جمع بندی چطور امام حجة بن الحسن عسكری(ع) را بشناسيم؟

تب‌های اولیه

264 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نقل قول:
سلاح نيز اگر صرفاً امري مادي مي‌بود، باعث ايجاد شبهه در تطبيق مصداق آن و اصالت آن مي‌شد

سوال؟؟
مگر به قول شما حدیث نداریم که سلاح در ما اهل بیت مثل تابوت در بنی اسرائیل است؟؟
چطور تابوت در بنی اسرائیل یک شیئ مادی بود و شبه ایجاد نمیکرد اما سلاح مادی نیست و اگر مادی باشد ایجاد شبهه میکند؟؟ این چجور شباتی است که یکی مادی نیست چون ایجاد شبهه میکند و دیگری مادی است و ایجاد شبهه نمیکند؟؟

قرآن در آيه 248 بقره/2 از تابوت عهد ياد كرده است: « و قال لهم نبیهم ان ءایه ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ءال موسی و ءال هرون تحمله الملئکة

و پیامبرشان به ايشان گفت نشانه پادشاهى وى اين است كه صندوق معروف دوباره به شما بر مى‏گردد تا آرامشى از پروردگارتان باشد و باقى مانده‏اى از آنچه خدا به خاندان موسى و هارون داده بود در آن است فرشتگان آن را حمل مى‏كنند كه در اين نشانه براى شما عبرتى هست اگر ايمان داشته باشيد.»

خادم الیمانی(ع);346886 نوشت:
طبق وصیت رسول الله (ص)

منظورتان کدام وصیت است؟؟؟؟ نشانی بدهید تا صحتش بررسی شود

خادم الیمانی(ع);346886 نوشت:
12 مهدی نیز امام بمعنای خاص و در رتبه ائمه(ع) نیستند ولی علم و عصمت رسول الله(ص) را به ارث برده اند و انها حجت الله و خلیفه الله هستند.

شما با این سخنتان یک تو دهنی به جناب بقیة السلام زدید
ایشان گفته اند:

baghiatosalam;345565 نوشت:
سلاح رسول خدا ص چیزی است که هرجا هست علم چسبیده به آن است و از او جدا نمی شود.
سلاح اگر یک شمشیر باشد برای شناخت حجت الهی بی فایده است , چون ما سلاح رسول خدا را ندیده ایم , پس مدعی این امر قطعا باید سلاح داشته باشد ,‌پس قطعا علم [="blue"]امامت [/]دارد.

baghiatosalam;346693 نوشت:
بحث ما راجعبه[="blue"] امام [/]مهدی علیه السلامی است که اسمش احمد است.

همچنین تو دهنی محکمی به سید مهدی انصاری زدید:

سید مهدی انصاری;346767 نوشت:
لذا امام حسن ع ناطق بوده است و امام حسین ع صامت.

فعلا امام ناطق ما امام احمد الحسن ع است که از طرف امام مهدی ع ارسال شده است. و ایشان نماینده امام مهدی می باشد. الحمد لله

امام احمد الحسن ع ناطق و امام مهدی محمد بن الحسن ع صامت.

شما انصار با هم چند چند هستید؟؟!!

سوال بنده هنوز باقی است

امام فعلی شما امام زمان (عج) است یا شخص دیگری؟؟؟
اگر امام زمان امامتان است پس حرف حسابتان چیست؟ و اگر شخص دیگری امام شماست پس طبق حدیث پیامبر(ص) امام زمان نمیتواند امامتان باشد

خادم الیمانی(ع);346880 نوشت:
و جالب است کسی که نمی تواند زن را از مرد تشخیص دهد ادعای هدایت مردم به حق را میکند!

البته اگر فقط ذره ای قدرت تشخیص داشتی فرق محیط واقعی و تشخیص نر و مادگی شتر در بیابان با محیط اینترنتی که همه با اسم مستعار می آیند و جنسیتشان قابل تشخیص نیست را می فهمیدی که اینگونه قیاس مع الفارق نکنی!

الجمدالله که خداوند متعال دشمنان اهل بیت ع را از حمقاء قرار داده.

والحمدالله

خادم الیمانی(ع);346822 نوشت:
امام صادق (ع) فرمودند: «آيا ديديد كه وصيت كننده از ما به هركس كه خودش بخواهد وصيت كند؟ نه به خدا سوگند، در صورتي كه وصيت عـهدي از خداوند و رسولش (ص) است به مردي بعد از مرد ديگر تا اين كه امر به صاحبش برسد.» (الكافي ج1 ص307)

خادم الیمانی(ع);346868 نوشت:
الكافي - الشيخ الكليني - ج ١ - الصفحة ٢٧٨

پس آدرسی که ابتدا گفتید اشتباه بود.

اما بررسی سند حدیث:
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 278
2- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ‏ عُثْمَانَ‏ عَنْ عَمْرِو بْنِ الْأَشْعَثِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ أَ تَرَوْنَ الْمُوصِيَ مِنَّا يُوصِي إِلَى مَنْ يُرِيدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنْ عَهْدٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّى يَنْتَهِيَ الْأَمْرُ إِلَى صَاحِبِه

این حدیث به دو سند ذکر شده که علامه مجلسی در کتاب مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏3، ص: 183 می گویند:
الحديث الثاني‏: مجهول بالسند الأول، ضعيف بالسند الثاني.
بنا بر این طبق سند اول مجهول و طبق سند دوم ضعیف است

پس لطفا:
1-وقتی از سایت انصارکپی می کنی دقت کن که آدرس حدیث درست باشد.
2-دقت کن حدیث صحیح باشد،نه حدیث مجهول و ضعیف!!!

خادم الیمانی(ع);346877 نوشت:
امام صادق (ع) فرمودند: «آيا ديديد كه وصيت كننده از ما به هركس كه خودش بخواهد وصيت كند؟ نه به خدا سوگند، در صورتي كه وصيت عـهدي از خداوند و رسولش (ص) است به مردي بعد از مرد ديگر تا اين كه امر به صاحبش برسد.» امام صادق (ع) قسم جلاله یاد میکند که وصیت دلخواه معصوم(ع) نیست و عهدی از طرف خدا و رسولش است از مردی به مرد دیگر تا اینکه به صاحبش برسد. یعنی وصیت عهدی الهی است تا امر بدست صاحبش برسد. پس وقتی وصیت عهدی الهی است ، پس ضامن حفاظت ان تا رسیدن به صاحب امر نیز خود الله عز و جل است همانطور که ضامن حفظ وصیت عیسی(ع) در انجیل شد تا امر بدست صاحبش رسول الله(ص) رسید و با ان وصیت به اهل کتاب احتجاج شد.

باز هم به همان حدیث ضعیف استناد کردی!!!!

شیـ«علی»ـعه;346924 نوشت:
سلام! از مطالب بالای شما و همچنین لینکهایی که گذاشتید اینطور برداشت میشود که باید علم شخص مدعی را محک بزنیم ! اما باز سوال من را جواب ندادید! چگونه؟ چگونه این علم را محک بزنیم!

علیکم سلام خواهر محترم
روش تشخیص را کاملا توضیح دادم
همانطور که علم سایر معصومین(ع) بررسی میشود و از علم انها به حقانیت انها یقین پیدا میکنیم!
اولین کار هم طبیعتا خواندن و بررسی دقیق کتابها خواهد بود
و دوم بررسی اینکه آیا برای مطالب مطرح شده ، رد علمی مبتنی بر ثقلین وجود دارد یا خیر!
الحمد لله رب العالمین

علی مع الحق;346954 نوشت:
احاىيثي كه اوردید همگی یک مطلب را میگویند و آن هم این است که امام کسی است که ب او وصیت شده باشد حال این چه ارتباطی باطلی دارد که اگر کسی ادعا کرده وصیت در باره او است ، او حتما امام باشد؟؟؟ یا جنابعالی که ادعای اثبات از راه روش های ریاضی نیز دارید! فرق این دو مطلب را نمیفهمید و یا اینکه سعی دارید با این کذبیات سبب گمراهی دیگران شوید شما باید حدیثی بیاورید که بگوید کسی که ادعا میکند امام است و امامان قبلی به او وصیت کرد اند حتما راست میگوید

دوست عزیز مطالب ارائه شده در پستهای
http://www.askdin.com/post346330-175.html
و
http://www.askdin.com/post346877-209.html
دقیقا این موضوع را اثبات میکند که محال است کسی بتواند بدروغ به وصیت احتجاج کند و فقط صاحب امر و صاحب وصیت است که میتواند به وصیت احتجاج کند.


نقل قول:

سوال؟؟
مگر به قول شما حدیث نداریم که سلاح در ما اهل بیت مثل تابوت در بنی اسرائیل است؟؟
چطور تابوت در بنی اسرائیل یک شیئ مادی بود و شبه ایجاد نمیکرد اما سلاح مادی نیست و اگر مادی باشد ایجاد شبهه میکند؟؟ این چجور شباتی است که یکی مادی نیست چون ایجاد شبهه میکند و دیگری مادی است و ایجاد شبهه نمیکند؟؟

قرآن در آيه 248 بقره/2 از تابوت عهد ياد كرده است: « و قال لهم نبیهم ان ءایه ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ءال موسی و ءال هرون تحمله الملئکة



دوست عزیز بطور مفصل در مورد سلاح فیزیکی و سلاح علم در پستهای قبلی بحث شده است لطفا مراجعه فرمایید و در مورد آیه هم در لینک
http://www.askdin.com/post341383-90.html
توضیح داده شده است

نقل قول:

منظورتان کدام وصیت است؟؟؟؟ نشانی بدهید تا صحتش بررسی شود

قبلا به شخص شما در این مورد پاسخ داده شده است و شما مرتبا همان سئوال را تکرار میکنید
پاسخ هم در کامنتهای پروفایل بنده موجود است و هم ان را در پروفایل شما منعکس کرده بودم! مطالعه نکردید؟؟!!
این شما هستید که یا باید وصیت دیگری از رسول الله(ص) ارائه دهید
و یا باید رسول الله(ص) را به ترک وصیت و ترک واجب قرانی که خدا بر متقین واجب شمرده است ،متهم بکنید
که در اینصورت احادیث متواتر معصومین(ع) که تاکید میکنند قائم(ع) با وصیت و سلاح و پرچم رسول الله شناخته میشود را نیز انکار میکنید!
در تالار انصار در مورد رجال وصیت هم بحث شده است و درکتاب وصیت مقدس(ترجمه نشده) تمامی شبهات و اثبات صحت آن موجود است علمای مدعی علم سنگین بفرمایند انرا رد کنند

نقل قول:

شما با این سخنتان یک.... به جناب بقیة السلام زدید
ایشان گفته اند:
همچنین .... محکمی به سید مهدی انصاری زدید:

هردو برادر بزرگواری که ذکر کردید ، برادر و عزیز من هستند و مطالبشان از نظر بنده کاملا صحیح است فقط روشهای بحث و بیان بنده با ان بزرگواران کمی فرق میکند که کاملا طبیعی است!

الحمد لله رب العالمین


[="Blue"]

خادم الیمانی(ع);347056 نوشت:
دقیقا این موضوع را اثبات میکند که محال است کسی بتواند بدروغ به وصیت احتجاج کند و فقط صاحب امر و صاحب وصیت است که میتواند به وصیت احتجاج کند.

چند بار است که داری به این حدیث استناد می کنی و جوابت را دادم:

ask;346997 نوشت:
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 278 2- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ‏ عُثْمَانَ‏ عَنْ عَمْرِو بْنِ الْأَشْعَثِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ أَ تَرَوْنَ الْمُوصِيَ مِنَّا يُوصِي إِلَى مَنْ يُرِيدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنْ عَهْدٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّى يَنْتَهِيَ الْأَمْرُ إِلَى صَاحِبِه این حدیث به دو سند ذکر شده که علامه مجلسی در کتاب مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏3، ص: 183 می گویند: الحديث الثاني‏: مجهول بالسند الأول، ضعيف بالسند الثاني. بنا بر این طبق سند اول مجهول و طبق سند دوم ضعیف است
[/]

خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
همانطور که علم سایر معصومین(ع) بررسی میشود و از علم انها به حقانیت انها یقین پیدا میکنیم!

چطور شما علم معصومین را بررسی می کنید؟؟
خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
اولین کار هم طبیعتا خواندن و بررسی دقیق کتابها خواهد بود

علم شخص معصوم لدنی است و اکتسابی نیست.شما چطور با خواندن کتبشان این موضوع را متوجه می شوید؟؟
خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
و دوم بررسی اینکه آیا برای مطالب مطرح شده ، رد علمی مبتنی بر ثقلین وجود دارد یا خیر!

