این حدیث را ثقه الاسلام کلینی در کتاب خود نوشته اند یا نه؟ و اگر در کتاب ایشان نیست در چه کتابی است؟
سلام
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 496
7- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: اسْتَأْذَنَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ النَّوَاحِي مِنَ الشِّيعَةِ فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلُوا فَسَأَلُوهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ عَنْ ثَلَاثِينَ أَلْفَ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَ ع[1] وَ لَهُ عَشْرُ سِنِينَ.
[/HR][1] ( 2) قيل: كأنّه محمول على المبالغة في كثرة الأسئلة و الأجوبة و قيل: يمكن أن يكون في خواطر القوم أسئلة كثيرة متفقة فلما اجاب عليه السلام عن واحد فقد أجاب عن الجميع، و قيل: إشارة إلى كثرة ما يستنبط من كلماته الموجزة المشتملة على الاحكام الكثيرة. و العلم عند اللّه.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج6، ص: 104
الحديث السابع: حسن كالصحيح.
سلامالكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 496
7- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: اسْتَأْذَنَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ النَّوَاحِي مِنَ الشِّيعَةِ فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلُوا فَسَأَلُوهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ عَنْ ثَلَاثِينَ أَلْفَ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَ ع[1] وَ لَهُ عَشْرُ سِنِينَ.
[/HR][1] ( 2) قيل: كأنّه محمول على المبالغة في كثرة الأسئلة و الأجوبة و قيل: يمكن أن يكون في خواطر القوم أسئلة كثيرة متفقة فلما اجاب عليه السلام عن واحد فقد أجاب عن الجميع، و قيل: إشارة إلى كثرة ما يستنبط من كلماته الموجزة المشتملة على الاحكام الكثيرة. و العلم عند اللّه.
سلام و تشکر بابت پاسخ
بنده انقدر عربیم خوب نیست که اون مطالبی که پایین حدیث نوشته شده رو خوب درک کنم البته یه چیزایی متوجه شدم ولی اگه براتون مقدوره و زحمتی نیست ترجمه اون قسمت رو هم برای بنده بنویسید.
سلام
سوالی داشتم
1 - آیا همه روایات باید از لحاظ سند بررسی بشوند؟چه روایاتی باید بشوند و چه روایاتی نباید بشوند؟
2 - دقیقا چجوری اثبات میشه یه روایت سند خوب و کاملی داره و معتبره.میشه جامع و کامل برام توضیح بدین
دقیقا چجوری اثبات میشه یه روایت سند خوب و کاملی داره و معتبره.میشه جامع و کامل برام توضیح بدین
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
تو لینک زیر اطلاعات مفیدی قرار دارد (لطفا تاپیک رو با دقت بخوانید)
http://www.askdin.com/thread40195.html
[="Navy"]بنده انقدر عربیم خوب نیست که اون مطالبی که پایین حدیث نوشته شده رو خوب درک کنم البته یه چیزایی متوجه شدم ولی اگه براتون مقدوره و زحمتی نیست ترجمه اون قسمت رو هم برای بنده بنویسید.
سلام
در روایت آمده که ار حضرت سی هزار مسئله در یک مجلس سوال شد و آن حضرت جواب دادند و از آنجا که پاسخ دادن به 30 هزار مسأله در يك مجلس به شکل عادی ممكن نيست، لذا برای آن چندین توجیه ذکر شده:
قيل: كأنّه محمول على المبالغة في كثرة الأسئلة و الأجوبة و قيل: يمكن أن يكون في خواطر القوم أسئلة كثيرة متفقة فلما اجاب عليه السلام عن واحد فقد أجاب عن الجميع، و قيل: إشارة إلى كثرة ما يستنبط من كلماته الموجزة المشتملة على الاحكام الكثيرة. و العلم عند اللّه.
