جمع بندی طوفان نوح و آب دریا

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طوفان نوح و آب دریا

زمانی که طوفان نوح آمد و کل جهان را آب فرا گرفت، آیا این آب ها شور بودند یا شیرین؟

برای این می پرسم که آبزیان آب شور قادر به زندگی در آب شیرین نیستند (و برعکس). با فرا گرفته شدن کل جهان آب ها باید مخلوط می شد و آن آب شور بود یا شیرین؟ چرا بعد از اینکه آب ها از بین رفتند باز هم آب اقیانوس ها شور شد و آب دریاچه ها شیرین؟ مگر آب شور و شیرین قاطی شده قادر به جدا شدن هستند؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
تاریخ درباره حوادث پیامبران پیشین سخن نگفته است ، آنچه دراین باره می دانیم با توجه به قران و روایات اسلامی است
نظر به این ‌که هدف قرآن از بیان سرگذشت اقوام پیشین، بیان نکته‌‏هاى تربیتى و عبرت آموزی است؛ از این‌رو در بسیاری از موارد به بحث‌های جانبی نپرداخته است؛ مثلاً در بیان ماجرای اصحاب کهف ضمن بیان اختلاف در شمار آنان، به تعداد آن تصریح نکرده است، و در بحث طوفان نوح نیز به جهانی بودن و یا نبودن آن تصریح ننموده است؛ لذا پیرامون این موضوع دو دیدگاه وجود دارد که بنابر یک دیدگاه، این طوفان منطقه‌ای بوده، نه جهانی؛از این‌رو برخی از مفسران گفته‌‌اند: احتمال منطقه‌‏اى بودن آن نیز به ‌کلى منتفى نیست؛ زیرا اطلاق کلمه «ارض» بر یک منطقه وسیع جهان، در قرآن مکرّر آمده است، چنان‌که در سرگذشت بنى اسرائیل مى‌‏خوانیم: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا»؛[1] مشرق‌‌ها و مغرب‌‌هاى زمین را در اختیار گروه مستضعفان (بنى اسرائیل) قرار دادیم.
البته در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید ) نیز درباره حوادث انبیاء گذشته مطالبی آمده که قبول مطالب موجود در آن ، درصورتیکه است که با عقاید ما منافات نداشته باشد چون ما قائلیم کتاب حضرت موسی و حضرت عیسی تحریف شده است
در مورد سوال شما ، نه در قران و نه در احادیث ونه در کتاب مقدس مطلبی موجود نیافتیم ، و عدم کتابت تاریخ که وصل به آن زمان باشد ، سوالات اینچنینی را با مشکل دچار می کند
بعضی از محققین نظرشان این است که طوفان حضرت نوح در تمام کره زمین نبوده و منحصر به مکانهای خاصی بوده، اگر این مطلب درست باشد ، دیگر جایی برای شبهه شما باقی نمی ماند
این نکته نیز قابل توجه است که طوفان حضرت نوح به عنوان مجازات آن قوم سرکش بود، و ما هیچ دلیلى در دست نداریم که دعوت نوح به سراسر زمین رسیده باشد، اصولاً با وسائل آن زمان رسیدن دعوت یک پیامبر(در عصر خودش) به همه نقاط، بسیار بعید به نظر مى‏رسد.[2]
پس نمی توان به قطع گفت که تمام کره زمین را آب فرا گرفته بوده ، تا شبهه شما وارد باشد

منابع :
1.اعراف، 137
2.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏9، ص 103، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.

[="Tahoma"]

Kinzie Kensington;414903 نوشت:
زمانی که طوفان نوح آمد و کل جهان را آب فرا گرفت، آیا این آب ها شور بودند یا شیرین؟

برای این می پرسم که آبزیان آب شور قادر به زندگی در آب شیرین نیستند (و برعکس). با فرا گرفته شدن کل جهان آب ها باید مخلوط می شد و آن آب شور بود یا شیرین؟ چرا بعد از اینکه آب ها از بین رفتند باز هم آب اقیانوس ها شور شد و آب دریاچه ها شیرین؟ مگر آب شور و شیرین قاطی شده قادر به جدا شدن هستند؟


سلام
با توجه به بیانات دینی این طوفان با فوران آب از درون زمین آغاز شده ( و فار التنور ) لذا بحث اختلاط اینجا چندان قابل پیگیری نیست
دیگر اینکه به نظر می رسد این طوفان فراگیر نبوده بلکه حوزه نبوت نوح ع را فراگرفته است
والله الموفق

اگر طوفان نوح سراسری نبوده پس چرا از هر حیوان هر کدام یک جفت نر و ماده آوردند تا نسل حیوانات منقرض نشود؟

[="Tahoma"]

Kinzie Kensington;416086 نوشت:
اگر طوفان نوح سراسری نبوده پس چرا از هر حیوان هر کدام یک جفت نر و ماده آوردند تا نسل حیوانات منقرض نشود؟

سلام
اینطور به نظر میرسد که حیوانات هر منطقه جزء سرمایه های جانوری آنجا هستند که در صورت از بین رفتن خیلی از آنها قابل تجدید نیستند همین دلیل برای به همراه بردن این حیوانات کافی است با وجود چنین قصد و هدفی ، دلیلی برای طرح مساله انقراض کلی حیوانات نیست
والله الموفق

خوب پس چرا از تموم حیوانت آوردن ... مثلا ... گاو و گوسفند میاوردن ... برای چی با خودشون {مار} آوردن ... چه نیازی به مار بوده ؟؟؟
در ضمن من خوندم حضرت نوح به یه تعبیری 40 سال و به تعبیری دیگه 120 سال طول میکشه تا اون کشتی رو بسازه ... خوب چه نیازی بوده ... میرفتن از یه شهر یا کشوره دیگه چند تا بز و گاو و گوسفند میخریدن ... به جای اینکه چنین کشتی بسازن ...

