به نام خدا
باسلام
مراحل زندگی انسان:زندگی مادی(دنیا)،زندگی پس از مرگ(در عالم برزخ)،زندگی پس از برزخ(در عالم آخرت که با قیامت آغاز می شود.)
(قیامت بخشی از آخرت است که در آن زمان همگی جمع می شوند)
بهشت و جهنم در زمان آخرت می باشد ولی آدمی در برزخ دارای بهشت و جهنمی است که بدان«بهشت برزخی»و«جهنم برزخی»گفته می شود.
بسم الله
در جواب امام عشق که آیه مطالبه کردند:سوره قمر،آیه 48(يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾)؛سوره توبه،آیه 35(يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿۳۵﴾)
ودر جواب کریم که بدن مثالی را رد کردند:روایاتی داریم(امام صادق(ع):...فاذا قبضه الله عزوجل،صیرتلک الروح،فی قالب کقالبه فی الدنیا...(کتاب بسوی جهان ابدیت)) که بیان می کند که در عالم برزخ،قبل از حدوث رستاخیز عمومی،مردگان با بدن مثالی خواهند بود،که بسیار درست است زیرا احادیث زیادی وجود دارد و علاوه برآن روح در انجام عمل بعد از جدایی از بدن،نیازمند به آلت است از این جهت روح بعد از مفارقت از بدن دنیوی به بدن مثالی تعلق خواهد گرفت.
پس:طبق سوره مؤمنون آیه99و100(...وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰﴾) عالمی به نام برزخ داریم که پس از مرگ و قبل از آخرت است و سپس نوبت عالم آخرت می رسد.آیات گوناگونی داریم که به برخاستن انسان ها از قبرها اشاره شده که همگی نشان دهندۀ جسمانی بودن معاد است مانند سوره یس آیه51([FONT=times new roman]وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾[FONT=comic sans ms])و در بالا مسائل را پاسخ دادیم فقط برای تاکیید دوباره سوره طه،آیه55 را می آوریم که بیان شده:مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ﴿۵۵﴾[FONT=comic sans ms] .
در این دنیا روح ما همراه جسم است و در عالم برزخ(پس از مرگ)روح همراه با بدن مثالی است و پس از آن برای سرای آخرت روح همراه جسمی متناسب با عالم آخرت می شود.که همان جسم انسان است(شاید جسم تکمیل شده و ارتقاء یافته).
زمان مرگ لحظه ای است که انسان را از عالم دنیا جدا شده و وارد عالم برزخ می شود.
روز قیامت(روز جزا،روز حساب و...)لحظه ای است که انسان وارد عالم آخرت می شود.(پس روز قیامت ابتدای سرای آخرت است.)
پس سه عالم(سرا)داریم:دنیا،برزخ،آخرت.
در هیچ یک از این دو آیه نگفته است که ما جسم را عذاب میکنیم.
ودر جواب کریم که بدن مثالی را رد کردند
هیچ کس نتوانست و نمیتواند بدن مثالی را رد کند.
(امام صادق(ع):...فاذا قبضه الله عزوجل،صیرتلک الروح،فی قالب کقالبه فی الدنیا...(کتاب بسوی جهان ابدیت)) که بیان می کند که در عالم برزخ،قبل از حدوث رستاخیز عمومی، مردگان با بدن مثالی خواهند بود، که بسیار درست است زیرا احادیث زیادی وجود دارد و علاوه برآن روح در انجام عمل بعد از جدایی از بدن،نیازمند به آلت است از این جهت روح بعد از مفارقت از بدن دنیوی به بدن مثالی تعلق خواهد گرفت.
شما که بدن مثالی را رد میکنید بهتره روایتی را که نقل میکنید خودتان یک بار بخوانید.
پس:طبق سوره مؤمنون آیه99و100(...وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰﴾) عالمی به نام برزخ داریم که پس از مرگ و قبل از آخرت است و سپس نوبت عالم آخرت می رسد.آیات گوناگونی داریم که به برخاستن انسان ها از قبرها اشاره شده که همگی نشان دهندۀ جسمانی بودن معاد است مانند سوره یس آیه51(وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾)و در بالا مسائل را پاسخ دادیم فقط برای تاکیید دوباره سوره طه،آیه55 را می آوریم که بیان شده:مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ﴿۵۵﴾ .
بنده هزاربار گفته ام و باز هم میگویم. قیامت در دنیای ماده رخ میدهد. لطفا به سوره زلزال مراجعه فرمایید. و قیامت قبل از ورود به جهنم و بهشت است. قیامت برای حسابرسی است نه عذاب.
روز قیامت(روز جزا،روز حساب و...)لحظه ای است که انسان وارد عالم آخرت می شود.(پس روز قیامت ابتدای سرای آخرت است.)
بهشت و جهنم در عالم معنا است.
قیامت ( زمانی که انسانها از قبرها برانگیخته میشوند) در عالم ماده است.
همان جسم انسان است البته جسمی تکمیل شده و ارتقاء یافته.
جناب کارشناس گرامی از آنجا که به پست هابی بنده پاسخ نداده اید. دوباره سوالم را تکرار میکنم.
اجزاء اصلی هیچوقت از بین نمی روند فلذا در قیامت همین اجزاء به بدن بازگشته وانسان محشور می شود
لذا اجزاء اصلی بدن انسان احیاء می شوند وبه روح بر می گردند.
اجزای اصلی جسم انسان است که بر می گردد.
جناب کارشناس عزیز بنده خیلی بی سواد هستم. لطفا شما به بنده بگویید اجزاء اصلی جسم کدامند. و اجزاء فرعی جسم کدامند.
[quote=کریم;480260]البته این دردی که بدن حس می کند با روح حیوانی اوست والا روح اصلی با این شکنجه های ظاهری درد نمی گیرد. [/quote]
عجب...
یعنی انسان دو روح اصلی دارد.
یک روح انسانی.
دو روح حیوانی.
یعنی خداوند دو روح بر پیکر آدمی دمیده است!!!!؟
[quote=کریم;480260]روح را از حیث اینکه متعلق به بدن است وبا بدن می باشد نفس می گویند واز حیث اینکه جدای از بدن وبطور مستقل حساب شود روح گفته می شود.[/quote]
شما فرموده اید نفس و روح یکی است. در صورتی که نفس با روح بسیار فرق میکند.
جناب کارشناس عزیز و گرامی شما ابتدا تناقض گفته های خودتان را درست کنید سپس از دیگران ایراد بگیرید.
اینکه بدن با جسم فرق دارد رو همه قبول دارند. اما اگر فبول ندارید سند ارائه دهم.
جناب امام عشق،بحث ما در اینباره نیست که بدن مثالی با جسم مادی تفاوت دارد.
بحث سر این است که انسان از روح و جسم مادی خلق شده است و مرگ انسان با جدا شدن روح از جسم مادی صورت میپذیرد و زنده شدن مجدد او با بازگشت این روح به جسم مادیش (که در قیامت متکاملتر از جهان مادی است) صورت میپذیرد.
سوال اینست که اگر انسان بدون جسم مادی هم زنده است و مخلوق کاملی محسوب میشود پس چرا با قبض روح به او نسبت مرده میدهد و زنده شدن دوباره او به چه دلیل است؟
بنده گفتم در جهنم جسم وجود ندارد.شبهه طرح کردم. شما باید پاسخ شبهه را بدهید و ثابت کنید در جنم و بهشت جسم هم وجود دارد.
لطفا آیات قیامت را بیان نفرمایید.زیرا قیامت قبل از بهشت و جهنم است و ربطی به جهنم و بهشت ندارد.
دوست عزیز کسیکه شبهه ای مطرح میکند برای خودش دلیل میاورد، دلیل شما برای اینکه در جهنم جسم وجود ندارد چیست؟
علاوه بر آیات قیامت آیات بهشت و جهنم هم فراوانند که یک نمونه اش را آوردم ولی شما پاسخی ندادید. یصهر به مافی بطونهم والجلود. لطفا بفرمایید ما فی بطونهم یعنی چه؟
به گفته شما جهنم جسمانی نیست و روح که مجرد است با بدن مثالی اش که جسم نیست عذاب میشود این یعنی عذاب روحانی، پس چرا میفرماید پوست و آنچه در شکمهایشان هست را میسوزاند؟
غیر از اینست که جمله" آنچه در شکمهایشان است" بیانگر حجم و وزن است و حجم و وزن جسمانی بودن را میرساند؟
یا در نعمتهای بهشتی آمده است فجعلناهن ابکارا. اگر نعمات بهشتی صرفا روحانی است پس بکارت به چه کاری میاید؟ لطفا پاسخ سوالات بنده را بدهید و حاشیه نروید.
در اینباره قبلا هم پاسخ دادم این جسم دنیوی تبدیل به جسم دیگری میشود مطابق با آن جهان.
آیا روایات وجود ندارد که قبل از برپایی قیامت تمام انسانها و ارواح و فرشتگان میمیرند و خداوند برای مدتی تنها میشود؟؟
تا زمانی که در صور دمیده شود و قیامت برپا شود؟
البته آیات هم در اینباره خبر میدهد. اما این مردن یا بیهوش شدن مربوط به نفخ صور است. مرگ به لحظه جدا شدن روح از بدن در همین دنیا گفته میشود ولی به آن صعق گفته میشود.
[QUOTE=امام عشق;480949] عجب..... یعنی شما میگویید انسان بیش از یک روح دارد؟؟؟؟[/QUOTE]
خیر نمیگویم بیش از یک روح دارد ، میگویم بیش از یک جسم دارد. البته در عوالم مختلف .
چرا خداوند در قرآن فرمود از روح خویش(روح مقدس) بر پیکر آدمی دمیدم.
چرا نگفت از روح های بر پیکر آدمی دمیدم!؟
من چیزی درباره اینکه انسان چند روح دارد گفتم؟؟؟
قیامت با آخرت (بهشت و جهنم فرق دارد)
بنده نگفتم در قیامت جسم وجود ندارد.
گفتم در آخرت جسم وجود ندارد. زیرا جسم نمیتواند وارد عالم معنا شود.
بنده کلی گفتم. نفس ، باطن ، بدن ، و.... هرکدام را که شما دوست داری بگو.
بنده میگوییم بدن. بدن برزخی.
پس این جسم که درقیامت ، با محشور شدنش به روح ملحق شده پس از حسابرسی چه میشود؟ چگونه آن را توجیه میکنید؟
سوال بعدی اینکه آیا قرآن کریم بهشت و جهنم را عالم معنا معرفی میکند؟ اگر بله بفرمایید در کجا؟
دوست گرامی شما چه اصراری دارید که بگویید قیامت همان بهشت و جهنم است!؟
قیامت در زمین و در دنیای ماده روخ میدهد.
دوست عزیز شما چرا پستهای مربوطه را دقیق نمیخوانید؟ شما آیه: یوم تبدل الارض غیرالارض والسموات وبرزوا لله الواحدالقهار را چگونه معنی میکنید؟ لطفا توضیح دهید
اگر ماهیت قیامت دنیوی است و جسم انسان با همین توانایی دنیویش محشور شود، بدون آب و غذا و استراحت چگونه دوام خواهد آورد.
4- امام صادق(ع) مىفرمايد: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا فَإِنَّ لِلْقِيَامَةِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَةٍ»؛
«پيش از اينكه حساب شما را محاسبه كنند، از خود حساب بكشيد؛ زيرا قيامت داراى پنجاه ايستگاه است كه هر ايستگاه هزار سال به طول مىانجامد».كافى، ج 8، ص 143.
باشد.
و از پل صراط انسانها مستقیما یا به بهشت میروند یا به دوزخ سقوط میکنند
در آخر اینکه اگر قبول ندارید دلیل بیاورید که پس از حسابرسی، مجددا انسانها میمیرند و جسمشان از روح و بدن مثالی جدا میشود.
جناب امام عشق،بحث ما در اینباره نیست که بدن مثالی با جسم مادی تفاوت دارد.
بحث سر این است که انسان از روح و جسم مادی خلق شده است و مرگ انسان با جدا شدن روح از جسم مادی صورت میپذیرد و زنده شدن مجدد او با بازگشت این روح به جسم مادیش (که در قیامت متکاملتر از جهان مادی است) صورت میپذیرد.
سوال اینست که اگر انسان بدون جسم مادی هم زنده است و مخلوق کاملی محسوب میشود پس چرا با قبض روح به او نسبت مرده میدهد و زنده شدن دوباره او به چه دلیل است؟
دوست عزیز کسیکه شبهه ای مطرح میکند برای خودش دلیل میاورد، دلیل شما برای اینکه در جهنم جسم وجود ندارد چیست؟
علاوه بر آیات قیامت آیات بهشت و جهنم هم فراوانند که یک نمونه اش را آوردم ولی شما پاسخی ندادید. یصهر به مافی بطونهم والجلود. لطفا بفرمایید ما فی بطونهم یعنی چه؟
به گفته شما جهنم جسمانی نیست و روح که مجرد است با بدن مثالی اش که جسم نیست عذاب میشود این یعنی عذاب روحانی، پس چرا میفرماید پوست و آنچه در شکمهایشان هست را میسوزاند؟
غیر از اینست که جمله" آنچه در شکمهایشان است" بیانگر حجم و وزن است و حجم و وزن جسمانی بودن را میرساند؟
یا در نعمتهای بهشتی آمده است فجعلناهن ابکارا. اگر نعمات بهشتی صرفا روحانی است پس بکارت به چه کاری میاید؟ لطفا پاسخ سوالات بنده را بدهید و حاشیه نروید.
در اینباره قبلا هم پاسخ دادم این جسم دنیوی تبدیل به جسم دیگری میشود مطابق با آن جهان.
چه جالب.
توجه بفرمایید اگر جسم دنیوی تبدیل به جسمی مربوط به آن دنیا شود دیگر نامش جسم دنیوی نیست.
آیا آیه ای که گفته باشد جسم دنیوی تبدیل میشود وجود دارد.
البته آیات هم در اینباره خبر میدهد. اما این مردن یا بیهوش شدن مربوط به نفخ صور است. مرگ به لحظه جدا شدن روح از بدن در همین دنیا گفته میشود ولی به آن صعق گفته میشود.
عجب ... حال مرگ فرشتگان را چگونه تفسیر می فرمایید!؟
پس این جسم که درقیامت ، با محشور شدنش به روح ملحق شده پس از حسابرسی چه میشود؟ چگونه آن را توجیه میکنید؟
سوال بعدی اینکه آیا قرآن کریم بهشت و جهنم را عالم معنا معرفی میکند؟ اگر بله بفرمایید در کجا؟
لابد بهشت و جهنم در دنیای ماده است!؟
خیر نمیگویم بیش از یک روح دارد ، میگویم بیش از یک جسم دارد. البته در عوالم مختلف .
آیا در برزخ عذاب وجود دارد؟؟
اگر دارد گناه بدن مثالی چیست که در برزخ باید عذاب شود!؟
- امام صادق(ع) مىفرمايد: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا فَإِنَّ لِلْقِيَامَةِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَةٍ»؛
«پيش از اينكه حساب شما را محاسبه كنند، از خود حساب بكشيد؛ زيرا قيامت داراى پنجاه ايستگاه است كه هر ايستگاه هزار سال به طول مىانجامد».كافى، ج 8، ص 143.
باشد.
بله قیامت محل حسابرسی است و هر ایستگاه آن برای حسابرسی هزار سال طول میکشد.
اما این موضوع چه ارتباطی با عذاب در جهنم و بهشت دارد!؟
چه جالب.
توجه بفرمایید اگر جسم دنیوی تبدیل به جسمی مربوط به آن دنیا شود دیگر نامش جسم دنیوی نیست.
جالبتر اینه که شما قبول دارید این بدن (چه مادی و چه برزخی ) در قیامت تبدیل شده و دیگر بدن قبلی نیست. پس ادعای شما مبنی بر اینکه این بدن همان بدن برزخی است قابل قبول نمیباشد.
آیا آیه ای که گفته باشد جسم دنیوی تبدیل میشود وجود دارد.
یک آیه آوردم طبق معمول شما ندیدیش.
اولیس الذی خلق السموات والارض بقادر علی ان یخلق مثلهم بلی وهو الخلاق العلیم
نفرموده خود جسم دنیوی مجددا خلق میشود فرموده مثلش خلق میشود
بله قیامت محل حسابرسی است و هر ایستگاه آن برای حسابرسی هزار سال طول میکشد.
اما این موضوع چه ارتباطی با عذاب در جهنم و بهشت دارد!؟
ارتباطش را همانجا گفتم لطفا منطقی بحث کنید و طفره نروید این شمایید که باید با آیات و روایات ثابت کنید که پس از حسابرسی انسانها بجای اینکه در جهنم سقوط کنند یا مثل برق از پل صراط بگذرند و وارد بهشت شوند، میمیرند و فاقد آن جسمی میشوند که در قیامت روح با آن محشور شده.
چه جالب.
توجه بفرمایید ابتدا بنده آیه 56 سوره نساء را بیان کرده ام که ثابت کنم پوست طعم عذاب را نمیچشد.
زمانی که پوست آنها سوخت پوست دیگری جایگزین کنیم برای عذاب بدن
پوستی که سوخته طعم عذاب را نمیچشد؟ متاسفانه در توان بنده نیست که این حرف شما رو درک کنم
در قیامت و برای حسابرسی بله.
اما برای عذاب خیر.
دلیل بیاورید در غیر اینصورت چیزی را ثابت نکرده اید.
من فقط آیات قرآنی و روایات صحیح رو میپذیرم، در غیر اینصورت جوابهایتان فقط برای خودتان قانع کننده است
جالبتر اینه که شما قبول دارید این بدن (چه مادی و چه برزخی ) در قیامت تبدیل شده و دیگر بدن قبلی نیست. پس ادعای شما مبنی بر اینکه این بدن همان بدن برزخی است قابل قبول نمیباشد.
بنده چیزی رو قبول نکردم.بنده نگفتم چیزی تبدیل شده است.
یک آیه آوردم طبق معمول شما ندیدیش.
اولیس الذی خلق السموات والارض بقادر علی ان یخلق مثلهم بلی وهو الخلاق العلیم
نفرموده خود جسم دنیوی مجددا خلق میشود فرموده مثلش خلق میشود
عجب....
چه جالب جسمی مثل جسم دنیوی خلق میشود نه خود جسم دنیوی...
میشه بفرمایید جسمی که جدید خلق میشود گناهش چیست که باید عذاب شود!؟؟؟؟؟؟؟؟
ارتباطش را همانجا گفتم لطفا منطقی بحث کنید و طفره نروید
این شمایید که باید با آیات و روایات ثابت کنید که پس از حسابرسی انسانها بجای اینکه در جهنم سقوط کنند یا مثل برق از پل صراط بگذرند و وارد بهشت شوند، میمیرند و فاقد آن جسمی میشوند که در قیامت روح با آن محشور شده.
شما یک آیه بیاور که صریحا گفته باشد ما جسم دنیوی انسانها را در جهنم عذاب میکنیم.
آیات قیامت را ارائه نفرمایید زیرا ربطی به جهنم ندارند.
پوستی که سوخته طعم عذاب را نمیچشد؟ متاسفانه در توان بنده نیست که این حرف شما رو درک کنم
دلیل بیاورید در غیر اینصورت چیزی را ثابت نکرده اید.
من فقط آیات قرآنی و روایات صحیح رو میپذیرم، در غیر اینصورت جوابهایتان فقط برای خودتان قانع کننده است
بنده هزاربار گفتم طبق سوره زلزال ، قیامت در دنیای ماده رخ میدهد و در همین زمین خاکی.
زمانی که گفته میشود پوست سوخته را میکنیم و پوستی دیگر جایگزین میکنیم برا عذاب بدن.
یک پوست دوم پوست اول نیست.