گفته شده:مثل آنکه این عدد سی هزار بر مبالغه در کثرت سوال و جواب حمل می شود و گفته شده که ممکن است در ذهن مردم سوالات فراوان مشترکی وجود داشته و وقتی که امام به یکی از آنها پاسخ داده در واقع به جمیع سوالات پاسخ داده شده و گفته شده که این تعداد اشاره به کثرت و فراوانی استنباط و برداشت هایی و تفصیل هایی که از کلام مختصر امام می شده و احکام بسیاری را شامل می شده(پاسخهاى حضرت بيان قواعد و كلياتى بوده كه از آنها جواب 30 هزار مسأله جزئى معلوم ميگشته) و العلم عند الله[/]
سلام
در روایت آمده که ار حضرت سی هزار مسئله در یک مجلس سوال شد و آن حضرت جواب دادند و از آنجا که پاسخ دادن به 30 هزار مسأله در يك مجلس به شکل عادی ممكن نيست، لذا برای آن چندین توجیه ذکر شده:
قيل: كأنّه محمول على المبالغة في كثرة الأسئلة و الأجوبة و قيل: يمكن أن يكون في خواطر القوم أسئلة كثيرة متفقة فلما اجاب عليه السلام عن واحد فقد أجاب عن الجميع، و قيل: إشارة إلى كثرة ما يستنبط من كلماته الموجزة المشتملة على الاحكام الكثيرة. و العلم عند اللّه.
گفته شده:مثل آنکه این عدد سی هزار بر مبالغه در کثرت سوال و جواب حمل می شود و گفته شده که ممکن است در ذهن مردم سوالات فراوان مشترکی وجود داشته و وقتی که امام به یکی از آنها پاسخ داده در واقع به جمیع سوالات پاسخ داده شده و گفته شده که این تعداد اشاره به کثرت و فراوانی استنباط و برداشت هایی و تفصیل هایی که از کلام مختصر امام می شده و احکام بسیاری را شامل می شده(پاسخهاى حضرت بيان قواعد و كلياتى بوده كه از آنها جواب 30 هزار مسأله جزئى معلوم ميگشته) و العلم عند الله
فرض بفرمایید جنابعالی در مجلسی حضور دارید و یکی از مراجع تقلید به سوالات افراد پاسخ میدهد.....اگر شما بخواهید برای کسی توضیح بدهید که مرجع تقلید به سوالات بسیاری پاسخ داده اند آیا میفرمایید که فرضا به بیست هزار مسئله پاسخ داده اند یا میفرمایید به سوالات بسیار بسیار زیادی پاسخ داده اند؟
اگر به فرض بنده در آن مجلس بوده و سوالی در ذهنم بوده باشد و شخص دیگری آن سوال را بپرسد و بنده پاسخ سوال خود را دریافت کنم آیا عقلانی است که بنده سوال خود را دوباره بپرسم؟
وقتی به سوال مشترک فرضا صد نفر پاسخ داده میشود نمیتوان گفت که به صد مسئله پاسخ داده شده بلکه در واقع به یک مسئله پاسخ داده شده.
وقتی به طور مثال به مسائل یک توضیح المسائل نگاه میکنیم مسائل آن بیش از سه هزار مسئله نیست....حال چطور میشود از سه هزار مسئله سی هزار برداشت داشت ؟ یعنی از هر مسئله ده مطلب روشن میشود؟ اگر اینگونه باشد که باید هر که به استنباط خود عمل کند و دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
فرض بفرمایید جنابعالی در مجلسی حضور دارید و یکی از مراجع تقلید به سوالات افراد پاسخ میدهد.....اگر شما بخواهید برای کسی توضیح بدهید که مرجع تقلید به سوالات بسیاری پاسخ داده اند آیا میفرمایید که فرضا به بیست هزار مسئله پاسخ داده اند یا میفرمایید به سوالات بسیار بسیار زیادی پاسخ داده اند؟
اگر به فرض بنده در آن مجلس بوده و سوالی در ذهنم بوده باشد و شخص دیگری آن سوال را بپرسد و بنده پاسخ سوال خود را دریافت کنم آیا عقلانی است که بنده سوال خود را دوباره بپرسم؟
وقتی به سوال مشترک فرضا صد نفر پاسخ داده میشود نمیتوان گفت که به صد مسئله پاسخ داده شده بلکه در واقع به یک مسئله پاسخ داده شده.
