از ظاهر زنم بعد از یک سال و نیم هنوز خوشم نیومده

تب‌های اولیه

53 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از ظاهر زنم بعد از یک سال و نیم هنوز خوشم نیومده

با سلام
بدبختی های من دقیقا از ابان ماه سال 91 شروع شد :
من بالاخره بعد از مدت 29 سال از مجردی تصمیم گرفتم ازدواج کنم و لذا با توجه به روحیه مذهبی که داشتم وارزوهای معنوی که از ازدواج داشتم تصمیم گرفتم یک زن طلبه انتخاب کنم و هرچقدر هم روحیاتم را بررسی میکردم به هیچ وجه راضی نمیشدم با غیر طلبه ازدواج کنم
خلاصه از طریق چند نفر واسطه سفارش پیدا کردن یک گزینه مناسب با روحیاتم کردم و دقیقا انچه لازم بود به واسطه ها سپردم وگزینه های مختلفی رو هم پیشنهاد دادند که با شرایط من سازگار نبودند ومن رد میکردم تا اینکه زن یکی از دوستام که خودش هم طلبه بود یک دختر طلبه رو برام معرفی کردن و توضیحاتی هم درباره با ویزگی های خوب ظاهری وباطنیش برام گفتن ولی از انجایی که من خیلی ادم حساس ودقیقی بودم با مراجعه به متون دینی و سفارش بزرگان دین تصمیم گرفتم مراحل اشنایی روم دقیقا متناسب با شرع و شرط عقل جلو ببرم و حتی در این راه مدام دعا ونماز استخاره میخواندم و از خدا طلب خیر میکردم و مدام ذکر توکلت علی الله و حسبنا الله ونعم الوکیل و افوض امری الی الله میخواندم و با دوستم واز طریق هماهنگی با خانمش تصمیم گرفتیم دختره رو به صورت نامحسوس در یک جایی مشاهده کنم طوری که طرف متوجه نشه و بالاخره همین کار رو هم کردیم ولی من خوب ندیدمش البته قد و اندازه و ظاهرش تقریبا همان چیزی بود که من میخواستم و حجابش هم خیلی متین و خوب بود ولی صورتش رو درست ندیدم و لذا تصمیم گرفتم طی یک ملاقات نیم ساعته و با هماهنگی واسطه دختره رو ببینم و هم دختره من روببینه که فقط برای دیدن ظاهر همدیگه بود و خلاصه روز موعود فرا رسید ومن و دختره همدیگه رو دیدیم دو سه سوال هم ازهم پرسیدیم و من دختره رو پسندیدنم ولی دختره که هنوز نپسندیده بود قرار یک ملاقات دیگه و پرسیدن سوالاتش ازمن کرد و بعد از قرار ملاقات دوم دختره هم پسندید و قرار شد ما به خواستگاری بریم و ما هم به خواستگاری رفتیم و بعد از هماهنگی های لازم قرار شد ما 15 روز جهت اشنایی بیشتر صیغه محرمیت بخونیم و بعد عقد کنیم

خلاصه همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه روز هفتم از محرمیت که ما تا قبلش فقط از طریق تلفن با هم در تماس بودیم بالاخره همدیگه رو در خانه دختره از نزدیک و بدون حجاب دیدیم و دقیقا همین لحظه شروع غصه ها و بدبختی های من بود چون من دقیقا خودم رو در چاهی میدیدم که دیگه دیگه امیدی به نجات از اون نبود چون اصلا و به هیچ وجه ظاهر دختر بدون حجاب با حجاب مساوی نبود و با حجاب در حقیقت دختری دیگه بود و حجاب کلیه معایبش رو پوشش داده بود و بدون حجاب یک دختر لاغر و استخوانی و صورتش هم اصلا مناسب نبود ومن اون روز تا مرز سکته پیش رفتم ولی با توجه به احساسات شدید و مهربانیهای دختر وخانواده اش و ویزگی های شخصی و محیطی خانواده خودم که من ادم بسیار عاطفی هستم و حاضر نیستم به هیچ وجه قلب پدر ومادرم و دختره و خانواده اش رو بشکنم ناخواسته وبا اکراه تمام دختره رو عقد کردم
این درحالی بود که من 30 سال بود که دخترهای زیادی رو رد کرده بودم که خیلی زیباتر از این بودند و زندگی برای من و دختر روز بروز داره سیاه تر میشه و من به هزار جور گناه و خیانت کشیده شدم و دیگه بخاطر اینکه از خدا طلب خیر کرده بودم و خدا کمکم نکرد ازش بسار شاکی هستم و حو صله نماز هم ندارم چون ظاهر برام مهم بود حداقل میخواستم مهر طرف تو دلم بشینه
دختره از لحاظ عاطفی بسیار مهربون و با تقواست و هیچ کاری رو هم بدون اجازه من انجام نمیده و دعا وعبادتش هم ول نمیشه و بسار خوش رو وخوش اخلاقه تا جایی که در این مدت همه اقوام به من غیطه میخورن ولی خوب من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و الان یک سال ونیمه دارم فیلم بازی میکنم و دیگه دارم خسته میشم و من معنی عشق و ازدواج و ماه عسل و دوران زیبای نامزدی رو نفهمیدم و دختره رو هم از داشتن یک دوران نامزدی خاطره انگیز با بی تفاوتی هام نسبت بهش محروم کردم و خودش هم الان داره کم کم میفهمه وزندگی در کنار من براش زهر شده چون من تا الان حتی کنار یک پارک هم باهاش نرفتم ولی دختره با اینکه قلبا در عذابه ولی همیشه بخاطر رضای خدا با من و خانوادم مهربونه و احتراممم میذاره ولی با ابن وجود من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و مدام دارم جهت ارضای نیاز جنسیم به ناموس مردم نگاه میکنم و این مسئله هم برای من اصلا مفهمومی نداره که اگه طرف اخلاقش خوب باشه ظاهرش هم برات قشنگ میشه

حالا من با این شرایط چطور باید زندگی کنم ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما
ممنونم كه خوب و با دقت توضيحات كافي و كاملي را نوشتيد.
بله واقعا اگر قلب كسي را نپذيرد زندگي با او سخت است ولي مي توان كارهايي كه كرد كه قلب رو به تدريج راضي كرد. من نمونه هايي را براتون توضيح مي دهم.
اول:‌عشق ليلي و مجنون:‌به مجنون ايراد گرفتند بابا ليلي اينه كه خودت براش مي كشتي. اين كه زيبا نيست و سيه چرده است و....مجنون گفت:‌ شما به ظاهر كوزه نگاه مي كنيد من به شراب مست كننده داخلش، صورت را مي بينيد من سيرت را مي بينم. اگر بر ديده مجنون نشيني به غير از خوبي ليلي نبيني.
واقعا سيرت اين قدرت را دارد و اگر غير از اين بود مردان زيادي نمي توانستند با بيماري و پيري همسرشان با آنها كنار بيايند. در واقع عشق حقيقي از «شناخت عميق» متولد مي شود.
دوم:‌ مال و جمال: به اين سخن مقام معظم رهبري به عنوان يك اسلام شناس دقت كنيد: «اگر چنانچه كسي بخاطر مال و جمال ازدواج كند مطابق روايت ممكن است خداي متعال مال و جمال را به او بدهد و ممكن هم هست كه ندهد. اما اگر چنانچه براي «تقوا و عفاف» قدم بگذارد و ازدواج كند خداي متعال به او مال هم خواهد داد جمال هم خواهد داد. ممكن است كسي بگويد جمال كه اعطا كردني نيست، يك كسي يا جمال دارد يا ندارد! معنايش اين است كه چون جمال در چشم شما و دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان كسي را كه خيلي هم جميل نباشد دوست داشت او را جميل مي بيند وقتي كسي را دوست نداشت هر چقدر هم جميل باشد به نظر او جميل نمي آيد.»

سوم: از قدرت تلقين: تلقين و خودگويي مثبت و منفي نقش سازنده و يا مخرب بسيار بالايي دارند. وقتي ما مثلا به عنوان كاسب كه خيلي تكرار كنيم كه اوضاع بد است مشتري نيست، اين كار عاقبت خوبي ندارد، همه وضعشان بهتر است و...طبيعي است كه به تدريج دل و دماغ كار را نخواهيم داشت. برخوردمان با مشتري مناسب نخواهد بود چون درونمون آشفته است. ولي وقتي روي نكات مثبت دقت و تمركز مي كنيم و آنها را به زبان مي آوريم اين امر مانند اين است كه ما به نهالي آب دهيم و روز به روز شاهد رشدش باشيم به تدريج همين نهال تبديل به درخت تنومندي خواهد شد.
اگر صفات مثبت را براي اطرافيان مانند مادر و خواهر خود همسرتان هم به زبان بياوريد بعد از مدتي احساس تان هم تغيير خواهد كرد. (خيلي دقت كنيد)

تلقين --------------- احساس-------------------باور--------------------رفتار
باز يك اصل روان شناختي هم داريم كه رفتار احساس توليد متناسب با آن توليد مي كند. يعني مثلا اگر شما حالت خوشحالي به خود بگيريد يا خوش اخلاقي اين احساس در شما رشد مي كند كه شما از زندگي راضي هستد و برعكس. بنابراين مديريت ظاهر و رفتارتان را به دست بگيريد ولي اگر ظاهر را كنترل نكنيد به تدريج احساس شما هم تغيير مي كند هم ظاهر خراب مي شود و هم حس دروني.
رفتار------------------- توليد كننده --------------احساس ( و برعكس)
از نظر روان شناختي پذيرفته شده است كه اگر ما خودمان را به حالت وادار كنيم به آن حالت مي رسيم.
نيز قدرت تجسم ذهني هم همين گونه است يعني در حالم ذهن و تصورات و تجسمات ذهن بايد مهندسي آن را به عهده بگيريد. تجسم كنيد كه از بيرون مي آييد برايش گل مي گيريد. به او لبخند مي زنيد. ديگران از خوبي هاي او مي گويند و.......(خب طبيعي است اگر اين تجسمات ذهني را ذهن ناهشيار شما در جهت عكس به كار بگيريد و پيوسته تكرار كند كه اين آن كسي نيست كه شما مي خواستي و.................بعد از مدتي شما قلبا نمي توانيد با چهره و زيبايي هاي او كنار بياييد.)
البته انسان موجود عجيبي است اغلب افراد چنين تجاربي دارند كه مثلا در كلاس از قيافه همكلاسي يا هم اتاقي خودشان خوششان نمي آيد ولي وقتي با او زمان بيشتري را مي گذرانند با خلقيات و خوشمزگي و لطائف روحي او آشنا مي شوند غرق در سجايا و صفات او مي شوند و ظاهر را توجه نمي كنند و اصل برايشان صفات اوست.
چهارم:‌ذهن تحريف گر: گاهي ذهن ما تحريف گر است يعني زيبايي از نظر ذهن ناهشيار ما به دلايئل مختلف (آرزوها، گذشته، وابستگان، گره خوردن خاطرات به چهره اي خاص و....) معناي خاصي پيدا مي كند به همين دليل زيبايي امري نسبي است فردي دوست دارد همسرش سفيد و ديگري تمايل دارد او سبزه باشد.
گاهي ما به خاطر دلايل خاصي عاشق رنگ خاصي مي شويم و حاضر نيستيم لباس به رنگ ديگر را امتحان كنيم ولي وقتي مي پوشيم مي بينيم كه اين رنگ هم به ما مي آيد و ما بي جهت آن را نمي پذيرفتم. گاهي اين امر در يك شامپوي ساده هم مي تواند اتفاف افتد يعني جهتي (گاهي شرطي سازي رسانه ها يا خاطرات يا ....) از شامپوي خاصي خوشمان مي آيد و نمي خواهيم شامپوي جديد را تجربه كنيم چون اين گونه پذيرفته ايم كه اصلا شامپو در فرهنگ من يعني مثلا شامپو صدر صحت يا....اما وقتي با مديريت ذهن را به دست مي گيريم مي بينيم كه ساختار ذهني قلبي متعصبانه بوده است.
پنجم: تكنيك هاي معنوي:‌در دعاهاي مخصوص زفاف داريم كه خداي مهر او را به دل ما بينداز. دعا و توسل و صدقه دادن مي تواند گره هاي زيادي را باز كند.
گاهي واقعا ذائقا معنوي ما خراب شده وگرنه مشكلي وجود ندارد. برخي از عرفا واقعا زيبايي ظاهري ندارند ولي مريدان او كه عاشق اخلاق و سجاياي او شده اند او را در ديوانه وار دوست دارند در حالي كه افرادي كه از سجاياي عرفاني او بي خبرند يا با گناه ذائقه عرفاني خود را از بين برده اند متوجه نيستند و حتي بدشان هم مي آيد.
وعده قرآن است كه اگر كسي ايمان و عمل صالح داشته باشد ما مهرش را در دل ديگران مي اندازيم ولي اگر دل ديگري با گناه انس گرفته باشد مانند ويروسي است كه اجازه نمي دهد ايمان و عمل صالح كار خودش را بكند مانند كسي كه به حضرت علي يا ائمه ناسزا مي گويد.
ششم: زيبايي دردسر ساز: موارد زيادي در مشاوره ها داريم كه افراد از زيبايي دردسرساز همسرشان ناراحت هستند كه با اين كه او خودش را مي پوشاند چشماني حتي برادر شوهر و پدر شوهر و... به او بد نگاه مي كنند. و خود اين امر مي تواند آرامش شوهر را به هم بزند و گاهي بدون اين كه زن مشكلي داشته باشد سبب بدبيني مرد به همسرش شود. به همين دليل توصيه مي شود كه زيبايي نسبي خوب است.
هفتم:‌ زيبا شدن:‌برخي از خانم ها در زندگي زناشويي به دلائلي حتي روابط زناشويي رنگ و لعاب عوض مي كنند و از نظر ظاهري و پوستي و چاقي تغييراتي مي كنند. به بنابراين برخي موارد ممكن است به تدريج مورد پسند شما شود و برخي از موارد را هم مي توانيد با نوع پوشش و نوع آرايش و....تا حدي مورد پسند كنيد. به عنوان نمونه زني كه ورزش مي كند تغذيه خوبي دارد با نشاط تر و سالم تر و بدني متناسب تر خواهد داشت.
هشتم:‌ عايق زدايي:‌ گاهي موانعي است كه اجازه نمي دهد ما خوب بينديشيم‌ببينيم و حس كنيم. اضطراب، وسواس و افسردگي از اين عايق ها هستند. اگر ما به عنوان مثال اضطراب داشته باشيم گرفتار تحريف شناختي مي شويم و مشكلات زيادي برايمان به بار مي آورد منفي باف مي شويم و افكار منفي به صورت خودكار از ذهن مي جوشد و ما قدرت كنترل و مديريت آنها را نخواهيم داشت. بنابراين براي رفع اين عايق توصيه مي شود از روان شناس باليني و روان پزشك كمك بگيريم:
برخي از نشانه هاي اضطراب كه مي تواند بروز كنند:‌دلشوره، فكرارهاي تكراري، رفتار وسواسي، به هم خوردن نظم خواب( كم خوابي يا پرخوابي) و خوراك( كم خوري يا پرخوري)، تعريق،‌تكرر ادرار، گوش به زنگ بودن و احتمال رخ دادن حادثه تلخ و...