دو پوست را میگذارند برای عذاب بدن نه عذاب پوست و جسم.
درنتیجه این پوست نیست که عذاب میبیند.
بنده جایی گفتم شما فرمودید جسم دنیوی عذاب میشود. سپس داستان عارف و چشم چران را بیان کردم. شما سریعا موضع گرفته اید و فرموده اید.
جناب امام عشق ، بفرمایید بنده کی گفتم این جسم دنیوی هست که عذاب میشود؟
وقتی بدن برزخی همسنخ جهان آخرت نیست چگونه بدن دنیوی با این خصوصیاتی که دارد میتواند همسنخ آن عالم بشود؟
شما که بحث اجزای اصلی جسم را بیان میکنید ، بدانید و آگاه باشید استخوان های بدن همانند دیگر اجزا به مرور زمان جدید نمیشوند. که بتوانید بحث تغییر تمام سلولها را بیان بفرمایید.
حال یک عارف و مومن از دنیا میرود. دست او را به شخص دزدی پیوند میدهند. آن دزد با دست پیوندی دزدی میکند.اگر قرار باشد جسم دنیوی عذاب ببیند تکلیف عارف در آخرت چیست!!؟؟؟؟
پیرامون چشم که شما ادعا کرده اید تمام اجزای چشم در حال تغییر هستند.و نظریه آکل وماکول را مطرح کرده اید.(البته این نظیریه توهم است)
شخص کافری از ابتدا چشم چرانی کرده است. اگر قرار باشد تمام چشم هر یک سال یکبار عوض شود. خداوند باید تمام اجزای که در گناه شریک بودند را عذاب کند. با قبول کردن نظیر فوق آنوقت خداوند باید برای هر چشم چران تمام چشم های که تغییر کرده اند را عذاب کند( آنوقت میشود دها چشم به خاطر یک نفر).زیرا حتی اگر یک زره کوچکی که در گناه شریک باشد و عذاب نشود تمام حکمت خدا زیر سوال میرود.
اگر نظریه فوق را قبول نداشته باشید بازهم داستان چشمان عارف و شخص چشم چران به وجود می اید.
جناب امام عشق از همون اول که طرح شبهه کردید میشد فهمید که چه قدر در این زمینه اطلاعات دارید ، حالا هم که طبق معمول ثابت کردید چه منطقی دارید.
البته این برام عجیب نیست چون با اخلاق شما آشنا هستم
ولی برام این عجیبه که حتی بعضی از بی خدایان ادب را رعایت میکنند اما شما که اینهمه ادعا دارید این مقوله را نه از باب بزرگ و کوچکتری که از باب یک کار اخلاقی رعایت نمیکنید
عجب... بهتره بروید و پستی که نوشتم را مجدد و بادقت مطالعه بفرمایید.
وقتی شما پاسخی نداده اید کدام تکرار مکررات را میگویید.
شما و جناب استاد کریم سخنانتان تناقض دارد.
یک بار رک و پوست کنده بگویید آیا در برزخ عذاب وجود دارد یا خیر. نیازی به تفسیر هم ندارد.
در برزخ عذاب وجود دارد ولی قرار نیست انسان تا ابد در همان برزخ سیر کند.
این شبهات جنابعالی بدین معناست که انسان هیچ تکامل روحی ندارد. اگر بگویید نه تکامل روحی را قبول دارم باید تکامل جسمانی را هم قبول داشته باشید. چون روح بدون جسم یا همان بدن که قبولش دارید معنایی ندارد
دوست گرامی هیچ یک از ایات قرآن ادعای شما را ثابت نمیکند.
شما صرفا آیات را باب میل خودتان ترجمه میکنید.
در برزخ عذاب وجود دارد ولی قرار نیست انسان تا ابد در همان برزخ سیر کند.
در برزخ جسم دنیوی وجود ندارد. خداروشکر این امر نیاز به اثبات ندارد.
حال شما که ادعا میکنید بدنی مثالی در دنیا با انسان نیست. برای چه این بدن باید عذاب بشود. آیا عذاب بدن به دلیل حضورش در دنیای ماده نیست!؟؟
همانگونه که جبرئیل در کالبد جسم ماده به زمین آمده است و با حضرت مریم سخن گفته است. بدن مثالی و مجردی انسان نیز میتواند کنار جسم مادی اش در دنیا زندگی کند.
این شبهات جنابعالی بدین معناست که انسان هیچ تکامل روحی ندارد. اگر بگویید نه تکامل روحی را قبول دارم باید تکامل جسمانی را هم قبول داشته باشید. چون روح بدون جسم یا همان بدن که قبولش دارید معنایی ندارد
جایی که بنده گفته باشم تکامل روح وجود ندارد را نشانم دهید. تهمت نزنید دوست گرامی.
تکامل روح ربطی به وجود بدن و جسم و فرق بین این دو ندارد.
و اما شما فرموده اید:
ولی برام این عجیبه که حتی بعضی از بی خدایان ادب را رعایت میکنند اما شما که اینهمه ادعا دارید این مقوله را نه از باب بزرگ و کوچکتری که از باب یک کار اخلاقی رعایت نمیکنید
جایی که به شما توهین یا بی ادبی کرده باشم را نشانم دهید.
درواقع این شما هستی که با وارد کردن حواشی به بحث و تهمت به بنده قصد انحراف در تاپیک را دارید به جای پاسخ به تاپیک.
شما یک آیه بیاور که صریحا گفته باشد ما جسم دنیوی انسانها را در جهنم عذاب میکنیم.
آیات قیامت را ارائه نفرمایید زیرا ربطی به جهنم ندارند.
دلیلی ندارد چنین آیه ای باشد چون آن جسم همین جسم دنیوی نیست. چرا شما اصرار دارید که ما میگوییم این جسم عینا همان جسم دنیویست؟ آیات قرآن را هم که نادیده میگیرید و برایش شبهه مطرح میکنید
بنده هزاربار گفتم طبق سوره زلزال ، قیامت در دنیای ماده رخ میدهد و در همین زمین خاکی.
این را که اگه ما نگفته بودیم اولش منکر بودید . لازمه برای اثبات مدعایتان یک آیه هم بیاورید که انسان با همین بدن برزخی به بهشت و جهنم میرود
زمانی که گفته میشود پوست سوخته را میکنیم و پوستی دیگر جایگزین میکنیم برا عذاب بدن.
یک پوست دوم پوست اول نیست.
دو پوست را میگذارند برای عذاب بدن نه عذاب پوست و جسم.
درنتیجه این پوست نیست که عذاب میبیند.
لطفا دیگه این مثال را نیاورید که حرفتان ضد و نقیض است. بالاخره این پوست، جسمانی هست و قرار است عامل عذاب روح باشد یا خیر، مثالی و مجرد است و جرمی ندارد؟
بنده جایی گفتم شما فرمودید جسم دنیوی عذاب میشود. سپس
داستان عارف و چشم چران را بیان کردم. شما سریعا موضع گرفته اید و فرموده اید.
این فقط یک شبهه است شما نتوانستید چیزی را ثابت کنید.
حال دوباره میگویید جسم دنیوی عذاب میشود.
شما عادت دارید هر چیزی رو به طرفتان نسبت دهید تا خودتان را تبرئه کنید؟ من آیه قرآن را آوردم نگفتم عینا جسم دنیوی عذاب میشود. جسم ابزار است. در این دنیا ابزار گناه یا کار خیر و در آن دنیا ابزار رسیدن به نعمت یا عذاب.
خود جسم کاره ای نیست که بگوییم چه گناهی داشته که عذاب میشود
شما ابتدا تناقض سخنانتان را اصلاح بفرمایید.
این هم روش جدیدتان هست برای اثبات نظرتان؟ بنده تناقضی در گفتارم نبود، برداشتهای غلط خود را به گفتار بنده نسبت ندهید. اگر ادعای مسلمانی دارید
شيخيه گروهي از شيعه اماميه و از پيروان شيخ احمد احسايي ميباشند[1] كه به دليل برخي اختلافات از شيعه اماميه جدا شدهاند و در اصول دين و مسائل مهم اختلاف چنداني با شيعه اماميه ندارند[2].
پيدايش فرقه شيخيه به دوره حكومت فتحعلي شاه قاجار باز ميگردد. در اين دوره بود كه شيخ احمد احسايي در ايران شهرت بسزايي پيدا كرده و مورد توجه عام و خاص قرار گرفت. وي ساليان متمادي در ايران بود و در شهرهاي مختلف از جمله يزد، تهران، كرمانشاه و ... اقامت گزيده بود و به نشر آراء و افكار خود ميپرداخت، تا اين كه در يكي از مسافرتهايش در شهر قزوين با يكي از علماي آن شهر بر سر مسأله معاد جسماني مناظرهاي پيش آمد و شيخ احمد اصرار ميكرد كه «آدمي را دو جسم است يكي مركب از عناصر زماني كه به منزله اعراض جسم حقيقي است و آن مانند جامهاي است كه انسان آن را ميپوشد و از تن بيرون ميآورد و آن چه پس از مرگ ميپوسد و از ميان ميرود، همين جسم است. ديگري سرشتي كه آدمي از آن آفريده شده و زماني نيست و از عالم «هور قليا» است و در گور او باقي خواهد ماند. و آن چه آدمي در روز رستاخيز به هيأت آن زنده خواهد شد، همين جسم مثالي است و ثواب و عقاب اخروي مربوط به همين جسم ميباشد[3].» اما عالم قزويني، اين تحليل از معاد جسماني را نوعي انكار معاد ميدانست و اعلام كرد كه هر كس معاد جسماني را كه از ضروريات دين است، انكار كند، كافر است و بدين ترتيب حكم تكفير شيخ احمد را اعلام كرد.
شيخ احمد علاوه بر مطلب فوق در مسأله معراج هم تبيين جديدي داشت[4] كه براي حل مسأله خرق و التيام افلاك كه مبتني بر هيئت بطلميوسي بود، مطرح كرده بود و با روشن شدن بطلان هيئت بطلميوسي، بطلان تبيين شيخ و ادلّه مخالفين وي نيز روشن شد.
واقعيت اين است كه خود شيخ احمد احسايي، قصد تأسيس فرقه و مذهبي كلامي نداشت[5] و بعد از نزاع مذكور طولي نكشيد كه در راه مدينه وفات كرد، ولي شاگرد وي سيد كاظم رشتي متوفاي 1259 هجري قمري دنباله نزاع را گرفت و با تأليف كتابهاي متعدد و تربيت شاگردان فراوان، پايههاي فرقه شيخيه را بنا نهاد و بعد از وي شيخيه به دو فرقه تقسيم شدند:
فرقه اول طرفداران كريم خان قاجار بودند. كريم خان كه از اقرباي فتحعلي شاه بود، در متمركز كردن فرقه شيخيه كرمان و ايجاد فاصله با شيعه اماميه بسيار تلاش نمود و توانست فرقهاي جديد به نام شيخيه كرمان يا «ركنيه» و يا «كريم خانيه» و ... بنا نهد.
فرقه دوم: پيروان ميرزا حسن معروف به «گوهر» بودند كه خود را «كشفيه»[6] مينامند اينان شيخيه آذربايجان هستند و اختلاف چنداني با اماميه ندارند.
هر چند بررسي تاريخ شيخيه خود نشانگر سياسي بودن تأسيس و انشعاب شيخيه از شيعه اماميه است و قدرت طلبي و منفعت طلبي افرادي چون سيد كاظم رشتي و كريم خان قاجار مهمترين عامل اين انشعاب ميباشد، با اين همه ميتوان چندين انتقاد كلي را در دو بخش انتقادهاي رفتاري و اعتقادي عنوان نمود:
الف) انتقادهاي اعتقادي:
1. معاد جسماني: در طول قرنهاي متمادي تنازعي كه بين برخي از متكلمين و برخي از فلاسفه در مورد معاد جسماني به وجود آمده بود، باعث شده بود تا برخي از فلاسفه معاد جسماني را منكر شوند و تنها به معاد روحاني اعتقاد پيدا كنند و در مقابل برخي از متكلمين نيز براي رفع ايرادات فلاسفه، فرضيه اعاده معدوم را مطرح سازند و اين نزاع و افراط و تفريطها ادامه داشت تا اين كه صدر المتألهين با طرح نظريه حركت جوهري به اثبات معاد جسماني پرداخت؛ اما احمد احسايي به ناكار آمدي اين نظريه اعتقاد داشت و خود براي حل مناقشه متكلم و فيلسوف فرضيه جديد هور قليا را مطرح ساخت كه نه تنها مشكل را حل نكرد بلكه باعث تكفير خودش و ايجاد فرقهاي جديد در ميان شيعه اماميه شد و اين تنها به اين دليل بود كه به جاي استفاده از احاديث اهل بيت ـ عليه السلام ـ و اصطلاحات مكتب معصومين ـ عليه السلام ـ به دامن اصطلاحات صابئين افتاده و سعي كرد با روش و اصطلاح آنها مسائل كلامي اسلام را تبيين كند و بدون دليل عقلي يا نقلي مستحكم براي انسان دو جسد اثبات كند كه يكي جسم عنصري و ديگري جسد هور قليايي بود. در حالي كه اين سخن ادعايي بيش نيست و قرآن در بيان معاد جسماني ميفرمايد: «آيا انسان گمان ميكند استخوانهاي او را جمع نخواهيم كرد بلكه ما قدرت داريم سر انگشتان او را به حال نخستين برگردانيم[7].»
2. معراج پيامبر اسلام صلي الله عليه واله و سلم مسأله معراج اساساً در بحثهاي كلامي مطرح نبوده و بعد از ورود فلسفه يونان به جامعه اسلامي و مطرح شدن بحثهاي طبيعيات اين فلسفه كه بيشتر بر هيئت بطلميوسي استوار بود و كره زمين را مركز عالم دانسته و به افلاك نه گانه قائل بود، اين سوال مطرح شد كه معراج جسماني نبي اكرم صلي الله عليه واله و سلم و حركت به سوي آسمان مستلزم حزق و التيام افلاك ميشود و اين امكان فلسفي ندارد. ... عدهاي تحت تأثير همين اشكال نظريه روحاني بودن معراج را مطرح ساختند و بعضي نيز پاسخهاي ديگري دادند، اما شيخ در پاسخ اين اشكال فرضيه جديدي را مطرح كرد. وي عقيده دارد كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه واله و سلم در هر فلكي از افلاك، جسمي متناسب با جرم آن فلك براي خود گرفت تا حزق و التيامي لازم نيايد و ورود در افلاك مختلف براي بدن ظاهري و جسماني او مشكلي ايجاد نكند[8]. البته بعد از غلبه هيئت كوپرنيكي بر هيئت بطلميوسي و سقوط طبيعيات فلسفه يوناني، همان گونه كه صدور افلاك از عقول عشره مسكوت واقع شد، همچنين معلوم گشت كه وجود افلاك با تعريف مورد نظر فلسفه يونان، وهمي بيش نبوده است تا اشكال حزق و التيام در معراج پيش بيايد.
3. انكار شق القمر مسلمانان متفقند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه واله و سلم همين قمر را به دو شقه كرده است، اما شيخ احمد چنين شق القمري را انكار كرده و ميگويد: آن حضرت صورت انتزاعي قمر را منشق كرده است، نه قمر مرئي حقيقي را.[9]
4. غلو در امامت شيخ احمد و پيروان وي در مورد اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دچار غلو شدهاند و برخي از مقامات را به آن حضرات نسبت ميدهند كه مختص ذات خداوند است، به عنوان مثال معتقدند كه خداوند هر چه در هستي وجود دارد، از قبيل خلق كردن، روزي دادن، حيات و ممات و ... همه را به ائمه تفويض كرده است و هم چنين معتقدند كه علم ائمه ـ عليهم السلام ـ حضوري است نه حصولي، يعني آنها همه آن چيزهايي كه هست و يا واقع خواهد شد به گونهاي ميدانند كه نزد آنها حاضر است، مثل اين كه به عينه ميبيند.[10]
5. كم اهميت دانستن عدل و معاد: پيروان بعدي سيد كاظم اصل معاد و عدل را كه از اصول پنج گانه دين نزد شيعه اماميه و متفق عليه بود حذف كردند و كريم خانيه به جاي آن اصل چهارم يا همان ركن رابع را اضافه كردند و اصول دين را در چهار اصل زير منحصر نمودند:
1. شناخت خداوند. 2. شناخت پيامبر. 3. شناخت امام. 4. شناخت فقيه جامع الشرايط كه قائم مقام امام در زمان غيبت ميباشد.[11] و معتقد بودند كه ركن رابع شيخ احمد، سپس سيد كاظم و سپس كريم خان بوده است و بعد از او نيز ركن رابع ارثي شده و در خاندان كريم خان استمرار پيدا كرد.[12]
ب) انتقادهاي رفتاري:
1. عدم پيروي از رهبر و پيشواي خود هر كس نگاهي گذرا به تاريخ فرقه شيخيه بيندازد اين سوال را مطرح خواهد كرد كه اگر سيد كاظم رشتي. كريم خان قاجار، محمدباقر خندق آبادي و پيروان اينها واقعاً ادامه دهنده راه شيخ احمد احسايي هستند، چرا همانند او عمل نكردند؛ زيرا شيخ احمد بعد از واقعه قزوين به هيچ وجه در صدد منازعه و مقابله و ايجاد فرقه و ... برنيامد و فرزندانش نيز همانند پدر وارد گود قوم گرايي و فرقه سازي نشدند، اما سيد كاظم بعد از مرگ شيخ، كاسه داغتر از آش و دايه مهربانتر از مادر شده، به تأسيس فرقه شيخيه اقدام كرد و با استفاده از نام شيخ، قدم در راه شهرتطلبي و فرقهسازي گذاشت و چنان نزاعي به وجود آورد كه پيكر نحيف جامعه اسلامي تاب آن را نداشت و تنها استعمار انگليس و حكومت عثماني سني از آن سود ميبرد.
2. اختلافافكني بين شيعيان: بعد از شروع نزاع شيخيه با شيعيان كه متشرعه ناميده ميشدند درگيريهاي بسياري ميان دو گروه در گرفت كه مشهور به نزاع بالا سري و پايين سري شد و ريشه اين اختلاف به اين مسأله باز ميگشت كه آيا ميتوان بالاي سر ضريح امام ـ عليه السلام ـ نماز خواند يا نه؟ كه شيخيه قائل بودند نميتوان بالاي سر ضريح امام نماز خواند و به همين بهانه، نزاعها و قتل و غارتهاي فراواني به راه انداختند و مال و جانهاي زيادي را تلف كردند.
3. زمينهسازي براي بابيت و بهائيت: يكي از اثرات و نتايج فرقه گراييهاي بزرگان شيخيه بستر سازي براي پيدايش فرقههاي ضاله بابيت - به رهبري علي محمد باب كه شاگرد سيد كاظم رشتي بود - و بهائيت بود و هر دو فرقه، ضربههاي جبران ناپذيري بر پيكر جامعهي اسلامي ايران وارد ساختند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيخيگري، بابيگري از نظر فلسفه، تاريخ و اجتماع، مرتضي مدرس چهاردهي.
2. فرق و مذاهب كلامي، علي رباني گلپايگاني.
3. المذاهب الاسلاميه، آيت الله جعفر سبحاني.
4. فرهنگ فرق اسلامي، محمد جواد مشكور.
[/HR][1] . مشكور، محمد جواد، فرهنگ فوق اسلامي، انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ سوم، 1375، ص 266.
[2] . سبحاني. جعفر، المذاهب الاسلاميه، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، 1423، ص 351.
[3] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 270.
[4] . رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377ه ش، ص320.
[5] . المذاهب الاسلامي، ص 356.
[6] . همان، ص 356.
[7] . قيامت/3 و 4.
[8] . فرق و مذاهب كلامي، ص 320.
[9] . المذاهب الاسلاميه، ص 355.