[="Tahoma"]

FT_Mohammadi;416131 نوشت:
خوب پس چرا از تموم حیوانت آوردن ... مثلا ... گاو و گوسفند میاوردن ... برای چی با خودشون {مار} آوردن ... چه نیازی به مار بوده ؟؟؟
در ضمن من خوندم حضرت نوح به یه تعبیری 40 سال و به تعبیری دیگه 120 سال طول میکشه تا اون کشتی رو بسازه ... خوب چه نیازی بوده ... میرفتن از یه شهر یا کشوره دیگه چند تا بز و گاو و گوسفند میخریدن ... به جای اینکه چنین کشتی بسازن ...

سلام
اولا واضح است که هیچ کشتی ظرفیت تمام انواع جانوری زمین را ندارد لذا همین احتمال که حضرت در صدد حفظ انواع جانوری منطقه محدود طوفان را بوده اند بسیار قویتر است
ثانیا ساختن کشتی برای نجات مومنان از طوفان بوده است و مساله حیوانات یک مساله فرعی بوده است
ثالثا ساخت یک کشتی از انتقال ان در خشکی بسیار راحت تر است
والله الموفق

من درباره این موضوع فکر کردم.

اگر طوفان فقط در یک منطقه بوده پس چرا نوح اصلا کشتی ساخته؟ خب مهاجرت می کردند به یک جای دیگه و بعد خداوند عذاب نازل می کرد. اینکه نوح کشتی ساخته یعنی امکان مهاجرت نبوده و وقتی سال ها ساختن کشتی طول کشیده یعنی چندین برابر این زمان فرصت بوده تا مهاجرت کنند. کلا این قضیه با عقل جور در نمیاد.

[="Tahoma"]

Kinzie Kensington;416879 نوشت:
اگر طوفان فقط در یک منطقه بوده پس چرا نوح اصلا کشتی ساخته؟ خب مهاجرت می کردند به یک جای دیگه و بعد خداوند عذاب نازل می کرد. اینکه نوح کشتی ساخته یعنی امکان مهاجرت نبوده و وقتی سال ها ساختن کشتی طول کشیده یعنی چندین برابر این زمان فرصت بوده تا مهاجرت کنند. کلا این قضیه با عقل جور در نمیاد.

سلام
وقوع طوفان هرچند برای نوح علیه السلام معلوم بوده اما تحقق آن می توانسته منوط به تحقق شرایطی بوده که بدون حضور نوح ع تا آخرین روزها و لحظات در میان قوم خود واقع نمی شده است لذا مهاجرت منتفی شده است چون با مهاجرت آن شرایط و در نتیجه طوفان هم واقع نمیشده است . لازم به ذکر است که علم اولیاء الهی به غیب در اغلب موارد نمی تواند به عملی منجر شود که مقدرات را عوض کند .
والله الموفق

Kinzie Kensington;414903 نوشت:
زمانی که طوفان نوح آمد و کل جهان را آب فرا گرفت، آیا این آب ها شور بودند یا شیرین؟

برای این می پرسم که آبزیان آب شور قادر به زندگی در آب شیرین نیستند (و برعکس). با فرا گرفته شدن کل جهان آب ها باید مخلوط می شد و آن آب شور بود یا شیرین؟ چرا بعد از اینکه آب ها از بین رفتند باز هم آب اقیانوس ها شور شد و آب دریاچه ها شیرین؟ مگر آب شور و شیرین قاطی شده قادر به جدا شدن هستند؟

نظرم اينه كه كلا" واقعه حضرت نوح ( ع ) در دره اي اتفاق افتاده كه فقط براي قوم نوح قابل لمس بوده است ، دره اي مثل دره پترا در اردن كه در بالاي آنهم آب جاريست

پس آب استفاده شده شيرين بوده

آیه در قرآن است که می فرماید ما آب شور و شیرین را در کنار هم نگه می داریم بدون اینکه مزه یکی به دیگری سرایت کند . . . ( کارشناس پاسخگو کمک کنن نمی دونم توکدوم سوره است . . .)

واسه خدا که این چیزا کاری نداره . . .

[="Tahoma"][="Navy"]

Kinzie Kensington;414903 نوشت:
زمانی که طوفان نوح آمد و کل جهان را آب فرا گرفت، آیا این آب ها شور بودند یا شیرین؟

برای این می پرسم که آبزیان آب شور قادر به زندگی در آب شیرین نیستند (و برعکس). با فرا گرفته شدن کل جهان آب ها باید مخلوط می شد و آن آب شور بود یا شیرین؟ چرا بعد از اینکه آب ها از بین رفتند باز هم آب اقیانوس ها شور شد و آب دریاچه ها شیرین؟ مگر آب شور و شیرین قاطی شده قادر به جدا شدن هستند؟


سلام
اولا دلیل قطعی نداریم که آب تمام زمین را فرا گرفته باشد
ثانیا آبی که زمین را فراگرفت آب دریا نبود بلکه آبی بوده که از خود زمین میجوشیده ( و فارالتنور )
ثالثا بالفرض که آبها قاطی شده باشد بعد از گذشت زمان ، بازگشت حالت اولیه ممکن به نظر می رسد
یا علیم[/]

Kinzie Kensington;414903 نوشت:
زمانی که طوفان نوح آمد و کل جهان را آب فرا گرفت، آیا این آب ها شور بودند یا شیرین؟

برای این می پرسم که آبزیان آب شور قادر به زندگی در آب شیرین نیستند (و برعکس). با فرا گرفته شدن کل جهان آب ها باید مخلوط می شد و آن آب شور بود یا شیرین؟ چرا بعد از اینکه آب ها از بین رفتند باز هم آب اقیانوس ها شور شد و آب دریاچه ها شیرین؟ مگر آب شور و شیرین قاطی شده قادر به جدا شدن هستند؟

