جمع بندی آیا امامان از بدو خلقت پاک بوده اند؟
تبهای اولیه
سلام!
انسان توان گناه کردن دارد و با اینحال اگر گناه نکند مقام بالایی دارد ولی فرشته توان گناه کردن ندارد ...
ما میگوییم امامان ما معصوم اند یعنی هیچ گناهی ندارند ... و قبل از خلقت تمام جهان خلق شده اند ... ایا از بدو خلقت پاک افریده شده اند و مانند فرشتگان توان گناه کرده ندارند؟ میگویند ما هیچ وقت به مقام امام نمیرسیم ... پس مقامشون از ما بالاتره... خوب اگه اینجور باشه یعنی امام کلا خلقتش باما فرق داره ...
به نظر من ما که انسان های عادی هستیم و توان اینو داریم که خیلی از گناهان رو انجام بدیم ولی نمیدیم ... طبق بالا که فرق فرشته و انسان بود ... ایا مقاممون نباید از امام بالاتر باشه ؟
و دیگه اینکه ... خوب خدا که کسانی مثل امامان معصوم ما که اینقدر سرشار از خوبی اند رو افریده ... بقیه انسان ها هم مثل اونها می افرید ... :Gol:
[=arial]سلام!
انسان توان گناه کردن دارد و با اینحال اگر گناه نکند مقام بالایی دارد ولی فرشته توان گناه کردن ندارد ...
ما میگوییم امامان ما معصوم اند یعنی هیچ گناهی ندارند ... و قبل از خلقت تمام جهان خلق شده اند ... ایا از بدو خلقت پاک افریده شده اند و مانند فرشتگان توان گناه کرده ندارند؟ میگویند ما هیچ وقت به مقام امام نمیرسیم ... پس مقامشون از ما بالاتره... خوب اگه اینجور باشه یعنی امام کلا خلقتش باما فرق داره ...
به نظر من ما که انسان های عادی هستیم و توان اینو داریم که خیلی از گناهان رو انجام بدیم ولی نمیدیم ... طبق بالا که فرق فرشته و انسان بود ... ایا مقاممون نباید از امام بالاتر باشه ؟
و دیگه اینکه ... خوب خدا که کسانی مثل امامان معصوم ما که اینقدر سرشار از خوبی اند رو افریده ... بقیه انسان ها هم مثل اونها می افرید ... :Gol:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
در عصمت پیامبران و امامان باید به این مسئله مهم توجه کرد که عصمت به معنای سلب اختیار نیست. به عبارت دیگر اینکه آنها معصوم هستند به این معنا نیست که نمی توانند گناه کنند و از آنها سلب اختیار شده است بلکه آنها در عین داشتن اختیار مرتکب گناه نمی شوند.
برای فهم بهتر این مسئله باید به سرشت عصمت توجه کرد. سرشت و ذات عصمت سلب اختیار نیست بلکه ذات عصمت از معرفت است. فردی که معصوم است، دارای درجه خاصی از معرفت است. همان طور که ما نسبت به یک لیوان سم شناخت و معرفت داریم و می دانیم که برای ما کشنده و مهلک است، معصوم نیز حقیقت گناه را دریافته است و می داند که چقدر کشنده و مهلک است و همان طور که هیچ انسان سالمی، سم نمی نوشد، معصوم نیز مرتکب هیچ گناهی نمی شود و این عدم ارتکاب نه از روی بی اختیاری بلکه از روی شناخت حقیقت گناه است که مانند پرتاب شدن انسان به دره است.
با توجه به این مسائل، مقایسه معصوم با فرشتگان صحیح نیست زیرا معصومان نیز اختیار دارند در حالیکه فرشتگان چنین نیستند.
مطلب پایانی این است که راه رسیدن به درجات بالاتر معرفتی برای انسان فراهم است و انسان می تواند با عمل کردن به آنچه که بدان علم دارد و نیز در پی علم بودن نسبت به اموری که به آنها علم ندارد، معرفت خود را ارتقاء دهد و به حدی برسد که او نیز حقیقت گناه را که امر مهلکی است دریابد و از این رو از گناه دوری کند.
موفق باشید
خوب چرا خدا که تواناییشو داره ... همه ی انسان ها رو مثل امامان معصوم نیافریده ...؟ جوری که بر حقیقت زشتی گناه اگاه باشند؟
خوب چرا خدا که تواناییشو داره ... همه ی انسان ها رو مثل امامان معصوم نیافریده ...؟ جوری که بر حقیقت زشتی گناه اگاه باشند؟
[=arial black]این سوال خیلی خوبیه !
ماهمه میتونیم مثل ائمه زشتی گناه و مهلک بودن اون رو درک کنیم همونطور که بعضی از علمای این امت با درک اشون از پلشتی گناه افضل از پیامبرهای بنی اسرائیل شدن .(میدونین که پیامبرا هم معصوم هستن)
زیبایی این دنیا هم تو همینه که همه ی ما با اختیار خودمون - چه معصوم و چه غیر معصوم- میتونیم به درجه ی عصمت برسیم اما خدا با علم بی کرانش میدونست که این افراد -که ما بهشون میگیم معصوم -حتی بدون عصمتی که از خدا هدیه شده با همون اختیار خودشون این راه رو انتخاب میکنن فقط چون ماها ذاتا دنبال الگو هستیم به خاطر لطف اش به ما از اول عصمت این افراد رو اعلان کرده تا نمونه ای باشن برای ما که میتونیم همه به عصمت برسیم.
خوب این شناختی که ائمه از ذات بد و زشت و مهلک گناه دارن از کجا حاصل شده؟از ابتدای خلقت میدونستن؟مربوط به افرینششونه؟در دنیا درک کردن؟
[=arial] سلام علیکم،
حقیر پاسختان را نمیدانم، یک چیزهایی تو ذهنم هست شاید کمکی بکند و البته اگر غلط هستند ان شاء الله کارشناس محترم متذکر شوند:
[=arial]سلام!
انسان توان گناه کردن دارد و با اینحال اگر گناه نکند مقام بالایی دارد ولی فرشته توان گناه کردن ندارد ...
فرشتگان هم توان گناه کردن دارند، آنها در مقام عقل هستند و شهوت ندارند مگرنه اختیار دارند، با این وجود با اختیار خود یا به اشتباه ممکن است کارهایی کنند که از درگاه خداوند رانده شوند و مثال معروفش فطروس ملک هست که قرنها رانده شده بود تا امام حسین علیهالسلام به دنیا وارد شدند.
مثال دیگرش این است که حضرت جبرئیل علیهالسلام همیشه با صورت تاریک به خدمت رسول خدا :doa(1):[=arial] میرسید تا اینکه آیهی «آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ[=arial]» [یونس، ۹۱] را نزد حضرت آورد. حضرت دیدند که صورتش باز شده است، پرسیدند که این تغییر از چه جهت است؟ جبرئیل امین علیهالسلام فرمود که زمانی که فرعون داشت در دریا غرق میشد گفت توبه کردم و به خدای موسی و هارون ایمان آوردم، اما من این سخن را به او گفتم که آیا الأن ایمان آوردی که عذاب را به چشم دیدی؟ بعد که گفتم ناگهان در اندیشه رفتم که نکند خداوند غفار بر او هم رحم میکرد و من مانع شدم؟ از آن روز همیشه در ناراحتی بودم تا اینکه امروز فهمیدم آن کلام مطابق با ارادهی خداوند بوده است. بنابراین آنچه فرشتگان ندارند شهوت است که ایشان را ترغیب به نافرمانی کند و نه اراده. فرشتگان هم اختیار دارند و مجبور نیستند که البته دلایل بسیاری هم برای آن هست، از اینکه اعتراض کردند که خدایا چرا انسان را میآفرینی که در زمین فساد کند و ...
[=arial]ما میگوییم امامان ما معصوم اند یعنی هیچ گناهی ندارند ... و قبل از خلقت تمام جهان خلق شده اند ... ایا از بدو خلقت پاک افریده شده اند و مانند فرشتگان توان گناه کرده ندارند؟
بله پاک خلق شدند ولی آنها نه تنها توان گناه دارند که شهوات و شیطان نفس را هم دارند و با این حال طبق آن روایت نبوی شیطان نفس را در قبضهی قدرت خود مهار کردهاند ...
[=arial] میگویند ما هیچ وقت به مقام امام نمیرسیم ... پس مقامشون از ما بالاتره... خوب اگه اینجور باشه یعنی امام کلا خلقتش باما فرق داره ...
ظرفیت وجودی آن ذوات مقدسه علیهمالسلام بالاتر از ماست، بهرهی جسمیشان شاید یکی باشد ولی بهرهی روحانی بسیار بالاتری دارند. بنابراین خیلیها با اهل بیت علیهمالسلام محشور میشوند و همنیشن آنها و پیامبران دیگر علیهمالسلامأجمعین در بهشت میشوند و در لذتهای جسمانی همطراز خواهند بود ولی خدا میداند که در همان جمع چه کسانی در چه مراتبی از مراتب روحانی سیر میکنند و در چه مرتبه از قرب به خدا هستند، یعنی غذای روحشان متفاوت است. البته در نهایت تکامل هر کس در بهشت آن شخص به رضایت از جایگاه خود میرسد و ظرفش که کوچکتر باشد و پر شود متوجه این کوچکتر شدن ظرفش هم نخواهد شد چون به آنچه به او داده شده راضی است و شاکر و حامد خداوند...
[=arial]به نظر من ما که انسان های عادی هستیم و توان اینو داریم که خیلی از گناهان رو انجام بدیم ولی نمیدیم ... طبق بالا که فرق فرشته و انسان بود ... ایا مقاممون نباید از امام بالاتر باشه ؟
شما هم معصوم هستید. اگر به شما بگویند فلانی را بکش نه تنها رویش فکر نمیکنید که ساحت خودتان را از آن مبرا میدانید. این معنی عصمت است، یعنی حفظ شدن از گناه. برای ما و شما این عصمتمان موردی است و برای معصومین علیهمالسلام کلی است و ساحت ایشان نه تنها از گناه که از اشتباه هم برکنار است. ولی همانها هم اگر نعوذبالله قصد گناه کنند مجبور به ماندن بر صراط مستقیم نیستند و با ارادهی خودشان در راه بندگی خداوند طلایهدار هستند.
[=arial]و دیگه اینکه ... خوب خدا که کسانی مثل امامان معصوم ما که اینقدر سرشار از خوبی اند رو افریده ... بقیه انسان ها هم مثل اونها می افرید ... :Gol:
مطابق حدیث شریف غدیر خداوند انتخاب نکرده است (که اگر میکرد که چه کسی را چطور خلق کند و چه کسی را طور دیگر خلق کند عدالتش زیر سؤال میرفت) بلکه هر کسی را آنطور که ممکنالوجود بودند را لباس خلقت پوشانده است. البته این مورد شاید نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد ...
یا علی
[=book antiqua]خوب این شناختی که ائمه از ذات بد و زشت و مهلک گناه دارن از کجا حاصل شده؟از ابتدای خلقت میدونستن؟مربوط به افرینششونه؟در دنیا درک کردن؟
گفتم که این شناخت به هرکسی که به احکام الهی کاملا عمل کنه به تدریج از طرف خدا داده میشه . برا ائمه هم همین طور بوده یعنی اونا قرار بود با اختیار خودشون دستورات بندگی خدارو اجرا کنن بنابراین خداوند به خاطر لطف اش به ما( که توضیح دادم برای الگو بودن اونا بوده) این علم رو در همون آفرینششون بهشون داده . :Gol:
[=book antiqua]گفتم که این شناخت به هرکسی که به احکام الهی کاملا عمل کنه به تدریج از طرف خدا داده میشه . برا ائمه هم همین طور بوده یعنی اونا قرار بود با اختیار خودشون دستورات بندگی خدارو اجرا کنن بنابراین خداوند به خاطر لطف اش به ما( که توضیح دادم برای الگو بودن اونا بوده) این علم رو در همون آفرینششون بهشون داده .
