ازدواج با وجود سن کم

تب‌های اولیه

72 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

به نام خدا
توی یه کتاب خوندم نوشته بود دو تا روحانی باهم دوست بودن،یکیشون به اون یکی میگه حالا که پسرامون به سن 17 سالگی رسیدن بیا براشون آستین بالا بزنیم و بگردیم براشون یه دختر مناسب پیدا کنیم...دوست آقای روحانی بهش میگه هنوز خیلی زوده براشون باید صاحب همه چیز بشن و بعد اقدام کنیم...
اما اون روحانی که پیشنهاد داده بود برای پسر خودش زن میگیره...میگذره و هر دو پسر میشه 27 سالشون..پسر اون روحانی که ازدواج کرده بود زندگی خوبی داشت و صاحب همه چیز شده بود و پسر اون روحانی که راضی نشده بود هنوز ازدواج نکرده بود چند بار با دخترای دانشگاهشون رابطه نا مشروع داشت..
غریزه مومن و عابد و زاهد نمیشناسه....ای کاش خانواده ها اینو درک میکردند...

Ali-Reza;384285 نوشت:
صیغه واسه شما مردا خوبه!
که زنارو بکنید وسیله خودتون برای شهوت!برای زن چی؟برا اون چی داره؟!اصا روتون میشه اینجوری حرف بزنین؟!واقعا که!

عزیزم کسی هیچ زنی رو مجبور به ازدواج موقت نمیکنه
کسی که ازدواج موقت کرده ، خودش خواسته که اینکارو کرده و عاقل و بالغه . خودش عواقب کارشو میسنجه

رو خواستن نمیخواد . بازم میگم این یه رابه دوطرفه هست که دونفر عاقل اینکارو انجام میدن . بیخود جو ندین به بحث و این و اونو مطلوم جلوه ندین لطفا

samansami;384505 نوشت:
شما ها خجالت نمیکشین به پسر 17 ساله پیشنهاد ازدواج موقت میدین؟!!!اصا میفهمین چی کار میکنین و چه فکری رو تو ذهنش میکارین؟!این چیه مد شده این روزا همه کارشون شده این؟!
اون الان باید فکرو ذهنش درسش باشه....!هر پسر 17 18 ساله ای که چهارتا فکر بچگانه اومد تو ذهنش و اصا تصوری از زندگی مشترک نداره بخواد بره ازدواج موقت کنه میدونین چی به سر جامعه میاد؟!اصا دلایلشو بخونین واسه ازدواج....

ببخشید حالا که این آقا پسر ما به جای درس ، فکر و ذکرش شده این .
شما راهکار بده
ما هم همه اینایی که شما گفتینو بلدیم . بزنیم تو سرش که درستو بخون . درس مهمتر از نیاز طبیعی بدن توئه؟ یا چی؟

کمترین;384842 نوشت:
توی یه کتاب خوندم نوشته بود دو تا روحانی باهم دوست بودن،یکیشون به اون یکی میگه حالا که پسرامون به سن 17 سالگی رسیدن بیا براشون آستین بالا بزنیم و بگردیم براشون یه دختر مناسب پیدا کنیم...دوست آقای روحانی بهش میگه هنوز خیلی زوده براشون باید صاحب همه چیز بشن و بعد اقدام کنیم...
اما اون روحانی که پیشنهاد داده بود برای پسر خودش زن میگیره...میگذره و هر دو پسر میشه 27 سالشون..پسر اون روحانی که ازدواج کرده بود زندگی خوبی داشت و صاحب همه چیز شده بود و پسر اون روحانی که راضی نشده بود هنوز ازدواج نکرده بود چند بار با دخترای دانشگاهشون رابطه نا مشروع داشت..
غریزه مومن و عابد و زاهد نمیشناسه....ای کاش خانواده ها اینو درک میکردند...