سلام علیکم و رحمة الله،
از طرفی همانطور که کارشناس محترم و برخی دوستان اشاره کردند گاهی کاربرد واژه‌ی أرض به محدوده‌ای از زمین تحدید شده است و در نتیجه طوفان می‌تواند فقط بخشی از کره‌ی زمین را پوشانده باشد، برای این مسأله نشانه‌هایی هم در حدیث داریم، اما از طرف دیگر نشانه‌هایی هم در روایات هستند که از آنها اینطور برداشت می‌شود که طوفان همه‌جاگیر بوده است، برای روشن‌تر شدن مطلب موارد زیر را در نظر بگیرید:
۱. حضرت نوح علیه‌السلام نسل دهم از حضرت آدم علیه‌السلام بودند و تا زمان ایشان همچنان کل نسل آدم علیه‌السلام محدود بوده و در یک منطقه زندگی می‌کرده‌اند، در کتاب اثبات‌الوصیة اینطور آمده است که در تمام این دوران فرزندان قابیل لعنه‌الله صاحبان ثروت و قدرت بوده‌اند و مؤمنان به خدا را در سختی قرار می‌دادند و مؤمنان از همان زمان شیث‌بن‌آدم هبة‌الله علیه‌السلام همواره در حل تقیه زندگی می‌کرده‌اند و از نسلی به نسل دیگر مژده‌ی ظهور ناجی حضرت نوح علیه‌السلام را می‌دادند. از طرفی بعد از طوفان هم کلاً ۸۰ نفر مؤمن باقی ماندند و نسل انسان امروزی همه از همانهاست و به دلیلی حضرت نوح علیه‌السلام را پدر دوم انسان امروزی خوانده‌اند (نسل همه از دختر ایشان باقی ماند بنا بر روایاتی). بنابراین این بحث که افراد دیگری در جاهای دیگری باشند یا شهرهای دیگری در زمین‌های دیگر باشد منتفی است و خارج از محدوده‌ی آن افراد انسان دیگری زندگی نمی‌کرده است، تا آن موقع زبان هم یکی بیشتر نبوده است و الی آخر. با این وجود این مسائل قابل بححث هستند زیرا به طور مشخصی اولین محل سکونت حضرت آدم علیه‌السلام و فرزندانشان مکه بوده است و به طور خاص شیث و قابیل و فرزندان دیگر حضرت آدم علیه‌السلام و فرزندان و نوه‌های آنها همه آنجا بودند، و از طرف دیگر منزل حضرت نوح علیه‌السلام در زمان طوفان مسجد کوفه‌ی امروزی بوده است. بنابراین جای تأمل دارد که آیا در زمان ایشان نسل بشر پراکندگی در زمین پیدا کرده بودند یا خیر و همه یکجا به کوفه مهاجرت کرده بودند. اما آنچه که صراحتاً در روایات وارد شده است این است که کشتی حضرت نوح علیه‌السلام در اوایل طوفان که آب هنوز آنقدر بالا نیامده بوده است تا مکه رفته و بسیاری از اعمال حج ابراهیمی امروز از مسیر حرکت ایشان گرفته شده است، چه طواف و چه سعی اگر درست خاطرم باشد و چه وقوف در منا، اگر آن روایاتی که این مطالب را گفته‌اند صحیح باشند. البته شاید بزرگترین دلیل بر صحتشان این قول معروف و تقریباً قطعی باشد که کشتی ایشان به هر حال تا مکه رفته بوده است، چه آنکه ایشان جسد حضرت آدم علیه‌السلام را از مکه خارج کرده و با خود به کوفه می‌برند و امروز قبر حضرات آدم و نوح علیهماالسلام در نجف در دو طرف قبر امیر مؤمنان علیه‌السلام است. با این حساب اینکه مردمی در مکه هم ساکن بوده‌اند یا نه آنقدر مهم نیست که مهم است که طوفان تا مکه هم رسیده بوده است. پس منطقه‌ی طوفان تقریباً به طور قطعی منطقه‌ی عراق تا عربستان را فراگرفته بوده است، اینکه وسعت بیشتری هم داشته است یا خیر را با عنایت به نکات دیگر باید پی برد.
۲. در برخی روایات آمده که حضرت نوح علیه‌السلام حیوانات متعدد را سوار کشتی کردند، به طور خاص مثال‌هایی هم برای آنها در روایات آمده است، مثل شیر، یا فیل، یا بز، یا موش، یا پرندگانی مانند کبوتر و کلاغ ... برخی حیوانات هم در خود کشتی ایشان برای اولین بار خلق شدند مثل خوک از فیل و گربه از شیر. اما در روایات دیگری تنها حیوانات حلال گوشت نام برده شده در قرآن را نام برده‌اند و علت سوار کردن آنها به کشتی را این عنوان کرده‌اند تا مؤمنین نجات یافته بعد از طوفان غذا برای خوردن داشته باشند. بنابراین دو دیدگاه در روایات وارد شده است در مورد اینکه چرا حیوانات هم با ایشان سوار کشتی شدند، یکی بحث محافظت از نسل ایشان و دیگری برای تضمین غذای قوم ناجیه بعد از طوفان.
۳. مطلب دیگر در مورد گیاهان است، در روایتی ندیدم که حضرت علیه‌السلام بذر یا نشاء گیاهی را با خود به کشتی برده باشند، اما در روایتی آمده است که برای اطلاع از پایان یافتن طوفان حضرت نوح علیه‌السلام کلاغ و سپس کبوتر را فرستادند که نشانه‌ای از بیرون زدن خشکی اگر هست با خود به عنوان بشارت بیاورند، کلاغ وظیفه‌اش را درست انجام نداد و ایشان نفرینش کردند و او از انسان فراری شد، کبوتر با آوردن برگ زیتونی وظیفه‌اش را درست انجام داد و حضرت دعای خیرش کردند و او هم با انسان انس گرفت و هم پیام‌بر میان انسان‌ها شد. اما آنچه در این میان مهم است این است که برگ زیتونی مانده بود که آن کبوتر با خودش بیاورد و نکته‌ی دیگر اینکه کبوتر برای آوردن خبر پایان طوفان آن برگ را آورد و اینطور نبوده است که آنرا از سرزمینی بیاورد که اصلاً طوفان‌زده نشده بوده است، بنابراین اینطور به نظر