متن کامل دو خطبه فدک و غدیر در صحاح سته
تبهای اولیه
تمام احادیث مربوط به دو خطبه فدک و غدیر در صحاح سته را لطفا بیاوید. اجرکم عند الله
با سلام و عرض ادب
داستان خطبه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیر خم و داستان خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد نبوی صلی الله علیه و آله در صحیحین و سنن چهار گانه ی ترمذی و ابو داود و نسائی و ابن ماجه نیامده است؛ بلکه آنچه آمده قسمتی از خطبه ی غدیر همچون:« من كنت مولاه فعلي مولاه، سنن الترمذی:3713»، و طلب نمودن فدک توسط حضرت زهرا سلام الله علیها از ابوبکر می باشد.
با سلام وتشكر از جناب صدرا
جريان غدير خم در صحيح مسلم بصورت مختصر از زبان زيد بن ارقم بلفظ : خما : و مختصري از خطبه حضرت رسول (ص) در حجه الوداع بهمراه حديث ثقلين آمده كه در صحاح مختلف بصورت ناقص و پراكنده ذكر شده اما براي كشف حقيقت لازمست كه شواهد در احاديث مختلف را ديد وبررسي كرد مثلا جريان مشاجرات امام علي (ع) با خلفا و عباس بر سر كلمه هذا الامر وامارت كه در صحيح بخاري ومسلم و سنن اربعه مذكور است وغير مستقيم به موضوع غدير اشاره دارد و ما قسمتهايي از آنرا در آدرس زير جمع كرده ايم :
http://javdan.blogfa.com/cat-15.aspx
اما مساله فدك هم در صحيح بخاري ومسلم و سنن اربعه آمده اما مختصر و غير مستقيم .
سلام عزیزان، واقعا تشکر. یعنی هیچیک درین باره کامل صحبت نکرده اند؟ کتب دیگر بزرگان سنی چی؟ مثل طبری، ذهبی و...؟
با سلام و عرض ادب
هر چند که در اکثر منابع عامه گوشه هایی از کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم آمده و اینکه آنحضرت برای آنان درآن روز که روز گرمی بوده خطبه خواندند و همگان را به تبعیت از ثقلین فرا خواندند و ولایت امام علی علیه السلام را بیان فرمودند و مردم نیز با آن حضرت بیعت نمودند، اما در کتب مشهور روایی تفصیل ماجرا نیامده است.
حديث غدير در صحيح مسلم، مسند احمد و در بسيارى از منابع حديثى اهل تسنّن چنين آمده است كه راوى گويد:رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله براى ما خطبه خواند.[1]
در المستدرك علی الصحیحین حاکم نیشابوری آمده است: پس پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله برخاست و خطبه خواند و در آن خطبه حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و مردم را به آن چه كه خدا مىخواست موعظه كرد.[2]
حافظ ابوبكر هيثمى در مجمع الزّوائد مىنويسد: راويان گويند: به خدا سوگند! پيامبر تمام امورى را كه تا روز رستاخيز واقع مىگردد براى ما بازگو كرد.[3]
اما سخن بر سر این است که چرا راویان تفصیل جریانی به این مهمی را بیان ننموده اند.هر چند می توان به گوشه هایی از جریان غدیر خم با انضمام اخبار به یکدیگر رسید.
در این میان برخی از محدثین و بزرگان اهل سنت بدین امر مبادرت نموده اند و کتب مستقلی در این رابطه نگاشته اند همچون این جریر طبری در کتاب :«الولایة» که این حدیث را با هفتاد و پنج طریق آورده است.
[/HR][1]. صحیح مسلم، باب من فضائل علی بن ابی طالب:«ثمَّ قَالَ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- يَوْمًا فِينَا خَطِيبًا بِمَاءٍ يُدْعَى خُمًّا بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ وَوَعَظَ وَذَكَّرَ ثُمَّ قَالَ « أَمَّا بَعْدُ أَلاَ أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِىَ رَسُولُ رَبِّى فَأُجِيبَ وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ ». فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ « وَأَهْلُ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى ».
[2]. المستدرک، ح:4577:«نزل رسول الله صلى الله عليه و سلم بين مكة و المدينة عند شجرات خمس دوحات عظام فكنس الناس ما تحت الشجرات ثم راح رسول الله صلى الله عليه و سلم عشية فصلى ثم قام خطيبا فحمد الله و أثنى عليه و ذكر و وعظ فقال ما شاء الله أن يقول ثم قال : يا أيها الناس إني تارك فيكم أمرين لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما كتاب الله و أهل بيتي عترتي ثم قال : أتعلمون إني أولى بالمؤمنين من أنفسهم ثلاث مرات قالوا : نعم فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم : من كنت مولاه فعلي مولاه».
[3].مجمع الزوائد، الهیثمی، 14616:«ثم خطبنا فوالله ما من شئ يكون إلى يوم الساعة إلا قد أخبرنا به يومئذ».
مرحوم علامه ی امینی در الغدیر به نقل از این کتاب«الولایة» به اسناد از زید بن ارقم نقل می نماید:
چون رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در بازگشت از حجة الوداع به غدير خم رسيد، هنگام ظهر بود و هوا در نهايت گرمى بود، به امر آنجناب خار و خاشاك آن محلّ را برطرف ساخته و نماز جماعت اعلام شد و ما همگى مجتمع شديم سپس خطبه رسا انشاء فرمود، بعد از آن فرمود: همانا خداوند متعال اين آيه را نازل فرموده است: ... بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس، و جبرئيل از طرف پروردگار من به من امر نموده كه در اين محلّ (كه گروه مسلمانان حضور دارند) بايستم و هر سفيد و سياهى را آگاه نمايم به اينكه: علىّ بن ابى طالب برادر من، وصىّ من، خليفه من، و پيشواى بعد از من است، من از جبرئيل درخواست كردم كه پروردگارم مرا از انجام اين امر بر كنار فرمايد، زيرا مي دانستم كه افراد با تقوى كم و موذيان و ملامت كنندگان زيادند كه مرا به پيوستگى زياد با على نكوهش مي كنند و از توجه زياد من بعلى بحدّى نگران و بدبين هستند كه مرا اذن (گوش) ناميدهاند، و خداى متعال ضمن اين آيه، نكوهش و گفتار آنان را بمن خبر داد: وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ و اگر بخواهم نام آنها را ببرم و آنها را معرفى كنم، خواهم نمود، ولى با ندريدن پرده آنها به كرامت خود افزودم.
خداى متعال راضى نشد جز به ابلاغ اين امر، پس اى گروه مردم اين را بدانيد همانا خداوند او را (على عليه السّلام را) به عنوان ولىّ و امام بر شما نصب نمود و اطاعت امر او را بر همه واجب فرمود، حكم او جارى و گفتار او روا و نافذ است، و هر كس با او مخالفت نمايد از رحمت خدا دور است، و كسيكه او را تصديق نمايد مشمول رحمت پروردگار است بشنويد و اطاعت كنيد پس همانا: خداى مولاى شما است، و على امام (پيشوا) شما است، و سپس امامت در فرزندان من از صلب او (على عليه السّلام) برقرار است، تا روز قيامت، حلالى نيست، مگر آنچه خدا و رسولش آنرا حلال فرمودهاند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش آنرا حرام نمودهاند.
و آنان، (يعنى على عليه السّلام و امامان از فرزندان او)، علمى نيست مگر خداى متعال آنرا در من احصاء (و بمن موهبت فرموده) و من آنرا نقل نمودم به على، پس، از او گمراه نشويد و از او امر او استنكاف ننمائيد. زيرا او است كه بسوى حق راهنمائى ميكند و بحق عمل مينمايد، خداوند توبه احدى را از آنان كه او را انكار نمودند نمىپذيرد و او را نمي آمرزد، بر خدا حتم است كه چنين كند: او را جاويدان به عذاب دردناكى مبتلا كند پس او (على عليه السّلام) افضل تمام مردم است بعد از من مادام كه رزق بندگان نازل مي شود و خلق جهان باقى هستند، آنكس كه خلاف او را مرتكب شود از رحمت خدا دور است.
اين گفتار من، از جبرئيل، از خداوند است، پس هر كس نگران باشد و بينديشد كه براى فرداى خود چه پيش فرستاده است؟!بفهميد محكم قرآن را (مطالب استوار و صريح آنرا) و پيروى نكنيد متشابه آنرا (آياتيكه نيازمند به بيان و تفسير و توضيح و تأويل است) و هرگز تفسر درست نتواند كرد آنرا مگر كسيكه من دست او را گرفتهام و بازوى او را بلند نمودهام و به شما او را نشان مي دهم: هر كس من مولاى اويم، اين على مولاى او است، و موالات او از جانب خداوند است كه آنرا بر من نازل نموده است، آگاه باشيد، به طور تحقيق وظيفه خود را اداء نمودم، آگاه باشيد امر حق را ابلاغ كردم، آگاه باشيد آنچه را مأمور بودم به شما شنوانيدم، آگاه باشيد، آنچه نيازمند به توضيح بود توضيح نمودم، امارت و فرماندهى مؤمنين بعد از من براى احدى جز او روا نيست.
سپس، او را (على عليه السّلام را) ببالا بلند فرمود تا به حدّى كه پاى او مقابل زانوى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله قرار گرفت، و فرمود: اى گروه مردم، اين برادر من، و وصىّ من و فرا گيرنده علم من است و جانشين من بر هر كس كه بمن ايمان آورده و بر تفسير كتاب پروردگار من، و در روايتى افزود. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و العن من انكره، و اغضب على من جحد حقه.يعنى بار خدايا دوست بدار دوستان او را و دشمن بدار دشمنان او را، و از رحمت خود دور دار منكرين او را، و خشم فرما بر كسيكه حق او را انكار نمايد.
بار خدايا تو نازل فرمودى هنگام آشكار كردن اين امر براى على اين آيه را:الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ (بامامته) يعنى امروز كامل ساختم براى شما دين شما را، بسبب امامت او، پس هر كس به پيشوائى او و آنها (از امامان) كه از فرزندان من از صلب او است تا روز قيامت تن ندهند، اين گروه اعمالشان نابود ميشود و آنان هميشه در آتش خواهند بود، همانا ابليس باعث بيرون شدن آدم عليه السّلام (با اينكه برگزيده خدا بود) گرديد، به سب حسد، پس حسد نورزيد كه در نتيجه اعمال شما نابود شود! و قدمهاى شما بلغزد، درباره على نازل شده است، سوره وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ .
اى گروه مردم: ايمان بياوريد به خدا و رسول او، و به نوريكه با او نازل شده، پيش از آنكه چهرههائى را دگرگون سازيم و آنها را به پشت سر برگردانيم يا آنها را لعنت كنيم همانطور كه اصحاب سبت را لعنت نموديم، آن نور از خداوند در من است، و سپس در على عليه السّلام و بعد از او در نسل او است تا قائم مهدى.
اى گروه مردم: به زودى بعد از من، پيشوايانى خواهند بود كه به سوى آتش دعوت مي كنند (پيروان خود را مستحق عذاب الهى مي نمايند) و روز قيامت كسى آنها را يارى نمي كند، و خداوند و من از آنان بيزاريم، آنان و ياران و پيروانشان در پستترين دركات جهنم خواهند بود، و زود است كه امر خلافت را بدون حق تبديل بپادشاهى (و تسلّط خود خواهانه بر خلق) خواهند نمود، پس در اين هنگام است كه خداوند به مجازات شما مىپردازد اى گروه جنّ و انس، و بسوى شما شرارههاى آتش و مس گداخته روان ميسازد و در اين هنگام ديگر روى نصرت نخواهيد ديد ... تا پايان حديث- نقل از «ضياء العالمين».[1]
موفق باشید.
[/HR]
عالی بود تشکر، آیا در همین پراکنده مطرح شدن ها در کتب شان، بیعت گرفتن از علی ع نیز بچشم میخورد؟ که ابوبکر و عمر هم با حضرتش بیعت کردند؟
[quote=antiuwamism;351569]عالی بود تشکر، آیا در همین پراکنده مطرح شدن ها در کتب شان، بیعت گرفتن از علی ع نیز بچشم میخورد؟ که ابوبکر و عمر هم با حضرتش بیعت کردند؟[/quote]
با سلام
دو موضوع شد ! بیعت گرفتن از امام (ع) یا بیعت با امام ؟ در مورد اول بله با زور واکراه بنقل صحیح بخاری و مسلم و....امام (ع) تا 6 ماه با ابوبکر بیعت نکرد ؟! البته همینقدر برای اثبات کفر یک مسلمان کافیست زیرا طبق احادیث همین صحاح اگر یک مسلمان ببعت امامی در گردنش نباشد کافر است پس از دو حال خارج نیست یا امام (ع) کافر است یا ابوبکر ؟!
اما بیعت با امام نیز بصورت مختصر در کتب تاریخ مخصوصا گفتن کلمه بخ بخ :
عن أبى الحسين بن المظفر العطار يرفعه إلى حميد الطويل إلى أنس بن
مالك مثله ، وفي آخره : ثم نزل وقد سر علي بن أبي طالب عليه السلام فجعل الناس يبايعونه
وعمر بن الخطاب يقول : بخ بخ لك يا ابن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مؤمن
ومؤمنة ، زوجة من يعاديك طالقة طالقة طالقة .از كتاب روضه
تفسير امام : قال الامام موسى بن جعفر عليه السلام: إن رسول الله
صلى الله عليه وآله لما أوقف
العالم (1) أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في يوم الغدير موقفه المشهور
المعروف ثم قال: يا عباد الله انسبوني، فقالوا: أنت محمد بن عبد الله بن عبد المطلب
بن هاشم بن عبد مناف، ثم قال: أيها الناس ألست أولى بكم منكم بأنفسكم (2) ؟ فأنا
مولاكم أولى بكم من أنفسكم ؟ قالوا: بلى يا رسول الله، فنظر إلى السماء وقال: اللهم
اشهد يقول هو ذلك وهم يقولون (3) ذلك - ثلاثا - ثم قال: ألا من كنت مولاه وأولى به
فهذا مولاه (4) وأولى به، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، وانصر من نصره واخذل
من خذله، ثم قال: قم يا أبا بكر فبايع له بإمرة المؤمنين، فقام ففعل ذلك وبايع له
(5)، ثم قال: قم يا عمر فبايع له بإمرة المؤمنين، فقام فبايع (6)، ثم قال بعد ذلك
لتمام التسعة ثم لرؤساء المهاجرين والانصار فبايعوا كلهم، فقام من بين جماعتهم عمر
بن الخطاب وقال:
بخ بخ لك يا ابن أبي طالب، أصبحت مولاي ومولى كل مؤمن ومؤمنة، ثم
تفرقوا عن ذلك وقد وكدت عليهم العهود والمواثيق، ثم إن قوما من متمرديهم وجبابرتهم
تواطؤوا بينهم إن كانت لمحمد صلى الله عليه وآله كائنة لندفعن عن علي هذا الامر ولا
نتركنه له، فعرف الله ذلك من قبلهم، وكانوا يأتون رسول الله صلى الله عليه وآله
ويقولون: لقد أقمت عليا (7) أحب خلق الله إلى الله وإليك وإلينا، كيفتنا به مؤونة
الظلمة لنا والجائرين في سياستنا (8)، وعلم الله تعالى في قلوبهم خلاف ذلك من
موالاة بعضهم لبعض (9) وإنهم على العداوة مقيمون ولدفع الامر عن محقه (10) مؤثرون،
فأخبر الله عزوجل محمدا عنهم فقال: يا محمد " ومن
وابن کثیر شامی شاگرد ابن تیمیه در البدایه والنهایه اش با سند صحیح وبعضی دیگر با تضعیف سند البته چون به بن بست رسیده :
حديث غدير خم
قال الامام احمد حدثنا حسين بن محمد وابو نعيم المعنى قالا ثنا فطر عن ابي الطفيل قال جمع على الناس في الرحبة ثم قال لهم انشد الله كل امرىء مسلم سمع رسول الله يقول يوم غدير خم ما سمع لما قام فقام كثير من الناس قال ابو نعيم فقام ناس كثير فشهدوا حين اخذ بيده فقال للناس اتعلمون اني اولى بالمؤمنين من انفسهم قالوا نعم يا رسول الله قال من كنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه قال فخرجت كأن في نفسي شيئا فلقيت زيد بن ارقم فقلت له اني سمعت عليا يقول كذا وكذا قال فما تنكر وقد سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول ذلك له ورواه النسائي من حديث حبيب بن ابي ثابت عن ابي الطفيل عنه اتم من ذلك وقال ابو بكر الشافعي ثنا محمد بن سليمان بن الحارث حدثنا عبيد الله ابن موسى ثنا ابو إسرائيل الملائي عن الحكم عن ابي سليمان المؤذن عن زيد بن ارقم ان عليا انتشد الناس من سمع رسول الله يقول من كنت مولاه فعلي مولاه الهم وال من والاه وعاد من عاداه فقام ستة عشر رجلا فشهدوا بذلك وكنت فيهم وقال ابو يعلي وعبدالله بن احمد في مسند ابيه حدثنا القواريري ثنا يونس بن ارقم ثنا يزيد بن ابي زياد عن عبدالرحمن بن ابي ليلى قال شهدت عليا في الرحبة يناشد الناس انشد بالله من سمع رسول الله يقول يوم غديرخم من كنت مولاه فعلى مولاه لما قام فشهد قال عبدالرحمن فقام اثنا عشر بدريا كأني انظر الى احدهم عليه سراويل فقالوا نشهد انا سمعنا رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول يوم غديرخم ألست اولى بالمؤمنين من انفسهم وازواجي امهاتهم قلنا بلى يا رسول الله قال فمن كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه ثم رواه عبدالله بن احمد عن احمد بن عمر الوكيعي عن زيد بن الحباب عن الوليد بن عقبة بن نيار عن سماك بن عبيد بن الوليد العبسى عن عبدالرحمن بن ابي ليلى فذكره قال فقام اثنا عشر رجلا فقالوا قد رايناه وسمعناه حين اخذ بيدك يقول اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله وهكذا رواه ابو داود الطهوي واسمه عيسى ابن مسلم عن عمرو بن عبدالله بن هند الجملي وعبدالاعلى بن عامر التغلبي كلاهما عن عبدالرحمن ابن ابي ليلى فذكره بنحوه قال الدار قطني غريب تفرد به عنهما ابو داود الطهوي وقال الطبراني ثنا احمد بن ابراهيم بن عبدالله بن كيسان المديني سنة تسعين ومائتين حدثنا اسماعيل بن عمرو البجلي ثنا مسعر عن طلحة بن مصرف عن عميرة بن سعد قال شهدت عليا على المنبر يناشد اصحاب رسول الله صلى الله عليه و سلم من سمع رسول الله يوم غديرخم يقول ما قال فقام اثنا عشر رجلا منهم ابو هريرة وابو سعيد وانس بن مالك فشهدوا انهم سمعوا رسول الله يقول من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه ورواه ابو العباس بن عقدة الحافظي الشيعي عن الحسن بن علي بن عفان العامري عن عبدالله بن موسى عن قطن عن عمرو بن مرة وسعيد بن وهب وعن زيد بن نتيع قالوا سمعنا عليا يقول في الرحبة فذكر نحوه فقام ثلاثة عشر رجلا فشهدوا ان رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه واحب من احبه وابغض من أبغضه وانصر من نصره واخذل من خذله قال ابو اسحاق حين فرغ من هذا الحديث يا ابا بكر اي اشياخ هم وكذلك رواه عبدالله بن احمد عن علي بن حكيم الاودي عن اسرائيل عن ابي اسحاق فذكر نحوه وقال عبد الرزاق عن ابي اسحاق عن سعيد بن وهب وعبد خير قالا سمعنا عليا برحبة الكوفة يقول انشد الله رجلا سمع رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول من كنت مولاه فعلي مولاه فقام عدة من اصحاب رسول الله فشهدوا انهم سمعوا رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول على الناس فقام خمسة أو ستة من أصحاب رسول الله فشهدوا أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال وقال أحمد حدثنا محمد بن جعفر ثنا شعبة عن أبي إسحاق سمعت سعيد بن وهب قال نشد من كنت مولاه فعلى مولاه وقال أحمد حدثنا يحيى بن آدم حدثنا حسين بن الحرث بن لقيط الاشجعي عن رباح بن الحرث قال جاء رهط الى علي بالرحبة فقالوا الشلام عليكم ياا مولانا فقال كيف اكون مولاكم