:Gol:
پس یعنی هرکس به دستورات خداوند و احکام الهی از روی اختیار عمل کنه ... به مقام امام معصوم بودن میرسه؟
1-خوب امامان چگونه شیطان نفس را در قبضه قدرت خود مهار کرده اند؟
2-چرا بهره ی روحی امامان معصوم بیشتر از مردم عادی است؟کلا از ابتدا اینجور بوده؟اگه اینجور بوده که خوب خداوند فرق گذاشته در افرینش بین انسان ها ...
3-مطابق حدیث شریف غدیر خداوند انتخاب نکرده است (که اگر میکرد که چه کسی را چطور خلق کند و چه کسی را طور دیگر خلق کند عدالتش زیر سؤال میرفت) بلکه هر کسی را آنطور که ممکنالوجود بودند را لباس خلقت پوشانده است. البته این مورد شاید نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد ...
اینم کلا نفهمیدم :khandeh!: چیو خدا انتخاب نکرده؟
4-اگر ممکنه لطفا ترجیحا به زبان ساده باشه توضیحاتتون ... و منبع هم داشته باشه لطفا :Gol:
پس یعنی هرکس به دستورات خداوند و احکام الهی از روی اختیار عمل کنه ... به مقام امام معصوم بودن میرسه؟
با تشکر از پیگیری شما
بله هر کس به فراخور عمل و نیتش می تونه به مقام خلیفه اللهی برسه، امام نمی شه، اما تالی تلو معصوم میشه، همینشم قشنگه و نشان دهنده عدالته، مهم نیست کی ، کجا، و.. بدنیا آمدی اگه درست رد نقشه گنج کمالو بگیری بهش دست پیدا می کنی و ازش لذت می بری، در روایات از افرادی نام برده شده که به خاطر عمل به وظیفشون در بهشت همنشین و هم رتبه پیامبران اولوالعظم میشن، شما هم می تونی باشی.
ممنونم از جواب دوستان بسی بهره بردیم :Gol:
ولی هنوز جواب سوال اصلیمو نگرفتم ... فکر کنم من بد منظورمو رسوندم
1-خداوند برهمه چیز جهان از ابتدا تا انتها اگاه است
2- خداوند بر همه چیز اختیار دارد
3- خداوند هیچ کاری را بدون هدف انجام نمی دهد
4-از چندجا شنیدم:خداوند قبل از افرینش این جهان 5تن رو از نور افریده ... از اونجایی که خداوند هیچ کاری رو بدون دلیل انجام نمیده دلیل این کار خداوند چیه و چه هدفی داشته؟چون به نظرم عدالت خدا رو زیر سوال میبره وقتی بقیه ی ادم های عادی از گل بدبو باشند و 5تن از نور ...
5-اگر مورد بالا درست بوده باشد قطعا افرینش امامان با ما تفاوت دارد ... پس ایا این عامل معصوم بودنشونه؟
6-ایا خداوند با اگاهی امامان رو از ابتدا معصوم افرید و خواست که اینگونه باشند؟:Gol:
[=trebuchet ms]
این حرفاتون کاملا درسته
2- خداوند بر همه چیز اختیار دارد
3- خداوند هیچ کاری را بدون هدف انجام نمی دهد
ولی
دلیل این کار خداوند چیه و چه هدفی داشته؟
چون اولا
خدا با همون علم بی نهایتش می دونست اینا بهترین بنده هاش میشن و از طرفی خیلی دیگه از آدما احتیاج به راهنما دارند لذا از همون ابتدا خلقت اعلام کرد این افراد معصومند یعنی چی؟ یعنی علمی رو که قرار بود به تدریج به ایشون بده همون اول داد مثل سرکارگری که مزد کارگر لائق شو اول میده تا هم اون تشویق بشه و هم این کارگر برا دیگر کارگرا الگو بشه.
ثانیا
این علم و عصمت مانع اختیار نمی شه مثلا آدم عاقلی که مریض نیست و مشکلی نداره هنگام احساس گرسنگی هیچ وقت سراغ غذای گندیده بد بوی کرم خورده نمی ره ، آیا مجبوره؟ نه می دونه این راهش نیست! آین غذا خوردن نداره!اصلا بهش فکره هم نمی کنه، بزرگان دین ما چه برسد به معصومین به زشتی گناه علم و یقین پیدا کردند به همین خاطر حتی برخی شون فکر گناه هم نمی کنند. و اینا هیچ فرقی از لحاظ خلقت با ما ندارند.
1-خوب امامان چگونه شیطان نفس را در قبضه قدرت خود مهار کرده اند؟
2-چرا بهره ی روحی امامان معصوم بیشتر از مردم عادی است؟کلا از ابتدا اینجور بوده؟اگه اینجور بوده که خوب خداوند فرق گذاشته در افرینش بین انسان ها ...
3-مطابق حدیث شریف غدیر خداوند انتخاب نکرده است (که اگر میکرد که چه کسی را چطور خلق کند و چه کسی را طور دیگر خلق کند عدالتش زیر سؤال میرفت) بلکه هر کسی را آنطور که ممکنالوجود بودند را لباس خلقت پوشانده است. البته این مورد شاید نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد ...
اینم کلا نفهمیدم :khandeh!: چیو خدا انتخاب نکرده؟
4-اگر ممکنه لطفا ترجیحا به زبان ساده باشه توضیحاتتون ... و منبع هم داشته باشه لطفا :Gol:
سلام علیکم،
۱. در روایت مبارکه آمده که اگر ایمان در قلب انسان وارد بشود تمام اعضاء و جوارح از آن تبعیت خواهند کرد. وقتی گفته میشود اسم دین خداوند اسلام است این اسم نه یک سمبل بیمحتوی که یک تعریف جامع و مانع است (توجه کنید که وقتی خداوند علم اسماء را به حضرت آدم علیهالسلام آموخت او معلم فرشتگان شد و این علم دانستن اسم اشیاپ و ارواح نبوده بلکه علم به ویژگیهای آنها هم هست، مثل اینکه شما به یکی بگویید گربه و از روی این اسم بشود تمام خصوصیات گربه را برداشت کرد، این کار در عربی که زبان خلقت است ظاهراً ممکن است چون ارتباط کلمات در عربی ذاتی است و طبیعی و نه قراردادی و زبان حضرت آدم علیهالسلام هم قبل از هبوط عربی بوده است)، اسلام یعنی تسلیم شدن برای خدا، شروعش با اقرار زبانی به تسلیم شدن است و انجام اعمال ظاهری آن و انتهایش هم همان تسلیم شدن در دو بعد ظاهری و باطنی هرکدام تا نهایتشان و اوج این تسلیم شدن هم مقام فنایفیالله است و جایگاه قرب فرائض و ... . شروع ورود اسلام از ظاهر به باطن میشود آغاز مرحلهی ایمان که تثبیت آن در قلب هم میشود یقین و ... . مرحلهای که از انسان هیچ گناهی سر نزند مرحلهی یقین است که در قرآن گفته شده با عمل به همین امور دینی قابل رسیدن است: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» [الحجر، ۹۹] اما شأن اهل بیت از مقام یقین هم خیلی بالاتر است و یقین توسط همه قابل دستیابی است اگر همت کنیم ... اینکه امام خمینی فرمودند عالم محضر خداست در محضر خداوند گناه نکنید تا کسی یقین نداشته باشد که خداوند ناظر اوست این جمله در ترک گناه کمکی به او نمیکند بلکه لقلقهی دهانش خواهد بود، راه همان انجام واجبات و ترک محرمات است تا اعتقاد صحیح ملکه شود ...
۲. این سؤال چیزی شبیه این است که کسی بپرسد چرا من انسان خلق شدم و این موجودی که الأن در حیاط خانه راه میرود گربه؟ مثل معروفش این است که آیتالله حائری فرمودهاند:
ما خلق الله المشمشة مشمشة، بل أوجدها، والله تعالى أوجد هذه النفس بما لها من صفات، ولم يخلق صفةً إضافيّةً ما إلى النفس، لتقودها إلى الخير أو الشرّ، ليُقال: إنّ هذا ظلم. (منبع: اینجا)
۳. جواب سؤال ۲ را متوجه شوید این سؤال را هم متوجه شدهاید. با این وجود چون حدیث شریف غذیرخم بجز در جایگاه اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام از نظر معانی بلندی که دارد هم بسیار قابل اعتناست این فراز از آن را بخوانید خوب است:
[=nassim-regular]صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلى غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ اَحَدٍ وَ لاتَكَلُّفٍ وَ لَااحْتِیالٍ. اَنْشَاَها فَكانَتْ وَ بَرَاَها فَبانَتْ.
[=nassim-regular]صورت داد بدعت خود را بدون هیچ الگو و مثالی از قبل، و خلق کرد آنچه را خلق کرد بدون یاوری احدی و بدون به سختی افتادن و بدون فکر و چارهاندیشی، انشاء کرد آن را پس شد و ساخت پس ظاهر گردید.
(منبع: اینجا)
توجه کنید که خداوند عالم را بدون لحظهای تفکر ساخته است و ساحت خداوند بالاتر از آن است که نیازی به تفکر و چارهاندیشی داشته باشد یا میان گزینههای مختلف دست به انتخاب بزند که چند چیز اینطوری بسازد و چند چیز آنطوری، یا چه کسی را چطور قرار دهد و چه کسی را طور دیگر، خداوند منزه است که با صفات بندگانش به وصف آید.
۴. ببخشید سؤالتون ساده نیست که جوابش ساده باشه، فقط در مورد عصمتشان کار ساده است چون مفهوم عصمت چیز عجیب و غریبی نیست، اینکه چرا آنها اما اینطور شدهاند شاید درکش نیاز به تعدادی پیشنیاز فلسفی و عرفانی داشته باشد و حقیر هم تخصصی ندارم که بیشتر بتوانم کمک کنم. ان شاء الله کارشاس بحث سادهتر بیانش کنند.
یا علی
[=trebuchet ms]ممنونم از پیگیری شما ما هم بسی بهره بردیم
این حرفاتون کاملا درسته
1-خداوند برهمه چیز جهان از ابتدا تا انتها اگاه است
2- خداوند بر همه چیز اختیار دارد
3- خداوند هیچ کاری را بدون هدف انجام نمی دهد
[=trebuchet ms]4-خداوند قبل از افرینش این جهان 5تن رو از نور افریده ...
ولی
دلیل این کار خداوند چیه و چه هدفی داشته؟
چون اولا
خدا با همون علم بی نهایتش می دونست اینا بهترین بنده هاش میشن و از طرفی خیلی دیگه از آدما احتیاج به راهنما دارند لذا از همون ابتدا خلقت اعلام کرد این افراد معصومند یعنی چی؟ یعنی علمی رو که قرار بود به تدریج به ایشون بده همون اول داد مثل سرکارگری که مزد کارگر لائق شو اول میده تا هم اون تشویق بشه و هم این کارگر برا دیگر کارگرا الگو بشه.
ثانیا
این علم و عصمت مانع اختیار نمی شه مثلا آدم عاقلی که مریض نیست و مشکلی نداره هنگام احساس گرسنگی هیچ وقت سراغ غذای گندیده بد بوی کرم خورده نمی ره ، آیا مجبوره؟ نه می دونه این راهش نیست! آین غذا خوردن نداره!اصلا بهش فکره هم نمی کنه، بزرگان دین ما چه برسد به معصومین به زشتی گناه علم و یقین پیدا کردند به همین خاطر حتی برخی شون فکر گناه هم نمی کنند. و اینا هیچ فرقی از لحاظ خلقت با ما ندارند.