می‌رسد که طوفان به لااقل برخی درختان و بخصوص درخت زیتون خسارت غیرقابل جبرانی وارد نکرده بوده است. اما محل زیتون در قرآن به اطراف بیت‌المقدس نسبت داده شده است (اگرچه بیت‌المقدس خود گاهی اگر اشتباه نکنم کوفه یا کربلا خوانده شده است یا نزدیک به آن، چنانکه محل شرقی که حضرت مریم سلام‌الله‌علیها برای وضع حمل حضرت عیسی علیه‌السلام به آنجا رفتند ظاهراً در عراق بوده است و نه فلسطین) که اگر برداشت ما از این مطلب درست باشد طوفان تا آنجا هم باید رفته باشد و آنجا قبل از خود عراق از آب بیرون آمده بوده است، لااقل تپه‌ها و کوه‌های اطراف آن. همچنین از سالم ماندن درختان شاید بشود شیرین بودن آب طوفان را هم نتیجه گرفت. مطمئن نیستم ولی شاید اینکه حضرت نوح علیه‌آلسلام و یارانشان و حیوانات موجود در مدتی که در کشتی بودند از چه آبی می‌خوردند هم بتواند نتیجه دهد که آن آب شیرین بوده است، اگرچه اگر مدت طوفان کم بوده باشد (در برخی روایات تا چند سال هم شاید اشاره شده باشد؟ خاطرم نیست) یا ایشان از آب باران استفاده کرده باشند این نکته دیگر نتیجه‌ای نمی‌دهد.
۳. مطلب دیگر این است که وقتی حضرت نوح علیه‌السلام به پسر کافرشان می‌گفتند که سوار کشتی شود او گفت به کوهی پناه می‌برم که از غرق شدن مصون بمانم، در روایت مبارکه آمده که کوه مد نظر آن پسر کوهی بوده در موضع فعلی شهر نجف و این کوه در آن زمان بلندترین کوه زمین بوده است، از همین مطلب می‌توان منظور از زمین را در مورد این روایات محدود به همان منطقه‌ی عراق و عربستان و شام و فلسطین دانست، مگرنه هیمالایا هم جزء زمین بوده است و بعید است کوه در نجف بلندتر از آن بوده باشد. بعد خداوند به آن کوه فرمود که آیا بنده‌ی من از من به تو پناه می‌آورد؟ آن کوه از خشیت خداوند متلاشی می‌شود و نه تنها ارتفاعش از دست می‌رود که کمی هم گود می‌شود و این گودی بعد از فرونشین شدند مقداری از آب را در خود نگاه می‌دارد و برای خودش دریایی می‌شود که بعد از طوفان به دریای «نی» معروف بوده است، بعد این دریا خشک می‌شود و به آن «نی‌جف» گفته می‌شود که کم‌کم تبدیل به نجف می‌شود، این هم که قبر خود حضرت نوح علیه‌السلام در نجف است نشان می‌دهد که قاعدتاً در زمان حیات خود ایشان باید این دریا خشک شده باشد و این چه بسا سازگار است با اینکه گفته شود حضرت علیه‌السلام بعد از طوفان هم چند صد یا قریب هزار سال عمر کردند (برخی روایات عمر ایشان را بالغ بر ۲۰۰۰ سال شمرده است که ۹۵۰ سال آن را مطابق قرآن پیامبر بودند، حال اینکه مابقی عمرشان قبل از نبوتشان در میان قومشان قبل از طوفان بوده است یا بعد از طوفان را نمی‌دانم؟) ... در هر صورت از اینکه کوه در موضع نجف بلندترین کوه شمرده شده است تا حدود زیادی تأیید می‌کند که طوفان منطقه‌ای بوده است، اگرچه وسعت آن خیلی بیشتر از یک شهر بوده است و مثلاً کل منطقه‌ی عراق و عربستان و فلسطین را شامل می‌شده است.
۴. در روایاتی آمده که در زمان طوفان بجز ابلیس که سر قضیه‌ی ورود بز به کشتی شیطنت کرد و وارد کشتی شد باقی جنیان مانند نسیم روی امواج آب طوفان بودند و آنها هم از آن عذاب در امان ماندند ... شاید بشود از این قضیه نتیجه گرفت که پس لابد باید کل کره‌ی زمین را غرق در طوفان در نظر گرفت که جنیان ناچار شدند به صورت نسیم روی آب بوزند، اما شاید لزومی هم نداشته باشد چه آنکه آنها می‌توانستند به خشکی‌های دور بروند و روی این آبها هم بیایند و بروند، اگرچه آنها حتی در آسمان هم می‌توانسته‌اند بالا بروند و در نتیجه لزومی ندارد روی آب وزیدن آنها را یک باید در نظر بگیریم و از آن مشمولیت طوفان بر کل زمین را نتیجه بگیریم.
۵. در روایات دیگری آمده که در ماجرای طوفان هم آسمان بارید و هم زمین جوشید، در مورد آب آنها هم توضیح داده شده (عربی‌ام آنقدر خوب نبود که دقیق کیفیتشان را بفهمم) و این دو آب یکسان نبودند، اما بعد زمین مطابق قرآن و روایات به دستور خداوند آب خود را بلعید و آسمان تنها بارندگی‌اش را قطع کرد، بنابراین آبی که بر روی زمین باقی ماند از آب نازل شده از آسمان بوده است و این آب را هم می‌دانیم که شیرین است.
۶. در روایات دیگری از آبهای زمین به عنوان آب عذاب یاد شده است که مربوط به طوفان حضرت نوح علیه‌السلام می‌شده است، اگرچه تا کنون فکر می‌کردم منظور کل آبهای کره‌ی زمین است ولی الآن مطابق با صحبت‌های بالا به نظرم می‌رسد فقط آبهای منطقه‌ای منظور باشد. اینکه آب دریاها هم جاهای شور و شیرین متفاوت دارد (مطمئن نیستم) شاید به همین نفوذ آب طوفان به داخل دریاها و اقیانوس‌ها بازگردد، اگرچه باز مطمئن نیستم.
۷. به طور خاص حدیثی از امام حسین علیه‌السلام خواندم که گروهی برای درمان می‌خواستند از آب رودخانه‌ای استفاده کنند و امام فرمودند این آب عذاب است و درمانی درش نیست، اگر درست خاطرم باشد.