shahneshin;477850 نوشت:
از ظاهر زنم بعد از یک سال و نیم هنوز خوشم نیومده

با سلام
بدبختی های من دقیقا از ابان ماه سال 91 شروع شد :
من بالاخره بعد از مدت 29 سال از مجردی تصمیم گرفتم ازدواج کنم و لذا با توجه به روحیه مذهبی که داشتم وارزوهای معنوی که از ازدواج داشتم تصمیم گرفتم یک زن طلبه انتخاب کنم و هرچقدر هم روحیاتم را بررسی میکردم به هیچ وجه راضی نمیشدم با غیر طلبه ازدواج کنم
خلاصه از طریق چند نفر واسطه سفارش پیدا کردن یک گزینه مناسب با روحیاتم کردم و دقیقا انچه لازم بود به واسطه ها سپردم وگزینه های مختلفی رو هم پیشنهاد دادند که با شرایط من سازگار نبودند ومن رد میکردم تا اینکه زن یکی از دوستام که خودش هم طلبه بود یک دختر طلبه رو برام معرفی کردن و توضیحاتی هم درباره با ویزگی های خوب ظاهری وباطنیش برام گفتن ولی از انجایی که من خیلی ادم حساس ودقیقی بودم با مراجعه به متون دینی و سفارش بزرگان دین تصمیم گرفتم مراحل اشنایی روم دقیقا متناسب با شرع و شرط عقل جلو ببرم و حتی در این راه مدام دعا ونماز استخاره میخواندم و از خدا طلب خیر میکردم و مدام ذکر توکلت علی الله و حسبنا الله ونعم الوکیل و افوض امری الی الله میخواندم و با دوستم واز طریق هماهنگی با خانمش تصمیم گرفتیم دختره رو به صورت نامحسوس در یک جایی مشاهده کنم طوری که طرف متوجه نشه و بالاخره همین کار رو هم کردیم ولی من خوب ندیدمش البته قد و اندازه و ظاهرش تقریبا همان چیزی بود که من میخواستم و حجابش هم خیلی متین و خوب بود ولی صورتش رو درست ندیدم و لذا تصمیم گرفتم طی یک ملاقات نیم ساعته و با هماهنگی واسطه دختره رو ببینم و هم دختره من روببینه که فقط برای دیدن ظاهر همدیگه بود و خلاصه روز موعود فرا رسید ومن و دختره همدیگه رو دیدیم دو سه سوال هم ازهم پرسیدیم و من دختره رو پسندیدنم ولی دختره که هنوز نپسندیده بود قرار یک ملاقات دیگه و پرسیدن سوالاتش ازمن کرد و بعد از قرار ملاقات دوم دختره هم پسندید و قرار شد ما به خواستگاری بریم و ما هم به خواستگاری رفتیم و بعد از هماهنگی های لازم قرار شد ما 15 روز جهت اشنایی بیشتر صیغه محرمیت بخونیم و بعد عقد کنیم

خلاصه همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه روز هفتم از محرمیت که ما تا قبلش فقط از طریق تلفن با هم در تماس بودیم بالاخره همدیگه رو در خانه دختره از نزدیک و بدون حجاب دیدیم و دقیقا همین لحظه شروع غصه ها و بدبختی های من بود چون من دقیقا خودم رو در چاهی میدیدم که دیگه دیگه امیدی به نجات از اون نبود چون اصلا و به هیچ وجه ظاهر دختر بدون حجاب با حجاب مساوی نبود و با حجاب در حقیقت دختری دیگه بود و حجاب کلیه معایبش رو پوشش داده بود و بدون حجاب یک دختر لاغر و استخوانی و صورتش هم اصلا مناسب نبود ومن اون روز تا مرز سکته پیش رفتم ولی با توجه به احساسات شدید و مهربانیهای دختر وخانواده اش و ویزگی های شخصی و محیطی خانواده خودم که من ادم بسیار عاطفی هستم و حاضر نیستم به هیچ وجه قلب پدر ومادرم و دختره و خانواده اش رو بشکنم ناخواسته وبا اکراه تمام دختره رو عقد کردم
این درحالی بود که من 30 سال بود که دخترهای زیادی رو رد کرده بودم که خیلی زیباتر از این بودند و زندگی برای من و دختر روز بروز داره سیاه تر میشه و من به هزار جور گناه و خیانت کشیده شدم و دیگه بخاطر اینکه از خدا طلب خیر کرده بودم و خدا کمکم نکرد ازش بسار شاکی هستم و حو صله نماز هم ندارم چون ظاهر برام مهم بود حداقل میخواستم مهر طرف تو دلم بشینه
دختره از لحاظ عاطفی بسیار مهربون و با تقواست و هیچ کاری رو هم بدون اجازه من انجام نمیده و دعا وعبادتش هم ول نمیشه و بسار خوش رو وخوش اخلاقه تا جایی که در این مدت همه اقوام به من غیطه میخورن ولی خوب من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و الان یک سال ونیمه دارم فیلم بازی میکنم و دیگه دارم خسته میشم و من معنی عشق و ازدواج و ماه عسل و دوران زیبای نامزدی رو نفهمیدم و دختره رو هم از داشتن یک دوران نامزدی خاطره انگیز با بی تفاوتی هام نسبت بهش محروم کردم و خودش هم الان داره کم کم میفهمه وزندگی در کنار من براش زهر شده چون من تا الان حتی کنار یک پارک هم باهاش نرفتم ولی دختره با اینکه قلبا در عذابه ولی همیشه بخاطر رضای خدا با من و خانوادم مهربونه و احتراممم میذاره ولی با ابن وجود من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و مدام دارم جهت ارضای نیاز جنسیم به ناموس مردم نگاه میکنم و این مسئله هم برای من اصلا مفهمومی نداره که اگه طرف اخلاقش خوب باشه ظاهرش هم برات قشنگ میشه

حالا من با این شرایط چطور باید زندگی کنم ؟


متاسفم مشکل ناخوش داری
امروزه زنهایی وجود داره از شوهرش قدرت پیدا میکنه و کنترل همه جانبه به دست خودش میگیره حتی کنترل شوهر در خانواده اش میگیره و زن ها ممکن است کنترل بدی داشته باشد نظیر ولخرجی و اعصاب خورد کن و شوهر نمیتونه برخورد کنه نظم و اسایش خانواده بهم میریزه تاسفش اندازه دوجهان ه و همه این نکته قبل از ازدواج توجه کنند و بهم شرط ببندید و آمادگی پیدا کنید و اگر میدونی زورگیره اصلا ازدواج نکن و.... لستخاره کن

کارشناسان بزرگوار عذرخواهی بنده رو بپذیرید بابت جسارتی که میکنم و پستی که میذارم ..

آقای shahneshin درک میکنم، گاهی وقتی دل همراهی نکنه، چقدر موانع بزرگتر و چاله ها عمیق تر میشن .. اما ... علاوه بر راهنماییهای استاد حامی و پیداکردن عیوب خودمون، " گاهی نیاز هست دیگران در حق ما دعا و طلب خیر از خداوند کنند .... که واقعاً راه گشاست "

سلام
میخوام ببرمتون آخر خط ، بر فرض که شما از همسرتون جدا بشید و با یه خانم زیبا ازدواج کنید، از کجا معلوم این همسر جدید به اندازه همسر قبلیتون با تقوا و خوش رو و خوش اخلاق باشه؟ و از کجا معلوم همه این شرایط رو داشته باشه و مهرش تو دل شما بشینه؟ از کجا معلوم با جدا شدن از همسرتون تا آخر عمر دچار عذاب وجدان نشید؟ اونوقت اگر زیباترین همسر دنیا رو هم داشته باشید از زندگی تون لذت نمی برید .جدا از همه اینها مگر زیبایی یک زن چقدر دوام داره؟ زیباترین زنها هم بعد از چند سال گذشت از جوانیشان زیبایی خودشون رو از دست میدن و ظاهرشون برای شوهر عادی میشه.
قدر اخلاق تقوا و مهربونی همسرتون رو بدونید که خیلی ها آرزو دارن همسرشون اقل زیبایی ها رو می داشت اما در عوض از زیبایی های واقعی (همونایی که الان در وجود همسر شما هست) برخوردار می بود.
اگر قدر نعمت هامون رو ندونیم چه بسا خداوند اونها رو از ما بگیره....