وقتی به طور مثال به مسائل یک توضیح المسائل نگاه میکنیم مسائل آن بیش از سه هزار مسئله نیست....حال چطور میشود از سه هزار مسئله سی هزار برداشت داشت ؟ یعنی از هر مسئله ده مطلب روشن میشود؟ اگر اینگونه باشد که باید هر که به استنباط خود عمل کند و دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
سلام
وجوه دیگری نیز وجود دارد و ظاهرا شما همان وجوه را هم صحیح متوجه نشدید احتمالا اشکال از ترجمه بنده بوده که سریع ترجمه کردم:
و أقول: يشكل هذا بأنه لو كان السؤال و الجواب عن كل مسألة بيتا واحدا أعني خمسين حرفا لكان أكثر من ثلاث ختمات للقرآن فكيف يمكن ذلك في مجلس واحد؟ و لو قيل جوابه عليه السلام كان في الأكثر بلا و نعم أو بالإعجاز في أسرع زمان ففي السؤال لم يكن كذلك.
و يمكن الجواب بوجوه: الأول: أن الكلام محمول على المبالغة في كثرة الأسئلة
و الأجوبة، فإن عد مثل ذلك أيضا مستبعد جدا.
الثاني: أنه يمكن أن يكون في خواطر القوم أسؤلة كثيرة متفقة، فلما أجاب عليه السلام عن واحد فقد أجاب عن الجميع.
الثالث: أن يكون إشارة إلى كثرة ما يستنبط من كلماته الموجزة المشتملة على الأحكام الكثيرة، و هذا وجه قريب.
الرابع: أن يكون المراد بوحدة المجلس الوحدة النوعية أو مكان واحد كمنى و إن كان في أيام متعددة.
الخامس: أن يكون مبنيا على بسط الزمان الذي يقول به الصوفية لكنه مخالف للعقل.
السادس: أن يكون إعجازه عليه السلام أثر في سرعة كلام القوم أيضا أو كان يجيبهم بما يعلم من ضمائرهم قبل سؤالهم.
السابع: ما قيل أن المراد السؤال بعرض المكتوبات و الطومارات فوقع الجواب بخرق العادة.
سلاموجوه دیگری نیز وجود دارد و ظاهرا شما همان وجوه را هم صحیح متوجه نشدید احتمالا اشکال از ترجمه بنده بوده که سریع ترجمه کردم:
و أقول: يشكل هذا بأنه لو كان السؤال و الجواب عن كل مسألة بيتا واحدا أعني خمسين حرفا لكان أكثر من ثلاث ختمات للقرآن فكيف يمكن ذلك في مجلس واحد؟ و لو قيل جوابه عليه السلام كان في الأكثر بلا و نعم أو بالإعجاز في أسرع زمان ففي السؤال لم يكن كذلك.
و يمكن الجواب بوجوه: الأول: أن الكلام محمول على المبالغة في كثرة الأسئلة
و الأجوبة، فإن عد مثل ذلك أيضا مستبعد جدا.الثاني: أنه يمكن أن يكون في خواطر القوم أسؤلة كثيرة متفقة، فلما أجاب عليه السلام عن واحد فقد أجاب عن الجميع.
الثالث: أن يكون إشارة إلى كثرة ما يستنبط من كلماته الموجزة المشتملة على الأحكام الكثيرة، و هذا وجه قريب.
الرابع: أن يكون المراد بوحدة المجلس الوحدة النوعية أو مكان واحد كمنى و إن كان في أيام متعددة.
الخامس: أن يكون مبنيا على بسط الزمان الذي يقول به الصوفية لكنه مخالف للعقل.
السادس: أن يكون إعجازه عليه السلام أثر في سرعة كلام القوم أيضا أو كان يجيبهم بما يعلم من ضمائرهم قبل سؤالهم.
السابع: ما قيل أن المراد السؤال بعرض المكتوبات و الطومارات فوقع الجواب بخرق العادة.
بنده قبلا هم عرض کردم که عربیم آنچنان خوب نیست ولی شما لطف نموده و مجددا متن عربی برای بنده نوشته اید که اگر مجددا زحمت ترجمه را بکشید لطف بسیاری به بنده نموده اید.
