جمع بندی فرق میان اخباریین و اهل حدیث

تب‌های اولیه

114 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=arial]ما طبق این روایات :

[=arial] قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَمَّا إِذَا قَامَتْ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ، مِمَّنْ يَثِقُ بِهِ فِي عِلْمِنَا، فَلَمْ يَثِقْ بِهِ فَهُوَ كَافِرٌ، وَ أَمَّا مَنْ لَمْ يَسْمَعْ، فَهُوَ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَسْمَعَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِين‏



[=arial]عن صاحب الزمان : لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ مِنْ مَوَالِينَا فِي التَّشْكِيكِ‏ فِيمَا يُؤَدِّيهِ عَنَّا ثِقَاتُنَا

( وسائل الشیعه ، فصول المهمه و منابع بسیار دیگر )


[=arial]ِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع‏ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ فِي رِسَالَةٍ وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا أَوْ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ‏ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ خِلَافَهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي لِمَ قُلْنَا وَ عَلَى أَيِّ وَجْهٍ وَ صِفَة[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

[=arial]
( بصائر الدرجات و رجال کشی و..)

ما می گوییم که شیوخ روایت مانند صدوق و کلینی و ... برای ما ثقه هستند ما به روایات اینها اعتماد می کنیم زیرا می دانیم ایشان روایات را غربال کردند وبعد در کتبشان آوردند . بنده رجال را از دیدگاه اهل حدیث می گویم نه اخباریین اخباریین احادیث را به صحیح و ضعیف تقسیم می کنند .

اول رجال را تمام کنیم سپس به سراغ عقل می رویم

[=arial]

طریق الوسطی;442189 نوشت:
من می گویم وقتی که جناب حر عاملی رحمه الله فرمودند به روایات خود اعتماد دارند ما دیگر به سند شناسی احتیاج نداریم

اقاي عزيز شما حرف خودتان را نقض مي كنيد و متوجه نيستيد، شما مي گويد ما روايات را با عقل و اهل بيت مي سنجيم و من مي گويم ايا شما همه روايات وسائل را سنجيده ايد كه ادعاي صحت داريد؟ شما ادعاي خودت را هم فراموش مي كني؟

طریق الوسطی;442189 نوشت:
دیگر کتاب ها نیز به همین طریق و نیز اکثرا این کتاب ها از اصول اربعه ماه گرفته شده که درآن اصول شکی نیست .بعدشم خودتان نوشتید که شیخ حر می فرمایند « رجال از عامه است و اهل بیت امر کردند که ما از عامه نگیریم « یعنی قبول ندارند ما هم میگم رجال را قبول نداریم بحثش کجاست ؟؟؟؟

مشاشالله شما ترجمه را هم با تحريف مي اوريد ايشان مي فرمايد اصطلاحات رجالي با عقايد اهل سنت يكي هست و با تحقيق و درك از سخن اقاي حسن اين چنين بر مي ايد اما نبايد اينگونه باشد زيرا اهل بيت ما را به عدم پيروي از اهل سنت وا داشته اند

طریق الوسطی;442197 نوشت:
برای ما ثقه هستند


احسنتم، من ممنون هستم كه عقيده واقعي شيعه را بيان نمودديد زيرا شيعه هم قائل بر اين هست اگر يك فردي ثقه نباشد احاديث او قابل پذيرش نيست همان گونه كه حضرت عالي فرموديد چون كه اينها ثقه هستند احاديث وارده انها را مي پذيريم ما ممنون هستيم كه خودتان عقايده ما را ثابت نموديد و اقرار كرديد

با سپاس فراوان

:Gol:

ای خدا برادر چرا متوجه نمی شوی ؟؟ اصلا من حرف عقل اهل بیت را وسط آوردم ؟؟؟؟ من می گویم ما عقل را قبول نداریم ... شما در تمام پست هایم ببین کلمه عقل اهل بیت را گفتم ؟؟ بعدشم وقتی شیخ می فرمایند این اصطلاحات از اهل سنت هست و اهل بیت به ما امر کردند از اهل سنت دوری کنیم یعنی قبول ندارم دیگر یعنی به این شک دارید ؟

kheymegahabalfazl;442200 نوشت:

احسنتم، من ممنون هستم كه عقيده واقعي شيعه را بيان نمودديد زيرا شيعه هم قائل بر اين هست اگر يك فردي ثقه نباشد احاديث او قابل پذيرش نيست همان گونه كه حضرت عالي فرموديد چون كه اينها ثقه هستند احاديث وارده انها را مي پذيريم ما ممنون هستيم كه خودتان عقايده ما را ثابت نموديد و اقرار كرديد

با سپاس فراوان

:Gol:

[=arial]اگر اینجوری است من گفتم مشایخ روایت مانند کلینی و صدوق و مجلسی و .. برای ما ثقه هستند و ما در کتبشان به رجال احتیاج نداریم اگر حرف شما هم همین هست که مشکلی نیست... ولی شما می گویید در کتب این بزرگان نیز به رجال احتیاج هست ولی من گفتم که نیست دلیل روایی هم آوردم و اگر حرفی خلاف حرف من و روایات شریف که نقل کردم دارید بیان کنید

ای خدا برادر چرا متوجه نمی شوی ؟؟ اصلا من حرف عقل اهل بیت را وسط آوردم ؟؟؟؟ من می گویم ما عقل را قبول نداریم ... شما در تمام پست هایم ببین کلمه عقل اهل بیت را گفتم ؟؟ بعدشم وقتی شیخ می فرمایند این اصطلاحات از اهل سنت هست و اهل بیت به ما امر کردند از اهل سنت دوری کنیم یعنی قبول ندارم دیگر یعنی به این شک دارید ؟

طریق الوسطی;442197 نوشت:
ما طبق این روایات :

قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَمَّا إِذَا قَامَتْ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ، مِمَّنْ يَثِقُ بِهِ فِي عِلْمِنَا، فَلَمْ يَثِقْ بِهِ فَهُوَ كَافِرٌ، وَ أَمَّا مَنْ لَمْ يَسْمَعْ، فَهُوَ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَسْمَعَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِين‏



اولا پاسخهايتان را نقل قول بزنيد كه ما متوجه بشويم با كه صحبت مي كنيد و پاسخ كدام قول را مي دهيد زيرا اين روايت شما چه ارتباطي با مطالب ما دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در مورد پذريش از روي جهد و جهل هست كه اگر كسي چيزي را بشنود و بپذيرد كه حق هست اما تبعيت نكند كافر هست اينها ربطي به مطالب ما ندارد
دوما اين روايت از حيث سندي اشكال دارد

طریق الوسطی;442197 نوشت:
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع‏ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ فِي رِسَالَةٍ وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا أَوْ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ‏ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ خِلَافَهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي لِمَ قُلْنَا وَ عَلَى أَيِّ وَجْهٍ وَ صِفَة

اما يكي از مشكل هايي كه من هميشه با همه دارم اين هست وقتي يك روايت را مي بينند روايت ديگري را نمي بينند چرا شما اين روايت را نمي خوانيد؟

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏

ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

[=arial]پستم راجع به علم رجال بود ........ اولا من اصلا بحث عقل اهل بیت را نیاوردم وسط .... به خدا قسم و به رسولش حرف مرا نمی فهمید... من می گویم که صاحب بصائر ثقه است پس تمام کتبش صحیح است و رجال باطل / و نیز سایر علما صاحب روایت با توجه به احادیث که نقل کردم

ثانیا روایات دال بر ابطال علم رجال اند ( روایاتی که نقل کردم ) ثالثا اون روایتی که آوردید مربوط به تعارضات حدیث است و ما آن را دیدیم که اهل حدیث در اینجا با توجه به نص صریح توقیع امام عصر روحی فداه و باقی ائمه قائل به تخییر اند و این حرف جناب شیخ اعظم کلینی نیز هست دقت کنید :