یعنی هر کتابی که رد علمی مبتنی بر ثقلین وجود نداشت،آن کتاب امام معصوم است!!!!!
دلیل این حرفت را با روایات بگو.

خادم الیمانی(ع);347056 نوشت:
دقیقا این موضوع را اثبات میکند که محال است کسی بتواند بدروغ به وصیت احتجاج کند و فقط صاحب امر و صاحب وصیت است که میتواند به وصیت احتجاج کند.

اولا امیدوارم تا الان فرق محیط واقعی و تشخیص نر و مادگی شتر در بیابان با محیط اینترنتی که همه با اسم مستعار می آیند و جنسیتشان قابل تشخیص نیست را فهمیده باشی که دیگر قیاس مع الفارق نکنی!

ثانیاً گویا این پست رو نخوندی که باز طوطی وار کپی پست میکنی. لعنت خدا بردجال و دجالین

http://www.askdin.com/post346464-191.html

خادم الیمانی(ع);347056 نوشت:
دوست عزیز مطالب ارائه شده در پستهای
چطور امام حجة بن الحسن عسكري(ع) را بشناسيم؟؟؟
و
چطور امام حجة بن الحسن عسكري(ع) را بشناسيم؟؟؟
دقیقا این موضوع را اثبات میکند که محال است کسی بتواند بدروغ به وصیت احتجاج کند و فقط صاحب امر و صاحب وصیت است که میتواند به وصیت احتجاج کند.

مشخص شد برای ادعای کذبتان جدیثی ندارید که مستقیما بگوید هر کس ادعا کند وصیت به او اشاره دارد راستگو است و الا به جای تکرار پستهای پیشین که جوابش داده شده حدیث را می آوردید

خادم الیمانی(ع);341383 نوشت:
امام رضا (ع) فرمود: «امام باقر (ع) می‌فرمود: همانا مَثل سلاح در ما مانند تابوت است در بنی‌اسرائیل. یعنی هر كسی تابوت نزدش بود نبوت برای او بود و به همین صورت هر كدام از ما كه نزدش سلاح باشد صاحب امر است. از ایشان سؤال شد: آیا سلاح از علم جدا است؟ امام رضا (ع) فرمود: خیر.
كافی ج 1 ص 238

اصل روایت:
محمد بن يحيى ، عن محمد بن الحسين ، عن صفوان ، عن أبي الحسن الرضا
عليه السلام قال : كان أبو جعفر عليه السلام يقول إنما مثل السلاح فينا مثل التابوت في بني إسرائيل
حيثما دار التابوت أوتوا النبوة ( 2 ) ، وحيثما دار السلاح فينا فثم الامر ، قلت : فيكون
السلاح مزايلا للعلم ؟ قال : لا .

محمد بن يحيى بن حبيب : مجهول - روى رواية عن أبي الحسن الرضا ( ع ) في الكافي والتهذيب في موردين .
مفید معجم ص 588

حالا به جای روایات کذب بگویید این چه شباهتی است که تابوت مادی بود اما سلاح مادی نیست؟؟؟
روایت صحیحی بیاورید که مستقیما اشاره کند سلاح مادی نیست.

خادم الیمانی(ع);347056 نوشت:
قبلا به شخص شما در این مورد پاسخ داده شده است و شما مرتبا همان سئوال را تکرار میکنید
پاسخ هم در کامنتهای پروفایل بنده موجود است و هم ان را در پروفایل شما منعکس کرده بودم! مطالعه نکردید؟؟!!
این شما هستید که یا باید وصیت دیگری از رسول الله(ص) ارائه دهید
و یا باید رسول الله(ص) را به ترک وصیت و ترک واجب قرانی که خدا بر متقین واجب شمرده است ،متهم بکنید
که در اینصورت احادیث متواتر معصومین(ع) که تاکید میکنند قائم(ع) با وصیت و سلاح و پرچم رسول الله شناخته میشود را نیز انکار میکنید!
در تالار انصار در مورد رجال وصیت هم بحث شده است و درکتاب وصیت مقدس(ترجمه نشده) تمامی شبهات و اثبات صحت آن موجود است علمای مدعی علم سنگین بفرمایند انرا رد کنند

ظاهرا سوال بنده را متوجه نشدید
شما ادعا کردید پیامبر به 12 مهدی وصیت کرده است متن این وصیت و نام و ادرس کتابی که این وصیت در آن آمده است را بیاورید.

خادم الیمانی(ع);347056 نوشت:
هردو برادر بزرگواری که ذکر کردید ، برادر و عزیز من هستند و مطالبشان از نظر بنده کاملا صحیح است فقط روشهای بحث و بیان بنده با ان بزرگواران کمی فرق میکند که کاملا طبیعی است!

از نظر ما نیز طبیعی است که دروغ گو حرفهای متناقض بزند و در جایی بگوید مهدیین امامند و در جای دیگر بگوید خیر امام نیستند!!!

با سلام

علی مع الحق;346801 نوشت:
سوال؟
لقب ابوبکر خلیفه اول اهل سنت صدیق میباشد.
با این حساب آیا شما او را راستگو میدانید و در قضیه فدک حضرت فاطمه(س) را نعوذ بلله دروغگو؟ اخر این دیگه چه استدلالی است ما از دست شما جماعت به کجا پناهنده شویم!

به آدرسی که داده ام دقت نکردید: مفید من معجم الرجال نه خود معجم

شاید شما به صداقت ابی بکر اعتراف دارید اما ما انصار خیر. چون اهل سنت بنا به آیه " و الذی جاء بالصدق و صدق به ... " گفتند این ابی بکر است وقتی رسول خدا از معراج برگشت مردم او را تکذیب کردند و فقط ابی بکر او را تصدیق کرد و بخاطر همین صدیق ملقب شد و این تدلیسی بسی بزرگ است.

حال اگر شما اعتراف دارید ابی بکر صدیق بوده بفرمایید دلیل بیاورید.

ما بر صدیق بودن فقط امام علی ع دلیل داریم که صدیق بوده است نه ابی بکر همانگونه که وصیت مبارک می فرماید: سماک الله فی سمائه علی المرتضی امیر المونین ... الصدیق الاکبر و الفاروق الاعظم... " حالا ظاهرا شما به صدیق بودن ابی بکر به غیر از امام علی عقیده دارید. که این را برای ما مثال آوردید. بئس المثل ...

و در مورد آیه صدق هم در کتب اهل سنت ثابت است که امام علی ع رسول خدا را تصدیق نمود نه کسی دیگر چون که آیه مفرده است " صدق " و این فعل ضمیر مفرد است و از یک نفر دلالت دارد که تصدیق نمود. پس لطفا با چیزی که مخالف مذهب باشد مثال نزنید چه رسد به اینکه امام علی ع را زیر سوال ببری

در ضمن "مفید من معجم الرجال" فکر نکنم موجود باشد عزیز برادر...

در مکته شامله و همچنین کتابخانه های آنلاین گشتم همون " معجم رجال الحدیث " فقط موجود است. حالا شما از کجا آوردید نمی دانم. ممنون می شوم لینکی یا چیزی بدهید ما هم استفاده کنیم.

و الحمد لله رب العالمین

با تشکر

سلام و عرض ادب

سید مهدی انصاری;347090 نوشت:

شاید شما به صداقت ابی بکر اعتراف دارید اما ما انصار خیر. چون اهل سنت بنا به آیه " و الذی جاء بالصدق و صدق به ... " گفتند این ابی بکر است وقتی رسول خدا از معراج برگشت مردم او را تکذیب کردند و فقط ابی بکر او را تصدیق کرد و بخاطر همین صدیق ملقب شد و این تدلیسی بسی بزرگ است.

حال اگر شما اعتراف دارید ابی بکر صدیق بوده بفرمایید دلیل بیاورید.

ما بر صدیق بودن فقط امام علی ع دلیل داریم که صدیق بوده است نه ابی بکر همانگونه که وصیت مبارک می فرماید: سماک الله فی سمائه علی المرتضی امیر المونین ... الصدیق الاکبر و الفاروق الاعظم... " حالا ظاهرا شما به صدیق بودن ابی بکر به غیر از امام علی عقیده دارید. که این را برای ما مثال آوردید. بئس المثل ...

و در مورد آیه صدق هم در کتب اهل سنت ثابت است که امام علی ع رسول خدا را تصدیق نمود نه کسی دیگر چون که آیه مفرده است " صدق " و این فعل ضمیر مفرد است و از یک نفر دلالت دارد که تصدیق نمود. پس لطفا با چیزی که مخالف مذهب باشد مثال نزنید چه رسد به اینکه امام علی ع را زیر سوال ببری

در ضمن "مفید من معجم الرجال" فکر نکنم موجود باشد عزیز برادر...

در مکته شامله و همچنین کتابخانه های آنلاین گشتم همون " معجم رجال الحدیث " فقط موجود است. حالا شما از کجا آوردید نمی دانم. ممنون می شوم لینکی یا چیزی بدهید ما هم استفاده کنیم.

شما ادعا کرده بودید اگر کسی لقب عدل داشته باشد عادل است
بنده در جواب عرض کردم ابوبکر را صدیق خطاب میکنند پس با این استدلال شما او باید راستگو باشد و شما این را به خود بنده برگشت دادید! بنده کاری به راست بودن یا دروغ بودن لقب ندارم . شما از کجا میدانید لقب عدل برای الموصلی العدل ساختی نیست؟؟ (بر فرض اینکه عدل لقب باشد که نیست)

این هم استدلال خنده دار شما

سید مهدی انصاری;346761 نوشت:
الموصلی العدل: العدل... آیا این عبارت چیست؟ لقب یا اسم یا چه چیزی است؟
اسم ایشان علی فرزند سنان که در موصل عراق زندگی می کند. حالا این عبارت لقب نیست؟ اری لقب است ئ لقب از چه چیزی می آید؟

برای مثال و قشنگترین مثال بلا تشبیه رسول خدا ص که نامش محمد است و به دلیل صدق و امامنت داری وی محمد الامین خطاب می شود یعنی امین لقب ایشان است.

حالا این لقب العدل از کجا برای این فرد آمده است؟ غیر از این است که به عدالت و مُعدَّل بودن معروف بوده است؟

سید مهدی انصاری;347090 نوشت:
در مکته شامله و همچنین کتابخانه های آنلاین گشتم

به جای جستجو در مکتبه شامله!!!! که نرم افزار اهل سنت است اگر در کتب و نرم افزار های شیعه میگشتید پیدا میکردید آقای زرنگ
المفید من معجم الرجال الحدیث محمد الجواهری

با سلام

علی مع الحق;346812 نوشت:
1-یک تعریف معتبر از امام صامت و ناطق از کتب شیعه 12 امامی بدهید(از فرقه اسماعیله نباشد)
در تفکر شیعه اثنی عشری امام صامت قرآن است و امام ناطق ائمه 12 گانه

2-در زمانی که امام حسین (ع) امامت مسلمین را بر عهده داشتند اگر کسی میپرسید امام شما کیست جواب میدادید امام حسین.

برادر عزیز اگر به رسول خدا ص اعتقاد داری... فرمود: هذان بنای (الحسن و الحسین ) امامان ان قاما و ان قعدا...

برادر عزیزم این رسول خدا ص جواب شما را در حیاطش داد. که حتی در کودکی ایشان امام بودند. که با حضور شحص رسول خدا ص (که دارای مقام امامت و رسالت و نبوت می باشد) و شخص امام علی ع یعنی این دو بر زبان رسول خدا ص امام هستند و در حضور شخص امام علی ع همچنین. یا می خواهید حرف عمر بن الخطاب در حق رسول خدا ص رو تکرار کنید....!!!! اثبات الشی لا ینفی ما عداه یعنی در زمان حیاط رسول خدا ص چهار امام وجود داشت.
حضرت رسول خدا ص
امام علی ع
امام حسن ع
امام حسین ع

ناطق از آن چهار نفر فقط رسول خدا بود و اگر بقیه چیزی هم بگویند در غیاب ناطق سخن می گویند. . این عقیده شیعه است حالا یا شما نمی دانید یا فراموش کردید!!! یا ممکن است می دانید و نمی خواهید قبول کنید فقط جهت عناد با انصار...