من تو کتاب نخوندم . واقعیشو دیدم
یه روحانی بود که تا دید بچش به سن بلوغ رسیده میگرده و یه دختر مناسب برای بچش پیدا میکنه و ازدواج و ...
بعد یه مدت پسره میره به پدر و مادرش میگه من این دختره رو نمیخوام
پدرو مادر عصبانی میشن و با ترس از آبرو ریزی اونو راضی به ادامه زندگی میکنن و پسر هم به اجبار با دختره موند ولی با دختری که دوسش داشت هم رابطه داشت و از یه طرف علاقه به اون دختر و از یه طرف عذاب وجدان نسبت به زنش و ....
و تنها دلیلش برای این رفتارش این بود ک
ه بچه بودم نمیفهمیدم

دیگه دوست ندارم تو این تاپیک حرف بزنم و این آخرین مطلب من باشه:

1- ازدواج موقت و دائم از نظر بعضی از مراجع نیازی به اجازه والدین نداره . حتی گفتن که در ازدواج موقت بهتره بکارت از بین نره که باعث آبرو رفتن دختر نشه چون در جامعه امروز ما این یه عرفه .

2- ازدواج موقت اصلا ربطی به فاحشه گری نداره. این دو دو مقوله جدا از همه
تو فاحشه گری طرف از این راه کسب درامد میکنه ولی تو ازدواج موقت دو نفر برای ارضای نیاز شخصی شون دست به این کار میزنن . توجه کنین که یه رابطه دو طرفه هست و دختر هم از این امر منفعت میبره

3- خواهش میکنم به جای خوندن رمانهای مبتذل یه 4 تا کتاب مفید بخونین . یکیش حقوق زن در اسلام دکتر مطهری که در مورد ازدواج موقت واقعا سنگ تموم گذاشتن.

4- ازدواج موقت مال دختر و پسری هست که غریزه جنسیشون رو نمیتونن مهار کنن و همینطور شرایط ازدواج دائم رو هم ندارن ( حالا به هر دلیلی )
اونایی هم که میگن قدیما ملت تو سن 17 - 18 سالگی ازدواج میکردن زمانی بود که یه پسر 18 ساله یه مرد مستقل بود و میتونست گلیم خودشو از آب بکشه بیرون و از زیر سنگ هم که شده نون بیاره واسه زن و بچش . نه پسرای امروزی که کلشون یا تو موبالشونه یا تو کامپیوتر ( فصد بی احترامی به پسر ها رو ندارم و لی خداییش اکثریت همینن )

5- آقا عباس هم که فبلا یکیو میشناخت و بعد کاشف به عمل اومد که اونی که میشناخت خودش بوده :Cheshmak: به نظر من باید همت کنه و خودشو کنترل کنه . اگه نشد که راه حل من اینه

ازدواج دائم رو پیشنهاد نمیکنم چون دخترانی که به این شرایط تن بدن خیلی کمه پس گزینه ای هم برای انتخاب نداره و وقتی نیاز و اون عطش بر طرف شد تازه عقل میاد تو کلش که ای داد بیداد من بچمو الان زوده برام که بخوام برم زیر بار زندگی مشترک و هنوز جوونی نکردم و ....

در ضمن قابل توجه کسانی که میگن ازدواج موقت مال جوونا نیست

تو کتاب حقوق زن در اسلام
دکتر مطهری به چند داستان در مورد اام علی اشاره میکنه که ایشون دیدن کسی رو که با وجود اینکه زن داشته رفته ازدواج موقت هم کرده و خیلی شدید باهاش برخورد میکنه و بهش میگه که این قانون متعلق به تو نیست .
الان دققیقا یادم نمیاد اگه میخواین میتونین به قسمت ازدواج موقت کتاب حقوق زن در اسلام دکتر مراجعه کنین.

nakisa;384938 نوشت:
دیگه دوست ندارم تو این تاپیک حرف بزنم و این آخرین مطلب من باشه:

1- ازدواج موقت و دائم از نظر بعضی از مراجع نیازی به اجازه والدین نداره . حتی گفتن که در ازدواج موقت بهتره بکارت از بین نره که باعث آبرو رفتن دختر نشه چون در جامعه امروز ما این یه عرفه .