[10] . المذاهب الاسلاميه، ص 355.
[11] . همان، ص 356.
[12] . همان، ص 357.
دلیلی ندارد چنین آیه ای باشد چون آن جسم همین جسم دنیوی نیست. چرا شما اصرار دارید که ما میگوییم این جسم عینا همان جسم دنیویست؟ آیات قرآن را هم که نادیده میگیرید و برایش شبهه مطرح میکنید
اتفاقا کسی که ایات قرآن را قبول ندارد شخص شما هستید.
آیات 3 و 4 سوره قیامه میگوید ما استخوانها و حتی خطوط انگشتان آن ها را احیاء میکنیم. طبق این دو آیه جسم دنیوی برانگیخته میشوند. نه جسم دیگر.
این فقط یک شبهه است شما نتوانستید چیزی را ثابت کنید.
وقتی قادر به پاسخ دادن شبهه نیستید وارد سایت نشوید. شبهه یعنی سوال. وقتی نمیتوانی جوابی منطقی به یک سوال بدهی به دیگران ورچسب بی سوادی نزن و خود را عالم فرض نکن.
لطفا دیگه این مثال را نیاورید که حرفتان ضد و نقیض است. بالاخره این پوست جسمانی هست و قرار است عامل عذاب روح باشد یا خیر، مثالی و مجرد است و جرمی ندارد؟
از نظر شما و طرز تفکر شما بله. ولی بنده هیچ تناقضی احساس نمیکنم. بنده از ابتدا به وجود جسم ایمان داشتم و دارم. اما از ابتدا گفته ام جسم عذاب نمیبیند.
خود جسم کاره ای نیست که بگوییم چه گناهی داشته که عذاب میشود
بازهم تناقض در گفته هایتان.
شما ادعا میکنید جسمی در جهنم عذاب میشود.
بعد میگویید جسم کاره ای نیست.
اگر کاره ای نیست چرا عذاب میشود!؟؟؟
شما در پستهای قبلی به بنده تهمت زده اید که بنده بی ادبی کرده ام. منتظرم بی ادبی بنده را نشانم دهید.
«آيا انسان گمان ميكند استخوانهاي او را جمع نخواهيم كرد بلكه ما قدرت داريم سر انگشتان او را به حال نخستين برگردانيم[7].»
اتفاق این آیه را باید به خودتان بگویید. که ادعا میکنید جسمی که برانگیخته میشود. جسمی دیگر است نه جسم دنیوی.
درضمن بنده نگفتم درقیامت و ... جسم دنیوی وجود ندارد. بلکه گفتم جسم دنیوی هیچ عذابی نمیبیند. بلکه این جسم مثالی انسان است که عذاب میبیند.
و این بدن هموره در دنیا ، در برزخ و در آخرت با انسان است.
جناب امام عشق من دیگه نمیدونم چطوری حرفم رو به شما تفهیم کنم که ایرادای بنی اسرائیلی نگیرید. فقط خوشحالم که بالاخره این اقرار را ازتون گرفتم که:
درضمن بنده نگفتم درقیامت
و ... جسم دنیوی وجود ندارد. بلکه گفتم جسم دنیوی هیچ عذابی نمیبیند. بلکه این جسم مثالی انسان است که عذاب میبیند.
و این بدن هموره در دنیا ، در برزخ و در آخرت با انسان است.
حالا عذاب میبیند یا نمیبیندش ان شاءلله میریم میبینیم
اگر اجازه بدید بنده نظر خودم رو بگم. انسان دارای یک بدن است که در مرتبه نازله اش در این دنیا تبدیل به ماده میشود و در مرتبه اعلایش به بدن بهشتی و دوزخی تبدیل میگردد و بدن برزخی چیزی جدای از بدن خاکی یا آخرتی نیست بلکه حدفاصل بین بدن دنیوی و اخروی میباشد.
مشکل از جانب شماست که پست های بنده را با دقت مطالعه نمی فرمایید. بنده گفتم قیامت در دنیای ماده است و سوره زلزال را بیان فرموده ام.
شما اگر با دقت تمام پستهای بنده را از ابتدا مطالعه بفرمایید آدرس بیان نموده ام.
با سلام دوباره
آیات مربوط به قیامت تنها در سوره زلزال نیست لذا نمی توان با محور قرار دادن یک سوره قضاوت کرد بلکه همه آیات باید مد نظر باشد. در آیات زیادی اشاره شده است که قبل از شروع قیامت زمین وآسمان در هم پیچیده شده، کوهها متلاشی می شوند، خورشید وستارگان تره وتاریک شوند. مثل اوایل سوره تکویر، إذاالشمس کورت، وإذا النجوم انکدرت، وأذاالجبال سیرت، ...واذالبحار سجّرت(تکویر/آیه1تا6) طبق این آیات که البته در جاهای مختلف قرآن مثل سوره انفطار نیز آمده است. خورشید وستارگان تیره می شوند ودریاها شعله ور می گردند. بطوری که نتیجه آن این می شود که در آیه 48سوره ابراهیم می فرماید: یوم تبدل الارض غیر الارض والسموات، قیامت روزی است که زمین وآسمانها غیر از این زمین وآسمانهای فعلی خواهند بود.
یا در مورد بهشت می فرماید: وجنّة عرضها السماء والارض(حدید/21) بهشتی که پهنایش اندازه پهنای آسمان وزمین است.
خوب با توجه به این آیات وقتی زمین غیر از این زمین وآسمان غیر از این آسمان است چطور می فرمایید که قیامت در دنیای ماده رخ خواهد داد؟
در هیچ یک از این دو آیه نگفته است که ما جسم را عذاب میکنیم.
ببخشید دیگه باید چطور بگوید که شما قبول کنید که جسم عذاب می شود. مگر این صورتهایی که با آن در جهنم انداخته می شوند یا پیشانی وپشت آنها را داغ می کنند جزء جسم نیست؟
هیچ کس نتوانست و نمیتواند بدن مثالی را رد کند.
خیلی ها کرده اند وشده است. مخصوصا دیدگاه شما را که معتقدید همزمان که انسان بدن دنیوی دارد یک بدن مثالی هم دارد. کافی است به مجله کلام اسلامی ش66، ص141به بعد بحث شبهه آکل وماکول مراجعه کنید تا دیدگاههای مختلف را ببینید که چطور بعضی این جسم مثالی را رد کرده اند از جمله مرحوم آیت الله محمد تقی آملی استاد علامه حسن زاده وجوادی آملی در کتاب درر الفوائد، ج2، ص460)
بدن مثالی جزء ضروریات دین نیست که کسی نتواند آنرا رد کند وآیه صریحی هم نداریم که آنرا تایید کند بلکه دلیل بر خلاف آن که عمده آیات مربوط ه معاد باشند وجود دارد. این آیات نگفته اند بدن وجسمی که در قیامت است بدن مثالی است.
جناب کارشناس عزیز بنده خیلی بی سواد هستم. لطفا شما به بنده بگویید اجزاء اصلی جسم کدامند. و اجزاء فرعی جسم کدامند.
این یک دیدگاهی است در باب معاد جسمانی وحشر جسمانی که شیخ طوسی در تجریدالاعتقاد، علامه حلی، ابن میثم بحرانی( قواعد المرام،ص144)، فخر رازی(تفسیرکبیر، ج9، ص309) وبعضی دیگر ابراز داشته اند وکیفیت آنرا بیان نداشته اند.
اما در عین حال در مورد معاد جسمانی وجسمی که بر انگیخته می شود دیدگاهها یمختلف است که بخشی معتقدند بدن مثالی شبیه بدن دنیوی ومتناسب با عالم آخرت خواهد بود،مثل ملا صدرا، واینها اصالت انسان را به نفس می دانند نه جسم چنانچه علامه طباطبایی نیز در ج17المیزان، ص113به بعد این مساله را توضیح داده است.
ولی همانطور که مرحوم آملی در ص460دررالفوائد ج2بیان می کنند اینها چیزی نیست که ما بتوانیم از قرآن استفاده کنیم وبحث معاد هم با ادله علمی به طور کامل قابل کشف نیست بلکه منبع اصلی در شناخت آن قرآن است. ودر عین حال اظها رنظظر در مورد آن خیلی سخت می باشد.
شما می توانید به همان آدرسی که از مجله کلام اسلامی دادم مراجعه کنید ودیدگاهها یمختلف را همراه با نقد آنها ببینید.
یعنی انسان دو روح اصلی دارد.
یک روح انسانی.
دو روح حیوانی.
یعنی خداوند دو روح بر پیکر آدمی دمیده است!!!!؟
اگر سخنان ما را خوب مطالعه کنید ما چنین مطلبی نگفته ایم ودر اول هم عرض شد که روح ربانی واصلی همان است که خداوند در وجود انسان دمیده است ولی در عین حال در روایات جهار نوع روح مطرح شده است که بنوعی زیر مجموعه این مساله شاید بتوان قرار داد ولی در عرض این روح حقیقی ورحمانی نیستند.
شما فرموده اید نفس و روح یکی است. در صورتی که نفس با روح بسیار فرق میکند.
جناب کارشناس عزیز و گرامی شما ابتدا تناقض گفته های خودتان را درست کنید سپس از دیگران ایراد بگیرید.
البته همانطور که خود نیز در کلماتتان دارید مساله روح چیزی است که قرآن بیشتر از آن خبر داده وبه آن پرداخته است ودر احادیث نیز ذکر شده است. وما نیز در اول گفتیم که روح را بدون تعلق به جسم روح می نامند وبا توجه به تعلق آن به بدن وجسم نفس گفته می شود واین سخن از خودمان نیست. که در واقع روح ونفس یک چیز هستند بلکه دیدگاه مفسران قرآن ودانشمندان معرفت نفس است. از باب نمونه می توانید به تفسیر المیزان، ج17، ص113، چاپ بیروت مراجعه کنید که می فرماید: تشخص وحقیقت انسان به نفس (روح) اوست. که نفس وروح را یک چیز حساب می کند.
دلیلی ندارد چنین آیه ای باشد چون آن جسم همین جسم دنیوی نیست. چرا شما اصرار دارید که ما میگوییم این جسم عینا همان جسم دنیویست؟ آیات قرآن را هم که نادیده میگیرید و برایش شبهه مطرح میکنید
همانطور که گفتم این خود امری اختلافی است که این بدن همین بدن دنیوی است یا جسم مثالی متناسب با قیامت یا اینکه نفس خود بدنی متناسب با عوالم مختلف انشاء می کند. اما آنچه ظاهر آیات قرآن است بدن همین بدن دنیوی که بعضی ها می گویند مراد آخرین بدنی است که انسان در آن می میرد ولی به هر نحوی می خواهد باشد که چه بسا فهم دقیق آن از عهده ما خارج باشد مقصود ظاهری قرآن همین بدن دنیو ی است. آیاتی هم که خود شما قبلا اشاره داشتید در مورد نوع عذا ب همین مساله را تایید می کرد.
یا آیه 78و79 سوره یس که می فرماید: قال من یحی العظام وهی رمیم، قل یحیها الذی أنشأها أول مرّة، می پرسند چه کسی چنین استخوانهای پوسیده ای را دوباره زنده می کند، به آنها بگو همان کسی که بار اول آنها را آفرید.
اتفاقا کسی که ایات قرآن را قبول ندارد شخص شما هستید.
آیات 3 و 4 سوره قیامه میگوید ما استخوانها و حتی خطوط انگشتان آن ها را احیاء میکنیم. طبق این دو آیه جسم دنیوی برانگیخته میشوند. نه جسم دیگر.
دوستان بهتر است آداب گفتگوی علمی را رعایت کنند و از اهانت به یکدیگر که با مباحث دینی وسیره قرآن واهل بیت اصلا سازگاری ندارد پرهیز کنند.
اگر اجازه بدید بنده نظر خودم رو بگم. انسان دارای یک بدن است که در مرتبه نازله اش در این دنیا تبدیل به ماده میشود و در مرتبه اعلایش به بدن بهشتی و دوزخی تبدیل میگردد و بدن برزخی چیزی جدای از بدن خاکی یا آخرتی نیست بلکه حدفاصل بین بدن دنیوی و اخروی میباشد.
همانطور که در مباحث مطرح شد در اینجا اختلاف نظر بین خود علماء ودانشمندان وجود دارد طبق مبانی علمی خودشان لذا هر دیدگاهی برای خود محترم است ماهم می توانید با مطالعه ودقت نظر یکی را تایید ودیگری رد کنیم ونظر خودمان را ابراز کنیم که خود اینها موجب پیشرفت علم خواهد بود.
از شما جناب امین ودیگر دوستان بالاخص جنا بامام عشق که از دیدگاه ومطالبتان استفاده می کینم کمال تشکر وقدردانی را داریم.
با سلام دوباره
آیات مربوط به قیامت تنها در سوره زلزال نیست لذا نمی توان با محور قرار دادن یک سوره قضاوت کرد بلکه همه آیات باید مد نظر باشد. در آیات زیادی اشاره شده است که قبل از شروع قیامت زمین وآسمان در هم پیچیده شده، کوهها متلاشی می شوند، خورشید وستارگان تره وتاریک شوند. مثل اوایل سوره تکویر، إذاالشمس کورت، وإذا النجوم انکدرت، وأذاالجبال سیرت، ...واذالبحار سجّرت(تکویر/آیه1تا6) طبق این آیات که البته در جاهای مختلف قرآن مثل سوره انفطار نیز آمده است. خورشید وستارگان تیره می شوند ودریاها شعله ور می گردند. بطوری که نتیجه آن این می شود که در آیه 48سوره ابراهیم می فرماید: یوم تبدل الارض غیر الارض والسموات، قیامت روزی است که زمین وآسمانها غیر از این زمین وآسمانهای فعلی خواهند بود.
یا در مورد بهشت می فرماید: وجنّة عرضها السماء والارض(حدید/21) بهشتی که پهنایش اندازه پهنای آسمان وزمین است.
خوب با توجه به این آیات وقتی زمین غیر از این زمین وآسمان غیر از این آسمان است چطور می فرمایید که قیامت در دنیای ماده رخ خواهد داد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام و ادب و احترام خدمت کارشناس عزیز و گرامی جناب استاد کریم.
آیا در سوره زلزال به وضوح بیان نشده است که قیامت در دنیای ماده است؟
این سوره میگوید :
زمین به سخت ترین لرزه خود بلرزد. 1 زمین مادی میلرزد.
زمین اسرارش را از دل خاک بیرون می افکند. 2 زمین و خاک هردو در دنیای ماده هستند.
در آن روز محشر مردم گویند زمین را چه شده است. 3 در روز قیامت مردم میگویند زمین(دنیای ماده) را چه شده است.
آن هنگام زمین مردم ا از حوادث خویش آکاه میسازد. 4
که خدا چنینی الهام کند 5
در روز قیامت مردم از قبرها پراکنده بیرون آیند. 6 قبر در دنیای ماده است.و در روز قیامت مردم از قبرهای مادی خود بیرون می ایند.
و .....
جناب کارشناس عزیز شما سوره تکویر را که بیان نموده اید. تمام عالائم مربوط به دنیای ماده است. کوه ، ستاره ، خورشید و ماه همگی در دنیای ماده وجود دارند.
خداوند وقتی در این سوره روز قیامت را تشریح میکند درآیه 13 میفرماید بهشت را با اهلش نزدیک سازیم.یعنی قیامت روزی است که اهل بهشت به بهشت نزدیک میشوند.نه اینکه بگوییم روز قیامت همان جهنم و بهشت است.و طبق همین ایه در میابیم روز قیامت با بهشت و جهنم اختلاف دارد.
پیرامون آیه 21 حدید.
خداوند فرمود راه بهشت به پهنای آسمان و زمین است. نفرموده است که پهنای بهشت به اندازه پهنای آسمان و زمین است.
ببخشید دیگه باید چطور بگوید که شما قبول کنید که جسم عذاب می شود. مگر این صورتهایی که با آن در جهنم انداخته می شوند یا پیشانی وپشت آنها را داغ می کنند جزء جسم نیست؟
بنده گفتم چیزی که عذاب میشود بدن مثالی است. همانگونه که این بدن مثالی در برزخ عذاب میشود.
این یک دیدگاهی است در باب معاد جسمانی وحشر جسمانی که شیخ طوسی در تجریدالاعتقاد، علامه حلی، ابن میثم بحرانی( قواعد المرام،ص144)، فخر رازی(تفسیرکبیر، ج9، ص309) وبعضی دیگر ابراز داشته اند وکیفیت آنرا بیان نداشته اند.
اما در عین حال در مورد معاد جسمانی وجسمی که بر انگیخته می شود دیدگاهها یمختلف است که بخشی معتقدند بدن مثالی شبیه بدن دنیوی ومتناسب با عالم آخرت خواهد بود،مثل ملا صدرا، واینها اصالت انسان را به نفس می دانند نه جسم چنانچه علامه طباطبایی نیز در ج17المیزان، ص113به بعد این مساله را توضیح داده است.
ولی همانطور که مرحوم آملی در ص460دررالفوائد ج2بیان می کنند اینها چیزی نیست که ما بتوانیم از قرآن استفاده کنیم وبحث معاد هم با ادله علمی به طور کامل قابل کشف نیست بلکه منبع اصلی در شناخت آن قرآن است. ودر عین حال اظها رنظظر در مورد آن خیلی سخت می باشد.
شما می توانید به همان آدرسی که از مجله کلام اسلامی دادم مراجعه کنید ودیدگاهها یمختلف را همراه با نقد آنها ببینید.
شما فرموده اید جسم عذاب میشود. اگر جسم عذاب شود قطعا باید آخرین جسمی که در دنیای مادی داشتیم عذاب شود.و سپس بحث اجزای اصلی را بیان نموده اید.در این صورت به قسمت زیر پاسخ دهید.لطفا کامل پاسخ دهید.
شما که بحث اجزای اصلی جسم را بیان میکنید ، بدانید و آگاه باشید استخوان های بدن همانند دیگر اجزا به مرور زمان جدید نمیشوند. که بتوانید بحث تغییر تمام سلولها را بیان بفرمایید.
حال یک عارف و مومن از دنیا میرود. دست او را به شخص دزدی پیوند میدهند. آن دزد با دست پیوندی دزدی میکند.اگر قرار باشد جسم دنیوی عذاب ببیند تکلیف عارف در آخرت چیست!!؟؟؟؟
پیرامون چشم که شما ادعا کرده اید تمام اجزای چشم در حال تغییر هستند.و نظریه آکل وماکول را مطرح کرده اید.(البته این نظیریه توهم است)
شخص کافری از ابتدا چشم چرانی کرده است. اگر قرار باشد تمام چشم هر یک سال یکبار عوض شود. خداوند باید تمام اجزای که در گناه شریک بودند را عذاب کند. با قبول کردن نظیر فوق آنوقت خداوند باید برای هر چشم چران تمام چشم های که تغییر کرده اند را عذاب کند( آنوقت میشود دها چشم به خاطر یک نفر).زیرا حتی اگر یک زره کوچکی که در گناه شریک باشد و عذاب نشود تمام حکمت خدا زیر سوال میرود.
اگر نظریه فوق را قبول نداشته باشید بازهم داستان چشمان عارف و شخص چشم چران به وجود می اید.
شما فرموده اید:
اما آنچه ظاهر آیات قرآن است بدن همین بدن دنیوی که بعضی ها می گویند مراد آخرین بدنی است که انسان در آن می میرد
اگر آخرین جسم باید عذاب ببیند. بازهم قضیه دست عارف و چشم عارف وجود دارد.
