چگونه با بی نظمی کودکان برخورد کنیم؟
تبهای اولیه
برای بسیاری از خانواده ها جای سؤال است که با بی نظمی کودکان چی کار کنند؟
برای بسیاری از خانواده ها جای سؤال است که با بی نظمی کودکان چی کار کنند؟
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
از آنجا که رعایت نظم یک رفتار است لذا متاثر از یادگیری و مشاهده است. صرفنظر از زمینه های زیستی و یا ارثی، این محیط است که نقش تعیین کننده ای در سوق کودکان به سمت نظم و یا بی نظمی ایفا می کنند که در این میان والدین دارای نقشی ممتاز هستند. به عبارتی در میان عوامل محیطی این رویکرد والدین نسبت به نظم است که می تواند زمینه بی نظمی و یا نظم کودکان را فراهم کند.
از آنجا که مفهومی مانند نظم و یا بی نظمی مفهومی انتزاعی است برای کودکان غیر قابل درک است، لذا برای نهادینه کردن نظم نباید آن را توضیح داد بلکه باید به آن عمل کرد!
بر این اساس پیشنهاد می شود:
_ از سختگیری، حساسیت و وسواس در این خصوص خودداری شود.
_ والدین با رفتار خود و اهمیت دادن به نظم، این رفتار را آموزش دهند.
_ از مکانیزم تشویق بهره گرفته شود.
_ با استفاده از ابزار بازی، نقاشی و قصه مفهوم نظم و ضرورت آن برای کودک توضیح داده شود.
_ متناسب با توانمندیها و رشد کودک از او توقع و انتظار رود.
_ از زدن برچسب بی نظم به کودک خودداری شود.
_ متناسب با توانمندیها کارهای شخصی وی به خود او واگذار شود.
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین
متأسفانه بسياري از والدين به جاي آنكه در پي تأثيرگذاري بر كودكانشان باشند، تنها ميخواهند آنها را كنترل كنند. از اين رو، آنان را محدود ساخته، دستور ميدهند، فرمان صادر ميكنند و آنها را تهديد يا تنبيه مينمايند. اعمال اين روشهاي كنترل كننده، عملا بر كودكان و نوجوانان تأثير مثبتي نميگذارد. كودكي كه به انجام كاري مجبور شده، در واقع تأثير نپذيرفته است، بلكه تنها رفتار خود را در آن لحظه براي فرار از تهديد تغيير داده است.
براي تأثيرگذاري عميق و مداوم بر زندگي كودكان و نوجوانان، بايد از هرگونه رفتار مستبدانه و توسل به زور براي كنترل آنان خودداري كرد و به جاي آن از روشهاي مفيد و متفاوتي بهره جست كه به تدريج انگيزهها و تمايالات كودك را تحت تأثير قرار دهد افراط و تفريط در نظم آموزي
عدهاي معتقدند بايد با ترساندن كودك انضباط را به وي آموخت، زيرا به نظر ايشان، كودك موجودي طبعا شرور است. از اين رو بايد او را از ارتكاب شر و فساد بازداشت و با اعمال خشونت و انواع مجازات او را محدود كرد تا به فرمان درآيد.
برخي ديگر ميگويند كودك موجودي طبعا نيكو وصالح است و بايد او را به حال خود گذاشت تا هر چه دلش ميخواهد آزادانه انجام داده، تمايلاتش را ارضا كند. بنابراين نبايد با نظم دهدي دست و پايش را ببنديم، بلكه بايد به وي فرصت دهيم تا استعدادهايش را شكوفا كند.
بررسيها و مطالعات دقيق نشان ميدهد كودكاني كه براساس ديدگاه اول تربيت شدهاند، چون هميشه در برابر بزرگترها خضوع كرده و تسليم بودهاند و در بزرگسالي هيچ ابتكاري از خود نشان نميدهند. اين كودكان در زندگي آينده شكست ميخورند. آزاد گذاشتن كودكان بنابر روش دوم نيز براي آنان زيان آور بوده سبب ميشود در آينده به مقررات و قوانين پشت پا بزنند و افرادي بيقيد و لاابالي بار بيايند.
براساس اين تحقيقات روش سومي نيز وجود دارد، كه از نواقص هر دو نظريه بركنار است و به بهترين وجه كودك را براي زندگي آينده آماده ميسازد. در اين روش مربي ميكوشد نظم را دركودك دروني كند و اين همان هدف اساسي تربيت كودك است كه ميكوشد اصول انضباطي را در ذات او نهادينه كند. در اين روش انضباط به معناي اطاعت محض و فرمانبرداري نيست و به جاي فرمان دادن و گفتن پي در پي «اين كار را بكن» و «آن كار را نكن» با حفظ شخصيت كودك، مربي ميكوشد به او بهفماند كه در سايه رعايت اصول انضباطي زندگي بهتري خواهد داشت. و با نظم، لذت و بهره كاملتري از زندگي خواهد برد.
ابراز محبت به كودك
محبت نياز طبيعي همه انسانها است. چنان كه انسان به آب و غذا نياز دارد به محبت نيز محتاج است. بنابراين برخورداري و محروميت از آن در تعدل روح تأثير فراوان دارد. كودكي كه در محيط گرم و صميمي خانواده پرورش يابد رواني شاد و دلي آرام و بانشاط دارد و به زندگي اميدوار و دلگرم است. در روايت نيز بر محبت به كودكان بسيار تأكيد شده است. امام صادق(ع) ميفرمايند: «خداوند منان بندهاش را به واسطه شدن تحبتي كه به فرزند خود دارد، مورد رحمت خود قرار ميدهد». البته محبت بايد ابراز شود تا تأثير داشته باشد. رسول خدا ميفمراينأ: هر گاه يكي از شما كسي را دوست دارد لازم است او را آگاه كند.
در پرتو محبت صفات عالي انساني و عواطف و احساسات كودك به خوبي پرورش مييابد و وي در آينده انساني متعالي خواهد شد. البتهكودك نيز به كسي كه به او مهر ميورزد علاقه پيدا كرده او را فردي خيرخواه، قدر شناس و قابل اعتماد ميداند و به سخن او بهتر گوش ميدهد.
بيشك، پدر و مادري ميتوانند در تربيت صحيح فرزندان خود موفق باشندكه از عواطف و احساسات بيشتري برخوردارباشند البته به اين نكته نيزبايد توجه داشت كه افراط در محبت كردن نيز درست نميباشد و بايد اعتدال را رعايت كرد. زيادهروي در محبت كردن به كودك او را لوس و از خود راضي بار ميآورد چنان كه در روايات نيز از اين زيادهروي نهي شده است. امام باقر(ع) ميفرمايند: «بدترين پدران كساني هستند كه در ابراز محبت زيادهروي ميكنن» بنابراين بايد كودك را با واژه نه آشنا كرد و اجازه داد او خود را با مشكلات روبرو شود و آنها را حل كند. امام كاظم در اين باره ميفرمايد: بهتر است طفل در كودكي با سختيها و مشكلات روبرو شود تا در جواني و بزرگسالي بردبار و صبور گردد.
تناسب قوانين با سن و شرايط
قواعد و محدوديتها بايد متناسب با سن بچهها تغيير كند. اگر از كودك پنج ساله بخواهيم كه هنگام عبور از خيابان دستمان را بگيرد سخني منطقي گفتهايم، اما نبايد از يك نوجوان پانزده ساله چنين انتظاري داشته باشيم. همچنين نبايد تكاليف سنگين بر دوش كودكانمان بگذاريم، زيرا كودك نميتواند از عهده آن برآيد و اين مسئله سبب ناكامي وي ميشود اين خود عامل مشكلات بسياري مانند پرخاشگري انزواطلبي و دروغگويي ميشود.