وانتم قوم عرب قالوا سمعنا رسول الله صلى الله عليه و سلم يوم غديرخم يقول من كنت مولاه فإن هذا على مولاه قال رباح فلما مضوا اتبعتهم فسالت من هؤلاء قالوا نفر من الانصار فيهم ابو أيوب الانصاري وقال ابو بكر بن ابي شيبة حدثنا شريك عن حنش عن رباح بن الحرث قال بينا نحن جلوس في الرحبة مع علي اذ جاء رجل عليه اثر السفر فقال السلام عليك يا مولاي قالوا من هذا فقال ابو ايوب سمعت رسول الله يقول من كنت مولاه فعلي مولاه وقال احمد حدثنا محمد بن عبدالله ثنا الربيع يعني ابن ابي صالح الاسلمي حدثني زياد بن ابي زياد الاسلمي سمعت علي بن ابي طالب ينشد الناس فقال انشد الله رجلا مسلما سمع رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول يوم غديرخم ما قال فقام اثنا عشر رجلا بدريا فشهدوا وقال احمد حدثنا ابن نمير ثنا عبدالملك عن ابي عبدالرحمن الكندي عن زاذان ان ابن عمر قال سمعت عليا في الرحبة وهو ينشد الناس من شهد رسول الله يوم غديرخم وهو يقول ما قال فقام ثلاثة عشر رجلا فشهدوا انهم سمعوا رسول الله يقول من كنت مولاه فعلي مولاه وقال احمد ثنا الحجاج بن الشاعر ثنا شبابة ثنا نعيم بن حكيم حدثني ابو مريم ورجل من جلساء علي عن علي ان رسول الله صلى الله عليه و سلم قال يوم غديرخم من كنت مولاه فعلي مولاه قال فزاد الناس بعد اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وقد روى هذا من طرق متعددة عن علي رضى الله عنه وله طرق متعددة عن زيد بن ارقم وقال غندر عن شعبة عن سلمة بن كهيل سمعت ابا الطفيل يحدث عن ابي مريم او زيد بن ارقم شعبة الشاك قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم من كنت مولاه فعلي مولاه قال سعيد بن جبير وانا قد سمعته قبل هذا من ابن عباس رواه الترمذي عن بندار عن غندر وقال حسن غريب وقال الامام احمد حدثنا عفان حدثنا ابو عوانة عن المغيرة عن ابي عبيد عن ميمون بن ابي عبدالله قال قال زيد بن ارقم وانا اسمع نزلنا مع رسول الله بواد يقال له وادخم فأمر بالصلاة فصلاها بهجير قال فخطبنا وظلل لرسول الله صلى الله عليه و سلم بثوب على شجرة سمر من الشمس فقال الستم تعلمون او لستم تشهدون انى اولى بكل مؤمن من نفسه قالوا بلى قال فمن كنت مولاه فإن عليا مولاه اللهم عاد من عاداه ووال من والاه وكذا رواه احمد عن غندر عن شعبة عن ميمون بن ابي عبدالله عن زيد بن ارقم وقد رواه عن زيد بن ارقم ابن واثلة وقد رواه معروف بن حر بوذ عن ابي الطفيل عن حذيفة بن اسيد قال لما قفل رسول الله من حجة الوداع نهى اصحابه عن شجرات بالبطحاء متقاربات ان ينزلوا حولهن ثم بعث اليهن فصلى تحتهن ثم قام فقال ايها الناس قد نبأني اللطيف الخبير انه لم يعمر نبي الا مثل نصف عمر الذي قبله وانى لاظن ان يوشك ان ادعى فأجيب وانى مسئول وانتم مسؤلون فماذا انتم قائلون
قالوا نشهد أنك قد بلغت ونصحت وجهدت فجزاك اللة خيرا قال ألستم تشهدون ان لا اله الا الله وان محمدا عبده ورسوله وان جنته حق وان ناره حق وان الموت حق وان الساعة اتية لا ريب فيها وان الله يبعث من في القبور قالوا بلى نشهد بذلك قال اللهم اشهد ثم قان يا ايها الناس ان الله مولاي وانا مولى المؤمنين وانا اولى بهم من انفسهم من كنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه ثم قال ايها الناس اني فرطكم وانكم واردون على الحوض حوض اعرض مما بين بصرى وصنعاء فيه آنية عدد النجوم قدحان من فضه وإنى سائلكم حين تردون على عن الثقلين فانظروا كيف تخلفوني فيهما الثقل الاكبر كتاب الله سبب طرفه بيد الله وطرف بأيديكم فاستمسكوا به لا تضلوا ولا تبدلوا وعترني اهل بيتي فانه قد نبأني اللطبيف الخبير انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض رواه ابن عساكر بطوله من طريق معروف كما ذكرنا وقال عبد الرزاق انا معمر عن على بن زيد بن جدعان عن عدي بن ثابت عن البراء بن عازب قال خرجنا مع رسول الله حتى نزلنا غديرخم بعث مناديا ينادي فلما اجتمعنا قال الست اولى بكم من انفسكم قلنا بلى يارسول الله قال الست اولى يا رسول الله قال ألست ألست ألست قلنا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلى بكم من امهاتكم قلنا بلى يا رسول الله قال ألست أولى بكم من آبائكم قلنا بلى مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقال عمر بن الخطاب هنيئا لك يا ابن ابي طالب اصبحت اليوم ولي كل مؤمن وكذا رواه ابن ماجه من حديث حماد بن سلمة عن علي بن زيد وابي هارون العبدي عن عدي بن ثابت عن البراء به وهكذا رواه موسى بن عثمان الحضرمي عن ابي اسحاق عن البراء به وقد روى هذا الحديث عن سعد وطلحة بن عبيد الله وجابر بن عبدالله وله طرق عنه وابي سعيد الخدري وحبشي بن جنادة وجرير بن عبدالله وعمر بن الخطاب وابي هريرة ثنا عبد الله بن علي بن محمد بن بشران أنا علي بن عمر الحافظ انا ابو نصر وله عنه طرق منها وهى اغربها الطريق الذي قال الحافظ أبو بكر الخطيب البغدادي حبشون بن موسى بن ايوب الخلال ثنا علي بن سعيد الرملي حدثنا ضمرة بن ربيعة القرشي عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر ابن حوشب عن ابي هريرة قال من صام يوم ثماني عشرة ذى الحجة كتب له صيام ستين شهرا وهو يوم غديرخم لما اخذ النبي صلى الله عليه و سلم بيد علي بن ابي طالب فقال الست ولي المؤمنين قالوا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا ابن ابي طالب اصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنزل الله عز و جل اليوم اكملت لكم دينكم ومن صام يوم سبعة ( 1 ) وعشرين من رجب كتب له صيام ستين شهرا وهو اول يوم نزل جبريل في الرسالة قال الخطيب اشتهر هذا الحديث برواية حبشون وكان يقال انه تفرد به وقد تابعه عليه احمد بن عبيد الله بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النبري عن علي بن سعيد الشامي قلت وفيه نكارة من وجوه منها قوله نزل فيه اليوم اكملت لك دينكم وقد ورد مثله من طريق ابن هارون العبدي عن ابي سعيد الخدري ولا يصح ايضا وانما نزل يوم عرفة كما ثبت في الصحيحين عن عمر بن الخطاب وقد تقدم وقد روى عن جماعة من الصحابة غير من ذكرنا في قوله عليه السلام من كنت مولاه والاسانيد اليهم ضعيفة
ممنون جناب خیرالبریه. منظورم همان بیعت کردن با امام علیه السلام است. آیا آنهاو سایر مردم با حضرتش در غدیر بیعت کردند؟ این در منابع سنی هم آمده "اصل بیعت با علی ع"؟ و یا اینکه متن صریح "علی خلیفة بعدی" اززبان پیامبر ص به آنان؟
ممنون جناب خیرالبریه. منظورم همان بیعت کردن با امام علیه السلام است. آیا آنهاو سایر مردم با حضرتش در غدیر بیعت کردند؟ این در منابع سنی هم آمده "اصل بیعت با علی ع"؟ و یا اینکه متن صریح "علی خلیفة بعدی" اززبان پیامبر ص به آنان؟
با سلام
اگر در احادیث صحیح اهل سنت که در بالا آورده شد دقت کنید :در روايت ابن كثير دمشقى آمده بود: «اصبحت اليوم ولي كل مؤمن؛ تو از امروز سرپرست هر مؤمنى شدي»؛ که کنایه از قبول امامت و ولایت وبیعت است اگر چه در احادیث اهل سنت از کلمه بیعت بصورت خصوصی استفاده نشده وتحریف شده اما در صحاح ایشان بصورت پراکنده در حجه الوداع آمده که باید دقت کنید تا حقیقت را بیابید وما این مطالب را از صحاح عامه وقرآن کریم در لینک جمع کرد ه ایم .
مثلا امام غزالی در سر العالمین بخوبی و انصاف داد سخن داده :
عمر پس از این فرمایش رسول خدا ص به على ع این گونه تبریک گفت: «تبریک، تبریک، اى ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على ع و نشانه رضایتش از انتخاب على ع به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلى تغییر داد و با لشکر کشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهاى دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله اى کردند.
اما در اخبار شیعه ار بیعت عمومی مردان وزنان تا سه روز سخن رفته که زنان دستشان را در تشت آب می گذاشتند یا مسح میکردند .