اولا که پاسخ سوالات رو دریافت نکردم.
ثانیا اگر پاسخ حضرت امام جواد(ع) فقط بله و خیر بوده باشد و بیست هزار سوال نیز تکراری بوده و فقط ده هزار سوال پرسیده شده باشد و هر سوال و جواب فقط ده ثانیه زمان برده باشد قریب به بیست و هفت ساعت جلسه بطور مداوم ادامه داشته که خیلی عجیب است.
بنده قبلا هم عرض کردم که عربیم آنچنان خوب نیست ولی شما لطف نموده و مجددا متن عربی برای بنده نوشته اید که اگر مجددا زحمت ترجمه را بکشید لطف بسیاری به بنده نموده اید.
اولا که پاسخ سوالات رو دریافت نکردم.
ثانیا اگر پاسخ حضرت امام جواد(ع) فقط بله و خیر بوده باشد و بیست هزار سوال نیز تکراری بوده و فقط ده هزار سوال پرسیده شده باشد و هر سوال و جواب فقط ده ثانیه زمان برده باشد قریب به بیست و هفت ساعت جلسه بطور مداوم ادامه داشته که خیلی عجیب است.
سلام علیکم برادر،
کسی که آنجا در نقش کنتور حاضر نبوده که از ۱ تا ۳۰۰۰۰ را بشمرد و تعداد دقیق سؤالها هم ۳۰۰۰۰ و نه کمتر و نه بیشتر باشد، از ابتدا هم معلوم نبوده که این تعداد سؤال پرسیده خواهد شد که کسی را مأمور کنند چون قرار است رکورد زده شود بیایید و تعداد آنها را بشماریم، وقتی گفته میشود ۳۰۰۰۰ به اعتباری اینطور گفته میشود، مثلاً فرض کنید تخمینی از تعداد افراد شرکت کننده از علما و کثرت سؤالهای هر کدام، مثلاً ۳۰۰۰ نفر وارد بحث شدند و هر کدامشان که سؤال میپرسیدند در پاسخ امام باز سؤال دیگری برایشان پیش میآمد و خلاصه یک سؤالشان بابی برای سؤالات مرتبط دیگر بود، مثل سؤالهای چند بخشی، یا اینکه از ابتدا که سؤال میپرسیدند سؤالشان ابعاد گوناگونی داشته و امام با یک بیان موجز پاسخی میدادند که پاسخ تمام آن سؤالات با ابعاد متفاوت را با هم داشته باشند و طرف ملتفت شده و دوباره پرسی نکرده است .... احادیث معصومین علیهمالسلام را که میخوانید حتماً دیدهاید که کلامشان نورانی است و دل را روشن میکند و در ذهن جرقهای زده میشود که پاسخ چندین مشکل انسان را با هم میدهد و فضای بزرگی از ذهن روشن میشود به مراتب بزرگتر از سؤالی که از ابتدا دربارهاش سؤال پرسیده است.
سلام علیکم برادر،
احادیث معصومین علیهمالسلام را که میخوانید حتماً دیدهاید که کلامشان نورانی است و دل را روشن میکند و در ذهن جرقهای زده میشود که پاسخ چندین مشکل انسان را با هم میدهد و فضای بزرگی از ذهن روشن میشود به مراتب بزرگتر از سؤالی که از ابتدا دربارهاش سؤال پرسیده است.
کسی که آنجا در نقش کنتور حاضر نبوده که از ۱ تا ۳۰۰۰۰ را بشمرد و تعداد دقیق سؤالها هم ۳۰۰۰۰ و نه کمتر و نه بیشتر باشد، از ابتدا هم معلوم نبوده که این تعداد سؤال پرسیده خواهد شد که کسی را مأمور کنند چون قرار است رکورد زده شود بیایید و تعداد آنها را بشماریم، وقتی گفته میشود ۳۰۰۰۰ به اعتباری اینطور گفته میشود، مثلاً فرض کنید تخمینی از تعداد افراد شرکت کننده از علما و کثرت سؤالهای هر کدام، مثلاً ۳۰۰۰ نفر وارد بحث شدند و هر کدامشان که سؤال میپرسیدند در پاسخ امام باز سؤال دیگری برایشان پیش میآمد و خلاصه یک سؤالشان بابی برای سؤالات مرتبط دیگر بود، مثل سؤالهای چند بخشی، یا اینکه از ابتدا که سؤال میپرسیدند سؤالشان ابعاد گوناگونی داشته و امام با یک بیان موجز پاسخی میدادند که پاسخ تمام آن سؤالات با ابعاد متفاوت را با هم داشته باشند و طرف ملتفت شده و دوباره پرسی نکرده است ....