علی مع الحق;346812 نوشت:
سوال؟
زمانی که احمد الحسن نبود امام ناطق و صامتتان کی بود؟؟
چه شد که با آمدن احمد الحسن ، امام زمان(عج) از مقام ناطق به صامت تنزل مقام پیدا کرد؟؟
یا اینکه از ابتدای غیبت نیز صامت بوده و جدیدا امام ناطق تشریف آوردند؟؟

در زمانی که رسول خدا ص نبود نبی مطلق صرف نظر از امام چه کسی بوده است؟ می توانید کسی را اعلام کنید؟ و قبل از آن کسی که اعلام می کنید چه کسی بوده است؟ و این سنت الله است و این امر در کتب شیعه و از عقاید شیعه است که زمینه سازی جهت تهیه عدد و عدت انصار قبل از امام مهدی ع به دستور امام ظهور می کند.
شبهه ای که گفتید سوال مع الفارق بود.
به آیه قرآن دقت کنید لطفا...

چون خداوند فرمود:
يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ﴿۲۹﴾ الرحمن

پس این امر در شان الله است و ما نمی توانیم دخالت کنیم و بگوییم آیا در فاصله زمانی بین نوح و ابراهیم علیهم السلام چه کسی بوده است.
و در فاصله زمانی اسماعیل ع تا حضرت محمد چه کسانی بوده اند.

و جواب برای آنها جواب برای سوال شما است.

همچنین به این روایت دقت کنید لطفا:

وقال السيد أحمد الحسيني في الارجوزة المختصرة: كذا الصدوق ثقة الاسلام * وقدوة الاماثل الاعلام نور المهيمن الذي لا يخبو * وصارم العلم الذي لا ينبو العالم العلامة السامي المحل * أعني الكليني بن يعقوب الاجل وقال:

والشيخ والصدوق والكليني * وكلهم عدل بغير مين وقال: واسم الكليني محمد الابر * سليل يعقوب المعظم الحظر (1) * قال ابن الاثير في كتاب " جامع الاصول ": " أبو جعفر محمد بن يعقوب الرازي، الفقيه، الامام على مذهب أهل البيت عليهم السلام، عالم في مذهبه، كبير، فاضل عندهم، مشهور. وعده في حرف النون من كتاب النبوة من المجددين لمذهب الامامية على رأس المائة الثالثة (2). وكذا الفاضل الطيبي في شرح المشكاة، وهذا إشارة إلى الحديث المشهور المروي عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم أنه قال: " إن الله يبعث لهذه الامة في رأس كل مائة سنة من يجدد لها دينها ". اصول کافی ج1 ص 203

عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم أنه قال: " إن الله يبعث لهذه الامة في رأس كل مائة سنة من يجدد لها دينها.

پس با توجه به روایت فوق دقت کنید که امام مهدی ع در غیبت کامل به سر می برد و روایت فوق هم می گوید: خداوند در ابتدای هر قرنی شخصی را جهت احیای دین ارسال می کند.

آیا این اشخاص را شما می شناسید؟

البته اسلاف شما هم ممکن هست اونها رو کشته باشند چون اجازه سخن گفتم هم به آنها نمی دهید چه رسد به اموری دیگر... حسبی الله و نعم الوکیل...

پس مجددا می گویم اثبات الشی لا ینفی ما عداه...

سید مهدی انصاری;347096 نوشت:
وقال السيد أحمد الحسيني في الارجوزة المختصرة: كذا الصدوق ثقة الاسلام * وقدوة الاماثل الاعلام نور المهيمن الذي لا يخبو * وصارم العلم الذي لا ينبو العالم العلامة السامي المحل * أعني الكليني بن يعقوب الاجل وقال: والشيخ والصدوق والكليني * وكلهم عدل بغير مين وقال: واسم الكليني محمد الابر * سليل يعقوب المعظم الحظر (1) * قال ابن الاثير في كتاب " جامع الاصول ": " أبو جعفر محمد بن يعقوب الرازي، الفقيه، الامام على مذهب أهل البيت عليهم السلام، عالم في مذهبه، كبير، فاضل عندهم، مشهور. وعده في حرف النون من كتاب النبوة من المجددين لمذهب الامامية على رأس المائة الثالثة (2). وكذا الفاضل الطيبي في شرح المشكاة، وهذا إشارة إلى الحديث المشهور المروي عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم أنه قال: " إن الله يبعث لهذه الامة في رأس كل مائة سنة من يجدد لها دينها ". اصول کافی ج1 ص 203

اگر ثابت کردی که در اصول کافی ج1 ص 203 این سخن آمده باشد که إن الله يبعث لهذه الامة في رأس كل مائة سنة من يجدد لها دينها و یا به شما تخفیف می دهم در کل کافی،باز هم تخفیف می دهم در یکی از کتب احادیث شیعه با سند رجالی صحیح آن و قت حرف شما صحیح است!!!!
لطفا از سایت گمراه کننده انصار کپی نکن چون این حدیث اهل سنت است!!
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=79&ID=503

و به هیچ گونه اصلا در کتب اربعه شیعه نیامده و با سند رجال صحیح اصلا در سایر کتب ما نیست!!!

آیا فرقه ضاله احمدالحسن برای اثبات خود به احادیث صحيح أبي داود استناد کرده و سپس آن را به شیعه نسبت می دهند؟

فرقه ضاله به احادیث ابوهریره استناد میکند!!!!!!!!!!!!!!!

ask;347083 نوشت:
چطور شما علم معصومین را بررسی می کنید؟؟

http://www.askdin.com/thread27014-22.html#post346884

ask;347074 نوشت:
چند بار است که داری به این حدیث استناد می کنی و جوابت را دادم:

به اندازه سر سوزنی به علم قراردادی و من درآوردی رجال که میراث اهل سنت برای تشیع است اعتقادی ندارم.
و در بیشتر موارد به اندازه پر کاهی سند تاریخی معتبر که با آزمایشات دقیق علمی ، قدمت تاریخی آن ثابت شده باشد، در مورد اثبات حضور تاریخی رجال و راویان حدیث وجود ندارد.
بنابرین دقت کنید که اثبات صحت و حقانیت احادیث معصومین(ع) ازرجال و راویان بدست نمی اید !

ملاک قران است و معصومین(ع) قران ناطق هستند و کلام انها تفسیر و تفصیل و در امتداد حقایق قران است
پس کلام انها مورد حفاظت الهی است همانطور که قران مورد حفاظت الهی است :

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

بنابرین تمامی احادیث موجود در کتب اربعه ، از فیلتر حفاظت الهی گذشته است و قابل استناد و اطمینان است.

الحمد لله رب العالمین

خادم الیمانی(ع);347101 نوشت:
به اندازه سر سوزنی به علم قراردادی و من درآوردی رجال که میراث اهل سنت برای تشیع است اعتقادی ندارم.

:khaneh:

خواهشا جک نگو!!!!!!!!

چون اگر رجال نباشد طبق احادیث ضعیف قرآن تحریف شده و ...

پس وقتی جواب منطقی نداری بدهی مجبوری بگویی که من احادیث ضعیف را قبول دارم و رجال را قبول ندارم.

خادم الیمانی(ع);347101 نوشت:
بنابرین تمامی احادیث موجود در کتب اربعه ، از فیلتر حفاظت الهی گذشته است و قابل استناد و اطمینان است.

لعنت خدا بر انسان کذاب و دجال

علی مع الحق;347094 نوشت:
سلام و عرض ادب

شما ادعا کرده بودید اگر کسی لقب عدل داشته باشد عادل است
بنده در جواب عرض کردم ابوبکر را صدیق خطاب میکنند پس با این استدلال شما او باید راستگو باشد و شما این را به خود بنده برگشت دادید! بنده کاری به راست بودن یا دروغ بودن لقب ندارم . شما از کجا میدانید لقب عدل برای الموصلی العدل ساختی نیست؟؟ (بر فرض اینکه عدل لقب باشد که نیست)

این هم استدلال خنده دار شما

بله خنده دار است. حق دارید برادر که بخندی...

بنده در کجا بر ابی بکر استدلال کردم که او باید راستگو باشد؟ بنده دلیل دادم که متاسفانه نمی خونی و بلدی فقط و فقط عناد به خرج بدی که این طریقه مشرکین قریش بر رسول خدا بوده است که اینگونه بر رسول خدا ص استدلال می کنند حالا شما هم بر امام احمد الحسن ع هم اینگونه چه فرقی دارد؟؟؟ سنه الله و لن تجد لسنه الله تبدیلا.

بله العدل صفت عادلان است. و کفایت دارد که شیخ طوسی این روایت مبارک رو از راه خاصه شیعیان نقل و به به آن شهادت می دهد که صحیح است.

خودت هر چی می خواهی بگو خواننده منصف سخن را می شوند و از احسن تبعیت می کند.

ظاهرا دست کمی از مشرکین قریش ندارید.

وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿۵۸﴾

و گفتند آيا معبودان ما بهترند يا او آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدل‏پيشه‏اند (۵۸) الزخرف

موفق باشید...

[="Blue"]

خادم الیمانی(ع);347101 نوشت:
پس کلام انها مورد حفاظت الهی است همانطور که قران مورد حفاظت الهی است : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

در کلام آن ها وجود دارد که همین قرآن تحریف شده!

1- سند تمام اینگونه احادیث ضعیف است
2- شما رجال را قبول ندارید و می گویید هر چه به امام نسبت داده شده صحیح است

پس شما معتقد به تحریف قرآن هستید[/]

سید مهدی انصاری;347104 نوشت:
بلدی فقط و فقط عناد به خرج بدی که این طریقه مشرکین قریش بر رسول خدا بوده است که اینگونه بر رسول خدا ص استدلال می کنند حالا شما هم بر امام احمد الحسن ع هم اینگونه چه فرقی دارد؟؟؟

فرقش این است که عناد با شما فرقه ضاله و منحرف و جهنمی و لعن و سب شما دستور پیامبر است:

الكافي : عن محمد بن يحيى عن محمد بن الحسين عن أحمد بن محمد بن أبي نصر عن داود بن سرحان عن أبي عبد الله ع قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهروا البراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلموا [ ن ] من بدعهم
يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخرة

اهل شک و بدعت گزاران راديديدآشکاراازآنها دوري کنيد و فراوان به آنها ناسزا گفته ودرباره ايشان به تهمت و بدگويي سخن رانده و مبهوتشان کنيدتا به طمع فساد و تبهکاري دراسلام نباشند مردم را از آنها بترسانيد که چيزي از بدعتشان نياموزند که خداوند برايتان خوبي ها و حسنات مکتوب فرموده و بدين جهت درآخرت براي شما درجاتي بلند ورفيع مقرر فرمايد.

اسناد روايت
بحار الأنوار للمجلسي (1111 هـ) الجزء71 صفحة202
yasoob.com/books/htm1/m013/13/no1350.html
الحدائق الناضرة للمحقق البحراني (1186 هـ) الجزء18 صفحة164
yasoob.com/books/htm1/m001/02/no0240.html
(الكافي للكليني (329 هـ) الجزء2 صفحة375 باب مجالسة أهل المعاصي)
al-shia.org/html/ara/books/lib-hadis/al-kafi-2/13.htm#01
(وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي (1104 هـ) الجزء16 صفحة267)
yasoob.com/books/htm1/m012/10/no1054.html

شما گفتید چون لقب فلانی در اسم فلانی آمده عدل پس او عادل است! با این استدلال شما ابوبکر هم باید راستگو باشد.

به جای این استدلالات مدل عمری برو و برای صحت و ضعف افراد به کتب رجالی نگاه کن.

[="Blue"]

علی مع الحق;347110 نوشت:
ه جای این استدلالات مدل عمری برو و برای صحت و ضعف افراد به کتب رجالی نگاه کن.

دوست گرامی

اگر برای آن ها ثابت شود که شد که علی بن سنان مجهول است می گویند اصلا ما رجال را قبول نداریم!!!

بحث با فرقه ضاله راه به جایی نمی برد چون إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها

خادم الیمانی(ع);347101 نوشت:
به اندازه سر سوزنی به علم قراردادی و من درآوردی رجال که میراث اهل سنت برای تشیع است اعتقادی ندارم
[/]

ask;347111 نوشت:

دوست گرامی

اگر برای آن ها ثابت شود که شد که علی بن سنان مجهول است می گویند اصلا ما رجال را قبول نداریم!!!

بحث با فرقه ضاله راه به جایی نمی برد چون إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها

ما عقیده به این بدعت نداریم و از باب " الزموهم با الزموا به انفسم " استفاده کردیم. می دونی چی هست؟ حتما نمی دونی چون اگر می دونستی اینجوری نمی گفتی!!!!!

به هر حال یه چیزهایی برای ما ثابت گردید و خدا را شاکریم.