اعلم يا أخي أرشدك اللّه أنّه لا يسع أحدا تمييز شي‏ء، ممّا اختلف الرّواية فيه عن العلماء عليهم السّلام برأيه، إلّا على ما أطلقه العالم بقوله عليه السّلام: «اعرضوها على كتاب اللّه فما وافى كتاب اللّه عزّ و جلّ فخذوه، و ما خالف كتاب اللّه فردّوه» و قوله عليه السّلام: «دعوا ما وافق القوم فإنّ الرشد في خلافهم» و قوله عليه السّلام «خذوا بالمجمع‏ عليه، فإنّ المجمع عليه لا ريب فيه» و نحن لا نعرف من جميع ذلك إلّا أقلّه‏ و لا نجد شيئا أحوط و لا أوسع من ردّ علم ذلك كلّه إلى العالم عليه السّلام و قبول ما وسّع من الأمر فيه بقوله عليه السّلام: «بأيّما أخذتم من باب التسليم وسعكم».
خطبه اول کتاب شریف کافی [=arial]
[=arial]

[=arial]

طریق الوسطی;442202 نوشت:
ولی شما می گویید در کتب این بزرگان نیز به رجال احتیاج هست

ما همين عقيده را داريم برادرم

اما شما مي گويد روايت انها نياز به بررسي ندارد كه اين خلاف عقيده اهل بين و قران هست زيرا قران مي فرمايدرجال بايد بررسي شود و بهترن اخبار هم بايد مورد احتجاج باشد و معصوم هم همين را مي فرمايد

اما خوب دقت كنيد

سوال ما از شما اين هست كه خودتان هم پاسخ گفته ايد، بنده از شما سوال مي كنم كه چرا كليه احاديث بحار، كليني و وسائل را قبول داريد؟

پاسخ شما اين هست::::::::

طریق الوسطی;442197 نوشت:
ما می گوییم که شیوخ روایت مانند صدوق و کلینی و ... برای ما ثقه هستند

اين يعني چه كه شما شيوخ روايت را مورد بررسي قرار مي دهيد؟

يعني اينكه وثاقت يك شخص وقتي برايتان اثبات شد انوقت گفته ان هم برايتان اثبات مي شود، ما هم همين را مي گويم، يعني شما عقيده به رجال داريد و اگر نداشتيد حتي نبايد مي گفتيد كه ما شيوخ را هم بررسي نمي كنيد پس اينكه مي گويد ما شيوخ را بررسي مي كنيم و اعتقاد به رجال نداريم اشتباه هست و بايد انديشه خود را تدوين كنيد زيرا شما اعتقاد به رجال داريد به همان دليلي كه وثاقت صاحب كتاب برايتان مسجل شده است و سپس به روايت هاي ان احتجاج مي كنيد، اما اين شيوخ در نزد ما هم ثقه هستند اما روات، روايت هاي ان نيز بايد مانند خودشان مورد بررسي قرار گيرد، همان گونه كه معصوم فرمودند اگر ناقلي خبر اورد كه روايتش مشكل داشت، ان خبر برازنده ناقل ان هست و نه يك مذهب و مكتب

پس تا اينجا مشخص شد شما نيز به علم رجال اعتقاد داريد اما حالا ما بايد برسيم سر اينكه روايتي كه يك ناقل انرا نقل كرده است

[=arial]می گویم نمی فهمید یعنی این :: برادر من می گویم مشایخ روایت به تواتر ثابت شده است برای ما ثقه هستند و طبق روایت حق نداریم بر روایتی که ثقه نقل می کند شک کنیم و باید قبول کنیم روایات هم نوشتم ... پس ما تمام کتبشان را مورد اطمینان می دانیم و به رجال هیچ احتیاجی نداریم قضاوت را به خوانندگان وامیگذارم که حق واضح است .

در ضمن شما دنبال حق نیستی شما می خواهی حرف خودت را بر کرسی بنشانی من وقتم عزیز هست شما می خواهی بحث کنی و این مصداق این روایت است :

[=arial]وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‏ الْمِرَاءُ دَاءٌ دَوِيٌّ وَ لَيْسَ فِي الْإِنْسَانِ خَصْلَةٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلُقُ إِبْلِيسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلَا يُمَارِي فِي أَيِّ حَالٍ كَانَ إِلَّا مَنْ كَانَ جَاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقَائِقِ الدِّينِ وَ رُوِيَ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع اجْلِسْ حَتَّى نَتَنَاظَرَ فِي الدِّينِ فَقَالَ يَا هَذَا أَنَا بَصِيرٌ بِدِينِي مَكْشُوفٌ عَلَيَّ هُدَايَ فَإِنْ كُنْتَ جَاهِلًا بِدِينِكَ فَاذْهَبْ فَاطْلُبْهُ مَا لِي وَ لِلْمُمَارَاة

[=arial]

( منیه المرید ، بحارالانوار و ..)

طریق الوسطی;442205 نوشت:
بصائر ثقه است پس تمام کتبش صحیح است و رجال باطل

دوست عزيز وقتي ما مي گويم شما تناقضات داريد ناراحت مي شويد ببينيد اين عقيده مذهب شما هست كه براي ان نيز تاكنون هيچ برهاني نياورده ايد كه انشا الله در پايان من سوالاتم را مجدد تكرار مي كنم

طریق الوسطی;442166 نوشت:
اهل حدیث به تمام روایاتی که در کتبی که به دست ما رسیده است عمل می کنیم و از علم رجال مستغنی هستیم

شما از جهتي مي گويد مستغني هستيد و از طرفي مي گوييد فلان شخص چون ثقه هست كل كتابش صحيح هست اما معصوم مي فرمايد اگر يك فرد ثقه نباشد حديث باطل هست

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏

طریق الوسطی;442205 نوشت:
ثانیا روایات دال بر ابطال علم رجال اند ( روایاتی که نقل کردم ) ثالثا اون روایتی که آوردید مربوط به تعارضات حدیث است و ما آن را دیدیم که اهل حدیث در اینجا با توجه به نص صریح توقیع امام عصر روحی فداه و باقی ائمه قائل به تخییر اند و این حرف جناب شیخ اعظم کلینی نیز هست دقت کنید :

اقاي عزيز يك حرفي بزنيد كه نقض كننده خودتان نباشد، شما از طرفي مي گويد شيوخ را مورد بررسي قرار داديم و سقه هستند و قبول مي كنيم و از طرفي مي گويد رجال باطل هست گرچه در باطل بودن عقيده شما نسبت به علم رجال روايت اوردم مگر نخوانديد؟

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏

ابن ابى يعفور گويد
از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).

اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

*******************

گويا شما متوجه نمي شويد دوست عزيز، مشكل ما هم در مورد متعارض بودن حديث هست وقتي روايتي خلاف قران باشد باطل هست يعني اورنده ان به لحاظ شخصيتي مشكل دارند يعني در دامنه رجال دچار جرح شده است و فاسق هست و روايتش قابل پذيرش نيست همان گونه كه وقتي شما مي گويد چون صدوق ثقه هست روايت او صحيح هست اهل بيت هم گفته اند اگر روايتي كه يك ضخص بگويد متعارض باشد باطل هست

مطلب كليني چه ارتباطي با بحث ما دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

طریق الوسطی;442207 نوشت:
می گویم نمی فهمید یعنی این ::

ما هم مي گويم شما نمي فهميد يعني همين،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

