ذلک الکتاب لا ریب فیه
تبهای اولیه
چرا در آیه (ذلک الکتاب لا ریب فیه)کلمه (ذلک) به معنای (این)معنا شده است،در حالی که ذلک به معنای آن است.
با سلام و عرض ادب
چرا در آیه (ذلک الکتاب لا ریب فیه)کلمه (ذلک) به معنای (این)معنا شده است،در حالی که ذلک به معنای آن است.
در خصوص سوال شما دو نكته را متذكر مي شويم :
نخست اينكه در برخي ترجمه ها هم "ذلك الكتاب" آن كتاب" ترجمه شده است مثل ترجمه ايت الله مكارم شيرازي هر چند غالب ترجمه ها ، آن را "اين كتاب" ترجمه نموده اند .
دوم اينكه بحثي نيز وجود دارد در باب اينكه ، تعبير از قرآن به :ذلك الكتاب" از چه باب است و چرا در قرآن كريم چنين تعبيري بيان شده است .
ايت الله جوادي آملي راز بكارگيري چنين تعبيري را در اين مي دانند كه قران حقيقتي است كه مرحله ي نازله اش نزد بندگان است و مرحله عاليه اش نزد فرشتگان و مرحله ي اعلايش نزد خداوند است و لذا آن باطن عميق قران كريم كه نزد خداوند است "ذلك الكتاب " است . البته آن مرحله ي نازله اش كه مردم در خدمتش هستند ، "هذا القرآن " است .بيان دقيق و رساي استاد جوادي آملي حفظه الله را در اين باب ان شاء الله خواهيم آورد .
ايشان در توضيح نكته فوق مي فرمايند :
"خدايي كه دربارهٴ او، هم ﴿ذلِكُمُ اللَّهُ﴾ آمده است، هم ﴿فَإِنِّي قَرِيبٌ﴾ آمده است؛ چون ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾ است (قريب و نزديك است) تجلّي اين خداي سبحان ـ كه قرآن كريم است ـ هم داراي اين دو خصوصيت است؛ گاهي گفته ميشود: «آن قرآن»، گاهي گفته ميشود: «اين قرآن». چرا گاهي گفته ميشود: ﴿ذلِكَ الْكِتَابُ﴾، گاهي گفته ميشود: ﴿هذَا الْقُرْآنَ﴾ ؟ اگر قرآن كتابي بود نظير كتابهاي عادي كه صدر و ذيلش در دست انسان بود، اين فقط «هذَا الكِتَاب» بود؛ نه ﴿ذلِكَ الْكِتَابُ﴾؛ ولي اگر كتابي بود چون طناب كه يك سرش به دست انسانهاست و يك سرش ناپيداست كه به دست خداي سبحان است، اين حقيقت، ظاهري دارد انيق و باطني دارد عميق كه به ما گفتند: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ﴾ ؛ اين حبل است؛ يك سرش به دست شماست، يك سرش به دست خداي سبحان است و اين يك حقيقت است كه مرحلهٴ نازلهاش نزد شماست و مراحل عاليهاش نزد فرشتگان است كه ﴿بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ٭ كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ و مرتبهٴ اعلايش «لدي الله» است كه رسول خدا وقتي به «لدي الله» رسيد، خدا دربارهٴ او ميفرمايد: ﴿إِنَّكَ لَتُلَقَّي الْقُرْآنَ مِن لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾ ، پس كتابي است گسترده؛ هم از يك طرف در دست مردم است، هم از يك طرف در دست خداي سبحان است؛ آن باطن، عمق، اصل و ريشهاش كه «لدي الله» است، ﴿ذلِكَ الْكِتَابُ﴾ است، اينكه در دست مردم است و مردم در خدمت آناند، ﴿هذَا الْقُرْآنَ﴾ است (هم ﴿هذَا﴾ است، هم ﴿ذلِكَ﴾). نه دو چيز جداي از هماند؛ وقتي انسان به اوجش نگاه ميكند و خود را حقير ميبيند ميگويد: ﴿ذلِكَ الْكِتَابُ﴾، وقتي الفاظ و ظواهرش را نگاه ميكند كه قابل استدلال است، قابل فهم است، قابل قرائت است، قابل تلاوت است، قابل بحث، گفتن و نوشتن است ميگويد: ﴿هذَا الْقُرْآنَ﴾. محكمات هم، ظاهري دارد انيق، باطني دارد عميق؛ ظاهر محكمات، ﴿هذَا الْقُرْآنَ﴾ است و باطن محكمات ﴿ذلِكَ الْكِتَابُ﴾ است. چون اين كتاب همهٴ اين مراحل را زير پوشش دارد، به لحاظ عمقش ميتوان گفت: ﴿ذلِكَ الْكِتَابُ﴾ و به لحاظ ظاهرش كه ما در خدمت آن هستيم ميتوان گفت: ﴿هذَا الْقُرْآنَ﴾ " (1)
(1)- بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسير سوره بقره جلسه اول