جمع بندی آیا حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد یا نکرد ؟

تب‌های اولیه

217 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نقل قول:
اگر شب اول قبر نکیر و منکر یا بشیر و مبشر آمدند و از شما پرسیدند پیامبران هم می شود گناه کنند ؟ چه می گویید ؟

بله یا خیر ؟ و چرا ؟

هیچ نمی گوییم چون اصلا این سوال را نمی پرسن که بخواهیم جواب بدهیم . و اگر هم بگوییم گناه می کنن - به خدا پناه می بریم از این قول - بی شک ما را در آتش جهنم می اندازن .


جناب دوست محترم .

این قدر دلیل و آیه آوردید که هیچ کدوم به نفع شما نیست و بعدا خواهید دید به ضرر شما تموم می شه شما بر اصل بحث متمرکز شودید نیازی نیست هاشیه بروید .

نقل قول:
دوستان در همه جای قران حتی یک جا هم نیست , صفت ظالم برای کسی به کار برده شود و مرتبط با نافرمانی خدا باشد و حرام نباشد است. همه اش حرام است.


جدی می گی خب این به ضررته دیگه چون ما داریم در قرآن هم ظالم است هم در بهشت وارد می شود .

ولی من سر جای خودش ذکر می کنم نه هر جا .

بحث ادامه خواهد داشت .

[="red"]نوشته های جناب یونس بن عبد الرحمن :
[/]سلام جناب دوست بزرگوار .

بنابر این شیطان به نص این آیه شریفه علم یقینی داشت حضرت آدم علیه السلام از او افضل است اولا و دوما : از خدا خواست که ذریه او را اغواء کند مگر عده کمی که همانا أنبیاء و اوصیاء از ذریه ایشان
پس واضح و روشن است که شیطان هیچ گونه تسلطی بر حضرت آدم ندارد حالا باید دید دنبال چه بوده شیطان و چه می خواسته از سعی و تلاشش .؟
من راه و روش خودم در بحث دارم به همه اشکالات شما نیز پاسخ خواهم داد بعد از روشن شدن کامل قضیه .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
دوست عزیز مگر علم و یقین باعث جلو گیری از گناه و معصیت می شود ( لزوما) ؟
مگر خود ابلیس یقین نداشت خدا هست مگر با او کل کل نکرد ؟ مگر نمی دانست خدا راست می گوید و جهنمی می شود. پس چه شد ؟؟؟؟؟ ای بابا
مگر پزشگان نمی گویند خودشان "" سیگار "" ضرر دارد و سرطان زاست , پس چرا عده ی زیادی از آنها می کشند ؟؟؟
مگر کسانی که خود ارضایی می کنند علم ندارند و کتاب و ضرر های آن را نخوانده اند , مگر نمیدانند حرام است , پس چرا باز این کار را می کنند ؟؟؟
مگر همه نمی دانیم و نمی دانند که اعتیاد و مواد مخدر و قرص های روانگردان بد هستند ؟؟؟ پس چرا می کشند و می خورند ؟؟؟
مگر قران به ما چهره ی ملکوتی غیبت و خوردن مال یتیم را به ما نشان نمی دهد ؟؟؟ و ما هم با یوقنون باشیم ؟؟؟ پس چرا باز غیبت می کنیم ؟؟؟

جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز علم کافی نیست برای جلوگیری از گناه.

این میگویید عده ی قلیلی , روی چه حسابی می گویید همان انبیا هستند فقط؟؟
بله انبیا بودند و غیر انبیا هم بودند.
سلمان - مریم س - فاطمه س - زینب س - عباس ع و ...
همه می توانستند گمراه شوند می توانستند گمراه نشوند.
بابا رسول خدا می گه منم شیطان دارم.!!!!!!!!! اما من مسلمانش کردم.
شیطان بر هیچ کس تسلط ندارد مگر کسانی که او را پیروی کنند , و دقیقا آدم علیه السلام این پیروی را کرد. ( شما روی چه حسابی سخن می گویید ؟)

جا دارد خون گریه کنیم جناب یونس بن عبد الرحمن با این عقیده ی و دلایل شما.
لطفا نوشته های مرا کامل و یا مجدد بخوانید.
همه چیز روشن است.
موفق باشید

[="red"]نوشته های جناب یونس بن عبد الرحمن :
[/]
هیچ نمی گوییم چون اصلا این سوال را نمی پرسن که بخواهیم جواب بدهیم . و اگر هم بگوییم گناه می کنن - به خدا پناه می بریم از این قول - بی شک ما را در آتش جهنم می اندازن .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
شما فرض کند در قیامت خدا بپرسد , چه فرقی دارد ؟
من دلیلتان را خواستم. تا اگر قانع کننده بود , مرا از این گمراهی نجات دهید و من هم پاسخ شما را به خدا بگویم.
شما باید در آن لحظه به شیطان پناه ببرید , چون اون لحظه شما کلام خدا را تکذیب کرده اید.
و تازه شیطان هم پناهی برای شما ندارد :
كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ [="red"]قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ[/] ﴿حشر ۱۶﴾
كار آنها همچون شيطان است كه به انسان گفت كافر شو, اما هنگامي كه كافر شد گفت: [="red"]من از تو بيزارم، من از خداوندي كه پروردگار عالميان است بيم دارم[/] ! (۱۶)

[="red"]نوشته های جناب یونس بن عبد الرحمن :
[/]
این قدر دلیل و آیه آوردید که هیچ کدوم به نفع شما نیست و بعدا خواهید دید به ضرر شما تموم می شه شما بر اصل بحث متمرکز شودید نیازی نیست هاشیه بروید .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
اصلا من حاشیه نرفتم... همه چیز مرتبط است. اگر منظورتون اثبات ها هست که بسیار دقیق هم هست , باشد شما بگذارید کنار - باز هیچ فرقی ندارد.
به ضرر شما هست چون شما****** ظالم را = خوب قرار داده = زیانکار قرار داده
به نفع من نیست ؟؟؟
شما بگوید پس من چه کار کنم ؟ چه چیزی به نفع من است ؟ خدا گفته کرده , من هم اثبات کردم , بعد بگویم خدایا دروغ میگی , نکرده ؟
شما اگر دلیلی دارید , صحبتی دارید می توانید من را با دلایل محکم قانع کنید , خدا شاهد هست تمام حرفایم را پس می گیرم و توبه می کنم.

جناب .... هیچ دلیلی نیست - هیچ

موفق باشید

baghiatosalam;299575 نوشت:
و چه جالب فقط قسمت هایی که مربوط به انبیا می شود و دستور هم دقیقا اونجا از خدا بوده , طبق نظر شما و شیعه حلال و ترک اولی و عمل خوب می گردد. و یا به قول شما و علامه , باید دنبال معنای جدیدی در آن کلمه باشیم تا در شان انبیا باشد - یعنی کاری کنیم ظلم = خوب شود -- و عصیان = بهتر است فرمانبرداری میکرد و خوب است فرمانبرداری کند.
هر جا در قران از جمله ی " لا تقرب " استفاده شده و دستور از جانب خدا بوده """ حرام محض و گناه بزرگ است """ به جز ماجرای حضرت آدم به گفته ی شما که در آنجا نه تنها بد و نه مکروه نیست بلکه

دقیقا درست فهمدید،وقتی صحبت از پیامبرخداست باید دنبال معنایی باشیم که با عصمت پیامبر منافات نداشته باشد.دوست عزیز علمای شیعه در این نکته اتفاق نظر دارند که پیامبر خدا باید از اول عمر از گناهان کبیره وصغیره مبری ومنزه باشد،وعلمای اهل سنت معتقدند انبیاءبعد از اینکه به مقام نبوت رسیدند باید از انجام هرگونه گناه به دور باشند.وحتما می دانید اجماع حجت ودلیل قطعی در اثبات چیزی است.حال شما باید مبنای خدا را اولا روشن کنید که در کدام طیف از ایند دو قرار دارید؟وثانیا طبق نظر هر دو گروه انبیاءدر حال نبوت از انجام هر گونه گناه کبیره وصغیره پاک هستند؟آیا حضرت آدم در موقع ارتکاب این عمل پیامبر بوده است یانه؟اگر پیامبربوده به اجماع مسلمانان نمی شود گناه مرتکب شده باشد واگر نبوده حد اقل از نظر علمای شیعه نمی شود گناه کبیره مرتکب شده باشد.شما برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب ارشادالطالبین ص300به بعدمراجعه کنید.
کلمه لاتقربا در قرآن بجز ماجرای حضرت آدم وحوا جای دیگری ذکر نشده است وآیاتی که به معنای حرام آمده است را اگر بیاورید ماهم استفاده می کنیم.
baghiatosalam;299575 نوشت:
آخر هر جای قران کلمه عصیان و عصی آمده و همچنین کلمه ی ظالم و ظلم آماده و مربوط به دستور خدا می شده , بلا استثنا بلا استثنا همگی حرام محض هستند.

baghiatosalam;299575 نوشت:
خوب مشخصه شما زیر بار نمی روید انبیا معصیت کرده اند حالا قران هرچه بگوید فایده ندارد.

ابراهیم می گوید پدر شیطان عصیان کرد پروردگار را.
خدا می گوید آدم عصیان کرد.
شیطان می گوید : همه را اغوا می کنم.
خدا می گوید آدم اغوا شد.

به عصیان در آیات زیر توجه کنید : ( و البته همه ی آیات که مربوط به نافرمانی خدا می شود در قران حرام است) :
خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ (93 بقره)
[و گفتيم] آنچه را به شما داده‏ايم به جد و جهد بگيريد و [به دستورهاى آن] گوش فرا دهيد گفتند شنيديم و نافرمانى كرديم و بر اثر كفرشان ...

قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵ انعام﴾
بگو اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى بزرگ مى‏ترسم (۱۵)

إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿ ۱۵ یونس﴾
اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از عذاب روزى بزرگ مى‏ترسم (۱۵)

آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۹۱ یونس﴾
كنون در حالى كه پيش از اين نافرمانى مى‏كردى و از تباهكاران بودى (۹۱)

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا (44 مریم)
پدر جان شيطان را مپرست كه شيطان [خداى] رحمان را عصيانگر است (۴۴)

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ( زمر 13)
بگو من اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى هولناك مى‏ترسم (۱۳)

فَكَذَّبَ وَعَصَى (21 نازعات )
و[لى فرعون] تكذيب نمود و عصيان كرد (۲۱)

همه ی این نافرمانی ها حرام هستند. حرام و گناه و جهنمی.....

اما به گفته ی شما این آیه زیر نه تنها نافرمانی, حرام و گناه نیست بلکه خوب است و یا معنی چیزه دیگری است. """""""" ای بابا """""""

وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱ طه﴾
آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و گمراه شد (۱۲۱)

دیگه از این واضح تر؟
باز در ادامه توضیحات کامل تری می دهم.


به عرض بنده مثل اینکه خوب دقت نکردید،شما اگر هزاران آیه هم همینطور بیاورید مساله حل نخواهد شد،اولا شما بفرمایید تخصص حضرتعالی چیست؟آیا در علم لغت وتفسیر قرآن تخصص دارید؟اگر بر فرض تخصص داشته باشید بایددلیل بیاورید وبه این سادگی با ردیف کردن آیات پشت سر هم وبدون توضیح علمی وبه سناریو درست کردن حرف خودتان را بزنید.
دوست عزیز بنده نظر راغب اصفهانی وعلامه طباطبایی راکه یکی متخصص در امر لغت شناسی قرآن ودیگری تفسیر قرآن است ذکر کردم ،شما با کدام دلیل لغوی وتفسیری این نظرات را رد می کنید؟وآن چیزی که از گفته های شما به دست می آید در این موارد تخصصی ندارید،درحالی که جواب این بزرگواران را با متخصصانه داد.
ما از کارشناسان بحث دلیل می آوریم که اینجا عصیان وظلم به معنایی که شما فکر می کنید نیستند ولی شما دوباره همان آیات سابق را بدون هیچ توضیح علمی ردیف می کنید که اینچنین نیست!
شما لطف کنید دو نفر حتی یک نفراز مفسران ولغت دانان مورد قبول اهل فن این رشته ها را ذکر کنید که نظر شما را گفته باشند؟
شما که معتقدیدظلم در اینجا به معنای حرام آن بوده ومانند معنایی است که در دیگر آیات از کلمه ظالمین اراده شده است،بنده تقاضا دارم به این سوالات من جواب دهید.
1-حضرت آدم اهل هدایت بودیانه؟
2-آیا العیاذبالله لعنت خداوند شامل حضرت آدم می شود یانه؟
3-آیا خداوند حضرت آدم را دوست دارد یا نه؟
4-آیا آن حضرت اهل هدایت بود یا نه؟
اگر مراد داز ظالمین در مورد حضرت آدم مثل سایر آیات باشد آن حضرت نباید هدایت شده باشد،حال سخن این است پیامبری که خود هدایت نشده است چطور می خواهد دیگران را هدایت کند؟!
شخصی که مبغوض خداوند است چطور می خواهد پیامبر خدا باشد؟!
دلیل سخنان بنده که شما باید جواب دهید آیات زیر است:
وَ أَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ‏ (57)
كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ‏ (86)
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ‏ (140)

baghiatosalam;299575 نوشت:
جای این هست به خدا انسان خون گریه کند جناب کریم...

شما که این جمله را زیاد تکرار می کنید ونثار بقیه دوستان نیز کرده اید!بنده سوالم این است،آیا به خاطر دفاع از عصمت انبیاءباید خون گریه کنیم؟
مگر چه مصیبت عظمایی رخ داده است ویا چه بدعتی قرار داده ایم که باید خون گریه کرد؟ودهها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[="Red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
1-دقیقا درست فهمدید،وقتی صحبت از پیامبرخداست باید دنبال معنایی باشیم که با عصمت پیامبر منافات نداشته باشد.دوست عزیز علمای شیعه در این نکته اتفاق نظر دارند که پیامبر خدا باید از اول عمر از گناهان کبیره وصغیره مبری ومنزه

باشد،وعلمای اهل سنت معتقدند انبیاءبعد از اینکه به مقام نبوت رسیدند باید از انجام هرگونه گناه به دور باشند.2-وحتما می دانید اجماع حجت ودلیل قطعی در اثبات چیزی است.حال شما باید مبنای خدا را اولا روشن کنید که در کدام طیف از

ایند دو قرار دارید؟وثانیا طبق نظر هر دو گروه انبیاءدر حال نبوت از انجام هر گونه گناه کبیره وصغیره پاک هستند؟آیا حضرت آدم در موقع ارتکاب این عمل پیامبر بوده است یانه؟اگر پیامبربوده به اجماع مسلمانان نمی شود گناه مرتکب شده باشد

واگر نبوده حد اقل از نظر علمای شیعه نمی شود گناه کبیره مرتکب شده باشد.شما برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب ارشادالطالبین ص300به بعدمراجعه کنید.
3-کلمه لاتقربا در قرآن بجز ماجرای حضرت آدم وحوا جای دیگری ذکر نشده است وآیاتی که به معنای حرام آمده است را اگر بیاورید ماهم استفاده می کنیم.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
از این که پاسخ دادید و پیگیرید ممنونم.
و بعد...
1- همان که حدس میزدم جناب کریم - اسم پیامبران که می آید , فکر می کنید اسم ما فوق بشر آماده است. فکر می کنید ملائکه هستند و باید غیر دیگر انسان ها به آنها نگاه کرد و احکام و صفاتی که خدای برای آنها به کار می برد معنایش چیزه

دیگر است.
من واقعا متوجه نمی شوم اینکه پیامبران می گویند ما مثل شما بشری هستیم برای چیست ؟ مگر آن مردم کور هستند یا عقل ندارند و نمی بینند که اینها بشر مثل خودشون هستند ؟ پس این گفته ی پیامبران چه معنی دارد ؟
a-این دقیقا معنایش همین است که اگر ما گناه نمی کنیم , مثل شماییم و نمیکنیم -
b- فکر نکنید ما خاص هستیم و چیزی جز شما هستیم -c- اینکه بگویند ما ملائکه نیستیم بلکه مثل شماییم -
d-بگویند ما می خوریم و ازدواج می کنیم و شهوت داریم و لذت می فهمیم و گریه می کنیم و عبادت ممی کنیم و جنگ می کنیم و شهید می شویم و میمیریم و حتی ممکن است گناه بکنیم و شاید هم کردیم و مثل شما توبه می کنیم و به بهشت می رویم و ... . یک فرق با شما داریم ان هم اینکه رسولیم و به ما وحی می شود. رسول و امام بودن پیش خدا مقام نیست ( اگر چه رسیدن به آن مقام نشانه ی خوبی از مقام پیش خدا است ) اما برتری نسبت به مردم بخاطر این مقام نیست لیکن = إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ .
[="blue"]ملاک تقواست. هرکسی میخواهد باشد.
[/]سلمان از ما اهل بیت است - مریم س - لقمان ع - عبدی از عبدنا...پس فرقی نداریم با شما...
2- اجماع ؟ حجت و دلیل قطعی ؟
وقتی اجماع برای مثال زنا را حلال بداند , ما باید قبول کنیم ؟
وقتی اجماع مخالف با نص صریح قران است باز هم پیروی کنیم ؟ اصلا اساسا من دنبال همین هستم ببینم اگر دلیل درست حسابی وجود دارد من هم از این اجماع پیروی کنم , چون تا حالا که مقابل قران ایستاده اند و دلیلی منطقی و درست ندارند.
به نظر من و مطالعات و تحقیقاتی که داشتم و مجموعه تفاسیری که خواندم , حضرت آدم علیه السلام چه پیامبر بودند چه نبودند معصیت بدی کرده اند ( شاید در حد گناه کبیره).