سلام
قدردون باش..
دنيا خيلي بي وفا تر از اين حرفاست

shahneshin;477850 نوشت:
با سلام
بدبختی های من دقیقا از ابان ماه سال 91 شروع شد :
من بالاخره بعد از مدت 29 سال از مجردی تصمیم گرفتم ازدواج کنم و لذا با توجه به روحیه مذهبی که داشتم وارزوهای معنوی که از ازدواج داشتم تصمیم گرفتم یک زن طلبه انتخاب کنم و هرچقدر هم روحیاتم را بررسی میکردم به هیچ وجه راضی نمیشدم با غیر طلبه ازدواج کنم
خلاصه از طریق چند نفر واسطه سفارش پیدا کردن یک گزینه مناسب با روحیاتم کردم و دقیقا انچه لازم بود به واسطه ها سپردم وگزینه های مختلفی رو هم پیشنهاد دادند که با شرایط من سازگار نبودند ومن رد میکردم تا اینکه زن یکی از دوستام که خودش هم طلبه بود یک دختر طلبه رو برام معرفی کردن و توضیحاتی هم درباره با ویزگی های خوب ظاهری وباطنیش برام گفتن ولی از انجایی که من خیلی ادم حساس ودقیقی بودم با مراجعه به متون دینی و سفارش بزرگان دین تصمیم گرفتم مراحل اشنایی روم دقیقا متناسب با شرع و شرط عقل جلو ببرم و حتی در این راه مدام دعا ونماز استخاره میخواندم و از خدا طلب خیر میکردم و مدام ذکر توکلت علی الله و حسبنا الله ونعم الوکیل و افوض امری الی الله میخواندم و با دوستم واز طریق هماهنگی با خانمش تصمیم گرفتیم دختره رو به صورت نامحسوس در یک جایی مشاهده کنم طوری که طرف متوجه نشه و بالاخره همین کار رو هم کردیم ولی من خوب ندیدمش البته قد و اندازه و ظاهرش تقریبا همان چیزی بود که من میخواستم و حجابش هم خیلی متین و خوب بود ولی صورتش رو درست ندیدم و لذا تصمیم گرفتم طی یک ملاقات نیم ساعته و با هماهنگی واسطه دختره رو ببینم و هم دختره من روببینه که فقط برای دیدن ظاهر همدیگه بود و خلاصه روز موعود فرا رسید ومن و دختره همدیگه رو دیدیم دو سه سوال هم ازهم پرسیدیم و من دختره رو پسندیدنم ولی دختره که هنوز نپسندیده بود قرار یک ملاقات دیگه و پرسیدن سوالاتش ازمن کرد و بعد از قرار ملاقات دوم دختره هم پسندید و قرار شد ما به خواستگاری بریم و ما هم به خواستگاری رفتیم و بعد از هماهنگی های لازم قرار شد ما 15 روز جهت اشنایی بیشتر صیغه محرمیت بخونیم و بعد عقد کنیم

خلاصه همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه روز هفتم از محرمیت که ما تا قبلش فقط از طریق تلفن با هم در تماس بودیم بالاخره همدیگه رو در خانه دختره از نزدیک و بدون حجاب دیدیم و دقیقا همین لحظه شروع غصه ها و بدبختی های من بود چون من دقیقا خودم رو در چاهی میدیدم که دیگه دیگه امیدی به نجات از اون نبود چون اصلا و به هیچ وجه ظاهر دختر بدون حجاب با حجاب مساوی نبود و با حجاب در حقیقت دختری دیگه بود و حجاب کلیه معایبش رو پوشش داده بود و بدون حجاب یک دختر لاغر و استخوانی و صورتش هم اصلا مناسب نبود ومن اون روز تا مرز سکته پیش رفتم ولی با توجه به احساسات شدید و مهربانیهای دختر وخانواده اش و ویزگی های شخصی و محیطی خانواده خودم که من ادم بسیار عاطفی هستم و حاضر نیستم به هیچ وجه قلب پدر ومادرم و دختره و خانواده اش رو بشکنم ناخواسته وبا اکراه تمام دختره رو عقد کردم
این درحالی بود که من 30 سال بود که دخترهای زیادی رو رد کرده بودم که خیلی زیباتر از این بودند و زندگی برای من و دختر روز بروز داره سیاه تر میشه و من به هزار جور گناه و خیانت کشیده شدم و دیگه بخاطر اینکه از خدا طلب خیر کرده بودم و خدا کمکم نکرد ازش بسار شاکی هستم و حو صله نماز هم ندارم چون ظاهر برام مهم بود حداقل میخواستم مهر طرف تو دلم بشینه
دختره از لحاظ عاطفی بسیار مهربون و با تقواست و هیچ کاری رو هم بدون اجازه من انجام نمیده و دعا وعبادتش هم ول نمیشه و بسار خوش رو وخوش اخلاقه تا جایی که در این مدت همه اقوام به من غیطه میخورن ولی خوب من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و الان یک سال ونیمه دارم فیلم بازی میکنم و دیگه دارم خسته میشم و من معنی عشق و ازدواج و ماه عسل و دوران زیبای نامزدی رو نفهمیدم و دختره رو هم از داشتن یک دوران نامزدی خاطره انگیز با بی تفاوتی هام نسبت بهش محروم کردم و خودش هم الان داره کم کم میفهمه وزندگی در کنار من براش زهر شده چون من تا الان حتی کنار یک پارک هم باهاش نرفتم ولی دختره با اینکه قلبا در عذابه ولی همیشه بخاطر رضای خدا با من و خانوادم مهربونه و احتراممم میذاره ولی با ابن وجود من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و مدام دارم جهت ارضای نیاز جنسیم به ناموس مردم نگاه میکنم و این مسئله هم برای من اصلا مفهمومی نداره که اگه طرف اخلاقش خوب باشه ظاهرش هم برات قشنگ میشه

حالا من با این شرایط چطور باید زندگی کنم ؟

سلام ...
ببخشیدا این کاری که شما کردین ازدواج نبوده ...
ازدواج یعنی بگردی و بگردی با یکی ازدواج کنی که بیشترین شباهت رو با تو داشته باشه ... 2 بال برای پرواز ... یک شکل و یک اندازه و هم هدف ...
این چه وضع انتخاب بوده ...

علما و فضلا میگن که هم دیگه رو اینجوری ببین و انتخاب کنین ... من میگم انتخابی که به این صورت شکل میگیره اصلا اسمش ازدواج نیست ... اسمش تجاوزه ... کسی که بهش علاقه نداری و شب ازدواج باید ...
ازدواج یه روندی داره ... که حتما حتما باید طی بشه ... تا دو نفر بتونن درونش خوشبخت بشن و خوشبخت بمونن ...

ازدواج تنها بر اساس زیبایی اشتباه هست و جدا شدن بابته اینکه همسرتون زیبا نیست از اون اشتباه تر ...
ببینید آیا همسرتون چیزهای زیبایی دارند که میتونه خوشحالتون کنه ....و
مثلا یه دوست خوب باشه ... مثلا همفکره خوبی باشه ...مثلا همکاره خوبی باشه ...

و اگر هیچ کدوم از اینها نیست ...
من بهتون پیشنهاد میدم که جدا بشین ( اینجور که متوجه شدم بچه ندارین ) ...
این دختر خانوم رو کاملا کاملا به این امر راضی کنین و بعدش جدا بشین .
مثلا یه خونه براش بخرین و سره یه کاره درست و حسابی هم بفرستینش و بعد ازش جدا بشین... یا چیزی کمتر یا بیشتر ...
و تا قبل از اینکه رضایت ایشون رو به این امر جلب کنین ... ازش جدا نشین ...

اشتباه ... اشتباه هست .
و ضرر رو از هرجایی جلوش رو بگیری منفعت .

خدا هم همه کارهاش حکمت داره ... خدا هم کاری شبیه به این عمل با من کرده ... و حکمت خدا این بوده که من بیام و تو این سایت در خیلی از مسائل اطلاع رسانی کنم و بگم اینجوری تصمیم نگیرین ... اینجوری تصمیم گرفتن ها چیزی جز خریت نیست ... حتی اگر شریک ازدواجتون بهترین آدم رویه زمین هم باشه ... چون انتخابتون شانسی بوده ....

[="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

شکر نعمت ، نعمتت افزون کند
کفر نعمت ، نعمت از کفت بیرون کند

قدر آن شیشه بدانید که هست.
نه در آن موقع که افتاد شکست.


البته در بعضی مواقع یک هفته دوری باعث دلتنگی میشود و دلتنگی باعث بیشتر شدن علاقه.
خیلی از افرادی که طلاق میگیرند بعد از مدتی دچار افسردگی میشوند و حسرت گذشته را میخورند و احساس میکنند که عشقشان را خیلی دوست داشتند و طلاقشان یک اشتباه بود.
[/]

سلام خیلی ناراحت شدم بابت مسئله ای که پیش رو دارین.

علاوه بر صحبت های کارشناس محترم و دیگر دوستان ، این موضوع رو فراموش نکنین که در این جریان فقط و فقط شما مقصرین. شما قبل ازدواج فهمیدین که ایشون ملاک شمارو ندارند اما با زندگی این خانم بازی کردین . پس این نکته رو در نظر بگیرین که هر بی توجهی شما گناهیه که دارین انجام میدین و خودتون مقصرش هستین و یک روزی باید در پیشگاه خدا بابت رفتارهای کم مهرتون به همسرتون جواب بدین.

مطلب دیگه اینکه من نمیدونم دقیقا چه چیز ظاهر این خانم براتون خوشایند نیست اما الان که عمل های زیبایی خیلی باب شده و فکر نکنم این دیگه مشکل باشه!

من یکی از دوستانم به شدت لاغر بود (یعنی خیلی ناجور)، از طریف دکتر تغذیه تونست افزایش وزن پیدا کنه و الان خیلی زیاد خوشگلتر و خوشتیپ تر شده.
علاوه بر عمل های زیبایی کارهای مثل رنگ مو، آرایش... خیلی در خانم ها تاثیر گذاره و خوشگلترشون میکنه فقط باید درست متوجه بشن که چه جور تغییری باعث افزایش زیبایی میشه، کلاس های خودآرایی خیلی خوب میتونه کمک کنه تا برای افزایش زیبایی چه جوری آرایش کرد، همچنین شما میتونین لباس هایی که دوست دارین همسرتون در منزل بپوشن خودتون تهیه کنین یا ازشون بخواین در این زمینه شمارو سورپریز کنن و لباس های جذاب بپوشن که در زیبا نشون دادن هم خیلی تاثیر گذاره.

اینکه فرمودین با حجاب زیباترن پس این قابلیتو دارن که زیباتر باشن، مثلا شاید چون در حجاب موها جلوی صورت نیست ایشون زیباترن، یعنی اگه موهاشو بالا ببندن وقتی حجاب ندارن زیباتر بشن (اینو باید خودشون متوجه بشن، چون افرادی که با حجاب زیباترن اغلب به خاطر بد آرایش کردن مو و ظاهرشونه که این فکرو بقیه در قبالشون دارن)

البته این راه ها باید به گونه ای باشه که هیچ ناراحتی یا احساس بد و تحقیر در خانمتون ایجاد نکنه و این به مهارت شما برمیگرده.

♥♡چشمه های حکمت♡♥
¤آقای دولابی در جواب این سوال که چی شد چشمه‌های حکمت از قلبت بر زبانت جاری شد.
¤جواب دادند: یک شب به خدا گفتم: "خدایا عزیزترین چیزی که دارم از من بگیر، عزیزترین چیزی که داری به من بده"
¤فرداصبح خدا بچه ی بزرگم را که خیلی دوستش داشتم را ازم گرفت.
¤خواستم آخ بگویم، ولی فهمیدم معامله است، آخ نگفتم.
¤از همان روز همه‌چیز عوض شد...
آقای محترم:درسته خانمت اونی که میخاستی نیست ولی بهانه ی خوبیه واسه بهشت رفتن.
خدا خیلی دوست داشته چنین همسری نصیبت کرده.قدرشو بدون....

سلام

دوست عزیز، امیدوارم با بررسی توضیحات استاد حامی و مشورت بیشتر با مشاوران متدین، رفتاری را اتخاذ کنید که منجر به افسردگی شما و پژمردگی همسرتان نشود.

شما از خدا طلب خیر کرده‌اید ولی مشورت کم انجام داده‌اید. آنچه که مربوط به گذشته است را در سرخود نزنید و از آینده نگران نباشید، بلکه ببینید وظیفه‌ی شرعی شما در زمان اکنون چیست؟ همسرتان بی‌گناه است.
زیبایی یک مقوله‌ی نسبی است که برای دوام زندگی فقط در صورت زوجین خلاصه نمی شود. حتی خداوند در قرآن زیبایی صبر را مهم‌تر شمرده است( صبرا جمیلا)

به راهکارهای سرکار شمیم الزهرا عمل کنید، لازم است با مهارت، همسر خود را به زیباتر ظاهرشدن تشویق کنید. نگویید چون زیبا نیستی اینکارها را بکن!

با توجه به تعاریفی که از خصوصیات همسر خود کرده‌اید معلوم است که ایشان زن مومنه‌ای است. و جایگاه مومن نزد خدا بسیار بالا است.
شما باید شکر زیبایی‌های دیگر همسرتان را بجا آورید.

در ادامه باید بدانید که خداوند هرکس را با چیزی امتحان می کند پس مواظب باشید در این امتحان مردود نشوید!

ذهن مقایسه گر ما همیشه داشته‌های خودمان را با دیگران مقایسه و با بالابردن امتیاز دیگران، برای ما حقارت و به دنبال آن افسردگی و بد اخلاقی بوجود می آورد.

یک علت برای جدا سازی محرم و نامحرم در میهمانی ها، و ...، جلوگیری از دیدن‌ همسر دیگران و مقایسه کردن ذهنی با همسر خودمان است.
کنترل نگاه نیز برای مصون ماندن از تیرهای شیطان به قلب ماست.

بنده افرادی را سراغ دارم که همسر زیبایی ندارند ولی در اوج معرفت و توفیقات الهی هستند که امثال بنده به آنها غبطه می خوریم.

از طرفی همسران زیبایی که هیچ کمالاتی ندارند و زندگی آشفته‌ای را دارند را در فامیل و جامعه می بینیم. مخصوصا در بچه‌های آنها کمالاتی مشاهده نمی‌شود.

تعریف شما از زیبایی‌های همسرتان، چشمه‌های رحمت الهی را در قلب شما و مخصوصا در سرنوشت فرزندان شما ایجاد می کند.