شما مي گويد رجال براي ما مفهمومي ندارد و از طرفي مي گويد مشايخ براي ما ثقه هستند، اگر صحت يك شخص براي شما حجت هست اين يعني همان علم رجال و وقتي يك شخصي براي شما ناصحيح باشد روايتش برايتان قابل پذيرش نيست حال اگر يك شخصي با تواتر ثبت شده باشد يا غير تواتر، روايتي را ثقه نقل مي كند اما اين ثقه از چه كسي نقل مي كند؟ يك مثال عقلي مي زنم شما فردي هستيد به قول خودتان مورد توثيق ان هم از نوع تواتر، از طرفي از من شكايت مي كنيد كه من از مال شما دزدي كردم بعد دادگاه مي گويد اقاي فلاني شما برايم ما حجت هستيد و حرفت قبول اما بايد براي ادعايت شاهد اقامكه كنيد شما هم مي گوييد شاهد من داريوش هست، قاضي هم مي گويد اقاي داريوش خودش دزد هست، دروغ گو هست و براي همين اين شاهد شما قابل پذيرش نيست اما شما مي گويد نه چون كه من ثادق هستم به همين دليل شاهد من هم صادق هست اين را كدام عقل سيليم مي پذيرد؟
يك مثال عقلي ديگر وقتي شما يك زنجيري داريد كه يكي از ركاب هاي ان از فولاد هست و چند تا هم پوسيده بعد شما مي گويد جون يكي فولاد هست همه فولاد هستند؟
يك چيزي بگو نه به عقل خود توهين بشه و نه به مشاهير ديگران مطالبتان پر از تناقض هست از طرفي مي گويد رجال باطل هست از طرفي مي گويد شيخ صدوق را مورد بررسي قرار داده ايم اگر باطل هست ديگر چرا بررسي مي كنيد خوب حرف همه را قول كن ديگر، حال انكه قران و معصوم مي فرمايد ناقل اگر فاسق باشد روايت پذيرش ندارد

طریق الوسطی;442207 نوشت:
در ضمن شما دنبال حق نیستی شما می خواهی حرف خودت را بر کرسی بنشانی من وقتم عزیز هست

والله قسم اينگونه نيست من دنبال اين نيستم بگويم من راستي مي گويم

دوست عزيزم نگاه كن قران چه فرموده است

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴿6﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ايد پشيمان شويد (6)

برادرم شيخ صدوق بالاي سر ما، تاج سرما، اما اگر ايشان اخباري اوردند كه سلسله روايت ان فاسق و فاجر باشند روايتش براي ما حجت نيست، همان طور كه شما فرموديد ما روايت را به معصوم ارجاع مي دهيم ، ما هم طبق دستور قران راويان حديث را نگاه مي كنيم، و يك ناقل ان ثقه باشد دليلي بر ان نيست كه همه گي ثقه باشند، شيخ صدوق فقط خبر را نقل كرده همين، اما وقتي شخن او به قول شما با اهل بيت ناسازگار باشد براي ما فاقد ارزش و اعتبار هست پس در نتيجه انر خبري براي ما قابل پذيرش هست كه احسن و نيكو باشد

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ

و در اخر اخر از اينكه ما را هم شيطان دانستيد از شما سپاس گذاريم ولي يادتان باشد بنده در دامنه حديث و قران با شما بحث كردم و نه خلاف ان

جناب طريق وسطي من مطالبم را تكرار مي كنم::::::::::::::::::::::::::

اولا يعني شما مي خواهيد بگوييد مصداق اني تاركم فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي هستيد ديگر درسته؟

ثانيا دليل شما براي اينكه مي فرمايد از علم رجال مستغني هستيد چيست اگر مي شود از قران و سنت دليل بياوريد

ثالثا شما فرموديد كه از رجال مستغني هستيد حال انكه اهل بيت و قران خلاف شما مي گويند شما چه ادعايي داريد؟

[3] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ
الكافي ج : 1 ص : 70 باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب ح 3
وسائل‏ الشيعة ج: 27 ص: 111 ح: 33347 9 - باب وجوه الجمع بين الأحادي

امام ع فموردند: هر روايتي كه موافق كتاب خدا نباشد، باطل است

معصوم مي فرمايد روايتي كه خلاف قران باشد باطل هست

خوب اگر همه احاديث قابل پذيرش هست چرا بايد معيار تشخيص حق و باطلش قران باشد؟

ايا شما حديث را كه حق هست باز هم با قراني قياس مي كنيد؟

اگر حديث به معصوم دروغ بسته نمي شود چرا معصوم دستور به قياس مي دهد؟

وقتي باب تحريف، جعليات و نشر اكاذيب باز بشود تنها معيارش يك نقطه سالم و صحيح مي ماند ايا شما پيروي از روياتي مي كنيد كه نقصان دارد؟ ايا شما پيروي از احاديثي مي كنيد كه به قول خودتان صحيح هست اما از منظر اهل بيت بايد به فاروقي چون قران عرضه شود؟

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏
ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

اگر همه احاديث صحيح هست چرا معصوم مي فرمايند براي اورنده اش سزاوار هست؟

سابعا قران در نزد شما چه جايگاهي دارد؟

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴿6﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ايد پشيمان شويد (6)


قران ما را دستور مي دهد تا ناقلين يك خبر را مورد بررسي قرار دهيم و ان خبري كه ناقلش ضعيف و يا مجروح هست را رد كنيم

و همچنين قران ما را به اخباري دعوت مي كند كه نيكو باشد

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ


[=arial]آقا ی عزیز اینقدر دلیل آوردم از روایات لا اله الا الله ما علم رجال که نخواندیم و لای کتابی باز نکردیم به تواتر رسید که شیوخ روایت ثقه هستند و روایاتشان را اخذ می کنیم به دلیل روایات که گفتم و ما برآنها اعتماد کردیم

[=arial]قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَمَّا إِذَا قَامَتْ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ، مِمَّنْ يَثِقُ بِهِ فِي عِلْمِنَا، فَلَمْ يَثِقْ بِهِ فَهُوَ كَافِرٌ، وَ أَمَّا مَنْ لَمْ يَسْمَعْ، فَهُوَ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَسْمَعَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِين‏



[=arial]عن صاحب الزمان : لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ مِنْ مَوَالِينَا فِي التَّشْكِيكِ‏ فِيمَا يُؤَدِّيهِ عَنَّا ثِقَاتُنَا[=arial]

( وسائل الشیعه و دیگر کتب معتبر*

و ما دیگر برای روایات آنان از علم رجال مستغنی هستیم و روایات فراوان آوردم نرود میخ آهنی بر سنگ !!!!
در مساله حجیت قرآن حرف شیخ کلینی و علامه را که مربوط به تخییر بود قبول کرده که البته نص روایات است و قرآن را دلیل شرعی برای احکام نمیدانیم روایات را اگر بخواهید بیاوردم که زیاد است و شیخ حر یک باب کامل در این مورد دارند

طریق الوسطی;442188 نوشت:
ممنون از طرز بیانتون
ammarshia
ما دلایل فراوان روایی داریم که این طریق طریق اصحاب ائمه صلوات الله علیهم بود . بخواهید می اورم سپس علمایی که بسیار نامبردم همه اهل حدیث و اخباری بودند به اعتراف همه علما ولی کسی که این مکتب را دوباره جان داد و نشر کرد ملامحمد امین استرآبادی رضوان الله علیه و رحم بود ولی ایشان هم خوب معصوم نبودند و این طریق از زمان ائمه صلوات الله علیهم بوده است و اصحاب ائمه صلوات الله علیهم غیر از این طریق طریق دیگری نداشتند .

با تشکر از جوابتان ..
یک سوال داشتم خدمت شما بر فرض در یک کتاب تفسیری یک مطلبی امده است در مورد تفسیر یک آیه قران که مثلا تم لتسئلن عن النعیم ..مثلا چنین چیزی از پیامبر پرسیدند که نعیم چیست پیامبر ص فرمودند خرما ان شخص خرما را کوبید و ادامه داستان می خواستم بدانم اگر بر فرض کسی بگوید این به عنوان بیان مصداق است و می شود از این نعیم علم و ادب و ... را بیرون اورد و استنباط کرد(طبق روایات ) این شخص از دیدگاه شما تفسیر به رای می کند جایگاهش در جهنم است یا خیر ؟و از دید شم فقط ایه منظورش با توجه به روایت خرما است و اگر مثلا من بگم علم هم شامل می شود تفسیر به رای کردم یا خیر ؟

[=arial]سلامت باشید ... خب برادر عزیزم همانطور که اشاره کردم ما مقید به روایات آل محمد صلوات الله علیهم هستیم .