سلام علیکم،
ببخشید وسط بحثتان، نمیدانم این حدیث کمکی به بحثتان بکند یا نکند اما روایت شده از امام باقر علیهالسلام اگر درست خاطرم باشد که اینطور نیست که پیامبران چون پیامبر شدند عصمت داشته باشند بلکه چون خداوند میدانست که آنها عصمت خواهند داشت به ایشان مسؤولیت داد ... اگر اشتباهی یادم نمانده باشد
یا علی
سلام علیکم،
ببخشید وسط بحثتان، نمیدانم این حدیث کمکی به بحثتان بکند یا نکند اما روایت شده از امام باقر علیهالسلام اگر درست خاطرم باشد که اینطور نیست که پیامبران چون پیامبر شدند عصمت داشته باشند بلکه چون خداوند میدانست که آنها عصمت خواهند داشت به ایشان مسؤولیت داد ... اگر اشتباهی یادم نمانده باشد
یا علی
ممنون از توجه اتون بله مفیده این حدیث درواقع جمع بندی همین هست که من سعی میکردم بگم. بازم ممنون
-از چندجا شنیدم:خداوند قبل از افرینش این جهان 5تن رو از نور افریده ... از اونجایی که خداوند هیچ کاری رو بدون دلیل انجام نمیده دلیل این کار خداوند چیه و چه هدفی داشته؟چون به نظرم عدالت خدا رو زیر سوال میبره وقتی بقیه ی ادم های عادی از گل بدبو باشند و 5تن از نور ...
5-اگر مورد بالا درست بوده باشد قطعا افرینش امامان با ما تفاوت دارد ... پس ایا این عامل معصوم بودنشونه؟
6-ایا خداوند با اگاهی امامان رو از ابتدا معصوم افرید و خواست که اینگونه باشند؟
دوست عزیز درمود سوال 4 و 5 بله این درسته که خدا ائمه رو از نور خلق کرده ولی این که باعث نمیشه اختیاری که هردومون داریم متفاوت باشه یعنی هم ائمه و هم ما هردو اختیار داریم و روح حق جو ..........
درمورد سوال 6 هم چن بار گفتم بله خداوند با آگاهی از اینکه قراره امامان با اختیارشون گناه نکنن اونها رو از ایتدا معصوم افرید و خواست تا همه بدونن که اونا معصوم هستن ولی حتی اگه اونا رو معصوم خلق نمیکرد اونا با اختیار حودشون از گناه دوری میکردن و مثل خیلی از علما به مقام عصمت میرسیدند.
خوب من از ابتدا همه یجواب ها رو خوندم و واسه خودم توضیح دادم ... بعضی چیزا رو فهمیدم بعضیا حل نشده باقی موند ...
1-امامان پاک هستند و دارای عصمت . عصمت ان ها بدین معنی نیست که اختیار گناه ندارند بلکه با وجود داشتن اختیار گناه نمیکنند.چون نسبت به ذات بد و مهلک گناه معرفت و شناخت دارند.
این که این شناخت از کجا حاصل شده هنوز قانع نشدم ... ایا خود ان ها به این شناخت رسیده اند یا اینکه خدا این شناخت را به ان ها داده ؟
اگر خود به این شناخت رسیده اند ... راه اینکه ماهم به چنین شناختی برسیم چیه؟ اگر خدا این شناخت رو به اونها داده ... چرا بین بندگان فذق گذاشته و چنین شناختی رو به همه نداده؟ چون در اون صورت که همه چنین شناختی رو پیدا میکردند دیگر نیازی به الگو و اسوه هم نبود...
چون سوال زیاده من قسمت قسمت میگم ... ممنون از لطف دوستان:Gol:
2- اقای سید ممد عرض کردند که:بعضی علمای این امت با درک از پلشتی گناه افضل از پیامبران بنی اسرائیل شدند...
پس یعنی ما هم اگر ماهیت گناه رو به خوبی درک کنیم و سعی در ترک اون داشته باشیم بالاتر از امامان میشیم؟ اگر اینجور باشه پس دیگران هم میتونن از ما برتر بشن ... پس دیگه بحث الگو معنایی نداره ... چون هرکس از دیگری برتر میشه ...
3-ایشون عرض کردند که :پیامبران هم معصوم بودند ...
پس ما چرا میگیم 14 معصوم؟
4-جناب owari عرض کردند که : فرشتگان در مقام عقل هستند و شهوت ندارند ... ممکن است کارهایی کنند که از درگاه خداوند رانده شوند ... مثل فطروس ...
اگر در مقام عقل هستند چرا اشتباه کنند؟ اونها که تمام حقایق رو دیده اند ... و اینکه ایا این عمل اشتباه فرشتگان ترک اولی به حساب نمیاد؟چون تا جایی که من معمولا شنیدم گفته میشه ذات فرشته گناه نیست ... و خوب ترک اولی مثل کاری که حضرت ادم کرد ... میگن گناه نبوده ترک اولی بوده ...
5-امامان ما پاک خلق شده اند ...
من کلا این مورد رو درست نفهمیدم ... ایا پاک خلق شدن مثل همون پاکی هست که ما میگیم مثلا بچه که تازه به دنیا میاد پاکه ... مثل اونه؟ و اینکه این پاکی مختص امامان هست؟ و یا همه پاک هستند و به مرور و بر اثر عواملی لغزش پیدا میکنند؟ یا اینکه کلا به قولی ذات برخی ها شیشه خرده دارد؟
و خداوند امامان رو پاک خلق کرد و بقیه رو خیر؟
6-من هنوز قانع نشدم چرا ظرفیت وجودی و بهره ی روحی امامان بیشتر از بقیه است؟
7-خدا میدانست که امامان در دنیا راه عصمت رو در پیش میگیرند و بهترین بنده هایخداوند میشوند ولی چون انسان ها به راهنما احتیاج داشتند تا انها هم مسیر درست رو بروند از ابتدا انها رو معصوم افرید .
پس چرا امامان از نور خلق شدند و قبل از تمام جهان ... دلیل بالا دلیل ساده ایه و به نظرم به چنین کار پیچیده ای نمیخوره... چرا امامان از نور خلق شدند؟مگه نه اینکه همه در فطرت و افرینش یکسان اند؟ پس چرا خدا تو این یه مورد تا این حد تفاوت قائل شده؟
سلام تا اونجا که من فهمیدم ؛ ازابتدا پنج نور الهی به نام پنج تن را خداوندآفرید و به خلقت خودش احسنت گفت . بعد ازوجود آنها آدم و هستی را خلق کرد .
حضرت رسول خدا(ص) در حدیثى نسبتاً طولانى، به این حقیقت به طور صریح اشاره کردهاند که: «از نور رسول خدا، عرش خلق شده است؛
از نور على(ع) ملائکه به وجود آمدهاند؛ از نور فاطمه(س) آسمانها و زمین خلق شده است؛ از نور امام حسن(ع) خورشید و ماه پدیدار گشته اند؛
از نور امام حسین(ع) بهشت و حورالعین قدم به هستى نهادهاند و ... .»(منبع :الکربلائی، شیخ جواد بن عباس، الانوار الساطعه، ج 4،ص259، دارالحدیث قم، بی تا.)
حالا به این سئوال می رسیم که چرا خداوند انسانها را یکسان نیافرید یعنی چرا همه را پاک و معصوم خلق نکرد ؟ مطالبی از یک سری منابع خونده بودم که فکر
میکنم تا حدودی به این سئوال جواب بده . خواهش میکنم با حوصله همۀ آنها را بخونید مطالبی است که شاید به پاسخ شما کمک کنه .
من به عالم ذر و قبل از آن عالم ارواح معتقدم به این شرح:
خدای تعالی دو هزار سال قبل از خلقت بدن حضرت آدم علیه السلام ارواح همه بشر را از حضرت آدم تا امروز و از امروز تا قیامت همه را یکجا خلق فرمود( به استثنای 14 معصوم علیهم السلام که از قبل بوده اند
چرا که آنها اول مخلوق پروردگار هستند). این ارواح همه با هم یکسان بودند هیچ یک بر دیگری هیچ برتری ای نداشت. بهتر بگویم همه روح بودیم بدنی و جسمی در کار نبود یک قوه دراکه بودیم که میتوانستیم
همه چیز را درک کنیم. ما دو هزار سال تحت تعلیم و تربیت معصومین علیهم السلام قرار گرفتیم و آنها همه معارفی را که ما برای حیات ابدی لازم داشتیم به ما تعلیم دادند. آنها روح بودند و ما هم روح بودیم و به
اصطلاح امروزیها سر کلاسهای درس آنها که توحید و معرفت پروردگار و نبوت و پیامبر شناسی و امامت و معرفت امام و دیگر مسائل اعتقادی بود میرفتیم و آنها هم برای ما تدریس میکردند. در این مدت دوهزار
سال ما یاد گرفتیم و در روح ما ثبت شد که خدا یکی است او عالم و قادر مطلق است هیچ حول و قوه ای جز او نیست. ما فهمیدیم که ظلم بد و عدل خوب است. تکبر بد و تواضع خوب است خلاصه صفات حسنه و
رذیله را به ما آموختند معرفت و ولایت چهارده معصوم نیز در روح ما ثبت شد و آنها را به عنوان معصوم و آئینه تمام نمای صفات پروردگار شناختیم در حقیقت آنها بسان آئینه هایی بودند که ما صفات خدا را درآنها
میدیدیم و خدا را میشناختیم و آنها را مدرس معرفت خدا شناختیم. میل به علم و پاکی و بیزاری از جهل و ناپاکی نیز در ما تثبیت شد. نام این مجموعه تعلیمات همان فطرت است که خدا در قرآن فرموده ما
بشر را بر اساس فطرت الهی آفریدیم. و شما امروزه میتوانید ببینید و امتحان کنید که اگر کسی فطرتش را از دست نداده باشد به خوبی گواهی میدهد که علم و پاکی خوب است و او دوستدار علم و پاکی است.
همه انسانها حتی بت پرستها هم میل به پرستش دارند و این در فطرتشان هست که باید کسی را بپرستند. همه ما از دروغ بیزاریم و از صداقت و راستی خوشمان میآید. از بخل و حسد متنفریم ولی جود و
سخا محبوب ماست. طمع و حرص و ریاست طلبی و حب جاه و مقام منفور ماست ولی قناعت را دوست داریم. ما فطرتا برای کسی که علم دارد و پاک است احترام قائلیم و در مقابلش کرنش میکنیم. کینه
و انتقام جویی را بد میشماریم ولی عفو و گذشت و ایثار را خوب میدانیم. حیا و عفت و پاکدامنی را خوب و فساد و تباهی را بد میدانیم و همینطور دیگر صفات و مسائل فطری. اینها همه را طی دو هزار سال
از محضر معصومین علیهم السلام آموختیم که اسم این مدت و این عالم را عالم ارواح میگوییم. تا اینجا روحی هستیم با یک سری معلومات و دارای اختیار که میتوانیم به آنها عمل کنیم و میتوانیم عمل نکنیم.