ببخشید حضور ذهن زیادی در مورد روایاتی که بهشان اشاره کردم نداشتم، بهتر بود وقت می‌گذاشتم و همه را پیدا می‌کردم و جزء به جزء می‌آوردم ولی از طرفی این کار فرصت زیادی را می‌خواهد که فعلاً ندارم و از طرف دیگر عربی‌ام خیلی خوب نیست و برخی از ان احادیث ررا فقط عربی‌اشان را دیده بودم. اینها که نوشتم را با توجه به نداشتن منابع و مراجع به عنوان احتمال قابل بررسی در نظر بگیرید، نه بیشتر.

یا علی

FT_Mohammadi;416131 نوشت:
خوب پس چرا از تموم حیوانت آوردن ... مثلا ... گاو و گوسفند میاوردن ... برای چی با خودشون {مار} آوردن ... چه نیازی به مار بوده ؟؟؟

سلام و رحمةالله

اینکه "حضرت نوح از همه ی حیوان ها بک جغت در کشتی جمع کرد" یک توهم بزرگ و برداشت غلط از آیات قرآن است.
مطلب زیرا را بادقت و تامل بخوانید را حقیقت موضوع را دریابید:

(1/100157203)پرسش:در داستان حضرت نوح امده است كه ان حضرت از هر گونه حيواني يك جفت سوار كشتي خود كرده بقيه حيوانات در اثر غرق شدن از بين رفتند.سپس يك جفت باقيمانده از هر گونه بعد از اتمام عذاب تكثير يافته و طبيعت به حالت اول خود برگشت.در علم اكولوژي جانوري ميخوانيم كه تنوع ژنتيكي يكي از لازمه هاي لا يتغير جمعيتهاست و اگر جمعيتي از يك جانور در اثر كاهش اندازه تنوع ژنتيكي اش از حد خاصي كمتر شود(رانش ژنتيكي) طي فرايندي به نام extinction vortex دچار انقراض ميگردد.حال چگونه ميتوان توجيه كرد كه ان حيواناتي كه حضرت نوح تنها يك جفت از هر كدام برداشته بود منقرض نشدند؟

