چشمه چشمه زندگی
تبهای اولیه
با سلام خدمت همه ی دوستان
در این تایپیک قصد دارم مطالب اخلاقی کاربردی اجتماعی که حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مد ظله العالی) بیان کرده اند را در قالب چشمه چشمه بیاورم
چشمه «1»: شرط برترى
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]برترى براى كسى است كه ايمان داشته باشد نه آن كه تنها از مسلمانى نامى داشته باشد: «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاْءَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ». [/]
چشمه «2»:وكيل بودن حق [=Tahoma, Geneva, sans-serif]
قرآن كريم، خداوند را وكيل همگان معرفى مىنمايد و وكالت از بندگان حق تعالى حتى از پيامبران الهى عليهمالسلام نفى مىكند و اين خداوند است كه خود پناهگاه تمامى بندگان خويش است و آنان را به دست خود حمايت، محبت و نوازش مىنمايد؛ براى نمونه مىفرمايد: «وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ» و در آيات چندى آمده است: «وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ».
چشمه «3»:ترازوى عمل
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]هماينك ترازوهاى بسيارى در شكلهاى مختلف و با كاربردهاى گوناگون اختراع شده است به گونهاى كه براى فشار خون، سنجش چربى، قند و ديگر امور نيز ميزانى وجود دارد. انسان مىتواند در آينده ترازوها و ميزانهايى براى ارزشهاى شرعى اختراع نمايد و ارزش كردارهاى خود مانند صلوات يا نمازهاى مستحبى را با آن بسنجد و به صدق ثوابهايى كه در كتابهاى روايى براى اين كردار گفته شده است برسد و ارزش بندگى را نيز محاسبه نمايد. .
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]مىگويند در قمار، چپ آخر بسيار مهم است كه اين حركت آخرين مىتواند بازندهاى را برنده و برنده اى را بازنده نمايد. هر كار ناسوتى نوعى قمار است كه آخرين نفس و نيت، سلامت و سعادت آن را رقم مىزند. بايد همواره از[="] [="]خداوند عاقبت خير را خواست و نه به كردهى امروز خود مغرور شد و نه به خطاى آن نااميد كه افزون بر اين نكته، هرچند گناهان بزرگ و فراوان باشد، در مقابل عظمت و عفو پروردگار هيچ است. نااميدى از درگاه رحمت حق، بزرگترين گناه است. [="] [="]انسان از چگونگى كارى آگاه نيست. چه بسا گناهى كه رستگارى آورد و چه بسا طاعتى كه هلاكت را سبب شود. پس نه به انجام گناهى بايد نااميد گشت و نه با طاعتى بايد غره و مغرور شد.
چشمه «5»:گناه و طول عمر
اگر زنبور عسل به آدمى نيش بزند، مىميرد اما چه بسا انسانى كه به ديگرى نيش زبان وارد آورد و او را برنجاند و خداوند بر او رحم نياورد و به جاى كفارهى گناه وى كه مىبايست عمرش كوتاه گردد، آن را طولانى و دراز نمايد تا به كيفر كردهى خود گناه بيشترى نمايد؛ چنان كه خداوند دربارهى كافران مىفرمايد: «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لاِءَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْما وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ» يا در آيهى ديگرى است كه: «فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدا». اين امر در دانش كلام به «استدراج» معروف است. قرآن كريم مىفرمايد: «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ».
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]تجاوز به ديگران دامنهى گستردهاى دارد و منحصر به گرفتن يخهى ديگران يا دشنام و فحاشى يا تصرف غاصبانه در ملك و اموال ديگرى نيست و مواردى مانند چشم انداختن به خانهى بيگانه تا خيره نظر كردن به ديگرى را در بر مىگيرد. نگاه خيره از دومين نگاه مستمر و پى در پى شروع مىشود كه مىتواند امتداد و كششى واحد داشته باشد.
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]برخى از ابزارهاى قتاله فرامادى است. براى نمونه، كسى كه خبر ناگوارى را به ديگرى به صورت ناگهانى مىدهد و او به ايست قلبى دچار مىشود، در صورتى كه قصد قتل او را داشته، قتل وى عمد است.