بعد از این دو هزار سال، خدای تعالی بدن خاکی حضرت آدم علیه السلام را خلق فرمود و روح حضرت آدم را (که یکی از همان ارواح بود و قابلیت رسیدن به خدا را داشت و میتوانست مظهر صفات خدا شود) در آن
کالبد خاکی دمید که خدا در قرآن فرموده و نفخت فیه من روحی. که با توضیح داخل پرانتز معنای روحی هم واضح میشود. پس از این خدای تعالی از پشت بدن حضرت آدم ذراتی را خارج کرد به تعداد همه ارواح بشر
که هر یک از این ذرات به روحی تعلق گرفت و از اینجا عالم ذر آغاز شد همه ما که تاکنون روحی بودیم در یک قالب ذره ای قرارگرفتیم. خب ما تا اینجا یکی روحی هستیم که دوهزار سال تحت تربیت معصومین
علیهم السلام بودیم و اکنون دریک قالب ذره ای هستیم این اولین بدن و قالب ما میباشد. بعد از این خدایتعالی به ملائکه دستور سجده را داد که داستانش را همه میدانیم و شیطان تکبر و سر پیچی کرد و ظاهر
بینی و کبر بر او چیره شد. ما همه شاهد این جریان بودیم و مکالمات بین خدا و شیطان را میدیدیم که او خدا را در گمراهیاش مقصر میدانست و معتقد به جبر شد و قسم یاد کرد که همه ما را گمراه و از صراط
مستقیم منحرف کند.خدا هم به او فرمود تو بسیار کوچک هستی و اینجا جای تکبر نیست و او را از درگاهش راند و به خاطر مزد عباداتش به او تا وقت معلومی مهلت داد و فرمود که جهنم را از شیطان و پیروانش
پر خواهد کرد. پس از این خدا از همه ما تعهداتی گرفت که به تعهدات عالم ذر مشهور است و به همین علت به عالم ذر عالم تعهد یا عالم میثاق هم گفته میشود. ما افراد بشر که تا حالا هرچه دیده بودیم خوبی
و پاکی بود با این نافرمانی شیطان روبروی خدا ایستادن را هم دیدیم. ما ظاهر بینی و تکبر و عصیان را به خوبی دیدیم و از همین جا شروع انحرافات ما بود بعضی آئینه های قلب و روحشان را از سوی خدا و
معصومین علیهم السلام برگرداندند به سوی شیطان، به سوی جهل. ما مختار بودیم که اینکار را بکنیم یا نکنیم ولی برخی لغزیدند و این کار را کردند و بعضی هم بسیار محکم آئینه دلشان را به سوی خدا و معصومین
حفظ کردند آنها از ولایت اهل بیت منحرف شدند و اینها نه، بلکه همه همتشان این بود که از تحت ولایت آن بزرگواران خارج نشوند. این شد که بعضی از ما در عالم ذر مرتکب گناهانی شدیم که عمده گناه همین بود:
نپذیرفتن ولایت معصومین علیهم السلام. خدای تعالی از ما تعهد گرفت که از شیطان پیروی نکنیم و تنها او را بندگی کنیم ولی بعضی از ما تعهد بستیم و عمل نکردیم. خدایتعالی فرمود آیا من رب شما نیستم؟
یعنی آیا من شما را تربیت نکردم؟ همه گفتیم بلی ولی بعضیها ازتحت تربیت خارج شدند و به سمت جهل و نادانی و شیطان رفتند. شاگرد اولهای این کلاس و کسانی که محکم تعهد بستند و یک لحظه هم به
شک و تردید نیفتادند شدند چهار پیامبر اولوالعزم به نامهای نوح و ابراهیم و موسی وعیسی علیهم السلام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم که معلم همه بوده است. و همین طور دیگر انبیاء بر اساس درجاتشان.
مثلا حضرت آدم اینکه اولوالعزم نشد تنها به خاطر این بود که یک لحظه و کمتر از لحظه در ولایت حضرت ولی عصر روحی فداه چیزی در دلش آمد که چطور این آقا از نسل من است. بعد از این ما ارواح که در بدنهای
ذره ای بودیم یکی پس از دیگری بر اساس اعمالمان در عالم ذر به این دنیا وارد شدیم تا امتحان بدهیم که آیا بر آن تعهدات پایبند خواهیم بود و به آن معارف عمل خواهیم کرد یا نه؟ خدای تعالی هم آنقدر مهربان است
که در این دنیا هم ما را رها نکرده است ما درس خواندیم و تعهد دادیم و حالا وقت امتحان است ولی او ما را در این امتحان تنها نگذاشته و رها نکرده است بلکه برای ما کتاب و پیامبر فرستاده است و یک دلیل محکم
بر عالم ارواح این است که خدای تعالی مکرر قرآن را ذکر و انبیاء و پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را مذکر نامیده است. ذکر یعنی یادآوری و مذکر یعنی یاد آوری کننده. این نشان میدهد که ما چیزهایی را میدانیم که
باید به یادمان بیاورند و بین کسی که اصلا چیزی را نمیداند و کسی که میداند و فراموش کرده است فرق است به اولی یاد میدهند و دومی را یادش می آورند عمده کار انبیاء همین بوده است که تعالیم عالم ارواح را به
یاد بشر بیاورند و حقیقت و هدف قرآن هم همان یاد آوری تعالیم عالم ارواح هست که خدا در این دنیا خواسته به ما یادآوری کند و به رسول اکرم هم فرموده تو مذکر هستی یعنی به یاد آنها بیاور. و امتحان ما هم همین
است که ولایت پیامبر و ائمه را بپذیریم و به معارف آنها عمل کنیم.
خلاصه اینکه وضعیت ما در ابتدای ورودمان به این دنیا نتیجه اعمال خودمان در عالم ذر است. در حقیقت این دنیا جزاخانه عالم ذر است و با ورودمان به این دنیا حساب اعمالمان در عالم ذر صاف میشود. به تناسب
اعمالمان در عالم ذر به این دنیا وارد میشویم و امتحان میدهیم هرچه اعمالمان و ولایت پذیری ما در آن عالم بهتر بوده باشد امکانات در این دنیا برای بهتر امتحان دادن و پیشرفت بهتر فراهم است یک کسی مثل حضرت
ابواالفضل در دامن علی بی ابیطالب و حضرات معصومین به دنیا آمد و تحت تربیت آنها بود یکی هم مثل یزید در آن وضعیت با آن پدر و مادر به دنیا میآید. نه حضرت عباس علیه السلام از اول خلقت با این مقام خلق شده
بود و نه یزید با آن همه شرارت خلق شده بود بلکه خدا هردو را مساوی آفریده است ولی یکی در عالم ذر آنچنان بر ولایت پایبند میماند که با آن شرایط عالی در این دنیا وارد میشود ودیگری در آن شرایط. هر دو هم در این
دنیا یک تکلیف و یک مقصد داشته اند ولی شرایط یکی با دیگری چقدر تفاوت دارد. حال ببینید پسر یزید معاویه ثانی را که با اینکه پدرش یزید بوده است ولی محب اهل بیت بوده و بر منبر پدر و پدربزرگش را رسوا میکند
و میگوید حق با علی علیه السلام و اولادش است. هدف یکی است منتها شرایط رسیدن به هدف در این دنیا برای افراد با توجه به اعمالشان در عالم ذر فرق دارد یکی راحت تر و یکی سخت تر. و شما میتوانید به همین
ترتیب همه تفاوتها را قیاس کنید. سختیهایی که ما در این دنیا میکشیم در حقیقت جزای اعمالمان در عالم ذر است که آن هم بر اساس اختیار خودمان بوده است. همه باید یک راهی را برویم تا به یک مقصدی برسیم ولی
بعضیها راحت تر و با امکانات بهتری هستند و بعضیها سخت تر و امکانات کمتری هر دو هم مرهون اعمال خویش در عالم ذر هستند. وقتی نطفه ای در رحم مادری بسته میشود و جنین شکل میگیرد طبق مباحث بالا پس
از 4ماه یکی از ارواح عالم ذر با توجه به اعمالش و شرایط این دنیا وارد رحم مادر میشود و اگر توجه کنید در فقه ما جنین 4ماه به بالا دیه کامل دارد. چون روح در آن وارد شده است. وبعد از 9ماه متولد میشود. این مسیر
ورود و این شرایطی که او وارد میشود نتیجه اعمال خودش در عالم ذر است. اگر ناقص الخلقه یا خدای ناکرده از طریق نامشروع به دنیا می آید ویا با هر شرایطی دیگری از بی عدالتی خدا نیست بلکه او خود این چنین خواسته است.
اما منابع: من دو آیه را به عنوان نمونه ذکر و به آنها استدلال میکنم. در سوره اعراف آیه 172 خدا میفرماید:
و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین.
یعنی و زمانی که پروردگارت از صلب و پشت فرزندان آدم ذریه آنها را گرفت و آنها را گواه بر وجود خودشان قرار داد (فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، شهادت میدهیم. مبادا روز قیامت (شما ذریه آدم) بگویید:
ما از این (میثاق و عالم ذر) غافل بودیم.
این آیه کاملا بر آنچه که ما در بالا گفتیم دلالت دارد. در ذیل آیه و در این ارتباط و این موضوع روایات فراوانی هست که کاملا مطالب فوق را بیان میفرماید. مضافا اینکه خدای تعالی فرموده: الست بربکم آیا من رب شما نیستم.
اینجا خدا از ماده ربوبیت استفاده کرده در حالیکه میتوانست بفرماید الست بخالقکم یا بالهکم یا بمعبودکم. ولی هیچ یک را نفرمود و فرمود بربکم چرا؟ چون ما همه ربوبیت او را دیده بودیم و تحت تربیت او به واسطه معصومین
بودیم. از همین ماده ربوبیت استفاده میشود که قبل از این تعهد، تربیت و پرورشی بوده است که خدا از آن سوال می کند. و آن، همان تعالیم عالم ارواح است.
آیه دیگر سوره یاسین آیه 60 و 61 است. خدا میفرماید: الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم.
یعنی ای فرزندان آدم آیا من در گذشته از شما تعهد نگرفتم که شیطان را بندگی و پیروی نکنید او دشمن آشکار شماست و تنها مرا بندگی کنید این است صراط مستقیم؟
خب این تعهد در گذشته، چه موقع بوده است؟ این آیه مربوط به روز قیامت است و خدا روز قیامت این سوال را از ما می پرسد آیا خدا کی از ما چنین تعهدی را گرفته است؟ همه میدانیم که در این دنیا چنین تعهدی را خدا از ما ن
گرفته است پس مربوط به عالم قبل از این عالم است. کیست که ادعا کند در این دنیا خدا این تعهد را از ما گرفته است؟ ولی با توجه به بحث عالم ذر که گذشت به خوبی هویداست که خدا بعد از قضیه سجده نکردن او و دیدن ما
آن جریان را از ما چنین تعهدی را گرفته است. مضافا اینکه ما باید دشمن آشکار بودن شیطان را فهمیده باشیم. خطاب هم به همه بنی آدم است. پس همه بودیم و تعهد دادیم که بندگی شیطان را نکنیم و خدا را عبادت کنیم
که این صراط مستقیم است. خب خدا را و بندگی اش را هم باید شناخته باشیم و به ما یاد داده باشند تا چنین تعهدی از ما گرفته شود و ما تعهد بدهیم. اینها همه نشان می دهد که ما عالم ارواح و عالم ذر را گذراندیم.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به این منابع رجوع کنید:
تفسیر نور الثقلین و برهان ذیل آیه شریفه 172 سوره اعراف. بحارالانوار جلد 58صفحه 131 باب فی خلق الارواح قبل الاجساد. اینقدر این بحث مهم و روایاتش هم بسیارند که علامه مجلسی محدث بزرگ بابی را به آن اختصاص
داده است و این تعبیر هم در روایات فراوان است که ارواح قبل از اجساد خلق شده اند و در بعضی دیگر فرموده اند به دوهزارسال. باز هم در کتاب بحار الانوار کتاب توحید باب یازده و کتاب ایمان و کفر باب سوم و جلد 64 مرحوم
مجلسی روایاتی را آورده است.
فخر رازی هم از علمای اهل سنت در تفسیر کبیر ذیل آیه 172 سوره اعراف روایاتی را پیامبر اسلام در این موضوع آورده است.
- اقای سید ممد عرض کردند که:بعضی علمای این امت با درک از پلشتی گناه افضل از پیامبران بنی اسرائیل شدند...
پس یعنی ما هم اگر ماهیت گناه رو به خوبی درک کنیم و سعی در ترک اون داشته باشیم بالاتر از امامان میشیم؟ اگر اینجور باشه پس دیگران هم میتونن از ما برتر بشن ... پس دیگه بحث الگو معنایی نداره ... چون هرکس از دیگری برتر میشه ...