پاسخ:
اگر منظورتان از داستان نوح(ع) همان است كه در قرآن آمده، عرض مي شود: در كجاي داستان نوح(ع) چنين چيزي آمده است؟!! شما يك آيه بياوريد بنده جايزه مي دهم. امّا اگر منظورتان همان پندارهاي مردم كوچه و بازار است، حرف مردم ربطي به خدا و دين خدا ندارد. مردم، هزاران حرف غلط مي زنند اين هم يكي. خدا مي گويد: آتش بر ابراهيم سرد شد، مردم مي گويند: آتش گلستان شد. خدا مي گويد: نوح(ع) هشت جفت حيوان سوار كشتي نمود، مردم مي گويند: از هر حيواني يك جفت سوار كشتي كرد.
در كشتي نوح(ع) هشت نفر انسان بود، هشت جفت چهار پا بود و تعدادي پرنده؛ و مقداري آذوقه براي انسانها و حيوانات. چون اين آب گرفتگي روزها طول كشيده است.
پيش مردم عوام، مشهور است كه در طوفان نوح، كلّ زمين را آب فرا گرفت.
امّا هيچ جاي قرآن چنين چيزي گفته نشده است؟ اينها توهّمات عوام است كه از قرآن خبر ندارند.
همچنين توهّم كرده اند كه حضرت نوح، از هر حيواني يك جفت سوار كشتي نمود؛ در حالي كه هيچ جاي قرآن چنين چيزي نيامده است؟ اين هم توهّمات رايج است. ما كه عمري است سر و كارمان با قرآن است چنين چيزي را در قرآن نديده ايم.
ـ حضرت نوح(ع) چند حيوان در كشتي سوار كرد؟
خداوند متعال مي فرمايد: « فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْني‏ فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ـــــــ ما به نوح وحى كرديم كه: «كشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز. و هنگامى كه فرمان ما فرا رسد، و آب از تنور بجوشد، در كشتى سوار كن از هر جفتي دو تا ؛ و همچنين خانواده‏ات را، مگر آنهايي كه قبلاً وعده ي هلاكشان داده شده‏؛ و ديگر درباره ي ستمگران با من سخن مگو، كه آنان همگى هلاك خواهند شد.» (المؤمنون:27)
آيا شما در اين آيه سخني از حيوان مي بينيد؟ كجاي اين آيه آمده كه از هر حيواني يك جفت سوار كشتي كن؟!
اين آيه مي فرمايد: از هر جفتي، دو تا.
هر جفت چي؟ معلوم نيست. هر جفت حيوان؟ هر جفت جوراب؟ هر جفت كفش؟ هر جفت حيوان اهلي؟ هر جفت حيوان وحشي؟ هر جفت ... ؟
اصلاً از «هر جفت دو تا» يعني چه؟ «دو تا» خودش يعني يك جفت. پس « از هر جفتي دو تا» يعني « از هر جفتي، يك جفت»؛ كه مي شود چهار فرد.
اگر خدا مي خواست بگويد از حيواني يك جفت نر و ماده، مي گفت: « مِنْ كُلٍّ نوع زَوْجَيْنِ ــ از هر نوعي يك جفت» يا « مِنْ كُلٍّ نوع اثْنَيْنِ ــ از هر نوعي دو تا» و امثال اينها. امّا فرمود: «از هر جفتي دو تا»؛ كه مي شود چهار تا. ظاهراً يكي از اين «دو تا» منظور، نر و ماده است. امّا « دو تا» ي ديگر اشاره به چيست؟
حيوانات بر دو گونه اند: وحشي و اهلي. خود اهلي ها هم دو گونه اند: آنها كه معادل وحشي دارند و آنها كه معادل وحشي ندارند. مثلاً بز، هم وحشي دارد هم اهلي؛ گاو، هم وحشي دارد هم اهلي؛ اسب، هم وحشي دارد هم اهلي و ... .
پس برخي حيوانات، زوجند؛ يعني نوع اهلي و وحشي دارند. مراد از «زَوْجَيْنِ» در آيه ي مورد بحث، اين گونه حيواناتند. پس خداوند متعال امر نموده نوح را كه از اين گونه حيوانات، دو تا (يك نر و يك ماده) را سوار كشتي كند. مثلاً يك جفت بز اهلي و يك جفت بز وحشي يا يك جفت گاو اهلي و يك جفت گاو وحشي.
روشن است كه تعداد چنين حيواناتي بسيار اندك است؛ به نحوي كه جا دادن آنها در يك كشتي، كار آساني است. بخصوص در كشتي نوح(ع) كه به اندازه ي يك زمين فوتبال و به گنجايش ۴۹۴ اتوبوس دو طبقه مسافربري بوده است. بقاياي فسيل شده اي اين كشتي امروزه در كوههاي آرارات تركيه شناسايي شده است. اين كشف در سال 1959 و طيّ يك عكسبرداري هوايي به طور اتّفاقي انجام گرفت؛ و تحقيقات بعدي، روشن ساخت كه اين كشتي، همان كشتي نوح(ع) است. در قرآن كريم نيز خبر داده كه خداوند از آن ماجرا، علائمي را براي آيندگان باقي گذاشته است. فرمود: « وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ـــ ما آن را به عنوان نشانه‏اى باقى گذارديم؛ آيا كسى هست كه پند گيرد؟» (القمر:15)
پس آن حضرت، تنها حيواناتي را سوار كشتي نمود كه جفت اهل و وحشي دارند؛ كه تعدادشان اندك است؛ امّا يك مطلب ديگر هم هست. مي دانيم كه فاصله ي نوح(ع) با آدم(ع) چندان نبوده است؛ به نحوي كه در آن زمان، تنها مناطق مسكون زمين، منطقه ي بين النهرين بوده است؛ يعني مناطقي از عراق و تركيه ي امرروزي. پس در آن هنگام، بشر هنوز چندان متمدّن نبوده است. حال سوال اين است كه: آيا در آن زمان، تمام حيوانات اهلي شده ي امروزي، اهلي شده بودند يا نه؟ مثلاً آيا در آن هنگام، مردم توانسته بودند مرغ و بوقلمون و اردك و غاز و گربه و سگ و ... را هم اهلي كنند يا نه؟ اگر بپذيريم كه در آن زمان، هنوز برخي حيوانات اهلي امروزي، اهلي نشده بودند، در آن صورت، تعداد اين حيوانات، باز هم كمتر مي شوند. امّا دانستن اين كه آن زمان چه تعداد از حيوانات را توانسته بودند اهلي كنند، كار آساني نيست؛ و در شرائط فعلي ما جز سخنان افراد معصوم، راه ديگري براي حلّ اين معمّا نداريم. حال به احاديث اهل بيت(ع) مراجعه كنيم تا ببينيم آن بزرگواران ـ به عنوان تبيين كنندگان قرآن ـ در اين باره چه فرموده اند.
طبق آنچه در روايات آمده، منظور از « مِن كُلٍ‏ّ زَوْجَينْ‏ِ اثْنَين‏ »، تمام حيوانات نبوده اند؛ بلكه منظور همان ازواج هشتگانه اي هستند كه در آيات 143 و 144 انعام نام برده شده اند كه عبارتند از: گوسفند، بز ، شتر و گاو ، كه از هر كدام معادل وحشي اش را هم لحاظ كنيم، مي شوند هشت جفت. همچنين فرمود: « خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ ــــ او شما را از نفس واحده آفريد، و زوج او را از او (جنس او ) خلق نمود ؛ و براى شما هشت زوج از چهارپايان نازل نمود» (الزمر:6). اين چهار گونه حيوان ، اشرف چهارپايان مي باشند؛ كه انسانها بدان نياز دارند. آن حضرت، اين حيوانات را به علاوه ي برخي پرندگان اهلي و مشابهشان از وحشي ها، سوار كشتي نمودند. و عاقلان دانند كه بسياري از حيوانات اساساً نيازي نداشتند كه سوار كشتي شوند؛ چرا كه اكثر حيوانات قادر به شنا در آب مي باشند. از اين گذشته، در قرآن كريم نداريم كه تمام زمين را آب فرا گرفته است؛ بلكه احتمالاً يك آب گرفتگي عظيم در مناطق مسكوني آن روز بوده است؛ يعني در منطقه ي بين النهرين. لذا حيوانات در مناطق ديگر مي توانستند زنده بمانند؛ و نيازي نبود كه براي بقاء نسل، سوار كشتي شوند.
حاصل كلام آنكه:
برخلاف تصوّر عمومي ـ كه ناشي از عدم دقّت در آيه و عدم مراجعه به روايات اهل بيت(ع) است ـ آن حضرت براي جلوگيري از انقراض حيوانات آنها را سوار كشتي نكردند، بلكه قصد اصلي آن حضرت اين بوده كه انسانهاي نجات يافته، در منطقه ي خود دچار كمبود نسل اين چند قلم حيوان ـ كه منبع غذايي مي باشند ـ نشوند. در قرآن كريم نيز نداريم كه غرض آن حضرت، جلوگيري از انقراض نسل بوده باشد. از روايات نيز استفاده مي شود كه غرض حضرتش حفظ منابع غذايي انسانها بوده نه نسل حيوانات.
امام صادق(ع) فرمودند: « حَمَلَ نُوحٌ ع فِي السَّفِينَةِ الْأَزْوَاجَ الثَّمَانِيَةَ الَّتِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ‏ ... وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ فَكَانَ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ زَوْجٌ دَاجِنَةٌ يُرَبِّيهَا النَّاسُ وَ الزَّوْجُ الْآخَرُ الضَّأْنُ الَّتِي تَكُونُ فِي الْجِبَالِ الْوَحْشِيَّةُ أُحِلَّ لَهُمْ صَيْدُهَا وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ زَوْجٌ دَاجِنَةٌ يُرَبِّيهَا النَّاسُ وَ الزَّوْجُ الْآخَرُ الظَّبْيُ الَّتِي تَكُونُ فِي الْمَفَاوِزِ وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ الْبَخَاتِيُّ وَ الْعِرَابُ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ زَوْجٌ دَاجِنَةٌ لِلنَّاسِ وَ الزَّوْجُ الْآخَرُ الْبَقَرُ الْوَحْشِيَّةُ وَ كُلُّ طَيْرٍ طَيِّبٍ وَحْشِيٍّ أَوْ إِنْسِيٍّ ثُمَّ غَرِقَتِ الْأَرْض‏ ــــ نوح در اين كشتى هشت جفت از جانورانى را حمل كرد كه خداوند عزّ و جلّ فرموده بود: « ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ ... وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ » بنا بر اين، از ميش (گوسفند) يك جفت يكى ميش اهلى كه مردم تربيت مى‏كنند و ديگري ميش كوهى كه شكار آن براى مردم رواست، و از بز هم دو تا، يكى اهلى كه مردم تربيت مى‏كنند و يكى بزى كه در دشت و بيابان است، و از شتر هم دو تا، يكى شتر بخاتى [كه در خراسان پرورش مى‏يافت‏] و ديگر شتر عربى، و از گاو هم دو تا، يكى گاو اهلى و ديگر يگاو وحشى، و از هر پرنده يكى اهلى و ديگر وحشى را برگزيد و آنگاه زمين غرق شد.» (الكافي،ج‏8 ،ص283)
اين حديث شريف، به وضوح حكايت مي كند، كه آن حضرت، حيوانات اهلي ـ اعمّ از چهارپا و پرنده ـ را كه منبع غذايي اند، همراه با مشابه وحشي آنها ـ كه براي غذا شكار مي شوند ـ سوار كشتي نموده است.
در اين حديث، واژه «الارض» نيز به معني كره ي زمين يا كلّ خشكي ها نيست. چون اوّلاً در قرآن كريم و لسان اهل بيت(ع) و عرب آن روزگار، زمين به خشكي ها اطلاق مي شد نه به كره ي زمين. ثانياً حضرت، زمين را مطلق آوردند؛ و نفرمودند كه آيا كلّ خشكي ها غرق شدند يا بخشي از آن؟ لذا هر دو محتمل است؛ و از اين كلام نمي توان غرق شدن كلّ زمين را استفاده نمود. شواهد زمين شناسي نيز حاكي از آن هستند كه حدود هفت هزار سال قبل، در بين النهرين يك آب گرفتگي عظيم رخ داده است.

