آيا معلولين و بيماران شفاعت مي شوند؟
تبهای اولیه
بسم الله
سلام يك سوال
من چون قطع نخاع هستم و معلول و مريض ميخواستم ببينم شفاعت براي بيمار است ؟
چون ديدم بعضي ها به من ميگن اون دنيا شفاعت ميشي
موفق باشيد
يا حق و يا علي ع
کارشناس بحث : عبدالرحمان
بسم الله
سلام يك سوال
من چون قطع نخاع هستم و معلول و مريض ميخواستم ببينم شفاعت براي بيمار است ؟
چون ديدم بعضي ها به من ميگن اون دنيا شفاعت ميشي
موفق باشيد
يا حق و يا علي ع
کارشناس بحث : عبدالرحمان
با سلام خدمت شما
" شفاعت" از ماده شفع به معنى" ضميمه كردن چيزى به چيز ديگر" است، و مفهوم اين سخن آن است كه شخص شفاعت شونده قسمتى از راه را با پاى خود پيموده، و در فراز و نشيبهاى سخت وامانده، شخص شفاعت كننده به او ضميمه مى شود و او را يارى مى كند تا بقيه راه را بپيمايد.(تفسير نمونه، ج25، ص 256.)
همچنین باید توجه کرد که شفاعت یک قانون کلی و عام است و هر انسانی (اعم از زن ، مرد، سالم و کم توان ، معلول و ...) می تواند با به دست آوردن شرایط شفاعت در دنیا در آخرت از شفاعت بهره مند شود.
از جمله شرایط شفاعت شوندگان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
انجام دستورات الهی
فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِینَ مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ حَتَّی أَتَانَا الْیقِینُ فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ (مدثر/40-48)
از اهل دوزخ سؤال می کنند: چه چیزی شما را جهنمی کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و بینوا را اطعام نمی کردیم، و با اهل باطل، همراه و همصدا بودیم، و روز پاداش را دروغ می انگاشتیم؛ تا اینکه مرگ ما فرا رسید. پس شفاعت شافعان به حال آنان سودی نمی بخشد».
رضایت خداوند
وَلا یشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَی (انبیاء/28)
و شفیعان شفاعت نمی کنند، مگر برای کسی که مورد رضایت و پسند خداوند باشد.
ارتضاء به معناى داشتن دينى صحيح و مورد رضاى خدا است. (ترجمه الميزان، ج14، ص389.)
-----------------------------------------------
برای مطالعه بیشتر:
تفسير نمونه، ج1، ص223-246.
بسم الله
يا علي ع
حالا بريم سر بحث
.........................
چند سوال ديگر
من جواب هاي سوال هايم را ميدانم ميپرسم چون ميدانم بعضي از دوستان نميدانند .(البته بعضي هاشو خودم هم كم ميدانم)
سوال
آيا در عالم برزخ نيز شفاعت هست؟
چند نكته در مورد شفاعت نكردن؟
شفاعت سبب نجات هر گناهكاري ميشود؟
اگر وقت كردم دوباره سوال ميگذارم .
...........
دوستان در قرآن حدود سی مرتبه واژه شفاعت و هم خانواده هایش تكرار شده است.
موفق باشيد
يا حق و ياعلي ع
با سلام خدمت شما دوست گرامی
در مورد شفاعت در عالم برزخ توجه به این مطالب لازم است :
شفاعت داراي دو معناي عام و خاص است. حال براي روشن تر شدن بحث بايد ديد مراد از شفاعت به كدام معنا است.
شفاعت به معناي عام قرار گرفتن دو چيز در كنار هم و موجودي قويتر و برتر، در كنار موجود ضعف تر و كمك كردن به او براي پيمودن مراتب كمال است.(1)
با اين نگاه، شفاعت در هر سه عالم، دنيا، برزخ و آخرت، صورت ميپذيرد. قرآن ميفرمايد:
"وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوَّاْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا؛(2)
اگر آنها هنگامي كه به خود ستم كردند، به نزد تو ميآمدند و از خدا طلب آمرزش ميكردند و پيامبر براي آن ها استغفار ميكرد; خدا را توبهپذير و مهربان مييافتند."
استغفار حضرت يعقوب(ع) براي فرزندانش نوعي شفاعت است كه در دنيا رخ داده است:
"قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم(3)؛
به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مىطلبم، كه او آمرزنده و مهربان است".