2- ازدواج موقت اصلا ربطی به فاحشه گری نداره. این دو دو مقوله جدا از همه
تو فاحشه گری طرف از این راه کسب درامد میکنه ولی تو ازدواج موقت دو نفر برای ارضای نیاز شخصی شون دست به این کار میزنن . توجه کنین که یه رابطه دو طرفه هست و دختر هم از این امر منفعت میبره

3- خواهش میکنم به جای خوندن رمانهای مبتذل یه 4 تا کتاب مفید بخونین . یکیش حقوق زن در اسلام دکتر مطهری که در مورد ازدواج موقت واقعا سنگ تموم گذاشتن.

4- ازدواج موقت مال دختر و پسری هست که غریزه جنسیشون رو نمیتونن مهار کنن و همینطور شرایط ازدواج دائم رو هم ندارن ( حالا به هر دلیلی )
اونایی هم که میگن قدیما ملت تو سن 17 - 18 سالگی ازدواج میکردن زمانی بود که یه پسر 18 ساله یه مرد مستقل بود و میتونست گلیم خودشو از آب بکشه بیرون و از زیر سنگ هم که شده نون بیاره واسه زن و بچش . نه پسرای امروزی که کلشون یا تو موبالشونه یا تو کامپیوتر ( فصد بی احترامی به پسر ها رو ندارم و لی خداییش اکثریت همینن )

5- آقا عباس هم که فبلا یکیو میشناخت و بعد کاشف به عمل اومد که اونی که میشناخت خودش بوده :Cheshmak: به نظر من باید همت کنه و خودشو کنترل کنه . اگه نشد که راه حل من اینه

ازدواج دائم رو پیشنهاد نمیکنم چون دخترانی که به این شرایط تن بدن خیلی کمه پس گزینه ای هم برای انتخاب نداره و وقتی نیاز و اون عطش بر طرف شد تازه عقل میاد تو کلش که ای داد بیداد من بچمو الان زوده برام که بخوام برم زیر بار زندگی مشترک و هنوز جوونی نکردم و ....

در ضمن قابل توجه کسانی که میگن ازدواج موقت مال جوونا نیست

تو کتاب حقوق زن در اسلام
دکتر مطهری به چند داستان در مورد اام علی اشاره میکنه که ایشون دیدن کسی رو که با وجود اینکه زن داشته رفته ازدواج موقت هم کرده و خیلی شدید باهاش برخورد میکنه و بهش میگه که این قانون متعلق به تو نیست .
الان دققیقا یادم نمیاد اگه میخواین میتونین به قسمت ازدواج موقت کتاب حقوق زن در اسلام دکتر مراجعه کنین.


جواب بسیار زیبا و کامل بود
من هم دلم میخواد بدونم کسایی که به زننده تاپیک میگند برو ازدواج کن اگر پس فردا پسر مردم گفت طرفو نمیخوام و معیارام حالا که 28 سالم شده تغییر کرده میخواند چی بگند؟
مگه بده که ازدواج موقت بکنه و ببینه میتونه یه زندگی رو مثلا 4 ماه بچرخونه اگر دید میتونه حالا بره ازدواج بکنه؟
اخه چجوری این قدر راحت به یه آدم 16 ساله میگین ازدواج دائم بکن

خیلی خوب
میگید به فکر ازدواج نباشم چشم
خب من احساس تنهایی شدیدی دارم و همیشه در اضطرابم با این مشکلم که میدونم مربوط به ازدواج چکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگی به ازدواج فکر نکن چشم ولی اگه به گناه افتادم تقصیر شماست که منصرفم کردید و بالا تر از همه تقصیر پدر ومادرم مخصوصا مادرم که به فکر من نیستند .
هرگز هم ازدواج موقت نخواهم کرد .

nakisa;384938 نوشت:
دیگه دوست ندارم تو این تاپیک حرف بزنم و این آخرین مطلب من باشه:

1- ازدواج موقت و دائم از نظر بعضی از مراجع نیازی به اجازه والدین نداره . حتی گفتن که در ازدواج موقت بهتره بکارت از بین نره که باعث آبرو رفتن دختر نشه چون در جامعه امروز ما این یه عرفه .