مطالعات خود و همسرتان را در زمینه شناخت همسر و چگونگی ارتباط کلامی، رفتاری، و جنسی زوجین بالا ببرید.
کتابها و پستهای مختلفی در همین وب سایت و وب سایتهایی نظیر تبیان و پرسمان وجود دارد.

مطمئن باشید اگر صبر توام با مطالعه، مشورت، و رفتار مطابق با دستور معصومین(ع) را پیشه خود کرده تا از پژمردگی همسرتان جلوگیری کنید، خداوند لذتی در عبادت( به معنای عام) به شما می دهد که آنرا با لذت هزاران همسر زیبا عوض نخواهید کرد.

حیاة طیبه (وعده خداوند به مومنین) در انتظار گامهای سنجیده‌ی شماست.

موفق باشید

مشکل ظاهر مشکلی نیست که برطرف نشه با یک دکتر تغذیه و ... درست میشه در ضمن من خودم یه نفر و میشناسم که با چند تا لوازم گرون چقدر ظاهرشو زیبا میکنه. قیافه هم همیشه تغییر میکنه . بهتره با همسرتون کمی حرف بزنید و باهم مشکلتونو حل کنید تا خدا هم زندگیتونو عوض کنه .

shahneshin;477850 نوشت:
از ظاهر زنم بعد از یک سال و نیم هنوز خوشم نیومده
سلام.
خودتون از خدا یه دختر طلبه خواستین که مومن ومتدین باشه.خدام همون چیزی رو که خواستین بهتون داد.
اگه اخلاقیاتشون اینقدر خوبه ببریدشون دکتر تغذیه تا ظاهر لاغرشون خوب بشه.

[="#000080"][="#006400"]هوالاول[/]

اسلام که میگه یک نظر حلال بوده و هست
حالا نمیدونم شما با کدوم سنت و دینی به خواستگاری رفتید .

ازینا گذشته مهم اینه که گوشت تن ما با حرام و از حرام رشد نکرده باشه و سراپا حلال باشیم .
در صورتی که مشکل شما همون چیزی باشه که بیان میکنید
رسوندن وزن به حالت طبیعی کاری چندان سخت و دشوار نیست .

تو این مسائل اسم حجاب رو خراب نکنید و
بدونید که برای انتخاب
در مراسم خواستگاری حق نظر انداختن دارید .
البته از نوع حلالش ...
[/]

[=Verdana]با سلام
[=Verdana]دوستان بیشتر مطلبو بیان کردن ولی‌ اینم درنظر بگیرید اگه همسرتون زیبا بود و بر اثر حادثه اون زیبایی از دست میرفت آیا بازم همین حال پیدا می‌کردین؟
[=Verdana]و یه سوال دیگه شما همسرتونو مگه با کسی‌ مقایسه می‌کنید که میگید ایشون اونجوری نیست اینجوریه؟
[=Verdana]بیشتر این وضع شما شبیه آزمایش برای خودتون که بهترین تصمیمو بگیرید
[=Verdana](عجیبه)

[="Microsoft Sans Serif"][="Navy"]سلام
جای خیلی تاسف داره که شما خانومتون رو همش دختره خطاب میکنید..:hey:.....بنده خدا با چه امیدی اومده خونه شما.........
[/]

خوب من به عنوان دختر دیدم دخترایی که با چادر و البته یکم ارایش قیافشون خیلی بهتر میشه!(با این که تعدادشون نسبت به دخترای خوشگلی که با انتخاب چادر زیباییشون پوشیده میشه و البته من واقعا ستایششون میکنم کمتره) حتی قد و اندامشون هم خیلی بهتر از حالت معمولی توی خونست(بالاخره چند سال خوابگاه هستم).
شما همون موقع حتما باید یکی از افراد خونوادتون مثلا مادر یا خواهر یا کسی که بتونین راحت معیاراتونو برای انتخاب همسر بهش بگین رو میفرستادین خونه دختر تا اول اونا ایشون رو ببینن.(که البته من خودم هیچ وقت حاضر نیستم !_چون ارزش زن خیلی بالاتر از ظاهرشه و با این کار انگار داری به زن به دید یه کالا نگا میکنی!)
ولی الان اتفاقی هست که افتاده و امیدوارم به خاطرش زندگیتونو خراب نکنین.به قول دوستان الان تا هست عمل جراحی زیبایی هست!و خوب سعی کنین بدون اینکه به ایشون بربخوره پیشنهاد بدین بهش.

Mohammad2db;478493 نوشت:
اسلام که میگه یک نظر حلال بوده و هست

منظورتون دقیقا از یک نظر چیه؟!:ajab::tajob:

shahneshin;477850 نوشت:
این درحالی بود که من 30 سال بود که دخترهای زیادی رو رد کرده بودم که خیلی زیباتر از این بودند و زندگی برای من و دختر روز بروز داره سیاه تر میشه و من به هزار جور گناه و خیانت کشیده شدم

خوب شما اول هدفتون از ازدواجو برای خودتون باید معلوم میکردین! باید اول خودتونو بیشتر میشناختین!شما خیلی فرد ظاهر بینی هستین.و خوب این خصوصیتی هست که شاید بشه سخت تغییرش داد.چون منم ظاهر برام خیلی مهمه و درک میکنم .وقتی اینقدر ظاهر مهم بود براتون حتما باید یه خانومو اول میفرستادین تا ایشونو ببینن
shahneshin;477850 نوشت:
دیگه بخاطر اینکه از خدا طلب خیر کرده بودم و خدا کمکم نکرد ازش بسار شاکی هستم و حو صله نماز هم ندارم چون ظاهر برام مهم بود حداقل میخواستم مهر طرف تو دلم بشینه

چرا میگین خدا کمکتون نکرد؟ این قدر درمورد اتفاقایی که خودمون مقصرشیم این طور صحبت نکنیم و اگه واقعا به خدا توکل میکنیم زود دلسرد نشیم .کی از حکمت خدا سر درمیاره و میدونه چی براش خوبه چی بد؟!؟
امیدوارم امیدتون به خدا رو از دست ندین و دوباره بهش توکل کنین.ایشالله راه حل مناسب رو پیدا میکنین.فقط بدونبن هدف ما زندگی یه جای دیگس!
دختر بیچاره چه گناهی کرده که دارین با این رفتارتون اونو هم ازار میدین.و باعث میشین حس حقارت بهش دست بده!

shahneshin;477850 نوشت:
وارزوهای معنوی که از ازدواج داشتم تصمیم گرفتم یک زن طلبه انتخاب کنم

آیا به آرزوی معنوی تان رسیده اید ؟ مسلما رسیده اید

shahneshin;477850 نوشت:
از انجایی که من خیلی ادم حساس ودقیقی بودم با مراجعه به متون دینی و سفارش بزرگان دین
تصمیم گرفتم مراحل اشنایی روم دقیقا متناسب با شرع و شرط عقل جلو ببرم

آیا خلاف عقل و شرع عمل کرده اید . ؟مسلما خیر . شما دقیقا بر اساس موازین شرعی عمل کرده اید .

shahneshin;477850 نوشت:
و من دختره رو پسندیدنم

و از لحاظ ظاهری هم ایشان را دیده اید و در بدو امر پسندیده اید . پس قیافه با حجاب ایشان را پسندیده اید . چیزی که بیش از
90 در صد افراد تا همین جا جلو میروند و صیغه محرمیت نمی خوانند تا بخواهند اندام را هم ببینند. و در ادامه هم ازدواج میکنند
و خوشبخت می شوند
shahneshin;477850 نوشت:
چون اصلا و به هیچ وجه ظاهر دختر بدون حجاب با حجاب مساوی نبود و با حجاب در حقیقت دختری
دیگه بود و حجاب کلیه معایبش رو پوشش داده بود

shahneshin;477850 نوشت:
بدون حجاب یک دختر لاغر و استخوانی و صورتش هم اصلا مناسب نبود

اندام لاغر ایشان جوری شما را تحت تاثیر قرار داده که از ظاهری که قبلا آنرا پسندیده اید رویگردان شده اید
shahneshin;477850 نوشت:
من ادم بسیار عاطفی هستم

shahneshin;477850 نوشت:
دیگه بخاطر اینکه از خدا طلب خیر کرده بودم و خدا کمکم نکرد ازش بسار شاکی هستم

شما مسیر درست و معیار های درست را طی کرده اید و به خدا توکل کرده اید و مسلماخدا به شما خیر عطا کرده و شما متوجه
نیستید.
اگر ما راه خدایی را پی بگیریم .خدا هم صلاح ما را به ما عطا خواهد کرد نه اینکه ...

شاید قسمت ما این باشد که با یک همسر بد زبان و فاجر زندگی کنیم تا ملکه صبر در ما بوجود آید .

shahneshin;477850 نوشت:
ولی با ابن وجود من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و مدام دارم جهت ارضای نیاز جنسیم به ناموس
مردم نگاه میکنم

شاید یکی از اشتباهات شما این باشد که مرغ های همسایه را غاز میبینید.

بنده از صحبت های شما اینطور برداشت کردم که شما لا اقل در زمینه ازدواج شخصی جزیی نگر مطلق گرا هستید که بجای عفل احساسات و توهمات و تصورات خودتان از همسر را در ذهن دارید
و اگر با یک زن زیبا هم ازدواج میکردید باز تاپیک میزدید که زنم زیباست ولی فلان مشکل اخلافی را دارد .
واقعیت این است که ما باید در برابر جهان پیرامون خود واقع بین باشم . همه چیز با هم نمی شود.
یکی قیافه دارد اخلاق ندارد .
یکی قیافه دارد اخلاق دارد . دین ندارد
یکی قیافه دارد اخلاق دارد دین دارد عقل ندارد
یکی قیافه دارد اخلاق دارد دین دارد خانواده ندارد . یا مثلا سواد ندارد یا وسواس دارد یا بیماری ای دارد یا ...
یکی مثل شما قیافه دارد . دین دارد اخلاق دارد خانواده دارد سواد دارد عقل دارد ولی اندام ندارد.
شما احتمالا در این 29 سال بسیار با غریزه جنگیده اید و اصلا نگاه به نامحرم نمیکرده اید و اگر قیافه یا اندام زیبا از نامحرمی
میدیده اید سریع نگاه خود را منحرف می کرده اید تا گناه نکنید و در دل خود به پاس این کارتان از خدا خواسته اید بهترین را
به شما بدهد . و بر خود سخت گرفته اید ولی این مانکن های زیبای کوچه و بازار برای کسی که معنویت برایش مهم است
میهمان چند ماه است والان فکر میکنید خدا بهترین را به شما نداده .وافعیت این است که اینها بزرگنمایی ها و پیش داوری های ماست.
این اندامهای زیبا که سایت ها و فیلم ها و عکس ها وخیابان های بعضی کلان شهر ها را زیبا کرده اند . آیا سازگار و رام شدنی و با تقوا نیز هستند شما نباید از خدا انتظار داشته باشید که دختر مورد نظر شما اندام زیبا داشته باشد و قیافه اش هم زیبا باشد با تقوا و خانواده دار
و با سواد هم باشد و محاسن دیگر هم داشته باشد تازه اگر یک چنین دختری باشد از کجا مطمئن هستید که جواب مثبت به شما خواهد داد.
بکار بردن لباسها به طور هنرمندانه نازیبا را هم زیبا میکند ولی شما اول از تفکراتتان شروع کنید بععد از رفتارتان و نشاط را به خانه بیاورید فکر کنید.

[="#2F4F4F"]هوالعالم[/]
[="#2F4F4F"][="#000080"]
گذشته از همه اینها ما در اسلام چیزی داریم به نام خودشناسی که کمتر به اون پرداخته میشه ...
با هنر خودشناسی مهارتهای زیادی مثل مردم شناسی پیدا میکنیم و در شناخت و انتخاب دقیق تر خواهیم بود
بطوریکه ممکنه مثل ادمی روشندل حتی بدون نگاه به دختر یا پسر و فقط با گفتگو حدود سن یا وزن و وضعیت جسمانی طرف رو حدس بزنیم .[/][/]

maryam27;478531 نوشت:
منظورتون دقیقا از یک نظر چیه؟!

[="#000080"]بستگی داره به اخلاق طرفین و نظر مرجع شما
بد نیست به این تاپیک سری بزنید :
http://www.askdin.com/thread735.html

سر بسته
یعنی اگر همسر آینده شما چادری بود و سلیقه شما به وزن و جثه و ساختار جسم مربوط میشد
میتونید با بیان معیار و دلایل روشن درخواست کنید که طرف برای لحظه ای لااقل با مانتو یا در حد پوشش مجازی که مرد داره
ظاهر بشه ... اگر دختر نظر مثبتی روی سلیقه شما داشت اینکار رو انجام میده ...