سلام ببینین دوست عزیز من تو چند بند جواب میدم
اولا ما برای اینکه به هر رتبه ای برسیم قبل از رسیدن به اون مرتیه نیاز به الگو داریم (پس بحث الگو بی معنا نمیشه )
دوما ما اگه ماهیت گناه رو درک کنیم و ازش دوری کنیم به مقام عصمت میرسیم ولی خود مقام عصمت هم درجاتی داره و خداوند با علم ازلی خودش میدونست در طول تمام دوران ها هیچ کس بیشتر از 14 معصوم در مقام عصمت بالاتر نمیره
پس دوباره تاکید میکنم اینکه خدا میدونست اونا در بالاترین حد عصمت خواهند بود به این معنی نیس که ما اختیار نداریم بلکه خدا با علم اش میدونه اونا با اختیار خودشون بالاتر از ما قرار دارن.
-ایشون عرض کردند که :پیامبران هم معصوم بودند ...
پس ما چرا میگیم 14 معصوم؟
اولا به خاطر برهان عصمت همه ی انبیاء معصوم هستند پس به یقین معصومین فقط 14 تا نیستن اما این 14 نفر در بالاترین مرتبه هستند . عصمت اینها مانند نور خورشیدی است که وقتی تو آسمون پرتو افشانی میکنه باقی ستاره ها به چشم نمیایند. شاید به همین دلیله که ما معمولا میگیم 14 معصوم:ok:
- اقای سید ممد عرض کردند که:بعضی علمای این امت با درک از پلشتی گناه افضل از پیامبران بنی اسرائیل شدند...
پس یعنی ما هم اگر ماهیت گناه رو به خوبی درک کنیم و سعی در ترک اون داشته باشیم بالاتر از امامان میشیم؟ اگر اینجور باشه پس دیگران هم میتونن از ما برتر بشن ... پس دیگه بحث الگو معنایی نداره ... چون هرکس از دیگری برتر میشه ...
سلام ببینین دوست عزیز :
اولا ما برای اینکه به هر رتبه ای برسیم قبل از رسیدن به اون مرتیه نیاز به الگو داریم (پس بحث الگو بی معنا نمیشه )
دوما ما اگه ماهیت گناه رو درک کنیم و ازش دوری کنیم به مقام عصمت میرسیم ولی خود مقام عصمت هم درجاتی داره و خداوند با علم ازلی خودش میدونست در طول تمام دوران ها هیچ کس بیشتر از 14 معصوم در مقام عصمت بالاتر نمیره
پس دوباره تاکید میکنم اینکه خدا میدونست اونا در بالاترین حد عصمت خواهند بود به این معنی نیس که ما اختیار نداریم بلکه خدا با علم اش میدونه اونا با اختیار خودشون بالاتر از ما قرار دارن.
-ایشون عرض کردند که :پیامبران هم معصوم بودند ...
پس ما چرا میگیم 14 معصوم؟
اولا به خاطر برهان عصمت همه ی انبیاء معصوم هستند پس به یقین معصومین فقط 14 تا نیستن اما این 14 نفر در بالاترین مرتبه هستند . عصمت اینها مانند نور خورشیدی است که وقتی تو آسمون پرتو افشانی میکنه باقی ستاره ها به چشم نمیایند. شاید به همین دلیله که ما معمولا میگیم 14 معصوم:ok:
5-امامان ما پاک خلق شده اند ...
من کلا این مورد رو درست نفهمیدم ... ایا پاک خلق شدن مثل همون پاکی هست که ما میگیم مثلا بچه که تازه به دنیا میاد پاکه ... مثل اونه؟ و اینکه این پاکی مختص امامان هست؟ و یا همه پاک هستند و به مرور و بر اثر عواملی لغزش پیدا میکنند؟ یا اینکه کلا به قولی ذات برخی ها شیشه خرده دارد؟
و خداوند امامان رو پاک خلق کرد و بقیه رو خیر؟
سلام علیکم،
در روایت مبارکه داریم که کل مولود یولد علی الفطره و بعد این والدین او هستند که او را مسیحی و یهودی و مجوس تربیت میکنند. بنابراین همه در ابتدا پاک هستند و فطرتشان هم سالم است، اما به تدریج ...
خوب این به تدریج اگرچه تا سن تکلیف مشکلی برای بچه به لحاظ شرعی ایجاد نکنه ولی آثار تکوینی خودش را دارد و البته اهل بیت علیهمالسلام و اولیاء خدا از این انحراف هم مبرا هستند و فطرتشان سالم میماند ... مثل اینکه شیخ رجبعلی خیاط بودند ظاهراً که فرمودند در شکم مادرشان که بودند مادرشان میخواستهاند لقمهای که از مال حرام سر سفرهاشان آمده بود را بخورند که ایشان به شکم مادرشان ضربه میزنند و مادرشان از خوردن آن لقمه صرفنظر میکنند با اینکه نمیدانستند از لقمهی حرام است.
علاوه بر این مطابق با توحید مفضل هر کودکی که به دنیا میآید بدون عقل است ولی بعد به تدریج عقلش رشد میکند تا در سن تکلیف به بلوغ برسد وآماده باشد برای پذیرش تکلیف شرعی. با این وجود انبیاء و بخصوص اهل بیت علیهمالسلام اینطور نبودهاند تا آنجا که برخی در شکمهای مادرشان با ایشان سخن میگفتند، برخی در گهواره سخن میگفتند یا اهل بیت علیهمالسلام وقتی به دنیا آمدند بلافاصله به سجده میافتادند، انگشت شهادت رو به آسمان میگرفتند و شهادت میدادند به خدایی خدا و یگانگی او و ... اینها لازمهی کار ایشان بوده است والبته این ذوات مقدسه از امکانات الهی هم سوء استفاده نمیکردند.
بنابراین از جهتی باید گفت که اهل بیت علیهمالسلام و همهی کودکان پاک به دنیا میآیند، اما با اهل بیت و انبیاء و اولیاء خدا علیهمالسلام عنایات دیگری هم هست که در کودکان معمولی نیست. این هم از طرفی بخاطر علم خداست که میداند چه کسی فرمانبرداری او را خواهد کرد و از طرف دیگر از روی تفاوت در ظرفهای وجودی ایشان است که توضیح علت اختلافشان در افراد متفاوت و بلکه در گونههای متفاوت پیشتر آمد.
یا علی
خوب من از ابتدا همه یجواب ها رو خوندم و واسه خودم توضیح دادم ... بعضی چیزا رو فهمیدم بعضیا حل نشده باقی موند ...
1-امامان پاک هستند و دارای عصمت . عصمت ان ها بدین معنی نیست که اختیار گناه ندارند بلکه با وجود داشتن اختیار گناه نمیکنند.چون نسبت به ذات بد و مهلک گناه معرفت و شناخت دارند.
این که این شناخت از کجا حاصل شده هنوز قانع نشدم ... ایا خود ان ها به این شناخت رسیده اند یا اینکه خدا این شناخت را به ان ها داده ؟
اگر خود به این شناخت رسیده اند ... راه اینکه ماهم به چنین شناختی برسیم چیه؟ اگر خدا این شناخت رو به اونها داده ... چرا بین بندگان فذق گذاشته و چنین شناختی رو به همه نداده؟ چون در اون صورت که همه چنین شناختی رو پیدا میکردند دیگر نیازی به الگو و اسوه هم نبود...
چون سوال زیاده من قسمت قسمت میگم ... ممنون از لطف دوستان:Gol:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
- از میان مطلبی که مطرح کردید، به گمانم این مطلب برای شروع مناسب تر باشد(همان چنانکه خودتان هم نخست این مطلب را مطرح کردید).
- اما پیش از پرداختن به این مسئله باید عرض کنم که تفکیک شما بین سوالات، امر پسندیده ای است ولی باید در نظر داشت که صرف تفکیک کافی نیست به عبارت دیگر علاوه بر تفکیک سوالات از یکدیگر باید مجال این را بدهید که هر سوال پس از سوال پیشین طرح و مورد بررسی قرار گیرد به عبارت دیگر، طرح چند سوال به صورت همزمان، موجب می شود که بحث به شاخه های مختلفی پراکنده شود و نهایتا به نتیجه نرسد.
- اینکه این معرفت چگونه توسط معصومین به دست آمده است، مسئله مهمی است. در کسب این معرفت تلاش آنها نقش بسیار مهمی دارد به این معنا که اساسا معرفت انسان با عمل صالح و نیز التزام به دانسته های خود از حقیقت، گسترش می یابد. هر انسانی که به آنچه که می داند عمل کند، خداوند علم آنچه نمی داند را برای او مهیا می کند و این مضمون این حدیث است : من عمل بما علم رزقه الله علم ما لم يعلم (1) هر آنکه عمل کند به چیزی که می داند، خداوند علم آنچه نمی داند را نیز روزی او می کند.
- با توجه به این مسئله، می توان گفت هر انسانی بسته به اینکه به چه اندازه ای به آنچه از حقیقت می داند، ملتزم است، مستعد دریافت معارف بیشتری می شود و این چنین است که فرد می تواند به درجات بالاتری از معرفت نائل شود.
- نکته دیگر اینکه اگر خداوند به فردی نعمت و ویژگی خاصی عنایت کند، به معنای بی عدالتی او نیست. بی عدالتی هنگامی رخ می دهد که از هر دو فرد به یک اندازه توقع داشته باشد. به عبارت دیگر، صرف اینکه دو نفر دارای دو سطح از ویژگی ها هستند، به معنای بی عدالتی خداوند نیست.
موفق باشید
1. الميزان، ج7، چاپ بيروت، ص350
afshan عزیز خیلی ممنون از لطفت ... توضیحات کامل و جامعی دادی و من خیلی هاشو نمیدونستم ... چون به صورت داستان بود اصلا حوصله ام نرفت ... از منابعی هم که ذکر کردی ممنون:Gol:
سلام ببینین دوست عزیز :
اولا ما برای اینکه به هر رتبه ای برسیم قبل از رسیدن به اون مرتیه نیاز به الگو داریم (پس بحث الگو بی معنا نمیشه )
دوما ما اگه ماهیت گناه رو درک کنیم و ازش دوری کنیم به مقام عصمت میرسیم ولی خود مقام عصمت هم درجاتی داره و خداوند با علم ازلی خودش میدونست در طول تمام دوران ها هیچ کس بیشتر از 14 معصوم در مقام عصمت بالاتر نمیرهپس دوباره تاکید میکنم اینکه خدا میدونست اونا در بالاترین حد عصمت خواهند بود به این معنی نیس که ما اختیار نداریم بلکه خدا با علم اش میدونه اونا با اختیار خودشون بالاتر از ما قرار دارن.
اولا به خاطر برهان عصمت همه ی انبیاء معصوم هستند پس به یقین معصومین فقط 14 تا نیستن اما این 14 نفر در بالاترین مرتبه هستند . عصمت اینها مانند نور خورشیدی است که وقتی تو آسمون پرتو افشانی میکنه باقی ستاره ها به چشم نمیایند. شاید به همین دلیله که ما معمولا میگیم 14 معصوم:ok:
خوب چرا از همه بالاترن؟چه کاری انجام دادن؟
برهان عصمت چیه؟:Gig:
من تنها چیزی که متوجه شدم اینه که مقام امامت خاص تر از هر چیزیه ... این خاص بودنه رو میخوام درک کنم...
سلام علیکم،
در روایت مبارکه داریم که کل مولود یولد علی الفطره و بعد این والدین او هستند که او را مسیحی و یهودی و مجوس تربیت میکنند. بنابراین همه در ابتدا پاک هستند و فطرتشان هم سالم است، اما به تدریج ...