اول: اخلاق شما
دوم: سوء قصد در نیت شما
سوم: عدم قبول اهل بیت ع
چهارم: بدعت گزار (البته مشکل شما نیست مشکل آنهایی که به شما تحمیل کردند)
و و و خدا هدایتتان کند

[="Blue"]

سید مهدی انصاری;347113 نوشت:
به یک مورد اشاره می کنم و آن بدعت

تو جواب پست 231 را بده که چطور احادیث کتب اهل سنت را به کتب ما نسبت می دهی؟ و بعد حرف از بدعت و ... بزن!!!![/]

ask;347105 نوشت:
در کلام آن ها وجود دارد که همین قرآن تحریف شده! 1- سند تمام اینگونه احادیث ضعیف است 2- شما رجال را قبول ندارید و می گویید هر چه به امام نسبت داده شده صحیح است پس شما معتقد به تحریف قرآن هستید

قرانی که در دست ماست، کلام الهی و وحی مطلق الهی است اما تمام ان قرانی نیست که بر رسول الله(ص) نازل شده است
و دزدان و حرامیانی که به قران ناطق ( امیر المومنین(ع) ) خیانت کردند و حق ایشان را ربودند درجمع اوری قران نیز خیانت کردند و قسمتهایی از آن را که رسوایی خودشان و عمل ننگینشان بود را به نسلهای بعد منتقل نکردند!

و کامل آن توسط امیر المومنین(ع) و با ترتیب نزول جمع شده است و در حال حاضر نزد حضرت امام مهدی(عج) محفوظ است و این است معنی حقیقی
انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

و گرنه چگونه ممکن است قرانی که ریزترین مسائل زندگی خصوصی رسول الله(ص) و مسائل مربوط به همسران ایشان را منعکس کرده است ولی نسبت به اصلی مهم و بنیانی از اصول دین اسلام یعنی امامت و سرنوشت امت پس از رسول الله(ص) بی تفاوت بوده و انرا بطور صریح و محکم منعکس نکرده است؟؟؟!!!

الحمد لله رب العالمین

سید مهدی انصاری;347113 نوشت:
فقط یک نمونه بگم: بدعت علم رجال... تا الان هیچ گونه دلیلی برای این بدعت گمراه کننده از راه مستقیم وجود ندارد نه از قرآن و نه از ثقلین

لعنت بر کذابین

سألت الباقر (عليه السّلام) فقلت‏: جعلت فداك يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيّهما آخذ؟فقال (عليه السّلام): يا زرارة خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشّاذ النّادر...».

زراره از امام باقر علیه السلام سوال می کندکه دو خبر و حدیث متعارض از جانب شما به ما می رسد، کدامیک را اخذ نمایم؟ امام می فرمایند:
خبری که موافق مشهور است را اخذ نما و خبر شاذ و نادر (خبر شاذ خبری است که شخص ثقه ای آنرا نقل نموده باشد که مخالف مشهور است)را کنار بگذار
بحار ج2 ص 245
. ودر خبری دیگر امام صادق علیه السلام می فرمایند: «يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لا رَيْبَ فِيه».خبر شاذی که در میان اصحابت مشهور نیست ترک می شود، زیرا خبری که اجماع بر آن شده و قطعی الصدور است شکی در آن نیست


شما که بدعت گذار نیستید یک حدیث بیاورید که بگوید تعداد امامان 24 تا است

سیدرضا هاشمی;346839 نوشت:
خواهر محترم سلام علیکم

این حدیث که شما نقل کردید به دو صورت نقل شده است . کمی دقت کن شاید

هدایت پیدا کردی به خدا خوشحال می شم تو رو به راه حق بر گردونم.

وعن حذيفة] قال : [سمعت النبي صلىالله عليه وآله وقد ذكر المهدي ، فقال : إنه يبايع بين الركن والمقام . اسمه محمد وعبدالله والمهدي، فهذه أسماؤه ثلاثتها.

. 26 عنه منتخب الانوار المضيئة . 25 ورواه في الغيبة 274 : و ص281
باسناده الى حذيفة ، عنه اثبات الهداة 32/7 : ح 356 ، والبحار 290/52 : ح

خواهر شما هرچه سوال داری با این نیت که طالب حق هستی بپرس و اگه جواب نگرفتی حق داری هر راهی که خواستی برو . می دونی چرا اینو میگم . چون شما طبق گفته هایی که قبلا گفتید فقط یکی دو سال بیشتر تحقیق نکرید و بعد از این مدت اندک تصمیم به تغییر مذهب دادید در حالی که سنی هایی که می خواهن شیعه بشن بیشتر از ده سال تحقیق می کنن.

در حال هزار بیش از 14 قرن است شیعیان می خواهند حقانیت یک امام (یعنی امام علی ) را به اهل سنت بفهمونند که تا الان هم نتونستد این کار رو بکنند امام شما طی یک خبر گذاری از یک سایت دین خودتون رو عوض کردید ؟؟؟ واقعا جای سوال هست ؟؟؟!!!

486 - الفضل بن شاذان، عن إسماعيل بن عياش، عن الاعمش، عن أبي وائل، عن حذيفة بن اليمان، قال:سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقول وذكر المهدي:إنه يبايع بين الركن والمقام إسمه أحمد و عبدالله و المهدي فهذه أسماؤه ثلاثتها. کتاب طوسی

الفضل، عن إسماعيل بن عياش (4) عن الاعمش، عن أبي وائل عن حذيفة قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وذكر المهدي فقال: إنه يبايع بين الركن والمقام، اسمه أحمد وعبد الله والمهدي فهذه أسماؤه ثلاثتها. بحار الانوار ج52 ص290

تا این حد جرأت و تدلیس در حق اهل بیت ندیدم... سبحان الله آدرس هایی که دادید رو زدم که ببینید مدلس هستید

بعد به برادر بقیه السلام می گی بیا هدایتت کنم...!!! افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع...

تعجبی ندارد که روایات عمری ها برای شما سندیت داشته باشد
پس بهتر است تفسیرش را نیز از آنها قبول کنید

قال إن الله يبعث لهذه الأمة على رأس كل مائة سنة من يجدد لها أمر دينها . فقال جماعة من أهل العلم منهم أحمد بن حنبل فيما ذكره ابن الجوزي وغيره : إن عمر بن عبد العزيز كان على رأس المائة الأولى
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=1051&idto=1051&bk_no=59&ID=1191

[="Black"]

خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
علیکم سلام خواهر محترم

سلام

خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
همانطور که علم سایر معصومین(ع) بررسی میشود و از علم انها به حقانیت انها یقین پیدا میکنیم!

ببینید من به حقانیت مطالب کار ندارم! گیرم تمام مطالبی که عرضه میشه بر حق باشه! و از مطالب بفهمم صاحبش هم بر حقه! حرف من این نیست!
من میخوام بدونم این مطالب برحق رو چه کسی میگه! از کجا بفهمم چه کسی میگه؟ چه جوری بفهمم این مطالبی که داره عرضه میشه مربوط به چه شخصی است؟ راه این رو نشونم بدین!
آیا امامم را ملاقات کنم و از زبان خودش بشنوم؟
یا فقط کتابهایش را بخوانم؟
اگر میگویید فقط کتابهایش را بخوان دلیلتان چیست؟
آیا میخواهید معصومین شهیدمان را با امام زنده مان مقایسه کنید؟
چرا حق ندارم امامی که خروج کرده است را ملاقات کنم؟
چون معصومین قبلی را ملاقات نکرده ام؟
آیا این دلیل قانع کننده ای است؟
لطفا دلیلی به من ارائه دهید که چرا ترس دارید از اینکه بگویید برو با او مناظره کن! برو پای منبر او بشین! برو سخنرانی هایش را در تلوزیون نگاه کن و مناظرات زنده اش را!
چرا سعی دارید امامی که زنده است را با معصومینی که شهید شدند مقایسه کنید و بگویید چون معصومین را ندیده ای حق نداری امام زنده ات را ببینی!
مگر در روایات چیزی راجب به این قضیه به چشم شما خورده است؟
آیا روایتی یا سندی چیزی دارید که مردم حق ندارند امام عصرشان را ملاقات کنند؟
چرا هرچه از انصار سوال میکنم کسی با شجاعت جواب روشنی به من نمیدهد و از پاسخ تفره میرود و سعی دارد امام زنده و حی و حاضر را از چشم مردم مخفی نگه دارد؟

خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
اولین کار هم طبیعتا خواندن و بررسی دقیق کتابها خواهد بود

کتابها؟ مگر آن شخصی که خروج میکند زبان ندارد؟

خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
و دوم بررسی اینکه آیا برای مطالب مطرح شده ، رد علمی مبتنی بر ثقلین وجود دارد یا خیر!

با بررسی این که رد علمی وجود دارد یا ندارد چگونه تشخیص دهم مطالب را چه کسی نوشته است؟
برفرض که هیچ رد علمی وجود نداشته باشد! این چه کمکی به من میکند؟ من از کجا بفهمم این مطالب ناب از چه شخصی عرضه شده است؟[/]

سید مهدی انصاری;347146 نوشت:
پس خودتون به کتاب کلینی جلد و صفحه ارائه شده مراجعه کنید و مخالف آن را از قرآن و سنت شریف بیاورید

مثل اینکه متوجه نشدی!!!
تو گفتی این حدیث در کافی نقل شده!!!
بهت گفتم این حدیث ابوهریره است!!! و در کتب اهل سنت موجود است!!!! و در کتاب کافی نیست!
اما به جای اینکه اشتباه خودت را اصلاح کنی سوال می پرسی:

سخن ابوهریره:
«إنّ اللَّه- عزّ وجلّ- يبعث لهذه الامّة على رأس كلّ مائة سنة من‏ يجدّد لها دينها

سوال از انصار که به کلام ابوهریره پناه آورده اند:

در صد سال اول که پیامبر و امام علی و امام حسن و امام حسین بودند راس صد سال کدام یک را به امامت مبعوث کرد؟؟
اگر می توانید در هر قرن بگویید چه کسی انتحاب شد و چقدر دین را تازه کرد و به قول شما امام شد تا به قرن کنونی و به احمدالحسن برسید!!!!
امام قرن های 7و8و9و10 چه کسانی بودند؟؟؟؟
اگر عمر یک امام به یک قرن نمی رسید،آیا ابوهریره در این باره نظری دارد که آنوقت امامت چه می شد؟؟

[="Black"]یک سوال: کسی که با این نشانه ها خروج میکند چطور مردم را از خروج خود مطلع میکند!؟ و مردم تا کی وقت دارند با او بیعت کنند!؟[/]

شیـ«علی»ـعه;347173 نوشت:
[="black"]یک سوال: کسی که با این نشانه ها خروج میکند چطور مردم را از خروج خود مطلع میکند!؟ و مردم تا کی وقت دارند با او بیعت کنند!؟[/]

[="black"]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم
از روایات که درباره علائم آمده حاصل می آید که وقتی که سفیانی و یمانی و خراسانی در یک زمان ظهور می کنند تمام علایم ظهور مولا - روحی فداه - شده است و طبق روایات 9 ماه بعد از ظهور این سه تن امام ظهور می نمایند
وقتی که علایم ظهور میشود هنگامی که یمانی ظهور کند همه متوجه میشوند و مردم می فهمند و وظیفه بر گردن همه میشود که خدمت ایشان برسند .

و السلام [/]

[="red"]( روایات که ما می گوییم در کتاب غیبت نعمانی نوشته ابی زینب نعمانی (ره) وجود دارد )[/]

شیخ صدوق;347182 نوشت:
سلام علیکم از روایات که درباره علائم آمده حاصل می آید که وقتی که سفیانی و یمانی و خراسانی در یک زمان ظهور می کنند تمام علایم ظهور مولا - روحی فداه - شده است و طبق روایات 9 ماه بعد از ظهور این سه تن امام ظهور می نمایند وقتی که علایم ظهور میشود هنگامی که یمانی ظهور کند همه متوجه میشوند و مردم می فهمند و وظیفه بر گردن همه میشود که خدمت ایشان برسند .

علیکم السلام برادر محترم
توجه بفرمایید که ظهور با خروج(قیام مسلحانه) فرق میکند و روایت میفرماید خروج این سه شخص در یک سال و ماه و روز است و یمانی یک دوره ظهور و دعوت دارد و یک خروج (قیام مسلحانه) علیه سفیانی ملعون دارد .
الحمد لله رب العالمین

[="Tahoma"][="Black"]

خادم الیمانی(ع);347192 نوشت:

محال است كسي غير از صاحبوصيتبتواند به اين وصيتاحتجاج و استدلال نمايد

با سلام و درود

وجود وصیت و ادعای دروغ، در یک جا جمع نمی شود یعنی کسی که وصیت را دارد دروغ نمی گوید و بر حق است، و کسی هم که بر حق نیست، در داشتن وصیت، هم دروغ می گوید.