به این روایات توجه کنید :

[=arial]از محمد بن مسلم از امام باقر صلوات الله علیه که در باره قرآن فرمود : وَ خَاطَبَ اللَّهُ نَبِيَّهُ بِهِ وَ نَحْنُ، فَلَيْسَ يَعْلَمُهُ‏ غَيْرُنَا

( تفسیر قمی ، الخصال و..)

و در روایت دیگری آمده است :


[=arial]َقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ‏ خُوطِبَ‏ بِه‏

( کتاب الکافی و ... )

و در روایتی آمده است :

[=arial]ُ لَيْسَ مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ‏ وَ مَا مِنْهُ حَرْفٌ إِلَّا وَ إن لَهُ تَأْوِيل‏

در کتب معتبر اصول سته عشر و بصائر و دیگر کتب آمد ه است :

[=arial]ْ عُبَيْدٍ السَّلْمَانِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً ع يَقُولُ‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تُفْتُوا النَّاسَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ قَوْلًا و أمته وضع إِلَى غَيْرِهِ وَ قَالَ قَوْلًا وُضِعَ عَلَى غَيْرِ مَوْضِعِهِ كُذِبَ عَلَيْهِ فَقَامَ عُبَيْدَةُ وَ عَلْقَمَةُ وَ الْأَسْوَدُ وَ أُنَاسٌ مَعَهُمْ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا نضع فَقَدْ أُخْبِرْنَا فِي الْمُصْحَفِ قَالَ سَلُوا عَنْ ذَلِكَ عُلَمَاءَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ ص‏

با جمع این روایات می فهمیم تفسیر آیات قرآن کریم مخصوص و مختص به آل محمد صلوات الله علیهم است و هیچکس نباید دخالت کند و با عقل خویش آن را تفسیر کند و یا با عرفان و یا فلسفه و یا هر روش دیگری


[=arial] عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله ع قال: من‏ فسر القرآن برأيه فأصاب لم يؤجر، و إن أخطأ كان إثمه علي


[=arial]عن عمار بن موسى عن أبي عبد الله ع قال: سئل عن الحكومة- قال: من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر، و من‏ فسر برأيه‏ آية من كتاب الله فقد كفر.
( تفسیر عیاشی و کتاب الکافی و دیگر مصادر )

معلوم می شود تنها تفاسیر روایی معتبر و دیگر تفاسیر مردود اند تفاسیر روایی یا تفاسیر که از روایات گرفته شده است و باید نص روایات یا فهمی که مطابق روایات باشد واگر نه استنباط شخصی و یا عقلی و یا فهم قیاسی از روایات مساوی با کفر است و طبق آن روایتی که گفتم ظاهر قرآن هم در احکام حجت نیست پس تفسیر آیات الاحکام هم نمی شود کرد .

[=arial]


[=arial]


[=arial]

طریق الوسطی;442254 نوشت:
آقا ی عزیز اینقدر دلیل آوردم از روایات لا اله الا الله ما علم رجال که نخواندیم و لای کتابی باز نکردیم به تواتر رسید که شیوخ روایت ثقه هستند و روایاتشان را اخذ می کنیم به دلیل روایات که گفتم و ما برآنها اعتماد کردیم

اقاي عزيز بازم كه شما فرار كردي از پاسخ به سوالات ما

سوالا ما را جواب بدهيد لطفا و از مذهب خودتان دفاع كنيد

خوب شما اگر از جايي اخذ نكرده ايد شيوختان ثقه هستند ببخشيد ها شما ما رو مسخره كرده ايد و مي گويد توثيق ان به تواتر رسيده است؟

ما كي گفتيم شما رجال خوانده ايد يا نه؟ فكر كرده ايد رجال چيست؟ رجالي يعني بررسي سند يك روايت و اين كه يك راوي به تصديق رسيده است يا نه، البته اين بخشي از اين علم هست و حداقلش هست
وقتي شما قائل به رجال هستيد ديگر ادعا نكنيد ما به رجال اعتقاد نداريم، عدم اعتقاد مي دانيد يعني چه؟ يعني مانند پيروان سقيفه بگوييد هر انچه از صحابي رسيده است صحيح هست و ما نگاه نمي كنيم او منافق هست يا نه؟ شراب فروش هست يانه؟ زناكار هست يا نه؟ اما شما مي گويد راوي احاديث فلان شخص و بيسار شخص ثقه هستند يعني مورد بررسي قرار داده ايد

طریق الوسطی;442254 نوشت:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَمَّا إِذَا قَامَتْ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ، مِمَّنْ يَثِقُ بِهِ فِي عِلْمِنَا، فَلَمْ يَثِقْ بِهِ فَهُوَ كَافِرٌ، وَ أَمَّا مَنْ لَمْ يَسْمَعْ، فَهُوَ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَسْمَعَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِين‏

در مورد اين روايت هم قبلا به شما پاسخ گفتيم

در مورد پذريش از روي جهد و جهل هست كه اگر كسي چيزي را بشنود و بپذيرد كه حق هست اما تبعيت نكند كافر هست اينها ربطي به مطالب ما ندارد
دوما اين روايت از حيث سندي اشكال دارد

طریق الوسطی;442254 نوشت:
در مساله حجیت قرآن حرف شیخ کلینی و علامه را که مربوط به تخییر بود قبول کرده که البته نص روایات است و قرآن را دلیل شرعی برای احکام نمیدانیم روایات را اگر بخواهید بیاوردم که زیاد است و شیخ حر یک باب کامل در این مورد دارند

واضح بفرماييد كه چه مي گويد، شيخ حر چه گفته و يا نگفته بايد بنابر گفته شما با كلام معصوم مورد قياس قرار بگيرد وگرنه ارزشي ندارد

[=arial]برادر من گفتم حرف آن بزرگواران عین روایته ... شما که داری روایات را توجیه می کنید و امام صادق صلوات الله علیه ا کسی که اینکار را بکند لعن کرده.و در روایتی از امام باقر صلوات الله علیه آن را نشانه اهل قیاس قرار دادن .

[=arial] عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا زُرَارَةُ إِيَّاكَ وَ أَصْحَابَ الْقِيَاسِ فِي الدِّينِ فَإِنَّهُمْ تَرَكُوا عِلْمَ مَا وُكِّلُوا بِهِ وَ تَكَلَّفُوا مَا قَدْ كُفُوهُ يَتَأَوَّلُونَ الْأَخْبَارَ( بحارالانوار ج 2 ص 309)[=arial]

َ

امام دارند میگن هر کی بهش اعتماد داری باید به روایاتشم اعتماد کنی . این روایت از کتاب وسائل است و ما حر را به عنوان شخص ثقه قبول داریم روایاتشم اخذ می کنیم به اراجیف و اصطلاحات طار و بدعت رجال هم کاری نداریم . اصطلاح ثقه هم از روایات است .