3- و اما من گفتم در قران هر جا " [="Red"]لا تقرب[/] " استفاده شده و دستور از سوی خدا بوده حرام مطلق است و ان عمل ,عمل زشتی است. فقط یک مورد " لا تقرب " هست که یوسف به برادران می گوید "به من نزدیک نشوید". که فعلا ما

کاری به آن نداریم و ما لا تقرب دستور خدا مد نظرمون هست.
و اما کلا در قرآن 10 بار عبارت " لا تقرب " استفاده شده که در زیر آورده ام. ( البته بین این 10 تا مورد تکراری هم هست) :
1- [="red"]وَلاَ تَقْرَبَا[/] هَـذِهِ الشَّجَرَةَ ( 35 بقره)= ترک اولی حلال از نظر شما
2- تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَ[="red"]لاَ تَقْرَبُوهَا[/] (187 بقره)= دستور خدا حرام
3-النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَ[="red"]لاَ تَقْرَبُوهُنَّ[/] حَتَّىَ يَطْهُرْنَ(222 بقره)= دستور خدا حرام
4- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ [="red"]لاَ تَقْرَبُواْ[/] الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى(43 نسا)= دستور خدا حرام
5- [="red"]وَلاَ تَقْرَبُواْ[/] الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ(151 انعام)= دستور خدا حرام
6- [="red"]وَلاَ تَقْرَبُواْ[/] مَالَ الْيَتِيمِ(152 انعام) = دستور خدا حرام
7- [="red"]وَلاَ تَقْرَبَا[/] هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ (اعراف 19) = ترک اولی حلال از نظر شما
8-فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلاَ كَيْلَ لَكُمْ عِندِي [="blue"]وَلاَ تَقْرَبُونِ[/] ( یوسف 60) = دستور یوسف کاری نداریم باهاش
9- [="red"]وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى[/] إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً (32 اسرا) = دستور خدا حرام
10- [="red"]وَلاَ تَقْرَبُواْ[/] مَالَ الْيَتِيمِ ( 36 اسرا) = دستور خدا حرام
**** تمامی موارد بالا دستور خداست و [="red"]حرام [/]است به جز مورد 8 که دستور یوسف هست و به ما ربطی ندارد.
لطفا الطفات بفرمایید " و[="red"]لا تقرب[/] " برای چه مواردی استفاده شده(دستور خدا) خیلی جالب هست :
a- [="red"]حدود الهی[/] است. ( رعایت کنید واجب ) مربوط به [="red"]نزدیکی با زنان[/] در آن ماه رمضان.
b- [="red"]محیض و نزدیکی با زنان[/] در ان ایام.
c- [="red"]فاحشه[/] علنی و پوشیده ( به زنا هم فاحشه م یگوید قران)
d- نزدیکی به [="red"]مال یتیم[/] ( = خوردن = [="red"]آتش خوردن[/] )
e- به [="red"]زنا [/]نزدیک نشید [="red"]فاحشه [/]هست.
f- به [="red"]شجره [/]نزدیک نشید میشید [="red"]ظالمین[/].
جناب کریم میبینید ؟ می بینید لا تقرب واسه چه اعمالی هست ؟ هیچ کدام از این موارد صفتی ندارد که [="red"]لعنت خدا[/] بر آن باشد به جز مورد f [="red"]شجره [/]= لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى [="red"]الظَّالِمِينَ[/] (44 اعراف) = [="red"]وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ[/] ( 60 اسرا). ( الله اعلم)

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا [="red"]الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[/] ﴿۳۰ فرقان﴾
و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين [="red"]قرآن را رها كردند[/] (۳۰)
مهجور :
مهجور. [ م َ ] (ع ص ) سخن پریشان . (منتهی الارب ). سخن پریشان و هذیان . (ناظم الاطباء). سخن پریشان و ناحق . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هذیانی که بیمار یا نائم بر زبان می آورد. (از اقرب الموارد). و منه قوله تعالی : اًن ّ قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً. (قرآن 30/25). || سخنی که استعمال آن ترک شده باشد. کلام متروک--جدامانده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جدایی کرده شده و گذاشته شده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جدایی کرده شده و گذاشته شده در جدایی و مفارقت . (ناظم الاطباء). جداشده . دورافتاده . دور.

حال ببینید راجعبه مورد f چه می شنویم از کسانی که معتقد به عصمت مطلق انبیا هستند :
مورد f ترک اولی است - بین خوب و خوبتر - خوب انتخاب شده - معنای ظالم خوب است - منظور خدا چیزه دیگری است - آدم نافرمانی خدا نکرده -خدا گفت صلاح آدم است - به خودش ظلم کرده - فراموش کرده - فریب خورده - اشکال ندارد - پیامبر است نمیشود که بگوییم این کار را کرده.پیامبر که معصیت نمی کند ==== من می گویم این دستورات شخص شیطان است.( حال قبول نکنید ادامه می دهیم).
[="Blue"]من چند سوال از شما دارم :
[/]A - چرا را پیامبران( حال چه قبل از نبوت یا بعد از نبوت) می گویید باید مطلق معصوم باشند ؟ دلایلتان را روشن برایم یک به یک تایپ بفرمایید.
B - فلسفه ی این آیاتی که پیامبران می گویند ما مثل شما بشیری هستیم چیست ؟(پیامبر شده این را می گویند , اگر قبل پیامبری این را می گفتند باز یه چیزی)
C - طبق نظر هر دو گروه(شیعه و سنی) انبیاءدر حال نبوت از انجام هر گونه گناه کبیره وصغیره پاک هستند. می شود بگویید این دو گروه روی چه حسابی این عقیده را دارند ؟
D - لطفا به من بگویید ظالم را چه معنا کرده اید که = خوب شده است ؟ و هم عصیان خدا را چه معنا کرده اید که = نا فرمانی از دستور خدا نبوده است ؟
E - و هم در کل بگویید چه می شود که این دستور برای آدم هیچی نبوده و اگر همین برای ما باشد فاجعه محسوب می شود ؟ ( مثلا زنا برای ما )؟

[="Red"]نوشته های جناب کریم عزیز‌ :
[/]
به عرض بنده مثل اینکه خوب دقت نکردید،شما اگر هزاران آیه هم همینطور بیاورید مساله حل نخواهد شد،اولا شما بفرمایید تخصص حضرتعالی چیست؟آیا در علم لغت وتفسیر قرآن تخصص دارید؟اگر بر فرض تخصص داشته باشید بایددلیل بیاورید وبه این سادگی با ردیف کردن آیات پشت سر هم وبدون توضیح علمی وبه سناریو درست کردن حرف خودتان را بزنید.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
دقت کردم جناب کریم و برای روشن شدن معنای ظلم و ظالم و عصیان در قران این ایات را گذاشتم , که همگی در قران انجا که دستور از خدا باشد همه حرام است. ( به جز این مورد شجره از نظر شما که معنا خوب می شود).
تخصص من : من یک محقق هستم و فعلا فقط در زمینه عصمت مطلق انبیا تحقیق و تفحص دارم. قران و با لغات عربی هم آشنایی دارم و تفاسیر زیادی خواندم(آیت الله مکارم شیرازی و علامه طباطبایی و دکتر محمد علی انصاری عزیز و کتب مختلف دیگر) و فعلا تمرکزم روی مسئله عصمت مطلق انبیاست.
من سناریو که درست می کنم دروغ که درست نمی کنم. مثل فیلم مختار - مثل فیلم عیسی ع - مثل فیلم محمد رسول الله صلی الله علیه و آله- مثل فیلم یوسف ع - تمامی صحنه های این فیلم که دقیق نیست - من هم برای نزدیک شدن به ذهن سناریو می نویسم و الا نتیجه فرقی نمی کند و چیزی اضافه نمی گویم.
اگر دقت می کردید واقعا دلایل خوب و ایات بسیار خوبی را مقایسه کردم که با هم ارتباط عجیبی داشتند.( قبلا و هم در این ارسال)

[="Red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
دوست عزیز بنده نظر راغب اصفهانی وعلامه طباطبایی راکه یکی متخصص در امر لغت شناسی قرآن ودیگری تفسیر قرآن است ذکر کردم ،شما با کدام دلیل لغوی وتفسیری این نظرات را رد می کنید؟وآن چیزی که از گفته های شما به دست

می آید در این موارد تخصصی ندارید،درحالی که جواب این بزرگواران را با متخصصانه داد.
ما از کارشناسان بحث دلیل می آوریم که اینجا عصیان وظلم به معنایی که شما فکر می کنید نیستند ولی شما دوباره همان آیات سابق را بدون هیچ توضیح علمی ردیف می کنید که اینچنین نیست!

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
دست شما درد نکند , من بدون هیچ توضیح علمی ردیف می کنم ؟ علامه طباطبایی توضیح علمی می دهند ؟
من که از بس آیه و دلیل آوردم و روشن تر از خورشید به هم مرتبط بودند که دیگر از پا افتادم.
مگر من چه کاری کردم ؟ ببینید جناب مکارم مثلا برای این آیه صادقون چطور نتیجه می گیرند ( نمی خواهم بگویم اشتباه هست , می خواهم بگویم من نیز مثل ایشان کردم , کاره خاصی نکردم) به اینجا برید و ببینید , من هم همین کار رو کردم و

من تازه خیلی روشن تر :
http://makarem.ir/websites/farsi/compilation/book.php?bcc=2675&itg=7&bi=66&s=ct&sw=&ww=1

[="Magenta"]و اما علامه طباطبایی (ره) که می گویید علمی در تفسیر المیزان چه می گوید :
[/]
می گویند : آنجا تکلیف مثلا نبوده و نهی ارشادی بوده و باید معنای ظلم را تغییر دهیم و عصیان چیزه دیگری است - و ادم گناهی نکرده و خودش اخراج شده -(به همین راحتی) و هم اگر گناه کرده باشند با توبه به بهشت بر میگردند ؟
این ها علمی است ؟؟
من از چراغ قرمز رد بشم پلیس جریمم کنه بعده جریمه توبه کنم از پلیس پولمو میده ؟ دزدی کنم دستم قطع کنند بعد توبه کنم دستم بر میگرده ؟
نفهمیدم اخر چرا نهی ارشادی بود و تکلیف آنجا نبود و ظلم در اینجا معنیش خوب می شود ؟؟؟؟؟
آنجا که دار اخرت نبوده که تکلیف نباشد....... [="Blue"]دار دنیا تکلیف دارد. [/]
جناب کریم : خشت اول گر نهد معمار کج -- تا ثریا می رود دیوار کج
معلوم هست ایشان از جناب قاضی ره - جناب قاضی از استادشان و همینطور قبل همه روی این عقیده بودند و هیچ کس جرات نمی کند حتی فکر هم نمی کنند که بتوانند بگویند این ها (استادشان)در این قسمت خطا کرده اند. تصور هم نمیکنند.
و این روند همینطور ادامه دارد... با دلایل واقعا سست , خیلی سست...و قران اصلا تعطیل شده و بعد شما می گویید معنای لغت. من نمیدانم از " کله سر " استفاده کردید معنای ظلم = خوب شده است؟ حال اینکه یک جا هم ظلم در قران خوب نیست.

[="Red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
بنده تقاضا دارم به این سوالات من جواب دهید.
1-حضرت آدم اهل هدایت بودیانه؟
2-آیا العیاذبالله لعنت خداوند شامل حضرت آدم می شود یانه؟
3-آیا خداوند حضرت آدم را دوست دارد یا نه؟
4-اگر مراد از ظالمین در مورد حضرت آدم مثل سایر آیات باشد آن حضرت نباید هدایت شده باشد،حال سخن این است پیامبری که خود هدایت نشده است چطور می خواهد دیگران را هدایت کند؟!
5-شخصی که مبغوض خداوند است چطور می خواهد پیامبر خدا باشد؟!
دلیل سخنان بنده که شما باید جواب دهید آیات زیر است:
6-وَ أَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ‏ (57)
7-كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ‏ (86)
8-إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ‏ (140)

[="Blue"]پاسخ من :
[/]جواب :
1- جناب آدم ع مثل ما بود و قبل از فریب گناهی نداشت - فریب خورد و از راه به در شد و گمراه شد.
اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ = إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ = وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
تا زمانی که آدم ع خدایی بود , هدایت شده بود به راه راست و زمانی که فریب خورد و گمراه شد و ظالم, شیطانی شد = إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ =======> وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى (121) ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى = پاک شد.
2- به طور عادی و قبل از گناه که خیر , اما زمانی که ظالمین شد , بله تا زمانی که باز , توبه کرد و پشیمان شد.
لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى [="Red"]الظَّالِمِينَ [/]
آدم می گوید :
قَالاَ رَبَّنَا [="red"]ظَلَمْنَا [/]أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿ ۲۳ اعراف﴾
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ [="red"]فَتَابَ [/]عَلَيْهِ [="red"]وَهَدَى[/]
وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ [="red"]ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ[/] بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ [="red"]فَتابَ عَلَيْكُمْ[/] إِنَّهُ هُوَ [="red"]التَّوَّابُ [/]الرَّحيمُ.(بقره 54 )
وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ [="red"]فَاحِشَةً [/]أَوْ [="red"]ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ[/] ذَكَرُواْ اللّهَ [="red"]فَاسْتَغْفَرُواْ [/]لِذُنُوبِهِمْ وَمَن [="red"]يَغْفِرُ [/]الذُّنُوبَ. (135 آل عمران)
- «إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ إِلاَّ الَّذينَ [="red"]تابُوا [/]وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ [="red"]أَتُوبُ [/]عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحيمُ؛ (159-160 بقره)
كسانى را كه دلايل روشن و هدايت‏كننده ما را، پس از آن كه در كتاب براى مردم بيانشان كرده‏ايم، كتمان مى‏كنند، [="red"]هم خدا لعنت مى كند و هم ديگر لعنت‏كنندگان [/] ؛ [="Blue"]مگر آن ها كه توبه كردند و به صلاح آمدند[/] و آنچه پنهان داشته بودند، آشكار ساختند، كه توبه‏شان را مى‏پذيرم و من توبه‏پذير و مهربانم».
و توجه کنید :
إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ(48 نسا)
مسلما خدا اين را كه به او [="Magenta"]شرك ورزيده شود نمى‏بخشايد. [/]

در تاریخ اسلام به نمونه های جالبی برمی خوریم که علاوه بر بخشیده شدن شرک و گناهان قبلی، به مقامی رسیده اند که دیگران آرزوی چنین مقامی را داشتند مثلاً جناب ابوذر غفاری قبل از ظهور اسلام مشرک بود ولی بعد از ظهور اسلام

به دامان اسلام پناه آورده و به جایی رسید که پیغمبر اکرم در مورد او فرمودند آسمان بر کسی سایه نیافکند و زمین به زیر پای کسی گسترده نشد که صادق تر از ابوذر باشد و یا امام جعفر صادق فرمودند{ایمان ده درجه دارد،مقداد در درجه

هشتم وابوذردر درجه نهم وسلمان در درجه دهم ایمان است.}
پس بعد از توبه همه چیز تمام می شود و محو می شود . اگر حضرت آدم ع توبه نمی کرد کارشان تمام بود اما توبه که کردند خدا پذیرفت و ادم علیه السلام بسیار انسان خوبی شدند.

3- وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (57 آل عمران) ==========> انَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (222 بقره)
4 - دقیقا اشاره شد که اگر توبه کند هدایت می شود. رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ---- شرک ظلم عظیم هست --خدا نمی بخشد- اباذر توبه کرد و خدا بخشید و به کجا رسید.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا (سوره نسا 175)
وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿۲۷ رعد﴾ هدایت می کند هر کس را که به سوی او بازگردد.

5- بالا عرض شد که اگر توبه کند پاک می شود و انگار که نه انگار آن کار را انجام داده.
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ [="Red"]إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا[/] إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ( 53 زمر )
بگو: اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي‏آمرزد. (۵۳)
إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ[="red"] يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ[/] وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (70 فرقان)
مگر كسي كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد كه خداوند گناهان اين گروه را به حسنات تبديل مي‏كند. و خداوند آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
انگار که نه انگار گناه کرده اند.

6- پاسخ داده شد. در بالا
7-پاسخ داده شد.در بالا ( توبه کنند کاملا بخشیده می شوند - خدا دارد می گوید اگر بر عقیده کفر همین طور باشند و الا در توبه باز است)
8-پاسخ داده شد. در بالا

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
شما که این جمله را زیاد تکرار می کنید ونثار بقیه دوستان نیز کرده اید!بنده سوالم این است،آیا به خاطر دفاع از عصمت انبیاءباید خون گریه کنیم؟
مگر چه مصیبت عظمایی رخ داده است ویا چه بدعتی قرار داده ایم که باید خون گریه کرد؟ودهها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
این جمله من بود :"""جای این هست به خدا انسان خون گریه کند جناب کریم..."""
من با خودم هستم جناب کریم...(و بابت این گمراهی برای شیعه گریه کردم...)
1-دفاع از عصمت مطلق انبیا , ظلم است در حق آنان , چون هنر انها این بود که مثل ما هستند و دستشون مثل ما برای گناه و معصیت باز هست [="blue"]و اختیار داشتند[/] , گناه نکردند.( با اعتقاد به عصمت مطلق هر کاری کنید [="blue"]اخر به جبر می رسید[/] و به جایی می رسید که خدا جلوی گناه این افراد را گرفته ( مثل کسانی که پایشان قطع هست و نمی توانند به سمت گناه بروند , یا کسانی که کور هستند و گناه نمی کنند , دیگر هنری نکرده اند)- بله شیعه می گوید اختیار دارند و با اختیار گناه نمی کنند اما فقط با چند سوال از ایشان به جایی منتهی می شود که خدا به زور جلوی گناه ایشان را گرفته است.
2-دفاع از عصمت مطلق انبیا , یعنی مخالفت با کلام و گفته ی خدا و گفته ی رسولان خدا که معترف به گناه خود شدند - و یعنی دروغ دانستن کلام خدا و قران = و در نتیجه = فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾ لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ. تکذیب کنندگان.
خدا می گوید لعنت خدا بر ظالمین است. خدا می گوید ظالم شدند - خدا می گوید تقوا را به باد دادند - خدا می گوید به باد فراموشی سپرد - خدا می گوید اغوا شد و عصیان کرد خدا را - خود آدم اعتراف کرد و توبه کرد =
اما شما می گویید :
کار بدی نکرد و ترک اولی کرد و خوب کاری کرد.............. ظالمین = خوب
وحی خدا :
انبیا مثل شما هستند و ببینید که گناه هم کردند.
القاء شیطان :
انبیا خدا در طول حیات خود هرگز گناه نکردند.