پس ملازمه نیست که بگویید هر کس ادعا کرد، ادعایش بر حق است.

نقل قول:

امام صادق (ع) فرمود: «به درستي كه كسي غيراز صاحب اين امر ادعاي آن را نمي‌كند، مگر آن كه خدا (رشته) عمرش را قطعمي‌كند.»
كافي ج1 ص373، الإمامه و التبصره ص136

يعني امام باقر عباقسم جلاله كه بالاترين سوگنداستقسميادمي‌كنند كه تا زماني كهصاحب اين امر نيايد امكان ندارد كسي بتواند به اين صفاتاحتجاج و استدلال كند و ديگران را به سوي خود دعوتكند.

منظور امام علیه السلام این نیست که بطور معجزه آسا مرگش می رسد بلکه مراد این است که او موفق نمی شود و عمرش کفاف نمی دهد و می میرد.

لذا نمردن معجزه آسا، نشانه شناسایی امام معصوم نیست.

توجه داشته باشید که منظور امام این است که فقط امام زمان(عج) است که اگر چنین ادعای کند ادعایش حقیقی است لذا ادعای دیگران باطل و دروغ است.

به بیان دیگر، امکان ندارد کسی غیر از حضرت حجت(عج) چنین ادعایی کند و ادعایش صحیح باشد، یعنی مدعیان دیگر ادعایشان دروغ است.

نقل قول:

و این محال است که امام باقر(ع) سخنی بیهوده و باطل بگویند چراکه جانشین برحق رسول الله (ص) است و دارای عصمت و وارث علم رسول الله(ص) است و مشمول این آیه:
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ
پس فرض خلف باطل و حکم ثابت میشود!

درست است که معصوم از روی هوای نفس چیزی نمی گوید ولی این دلیل نمی شود که ما برداشت ناصحیح خودمان را به معصوم نسبت بدهیم و با این استدلال بخواهیم ادعایمان را ثابت کنیم.

لذا معصومیت معصوم در جای خود ثابت و روشن است، مهم این است که بتوانید ادعای خود را ثابت کنید که منظور امام معصوم، حتما همین است که من می گویم.

نقل قول:

و بطریق مشابه اگر فرض کنیم(فرض خلف)کسی بتواندبدروغبه این نشانه ها دست درازی واحتجاج کندو بدروغ مدعی انها شود پس قسم جلاله امام باقر(ع) بی اعتبار و باطل خواهد شد و این محال است!
یعنی فرض خلف باطل و حکم ثابت است یعنی کسی بغیر از صاحب وصیت مدعی ان نمیشود!

کسی نمی توان به این نشانه های امامت، دست درازی کند لذا اگر کسی ادعای داشتن آنها را بکند، یقینا دروغ گفته است.

لذا برداشت صحیح این است که تا قبل از ظهور، کسی که ادعای داشتن آنها را بکند، حتما دروغگو است، نه این که چون خداوند وصیت را به غیر امام نمی دهد، پس هر کس ادعا کرد حتما همان امام است.

نقل قول:

بنده با استفاده از ثقلین و باروشی کاملا دقیق ومنطقیوبطریقاثبات ریاضیمسئله را ثابت کردم

اینها اصلا علمی و مطابق با ثقلین نیست. هر برداشتی از آیات و روایات که لزوما برداشت صحیح نیست.

عالمان و فقیهان و مفسران، با این همه تلاش و کنکاش علمی، این گونه که شما استدلال می کنید و این گونه که شما ادعا می کنید نمی گویند. لذا بهتر است در این زمینه به شیوه استدلال علمی و نیز برداشت عالمان و متخصصان نیز توجه داشت.

نقل قول:

احتجاج به این نشانه ها برای غیر از صاحب امر ممکن نیست! و فقط و فقط صاحب امر است که میتواند با این نشانه ها احتجاج کند

بله احتجاج به این نشانه مختص امام معصوم است، و به همین دلیل هر کس ادعا کند، قطعا ادعای باطل و دروغ کرده است.

نقل قول:

و الله تعالی در قران میفرماید:
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتينَ
اگر به دروغ برخی سخنان را به ما می بست * محققا او را(به قهر و انتقام)با قدرت
می گرفتيم * و شاهرگش را قطع می كرديم

شرط این مرگ معجزه آسا، پیامبر بودن است یعنی کسی که پیامبر و فرستاده خداوند است چیزی غیر از کلام الهی نمی گوید و اگر بگوید، فورا کشته می شود.

پس نمی توان برداشت کرد که این آیه در مورد همه است و هر کس چنین است.

نکته:

برداشت اشتباه، ما را به نتیجه اشتباه می رساند، و فرقی نمی کند که این برداشت اشتباه از یک متن ساده و معمولی باشد و یا از قرآن و روایات.

البته روشن است که آثار و تبعات برداشت غلط از آیات و روایات، بسیار خطرناک است.


[/]

[="Tahoma"][="Black"]

خادم الیمانی(ع);347101 نوشت:

به اندازه سر سوزنی به علم قراردادی و من درآوردی رجال که میراث اهل سنت برای تشیع است اعتقادی ندارم.

ملاک قران است و معصومین(ع) قران ناطق هستند و کلام انها تفسیر و تفصیل و در امتداد حقایق قران است
پس کلام انها مورد حفاظت الهی است همانطور که قران مورد حفاظت الهی است :
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

بنابرین تمامی احادیث موجود در کتب اربعه ، از فیلتر حفاظت الهی گذشته است و قابل استناد و اطمینان است.

چنین ادعای اصلا علمی و صحیح نیست لذا راجع به آن صحبتی نمی کنم.
[/]

[="Tahoma"][="Black"]

خادم الیمانی(ع);347125 نوشت:
قرانی که در دست ماست، کلام الهی و وحی مطلق الهی است اما تمام ان قرانی نیست که بر رسول الله(ص) نازل شده است
و دزدان و حرامیانی که به قران ناطق ( امیر المومنین(ع) ) خیانت کردند و حق ایشان را ربودند درجمع اوری قران نیز خیانت کردند و قسمتهایی از آن را که رسوایی خودشان و عمل ننگینشان بود را به نسلهای بعد منتقل نکردند!

و کامل آن توسط امیر المومنین(ع) و با ترتیب نزول جمع شده است و در حال حاضر نزد حضرت امام مهدی(عج) محفوظ است و این است معنی حقیقی
انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

و گرنه چگونه ممکن است قرانی که ریزترین مسائل زندگی خصوصی رسول الله(ص) و مسائل مربوط به همسران ایشان را منعکس کرده است ولی نسبت به اصلی مهم و بنیانی از اصول دین اسلام یعنی امامت و سرنوشت امت پس از رسول الله(ص) بی تفاوت بوده و انرا بطور صریح و محکم منعکس نکرده است؟؟؟!!!

الحمد لله رب العالمین

این ادعا که قرآن تمام آن قرآن نازل شده نیست، به اتفاق شیعه و سنی باطل و مردود است.

خداوند هر آن چه انسان برای سعادت و کمال، نیاز داشته را به پیامبرش وحی نموده و این قرآن کنونی نیز همان وحی الهی است که به عنوان کتاب آسمانی و معجزه نبوت پیامبر اسلام(ص) بر ایشان نازل شده و چیزی از آن کاسته نشده است.

خداوند خود فرموده که محافظ آن است:
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم‏. (حجر، 9)

قرآنی که همه اش برای هدایت انسانها، حفظ نشده، چگونه می تواند کاملترین و آخرین کتاب آسمانی بوده و تا قیامت هدایت کننده انسانها باشد.

این ادعای شما با آیات دیگر قرآن ناسازگار است.

مطلب دیگر، قرار نیست همه چیز در قرآن باشد و اگر هم باشد، آن همه چیز را فقط انسان کامل (معصوم) می فهمد. به همین جهت امامت ادامه رسالت است و پیامبر(ص) به دستور الهی، اهلبیت(ع) را در کنار قرآن معرفی فرمود.
[/]

[="Tahoma"][="Black"]توجه!

دوستان اگر در خصوص نشانه های شناسایی حضرت مهدی(عج) مطلبی دارند بفرمایند، و الا این گونه گفتگو به نتیجه نمی رسد.

تاپیک قرار است جمع بندی شود لذا در صورت خروج از موضوع اصلی، بسته و جمع بندی می شود.
[/]

میقات;347207 نوشت:
با سلام و درود وجود وصیت و ادعای دروغ، در یک جا جمع نمی شود یعنی کسی که وصیت را دارد دروغ نمی گوید و بر حق است، و کسی هم که بر حق نیست، در داشتن وصیت، هم دروغ می گوید. پس ملازمه نیست که بگویید هر کس ادعا کرد، ادعایش بر حق است.

علیکم السلام کارشناس محترم
برادر بزرگوار جناب میقات شما بدون توجه به کل عرایض بنده و نتیجه گیری نهایی که انجام میدهم ، فقط قسمتی از ان را نقل کرده تفسیر و برداشت خود را ارائه نموده و سپس انرا نقد میکنید یعنی نقد شما متوجه برداشت شخصی خودتان است نه نتیجه و منظور نهایی بنده!

در مورد سه نشانه(وصیت، سلاح ، پرچم) من مطلب را با دقت یک قضیه ریاضی اثبات کردم ، بنابرین اگر نقد یا ردی بر ان دارید باید بر کل برهان ارائه شده باشد نه فقط قسمتی از ان !

نقل قول:

کسی نمی توان به این نشانه های امامت، دست درازی کند لذا اگر کسی ادعای داشتن آنها را بکند، یقینا دروغ گفته است.
لذا برداشت صحیح این است که تا قبل از ظهور، کسی که ادعای داشتن آنها را بکند، حتما دروغگو است، نه این که چون خداوند وصیت را به غیر امام نمی دهد، پس هر کس ادعا کرد حتما همان امام است.

برادر بزرگوار بنده برای اثبات این مطلب ، حداقل چندین ساعت تفکر ، تایپ و ویرایش انجام دادم و کل برهان و دلایلم مستند به ثقلین و اصول منطقی و ریاضی بوده و شما بزرگوار با پاراگرافی سعی در رد آن دارید و برداشت صحیح خود را بدون هیچ مستندی از ثقلین و ارائه برهان منطقی دیکته میکنید و این روش یک بحث علمی نیست.
ما داریم روشهای تشخیص صحیح ظهور حجت را بررسی میکنیم و میگوییم حجت خدا با این نشانه ها احتجاج میکند و ثابت میکنیم محال است کسی غیر از صاحبش به این نشانه ها احتجاج کند و شما میفرمایید قبل از ظهور احتجاج کننده به این نشانه ها دروغگوست خوب پس حالا که احتمال احتجاج باطل به این نشانه ها وجود دارد پس چگونه است که معصوم(ع) میفرماید هر چیزی برای شما ایجاد شبهه کند این سه نشانه هیچ جای شبهه و تردیدی باقی نمیگذارد؟ پس ظهور کننده اگر با این قوانین قرانی شناخته نمیشود پس چگونه شناخته میشود؟ و اگر حقانیت ظهور کننده بدون احتجاج به این نشانه ها واضح و اشکار است پس اساسا احتجاج به این نشانه ها به چه دردی میخورد؟

نقل قول:

عالمان و فقیهان و مفسران، با این همه تلاش و کنکاش علمی، این گونه که شما استدلال می کنید و این گونه که شما ادعا می کنید نمی گویند. لذا بهتر است در این زمینه به شیوه استدلال علمی و نیز برداشت عالمان و متخصصان نیز توجه داشت.
بنده بغیر از اهلبیت(ع) هیچ عالم ، مفسر و فقیهی را حجت نمیدانم و اگر مطلبی ارائه میکنند و نظری میدهند باید دقیقا مشخص کنند بر مبنای چه مرجعی از ثقلین میباشد و مراحل و روش استدلال و استنتاج خود که مستند به ثقلین باشد، را بصورت دقیق و کامل بیان کنند تا نظرشان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و در صورت صحیح بودن پذیرفته شود .

نقل قول:

پس نمی توان برداشت کرد که این آیه در مورد همه است و هر کس چنین است.
برداشت اشتباه، ما را به نتیجه اشتباه می رساند، و فرقی نمی کند که این برداشت اشتباه از یک متن ساده و معمولی باشد و یا از قرآن و روایات.
این نظر شما است و محترم ولی با این جمله شما برداشت من اشتباه نمیشود ، و باید از طریق ثقلین ثابت کنید که تفسیر و برداشت بنده اشتباه است

نقل قول:

چنین ادعای اصلا علمی و صحیح نیست لذا راجع به آن صحبتی نمی کنم.