طریق الوسطی;442355 نوشت:
برادر من گفتم حرف آن بزرگواران عین روایته ... شما که داری روایات را توجیه می کنید

اقاي عزيز داستان سرايي را بگزاري كنار، من با شما دارم فارسي حرف مي زنم، چرا از بحث فرار مي كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لطافا به سوالات ما پاسخ دهيد

روايت هاي شما به لحاظ دلالي ضعيف هست همان گونه كه معصوم مي فرمايد روايتي كه با قران همخواني نداشته باشد و با سنت هم خواني نداشته باشد با طل هست روايات شما هم بر اساس دلالي ضعيف هست زيرا اولا با قران همخوناي ندارد و دوم اينكه با نقض كننده كلام معصوم هست، شما كه با سواد هستيد بفرماييد بين مجلسي و زراره چند قرن فاصله هست ايا مجلسي دوربين تاريخ پيما زده است؟ شما هنوز مسائل عقلي را هم نمي توانيد رعايت گنيد انوقت به ديگران ليبل بي علمي مي زنيد؟
شما اگر سواد داريد پاسخ گو باشيد:::::::::::

kheymegahabalfazl;442225 نوشت:
جناب طريق وسطي من مطالبم را تكرار مي كنم::::::::::::::::::::::::::

اولا يعني شما مي خواهيد بگوييد مصداق اني تاركم فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي هستيد ديگر درسته؟

ثانيا دليل شما براي اينكه مي فرمايد از علم رجال مستغني هستيد چيست اگر مي شود از قران و سنت دليل بياوريد

ثالثا شما فرموديد كه از رجال مستغني هستيد حال انكه اهل بيت و قران خلاف شما مي گويند شما چه ادعايي داريد؟

[3] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ
الكافي ج : 1 ص : 70 باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب ح 3
وسائل‏ الشيعة ج: 27 ص: 111 ح: 33347 9 - باب وجوه الجمع بين الأحادي

امام ع فموردند: هر روايتي كه موافق كتاب خدا نباشد، باطل است

معصوم مي فرمايد روايتي كه خلاف قران باشد باطل هست

خوب اگر همه احاديث قابل پذيرش هست چرا بايد معيار تشخيص حق و باطلش قران باشد؟

ايا شما حديث را كه حق هست باز هم با قراني قياس مي كنيد؟

اگر حديث به معصوم دروغ بسته نمي شود چرا معصوم دستور به قياس مي دهد؟

وقتي باب تحريف، جعليات و نشر اكاذيب باز بشود تنها معيارش يك نقطه سالم و صحيح مي ماند ايا شما پيروي از روياتي مي كنيد كه نقصان دارد؟ ايا شما پيروي از احاديثي مي كنيد كه به قول خودتان صحيح هست اما از منظر اهل بيت بايد به فاروقي چون قران عرضه شود؟

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏
ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

اگر همه احاديث صحيح هست چرا معصوم مي فرمايند براي اورنده اش سزاوار هست؟

سابعا قران در نزد شما چه جايگاهي دارد؟

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴿6﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ايد پشيمان شويد (6)

قران ما را دستور مي دهد تا ناقلين يك خبر را مورد بررسي قرار دهيم و ان خبري كه ناقلش ضعيف و يا مجروح هست را رد كنيم

و همچنين قران ما را به اخباري دعوت مي كند كه نيكو باشد

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ

از اين مذهب ساختگيتان دفاع كنيد:::::::::::::::::::::::::::::

درست صحبت کن این یک دوما من میگم روایت را تاویل نکن امام میفرمایند هرکس را که به ثقه بودنش اعتماد داری روایاتش را بگیر ما به علامه اعتماد داریم روایاتش هم میگیریم والسلام اصطلاحات بدعت و طار رجال هم قبول نداریم و مکتب ما تخییر است و قرآن را حجت شرعی نمی دانیم طبق نص فرموده امام زمان صلوات الله علیه و علما

طریق الوسطی;442355 نوشت:
علامه مجلسی به عنوان شخص ثقه عقیده داریم روایاتشم اخذ می کنیم

ببخشيد شما از كجا فهميديد جناب مجلسي ثقه هست؟ خواب نما كرده اند تا علم غيب داريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[=arial]از کتابهایش از درایاتش در روایات آل محمد از اینکه هیچ عالمی بر ایشان خرده نگرفته

[=arial]مذهب ساختگی هم مذهب شما است که اصول را از اهل سنت گرفتید نه ما که به خالص روایات عمل می کنیم ... توهین نکن ... یکی از علمای بزرگ ما به نام مرحوم افضل علیه الرحمه و الرضوان کتابی دراین باره و توثیق شیوخ روایت دارند به نام موازین الکلام بگیرید بخونید بلکه هدایت شوید

طریق الوسطی;442358 نوشت:
درست صحبت کن این یک دوما من میگم روایت را تاویل نکن امام میفرمایند

ما درست صحبت مي كنيم اين شما هستيد كه درست صحجبت نمي كنيد اهي مي گويد نمي فهمي و نمي فهمي،،،،،،،،،،،،،

طریق الوسطی;442358 نوشت:
امام میفرمایند هرکس را که به ثقه بودنش اعتماد داری روایاتش را بگیر

بله امام مي فرمايد به هر كسي كه ثقه هست اعتماد كن ولي اگر روايتش خلاف قران و سنت باشد باطل هست اول اين جواز قياس رامي اورد و دوما ان شخص كسي هست كه مستقيما روايت را شنيده ايا مجلسي مستقيما روايت را شنيده يا اينكه اقوال به او رسيده است؟ دوما اينكه ما اثبات كرديم مجلسي صاحب رجال هست سوما شما از كجا فهميدي ثقه هست؟ پنجما شما كه مدعي هستي هر روايتي را مي پذري چرا ناقل ان براي شما حجت هست و مي گويد مجلسي ثقه هست پس روايتش مورد پذيرش هست

جواب من رو بده مجلسي دوربين تاريخ پيما زده كه 1000 سال پيش را ديده است؟ چرا از پاسخ فرار مي كنيد؟

طریق الوسطی;442358 نوشت:
والسلام اصطلاحات بدعت و طار رجال هم قبول نداریم

چرا بضاعت دفاع از عقايد خود نداريد؟ چرا نمي توانيد عقايدتان را از سنت و قران حمل كنيد؟ چرا فرار مي كنيد مرد باشيد و پاسخ گو

طریق الوسطی;442358 نوشت:
و قرآن را حجت شرعی نمی دانیم

يا الله،،،،،،، العياذ بالله،،،،،،سبحان الله،،،،،،،،،،، اعوذ بالله من الشياطين و رجيم، شما ديگر چه شخصيتي هستيد

اقاي عزيز اولا كلهم اساس شما باطل هست، دوما با حديث ثقلين متواتر و متفق عليه فريقين چه مي كنيد؟ سوما با حديث كل حديث لا يوافق بكتاب الله فهو زخرف چه مي كنيد

سوما براي اين ادعا نشر مطالب بي مفهومتان سند بياوريد

طریق الوسطی;442358 نوشت:
قرآن را حجت شرعی نمی دانیم طبق نص فرموده امام زمان صلوات الله علیه و علما

علما چه كاره هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پيغمبر فرموده اني تاركم فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي، علما شما اين وسط چه مي گويند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پيغمبران جديد هستند؟ ناسخان جديد هستند؟؟؟؟ چه هستند و كه هستند؟ كتابشان چيست؟ از كجا مي گويند؟

شما با روايت هاي مختلفي كه معصومين تاويل گران قران هستند معصومين تعبيرگران قران هستند معصومين معبرين قران هستند چه مي كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آقا صبر کن ... علامه همانطور که در اول و مقدمه کتابشان فرمودند تمام را از کتب اصول اربعه ماه و کتب معتبر گرفتند و اسامی کتب که گرفتند را آوردند اما راجع به عدم حجیت قرآن این باب از وسائل را بخوانید اگر خداوند بخواهد هدایتتان می کند :

[=Noor_Nazli][=arial] بَابُ عَدَمِ جَوَازِ اسْتِنْبَاطِ الْأَحْكَامِ النَّظَرِيَّةِ مِنْ ظَوَاهِرِ الْقُرْآنِ إِلَّا بَعْدَ مَعْرِفَةِ تَفْسِيرِهَا مِنَ الْأَئِمَّةِ ع‏

که امام صریحا نهی می فرمایند از عمل به ظواهر قرآن این باب را بخوانید می فهمید

طریق الوسطی;442365 نوشت:
مذهب ساختگی هم مذهب شما است که اصول را از اهل سنت گرفتید نه ما که به خالص روایات عمل می کنیم

كسي كه قران را منكر شود فهمش بيشتر از اين هم نبايد باشد،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