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خدا پدرتان را بیامرزد خوب به قول خودتان :
کسی که آنجا در نقش کنتور حاضر نبوده که از ۱ تا ۳۰۰۰۰ را بشمرد و تعداد دقیق سؤالها هم ۳۰۰۰۰ و نه کمتر و نه بیشتر باشد.
پس چرا گفته شده سی هزار ....و گفته نشده صد هزار ؟:Gig:
پس اگر اینگونه باشد حتما روایاتی هم که در مورد نوشتن فرضا هزار حسنه در قبال انجام کاری است مبالغه ای بیش نیست.
ضمنا چرا کسی به این سوال بنده پاسخ نمیدهد:
[=arial black]
[=arial black]
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خدا پدرتان را بیامرزد خوب به قول خودتان :
کسی که آنجا در نقش کنتور حاضر نبوده که از ۱ تا ۳۰۰۰۰ را بشمرد و تعداد دقیق سؤالها هم ۳۰۰۰۰ و نه کمتر و نه بیشتر باشد.
پس چرا گفته شده سی هزار ....و گفته نشده صد هزار ؟:Gig:
سلام علیکم مؤمن و رحمةالله و برکاته،
البته پر واضح است که صحبت حقیر هرگز فصلالخطاب نیست، با این وجود حقیر گفتم آنجا کسی کنتور نگذاشته بود ولی بقیهی جملهام را هم میخواندید که نوشتم
وقتی گفته میشود ۳۰۰۰۰ به اعتباری اینطور گفته میشود
این اعتبار مثلاً میتواند نتیجهی یک تخمین باشد. این مطلبی که جناب ملاصدرا برای شما آوردند:
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 496
7- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: اسْتَأْذَنَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ النَّوَاحِي مِنَ الشِّيعَةِ فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلُوا فَسَأَلُوهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ عَنْ ثَلَاثِينَ أَلْفَ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَ ع وَ لَهُ عَشْرُ سِنِينَ.
این مطلب را شاید نشود حدیث به حساب آورد و عدد ۳۰۰۰۰ در آن قول معصوم علیهالسلام نیست، بنابراین بعید نیست که تخمینی سرانگشتی از تعداد سؤالات پرسیده شده باشد. یک نفر ممکن است چندین سؤال بپرسد که با یک جملهی حکیمانه به تمامی آنها پاسخ داده شود، یک نفر هم ممکن است یک سؤال بپرسد و جواب آنقدر جاوی جزئیات باشد که به اندازهی چندین و چند سؤال در آن پاسخ نهفته باشد که برای شخص سؤال کننده مکشوف میشود و او را اقناع میکند. لزوماً اینطور نبوده که به طور شمارهبندی شده ۳۰۰۰۰ سؤال طرح شود و به طور شمارهبندی شده هم ۳۰۰۰۰ هزار پاسخ مجزا به آنها داده شود. در ضمن آنکه نهایتاً شاید هم شخص تخمین زننده اشتباه در تخمین داشته باشد و این عدد مرتبهی تعداد سؤالات را نشان میدهد نه تعداد دقیق آنها، یعنی بسته به دقت شخص تخمین زننده (و علم او اگر تعداد سؤالها و پاسخهایشان یکی نباشد) شما مثلاً چند درصد کمتر یا بیشتر را هم میتوانید در نظر بگیرید.