قرآنی که همه اش برای هدایت انسانها، حفظ نشده، چگونه می تواند کاملترین و آخرین کتاب آسمانی بوده و تا قیامت هدایت کننده انسانها باشد.
این ادعای شما با آیات دیگر قرآن ناسازگار است.
....

قبول دارم که بحث در مورد علم رجال و قران ، در این مبحث نمیگنجد و نیاز به تاپیکی جداگانه و بررسی دقیق و مفصل دارد.
و در مورد قران بحث بنده این نبود که قران حفظ نشده است ، اتفاقا قران کاملا توسط معصومین(ع)حفظ شده ، ولی تمامی ان منتشر نشده است و انتشار کامل ان بعد از ظهور حضرت امام مهدی (عج) انجام خواهد شد انشا الله و این است معنی حقیقی ایه:

انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

و امکان تفکیک قران از معصوم(ع) که قران ناطق و کل قران است وجود ندارد!

الحمد لله رب العالمین

[="Black"]جناب بقیة السلام! حضرت آقای سید مهدی انصاری و جناب خادم الیمانی ! شماها هیچ کدام جوابی به بنده ندادید! چرا؟
آیا جز این است که هیچ حرفی برای گفتن ندارید؟

یک سوال ساده که اینقدر موش دوانیدن ندارد برادر من!
بنده یک کلام از شما پرسیدم شیوه ی بررسی را نشانم دهید! خواستم بدانم اگر فردا روزی شنیدم شخصی با این سه نشانه (وصیت پرچم سلاح) ظهور کرد چگونه مطمئن شوم این سه نشانه وجود دارند؟
هیچ کدام از شما سه نفر جوابی به بنده نداد!
نفر اول که با پاسخی عجیب همه را شکه کرد و گفت بررسی احتیاجی نیست...

baghiatosalam;345775 نوشت:
برادر منتظر باشید تا به گوشتون برسد شخصی آمده و ادعا کرده که این سه مورد را دارد و نشان می دهد. درواقع همین که به گوشتون رسید , این یعنی اون خودش است و تمام

و از ادامه ی بحث کنار کشید!

دومین نفر به شکل عجیبی ما را از دیدار با امام حی و حاضرمان منع میکرد و میگفت:

خادم الیمانی(ع);347037 نوشت:
همانطور که علم سایر معصومین(ع) بررسی میشود و از علم انها به حقانیت انها یقین پیدا میکنیم! اولین کار هم طبیعتا خواندن و بررسی دقیق کتابها خواهد بود و دوم بررسی اینکه آیا برای مطالب مطرح شده ، رد علمی مبتنی بر ثقلین وجود دارد یا خیر! الحمد لله رب العالمین

حتما در زمان ائمه هم اینگونه بوده خدا عالمه! مثلا اگر شخصی قصد ملاقات و مناظره و محک زدن ایشان را داشته است اولین کاری که باید میکرده اینکه کتابهایشان را بخواند بعد آن را رد علمی بنویسد و حق مناظره حضوری و یا مباهله که نداشته اند و اینهمه سوال و جوابها و مناظرات و قضاوت ها و معجزاتی که از ائمه ما در تاریخ ثبت شده همه دروغ است و حقیقت ندارد چون جناب خادم الیمانی ملاقات و مناظره ی حضوری با امام زنده مان را صلاح نمیدانند و معتقدند بهترین شیوه ی بررسی علم امام همان کتاب خواندن است!
چرایش را هنوز نمیدانیم! شاید به خاطر شخصی باشد که ادعای داشتن علم میکند اما از چشم مردم مخفی است و همین مخفی شدنش دست دوستان را برای پاسخگویی بسته است طوری که با این خفت به سوالهای ما جواب میدهند و یا از جواب فرار میکنند!

الحمدالله
لعنت خدا بر کذابین![/]

یه کم به خودتون بیایید و منتظر صدای جبرئیل باشیم چرا که به هیچ وجه نمی توان در آن تقلب و فریب کا ری انجام داد و همه علامات ظهور چه حتمی و چه غیر حتمی احتمال عدم وقوع را نیز دارند . ( روایت وجود دارد اگه خواستید میذارم )

خادم الیمانی(ع);347240 نوشت:

شما بدون توجه به کل عرایض بنده و نتیجه گیری نهایی که انجام میدهم ، فقط قسمتی از ان را نقل کرده تفسیر و برداشت خود را ارائه نموده و سپس انرا نقد میکنید یعنی نقد شما متوجه برداشت شخصی خودتان است نه نتیجه و منظور نهایی بنده!

در مورد سه نشانه(وصیت، سلاح ، پرچم) من مطلب را با دقت یک قضیه ریاضی اثبات کردم ، بنابرین اگر نقد یا ردی بر ان دارید باید بر کل برهان ارائه شده باشد نه فقط قسمتی از ان !

با سلام و درود

من فقط به مقدمات اشتباه اشاره کردم. وقتی مقدمات استدلال اشتباه و غلط باشد، نتیجه هم نتیجه صحیحی نمی شود و کل برهان و استدلال را زیر سؤال می برد.

نقل قول:

برادر بزرگوار بنده برای اثبات این مطلب ، حداقل چندین ساعت تفکر ، تایپ و ویرایش انجام دادم و کل برهان و دلایلم مستند به ثقلین و اصول منطقی و ریاضی بوده و شما بزرگوار با پاراگرافی سعی در رد آن دارید و برداشت صحیح خود را بدون هیچ مستندی از ثقلین و ارائه برهان منطقی دیکته میکنید و این روش یک بحث علمی نیست.

همان طور که عرض کردم، مقدمات اشتباه، نتیجه اشتباه را رقم می زند. فرقی هم نمی کند استدلال طولانی و مفصل باشد یا مختصر.

نقل قول:

ما داریم روشهای تشخیص صحیح ظهور حجت را بررسی میکنیم و میگوییم حجت خدا با این نشانه ها احتجاج میکند و ثابت میکنیم محال است کسی غیر از صاحبش به این نشانه ها احتجاج کند و شما میفرمایید قبل از ظهور احتجاج کننده به این نشانه ها دروغگوست خوب پس حالا که احتمال احتجاج باطل به این نشانه ها وجود دارد پس چگونه است که معصوم(ع) میفرماید هر چیزی برای شما ایجاد شبهه کند این سه نشانه هیچ جای شبهه و تردیدی باقی نمیگذارد؟ پس ظهور کننده اگر با این قوانین قرانی شناخته نمیشود پس چگونه شناخته میشود؟ و اگر حقانیت ظهور کننده بدون احتجاج به این نشانه ها واضح و اشکار است پس اساسا احتجاج به این نشانه ها به چه دردی میخورد؟

کسی نمی تواند به این نشانه ها احتجاج کند زیرا این نشانه ها را ندارد پس ادعایش باطل و دروغ است؛ نه این که محال عقلی پیش می آید.

این هم که این نشانه ها جای شبهه باقی نمی گذارد معنایش این است که اگر پس از ظهور حضرت، باز در مورد ایشان شک داشته باشید، این نشانه ها شک و تردی را از بین می برد زیرا هیچ کس دیگری این نشانه ها را ندارد.

پس معنای این حرف این نیست که بگوییم هر کس ادعای داشتن این نشانه ها را کرد حتما همان حضرت مهدی(عج) است زیرا هیچ کس این نشانه ها را ندارد. روشن است که چنین برداشتی که از مقدمات استدلال شما است، باطل و اشتباه است.

پس صرف این که نشانه هایی خاص و مخصوص حضرت وجود دارد، دلیل نمی شود که هر کس ادعا کرد، ادعایش را قبول کنیم؛ خیر، اصل اولیه بر تکذیب و دروغگو بودن آن است مگر این که دیگر شرائط و علائم ظهور محقق شده و اطمینان آور باشد، در این موقع تازه سراغ او می رویم تا ثابت کند که آن نشانه ها را دارد.

نقل قول:

بنده بغیر از اهلبیت(ع) هیچ عالم ، مفسر و فقیهی را حجت نمیدانم و اگر مطلبی ارائه میکنند و نظری میدهند باید دقیقا مشخص کنند بر مبنای چه مرجعی از ثقلین میباشد و مراحل و روش استدلال و استنتاج خود که مستند به ثقلین باشد، را بصورت دقیق و کامل بیان کنند تا نظرشان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و در صورت صحیح بودن پذیرفته شود .

شما اگر به کتب علوم قرآن و تفسیر مراجعه کرده و مطالعه نموده باشید می بینید که تفسیر قرآن اسلوب خاص خود را دارد و از منابع اصلی تفسیر، قرآن و روایات معصومین علیهم السلام است.

لذا اگر قول مفسر اعتبار دارد به خاطر همین است که پشتوانه قرآنی و روایی دارد و اعتبار قول مفسر و عالم دینی، بر گرفته از قرآن و روایات است.

پس نباید چشم بسته قول و نظر مفسران و عالمان دینی را رد نمود. بنده هم می گویم نظر متخصصان و عالمان، منظورم همین عالمان است. پس قول آنها به نوعی حجت است.

نقل قول:

این نظر شما است و محترم ولی با این جمله شما برداشت من اشتباه نمیشود ، و باید از طریق ثقلین ثابت کنید که تفسیر و برداشت بنده اشتباه است

ابطال استدلال شما نیازی به استدلال ندارد زیرا همین که در عالم خارج کسانی بوده اند که ادعای پیامبری داشته و مردم را به خود دعوت نموده ولی فورا و بطور معجزه آسا کشته نشده اند، استدلال شما را باطل می کند.

نقل قول:
و در مورد قران بحث بنده این نبود که قران حفظ نشده است ، اتفاقا قران کاملا توسط معصومین(ع)حفظ شده ، ولی تمامی ان منتشر نشده است و انتشار کامل ان بعد از ظهور حضرت امام مهدی (عج) انجام خواهد شد انشا الله و این است معنی حقیقی ایه:

انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

و امکان تفکیک قران از معصوم(ع) که قران ناطق و کل قران است وجود ندارد!




اولا ما ملزم به پیروی از این قرآن موجود هستیم که این قرآن هم همان قرآنی است که بر رسول خدا (ص) نازل شده و به صورت متواتر از صدر اسلام تاکنون نقل شده و به ما رسیده است.

ثانیا ما روایتی از معصومین نداریم که بگوید این قرآن کامل نیست و بقیه اش در زمان ظهور، آورده می شود.

ثالثا اگر هم چنین باشد، کسی از مقدار دیگر خبری ندارد پس نمی توان به آن تمسک کرد و بر اساس آن مدعی شد.

رابعا این آیه شریفه در مورد این قرآن است و نمی خواهد بگوید قرآن بقیه ای دارد و ما آن را حفظ می کنیم.

خامسا معصومین مفسران حقیقی قرآن هستند ولی این ارتباطی به این ندارد که نتیجه بگیریم همه روایات و احادیثی که از معصومین وارد شده است، یقینا از معصوم صادر شده باشد و خداوند آن را حفظ کرده باشد.

سلام به همه ی دوستان و کارشناس عزیز :Gol:

نبودم مدتی - الان تقریبا خوندم نظر همه دوستان رو.
دیدم [="Blue"]جناب میقات [/]ظاهرا مایل هستند بحث جمع بندی بشه و[="blue"] اتفاقا منم بسیار موافقم [/]چون تاپیک صفحاتش داره زیاد میشه و بحث تکراری و تا حدودی بی نتیجه.

[="Red"]بعضی از دوستان هم همین که یکم پست ارسال نمی کنم , می گند فرار کرده جوابی نداره و غیره...
[/]

[="Blue"]بدونه اینکه حتی نوشته های قبلی منو بخونند و ببینند که سوالی که باز ازم پرسیدن و یا موضوعی رو که باز باز کردند دقیقا تکراری هست و قبلا پاسخ دادم بهش و بر باد دادنش بدون توجه.
[/]

دوست دارن مثل خودشون همینطوری فقط تایپ کنم ستاره بگیرم تفریح کنم.

و یا یک قسمت از نوشته هام رو با[="Red"] فونت بزرگ[/] نقل کردند بدونه اینکه بقیه متن رو بزنند , بعد یکی نمی دونه و می خونه اون قسمت رو می گه طرف [="red"]چقدر احمق هست.[/]

واقعا متاسفم بابت این افراد.

بعضی ها هم فقط[="red"] پست خراب کن هستند [/], نه فقط تو این تاپیک و این موضوعات , بلکه در هر زمینه ی دیگه تو انجمن های مختلف ,[="red"] یعنی با ارسال پستشون فقط و فقط قصد دارند که پست طرف قبلی رو بی ارزش کنند توی چشم بقیه [/], و بعد خواننده واقعا فکر می کنه خبریه .
اما خدا کنه کسایی که می خونند مطالب رو اینجوری نباشند [="Blue"]که هرکس آخرین پست رو جواب داده پس حرف اون درسته.[/]

به هر حال...