نکته دیگر بیعت عمومی است که در صحاح عامه بدان تصریح شده ودر لینک دادم همه صحابه گفتند : كَمَا قَالُوابايعنَا رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى السَّمْع وَالطَّاعَة فِي مَنْشَطنَا وَمَكْرَهنَا وَأَثَرَةً عَلَيْنَا وَأَنْ لَا نُنَازِع الْأَمْرأَهْله از بررسی در اطراف برمی ايد که مسله بسيار مهمی در کار است که اينقدر حرف از بيعت و ميثاق است و خود اصحاب نيز ميگويند که وَأَنْ لَا نُنَازِع الْأَمْرأَهْله يعني بيعت نموديم که در امر با اهلش منازعه ای نداشته باشيم . دقت شود چه امري است ؟؟؟ آيا غير از امامت ائمه اثنی عشری ؟
آنهم در آخرین روزهای عمر پیامبر !
وبه کلمه خلیفه بعد از من هم با سند صحیح در یوم الدار وغدیر تصریح شده که بعدا آنرا تحریف کردند وبجای خلیفتی ووصیی ، کذا وکذا گذاشتند تا مردم را گمراه کنند !!!!!!
[h=3][="]الف: نقل روايت با تحقيق الباني
[/h] [="]ابن ابيعاصم شيباني يكي از علماي بزرگ اهل سنت متوفاي اواخر قرن سوم هجري، اين روايت را در كتاب «السنة» با سند معتبر ذيل نقل كرده است:
[="]([="]986)- [1188] ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِي عَوَانَةَ، عَنْ يَحْيَى بْنِ سُلَيْمٍ أَبِي بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم لِعَلِيٍّ: " أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلا أَنَّكَ لَسْتَ نَبِيًّا، إِنَّهُ لا يَنْبَغِي أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِيفَتِي فِي كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي ".
[="]ابن عباس ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وسلم براي علي فرمود: تو براي من، همانند هارون نسبت به موسي هستي؛ جز اينكه تو پيامبر نيستي. همانا سزاوار نيست كه من از ميان شما برده شوم، مگر اينكه تو جانشين من در ميان تمام مؤمنان بعد از من هستي.
[="]الشيباني، عمرو بن أبي عاصم الضحاك (متوفاى287هـ)، السنة، ج2، ص565، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ.
[="]الباني وهابي روايات كتاب «السنة» ابن ابيعاصم را تحقيق كرده و نام آن را «ظلال الجنة في تخريج السنة» گذاشته است.
[="]وي در ذيل اين روايت مينويسد:
[="]1188. اسناده حسن. ورجاله ثقات رجال الشيخين غير ابي بلج واسمه يحيي بن سليم بن بلج. قال الحافظ: «صدوق ربما اخطأ».
[="]سند روايت حسن و رجال سند همه موثق و رجال آن از راويان بخاري ومسلم هستند، جز ابي بلج (كه از راويان بخاري و مسلم نيست)، و نام ابيبلج، يحيي بن سليم بن بلج است. حافظ (ابن حجر عسقلاني) گفته است: او راستگو است.
[="]الشيباني، عمرو بن أبي عاصم الضحاك (متوفاى287هـ)، السنة، ج2، ص565، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ.
[h=3][="]ب: نقل روايت با تحقيق باسم الجوابره[/h] [="]دكتر باسم بن فيصل جوابره، از اساتيد علوم حديث دانشكده اصول دين در دانشگاه امام محمد بن سعود رياض عربستان است. او نيز روايات كتاب «السنة» ابن ابيعاصم را تحقيق و تصحيح كرده است.
[="]بعد از نقل روايت با سند فوق در پاورقي آن در صفحه 800 مينويسد:
[="]اسناده حسن. رجاله رجال الشيخين[="] غير ابيبلج واسمه يحيي بن سليم بن بلج، قال الحافظ: صدوق ربما اخطأ. وله شواهد سيأتي.
[="]سند روايت حسن است. رجال روايت از راويان بخاري ومسلم هستند، جز ابي بلج (كه از راويان بخاري و مسلم نيست)، و نام ابيبلج، يحيي بن سليم بن بلج است. حافظ (ابن حجر عسقلاني) گفته است: او راستگو است و چه بسا اشتباه هم ميكرده است. اين روايت شواهدي هم دارد كه به زودي ذكر ميشود.
بسیار شیوا. جناب خیرالبریه پس لفظ "خلیفه بعدی" در منابع ایشان وجود ندارد؟
با سلام
البته كه مساله امامت وولايت ائمه اثني عشري عليهم السلام به كاملترين وصريحترين وجه ممكن توسط خداي متعال به پيامبرش (ص) ابلاغ شد و در صحاح اهل سنت به تواتر حديث 12 امام وغدير وخلفاي ثقلين از زبان اصحاب و غير ايشان آمده است اما دستهاي خائن براي كتمان حقيقت قسمتهاي عمده اي را تحريف وناقص كردند وقبلا هم گفتم براي كشف حقيقت بايد بررسي عميقي در جوانب هم داشت . مثلا در باره همين لفظ خليفتي در روز غدير و يوم الدار و.... از زبان مبارك رسول الله (ص) بكرات صادر شده وبيعت و موافقت اصحاب هم برآن گرفته شده اما در تاريخ گم شده اند ! مثلا امام حافظ محمد بن جرير طبري كه بگفته ابن تيميه تفسيرش اصح تفاسير است كتابي مستقل در طرق حديث غدير داشته بنام الولايه كه تا قرن نهم در دسترس بوده اما امروز نابود شده است امام ذهبي بزرگترين دانشمند رجالي اهل سنت درقرن هشتم است ميگويد من اين كتاب وطرق حديث غدير آنرا ديدم واز كثرت اسناد آن حيران و مضطرب شدم ! وبسياري از اسناد آن صحيح و حسن هستند وخلاصه اينكه متواترترين حديث اسلام حديث غدير است حتي تواتري بيش از قرآن دارد !
جالبست كه در كتاب طبري لفظ خليفتي وامام بعدي بصراحت ذكر شده وحادثه غديررا از بيش از 70 صحابي آورده البته بايد از روش مقايسه شواهد كمك گرفت :
1 - الطبري :
وهو محمد بن جرير ابو جعفر, صاحب التفسير والتاريخ السائرين الدائرين , المتوفى سنة (310) قال الخطيب البغدادي في تاريخه [12: 169] مثنيا عليه : كان احد العلماء, يحكم بقوله ويرجع الى رايه لمعرفته وفضله الخ .. وذكره الذهبي في تذكرته [1:277-283] واثنى عليه بالامامة والزهد والرفض للدنيا.
وقد اغدق في الثناء على تفسيره (جامع البيان ) رجال : كالسيوطي كما في كتابه الاتقان بقوله :
وكتابه - اي الطبري - اجل كتب التفسير واعظمها, الى ان قال : فهو يفوق بذلك تفاسير الاقدمين .
وقال النووي : اجمعت الامة على انه لم يصنف مثل تفسير الطبري . وقال الاسفرائيني : لو سافر رجل الى الصين حتى يحصل له كتاب تفسير ابن جرير لم يكن ذلك كثيرا. توجد تلك العبارات في اول صفحة من تفسير جامع البيان . انتهى .
واليك ما اخرجه في مصنفه المسمى كتاب (الولاية في طريق حديث الغدير) [مخطوط]مسندا عن زيد بن ارقم قال : لما نزل النبي (ص ) بغدير خم في رجوعه من حجة الوداع ,وكان وقت الضحى وحر شديد, امر بالدوحات فقمت ونادى الصلاة جامعة , فاجتمعنافخطب خطبة بالغة , ثم قال :
ان اللّه تعالى انزل الي : (بلغ ما انزل اليك من ربك وان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه يعصمك من الناس ), وقد امرني جبرئيل عن ربي ان اقوم في هذا المشهد, واعلم كل ابيض واسود: ان علي بن ابي طالب اخي ووصيي وخليفتي والامام بعدي, فسالت جبرئيل ان يستعفي لي ربي لعلمي بقلة المتقين وكثرة المؤذين لي , واللائمين لكثرة ملازمتي لعلي وشدة اقبالي عليه . حتى سموني اذنا. فقال تعالى :
(ومنهم الذين يؤذون النبي ويقولون هو اذن قل اذن خير لكم ), ولو شئت ان اسميهم وادل عليهم لفعلت , ولكني بسترهم قد تكرمت , فلم يرض اللّه الا بتبليغي فيه .
فاعلموا معاشر الناس ذلك , فان اللّه قد نصبه لكم وليا واماما, وفرض طاعته على كل احد, ماض حكمه , جائز قوله , ملعون من خالفه , مرحوم من صدقه , اسمعوا واطيعوا, فان اللّه مولاكم وعلي (ع ) امامكم , ثم الامامة في ولدي من صلبه الى يوم القيامة , لا حلال الاما احله اللّه ورسوله .
روى عن الطبري باسناد له عن سلمان الفارسي قال : قلت لرسول اللّه (ص ) :يا رسول اللّه انه لم يكن نبي الا وله وصي , فمن وصيك ؟ قال : وصيي وخليفتي في اهلي وخير من اترك بعدي مؤدي ديني , ومنجز عداتي علي بن ابي طالب .
وفيها ايضا عن ابي رافع قال : لما كان في اليوم الذي توفي فيه رسول اللّه (ص ) غشي عليه ,فاخذت بقدميه اقبلهما وابكي , فافاق وانا اقول : من لي ولولدي يا رسول اللّه ؟ فرفع الي راسه وقال : اللّه بعدي ووصيي صالح المؤمنين .
وفي [ص 249] روى المؤلف عن [العقد الفريد] لابن عبد البر وقال : بل روته الامة باجمعهاعن ابي رافع وغيره : ان عليا نازع العباس الى ابي بكر في برد النبي وسيفه وفرسه , فقال ابو بكر: اين كنت يا عباس حين جمع النبي (ص ) بني عبد المطلب وانت احدهم فقال :ايكم يؤازرني فيكون وصيي وخليفتي في اهلي , وينجز موعدي ويقضي ديني ؟ فقال له العباس : فما اقعدك مجلسك هذا تقدمته وتامرت عليه ؟ فقال ابو بكر: اغدرا يا بني عبدالمطلب ؟ وفي [ص 260] روى عن مسند ابي يعلى عن عبد الرحمن بن ابي سعيد الخدري عن ابيه ,وذلك : سئل ابو ذر عن اختلاف الناس عنه فقال : عليك بكتاب اللّه والشيخ علي بن ابي طالب , فاني سمعت رسول اللّه (ص ) يقول : علي مع الحق , والحق معه وعلى لسانه , والحق يدور حيثما دار علي . ورواه صاحب اعتقاد اهل السنة عن سعد بن ابي وقاص عن النبي (ص ).