البته فقط برای تشخیص .
اینجا پسر نباید کوتاهی کنه و حق دستور دادن هم نداره
دختر هم نباید بدون در نظر گرفتن نیت و طینت پسر کاری انجام بده و نباید بی دلیل از خودش مایه بذاره ...
مگر اینکه همه چیز مثلا مراسم خواستگاری رسمی و واقعی باشه .

از طرفی نگاه کورکورانه به این سنت و ممانعت از نظر انداختن مساوی میشه با چشم بستن به آینده و زندگی زوجی
که ممکنه بخاطر چند کیلو کمبود وزن به سیاه دلی و جنگ و زندگی خسته کننده کشیده بشه ...

خوبه که همه چیز از اول مشخص بشه تا حقی به گردن طرفین نباشه و اگر خدای ناکرده فرداها مشکل و مشاجره و گرو کشی پیش امد
این حق همچنان با ما و نگهدار ما باشه ...[/]

[="Indigo"]

shahneshin;477850 نوشت:
حالا من با این شرایط چطور باید زندگی کنم ؟

اقای محترم همیشه قیافه های زیباتر وجود دارن
شما برای چی به اینو اون نگه میکنی و زنتو با اونا مقایسه میکنه؟
خوب معلومه وضعت روز به روز بدتر میشه
با سیندرلا هم که ازدواج کرده بودی وقتی مقایسش کنی با دیگران همین وضع پیش میاد....
خجالت داره!!!....
من یه جا حدیثی خوندم که اگر مردی ب یاد زن دیگه ای با همسر خوش نزدیکی کنه و فرزندی متولد بشه شیطان در ن فرزند شریک است(فرزند حرام زادست!!).....

در ضمن به نظر من این شمایی که زنتو تو ذهنت زشت کردی با افکارت!
سلایق با هم فرق داره
بعضی ها اندام لاغرو دوست دارن بعضی ها توپر!این چیزام با یه دکتر تغذیه و لوازم ارایش و....راحت حل میشه.(البته به شرطی که شما هم دست از نگاه به ناموس مردم بر داری!)

در ضمن خیلی رو میخود ادم دقیقا چیزی که میخواسته رو خدا بهش داده باشه بعد بگه از خدا شاکیم!!!!خدا بهتر از چیزی که میخواستی بهت داده
شاید بیشتر از لیاقتت حتی!بعد شاکی هم هستی؟
چرا فکر میکنی وظیفه ی خداست یه پاک کن بگیره دستش راه بیفته دنبال ما ها غلط غلوطامونو پاک کنه؟چرا طلب داری ازش؟جای اینکه بدهکار بودنتو ببینی؟
من دارم زندگی های وحشت ناکی رو میبینم که مطمئنم برای یکی مث شما غیر قابل تحمله حتی یک لحظش!فقط هم به خاطر اخلاق دو طرف!نمیدونی چه چیز با ارزشی داری![/]

شفیق;478550 نوشت:

واقعیت این است که ما باید در برابر جهان پیرامون خود واقع بین باشم . همه چیز با هم نمی شود.
یکی قیافه دارد اخلاق ندارد .
یکی قیافه دارد اخلاق دارد . دین ندارد
یکی قیافه دارد اخلاق دارد دین دارد عقل ندارد
یکی قیافه دارد اخلاق دارد دین دارد خانواده ندارد . یا مثلا سواد ندارد یا وسواس دارد یا بیماری ای دارد یا ...
یکی مثل شما قیافه دارد . دین دارد اخلاق دارد خانواده دارد سواد دارد عقل دارد ولی اندام ندارد.

سلام ...
بابته اینکه گفتین انسان بایت واقع گرا باشه باهاتون موافقم ... ولی ... تجربه به من نشون داده که در اکثر مواقع ...

کسی که قیافه دارد اخلاق هم دارد ...
کسی که قیافه دارد . دین هم دارد ....
کسی که قیافه دارد عقل هم دارد ...
کسی که قیافه دارد خانواده خوب و روابط اجتماعی خوب هم دارد ...
کسی که قیافه دارد تحصیلات بالایی هم دارد ...
کسی که قیافه دارد اندام دارد ...

علتش هم مشخص هست ... قیافه یا ظاهر شرایطی رو بوجود میاره که مخاطبش

1- مشگلات عصبی و روحی کمتری براش ایجاد میشه و اعتماد به نفس بیشتری داره ... پس اخلاق بهتری دارد ...
2- اگر خوده اون شخص زیبا باشه ... مطمئنا پدر و مادرش هم آدم های زیبایی بودن و ژنتیک بهتری داشتند ... پس خانواده مطمئن تری داره ...
3- کسی که قیافه دارد ... اخلاق دارد ... اعتماد به نفس دارد ... با تنش ها کمتر مواجه میشه و عقل راحت تر در درونش بوجود میاد ...
و ...

البته ما در مورد اثتثناها صحبت نمیکنیم ...
به نظره من هم زیبایی رکن خوبی برای انتخاب هست ... چون خیلی از مسائل رو پوشش میده ... ولی کافی نیست ...
اولین چیز برای انتخاب هم زیبایی ظاهری هست ... دومیش زیبایی اخلاق ... سومیش زیبایی عقل و دانش ... چهارمیش زیبایی خانواده اش و ...

سلام من واقعا مات موندم توروخدا با خانمتون اینطوری رفتار نکنید.بنده خدا گناهش چیه؟اون با صداقت تمام داره کنار شما زندگی میکنه وشما؟معذرت میخوام که اینو میگم شما صددرصد ایمان دارید که یک ادم کاملا بدون عیب وایراد هستیدوبهترین مرد دنیاید؟بنظرتون اگه همین طور که شما داریدخانمتونو با موردای بهتر مقایسه میکنیداوشونم همین کار بکنه خوبه؟گل بی خار خداست.من مجردم ولی زندگی مشترکزیادی دیدم وازش تجربه گرفتم.وقتی شما بایه نفر ازدواج میکنیدخیلی از منیتاباید بره کناروبشه ما.اینطور که شما گفتید بنده خدا ازچهره فکرنکنم مشکلی داشته باشه اندامم درست میشه.اصلا نمیخواستید همون موقع محرمیت موقت میگفتید.محرمیت واسه همین موقع هاست دیگه.البته کسی که بیرون گوده هم شاید شرایطو خوب درک نکنه ولی گناه داره.امیدوارم رو نگاهتون تجدید نظر کنید.

همیشه یادمون باشه وقتی از یک ساختمان ایراد میگیریم...از آهن و سنگ و چوب و آجرش ایراد نمیگیریم.........داریم از معمار و بناش ایراد میگیریم!

راستی بچه ها از اولین پیام تا حالا دیگه از استارتر خبری نیست : نه صلواتی....نه پیامی......
فکر کنم با پیامهائی که بهش دادیم و اون حال و روزی که داشت الآن خودشو حلقه آویز کرده!:khandeh!:
جان استاد شوخی کردما پیامو حذف نکنی!:Gol:

نفرنفر;478668 نوشت:
سلام ...
بابته اینکه گفتین انسان بایت واقع گرا باشه باهاتون موافقم ... ولی ... تجربه به من نشون داده که در اکثر مواقع ...

کسی که قیافه دارد اخلاق هم دارد ...
کسی که قیافه دارد . دین هم دارد ....
کسی که قیافه دارد عقل هم دارد ...
کسی که قیافه دارد خانواده خوب و روابط اجتماعی خوب هم دارد ...
کسی که قیافه دارد تحصیلات بالایی هم دارد ...
کسی که قیافه دارد اندام دارد ...

علتش هم مشخص هست ... قیافه یا ظاهر شرایطی رو بوجود میاره که مخاطبش

1- مشگلات عصبی و روحی کمتری براش ایجاد میشه و اعتماد به نفس بیشتری داره ... پس اخلاق بهتری دارد ...
2- اگر خوده اون شخص زیبا باشه ... مطمئنا پدر و مادرش هم آدم های زیبایی بودن و ژنتیک بهتری داشتند ... پس خانواده مطمئن تری داره ...
3- کسی که قیافه دارد ... اخلاق دارد ... اعتماد به نفس دارد ... با تنش ها کمتر مواجه میشه و عقل راحت تر در درونش بوجود میاد ...
و ...

البته ما در مورد اثتثناها صحبت نمیکنیم ...
به نظره من هم زیبایی رکن خوبی برای انتخاب هست ... چون خیلی از مسائل رو پوشش میده ... ولی کافی نیست ...
اولین چیز برای انتخاب هم زیبایی ظاهری هست ... دومیش زیبایی اخلاق ... سومیش زیبایی عقل و دانش ... چهارمیش زیبایی خانواده اش و ...


به نظر بنده این تحلیل شما صحیح نیست .
امتحان خداوند با نعمت ها سخت تر از امتحان با سختی ها و ناداری هاست این یک اصل ثابت شده است.
مسلما خانمی که بسیار زیباست بیشتر در معرض غرور و گناه و نا شکری و تقاضاهای نامشروع است است تا کسی که این نعمت را ندارد.

و اما یک اصل دیگر این است که در مورد ازدواج همه معتقدند که گزینه 100 در100 وجود ندارد . و ماهم معصوم نیستیم . ممکن است کسانی باشند که زیبا و دیندار باشند ولی اولا این افراد کمند و ثانیا پیدا کردن این افراد نیازمند حوصله ای طولانی و سالها خواستگاری رفتن است .
و از طرفی از ما خواسته شده دینداری برگزینیم که زیبایی او به دل ما بنشیند . نه اینکه زیبایی او محور اساسی باشد . و دین در حاشیه باشد .
البته از سعادت های فرد است که همسری زیبا و دیندار نصیبش شود ولی به نظر بنده گشتن دنبال دیندار خیلی زیبا کاری افراط گونه است و انتخاب کاریکاتوریست.
این دوست ما هم اول ظاهر را پسندیده بعد از اندام خوشش نیومده . پس زشت نیست و اگه چاقتر بشه زیبا میشه.

سلام
ببخشید دقیقا چی از این خانوم می خواید ؟
1زیبایی؟
2 جذابیت؟
3 طنازی ؟
دقیقا نیازتون تو چیه ؟
آیا شما فقط بدی هاشو می بینید ؟
خوبی های یه زن لاغر اندام و محجبه و طلبه چیه ؟
حتما شوهرداریش عالیه چون احکامو می دونه تا حالا فکر کردین این زنی که با صداقت داره کنارتون زندگی می کنه آفتاب مهتاب ندیده اس ؟پاکه؟مهربون و دلسوزه ؟اینا بیشتر از ظاهر برا همه مهمه اخلاق با این افکار پسرای 19 ساله به خانمتون خیانت نکنین اینا افکار خامیه اون به این چیا قکر می کنه ؟اون حتما با خودش می گه آقای من آقای منه سایه سرمه مونسمه همدممه پناهمه کسی که دوسش دارم بهتون اعتماد داره که بهش خیانت نمی کنین باهاتون ازدواج کرده و پای همه چی تون مثه کوه وایساده زنه دلشو نشکنین تا دیر نشده و دیگه وقتی از دستتون رفت دیگه رفته
قدر آینه بدانید تا که هست نه در آن موقع که افتادو شکست
قدر بدونید .........
موفق باشید......

:roz:
احساسی شد نه ؟:Nishkhand::Nishkhand::Nishkhand:

شفیق;478949 نوشت:
به نظر بنده این تحلیل شما صحیح نیست .
امتحان خداوند با نعمت ها سخت تر از امتحان با سختی ها و ناداری هاست این یک اصل ثابت شده است.
مسلما خانمی که بسیار زیباست بیشتر در معرض غرور و گناه و نا شکری و تقاضاهای نامشروع است است تا کسی که این نعمت را ندارد.

و اما یک اصل دیگر این است که در مورد ازدواج همه معتقدند که گزینه 100 در100 وجود ندارد . و ماهم معصوم نیستیم . ممکن است کسانی باشند که زیبا و دیندار باشند ولی اولا این افراد کمند و ثانیا پیدا کردن این افراد نیازمند حوصله ای طولانی و سالها خواستگاری رفتن است .
و از طرفی از ما خواسته شده دینداری برگزینیم که زیبایی او به دل ما بنشیند . نه اینکه زیبایی او محور اساسی باشد . و دین در حاشیه باشد .
البته از سعادت های فرد است که همسری زیبا و دیندار نصیبش شود ولی به نظر بنده گشتن دنبال دیندار خیلی زیبا کاری افراط گونه است و انتخاب کاریکاتوریست.
این دوست ما هم اول ظاهر را پسندیده بعد از اندام خوشش نیومده . پس زشت نیست و اگه چاقتر بشه زیبا میشه.