بیایید جناب کریم [="Red"]شانس [/]بیاوریم این آیه مربوط به پیامبر خدا نباشد که شاید خدا شرم دارد نام او را پیامبرش بگذارد(همان بلعم باعورا) ( الله اعلم ) : این سوره اعراف عجب عجیب است :

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ [="red"]آيَاتِنَا [/]فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵ اعراف﴾

و خبر آن كس را كه[="red"] آيات خود را به او داده بوديم[/] براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه [="red"]شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد[/] (۱۷۵)

و اگر مى‏خواستيم قدر او را به وسيله آن[="red"] [آيات][/] بالا مى‏برديم اما او به زمين [=دنيا] گراييد و [="red"]از هواى نفس خود پيروى كرد[/] از اين رو داستانش [="red"]چون داستان سگ[/] است [كه] اگر بر آن حمله‏ور شوى زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را [="Blue"]تكذيب [/]كردند.

وَلَقَدْ [="blue"]كَذَّبَ [/]أَصْحَابُ الحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80) وَآتَيْنَاهُمْ [="red"]آيَاتِنَا [/]فَكَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ (81)
و اهل حجر [نيز] پيامبران [ما] را تكذيب كردند (۸۰)و آيات خود را به آنان داديم و[لى] از آنها اعراض كردند (۸۱)

ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ [="Red"]بِآيَاتِنَا [/]وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ (45 مومنون)
و 91 آیه ی دیگر...
خدا در قران گفته که ایات مارا تکذیب کردند ان قوم , یا فرعون تکذیب کرد بعد از آنکه دید...
اما وقتی سخن از یک نفر به طور خاص می آید که ایات ما را دید و گمراه شد , واقعا خیلی خیلی جای تامل دارد. چنین آیه و مثالی.(الله اعلم)
(البته دارم عرض می کنم قطعی منظورم نیست و فقط گذری زدم روی این آیه . خدا می داند. کسی نگه من 100% گفتم پیامبر بوده)

جناب کریم حضرت ادم علیه السلام توبه نمی کردند کارشان تمام بود. و یا حضرت یونس علیه السلام که اگر تسبیح نمی کرد تا قیامت توی شکم ماهی می ماند بسیار جای تامل دارد.

و در پایان...

در تفسیر نورالثقلین از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: «القرآن هدی من الضلاله و تبیان من العمی و استقاله من العثره و نور من الظلمه و ضیاء من الاحداث و عصمه من الهلکه و رشد من الغوایه و بیان من الفتن...»

قرآن هدایت گر است در [="red"]گمراهی [/]ها و رهگشا است در [="red"]کوری [/]ها ودست آویز است در لغزش ها و نور است در [="red"]تاریکی [/]ها و فروغ است در رخدادها و پناهگاه است در تباهی ها و بیداری است در ضلالت ها و روشنایی است در [="red"]فتنه های تار. [/]

[="red"]رسول خدا (ص) فرمود :[/] ای مردم آنچه از من برای شما نقل می شود [="Blue"]چنانچه هماهنگ با قرآن بود بدانید گفتار من است و اگر مخالف با محتوای قرآن بود گفتهً من نیست. [/] جامع الاخبار جلد 1 صفحه 395

در روایت هست که وقتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه ظهور بفرمایند و چشم جهانیان رو به مقدم مبارکشون روشن کنند،وقتی دین مبین اسلام را همون طور که هست معرفی و تبلیغ می کنند،بسیاری از (به ظاهر) مسلمانان به آن حضرت کافر می شوند و [="blue"]می گویند آنچه تو می گویی اسلام نیست و این دینی جدید است [/] ،و تو هم امام زمان عجل الله نیستی.
تصور بفرمایید امام زمان می خواهد بگوید 2 خلیفه کفر اند = سنی تماما قفل می کند = و مثلا صیغه حلال است = مخالف نص صریح قران(اعتقاد سنی)
به شیعه بگوید مثلا آدم علیه السلام معصیت بزرگی کرده بود و هم یونس ع = شیعه قفل می کند = مخالف نص صریح قران
امام صادق (علیه السلام) می فرماید)اذا خرج القائم یقوم بامر جدبد و کتاب جدید و سنه جدید و قضاء جدید) [="Red"]هنگامی که قائم خروج کند امر تازه ، و کتاب تازه و روش تازه و داوری تازه ای با خود می اور[/]د (اثبات الهدی، شیخ حر عاملی ،

ترجمه احمد جنتی ، دارالکتب اسلامیه ج 7 ص 83 )

قران را چنان از زوایای تحریفهای معنوی و[="red"] تفسیرهای نادرست بیرون می کشد[/] که می توان نام کتاب جدید بر آن گذاشت .(حکومت جهانی مهدی (عجل الله تعالی فرجعه الشریف ) ، ایت الله العظمی مکارم شیرازی ، ج یازدهم، انتشارات نسل

جوان ، سال 1380؛ ص 285)

جناب کریم خیلی دلایل روشنی از قران اوردم , لطفا با هر کدام مشکلی دارید بگویید.

ضمن اینکه تقاضا دارم به نوشته های من جواب مناسب دهید و نظرتان را بگوید و مرا نقد کنید و مثل پیش سوال بپرسید ,
[="Blue"]من چند سوال از شما دارم :
[/]A - چرا را پیامبران( حال چه قبل از نبوت یا بعد از نبوت) می گویید باید مطلق معصوم باشند ؟ دلایلتان را روشن برایم یک به یک تایپ بفرمایید.
B - فلسفه ی این آیاتی که پیامبران می گویند ما مثل شما بشیری هستیم چیست ؟(پیامبر شده این را می گویند , اگر قبل پیامبری این را می گفتند باز یه چیزی)
C - طبق نظر هر دو گروه(شیعه و سنی) انبیاءدر حال نبوت از انجام هر گونه گناه کبیره وصغیره پاک هستند. می شود بگویید این دو گروه روی چه حسابی این عقیده را دارند ؟
D - لطفا به من بگویید ظالم را چه معنا کرده اید که = خوب شده است ؟ و هم عصیان خدا را چه معنا کرده اید که = نا فرمانی از دستور خدا نبوده است ؟(حال انکه این دو لغت در تمام قران هر جا دستور از خدا است حرام است)
E - و هم در کل بگویید چه می شود که این دستور برای آدم هیچی نبوده و اگر همین برای ما باشد فاجعه محسوب می شود ؟ چرا؟( مثلا زنا برای ما )؟

با تشکر

با سلام خدمت جناب کریم.
پیرو مطالب دوست عزیزمان بنده هم این سوال مهم را خدمتتان عرض می کنم.
چرا باید انبیا معصوم باشند؟
برای اینکه سخن کوتاه کنیم دلایل همکار گرامیتان جناب شعیت در تاپیک ( معصومیت انبیاء ) که خیلی وقت هم هست که از ایشان در آنجا خبری نیست در زیر می آید که البته بنده همه آنها را در آنجا رد کردم.

شعیب;296642 نوشت:
ادله عقلیه
1. اگر از انبيا گناه صادر شود از دو حال خارج نيست: الف ـ يا متابعت آنان در اين صورت واجب است. ب ـ يا متابعت واجب نيست و ضد آن واجب است كه هر دو احتمال داراى اثر فاسد است. در صورت نخست مستلزم رخصت در گناه است، چون عمل و قول پيامبر حجت شرعى است. اگر پيامبر گناهى انجام دهد بايد از او تبعيّت كنند و اين اجازه عملى در گناه كردن براى امت است. امّا اگر صورت دوم باشد مستلزم عبث بودن بعثت است.
2. جلب اعتماد عمومى؛ وظيفه پيامبران اصلاح و هدايت است كه با آوردن شرايع و دستورالعمل‏ ها، كارهاى هدايتى و تربيتى خود را عملى مى‏ سازند و مردم در صورتى به اين برنامه‏ ها عمل مى‏ كنند كه اطمينان كامل داشته باشند. از مهم‏ترين عوامل تنفّر، انجام گناه است كه پيامبرى به مردم ظلم كند و كلاه بر سر مردم گذارد كه در نتيجه مردم از اطراف او پراكنده مى‏ شوند. عصمت عامل جذب دل‏ها است؛ اگر پيامبران مانند ساير مردم باشند، موقعيت خود را از دست مى‏ دهند و نفوذى در دل‏ها و توفيقى در جذب مردم نخواهند داشت و در نتيجه از رسيدن به اهداف مقدس خويش ناتوان و عاجز خواهند بود.
3. تربيت در سايه عمل؛ روشن است كه يك مربى در صورتى در امور تربيتى موفّق است كه بين قول و فعل او هماهنگى باشد. مربى أسوه و الگو است و تمامى افعال و گفتار او براى افراد سرمشق است. لذا اگر مربى داراى انحراف اخلاقى باشد در امر تربيتى خود موفق نمى‏شود
4. اگر پيامبران معصوم نباشند، امورى در مورد آنها لازم مى‏ آيد كه هيچ كدام از اين امور درباره ايشان صدق نمى‏ كند، از جمله:
1ـ اگر آنان معصوم نبودند اطاعت از آنان جايز نبود؛ در صورتى كه قرآن مى‏ فرمايد: «قُلْ إنْ كُنْتُمْ تُحِبّوُنَ اللّه‏ فَاتَّبِعوُنى يُحْبِبْكُمُ اللّه‏ُ...»[1]؛ بگو اگر خدا را دوست داريد، مرا پيروى كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد.
2ـ در صورتى كه انبيا مرتكب معصيت شوند طبق دستور خداوند بايد نسبت به آنان امر به معروف و نهى از منكر نمود و طبيعى است كه اين عمل باعث آزار و اذيت آنان مى‏شود و قرآن آزار انبيا را نهى نموده است. «... وَ مَا كاَنَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذوُا رَسوُلَ اللّه‏ِ...»؛[2] شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد.
3ـ پيامبران با ارتكاب معصيت، مستحق عذاب، لعن و سرزنش مى‏گردند. «إنّى أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»؛[3] من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از عذاب روز قيامت مى ‏ترسم. و در آيه ديگر مى ‏فرمايد: «... أَلاَ لَعْنَةُ اللّه‏ عَلَى الظّالِمينَ»؛[4] آگاه باشيد كه لعنت خدا بر ستمگران است.
4ـ گناه و معصيت ظلم است، در حالى كه پيامبران از بندگان برگزيده و مخلص خدا هستند[5]و ساحتشان از ظلم بدور است. «وَ مَا كَانَ لِنَبِىٍّ أَنْ يَغُلَّ»[6]؛ و براى هيچ پيامبرى شايسته نيست كه خيانت نمايد.

1. اینکه تمام اعمال پیامبر حجت شرعی است باید اثبات شود. در ضمن اهل سنت پیامبر را معصوم مطلق نمی دانند و ایشان را فقط در ابلاغ وحی و بیان شریعت معصوم می دانند. حال به نظر شما اگر از پیامبری گناهی سر بزند بعد متوجه شده و استغفار کند تقلید از این عمل او حماقت نیست؟ مثلا پیامبر که خود نماز را به مردم آموزش داد اگر در جایی نمازش قضا شود کسی می آید و از او در این امر تبعیت کند؟ یا اینکه اگر در جایی مسئله ای را فراموش کرد بعد متوجه شد و استغفار کرد کسی می آید از این فراموشی او تبعیت و تقلید کند؟ به نظر شما این نوع تقلید کار احمقانه ای نیست؟ پس این مدعا که چون پیامبران شایسته تبعیت اند پس باید معصوم باشند همین جا رد می شود. در ضمن رهبر جمهوری اسلامی هم اطاعت از او واجب است حال ایشان معصوم است؟
2. جلب اعتماد عمومی : آیا اهل سنت که برای پیامبر اسلام خطاهایی قایل هستند اعتمادشان نسبت به پیامبر از بین رفته است؟ آیا رهبر جمهوری اسلامی که معصوم نیست اعتماد عمومی مردم را جلب نکرده است؟ اصلا این همه رهبران جوامع مختلف و رئیسان جمهور که با جلب اعتماد عمومی مردم سر کارند معصومند؟ آیا اگر از پیامبری خطایی سر بزند باید با تعبیر کلاهبرداری و ظلم به مردم از او یاد کنیم؟ پیامبران هم دقیقا مانند انسان غیر معصوم هم کسانی را داشتند که به او اعتماد داشتند و هم کسانی که با او مخالف بودند؟
3. تربیت در سایه عمل : آیا اگر پیامبری غیر معصوم بود دارای انحراف اخلاقی است. این همه سیاه و سفید نگاه کردن چرا؟ آیا این همه علما و فضلا و مراجه تقلید که مسلما مریدانی هم دارند دارای انحراف اخلاقی اند چون غیر معصومند؟
4. 1. توضیح داده شد
4. 2. پیامبری که با امر به معروف و نهی از منکر اذیت شود باید در پیامبری او شک کرد؟ اصلا خودسازی و تهذیب نفس و مقاومت در مقابل آزار و اذیت دشمنان و بردباری در این راه لازمه امر نبوت است. پیامبری که حتی نتواند امر به معروف و نهی از منکری را که خود دستور به اجرای آن در جامعه را داده تحمل کند که پیامبر نیست.
4. 3. هر کسی که معصیت کند شایسته عذاب است از جانب پروردگار چه پیامبر باشد چه نباشد البته اگر توبه و استغفار نکرده باشد. که خود می دانیم که ایشان روزی صدها بلکه هزاران بار به درگاه الهی استغفار می کردند.
4. 4. مخلص بودن در انحصار پیامبران نیست. هر کسی که پس از هر معصیتی سریع توبه کند و خود را خالص گرداند جزو مخلصین است.

حال اگر دلایلی غیر از اینها دارید بیان نمایید.
و من الله توفیق

جناب دوست محترم :

نقل قول:
دوست عزیز مگر علم و یقین باعث جلو گیری از گناه و معصیت می شود ( لزوما) ؟
نمی دونم شاید پیش شما چیزی غیر علم باعث جلو گیری از گناه می شه خب به ما هم بگو .

نقل قول:
مگر پزشگان نمی گویند خودشان "" سیگار "" ضرر دارد و سرطان زاست , پس چرا عده ی زیادی از آنها می کشند ؟؟؟
مگر کسانی که خود ارضایی می کنند علم ندارند و کتاب و ضرر های آن را نخوانده اند , مگر نمیدانند حرام است , پس چرا باز این کار را می کنند ؟؟؟
مگر همه نمی دانیم و نمی دانند که اعتیاد و مواد مخدر و قرص های روانگردان بد هستند ؟؟؟ پس چرا می کشند و می خورند ؟؟؟
مگر قران به ما چهره ی ملکوتی غیبت و خوردن مال یتیم را به ما نشان نمی دهد ؟؟؟ و ما هم با یوقنون باشیم ؟؟؟ پس چرا باز غیبت می کنیم ؟؟؟

جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز علم کافی نیست برای جلوگیری از گناه.

خب خودت چرا سیگار نمی کشی ؟ چرا غیبت نمی کنی ؟ چرا انسان نمی کشی ؟ سوال کردم ؟
لا بد می گی اختیار دارم . ( غیر از این محال جواب داشته باشی . )

پس نشون دادی به خواننده داری مغلطه می کنی تو مراتب ناچیز و کم علمی داری ادم نمی کشی انبیاء از طرف خدا علم بالایی دارن معصیت نمی کنن .

شخصیتهای بزرگی مثل سلمان ابوذر هم همین طور به فراخ علمشون عصمت دارن ولی از طرف خدا نیست اکتسابی ست .

ولی مثلا خلیفه اول ابوبکر می گه : لی شیطان یعترینی ... خب این اندازه علم فهمه دیگه ... این طور نیست.

نقل قول:
جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز علم کافی نیست برای جلوگیری از گناه.

این میگویید عده ی قلیلی , روی چه حسابی می گویید همان انبیا هستند فقط؟؟
بله انبیا بودند و غیر انبیا هم بودند.
سلمان - مریم س - فاطمه س - زینب س - عباس ع و ...
همه می توانستند گمراه شوند می توانستند گمراه نشوند.
بابا رسول خدا می گه منم شیطان دارم.!!!!!!!!! اما من مسلمانش کردم.
شیطان بر هیچ کس تسلط ندارد مگر کسانی که او را پیروی کنند , و دقیقا آدم علیه السلام این پیروی را کرد. ( شما روی چه حسابی سخن می گویید ؟)

این عده قلیل که گفتی پر واضحه برای خواننده که من در آوردی از خودت بوده و گرنه این اقلیت را خود خدا در قرآن معین کرده پس لطفا از خودت چیزی اضافه نکن .

ولی اما گمراه نشدند چون علم داشتن , کسی مثل خلیفه اول و دوم خلافت اللهی را غصب کردن اونها هم علم داشتن به این هم اعتراف کردن . ( پس هر چی هست علم و اختیار انسانه )

پیامبری که بهش عقیده داری شیطان داره خب به ما چه ؟ ما که نه چنین پیامبری داریم و نه بهش اعتقاد داریم . به چنین پیامبری اعتقاد داری خود دانی ما که نداریم و نمی شناسیم .