آيا صراحتي بالاتر از اين ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
وسيد اجل علي بن طاوس حسني متوفاي 664 در كتاب التحصين بصراحت از طبري آورده :
نذكرها من كتاب (نور الهدى والمنجى من الردى) الذي قدمنا ذكره فقال ما هذا لفظه: أبو المفضل محمد بن عبد الله الشيباني قال: اخبرنا أبو جعفر محمد بن جرير الطبري وهارون بن عيسى بن السكين البلدى قالا: حدثنا حميد بن الربيع الخزاز قال: حدثنا يزيد بن هارون قال: حدثنا نوح بن مبشر قال حدثنا الوليد بن صالح عن ابن امرأة زيد بن ارقم وعن زيد بن ارقم قال: (1): لما اقبل رسول الله (ص) من حجه الوداع جاء حتى نزل بغدير خم بالجحفه بين مكه والمدينة ثم أمر بالدوحات بضم ما تحتهن من شوك ثم نودى بالصلاة جامعه فخرجنا الى رسول الله (ص) في يوم شديد الحر وان منا (من) (2) يضع ردائه تحت قدميه من شده الحر والرمضاء (3) ومنا من يضعه فوق راسه.
فصلى بنا صلى الله عليه وآله ثم التفت الينا فقال: الحمد لله الذي علا في توحيده ودنا في تفرده وجل في سلطانه وعظم في اركانه واحاط بكل شئ وهو في مكانه وقهر جميع الخلق بقدرته وبرهانه حميدا لم يزل ومحمودا لا يزال ومجيدا لا يزول ومبديا ومعيدا وكل أمر إليه يعود بارئ
?
[ 579 ]
الممسوكات (4) وداحى المدحوات (5) متفضل على جميع من براه متطول على كل من ذراه يلحظ كل نفس والعيون لا تراه كريم حليم ذو اناه قد وسع كل شئ رحمته ومن عليهم بنعمته.
لا يعجل بانتقامه ولا يبادر إليهم بما يستحقون من عذابه قد فهم السراير وعلم الضماير ولم يخف عليه المكنونات ولا اشتبه عليه الخفيات له الاحاطه بكل شئ والغلبة لكل شئ والقوه في كل شئ والقدرة على كل شئ ليس كمثله شئ وهو منشئ حى حين لا حى (6) ودائم حى وقائم بالقسط لا اله إلا هو العزيز الحكيم.
جل ان تدركه الابصار وهو يدرك الابصار وهو اللطيف الخبير.
لا يلحق وصفه أحد من معاينه ولا يحده أحد كيف هو من سر وعلانيه إلا بما دل هو عز وجل على نفسه.
اشهد له بانه الله الذي ملا الدهر قدسه والذي يغشى الامد (7) نوره وينفذ (8) امره بلا مشاوره ولا مع شريك في تقدير ولا يعاون في تدبيره صور ما ابتدع على غير مثال وخلق ما خلق بلا معونه من أحد ولا تكلف ولا اختبال شائها فكانت وبراها فبانت.
فهو الله لا اله إلا هو المتقن الصنعه والحسن الصنيعة العدل الذي لا يجور والاكرم الذي إليه مرجع الامور اشهد انه الله الذي تواضع كل شئ لعظمته وذل كل شئ لهيبته مالك الاملاك ومسخر الشمس والقمر كل يجرى لاجل مسمى يكور الليل على النهار ويكور النهار على الليل يطلبه حثيثا قاصم كل جبار عنيد وكل شيطان مريد لم يكن له ضد ولم يكن معه ند أحد صمد لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفوا أحد الها واحدا ماجدا شاء فيمضى ويريد ويقضى ويعلم ويحصى ويميت ويحيى ويفقر ويغنى ويضحك ويبكى
?
[ 580 ]
ويدنى ويقصى ويمنع ويعطى له الملك وله الحمد بيده الخير وهو على كل شئ قدير.
لا يولج (لليل) (9) في نهار ولا مولج لنهار في ليل إلا هو مستجيب للدعاء مجزل العطاء محصى الانفاس رب الجنة والناس الذي لا يشكل عليه لغه ولا يضجره مستصرخه ولا يبرمه الحاح الملحين.
العاصم للصالحين والموفق للمفلحين مولى المؤمنين ورب العالمين الذي استحق من كل خلق ان يشكره ويحمده على كل حال.
احمده كثيرا (10) واشكره دائما على السراء والضراء والشده والرخاء واؤمن به وبملائكته وكتبه ورسله اسمع لامره واطيع وابادر الى رضاه واسلم لما قضاه رغبه في طاعته وخوفا من عقوبته لانه الله الذي لا يؤمن مكره ولا يخاف جوره.
اقر له على نفسي بالعبودية واشهد له بالربوبية واؤدى ان لا اله إلا هو (11) لانه قد اعلمني انى إذا لم ابلغ ما انزل الى لما بلغت رسالته وقد ضمن لي العصمه وهو الله الكافي الكريم.
اوحى الى: بسم الله الرحمن الرحيم: (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس....) الى آخر الايه) (12).
معاشر الناس وما قصرت فيما بلغت ولا قعدت عن تبليغ ما انزله وانا ابين لكم سبب هذه الايه: ان جبرئيل (ع) هبط الى مرارا ثلاثا فأمرني عن السلام رب السلام ان اقوم في هذا المشهد واعلم كل ابيض واسود: ان على بن أبي طالب اخى ووصيي وخليفتي والامام من بعدى الذي محله منى محل هارون من موسى إلا انه لا نبى بعدى (و) وليكم بعد الله ورسوله
?
[ 581 ]
نزل بذلك آيه هي: (إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة ويؤتون الزكوة وهم راكعون) (14) وعلى بن أبي طالب الذي اقام الصلوة واتى الزكوه وهو راكع يريد الله تعالى في كل حال.
فسالت جبرئيل (ع) ان يستعفى لي السلام من تبليغي ذلك اليكم ايها الناس لعلمي بقله المتقين وكثره المنافقين ولاعذال الظالمين وادغال (15) الاثمين وحيله المستشرين (16) الذين وصفهم تعالى في كتابه: (بانهم يقولون بالسنتهم ما ليس في قلوبهم) (ويحسبونه هينا وهو عند الله عظيم) (17) وكثره اذاهم لي مره بعد اخرى حتى سموني اذنا وزعموا انى هو لكثره ملازمته اياى واقبالي عليه وهواه وقبوله منى حتى انزل الله تعالى في ذلك - لا اله إلا هو -: (الذين يؤذون النبي ويقولون هو اذن قل اذن خير لكم) الى آخر الايه (18).
ولو شئت أن اسمى القائلين باسمائهم لاسمينهم وان اومى إليهم باعيانهم لا ومات وان ادل عليهم لدللت ولكني والله بسترهم (19) قد تكرمت.
وكل ذلك لا يرضى الله منى إلا ان ابلغ ما انزل إلي: (بلغ ما انزل اليك من ربك) الى آخر الايه (20).
واعلموا معاشر الناس ذلك وافهموه واعلموا ان الله قد نصبه لكم وليا واماما فرض طاعته على المهاجرين والانصار وعلى التابعين باحسان وعلى البادى والحاضر وعلى العجمي والعربي وعلى الحر والمملوك والصغير والكبير وعلى الابيض والاسود وعلى كل موجود ماض حكمه وجاز قوله ونافذ امره.
ملعون من خالفه ومرحوم من صدقه قد غفر الله لمن سمع واطاع له.
?
[ 582 ]
معاشر الناس انه آخر مقام اقومه في هذا المشهد فاسمعوا واطيعوا وانقادوا لامر الله ربكم فإن الله هو موليكم والهكم ثم من دونه رسوله ونبيه محمد القائم المخاطب لكم ومن بعده على وليكم وامامكم ثم الامامه في ولدى الذين من صلبه الى يوم القيامة ويوم يلقون الله ورسوله.
لا حلال إلا ما احله الله ولا حرام إلا ما حرمه الله عليكم وهو والله عرفني الحلال والحرام وانا (21) وصيت بعلمه إليه.
معاشر الناس فصلوه (22) ما من علم إلا وقد احصاه الله في وكل علم علمته فقد علمته عليا وهو المبين لكم بعدى.
معاشر الناس فلا تضلوا عنه ولا تفروا منه ولا تستنكفوا عن ولايته فهو الذي يهدى الى الحق ويعمل به ويزهق الباطل وينهى عنه لا تأخذه في الله لومه لائم.
اول من آمن بالله ورسوله والذي فدى رسول الله بنفسه والذي كان مع رسول الله ولا يعبد الله مع رسوله غيره.
معاشر الناس فضلوه فقد فضله الله واقبلوه فقد نصبه الله معاشر الناس انه امام من الله ولن يتوب الله على أحد انكره ولن يغفر الله له حتما على الله ان يفعل ذلك وان يعذبه عذابا نكرا ابد الابد ودهر الدهر.
واحذروا ان تخالفوا فتصلوا بنار (وقودها الناس والحجاره اعدت للكافرين) (23).
معاشر الناس لي والله بشرى لاكون من النبيين والمرسلين والحجه على جميع المخلوقين من أهل السموات والارضين فمن شك في ذلك فقد كفر كفر الجاهلية الاولى ومن شك في شئ من قولى فقد شك في الكل منه والشاك في ذلك في النار.
معاشر الناس حبانى الله بهذه الفضيلة منا منه على واحسانا منه الى.
لا اله إلا هو ألا له الحمد منى ابد الابد ودهر الدهر على كل حال.
معاشر الناس فضلوا عليا فهو افضل الناس بعدى من ذكر وانثى ما
?
[ 583 ]
نزل الرزق وبقى الخلق.
ملعون ملعون من خالفه مغضوب عليه.
قولى عن جبرئيل وقول جبرئيل عن الله عز وجل.
فلتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان يخالفوه ان الله خبير بما تعملون.
معاشر الناس تدبروا القرآن وافهموا آياته ومحكماته ولا تبتغوا متشابهه فوالله لن يبين لكم زواجره ولن يوضح لكم تفسيره إلا الذي انا آخذ بيده ومصعده الى وشائل عضده ورافعها بيدى ومعلمكم: من كنت مولاه فهو مولاه وهو علي بن أبي طالب اخى ووصيي أمر من الله نزله علي.
معاشر الناس ان عليا والطيبين من ولدى من صلبه هم الثقل الاصغر والقرآن الثقل الاكبر وكل واحد منهما مبنى على صاحبه لن يفترقا حتى يردا على الحوض أمر من الله في خلقه وحكمه في ارضه إلا وقد اديت ألا وقد بلغت إلا وقد اسمعت إلا وقد نصحت إلا إن الله تعالى قال: وانا قلت عن الله إلا ولا أمير للمؤمنين غير اخى هذا إلا ولا يحل امره المؤمنين بعدى لاحد غيره.
ثم ضرب بيده الى عضده فرفعه وكان أمير المؤمنين (ع) منذ اول ما صعد رسول الله (ص) منبره على درجه دون مقامه متيامنا (24) عن وجه رسول الله (ص) كأنهما في مقام واحد (25).
فرفعه رسول الله (ص) بيده وبسطها الى السماء وشال عليا (26) حتى صارت رجله مع ركبه رسول الله (ص) ثم قال: معاشر الناس هذا على اخى ووصيي وواعى علمي وخليفتي على من آمن بى وعلى تفسير كتاب ربى والدعاء إليه والعمل بما يرضاه والمحاربة لاعدائه والدال على طاعته والناهي عن معصيته.
خليفه رسول الله وأمير المؤمنين
همچنين :
قال: حدثني محمد بن سعيد أبو الفرج ، قال: حدثني أحمد بن محمد بن سعيد، قال: حدثني سعد بن طريف الخفاف، قال: حدثني سعيد بن جبير، عن ابن عباس قال: رسول الله ـ صلى الله عليه وآله ـ لعلي:
(يا علي أنا مدينة الحكمة وأنت بابها، ولن تؤتى المدينة إلاّ من قبل الباب وكذب من زعم أنه يحبني ويبغضك، لأنك مني وأنا منك، لحمك من لحمي، ودمك من دمي، وروحك من روحي، وسريرتك من رسريرتي، وعلانيتك من علانيتي وأنت إمام أمتي وخليفتي عليها بعدي، سعد من أطاعك، وشقي من عصاك، وربح من تولاك، وخسر من عاداك، وفاز من لزمك، وخسر من فارقك فمثلك ومثل الأئمة من ولدك بعدي مثل سفينة نوح ـ عليه السلام ـ من ركبها نجا، ومن تخلف عنها غرق، ومثلكم مثل النجوم كلما غاب نجم طلع نجم إلى يوم القيامة). أخرجها ابن شاذان في: (مائة منقبة).187
تفصيل در :
سلام عزیزان. من قبلا به جمله وال من والاه در صحیحین برخورد کرده ام اما الان پیداش نمیکنم. میشه آدرسشو بدین؟ اجرتون با خدا
سلام عزیزان. من قبلا به جمله وال من والاه در صحیحین برخورد کرده ام اما الان پیداش نمیکنم. میشه آدرسشو بدین؟ اجرتون با خدا
با سلام وصلوات
درصحیحین چنین مطلبی نیست اما با اسناد صحیحین در کتب دیگر مثل مسند امام احمد و سنن نسایی و مصنف ابن ابی شیبه و...آمده :
32091 - حَدَّثَنَا شَرِيكٌ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ قَالَ: بَلَغَ عَلِيًّا أَنَّ أُنَاسًا يَقُولُونَ فِيهِ ; قَالَ: فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَقَالَ: " أَنْشُدُ اللَّهَ رَجُلًا وَلَا أَنْشُدُهُ إِلَّا مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَمِعَ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شَيْئًا إِلَّا قَامَ , فَقَامَ مِمَّا يَلِيهِ سِتَّةٌ , وَمِمَّا يَلِي سَعْدَ بْنَ وَهْبٍ سِتَّةٌ فَقَالُوا: نَشْهَدُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ , اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»
32118 - حَدَّثَنَا عَفَّانُ قَالَ: ثنا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ عَنِ الْبَرَاءِ , قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي سَفَرٍ ; قَالَ: فَنَزَلْنَا بِغَدِيرِ خُمٍّ , قَالَ: فَنُودِيَ: الصَّلَاةُ جَامِعَةٌ , وَكُسِحَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَحْتَ شَجَرَةٍ فَصَلَّى الظُّهْرَ فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: «أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» , قَالُوا: بَلَى , قَالَ: «أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ» , قَالُوا: بَلَى قَالَ: فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ , اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» , قَالَ: فَلَقِيَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ: هَنِيئًا لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ , أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ
32092 - حَدَّثَنَا شَرِيكٌ عَنْ أَبِي يَزِيدَ الْأَوْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلَ أَبُو هُرَيْرَةَ الْمَسْجِدَ فَاجْتَمَعْنَا إِلَيْهِ , فَقَامَ إِلَيْهِ شَابٌّ فَقَالَ: أَنْشُدُكَ بِاللَّهِ , أَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ , اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» , فَقَالَ: نَعَمْ , فَقَالَ الشَّابُّ: أَنَا مِنْكَ بَرِيءٌ , أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ عَادَيْتُ مَنْ وَالَاهُ وَوَالَيْتُ مَنْ عَادَاهُ , قَالَ: فَحَصَبَهُ النَّاسُ بِالْحَصَى.مصنف ابن ابی شیبه
سلام برادر عزیز عذرخواهی میکنم. یادمه سرچ کردم و پیداش کردم حتی در مسلم اومده که خدایا من حسن ع رو دوست دارم تو هم دوستش بدار. اما درمورد امام علی ع رو پیدا نمیکنم. حتی قسمت من کنت مولا فعلی مولا هم در صحیحین نیامده برادر؟
سلام
[=Times New Roman]بله حدیث وجوب دوستی امام حسن علیه السلام در صحیحین آمده :
[=Times New Roman](خ م ت) البراء بن عازب - رضي الله عنه - قال : «رأيتُ رسولَ الله -صلى الله عليه وسلم- والحسنُ بنُ عليّ على عاتقه ، يقول : اللهم إني أُحِبُّه فَأحِبَّه» أخرجه البخاري ومسلم والترمذي.وللترمذي أيضا : «أن النبيَّ -صلى الله عليه وسلم- أبْصَرَ حَسَنا وحُسَيْنا فقال : اللهم إني أُحبُّهما فأحِبَّهما».[=Times New Roman]اما حدیث غدیر با اسناد صحیح در غیر صحیحین آمده فقط در صحیح مسلم همان قسمت بلفظ : خما : وحدیث ثقلین در حجه الوداع که ذکر آن گذشت .
اما مطلب بسیار مهم در این احادیث دقت در متن آنهاست که چطور جو را علیه امام علی (ع) تبلیغ وتحريف کردند که امام علی (ع) در رحبه مردم را قسم میدهد که هرکس از رسول الله (ص) حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه را شنید ، شهادت دهد ! [=Traditional Arabic]8424 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنِي هَارُونُ بْنُ عَبْدِ اللهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُصْعَبُ بْنُ الْمِقْدَامِ قَالَ: حَدَّثَنَا فِطْرُ بْنُ خَلِيفَةَ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، وَأَخْبَرَنَا أَبُو دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا فِطْرٌ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ قَالَ: جَمَعَ عَلِيٌّ النَّاسَ فِي الرَّحْبَةِ فَقَالَ: «أَنْشُدُ بِاللهِ كُلَّ امْرِئٍ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ مَا سَمِعَ، فَقَامَ أُنَاسٌ فَشَهِدُوا أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ» قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ: «[=Traditional Arabic]أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟، وَهُوَ قَائِمٌ، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ» فَقَالَ: «مَنْ كُنْتُ [=Traditional Arabic]مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» قَالَ أَبُو الطُّفَيْلِ: «فَخَرَجْتُ وَفِي نَفْسِي مِنْهُ شَيْءٌ، فَلَقِيتُ زَيْدَ بْنَ أَرْقَمَ، فَأَخْبَرْتُهُ» فَقَالَ: «أَوَمَا تُنْكِرُ؟ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ» وَاللَّفْظُ لِأَبِي دَاوُدَ.سنن كبري نسايي
ویا مثلا در مسجد که این جوان از ابوهریره بدگویی میکند كه چرا با وجود حدیث غدیر به سپاه معاویه پیوست مردم به او حمله کرده وبا سنگ او را میزنند !!!!!!!!!!