امام صادق از رسول خدا نقل كرده است: خدا رحمت كند كسي كه فرزندش رابر نيكي ياري كند. راوي ميگويد از حضرت پرسيدم: چگونه او را بر نيكي ياري كند؟ حضرت فرمود: آنچه در توان كودك است از او بپذيرد و آن چه انجامش براي كودك سخت است از او نخواهد و...» وضع قوانين و محدوديتها با توجه به اوضاع خانواده نيز تغيير ميكند. در اين زمينه قانوني فراگير و جهاني وجود ندارد. مقررات و محدوديتهاي شما با ارزشها و اوضاع خاص خانوادگي شما ارتباط دارد.
به آخرين باري كه ديگران شما را تشويق كردند فكر كنيد. در آن لحظه چه احساسي داشتيد؟ اگر تشويق درست و به موقع بوده باشد هنوز هم احساس خوبي در شما ايجاد ميكند .شكي نيست كه تشويق رشد دهنده عزت نفس انسانها است. تشويق غذاي روح و روان است و براي پيش بردن كارها بسيار ضروري است. اين كه انسانها ميتوانند بدون تأييد موفقيتها و تواناييايشان براي خود ارزش قائل شوند تصوري بيهوده است. اگر چه همه ما از قدرت تشويق و اهميت آن براي سلامت روان آگاهي داريم، در بعضي از خانوادهها تشويق به كالايي ناياب تبديل شده است.
براي اينكه تشويق موثر افتد، بايد خالصانه بيان شود. افزون بر آن كه بهتر است تشويق ويژه باشد . اين جمله كه «من روش تو را در كاربرد متفاوت رنگها و خطوط سياه اطراف نقاشيت ميپسندم» يك هنرمند جوان را بيشتر از اين كه بگوييم «تابلوي زيبايي است» دلگرم ميكند و به او انگيزه ميأهد تا آنجا كه امكان دارد بر موفقيتهاي فرزندان تمركز شويد نه برگ كردن اشتباهات و تقصيرات آنها و بكوشيد دستور «دست كم يك تشويق در هر روز» را حتما به خاطر بسپاريد.
درباره اديسون ميگويند كه در كودكي فردي بياستفعداد و كودن به نظر ميرسيد و چون سرش بيش از حد بزرگ بود اطرافيان تصور ميكردند دچار اختلال حواس است. از او نقل شده است كه گفته است: اگر مادرم مرا تشويق نميكرد، شايد مخترع نميشدم.
تبيين و تحليل مسائل و آگاه ساختن فرزندان
براي پديد آمدن انضباط در كودكان، لازم است فوائد انضباط و پيامدهاي بيانضباطي را براي آنان تشريح كنيم تا آنان اين گوهر گرانبها را بشناسند و كاخ زندگي خود را بر پايه آن استوار سازند. از همين روست كه كارشناسان تربيتي برخي عوامل سرپيچيو نافرماني فرزندان را چنين معرفي ميكنند:
ناآگاهي از فوائد فرمانبري
صدور فرمان بدون هيچ توضيحي درباره آن
سختي انجام دادن فرمان بيش از گنجايش جسمي و عقلي كودك
نا آگاهي والدين از روش درست فرمان دادن
البته بايد توجه داشت كه اين اصل در مورد كودكان بالاي دو سال كاربرد دارد و در اجراي آن بايد به سطح شناخت كودك توجه داشته باشيم.
والدين افزون بر آگاه ساختن كودك بايد در ارائه رفتار درست و مقررات خود بهترين نمونه براي وي باشند. به همين دليل در روايات اين نكته نغز را ميبينيم كه «افراد را با عملتان به كار خير دعوت كنيد» در نظم آموزي به كودك بايد به اين مسئله توجه داشت زيرا پدر و مادر نخستين الگويهاي رفتار كودكند تأثير عمل والدين از گفتار آنان بسيار بيشتر است. استاد مطهري در اين باره ميگويد: «هيچ چيزي بشر را بيشتر از عمل تحت تأثير قرار نميدهد، شما ميبينيد مردم از انبيا و اوليا زياد پيروي ميكنند ولي از حكما و فلاسفه آن قدر ها پيروي نميكنند زيرا فلاسفه فقط ميگويند، فقط مكتب دارند، فقط تئوري ميدهند، .... ولي انبيا و اوليا اين طور نيست كه اول بگويند و بعد عمل كنند اول عمل ميكنند و بعد ميگويند. وقتي انسان بعد از آن كه خودش عمل كرد، گفت، اثر آن گفته چندين برابر ميشود»
دو صد گفته چون نيم كردار نيست.
اگر والدين خود منظم نباشند، تنبيه يا توصيههاي پياپي به نظم، براي ايجاد آن و رفع بينظميهاي كودك، سودي ندارد زيرا كودك بخش مهمي از آخوختههاي خود راا از راه مشاهده نمونهها و الگوها فرا ميگيرد. امام كاظم (ع) در اين باره ميفرمايند: «رفتار كودك بر اثر رفتار درست والدين محفوظ ميماند»
از ديگر راهكارهايي كه براي ايجاد نظم و انضباط در فرزندان بايد بدان توجه كرد، پرهيز از خشم و زورگويي است. انضباطي كه برپايه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاكم شود همچون خانهاي است كه بر پايههايي سست بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار از هم ميپاشد و فرو ميريزد.
ايجاد انضباط از راه زور، پيامدهاي زيانباري در پي دارد كه ميتوان از ميان آنها به مقاومت، بياعتنايي، پرخاشگري، بدخلقي، دروغگويي، انزواطلبي، لج بازي و فقدان اعتماد به نفس در كودك اشاره كرد. اگر به گونهاي منطقي مستدل و صرح با كودك روفتار شود او حقيقت را ميپذيرد و تسليم آن ميشود .اجراي برنامههاي انضباطي بدون عفو و گذشت امكان پذير نيست. در صورت تخلف بايد شكيبا بود ولي در اجراي انضباط پافشاري لازم است و از راه تشويق و تحسين و در مواقع ضروري از راه توبيخ و بياعتنايي ميتوان به اصلاح رفتار كودكان پرداخت.
آمده است كه شخصي نزد امام موسي كاظم(ع) از فرزند خود شكايت كرد. امام به او فرمود: «او را نزن، بلكه براي مدتي كوتاه به او بياعتنايي كن»
ثبات و پرهيز از ترديد و دو دلي
وقتي براي فرزند خويش مقرراتي را لازم ميدانيم، بايد در اجراي آن استوار باشيم و از ترديد و دو دلي بپرهيزيم، زيرا سستي و سهل انگاري موجب بيانضباطي ميشود و ما را از هدف باز ميدارد.
اگر فرزندانمان از ترديد و دو دلي ما باخبر شوند، از رعايت مقررات سرباز ميزند و به بحث و جدل ميپردازد و همچنين ممكن است دچار سردرگمي شود و نداند كه آيا بايد آن كار را انجام دهد يا نه، ناگفته نماند كه ايجاد انضباط در كودكي و پافشاري برآن سبب ميشود تا كودك در بزرگسالي فردي بردبار و منظم شود .در حديثي از امام علي (ع) آمده است: « ارجمندي و بزرگي با دشواريها به دست مي آيد»
از ديگر اصول ايجاد انضباط اصل تدريج در اصلاح رفتار است. كسب عادتهاي درست به وقت نيازمند است و يك باره امكان پذير نيست. از اين روي بايد به مراقبت و استقامت شالوده شخصيت كودك را بر پايه نظم و انضباط استوار ساخت. براي دست يابي به اين هدف بلند بايد او را به تدريج و گام به گام به سوي هدف رهنمون ساخت و در اين راه ظرفيت و موقيت جسمي و روحي او را در نظر گرفت.
پيامبران الهي كه مربيان جامعه بشرياند، همه دستورات خود را يكباره به مردم ابلاغ نميكردند، بلكه از شيوه گام به گام بهره ميجستند. قرآن كريم نيز كه تاب نور و هدايت است به تدريج در طول 23 سال نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احكام و معارف نوراني خود آشنا ساخت.
تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط
براي بيان اين كه انضباط ابتدا به صورت يك رفتار در روان فرزند شكل گيرد و سپس به عادت و آنگاه به ملكهاي در وي مبدل شود، ايد در استوار ساختن آن مداومت كرد.
گرچه ممكن است كار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نياز ددارد. براي اين كه بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشيند و آدمي در سايه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شكيبايي بسيار بايست است. امام علي(ع) ميفرمايند: «عمل، عمل، سپس توجه به پايان كار، پايان كار، آن گاه استقامت، استقامت سپس شكيبايي، شكيبايي» و در حديثي ديگر ميفرمايند:«كاري اندك كه بر آن مداومت شود، برتر است از كاري بسيار كه خستگي آورد»
بنابر اصل تغافل، مربي در نخستين برخورد با خطاي كودك آن را ناديده ميگيرد و به گونهاي رفتار ميكند كه گويا از چيزي خبر ندارد. اين عمل دو نتيجه دارد: اول اين كه، حرمت كودك، به ويژه اگر پنهاني مرتكب خطا شده باشد، محفوظ ميماند و فرصتي براي تجديد نظربه او داده ميشود، و دوم، قدر و منزلت مربي نزد كودك محفوظ ميماند. امام صادق(ع) در اين باره ميفرمايد: «قدر و منزلت خويش را با تغافل گرامي بداريد.»
امام علي(ع) تغافل را موجب ستايش كار مربي دانسته، ميفرمايد: « تغافل كن كه اين كار تو موجب ستايش قرار ميگيرد.» خود حضرت نيز همين شيوه را در زندگي به كار ميگرفتند. انجام اين اصل در همه مراحل رشد به ويژه در مرحله اول كودكي پسنديده است، چرا كه كودك آگاهي كمتري دارد و به همين دليل خطاهاي وي فراوان است. اگر مربي بخواهد در پي هر رفتار ناپسند، كودك را تنبيه كند بايد همواره در حال تنبيه كودك باشد، كه آسيبهاي فراواني را به دنبال داشته باشد.
گام اول: رفتاري را كه ميخواهيد تغيير دهيد مشخص كنيد.
بهتر است به جاي پرداختن به موضوعات كلي، به موارد مشخصي توجه كنيد. به كودكان نگوييد«مرتب باش» بلكه براي او توضيح دهيد كه ميخواهيد پس از برخواستن از خواب رختخوابش را جمع كند.
گام دوم: به كودك بگوييد انتظار شما از او چيست و چگونگي انجام آن را به او نشان دهيد اگر از كودك ميخواهيد هنگام درخواست چيزي گريه و زاري نكند، به او نشان دهيد چگونه بايد خواسته خود را بيان كند. وقتي قدم به قدم كودكتان را راهنمايي ميكنيد چگونگي انجام رفتاري را به او نشان ميدهيد، او دقيقا ميفهمد كه چه انتظاراتي از او داريد.
گام سوم: دستورات را به صورت بازي درآوريد.
اغلب فرمانهايي كه براي كودكمان صادر ميكنيم زمان چنداني براي انجام دادن لازم ندارند واين زمان كمتر از وقتي است كه صرف بحث كردن در مورد آنها ميشود. اگر از دوران خردسالي بچهها شروع به درخواست كمك از آنها كنيد آنها به وظايف خود به چشم يك بخش طبيعي از زندگيشان نگاه خواهند كرد. بعدا شما ميتوانيد با اندازه گيري زمان پاسخ آن را تبديل به يك بازي كند: «چقدر طول ميكشه رختخوابتو مرتب كني؟ شروع ميكنيم، يك ، دو، سه.... عاليه! كارتو در چهار و نيم دقيقه تمام كردي، واقعا كه ميتونم روي كمكت حساب كنم، خيلي ممنون!» با اين روش، ضمن اين كه كودك بازي ميكند و از كارش لذت ميبرد، وظايفش را هم انجام داده است.
خود كودك را ستايش نكنيد، بلكه رفتار او را تشويق كنيد، براي مثال، به جاي اين كه بگوييد: «حالا بچه خوبي شدي» به او بگوييد: «چقدر خوب است كه آرام نشستهاي» تحسين يا عدم تأييد خود را بر رفترا كودكان متركز كنيد، زيرا اين همان چيزي است كه بايد كنترل شود. اين توصيه درباره رفتارهاي نامطلوب اهميت بيشتري دارد. براي نمونه اگر از اين كه كودكتان رختخوابش را جمع نميكند، ناراحتيد به او نگوييد: «دختر بدي هستي» بلكه به جاي آن بگوييد: «از اين كه رختخوابتو جمع نميكني، ناراحتم»
گام پنجم: پاداشها برنامه ريزي شده نباشد
در ابتدا براي ايجاد رفتاري درست در كودك ميتوان از پاداش به صورت منظم و با اعلام قبلي استفاده كرد، اما در ادامه پاداشهايي كه به كودك ميدهيد، نبايد برنامهريزي شده باشد، براي مثال نبايد پدر با برنامهريزي پيشين به فرزندش بگويد: «اگر رختخوابتو جمع كردي، تو رو پارك ميبرم» بلكه پاداش، بدون اعلان قبلي باشد، به اين صورت كه پدر به فرزندش بگويد: «به به ! چقدر خوبه كه رختخوابتو جمع ميكني، امشب تو ره به خاطر اين كارت پارك ميبرم»
پاداشهاي برنامهريزي شده ميتواند به ايجاد عادت بينجامد. پدر و مادر از آن روي به فرزندانشان پاداش ميدهند كه به سرعت به خواستههايشان برسند. اما افراط در هيچ كاري درست نيست. اگر بدون توجه به اين كه چقدر بستني دوستداريم. روزي چند نوبت از آن بخوريم به احتمال زياد خسته ميشويم. هر چه از پاداش بيشتر استفاده كنيد: اثر بخشي آن كاهش مييابد. زيرام معناي خود را براي كودك بيشتر و بيشتر از دست ميدهد.
تشويق برنامهريزي شده اغلب سبب ميشود كه كودكان روش خودخواهانهاي را در پيش گيرند. پدر و مادر بايد سياستي داشته باشند كه كودكان، بينياز از پاداش، وظيفهخود را انجام دهند. در آغاز ميتوانيد چند نوبت پي در پي، وقتي فرزند شما كار درستي انجام داد. به او پاداش دهيد، اما در مراحل بعدي بايد تنهاي در مواقع خواصي اين كار را بكنيد.
تشويق رفتارهاي صحيح كودكان انتظارات شما را از آن ها مشخص ميسازد، و الگوهاي صحيح رفترا را برايشان ترسيم ميكند براي آموزش موثر به كودكان بهترين راه اين است كه انتظارات خود را از آنان به صورت الگو و نمونه رآوردي. ادامه تشويق سبب تحكيم رفتار صحيح و تداوم آن ميشود.
گام هفتم: از جنگ قدرت با كودك خود بپرهيزيد
والدين تا آنجا كه امكان دارد بايد از كشمكش و جنگ قدرت با كودك خود پرهيز كنند. براي مثال هنگامي كه ميخواهيد فرزندتان رختخوابش را جمع كند استفاده از روش «مهلت زماني» به وسيله تنظيم زنگ ساعت به كاهش كشمكش ميان شما و كودك كمك ميكند، زيرا به اين ترتيب، قدرت خود را به يك مرجع بيطرف، يعني ساعت منتقل ميكنيد.
گام هشتم: در صحنه حاضر باشيد
اين سخن بدان معنا نيست كه والدين بايد شبانه روز كنار فرزند خود باشند، بلكه يعني كودكان به همراهي و نظارت مستمر نياز دارند. اگر هنگام بازي كودك، واليد حضور داشته باشند، ميتوانند بر وقت بازي وي نظارت داشته باشند و به او در يادگيري رفتار صحيح در رابطه با ديگر كودكان و همچنين قواعد بازي كمك كنند. و به اين ترتيب بهبود رفتار كودك شوند. اگر والدين نظارت كافي بر كودكان خود داشته باشند بسياري از خطاهاي رفتاري آنان اصلاح خواهد شد.