2- ازدواج موقت اصلا ربطی به فاحشه گری نداره. این دو دو مقوله جدا از همه
تو فاحشه گری طرف از این راه کسب درامد میکنه ولی تو ازدواج موقت دو نفر برای ارضای نیاز شخصی شون دست به این کار میزنن . توجه کنین که یه رابطه دو طرفه هست و دختر هم از این امر منفعت میبره

3- خواهش میکنم به جای خوندن رمانهای مبتذل یه 4 تا کتاب مفید بخونین . یکیش حقوق زن در اسلام دکتر مطهری که در مورد ازدواج موقت واقعا سنگ تموم گذاشتن.

4- ازدواج موقت مال دختر و پسری هست که غریزه جنسیشون رو نمیتونن مهار کنن و همینطور شرایط ازدواج دائم رو هم ندارن ( حالا به هر دلیلی )
اونایی هم که میگن قدیما ملت تو سن 17 - 18 سالگی ازدواج میکردن زمانی بود که یه پسر 18 ساله یه مرد مستقل بود و میتونست گلیم خودشو از آب بکشه بیرون و از زیر سنگ هم که شده نون بیاره واسه زن و بچش . نه پسرای امروزی که کلشون یا تو موبالشونه یا تو کامپیوتر ( فصد بی احترامی به پسر ها رو ندارم و لی خداییش اکثریت همینن )

5- آقا عباس هم که فبلا یکیو میشناخت و بعد کاشف به عمل اومد که اونی که میشناخت خودش بوده :Cheshmak: به نظر من باید همت کنه و خودشو کنترل کنه . اگه نشد که راه حل من اینه

ازدواج دائم رو پیشنهاد نمیکنم چون دخترانی که به این شرایط تن بدن خیلی کمه پس گزینه ای هم برای انتخاب نداره و وقتی نیاز و اون عطش بر طرف شد تازه عقل میاد تو کلش که ای داد بیداد من بچمو الان زوده برام که بخوام برم زیر بار زندگی مشترک و

[=comic sans ms]هنوز جوونی نکردم و ....

در ضمن قابل توجه کسانی که میگن ازدواج موقت مال جوونا نیست

تو کتاب حقوق زن در اسلام
دکتر مطهری به چند داستان در مورد اام علی اشاره میکنه که ایشون دیدن کسی رو که با وجود اینکه زن داشته رفته ازدواج موقت هم کرده و خیلی شدید باهاش برخورد میکنه و بهش میگه که این قانون متعلق به تو نیست .
الان دققیقا یادم نمیاد اگه میخواین میتونین به قسمت ازدواج موقت کتاب حقوق زن در اسلام دکتر مراجعه کنین.


سلام ممنون از جوابتون
ببخشید جونی کردن به چیه؟

عباس;385844 نوشت:
خیلی خوب
میگید به فکر ازدواج نباشم چشم
خب من احساس تنهایی شدیدی دارم و همیشه در اضطرابم با این مشکلم که میدونم مربوط به ازدواج چکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگی به ازدواج فکر نکن چشم ولی اگه به گناه افتادم تقصیر شماست که منصرفم کردید و بالا تر از همه تقصیر پدر ومادرم مخصوصا مادرم که به فکر من نیستند .
هرگز هم ازدواج موقت نخواهم کرد .

بزرگوار وقتی شرایطشو ندارید نباید بهش فکر کنید
خوتون اذیت میشین.باید صبر داشته باشین تا شرایط مناسب پیدا بشه.(در ضمن گناه هر کس به گردن خودشه ما بنده ها که نباید به خاطر ترک گناه سر خدا منت بذاریم!!وظیفمونو انجام دادیم. ان شالله خدا براتون به بهترین شکل جبران میکنه که جبار است)
موفق باشید