خوب این به تدریج اگرچه تا سن تکلیف مشکلی برای بچه به لحاظ شرعی ایجاد نکنه ولی آثار تکوینی خودش را دارد و البته اهل بیت علیهمالسلام و اولیاء خدا از این انحراف هم مبرا هستند و فطرتشان سالم میماند ... مثل اینکه شیخ رجبعلی خیاط بودند ظاهراً که فرمودند در شکم مادرشان که بودند مادرشان میخواستهاند لقمهای که از مال حرام سر سفرهاشان آمده بود را بخورند که ایشان به شکم مادرشان ضربه میزنند و مادرشان از خوردن آن لقمه صرفنظر میکنند با اینکه نمیدانستند از لقمهی حرام است.
علاوه بر این مطابق با توحید مفضل هر کودکی که به دنیا میآید بدون عقل است ولی بعد به تدریج عقلش رشد میکند تا در سن تکلیف به بلوغ برسد وآماده باشد برای پذیرش تکلیف شرعی. با این وجود انبیاء و بخصوص اهل بیت علیهمالسلام اینطور نبودهاند تا آنجا که برخی در شکمهای مادرشان با ایشان سخن میگفتند، برخی در گهواره سخن میگفتند یا اهل بیت علیهمالسلام وقتی به دنیا آمدند بلافاصله به سجده میافتادند، انگشت شهادت رو به آسمان میگرفتند و شهادت میدادند به خدایی خدا و یگانگی او و ... اینها لازمهی کار ایشان بوده است والبته این ذوات مقدسه از امکانات الهی هم سوء استفاده نمیکردند.
بنابراین از جهتی باید گفت که اهل بیت علیهمالسلام و همهی کودکان پاک به دنیا میآیند، اما با اهل بیت و انبیاء و اولیاء خدا علیهمالسلام عنایات دیگری هم هست که در کودکان معمولی نیست. این هم از طرفی بخاطر علم خداست که میداند چه کسی فرمانبرداری او را خواهد کرد و از طرف دیگر از روی تفاوت در ظرفهای وجودی ایشان است که توضیح علت اختلافشان در افراد متفاوت و بلکه در گونههای متفاوت پیشتر آمد.
یا علی
فکر میکنم اینم برگرده به همون عدم درک مقام امامت من :khandeh!:
5-امامان ما پاک خلق شده اند ...
من کلا این مورد رو درست نفهمیدم ... ایا پاک خلق شدن مثل همون پاکی هست که ما میگیم مثلا بچه که تازه به دنیا میاد پاکه ... مثل اونه؟ و اینکه این پاکی مختص امامان هست؟ و یا همه پاک هستند و به مرور و بر اثر عواملی لغزش پیدا میکنند؟ یا اینکه کلا به قولی ذات برخی ها شیشه خرده دارد؟
و خداوند امامان رو پاک خلق کرد و بقیه رو خیر؟
با سلام
من شنیدم خدا وقتی آدما رو خلق کرد می دونست کی چه ظرفیتی داره واسه همینه ما میگیم امامان ما از همون اول پاک بودن چون تو ظرفیت و ذاتشون بوده .
یا زهرا
مرسی از تذکرتون ... سعی میکنم رعایت کنم ...
خب عصمت امام فهمیدم ... بحث سر چگونگی معرفت بود ...
ولی واقعا درک نکردم ... واسه یه انسان عادی درک کردم ... به اونچه که میدونه و یقین داره عمل میکنه ... بعد دنبال حقیقت و اونچه که نمیدونه میره؟ درسته؟
ولی ایا امامت هم همینه؟یعنی امام چیزی رو نمیدونه میره دنبالش تا بفهمه؟از چه کسی یاد میگره؟خب اگر امام هم اینجوری یاد بگیره من میخوام برم دنبال اون منبعی که امام ازش معرفت کسب میکنه ...
در مورد مورد اخرهم هرچند گفتین یکی یکی ولی همین یکی فقط: خوب چرا اصن باید اون یکی از سطحش از این یکی بالاتر باشه؟
چه قدر یک:khaneh:
بحث منم همون ظرفیتس ... خدا که همه رو یکسان خلق کرده ... چه چوریه که ظرفیتا فرق میکنه؟مربوط به همون عالم ذر که دوستمون گفتن؟
خوب چرا از همه بالاترن؟چه کاری انجام دادن؟
...
من تنها چیزی که متوجه شدم اینه که مقام امامت خاص تر از هر چیزیه ... این خاص بودنه رو میخوام درک کنم...
سلام علیکم،
امیر مؤمنان علیهالسلام فرمودند انبیاء گذشته را در خفا یاری رساندم و آخرین پیامبر را آشکارا
امیر مؤمنان علیهالسلام از رسول خدا صلاللهعلیهوآله پرسیدند (منبع: عللالشرایع، نقل به مضمون) که آیا مقام ما بالاتر است یا فرشتگان؟ رسول خدا صلاللهعلیهوآله فرمودند چطور مقام ما بالاتر نباشد وقتی خداوند ما را دو هزار سال پیشتر آفرید و ما را به نطق آورد و ما پیوسته در ذکر او بودیم، سپس فرشتگان را آفرید و آنها که عظمت و جایگاه ما را دیدند گمان کردند که خدا هستیم و خواستند ما را بپرستند که ما هم گفتیم الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله و لااله اله الله و سبحان الله و ... و آنها دانستند که ما هم بندگان خداوند هستیم و ....
از این دست احادیث بسیار است که نشان میدهند اهل بیت علیهمالسلام قبل از به دنیا آمدن بسیار عبادت کرده باشند و دوست هم نداشتهاند که خودشان مطرح باشند و همیشه فقط به خداوند دلالت کردهاند و اثری از منیت خود باقی نگذاشتهاند ...
در دنیا هم که آمدند باز همانطور رفتار کردند، مثل آنجا که مشرکان به دنبال رسول خدا صلاللهعلیهوآله افتادند و با سنگ او را میزدند و ایشان زخمی به کوههای اطراف پناه بردند در حالیکه زخمی بودند، پس فرشتگانی به خدمت حضرت رسیدند که اگر اجازه دهید تا ایشان را عذاب کنیم؟ رسول خدا فرمودند بلکه برای هدایت ایشان فرستاده شدهام و نه برای عذابشان، خدایا از ایشان درگذر که ایشان نمیدانند ...
خلاصه اینکه در این عالم از هر طرف که بروید قبل یا بعد از ورود جسمانی به عالم ایشان همه جا بوده و هستند و همه چیز متأثر از آدم خدا بودن ایشان است ... آنها سنگ بنای خلقت این عالم وجود هستند ... آنها واقعاً خاص هستند ...
یا علی
خوب خدا که کسانی مثل امامان معصوم ما که اینقدر سرشار از خوبی اند رو افریده ... بقیه انسان ها هم مثل اونها می افرید
با سلام و تشکر از حضرت عالی بابت ایجاد مباحث مفید در سایت:Gol:
چرا خدا تک تک انسانها را به جای پیامبر یا علی (ع) نیافرید؟
اگر بنا بود خدا تک تک انسانها را به جای پیامبر خاتم بیافریند ، در آن صورت یک انسان بیشتر خلق نمی شد که آن هم همان پیامبر (ص) چون وجود دو موجود در یک مرتبه ی وجودی ذاتاً محال است. لذا از دیدگاه حکمت متعالیه ( مکتب فلسفی ملاصدرا ) هیچ موجودی در عرض موجود دیگر نیست بلکه همه ی موجودات در طول هم بوده هر یک مرتبه ای از هستی را اشغال نموده اند. به نحوی که اگر موجودی از جای خود برداشته شود دیگر خودش نخواهد بود. مثل اینکه بخواهیم عدد 2 را از رتبه ی وجودی خود برداشته به جای عدد 9 قرار دهیم. روشن است که چنین امری ذاتاً محال است. اگر عدد 2 جای عدد 9 را گرفت دیگر 2 نخواهد بود بلکه همان 9 خواهد بود.
پس همانطور که ممکن نیست همه ی اعداد 9 باشند و هر عددی باید جای خود باشد تا سلسله ی اعداد موجود شوند هر موجودی نیز باید در جای خود باشد تا سلسله ی موجودات عالم تحقّق یابند.
افزون بر این ، حکما و عرفا گفته اندهیچ موجودی قادر نیست حقیقتی فراتر از رتبه ی وجودی خویش را حقیقتاً ادراک نماید. لذا آنکه در رتبه ی پایین وجود آفریده شده محال است کمال وجودی رتبه ی برتر از خود را دریابد. و آنکه چیزی را درک نمی کند محال است بتواند آن را طلب نماید. این حقیقتی است که خود اهل بیت (ع) نیز به انحاء گوناگون بر آن صحّه گذاشته حقیقت وجودی خود را برتر از ادراک مردمان دانسته اند. بر این مبنا ، برای افراد عادی محال است مقام امیرالمومنین (ع) را ادراک و آن را طلب نمایند. پس آنچه ما از این وجود متعالی ادراک و آن را طلب می کنیم در حقیقت مرتبه ی حقیقی خودمان است که بالقوّه آن را دارا ولی بالفعل فاقد آن هستیم. و هم از این جهت است انسان کامل اسوه ی و غایت همگان است. چون او مرتبه ی عالی همگان را داراست و هر که به نهایت درجه ی وجود خود برسد به اندازه ی سعه ی وجودی خود با انسان کامل متّحد می شود. لذا فرمودند: « سلمانُ مِنّا اهل البیت»
در پناه حضرت حق مستدام باشید:Gol:
بله....
امامان از بچگی با مادرشون صحبت میکردن....
درضمن میگن معصوم یعنی از همون اول.....
اگر کسی ابتدا معصوم نباشه دیگه معصوم کامل نیست که
با سلام و تشکر از حضرت عالی بابت ایجاد مباحث مفید در سایت:Gol:
چرا خدا تک تک انسانها را به جای پیامبر یا علی (ع) نیافرید؟
اگر بنا بود خدا تک تک انسانها را به جای پیامبر خاتم بیافریند ، در آن صورت یک انسان بیشتر خلق نمی شد که آن هم همان پیامبر (ص) چون وجود دو موجود در یک مرتبه ی وجودی ذاتاً محال است. لذا از دیدگاه حکمت متعالیه ( مکتب فلسفی ملاصدرا ) هیچ موجودی در عرض موجود دیگر نیست بلکه همه ی موجودات در طول هم بوده هر یک مرتبه ای از هستی را اشغال نموده اند. به نحوی که اگر موجودی از جای خود برداشته شود دیگر خودش نخواهد بود. مثل اینکه بخواهیم عدد 2 را از رتبه ی وجودی خود برداشته به جای عدد 9 قرار دهیم. روشن است که چنین امری ذاتاً محال است. اگر عدد 2 جای عدد 9 را گرفت دیگر 2 نخواهد بود بلکه همان 9 خواهد بود.
پس همانطور که ممکن نیست همه ی اعداد 9 باشند و هر عددی باید جای خود باشد تا سلسله ی اعداد موجود شوند هر موجودی نیز باید در جای خود باشد تا سلسله ی موجودات عالم تحقّق یابند.
افزون بر این ، حکما و عرفا گفته اندهیچ موجودی قادر نیست حقیقتی فراتر از رتبه ی وجودی خویش را حقیقتاً ادراک نماید. لذا آنکه در رتبه ی پایین وجود آفریده شده محال است کمال وجودی رتبه ی برتر از خود را دریابد. و آنکه چیزی را درک نمی کند محال است بتواند آن را طلب نماید. این حقیقتی است که خود اهل بیت (ع) نیز به انحاء گوناگون بر آن صحّه گذاشته حقیقت وجودی خود را برتر از ادراک مردمان دانسته اند. بر این مبنا ، برای افراد عادی محال است مقام امیرالمومنین (ع) را ادراک و آن را طلب نمایند. پس آنچه ما از این وجود متعالی ادراک و آن را طلب می کنیم در حقیقت مرتبه ی حقیقی خودمان است که بالقوّه آن را دارا ولی بالفعل فاقد آن هستیم. و هم از این جهت است انسان کامل اسوه ی و غایت همگان است. چون او مرتبه ی عالی همگان را داراست و هر که به نهایت درجه ی وجود خود برسد به اندازه ی سعه ی وجودی خود با انسان کامل متّحد می شود. لذا فرمودند: « سلمانُ مِنّا اهل البیت»
درباره ی مورد اولی که جناب محمدی ذکر کردند ... نسبتا قانع شدم ... پس دنیا پر از تفاوته ... اگر همه ی ادمها یکجور و در یک مرتبه افریده میشدن ... دنیا یکنواخت میشد ... اگر قرار بود همه علی با ابی طالب باشن ... خوب چه کاریه خدا فقط یدونه حضرت علی رو می افرید ... این تا اینجا ... یه سوال پیش اومد اینجا واسم خودم جواب خودمو دادم نمیدونم تا چه حد درست بود ... اینکه خوب اهل بیت کلهم نور واحد هستند ... میشه گفت نمونه ی همون هستن که گفتم مثلا همه علی بن ابی طالب ... پس چرا اینجا شد؟ که خودم گفتم : چون اونموقع همه ی اهل بیت که یکجا نبودن که ... در بازه های زمانی مختلف بودن ...