گفتی آدم پیروی کرد و الله خواننده محترم کاملا بحثها را داره پی گیری می کنه کجا قرآن دارد که شیطان بر آدم تسلط دارد بله آدمی که شما بهش اعتقادی دارید شاید ولی حضرت آدمی که ما بهش اعتقاد داریم و قرآن معرفی کرده خیر . ( آیات را قبلا ذکر کردیم )

نقل قول:
جا دارد خون گریه کنیم جناب یونس بن عبد الرحمن با این عقیده ی و دلایل شما.
لطفا نوشته های مرا کامل و یا مجدد بخوانید.
همه چیز روشن است.
و الله شما مخیرید خون گریه کنید ولی ما خیلی خوشحالیم که ساحت عظام انبیاء را تبرئه می کنیم و از نهج قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علهیم السلام تبعیت می کنیم خدا را شکر گذاریم بر این نعمت عظیم و بزرگ و خیلی هم خوشحالیم .

نقل قول:
شما فرض کند در قیامت خدا بپرسد , چه فرقی دارد ؟
من دلیلتان را خواستم. تا اگر قانع کننده بود , مرا از این گمراهی نجات دهید و من هم پاسخ شما را به خدا بگویم.
شما باید در آن لحظه به شیطان پناه ببرید , چون اون لحظه شما کلام خدا را تکذیب کرده اید.
و تازه شیطان هم پناهی برای شما ندارد :
كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿حشر ۱۶﴾
كار آنها همچون شيطان است كه به انسان گفت كافر شو, اما هنگامي كه كافر شد گفت: من از تو بيزارم، من از خداوندي كه پروردگار عالميان است بيم دارم ! (۱۶)
ما که جواب داریم خیالمون تخته تخته ولی شما را نمی دونم .

نقل قول:
اینکه تمام اعمال پیامبر حجت شرعی است باید اثبات شود.

شما عدمشو ثابت کنید برای ما قانعمون کنید لطفا .

نقل قول:
جلب اعتماد عمومی : آیا اهل سنت که برای پیامبر اسلام خطاهایی قایل هستند اعتمادشان نسبت به پیامبر از بین رفته است؟

نه نرفته ولی پیامبری که بهش اعتقاد دارن غیر از پیامبری خواهد بود که قرآن برای آنها معرفی کرده .

راستی به این وبلاگ مراجعه کنید واقعا عالیه .

من خودم با آقای ورجانی زیاد صحبت کردم انصافا قویه در این مباحث زیاد می شه ازش استفاده کرد .

http://h-varjani.blogfa.com

خب حضرت آدم فریب شیطان رو خورد و بعد توبه کرد

در قرآن که گفته شده است

[="red"]نوشته های جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز:
[/]
1-نمی دونم شاید پیش شما چیزی غیر علم باعث جلو گیری از گناه می شه خب به ما هم بگو .
خب خودت چرا سیگار نمی کشی ؟ چرا غیبت نمی کنی ؟ چرا انسان نمی کشی ؟ سوال کردم ؟
لا بد می گی اختیار دارم . ( غیر از این محال جواب داشته باشی . )
پس نشون دادی به خواننده داری مغلطه می کنی تو مراتب ناچیز و کم علمی داری ادم نمی کشی انبیاء از طرف خدا علم بالایی دارن معصیت نمی کنن .
شخصیتهای بزرگی مثل سلمان ابوذر هم همین طور به فراخ علمشون عصمت دارن ولی از طرف خدا نیست اکتسابی ست .
ولی مثلا خلیفه اول ابوبکر می گه : لی شیطان یعترینی ... خب این اندازه علم فهمه دیگه ... این طور نیست.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
1-دوست عزیز علم کافی نیست , شیطان می داند علم دارد که دارد خودش را لحظه به لحظه بدبخت می کند و به جهنم نزدیک می کند. شیطان با خدا صحبت می کرد . عبادت می کرد به مقام ملک رسیده بود , چه می گویید شما ؟؟؟
بلعم باعورا اسم اعظم میدانست . آیات خدا را دیده بود . چه شد ؟؟؟ شد سگ !!!!!
ای داد بی داد...
2- از کجا می دانید اگر به من بگویند 10 میلیون بهت میدیم یه نخ سیگار بکش نکشم ؟؟؟ از کجا میدونید اگر قرار باشه استخدام یه شرکت مثل گوگل بشم غیبت یکی رو نکنم ؟؟؟ از کجا میدونید اگر کل کره ی زمین رو بهم بدن یک انسان نمیکشم ؟؟؟؟ به خدا بعید نیست وسوسه بشم و این کار رو بکنم . به زبان ساده است. فرض کنید حرف از میلیارد ها دلار پول باشد و بگویند زنا کنم با فلان زن زیبای جهان - ممکن است. بله ممکن است. شاید اصلا 100% باشد و این کارو کنم. همه اختیار داریم - همه می توانیم هر لحظه وسوسه بشیم و برگردیم از خدا- پیامبران هم همینطور-
من مغلطه می کنم ؟؟؟؟؟؟ عین حقیت را گفتم - مگر در زمان خودمون و یا در زمان پیامبر و یا در قران همچین اشخاصی نبوده اند ؟؟؟؟ ای بابا........
به خدا دست بردارید... من یهو به سرم نزده بیام جلوی عصمت مطلق به ایستم جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز.

[="red"]نوشته های جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز:
[/]
1-این عده قلیل که گفتی پر واضحه برای خواننده که من در آوردی از خودت بوده و گرنه این اقلیت را خود خدا در قرآن معین کرده پس لطفا از خودت چیزی اضافه نکن .
2-پیامبری که بهش عقیده داری شیطان داره خب به ما چه ؟ ما که نه چنین پیامبری داریم و نه بهش اعتقاد داریم . به چنین پیامبری اعتقاد داری خود دانی ما که نداریم و نمی شناسیم .
3-گفتی آدم پیروی کرد و الله خواننده محترم کاملا بحثها را داره پی گیری می کنه کجا قرآن دارد که شیطان بر آدم تسلط دارد بله آدمی که شما بهش اعتقادی دارید شاید ولی حضرت آدمی که ما بهش اعتقاد داریم و قرآن معرفی کرده خیر . ( آیات را قبلا ذکر کردیم )

[="blue"]پاسخ من :
[/]
1-این قلیل همان کسانی هستند که خدایشان را پرستیدند و به کلام او گوش دادند و دستوراتش رو عمل کردند و از شیطان تبعیت نکردند و یا اگر کردند سریع توبه کردند و با عقیده ی ایمان از دنیا رفتند.
2- پس بهتره ببینی پیامبرت ص چه فرموده است =
در روایات آمده که خداوند متعال به ابلیس فرمود: فرزندی به آدم نمی دهم، جز این که مانندش را به تو دهم، و هر آدمی، هم زاد شیطانی دارد.(مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏60، ص 306، مؤسسة الوفاء، بیروت . لبنان، 1404 هـ. ق.)
پیغمبر(ص) فرمود: چه بسا که هیچ کس نباشند جز آن که همزاد او از جنّ برای او گماشته شده است، گفتند: یا رسول اللَّه آیا برای شما هم هست؟ فرمود: برای من نیز هست، جز این که خدا یاریم داده که او تسلیم من شده است(مسلمانش کردم) و مرا جز به نیکی وا ندارد.(این بلا را سرش آورده پیامبر)(همان، ص 298.)
3-بله خواننده پیگیری می کند من چه گفتم در پست های پیش و شما ندیدی... بله آدم ع از شیطان تبعیت کرد و ظالم شد ,و خدا و دستوراتش را به باد فراموشی داد , اما سریع با زبان و بعد هم با عمل توبه کرد و بخشیده شد. ( نص صریح قران).

[="red"]نوشته های جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز:
[/]
و الله شما مخیرید خون گریه کنید ولی ما خیلی خوشحالیم که ساحت عظام انبیاء را تبرئه می کنیم و از نهج قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علهیم السلام تبعیت می کنیم خدا را شکر گذاریم بر این نعمت عظیم و بزرگ و خیلی هم خوشحالیم .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
بله... هم شما خوشحالید هم شیطان از شما راضی و خوشحال که مقابل خدا و آیاتش ایستاده اید و نص صریح آن را تکذیب می کنید و عمل آدم ع را در آن زمان خوب می دانید. احسنت.

موفق باشید

baghiatosalam;300082 نوشت:
ما مثل شما بشری هستیم برای چیست ؟ مگر آن مردم کور هستند یا عقل ندارند و نمی بینند که اینها بشر مثل خودشون هستند ؟ پس این گفته ی پیامبران چه معنی دارد ؟
baghiatosalam;300082 نوشت:
رسول و امام بودن پیش خدا مقام نیست ( اگر چه رسیدن به آن مقام نشانه ی خوبی از مقام پیش خدا است ) اما برتری نسبت به مردم بخاطر این مقام نیست لیکن = إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ .

باسلام وعرض ادب
به تعبیر عربها مرحبا بناصرنا،دوست عزیز ما نه گفته ایم ونه معتقدیم که انبیاءمانند فرشتگان هستند،بلکه نکته اساسی همان است که اشاره کرده اید:1-وحی به انبیاء2-تقوا
اولا همانطور ک استحضار دارید دلیل وپافشاری بر عصمت انبیاءبه خاطر نزول وحی به آنهاشت وانشاءالله در بحث دلایل عصمت بهتر مشخص خواهد شد.اما در مورد تقوا بنده خوشحال می شوم بدنیم تقوا به چه معناست،آیا تقوا چیزی غیر از ترک محرمات است،از امام صادق (ع)در مورد ورع وتقوا سوال می شود؟حضرت می فرماید:الذی یتورع عن محارم الله عزوجل،کسی که از حرام های الهی دوری می کند.(جامع السعادات،ج1ص503)
تقوا مراتبی دارد که حد اعلای آن نزد انبیاءوائمه است،ک به تعبیر علامه شبر به خاطر قوت عقلی که نزد این حضرات است مغلوب شیطان وگناه نمی شوند.(حق الیقین ج1ص90)چرا که عواقب وباطن گناه را می بینند.
baghiatosalam;300082 نوشت:
معلوم هست ایشان از جناب قاضی ره - جناب قاضی از استادشان و همینطور قبل همه روی این عقیده بودند و هیچ کس جرات نمی کند حتی فکر هم نمی کنند که بتوانند بگویند این ها (استادشان)در این قسمت خطا کرده اند. تصور هم نمیکنند.
و این روند همینطور ادامه دارد... با دلایل واقعا سست , خیلی سست...و قران اصلا تعطیل شده و بعد شما می گویید معنای لغت. من نمیدانم از " کله سر " استفاده کردید معنای ظلم = خوب شده است؟ حال اینکه یک جا هم ظلم در قران خوب نیست.

بردار عزیز شما اعتراف دارید در این زمینه ها تخصص ندارید وتحقیق کردن با تخصص داشتن خیلی فرق می کندبنابراین نظر دادن در مورد شخصیتی که در تفسیر قرآن به قرآن حرف اول را می زنندبه این شکل انصاف نیست!شما از کجا اثبات می کنید که این نظر برگرفته از تاثیر پذیری از علامه قاضی است؟در حالی که ایشان اساتید مختلفی داشته اند،وبا آقای قاضی عرفان می خوانند نه تفسیر،واز همه مهمتر آیا ایشان با توجه به آیات دیگر در این رابطه مساله را توضیح می دهند اگر مطالعه کرده باشیدشما باید به دلایل ایشان جواب دهید نه اینکه آیات را ردیف کنید که درهمه این به یک معنی است.
برادر بزرگوار لفظ ولغت را لغت دان معنی می کند،وتبیین مساله نیز با مفسر است.حال شمایی که به قول خودتان اجماع این مفسران را قبول نداریدباید برای اظهار نظر در این مباحث تخصص داشته باشید وحداقل به این راحتی وسادگی نگویید همه از یکدیگر تاثیر گرفته اند.
baghiatosalam;300082 نوشت:
می گویند : آنجا تکلیف مثلا نبوده و نهی ارشادی بوده و باید معنای ظلم را تغییر دهیم و عصیان چیزه دیگری است - و ادم گناهی نکرده و خودش اخراج شده -(به همین راحتی) و هم اگر گناه کرده باشند با توبه به بهشت بر میگردند ؟
این ها علمی است ؟؟
من از چراغ قرمز رد بشم پلیس جریمم کنه بعده جریمه توبه کنم از پلیس پولمو میده ؟ دزدی کنم دستم قطع کنند بعد توبه کنم دستم بر میگرده ؟

ببینید خود آیات قرآن در سوره طه وقتی به آنحضرت می فرماید:نزدیک این درخت نشویدچون در اینجا گرسنگی وتشنگی وآفتاب زدگی وغیره نیست ولی در داردنیا این مشکلات وجود دارد،در حالی که نسبت به بقیه گناهان کبیره مانند:زنا،دزدی وغیره خداوند حد قرار داده وبرای انها عقوبت مقرر کرده است،در حالی که در اینجا می فرماید،اگر از این درخت بخوری دچار سختی های دنیا خواهی شد وخبری از عقوبت جهنم وعذاب اخروی نیست،واگر حرامی که مد نظر شما است باشد باید این عقوبت ها نیز باشد.
شما اگر به کتاب گناهان کبیره مراجعه کنید در یکی از تعاریف گناهان کبیره این است که در قرآن به آن وعده عذاب داده شده باشد.
این مثالها شما مع اارق است وبه بحث ما ربطی ندارد،شما که می گویید قرآن نظرش این است باید از آیات قرآن این مساله را به طور شفاف روشن کرده ودلایل مخالف نظرتان را رد کنید اینکه شما چندین مرتبه است می گویید نهی ارشادی چیست؟باید اولا این مساله را تبیین کنید وبراساس آیات قرآن مشخص کنید این نهی رشادی نیست؟
اما چون جناب شرعت عقلانی نیز خواسته بودند مساله عصمت مطلقه انبیاءودلایل این عصمت گفته شودبنده در اینجا این دلایل را از کتاب حق الیقین مرحوم شبر که کامل تر است می آورم که هم دلایل عقلانی وجود دارد وهم دلایل قرآنی والبته بنده احساس می کنم اگر همه دوستان روی این مساله متمرکز شوند وبحث عصمت حل شود بقیه بحثها جواب داده خواهد شد:
ما معتقد هستیم پیامبران الهی از انجام تمام گناهان کبیره وصغیره مبرا وپاک هستندبه دلایل زیر:
1-اگر پیامبر معصوم نباشد مردم به شرایع اعتماد واطمینان پیدا نخاهند کرد،چون در صورت احتمال جواز دروغ ونسیان وسایر گناهان احتمال دارد این پیامبر بعضی از چیزها که براو وحی شده را فراموش کرده است ویا به چیزی امر کرده است که از نزد خوش است ونه خداوند.(در حالی که خداوند می فرماید وما ینطق عن الهوی بل هو وحی یوحی)
2-زمانی که پیامبر معصیتی انجام می دهد یا تبعیت او برما واجب است ویا واجب نیست؟اگر واجب باشد که در امر گناهی از او تبعیت کرده ایم واگر تبعیت نکنیم فلسفه بعثت بی فائده خواهد بود چون فلسفه آن تبعیت از انبیاءمی باشد.
جناب شریعت عقلانی می فرمایند:وقتی خلافی سر زد وتوبه کرد آیا تقلید از این عمل پیامبر حماقت نیست؟
حال ما سوال می کنیم تا زمانی که پیامبر توبه نکرده مردم چه کار کنند واز کجا بدانند که سخنش درست است یا نه؟مردم بعد از ابلاغ احکام از جانب پیامبرباید منتظر بمانند که شاید اشتباه گفته ویا اشتباه عمل کرده است،در طول این فاصله مردم که واجبات را انجام نمی دهند چون شاید پیامبر دروغ گفته باشدفگناهش به گردن چیست؟
3-اگر معصیت برپیامبر جایز باشد موجب اذیت او خواهد شد چون امر به معروف واجب است وخداوند از ایذاءواذیت پیامبر نهی کرده است(ان الذین یؤذون الله ورسوله لعنهم الله فی الدنیا والآخرة)
3-گناه موجب می شود شان ورتبه پیامبر نزد مرد پایین بیایدواعتمادشان کمتر شود.(آیا دیگاه مردم نسبت به آدم گناهکار وبی گناه یکسان است مانند دروغگو)
4-در این صورت شهادت پیامبر باید پذیرفته نشود چون(اذا جاءکم فاسق بنبأفتبینوا)پس چگوه ماسخنان او را در مورد احکام واعمال دینی بپذیریم.
5-اگر از پیامبری گناهی سر بزند باید از او اطاعت کردچون(اطیعواالله واطیعوا الرسول)(ان کنتم یحبون اله فاتبعونی) آیا به علم به اینکه پیامبر معصیت می کند می توان از او اطاعت کرد؟اگر بگویید نه،آنوقت اطلاق آیه را باید چکار کنیم که می فرماید از خدا ورسولش اطاعت کنیدوقید نزده است که در حال معصیت اطاعت نکنید.واین اطلاق اطاعت دلیلی است یر عصمت آن حضرات.(حق الیقین ج1ص90)
6-آیه تطهیر نیز که در مورد رسول خدا،امام علی ،فاطمه وامام حسن وحسین علیهم السلام می باشددلیل بر عصمت آن حضرات وبتبع انبیاءدیگر می تواند باشداز باب حکم الامثال واحد فیما یجوز وفیما لایجوز
انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا(احزاب/33)
در این آیه آن حضرات را ازجمیع پلیدی ها مبرا می کندحال هر گناهی که در نظر بگیرید پلیدی است یا نه؟
7-خداوند متعال تصرح می کند که حضرت مریم طاهر است.وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ‏ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمينَ (آل عمران/42)
وقتی حضرت مریم معصوم است به طریق اولی پیامبران الهی که از او بالاترند معصوم خواهند بود.