32092 - حَدَّثَنَا شَرِيكٌ عَنْ أَبِي يَزِيدَ الْأَوْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلَ أَبُو هُرَيْرَةَ الْمَسْجِدَ فَاجْتَمَعْنَا إِلَيْهِ , فَقَامَ إِلَيْهِ شَابٌّ فَقَالَ: أَنْشُدُكَ بِاللَّهِ , أَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ , اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» , فَقَالَ: نَعَمْ , فَقَالَ الشَّابُّ: أَنَا مِنْكَ بَرِيءٌ , أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ عَادَيْتُ مَنْ وَالَاهُ وَوَالَيْتُ مَنْ عَادَاهُ , قَالَ: فَحَصَبَهُ النَّاسُ بِالْحَصَى.مصنف ابن ابی شیبهأَخْبَرَنَا أَبُو دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ أَبَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِيكٌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ يَقُولُ عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ: إِنِّي مُنْشِدٌ اللهَ رَجُلًا، وَلَا أَنْشُدُ إِلَّا أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ " يَوْمَ غَدِيرٍ خُمٍّ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؟». فَقَامَ سِتَّةٌ مِنْ جَانِبِ الْمِنْبَرِ، وَسِتَّةٌ مِنَ الْجَانِبِ الْآخَرِ، فَشَهِدُوا أَنَّهُمْ سَمِعُوا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ ذَلِكَ " قَالَ شَرِيكٌ: فَقُلْتُ لِأَبِي إِسْحَاقَ: هَلْ سَمِعْتَ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ يُحَدِّثُ بِهَذَا عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: «نَعَمْ»نسايي
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=arial][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]درسنن نسایی احادیث صحیحی مثل [=Traditional Arabic]:[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8092- [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ سُلَيْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا حَبِيبُ بْنُ أَبِي ثَابِتٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ:[=Traditional Arabic] لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَنَزَلَ غَدِيرَ خُمٍّ أَمَرَ بَدَوْحَاتٍ، فَقُمِمْنَ، ثُمَّ [=Traditional Arabic]قَالَ: " كَأَنِّي قَدْ دُعِيتُ فَأَجَبْتُ، إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخِرِ: كِتَابَ اللهِ، وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا؟ فَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ " ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ، وَأَنَا وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ» ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: «مَنْ كُنْتُ وَلِيُّهُ فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» فَقُلْتُ لِزَيْدٍ: سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَا كَانَ فِي الدَّوْحَاتِ رَجُلٌ إِلَّا رَآهُ بِعَيْنِهِ وَسَمِعَ بِأُذُنِهِ»[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8410 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى قَالَ: حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ سُلَيْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا حَبِيبُ بْنُ أَبِي ثَابِتٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ:[=Traditional Arabic] لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ، وَنَزَلَ غَدِيرَ خُمٍّ أَمَرَ بَدَوْحَاتٍ فَقُمِمْنَ ثُمَّ [=Traditional Arabic]قَالَ: " كَأَنِّي قَدْ دُعِيتُ، فَأَجَبْتُ، إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخِرِ: كِتَابُ اللهِ وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا، فَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ " ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ، وَأَنَا وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ» ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: «مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ، فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» فَقُلْتُ لِزَيْدٍ: سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ فَقَالَ: «مَا كَانَ فِي الدَّوْحَاتِ أَحَدٌ إِلَّا رَآهُ بِعَيْنَيْهِ، وَسَمِعَهُ بِأُذُنَيْهِ»[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8419 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنَا أَبُو دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ أَبَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِيكٌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ يَقُولُ عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ: إِنِّي مُنْشِدٌ اللهَ رَجُلًا، وَلَا أَنْشُدُ إِلَّا أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ " يَوْمَ غَدِيرٍ خُمٍّ: «[=Traditional Arabic]مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؟». فَقَامَ سِتَّةٌ مِنْ جَانِبِ الْمِنْبَرِ، وَسِتَّةٌ [=Traditional Arabic]مِنَ الْجَانِبِ الْآخَرِ، فَشَهِدُوا أَنَّهُمْ سَمِعُوا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ ذَلِكَ " قَالَ شَرِيكٌ: فَقُلْتُ لِأَبِي إِسْحَاقَ: هَلْ سَمِعْتَ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ يُحَدِّثُ بِهَذَا عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: «نَعَمْ»[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8424 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنِي هَارُونُ بْنُ عَبْدِ اللهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُصْعَبُ بْنُ الْمِقْدَامِ قَالَ: حَدَّثَنَا فِطْرُ بْنُ خَلِيفَةَ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، وَأَخْبَرَنَا أَبُو دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا فِطْرٌ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ قَالَ: جَمَعَ عَلِيٌّ النَّاسَ فِي الرَّحْبَةِ فَقَالَ: «أَنْشُدُ بِاللهِ كُلَّ امْرِئٍ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ مَا سَمِعَ، فَقَامَ أُنَاسٌ فَشَهِدُوا أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ» قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ: «[=Traditional Arabic]أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟، وَهُوَ قَائِمٌ، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ» فَقَالَ: «مَنْ كُنْتُ [=Traditional Arabic]مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» قَالَ أَبُو الطُّفَيْلِ: «فَخَرَجْتُ وَفِي نَفْسِي مِنْهُ شَيْءٌ، فَلَقِيتُ زَيْدَ بْنَ أَرْقَمَ، فَأَخْبَرْتُهُ» فَقَالَ: «أَوَمَا تُنْكِرُ؟ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ» وَاللَّفْظُ لِأَبِي دَاوُدَ[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8427 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنِي زَكَرِيَّا بْنُ يَحْيَى قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى قَالَ: حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ مُهَاجِرِ بْنِ مِسْمَارٍ قَالَ: أَخْبَرْتِنِي عَائِشَةُ ابْنَةُ سَعْدٍ، عَنْ سَعْدٍ قَالَ:[=Traditional Arabic] كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِطَرِيقِ مَكَّةَ، وَهُوَ مُوَجِّهٌ إِلَيْهَا، فَلَمَّا بَلَغَ غَدِيرَ خُمٍّ وَقَفَ [=Traditional Arabic]النَّاسُ، ثُمَّ رَدَّ مَنْ مَضَى، وَلَحِقَهُ مَنْ تَخَلَّفَ، فَلَمَّا اجْتَمَعَ النَّاسُ إِلَيْهِ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ هَلْ بَلَّغْتُ؟» قَالُوا: نَعَمْ قَالَ: «اللهُمَّ اشْهَدْ» ثَلَاثَ مَرَّاتٍ يَقُولُهَا، ثُمَّ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ وَلِيُّكُمْ؟» قَالُوا: اللهُ وَرَسُولُهُ ثَلَاثًا، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ، فَأَقَامَهُ ثُمَّ قَالَ: «مَنْ كَانَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَلِيَّهُ، فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8429 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ حُرَيْثٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ مُوسَى، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قَالَ عَلِيٌّ فِي الرَّحْبَةِ: أَنْشُدُ بِاللهِ مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ يَقُولُ: «إِنَّ[=Traditional Arabic] اللهَ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ، وَمَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَانْصُرْ مَنْ [=Traditional Arabic]نَصَرَهُ». قَالَ: فَقَالَ سَعِيدٌ: «قَامَ إِلَى جَنْبِي سِتَّةٌ» وَقَالَ زَيْدُ بْنُ يُثَيْعٍ: «قَامَ عِنْدِي سِتَّةٌ». وَقَالَ عَمْرٌو ذُو مَرٍّ: «أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ» وَسَاقَ الْحَدِيثَ. رَوَاهُ إِسْرَائِيلُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الشَّيْبَانِيِّ، عَنْ عَمْرٍو ذِي مَرٍّ «أَحِبَّ»[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8430 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا خَلَفُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْرَائِيلُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ عَمْرٍو ذِي مُرٍّ قَالَ:[=Traditional Arabic] " شَهِدْتُ عَلِيًّا بِالرَّحْبَةِ يَنْشُدُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "[=Traditional Arabic] أَيُّكُمْ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ مَا قَالَ: فَقَامَ أُنَاسٌ فَشَهِدُوا أَنَّهُمْ سَمِعُوا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَإِنَّ عَلِيًّا مَوْلَاهُ، اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ "[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic] [=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]8489 - [=Traditional Arabic]أَخْبَرَنَا يُوسُفُ بْنُ عِيسَى قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قَالَ عَلِيٌّ[=Traditional Arabic] فِي الرَّحْبَةِ أَنْشُدُ بِاللهِ مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ غَدِيرٍ خُمٍّ يَقُولُ: «اللهُ وَلِيِّي، وَأَنَا [=Traditional Arabic]وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ، وَمَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ، فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللهُمَّ [=Traditional Arabic]وَالِ مَنْ وَالَاه[=Traditional Arabic]ُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ» فَقَالَ سَعِيدٌ: «قَامَ إِلَى جَنْبِي سِتَّةٌ» وَقَالَ حَارِثَةُ بْنُ مُضَرِّبٍ: «قَامَ عِنْدِي سِتَّةٌ» وَقَالَ زَيْدُ بْنُ يُثَيْعٍ: «قَامَ عِنْدِي سِتَّةٌ» وَقَالَ عَمْرٌو ذُو مَرٍّ: «أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَابْغَضْ مَنْ أَبْغَضَهُ»
واقعا تشکر برادر عالیه خدا خیرتون بده تونستم بذارم تو فروم سنی ها و اثر کرد آیا در دیگر صحاح اومده؟
با سلام و عرض ادب
جمع بندی:
سؤال اول: آیا تفصیل داستان خطبه ی غدیر خم در منابع اهل سنت آمده است؟
جواب: هر چند که در اکثر منابع عامه گوشه هایی از کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم آمده و اینکه آنحضرت برای آنان درآن روز خطبه خوانده و همگان را به تبعیت از ثقلین فرا خوانده و ولایت امام علی علیه السلام را بیان فرمودند و مردم نیز با آن حضرت بیعت نمودند، اما در کتب مشهور روایی تفصیل ماجرا نیامده است.حديث غدير در صحيح مسلم، مسند احمد و در بسيارى از منابع حديثى اهل تسنّن چنين آمده است كه راوى گويد:رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله براى ما خطبه خواند.[1]
در المستدرك علی الصحیحین حاکم نیشابوری آمده است: پس پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله برخاست و خطبه خواند و در آن خطبه حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و مردم را به آن چه كه خدا مىخواست موعظه كرد.[2]
حافظ ابوبكر هيثمى در مجمع الزّوائد مىنويسد: راويان گويند: به خدا سوگند! پيامبر تمام امورى را كه تا روز رستاخيز واقع مىگردد براى ما بازگو كرد.[3] اما سخن بر سر این است که چرا راویان تفصیل جریانی به این مهمی را بیان ننموده اند، هر چند می توان به گوشه هایی از جریان غدیر خم با انضمام اخبار به یکدیگر رسید.
البته برخی از محدثین و بزرگان اهل سنت بدین امر مبادرت نموده اند و کتب مستقلی در این رابطه نگاشته اند همچون این جریر طبری در کتاب :«الولایة» که این حدیث را با هفتاد و پنج طریق آورده است.
[/HR][1]. صحیح مسلم، باب من فضائل علی بن ابی طالب:«ثمَّ قَالَ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- يَوْمًا فِينَا خَطِيبًا بِمَاءٍ يُدْعَى خُمًّا بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ وَوَعَظَ وَذَكَّرَ ثُمَّ قَالَ « أَمَّا بَعْدُ أَلاَ أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِىَ رَسُولُ رَبِّى فَأُجِيبَ وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ ». فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ « وَأَهْلُ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى ».