اما در مورد شفاعت به معناي خاص كه ائمه و صلحا از گنهكاران شفاعت ميكنند، اين نوع شفاعت مربوط به قيامت است. مرحوم علامه طباطبايي ميفرمايد:
شفاعت در آخرين موقف از مواقف قيامت است تا بدين وسيله گنهكار وارد دوزخ نشود يا به كمك شفاعت او، بعضي از كساني كه وارد دوزخ شده اند، خارج شوند.(4)
رواياتي از ائمه معصوم نيز، موئد اين بيان مي باشد، چنان كه از امام صادق(ع)نقل شده است :
"و الله ما اخاف عليكم إلاّ البرزخ فاذا صار الامر الينا فنحن اولي بكم"(5) ؛به خدا سوگند! تنها از برزخ بر شما ميترسم، ولي هنگامي كه كار به دست ما آيد، ما به شما سزاوارتريم(يعنى آن گاه كه در قيامت اجازه شفاعت به ما بدهند، غير از شما را مقدم نمىداريم) .
موفق باشید
1. مكارم شيرازي، پيام قرآن،چ دارالكتب الاسلاميه،قم ،بي تا ،ج 6،ص 256 .
2. نسأ(4)آيه 64.
3-يوسف(12)آيه 98.
4- موسوى همدانى ، ترجمه تفسير الميزان، چ دفتر انتشارات اسلامى ،قم، 1374ش، ج 1، ص 264.
5-مجلسي،بحارالانوار، چ الوفاء -بيروت، 1404ق، ج 6، ص 214 .
با سلام خدمت شما دوست گرامی
شرایط شفاعت چنین است:
1- رضايت خداوند: بايد توجه داشت كه شفاعت از سوى خداوند آغاز مىشود. شفاعت فيض مغفرت الهى است كه مانند تمام فيوضات از جانب خدا اعطا مىشود و شفيعان اسباب و وسائط ومجارى اين فيض هستند. فياض و اعطا كننده اين رحمت خداوند است. به همين جهت در آيات و روايات شرط اصلى و اساسى شفاعت اين است كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد. شفيعان كسانى هستند كه خداوند آنان را براى اين امر پسنديده و به آنان اجازه شفاعت داده است «يومئذ لا تنفع الشفاعة الا من اذن له الرحمن و رضى له قولا؛ در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر كسىكه خداى رحمان به او اجازه دهد و سخن او را بپسندد»(1) . شفاعت شوندگان نيز كسانى هستند كه مورد رضايت و پسند خداوند باشند «ولا يشفعون الا لمن ارتضى؛ (شفيعان) شفاعت نمىكنند مگر براى كسى كهمورد رضايت و پسند خداوند باشد»(2) . يعنى شفاعت شفيعان در حق كسى موءثر واقع مىشود كه به مقام ارتضاى الهى نايل آمده باشد. يعنى هماصل شفاعت از سوى خداوند و اعطاى اوست و هم شفيعان را خداوند براىاين مقام تعيين كرده و هم شفاعت شوندگان كسانى هستند كه خداوند مىخواهد.
2- گنهكارانى مورد شفاعت قرار مىگيرند كه گناهان آنان اصل ايمانشان را به خطر نيفكنده باشد. به همين جهت در منابع دينى آمده است كه كافر و مشرك در روز قيامت شفاعت نمى شوند و شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنان سودى نخواهد داشت. قال رسول الله(صلي الله عليه و آله): «الشفاعة لاتكون لاهلالشك والشرك و لا لاهل الكفر والجحود بل يكون للموءمنين من اهل التوحيد؛ شفاعت براى ترديد كنندگان و مشركين و كافرين نيست بلكه براى موءمنموحد است»(3).
3- گنهكارانى مورد شفاعت قرار مىگيرند كه مطيع دستورات خدا و رسول و امامان باشند. در منابع دينى شرط اين كه شفاعت شامل حال بنده گنهكار بشود عمل كردن به احكام و دستورات دين ذكر شده است. كسى كه روش و بناى عملى اش اطاعت از خدا و فرستادگان او بوده لكن گهگاهى دچار لغزش و خطا شده است قابليت و استحقاق شمول رحمت مغفرت و آمرزش الهى را در روز قيامت از طريق وسائط و مجارى آن يعنى شفاعت شفيعان خواهد داشت. امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: «هر كس دوست دارد شفاعت شافعين در مورد او سودمند واقع شود بايد در صدد جلب رضايت خداوند برآيد و بدانيد هيچ كس رضايت خداوند را جلب نخواهد كرد مگر با اطاعت از خدا و پيامبر و اولياى الهى از آل محمد»(4) . اهميت عمل به احكام و وظايف دينى در شمول شفاعت به حدىاست كه حتى سبك شمردن و اهميت ندادن به آن سبب محروميت از شفاعتمىشود. رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) مىفرمايد: «لاينال شفاعتى من استخف بصلوته؛ شفاعت من به كسى كه نمازش را سبك بشمارد نمىرسد»(5). همچنین امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: «لاتنال شفاعتنا من استخف بالصلوة؛ شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد نمىرسد»(6).