براستي ادميان بايد براي عقايد خود قران را منكر شوند تا ادعايشان را ثابت كنند

عمر مي گفت كتاب الله، شما مي گويد عترتي و پيغمبر فرمودند كتاب الله و عترتي، شما اين مذهبتان را از كه گرفته ايد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شما از كدام عالم سخن مي گويد؟ صدوق بزرگ ناقل خبري ما قائل به عدم تحريف قران هست همان صدوقي كه حضرت عالي برايش اينگونه مايه مي گذاريد كه ماست مايه نمي زند، شما چي مي گويد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

طریق الوسطی;442365 نوشت:
توهین نکن

شما داريد به قران و اهل بيت توهين مي كنيد دست پيشتان را گرفته ايد و پس نيفتيد؟

طریق الوسطی;442365 نوشت:
یکی از علمای بزرگ ما به نام مرحوم افضل علیه الرحمه و الرضوان کتابی دراین باره و توثیق شیوخ روایت دارند به نام موازین الکلام بگیرید بخونید بلکه هدایت شوید

عالم شما كه هست از كجا فهميده ثقه هستند، نكند ان هم براي ساختن مذهبي جديد برايتان كتابي تاليف كرده است، اين عالمتان كيست از كجا امده؟

قران مي فرمايد مطالبي را از فاسقان نگيريد، معصوم مي فرمايد حرف ادمي كه ثقه نيست را نگيريد اين كه هست؟؟؟؟؟؟؟ از كجا امده؟

من ایشان را می شناسم ... تو اگر نمی شناسی برو تحقیق کن .

آقا صبر کن ... علامه همانطور که در اول و مقدمه کتابشان فرمودند تمام را از کتب اصول اربعه ماه و کتب معتبر گرفتند و اسامی کتب که گرفتند را آوردند اما راجع به عدم حجیت قرآن این باب از وسائل را بخوانید اگر خداوند بخواهد هدایتتان می کند :

[=Noor_Nazli][=arial] بَابُ عَدَمِ جَوَازِ اسْتِنْبَاطِ الْأَحْكَامِ النَّظَرِيَّةِ مِنْ ظَوَاهِرِ الْقُرْآنِ إِلَّا بَعْدَ مَعْرِفَةِ تَفْسِيرِهَا مِنَ الْأَئِمَّةِ ع‏

که امام صریحا نهی می فرمایند از عمل به ظواهر قرآن این باب را بخوانید می فهمید

این را بخوان از شیخ کلینی رحمه الله در مقدمه و خطبه کتاب :

اعلم يا أخي أرشدك اللّه أنّه لا يسع أحدا تمييز شي‏ء، ممّا اختلف الرّواية فيه عن العلماء عليهم السّلام برأيه، إلّا على ما أطلقه العالم بقوله عليه السّلام: «اعرضوها على كتاب اللّه فما وافى كتاب اللّه عزّ و جلّ فخذوه، و ما خالف كتاب اللّه فردّوه» و قوله عليه السّلام: «دعوا ما وافق القوم فإنّ الرشد في خلافهم» و قوله عليه السّلام «خذوا بالمجمع‏

عليه، فإنّ المجمع عليه لا ريب فيه» و نحن لا نعرف من جميع ذلك إلّا أقلّه و لا نجد شيئا أحوط و لا أوسع من ردّ علم ذلك كلّه إلى العالم عليه السّلام و قبول ما وسّع من الأمر فيه بقوله عليه السّلام: «بأيّما أخذتم من باب التسليم وسعكم».

ما حرف جدید نگفتیم تمام نص روایات و فرموده های علما ی قبل است .

طریق الوسطی;442371 نوشت:
علامه همانطور که در اول و مقدمه کتابشان فرمودند تمام را از کتب اصول اربعه ماه و کتب معتبر گرفتند و اسامی کتب که گرفتند را آوردند اما راجع به عدم حجیت قرآن این باب از وسائل را بخوانید اگر خداوند بخواهد هدایتتان می کند :

من دارم مي گويم علامه در مورد كافي شرح زده مراه العقول تو براي من داستان كتب اربعه مي گويد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شما كه مي گويد همه احاديث براي ما حجت هست پس چرا احاديثي كه ما را به قران هدايت مي كند الاخصوص ثقلين از ان فراري هستيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

طریق الوسطی;442371 نوشت:
بَابُ عَدَمِ جَوَازِ اسْتِنْبَاطِ الْأَحْكَامِ النَّظَرِيَّةِ مِنْ ظَوَاهِرِ الْقُرْآنِ إِلَّا بَعْدَ مَعْرِفَةِ تَفْسِيرِهَا مِنَ الْأَئِمَّةِ ع‏


اين باب وسائل هم در مورد عدم استنباط احكام نظري قران به جز بدست اهل بيت هست اين چه ارتباطي در مورد عدم مشروعيت قران دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اين يعني هيچ احدي مفسر قران در بحث احكام نظري نيست مانند نماز روزه و غيره حقا كه اين گونه هست همان طور كه در ايه 44 سورنه نحل مي فرمايد انزلنا اليك الذكر لتبين للناس مانزل عليهم

حالا ديديد اين شما هستيد كه مصداق روايت زير هستيد

طریق الوسطی;442355 نوشت:
َ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا زُرَارَةُ إِيَّاكَ وَ أَصْحَابَ الْقِيَاسِ فِي الدِّينِ فَإِنَّهُمْ تَرَكُوا عِلْمَ مَا وُكِّلُوا بِهِ وَ تَكَلَّفُوا مَا قَدْ كُفُوهُ يَتَأَوَّلُونَ الْأَخْبَارَ( بحارالانوار ج 2 ص 309)

واقعا چه زيباست يك هفته پيش با كاربري به نام علي در اين سايت بحث كردم در مكورد اينكه او مدعي بود فقط قران و حسبنا كتاب الله الان هم شما امده ايد و مي گويد فقط اهل بيت و حسبنا اهل بيتي، چه ادمهاي عجيب و غريبي:khaneh:

برادر من اصلا روایات این باب را نخواندی ... به کسی اینجوری نگی می خندد ... برادر منظور من هم در احکام هست در احکام به هیچ عنوان حجت نیست اصلا و ابدا ... برو این باب را یکبار بخوان

اما اینکه گفتی چرا فراری هستیم بازهم می گوییم این را بخوان :
فاعلم يا أخي أرشدك اللّه أنّه لا يسع أحدا تمييز شي‏ء، ممّا اختلف الرّواية فيه عن العلماء عليهم السّلام برأيه، إلّا على ما أطلقه العالم بقوله عليه السّلام: «اعرضوها على كتاب اللّه فما وافى كتاب اللّه عزّ و جلّ فخذوه، و ما خالف كتاب اللّه فردّوه» و قوله عليه السّلام: «دعوا ما وافق القوم فإنّ الرشد في خلافهم» و قوله عليه السّلام «خذوا بالمجمع‏

عليه، فإنّ المجمع عليه لا ريب فيه» و نحن لا نعرف من جميع ذلك إلّا أقلّه‏ و لا نجد شيئا أحوط و لا أوسع من ردّ علم ذلك كلّه إلى العالم عليه السّلام و قبول ما وسّع من الأمر فيه بقوله عليه السّلام: «بأيّما أخذتم من باب التسليم وسعكم».

[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli][=Noor_Nazli] وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْآخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يُرْجِئُهُ حَتَّى يَلْقَى مَنْ يُخْبِرُهُ فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَلْقَاهُ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ [=Noor_Nazli]مِنْ‏ [=Noor_Nazli]بَابِ‏ [=Noor_Nazli]التَّسْلِيمِ‏ وَسِعَكَ.
( کتاب الکافی و دیگر کتب)

[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli][=Noor_Nazli]وَ رَوَى الشَّيْخُ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِ الْغَيْبَةِ، وَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ وَ أَبُو عَلِيٍّ الطَّبْرِسِيُّ بِأَسَانِيدِهِمُ الْمُعْتَبَرَةِ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيَّ كَتَبَ إِلَى النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَة درباره احکام و دو حدیث متعارض و مولا صاحب الزمان فرمودند :
[=Noor_Nazli]وَ بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ [=Noor_Nazli]مِنْ‏ [=Noor_Nazli]بَابِ‏ [=Noor_Nazli]التَّسْلِيمِ‏ كَانَ صَوَاباً.