سلام ...
این فرمایش شماست : امتحان خداوند با نعمت ها سخت تر از امتحان با سختی ها و ناداری هاست این یک اصل ثابت شده است.
اگر به قول شما این یه امر اثبات شده باشه .... که خداوند تو اون دنیا حواسش به کسانی که بهشون نعمت بیشتر داده هست ... چون به قوله شما امتحانشون سخت تر بوده ... و چون امتحانشون سخت تر بوده نیازمند توجه بیشتر هستند و به قول قرآن : لا یکلف الانسان الا وسعها ... از هیچ کس بیش از وسعش تکلیف خواسته نمیشود .

اگر خانومی هم زیبا باشه ... تو انو دنیا عنوان میکنه ... من بیشتر از یک انسان زشت در معرض غرور . گناه بودم ... پس باید رعایت حق و حقوق من نیز بشود ...

و اما صحبت سره این نیست که چه کسی دیندار تر هست ... صحبت سره این هست که چه کسی بیشتر به درد ازدواج میخوره ... دو نقاش رو تصور کنین که یکیشون کور مادرزاد هست ... و دیگری بینا ... نقاش کور مادر زاد خورشیدی زرد میکشد ... چمنزاری سبز میکشد و کوهی قهوه ای ... اما نقاش بینا رقص موهای اسبی چموش که با سرعتی زیاد در پهنه صحرا در حال دویدن هست رو میکشد ...

کدام زیباتر هست ... کدوم بیشتر بدرد ازدواج میخوره ؟؟؟ نقاشه کور ؟؟؟ خیر ... هیچ تردیدی وجود نداره که نقاش بینا تصاویری زیبا تر خلق میکند ...

زندگی با فردی زیبا ... میتونه خیلی دلپذیر تر از زندگی با یک فرد زشت باشه ...

نفرنفر;478977 نوشت:
سلام ...
این فرمایش شماست : امتحان خداوند با نعمت ها سخت تر از امتحان با سختی ها و ناداری هاست این یک اصل ثابت شده است.
اگر به قول شما این یه امر اثبات شده باشه .... که خداوند تو اون دنیا حواسش به کسانی که بهشون نعمت بیشتر داده هست ... چون به قوله شما امتحانشون سخت تر بوده ... و چون امتحانشون سخت تر بوده نیازمند توجه بیشتر هستند و به قول قرآن : لا یکلف الانسان الا وسعها ... از هیچ کس بیش از وسعش تکلیف خواسته نمیشود

بنده بحثم سر این است که زیبایی به خودی خود اخلاق و عقل و ایمان نمی آورد . بلکه شاید تهدیدی برای اخلاق باشد .
زیبایی بسیار خوب است و آرامش بخش
ولی آیا زیبایی که دروغ میگوید و صادق نیست و تمکین شوهر نکند و سازگار نباشد هم آرامش می آورد.
اعتقاد من این است که باید همسر به دل بنشیند (صرفا سیندرلا نه!) و اگر به دل ننشیند هیچ چیز جایگزین آن نخواهد شد. ولی برای طرفین باید دلنشین باشد

برادرم من دقیقا درکتون میکنم اصلا سرزنشت نمیکنم منم شرایط شمارو دارم ما کار اشتباهی نکردینم فقط به خدا توکل کردیم.خدایااااااااااا خودت بهتر میدونی

ما همون کاری رو کردیم که خدا گفته.خدایا ما فقط تو رو دارییییییییییییییییییم خدت کمکمون کن

شفیق;479018 نوشت:
بنده بحثم سر این است که زیبایی به خودی خود اخلاق و عقل و ایمان نمی آورد . بلکه شاید تهدیدی برای اخلاق باشد .
زیبایی بسیار خوب است و آرامش بخش
ولی آیا زیبایی که دروغ میگوید و صادق نیست و تمکین شوهر نکند و سازگار نباشد هم آرامش می آورد.
اعتقاد من این است که باید همسر به دل بنشیند (صرفا سیندرلا نه!) و اگر به دل ننشیند هیچ چیز جایگزین آن نخواهد شد. ولی برای طرفین باید دلنشین باشد

سلام ...
من تقریبا تمام انسانهای زیبایی رو که دیدم اخلاق خوبی هم داشتند ... و خیلی خیلی کم پیش اومده که انسانی رو دیده باشم که زیبا باشه و اخلاق نداشته باشه ...
در مورده زیبایی صحیت کردین که دروغ میگوید ... آرامش ندارد ... تمکین شوهر نمیکند ... و ...
خوب چنین مشگلهایی بیشتر دامن گیر انسانهایی هستش که زشت هستند ... آرامش نداند ... اعتماد به نفس ندارند ... برای حفظ منافعشون دروغ میکن و ...
وگرنه انسانهای زیبا کمتر چنین مشگلاتی رو دارند ...
زیبایی یعنی ژنتیک درست ... افرادی که زیبا هستند ژنتیک پیروز تری هم دارند ... خوش صحبت تر هستند ... خوش اندام تر هستند و از لحاظ مغزی پیش رفته تر ....

در مورده اینکه همسر باید به دل بشینه ...
من عقیده دارم که این لفظ اشتباه هست ... تمامی انسانها ... انسانه ویژه ای رو زیبا تصور میکنند ...
انسانی آرام ... مهربان .. قدرتمند .. خنده رو . بشاش . پر انرژی و ....

و انسانها معمولا عاشق یک نوع ویژگی های منحصر بفرد میشوند ...

نفرنفر;479091 نوشت:
من تقریبا تمام انسانهای زیبایی رو که دیدم اخلاق خوبی هم داشتند ... و خیلی خیلی کم پیش اومده که انسانی رو دیده باشم که زیبا باشه و اخلاق نداشته باشه ...
در مورده زیبایی صحیت کردین که دروغ میگوید ... آرامش ندارد ... تمکین شوهر نمیکند ... و ...
خوب چنین مشگلهایی بیشتر دامن گیر انسانهایی هستش که زشت هستند ... آرامش نداند ... اعتماد به نفس ندارند ... برای حفظ منافعشون دروغ میکن و ...
وگرنه انسانهای زیبا کمتر چنین مشگلاتی رو دارند ...

اين يك ادعايي است كه هر كس بخواندش به بي اساس بودنش پي مي برد .
ما آدم هاي اخلاق مدار زشت و زيبا داريم همانطور كه آدم بي تعهد و بي اخلاق زشت و زيبا داريم ، هيچ ربطي هم اخلاق به زيبايي چهره ندارد . چه كسي گفته كه آدمهاي زشت اعتماد به نفس ندارند ، آرامش ندارند ؟ يا براي حفظ منافعشون دروغ مي گن ؟ اين ادعاها را شما از كجا آورده ايد ؟ بنده به وفور افراد زيباي بي تعهد و اخلاقي را ديده ام كه چون اتكائشان تنها به چهره ي زيبايشان است بكلي ترك اخلاق كرده اند ، بويژه ، بويژه وقتي با فردي مواجه مي شوند كه از خودشان زيبا تر است براي تخريب طرف در مقابل ديگران به او تهمت مي زند ، حسادت مي كند ، دروغ مي گويد و ... بعكسش را هم ديده ام يعني آدم خوش چهره ي بسيار متقي .
پس اخلاق يك چيز است و ظاهر چيز ديگر و ابدا نمي توانيد ميان اين دو ارتباطي اصيل ايجاد كنيد .

shahneshin;477850 نوشت:
با سلام
بدبختی های من دقیقا از ابان ماه سال 91 شروع شد :
من بالاخره بعد از مدت 29 سال از مجردی تصمیم گرفتم ازدواج کنم و لذا با توجه به روحیه مذهبی که داشتم وارزوهای معنوی که از ازدواج داشتم تصمیم گرفتم یک زن طلبه انتخاب کنم و هرچقدر هم روحیاتم را بررسی میکردم به هیچ وجه راضی نمیشدم با غیر طلبه ازدواج کنم
خلاصه از طریق چند نفر واسطه سفارش پیدا کردن یک گزینه مناسب با روحیاتم کردم و دقیقا انچه لازم بود به واسطه ها سپردم وگزینه های مختلفی رو هم پیشنهاد دادند که با شرایط من سازگار نبودند ومن رد میکردم تا اینکه زن یکی از دوستام که خودش هم طلبه بود یک دختر طلبه رو برام معرفی کردن و توضیحاتی هم درباره با ویزگی های خوب ظاهری وباطنیش برام گفتن ولی از انجایی که من خیلی ادم حساس ودقیقی بودم با مراجعه به متون دینی و سفارش بزرگان دین تصمیم گرفتم مراحل اشنایی روم دقیقا متناسب با شرع و شرط عقل جلو ببرم و حتی در این راه مدام دعا ونماز استخاره میخواندم و از خدا طلب خیر میکردم و مدام ذکر توکلت علی الله و حسبنا الله ونعم الوکیل و افوض امری الی الله میخواندم و با دوستم واز طریق هماهنگی با خانمش تصمیم گرفتیم دختره رو به صورت نامحسوس در یک جایی مشاهده کنم طوری که طرف متوجه نشه و بالاخره همین کار رو هم کردیم ولی من خوب ندیدمش البته قد و اندازه و ظاهرش تقریبا همان چیزی بود که من میخواستم و حجابش هم خیلی متین و خوب بود ولی صورتش رو درست ندیدم و لذا تصمیم گرفتم طی یک ملاقات نیم ساعته و با هماهنگی واسطه دختره رو ببینم و هم دختره من روببینه که فقط برای دیدن ظاهر همدیگه بود و خلاصه روز موعود فرا رسید ومن و دختره همدیگه رو دیدیم دو سه سوال هم ازهم پرسیدیم و من دختره رو پسندیدنم ولی دختره که هنوز نپسندیده بود قرار یک ملاقات دیگه و پرسیدن سوالاتش ازمن کرد و بعد از قرار ملاقات دوم دختره هم پسندید و قرار شد ما به خواستگاری بریم و ما هم به خواستگاری رفتیم و بعد از هماهنگی های لازم قرار شد ما 15 روز جهت اشنایی بیشتر صیغه محرمیت بخونیم و بعد عقد کنیم

خلاصه همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه روز هفتم از محرمیت که ما تا قبلش فقط از طریق تلفن با هم در تماس بودیم بالاخره همدیگه رو در خانه دختره از نزدیک و بدون حجاب دیدیم و دقیقا همین لحظه شروع غصه ها و بدبختی های من بود چون من دقیقا خودم رو در چاهی میدیدم که دیگه دیگه امیدی به نجات از اون نبود چون اصلا و به هیچ وجه ظاهر دختر بدون حجاب با حجاب مساوی نبود و با حجاب در حقیقت دختری دیگه بود و حجاب کلیه معایبش رو پوشش داده بود و بدون حجاب یک دختر لاغر و استخوانی و صورتش هم اصلا مناسب نبود ومن اون روز تا مرز سکته پیش رفتم ولی با توجه به احساسات شدید و مهربانیهای دختر وخانواده اش و ویزگی های شخصی و محیطی خانواده خودم که من ادم بسیار عاطفی هستم و حاضر نیستم به هیچ وجه قلب پدر ومادرم و دختره و خانواده اش رو بشکنم ناخواسته وبا اکراه تمام دختره رو عقد کردم
این درحالی بود که من 30 سال بود که دخترهای زیادی رو رد کرده بودم که خیلی زیباتر از این بودند و زندگی برای من و دختر روز بروز داره سیاه تر میشه و من به هزار جور گناه و خیانت کشیده شدم و دیگه بخاطر اینکه از خدا طلب خیر کرده بودم و خدا کمکم نکرد ازش بسار شاکی هستم و حو صله نماز هم ندارم چون ظاهر برام مهم بود حداقل میخواستم مهر طرف تو دلم بشینه
دختره از لحاظ عاطفی بسیار مهربون و با تقواست و هیچ کاری رو هم بدون اجازه من انجام نمیده و دعا وعبادتش هم ول نمیشه و بسار خوش رو وخوش اخلاقه تا جایی که در این مدت همه اقوام به من غیطه میخورن ولی خوب من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و الان یک سال ونیمه دارم فیلم بازی میکنم و دیگه دارم خسته میشم و من معنی عشق و ازدواج و ماه عسل و دوران زیبای نامزدی رو نفهمیدم و دختره رو هم از داشتن یک دوران نامزدی خاطره انگیز با بی تفاوتی هام نسبت بهش محروم کردم و خودش هم الان داره کم کم میفهمه وزندگی در کنار من براش زهر شده چون من تا الان حتی کنار یک پارک هم باهاش نرفتم ولی دختره با اینکه قلبا در عذابه ولی همیشه بخاطر رضای خدا با من و خانوادم مهربونه و احتراممم میذاره ولی با ابن وجود من اصلا از ظاهرش خوشم نمیاد و مدام دارم جهت ارضای نیاز جنسیم به ناموس مردم نگاه میکنم و این مسئله هم برای من اصلا مفهمومی نداره که اگه طرف اخلاقش خوب باشه ظاهرش هم برات قشنگ میشه