خیلی ها کرده اند وشده است. مخصوصا دیدگاه شما را که معتقدید همزمان که انسان بدن دنیوی دارد یک بدن مثالی هم دارد. کافی است به مجله کلام اسلامی ش66، ص141به بعد بحث شبهه آکل وماکول مراجعه کنید تا دیدگاههای مختلف را ببینید که چطور بعضی این جسم مثالی را رد کرده اند از جمله مرحوم آیت الله محمد تقی آملی استاد علامه حسن زاده وجوادی آملی در کتاب درر الفوائد، ج2، ص460)
بدن مثالی جزء ضروریات دین نیست که کسی نتواند آنرا رد کند وآیه صریحی هم نداریم که آنرا تایید کند بلکه دلیل بر خلاف آن که عمده آیات مربوط ه معاد باشند وجود دارد. این آیات نگفته اند بدن وجسمی که در قیامت است بدن مثالی است.
بنده نیز لینک سایت پرسمان ( مشاوران مقام معظم رهبری) را گذاشتم. که گفته شده است.
جسم دنیوی با جسم مثالی فرق میکند. و گفته شده است روح هموراه به بدن نیاز دارد. در سایت پرسمان آمده است زمانی که روح این جسم مادی را ترک میکند و به برزخ میرود وارد بدن مثالی اش میشود.
سخن بنده:
حال در برزخ عذاب وجود دارد.چه بسا خیلی ها در برزخ عذاب می بینند و در قیامت بخشیده میشوند. و ایرادی که وارد نموده ام این است. قطعا در برزخ جسم وجود ندارد. و بدن مثالی وجود دارد. اگر بدن مثالی در این دنیا حظور ندارد به کدام گناه در برزخ عذاب میشود.
بنده میگویم با توجه به عذاب بدن مثالی در برزخ این بدن در دنیای ماده نیز با انسان است و سوای جسم مادی است.
شما میگویید همچین چیزی غیر ممکن است که دو بدن کنار هم در دنیای ماده حضور داشته باشند یکی از جنس مجردات و دیگری از جنس ماده.
حضرت جبرئیل(ع) یک بدن مثالی دارد. زمانی که جبرئیل(ع) در هیبت یک انسان به زمین آمد و با حضرت مریم(ع) سخن گفت.یک جسم مادی نیز برای این دنیا اختیار کرده است.
شما نمیتوانید بگویید آن بدن مثالی را ترک گفته است و وارد جسم مادی شده است. بلکه زمان حضورشان در دنیا. دو بدن مثالی و مادی ایشان کنار هم بودند.
پس انسان هم میتواند بدن مثالی و بدن مادی اش در این دنیا کنار هم باشد و این موضوع به روح صدمه ای نمیزند.
همانطور که گفتم این خود امری اختلافی است که این بدن همین بدن دنیوی است یا جسم مثالی متناسب با قیامت یا اینکه نفس خود بدنی متناسب با عوالم مختلف انشاء می کند. اما آنچه ظاهر آیات قرآن است بدن همین بدن دنیوی که بعضی ها می گویند مراد آخرین بدنی است که انسان در آن می میرد ولی به هر نحوی می خواهد باشد که چه بسا فهم دقیق آن از عهده ما خارج باشد مقصود ظاهری قرآن همین بدن دنیو ی است. آیاتی هم که خود شما قبلا اشاره داشتید در مورد نوع عذا ب همین مساله را تایید می کرد.
یا آیه 78و79 سوره یس که می فرماید: قال من یحی العظام وهی رمیم، قل یحیها الذی أنشأها أول مرّة، می پرسند چه کسی چنین استخوانهای پوسیده ای را دوباره زنده می کند، به آنها بگو همان کسی که بار اول آنها را آفرید.
باسلام و عرض ادب خدمت کارشناس محترم
بله فرمایشات شما صحیح ، البته همانطور که قبلا توضیح دادم من هم قبول دارم که انسان با همین جسم دنیوی محشور میشود.
همانطور که گفتم به نظر بنده انسان یک بدن دارد (در صورتهای دنیوی و برزخی و اخروی) و طبق فرموده کلام الله مجید در روز قیامت مثل همین جسم دنیوی خلق خواهد شد (نه عین آن)
و از آنجا که برزخ به معنای حائل بین دو چیز میباشد و در روز قیامت برزخ پایان گرفته ، حشر بدن برزخی هم منطقی نیست و بناچار از همین بدن مادی آنچه که قابلیت تجسم پذیری و در عین حال جاودانگی دارد محشور میشود نه کل مواد تشکیل دهنده آن.
و اگر جسم را ابزار روح بدانیم، برای رسیدن به سعادت و شقاوت انسان ، و آن را به تنهایی موجود زنده ای فرض نکنیم که در صورت مجازات مورد ظلم واقع شود شبهه آکل و ماکول و جشم عابد و گنهکار قابل حل است. در غیر اینصورت قطعا مسائل دیگری در میان هست که ما از آن ناآگاهیم
همانطور که در مباحث مطرح شد در اینجا اختلاف نظر بین خود علماء ودانشمندان وجود دارد طبق مبانی علمی خودشان لذا هر دیدگاهی برای خود محترم است ماهم می توانید با مطالعه ودقت نظر یکی را تایید ودیگری رد کنیم ونظر خودمان را ابراز کنیم که خود اینها موجب پیشرفت علم خواهد بود.
از شما جناب امین ودیگر دوستان بالاخص جنا بامام عشق که از دیدگاه ومطالبتان استفاده می کینم کمال تشکر وقدردانی را داریم.
نوشته اصلی توسط عبدالله موحد
در جواب امام عشق که آیه مطالبه کردند:سوره قمر،آیه 48(يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾)؛سوره توبه،آیه 35(يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿۳۵﴾)
بسم الله الرحمن الرحیم
در هیچ یک از این دو آیه نگفته است که ما جسم را عذاب میکنیم.
پوست مربوط به جسم است یا روح؟صورت چطور؟پهلو چطور؟
در روایات بسیاری از لذات جسمانی سخن آورده شده؛در قرآن داریم که در بهشت رودی از شیر،عسل و... داریم؛نوشیدن و خوردن و لذات جسمانی(مانند ازدواج)مربوط به روح است یا جسم؟؟؟؟؟
نوشته اصلی توسط عبدالله موحد
(امام صادق(ع):...فاذا قبضه الله عزوجل،صیرتلک الروح،فی قالب کقالبه فی الدنیا...(کتاب بسوی جهان ابدیت)) که بیان می کند که در عالم برزخ،قبل از حدوث رستاخیز عمومی، مردگان با بدن مثالی خواهند بود، که بسیار درست است زیرا احادیث زیادی وجود دارد و علاوه برآن روح در انجام عمل بعد از جدایی از بدن،نیازمند به آلت است از این جهت روح بعد از مفارقت از بدن دنیوی به بدن مثالی تعلق خواهد گرفت.
شما که بدن مثالی را رد میکنید بهتره روایتی را که نقل میکنید خودتان یک بار بخوانید.
شما بیان می کنید که کجای متن بنده بدن مثالی را رد کردم تازه متن واضح است که قصد اثبات بدن مثالی را دارم.
بهشت و جهنم در عالم معنا است.
من نه سخن شما را رد و نه تایید می کنم؛فقط سند بیاورید(حتما)
منظورتان از ارتقاء یافته چیست!؟
در متن من آمده:
شاید جسم تکمیل شده و ارتقاء یافته
که بحث طولانی می شود و مجال پاسخگویی به این سؤال در اینجا نیست(این شاید را برای افرادی که مخالف وجود جسم در سرای آخرت هستند بیان می شود وگرنه اعتقاد فیلسوفان مشاء این است که همین جسم در سرای آخرت است.)
پوست مربوط به جسم است یا روح؟صورت چطور؟پهلو چطور؟
در روایات بسیاری از لذات جسمانی سخن آورده شده؛در قرآن داریم که در بهشت رودی از شیر،عسل و... داریم؛نوشیدن و خوردن و لذات جسمانی(مانند ازدواج)مربوط به روح است یا جسم؟؟؟؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
وقتی قرار نیست پوست عذاب ببیند و فقط وسیله ای است برای عذاب بدن مهم نیست جنسش چیست.
لذت ، شهوت ، و .... همگی مربوط به نفس آدمی است نه جسم آدمی.
شما بیان می کنید که کجای متن بنده بدن مثالی را رد کردم تازه متن واضح است که قصد اثبات بدن مثالی را دارم.
شما بهتره موضع خودتان را درست و روشن بیان بفرمایید.
بدن مثالی و فرقش با جسم مادی را قبول دارید یا خیر!؟
من نه سخن شما را رد و نه تایید می کنم؛فقط سند بیاورید(حتما)
با یک سوال شروع میکنم. آیا بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارد یا خیر!؟
عالم معنا تمام عالم ها به جز عالم ماده را شامل میشود. هرچیزی که وجود داشته باشد و در عالم ماده نباشد یعنی در عالم معنا وجود دارد.
عالم معنا تعبیر رایجی است که در موارد مختلف بکار میرود. یکی از موارد آن عالم متافیزیک و غیر ماده است
وقتی بنده عرض میکنم بهشت و جهنم در عالم معنا ( متافیزیک ) وجود دارد یعنی در عالم غیر از عالم ماده وجود دارد. نکند شما تصور میکنید بهشت و جهنم در عالم ماده است.
شما نمیتوانید بگویید بهشت و جهنم بعد از دگرگونی در قیامت به وجود می آید. زیرا این ادعا خلاف سفر پیغمبر(ص) به معراج و دیدن بهشت و جهنم است.
باتوجه به معراج بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارد. و قطعا این بهشت و جهنم بعد از قیامت به وجود نمیآید. و قطعا معراج در دنیای ماده نبود.
در عالم غیر ماده بود. عالم معنا.
که بحث طولانی می شود و مجال پاسخگویی به این سؤال در اینجا نیست(این شاید را برای افرادی که مخالف وجود جسم در سرای آخرت هستند بیان می شود وگرنه اعتقاد فیلسوفان مشاء این است که همین جسم در سرای آخرت است.)
زمین به سخت ترین لرزه خود بلرزد. 1 زمین مادی میلرزد. زمین اسرارش را از دل خاک بیرون می افکند. 2 زمین و خاک هردو در دنیای ماده هستند.
در آن روز محشر مردم گویند زمین را چه شده است. 3 در روز قیامت مردم میگویند زمین(دنیای ماده) را چه شده است. آن هنگام زمین مردم ا از حوادث خویش آکاه میسازد. 4
که خدا چنینی الهام کند 5
در روز قیامت مردم از قبرها پراکنده بیرون آیند. 6 قبر در دنیای ماده است.و در روز قیامت مردم از قبرهای مادی خود بیرون می ایند.
با سلام
سوره زلزال اصلا در باب اینکه حسابرسی در دنیای ماده صورت می گیرد یا عالمی دیگر نفیا واثباتا حرفی نزده واین استفاده شماست که می فرمایید اینها در دنیا اتفاق خواهد افتاد. چون این سوره خبر می دهد که حین قیامت درزمین چه اتفاقاتی خواهد افتاد واینکه این زمین اسرار خود را بیان خواهد داشت. اما اینکه این در دنیایی مثل دنیای ما خواهد بود یا عالم دیگری است. حرفی نزده است فلذا باید ازآیات دیگر استفاده کنیم.
ما نباید برداشت وفهم خودمان را بر قرآن حمل کنیم بلکه باید ببینیم قرآن چه می گوید.
جناب کارشناس عزیز شما سوره تکویر را که بیان نموده اید. تمام عالائم مربوط به دنیای ماده است. کوه ، ستاره ، خورشید و ماه همگی در دنیای ماده وجود دارند.
ولی با این تفاوت ه می فرماید این علایم دنیا ی ماده همه متلاشی شده واز بین خواهند رفت. پس اینها دلالتی بر سخن شما ندارند.
خداوند وقتی در این سوره روز قیامت را تشریح میکند در آیه 13 میفرماید بهشت را با اهلش نزدیک سازیم. یعنی قیامت روزی است که اهل بهشت به بهشت نزدیک میشوند.نه اینکه بگوییم روز قیامت همان جهنم و بهشت است.و طبق همین ایه در میابیم روز قیامت با بهشت و جهنم اختلاف دارد.
بر فرض که برداشت شما را از آیه درست بگیریم همانطور که عرض کردم باید تمام آیات مربوط به قیامت را مد نظر بگیریم. خداوند متعال در آیه 185 سوره آل عمران می فرماید: کل نفس ذائقة الموت وإنما توفون أجورکم یوم القیامة فمن زحزح عن النار وأدخل الجنة فقد فازوما الحیاة الدنیا إلا متاع الغرور، هر جنبنده ای طعم مرگ را خواهد کشید وروز رستاخیز پاداشهایتان بطور کامل داده خواهد شد، پس هر که را از جهنم دور دارند ودر بهشت درآورند بتحقیق کامیاب شده است ودار دنیا جزء مایه فریب نیست.
طبق این آیه جهنم وبهشت جزئی از قیامت است نه چیز جدا وسوای اینکه قیامت در برابر دنیاست نه اینکه قیامت یک چیزی غیر از بهشت وجهنم باشد. ولفظ قیامت در مقابل دنیا استفاده می شود.
خداوند فرمود راه بهشت به پهنای آسمان و زمین است. نفرموده است که پهنای بهشت به اندازه پهنای آسمان و زمین است.
آیه خلاف این سخن شما را می گوید: وجنة عرضها السماء والارض، اینجا سخنی از راه بهشت نیست بلکه خود بهشت وسعتش به اندازه آسمان وزمین است.
ببینید همانطور که عرض کردم دیدگاهها در مورد معاد جسمانی مختلف است، فلذا نسبت به شبهه آکل وماکول هم هر کس طبق مبنای خود جواب داده است که ما هم می توانیم یکی از آنها را قبول کنید یا با ادله جدید وعلمی تر نظر دیگری ابراز داریم.
علامه طباطبایی در ج17المیزان ص460 می فرماید: شخصیت وحقیقت انسان به نفس اوست فلذا هر بدنی که ملحق به او شود جسم او محسوب می شود ومساله معاد جسمانی حل است. طبق این دیدگاه اصلا دیگر صحبتی از آن بدنها ی دنیوی نیست که بخواهیم توضیح دهیم.
کسانی که مثل ملا صدرا قائل به جسم متناسب با روز حشر هستند د رواقع همین بدن دنیوی از دید آنها دیگر در آنجا وجود ندارد. لذا بازهم مشکل یپیش نمی آید.
دیدگاه قائلین به اجزای اصلی وفضولات نیز گفته شد.
اما بر اساس دسدگاه مرحوم ملا محمد تقی آملی که می فرماید: آنچه قرآن وظواهر آن در این مورد گفته اند من قبول دارم وبه نظر ما هم همین درست است. لزومی ندارد خداوند آن بدنهای ملحق را اولا ضافه کند. ثانیا وقتی جسم کسی به دیگری پیوند داده می شود عرفا جسم کدامیک حساب می شود. با توجه به اینکه جسم بدون داشتن شعور وروح عذاب را درک نمی کند. لذا عذاب واقعی برای روح است. وجسم واسطه ای است برای رسیدن این عذاب به روح ونفس.
شما بر اساس معیار خودتان در باب معاد جسماین وتقریرهایی که وجود دارد می توایند یکی را انتخاب کرده واز این شبهه جواب دهید.
حال در برزخ عذاب وجود دارد.چه بسا خیلی ها در برزخ عذاب می بینند و در قیامت بخشیده میشوند. و ایرادی که وارد نموده ام این است. قطعا در برزخ جسم وجود ندارد. و بدن مثالی وجود دارد. اگر بدن مثالی در این دنیا حظور ندارد به کدام گناه در برزخ عذاب میشود.
بنده برای شما آیه صریح آوردم که نحوه عذاب برزخ را نشان داده بود شما آیه ای ذکر کنید که نشان دهد در برزخ این بدن مثالی عذاب می بیند؟
بنده میگویم با توجه به عذاب بدن مثالی در برزخ این بدن در دنیای ماده نیز با انسان است و سوای جسم مادی است.
در برزخ دلیل داریم که بدن مادی پوسیده است ولی در دار دنیا چنین چیزی نیست. سخنتان را با دلیل بگویید سوای اینکه در این بحث علمی سایت پرسمان وغیره نمی تواند سند وملاک باشد.
حضرت جبرئیل(ع) یک بدن مثالی دارد. زمانی که جبرئیل(ع) در هیبت یک انسان به زمین آمد و با حضرت مریم(ع) سخن گفت.یک جسم مادی نیز برای این دنیا اختیار کرده است.
شما نمیتوانید بگویید آن بدن مثالی را ترک گفته است و وارد جسم مادی شده است. بلکه زمان حضورشان در دنیا. دو بدن مثالی و مادی ایشان کنار هم بودند.
این سخن شما چتدین اشکال دارد:
1- بحث ما بر سر انسان است نه فرشته ها، که شما بخواهید نحوه بدن وجسم انسان را با جبرئیل مقایسه کنید.
2- کدام آیه قرآن یا عالمی گفته است که جبرئیل بدن مثالی دارد؟ کار حضرت جبرئیل در برابر حضرت مریک تجسم در قالب یک انسان بوده چون فرشته مجرد است وجسم خاصی ندارد که با آن در برابر انسان ظاهر شود.
با سلام
سوره زلزال اصلا در باب اینکه حسابرسی در دنیای ماده صورت می گیرد یا عالمی دیگر نفیا واثباتا حرفی نزده واین استفاده شماست که می فرمایید اینها در دنیا اتفاق خواهد افتاد. چون این سوره خبر می دهد که حین قیامت درزمین چه اتفاقاتی خواهد افتاد واینکه این زمین اسرار خود را بیان خواهد داشت. اما اینکه این در دنیایی مثل دنیای ما خواهد بود یا عالم دیگری است. حرفی نزده است فلذا باید ازآیات دیگر استفاده کنیم.
ما نباید برداشت وفهم خودمان را بر قرآن حمل کنیم بلکه باید ببینیم قرآن چه می گوید.
بسم الله الرحمن رحیم.
عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی.
درقیامت چه اتفاقی میوفتد. از قبرها برانگیخته میشوند. پس برانگیخته شدن در دنیای ماده است نه عالم دیگر.
پس وقتی در ایات 3 و 4 سوره قیامه میگوید ما جسم جسم را بر میگردانیم. باتوجه به سوره زلزال این یک از اتفاقات رخ داده در زمین است. نه عالم دیگر.
ولی با این تفاوت ه می فرماید این علایم دنیا ی ماده همه متلاشی شده واز بین خواهند رفت. پس اینها دلالتی بر سخن شما ندارند.
اتفاقا این آیات میگوید چه اتفاقی در زمین در روز قیامت رخ میدهد.
بر فرض که برداشت شما را از آیه درست بگیریم همانطور که عرض کردم باید تمام آیات مربوط به قیامت را مد نظر بگیریم. خداوند متعال در آیه 185 سوره آل عمران می فرماید: کل نفس ذائقة الموت وإنما توفون أجورکم یوم القیامة فمن زحزح عن النار وأدخل الجنة فقد فازوما الحیاة الدنیا إلا متاع الغرور، هر جنبنده ای طعم مرگ را خواهد کشید وروز رستاخیز پاداشهایتان بطور کامل داده خواهد شد، پس هر که را از جهنم دور دارند ودر بهشت درآورند بتحقیق کامیاب شده است ودار دنیا جزء مایه فریب نیست.
طبق این آیه جهنم وبهشت جزئی از قیامت است نه چیز جدا وسوای اینکه قیامت در برابر دنیاست نه اینکه قیامت یک چیزی غیر از بهشت وجهنم باشد. ولفظ قیامت در مقابل دنیا استفاده می شود.
بله روز قیامت روزی است که بعد از حسابرسی همه به مزد خود خواهند رسید.
در دادگاهی بعد از صدور حکم قاضی میگوید شخص محکوم باید به بنده هزارتومان بدهد. بنده در دادگاه به حق و مزد خود رسیدم.