http://sokhanha.ir/wp-content/uploads/2014/07/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%AD%D8%B9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF%D8%9F.htm

پرسش:
زمانی که طوفان نوح آمد و کل جهان را آب فرا گرفت، آیا این آب ها شور بودند یا شیرین؟ زیرا آبزیان آب شور قادر به زندگی در آب شیرین نیستند (و برعکس). با فرا گرفته شدن کل جهان آب ها باید مخلوط می شد و آن آب شور بود یا شیرین؟ چرا بعد از اینکه آب ها از بین رفتند باز هم آب اقیانوس ها شور شد و آب دریاچه ها شیرین؟ مگر آب شور و شیرین قاطی شده قادر به جدا شدن هستند؟

پاسخ:
در صورتی این سوالات پیش می آید که طوفان ،حادثه ای جهانی نوح باشد اما اگر قائل به منطقه ای بودن این طوفان باشیم دیگر اینگونه سوالات مطرح نمی شود.
جهانی یا منطقه ای بودن این طوفان اختلافی است. اگر چه از ظاهر قرآن کریم - آن هم ظهوری که قابل انکار نیست - بر می‏ آید که طوفان نوح تمامی کره زمین را فرا گرفته و آنچه از جنس بشر بر روی زمین بوده همه غرق شده‏ اند مگر آن عده‏ ای که در کشتی بوده و نجات یافتند،( مانند آيه‏ اى كه دعاى نوح (ع) را حكايت نموده و مى ‏فرمايد:«رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً»(1) و هیچ دلیل قطعی که این ظهور را از آیات بگیرد وجود ندارد(2)

ولی با این حال احتمال منطقه ‏ای بودن آن نیز بکلی منتفی نیست ، زیرا اطلاق کلمه ارض بر یک منطقه وسیع جهان در قرآن مکرر آمده است چنانکه در سرگذشت بنی اسرائیل می‏ خوانیم : «و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها» مشرقها و مغربهای زمین را در اختیار گروه مستضعفان ( بنی اسرائیل ) قرار دادیم .(3)

حمل حیوانات در کشتی نیز ممکن است به خاطر این باشد که در آن قسمت از زمین ، نسل حیوانات قطع نگردد ، بخصوص اینکه در آن روز نقل و انتقال حیوانات از نقطه‏ های دوردست کار آسانی نبود( دقت کنید )

در مورد حیوانات نیز در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السّلام) نقل شده كه آن حضرت از هر جفت از ازواج هشتگانه كه در آيه ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ ... انعام/ 143 آمده است در كشتى حمل كرد و در آن روايت آمده: هم از اهلى آنها و هم از وحشى آنها و در روايت ديگر سگ و خوك هم نقل شده است.(4) طبق این حدیث تعداد حیوانات بسیار کم می شود و تنها حیواناتی مانند گوسفند وشتر و ... مد نظرند.