4- وجود رابطه روحى و معنوى ميان شافع و شفاعت شونده. اگر اولياى الهى در روز قيامت از عدهاى شفاعت مىكنند و در حقيقت واسطه فيض مغفرت و آمرزش الهى مىشوند اين شفاعت بى حساب و گزاف نيست. بلكه ناشى ازرابطه معنوى خاصى است كه در دنيا ميان شفاعت كننده و شفاعت شونده برقرار شده است. بر اين اساس وقتى كسى در زندگى دنيوى با اولياى الهى هم عقيده و همفكر و همراه است و تحت جذبه هدايتگرى آنان قرار گرفته وآنان را امام و پيشواى خود قرار داده است درجه اى از وحدت و همسنخى و محبت ميان آنان ايجاد شده است. اين رابطه روحى و معنوى ميان شفاعت كننده و شفاعت شونده در اين دنيا پايه و اساس شفاعت در آخرت خواهد بود. بنابراين شفاعت اولياى الهى شامل حال كسانى كه در دنيا چنين رابطه روحى و معنوى با انبيا و اوصيا و ائمه معصومين نداشته اند نخواهد شد.
موفق باشید
1.طه آيه 109
2.انبيأ آيه 28
3.ميزان الحكمه ج 5 ص 117
4.بحارالانوار ج 78ص 220
5.ميزان الحكمه ج 5ص 117
6. كافى ج 3 ص 270
سوال :
آيا معلولين و بيماران شفاعت مي شوند؟
پاسخ:
در مورد شفاعت تفاوتی بین معلولین و بیماران با افراد دیگر وجود ندارد اما در مورد شفاعت توجه به مطالب ذیل حایز اهمیت است:
در مورد شفاعت در عالم برزخ توجه به این مطالب لازم است :
شفاعت داراي دو معناي عام و خاص است. حال براي روشن تر شدن بحث بايد ديد مراد از شفاعت به كدام معنا است.
شفاعت به معناي عام قرار گرفتن دو چيز در كنار هم و موجودي قويتر و برتر، در كنار موجود ضعف تر و كمك كردن به او براي پيمودن مراتب كمال است.(1)
با اين نگاه، شفاعت در هر سه عالم، دنيا، برزخ و آخرت، صورت ميپذيرد. قرآن ميفرمايد:
"وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوَّاْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا؛(2)
اگر آنها هنگامي كه به خود ستم كردند، به نزد تو ميآمدند و از خدا طلب آمرزش ميكردند و پيامبر براي آن ها استغفار ميكرد; خدا را توبهپذير و مهربان مييافتند."
استغفار حضرت يعقوب(ع) براي فرزندانش نوعي شفاعت است كه در دنيا رخ داده است:
"قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم(3)؛
به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مىطلبم، كه او آمرزنده و مهربان است".
اما در مورد شفاعت به معناي خاص كه ائمه و صلحا از گنهكاران شفاعت ميكنند، اين نوع شفاعت مربوط به قيامت است. مرحوم علامه طباطبايي ميفرمايد:
شفاعت در آخرين موقف از مواقف قيامت است تا بدين وسيله گنهكار وارد دوزخ نشود يا به كمك شفاعت او، بعضي از كساني كه وارد دوزخ شده اند، خارج شوند.(4)
رواياتي از ائمه معصوم نيز، موئد اين بيان مي باشد، چنان كه از امام صادق(ع)نقل شده است :
"و الله ما اخاف عليكم إلاّ البرزخ فاذا صار الامر الينا فنحن اولي بكم"(5) ؛به خدا سوگند! تنها از برزخ بر شما ميترسم، ولي هنگامي كه كار به دست ما آيد، ما به شما سزاوارتريم(يعنى آن گاه كه در قيامت اجازه شفاعت به ما بدهند، غير از شما را مقدم نمىداريم) .
شرایط شفاعت چنین است:
1- رضايت خداوند: بايد توجه داشت كه شفاعت از سوى خداوند آغاز مىشود. شفاعت فيض مغفرت الهى است كه مانند تمام فيوضات از جانب خدا اعطا مىشود و شفيعان اسباب و وسائط ومجارى اين فيض هستند. فياض و اعطا كننده اين رحمت خداوند است. به همين جهت در آيات و روايات شرط اصلى و اساسى شفاعت اين است كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد. شفيعان كسانى هستند كه خداوند آنان را براى اين امر پسنديده و به آنان اجازه شفاعت داده است «يومئذ لا تنفع الشفاعة الا من اذن له الرحمن و رضى له قولا؛ در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر كسىكه خداى رحمان به او اجازه دهد و سخن او را بپسندد»(6) . شفاعت شوندگان نيز كسانى هستند كه مورد رضايت و پسند خداوند باشند «ولا يشفعون الا لمن ارتضى؛ (شفيعان) شفاعت نمىكنند مگر براى كسى كهمورد رضايت و پسند خداوند باشد»(7) . يعنى شفاعت شفيعان در حق كسى موءثر واقع مىشود كه به مقام ارتضاى الهى نايل آمده باشد. يعنى هماصل شفاعت از سوى خداوند و اعطاى اوست و هم شفيعان را خداوند براىاين مقام تعيين كرده و هم شفاعت شوندگان كسانى هستند كه خداوند مىخواهد.