ب نظر من شما باید اول دلایل ازدواج نکردنت رو خودت بنویسی.باید ببینی ک چرا میگن ازدواج نکن.بعد ب فکر حل اونها بگردی این خودش انگیزه میشه ک تنهاییت پیش چشمت بزرگ نشه چون تو داری کارایی میکنی ک تنهایی ات حذف بشه.اینطوری مطمئن باش سریع تر هم ب رشد شخصیتی و بقیه عوامل واسه ازدواج میرسی ...

hoorshid;385881 نوشت:

بزرگوار وقتی شرایطشو ندارید نباید بهش فکر کنید
خوتون اذیت میشین.باید صبر داشته باشین تا شرایط مناسب پیدا بشه.(در ضمن گناه هر کس به گردن خودشه ما بنده ها که نباید به خاطر ترک گناه سر خدا منت بذاریم!!وظیفمونو انجام دادیم. ان شالله خدا براتون به بهترین شکل جبران میکنه که جبار است)
موفق باشید

منتی بر خدا نیست من هر چقدر هم گناه نکنم باز کمه و منتی نیست هرگز .
شرایطش چیه ؟
من بهش فکر نمی کنم وقتی احساس تنهایی دست از سرم بر نمیداره چکار کنم؟ امروز وقتی درس می خوندم یه اضطراب شدیدی داشتم که معنی جمله فارسی رو نمیفهمیدم .

عباس;385922 نوشت:
شرایطش چیه ؟
ببینید اول یک سری شرایط اولیه لازمه چه روحی و چه مادی...
ازدواج نیاز به بلوغهای زیادی دارد
و مسائل مادی هم هم همین طور...اون هم هست

بعد هم من فکر میکنم ارید مسئله رو زیاد برای خودتون بزرگ میکنید.تنهاییتونو با خداتون پر کنید با امامتون.الیس اله بکاف عبده؟
میدونم البته نیازهایی ارید که معموله ولی قطعا میتونید با مدیریت کردنشان این رمان رو طی کنید به این احساسات ر این سن زیاد بها ندید در سن نوجوانی طبیعی است شاید کمی اذیت بشین اما میگذرد...

جزیره مجنون;385896 نوشت:
ب نظر من شما باید اول دلایل ازدواج نکردنت رو خودت بنویسی.باید ببینی ک چرا میگن ازدواج نکن.بعد ب فکر حل اونها بگردی این خودش انگیزه میشه ک تنهاییت پیش چشمت بزرگ نشه چون تو داری کارایی میکنی ک تنهایی ات حذف بشه.اینطوری مطمئن باش سریع تر هم ب رشد شخصیتی و بقیه عوامل واسه ازدواج میرسی ...

مشکلات من :
1 : سن
حرف من : من ۱۷ سالمه سن رو که نمیتونم بخرم بعدشم من خیلی ها رو میشناسم که ازدواجشون توی این سن خیلی موفقیت آمیز تر از ازدواج در ۳۰ سالگی
2 : پول
حرف من : یه دانش آموز که کارش فقط درس خوندن چجوری می تونه راه در آمد داشته باشه البته اینم قبول دارم که خیلی ها حاظر نیستند با پسری که آیندش معلوم نیست ازدواج کنن از طرفی من وقتی ازدواج کنم حداقل تلاش بیشتری خواهم کرد .
3 : فکر های مادرم
حرف من : مادرم میگه سنت کمه چکارش کنم آخه ؟
اما سخن نهایی من : نه سن رو میتونم بخرم نه درسم رو می تونم ول کنم نه ازدواج موقت می کنم ولی با تنهاییم هم نمی تونم کنار بیام .

hoorshid;385926 نوشت:
ببینید اول یک سری شرایط اولیه لازمه چه روحی و چه مادی...
ازدواج نیاز به بلوغهای زیادی دارد
و مسائل مادی هم هم همین طور...اون هم هست

بعد هم من فکر میکنم ارید مسئله رو زیاد برای خودتون بزرگ میکنید.تنهاییتونو با خداتون پر کنید با امامتون.الیس اله بکاف عبده؟
میدونم البته نیازهایی ارید که معموله ولی قطعا میتونید با مدیریت کردنشان این رمان رو طی کنید به این احساسات ر این سن زیاد بها ندید در سن نوجوانی طبیعی است شاید کمی اذیت بشین اما میگذرد...