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]در هر دعوايى بايد نخست طرف دعوا را شناخت كه از متخصصان و صاحبان مهارت است يا از ناشيان غوغايى و هوچى گرايى. براى مثال، دعوا با تيغكشان حرفهاى داراى امنيت بالاترى است نسبت به كسانى كه دعواى لاتى دارند و لاف تيغ كشى مىزنند؛ زيرا آن كه در تيغكشى استاد است تيغ را چنان نرم مىكشد كه تنها سبب زخمه مىشود، ولى آن كه لاف تيغكشى دارد بىهدف تيغ مىزند و زخم كارى بر ديگرى وارد مىآورد. اين مثالى است براى كسانى كه لاف دانش مىزنند و خواب علم مىبينند كه آنان سد راه عالمان و مجتهدان حقيقى هستند و ناجوانمردانه از هيچ زدنى دريغ ندارند و هر رَطب و يابسى به هم مىبافند تا آنان را به زَعم باطل خويش فرود آورند بلكه چند روزى خود بر فراز آيند. مَسندى كه جز پندار نيست اما نه پندار بىاثر، بلكه زعمى كه معصيت در پى معصيت آرد.
با سلام خدمت همه ی دوستان در این تایپیک قصد دارم مطالب اخلاقی کاربردی اجتماعی که حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مد ظله العالی) بیان کرده اند را در قالب چشمه چشمه بیاورم چشمه «1»: شرط برترى [=Tahoma, Geneva, sans-serif]برترى براى كسى است كه ايمان داشته باشد نه آن كه تنها از مسلمانى نامى داشته باشد: «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاْءَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ».
بله حتما
منتهی قبلش دوست دارم خودتون به سایت ایشان بروید و کاملتر تحقیق داشته باشید nekoonam.ir
ایشان از مراجع و علمای ما هستند که دارای تالیفات بسیار زیادی هستند نزدیک 800 عنوان تالیفات که بنده شخصا تا الان که زندگی کردم نشنیدم کسی در این حد تالیفات داشته باشد که هر کدام از این آثار در تمامی زمینه های علمی و مذهبی چه از فقه فلسفه عرفان روانشناسی جامعه شناسی گرفته تا دیگر علوم ماورایی و... .
تمامی آثار یاد شده جدید نو و روشنفکرانه است و نمونه ی آن ها را نمی توانید در جای دیگر پیدا کنید
تا الان مدت چند صد سال می باشد که ما در فلسفه و فقه و عرفان هیچ پیشرفتی نداشته ایم و همه ی درس هایی که الان آموزش داده می شود علم نمی باشد، معلوماتی می باشد که از گذشتگان به ما رسیده است و حوزه های ما در پی آن نبودند که علومی که در حال حاضر تدریس می شود را مشکلات آن را حل کرده و علومی نو پدید بیاورند
شاخصه ویژه تالیفات این محقق بزرگ ابداع و نوپدیداری در موضوعات یاده شده و رفع و نقد اشکالات گذشتگان می باشد که علومی بی پیرایه را به جامعه علمی تحویل می دهد
چشمه «9»:قرآن کریم؛معجزه ی جاودان
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]قرآن كريم معجزه ى جاودان پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله است اما در اين زمان در صورتى مى توان اين ادعا را ثابت نمود كه به ميدان مباحثه آيد و با ديگر كتاب هاى آسمانى گفتمان علمى داشته باشد. نظام اسلامى بايد همانگونه كه قرآن كريم را در رشته هاى علمى مرتبط مانند تفسير تدريس مىنمايد، بايد ديگر كتاب هاى مقدس اديان را تدريس نمايد و چنين نباشد كه پشت درهاى بسته از عقايد خود تبليغ و تمجيد كند و كسى را براى مناظره و گفت و گو به درون راه ندهد.