به شخصه بعید میدانم این عدد ۳۰۰۰۰ تنها از روی اغراق تنها باشد که اگر میبود اعداد رندتری مثل هزار یا دههزار یا صدهزار یا توصیفاتی مثل هزاران و بسیار زیاد و ... را هم میشد به کار برد. این مسأله بر میگردد به اعداد معنادار در ریاضی، مثلاً اگر به شما بگویند دیروز ۷۰۰ نفر از نمایشگاه دیدن کردند تنها رقم اول با معنا به حساب آمده و دو رقم بعدی محل تردید خواهند بود، اگر گفته شود ۷۶۰ نفر، دو رقم اول آن با معنا به حساب میآید ولی رقم آخر محل تردید است، و اگر گفته شود ۷۶۳ نفر اینطور به نظر میرسد که هر سه رقم معنادار هستند به این معنا که حاوی اطلاعاتی از جزئیات تا مرتبهی یکان میباشد. در مورد اعداد اعشاری هم مشابه همین بحث را میتوان ارائه داد. حالا به ما گفتهاند ۳۰۰۰۰ سؤال، به نظر میرسد فقط باید عدد اول را با معنا در نظر گرفت و این یک عدد تقریبی است که تنها مرتبهی تعداد سؤالات را مشخص میکند، اما با توجه به موضوع صدق عدد و شرایط صدق عدد و اینکه صادر کنندهی این عدد معصوم نیست به نظر حقیر این عدد را تخمین در نظر بگیریم بهتر است، یعنی خود عدد ۳ در مرتبهی دههزارگان این عدد را هم تقریبی از واقعیت بگیریم که شاید درست باشد و شاید هم نباشد، بسته به دقت شخص راوی و اظهار نظر کننده.
پس اگر اینگونه باشد حتما روایاتی هم که در مورد نوشتن فرضا هزار حسنه در قبال انجام کاری است مبالغه ای بیش نیست.
آن روایات دیگر بحثشان جداست چون از طرف معصوم صادر شده است، معصوم تعداد قطرات باران و ... را با دقت در حد یکان به شما میتواند بگوید و اگر بگوید هزار حج و منظورشان بیان مرتبه نباشد دقیقاً همان هزار حج مقبول درست خواهد بود، با این وجود منظور خود آن بزرگواران را هم میشود از احادیثشان فهمید که بیان مرتبه بوده است و نه تعداد دقیق. احادیثی هم هستند که پاداش یک کار را چند عدد معرفی کردهاند، مثل زیارت امام رضا علیهالسلام که معصوم اگر درست خاطرم باشد میفرماید ثواب ۷۰ حج مقبو ل یا ۷۰۰ حج یا ۷۰۰۰ حج، تأویل آن هم این میشود که همهی اینها ممکن است و اینکه دست آخر پاداش از کدام مرتبه باشد بستگی به معرفت شخص زائر و خلوص نیت او دارد.
خوب است دقت کنید که برای مخلصین که اعمالشان خالص برای خداست ممکن است کارهای خیلی به ظاهر کوچکتری ثوابی بالاتر از کارهای خیلی بزرگتر از ما داشته باشد، مثل ضربت امام علی علیهالسلام در روز خندق که یک شمشیر زدن بر دشمن خدا بود اما ثوابش بیشتر از ثواب عبادت ثقلین معرفی شده است و در این عبادت ثقلین عبادات انبیاء سلف هم شمرده شده است که خودشان از مخلصین بودهاند.
ضمنا چرا کسی به این سوال بنده پاسخ نمیدهد:
[=arial black]فرض بفرمایید جنابعالی در مجلسی حضور دارید و یکی از مراجع تقلید به سوالات افراد پاسخ میدهد.....اگر شما بخواهید برای کسی توضیح بدهید که مرجع تقلید به سوالات بسیاری پاسخ داده اند آیا میفرمایید که فرضا به سی هزار مسئله پاسخ داده اند یا میفرمایید به سوالات بسیار بسیار زیادی پاسخ داده اند؟
نظر خودم را در مورد این سؤال شما در بالا دادم، حالا شاید هم اشتباه نظر داده باشم، هر کسی فراخور حال خودش و علم خودش تخمین میزند، یک نفر بخواهد بگوید منتظر کسی بوده است میگوید ۶ ساعت مرا معطل کردی، یک نفر دیگر میگوید ده ساعت مرا معطل کردی و ... . مثال ۶ ساعت مثال خوبی است که نشان میدهد حتی عدد ۶ هم لزومی ندارد که با معنا باشد در بیان اعداد و میتواند کلا اغراق به حساب آید برای بیان کثرت، البته اگر از طرف معصوم صادر شده باشد احتیاط بیشتری در تأویل کلام ایشان باید کرد.