حالا من با این شرایط چطور باید زندگی کنم ؟


اقاي شاه نشين ، شما كه چهره همسرتان برايتان در اين اندازه از اهميت بود چرا اين مساله را قبل از عقدتان پيگيري نكرديد؟ حالا هم كه ايشان از اخلاق و مهرباني و سجاياي خوب اخلاقي بهره مندند مطمئنيد كه اگر از ايشان جدا شويد و همسري زيبا بگيريد ، ويژگي هاي اخلاقي ايشون رو واجد هست ؟
مطمئنيد اينبار اين شما نخواهيد بود كه از نظر خانم جديد ، مرد مطلوب او نيستيد و او بناي ناسازگاري با شما را نخواهد گذاشت و زندگي را به كامتان تلخ نخواهد كرد ؟ همه ي ما عيوبي داريم برخي ظاهري و برخي باطني ، گل بي خار خداست .
نفستان را مهياي برداشت ابليس نكنيد ، با تكرار دائم اين مساله ، مشكلتان در نظرتان بسيار بزرگ و عميق جلوه مي كند در حالي كه ممكن است با توجه و عنايت به نكات مثبت اخلاقي ايشان ، بتدريج زيبايي اخلاقيشان برايتان جايگزين زيبايي چهره شود .جمال و زيبايي ظاهري هر كسي مي تواند در اثر يك سانحه خداي ناكرده از ميان برود .خداي ناكرده اگر زيبايي شما در اثر يك حادثه - زبانم لال - از ميان برود متوقع نيستيد همسرتان به ساير وجوه مثبت شما توجه كند و طلاق نگيرد ؟ دريچه نگاه شما به همسر مهربانتان غبار آلود است ، سعي كنيد پاكش كنيد .
فرموديد براي ازدواج خيلي دعا كرديد و توكل و توسل ، اما نمي دانيد چرا اينطور شد . لطفا به اين آيه توجه كنيد :
وعسي ان تكرهوا شييا وهو خير لكم وعسي ان تحبوا شييا وهو شر لكم والله يعلم وانتم لا تعلمون
اگر خيرتان را از خدا خواسته ايد شايد در اين ازدواج خير بسيار خداوند برايتان در نظر گرفته است . ما نمي دانيم و خدا مي داند .
بهر حال برايتان آرزوي خوشبختي دارم

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام
واقعا متاسف شدم از اینکه اخلاق خوب و ایمان و نجابت و عفاف و شاید خیلی چیزهای دیگه واسه این آقا مهم نیست و فقط دنبال پیدا کردن ایراد هستن.
تا حالا که به پستی صلوات ندادن پس به احتمال زیاد اصلا پستای ما رو نمیخونن منم واسه بقیه دوستان اسک دینی مینویسم.
آخه این انصافه که به خاطر ظاهر آدم که اونم تقریبا در بیشتر موارد قابل حله یکی از چشم دیگری تا این حد بیوفته.
یعنی اگه شوهر بیچاره من مثل این آقا فکر میکرد تا الان طلاقم داده بود.
منم ظاهرم از این خانم شاید بدتر باشه این بنده خدا فقط لاغره اما من نه مویی تو سرم دارم نه مژه ای نه ابرویی (باعرض معذرت یکی از عضو بدن که زیبایی ظاهر آدمه هم ندارم)
پس شوهرم باید منو بزاره دم در تا منو ببرن قبرستون ، چون به درد هیچی نمیخورم.
یا مثل این آقا تو خیابون نگاه کنه ببینه کیا مو دارن به به چه ابروهایی به به چه مژه هایی چه اندامی
اگه این خانم هم مثل شوهرش تو خیابون دنبال مردی بهتر از شوهرش بگرده ؟ فکر میکنید پیدا نمیکنه؟
صددرصد پیدا میکنه اما این کار یه آدمیه که ادعا میکنه من همه چیزو به خدا سپردم؟
واقعا متاسف شدم از طرز فکر و نگاه عجیب بعضیا
اینا درد بی دردیه به خدا
[/]

به طاها به یاسین;479244 نوشت:
با سلام
واقعا متاسف شدم از اینکه اخلاق خوب و ایمان و نجابت و عفاف و شاید خیلی چیزهای دیگه واسه این آقا مهم نیست و فقط دنبال پیدا کردن ایراد هستن.
تا حالا که به پستی صلوات ندادن پس به احتمال زیاد اصلا پستای ما رو نمیخونن منم واسه بقیه دوستان اسک دینی مینویسم.
آخه این انصافه که به خاطر ظاهر آدم که اونم تقریبا در بیشتر موارد قابل حله یکی از چشم دیگری تا این حد بیوفته.
یعنی اگه شوهر بیچاره من مثل این آقا فکر میکرد تا الان طلاقم داده بود.
منم ظاهرم از این خانم شاید بدتر باشه این بنده خدا فقط لاغره اما من نه مویی تو سرم دارم نه مژه ای نه ابرویی (باعرض معذرت یکی از عضو بدن که زیبایی ظاهر آدمه هم ندارم)
پس شوهرم باید منو بزاره دم در تا منو ببرن قبرستون ، چون به درد هیچی نمیخورم.
یا مثل این آقا تو خیابون نگاه کنه ببینه کیا مو دارن به به چه ابروهایی به به چه مژه هایی چه اندامی
اگه این خانم هم مثل شوهرش تو خیابون دنبال مردی بهتر از شوهرش بگرده ؟ فکر میکنید پیدا نمیکنه؟
صددرصد پیدا میکنه اما این کار یه آدمیه که ادعا میکنه من همه چیزو به خدا سپردم؟
واقعا متاسف شدم از طرز فکر و نگاه عجیب بعضیا
اینا درد بی دردیه به خدا

سلام خانوم به طه به یاسین ...
خوب ... یه خانوم دوست داره با مردی ازدواج کنه که زیبا باشه و بتونه بهش افتخار کنه ... بتونه فرزندان زیبایی رو به دنیا بیاره ... تا موفق باشن و در کنار اونها احساس خوشبختی کنه ... اگر شوهر من آدم زشتی باشه ... من فرزندان خودم رو هم نمیتونم تحمل کنم ... فرزندی که 24 سالگی کلش تاس میشه ... قدش کوتاهه و شکم قلمبه ای هم داره به چه دردی میخوره ...

ایشون اشتباه کردن که همه چیز رو در "توکل کردن" دیدن ... اینجوری که شریک زندگی پیدا نمیکنن ... و اگر هم فردا بچه دار بشن ... هر روز ایشون میخوان وارده خونه ای بشن که از همسر و فرزندانشون بدشون میاد ... زندگی بدونه عشق هم که اصلا زندگی نیست ... همه توش مریض میشن ... مرده خونه ...زنه خونه و بچه ها ... همگی .... فقط این طلاق 10 سال عقب میوفته ...

به نظره من اگر در این زندگی هیچ عشقی وجود نداره دلیلی برای ادامه دادنش وجود نداره ... البته خانومه کمی ازدواج براش سخت تر میشه ... ولی به نظره من بهتر هست این خانومه با کسی ازدواج کنن که توی اون خونه عشق وجود داشته باشه ...

در مورده شما ...
زیبایی و عشق در زندگی شما وجود داره ... همسره شما قبل از مریضیتون عاشق شما بوده ... همکنون عشقشون ریشه دار تر هم شده ....
مثله داستان مسافرکوچولو که تو یه سیاره زندگی میکرده ... و تو اون سیاره یک دونه گل رز بوده ... و هر روز گل رز برایه مسافر کوچولو طنازی میکرده ...
تا اینکه مسافر کوچولو به زمین میاد و با دشته پر از گل سرخی روبرو میشه ... و با خودش میگه گوله طنازی های گل سرخ سیارم رو خوردم ...
اینجا گل سرخهایی بسیار زیباتر هست ...
و داستان ادمه پیدا میکنه ...
تا اونجا که متوجه میشه ... درست هست که گل سرخهای زیباتری هم نسبت به اون وجود دارن ...
اما گله رز اون تنها گلی هست که 10 سال در کنارش بوده ... احساساتش رو شناخته ... در کنارش جون گرفته ... اشک ها و حسرت هاش رو دیده .... و طنازی های اون رو خریده ....
و بنابراین مسافرکوچولو تصمیم میگیره دشت پر از گل سرخ رو فراموش کنه و به سیاره خودش بره و مراقب تک گله خودش باشه ...

تو این زندگی اصلا عشقی بوجود نیومده ... اصلا طنازی در کار نبوده ... اطلا خوش اومدنی در کار نبوده ... این آقا چی رو حفظ کنه ؟؟؟

نفرنفر;479091 نوشت:
من تقریبا تمام انسانهای زیبایی رو که دیدم اخلاق خوبی هم داشتند ... و خیلی خیلی کم پیش اومده که انسانی رو دیده باشم که زیبا باشه و اخلاق نداشته باشه ...
در مورده زیبایی صحیت کردین که دروغ میگوید ... آرامش ندارد ... تمکین شوهر نمیکند ... و ...
خوب چنین مشگلهایی بیشتر دامن گیر انسانهایی هستش که زشت هستند ... آرامش نداند ... اعتماد به نفس ندارند ... برای حفظ منافعشون دروغ میکن و ...
وگرنه انسانهای زیبا کمتر چنین مشگلاتی رو دارند ...
زیبایی یعنی ژنتیک درست ... افرادی که زیبا هستند ژنتیک پیروز تری هم دارند ... خوش صحبت تر هستند ... خوش اندام تر هستند و از لحاظ مغزی پیش رفته تر ....

سلام
عجب نظرایی تو اسک دین به چشم میخوره! آدم شاخ درمیاره.
مگر زیبایی از نظر همه یکسانه؟
اگر اینطور بود که نسل زشت ها باید تاحالا منقرض میشد.
شاید به اون شخصی که شما میگید زیباست و اخلاق خوبی داره من بگم زشته.
و به اون فردی که از نظر شما زشته و اخلاق بدی داره بگم زیباست.
مثلا حالا حتما شما خودتون رو درگروه زیباهایی میدونید که اخلاق خوبی هم دارید.:khaneh:

کلبه احزان;479394 نوشت:
سلام
عجب نظرایی تو اسک دین به چشم میخوره! آدم شاخ درمیاره.
مگر زیبایی از نظر همه یکسانه؟
اگر اینطور بود که نسل زشت ها باید تاحالا منقرض میشد.
شاید به اون شخصی که شما میگید زیباست و اخلاق خوبی داره من بگم زشته.
و به اون فردی که از نظر شما زشته و اخلاق بدی داره بگم زیباست.
مثلا حالا حتما شما خودتون رو درگروه زیباهایی میدونید که اخلاق خوبی هم دارید.:khaneh:

سلام ...
اتفاقا از نظره من زشت ها داره نسلشون منقرض میشه ...
انسانهایی که زیبا هستند ... ژنتیک پیروزتر و قوی تری دارند و راحت تر میتونن منافعشون رو بدست بیارن ...
انسانهایی که زشت هستند مرتبا با مشگلات روحی و روانی سر و پنجه نرم میکنن ...
و این باعث میشه روز به رو فقیر تر و فقیر تر ... ضعیف تر و ضعیف تر بشن ...
و نسل انسانها از سمته انسانهای زیبا تر که ژنتیک موفق تری هم دارند امتداد پیدا کنه ...

اگر شما به عکس های زمان قاجار توجه کنین ... و با آدمهایی که همکنون دارن زندگی میکنن مقایسه کنین مشخصا این فرق رو متوجه میشین ...

نفرنفر;479406 نوشت:
سلام ...
اتفاقا از نظره من زشت ها داره نسلشون منقرض میشه ...
انسانهایی که زیبا هستند ... ژنتیک پیروزتر و قوی تری دارند و راحت تر میتونن منافعشون رو بدست بیارن ...
انسانهایی که زشت هستند مرتبا با مشگلات روحی و روانی سر و پنجه نرم میکنن ...
و این باعث میشه روز به رو فقیر تر و فقیر تر ... ضعیف تر و ضعیف تر بشن ...
و نسل انسانها از سمته انسانهای زیبا تر که ژنتیک موفق تری هم دارند امتداد پیدا کنه ...

اگر شما به عکس های زمان قاجار توجه کنین ... و با آدمهایی که همکنون دارن زندگی میکنن مقایسه کنین مشخصا این فرق رو متوجه میشین ...