رفتارهاي نمناسب را فراموش كنيد و از يادآوري مداوم آنها به كودك بپرهيزيد. يادآوري پيوسته رفتارهاي نادرست تنها به ايجاد انزجار رنجشو تنفر در كودك ميانجامد و احتمال تكرار مجدد آن اشتباه را بيشتر ميكند.
اتفاقهاي پيشين تمام شده است و يادآوري آنها تنها سبب ميشود كه آن اشتباهات در ذهن كودك بماند. افزون بر آن كه اين كار نميتواند الگويي را به آنها نشان دهد و سبب ميشود باز هم به الگوي غلط پيشين رو اورند. در روايات اهل بيت از سرزنش كردن نهي شده است امام علي در اين باره ميفرمايند: «زياده روي در سرزنش كردن آتش لجاجت را شعله ور ميكند»
گام دهم:از داد و فرياد و تنبيه استفاده نكنيد
اغلب والدين وقتي از نافرماني كودكان خود خسته و نااميد ميشوند به داد و فرياد يا تنبيه بدني متوسل ميشوند. اگر داد و فرياد و تنبيه بدني را پاسخهاي طبيعي به بدرفتراي كودكان بدانيم ، ميتوان نتيجه گرفت كه ما در برابر آنان ضعيف و ناتوانيم
تنبيه اغلب بيش از آن كه مشكلي را حل كند سبب مشكلات بيشتري ميشود با تنبيه و مجازات كودك اغلب رفتار بد خود را متوقف نميكند بلكه آن را مخفي ميكند.
در سلسله مراتب رشد اخلاقي (آنگونه كه لارنس كلبرگ ميگويد) پايين ترين سطح فرمان بري از مقررات اجتناب از مجازات است و بالاترين سطح آن پيروي از مقررات به دليل درستي و صحت آنهاست. وقتي كودكان پيوسته به دليل بدرفتاري تنبيه ميشوند يعني در پايينترين سطح رشد اخلاقي متوقف شدهاند. از اين رو تنها به گريز از مجازات علاقهمند ميشوند و به انجام كار خوب يا صحيح تمايلي نشان نميدهند.
از سوي ديگر تنبيه بدني نخستين تجربه آشنايي كودك با خشونت است. كودكان با الگويي كه بزرگسالان ارائه ميكنند رفتار خشونتآميز را ميآموزند. وقتي والدين كودكان خود را به سبب رفتاري كتك ميزنند ديگر نميتوانند آنان را ازا ين كار بازدارند.
از آنجا كه كودكان دنيا را به صورتي واقعي و مشخص ميبينند زماني كه شاهد باشند كتك زدن يك كودك براي بزرگسال مجاز است تصور ميكنند كه كتك زدن يك كودك يا بزرگسال براي او نيز مجاز است. خشونت بستر خشونت است و باعث خشم و قطع ارتباط كودكان و والدين مي شود.
تحقيقات نشان ميدهد كساني كه بيشترين تنبيه را در دوران نوجواني از سوي والدين خود تجربه كردهاند، در مقايسه با كساني كه آن را تجربه نكردهاند چهار برابر بيشتر براي كتك زدن آمادگي دارند.
به كودك خود احترام بگذاريد
وقتي به كودك احترام ميگذاريد، او نيز در مقابل ميآموزد كه به شما و مقرراتتان احترام بگذارد و فرمانهاي شما را اطاعت كند. همچنين كودكي كه از همان آغاز ارزش خود را درك كند خويش را زبون و فرومايه نميبيند و پستي و حقارت را به فكرش راه نميدهد. احترام به كودك او را فردي مستقل و داراي عزت نفس بار ميآورد. رسول خدا نيز از همان كودكي ارزش و احترام ويژهاي براي علي(ع) قائل بود. چنان كه اسلام را از ده سالگي به ايشان عرضه كرد و او را به جانشيني برگزيد. در روايتي از ايشان آمده است: «فرزندان خود را گرامي بداريد و آنها را خوب تربيت كنيد تا بدين وسيله آمرزيده شويد.»
احترام به كودك يكي از اصولي است كه در روايات و متون ديني همواره بر آن تأكيد شده است و بزرگان ما به آن توجه داشتهاند. ممكن است در ذهن بسياري از والدين اين سوال مطرح باشد كه چگونه به فرزندمان احترام بگذاريم در پاسخ به اين سوال روشهايي براي احترام گذاشتن به كودكان بيان ميشود:
برآوردن نيازهاي كودكان
براي نشان دادن عملي احترام به فرزندان كمترين كاري كه ميتوانيم بكنيم برآورده ساختن نيازهاي اساسي آنها همچون تغذيه، پوشاك و محافظت از آنها در برابر خطرات و بيماريهاست.
گوش دادن به فرزندان
گوش دادن به صحبتهاي كودك، به صورت غير مستقيم اين پيام را به او منتقل ميكند كه ما برايش ارزش و احترام قائل هستيم و باعث به وجود آمدن حس ارشمندي در او ميشود.
صحبت كردن با بچهها
با كودكمان در مورد مسائل مختلفي كه در طول روز برايمان اتفاق افتاده صحبت كرده و احساساتمان را درباره موضوعات گوناگون بيان كنيم. با اين كار در واقع به كودكمان نشان ميدهيم آن قدر برايش احترام قائليم كه او را در عقايد و احساساتمان شريك كردهايم.
شركت دادن كودكان در تصميمهاي خانوادگي
يكي از راههاي مهم احترام گذاشتن و ارزش قائل شدن براي فرزندان اين است كه نظرات آنها را در مورد تصميمهاي خانوادگي بخواهيم. براي اين منظور ميتوان در طول هفته جلسههاي منظم خانوادگي تشكيل داد كه در آن هر يك از اعضاي خانواده بتواند بدون هيچ محدوديتي نظرهاي خود را بيان كند.
اعتماد كردن به كودكان
اگر به اين باور كه بچهها ميتوانند به خوبي از عهده كارها برآيند و مسئوليت پذير باشند اعتماد كنيم و به آنها نشان دهيم كه خواستههاي فطري آنها يعني استقلال طلبي اعتقاد داريم در واقع آنها را مورد احترام خود قرار دادهايم.
احترام گذاشتن به كودكان روشهاي مخلتفي دارد كه ما براي نمونه به تعدادي از آنها اشاره كرديم. اما شما والدين عزيز ميتوانيد در اين زمينه از تجربه و خلاقيت خود نيز بهره بگيريد.
همه انسانها به ويژه كودكان نوپا و نوچوانان استقلال طلباند و روحيه آنها با امر و نهي سازگاري ندارد. البته كودكان در هفت سال دوم زندگي تا اندازهاي دستور ديگران را ميپذيرند. اما درا ين دوره نيز نبايد در امر و نهي كردن زياده روي كرد و بهتر است در برخورد با كودكان نوجوانان و جوانان به جاي فرمانهاي مستقيم، شيوههاي ديگري نظير امر و نهي غير مستقيم، ارائه مشورت و... را در پيش گرفت. اين شيوهها افزون بر اين كه كارآيي بيشتري دارند فرزندان را نسبت به والدين و مربيان بدبين نميكنند. معصومان (ع) نيز در برخورد با نوجوانان و جوانان از امر و نهي زياد پرهيز ميكردند. نقل شده است كه اسماعيل فرزند امام صادق مقداري پول داشت. در همان هنگام مردي از قريش عازم يمن بود. اسماعيل تصميم گرفت پول خود را به آن مرد بدهد تا براي او كالايي خريداري و تجارت كند. از اين رو با امام مشورت كرد، اما او را از اين كار باز نداشت بلكه فرمود: «عزيزم آيا نشنيدهاي او شرابخوار است؟» اسماعيل گفت: «مردم چنين ميگويند» امام فرمود: خداوند ميفرمايد: «هر گاه مومنان نزد تو شهادت دادن آنها را تقديق كن» چنان كه در اين روايت خوانيدم امام به طور مستقيم فرزند خويش را منع نكرد بلكه با مطرح كردن پرسش و نيز با استدلال به گونهاي غير مستقيم و همراه با محبت او را از اين كار بازداشت.