سلام

طبق نص صریح قرآن کریم واضح است که ایشان معصیت کرده اند وگرنه توبه از عمل انجام شده و این همه عتاب الهی معنا نداشت. اما اگر از این پاسخ بخواهیم نتیجه بگیریم که ایشان به عنوان پیامبر عصمت نداشته اند بحث دیگری است. اول باید عصمت را تعریف کرد. بله. عصمت مراتبی دارد که بر اساس فهم فقهای آشنا به معارف قرآن در پیامبران اولوالعزم (ع) و به طور خاص در حضرت ختمی مرتبت (ص) به بالاترین حد خود میرسد و سایر انبیا لزوماً این حد از عصمت را دارا نبوده اند. هرچند این عصمت ضعیف تر خدشه ای به نبوت آنها وارد نمیکند چرا که در دریافت، انتقال و بیان وحی الهی معصوم و عاری از خطا بوده اند.
بحث مفصل است اما سعی کردم به طور خلاصه عرض کنم که امیدوارم مفید باشد. :ok:

نقل قول:
1-دوست عزیز علم کافی نیست , شیطان می داند علم دارد که دارد خودش را لحظه به لحظه بدبخت می کند و به جهنم نزدیک می کند. شیطان با خدا صحبت می کرد . عبادت می کرد به مقام ملک رسیده بود , چه می گویید شما ؟؟؟
بلعم باعورا اسم اعظم میدانست . آیات خدا را دیده بود . چه شد ؟؟؟ شد سگ !!!!!
ای داد بی داد...
2- از کجا می دانید اگر به من بگویند 10 میلیون بهت میدیم یه نخ سیگار بکش نکشم ؟؟؟ از کجا میدونید اگر قرار باشه استخدام یه شرکت مثل گوگل بشم غیبت یکی رو نکنم ؟؟؟ از کجا میدونید اگر کل کره ی زمین رو بهم بدن یک انسان نمیکشم ؟؟؟؟ به خدا بعید نیست وسوسه بشم و این کار رو بکنم . به زبان ساده است. فرض کنید حرف از میلیارد ها دلار پول باشد و بگویند زنا کنم با فلان زن زیبای جهان - ممکن است. بله ممکن است. شاید اصلا 100% باشد و این کارو کنم. همه اختیار داریم - همه می توانیم هر لحظه وسوسه بشیم و برگردیم از خدا- پیامبران هم همینطور-
من مغلطه می کنم ؟؟؟؟؟؟ عین حقیت را گفتم - مگر در زمان خودمون و یا در زمان پیامبر و یا در قران همچین اشخاصی نبوده اند ؟؟؟؟ ای بابا........
به خدا دست بردارید... من یهو به سرم نزده بیام جلوی عصمت مطلق به ایستم جناب یونس بن عبد الرحمن عزیز.
خب دیگه کره زمین بهت می دن آدم می کشی- در این فرض - اون هم با اختیار خودت چرا که ضعیف النفسی و تسلیم شیطان می شی جانب علم را ( که شما را از چنین عملی باز می دارد ) کنار می گذاری .
پس روشن شد این علم است که عصمت می آورد هر کس در حد علم و معرفت خودش .

ولی معصومین علیهم السلام از خداست و اکتسابی نیست موهبتی است .

جالبه واقعا مگه الان در برابر عصمت نسبی قد علم کردی .!!!

نقل قول:
- پس بهتره ببینی پیامبرت ص چه فرموده است =
در روایات آمده که خداوند متعال به ابلیس فرمود: فرزندی به آدم نمی دهم، جز این که مانندش را به تو دهم، و هر آدمی، هم زاد شیطانی دارد.(مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏60، ص 306، مؤسسة الوفاء، بیروت . لبنان، 1404 هـ. ق.)
پیغمبر(ص) فرمود: چه بسا که هیچ کس نباشند جز آن که همزاد او از جنّ برای او گماشته شده است، گفتند: یا رسول اللَّه آیا برای شما هم هست؟ فرمود: برای من نیز هست، جز این که خدا یاریم داده که او تسلیم من شده است(مسلمانش کردم) و مرا جز به نیکی وا ندارد.(این بلا را سرش آورده پیامبر)(همان، ص 298.)
3-بله خواننده پیگیری می کند من چه گفتم در پست های پیش و شما ندیدی... بله آدم ع از شیطان تبعیت کرد و ظالم شد ,و خدا و دستوراتش را به باد فراموشی داد , اما سریع با زبان و بعد هم با عمل توبه کرد و بخشیده شد. ( نص صریح قران).

وَ رَوَى الْبُخَارِيُّ وَ مُسْلِمٌ وَ النَّسَائِيُّ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: إِنَّ عِفْرِيتاً مِنَ الْجِنِّ تَفَلَّتَ عَلَيَّ الْبَارِحَةَ يُرِيدُ أَنْ يَقْطَعَ عَلَيَّ صَلَاتِي فَذَعَتُّهُ بِالذَّالِ الْمُعْجَمَةِ وَ الْعَيْنِ الْمُهْمَلَةِ أَيْ خَنَقْتُهُ وَ أَرَدْتُ أَنْ أَرْبُطَهُ فِي سَوَارَيِ الْمَسْجِدِ فَذَكَرْتُ قَوْلَ أَخِي سُلَيْمَانَ ع وَ قَالَ إِنَ‏ بِالْمَدِينَةِ جِنّاً قَدْ أَسْلَمُوا وَ قَالَ لَا يَسْمَعُ نِدَاءَ صَوْتِ الْمُؤَذِّنِ‏جِنٌّ وَ لَا إِنْسٌ وَ لَا شَيْ‏ءٌ إِلَّا شَهِدَ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.

وَ رَوَى مُسْلِمٌ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ قَدْ وُكِّلَ بِهِ قَرِينُهُ مِنَ الْجِنِّ قَالُوا وَ إِيَّاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ إِيَّايَ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ أَعَانَنِي عَلَيْهِ فَأَسْلَمَ فَلَا يَأْمُرُنِي إِلَّا بِخَيْرٍ.

علامه مجلسی قدس سره این روایات را از کتب اهل سنت نقل کرده که مورد قبول ما نیست و قطعا از نظر ما هیچ گونه اعتباری ندارد .

البته علامه مجلسی بعدش کلامی نقل می کند که خود بزرگان اهل سنت این روایات را قبول نکردند .

و روي فأسلم بفتح الميم و ضمها و صحح الخطابي الرفع و رجح القاضي عياض و النووي الفتح و أجمعت الأمة على عصمة النبي ص من الشيطان و إنما المراد تحذير غيره من فتنة القرين و وسوسته و إغوائه و أعلمنا أنه معنا لنتحرز منه بحسب الإمكان و الأحاديث في وجود الجن و الشياطين لا تحصى و كذلك أشعار العرب و أخبارها فالنزاع في ذلك مكابرة فيما هو معلوم بالتواتر ثم إنه أمر لا يحيله العقل و لا يكذبه الحس و لذلك جرت التكاليف عليهم‏ .

بنابر این این بزرگان شما نیز موافقت بر این روایات نکردن چه برسه به امامیه که خبری از این حرفا نیست .
بله , مساله شیطان ابوبکر به تواتر در کتب فریقین نقل شده خصوصا مصادر اهل تسنن که گفت :

فَإِنَّهُ قَامَ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، فَقَالَ: إِنَّ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي‏! فَإِنِ اسْتَقَمْتُ فَأَعِينُونِي، وَ إِنْ زِغْتُ فَقَوِّمُونِي، وَ إِنْ غَضِبْتُ فَجَنِّبُونِي‏ .

دقیقا چون أبوبکر این طور بوده طرفداراش نتونستن تحمل کنن ضایعه است واقعا آمدن به پیامبر صلی الله علیه و آله چسباندند .

ادامه بحث .

baghiatosalam;299590 نوشت:
چون پاسخ این جمله ها را بالا دادم و یا در نوشته جناب کریم دیگر زیاد اشاره نمی کنم. گفته شد = ظلم , ظلم است = بد هست ---- خوب که نمیشه. عصیان هم مشخص هست کجا آمده - خدا فرمان داد ادم عصیان کرد. تمام شد رفت. نوشته های قبلی مرا بخوانید. موفق باشید.

سلام
متاسفانه شما از اصول گفتگو خارج هستید . وقتی کسی می خواهد در موضوعی بحث کند اصول مربوط به آن را مورد توجه قرار می دهد .
این بحث یک بحث کلامی است و شما یا باید اصول این علم را بپذیرید و بحث کنید یا باید به رد آن اصول بپردازید .
مثلا برهان ضرورت عقلانی عصمت را مطرح می کنیم و شما می گویید اصلا برهان عقلی نیاوردید یا می گوییم اصطلاحات در مقامات و علوم متفاوت است و شما می گویید ظلم ظلم است یا می گوییم عدم تهدید به عقوبت اخروی نشانه امر ارشادی است و شما می گویید باید عقاب اخروی هم باشد . همه این مطالب نشان دهنده عدم آشنایی شما با اصول ، اصطلاحات و نحوه بحث در مسائل علم کلام است لذا باز هم شما برادر جستجوگر را به مطالعه بیشتر دقیقتر و عمیق تر دعوت می کنم . دانشمندان بزرگی که پایه این عقاید را محکم کردند دهها سال در کار تحصیل و تدریس بوده اند لذا حق آنستکه قبل از نقد و رد اندیشه های آنها حرفشان را صحیح بفهمیم
والله الموفق

یونس بن عبد الرحمن;298757 نوشت:
سلام جناب ناشناخته حال حضرتعالی خوبه
بزرگوار خودت ناراحت نکن از این که پیشنهاد دادی تفسیر بنویسم خب می نویسم نیازی نیست شما بگید ولی با این حال چشم .
نکته ایی که باید اشاره کنم دوست من , فرمودید کارشناسا بیشتر با الفاظ بازی می کنن خود این نشون از این داره هنوز به معانی مفردات لغت عربی پی نبردید .
نقل قول:
نشون میده که به معانی کلمات عربی رسیدم و میدونم الفاظ مشترک هم معنی هستند و بازی که انجام میشه باهاشون رو میفهمم
خب حالا چیز بالاتر بهت بگم : مفردات و الفاظ لغت عرب پله ایی برای شما تا به فرهنگ استعمالی خاص قرآن برسی .

دوست عزیز بحث لغت عربی بحث جدایی ست جاش این جا نیست .

این سوال شما این جور مطرح می کردی بهتر بود

این نافرمانی که از روی اختیار از حضرت صادر شد منافی با عصمت است یا خیر ؟

نقل قول:
اول گناه بودن عمل اثبات میشه و بعد لازمه اون زیر سوال رفتن عصمت هست.شما اول رفتی سراغ دوم و دوم میخوای بیای سراغ اول:cheshmak:
اشتباه دوستان اینه عصی را به معنای فارسیش در نظر می گیرن بعد بحث می کنن مثلا این نافرمانی گناه بود یا خیر .؟ چرا اصرار دارم کلام علامه طباطبایی را دقت کنید چون به این معانی اشاره کرده .
نقل قول:
اگر اعتقاد به معنای لغوی و عامیانه اون بودیم مشخص بود که گناه کردند اما به معنی سرکشی ترجمه شده و بعد میخواهیم ببینیم این سرکشی گناه بوده یا نه. آیا اون معنای دوم که میگید همون سرکشی نیست؟!برای درک معنای دوم لازم به خوندن کتاب نیست,همینجا هم میتونستید ذکر کنید ولی فکر میکنید خیلی سخته,نه اتفاقا ما زودتر به این معنی ترجمش کردیم که دنبال معصیت بودن یا نبودنش هستیم
البته برای روشن شدن بحث عصمت یه نکته بسیار مهمی باید دوستان در نظر داشته باشند و آن این که بحث عدم عصمت انبیاء بعد از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله پیش آمد باید دنبال علتش باشید که خیلی مسائل برای حضرات حل می شه ( چون جزء بحث نیست فقط خواستم اشاره کنم . )

به هر حال وارد بحث که شدم با دوستان به یه جایی می رسیم ان شاء الله .


ببخشید اگه یکم دیر جواب دادم. اما آقای عبدالرحمن شما فکر میکنید چیزهای ساده ای هست که شما میدونید اما دیگران نمیدونن.شما برای جواب دوستان باید دنبال جوابها و اشکالات سخت باشید نه جوابهای به این سادگی. موفق باشید

baghiatosalam;299422 نوشت:

وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا
پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان

برايشان پوشيده مانده بود براى آنان نمايان گرداند

می بینم که خودت را به خنگی زده بودی تا دست از سرت بردارم!

اما بنده مثل شما زیاد دیده ام، شما مثل بنده ندیده اید!!!

بگو ببینم، نافرمانی آدم (ع) از فرمان خدا را چگونه از این آیات درآوردی؟؟؟!
کجای قرآن نوشته شده آدم (ع) «به آن درخت نزدیک شد» ؟!

خداوند فقط دستور داده بود به آن درخت نزدیک نشوند، همین.

شیطان آمد و وسوسه کرد که شاید مثلا یک چوب بلند بردارند و «از دور» به شاخه های آن درخت بزنند تا میوه اش روی زمین بیفتد و بخورند!
یا مثلا فرض کن آن درخت لب یک دره بوده، آنها هم با سنگ یا چیزی شبیه به بومرنگ به میوه های آن درخت زدند و آن میوه ها درون دره افتاد و آنها هم ازآن خوردند، بدون نزدیک شدن به آن درخت!

تا اینجا که خلاف فرمان خدا رفتار نکردند، کردند؟!

[="times new roman"]
سلام علیکم و رحمه الله

بغیر از بحث نهی مولوی و ارشادی که در ذیل آیه بقره/35 مطرح شده
موضوع دیگری در روایات هم ذکر گردیده
و اول آن از بدیهیات است و آن چنین است
که
حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام در زمان خطای درخت منهیه انسان تقریبا کاملی بودند ولی هرگز در آن موقع صاحب رسالت نبودند پس نبی هم نبودند.

2- خطای حضرت آدم از روی مخالفت بر فرمان خدای متعال نبود بلکه خطای ایشان از روی شبهه ای شیطانی بود که[="red"] ممنوعیت نزدیک شدن به درخت[/] را با [="blue"]خوردن میوه آن درخت[/] متفاوت تشریح کرده بود.

برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به
الاحتجاج، ج‏4 - احتجاج امام على بن موسى الرضا ع بر مأمون خليفه عباسى‏
و هم چنین
شرح بیشتر در باب هفتاد و چهارم در باره صدق - مصباح الشريعة - شرح امام صادق علیه السلام بر این موضوع[/]

یاحق

کریم;300303 نوشت:
دلایل زیر:
1-اگر پیامبر معصوم نباشد مردم به شرایع اعتماد واطمینان پیدا نخاهند کرد،چون در صورت احتمال جواز دروغ ونسیان وسایر گناهان احتمال دارد این پیامبر بعضی از چیزها که براو وحی شده را فراموش کرده است ویا به چیزی امر کرده است که از نزد خوش است ونه خداوند.(در حالی که خداوند می فرماید وما ینطق عن الهوی بل هو وحی یوحی)
2-زمانی که پیامبر معصیتی انجام می دهد یا تبعیت او برما واجب است ویا واجب نیست؟اگر واجب باشد که در امر گناهی از او تبعیت کرده ایم واگر تبعیت نکنیم فلسفه بعثت بی فائده خواهد بود چون فلسفه آن تبعیت از انبیاءمی باشد. جناب شریعت عقلانی می فرمایند:وقتی خلافی سر زد وتوبه کرد آیا تقلید از این عمل پیامبر حماقت نیست؟ حال ما سوال می کنیم تا زمانی که پیامبر توبه نکرده مردم چه کار کنند واز کجا بدانند که سخنش درست است یا نه؟مردم بعد از ابلاغ احکام از جانب پیامبرباید منتظر بمانند که شاید اشتباه گفته ویا اشتباه عمل کرده است،در طول این فاصله مردم که واجبات را انجام نمی دهند چون شاید پیامبر دروغ گفته باشدفگناهش به گردن چیست؟
3-اگر معصیت برپیامبر جایز باشد موجب اذیت او خواهد شد چون امر به معروف واجب است وخداوند از ایذاءواذیت پیامبر نهی کرده است(ان الذین یؤذون الله ورسوله لعنهم الله فی الدنیا والآخرة) 3-گناه موجب می شود شان ورتبه پیامبر نزد مرد پایین بیایدواعتمادشان کمتر شود.(آیا دیگاه مردم نسبت به آدم گناهکار وبی گناه یکسان است مانند دروغگو)
4-در این صورت شهادت پیامبر باید پذیرفته نشود چون(اذا جاءکم فاسق بنبأفتبینوا)پس چگوه ماسخنان او را در مورد احکام واعمال دینی بپذیریم.
5-اگر از پیامبری گناهی سر بزند باید از او اطاعت کردچون(اطیعواالله واطیعوا الرسول)(ان کنتم یحبون اله فاتبعونی) آیا به علم به اینکه پیامبر معصیت می کند می توان از او اطاعت کرد؟اگر بگویید نه،آنوقت اطلاق آیه را باید چکار کنیم که می فرماید از خدا ورسولش اطاعت کنیدوقید نزده است که در حال معصیت اطاعت نکنید.واین اطلاق اطاعت دلیلی است یر عصمت آن حضرات.(حق الیقین ج1ص90)
6-آیه تطهیر نیز که در مورد رسول خدا،امام علی ،فاطمه وامام حسن وحسین علیهم السلام می باشددلیل بر عصمت آن حضرات وبتبع انبیاءدیگر می تواند باشداز باب حکم الامثال واحد فیما یجوز وفیما لایجوز انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا(احزاب/33) در این آیه آن حضرات را ازجمیع پلیدی ها مبرا می کندحال هر گناهی که در نظر بگیرید پلیدی است یا نه؟
7-خداوند متعال تصرح می کند که حضرت مریم طاهر است.وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ‏ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمينَ (آل عمران/42) وقتی حضرت مریم معصوم است به طریق اولی پیامبران الهی که از او بالاترند معصوم خواهند بود.