[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli][=Noor_Nazli]( بحارالانوار و الغیبه شیخ و ..)

طریق الوسطی;442378 نوشت:
اعرضوها على كتاب اللّه فما وافى كتاب اللّه عزّ و جلّ فخذوه، و ما خالف كتاب اللّه فردّوه

اين ايه ادعاي ما را ثابت مي كند شما چه مي گويد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

طریق الوسطی;442378 نوشت:
دعوا ما وافق القوم فإنّ الرشد في خلافهم

جناب با سواد، كه ديگران را بي سواد مي داني اين هم در مورد مسائل فقهي هست و چون شما سواد نداريد اين را تمثيل زده ايد

ههههههههههههههههههه

علي بن اسباط گفت :خدمت علي بن موسي الرضا عليه السلام عرض كردم مسئله اي برايم پيش مي آيد كه حكمش را نمي دانم و در شهري هستم كه شيعيان و دوستان شما آنجا نيستند تا حكم مسئله را سؤال كنم . حضرت فرمود: پيش قاضي و فقيه اينها (پیروان بت قریش) برو و مسئله خود را سؤال كن فاذا اَفتاكَ بشيئ فخُذ بخلافهِ فَإنَّ الحقَّ فيه .پس هنگاميكه فتوا داد (هر چه گفت) تو خلاف آنرا عمل كن .پس بدرستيكه حق در مخالفت با اينها است .
(عيون اخبار الرضا شيخ صدوق ج1 ص275باب 28 ح10 و تهذيب شيخ طوسي ج6 ص294 ح820)

ضمن اينكهتوجيه شما براي اينكه احاديث بايد با قران سنجيده شوند و حديث ثقلين چيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما اگر مي گويد همه احاديث را مي پذيريم چرا اين ها را نمي پذيريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

طریق الوسطی;442399 نوشت:
برادر من اصلا روایات این باب را نخواندی ... به کسی اینجوری نگی می خندد ... برادر منظور من هم در احکام هست در احکام به هیچ عنوان حجت نیست اصلا و ابدا ... برو این باب را یکبار بخوان

بارها به شما گفته ايد ياد بگريد وقتي داريد بحث مي كنيد نقل قول بزنيد كه با ما صحبت مي كنيد يا با خودتان شما كه خوانده اي منكر قراني واي بحال اينكه نمي خواندي

دليل شما براي اينكه قرا را باطل مي دانيد چيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا شما پيرو احاديثي كه به ضررتان نيست بحث دلالي و درايه مي كنيد و هر جا بهنفعتان نيست نه رجال مي دانيد چيست و نه درايه؟

ما بحثمان سر احکام است در احکام که همانطور که عرض شد و روایات فرمودند و علما گفته اند و شما فرمود جناب کلینی را تا آخر نخواندید علاوه بر اصرار بنده تخییر است و قرآن حجت نیست ./ دهانم لال شود اگر قران را باطل بدانم استغفر الله استغفر الله تهمت نزن

خوب بحث ما سر احکام است :
نحن لا نعرف من جميع ذلك إلّا أقلّه‏ و لا نجد شيئا أحوط و لا أوسع من ردّ علم ذلك كلّه إلى العالم عليه السّلام و قبول ما وسّع من الأمر فيه بقوله عليه السّلام: «بأيّما أخذتم من باب التسليم وسعكم».

[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli][=Noor_Nazli] وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْآخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يُرْجِئُهُ حَتَّى يَلْقَى مَنْ يُخْبِرُهُ فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَلْقَاهُ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ [=Noor_Nazli]مِنْ‏ [=Noor_Nazli]بَابِ‏ [=Noor_Nazli]التَّسْلِيمِ‏ وَسِعَكَ.
( کتاب الکافی و دیگر کتب)

[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli][=Noor_Nazli]وَ رَوَى الشَّيْخُ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِ الْغَيْبَةِ، وَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ وَ أَبُو عَلِيٍّ الطَّبْرِسِيُّ بِأَسَانِيدِهِمُ الْمُعْتَبَرَةِ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيَّ كَتَبَ إِلَى النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَة درباره احکام و دو حدیث متعارض و مولا صاحب الزمان فرمودند :
[=Noor_Nazli]وَ بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ [=Noor_Nazli]مِنْ‏ [=Noor_Nazli]بَابِ‏ [=Noor_Nazli]التَّسْلِيمِ‏ كَانَ صَوَاباً.

[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli]( بحارالانوار و الغیبه شیخ و ..)

چرا روایت نمی خوانی ؟؟؟

گوش کن در مکتب حقه ما تمام قران را غیر از احکام و متشابهات حجت میدانیم. والسلام علیکم و رحمت الله

طریق الوسطی;442400 نوشت:
اما اینکه گفتی چرا فراری هستیم بازهم می گوییم این را بخوان :
فاعلم يا أخي أرشدك اللّه أنّه لا يسع أحدا تمييز شي‏ء، ممّا اختلف الرّواية فيه عن العلماء عليهم السّلام برأيه، إلّا على ما أطلقه العالم بقوله عليه السّلام: «اعرضوها على كتاب اللّه فما وافى كتاب اللّه عزّ و جلّ فخذوه، و ما خالف كتاب اللّه فردّوه» و قوله عليه السّلام: «دعوا ما وافق القوم فإنّ الرشد في خلافهم» و قوله عليه السّلام «خذوا بالمجمع‏

عليه، فإنّ المجمع عليه لا ريب فيه» و نحن لا نعرف من جميع ذلك إلّا أقلّه‏ و لا نجد شيئا أحوط و لا أوسع من ردّ علم ذلك كلّه إلى العالم عليه السّلام و قبول ما وسّع من الأمر فيه بقوله عليه السّلام: «بأيّما أخذتم من باب التسليم وسعكم».

وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْآخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يُرْجِئُهُ حَتَّى يَلْقَى مَنْ يُخْبِرُهُ فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَلْقَاهُ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ‏ بَابِ‏ التَّسْلِيمِ‏ وَسِعَكَ.
( کتاب الکافی و دیگر کتب)

وَ رَوَى الشَّيْخُ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِ الْغَيْبَةِ، وَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ وَ أَبُو عَلِيٍّ الطَّبْرِسِيُّ بِأَسَانِيدِهِمُ الْمُعْتَبَرَةِ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيَّ كَتَبَ إِلَى النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَة درباره احکام و دو حدیث متعارض و مولا صاحب الزمان فرمودند :
وَ بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ‏ بَابِ‏ التَّسْلِيمِ‏ كَانَ صَوَاباً.

( بحارالانوار و الغیبه شیخ و ..)