كودكان نيز بايد در تعيين مقررات و محدوديتها حق اظهار نظر داشته باشند. گاهي يك كودك پنج يا شش ساله ميتواند با شما سخن بگويد و در وضع مقررات منصفانه به شما كمك كند. وقتي كودك را در وضع مقررا شركت ميدهيد او احساس مسئوليت بيشتري ميكند. بديهي است كه ميان عمل به قوانيني كه خود كودك وضع كرده يا در ايجاد آنها شركت داشته است و مقرراتيك ه ديگران برايش وضع كردهاند و بر او تحميل شده اختلاف آشكاري وجود دارد.
دليل مقررات را توضيح دهيد
بايد دليل مقرراتي كه وضع شده است براي كودك به طور دقيق توضيح داد. اگر بچهها دليل اين مقررات را بدانند بهتر وظايف خود را انجام ميدهند و به قوانين پايبند ممانند. اين روش همچنين به آنها ميآموزد كه براي انجام هر كار بايد دليلي منطقي داشته باشند. با ان كار در واقع براي كودك شخصيت قائل شده و ه او احترام گذاشتهايد.
ناگهان و بيمقدمه قانون و محدوديت وضع نكنيد. بگذاريد فرزندانتان پيش از رعايت محدوديت، از وجود قانون جديد آگاه شوند. اين امر زمينه پذيرش را در كودكان ايجاد كرده و مخالف را درآنها كاهش ميدهد و به آنها كمك ميكند تا خود را با شرايط جديد وفق دهند.
يادآوري كنيد
فرزندان گاهي مقررات و محدوديتها را فراموش ميكنند. اگر احساس ميكنيد فرزند شما قاعدهاي را فراموش رده است، آن قدر صبر نكنيدكه به دردسر بيفتد و سپس اقدام كنيد بلكه پيشاپيش او را آگاه كنيد زيرا هدف اصلاح رفتار كودك است نه تنبيه او.
محدوديتها را به صورت كامل و روشن بيان كنيد . منظورتان را به روشني بگوييد و راهنمايهاي لازم را ارائه دهيد. بچهها بايد دقيقا بدانند كه از آنها چها نتظاري درايد و چه بايد بكنند. از گفتن عبارات گنگ و نامشخص خودداري كنيد. اگر ميخواهيد كودكتان اسباببازيهايش را مرتب كند به او نگوييد: «ديگر خسته شدم تو چقدر شلخته هستي» بلكه روشن و واضح برايش توضيح دهيد كه انتظار داريد، او بعد از تمام شدن بازي، اسباببازييهايش را جمع كرده و در جاي خودش قرار دهد.
تا حد امكان از جملات مثبت استفاده كنيد
هر جا كه امكان دارد از جملههاي مثبت استفاده كنيد. براي مثال به جاي اين كه بگوييد «با توپ داخل خانه بازي نكن» بهتر است بگوييد: «ميتواني با توپ در حياط و روي چمنها بازي كني» زيرا جملههاي منفي، تنها به كودك ميگوييد كه چه كار نبايد بكند و رفتار درست را به او آموزش نميدهد حال آن كه كودك نياز دارد، درست رفتار كردن را بياموزد.
الف. اقدامات جزيي
با آن كه اغلب موارد بايد با رفتار بد فرزندمان برخورد كنيم، اما خوشبختانه در بيشتر موارد مجبور نيستيم اقدامي جدي انجام دهيم. بلكه تنها ميتوان با اقدامت جزيي در برابر رفترا بد او ايستاد. از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
ناديده گرفتن (تغافل)
ناديده گرفتن يك مسئله جزيي و بياهميت در برخي موارد، بهترين روشي است كه ميتوانيم درباره بچهها به كار گيريم و بهتر آن است كه انرژيمان را براي كارهاي مهمتر نگه داريم. همنطور كه در اصول نظمآموزي ذكر شد، يك روش موثر براي برطرف كردن رفتارهاي نامطلوب كودك، آن است كه آنها را به سادگي ناديده بگيريم. يكي از كاربردهاي مهم اين مهارت زمانيست كه هدف كودك از رفتار نادرست، جلب توجه شماست. در استفاده از اين روش ممكن است احساس كنيد كه در واقع كاري براي بهبود وضعي انجام نميأهيد. اما بعدا درمييابيد كه با ناديده گرفتن برخي رفتارها به طور حساب شده و مداوم اين گونه رفتارها ترك ميشون و به اين ترتيب به نتايج حيرت انگيزي ميرسيد.
وقتي كودك بخواهد توجه شما را جلب كند هر كاري را به خاطر آن انجام ميدهد. او به خوبي ميداند چه رفتاري و در چه موقعي شما را بيشتر آزار ميدهد، مثلا درست موقعي كه مهمانان وارد اتاق پذيرايي مي شوند و يا وقعي در حال صحبت كردن با تلفن هستيد. حال اگر بتوانيد اين رفتارها را تحمل كنيد و آنها را ناديده بگيريد، كودك از آنها دست خواهد كشيد. زيرا به هدف خود كه جلب توجه شما بوده نائل نشده است.البته در كنار اين عمل بايد از رفتارهاي مثبت كودك تعريف كرد و اين نياز (يعني نياز به توجه) او را در جاي درستش برطرف كرد.
الف: علامت دادن غير كلامي: حالت نگاه، گاه در زمينه نظم آموزي به كودكان، اعجاز ميكند. يك نگاه تند و طولاني كودك را به كاري كه بايد انجام دهد راهنمايي ميكند، زيرا چشمها حرف ميزنند. علامتدادن با دست نيز ميتواند ابزار مهمي در نظم آموزي باشد.
ب. علامتهاي كلامي: كلام بهترين راه براي برقراري ارتباطي موثر است. والدين ميتوانند از اين ابزار به خوبي استفاده كرده و پيامشان را به شكلي ملايم و با خونسردي به فرزندشان مخابره كنند. براي تأثير گذاري بهتر خوب است كه والدين از جملاتي با فاعل «من» استفاده كنن. براي مثال اگر كودكتان اتاق را به هم ريخته به جاي اين كه او را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و به او بگوييد:تو چقدر بچه بدي هستي، يا «تو بايد از خودت خجالت بكشي» بهتر است از اين جمله استفاده كنيد: «من از اين كه اتاق به هم ريخته باشد خيلي ناراحت ميشوم» اين جملات فاقد بار سرزنش تحقير و اجبار است و تنها به كودك ميفهماند كه والدين او چه احساسي دارند و او را تحريك ميكند تا به آنها كمك كند.
در مورد بچههاي كوچكتر، براي اين كه بتوانند جملههاي با فاعل «من» را درك كنند، والدين بهتر است از پيام غير كلامي استفاده كنند، براي مثال، وقتي پدر «علي» كوچولو را در فروشگاه بغل گرفته و او مرتب به شكم پدر لگذ ميزند و با هر لگد خند هاي سر ميدهد، پدر فورا «علي» را به زمين ميگذارد و دستش را به علامت درد روي شكمش ميگذارد و به راه ميافتد (پيام غير كلامي) اين پيام به «علي» ميگويد: وقتي به شكمم لگذ ميزني، دردم ميگيرد بنابراين دوست ندارم تو را بغل كنم.
گوشزد كردن
شايد به يادآوردن اين خاطره براي شما لذت بخش باشد كه پليس راهنايي به جاي جريمه كردن تنها به شما اخطار داده است. در بسياري مواقع اخطار دادن و گوشزد كردن كافي است تا رفتاري اصلاح شود: «اگر يك بار ديگر توپ را داخل اتاق بياوري، از تو ميگيرمش» اگر درباره موضوعي چند بار پشت سر هم اخطار داديد و كودك به بدرفتارياش ادامه داد، وقت آن است براي اعمال او مجازاتي در نظر بگيريد.