2- گنهكارانى مورد شفاعت قرار مىگيرند كه گناهان آنان اصل ايمانشان را به خطر نيفكنده باشد. به همين جهت در منابع دينى آمده است كه كافر و مشرك در روز قيامت شفاعت نمى شوند و شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنان سودى نخواهد داشت. قال رسول الله(صلي الله عليه و آله): «الشفاعة لاتكون لاهلالشك والشرك و لا لاهل الكفر والجحود بل يكون للموءمنين من اهل التوحيد؛ شفاعت براى ترديد كنندگان و مشركين و كافرين نيست بلكه براى موءمنموحد است»(8).
3- گنهكارانى مورد شفاعت قرار مىگيرند كه مطيع دستورات خدا و رسول و امامان باشند. در منابع دينى شرط اين كه شفاعت شامل حال بنده گنهكار بشود عمل كردن به احكام و دستورات دين ذكر شده است. كسى كه روش و بناى عملى اش اطاعت از خدا و فرستادگان او بوده لكن گهگاهى دچار لغزش و خطا شده است قابليت و استحقاق شمول رحمت مغفرت و آمرزش الهى را در روز قيامت از طريق وسائط و مجارى آن يعنى شفاعت شفيعان خواهد داشت. امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: «هر كس دوست دارد شفاعت شافعين در مورد او سودمند واقع شود بايد در صدد جلب رضايت خداوند برآيد و بدانيد هيچ كس رضايت خداوند را جلب نخواهد كرد مگر با اطاعت از خدا و پيامبر و اولياى الهى از آل محمد»(9) . اهميت عمل به احكام و وظايف دينى در شمول شفاعت به حدىاست كه حتى سبك شمردن و اهميت ندادن به آن سبب محروميت از شفاعتمىشود. رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) مىفرمايد: «لاينال شفاعتى من استخف بصلوته؛ شفاعت من به كسى كه نمازش را سبك بشمارد نمىرسد»(10). همچنین امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: «لاتنال شفاعتنا من استخف بالصلوة؛ شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد نمىرسد»(11).
4- وجود رابطه روحى و معنوى ميان شافع و شفاعت شونده. اگر اولياى الهى در روز قيامت از عدهاى شفاعت مىكنند و در حقيقت واسطه فيض مغفرت و آمرزش الهى مىشوند اين شفاعت بى حساب و گزاف نيست. بلكه ناشى ازرابطه معنوى خاصى است كه در دنيا ميان شفاعت كننده و شفاعت شونده برقرار شده است. بر اين اساس وقتى كسى در زندگى دنيوى با اولياى الهى هم عقيده و همفكر و همراه است و تحت جذبه هدايتگرى آنان قرار گرفته وآنان را امام و پيشواى خود قرار داده است درجه اى از وحدت و همسنخى و محبت ميان آنان ايجاد شده است. اين رابطه روحى و معنوى ميان شفاعت كننده و شفاعت شونده در اين دنيا پايه و اساس شفاعت در آخرت خواهد بود. بنابراين شفاعت اولياى الهى شامل حال كسانى كه در دنيا چنين رابطه روحى و معنوى با انبيا و اوصيا و ائمه معصومين نداشته اند نخواهد شد.
1. مكارم شيرازي، پيام قرآن،چ دارالكتب الاسلاميه،قم ،بي تا ،ج 6،ص 256 .
2. نسأ(4)آيه 64.
3-يوسف(12)آيه 98.
4- موسوى همدانى ، ترجمه تفسير الميزان، چ دفتر انتشارات اسلامى ،قم، 1374ش، ج 1، ص 264.
5-مجلسي،بحارالانوار، چ الوفاء -بيروت، 1404ق، ج 6، ص 214 .
6.طه آيه 109
7.انبيأ آيه 28
8.ميزان الحكمه ج 5 ص 117
9.بحارالانوار ج 78ص 220
10.ميزان الحكمه ج 5ص 117
11. كافى ج 3 ص 270