یا علی
به نظر حقیر این عدد را تخمین در نظر بگیریم بهتر است، یعنی خود عدد ۳ در مرتبهی دههزارگان این عدد را هم تقریبی از واقعیت بگیریم که شاید درست باشد و شاید هم نباشد، بسته به دقت شخص راوی و اظهار نظر کننده.
مسئله این است که ذکر شده علی بن ابراهیم از پدرش روایت میکند.
شما فرض کنید پدر شما به شما چنین چیزی بگویند...... آیا برای شما سوال پیش نمی آید که چگونه ممکن است سی هزار مسئله را در یک مجلس پاسخ داد؟.......و آیا از پدر خود این ابهام را سوال نمیفرمایید؟..........
خوب آن زمان پدر شما قطعا جوابی میدهد........ که اگر فرض بر این باشد پاسخ پدرتان این باشد که عدد تخمینی است یا اغراق است .......عقل حکم میکند که شما اگر بخواهید این مطلب را برای بنده نقل کنید ......دیگر آن عدد را ذکر نکنید چون نیازی نیست و تخمینی است.
نتیجه این که وقتی علی بن ابراهیم روایت را از پدرش نقل میکند حتما دلیل قانع کننده ای داشته که عدد سی هزار را ذکر میکند.
حال دلیل چه بود خدا میداند.........بنده که متوجه نشدم دلیلش چیست؟
که اگر فرض بر این باشد پاسخ پدرتان این باشد که عدد تخمینی است یا اغراق است .......عقل حکم میکند که شما اگر بخواهید این مطلب را برای بنده نقل کنید ......دیگر آن عدد را ذکر نکنید چون نیازی نیست و تخمینی است.
سلام علیکم
اگر قرار باشد راویان برداشت و منطق خود را در روایت احادیث دخیل کنند دیگر احادیث قابل اطمینان نیستند.
سلام علیکم
اگر قرار باشد راویان برداشت و منطق خود را در روایت احادیث دخیل کنند دیگر احادیث قابل اطمینان نیستند.
سلام
خوب الان خود ما و مفسران همین کار را انجام میدهیم و میگوییم عدد تخمینی است
این که عدد تخمینی است یعنی چه؟ یعنی برداشت و منطق خودمان را در احادیث دخیل کرده ایم دیگر.
سلام
خوب الان خود ما و مفسران همین کار را انجام میدهیم و میگوییم عدد تخمینی است
این که عدد تخمینی است یعنی چه؟ یعنی برداشت و منطق خودمان را در احادیث دخیل کرده ایم دیگر.
بله ولی اگر قرار باشد از شخصی نقل قول کنیم، باید عین همان سخن را بیاوریم. برداشت های شخصی را در حاشیه مطرح می کنیم و نه در متن روایت
بله ولی اگر قرار باشد از شخصی نقل قول کنیم، باید عین همان سخن را بیاوریم. برداشت های شخصی را در حاشیه مطرح می کنیم و نه در متن روایت
بله این که واضح است
ولی به نظر شما برای علی ابن ابراهیم ، یا اولین کسی که این مطلب برای او گفته شده سوال پیش نیامده که چگونه ممکن است سی هزار مسئله را در یک مجلس پاسخ داد؟........ که قطعا فردی که در آن جلسه حضور داشته پاسخی منطقی تر داشته و متاسفانه معلوم نیست چه کسی بوده. و فقط نام علی بن ابراهیم و پدرش آمده. و همین امر باعث شده هر کسی برداشت خود را بنویسید که به نظرم هیچ کدام منطقی نیست.