تحسين كردن
طبيعت انسان اين گونه است كه اگر براي انجام كاري تشويق شود، با تلاش بيشتري به آن كار ميپردازد. از اين رو، وقتي تغيي رمثبتي در فرزنتان ميبينيد او را تشويق كنيد و در مقام تحسينش حرف بزنيد.، اين كار شما باعث ميشود كه رفتارهاي درست در كودكتان تقويت شده و به تدريج جايگزين رفتراهاي نادرست او شود.
ب. اقدامات جدي
گاه اقدامات جزيي نتيجه نميدهد و به اقدامات جديتر احتياج داريم. البته بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه رفتار بد بچه ها بيشتر اوقات نه براي انتقام گرفتن از ما بلكه براي رسيدن به خواستههايشان است.
در مواقعي بد رفتراي كودك از آن روست كه به لحاظ جسماني آمادگي انجام كاري را ندارد. يك كودك دو ساله ممكن است ليوان شيرش را بارها بريزد، زيرا نميتواند دستگيره فنجان را به درستي در دستش نگه دارد.
در بسياري مواقع بدرفتاري كودك از آن روست كه مي×واهد نيازهايش را خود برآرده سازد. ممكن است بخواهد بگويد كه مسئوليتي دارد يا احساس كند كه مورد پذيرش است و يا اينكه توجه ديگران را جلب كند.
براي برخورد با رفتار بد كودك،سه كار ميتوان انجام داد.
جبران خسارت
وقتي كودك مشكلي را ايجاد ميكند يا چيزي را ميشكند، بياد تا آنجا كه امكان دارد خسارت را جبران كند. مثلا جبران خسارت كودكي كه شيرش را روي زمين ريخته، اين است كه در تميز كردن فرش يا زمين به مادرش كمك كند.
هنگامي كه بچهها از امتياز خود سوء استفاده ميكنند ميتوان امتيازي را كه به آنها داده شده، محدود كرد. مححدوديت به اين معناست كه يكي از امتيازات كودك را براي مدت محدودي از او ميگيريد. از جمله اين محدوديتها ميتوان به جلوگيري از تماشاي تلويزيون و بازي نكردن با اسباب بازيها اشاره كرد. البته بايد توجه داشت كه اين محدوديتها نبايد بيش از حد طولاني شود. يك يا دو هفته ميتواند براي فرزندمان در حكم هميشه باشد اما محدوديت در خود اشكالي نهفته دارد.
بسياري از بچه ها هنگام به كار بردن محدوديت احساس ميكنند اميدي براي بازگشت به وضعيت پيشين نيست و هنگامي كه اميدي در كار نباشد دليلي براي خوش رفتاري نيز وجود نخواهد داشت. البته ميتوان اين مسئله را نيز به گونهاي حل كرد، نخست آن كه در انتخاب روزهاي محدوديت، بايد سن كودك را در نظر گرفت ديگر آن كه برايش توضيح دهيد در برابر هر روزي كه از او بدرفتاري نبينيد، يك روز از انتهاي برنامه محدوديت كم ميكنيد. اين روش بسيار مفيد و موثر است و كودك شما اين گونه متوجه ميشود كه شما با او منصفانه برخورد ميكنيد.
فرستادن كودك به اتاقش
فرستادن كودك به اتاقش روش موثري است كه ميتواند جايگزين داد كشيدن، بد و بيراه گفتن، تهديد كردن و كتك زدن او باشد. اين روش از عصبانيت شما جلوگيري ميكند در اين اقدام كودك را دقايقي به اتاق خودش ميفرستيد تا در آنجا تنها باشد. در اين مدت او از جمع ديگران خارج ميشود و براي مدتي نميتواند بازي و تفريح كند. محروم شدن از فعاليت نوعي مجازات است اين اقدام از آن رو موثر است كه بچهها آن را دوست ندارند. همچنين بيشترين اثر بخشي را بر كودكان دو تا دوازده ساله دارد. البته با احتياط كامل ميتوان اين روش را حتي درباره كودكان زير دوسال نيز به كار برد. اجراي اين روش در آغاز ممكن است با دشواريهايي همراه باشد..
بعضي از بچهها شما را در آغاز ناراحت ميكنند. بنابراين بايد آمادگي كامل داشته باشيد. در اين روش به نكاتي بايد توجه كرد كه در ادامه به آنها اشاره ميكنيم.
محيطي كه كودك را به آنجا ميفرستيد بايد مهياي اين كار باشد:
پيش از هر چيز بايد اتاق ايمن باشد
وسايل گرم كننده را از آنجا خارج كرده باشيد
اين روش را براي كودكتان توضيح دهيد
به او بگوييد به اتاق خود رفتن يعني چه
اگ كودك شما هنوز زمان را متوجه نميشود از ساعت زنگ دار استفاده كنيد
رفتار نادرست مورد نظر را به او يادآوري كنيد.
مدت زماني كه كودك بايد به اتاق خود فرستاده شود:
براي كودكان دو تا سه ساله، يك يا دو دقيقه كافي است.
براي كودان سه تا پنج ساله، دو يا سه دقيقه كافي است
براي بچهها پنج سال به بالا، پنج دقيقه كافي است
البته بايد براي كودك توضيح داد كه زمانهاي ياد شده از هنگامي محاسبه ميشود كه كودك آرام گرفته باشد.
اگر كودك از رفتن به اتاقش امتناع كرد، بايد از روش ديگري سود جست. وقتي كودك از رفتن به اتاقش خودداري ميكند يك دقيقه صبر كنيد و دوباره از او بخواهيد اشكالي ندارد كه به كودكتان يك دقيقه فرصت فكر كردن بدهيد. به او بگوييد: «خوب فكر كن! اگر به اتاقت نروي اجازه نداري سوار دوچرخهات بشوي. من با تو بحثي ندارم، تصميمش با خودت است» اگر كودكتان به اين نتيجه رسيدكه به اتاقش برود شما به مقصودتان رسيدهايد. وگرنه بايد او را يكي از امتيازاتش محروم كنيد. براي مثال، ميتوانيد دوچرخهاش را قفل كنيد و به او بگوييد در صورت ميتواند از آن استفاده كند كه براي مدت تعيين شده به اتاقش برود. البته به اين نكته توجه داشته باشيد كه بايد چيزي را انتحخاب كنيد كه به راحتي بتوانيد از كودك بگيريد.
نكته مهم ديگري كه بايد به آن توجه داشت اين است كه در نظم آموزي به كودك به هيچ وجه نبايد عصباني شد و از كوره در رفت، زيرا در اين صورت كودك مياموزد كه چگونه ميتواند شما را عصباني كند و در آينده نيز همين كار را تكرا ر خواهد كرد. افزون بر اين، اگر هدفش از بينظمي جلب توجه شما بوده باشد، با عصباني شدن نه تنها او را به مقصودش ميرسانيد بلكه باعث تقويت رفتارش نيز ميشويد.