از مسايلى كه براى زندگى سالم آفت به شمار مىرود عادت كردن به برخى از امور و زندگى به حسب «عادت» است. براى مثال، برخى عادت دارند هر روز چاى بخورند! بايد اين قدرت را در خود پديد آورد كه بتوان بر عادتها فايق آمد. براى نمونه، به جاى چاى، بتوان گل گاو زبان خورد! چرا كه اين گياه نوعى چاى شمرده مىشود. آدمى قدر عمر، سلامتى و جوانى خود را نمىداند و تا عصا به دست نگيرد از اين معنا غافل مىباشد. خوردن چايى به تنهايى نيز خوب نيست و بهتر است گلاب، زعفران يا دارچين با آن همراه شود. خوردن چايى كه جوشيده يا مانده است براى معده ضرر دارد و بايد دور ريخته شود. چاى جوشيده و به تعبير ما پير شده، انسان را پير مىكند
چشمه «11»:طبعى بودن پيمودن راه راست
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]پيمودن راه و مسير مستقيم و كوتاه طبيعى هر موجود است. مرحوم بوعلى گويد اگر الاغى در زاويهاى از شكلى مستطيلى باشد و علوفهاى در زاويهى روبهروى وى كه امتداد وتر آن شكل است گذاشته شود، الاغ براى رسيدن به علوفه، از ضلعهاى آن مستطيل عبور نمىكند، بلكه وتر آن را مىپيمايد تا زودتر به علوفه برسد. البته وى با وجود بديهى بودن اين امر حتى در نظرگاه حيوانى، آن را مدلل مىسازد و فيلسوف نيز كسى است كه براى پذيرش هر چيزى دليل داشته باشد وگرنه از دقت عقلى برخوردار نيست.
چشمه «12»:قيامت و استيفاى حقوق
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]از بهترين دلايل براى اثبات عالم آخرت كه بسيار حايز اهميت است، استيفا نشدن حقوق و مظالم در دنياست. دنيا از بىعدالتى سرشار است و دنيا گنجايش و توان استيفاى آن را ندارد. براى نمونه، قاتلان جنايتكارى هستند كه دهها هزار نفر را به ظلم قتل عام مىكنند يا حيوانات را به ستم شكار مىكنند كه نمىتوان در دنيا آن را از يك نفر با يك جان و توان محدودى كه دارد جبران نمود و خداوند كه احكم حاكمان است، خود در قيامت به حساب خلق مىرسد و چنان حكم مىكند كه اگر يك انگشت از يك دست ظلم كرده تنها او مؤاخذه شود و انگشت كنارى نيز متوجه نگردد و اگر دست ظلم كرده، پا جور آن را نكشد و ... .
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]اولياى معصومين عليهمالسلام در برخورد با خشونتهاى ديگران، اصل اولى را رحمت و عطوفت قرار مىدادهاند و از برخوردهاى فيزيكى و خشن پرهيز مىنمودهاند. اين روش بوده است كه قلبها را همواره به آنان متمايل و شيفته مىنموده و همگان را منقاد خويش مىساخته است. متأسفانه اين روش در برخوردهاى برخى از كارگزاران امور حكومتى يا نظريهپردازان مسايل دينى ديده نمىشود و خشونت را با خشونت برابر يا بيشتر پاسخ مىدهند كه نتيجهاى جز دينگريزى و دشمن تراشى نخواهد داشت.
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]فرد يا جامعهاى كه استبداد و خشونت دارد، زيردستان و مجموعهاى خواهد داشت آلوده به سالوس و ريا كه بنيانى براى آن نيست و موريانهى نفاق، آن را حتى اگر كاخ بلندى بنمايد، آرام آرام به ويرانى و فرود مىكشاند. استبداد همواره مخالفساز است بدون آن كه تفاوتى كند كه از طرف چه كسى باشد. از اين رو اگر دين استبداد داشته باشد، دينگريزى به وجود مىآيد و اگر كافرى استبداد داشته باشد، گرايش به دينداران را رونق مىدهد. اين محبت، مهربانى و آزادى است كه به جامعه ساختار سالم مىدهد. براى نمونه، خشونت مرد در خانه سبب پنهانكارى زن مىشود و همواره پنهانكارترين زنها در برابر خشنترين مردها قرار مىگيرند.
[=Tahoma, Geneva, sans-serif]اگر در جامعه دروغ گويى و حريم شكنى امرى عادى انگاشته شود، قاضى نمى تواند براى اثبات ادعا، قسم را حجت و دليل شرعى قرار دهد و بايد جرم را از راه هاى علمى و به روز ثابت نمود.