فرق اخلاق و عرفان را بیان نمایید ؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق اخلاق و عرفان را بیان نمایید ؟

فرق اخلاق و عرفان را بیان نمایید ؟

[=Times New Roman]بسمه تعالی :Sham::Sham:
[=Times New Roman]عرفان به معنی شناخت است که می تواند از راه حس ،عقل ؛نقل و یا دل حاصل شود ولی در اصطلاح شناخت ویژه ای است که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل می شود که شناختی بی واسطه است و مستقیما خود معلوممورد ادراک قرار می گیرد .به طور خلاصه ،عرفان عبارت است از:شناخت خدای متعال،صفات وافعال او،شناختی که نه از راه فکر واستدلال؛بلکه از طریق ادراک قلبی ودریافت باطنی حاصل می شود.:Gol:
[=Times New Roman]عرفان یعنی شناخت خدا؛ولی نه غایبانه واز راه عقل وبرهان،بلکه با قلب ودل وروءیت حضور اودر عمق جان .:Gol:
[=Times New Roman]ولی اخلاق از کلمه خلق به معنی صفت پایدار وراسخ یعنی ملکه استوار،اخلاق به مجموعه این گونه صفات اطلاق می شود.معنای لغوی اخلاق اختصاصی به صفات پسندیده ندارد بلکه صفات زشت را هم در بر می گیرد.در اصطلاح اخلاق به دو معنا به کار میرود:1-تمامی صفات که منشاء کارهای پسندیده و ناپسند می شودچه به صورت پایدار و چه زود گذز :Gol:.
[=Times New Roman]2-گاهی اخلاق صرفا در مورد صفات وافعال نیک و پسندیده به کار میرود :Gol:.
[=Times New Roman]نتیجه اینکه عرفان در حوزه شناخت آدمی است که می تواند منشاء افعال خاصی شود .فلسفه اخلاق،سلسله دروس آیة الله مصباح.
[=Times New Roman]در جستجوی عرفان اسلامی،آیة الله مصباح.

گمنام;2261 نوشت:
فرق اخلاق و عرفان را بیان نمایید ؟

باسمه تعالی
با سلام:
شهيد مطهري پيرامون تفاوت عرفان عملي و اخلاق مي گويد: بخش عملي عرفان از اين نظر مانند علم اخلاق است كه درباره «چه بايد»ها بحث مي كند با اين تفاوت كه:
1. عرفان درباره روابط انسان با خودش و با جهان و با خدا بحث مي كند و عمده نظرش درباره روابط انسان با خداست و حال آن كه همه سيستم هاي اخلاقي درباره روابط انسان با انسان هاي ديگر بحث مي کنند و ضرورتي نمي بينند كه درباره روابط انسان با خدا بحث كنند، فقط سيستم هاي اخلاقي مذهبي اين جهت را مورد عنايت و توجه قرار مي دهند.


2. سير و سلوك عرفاني : هم چنان كه از مفهوم اين دو كلمه پيداست پويا و متحرك است، بر خلاف اخلاق كه ساكن است، يعني در عرفان سخن از نقطه آغاز است و از مقصد و منازل و مراحلي كه به ترتيب سالك بايد طي كند تا به سر منزل نهايي برسد.
ادامه دارد....

از نظر عارف واقعا هم اكنون براي انسان «صراط» وجود دارد و آن صراط را بايد بپيمايد و مرحله به مرحله و منزل به منزل طي نمايد، و رسيدن به منزل بعدي بدون گذر كردن از منزل قبلي ناممكن است. از نظر عارف، روح بشر مانند يك گياه و يا يك كودك است و كمالش در نمو و رشدي است كه طبق نظام مخصوص بايد صورت گيرد ولي در اخلاص صرفا سخن از يك سلسله فضائل است از قبيل راستي، درستي ، عدالت، عفت، احسان، انصاف، ايثار و غيره كه روح بايد به آنها مزين و متحلي گردد. از نظر اخلاق، روح انسان مانند خانه اي است كه بايد با يك سلسله زيورها و زينت ها و نقاشي ها مزين گردد بدون اينكه ترتيبي در كار باشد كه از كجا آغاز شود و به كجا انتها يابد، مثلا از سقف شروع شود يا از ديوارها و از كدام ديوار، از بالاي ديوار يا از پايين.
در عرفان بر عكس، عناصر اخلاقي مطرح مي شود اما به اصطلاح به صورت دياليكتيكي ، يعني متحرك و پويا.


3. عناصر روحي اخلاقي محدود است به معاني و مفاهيمي كه غالبا آنها را مي شناسند، اما عناصر روحي عرفاني بسي وسيعتر و گسترده تر است. در سير و سلوك عرفاني از يك سلسله احوال و واردات قلبي سخن مي رود كه منحصرا به يك «سالك راه» در خلال مجاهدات و طي طريق ها دست مي دهد و مردم ديگر از اين احوال و واردات بي خبرند(1)

پی نوشت:
1-مجموعه آثار شهيد مطهري، ج 14، ص 548

موضوع قفل شده است