این نکته نیز قابل توجه است که طوفان نوح به عنوان مجازات آن قوم سرکش بود ، و ما هیچ دلیلی در دست نداریم که دعوت نوح به سراسر زمین رسیده باشد ، اصولا با وسائل آن زمان رسیدن دعوت یک پیامبر ( در عصر خودش ) به همه نقاط ، بسیار بعید به نظر می‏ رسد.
ولی در هر حال هدف قرآن از بیان این سرگذشت عبرت انگیز بیان نکته ‏های تربیتی مهمی است که در آن نهفته است خواه جهانی باشد یا منطقه ‏ای(5)

پس بطور کلی منتفی نیست که داستان حضرت نوح(ع) مربوط به بخشی از کره زمین بوده است و تنها بخشی از حیوانات آن منطقه که جایگزینی آنها بعداً با مشکل مواجه می شده است و می بایست از آن سوی دریاها آورده شوند وارد کشتی حضرت نوح شده اند و اتفاقاً کاوشهای زمین شناسی دلالت دارند که روزی کوههای دست کم این منطقه را آب فراگرفته است و امروزه تقریباً دانشمندان جریانی مانند طوفان نوح(ع) را تأیید می کنند

البته لازم نبوده است که حضرت نوح تمام آغازیون و تک سلولها را هم به کشتی منتقل کند بلکه حیوانات مفید و لازم برای بشر که با طوفان نابود می شدند، آن هم در منطقه محدودی بر کشتی چند طبقه خود سوار کرده است.

برخی از دانشمندان اسلامي اذعان دارند که طوفان نوح منطقه ای بوده،(6) یعنی در همان سرزمین که وی در آن جا بود و سکونت داشت، طوفان اتفاق افتاد. در تفسیر نمونه-ضمن اینکه هر دو دیدگاه آمده- می خوانیم: منطقه ‏ای بودن طوفان هم، منتقی نیست. یکی از دلایل آن این است که طوفان نوح به عنوان عذاب و کیفر، روی داده و دلیلی نداریم که دعوت نوح در آن زمان جهاني بوده و به سراسر جهان رسیده باشد.

چرا كه با امکانات آن روز بعید به نظر می‏رسد که دعوت نوح به سراسر جهان رسیده باشد. در اين صورت طوفان نمی‏تواند جهانی باشد، چون مردم منطقه‏ های دیگر، مانند قوم نوح نبودند و آنان از نوح بی خبر بودند.(7) اگر این مبنا را قبول نماییم، پس اشکالات مورد نظر مطرح نخواهد شد.

مثلا اگر بگوییم این منطقه عراق بوده ، و در منطقه وسیعی از عراق رخ داده ، حیوانان همان منطقه را حضرت جمع آوری کرده که نسل شان قطع نشود، شاید این شبهه ایجاد شود که ، خب در آن منطقه قطع شود، پس از سیل از مناطق دیگر دوباره آن حیوانات را می آوردند، جواب می تواند این باشد که امکانات آنروز اجازه نمی داد که از آفریقا دوباره شتر بیاورند از مثلا چین گاو و ......

جواب دیگر اینکه:
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از قول مفسری نقل می کنند که :
وليكن ظواهر آيات با كمك قرائن و تقليدهايى كه از يهود و نصاراى قديم به ارث مانده دلالت دارد بر اينكه در دوران نوح روى كره زمين غير از نقطه‏ اى كه قوم نوح بودند، هيچ نقطه ديگرى مسكونى نبوده و جمعيت بشر منحصر بودند در همان قوم نوح كه آنها هم در حادثه طوفان هلاك شدند و بعد از آن حادثه به جز ذريه آن جناب كسى نماند و اين احتمال اقتضاء دارد كه طوفان تنها در قطعه زمينى واقع شده باشد كه نوح و قومش- و يا به عبارت ديگر كل بشر- در آن قطعه زندگى مى‏ كرده ‏اند و طوفان همه آن بقعه را از كوهستان و دشتش فرا گرفته باشد نه همه كره زمين را،

مگر آنكه احتمال ديگرى دهيم و بگوييم اصلا در آن روز كه نزدیک به آغاز پيدايش زمين و بشر بوده از كره زمين تنها همان سرزمين نوح و قومش خشك و مسكونى بوده و ما بقى هنوز از زير آب بيرون نيامده بوده، و علماى زمين‏ شناس و ژئولوژيست‏ ها نيز مى‏ گويند:
زمين در روزگارى كه از كره خورشيد جدا شد كره ‏اى آتشين و ملتهب بود و به تدريج سرد شده و به صورت كره ‏اى آبى در آمد، كره‏ اى كه همه اطرافش را آب فرا گرفته بود و سپس به تدريج نقاط خشكى از زير آب بيرون آمد. (8)

البته از ظاهر کلام علامه به نظر می رسد خود ایشان این احتمال را نپذیرفته اند ولی اگر درست باشد شبهه مرتفع میشود
چون طبق این نظر طوفان جهانی بوده ولی جهان در همان منطقه بوده و بقیه جهان زیر آب بوده اند ، هم شبهه منطقه ای بودن رفع میشود و هم شبهه حیوانات
اگر این جواب را هم نپذیریم جواب اول باید قانع کننده باشد

کلیدواژه: طوفان نوح، آب شیرین، آب شور، مخلوط شدن


__________________________________________________
منابع:


  1. نوح / 26
  2. ترجمه المیزان ج 10، ص : 393 - ترجمه المیزان ج 10، ص : 401.
  3. اعراف/ 137
  4. تفسير أحسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏4، بنیاد بعثت، تهران، 1377ش، چاپ سوم، ص: ج‏4، ص: 503
  5. تفسیر نمونه، ایه الله مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374ش، ج 9 ، ص : 104.
  6. تفسير أحسن الحديث، 502 و ج‏9، ص: 157
  7. تفسیر نمونه، ج 9، ص 102 به بعد، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ـ 1379ش.
  8. ترجمه الميزان، ج‏10، ص: 395
موضوع قفل شده است