[2]. المستدرک، ح:4577:«نزل رسول الله صلى الله عليه و سلم بين مكة و المدينة عند شجرات خمس دوحات عظام فكنس الناس ما تحت الشجرات ثم راح رسول الله صلى الله عليه و سلم عشية فصلى ثم قام خطيبا فحمد الله و أثنى عليه و ذكر و وعظ فقال ما شاء الله أن يقول ثم قال : يا أيها الناس إني تارك فيكم أمرين لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما كتاب الله و أهل بيتي عترتي ثم قال : أتعلمون إني أولى بالمؤمنين من أنفسهم ثلاث مرات قالوا : نعم فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم : من كنت مولاه فعلي مولاه».
[3]. مجمع الزوائد، الهیثمی، 14616:«ثم خطبنا فوالله ما من شئ يكون إلى يوم الساعة إلا قد أخبرنا به يومئذ».
سؤال دوم: ابن جریر طبری داستان غدیر خم را در کتاب خود به چه صورتی آورده است؟
جواب:مرحوم علامه ی امینی در کتاب:« الغدیر» به نقل از کتاب :«الولایة»، به اسناد از زید بن ارقم نقل می نماید:
چون رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در بازگشت از حجة الوداع به غدير خم رسيد، هنگام ظهر بود و هوا در نهايت گرمى بود، به امر آنجناب خار و خاشاك آن محلّ را برطرف ساخته و نماز جماعت اعلام شد و ما همگى مجتمع شديم سپس خطبه ای رسا انشاء فرمودند، بعد از آن فرمود: همانا خداوند متعال اين آيه را نازل فرموده است: ... بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس، و جبرئيل از طرف پروردگار من به من امر نموده كه در اين محلّ (كه گروه مسلمانان حضور دارند) بايستم و هر سفيد و سياهى را آگاه نمايم به اينكه: علىّ بن ابى طالب برادر من، وصىّ من، خليفه من، و پيشواى بعد از من است.
من از جبرئيل درخواست كردم كه پروردگارم مرا از انجام اين امر بر كنار فرمايد، زيرا مي دانستم كه افراد با تقوى كم و موذيان و ملامت كنندگان زيادند كه مرا به پيوستگى زياد با على نكوهش مي كنند و از توجه زياد من به على به حدّى نگران و بدبين هستند كه مرا اذن (گوش) ناميدهاند، و خداى متعال ضمن اين آيه، نكوهش و گفتار آنان را بمن خبر داد:وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ و اگر بخواهم نام آنها را ببرم و آنها را معرفى كنم، خواهم نمود، ولى با ندريدن پرده آنها به كرامت خود افزودم.
خداى متعال راضى نشد جز به ابلاغ اين امر، پس اى گروه مردم اين را بدانيد همانا خداوند او را (على عليه السّلام را) به عنوان ولىّ و امام بر شما نصب نمود و اطاعت امر او را بر همه واجب فرمود، حكم او جارى و گفتار او روا و نافذ است، و هر كس با او مخالفت نمايد از رحمت خدا دور است، و كسيكه او را تصديق نمايد مشمول رحمت پروردگار است بشنويد و اطاعت كنيد پس همانا: خداى مولاى شما است، و على امام (پيشوا) شما است، و سپس امامت در فرزندان من از صلب او (على عليه السّلام) برقرار است، تا روز قيامت، حلالى نيست، مگر آنچه خدا و رسولش آنرا حلال فرمودهاند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش آنرا حرام نمودهاند و آنان، (يعنى على عليه السّلام و امامان از فرزندان او)، علمى نيست مگر خداى متعال آنرا در من احصاء (و به من موهبت فرموده) و من آنرا نقل نمودم به على، پس، از او گمراه نشويد و از اوامر او استنكاف ننمائيد.
زيرا او است كه به سوى حق راهنمائى مي كند و به حق عمل مي نمايد، خداوند توبه احدى را از آنان كه او را انكار نمودند نمى پذيرد و او را نمي آمرزد، بر خدا حتم است كه چنين كند: او را جاويدان به عذاب دردناكى مبتلا كند پس او (على عليه السّلام) افضل تمام مردم است بعد از من مادام كه رزق بندگان نازل مي شود و خلق جهان باقى هستند، آنكس كه خلاف او را مرتكب شود از رحمت خدا دور است.
اين گفتار من، از جبرئيل، از خداوند است، پس هر كس نگران باشد و بينديشد كه براى فرداى خود چه پيش فرستاده است؟!بفهميد محكم قرآن را (مطالب استوار و صريح آنرا) و پيروى نكنيد متشابه آنرا (آياتيكه نيازمند به بيان و تفسير و توضيح و تأويل است) و هرگز تفسیر درست نتواند كرد آنرا مگر كسيكه من دست او را گرفته ام و بازوى او را بلند نموده ام و به شما او را نشان مي دهم: هر كس من مولاى اويم، اين على مولاى او است، و موالات او از جانب خداوند است كه آنرا بر من نازل نموده است، آگاه باشيد، به طور تحقيق وظيفه خود را اداء نمودم، آگاه باشيد امر حق را ابلاغ كردم، آگاه باشيد آنچه را مأمور بودم به شما شنوانيدم، آگاه باشيد، آنچه نيازمند به توضيح بود توضيح نمودم، امارت و فرماندهى مؤمنين بعد از من براى احدى جز او روا نيست.
سپس، او را (على عليه السّلام را) به بالا بلند فرمود تا به حدّى كه پاى او مقابل زانوى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله قرار گرفت، و فرمود: اى گروه مردم، اين برادر من، و وصىّ من و فرا گيرنده علم من است و جانشين من بر هر كس كه بمن ايمان آورده و بر تفسير كتاب پروردگار من.
و در روايتى افزود. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و العن من انكره، و اغضب على من جحد حقه.يعنى بار خدايا دوست بدار دوستان او را و دشمن بدار دشمنان او را، و از رحمت خود دور دار منكرين او را، و خشم فرما بر كسيكه حق او را انكار نمايد.بار خدايا تو نازل فرمودى هنگام آشكار كردن اين امر براى على اين آيه را:الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ (بامامته) يعنى امروز كامل ساختم براى شما دين شما را، به سبب امامت او، پس هر كس به پيشوائى او و آنها (از امامان) كه از فرزندان من از صلب او است تا روز قيامت تن ندهند، اين گروه اعمالشان نابود مي شود و آنان هميشه در آتش خواهند بود، همانا ابليس باعث بيرون شدن آدم عليه السّلام (با اينكه برگزيده خدا بود) گرديد، به سب حسد، پس حسد نورزيد كه در نتيجه اعمال شما نابود شود! و قدمهاى شما بلغزد، درباره على نازل شده است، سورهوَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ .
اى گروه مردم: ايمان بياوريد به خدا و رسول او، و به نوري كه با او نازل شده، پيش از آنكه چهره هائى را دگرگون سازيم و آنها را به پشت سر برگردانيم يا آنها را لعنت كنيم همانطور كه اصحاب سبت را لعنت نموديم، آن نور از خداوند در من است، و سپس در على عليه السّلام و بعد از او در نسل او است تا قائم مهدى.
اى گروه مردم: به زودى بعد از من، پيشوايانى خواهند بود كه به سوى آتش دعوت مي كنند (پيروان خود را مستحق عذاب الهى مي نمايند) و روز قيامت كسى آنها را يارى نمي كند، و خداوند و من از آنان بيزاريم، آنان و ياران و پيروانشان در پستترين دركات جهنم خواهند بود، و زود است كه امر خلافت را بدون حق تبديل بپادشاهى (و تسلّط خود خواهانه بر خلق) خواهند نمود، پس در اين هنگام است كه خداوند به مجازات شما مى پردازد اى گروه جنّ و انس، و بسوى شما شرارههاى آتش و مس گداخته روان ميسازد و در اين هنگام ديگر روى نصرت نخواهيد ديد ... تا پايان حديث- نقل از «ضياء العالمين».[1]
[/HR][1].ترجمه الغدیر، ج2،ص93.
همچنین ابن ماجه نیز این روایت را به دو طریق در کتاب خویش نقل نموده است که روایت وی اینچنین است: «من كنت مولاه فعلي مولاه»؛[2]و: « عن البراء بن عازب قال: - أقبلنا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم في حجته التي حج . فنزل في بعض الطريق . فأمر الصلاة جامعة . فأخذ بيد علي فقال ( ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم ؟ ) قالوا بلى . قال ( ألست أولى بكل مؤمن من نفسه ؟ ) قالوا بلى . قال ( فهذا ولي من أنا مولاه . اللهم وال من والاه . اللهم عاد من عاداه).[3]
سؤال چهارم: آیا نسایی در سنن خود که جزو صحاح سته محسوب می گرددحدیث غدیر را ذکر نموده است؟
جواب: نسایی در سنن خود که موسوم به «المجتبی» است که جزو صحاح سته به شمار می رود این حدیث را نیاورده است؛ زیرا این کتاب کتابی است فقهی؛ اما وی در کتاب:« سنن الکبری»، حدیث غدیر را با چند سند ذکر نموده؛ علاوه بر اینکه وی کتابی جدا گانه در مورد فضائل امیر المؤمنین علیه السلام با نام «خصائص علی بن ابی طالب» دارد، که ابن حجر در کتاب:«الاصابة فی تمییز الصحابة»، در مورد روایات وی می گوید سند اکثر این روایات مورد قبول(اعم از صحیح و حسن) می باشند.[4]
موفق باشید.
[/HR] [1]. سنن الترمذی، باب مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام، ح:3713،قال الشيخ الألباني : صحيح.
[2].سنن ابن ماجه، ح:121.
[3].سنن ابن ماجه ، ح116.
[4]. الاصابة فی تمییز الصابة، ابن حجر، ج4،ص565:«وتتبع النسائي ما خص به من دون الصحابة فجمع من ذلك شيئا كثيرا بأسانيد أكثرها جياد».