اما پولی که شخص باید به بنده بدهد بعد از پایان دادگاه و خارج از اتاق است.
درضمن این آیه فرمود هر نفسی که طعم مرگ را چشید ......
آیه خلاف این سخن شما را می گوید: وجنة عرضها السماء والارض، اینجا سخنی از راه بهشت نیست بلکه خود بهشت وسعتش به اندازه آسمان وزمین است.
فلذا هر بدنی که ملحق به او شود جسم او محسوب می شود
بسم الله الرحمن الرحیم.
پس شخصی که جسم از او جدا شد تکلیفش چیست!؟؟؟
ثانیا وقتی جسم کسی به دیگری پیوند داده می شود عرفا جسم کدامیک حساب می شود. با توجه به اینکه جسم بدون داشتن شعور وروح عذاب را درک نمی کند. لذا عذاب واقعی برای روح است. وجسم واسطه ای است برای رسیدن این عذاب به روح ونفس.
جناب کارشناس عزیز بنده از ابتدا گفتم جسم عذاب نمیبیند و فقط یک وسیله است برای عذاب روح و نفس. اگر از ابتدا این سخن را میگفتید از این بحث خارج میشدیم و به بحث دوم میپرداختیم.
بنده برای شما آیه صریح آوردم که نحوه عذاب برزخ را نشان داده بود شما آیه ای ذکر کنید که نشان دهد در برزخ این بدن مثالی عذاب می بیند؟
میشه بفرمایید بدن مثالی در برزخ چه کار میکند!!؟؟
در برزخ دلیل داریم که بدن مادی پوسیده است ولی در دار دنیا چنین چیزی نیست. سخنتان را با دلیل بگویید سوای اینکه در این بحث علمی سایت پرسمان وغیره نمی تواند سند وملاک باشد.
اما سایت پرسمان با دلیل موضوعات رابیان نموده اند.
این سخن شما چتدین اشکال دارد:
1- بحث ما بر سر انسان است نه فرشته ها، که شما بخواهید نحوه بدن وجسم انسان را با جبرئیل مقایسه کنید.
2- کدام آیه قرآن یا عالمی گفته است که جبرئیل بدن مثالی دارد؟ کار حضرت جبرئیل در برابر حضرت مریک تجسم در قالب یک انسان بوده چون فرشته مجرد است وجسم خاصی ندارد که با آن در برابر انسان ظاهر شود.
میشه اونوقت بفرمایید جنس جبرئیل(ع) از چیست!؟؟
آیا جبرئیل با جسمی مجردی نزد حضرت مریم(ع) ظاهر شده است!؟؟؟
شما فرموده بودید جسم مجردی و مادی نمیتوانند باهم باشند بنده با عمل حضرت جبرئیل(ع) گفتم این امر امکان دارد.
بنده گفتم چیزی که عذاب میشود بدن مثالی است. همانگونه که این بدن مثالی در برزخ عذاب میشود.
بنده دیدگاه قرآن را در این باره بیان کردم ونقدی که بر سخن شما داشتم وخوشحال می شوم که آیه ای را که بنده در مورد نحوه عذاب در قیامت نقل کردم با آیه ای یا حداقل روایتی جواب دهید وبعد بر سخن خود تاکید کنید. چون بنده تمام تلاش خود را انجام می دهم جواب دوستان عزیز را با دلیل عقلی یا نقلی جواب دهم.
درقیامت چه اتفاقی میوفتد. از قبرها برانگیخته میشوند. پس برانگیخته شدن در دنیای ماده است نه عالم دیگر.
پس وقتی در ایات 3 و 4 سوره قیامه میگوید ما جسم جسم را بر میگردانیم. باتوجه به سوره زلزال این یک از اتفاقات رخ داده در زمین است. نه عالم دیگر.
بنده خیلی شفاف خدمت شما عرض کردم وآیاتی را هم آوردم که به تصریح قرآن دیگر زمین وآسمان در آن زمان غیر از این زمین وآسمان است. اما اینکه به چه نحو است زیاد واضح نیست. لذا شما با محور قرار دادن یک سوره وبرداشتهای خود نمی توانید بگویید از این سوره به دست می آید که قیامت همین زمین مادی است. قریب به 1400 آیه ر مورد قیامت وجود دارد که همه اینها در اظهار نظر باید مد نظر باشد. وقت یخود قرآن به صراحت می گوید زمین وآسمان متلاشی می شوند وزمین غیر از این زمین است شما با کدام دلیل باز بر سخن خود پافشاری می کنید چون وقتی این آیات بیان می شود استدلال شما به سوره زلزال دیگر جایگاهی ندارد.
بله روز قیامت روزی است که بعد از حسابرسی همه به مزد خود خواهند رسید.
در دادگاهی بعد از صدور حکم قاضی میگوید شخص محکوم باید به بنده هزارتومان بدهد. بنده در دادگاه به حق و مزد خود رسیدم.
اما پولی که شخص باید به بنده بدهد بعد از پایان دادگاه و خارج از اتاق است.
درضمن این آیه فرمود هر نفسی که طعم مرگ را چشید ......
این نحوه برداشت مشکلی پیش نمی آورد شما اگر دوست دارید بگویید بهشت وجهنم مرحله ای بعد از قیامت ونتیجه آن است وما هم با توجه به آیات قرآن عرض می کنیم قیامت بر تمام این موارد صدق می کند چون در برابر دنیا ست نه بهشت وجهنم. این نحوه برداشت زیاد مشکلی ایجاد نمی کند.
بازهم در اصل موضوع خلاء ایجاد نمیکند.
کدام اصل موضوع؟ بنده عرض می کنم در آیه سخنی از طریق وراه نیست ووسعت خود بهشت را بیان می کند.
پس شخصی که جسم از او جدا شد تکلیفش چیست!؟؟؟
دوست بزرگوار شما با توجه به اختلافی که در این زمینه در بین بزرگان دین وصاحب نظران وجود دارد که چندین نظر در مورد جسم آخرتی بیان شده است حتما متوجه شده اید که مساله زیاد شفاف نیست. چنانچه شیخ الرئیس می گوید: من هر قدر فکر کردم نتوانستم مساله معاد جسمانی را بر خود حل کنم اما چون مخبر صادق( پیامبر اسلام ص) از آن خبر داده است قبول دارم. وظواهر آیات قرآن هم ظهور در این دارند که بدن وجسم آنجا همین جسم دنیوی است اما بحث آکل وماکول با هرکدام از جوابهایی که داده شده می شود قانع شد مثل همین که اصل عذاب برای روح است فلذا جسم به واسطه او عذاب را درک می کند ونفس هیچکس نیز عوض نمی شود.
میشه بفرمایید بدن مثالی در برزخ چه کار میکند!!؟؟
به هر حال آنچه مشخص است در برزخ روح از بدن جدا شده وعمده مردم در خواب وبی خبری خواهند بود که مشخصا نیازی به بدن هم ندارند. اما مومنان واقعی وکافران محض در نعمت وعذاب خواهند بود با توضیحی که قبلا داده شد. خوب این روح برای تجسم شکلی نیاز دارد که گفته اند این تجسم در حالتی است که هر کس می بیند یقین دارد همان انسان در دنیا است واز این تعبیر به بدن مثالی می کنند.
میشه اونوقت بفرمایید جنس جبرئیل(ع) از چیست!؟؟
آنچه مشخص است فرشتگان مجرد هستند ومادی نمی باشند .تا آنجا که بنده خبر دارم برای مجردات جنس خاصی بیان نکرده اند، روح ما نیز از مجردات است. روح انسان جنسش چیست؟ اگر جوا باین را بفهمیم می توانیم نسبت به جنس فرشته ها نیز اظهار نظر کنیم.
آیا جبرئیل با جسمی مجردی نزد حضرت مریم(ع) ظاهر شده است!؟؟؟
فرشته به اذن الهی می تواند تجسم پیدا کند در قالب یک انسان، وعلت اینکه حضرت مریم هم از دیدن حضرت جبرئیل ترسید وفرمود: به خدا پناه می برم از اینکه قصد بدی نسبت به من داشته باشی بخاطر این بود که در شکل انسان ظاهر شده بود. یا در حدیث داریم جبرئیل به صورت یک از اصحاب رسول خدا(ص) بنام دحیه کلبی نزد آنحضرت حاضر می شد. ووحی را تحویل می داد.
شما فرموده بودید جسم مجردی و مادی نمیتوانند باهم باشند بنده با عمل حضرت جبرئیل(ع) گفتم این امر امکان دارد.
مجرد دیگر جسم ندارد وجسم نیست. مجرد بی رنگ وبدون جسم وشکل است. عرض بنده این بود که همزمان نمی شود انسان یک بدن مادی داشته باشد ویک بدن مثالی. البته بدن مثالی مجرد تام نیست بلکه بین مجرد وماده است.
این نحوه برداشت مشکلی پیش نمی آورد شما اگر دوست دارید بگویید بهشت وجهنم مرحله ای بعد از قیامت ونتیجه آن است وما هم با توجه به آیات قرآن عرض می کنیم قیامت بر تمام این موارد صدق می کند چون در برابر دنیا ست نه بهشت وجهنم. این نحوه برداشت زیاد مشکلی ایجاد نمی کند.
بسم الله الرحمن الرحیم.
عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی.
جناب کارشناس عزیز بنده نیز با آیات قرآن گفتم قیامت در دنیای ماده است.و ربطی به بهشت و جهنم هم ندارد. البته آیه 21 سوره حدید هم ثابت نمیکند که بهشت در دنیای ماده است.
بنده دیدگاه قرآن را در این باره بیان کردم ونقدی که بر سخن شما داشتم وخوشحال می شوم که آیه ای را که بنده در مورد نحوه عذاب در قیامت نقل کردم با آیه ای یا حداقل روایتی جواب دهید وبعد بر سخن خود تاکید کنید. چون بنده تمام تلاش خود را انجام می دهم جواب دوستان عزیز را با دلیل عقلی یا نقلی جواب دهم.
بنده نیز لینک سایت پرسمان را گذاشتم.
خداروشکر شما خودتان اقرار کرده اید که جسم عذاب نمیبیند.
فرموده اید
آنچه قرآن وظواهر آن در این مورد گفته اند من قبول دارم وبه نظر ما هم همین درست است. لزومی ندارد خداوند آن بدنهای ملحق را اولا ضافه کند. ثانیا وقتی جسم کسی به دیگری پیوند داده می شود عرفا جسم کدامیک حساب می شود. با توجه به اینکه جسم بدون داشتن شعور وروح عذاب را درک نمی کند.لذا عذاب واقعی برای روح است.وجسم واسطه ای است برای رسیدن این عذاب به روح ونفس.
مواردی در این نوشته به چشم میخورد.
شما پذیرفتید که جسم عذاب نمیبیند.
شما جایی فرمودید روح همان نفس است. در این نوشته روح و نفس را جدا از هم خواندید.وقتی میگویید روح و نفس عذاب میبیند یعنی این دو را تفکیک کرده اید.
یعنی سخنی که بنده از ابتدا گفتم را خودتان اینبار با ظرافت بیان فرموده اید.
به هر حال آنچه مشخص است در برزخ روح از بدن جدا شده وعمده مردم در خواب وبی خبری خواهند بود که مشخصا نیازی به بدن هم ندارند. اما مومنان واقعی وکافران محض در نعمت وعذاب خواهند بود با توضیحی که قبلا داده شد. خوب این روح برای تجسم شکلی نیاز دارد که گفته اند این تجسم در حالتی است که هر کس می بیند یقین دارد همان انسان در دنیا است واز این تعبیر به بدن مثالی می کنند.
بنده لینک سایت پرسما را ارائه داده ام و در آن سایت با توجه به آیات بیان شده است. روح در برزخ نیز نیاز به بدنی دارد.
ازدواج،خوردن،نوشییدن و...مربوط به جسم است یا روح؟(این نکات در روایات و آیات زیادی برای آخرت آمده است.)
بدن مثالی و فرقش با جسم مادی را قبول دارید یا خیر!؟
بنده کاملا بدن مثالی را قبول دارم و قائل به تفاوت آن با جسم مادی هستم.
قطعا معراج در دنیای ماده نبود.در عالم غیر ماده بود.
چرا؟دلیل بیان کنید.
عالم معنا تعبیر رایجی است که در موارد مختلف بکار میرود
عالم معنا یعنی عالم معنوی؛خود انسان بخشی مادّی است و بخشی معنوی.(روح بخش معنوی انسان و جسم بخش مادی آن)
روح هموراه در هر عالمی که باشد نیاز به بدن دارد.
پس خودتان بیان می کنید که روح در هر عالمی که باشد نیاز به بدنی دارد.(حال آن بدن چیست مسئله ای دیگر می باشد.)پس در سرای آخرت روح همراه بدن است.
نظریه جسم تکامل یافته اشتباه است.
بنده به توضیح جسم تکامل یافته نپرداختم پس دلیلی برای تایید و رد سخنم نمی بینم چون هنوز شما وجود جسم را در عالم آخرت نپذیرفته اید که به چگونگی آن جسم بپردازیم.
عالم معنا یعنی عالم معنوی؛خود انسان بخشی مادّی است و بخشی معنوی.(روح بخش معنوی انسان و جسم بخش مادی آن)
عالم با بخش خیلی فرق میکند.
از عالم مجردات تا خدا را عالم معنا گویند. به روح عالم معنا نمیگویند.
بنده به توضیح جسم تکامل یافته نپرداختم پس دلیلی برای تایید و رد سخنم نمی بینم چون هنوز شما وجود جسم را در عالم آخرت نپذیرفته اید که به چگونگی آن جسم بپردازیم.
شما نظریه جسم تکامل یافته را مطرح کرده اید. این نظریه بی پایه و اساس است.
درضمن متن سخنان بنده را با دقت بخوانید.
بنده نگفتم جسم در آخرت به یقین وجود ندارد.
بلکه گفتم به یقین و به حقیقت جسم عذاب نمیبیند. و گفتم این بدن مثالی است که عذاب میبیند. و گفتم این بدن مثالی در دنیا نیز با انسان است.
به نام خدا
باسلام
مراحل زندگی انسان:زندگی مادی(دنیا)،زندگی پس از مرگ(در عالم برزخ)،زندگی پس از برزخ(در عالم آخرت که با قیامت آغاز می شود.)
(قیامت بخشی از آخرت است که در آن زمان همگی جمع می شوند)
بهشت و جهنم در زمان آخرت می باشد ولی آدمی در برزخ دارای بهشت و جهنمی است که بدان«بهشت برزخی»و«جهنم برزخی»گفته می شود.
بسم الله
در جواب امام عشق که آیه مطالبه کردند:سوره قمر،آیه 48(يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾)؛سوره توبه،آیه 35(يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿۳۵﴾)
ودر جواب کریم که بدن مثالی را رد کردند:روایاتی داریم(امام صادق(ع):...فاذا قبضه الله عزوجل،صیرتلک الروح،فی قالب کقالبه فی الدنیا...(کتاب بسوی جهان ابدیت)) که بیان می کند که در عالم برزخ،قبل از حدوث رستاخیز عمومی،مردگان با بدن مثالی خواهند بود،که بسیار درست است زیرا احادیث زیادی وجود دارد و علاوه برآن روح در انجام عمل بعد از جدایی از بدن،نیازمند به آلت است از این جهت روح بعد از مفارقت از بدن دنیوی به بدن مثالی تعلق خواهد گرفت.
پس:طبق سوره مؤمنون آیه99و100(...وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰﴾) عالمی به نام برزخ داریم که پس از مرگ و قبل از آخرت است و سپس نوبت عالم آخرت می رسد.آیات گوناگونی داریم که به برخاستن انسان ها از قبرها اشاره شده که همگی نشان دهندۀ جسمانی بودن معاد است مانند سوره یس آیه51([FONT=times new roman]وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾[FONT=comic sans ms])و در بالا مسائل را پاسخ دادیم فقط برای تاکیید دوباره سوره طه،آیه55 را می آوریم که بیان شده:مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ﴿۵۵﴾[FONT=comic sans ms] .
در این دنیا روح ما همراه جسم است و در عالم برزخ(پس از مرگ)روح همراه با بدن مثالی است و پس از آن برای سرای آخرت روح همراه جسمی متناسب با عالم آخرت می شود.که همان جسم انسان است(شاید جسم تکمیل شده و ارتقاء یافته).
زمان مرگ لحظه ای است که انسان را از عالم دنیا جدا شده و وارد عالم برزخ می شود.
روز قیامت(روز جزا،روز حساب و...)لحظه ای است که انسان وارد عالم آخرت می شود.(پس روز قیامت ابتدای سرای آخرت است.)
پس سه عالم(سرا)داریم:دنیا،برزخ،آخرت.
بسم الله الرحمن الرحیم
در هیچ یک از این دو آیه نگفته است که ما جسم را عذاب میکنیم.
هیچ کس نتوانست و نمیتواند بدن مثالی را رد کند.
شما که بدن مثالی را رد میکنید بهتره روایتی را که نقل میکنید خودتان یک بار بخوانید.
بنده هزاربار گفته ام و باز هم میگویم. قیامت در دنیای ماده رخ میدهد. لطفا به سوره زلزال مراجعه فرمایید. و قیامت قبل از ورود به جهنم و بهشت است. قیامت برای حسابرسی است نه عذاب.
بهشت و جهنم در عالم معنا است.
قیامت ( زمانی که انسانها از قبرها برانگیخته میشوند) در عالم ماده است.
منظورتان از ارتقاء یافته چیست!؟
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب کارشناس گرامی از آنجا که به پست هابی بنده پاسخ نداده اید. دوباره سوالم را تکرار میکنم.
جناب کارشناس عزیز بنده خیلی بی سواد هستم. لطفا شما به بنده بگویید اجزاء اصلی جسم کدامند. و اجزاء فرعی جسم کدامند.
[quote=کریم;480260] البته این دردی که بدن حس می کند با روح حیوانی اوست والا روح اصلی با این شکنجه های ظاهری درد نمی گیرد. [/quote]
عجب...
یعنی انسان دو روح اصلی دارد.
یک روح انسانی.
دو روح حیوانی.
یعنی خداوند دو روح بر پیکر آدمی دمیده است!!!!؟
[quote=کریم;480260]روح را از حیث اینکه متعلق به بدن است وبا بدن می باشد نفس می گویند واز حیث اینکه جدای از بدن وبطور مستقل حساب شود روح گفته می شود.[/quote]
شما فرموده اید نفس و روح یکی است. در صورتی که نفس با روح بسیار فرق میکند.
جناب کارشناس عزیز و گرامی شما ابتدا تناقض گفته های خودتان را درست کنید سپس از دیگران ایراد بگیرید.
و من الله توفیق.
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام
جناب امام عشق،بحث ما در اینباره نیست که بدن مثالی با جسم مادی تفاوت دارد.
بحث سر این است که انسان از روح و جسم مادی خلق شده است و مرگ انسان با جدا شدن روح از جسم مادی صورت میپذیرد و زنده شدن مجدد او با بازگشت این روح به جسم مادیش (که در قیامت متکاملتر از جهان مادی است) صورت میپذیرد.
سوال اینست که اگر انسان بدون جسم مادی هم زنده است و مخلوق کاملی محسوب میشود پس چرا با قبض روح به او نسبت مرده میدهد و زنده شدن دوباره او به چه دلیل است؟
لطفا آیات قیامت را بیان نفرمایید.زیرا قیامت قبل از بهشت و جهنم است و ربطی به جهنم و بهشت ندارد.