مورد دومم:باز میرسیم به همون ظرفیت وجودیه ... خوب ببنید اگه قبول کنیم بگیم اصن باشه ... ما درکمون تا اون حد نمیرسه که مقام علی (علیه السلام) و پیامبر (صل الله علیه و اله و سلم) رو درک کنیم ... خوب یه چیزی که پیش میاد اینه که ... خوب مثلا هرکس میگه چرا من اون مقام بالاتره نباشم ... دوباره بعدی میگه ... چرا من اون نباشم ... این چی؟:Gig:
سلام علیکم،
امیر مؤمنان علیهالسلام فرمودند انبیاء گذشته را در خفا یاری رساندم و آخرین پیامبر را آشکارا
امیر مؤمنان علیهالسلام از رسول خدا صلاللهعلیهوآله پرسیدند (منبع: عللالشرایع، نقل به مضمون) که آیا مقام ما بالاتر است یا فرشتگان؟ رسول خدا صلاللهعلیهوآله فرمودند چطور مقام ما بالاتر نباشد وقتی خداوند ما را دو هزار سال پیشتر آفرید و ما را به نطق آورد و ما پیوسته در ذکر او بودیم، سپس فرشتگان را آفرید و آنها که عظمت و جایگاه ما را دیدند گمان کردند که خدا هستیم و خواستند ما را بپرستند که ما هم گفتیم الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله و لااله اله الله و سبحان الله و ... و آنها دانستند که ما هم بندگان خداوند هستیم و ....
از این دست احادیث بسیار است که نشان میدهند اهل بیت علیهمالسلام قبل از به دنیا آمدن بسیار عبادت کرده باشند و دوست هم نداشتهاند که خودشان مطرح باشند و همیشه فقط به خداوند دلالت کردهاند و اثری از منیت خود باقی نگذاشتهاند ...
در دنیا هم که آمدند باز همانطور رفتار کردند، مثل آنجا که مشرکان به دنبال رسول خدا صلاللهعلیهوآله افتادند و با سنگ او را میزدند و ایشان زخمی به کوههای اطراف پناه بردند در حالیکه زخمی بودند، پس فرشتگانی به خدمت حضرت رسیدند که اگر اجازه دهید تا ایشان را عذاب کنیم؟ رسول خدا فرمودند بلکه برای هدایت ایشان فرستاده شدهام و نه برای عذابشان، خدایا از ایشان درگذر که ایشان نمیدانند ...
خلاصه اینکه در این عالم از هر طرف که بروید قبل یا بعد از ورود جسمانی به عالم ایشان همه جا بوده و هستند و همه چیز متأثر از آدم خدا بودن ایشان است ... آنها سنگ بنای خلقت این عالم وجود هستند ... آنها واقعاً خاص هستند ...
یا علی
فکر کنم من در ادامه این مبحث که عرض کردید برسم دلیل خلقت که جای دیگه ای داره بحث میشه :Gig:
سلام علیکم،
این صحبتها را متوجه شدید؟
ما خلق الله المشمشة مشمشة، بل أوجدها، والله تعالى أوجد هذه النفس بما لها من صفات، ولم يخلق صفةً إضافيّةً ما إلى النفس، لتقودها إلى الخير أو الشرّ، ليُقال: إنّ هذا ظلم.صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلى غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ اَحَدٍ وَ لاتَكَلُّفٍ وَ لَااحْتِیالٍ. اَنْشَاَها فَكانَتْ وَ بَرَاَها فَبانَتْ.
صورت داد بدعت خود را بدون هیچ الگو و مثالی از قبل، و خلق کرد آنچه را خلق کرد بدون یاوری احدی و بدون به سختی افتادن و بدون فکر و چارهاندیشی، انشاء کرد آن را پس شد و ساخت پس ظاهر گردید.توجه کنید که خداوند عالم را بدون لحظهای تفکر ساخته است و ساحت خداوند بالاتر از آن است که نیازی به تفکر و چارهاندیشی داشته باشد یا میان گزینههای مختلف دست به انتخاب بزند که چند چیز اینطوری بسازد و چند چیز آنطوری، یا چه کسی را چطور قرار دهد و چه کسی را طور دیگر، خداوند منزه است که با صفات بندگانش به وصف آید.
خداوند دست به انتخابی نزده است که بعد ما بگوییم چرا آن را آنطور خلق کردی و من را اینطور، چرا او را انتخاب کردی که او باشد و من را به جای او برای آن مقام انتخاب نکردی. اگر انتخاب کرده بود این کارش ظلم بود ولی خداوند پاک و منزه است از فکر کردن و چارهجویی و انتخاب ...
یا علی
پس خدا یه روحی رو افرید شد حضرت علی؟ یه روحی رو افرید شد پیامبر؟ یه روحی رو افرید شد من ؟ یه روحی رو افرید شد شما ؟
پس خدا یه روحی رو افرید شد حضرت علی؟ یه روحی رو افرید شد پیامبر؟ یه روحی رو افرید شد من ؟ یه روحی رو افرید شد شما ؟
سلام علیکم،
تا جایی که حقیر فهمیدم بله یک همچین چیزی، مشمشه یعنی زردآلو، خداوند زردآلو را زردآلو نیافرید که بپرسیم چرا هلو خلق نکرد، هر چیزی که خلق شد از همان ابتدا با صفاتی خلق شد و دیگر طبیعی است که اگر زردآلو شده هلو نباشد و اگر هلو بود زردآلو نباشد. فرض کنید شما به جای شما یک گربه خلق میشدید، این فرض خودش اشکال دارد، موضوع اینجاست که پیش از خلق شدن شما دیگر شمایی نبوده که خداوند بخواهد انتخاب کند که این شما انسان بشود یا گربه و اگر انسان شد همین شمای فعلی بشود یا یک نفر دیگر، خوبتر یا بدتر. شما از ابتدا به صورت یک ظرف خلق شدهاید با صفاتی خاص و محدودیتهایی خاص. چرا خداوند شما را خلق کرد چون ممکنالوجود بودید و شرایط برای به وجود آمدنتان جمع گشت و خداوند هم چیزی را که امکان وجود داشته باشد محروم از وجود داشتن نمیکند، یعنی باز خداوند انتخاب نمیکند که آیا ظرف وجودی را خلق کند یا نکند، اگر خلقتش با اصول موضوعهی این عالم ممکن باشد خداوند او را خلق خواهد کرد. ممکن است با اصول موضوعهی منطقی این عالم همخوانی نداشته باشد و با منطق عالم وجود دیگری همخوانی داشته باشد در این صورت خداوند به جای این عالم در آن عوالم وجود دیگر به او وجود میدهد. به عبارت سادهتراگر چیزی با یک سری صفات مشخص قابل خلق کردن باشد خداوند هم خلقش میکند، حالا آن موجود وقتی بهش شعور تعلق گرفت (روحدار شد، اگرچه لزومی هم ندارد این شعور داشتن بعد از خلقت ظرف وجودی او باشد و میتواند همزمان هم باشد) میتواند خود را ببیند که یک سری صفات دارد و شروع به شناخت خود کند، این صفات همان صفاتی است که با آن خلق شده است.
توجه کنید که به دنیا آمدن انسان تنها بروز وجود او در عالم ماده است که آن هم هر وقت شرایطش جمع شود صورت میگیرد ولی اصل خلقت ما و شما مربوط به زمانهای خیلی قدیمتر است و به اعتقاد برخی علما در عالم ذر هم همین ظرفهای وجودی بودند که ایمان به خداوند به ایشان عرضه شد.
در بحث خلقت اصحاب الیمین و اصحاب الشمال از گل خوشبو و گل لجنزار هم اگر نگاه کنید آن زمان که قرار بودن از این گلها برداشته شود خداوند فرمود برایم فرقی ندارد که چه کسی اصحاب یمین گردد و چه کسی اصحاب شمال، همه ممکنالوجود هستند و هر کدام هم به تکامل خودشان خواهند رسید.
این تاپیک را هم پیدا کردم که باید بهتر توضیح داده باشد، خودم هم باید آنجا را بخوانم شاید اشتباهی کرده باشم.
یا علی
[=century gothic]خوب چرا از همه بالاترن؟چه کاری انجام دادن؟
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]با سلام وخسته نباشید
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]شما می دونی خدا عالم به همه چیز است
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]خدا می دانست اگر آدمارو خلق کنه ،برخی از اونا به تمام اوامر او عمل خواهند کرد.
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]خدا به خاطر لطفش با این آدما می خواد پاداش بده
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]برخی از این پاداشا مال دنیا است
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]یکی از این پاداشا علم است
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]این علم باعث میشه دانایی آدما بالا بره ، بهتر به اوامر خدا عمل کنند
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]خدا برا تشویق و تایید اونایی (ائمه، پیامبران)که، حتی بدون این علم، بهترین عملو خواهن داشت، این علمو اول خلقت بهشون داد.
[=century gothic]
[=century gothic]
[=century gothic]این علم علاوه بر تشویق اونا باعث میشه، بقیه هم به وعده های خدا امیدوار بشن، چون دیدند خدا پاداش عملو حتی قبل انجامش میده! ثانیا معلوم میشه مردم اگه می خوان به حرفای خدا عمل کنند باید به کیا نگاه کنند؟. و به کیا اعتماد کنند؟،کیا الگو هستند؟
[=century gothic]
[=century gothic]
خدا برا دیگه آدما هم این امکانو قرار داده تا به تدریج براساس کارای خوبشون با این پاداش برسند.
با سلام خدمت شما دوست گرامیدر عصمت پیامبران و امامان باید به این مسئله مهم توجه کرد که عصمت به معنای سلب اختیار نیست. به عبارت دیگر اینکه آنها معصوم هستند به این معنا نیست که نمی توانند گناه کنند و از آنها سلب اختیار شده است بلکه آنها در عین داشتن اختیار مرتکب گناه نمی شوند.
برای فهم بهتر این مسئله باید به سرشت عصمت توجه کرد. سرشت و ذات عصمت سلب اختیار نیست بلکه ذات عصمت از معرفت است. فردی که معصوم است، دارای درجه خاصی از معرفت است. همان طور که ما نسبت به یک لیوان سم شناخت و معرفت داریم و می دانیم که برای ما کشنده و مهلک است، معصوم نیز حقیقت گناه را دریافته است و می داند که چقدر کشنده و مهلک است و همان طور که هیچ انسان سالمی، سم نمی نوشد، معصوم نیز مرتکب هیچ گناهی نمی شود و این عدم ارتکاب نه از روی بی اختیاری بلکه از روی شناخت حقیقت گناه است که مانند پرتاب شدن انسان به دره است.با توجه به این مسائل، مقایسه معصوم با فرشتگان صحیح نیست زیرا معصومان نیز اختیار دارند در حالیکه فرشتگان چنین نیستند.