با سلام خدمت کارشناس محترم.
1. ببینید بزرگوار ما هم قایل به عصمت ایشان هستیم منتها نه مطلق آن. ما می گوییم پیامبران از طرف خداوند آمده اند تا شریعتی را بنا نهند تا بوسیله آن مردم را هدایت کنند. پس در بیان این شریعت معصومند. حال کسی که قایل به این باشد که آنها در بیان شریعت معصومند قول هایی از آنها را که در بیان شریعت عنوان شده قبول خواهد کرد. در جایی آمده است پیامبر در یکی از غزوات آرایشی جنگی را پیشنهاد می کند و یکی از یاران می گوید اگر این آرایش جنگی وحی خداوند نیست بنده نظر دیگری دارم. و اتفاقا نظر او اجرا شده و موفق بود. یعنی اینکه ارباب شریعت آن چیزی را که به عنوان حکم شریعت عنوان می کردند قابل اطاعت و پیروی است. نمونه کامل آن هم قرآن است. یعنی ما پیامبر را در بیان و ابلاغ و تفسیر وحی معصوم می دانیم. این لازمه ایمان است. ولی باقی موارد خیر.
2. در مورد تبعیت هم قبلا عرض کردم و شما اشاره نکردید. گفتیم تبعیت از رهبری هم امروزه واجب است در حالی که ایشان معصوم نیست. در مورد توبه هم در قسمت 1 به طور کامل توضیح دادیم. ایشان در بیان و ابلاغ وحی معصومند. ولی ممکن است عملی از ایشان سر بزند که نه تنها موافق وحی نباشد بلکه عقل انسان هم که حجت باطنی است به وضوح این مسئله را رد می کند. لذا لازم نیست مردم منتظر توبه پیامبر باشند. هر حکم شرعی که از طرف ایشان صادر شد حکم خداست و لازم الاجرا.
3. در مورد اذیت شدن به دلیل امر به معروف هم برای بار سوم عرض می کنم پیامبری که از امر به معروف و نهی از منکری که خود دستور به آن داده اذیت شود باید در پیامبری اش شک کرد. تهذیب نفس و خود سازی جزء ابتدایی ترین لوازم نبوت است. هر کس که بر نفسش تسلط یافت ( نه به طور مطلق ) نه تنها از امر به معروف و نهی از منکر اذیت نمی شود بلکه خوشحال هم می شود که این سنت حسنه در جامعه اش جاری و ساری است. حال اگر این امر به معروف و نهی از منکر بر ایشان وارد بود خوب تشکر کرده و عملش را اصلاح می کند و اگر وارد نبود باز هم تشکر کرده و توضیح می دهد. نه اینکه اذیت شود.
4. در بالا توضیح داده شد. وقتی شما به نبوت پیامبری ایمان می آورید یعنی قبول می کنید که حکمی که می کند از جانب خداست و لازم الاجرا. ولی در بسیاری موارد پیامبر نظری شخصی می دهد که می توان قبول نکرد و ایشان هم چنین انتظاری ندارد.
5. در مورد اطاعت کردن هم فکر می کنم به طور کامل چند بار توضیح دادم. اطاعت کردن ربطی به معصیت ندارد. از رهبر جمهور اسلامی هم که معصوم نیست اطاعت واجب است که ظاهرا مصداق اولی الامر منکم است.
6. آیه تطهیر هم از اراده خدا سخن گفته است. سوالی دارم. مگر خداوند با ارسال رسل اراده نکرده که انسانها را هدایت کند؟ آیا هدایت شدند؟ اراده خداوند منوط به اراده انسان است. اراده خدا دلیل بر این نمی شود که این امر محقق شده است. در ضمن بحث پیرامون این آیه بحثی مفصل می طلبد. چه اینکه اهل سنت معتقدند این آیه پیرامون همسران پیامبر است. ولی از این آیه برداشت عصمت برای آنها نکرده اند. در حالی که آنها به عایشه بسیار اعتقاد دارند و می توانستند راحت از این برای عصمت عایشه سوء استفاده کنند.
7. در مورد حضرت مریم : یا شما معنای طاهر را به عصمت مطلق از همان جنس عصمت پیامبران تعبیر می کنید که باید بفرمایید دلیل اینکه خداوند ایشان را معصوم قرار داده چیست؟ مگر پیامبر است؟ مگر قرار است شریعتی بنیان نهد؟ مگر قرار است کسی از وی تبعیت کند؟ اگر معصوم است چرا؟ در اینکه ایشان بانوی پاک و طاهری بودند شکی نیست.
اگر هم معصوم از جنس عصمت پیامبران نبودند و با خودسازی و تهذیب نفس این مقام را بدست آورده بودند و درجه ای نزد خدا داشتند اکتسابی بوده و هر کس را راه رسیدن به آن درجه فراهم است.
و من الله توفیق

فاتح;300400 نوشت:
حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام در زمان خطای درخت منهیه انسان تقریبا کاملی بودند ولی هرگز در آن موقع صاحب رسالت نبودند پس نبی هم نبودند.

با سلام.
شیعه معتقد است پیامبران چه قبل از رسالت و چه بعد از آن از هر گناه و خطایی معصومند.
فاتح;300400 نوشت:
2- خطای حضرت آدم از روی مخالفت بر فرمان خدای متعال نبود بلکه خطای ایشان از روی شبهه ای شیطانی بود که ممنوعیت نزدیک شدن به درخت را با خوردن میوه آن درخت متفاوت تشریح کرده بود..

مگر همه گناهانی که ما انجام می دهیم قصد مخالفت با خداوند را داریم. چه بسا دزدان و گناه کارانی که حتی از امام حسین (ع) هم می ترسند چه رسد به خدا.

شریعت عقلانی;300425 نوشت:

با سلام.
شیعه معتقد است پیامبران چه قبل از رسالت و چه بعد از آن از هر گناه و خطایی معصومند.

[="times new roman"]
و علیکم السلام و رحمه الله

بستگی دارد خطا را چه معنی کنیم ولی
شیعه به ترک اولی انبیاء در زمان رسالت معتقد است ولی به گناه از روی آگاهی و یا از سر عناد برای معصومین و انبیاء هرگز معتقد نیست.

اما خطای حضرت آدم در عالم علوی
1- خطای حضرت آدم بنا بر تعبیری که عرض شد :
الف : حضرت آدم میدانست که نباید به درخت نزدیک شود
ب : حضرت آدم نمیدانست که خوردن میوه درخت منهیه نقض دستور الهی محسوب میگردد.
ج: حضرت آدم عملی را انجام داد بدون اینکه بداند آن نقض فرمان الهی است

پس
خطای ایشان از روی ناآگاهی بود
مانند عدم صبر حضرت یونس بر دعوت کفار و مشرکین که از روی ناآگاهی بود.

آیا در درگاه الهی گناه بر کسی که ندانسته کاری را انجام دهد نوشته میشود ؟

یاحق

[/]

[="magenta"]پاسخ به جنابان کریم - حامد - تحریم شده - فاتح
[/]

[="green"]نوشته های جناب تحریم شده عزیز :
[/]
می بینم که خودت را به خنگی زده بودی تا دست از سرت بردارم!

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
من خنگ نیستم. و شیطان هرگز دست از سر من بر نمی داره...
افسانه ی جالبی رو گفتید.
پاسخ این سوالتون رو توی کتاب های دینی ابتدایی پیدا می کنید اینجا بحث جدی تر از این صحبت هاست.
«ای عزیز عرصه سیمرغ نه جولانگه تست// عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری»
موفق باشید

[="magenta"]نوشته های جناب فاتح عزیز :
[/]
الف : حضرت آدم میدانست که نباید به درخت نزدیک شود
ب : حضرت آدم نمیدانست که خوردن میوه درخت منهیه نقض دستور الهی محسوب میگردد.
ج: حضرت آدم عملی را انجام داد بدون اینکه بداند آن نقض فرمان الهی است
پس
خطای ایشان از روی ناآگاهی بود
مانند عدم صبر حضرت یونس بر دعوت کفار و مشرکین که از روی ناآگاهی بود.
آیا در درگاه الهی گناه بر کسی که ندانسته کاری را انجام دهد نوشته میشود ؟
یاحق

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
الف = درست
ب = چه قدر جالب... خدا گفته فکر نزدیک شدن هم بهش نکن بعد حضرت آدم نه تنها نزدیک شده رفته خورده بعد نمیدانسته نهی دستور خدا محسوب میشده ؟؟ اینا دیگه خیلی ابتدایی هستا.
خدا به منم گفته نزدیک زنا نشم - نگفته توی کامپیوتر زنا نگاه نکنم - اسم یه همچین دستگاهی هم نیورده - من نگاه کنم ؟؟؟
خدا گفته به زنا نزدیک نشید ولی نگفته که بچه دار نشید. من میرم بچه دار میشم. نمی دونم اخه خنده ی آدم میگیره چه مثالی بزنم من. گفته نزدیک نشو بعد رفته خورده بعد عجب چیزایی می شنویم اینجا ما.
ج = اینا رو واقعی میگید یا اومدید ما رو سره کار بذارید شما؟؟؟

موفق باشید

[="purple"]نوشته های جناب حامد عزیز :
[/]
سلام
متاسفانه شما از اصول گفتگو خارج هستید . وقتی کسی می خواهد در موضوعی بحث کند اصول مربوط به آن را مورد توجه قرار می دهد .
این بحث یک بحث کلامی است و شما یا باید اصول این علم را بپذیرید و بحث کنید یا باید به رد آن اصول بپردازید .
مثلا برهان ضرورت عقلانی عصمت را مطرح می کنیم و شما می گویید اصلا برهان عقلی نیاوردید یا می گوییم اصطلاحات در مقامات و علوم متفاوت است و شما می گویید ظلم ظلم است

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
کجا بنده از اصول گفتگو خارج شده ام ؟
اصول هم پذیرفتیم و دلیلی و پاسخی برای سوالمان هم ندیدیم.
من کی گفتم برهان عقلی نیاورید... برای شروع گفتم عصمت مطلق را کنار بگذارید , هرچند نگذارید هم مشکلی نیست بحث می کنیم.
من اتفاقا همش دارم می گویم اون دلایل را بیاورید همان دلایل عقلی نقدشان کنیم. منطقی باشید و ایات بیاورید. عقل که تعطیل شود که هیچ. اما اخر این دلایل عاقلانه نیست.
شما آسمان بروید زمین بیاید مگر اینکه نخواهید , و الا ظلم - ظلم است. حداقل اینه که مکروه هم نیست و بد است. بعد می گویید مقامات تفاوت ؟؟؟
ای بابا... قران هم تعطیل کردید. اون از ظالمین - اون از خاسرین - اون از ظلمنا انفسنا - اون از غوی - اون از عصی - اون از ولا تقرب و غیره... همه ی اینا تو قران معناش گناه هست به جز این مورد و اونم دلیلتون اینه که پیغمبره و بعد دلیل عصمت مطلق رو میگید که روو هواست. اصلا دلیل نیست چیزایی که می گید.

موفق باشید

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
بردار عزیز شما اعتراف دارید در این زمینه ها تخصص ندارید وتحقیق کردن با تخصص داشتن خیلی فرق می کندبنابراین نظر دادن در مورد شخصیتی که در تفسیر قرآن به قرآن حرف اول را می زنندبه این شکل انصاف نیست!شما از کجا اثبات می کنید که این نظر برگرفته از تاثیر پذیری از علامه قاضی است؟در حالی که ایشان اساتید مختلفی داشته اند،وبا آقای قاضی عرفان می خوانند نه تفسیر،واز همه مهمتر آیا ایشان با توجه به آیات دیگر در این رابطه مساله را توضیح می دهند اگر مطالعه کرده باشیدشما باید به دلایل ایشان جواب دهید نه اینکه آیات را ردیف کنید که درهمه این به یک معنی است.
برادر بزرگوار لفظ ولغت را لغت دان معنی می کند،وتبیین مساله نیز با مفسر است.حال شمایی که به قول خودتان اجماع این مفسران را قبول نداریدباید برای اظهار نظر در این مباحث تخصص داشته باشید وحداقل به این راحتی وسادگی نگویید همه از یکدیگر تاثیر گرفته اند.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما جناب کریم
1-مشخص است که من همانند جناب علامه طباطبایی ره متخصص تفسیر نیستم , و همچنین من اصلا همه تفسیر ایشان را که با گفته هایم نابود نکردم , و فقط با قسمت عصمت مطلق انبیا ایشان مخالف هستم و آن هم بسیار دلایل قانع کننده ای دارم و بر عکس نه تنها از ایشان بلکه از دیگر مفسران حاضر و حتی کارشناسان این زمینه هم دلیل محکم و قانع کننده ای نمی بینم که نظرم را عوض کنند.
2-خیلی روشن است که همه ی انسان های استاد های مختلفی دارند اما هیچ کس منکر این نیست که انسان بسیار می توانند تحت تاثیر سخنان استادش باشد مثل پدر و مادر و امثالهم حال استاد کامپیوتر باشد یا زبان باشد یا قران باشد.آن هم علامه قاضی ره و عرفان و... که دیگر جای خود دارد و عقیده ی ایشان خیلی میتونه تاثیر گذار باشه روی جناب علامه طباطبایی ره و هیچ کس منکر این اکر نمی شود که وقتی به جایی می رسد باز برمیگردد و می گوید : یعنی می شود این استادید اشتباه کرده باشند ؟
3-من که آخر نفهمیدم این صفت " ظالمین " چه شد ؟ چه معنا شد ؟ کجا رفت ؟ این صفت برای چیست ؟ برای خنده است ؟ ظالمین را جناب کریم چه می خواهید معنا کنید ؟ ما که نفهمیدیم.
از بس در این مدت تحقیق و تفحص من با کارشناسان نظرات ضد و نقیض شنیدم که اصلا الان خودم هم قفل کردم که اینها از چه کسی تبعیت می کندد هر کس یه چیز می گوید. هر کس فقط تلاش می کند مبادا به عصمت ( مطلق) انبیا لطمه ای وارد شود بدون دلیل درست حسابی و عقلی و منطقی. و به جرات می گویم آیات قران در این زمنیه نابود شده است توسط ایشان.(مگر خلافش را ثابت کنید برایم).

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
1-ببینید خود آیات قرآن در سوره طه وقتی به آنحضرت می فرماید:نزدیک این درخت نشویدچون در اینجا گرسنگی وتشنگی وآفتاب زدگی وغیره نیست ولی در داردنیا این مشکلات وجود دارد،در حالی که نسبت به بقیه گناهان کبیره مانند:زنا،دزدی وغیره خداوند حد قرار داده وبرای انها عقوبت مقرر کرده است،در حالی که در اینجا می فرماید،اگر از این درخت بخوری دچار سختی های دنیا خواهی شد وخبری از عقوبت جهنم وعذاب اخروی نیست،واگر حرامی که مد نظر شما است باشد باید این عقوبت ها نیز باشد.
2-شما اگر به کتاب گناهان کبیره مراجعه کنید در یکی از تعاریف گناهان کبیره این است که در قرآن به آن وعده عذاب داده شده باشد.
این مثالها شما مع اارق است وبه بحث ما ربطی ندارد،شما که می گویید قرآن نظرش این است باید از آیات قرآن این مساله را به طور شفاف روشن کرده ودلایل مخالف نظرتان را رد کنید اینکه شما چندین مرتبه است می گویید نهی ارشادی چیست؟باید اولا این مساله را تبیین کنید وبراساس آیات قرآن مشخص کنید این نهی رشادی نیست؟

[="blue"]پاسخ من :
[/]
1- واقعا دستتان درد نکند. گرسنگی تشنگی و افتاب زدگی و لباس و اینا , واسه اینا بود گفت نزدیک نشید به این درخت ؟؟؟
پس این آیه دیگه فلسفش چیه ؟ وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ
به توضیحاتی ظاهرا نیاز است اینجا :
اول اینکه خداوند به این زوج گفت ببینید این باغ این مزیت ها را دارد , گرسنه و تشنه نمی شوید , آفتاب و مهتاب و مثلا سرما و گرما شما را ناراحت مثلا نمی کند.
شما در این باغ آسوده هستید و راحت. اگر فریب شیطان که دشمن اشکارتون هست رو بخورید , از این باغ اخراج می شید پس مبادا فریب بخورید.
حال فریب چه را نخوریم و چه می شود ؟
به این درخت و شجره نزدیک نشوید , اگر شدید که نه تنها اخراج می شوید بلکه از زمره ی ظالمین هم می شوید.(و یا از زمره ی ظالمین می شوید و اخراج می شوید.)
خوب دیگه حضرت آدم ع ظالم رو می شناسه. می دونه ظالمین کیا هستند , خوب اگر ندونه ظالم بده یا خوبه په دیگه گفتن خدا معنی نداره و اونم گناهی نکرده فکر کرده ظالم خوبه رفته که کلا ماجرا بر باد میره بر این اساس.
آیا برای خدا خیلی سخته یه فضایی در این کره ی زمین فراهم کند و یک فصل مناسبی را انتخاب کند و یک هوای استوایی را بر گزیند و آنها را تشنه و گرسنه نگذارد ؟؟؟
برای کریستینو رونالدو , مدونا و ... هم همین الان در بهترین جاهای کره ی زمین که بهشت میگن هست این مکان فراهم است. نه آفتاب اذیت می کند نه هوا بد است نه سرما و نه گرسنه و تشنه. همه چیز فراهم است. این چیزه عجیبی نیست که بگوییم برای این مثال ها آن باغ در عالم دیگر و در جای دیگر بوده که بد مجبور باشیم زیر سوال برویم که ما تاوان خطای آدم ع پس میدیم که روی زمین هستیم و باید رنج بکشیم.
حال آنکه خدا فرمود " من خلیفه روی زمین می خوام بذارم " و هم اینجا شیطان می گه " قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ " در زمین تمام شد رفت.
از امام صادق (ع) راجع به بهشت آدم سؤال شد، آن حضرت در پاسخ فرمودند: «جنة من جنان الدنیا، یطلع فیها الشمس و القمر و لو کان من جنان الآخرة ما خرج منها ابداً»
« [="blue"]باغی از باغ های دنیا بود که خورشید و ماه بر آن می تابید[/] و اگر بهشت جاودان بود، هرگز آدم از آن بیرون رانده نمی شد.» تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 62.
الدنيا مزرعة الاخرة- دنيا مزرعه ى آخرت است.
تو دنیا پس مثل دیگر آدم ها مثل دیگر صفت ها مثل دیگر جمله ها مثل همه ی انسان ها فرمان خدا مشخص , نافرمانی خدا گناه - فریب خوردن از شیطان و تبعیت از ان حرام .
حال جناب کریم من ایه ردیف می کنم یا شما حتی یک درصد هم برای بازگشت از عقیده نگذاشته اید و یا حد اقل دلایل قانع کننده ای نمی آورید.
آیا خیلی سخته برای خداوند یک سالن امتحانی را فراهم کند و در آن پذیرایی به نحو احسنت صورت گیرد و سیستم گرمایشی و سرمایشی عالی کار کند ؟ این سخت است ؟ انسان الان تونسته خدا نتونه ؟ اصلا فضای بعضی از نقاط زمین به طور دیفالت فوق العاده و همینطوره .