داستان سرايي هايتان را بگذاريد براي عوام ناس و پاسخ گو باشيد

kheymegahabalfazl;442225 نوشت:
اولا يعني شما مي خواهيد بگوييد مصداق اني تاركم فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي هستيد ديگر درسته؟

ثانيا دليل شما براي اينكه مي فرمايد از علم رجال مستغني هستيد چيست اگر مي شود از قران و سنت دليل بياوريد

ثالثا شما فرموديد كه از رجال مستغني هستيد حال انكه اهل بيت و قران خلاف شما مي گويند شما چه ادعايي داريد؟

[3] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ
الكافي ج : 1 ص : 70 باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب ح 3
وسائل‏ الشيعة ج: 27 ص: 111 ح: 33347 9 - باب وجوه الجمع بين الأحادي

امام ع فموردند: هر روايتي كه موافق كتاب خدا نباشد، باطل است

معصوم مي فرمايد روايتي كه خلاف قران باشد باطل هست

خوب اگر همه احاديث قابل پذيرش هست چرا بايد معيار تشخيص حق و باطلش قران باشد؟

ايا شما حديث را كه حق هست باز هم با قراني قياس مي كنيد؟

اگر حديث به معصوم دروغ بسته نمي شود چرا معصوم دستور به قياس مي دهد؟

وقتي باب تحريف، جعليات و نشر اكاذيب باز بشود تنها معيارش يك نقطه سالم و صحيح مي ماند ايا شما پيروي از روياتي مي كنيد كه نقصان دارد؟ ايا شما پيروي از احاديثي مي كنيد كه به قول خودتان صحيح هست اما از منظر اهل بيت بايد به فاروقي چون قران عرضه شود؟

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏
ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

اگر همه احاديث صحيح هست چرا معصوم مي فرمايند براي اورنده اش سزاوار هست؟

سابعا قران در نزد شما چه جايگاهي دارد؟

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴿6﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ايد پشيمان شويد (6)

قران ما را دستور مي دهد تا ناقلين يك خبر را مورد بررسي قرار دهيم و ان خبري كه ناقلش ضعيف و يا مجروح هست را رد كنيم

و همچنين قران ما را به اخباري دعوت مي كند كه نيكو باشد

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ

عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النّوْفَلِيّ عَنِ السّكُونِيّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص إِنّ عَلَى كُلّ حَقّ‏ٍ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللّهِ فَدَعُوهُ‏
امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل می فرماید که ایشان فرمودند:
نشانگر هر حقی ،حقیقی است و نشانگر هر سخن راست و درستی ، نوری ، پس آن چه موافق کتاب خدا است (کتاب زمان امام صادق-ع که همان قرآن عثمانی بود) بگیرید و آنچه با کتاب خدا مخالف است رها کنید
[h=3]اصول كافى جلد 1، ص 88، ح 1، باب الاخذ بالسنة و شواهد الكتاب‏( باب اخذ به قول پيغمبرص و شواهد قرآن)[/h]مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏
ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ

امام صادق(ع) مي­فرمايند: هر موضوعى بايد به قرآن و سنت ارجاع شود و هر حديثى كه موافق قرآن نباشد دروغ و باطل است
الكافي ج1، ص 70، ح 3، باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب
وسائل‏ الشيعة ج: 27 ص: 111 ح: 33347 9 - باب وجوه الجمع بين الأحادي
مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَيّوبَ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ مَا لَمْ يُوَافِقْ مِنَ الْحَدِيثِ الْقُرْآنَ فَهُوَ زُخْرُفٌ‏

فرمود: حديثى كه با قرآن موافقت نكند دروغيست خوش‏نما.

اصول كافى- جلد 1، صفحه 89، ح 4

مُحَمّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ خَطَبَ النّبِيّ ص بِمِنًى فَقَالَ أَيّهَا النّاسُ مَا جَاءَكُمْ عَنّي يُوَافِقُ كِتَابَ اللّهِ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَكُمْ يُخَالِفُ كِتَابَ اللّهِ فَلَمْ أَقُلْهُ‏
پيغمبر (ص) در منى سخنرانى كرده فرمود: اى مردم آنچه از جانب من به شما رسيد و موافق قرآن بود آنرا من گفته‏ام و آنچه به شما رسيد و مخالف قرآن بود من آنرا نگفته‏ام.

كتاب كافى- جلد 1، ص 89، ح 5

این اعتقاد ماست :

[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli]قا ل امیرالمومنین صلوات الله علیه » ان الله قَسَّمَ كَلَامَهُ ثَلَاثَةَ أَقْسَامٍ فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ [=Noor_Nazli]يَعْرِفُهُ‏ [=Noor_Nazli]الْعَالِمُ‏ [=Noor_Nazli]وَ [=Noor_Nazli]الْجَاهِلُ‏ وَ قِسْماً لَا يَعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صَفَا ذِهْنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمْيِيزُهُ مِمَّنْ‏[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli] شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ وَ قِسْماً لَا يَعْرِفُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ أُمَنَاؤُهُ‏[=Noor_Nazli][=Noor_Nazli] وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏

( الاحتجاج و دیگر کتب )

که احکام و متشابهات وارد قسم آخر می شوند به اعتبار دیگر روایات .

مردک به روایات نگو داستان سرایی چرت و پرتم ننویس روایات من را جواب بده داستان سرایی مال خودته

طریق الوسطی;442417 نوشت:
ما بحثمان سر احکام است در احکام که همانطور که عرض شد و روایات فرمودند و علما گفته اند و شما فرمود جناب کلینی را تا آخر نخواندید علاوه بر اصرار بنده تخییر است و قرآن حجت نیست ./ دهانم لال شود اگر قران را باطل بدانم استغفر الله استغفر الله تهمت نزن

اقاي عزيزم من فارسي حرف مي زنم تخير و تخيل شما بدرد من نمي خورد، در لفافه حرف نزنيد وقتي كه در تنگنا مانديد سريعا موضع خودتان را عوض كنيد، چرا شما منكر قران هستيد و از قران پيروي نمي كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

طریق الوسطی;442425 نوشت:
مردک به روایات نگو داستان سرایی چرت و پرتم ننویس روایات من را جواب بده داستان سرایی مال خودته

كلمه الحق يراد بهل باطل

وقتی میگم نفهمی همینه گوش کن می گویم در احکام ظاهر قرآن حجت نیست و نیز متشابهات والسلام

تو اصلا نمی دونی تخییر چیه بی سواد حرف نزنی سنگین تری

طریق الوسطی;442424 نوشت:
این اعتقاد ماست :

قا ل امیرالمومنین صلوات الله علیه » ان الله قَسَّمَ كَلَامَهُ ثَلَاثَةَ أَقْسَامٍ فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ يَعْرِفُهُ‏ الْعَالِمُ‏ وَ الْجَاهِلُ‏ وَ قِسْماً لَا يَعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صَفَا ذِهْنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمْيِيزُهُ مِمَّنْ‏ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ وَ قِسْماً لَا يَعْرِفُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ أُمَنَاؤُهُ‏ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏

( الاحتجاج و دیگر کتب )

اهل بيت مفسر قران هستند، اگر هستند چرا پيروانها نيستيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر قران را شما حق مي دانيد چرا پيرو قران نيستيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا نفهمی واقعا نفهمی میگوییم در احکام نظری و متشابهات حجت نیست مردک بفهم ولی در بقیه چرا

روایات را بخوان ببین چه گفتم وقتی می فرمایند در احکام از علمای آل محمد بپرسید در متشابهات هم حجت نیست و لی در بقیه آیات چرا حال اگر تو نمی فهمی مشکل من نیست

طریق الوسطی;442430 نوشت:
وقتی میگم نفهمی همینه گوش کن می گویم در احکام ظاهر قرآن حجت نیست و نیز متشابهات والسلام

طریق الوسطی;442431 نوشت:
تو اصلا نمی دونی تخییر چیه بی سواد حرف نزنی سنگین تری

بي سواد شما هستيد كه چشمهايتان را بسته ايد، شما اگر اهل خواندن بودي همان جا برايت فهماندم كه تخيير چيست اما گويا شما دچار تخيل شده ايد تا تخيير ما كي گفتيم بيرويم احكام را از قران بگيريم؟ مگر بيسواد نديدي كه من به ايه 44 سوره مباركه نحل اشاره كردم

جواب من را بده چرا فرار مي كني؟؟؟؟؟؟؟

اگر حديث همه ان صحيح هست چرا بايد با قران قياس شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر قران را منطق مي دانيد چرا ما را دستور به بررسي راوي نموده اما شما قران را منكر مي شويد؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر شما معصوم را حجت مي دانيد چرا كلام معصوم را رد مي كند كه وقتي مي فرمايد بايد ناقل بررسي شود؟

خوب آدم عاقل تمام این روایات مربوط به احکام است و اگرنه اهل البیت کلام الله ناطق اند اصلا روایت صحیح است که می فرمایند : و بفضلکم نطق القرآن ... و روایات مثل آیات قرآنند

موضوع قفل شده است