تنهاییم رو با خدا پر کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه من وقتی استرس دارم به خدا بگم ؟ وقتی در اضطرابم به خدا بگم ؟ و ..........
درست من اینا رو به خدا میگم ولی جوابی نمی شنوم اینجوری آروم میشم ؟
هر شخصی تا یه سنی در کنار بقیه آروم میشه از یه سنی به بعد دیگه هیچ کس آرومش نمی کنه

عباس;385844 نوشت:
خیلی خوب
میگید به فکر ازدواج نباشم چشم
خب من احساس تنهایی شدیدی دارم و همیشه در اضطرابم با این مشکلم که میدونم مربوط به ازدواج چکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگی به ازدواج فکر نکن چشم ولی اگه به گناه افتادم تقصیر شماست که منصرفم کردید و بالا تر از همه تقصیر پدر ومادرم مخصوصا مادرم که به فکر من نیستند .
هرگز هم ازدواج موقت نخواهم کرد .

دوست عزیز چرا حرفاتون متناقضه.میگید مشکلم میدونم از ازدواجه اما بعد به صورت قرمز رنگ نوشتید هرگز هم ازدواج موقت نخواهم کرد!!!!
سر خودتون رو کلاه نذارید.
انگار شما به جای اینکه بیاین توی این تاپیک از دوستان راه حل بگیرید اومدین که همه به شما بگند برو ازدواج دائم بکن
اگه دوست دارین بشنوین همه بگند برو ازدواج دائم بکن خوب باشه منم به شخصه میگم باشه ازدواج دائم بکن
برای راضی کردنشون هم از یه مشاوری چیزی کمک بگیر

عباس;385934 نوشت:
تنهاییم رو با خدا پر کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟
آخه من وقتی استرس دارم به خدا بگم ؟ وقتی در اضطرابم به خدا بگم ؟ و ..........
درست من اینا رو به خدا میگم ولی جوابی نمی شنوم اینجوری آروم میشم ؟
هر شخصی تا یه سنی در کنار بقیه آروم میشه از یه سنی به بعد دیگه هیچ کس آرومش نمی کنه
اکی!
من فقط از تجربه شخصیم گفتم...همین.
موفق باشید

سلام من خواستگاریم یه نفر اومد 22سالش بود خونه ماشین مغازه داشت البته همه اینها ماله باباش بود ولی خب داشت از آیندم مطمئن بودم فقط به خاطر این که 9ماه از من بزرگتر بود و سنش کم بود جواب منفی دادم گاهی وقتا فقط هم مادیات مهم نیس یه دختر در مرحله اول می خواد با کسی زندگی کنه که بتونه بهش تکیه کنه آخه کسی بااین سن اونم تو این دوره زمونه چطوری میتونه بچه نباشه این احساسات زود گذره نهایت تا سن 25 سالگی دوام میاره بعد میگه چه اشتباهی کردم من که جوونی نکردم اون موقع تکلیف اون دختر چی میشه من خیلی ها اطرافم بودن که 17سالگی عقد کردن 22یا 24عروسی کردن الان مثل چی پشیمونن