كودكان زير يك سال نميتوانند مقررات را رعايت كنند. بهترين راه آموزش نظم و ترتيب به آنها ايجاد روحيه اعتماد و اطمينان در ايشان است. براي رسيدن به اين مهم بايد هر جا كه لازم است به ايشان توجه كنيد و نيازهايشان را برآورده سازيد بايد دنياي اين كودكان را امن و سالم نگهداريد و به تدريج به آنها صبر و تحمل بياموزيد تنها در اين صورت است كه كودكان در مقاطع بعدي بهتر گوش ميدهند و راحتتر نظم را مياموزند
چگونگي نظم آموزي به كودكان 1 تا 3 سال
بعضي از والدين گمان ميكنند بايد با كودكان يك تا سه ساله خود به شدت سخت گيري كنند تا نظم و تربيت را به آنها بياموزند به اعتقاد اين دسته از والدين اگر سخت گيري جدي در كار نباشد كودكان لوس ميشوند در حالي كه عكس اين باور درست است و بايد از خشونت و نظم آموزي خشك و بيروح به طور جدي پرهيز كرد
رفتار ما با كودكان بايد كودكانه و متناسب با سن آنان باشد يعني بايد نظم آموزي را در قالبي كودكانه به آنها آموخت. رسول خدا در اين باره ميفرمايند: «هر كس كودكي دارد بايد با او كودكانه رفتار كند» البته اين بدان معنا نيست كه به كودكان اجازه دهيم تا هر كاري كه خواستند انجام دهند، بلكه بايد رفتارمان در عين آميختگي به محبت با قاطعيت همراه باشد. كودكان يك تا سه ساله خوشحال از آزادي تازه به دست آمده ميخواهند هر كاري را خودشان انجام دهند و جان كلام آنها اين است كه خودم انجام ميدهم بنابراين بايد به آنها اجازه دهيم تا كاري را كه ميتوانند انجام دهند درابره اين كودكان به جاي «نه» ، «نميتواني» ، «دست نزن» و .... ميتوان از روشهاي پيشگيرانه زير بهره گرفت:
پرت كردن حواس
گفتن عبارتي مانند «ببين من چي دارم» حواس بسياري از بچهها پرد ميكند تا با چيزي كه نبايد، دست نزنند . والدين براي پرت كردن حواس كودكشان ميتوانند از روشهاي گوناگوني استفاده كنند كه نوع آن به هنر آنها در اين زمينه بستگي دارد.
جايگزيني
روش موثر ديگري براي تغيير رفتارهاي غير قابل قبول نوزادان و نوپايان، جايگزيني است. جايگزيني يعني معامله كردن با آنها و جانشين كردن رفتارهاي مورد پسند به جاي رفتارهاي ناپسند، مثلا اگر طفل شما با يك شي خطرناك بازي ميكند شما ميتوانيد با دادن يك اسباببازي يا چيزي كه او دوست دارد با او معامله كنيد بدون آن كه از زور استفاده كرده باشيد.
امكان انتخاب دادن
وقتي به كودكمان امكان انتخاب ميدهيم در واقع به صورت غير مستقيم اين پيام را به او منتقل كردهايم كه برايش ارزش قائل بوده و به او در اعتماد داريم. در ضمن اين رفتار ما زمينه استقالال و خودباري را در او به وجود ميآورد، براي همين بهتري است به جاي آن كه بگوييد «زود باش جورابت را بپوش» از اين جمله استفاده كنيد: «دوست داري جوراب قرمزت را بپوشي يا جوراب آبي را؟»
ذخيره كردن واژه «نه» براي موارد مهم
با ايجاد محيط امن و سالم به كمك روشهاي بالا ميتوان به كودكان نظم و ترتيب را آموخت. با اين حال گاهي بايد به آنها «نه» گفت. در مواقعي آنها بايد بدانند كه كارشان نادرست و اشتباه است.
نظم آموزي مناسب و صحيح بدين معناست كه به فرزندان خود ازادي عمل بدهيم تا دنيايشان را وارسي كنند و بتوانند كنجكاوي متعادلي داشته باشند. همچنين بايد توجه داشته باشيم كه كودكان در اين مرحله سني ميخواهند استقلال خود را به نمايش بگذارند. از اين رو، بسياري از لجبازيهاي آنان در اين سن، مقتضاي موقعيت سني آنهاست كه والدين بايد با تدبير و سعه صدر از روشهاي ياد شده استفاده كنند.
بسياري از كودكان وقتي خسته ميشوند بدخلقي ميكنند، و گاه با اين كار انرژي اضافي خود را مصرف ميكنند. در اين مواقع خونسردي خود را حفظ كنيد و بيجهت تابع بدخلقي آنها نشويد. سعي كنيد علت بدخلقي آنها را فهمينده و درصدد رفع آن برآييد. اما در صورت عصباني شدن شما ممكن است كودكتان به اين نتيجه برسد كه ميتواند از اين سلاح براي به كرسي نشاندن خواستههايش استفاده كند.
چگونگي نظم آموزي به كودكان 3 تا 5 سال يا پيش دبستاني
يكي از ويژگيهاي كودكان پيش دبستاني، كنجكاوي درباره دنيايي است كه در آن زندگي ميكنند. مخلوط كردن شكر با نمك، براي كودك سه سالهاي كه ميخواهد بر دامنه اطلاعاتش بيفزايد هرگز كار عجيبي نيست. نقاشي كردن روي ديوارها براي يك كودك چهارساله اقدامي بينظير براي تزيين اتاق به شمار ميآيد. باز كردن اشيا و لوازم براي اطلاع از چگونگي كار آنها يكي از فاليتهاي مورد علاقه كودكان پيش دبستاني است. كار مورد علاقه بچههاي اين سن و سال كندوكاو است. اگر به كودكان پيش دبستاني برچسب «خودخواه» و «بيملاحظه» بزنيم بعيد نيست كه در آينده همين گونه شوند. به جاي آن اگر خودمحوري ايشان را درك كنيم و آن را بخشي طبيعي از زندگيشان بدانيم به زودي اين مرحله را پشت سر ميگذارند.
نظم آموزي به كودكان پيش دبستاني، به معناي هدايت كردن كنجكاوي آنهاست تا اقدام مناسب و درست را انجام دهند. كودكان در اين سن به بازي علاقه فراوان دارند. والدين مي توانند از اين ويژگي براي نظم آموزي به آنان استفاده كنند شيطنت و بازيگوشي كودكان را در اين سن نبايد دليل بيادبي آنان دانست بلكه تنها بايد كوشيد اين رفتارها به آنان صدمهاي نزدن و آن را هدايت كرد. رسول خدا فرموده است: «بازيگوشي و شيطنت بچه در دوران كودكي، نشان دهنده فزوني عقل او در بزرگسالي است» در اين زمينه امام كاظم نيز فرموده است: بازيگويش پسر در دوران كودكي پسنديده است، زيرا در بزرگسالي بردبار ميشود» براي اين كه بتوانيد كنجكاوي كودكانتان را هدايت كرده در راستاي نظم آموزي به آنان حركت كنيد، ميتوانيد اقدامات زير را انجام دهيد.
شما ميتوانيد اسباببازيهايي تهيه كنيد كه بتوان آنها را از هم جدا كرد و سپس به حالت اول برگرداند. اين نوع اسباببازيها براي كودكان اين سنين بسيار جالب توجه است كودكان شما به اسباببازيهاي گرانقيمت الكترونيكي نيازي ندارند اين وسايل به جاي كنجاو كردن بچه هاي از ميل آنان به جستجو گري ميكاهند.
اشياء وسوسه انگيز را از آنها دور كنيد
دوركردن اشياء وسوسه انگيز به حل بسياري از مسائل كمك ميكند اشياء خطرناك را از دسترس كودكان دور كنيد. قفل كردن در قفسههايي كه حاوي اشيا و لوازم خطرناك اند و نردهكشي حياطي كه در آن بازي ميكنند از جمله اقداماتي است كه بايد صورت گيرد.
پيامدهاي طبيعي و منطقي را در نظر بگيريد
اگر بچهها برخلاف نظر شما همچنان به كاري كه نبايد بكنند ادامه دهند برايشان پيامدهاي طبيعي و منطقي در نظر بگيريد. كودكي كه برخلاف اخطارها شما همچنان ديوار اتاق را با ماژيك رنگ ميكند بايد بداند كه پيامد منطقي اين كار او را محروم شدن از ماژيكهايش است يا اگر كودكتان از خوردن غذا خودداري ميكند بايد متوجه شود كه پيامد طبيعي آن گرسنه ماندن است.