پست بعدی من انشالله 99% [="blue"]جمع بندی نوشته های خودم هست [/]تو این تاپیک و نظرم / دیگه تو تاپیک شرکت نمی کنم و خارج می شم بعد از اون.

موفق باشید همگی:Gol:

واضح بگم:
من ادعا می کنم سلاح ، وصیت و پرچم را دارم و امام زمان یا مهدی اول هستم!!!!

من مهدی اول هستم! و فرزند امام زمان و از ناحیه او برای هدایت شما فرستاده شده ام!

چطور صحت ادعای من را برسی می کنی؟؟؟


منظور زمان ظهور است یا الان ؟

بوده و هستند کسانی که در غیبت کبری امام زمان عج را دیده اند که

داستانهای واقعی تشرف یافتگان داستان آن دیدارها را بیان کرده

است مثل دیدار آیت الله مرعشی نجفی

با سلام...

سیدرضا هاشمی;347427 نوشت:
یه کم به خودتون بیایید و منتظر صدای جبرئیل باشیم چرا که به هیچ وجه نمی توان در آن تقلب و فریب کا ری انجام داد و همه علامات ظهور چه حتمی و چه غیر حتمی احتمال عدم وقوع را نیز دارند . ( روایت وجود دارد اگه خواستید میذارم )

بنده خیلی تعجب می کنم از شما برادر عزیز خیلی در روایتها اشتباهات محض داری و همچنین به نوشته های خودت اصلا توجه نداری.

خود صیحه از علائم حتمی می باشد. مانند یمانی و بقیه علامتها "اگر بنا به قول خودتان اگر باشد " پس خود صیحه هم ممکن است عدم وقوع داشته باشد آن وقت چکار می کنی؟

منتظر جواب شما هستیم...

ask;347161 نوشت:

مثل اینکه متوجه نشدی!!!
تو گفتی این حدیث در کافی نقل شده!!!
بهت گفتم این حدیث ابوهریره است!!! و در کتب اهل سنت موجود است!!!! و در کتاب کافی نیست!
اما به جای اینکه اشتباه خودت را اصلاح کنی سوال می پرسی:

سخن ابوهریره:
«إنّ اللَّه- عزّ وجلّ- يبعث لهذه الامّة على رأس كلّ مائة سنة من‏ يجدّد لها دينها

سوال از انصار که به کلام ابوهریره پناه آورده اند:

در صد سال اول که پیامبر و امام علی و امام حسن و امام حسین بودند راس صد سال کدام یک را به امامت مبعوث کرد؟؟
اگر می توانید در هر قرن بگویید چه کسی انتحاب شد و چقدر دین را تازه کرد و به قول شما امام شد تا به قرن کنونی و به احمدالحسن برسید!!!!
امام قرن های 7و8و9و10 چه کسانی بودند؟؟؟؟
اگر عمر یک امام به یک قرن نمی رسید،آیا ابوهریره در این باره نظری دارد که آنوقت امامت چه می شد؟؟

ظاهرا شما چشمهاتون ضعیفه

شما گفتید که این روایت در کافی نقل نشده پس به عکس زیر دقت کنید

این هم دلیل برای شما البته بنده به شما گفتم که این روایت رو از طریق کتاب خدا و عترت رد کنید. همانگونه که ما عقیده داریم نه به عقیده شما برادر عزیز...

حالا فقط از طریق قرآن کریم برای شما اثبات می کنم همان کتابی که شما نمی خوانید یا اگر بخوانید برای ریا می خوانید

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿۴۷﴾

و هر امتى را پيامبرى است پس چون پيامبرشان بيايد ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود (۴۷) یونس

روایت رسول خدا ص به قول شما از ابو هریره رو به قرآن ارجاع دادیم ظاهرا کما فی الفوق برای آن قرینه بوده است و تطبیق می شود. حالا شما برای علم وضعیتون(رجال) دلیل دارید؟

حتی اگر ابو هریره آن را نقل کرده باشد با قران موافق است و جایز نیست آن را رد کنیم

همانگونه که اهل بیت علیهم السلام فرمودند:

اذا اتاکم حدیث من مرجئی او حروری فیسنبه الینا فلا تکذبوه....

حالا فکر کنیم این آیه هم برای شما ضعیف باشد درسته ؟؟؟؟

فکر کنم غیر از سفسطه جوابی برای ما ندارید...!!!!!

با تشکر

سیدرضا هاشمی;347427 نوشت:
یه کم به خودتون بیایید و منتظر صدای جبرئیل باشیم چرا که به هیچ وجه نمی توان در آن تقلب و فریب کا ری انجام داد و همه علامات ظهور چه حتمی و چه غیر حتمی احتمال عدم وقوع را نیز دارند . ( روایت وجود دارد اگه خواستید میذارم )

در ضمن برادر تاپیک شماره 228 منتظر شماست. لطفا پاسخ دهید

با تشکر

سلام
سید مهدی انصاری;347814 نوشت:
ظاهرا شما چشمهاتون ضعیفه

حالت خوبه؟؟؟؟؟ سرت به جایی نخورده!!!

برای اطلاع: کلینی متوفای سال 329 هجری قمری است.

سید مهدی انصاری;347814 نوشت:
ظاهرا شما چشمهاتون ضعیفه شما گفتید که این روایت در کافی نقل نشده پس به عکس زیر دقت کنید این هم دلیل برای شما البته بنده به شما گفتم که این روایت رو از طریق کتاب خدا و عترت رد کنید. همانگونه که ما عقیده داریم نه به عقیده شما برادر عزیز...

در تصویر اول در بالا نوشته شده الکلینی و الکافی الشیخ عبد الرسول الغفاری است که این آقا عضو هيأت علمي گروه عربی، دانشكده علوم انسانی، دانشگاه کاشان است و این کتاب پایان نامه دکتری اوست!!! نه کتاب کافی!!
http://oldsite.kashanu.ac.ir/modules.php?name=treeview&op=viewnodepage&nid=2626

در تصویر دوم:که نمی دانم از کیست دارد از علمای سال 1230 و 1259 حرف می زند!!!(به وفات کلینی دقت کن) به اسماعیل حسینی شیرازی و سید محمد باقر رشتی و .. اشاره می کند که بعد از وفات کلینی به دنیا آمده اند
لابد این را هم باید جز کرامات احمدالحسن بگذاریم که پیروانش به کتابی که اصلا معلوم نیست مال کیست اشاره می کنند و می گویند مال مرحوم کلینی است!!!!!!

خواهشا بیشتر از این رسوایی به بار نیاورید چون کم کم وهابیت هم ادعای امامت می کنند!!!


سید مهدی انصاری;347155 نوشت:
486 -

الفضل، عن إسماعيل بن عياش (4) عن الاعمش، عن أبي وائل عن حذيفة قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وذكر المهدي فقال: إنه يبايع بين الركن والمقام، اسمه أحمد وعبد الله والمهدي فهذه أسماؤه ثلاثتها. بحار الانوار ج52 ص290

تا این حد جرأت و تدلیس در حق اهل بیت ندیدم... سبحان الله آدرس هایی که دادید رو زدم که ببینید مدلس هستید

بعد به برادر بقیه السلام می گی بیا هدایتت کنم...!!! افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع...

سلام واقعا من را ببخشید که در این تاپیک دو اشتباه کردم یکی بایستی با شما به اندازه فهمتون حرف می زدم دوم اینکه منبع اولی حدیث رو ذکر نکردم. که باید خودتون از کلامم می فهمیدید. لطفا توجه کن نمی خوام دوباره تکرار کنم.

من این طور سند حدیثی را که ذکر کردم نقل کردم

(. 26 عنه منتخب الانوار المضيئة . 25 ورواه في الغيبة 274 : و ص
281باسناده الى حذيفة ، عنه اثبات الهداة 32/7 : ح 356 ، والبحار 290/52 : ح)

شما چون کلام و زبان حدیث را بلد نبودی فکر کردی که این اسناد این حدیث رو ذکر کردند.

اگه اول سندی که ذکر کردم رو نگاه می کردی می دیدی نوشته شده { عنه } این ضمیر که در این کلمه است مشخص می کنه من این حدیث رو از یک کتاب دیگه نقل کردم که صاحب کتاب منخب و بحار از اون نقل کردند

واما سند این حدیث در کتاب (خرائج والجرائح ج 3 ص 163) آمده است که شخصی که در بین رکن و مقام با او بیعت می شود محمد و عبدالله و مهدی می باشد و این بزرگواران منظورم مولفین کتاب منتخب و بحار چون هیچ فرقی بین احمد و محمد نمی دیدند ذکر کردند { عنه } یعنی به نقل از قطب الدین راوندی صاحب کتاب خرائج و جرائح .

البته کلام یکم برای شما سنگین است واحتمال عدم الفهم را پیش بینی می کنم

نتیجه گیری :

شخصی که بین رکن ومقام با او بیعت می شود طبق یکی از قدیمیترین منبع این روایت که کتاب خرائج است و مولف آن در سال 573 وفات کردند و دیگر علماء از جمله صاحبین و بحار و منتخب که همگی از این کتاب نقل می کنند اسم او محمد و عبدالله و المهدی است و از نظر این علما بین کلمه احمد و محمد هیچ فرقی وجود ندارد چرا که هر دوی آنها اسم پیامبر و هر دوی آنها از اسامی امام دوازدهم می باشند.

در ضمن من اصلا تاپیک تون رو تازه دیدم.

[="Black"]

کلمه;347793 نوشت:
واضح بگم:


من ادعا می کنم سلاح ، وصیت و پرچم را دارم و امام زمان یا مهدی اول هستم!!!!

من مهدی اول هستم! و فرزند امام زمان و از ناحیه او برای هدایت شما فرستاده شده ام!

چطور صحت ادعای من را برسی می کنی؟؟؟

احتیاجی به بررسی نیست! همین که ادعا کردی یعنی تمام ! یعنی شما حجت هستی!
چون هیچ کسی غیر از صاحبش نمیتونه حتی ادعا کنه! و اگر ادعا کنه در جا سنگ میشه!
پس درنتیجه طبق معادله ی اول و دوم! شما صددرصد حجت هستی!
هم از ریاضی اثبات کردم هم منطقی و زبانی و علمی و روایی[/]

با سلام خدمت بزرگواران

ضمن تشکر از مباحث مطرح شده در این تایپیک

خواستم عرض کنم که مباحث مطرح شده بعضاً بالاتر از

سطح معلومات و ظرفیت های فکری بنده حقیر و امثال من نوعی است.

ولی دوستان عالم و دانشمند توجه فرمایند در همه حال سیره نبوی را مدنظر داشته باشند.

در عین حال عرض کنم که یکی از بهترین مقالاتی که در زمینه آخر الزمان خواندم لینک زیر

می باشد امیدوارم مفید حال دوستان نیز باشد:
http://www.parsine.com/fa/news/60060/%D8%B8%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%98%D8%A6%D9%88%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86

baghiatosalam;347788 نوشت:
سلام به همه ی دوستان و کارشناس عزیز :gol:

به به! گل پسر! حال شما؟!

کلمه;347793 نوشت:
بعضی از دوستان هم همین که یکم پست ارسال نمی کنم , می گند فرار کرده جوابی نداره و غیره...

عزیزم مقصر خودتی که تا اثبات میشه سهواً یا عمداً اشتباه کردی یهو غیبت میزنه و پیدات نمیشه!

baghiatosalam;347788 نوشت:
پست بعدی من انشالله 99% جمع بندی نوشته های خودم هست تو این تاپیک و نظرم / دیگه تو تاپیک شرکت نمی کنم و خارج می شم بعد از اون.

باور کن اگه بگی اشتباه کردی و توبه کنی اصلاً چیزی ازت کم نمیشه! الان هم ماه رجبه ماه توبه است. انشاءالله خدا توفیق بده.

در پست قبلی ثابت کردم در مورد پرجم و سلاح و وصیت که ادها کردی صاحبش کسی غیر از امام زمانه دروغ گفتی. تو جمع بندیت حواست به این موضوع هم باشه

والحمدلله

میقات;347666 نوشت:
همان طور که عرض کردم، مقدمات اشتباه، نتیجه اشتباه را رقم می زند. فرقی هم نمی کند استدلال طولانی و مفصل باشد یا مختصر.