دوست عزیز کسیکه شبهه ای مطرح میکند برای خودش دلیل میاورد، دلیل شما برای اینکه در جهنم جسم وجود ندارد چیست؟
علاوه بر آیات قیامت آیات بهشت و جهنم هم فراوانند که یک نمونه اش را آوردم ولی شما پاسخی ندادید. یصهر به مافی بطونهم والجلود. لطفا بفرمایید ما فی بطونهم یعنی چه؟
به گفته شما جهنم جسمانی نیست و روح که مجرد است با بدن مثالی اش که جسم نیست عذاب میشود این یعنی عذاب روحانی، پس چرا میفرماید پوست و آنچه در شکمهایشان هست را میسوزاند؟
غیر از اینست که جمله" آنچه در شکمهایشان است" بیانگر حجم و وزن است و حجم و وزن جسمانی بودن را میرساند؟
یا در نعمتهای بهشتی آمده است فجعلناهن ابکارا. اگر نعمات بهشتی صرفا روحانی است پس بکارت به چه کاری میاید؟ لطفا پاسخ سوالات بنده را بدهید و حاشیه نروید.
در اینباره قبلا هم پاسخ دادم این جسم دنیوی تبدیل به جسم دیگری میشود مطابق با آن جهان.
البته آیات هم در اینباره خبر میدهد. اما این مردن یا بیهوش شدن مربوط به نفخ صور است. مرگ به لحظه جدا شدن روح از بدن در همین دنیا گفته میشود ولی به آن صعق گفته میشود.
[QUOTE=امام عشق;480949]
عجب.....
یعنی شما میگویید انسان بیش از یک روح دارد؟؟؟؟[/QUOTE]
خیر نمیگویم بیش از یک روح دارد ، میگویم بیش از یک جسم دارد. البته در عوالم مختلف .
من چیزی درباره اینکه انسان چند روح دارد گفتم؟؟؟
پس این جسم که درقیامت ، با محشور شدنش به روح ملحق شده پس از حسابرسی چه میشود؟ چگونه آن را توجیه میکنید؟
سوال بعدی اینکه آیا قرآن کریم بهشت و جهنم را عالم معنا معرفی میکند؟ اگر بله بفرمایید در کجا؟
دوست عزیز شما چرا پستهای مربوطه را دقیق نمیخوانید؟ شما آیه: یوم تبدل الارض غیرالارض والسموات وبرزوا لله الواحدالقهار را چگونه معنی میکنید؟ لطفا توضیح دهید
اگر ماهیت قیامت دنیوی است و جسم انسان با همین توانایی دنیویش محشور شود، بدون آب و غذا و استراحت چگونه دوام خواهد آورد.
4- امام صادق(ع) مىفرمايد: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا فَإِنَّ لِلْقِيَامَةِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَةٍ»؛
«پيش از اينكه حساب شما را محاسبه كنند، از خود حساب بكشيد؛ زيرا قيامت داراى پنجاه ايستگاه است كه هر ايستگاه هزار سال به طول مىانجامد».كافى، ج 8، ص 143.
باشد.
و از پل صراط انسانها مستقیما یا به بهشت میروند یا به دوزخ سقوط میکنند
در آخر اینکه اگر قبول ندارید دلیل بیاورید که پس از حسابرسی، مجددا انسانها میمیرند و جسمشان از روح و بدن مثالی جدا میشود.
باتشکر
بحث سر این است که انسان از روح و جسم مادی خلق شده است و مرگ انسان با جدا شدن روح از جسم مادی صورت میپذیرد و زنده شدن مجدد او با بازگشت این روح به جسم مادیش (که در قیامت متکاملتر از جهان مادی است) صورت میپذیرد.
سوال اینست که اگر انسان بدون جسم مادی هم زنده است و مخلوق کاملی محسوب میشود پس چرا با قبض روح به او نسبت مرده میدهد و زنده شدن دوباره او به چه دلیل است؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
عرض سلام و ادب خدمت دوست گرامی جناب امین.
نسبت مرده به جسم مادی است نه روح و بدن مثالی.
علاوه بر آیات قیامت آیات بهشت و جهنم هم فراوانند که یک نمونه اش را آوردم ولی شما پاسخی ندادید. یصهر به مافی بطونهم والجلود. لطفا بفرمایید ما فی بطونهم یعنی چه؟
به گفته شما جهنم جسمانی نیست و روح که مجرد است با بدن مثالی اش که جسم نیست عذاب میشود این یعنی عذاب روحانی، پس چرا میفرماید پوست و آنچه در شکمهایشان هست را میسوزاند؟
غیر از اینست که جمله" آنچه در شکمهایشان است" بیانگر حجم و وزن است و حجم و وزن جسمانی بودن را میرساند؟
یا در نعمتهای بهشتی آمده است فجعلناهن ابکارا. اگر نعمات بهشتی صرفا روحانی است پس بکارت به چه کاری میاید؟ لطفا پاسخ سوالات بنده را بدهید و حاشیه نروید.
بنده آیه ای که نقل فرموده اید را ندیده ام.
سلام علیکم
جناب امام عشق اگر نسبت مرده به جسم مادی است پس نسبت زنده شدن هم به همین جسم مادی است. غیر از اینه؟
پاسخ این آیه را در پست 53 دادید
http://www.askdin.com/thread36555-6.html
چه جالب.
توجه بفرمایید اگر جسم دنیوی تبدیل به جسمی مربوط به آن دنیا شود دیگر نامش جسم دنیوی نیست.
آیا آیه ای که گفته باشد جسم دنیوی تبدیل میشود وجود دارد.
عجب ... حال مرگ فرشتگان را چگونه تفسیر می فرمایید!؟
لابد بهشت و جهنم در دنیای ماده است!؟
آیا در برزخ عذاب وجود دارد؟؟
اگر دارد گناه بدن مثالی چیست که در برزخ باید عذاب شود!؟
بله قیامت محل حسابرسی است و هر ایستگاه آن برای حسابرسی هزار سال طول میکشد.
اما این موضوع چه ارتباطی با عذاب در جهنم و بهشت دارد!؟
آیا انسان یک روح و یک بدن دارد یا بیشتر؟
چه جالب.
توجه بفرمایید ابتدا بنده آیه 56 سوره نساء را بیان کرده ام که ثابت کنم پوست طعم عذاب را نمیچشد.
زمانی که پوست آنها سوخت پوست دیگری جایگزین کنیم برای عذاب بدن
جناب امام عشق اگر نسبت مرده به جسم مادی است پس نسبت زنده شدن هم به همین جسم مادی است. غیر از اینه؟
در قیامت و برای حسابرسی بله.
اما برای عذاب خیر.
جالبتر اینه که شما قبول دارید این بدن (چه مادی و چه برزخی ) در قیامت تبدیل شده و دیگر بدن قبلی نیست. پس ادعای شما مبنی بر اینکه این بدن همان بدن برزخی است قابل قبول نمیباشد.
یک آیه آوردم طبق معمول شما ندیدیش.
اولیس الذی خلق السموات والارض بقادر علی ان یخلق مثلهم بلی وهو الخلاق العلیمنفرموده خود جسم دنیوی مجددا خلق میشود فرموده مثلش خلق میشود
صحبت شما درباره مرگ انسانها بود نه فرشتگان. جواب بنده هم در همان رابطه بود. مرگ انسان در دنیا را صعق نمیگویند
اگر دارد گناه بدن مثالی چیست که در برزخ باید عذاب شود!؟
ارتباط این سخن شما با تجسم اعمال در بهشت و جهنم چیست؟ در اینباره قبلا به حدکافی صحبت شده و تکرار مکررات است.
ارتباطش را همانجا گفتم لطفا منطقی بحث کنید و طفره نروید
این شمایید که باید با آیات و روایات ثابت کنید که پس از حسابرسی انسانها بجای اینکه در جهنم سقوط کنند یا مثل برق از پل صراط بگذرند و وارد بهشت شوند، میمیرند و فاقد آن جسمی میشوند که در قیامت روح با آن محشور شده.
پوستی که سوخته طعم عذاب را نمیچشد؟ متاسفانه در توان بنده نیست که این حرف شما رو درک کنم
دلیل بیاورید در غیر اینصورت چیزی را ثابت نکرده اید.
من فقط آیات قرآنی و روایات صحیح رو میپذیرم، در غیر اینصورت جوابهایتان فقط برای خودتان قانع کننده است
به نام حضرت الله.
بنده چیزی رو قبول نکردم.بنده نگفتم چیزی تبدیل شده است.
عجب....
چه جالب جسمی مثل جسم دنیوی خلق میشود نه خود جسم دنیوی...
میشه بفرمایید جسمی که جدید خلق میشود گناهش چیست که باید عذاب شود!؟؟؟؟؟؟؟؟
به نام خدا.
عجب... بهتره بروید و پستی که نوشتم را مجدد و بادقت مطالعه بفرمایید.
وقتی شما پاسخی نداده اید کدام تکرار مکررات را میگویید.
شما و جناب استاد کریم سخنانتان تناقض دارد.
یک بار رک و پوست کنده بگویید آیا در برزخ عذاب وجود دارد یا خیر. نیازی به تفسیر هم ندارد.
شما یک آیه بیاور که صریحا گفته باشد ما جسم دنیوی انسانها را در جهنم عذاب میکنیم.
آیات قیامت را ارائه نفرمایید زیرا ربطی به جهنم ندارند.
بنده هزاربار گفتم طبق سوره زلزال ، قیامت در دنیای ماده رخ میدهد و در همین زمین خاکی.
زمانی که گفته میشود پوست سوخته را میکنیم و پوستی دیگر جایگزین میکنیم برا عذاب بدن.
یک پوست دوم پوست اول نیست.
دو پوست را میگذارند برای عذاب بدن نه عذاب پوست و جسم.
درنتیجه این پوست نیست که عذاب میبیند.
بنده جایی گفتم شما فرمودید جسم دنیوی عذاب میشود. سپس داستان عارف و چشم چران را بیان کردم. شما سریعا موضع گرفته اید و فرموده اید.
حال دوباره میگویید جسم دنیوی عذاب میشود.
شما ابتدا تناقض سخنانتان را اصلاح بفرمایید.
جناب کارشناس گرامی استاد کریم.
شما به دها سوال بنده هنوز پاسخ نداده اید.
حال یک سوال دیگر مطرح میکنم.
شما که بحث اجزای اصلی جسم را بیان میکنید ، بدانید و آگاه باشید استخوان های بدن همانند دیگر اجزا به مرور زمان جدید نمیشوند. که بتوانید بحث تغییر تمام سلولها را بیان بفرمایید.
حال یک عارف و مومن از دنیا میرود. دست او را به شخص دزدی پیوند میدهند. آن دزد با دست پیوندی دزدی میکند.اگر قرار باشد جسم دنیوی عذاب ببیند تکلیف عارف در آخرت چیست!!؟؟؟؟
پیرامون چشم که شما ادعا کرده اید تمام اجزای چشم در حال تغییر هستند.و نظریه آکل وماکول را مطرح کرده اید.(البته این نظیریه توهم است)
شخص کافری از ابتدا چشم چرانی کرده است. اگر قرار باشد تمام چشم هر یک سال یکبار عوض شود. خداوند باید تمام اجزای که در گناه شریک بودند را عذاب کند. با قبول کردن نظیر فوق آنوقت خداوند باید برای هر چشم چران تمام چشم های که تغییر کرده اند را عذاب کند( آنوقت میشود دها چشم به خاطر یک نفر).زیرا حتی اگر یک زره کوچکی که در گناه شریک باشد و عذاب نشود تمام حکمت خدا زیر سوال میرود.
اگر نظریه فوق را قبول نداشته باشید بازهم داستان چشمان عارف و شخص چشم چران به وجود می اید.
جناب امام عشق از همون اول که طرح شبهه کردید میشد فهمید که چه قدر در این زمینه اطلاعات دارید ، حالا هم که طبق معمول ثابت کردید چه منطقی دارید.
البته این برام عجیب نیست چون با اخلاق شما آشنا هستم
ولی برام این عجیبه که حتی بعضی از بی خدایان ادب را رعایت میکنند اما شما که اینهمه ادعا دارید این مقوله را نه از باب بزرگ و کوچکتری که از باب یک کار اخلاقی رعایت نمیکنید
ببخشید من فکر کردم شما آیات قرآن رو قبول دارید.
در برزخ عذاب وجود دارد ولی قرار نیست انسان تا ابد در همان برزخ سیر کند.
این شبهات جنابعالی بدین معناست که انسان هیچ تکامل روحی ندارد. اگر بگویید نه تکامل روحی را قبول دارم باید تکامل جسمانی را هم قبول داشته باشید. چون روح بدون جسم یا همان بدن که قبولش دارید معنایی ندارد
بسم الله الرحمن الرحیم
دوست گرامی هیچ یک از ایات قرآن ادعای شما را ثابت نمیکند.
شما صرفا آیات را باب میل خودتان ترجمه میکنید.
در برزخ جسم دنیوی وجود ندارد. خداروشکر این امر نیاز به اثبات ندارد.
حال شما که ادعا میکنید بدنی مثالی در دنیا با انسان نیست. برای چه این بدن باید عذاب بشود. آیا عذاب بدن به دلیل حضورش در دنیای ماده نیست!؟؟
همانگونه که جبرئیل در کالبد جسم ماده به زمین آمده است و با حضرت مریم سخن گفته است. بدن مثالی و مجردی انسان نیز میتواند کنار جسم مادی اش در دنیا زندگی کند.
جایی که بنده گفته باشم تکامل روح وجود ندارد را نشانم دهید. تهمت نزنید دوست گرامی.
تکامل روح ربطی به وجود بدن و جسم و فرق بین این دو ندارد.
و اما شما فرموده اید:
جایی که به شما توهین یا بی ادبی کرده باشم را نشانم دهید.
درواقع این شما هستی که با وارد کردن حواشی به بحث و تهمت به بنده قصد انحراف در تاپیک را دارید به جای پاسخ به تاپیک.
اطلاعات شما را نیز به عینه با تغییر سخنانتان مشاهده کرده ام. شما که از برانگیخته شدن جسم در قیامت نتیجه میگیرید جسم در جهنم عذاب میشود انتظاری نیست.
دلیلی ندارد چنین آیه ای باشد چون آن جسم همین جسم دنیوی نیست. چرا شما اصرار دارید که ما میگوییم این جسم عینا همان جسم دنیویست؟ آیات قرآن را هم که نادیده میگیرید و برایش شبهه مطرح میکنید
این را که اگه ما نگفته بودیم اولش منکر بودید . لازمه برای اثبات مدعایتان یک آیه هم بیاورید که انسان با همین بدن برزخی به بهشت و جهنم میرود
لطفا دیگه این مثال را نیاورید که حرفتان ضد و نقیض است. بالاخره این پوست، جسمانی هست و قرار است عامل عذاب روح باشد یا خیر، مثالی و مجرد است و جرمی ندارد؟
این فقط یک شبهه است شما نتوانستید چیزی را ثابت کنید.
شما عادت دارید هر چیزی رو به طرفتان نسبت دهید تا خودتان را تبرئه کنید؟ من آیه قرآن را آوردم نگفتم عینا جسم دنیوی عذاب میشود. جسم ابزار است. در این دنیا ابزار گناه یا کار خیر و در آن دنیا ابزار رسیدن به نعمت یا عذاب.
خود جسم کاره ای نیست که بگوییم چه گناهی داشته که عذاب میشود
این هم روش جدیدتان هست برای اثبات نظرتان؟ بنده تناقضی در گفتارم نبود، برداشتهای غلط خود را به گفتار بنده نسبت ندهید. اگر ادعای مسلمانی دارید
موفق باشید...
پرسش :
چه نقدهاي كلي بر فرقه شيخيه وارد است؟
پاسخ :
شيخيه گروهي از شيعه اماميه و از پيروان شيخ احمد احسايي ميباشند[1] كه به دليل برخي اختلافات از شيعه اماميه جدا شدهاند و در اصول دين و مسائل مهم اختلاف چنداني با شيعه اماميه ندارند[2].
پيدايش فرقه شيخيه به دوره حكومت فتحعلي شاه قاجار باز ميگردد. در اين دوره بود كه شيخ احمد احسايي در ايران شهرت بسزايي پيدا كرده و مورد توجه عام و خاص قرار گرفت. وي ساليان متمادي در ايران بود و در شهرهاي مختلف از جمله يزد، تهران، كرمانشاه و ... اقامت گزيده بود و به نشر آراء و افكار خود ميپرداخت، تا اين كه در يكي از مسافرتهايش در شهر قزوين با يكي از علماي آن شهر بر سر مسأله معاد جسماني مناظرهاي پيش آمد و شيخ احمد اصرار ميكرد كه «آدمي را دو جسم است يكي مركب از عناصر زماني كه به منزله اعراض جسم حقيقي است و آن مانند جامهاي است كه انسان آن را ميپوشد و از تن بيرون ميآورد و آن چه پس از مرگ ميپوسد و از ميان ميرود، همين جسم است. ديگري سرشتي كه آدمي از آن آفريده شده و زماني نيست و از عالم «هور قليا» است و در گور او باقي خواهد ماند. و آن چه آدمي در روز رستاخيز به هيأت آن زنده خواهد شد، همين جسم مثالي است و ثواب و عقاب اخروي مربوط به همين جسم ميباشد[3].» اما عالم قزويني، اين تحليل از معاد جسماني را نوعي انكار معاد ميدانست و اعلام كرد كه هر كس معاد جسماني را كه از ضروريات دين است، انكار كند، كافر است و بدين ترتيب حكم تكفير شيخ احمد را اعلام كرد.
شيخ احمد علاوه بر مطلب فوق در مسأله معراج هم تبيين جديدي داشت[4] كه براي حل مسأله خرق و التيام افلاك كه مبتني بر هيئت بطلميوسي بود، مطرح كرده بود و با روشن شدن بطلان هيئت بطلميوسي، بطلان تبيين شيخ و ادلّه مخالفين وي نيز روشن شد.
واقعيت اين است كه خود شيخ احمد احسايي، قصد تأسيس فرقه و مذهبي كلامي نداشت[5] و بعد از نزاع مذكور طولي نكشيد كه در راه مدينه وفات كرد، ولي شاگرد وي سيد كاظم رشتي متوفاي 1259 هجري قمري دنباله نزاع را گرفت و با تأليف كتابهاي متعدد و تربيت شاگردان فراوان، پايههاي فرقه شيخيه را بنا نهاد و بعد از وي شيخيه به دو فرقه تقسيم شدند:
فرقه اول طرفداران كريم خان قاجار بودند. كريم خان كه از اقرباي فتحعلي شاه بود، در متمركز كردن فرقه شيخيه كرمان و ايجاد فاصله با شيعه اماميه بسيار تلاش نمود و توانست فرقهاي جديد به نام شيخيه كرمان يا «ركنيه» و يا «كريم خانيه» و ... بنا نهد.
فرقه دوم: پيروان ميرزا حسن معروف به «گوهر» بودند كه خود را «كشفيه»[6] مينامند اينان شيخيه آذربايجان هستند و اختلاف چنداني با اماميه ندارند.