2- وعده ی عذاب نداده ؟ این ظالمین برای قشنگی است. ؟

ببینید پسر آدم به دیگری چه می گوید و این آیات چقدر عجیب است و باز صفت " خاسرین " بعد از " ظالمین " به کار می رود.
إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاء [="red"]الظَّالِمِينَ [/]﴿۲۹ مائده﴾من مى‏خواهم تو با گناه من و گناه خودت [به سوى خدا] بازگردى و در نتيجه از اهل آتش باشى و اين است‏سزاى ستمگران (۲۹)
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ [="red"]الْخَاسِرِينَ [/]﴿۳۰﴾پس نفس [اماره]اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد و وى را كشت و از زيانكاران شد (۳۰)
این هم عذاب آتش برای ظالمین جناب کریم. و ادامه...
إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (41)
وَلاَ يَزِيدُ [="red"]الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا[/] ---- عجب
إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا ﴿۲۹ کهف﴾
[="red"]ما براى ظالمین آتشى آماده كرده‏ايم كه سراپرده‏هايش آنان را در بر مى‏گيرد و اگر فريادرسى جويند به آبى چون مس گداخته كه چهره‏ها را بريان مى‏كند يارى مى‏شوند وه چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است[/]

حال بگویید آیه ردیف می کنم. آیه نیاورم چه بیاورم ؟
بلاخره آیا این جناب آدم متوجه شد که ظالمین چی هست یا نه ؟ چهل شب سر به سجده داشت و توبه و گریه و استغفار و فریب شیطان و اینا و قسم 5 تن ... اینها دیگه چیه ؟ و احادیث عجیب دیگه. که البته با قران اصلا نیاز به حدیث نداریم.
ما که نفهمیدیم , اصلا گیریم ظلم به خودش شده , مگه ما حق داریم ظلم به خودمون کنیم اونم وقتی خدا میگه فریب نخور دشمن اشکارته , ظلم نکن این امکانات واسه جنابعالی هست بر باد نده -
حال مثال های من مع الفارق است ؟؟؟مقایسه های من بی خود است ؟ توهم است ؟

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
1-اگر پیامبر معصوم نباشد مردم به شرایع اعتماد واطمینان پیدا نخاهند کرد،چون در صورت احتمال جواز دروغ ونسیان وسایر گناهان احتمال دارد این پیامبر بعضی از چیزها که براو وحی شده را فراموش کرده است ویا به چیزی امر کرده است که از نزد خودش است ونه خداوند.(در حالی که خداوند می فرماید وما ینطق عن الهوی بل هو وحی یوحی)

[="blue"]پاسخ من :
[/]
( وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى (3) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى (4))
و از سر هوس سخن نمى‏گويد (۳)اين سخن بجز وحيى كه وحى مى‏شود نيست (۴)
خدا داره میگه این سخن این قران اینی که به شما میگه بدونید وحی هست نه اینکه خودش به هم ساخته.
وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۴۲ الحاقه﴾ و نه گفتار كاهنى [كه] كمتر [از آن] پند مى‏گيريد (۴۲)
تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۳﴾[پيام] فرودآمده‏اى است از جانب پروردگار جهانيان (۴۳)
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿۴۴﴾و اگر [او] پاره‏اى گفته‏ها بر ما بسته بود (۴۴)
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿۴۵﴾دست راستش را سخت مى‏گرفتيم(ما او را با قدرت می گرفتیم) (۴۵)
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿۴۶﴾سپس رگ قلبش را پاره مى‏كرديم (۴۶)
فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿۴۷﴾و هيچ يك از شما مانع از [عذاب] او نمى‏شد (واحدي از شما نمي‏توانست مانع شود و از او حمايت كند.جناب مکارم)(۴۷)
روشن هست خدا داره قران و وحی رو میگه و خیال مارو راحت می کنه که این از طرف ماست. نه اینکه زبان پیامبر ص در اختیارش نیست.
واقعا من نمیدونم فلسفه ی این ایات آخر الحاقه چیست ؟ [="blue"]مخصوصا آیات 45 و 47 بسیار عجیب هست[/] و به نظر اصلا نیاز نیست خدا اینارو بگه (چون پیامبر دروغی بگه از وحی شاهرگشون زده میشه روشنه) اما ظاهرا به شدت لازم است که جدیت خدا رو میرسونه و شوخی نداره.
عصمت نسبی است همه ی ما معصوم هستیم منتها مراتب دارد و هیچ گاه اختیار از آدم نمی رود حتی اگر آیات خدا رو دیده باشه و بهش داده باشند. ( شیطان بلعم باعورا و...) ما نیز جرات نمی کنیم بگوییم پیامبر ص معصیت داشته اند. اما کاملا می گویم می توانستند دروغ بگویند و مشرک شوند.

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
2-زمانی که پیامبر معصیتی انجام می دهد یا تبعیت او برما واجب است ویا واجب نیست؟اگر واجب باشد که در امر گناهی از او تبعیت کرده ایم واگر تبعیت نکنیم فلسفه بعثت بی فائده خواهد بود چون فلسفه آن تبعیت از انبیاءمی باشد.
حال ما سوال می کنیم تا زمانی که پیامبر توبه نکرده مردم چه کار کنند واز کجا بدانند که سخنش درست است یا نه؟مردم بعد از ابلاغ احکام از جانب پیامبرباید منتظر بمانند که شاید اشتباه گفته ویا اشتباه عمل کرده است،در طول این فاصله مردم که واجبات را انجام نمی دهند چون شاید پیامبر دروغ گفته باشدفگناهش به گردن چیست؟

[="blue"]پاسخ من :
[/]
گفتیم که پیغمبری که ادعای نبوت می کند باید ثابت کند راست می گوید. وقتی ثابت کرد , مردم از دستورات او ( که می گوید از خداست) باید پیروی کنند. احکام و حدود الهی از خداست. چنانچه پیامبران دچار کوچکترین خطا و انحرافی در دستورات خدا و به اسم خدا شوند , خداوند بلافاصله وارد ماجرا شده و از این انحراف پیامبرش جلوگیری می کند و نمی گذارد مردم گمراه شوند.
راحت می شود با مثال های امروزی این مسئله را روشن کرد...
امام ره کسی را گذاشت و منحرف شد برش داشت تمام. مقام معظم رهبری , سه قوه منحرف بشند زود تذکر میده مراقب باشید اینجا خطا کردید. منحرف تر بشه زندانی. منحرف تر اعدام.
کسی که 2000 تا دوربین مدار بسته و میکرفن بهش وصل هست با اینکه می تونه خطا کنه , اما خطا کنه با اسنایپ می زننش.
پیامبر واسطه ی بین خدا و مردم است (در ابلاغ). بله خدا به خاطر اینکه شد رئیس جمهور و مسئولیت سنگینی داده بهشون تو یک سری جلسات خصوصی اینارو می بره توجیح میکنه معراج میبره ملکوت نشونشون میده ( تازه اینم خودشون باعث این لیاقت شده اند) و این چیزا هیچ ربطی نداره بگیم معصوم مطلق شد نمیدونم ملک شدند خاص شدند فرق کردند و دیگه گناه نمی کنند. دیگه بالاتر از شیطان که دیگه نداریم.
اینم جناب شیطان :
گفت ما اول فرشته بوده‌ایم***راه طاعت را بجان پیموده‌ایم***سالکان راه را محرم بدیم***ساکنان عرش را همدم بدیم***پیشهٔ اول کجا از دل رود***مهر اول کی ز دل بیرون شود
ما هم از مَستان این مِی بوده‌ایم***عاشقان درگه وی بوده‌ایم***ناف ما بر مهر او ببریده‌اند***عشق او در جان ما کاریده‌اند***روز نیکو دیده‌ایم از روزگار***آب رحمت خورده‌ایم اندر بهار
نی که ما را دست فضلش کاشتست***از عدم ما را نه او بر داشتست***ای بسا کز وی نوازش دیده‌ایم***در گلستان رضا گردیده‌ایم***
بر سر ما دست رحمت می‌نهاد***چشمه‌های لطف از ما می‌گشاد***وقت طفلی‌ام که بودم شیرجو***گاهوارم را کی جنبانید او
آخر جناب ابلیس با این مقام شد جهنم و خودشم میدونه الانم میدونه. (اینکه پیامبر معراج رفتند و چیزهایی دیدند و دیگر گناه نمی کنند مردود محض است.)

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
3-اگر معصیت برپیامبر جایز باشد موجب اذیت او خواهد شد چون امر به معروف واجب است وخداوند از ایذاءواذیت پیامبر نهی کرده است(ان الذین یؤذون الله ورسوله لعنهم الله فی الدنیا والآخرة)

[="blue"]پاسخ من :
[/]
عجب چیزی گفتید جناب کریم....
این آیه کجا , این چیزی که شما فرمودید کجا ای بابا...
امر به معروف و نهی از منکر برای بندگان بزرگ و خالص و مومن خدا مثل این است که به ایشان بگوییم روی پیرهنتان مثلا لکه ی سیاهی است پاکش بفرمایید...خوش حال می شود.
بزرگان این دید را دارند و از این امر به معروف خوشحال می شوند... اینکه نشد ایذاءواذیت... ای داد

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
4-گناه موجب می شود شان ورتبه پیامبر نزد مرد پایین بیایدواعتمادشان کمتر شود.(آیا دیگاه مردم نسبت به آدم گناهکار وبی گناه یکسان است مانند دروغگو)

[="blue"]پاسخ من :
[/]
کار یکه پیامبر انجام میدهد وقتی مشخص شد پیامبر است , اگر مخالف آن دستوراتی بود که به عنوان وحی آورده خوب معلوم است که گناه است و باید از ایشان سوال کرد دید حکمت این کار چه بود و چه می گوید. اگر مخالف دستورات عمل کرده بود و دلیلی درست نداشت, که دیگه از اون مقام می افته و دیگه پیامبر نیست و اطاعت ازش حرام است.( که البته کار به اونجا نمی کشه و خدا محوشون می کنه بلافاصله). مثل همان مثال هایی که زدیم. رهبری و امام و غیره...همان طور که اگر مقام معظم رهبری خطای بزرگی انجام بدن از آن مقام می افتند.
دوم جناب کریم...
به این راحتی هم که بلاخره می گویید نیست...درسته من با عصمت مطلق مخالفم اما دیگه با عصمت در خیلی مسائل که مخالف نیستم.
بلاخره یهو که نمیشه اقای بهجت و یا علامه طباطبایی بیاد بیرون بگه المیزانم کشکه قران دروغه مشرک بشه که... به زبون ساده است...هرچند که معتقدم می تواند اما خوب خیلی بعید است...
بلاخره من یه چیزی که بهم بدن با ارزش باشه , دو دستی میچسبمش تا از دستش ندم... اما ربطی به عصمت مطلق ندارد که لزوما تمام پیامبران را مطلق معصوم بدونید.
دقیقا حضرت آدم دید همه چیز دارد , اما جاودان مثلا نیست , دید چیزه با ارزشی است طمع کرد و در دام افتاد.
اما برای پیامبر دیگه تجربه شد... دیگه ماه و خورشید و زمین و اسمان و هرچی بیاری میگه نه دیگه شیطون شناختمت قبلا.
امام علی میگه دنیا برام مثل مُفِ بز هست. و غیره... ربطی به عصمت مطلق نداره.
الان مثلا رهبری که امام جمعه رو مشخص می کنه , چقدر از اینا تو زرد از آب درومدن ؟؟ خوب نیست خیلی بعید و کم هست...
دقیقا در مرتبه ی بالاتر میشه خدا و پیامبری...
آیا شده در تاریخ انحراف؟؟؟؟ بله شده هرچند خیلی ممکن است کم. قرانم میگه : بعدم سریع میگه توبه کردند - تسبیح گفتند - یک نمونه هم که بر باد رفت... قران همه مدلش رو میگه ممکنه...

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
5-در این صورت شهادت پیامبر باید پذیرفته نشود چون(اذا جاءکم فاسق بنبأفتبینوا)پس چگوه ماسخنان او را در مورد احکام واعمال دینی بپذیریم.
6-اگر از پیامبری گناهی سر بزند باید از او اطاعت کردچون(اطیعواالله واطیعوا الرسول)(ان کنتم یحبون اله فاتبعونی) آیا به علم به اینکه پیامبر معصیت می کند می توان از او اطاعت کرد؟اگر بگویید نه،آنوقت اطلاق آیه را باید چکار کنیم که می فرماید از خدا ورسولش اطاعت کنیدوقید نزده است که در حال معصیت اطاعت نکنید.واین اطلاق اطاعت دلیلی است یر عصمت آن حضرات.(حق الیقین ج1ص90)

[="blue"]پاسخ من :
[/]
5-توضیح داده شد.
6- خوب خدا جواب داد دیگه... گفت اینی که میگم اطاعت کنید اول اطاعت من هست در راستاش رسول و الا رسولی که منحرف شه که دیگه منظور خدا اون نیست.
دوم خدا باید بگوید از این پیروی کنید , پس بگوید پیروی نکنید ؟؟ خوب باید بگوید این رسول من است پیروی کنید ازش چون وحی رو به شما میگه. خلاف وحی خودش انجام داد میشه خلاف دستور من و حرام است.
سوم خود خدا میگه دیگه , پیامبر دروغی ببنده شاهرگش زده میشه. یعنی تا وقتی که ایشون زنده هستند خیالتون راحت باشه و اطاعتش کنید , منحرف شه دیگه زنده نمیمونه.تمام.
الان بلاخره یه عده هستند از مقامات بالای کشوری ممنوع خروج هستند. اگر قاچاقی برند و یا منحرف بشن بعد ایران بگیرشون اعدامشون میکنه.این دیگه بخاطر اون مقامی که داشتند(امنیتی و رموز کشوری) و باید مراقب مقامشون و جونشون می بودند.

[="red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
7-آیه تطهیر نیز که در مورد رسول خدا،امام علی ،فاطمه وامام حسن وحسین علیهم السلام می باشددلیل بر عصمت آن حضرات وبتبع انبیاءدیگر می تواند باشداز باب حکم الامثال واحد فیما یجوز وفیما لایجوز
انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا(احزاب/33)
در این آیه آن حضرات را ازجمیع پلیدی ها مبرا می کندحال هر گناهی که در نظر بگیرید پلیدی است یا نه؟
8-خداوند متعال تصرح می کند که حضرت مریم طاهر است.وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ‏ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمينَ (آل عمران/42)
وقتی حضرت مریم معصوم است به طریق اولی پیامبران الهی که از او بالاترند معصوم خواهند بود.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
7- اگر اینکه این آیه واقعا همونی هست که ما می دونیم که انشالله هست , اول اینکه خواسته ی خدا اینه. خدا می خواد این کارو کنه. اما با جبر که نه.
اگر با این حرفتون می خواید بگید اونا دیگه هرگز نمی توانستند گناه و نافرمانی کنند , فاتحه ی العیاذ بالله همشون و همه ی زحمت ها و هنر ها در تهذیب نفس و امور دنیاییشون رو خوندید.
امام حسین ع که مجبور باشه به جبر بره کربلا و خدا کنترولش دست خدا باشه و خودش بی اختیار, و نتونه بر گرده و نترسه , این دیگه چه هنری کرده ؟؟؟ دیگه اصلا انسان واسه یه همچین بشری گریش میگیره ؟؟؟
با این فرض حضرت عباس ع اصلا قابل قیاس با امام حسین ع نیست. عباس نمره 100 میگیره امام حسین علیه آلاف تهیه و نثا نمره 0 هم زیاده براشون.
هنر اینه که اینا مثل ما باشن مثل ما آزاد در اختیار و گناه تا بشه فردا خدا بگه اینارو ببینید و خودتون رو ببینید. این یوسف هست این مریم. این فاطمه ع.
8- خوب اینو باید به خودتون گفت که چطور ایشان که نه نبی و نه رسول و نه پیامبر هستند معصوم شده اند ؟فرق ایشان با حضرت زینب در چیست ؟؟

______________

و بعد در ادامه....