علیکم السلام کارشناس محترم

نقل قول:
. . . از عبد الله از بن عباس (ر) گفت: وقتی که رسول خدا به محضر وفات رسیدند و در منزلش مردانی بودند که عمر بن الخطاب بین آنها بود و رسول خدا (ص) گفت: می خواهم کتابی را برای شما بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید، عمر گفت: همانا رسول خدا مرض(درد) بر او غلبه کرده و کتاب خدا را دارید و کتاب خدا کافی است، و حاضرین در خانه اختلاف پیدا کردند و در بین آنها مشاجره شد و بعضی از آنها می گویند نزدیک شوید به رسول خدا برایتان کتاب بنویسد که بعد از آن گمراه نشوید و بعضی از آنها به گفته عمر عمل کردند و اختلاف و نزاع بیشتر شد بین ایشان در نزد رسول خدا، رسول خدا گفت: بلند شوید و ابن عباس می گفت: مصیبت و کل مصیبت در همان حال بود که می خواهد آن کتاب را بنویسد از اختلاف و فریادشان مانع بود.
مصادر اهل سنت: صحيح مسلم في آخر كتاب الوصية ج5ص75 ط محمد علي صبيح وج2ص16 ط عيسى الحلبي وج11 ص95 ط مصر بشرح النووي ومسند أحمد بن حنبل ج4ص356 حديث 2992 بسند صحيح ط دار المعارف بمصر و صحيح البخاري: باب قول المريض قوموا عني: ج ٧ص ٩، وباب آراهية الخلاف: ج ٨ ص ١ و صحيح البخاري: آتاب العلم، باب آتابة العلم: ج ١ ص ٣

منابع شیعی حدیث قرطاس:
كتاب الغيبة ، محمد بن إبراهيم نعماني(380 هق) ، ص 85
أوائل المقالات ، شيخ مفيد (413 هق) ، ص 406.
كتاب سليم بن قيس(از تابعين) ، تحقيق محمد باقر أنصاري ، ص 325 و رواه الطبرسي في الاحتجاج والمجلسي في البحار عن كتاب سليم بن قيس . الاحتجاج: ج 1 ، ص 223، بحار الأنوار: ج 31 ، ص 425 و ج 36 ، ص 277.

پس رسول الله(ص) فرمودند میخواهم کتابی (وصیتی) برای شما بنویسم که بعد از ان هرگز گمراه نشوید
یعنی وصیت رسول الله(ص) باعث نجات خواهد شد و ایشان وصیت را بدور از گمراهی تعریف میکند.

قضیه:میخواهیم ثابت کنیم کسی غیر از صاحب وصیت نمیتواند بدروغ به آن احتجاج کند.
برای اثبات این قضیه از برهان خلف استفاده میکنم یعنی:
فرض کنیم کسی بدروغ به وصیت رسول الله(ص) احتجاج کند( فرض خلف) و باعث فریب و گمراهی مردم شود پس وصیت باعث و علت گمراهی خواهد شد و این خلاف فرمایش رسول الله(ص) است که وصیت را باعث نجات حفظ امت از گمراهی میداند و در اینصورت فرمایش رسول الله(ص) باطل خواهد شد!!!

و این محال است که رسول الله(ص) سخنی بیهوده و باطل بگویند چراکه:
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ

پس فرض خلف باطل و حکم ثابت میشود.

که در تکمیل همین قضیه " وصیت را جز صاحبش ادعا نمیکند و نمیتواند بدروغ به ان احتجاج کند"
http://www.askdin.com/post346877-198.html

فقط این قسمت(قضیه فوق) را رد کنید ، که در اثبات ان برهانی ریاضی مستند به ثقلین بکار گرفته شده ، حدیث و ایه هم کاملا واضح و معنی ان روشن است و هیچ گونه تفسیر شخصی معتبر نمیباشد ، بنابرین با حدیثی دیگر و با آیه ای دیگر و با ارائه استدلالی منطقی قضیه فوق را رد کنید

میقات;347666 نوشت:
این هم که این نشانه ها جای شبهه باقی نمی گذارد معنایش این است که اگر پس از ظهور حضرت، باز در مورد ایشان شک داشته باشید، این نشانه ها شک و تردی را از بین می برد زیرا هیچ کس دیگری این نشانه ها را ندارد.

این معنایی است که شما ارائه میفرمایید بزرگوار و گرنه معنی حدیث واضح است، پس برای معنایی که ارائه میکنید مستندی از ثقلین ارائه فرمایید.


میقات;347666 نوشت:
شما اگر به کتب علوم قرآن و تفسیر مراجعه کرده و مطالعه نموده باشید می بینید که تفسیر قرآن اسلوب خاص خود را دارد و از منابع اصلی تفسیر، قرآن و روایات معصومین علیهم السلام است. لذا اگر قول مفسر اعتبار دارد به خاطر همین است که پشتوانه قرآنی و روایی دارد و اعتبار قول مفسر و عالم دینی، بر گرفته از قرآن و روایات است. پس نباید چشم بسته قول و نظر مفسران و عالمان دینی را رد نمود. بنده هم می گویم نظر متخصصان و عالمان، منظورم همین عالمان است. پس قول آنها به نوعی حجت است.

تفسیری که مستند به احادیث معصومین باشد ، که تفسیر معصوم است و عالم انرا فقط نقل قول کرده و حداکثر شرحی قابل فهم برای مردم برای آن نوشته ! این قابل قبول است ، اما در بیشتر موارد توجیه و نظر شخصی خود را هم ارائه میدهند از شما سئوالی دارم ، چرا در یک مسئله فقهی فتواها متفاوت است؟ درصورتی که دین خدا یکی است و حکم خدا هم یکی و هر فقیهی نظر خود را حکم خدا میداند؟
امیر المومنین در خطبه 18 نهج البلاغه میفرماید:
در حكمى از احكام ، به نزد يكى از ايشان مسئله اى مى آيد، به راى خود حكمى مى دهد. سپس ، آن مسئله را عينا نزد ديگرى مى برند، به خلاف راءى پيشين راءيى مى دهد. سپس قاضيان آن مسئله را به نزد امامى كه آنها را به شغل قضا برگماشته مى برند و او آراء همه ايشان را صواب مى شمارد. خدايشان يكى است و پيامبرشان يكى است و كتابشان يكى . آيا خداى سبحان آنان را به اختلاف فرمان داده و اكنون از او فرمان مى برند يا آنان را از اختلاف نهى كرده و اكنون عصيان مى ورزند؟ آيا خداوند دينى ناقص فرستاده و از آنها براى كامل كردنش يارى خواسته يا در آوردن دين ، با خدا شريك بوده اند و اكنون بر آنهاست كه راءى دهند و بر خداست كه به راءيشان راضى شود؟ يا خداى سبحان ، دينى كامل فرستاده ولى رسول الله(ص ) در ابلاغ آن قصور ورزيده ؟ و حال آنكه مى گويد:( ما در اين كتاب چيزى را فرو نگذاشته ايم ،يا در آن بيان هر چيزى است )

میقات;347666 نوشت:
اولا ما ملزم به پیروی از این قرآن موجود هستیم که این قرآن هم همان قرآنی است که بر رسول خدا (ص) نازل شده و به صورت متواتر از صدر اسلام تاکنون نقل شده و به ما رسیده است.

این قسمت فرمایش شما صحیح است.

نقل قول:

ثانیا ما روایتی از معصومین نداریم که بگوید این قرآن کامل نیست و بقیه اش در زمان ظهور، آورده می شود.
امام جعفر صادق (ع) فرموده اند: (أما والله لو قُرء القرآن كما أُنزل ألفيتمونا فيه مسمين، كما سمي من كان قبلنا).البحار ج 89 ص 55
ه خدا سوگند اگر قرآن را همان طور که نازل شد می خواندند اسامی ما را در آن نوشته شده می یافتند همان طور که اسامی پیشینیان در آن نوشته شده است).

امام جعفر صادق (ع) فرموده اند:(نزل القرآن أربعة أرباع ربع فينا و ربع في عدونا و ربع قصص و أمثال و ربع قضايا و أحكام، و لنا أهل البيت فضائل القرآن).
قرآن به چهار قسمت نازل شد یک چهارم آن در ما است و یک چهارم در دشمنان ما و یک چهارم داستان و امثال و ربع آن قضایا و احکام و برای ما اهل بیت فضائل قرآن است).تفسير العياشي

علی (ع) هنگامی که آن را کامل کرد و نوشت، آن را به مردم عرضه داشت. و به آنها فرمود: این کتاب خداوند عز و جل است همان طور که خداوند بر محمد نازل کرده است و آن را از لوحین جمع آوری کردم سپس گفتند: این مصحفی که نزد ما است در آن قرآن جمع شده و نیازی به آن نداریم. پس فرمود: ولی به خدا بعد از این روز هرگز این قرآن را نخواهید دید. بر من بود هنگامی که آن را جمع آوری کردم شما را با خبر می ساختم تا آن را بخوانید). اصول کافی: ج 2 ص 633 ح 23

و از جابر از ابا جعفر (ع) که فرمود: (کسی از مردم نیست که بگوید تمامی قرآن همانگونه که نازل شده نزد اوست، مگر علی ابن ابی طالب و ائمه بعد از او). بصائر درجات ص213 و بحار انوار ج89 ص88

این هم از اهل سنت!

بخاری و مسلم با سند صحیح نقل از ابن عباس: (بعد از بازگشت عمر از آخرین حج خود گفت خداوند محمد را به حق مبعوث گرداند و بر او کتاب را نازل نمود و از آنچه که بر او نازل شده آیه ی رجم می باشد پس آن را خواندیم و تدبر و تعقل کردیم؛ پس رسول رجم نمود و ما نیز این عمل را انجام دادیم. و می ترسم که زمان طولانی گردد و مردم بگویند که این آیه را در قرآن نمی یابیم و از واجبی که خدا نازل نموده باز مانند). صحیح بخاری : ج 8 ص 25 و 11 و 152 ؛ و مسلم فی صحیحه : ج 5 ص 116

و صنعانی در مصنف نقل از ابن عباس: (عمر منادی را امر نمود که ندا دهد که نماز جماعت است و در آن بعد از حمد و ثنای خداوند گفت که ای مردم آیه ی رجم آیه است که نازل شده و آن را خواندیم و لیکن از قرآن مقداری رفته همانگونه که محمد (ص) رفت). المصنف: ج7 ص33، كنز العمال: ج5 ص431، الدر المنثور: ج5 ص179
و در صحیح بخاری نقل از عمر که می گفت: (اگر مردم نمی گفتند عمر کتاب خدا را اضافه کرده آیه را در آن می گذاشتم و همچنین گفت از سنگسار کردن شکایت نکنید زیرا آن حق است). صحيح البخاري: ج8 ص113، عمدة القاري للعيني: ج24 ص247

و در صحیح ابن حبان ج10 ص274 نقل از زربن حبش گفت: (ابن کعب نقل کرد که سوره ی احزاب مانند سوره ی بقره است و در آن پیرمرد و پیرزن را بعد از زنا رجم کنید).
حاکم گوید: این حدیث سندش صحیح است و آن را خارج ننموده..

و در مجمع زوائد هیثمی ج7 ص28سوره ی برائت نقل از حذیفه گفت: سوره ی توبه همان سوره ی عذاب است و از آنچه می خوانند ربع آنچه ما می خواندیم می باشد. طبرانی در وسطان را روایت نموده و رجال آن صحیح می باشد.
و در مستدرک حاکم نیسابوری ج2 ص330-331 از حذیفه رضی الله عنه گوید: (آنچه از سوره ی برائت می خوانید ربع آن است و شما آن را سوره ی توبه می نامید. و آن سوره ی عذاب است – سند این روایت صحیح می باشد و خارج نکردند.

یعنی شیعه و سنی متواترا بر اینکه قران موجود همه ان قرانی نیست که بر رسول الله(ص) نازل شده توافق دارند اما آنچه که موجود است بی هیچ شک و شبهه ای وحی الهی است و دخل وتصرفی در ان صورت نگرفته

نقل قول:

ثالثا اگر هم چنین باشد، کسی از مقدار دیگر خبری ندارد پس نمی توان به آن تمسک کرد و بر اساس آن مدعی شد.
صحیح است
میقات;347666 نوشت:
رابعا این آیه شریفه در مورد این قرآن است و نمی خواهد بگوید قرآن بقیه ای دارد و ما آن را حفظ می کنیم.

نظر حضرتعالی محترم است و همین مقدار از قران هم در طول تاریخ از تحریف و تغییر مصون مانده ولی از این ایه نمیتوان نتیجه گرفت که قران منتقل شده به ما کل قران است، اما با استناد به این ایه و روایات میتوان نتیجه گرفت که کل قران محفوظ بواسطه معصوم(ع) است.

الحمد لله رب العالمین

موضوع قفل شده است