مطلب پایانی این است که راه رسیدن به درجات بالاتر معرفتی برای انسان فراهم است و انسان می تواند با عمل کردن به آنچه که بدان علم دارد و نیز در پی علم بودن نسبت به اموری که به آنها علم ندارد، معرفت خود را ارتقاء دهد و به حدی برسد که او نیز حقیقت گناه را که امر مهلکی است دریابد و از این رو از گناه دوری کند.
موفق باشید
امکانش هست بفرمائین امام زمان که در سن سه سالگی به مقام امامت رسیدند چه سعی و تلاشی برای یافتن بطن گناهان انجام دادند ... به هر حال این معرفتی که امامانوم نسبت به گناه داشتن یا خدادای بوده یا اکتسابی بوده ...
اگر خدادادی باشه یعنی امامانمون هنگام انجام عمل گناهی... بطن گناه رو میدیده و میدیده که داره جام زهری رو مینوشه ... خوب باز هم آن امام کار بخصوصی رو انجام نداده ... من هم زهر نمینوشم .
اگر هم اکتسابی باشه و رنج و سختی بابتش کشیده باشه ... چگونه امام زمان در سن سه سالگی به بطن گناهان پی بردند ...
امکانش هست بفرمائین امام زمان که در سن سه سالگی به مقام امامت رسیدند چه سعی و تلاشی برای یافتن بطن گناهان انجام دادند ... به هر حال این معرفتی که امامانوم نسبت به گناه داشتن یا خدادای بوده یا اکتسابی بوده ...اگر خدادادی باشه یعنی امامانمون هنگام انجام عمل گناهی... بطن گناه رو میدیده و میدیده که داره جام زهری رو مینوشه ... خوب باز هم آن امام کار بخصوصی رو انجام نداده ... من هم زهر نمینوشم .
اگر هم اکتسابی باشه و رنج و سختی بابتش کشیده باشه ... چگونه امام زمان در سن سه سالگی به بطن گناهان پی بردند ...
با سلام خدمت شما دوست گرامی
چه استبعادی دارد که امام در سی سالگی به چنین مقامی برسد؟
باید به دو مسئله توجه کرد:
- اینکه فرد ملتزم باشد که به آنچه می داند درست است، عمل کند و بر خلاف آن رفتار نکند.
- اینکه علم فرد درست و صحیح باشد و در جهل مرکب نباشد.
گناه نکردن به مورد اول باز می گردد و هر کسی می تواند بر اساس آنچه حق می داند عمل کند و در این مسئله همه انسان ها مشترک اند با این تفاوت که برخی به دانسته خود ملتزم اند و برخی نیستند.
اما در مورد امام یک تفاوت دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه علم امام، علم صحیح است و مانند دیگران احتمال خطا ندارد و آن نیز به دلیل آن است که به علم الهی متصل است.
بنابراین، اگر امام، معصوم است به این معنا که گناه نمی کند، این امکان و شرایط برای دیگران نیز فراهم است. به طور مثال فرد الف می داند که 10 امر حرام وجود دارد و 10 امر واجب وجود دارد، اگر به این دانسته خود عمل کند، مرتکب گناه نمی شود. حال ممکن است علم او کاملا صحیح نباشد و در عالم واقع، 10 حرام و 11 واجب وجود داشته باشد و او به جهت عدم علم، یک واجب را ترک کرده است. در این صورت (البته اگر در جهلش مقصر نباشد) مورد مواخذه قرار نمی گیرد.
بنابراین، افراد عادی نیز می توانند از گناه دوری کنند هر چند که علم خاص امام را ندارند.
موفق باشید
با سلام
همه انسانها گناه كرده اند و ميكنند و خواهند كرد - هيچكس معصوم نيست حتي يك نفر
آنجه از عصمت گفته ميشود صرف اعتقاد فرقه اي است و هيچ سنديت و دليل عقلي وجود ندارد - برعكس سند كافي بر اينكه همه انبيا گناه كرده اند وجود دارد و همه انها مثل بقيه مردم بشري بودند كه براي ماموريتي خاص انتخاب شدند و برتري آنها فقط در دوستي شان با خدا و صداقت شان بوده است
با سلام
همه انسانها گناه كرده اند و ميكنند و خواهند كرد - هيچكس معصوم نيست حتي يك نفر
آنجه از عصمت گفته ميشود صرف اعتقاد فرقه اي است و هيچ سنديت و دليل عقلي وجود ندارد - برعكس سند كافي بر اينكه همه انبيا گناه كرده اند وجود دارد و همه انها مثل بقيه مردم بشري بودند كه براي ماموريتي خاص انتخاب شدند و برتري آنها فقط در دوستي شان با خدا و صداقت شان بوده است
سلام
به شخصه از پیامبری که مثل بقیه اهل فسق و فجور باشد تبعیت نمیکنم. خداوند هم اگر ازم پرسید چرا از او تبعیت نکردی میگویم آن گناهی که من هم نمیکردم او مرتکب میشد چطور انتظار داشتی از او تبعیت کنم؟ یا اینکه او به چیزی دستور میداد که خودش انجام نمیداد پس یا خودش هم اعتقاد نداشت و یا میشود اعتقاد داشت و انجام نداد که در هر دو صورت کار من در انجام گناه هم اشکال نداشته است.
میگویند پیامبران مثل انسانهای معمولی بودند و فقط در بیان رسالتشان عصمت داشتهاند که پیام خدا را درست برسانند! اینها اگر شوخی هم بود به علت دوری زیاد از عقل قابل پذیرش نبود! کسی که زنا میکند یا شراب میخورد به کاری از کارهایش بشود قسم خورد؟ اصلاً خدایی که چنین بندهی حقیری را نمایندهی خود کندو بفرستد برای هدایت یک قوم خودش سزاوار پرستش نیست.
بر خلاف تصور شما عصمت برهان عقلی هم دارد ...
در ضمن اینکه عدم وجود عصمت حتی در یک نفر هم خودش برهان عقلی ندارد که شما با این اطمینان بیانش کردهاید ...
در ضمن اینکه در همین زمان معاصر هم بودهاند کسانی که کوچکترین گناه که نه مکروهی هم از ایشان سراغ نداشته باشند و آن وقت برخی نسبت گناه علنی (چون ذکرشان میکنند) به پیامبران خدا میدهند و خلاف آن را غیرممکن میدانند ...
عجب
با سلام
چه كسي گفته انبيا اهل فسق و فجور بوده اند؟///؟؟؟؟؟
مگه من و شما كه نبي نيستيم و معصوم هم نيستيم اهل فسق و فجور هستيم؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه استدلال عقلي شما هم در اثبات عصمت اينگونه است كه حرفي ندارم
اما حداقل به اين ايات قران كمي توجه كنيد:
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً{1} لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً{2} سوره فتح
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ ...
سوره كهف 110
بگو: «من، بشرى چون شمايم، جز اينكه به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است.
با سلام
چه كسي گفته انبيا اهل فسق و فجور بوده اند؟///؟؟؟؟؟
مگه من و شما كه نبي نيستيم و معصوم هم نيستيم اهل فسق و فجور هستيم؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه استدلال عقلي شما هم در اثبات عصمت اينگونه است كه حرفي ندارم
اما حداقل به اين ايات قران كمي توجه كنيد:إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً{1} لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً{2} سوره فتح
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ ...
سوره كهف 110
بگو: «من، بشرى چون شمايم، جز اينكه به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است.
سلام،
نه برادر، هر کسی معصوم نباشد اهل فسق و فجور نیست، ولی نسبتهایی که به پیامبران در ادیان دیگر و حتی در اسلام توسط اهل سنت داده میشود را حتی من و شما هم انجام نمیدهیم. آیا جز این است؟
برهان عقلی بر این اساس است که حجت با پیامبر گناهکار تمام نمیشود، کسی که الگوی امتش نباشد حجت را هم تمام نمیکند، کسی که در خفا هم گناه کند نمیتواند کسی را به تقوا امر کند. اصولاً هدایت توسط کسی تأثیر دارد که خودش راه را رفته باشد و بگوید بیایید و نه توسط کسی که سر جایش نشسته و بگوید بروید ...
آن آیات قرآن که فرمودید هم جزء متشابهات قرآن است، یعنی خداوند در مورد آنها توریه کرده است، یعنی طوری بیانشان کرده که کسانی که از کلید فهم قرآن (آیهی ۷ سورهی آل عمران) استفاده نمیکنند امکان انحرافشان از حق توسط این آیات باشد. مناظرهی امام رضا علیهالسلام را بخوانید، یک عده سعی داشتند از طریق همین قرآن آدم و حوا را علیهماالسلام به شرک متهم کنند (وقتی حوا بار برگرفت از خداوند خواستند که فرزند صالحی به ایشان بدهد و آنها شکرگزار باشند اما بعد دیگران را در آن شریک دانستند و ...)، یا حضرت موسی علیهآلسلام را قاتل معرفی کنند که خودشان هم از کردهاشان پشیمان شدهآند و از بابت آن جلوی فرعون شرمگین شدهاند، و ... در حالیکه امام علیهآلسلام تأویل درست آنها را برایشان بیان کردند و توضیح اینکه تمام انبیاء در مقام عصمت بودهاند ...
یا علی
امکانش هست بفرمائین امام زمان که در سن سه سالگی به مقام امامت رسیدند چه سعی و تلاشی برای یافتن بطن گناهان انجام دادند ... به هر حال این معرفتی که امامانوم نسبت به گناه داشتن یا خدادای بوده یا اکتسابی بوده ...اگر خدادادی باشه یعنی امامانمون هنگام انجام عمل گناهی... بطن گناه رو میدیده و میدیده که داره جام زهری رو مینوشه ... خوب باز هم آن امام کار بخصوصی رو انجام نداده ... من هم زهر نمینوشم .
اگر هم اکتسابی باشه و رنج و سختی بابتش کشیده باشه ... چگونه امام زمان در سن سه سالگی به بطن گناهان پی بردند ...
با سلام
برادر عزیز جواب شمارو تماما در پست قبلیم گذاشتم ، لطفا مطالعه بفرمایید.
سلام علیکم و رحمه الله
چه كسي گفته انبيا اهل فسق و فجور بوده اند؟///؟؟؟؟؟
جناب سینای عزیز اگر انبیاء را از نوشته های پولس بخواهیم بشناسیم بله آنها اهل فسق و جور بوده اند. مثلا اتهاماتی که به داود وارد شده را در انجیل خوانده اید .
و مشکل اینجاست که گاها اعمالی به این اولیاء خدا نسبت داده میشود که ممکن است هرگز یک بشر عادی مرتکب نشود .
حال آنکه بقول دوستان اولیاء خدا علم به گناهان و آسیب های ارتکاب به گناه داشتند و بواسطه این علم ماهیت اعمال را میدیدند.
در مورد تاثیر علم بر رفتار انسان یک مثال میزنم.
فرض بفرمائید یک انسان عادی , بشری مانند من و شما و یک دکتر متخصص هر سه مریض بشویم . مثلا دچار بیماری سرما خوردگی بشویم . و تصمیم بگیریم خودمان را درمان کنیم
و همچنین فرض بفرمائید داروخانه ای در اختیار ماست . انتخاب ما در داروخانه چه داروئی خواهد بود و انتخاب دکتر متخصص چه خواهد بود.
اولا دکتر متخصص بیماری اش را درست تشخیص داده ولی ما نه , تنها حدس میزنیم که سرما خوردگی است . دوما تشخیص او با انتخاب داروی مناسب و از روی آگاهی است ولی برای ما چنین نیست و داروی متعارف را انتخاب میکنیم.
بله دکتر هم بشری مانند ماست ولی او عالم است و ما جاهل .
با این تمثیل مشابه و نه مطابق
پیامبر هم شبیه ماست ولی او علم لدنی دارد ولی ما خیر.
لذا او سلامت خواهد بود ولی ما اگر از او تبعیت نکنیم خیر
یاحق