بازي نمادين را تشويق كنيد
فعاليتهايي نظير بازي نمادين،به كودك كمك ميكند تا با دنياي پيرامون خود بهتر كنار بيايد خنه بازي و يا خاله بازي به بچه ها ميآموزد كه چگونه با ديگران ارتباط برقرار كنند. اين بازيها آنان را براي زندگي دوران بزرگسالي آماده ميكند.
خواندن، نوشتن و محاسبه كردن بخشي از مهارتهايي است كه بچه ها بايد پس از ورود به مدرسه بياموزند. مهرتهاي جسماني، مهارتهاي آكادميك مانند كار با كامپيوتر و مهارتهاي ميان فردي همچون همكاري و سازگاريبا مردم از جمله كارهايي است كه بچههاي دبستاني بايد با آنها آشنا شوند. ايجاد اين باور كه آنان اشخاص توانمندياند، از نشانههاي موفقيت درا ين دوران به شمار ميآيد. والدين بايد بكوشند علايق فرزندان خود را يافته با هدايت ايشان در آن زمينه طعم موفقيت را به كودكانشان بچشنانند تا به اين ترتيب انها به احساس صلاحيت و شايستگي برسند.
بچههاي دبستاني به احساس موفقيت نياز دارند اما ممكن است راه موفق شدن را ندانند. به كمك فرزندتان و با همكاري آموزگار او در مدرسه ميتوانيد بفهميد كودك شما در چه زمينههايي امكان موفقيت بيشتري دارد آن گاه زمينههاي زير را فراهم كنيد.
انجام برخي كارهاي را به آنها واگذار كنيد
با اين كار در آنها احساس مسئوليت ايجاد شده تواناييهايشان در پذيرش و انجام دادن مسئوليتها افزايشمييابد امام رضا ميفرمايند: «از كودك بخواه با دست خودش صدقه بدهد، گرچه به اندازه تكهاينان يا يك مشت خوراكي باشد.
جلسات خانوادگي تشكيل دهيد
در زمانهايي معين براي مثال هفتهاي ايك بار همه افراد خانواده جلسه اي تشكيل دهند در اين جلسات به هر يك از افراد خانواده فرت داده شودتا مسائل و مشكلات خود را مطرح كنند سپس همه افراد خانواده بكوشند تا راه حلي براي آن مسئله پيدا كنند. در اين جلسات بچهها ميآموزند تابه مسائل ديگران حساس باشند و نيازهاي آنان را نيز در نظر بگيرند. همچنين اين گونه جلسات جسارت ابراز عقيده را در كودك ما به وجود آورده و مهارت اجتماعي او را افزايش ميدهد.
3. بازيهاي دسته جمعي انجام دهيد
بازي نياز طبيعي كودك است كه بدون آن رشد كاملي نخواهد داشت. بچهها ميتوانند با همديگر يا با بزرگترها بازي كنند. بي توجهي به اين نياز كودك ميتواند آثار زيان باري براي وي در پي داشته باشد. در سيره رسول خدا و امامان معصوم نيز توجه ويژهاي به بازي كودكان شده است. جابر ميگويد: «بر پيامبر(ص) وارد شدم در حالي كه حسن و حسين را بر پشت خود سوار كرده بود و چهار دست و پا راه ميرفت و ميفرمود: شتر شما چه شتر خوبي است و شما چه سواران خوبي هستيد.
4ـ ميتوانيم دليل بياوريم
برخلاف كودكان كم سن و سالتر هنگام تربيت و نظم آموزي به كودكان دبستاني ميتوانيم دليل كارمان را براي آنها توضيح دهيم كودك اگر بداند چرا بايد آنچه را از او خواسـتهايم انجام دهد راحتتر خواسته ما را اجابت خواهد كرد و اين كار باعث ميشود كه انگيزه دروني در او تقويت شده و آن كرا را با ميل و رغبت بيشتري انجام دهد.
5ـ همه اشتباهات را حل و فصل نكنيد
وقتي همه مسائل و اشتباههاي فرزندانمان را حل و فصل نميكنيم به آنان فرصتي ميدهيم تا مسئوليت بيشتري درقبال كارهايشان عهده دار شوند و توانايي آنها در حل مسائلشان بال رود. اين مسئله تأثير بسزايي در ارتباء سطح اعتماد به نفس كودكمان دارد و افزايش اعتماد به نفس به معناي تضمين موفقيت كودكمان در آينده ميباشد.
كودكاني كه همراه از ناحيه والدينشان حمايت شده و اشتباهاتشان برطرف ميشود، افرادي وابسته و بدون اعتماد به نفس كافي بار ميآيند، افراد ضعيفي كه هيچگاه نميتوانند مشكلاتشان را به تنهايي حل كنند. اگر فرزندتان ميگويد: «مامان نميتونم دكمه شلوارم را ببندم» به او بگوييد: «سعي كن، ميتوني، فقط بايد كمي دقت كني» و يا اين كه كمكش كنيد تا اين كار را انجام دهد.
6ـ به آنان بياموزيد كه چگونه مسائل خود را حل كنند.
بچهها در اين سن ميتواند مراحل مختلف حل مسئله را به شكلي منظم بياموزند. وقتي بچهها بياموزند كه مسئله خود را مشخص كنند راهحلهاي مختلف را ارائه دهند يكي از راهحلهاي را انخاب كنند آن را به كار گيرند و درباره موثرتر واقع شدن آن نظر دهند درباره خود احساس بهتري خواهد داشت. نظم آموزي به بچهها در اين مقطع به مفهوم آموزش كنترل خود است كه آن را براي همكاري و كنار آمدن با ديگران نياز دارند.
چگونگي نظم آموزي به نوجوانان 13تا 18 سال روش موفق براي نظم دهي به نوجوانان كدام است؟ روشي موفق است كه با وجود دادن آزادي عمل به نوجوانان براي آنان محدوديتهاي منطقي ايجاد كند تا آنان با خطر روبرو نشوند. نوجوانان وقتي ميبينند پدر و مادرشان محدوديتهاي منطقي برايشان قائل ميشوند احساس ميكنند كه مورد مهر و محبت آنها هستند.با آن كه ممكن است نوجان سركش به نظر آيد اما آنان به مهر و محبت ما نياز دارند. انسان بايد بداند كه در چه زماني ما به آنها افتخار ميكنيم بايد بدانند كه چه مزاني تصميم عاقلانه گرفته،ند. بايد آنها را در تصميمگيريها شركت داد و براي نظراتشان احترام قائل شد و اگر اشتباه كردن آنها را بسيار دوستانه و منطقي آگاه كرد.
درباره جوانان و نوجوانان لازم است به اين نكته توجه توجه داشت كه تنبيه اثر بسيار كمي دارد، اما در مقابل كلام منطقي و مبتني بر تخصص را به خوبي ميپذريند. براي همين، خوب است پدر و مادرها از اين شاخصههاي فرزندانشان به بهترين وجه استفاده كنند. همچنين والدين بايد نوجوانانشان را همانگونه كه هست بپذيرند، زيرا هر كس توانمندي و استعداد مخصوص خود را دراد و مقايسه افراد با يكديگر به هيچ وجه درست نميباشد وآثار مخرب زيادي به دنبال دارد.
اگر ميخواهيد نوجوانتان را با كسي مقايسه كنيد آن كس خود اوست. براي مثال به او بگوييد: «قبلا بسيار بيشتر به درسهايت توجه داشتي»
در پايان لازم است به اين نكته مهم اشاره كنيم كه نظم آموزي ناگهاني و يك شبه ايجاد نميشود بلكه نياز به استمرار و تداوم دارد. در اين صورت است كه اين نهال به بار نشسته كودك و جامعه از ثمر آن بهرهمند ميشود اميدواريم خداوند منان به همه ما توفيق دهد تا اين وصيت امام علي را در خود و فرزندانمان جامه عمل بپوشانيم
برگرفته از کتاب نظم آموزی به کودکان نوشته مجید همتی