هر چند بررسي تاريخ شيخيه خود نشانگر سياسي بودن تأسيس و انشعاب شيخيه از شيعه اماميه است و قدرت طلبي و منفعت طلبي افرادي چون سيد كاظم رشتي و كريم خان قاجار مهمترين عامل اين انشعاب ميباشد، با اين همه ميتوان چندين انتقاد كلي را در دو بخش انتقادهاي رفتاري و اعتقادي عنوان نمود:
الف) انتقادهاي اعتقادي:
1. معاد جسماني: در طول قرنهاي متمادي تنازعي كه بين برخي از متكلمين و برخي از فلاسفه در مورد معاد جسماني به وجود آمده بود، باعث شده بود تا برخي از فلاسفه معاد جسماني را منكر شوند و تنها به معاد روحاني اعتقاد پيدا كنند و در مقابل برخي از متكلمين نيز براي رفع ايرادات فلاسفه، فرضيه اعاده معدوم را مطرح سازند و اين نزاع و افراط و تفريطها ادامه داشت تا اين كه صدر المتألهين با طرح نظريه حركت جوهري به اثبات معاد جسماني پرداخت؛ اما احمد احسايي به ناكار آمدي اين نظريه اعتقاد داشت و خود براي حل مناقشه متكلم و فيلسوف فرضيه جديد هور قليا را مطرح ساخت كه نه تنها مشكل را حل نكرد بلكه باعث تكفير خودش و ايجاد فرقهاي جديد در ميان شيعه اماميه شد و اين تنها به اين دليل بود كه به جاي استفاده از احاديث اهل بيت ـ عليه السلام ـ و اصطلاحات مكتب معصومين ـ عليه السلام ـ به دامن اصطلاحات صابئين افتاده و سعي كرد با روش و اصطلاح آنها مسائل كلامي اسلام را تبيين كند و بدون دليل عقلي يا نقلي مستحكم براي انسان دو جسد اثبات كند كه يكي جسم عنصري و ديگري جسد هور قليايي بود. در حالي كه اين سخن ادعايي بيش نيست و قرآن در بيان معاد جسماني ميفرمايد: «آيا انسان گمان ميكند استخوانهاي او را جمع نخواهيم كرد بلكه ما قدرت داريم سر انگشتان او را به حال نخستين برگردانيم[7].»
2. معراج پيامبر اسلام صلي الله عليه واله و سلم مسأله معراج اساساً در بحثهاي كلامي مطرح نبوده و بعد از ورود فلسفه يونان به جامعه اسلامي و مطرح شدن بحثهاي طبيعيات اين فلسفه كه بيشتر بر هيئت بطلميوسي استوار بود و كره زمين را مركز عالم دانسته و به افلاك نه گانه قائل بود، اين سوال مطرح شد كه معراج جسماني نبي اكرم صلي الله عليه واله و سلم و حركت به سوي آسمان مستلزم حزق و التيام افلاك ميشود و اين امكان فلسفي ندارد. ... عدهاي تحت تأثير همين اشكال نظريه روحاني بودن معراج را مطرح ساختند و بعضي نيز پاسخهاي ديگري دادند، اما شيخ در پاسخ اين اشكال فرضيه جديدي را مطرح كرد. وي عقيده دارد كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه واله و سلم در هر فلكي از افلاك، جسمي متناسب با جرم آن فلك براي خود گرفت تا حزق و التيامي لازم نيايد و ورود در افلاك مختلف براي بدن ظاهري و جسماني او مشكلي ايجاد نكند[8]. البته بعد از غلبه هيئت كوپرنيكي بر هيئت بطلميوسي و سقوط طبيعيات فلسفه يوناني، همان گونه كه صدور افلاك از عقول عشره مسكوت واقع شد، همچنين معلوم گشت كه وجود افلاك با تعريف مورد نظر فلسفه يونان، وهمي بيش نبوده است تا اشكال حزق و التيام در معراج پيش بيايد.
3. انكار شق القمر مسلمانان متفقند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه واله و سلم همين قمر را به دو شقه كرده است، اما شيخ احمد چنين شق القمري را انكار كرده و ميگويد: آن حضرت صورت انتزاعي قمر را منشق كرده است، نه قمر مرئي حقيقي را.[9]
4. غلو در امامت شيخ احمد و پيروان وي در مورد اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دچار غلو شدهاند و برخي از مقامات را به آن حضرات نسبت ميدهند كه مختص ذات خداوند است، به عنوان مثال معتقدند كه خداوند هر چه در هستي وجود دارد، از قبيل خلق كردن، روزي دادن، حيات و ممات و ... همه را به ائمه تفويض كرده است و هم چنين معتقدند كه علم ائمه ـ عليهم السلام ـ حضوري است نه حصولي، يعني آنها همه آن چيزهايي كه هست و يا واقع خواهد شد به گونهاي ميدانند كه نزد آنها حاضر است، مثل اين كه به عينه ميبيند.[10]
5. كم اهميت دانستن عدل و معاد: پيروان بعدي سيد كاظم اصل معاد و عدل را كه از اصول پنج گانه دين نزد شيعه اماميه و متفق عليه بود حذف كردند و كريم خانيه به جاي آن اصل چهارم يا همان ركن رابع را اضافه كردند و اصول دين را در چهار اصل زير منحصر نمودند:
1. شناخت خداوند. 2. شناخت پيامبر. 3. شناخت امام. 4. شناخت فقيه جامع الشرايط كه قائم مقام امام در زمان غيبت ميباشد.[11] و معتقد بودند كه ركن رابع شيخ احمد، سپس سيد كاظم و سپس كريم خان بوده است و بعد از او نيز ركن رابع ارثي شده و در خاندان كريم خان استمرار پيدا كرد.[12]
ب) انتقادهاي رفتاري:
1. عدم پيروي از رهبر و پيشواي خود هر كس نگاهي گذرا به تاريخ فرقه شيخيه بيندازد اين سوال را مطرح خواهد كرد كه اگر سيد كاظم رشتي. كريم خان قاجار، محمدباقر خندق آبادي و پيروان اينها واقعاً ادامه دهنده راه شيخ احمد احسايي هستند، چرا همانند او عمل نكردند؛ زيرا شيخ احمد بعد از واقعه قزوين به هيچ وجه در صدد منازعه و مقابله و ايجاد فرقه و ... برنيامد و فرزندانش نيز همانند پدر وارد گود قوم گرايي و فرقه سازي نشدند، اما سيد كاظم بعد از مرگ شيخ، كاسه داغتر از آش و دايه مهربانتر از مادر شده، به تأسيس فرقه شيخيه اقدام كرد و با استفاده از نام شيخ، قدم در راه شهرتطلبي و فرقهسازي گذاشت و چنان نزاعي به وجود آورد كه پيكر نحيف جامعه اسلامي تاب آن را نداشت و تنها استعمار انگليس و حكومت عثماني سني از آن سود ميبرد.
2. اختلافافكني بين شيعيان: بعد از شروع نزاع شيخيه با شيعيان كه متشرعه ناميده ميشدند درگيريهاي بسياري ميان دو گروه در گرفت كه مشهور به نزاع بالا سري و پايين سري شد و ريشه اين اختلاف به اين مسأله باز ميگشت كه آيا ميتوان بالاي سر ضريح امام ـ عليه السلام ـ نماز خواند يا نه؟ كه شيخيه قائل بودند نميتوان بالاي سر ضريح امام نماز خواند و به همين بهانه، نزاعها و قتل و غارتهاي فراواني به راه انداختند و مال و جانهاي زيادي را تلف كردند.
3. زمينهسازي براي بابيت و بهائيت: يكي از اثرات و نتايج فرقه گراييهاي بزرگان شيخيه بستر سازي براي پيدايش فرقههاي ضاله بابيت - به رهبري علي محمد باب كه شاگرد سيد كاظم رشتي بود - و بهائيت بود و هر دو فرقه، ضربههاي جبران ناپذيري بر پيكر جامعهي اسلامي ايران وارد ساختند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيخيگري، بابيگري از نظر فلسفه، تاريخ و اجتماع، مرتضي مدرس چهاردهي.
2. فرق و مذاهب كلامي، علي رباني گلپايگاني.
3. المذاهب الاسلاميه، آيت الله جعفر سبحاني.
4. فرهنگ فرق اسلامي، محمد جواد مشكور.
[/HR][1] . مشكور، محمد جواد، فرهنگ فوق اسلامي، انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ سوم، 1375، ص 266.
[2] . سبحاني. جعفر، المذاهب الاسلاميه، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، 1423، ص 351.
[3] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 270.
[4] . رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377ه ش، ص320.
[5] . المذاهب الاسلامي، ص 356.
[6] . همان، ص 356.
[7] . قيامت/3 و 4.
[8] . فرق و مذاهب كلامي، ص 320.
[9] . المذاهب الاسلاميه، ص 355.
[10] . المذاهب الاسلاميه، ص 355.
[11] . همان، ص 356.
[12] . همان، ص 357.
به نام خالق هفت آسمان
اتفاقا کسی که ایات قرآن را قبول ندارد شخص شما هستید.
آیات 3 و 4 سوره قیامه میگوید ما استخوانها و حتی خطوط انگشتان آن ها را احیاء میکنیم. طبق این دو آیه جسم دنیوی برانگیخته میشوند. نه جسم دیگر.
وقتی قادر به پاسخ دادن شبهه نیستید وارد سایت نشوید. شبهه یعنی سوال. وقتی نمیتوانی جوابی منطقی به یک سوال بدهی به دیگران ورچسب بی سوادی نزن و خود را عالم فرض نکن.
از نظر شما و طرز تفکر شما بله. ولی بنده هیچ تناقضی احساس نمیکنم. بنده از ابتدا به وجود جسم ایمان داشتم و دارم. اما از ابتدا گفته ام جسم عذاب نمیبیند.
بازهم تناقض در گفته هایتان.
شما ادعا میکنید جسمی در جهنم عذاب میشود.
بعد میگویید جسم کاره ای نیست.
اگر کاره ای نیست چرا عذاب میشود!؟؟؟
شما در پستهای قبلی به بنده تهمت زده اید که بنده بی ادبی کرده ام. منتظرم بی ادبی بنده را نشانم دهید.
اتفاق این آیه را باید به خودتان بگویید. که ادعا میکنید جسمی که برانگیخته میشود. جسمی دیگر است نه جسم دنیوی.
درضمن بنده نگفتم درقیامت و ... جسم دنیوی وجود ندارد. بلکه گفتم جسم دنیوی هیچ عذابی نمیبیند. بلکه این جسم مثالی انسان است که عذاب میبیند.
و این بدن هموره در دنیا ، در برزخ و در آخرت با انسان است.
جناب امام عشق من دیگه نمیدونم چطوری حرفم رو به شما تفهیم کنم که ایرادای بنی اسرائیلی نگیرید. فقط خوشحالم که بالاخره این اقرار را ازتون گرفتم که:
حالا عذاب میبیند یا نمیبیندش ان شاءلله میریم میبینیم
اگر اجازه بدید بنده نظر خودم رو بگم. انسان دارای یک بدن است که در مرتبه نازله اش در این دنیا تبدیل به ماده میشود و در مرتبه اعلایش به بدن بهشتی و دوزخی تبدیل میگردد و بدن برزخی چیزی جدای از بدن خاکی یا آخرتی نیست بلکه حدفاصل بین بدن دنیوی و اخروی میباشد.
با سلام دوباره
آیات مربوط به قیامت تنها در سوره زلزال نیست لذا نمی توان با محور قرار دادن یک سوره قضاوت کرد بلکه همه آیات باید مد نظر باشد. در آیات زیادی اشاره شده است که قبل از شروع قیامت زمین وآسمان در هم پیچیده شده، کوهها متلاشی می شوند، خورشید وستارگان تره وتاریک شوند. مثل اوایل سوره تکویر، إذاالشمس کورت، وإذا النجوم انکدرت، وأذاالجبال سیرت، ...واذالبحار سجّرت(تکویر/آیه1تا6) طبق این آیات که البته در جاهای مختلف قرآن مثل سوره انفطار نیز آمده است. خورشید وستارگان تیره می شوند ودریاها شعله ور می گردند. بطوری که نتیجه آن این می شود که در آیه 48سوره ابراهیم می فرماید: یوم تبدل الارض غیر الارض والسموات، قیامت روزی است که زمین وآسمانها غیر از این زمین وآسمانهای فعلی خواهند بود.
یا در مورد بهشت می فرماید: وجنّة عرضها السماء والارض(حدید/21) بهشتی که پهنایش اندازه پهنای آسمان وزمین است.
خوب با توجه به این آیات وقتی زمین غیر از این زمین وآسمان غیر از این آسمان است چطور می فرمایید که قیامت در دنیای ماده رخ خواهد داد؟
ببخشید دیگه باید چطور بگوید که شما قبول کنید که جسم عذاب می شود. مگر این صورتهایی که با آن در جهنم انداخته می شوند یا پیشانی وپشت آنها را داغ می کنند جزء جسم نیست؟
خیلی ها کرده اند وشده است. مخصوصا دیدگاه شما را که معتقدید همزمان که انسان بدن دنیوی دارد یک بدن مثالی هم دارد. کافی است به مجله کلام اسلامی ش66، ص141به بعد بحث شبهه آکل وماکول مراجعه کنید تا دیدگاههای مختلف را ببینید که چطور بعضی این جسم مثالی را رد کرده اند از جمله مرحوم آیت الله محمد تقی آملی استاد علامه حسن زاده وجوادی آملی در کتاب درر الفوائد، ج2، ص460)
بدن مثالی جزء ضروریات دین نیست که کسی نتواند آنرا رد کند وآیه صریحی هم نداریم که آنرا تایید کند بلکه دلیل بر خلاف آن که عمده آیات مربوط ه معاد باشند وجود دارد. این آیات نگفته اند بدن وجسمی که در قیامت است بدن مثالی است.
این یک دیدگاهی است در باب معاد جسمانی وحشر جسمانی که شیخ طوسی در تجریدالاعتقاد، علامه حلی، ابن میثم بحرانی( قواعد المرام،ص144)، فخر رازی(تفسیرکبیر، ج9، ص309) وبعضی دیگر ابراز داشته اند وکیفیت آنرا بیان نداشته اند.
اما در عین حال در مورد معاد جسمانی وجسمی که بر انگیخته می شود دیدگاهها یمختلف است که بخشی معتقدند بدن مثالی شبیه بدن دنیوی ومتناسب با عالم آخرت خواهد بود،مثل ملا صدرا، واینها اصالت انسان را به نفس می دانند نه جسم چنانچه علامه طباطبایی نیز در ج17المیزان، ص113به بعد این مساله را توضیح داده است.
ولی همانطور که مرحوم آملی در ص460دررالفوائد ج2بیان می کنند اینها چیزی نیست که ما بتوانیم از قرآن استفاده کنیم وبحث معاد هم با ادله علمی به طور کامل قابل کشف نیست بلکه منبع اصلی در شناخت آن قرآن است. ودر عین حال اظها رنظظر در مورد آن خیلی سخت می باشد.
شما می توانید به همان آدرسی که از مجله کلام اسلامی دادم مراجعه کنید ودیدگاهها یمختلف را همراه با نقد آنها ببینید.
اگر سخنان ما را خوب مطالعه کنید ما چنین مطلبی نگفته ایم ودر اول هم عرض شد که روح ربانی واصلی همان است که خداوند در وجود انسان دمیده است ولی در عین حال در روایات جهار نوع روح مطرح شده است که بنوعی زیر مجموعه این مساله شاید بتوان قرار داد ولی در عرض این روح حقیقی ورحمانی نیستند.
البته همانطور که خود نیز در کلماتتان دارید مساله روح چیزی است که قرآن بیشتر از آن خبر داده وبه آن پرداخته است ودر احادیث نیز ذکر شده است. وما نیز در اول گفتیم که روح را بدون تعلق به جسم روح می نامند وبا توجه به تعلق آن به بدن وجسم نفس گفته می شود واین سخن از خودمان نیست. که در واقع روح ونفس یک چیز هستند بلکه دیدگاه مفسران قرآن ودانشمندان معرفت نفس است. از باب نمونه می توانید به تفسیر المیزان، ج17، ص113، چاپ بیروت مراجعه کنید که می فرماید: تشخص وحقیقت انسان به نفس (روح) اوست. که نفس وروح را یک چیز حساب می کند.
همانطور که گفتم این خود امری اختلافی است که این بدن همین بدن دنیوی است یا جسم مثالی متناسب با قیامت یا اینکه نفس خود بدنی متناسب با عوالم مختلف انشاء می کند. اما آنچه ظاهر آیات قرآن است بدن همین بدن دنیوی که بعضی ها می گویند مراد آخرین بدنی است که انسان در آن می میرد ولی به هر نحوی می خواهد باشد که چه بسا فهم دقیق آن از عهده ما خارج باشد مقصود ظاهری قرآن همین بدن دنیو ی است. آیاتی هم که خود شما قبلا اشاره داشتید در مورد نوع عذا ب همین مساله را تایید می کرد.
یا آیه 78و79 سوره یس که می فرماید: قال من یحی العظام وهی رمیم، قل یحیها الذی أنشأها أول مرّة، می پرسند چه کسی چنین استخوانهای پوسیده ای را دوباره زنده می کند، به آنها بگو همان کسی که بار اول آنها را آفرید.
دوستان بهتر است آداب گفتگوی علمی را رعایت کنند و از اهانت به یکدیگر که با مباحث دینی وسیره قرآن واهل بیت اصلا سازگاری ندارد پرهیز کنند.
همانطور که در مباحث مطرح شد در اینجا اختلاف نظر بین خود علماء ودانشمندان وجود دارد طبق مبانی علمی خودشان لذا هر دیدگاهی برای خود محترم است ماهم می توانید با مطالعه ودقت نظر یکی را تایید ودیگری رد کنیم ونظر خودمان را ابراز کنیم که خود اینها موجب پیشرفت علم خواهد بود.
از شما جناب امین ودیگر دوستان بالاخص جنا بامام عشق که از دیدگاه ومطالبتان استفاده می کینم کمال تشکر وقدردانی را داریم.
خوب با توجه به این آیات وقتی زمین غیر از این زمین وآسمان غیر از این آسمان است چطور می فرمایید که قیامت در دنیای ماده رخ خواهد داد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام و ادب و احترام خدمت کارشناس عزیز و گرامی جناب استاد کریم.
آیا در سوره زلزال به وضوح بیان نشده است که قیامت در دنیای ماده است؟
این سوره میگوید :
زمین به سخت ترین لرزه خود بلرزد. 1 زمین مادی میلرزد.
زمین اسرارش را از دل خاک بیرون می افکند. 2 زمین و خاک هردو در دنیای ماده هستند.
در آن روز محشر مردم گویند زمین را چه شده است. 3 در روز قیامت مردم میگویند زمین(دنیای ماده) را چه شده است.
آن هنگام زمین مردم ا از حوادث خویش آکاه میسازد. 4
که خدا چنینی الهام کند 5
در روز قیامت مردم از قبرها پراکنده بیرون آیند. 6 قبر در دنیای ماده است.و در روز قیامت مردم از قبرهای مادی خود بیرون می ایند.
و .....
جناب کارشناس عزیز شما سوره تکویر را که بیان نموده اید. تمام عالائم مربوط به دنیای ماده است. کوه ، ستاره ، خورشید و ماه همگی در دنیای ماده وجود دارند.
خداوند وقتی در این سوره روز قیامت را تشریح میکند در آیه 13 میفرماید بهشت را با اهلش نزدیک سازیم. یعنی قیامت روزی است که اهل بهشت به بهشت نزدیک میشوند.نه اینکه بگوییم روز قیامت همان جهنم و بهشت است.و طبق همین ایه در میابیم روز قیامت با بهشت و جهنم اختلاف دارد.
پیرامون آیه 21 حدید.
خداوند فرمود راه بهشت به پهنای آسمان و زمین است. نفرموده است که پهنای بهشت به اندازه پهنای آسمان و زمین است.
بنده گفتم چیزی که عذاب میشود بدن مثالی است. همانگونه که این بدن مثالی در برزخ عذاب میشود.
شما فرموده اید جسم عذاب میشود. اگر جسم عذاب شود قطعا باید آخرین جسمی که در دنیای مادی داشتیم عذاب شود.و سپس بحث اجزای اصلی را بیان نموده اید.در این صورت به قسمت زیر پاسخ دهید.لطفا کامل پاسخ دهید.
شما فرموده اید:
اگر آخرین جسم باید عذاب ببیند. بازهم قضیه دست عارف و چشم عارف وجود دارد.
به نام الله
بنده نیز لینک سایت پرسمان ( مشاوران مقام معظم رهبری) را گذاشتم. که گفته شده است.