عباس;384573 نوشت:
آقای بزرگوار من خیلی از حرفتون ناراحت شدم و حصابی دلخور شدم ازتون من بچه ام؟ توی همین انجمن خوندم که آقای قراءتی گفتند آی پدر مادری که میگی پسر ۱۸ سالت بچه خودت بچه ای
بچه اونه که هنوز خودشو خیس می کنه بچه اونه که بخاطر یه شکلات گریه می کنه بچه .... خودت چند سالته ها؟ مادرت بهت میگه بزرگ ؟ نه تو هنوز برای مادرت بچه ای منم همین طور مادر منم تفکرش همین این تفکر عهد عتیق نه قرن ۲۱ اون زمان یه مرد ۴۰ ساله هم خیلی از چیزا رو نمی فهمید ولی الان یه بچه ۱۳ ساله اونا رو می فهمه بعدشم ازدواج فکر بچه گانه ؟ من اگه بخوام درسمو بخونم باید تمرکز داشته باشم یا نه؟ اصلا با اضطراب میشه تمرکز کرد و درس خوند ؟ من ۵ ماه برای فرار از وسوسه های شیطون دل از همه ی لذات انسانی ام کندم من شب ها کف اتاق روی قالی می خوابم من ۵ ماه خواب خوش ندیدم من ۱۷ ساله به نامحرمم سلامم نکردم امروز که با خودم اینجوری می جنگم فردا نسبت به همسرم بی میل نخواهم شد ؟ من به سنی رسیدم که می تونم بچه دار شم و بهم بگن پدر باز تو میگی بچه ببخشید ها ولی بچه ...... لااله الا الله
تو که متاهلی منو درک نمی کنی ما آدما یه خصلتی داریم که زود فراموش می کنیم تو خودت حال زمان مجردیت یادت نمیاد ؟؟؟؟؟؟ تو خودت برا چی زن گرفتی ؟ چند سالگی زن گرفتی؟ زنت توی چند سالگیش با تو ازدواج کرد ؟ می خوای بگی توی سن ۴۰ سالگیت که کامل شدی؟
دلایل من برای ازدواج فرار از شهوت نیست هوس بازی نیست یه تفکر بچه گانه هم نیست من واقعا نیاز دارم به ازدواج الان که نیاز دارم ازدواج نکنم بزارم فردا یه زن بیارم تو خونم که فقط برام غذا درست کنه لباس هامو بشوره و ... بشه کلفتم ؟ من امروز یه همسر می خوام یه زن یه گریه کن برا زیر تابوتم نمی خوام برو تفکرتو درست کن تو حال الان منو نمی فهمی

ببین دقیقا ا کجا فهمیدی من 40 سالمه و متاهلم؟!؟!
من دانشجوام و مجرد!...

شمس;386423 نوشت:
سلام من خواستگاریم یه نفر اومد 22سالش بود خونه ماشین مغازه داشت البته همه اینها ماله باباش بود ولی خب داشت از آیندم مطمئن بودم فقط به خاطر این که 9ماه از من بزرگتر بود و سنش کم بود جواب منفی دادم گاهی وقتا فقط هم مادیات مهم نیس یه دختر در مرحله اول می خواد با کسی زندگی کنه که بتونه بهش تکیه کنه آخه کسی بااین سن اونم تو این دوره زمونه چطوری میتونه بچه نباشه این احساسات زود گذره نهایت تا سن 25 سالگی دوام میاره بعد میگه چه اشتباهی کردم من که جوونی نکردم اون موقع تکلیف اون دختر چی میشه من خیلی ها اطرافم بودن که 17سالگی عقد کردن 22یا 24عروسی کردن الان مثل چی پشیمونن
:Moteajeb!:
حالا کوچیکتر که نبوده!!!
شما باید افکار و رفتارشو بررسی میکردین شاید در اون حد مورد انتظار شما رشد کرده بود!
اختلاف سنی یه بحث است ازدواج تو سن زیر بیست یه بحث دیگه.....

از ایشون شناخت کافی داشتم منظورم این بود که سن کم همیشه مشکل آفرینه نه برای دختر برای پسر بیشتر وجود داره زیر بیست و بالای بیست نداره معمولا پسرها البته با توجه به شرایط شون بهتره از 24به بعدازدواجشون اتفاق بیفته که آخر سر نگن بچه بودم حالیم نبود

ممنون از همه ی دوستانی که لطف کردند و وقت گرانبهاشون رو در اختیار این حقیر قرار دادند .
ببخشید اگه حرفی زده شد که مطابق میل نبود .
متقاعد شدم ولی باز با تنهاییم نمیتونم کنار بیام و به ازدواج موقت هم فکر نمی کنم . با کمک خواستن از خدای متعال صبر خواهم کرد و چاره ای جز این نیست
به امید روزی که هیچ جوانی در تنهایی نسوزد .
با تشکر از همه

موضوع قفل شده است