خانم نفر نفر

اینو می دونستی که نسل انسانها داره به سمت قهوه ای شدن و زشت شدن پیش می ره

انسانهای هزار سال دیگه همه قهوه ای و تقریبا شبیهه افریقایی ها هستند

نفرنفر;479091 نوشت:
سلام ...
من تقریبا تمام انسانهای زیبایی رو که دیدم اخلاق خوبی هم داشتند ... و خیلی خیلی کم پیش اومده که انسانی رو دیده باشم که زیبا باشه و اخلاق نداشته باشه ...
در مورده زیبایی صحیت کردین که دروغ میگوید ... آرامش ندارد ... تمکین شوهر نمیکند ... و ...
خوب چنین مشگلهایی بیشتر دامن گیر انسانهایی هستش که زشت هستند ... آرامش نداند ... اعتماد به نفس ندارند ... برای حفظ منافعشون دروغ میکن و ...
وگرنه انسانهای زیبا کمتر چنین مشگلاتی رو دارند ...
زیبایی یعنی ژنتیک درست ... افرادی که زیبا هستند ژنتیک پیروز تری هم دارند ... خوش صحبت تر هستند ... خوش اندام تر هستند و از لحاظ مغزی پیش رفته تر ....

در مورده اینکه همسر باید به دل بشینه ...


ببخشیدا ولی مگه زیبایی دست خود ادمه؟! چه طور میگین ادم خوشگل از لحاظ مغزی پیشرفته تره؟!!!!:Moteajeb!:
درسته ادم خوشگل اعتماد به نفسش بیشتره و خوب باطبع شاید تو بعضی کارا موفق تر باشه.ولی من به شخصه دیدم چه پسر چه دختر اونایی که از لحاظ ظاهر خوبن خیلی توی درس قوی نیستن! اون کسی که ظاهرش خیلی خوب نیست اتفاقا سعی میکنه تو جنبه های دیگه زندگیش موفق تر باشه.و ارزش ادمی هم همینه!

در مورد این که همسر باید به دل بشینه کاملا موافقم!ولی یکی ظاهر کسی به دلش میشینه یکی اخلاقش.

کلبه احزان;479394 نوشت:
مگر زیبایی از نظر همه یکسانه؟
اگر اینطور بود که نسل زشت ها باید تاحالا منقرض میشد.
شاید به اون شخصی که شما میگید زیباست و اخلاق خوبی داره من بگم زشته.

زیبایی نسبیه.ولی اصولا افراد در مورد زیبایی نظرش خیلی هم تفاوت نداره!مثلا بینی بزرگو کسی دوست نداره!ادم کچلو کسی دوست نداره!دختر سفید و مو مشکی با چشمای درشتو خوب ایده اله دیگه!
نفرنفر;479406 نوشت:

اتفاقا از نظره من زشت ها داره نسلشون منقرض میشه ...
انسانهایی که زیبا هستند ... ژنتیک پیروزتر و قوی تری دارند و راحت تر میتونن منافعشون رو بدست بیارن ...
اگر شما به عکس های زمان قاجار توجه کنین ... و با آدمهایی که همکنون دارن زندگی میکنن مقایسه کنین مشخصا این فرق رو متوجه میشین ...
مثال خوبی نزدین!
ولی درکل اره ادما دارن زیبا تر میشن.

maryam27;479470 نوشت:
ولی درکل اره ادما دارن زیبا تر میشن.

بعععععله
آخه برای خانوما کیفیت لوازم آرایش داره بالاتر میره و .......
و دیگه فک نکنم جائیشون مونده باشه که عمل جراحی و زیبائی نکرده باشن!
آقایون هم که با اجازتون عمل بینی و ...دارن و زیر ابرو بر میدارنو........
به قول یکی از دوستامون:
جمال ما قدیمیا رو عشق است که تو نوجوانی با ذغال برای خودمون سیبیل میذاشتیم تا مثل بابامون بشیم و نه مثل جوونای امروز که زیر ابرو برمی دارن که شکل مامیشون بشن!:Gol:

عارف";479512 نوشت:
بعععععله
آخه برای خانوما کیفیت لوازم آرایش داره بالاتر میره و .......
و دیگه فک نکنم جائیشون مونده باشه که عمل جراحی و زیبائی نکرده باشن!
آقایون هم که با اجازتون عمل بینی و ...دارن و زیر ابرو بر میدارنو........
به قول یکی از دوستامون:
جمال ما قدیمیا رو عشق است که تو نوجوانی با ذغال برای خودمون سیبیل میذاشتیم تا مثل بابامون بشیم و نه مثل جوونای امروز که زیر ابرو برمی دارن که شکل مامیشون بشن!:Gol:

فک نکنم یه بچه ارایش کنه یا ابرشو برداره!نمیدونم این نظر من بود.من وقتی عکسای بازیگرای قدیم با لانو میبینم چه ایران چه خارج از ایران اینطور حس کردم!البته مسلما منظورم عکسشون بدون عمل زیبایییه!!

من همه رو زیبا میبینم واسه اینم ملاکم تو ازدواج قیافه نبود حتی عکسی رو که واسم نشون دادن و نگاه هم نکرم گفتم اگه نشد تو ذهنم میمونه.
ولی زیبایی یعنی زشت نبودن و اخلاق و هوش تو قیافه تاثیر داره. هرکس به خودش برسه زیباست و نرسه کمرنگه دیده نمیشه.:Gig:

چشمای براق و تیز مال افراد باهوشه، قیافه ی ریز و چشمای دراز مال افراده موذیه ( اینا تجربه های شخصیه خودمه) و ....

نفرنفر;479406 نوشت:
سلام ...
اتفاقا از نظره من زشت ها داره نسلشون منقرض میشه ...
انسانهایی که زیبا هستند ... ژنتیک پیروزتر و قوی تری دارند و راحت تر میتونن منافعشون رو بدست بیارن ...
انسانهایی که زشت هستند مرتبا با مشگلات روحی و روانی سر و پنجه نرم میکنن ...
و این باعث میشه روز به رو فقیر تر و فقیر تر ... ضعیف تر و ضعیف تر بشن ...
و نسل انسانها از سمته انسانهای زیبا تر که ژنتیک موفق تری هم دارند امتداد پیدا کنه ...

اگر شما به عکس های زمان قاجار توجه کنین ... و با آدمهایی که همکنون دارن زندگی میکنن مقایسه کنین مشخصا این فرق رو متوجه میشین ...


باهاتون مخالفم.
اتفاقا اگر دقت کرده باشید خیلی از کسایی که زود مریض شده و فوت میکنن چهره زیبایی دارن.
در مورد مقایسه تصاویر قاجار هم جناب عارف خوب جواب دادند.
در مورد بچه ها هم که سرکار مریم فرمودن.به نظر من این ژنتیک نیست که باعث زیبا دیده شدن بچه ها شده بلکه تغذیه های خوب و بهداشت و زیاد شدن اطلاعات مردمه. قدیما پشت سرهم سالی یه بچه بدون هیچ کنترل و دارو و دکتر و ویتامین و آهنی به دنیا میومد.
الان چی؟
maryam27;479470 نوشت:
زیبایی نسبیه.ولی اصولا افراد در مورد زیبایی نظرش خیلی هم تفاوت نداره!مثلا بینی بزرگو کسی دوست نداره!ادم کچلو کسی دوست نداره!دختر سفید و مو مشکی با چشمای درشتو خوب ایده اله دیگه!

در مورد این موارد دوست ندارم بحث کنم.
ولی بعضی ها هستند که اصلا از دختر سفید خوششون نمیاد.
یا مگه شما ندیدین کسی رو که عاشق دختر با بینی بزرگ یا پوست تیره بشه یا دختری که عاشق یه مرد کچل بشه؟

بحث کردن به این شکلی که در پست های اخیر مشاهده میشه خیلی به موضوع تاپیک مربوط نیست اما یه چیزی در این زمینه میخواستم بگم:

نفرنفر;479091 نوشت:
من تقریبا تمام انسانهای زیبایی رو که دیدم اخلاق خوبی هم داشتند ... و خیلی خیلی کم پیش اومده که انسانی رو دیده باشم که زیبا باشه و اخلاق نداشته باشه ...
در مورده زیبایی صحیت کردین که دروغ میگوید ... آرامش ندارد ... تمکین شوهر نمیکند ... و ...

این حرف به نظر من که اصلا درست نیست. اتفاقا من بیشتر انسانهای زیبایی که تا به حال دیدم دارای صفات ناپسند بیشتری نسبت به افراد معمولی بودن. مخصوصا صفت تکبر و خودبرتر بینی که ناشی از همین زیبایی ظاهریه. چه بسیار کسانی که با افراد زیبا ازدواج کردن و به خاطر خلق و خوی بد اونا، بعد از مدتی حتی چهره زیبا هم نتونسته باعث دوام زندگیشون بشه. به عنوان مثال زنی که زیباست باید خیلی باتقوا باشه تا به فکر خودنمایی نیفته و زیباییش رو در معرض تماشا نذاره، مرد خوش چهره هم همینطور. از قدیم گفتن زیبایی برای مردمه...

در کل انسانهای خیلی زیبا یا خیلی زشت در اقلیت هستند و غالب افراد چهره معمولی دارند

سلام

الان دیگه شریک زندگیتونه...
باید سپاسگزار بود از اینهمه لطف خدا...

یک "همسفر" خوب این دوره زمونه کمتر پیدا میشه...
کسی که "اخلاق پسندیده" ، "مهربانی" ، "معرفت" و اینهمه حسنات داشته باشه لایق بهترین هاستــــ ...

مسلماً ایشون هم علاوه بر زیبایی های باطنی و قلبی، زیبایی های ظاهر هم داره...
چراکه خداوندی که سرچشمه و منبع زیبایی هاست هیچ کس و هیچ چیز رو زشت نیافریده... (به عقیده بنده)
قبلا هم درجایی گفتم که ممکنه کسی اندام خیلی زیبایی نداشته باشه (از نظر ما) اما برفرض چشمان زیبایی داشته باشه،
بینی زیبایی نداشته باشه اما موهای زیبایی داشته باشه و غیره.

حالا همسر و همسفر شماست، قدرشو بدونید، زندگی شما الان 2تا نیست: یکی هست...
پس برای حفظ، بهتر شدن، سعادت و رسیدن به "قله" ، زندگیتون رو هدایت کنید...

به پاس تقوا و ایمان و خوش خلقی ایشون (که همه از الطاف خداست) :
قدرش رو بیشتر بدونید و روز بروز واسه شادی و خوشبختی و سعادتمندی ِ هردوتون تلاش کنید...

ایشون هم مثل بقیه دوست داره زندگی شاد و صمیمی ای داشته باشه!
باهم "وقت" بگذارید، بیرون برید، از لحظه لحظه های زندگیتون لذت ببرید...
زندگی کوتاه تر از اون چیزی هست که ما فکر میکنیم...
پس "قدر" بدونید و شاد باشید و شاد کنید...


و نکته آخر :

مراقب باشید : هرکس آستانه صبری داره... نکنه که صبر و تحمل و از خود گذشتگی ایشون خدایی نکرده به سر برسه...
پس :>> وقت رو هدر ندید و 1 "یا علــــی" بگید و با خودتون و خدا عهد کنید...

** یادتون باشه:

افراد با " مهـــــربانی " شون خوش سیمـــا میشن...

نه با زیبایی چهره و لوازم آرایش و غیره...!
.
.
.
.
از خدا میخوام توی مسیر سبــــز زندگیتون درکنارهم سعادتمند بشید و پشت هم رو خالی نکنید ...

:ok: :) :Gol:

کلبه احزان;479574 نوشت:
ما ندیدین کسی رو که عاشق دختر با بینی بزرگ یا پوست تیره بشه یا دختری که عاشق یه مرد کچل بشه؟

نه خوب.واقعا ندیدم !!!

جدا از بحث زیبایی چیزی که مهمه اینه که طرف به دل ادم بشینه.حالا میخواد نوع حرف زدنش باشه.ظاهرش باشه.نوع نگاه کردن و لبختد زدنش باشه.طرز فکر و هوشش باشه...
اتفاقی که انگار برای این اقا نیوفتاده!و خوب ادم که نمیتونه وقتی از یه نفر خوشش نمیاد به زور یه کاری کنه که خوشش بیاد!! این خانوم صفات خوب زیادی دارن ولی این اقا نتونسته ایشون رو دوست داشته باشه.
اگه هنوزم پستای این تاپیک. میخونین بهتره زودتر پیش یه مشاور برین.چون علاقه ای که بعد 1و5 سال ایجاد نشده بعدها هم شاید بوجود نیادو
امیدوارم اتفاقی که هم به صلاح خودتون و هم خانومتون هست براتون بیوفته

سلام ظاهر رو راحت میشه تغییر داد بخصوص با علم امروز. این باطنه که تغییرش سخته!

موضوع قفل شده است