جسم دنیوی با جسم مثالی فرق میکند. و گفته شده است روح هموراه به بدن نیاز دارد. در سایت پرسمان آمده است زمانی که روح این جسم مادی را ترک میکند و به برزخ میرود وارد بدن مثالی اش میشود.
سخن بنده:
حال در برزخ عذاب وجود دارد.چه بسا خیلی ها در برزخ عذاب می بینند و در قیامت بخشیده میشوند. و ایرادی که وارد نموده ام این است. قطعا در برزخ جسم وجود ندارد. و بدن مثالی وجود دارد. اگر بدن مثالی در این دنیا حظور ندارد به کدام گناه در برزخ عذاب میشود.
بنده میگویم با توجه به عذاب بدن مثالی در برزخ این بدن در دنیای ماده نیز با انسان است و سوای جسم مادی است.
شما میگویید همچین چیزی غیر ممکن است که دو بدن کنار هم در دنیای ماده حضور داشته باشند یکی از جنس مجردات و دیگری از جنس ماده.
حضرت جبرئیل(ع) یک بدن مثالی دارد. زمانی که جبرئیل(ع) در هیبت یک انسان به زمین آمد و با حضرت مریم(ع) سخن گفت.یک جسم مادی نیز برای این دنیا اختیار کرده است.
شما نمیتوانید بگویید آن بدن مثالی را ترک گفته است و وارد جسم مادی شده است. بلکه زمان حضورشان در دنیا. دو بدن مثالی و مادی ایشان کنار هم بودند.
پس انسان هم میتواند بدن مثالی و بدن مادی اش در این دنیا کنار هم باشد و این موضوع به روح صدمه ای نمیزند.
باسلام و عرض ادب خدمت کارشناس محترم
بله فرمایشات شما صحیح ، البته همانطور که قبلا توضیح دادم من هم قبول دارم که انسان با همین جسم دنیوی محشور میشود.
همانطور که گفتم به نظر بنده انسان یک بدن دارد (در صورتهای دنیوی و برزخی و اخروی) و طبق فرموده کلام الله مجید در روز قیامت مثل همین جسم دنیوی خلق خواهد شد (نه عین آن)
و از آنجا که برزخ به معنای حائل بین دو چیز میباشد و در روز قیامت برزخ پایان گرفته ، حشر بدن برزخی هم منطقی نیست و بناچار از همین بدن مادی آنچه که قابلیت تجسم پذیری و در عین حال جاودانگی دارد محشور میشود نه کل مواد تشکیل دهنده آن.
و اگر جسم را ابزار روح بدانیم، برای رسیدن به سعادت و شقاوت انسان ، و آن را به تنهایی موجود زنده ای فرض نکنیم که در صورت مجازات مورد ظلم واقع شود شبهه آکل و ماکول و جشم عابد و گنهکار قابل حل است. در غیر اینصورت قطعا مسائل دیگری در میان هست که ما از آن ناآگاهیم
سپاسگزارم از لطف شما
به نام خدا
باسلام
پوست مربوط به جسم است یا روح؟صورت چطور؟پهلو چطور؟
در روایات بسیاری از لذات جسمانی سخن آورده شده؛در قرآن داریم که در بهشت رودی از شیر،عسل و... داریم؛نوشیدن و خوردن و لذات جسمانی(مانند ازدواج)مربوط به روح است یا جسم؟؟؟؟؟
شما بیان می کنید که کجای متن بنده بدن مثالی را رد کردم تازه متن واضح است که قصد اثبات بدن مثالی را دارم.
من نه سخن شما را رد و نه تایید می کنم؛فقط سند بیاورید(حتما)
در متن من آمده:
که بحث طولانی می شود و مجال پاسخگویی به این سؤال در اینجا نیست(این شاید را برای افرادی که مخالف وجود جسم در سرای آخرت هستند بیان می شود وگرنه اعتقاد فیلسوفان مشاء این است که همین جسم در سرای آخرت است.)
بسم الله الرحمن الرحیم.
وقتی قرار نیست پوست عذاب ببیند و فقط وسیله ای است برای عذاب بدن مهم نیست جنسش چیست.
لذت ، شهوت ، و .... همگی مربوط به نفس آدمی است نه جسم آدمی.
شما بهتره موضع خودتان را درست و روشن بیان بفرمایید.
بدن مثالی و فرقش با جسم مادی را قبول دارید یا خیر!؟
با یک سوال شروع میکنم. آیا بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارد یا خیر!؟
عالم معنا تمام عالم ها به جز عالم ماده را شامل میشود. هرچیزی که وجود داشته باشد و در عالم ماده نباشد یعنی در عالم معنا وجود دارد.
عالم معنا تعبیر رایجی است که در موارد مختلف بکار میرود. یکی از موارد آن عالم متافیزیک و غیر ماده است
وقتی بنده عرض میکنم بهشت و جهنم در عالم معنا ( متافیزیک ) وجود دارد یعنی در عالم غیر از عالم ماده وجود دارد. نکند شما تصور میکنید بهشت و جهنم در عالم ماده است.
شما نمیتوانید بگویید بهشت و جهنم بعد از دگرگونی در قیامت به وجود می آید. زیرا این ادعا خلاف سفر پیغمبر(ص) به معراج و دیدن بهشت و جهنم است.
باتوجه به معراج بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارد. و قطعا این بهشت و جهنم بعد از قیامت به وجود نمیآید. و قطعا معراج در دنیای ماده نبود.
در عالم غیر ماده بود. عالم معنا.
نظریه جسم تکامل یافته اشتباه است.
با سلام
سوره زلزال اصلا در باب اینکه حسابرسی در دنیای ماده صورت می گیرد یا عالمی دیگر نفیا واثباتا حرفی نزده واین استفاده شماست که می فرمایید اینها در دنیا اتفاق خواهد افتاد. چون این سوره خبر می دهد که حین قیامت درزمین چه اتفاقاتی خواهد افتاد واینکه این زمین اسرار خود را بیان خواهد داشت. اما اینکه این در دنیایی مثل دنیای ما خواهد بود یا عالم دیگری است. حرفی نزده است فلذا باید ازآیات دیگر استفاده کنیم.
ما نباید برداشت وفهم خودمان را بر قرآن حمل کنیم بلکه باید ببینیم قرآن چه می گوید.
ولی با این تفاوت ه می فرماید این علایم دنیا ی ماده همه متلاشی شده واز بین خواهند رفت. پس اینها دلالتی بر سخن شما ندارند.
بر فرض که برداشت شما را از آیه درست بگیریم همانطور که عرض کردم باید تمام آیات مربوط به قیامت را مد نظر بگیریم. خداوند متعال در آیه 185 سوره آل عمران می فرماید: کل نفس ذائقة الموت وإنما توفون أجورکم یوم القیامة فمن زحزح عن النار وأدخل الجنة فقد فازوما الحیاة الدنیا إلا متاع الغرور، هر جنبنده ای طعم مرگ را خواهد کشید وروز رستاخیز پاداشهایتان بطور کامل داده خواهد شد، پس هر که را از جهنم دور دارند ودر بهشت درآورند بتحقیق کامیاب شده است ودار دنیا جزء مایه فریب نیست.
طبق این آیه جهنم وبهشت جزئی از قیامت است نه چیز جدا وسوای اینکه قیامت در برابر دنیاست نه اینکه قیامت یک چیزی غیر از بهشت وجهنم باشد. ولفظ قیامت در مقابل دنیا استفاده می شود.
آیه خلاف این سخن شما را می گوید: وجنة عرضها السماء والارض، اینجا سخنی از راه بهشت نیست بلکه خود بهشت وسعتش به اندازه آسمان وزمین است.
ببینید همانطور که عرض کردم دیدگاهها در مورد معاد جسمانی مختلف است، فلذا نسبت به شبهه آکل وماکول هم هر کس طبق مبنای خود جواب داده است که ما هم می توانیم یکی از آنها را قبول کنید یا با ادله جدید وعلمی تر نظر دیگری ابراز داریم.
علامه طباطبایی در ج17المیزان ص460 می فرماید: شخصیت وحقیقت انسان به نفس اوست فلذا هر بدنی که ملحق به او شود جسم او محسوب می شود ومساله معاد جسمانی حل است. طبق این دیدگاه اصلا دیگر صحبتی از آن بدنها ی دنیوی نیست که بخواهیم توضیح دهیم.
کسانی که مثل ملا صدرا قائل به جسم متناسب با روز حشر هستند د رواقع همین بدن دنیوی از دید آنها دیگر در آنجا وجود ندارد. لذا بازهم مشکل یپیش نمی آید.
دیدگاه قائلین به اجزای اصلی وفضولات نیز گفته شد.
اما بر اساس دسدگاه مرحوم ملا محمد تقی آملی که می فرماید: آنچه قرآن وظواهر آن در این مورد گفته اند من قبول دارم وبه نظر ما هم همین درست است. لزومی ندارد خداوند آن بدنهای ملحق را اولا ضافه کند. ثانیا وقتی جسم کسی به دیگری پیوند داده می شود عرفا جسم کدامیک حساب می شود. با توجه به اینکه جسم بدون داشتن شعور وروح عذاب را درک نمی کند. لذا عذاب واقعی برای روح است. وجسم واسطه ای است برای رسیدن این عذاب به روح ونفس.
شما بر اساس معیار خودتان در باب معاد جسماین وتقریرهایی که وجود دارد می توایند یکی را انتخاب کرده واز این شبهه جواب دهید.
بنده برای شما آیه صریح آوردم که نحوه عذاب برزخ را نشان داده بود شما آیه ای ذکر کنید که نشان دهد در برزخ این بدن مثالی عذاب می بیند؟
در برزخ دلیل داریم که بدن مادی پوسیده است ولی در دار دنیا چنین چیزی نیست. سخنتان را با دلیل بگویید سوای اینکه در این بحث علمی سایت پرسمان وغیره نمی تواند سند وملاک باشد.
این سخن شما چتدین اشکال دارد:
1- بحث ما بر سر انسان است نه فرشته ها، که شما بخواهید نحوه بدن وجسم انسان را با جبرئیل مقایسه کنید.
2- کدام آیه قرآن یا عالمی گفته است که جبرئیل بدن مثالی دارد؟ کار حضرت جبرئیل در برابر حضرت مریک تجسم در قالب یک انسان بوده چون فرشته مجرد است وجسم خاصی ندارد که با آن در برابر انسان ظاهر شود.
بسم الله الرحمن رحیم.
عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی.
درقیامت چه اتفاقی میوفتد. از قبرها برانگیخته میشوند. پس برانگیخته شدن در دنیای ماده است نه عالم دیگر.
پس وقتی در ایات 3 و 4 سوره قیامه میگوید ما جسم جسم را بر میگردانیم. باتوجه به سوره زلزال این یک از اتفاقات رخ داده در زمین است. نه عالم دیگر.
اتفاقا این آیات میگوید چه اتفاقی در زمین در روز قیامت رخ میدهد.
بله روز قیامت روزی است که بعد از حسابرسی همه به مزد خود خواهند رسید.
در دادگاهی بعد از صدور حکم قاضی میگوید شخص محکوم باید به بنده هزارتومان بدهد. بنده در دادگاه به حق و مزد خود رسیدم.
اما پولی که شخص باید به بنده بدهد بعد از پایان دادگاه و خارج از اتاق است.
درضمن این آیه فرمود هر نفسی که طعم مرگ را چشید ......
بازهم در اصل موضوع خلاء ایجاد نمیکند.
بسم الله الرحمن الرحیم.
پس شخصی که جسم از او جدا شد تکلیفش چیست!؟؟؟
جناب کارشناس عزیز بنده از ابتدا گفتم جسم عذاب نمیبیند و فقط یک وسیله است برای عذاب روح و نفس. اگر از ابتدا این سخن را میگفتید از این بحث خارج میشدیم و به بحث دوم میپرداختیم.
میشه بفرمایید بدن مثالی در برزخ چه کار میکند!!؟؟
اما سایت پرسمان با دلیل موضوعات رابیان نموده اند.
میشه اونوقت بفرمایید جنس جبرئیل(ع) از چیست!؟؟
آیا جبرئیل با جسمی مجردی نزد حضرت مریم(ع) ظاهر شده است!؟؟؟
شما فرموده بودید جسم مجردی و مادی نمیتوانند باهم باشند بنده با عمل حضرت جبرئیل(ع) گفتم این امر امکان دارد.
بنده دیدگاه قرآن را در این باره بیان کردم ونقدی که بر سخن شما داشتم وخوشحال می شوم که آیه ای را که بنده در مورد نحوه عذاب در قیامت نقل کردم با آیه ای یا حداقل روایتی جواب دهید وبعد بر سخن خود تاکید کنید. چون بنده تمام تلاش خود را انجام می دهم جواب دوستان عزیز را با دلیل عقلی یا نقلی جواب دهم.
بنده خیلی شفاف خدمت شما عرض کردم وآیاتی را هم آوردم که به تصریح قرآن دیگر زمین وآسمان در آن زمان غیر از این زمین وآسمان است. اما اینکه به چه نحو است زیاد واضح نیست. لذا شما با محور قرار دادن یک سوره وبرداشتهای خود نمی توانید بگویید از این سوره به دست می آید که قیامت همین زمین مادی است. قریب به 1400 آیه ر مورد قیامت وجود دارد که همه اینها در اظهار نظر باید مد نظر باشد. وقت یخود قرآن به صراحت می گوید زمین وآسمان متلاشی می شوند وزمین غیر از این زمین است شما با کدام دلیل باز بر سخن خود پافشاری می کنید چون وقتی این آیات بیان می شود استدلال شما به سوره زلزال دیگر جایگاهی ندارد.
این نحوه برداشت مشکلی پیش نمی آورد شما اگر دوست دارید بگویید بهشت وجهنم مرحله ای بعد از قیامت ونتیجه آن است وما هم با توجه به آیات قرآن عرض می کنیم قیامت بر تمام این موارد صدق می کند چون در برابر دنیا ست نه بهشت وجهنم. این نحوه برداشت زیاد مشکلی ایجاد نمی کند.
کدام اصل موضوع؟ بنده عرض می کنم در آیه سخنی از طریق وراه نیست ووسعت خود بهشت را بیان می کند.
دوست بزرگوار شما با توجه به اختلافی که در این زمینه در بین بزرگان دین وصاحب نظران وجود دارد که چندین نظر در مورد جسم آخرتی بیان شده است حتما متوجه شده اید که مساله زیاد شفاف نیست. چنانچه شیخ الرئیس می گوید: من هر قدر فکر کردم نتوانستم مساله معاد جسمانی را بر خود حل کنم اما چون مخبر صادق( پیامبر اسلام ص) از آن خبر داده است قبول دارم. وظواهر آیات قرآن هم ظهور در این دارند که بدن وجسم آنجا همین جسم دنیوی است اما بحث آکل وماکول با هرکدام از جوابهایی که داده شده می شود قانع شد مثل همین که اصل عذاب برای روح است فلذا جسم به واسطه او عذاب را درک می کند ونفس هیچکس نیز عوض نمی شود.
به هر حال آنچه مشخص است در برزخ روح از بدن جدا شده وعمده مردم در خواب وبی خبری خواهند بود که مشخصا نیازی به بدن هم ندارند. اما مومنان واقعی وکافران محض در نعمت وعذاب خواهند بود با توضیحی که قبلا داده شد. خوب این روح برای تجسم شکلی نیاز دارد که گفته اند این تجسم در حالتی است که هر کس می بیند یقین دارد همان انسان در دنیا است واز این تعبیر به بدن مثالی می کنند.
آنچه مشخص است فرشتگان مجرد هستند ومادی نمی باشند .تا آنجا که بنده خبر دارم برای مجردات جنس خاصی بیان نکرده اند، روح ما نیز از مجردات است. روح انسان جنسش چیست؟ اگر جوا باین را بفهمیم می توانیم نسبت به جنس فرشته ها نیز اظهار نظر کنیم.
فرشته به اذن الهی می تواند تجسم پیدا کند در قالب یک انسان، وعلت اینکه حضرت مریم هم از دیدن حضرت جبرئیل ترسید وفرمود: به خدا پناه می برم از اینکه قصد بدی نسبت به من داشته باشی بخاطر این بود که در شکل انسان ظاهر شده بود. یا در حدیث داریم جبرئیل به صورت یک از اصحاب رسول خدا(ص) بنام دحیه کلبی نزد آنحضرت حاضر می شد. ووحی را تحویل می داد.
مجرد دیگر جسم ندارد وجسم نیست. مجرد بی رنگ وبدون جسم وشکل است. عرض بنده این بود که همزمان نمی شود انسان یک بدن مادی داشته باشد ویک بدن مثالی. البته بدن مثالی مجرد تام نیست بلکه بین مجرد وماده است.
بسم الله الرحمن الرحیم.
عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی.
جناب کارشناس عزیز بنده نیز با آیات قرآن گفتم قیامت در دنیای ماده است.و ربطی به بهشت و جهنم هم ندارد. البته آیه 21 سوره حدید هم ثابت نمیکند که بهشت در دنیای ماده است.
بنده نیز لینک سایت پرسمان را گذاشتم.
خداروشکر شما خودتان اقرار کرده اید که جسم عذاب نمیبیند.
فرموده اید
مواردی در این نوشته به چشم میخورد.
شما پذیرفتید که جسم عذاب نمیبیند.
شما جایی فرمودید روح همان نفس است. در این نوشته روح و نفس را جدا از هم خواندید.وقتی میگویید روح و نفس عذاب میبیند یعنی این دو را تفکیک کرده اید.
یعنی سخنی که بنده از ابتدا گفتم را خودتان اینبار با ظرافت بیان فرموده اید.
بنده لینک سایت پرسما را ارائه داده ام و در آن سایت با توجه به آیات بیان شده است. روح در برزخ نیز نیاز به بدنی دارد.
روح هموراه در هر عالمی که باشد نیاز به بدن دارد.
http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=115775
برازنده ی استاد بزرگ و فرزانه ای همانند شما نیست که به سایت پرسمان که یک سایت دینی است برچسب بی ملاکی سخنانشان را بزنید.
ای کاش شما حداقل یکبار به لینکی که فرستادم سری میزدید و مطالب را کامل مطالعه میکردید سپس حکم صادر میکردید.
بسم الله
ازدواج،خوردن،نوشییدن و...مربوط به جسم است یا روح؟(این نکات در روایات و آیات زیادی برای آخرت آمده است.)
بنده کاملا بدن مثالی را قبول دارم و قائل به تفاوت آن با جسم مادی هستم.
چرا؟دلیل بیان کنید.
عالم معنا یعنی عالم معنوی؛خود انسان بخشی مادّی است و بخشی معنوی.(روح بخش معنوی انسان و جسم بخش مادی آن)
پس خودتان بیان می کنید که روح در هر عالمی که باشد نیاز به بدنی دارد.(حال آن بدن چیست مسئله ای دیگر می باشد.)پس در سرای آخرت روح همراه بدن است.
بنده به توضیح جسم تکامل یافته نپرداختم پس دلیلی برای تایید و رد سخنم نمی بینم چون هنوز شما وجود جسم را در عالم آخرت نپذیرفته اید که به چگونگی آن جسم بپردازیم.
به نام حضرت الله
عالم با بخش خیلی فرق میکند.
از عالم مجردات تا خدا را عالم معنا گویند. به روح عالم معنا نمیگویند.
شما نظریه جسم تکامل یافته را مطرح کرده اید. این نظریه بی پایه و اساس است.
درضمن متن سخنان بنده را با دقت بخوانید.
بنده نگفتم جسم در آخرت به یقین وجود ندارد.
بلکه گفتم به یقین و به حقیقت جسم عذاب نمیبیند. و گفتم این بدن مثالی است که عذاب میبیند. و گفتم این بدن مثالی در دنیا نیز با انسان است.