[="blue"]ببینید علامه طباطبایی ره چه می گویند :
[/]
در آیه ی 28 یهو پای مشرکین میاد وسط......
مشرکین دیگه این وسط کجا اومد خدا میدونه...
جالب این هست که خود علامه ره میگند خدا به قسط فرمان میده نه به فحشا...بعد میرن تو مشرکین.
در صورتی که آیات به هم مرتبط هستند :
بحث , بحث آدم هست - بحث شیطان هست - بحث بنی آدم هست - بحث تقوا هست , بحث عورت هست - بحث ابا و پدر هست.
اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مى‏دارد و [براى شما] زينتى است و[لى] بهترين جامه [لباس] تقوا است اين از نشانه‏هاى [قدرت] خداست باشد كه متذكر شوند (۲۶)
يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۲۶﴾
اى فرزندان آدم زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از ايشان بركند تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند در حقيقت او و قبيله‏اش شما را از آنجا كه آنها را نمى‏بينيد مى‏بينند ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‏آورند (۲۷)
يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾
و چون كار زشتى كنند مى‏گويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد (۲۸)
وَإِذَا فَعَلُواْ [="blue"]فَاحِشَةً [/]قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا [="blue"]آبَاءنَا [/]وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ( خدا به دادگری فرمان می ده) نه به فحشا ).
خدا می داند آیات قران چقدر مرتبط و روشن هست - این آیه را ببینید ====== الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم[="red"] بِالْفَحْشَاء[/] وَاللّهُ يَعِدُكُم [="blue"]مَّغْفِرَةً. [/]
وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ [="red"]فَاحِشَةً [/]أَوْ [="red"]ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ[/] ذَكَرُواْ اللّهَ [="blue"]فَاسْتَغْفَرُواْ[/] لِذُنُوبِهِمْ وَمَن [="blue"]يَغْفِرُ [/]الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ
قَالاَ رَبَّنَا [="red"]ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا[/] وَإِن لَّمْ [="blue"]تَغْفِرْ [/]لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
بعد بگویید من آیه ردیف می کنم.
آیه ردیف هست و من فقط می آورم نشان دهم. دقیقا ظلمنا انفسنا - تغفر - فاحشه - مغفره - ظام - خاسرین.
اینا شانسی هست ردیف میشه با هم.‍‍!!!!!!
خدا را گواه بگیرید تو این بحث چقدر آیه مرتبط آورده ام. ؟؟؟؟

نوشته های علامه طباطبایی ره : ( ما که متوجه نشدیم مشرکین این وسط چی اند اینجا) :

كوتاه سخن، در داستان بهشت آدم اصل ثابتى بود، و آن اين كه باعث خروج آدم و همسرش از بهشت همانا بروز (سوآت ) بود، و از آن اصل ثابت نيز چنين استفاده شد كه خداى تعالى به هيچ وجه راضى نيست كه بنى آدم مرتكب فحشا و عمل زشت شوند.
اينك بدنبال آن داستان [="red"]در اين آيه فحشا و اعمال شنيع مشركين [/]را ذكر كرده و عذرشان را كه گفته اند: (اولا پدران ما چنين مى كرده اند و ثانيا خدا هم به ما چنين دستور داده ) نيز ذكر فرموده، سپس به اصل ثابت فوق تمسك جسته و به رسول گراميش ‍ مى فرمايد تا به آنان بفهماند كه اين حرف افترا به خدا است، زيرا خداوند امر به فحشا نمى كند و به هيچ وجه به آن راضى نيست، اگر راضى مى بود آدم و همسرش را به خاطر آن از بهشت بيرون نمى كرد.

همانطورى كه اشاره شد در اين آيه براى [="red"]مشركين [/]دو عذر ذكر شده كه در ارتكاب فحشا با آن اعتذار مى جسته اند: يكى اينكه (پدران ما چنين مى كرده اند) و ديگرى اينكه (خداوند هم به ما چنين دستور داده ). از اين دو عذر آن عذرى كه مربوط به خطاب عمومى (يا بنى آدم ) است كه در اين داستان مكرر ذكر شده همانا عذر دوم است، و به همين جهت در آيه شريفه متعرض ‍ رد و پاسخ از همان شده است. و اما عذر اولشان گر چه در جاى خود عذر غير موجهى است، و خداوند هم آن را موجه نمى داند، و در موارد زيادى از كلام مجيد خود آن را به امثال آيه (اولو كان ابائهم لا يعقلون شيئا و لا يهتدون ) رد كرده الا اينكه داستان مورد بحث تنها شاهد بطلان عذر دوم آنان است.

[="blue"]ببینید علامه ره چه مثال دقیقی میزند تا مطلب را کاملا برساند راجعبه این ایه زیر :
[/]
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي [="red"]لأُزَيِّنَنَّ [/]لَهُمْ فِي الأَرْضِ معناى اين آيه اين است كه : من امور باطل و زشتى ها و پليدى ها را از راه ميل و رغبتى كه عواطف بشرى به آن دارد در نظر آنان زينت داده، به همين وسيله گمراهشان مى كنم، [="red"]مثلا زنا را كه يكى از گناهان است از آنجايى كه مطابق ميل شهوانى او است در نظرش آن قدر زينت مى دهم تا به تدريج از اهميت محذور و زشتى آن كاسته و همچنان مى كاهم تا يكباره تصديق به خوبى آن نموده و مرتكبش شود. [/]

دقیقا مثالشان فوق العاده صحیح هست. ( اما چه کنیم بخاطر همان دلایل عصمت مطلق علامه تصورشم هم نمی تواند بکند آدم علیه السلام مکروه کرده باشد چه رسد به کار زشت - ولو قران بگوید - لذا اصلا این ایات را نمی بینند و نمی توانند ببینند - چون اصلا تو اون فکر و فازا نیستند)
به هر حال چون قران سر بسته می گوید ما اسراری نداریم چیزی فاش شود و فعلا همان معصیت مهم هست که ایشان مرتکب شده ( از نظر بنده تا الآن) و گمراه گردید و توبه کرد.
بلاخره کرم ابریشم از پیله که بیرون اید نامش پروانه است . شاید بشود گفت ظاهرا ( الله اعلم) خدا می خواهد هم پیامش را منتقل کند هم آبرو داری کند برای بنده اش که توبه کرد و خدا توابین را دوست دارد. و سیئاتشون تبدیل به حسنه می شود.

منتظر می مانم جناب کریم که دلایل محکم بیاورید خیلی محکم و منطقی و قرانی و دقیق و عقلی...(مثل گذشته)

موفق باشید

نقل قول:
ببخشید اگه یکم دیر جواب دادم. اما آقای عبدالرحمن شما فکر میکنید چیزهای ساده ای هست که شما میدونید اما دیگران نمیدونن.شما برای جواب دوستان باید دنبال جوابها و اشکالات سخت باشید نه جوابهای به این سادگی. موفق باشید
و الله فکر کنم اگه شما همین مقدارش فکر کنی خیر کثیر می بینی و صد البته خواهی دید چه بخوای چه نخوای .


نقل قول:
با سلام.
شیعه معتقد است پیامبران چه قبل از رسالت و چه بعد از آن از هر گناه و خطایی معصومند.

برای روشن شدن مطلب باید بگیم درست است امامیه قائل به عصمت مطلق از بدو تولد تا رفتن از این دنیا است , و این ربطی ندارد که حضرت آدم در آن بهشت تلکیف نبوت نداشته ولی خب خلیفه بود به صریح قرآن کریم .


نقل قول:
مگر همه گناهانی که ما انجام می دهیم قصد مخالفت با خداوند را داریم. چه بسا دزدان و گناه کارانی که حتی از امام حسین (ع) هم می ترسند چه رسد به خدا.

برای روشن شدن مطلب باید گفت گناه گناه است چه ما قصد مخالفت با خداوند داشته باشیم چه نداشته باشیم فرقی نمی کند . این در صورتی که امر مولوی یا واجب الاطاعه خدا را سر پیچی کنیم .
در رابطه با ترس از امام حسین علیه السلام از آن جا که امام حسین امام و خلیفه الله و حجت پروردگار است ترس از آن در طول ترس از خدا هیچ اشکالی ندارد .

وقتش رسیده قبل از ادامه بحث از مخالفین بپرسیم کجا دارد در چه آیه ایی حضرت آدم توبه کرد می شه برای ما اینو نشون بدید

منتظریم .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

baghiatosalam;300585 نوشت:
پاسخ من :

سلام به شما
الف = درست
ب = چه قدر جالب... خدا گفته فکر نزدیک شدن هم بهش نکن بعد حضرت آدم نه تنها نزدیک شده رفته خورده بعد نمیدانسته نهی دستور خدا محسوب میشده ؟؟ اینا دیگه خیلی ابتدایی هستا.
خدا به منم گفته نزدیک زنا نشم - نگفته توی کامپیوتر زنا نگاه نکنم - اسم یه همچین دستگاهی هم نیورده - من نگاه کنم ؟؟؟
خدا گفته به زنا نزدیک نشید ولی نگفته که بچه دار نشید. من میرم بچه دار میشم. نمی دونم اخه خنده ی آدم میگیره چه مثالی بزنم من. گفته نزدیک نشو بعد رفته خورده بعد عجب چیزایی می شنویم اینجا ما.
ج = اینا رو واقعی میگید یا اومدید ما رو سره کار بذارید شما؟؟؟

موفق باشید


[="times new roman"]
سلام علیکم و رحمه الله

بنده که نقل قولی کردم که شوخی نبود

اگر حوصله بررسی منابع را ندارید کم کم اینجا می آورم بخوانید

ترجمه - الاحتجاج، ج‏4 - احتجاج امام على بن موسى الرضا ع بر مأمون خليفه عباسى‏

حضرت امام الاكرم أبى الحسن الرّضا عليه سلام الملك الودود در آن مجلس حاضر بود مأمون در آن ساعت از آن ولىّ ايزد بيچون از أحوال انبيا و عصمت ايشان از ذنوب و عصيان استعلام نمود و گفت: يا ابن رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نه شما ميگوئيد كه أنبياء و رسل عليهم السّلام از جميع و زر و آثام بعصمت ايزد علّام معصومند؟

آن حضرت عليه السّلام فرمود كه: بله.
مأمون گفت: پس معنى قول حضرت ملك تعالى وَ [="red"]عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏[/] چيست؟

حضرت امام الأتقياء فرمود كه: خداى تعالى بعد از ايجاد و خلقت آدم و حوّا بآدم خطاب مستطاب نمود كه:

يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ [="red"]لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ [/]فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ.

يا مأمون حضرت قادر بيچون آدم و حوّا را از تقرّب آن درخت ممنوع كرد [="red"]امّا از أكل آن و از أكل آنچه از جنس آن باشد منع و زجر ننمود[/] چنانچه فرمود:

وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ

و نفرمود كه: و لا تأكل من هذه الشّجره

مع هذا آدم و حوّا از آن شجره منهيّه القرية أكل ننمودند بلكه از غير آن شجره به وسوسه شيطان و بقسم دروغ آن رئيس عاصيان از شجره كه جنس همان درخت بود تناول نمودند چه آن غاوى طاغى و آن باغى ياغى بآدم عليه السّلام گفت كه‏

ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ بالتّقرّب اليها و الانس بها.

يعنى: نهى ايزد تعالى متعلّق بقرب آن شجره است نه بأكل آن و ديگر آنكه آن نهى از آن شجره خاصّ مستلزم نهى از ساير أجناس آن شجر نيست و نهى از أكل آن درخت ننمود

إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ

و بعد از آن قرب شروع در قسم كذب نمود چنانچه فرمود كه: وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ.
خلاصه معنى كلام حضرت مهيمن علّام آنكه شيطان بآدم و حوّا گفت چون شما از اين درخت تناول كنيد دو ملك يا هر دو مخلّد در جنّت خواهيد بود و حضرت قادر أحد خلود و أبود شما را در جنّت نمى‏خواهد لهذا شما را از أكل اين شجرة الخلد ممنوع و منزجر گردانيد، بعد از آن شيطان بر صدق قول و بيان خود قسم ياد نمود كه من براى شما ناصح أمين و خير خواه يوم الدّينم.
چون آدم و حوّا پيشتر از آن نديده بودند كه گواهى كسى بنا حقّ دهد و بر طبق قول دروغ خود قسم ياد كند كه من محقّم فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ، پس به دلالت مؤكّده بحلف و يمين شيطان لعين بربّ العالمين آدم و حوّا موثّق گشته او را در آن قول صادق پنداشته و قسم و نصيحت او را بحساب برداشتند فَأَكَلا مِنْها از آن درخت تناول كردند و اين عمل از حضرت أبو البشر قبل از استسعاد آن سرور برتبه جليل القدر نبوّت سانح و صادر گرديد و اين فعل از آن پسنديده عزّ و جلّ گناه كبيره نبود كه آن مسجود له ملايكه ايزد غفّار كه مستحقّ دخول نار گردد.

يا مأمون اگر چه خداى تعالى فرمود كه: وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏، ليكن حضرت واجب الوجود بعد از آن فرمود كه: ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‏ و در محلّ ديگر حضرت عزّ و جلّ ميفرمايد كه: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ.

مصنّف الكتاب أبو على الطّبرسى أسكنه اللَّه تعالى بحبوحة جنّاته فرمود كه:
[="green"]در اين مقام حضرت امام أبى الحسن الرّضا عليه السّلام از ذكر ذنب أبو البشر اراده ذنوب صغاير موهوبه بتوبه كه بوسيله ترك فعل مندوب و ارتكاب فعل مكروه بهم رسيده نموده باشد نه ذنب صغير كه بارتكاب فعل قبيح مصدّر گردد و آن گناه صغيره نظر بما فوق بالاضافه بگناه كه أعظم از آن بود صغيره باشد زيرا كه صدور مثل اين گناه از أنبياء حضرت اله بلا ارتياب و اشتباه جايز نيست چه دلايل عقل و نقل مقتضى اين قول است.[/]

یاحق[/]

baghiatosalam;300585 نوشت:
سلام به شما کجا بنده از اصول گفتگو خارج شده ام ؟ اصول هم پذیرفتیم و دلیلی و پاسخی برای سوالمان هم ندیدیم. من کی گفتم برهان عقلی نیاورید... برای شروع گفتم عصمت مطلق را کنار بگذارید , هرچند نگذارید هم مشکلی نیست بحث می کنیم. من اتفاقا همش دارم می گویم اون دلایل را بیاورید همان دلایل عقلی نقدشان کنیم. منطقی باشید و ایات بیاورید. عقل که تعطیل شود که هیچ. اما اخر این دلایل عاقلانه نیست. شما آسمان بروید زمین بیاید مگر اینکه نخواهید , و الا ظلم - ظلم است. حداقل اینه که مکروه هم نیست و بد است. بعد می گویید مقامات تفاوت ؟؟؟ ای بابا... قران هم تعطیل کردید. اون از ظالمین - اون از خاسرین - اون از ظلمنا انفسنا - اون از غوی - اون از عصی - اون از ولا تقرب و غیره... همه ی اینا تو قران معناش گناه هست به جز این مورد و اونم دلیلتون اینه که پیغمبره و بعد دلیل عصمت مطلق رو میگید که روو هواست. اصلا دلیل نیست چیزایی که می گید.

سلام
اخوی همین که می فرمایید آسمان بروید زمین بیایید ظلم ظلم است خود نشان دهنده آشنایی کم شما با ادبیات عرب و قرآن کریم است . بسیاری از الفاظ در خود قرآن کریم دارای معانی متعددند مثلا کلمه کفر که درباره بندگان به معنای انکار خداست اما در مورد خدا در تعبیر (کَفَّر) به معنای پوشاندن است . این نیست که هرجا ظلم دیدید از آن به گناه خلاف عصمت تعبیر بفرمایید .
باز هم تکرار می کنم که عصمت به معنای مصونیت از گناهانی است که در شرع خود پیامبر ممنوع است مثل مصونیت پیامبر اسلام ص از ترک امر بمعروف یا نعوذ بالله انجام غیبت . اما آنجایی که یافتن نوعی نفسانیت ولو بسیار رقیق و نورانی در خود هم ظلم است عصمت امکان خلل دارد اما این ظلم نه ظلمی است که در قوانین شرع از آن نهی صریح و آشکار شده و برای انجامش عقوبت اخروی تعیین گردیده است . دقت بفرمایید لطفا
بازهم شما را به مطالعه بیشتر دعوت می کنم
والله الموفق

[="magenta"]پاسخ به جنابان فاتح و حامد عزیز
[/]
[="red"]نوشته های جناب فاتح عزیز :
[/]
يا مأمون حضرت قادر بيچون آدم و حوّا را از تقرّب آن درخت ممنوع كرد امّا از أكل آن و از أكل آنچه از جنس آن باشد منع و زجر ننمود چنانچه فرمود:
وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ
و نفرمود كه: و لا تأكل من هذه الشّجره
مع هذا آدم و حوّا از آن شجره منهيّه القرية أكل ننمودند بلكه از غير آن شجره به وسوسه شيطان و بقسم دروغ آن رئيس عاصيان از شجره كه جنس همان درخت بود تناول نمودند چه آن غاوى طاغى و آن باغى ياغى بآدم عليه السّلام گفت كه‏
ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ بالتّقرّب اليها و الانس بها.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
من دیگه بقیه نوشته هاتون رو نذاشتم شلوغ بشه فقط جواب میدم...
معذرت می خوام واقعا از امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف تهیه وثنا که چنین حدیث های مزخرفی رو به ایشون نسبت می دهند.
چقدر واقعا مزخرف , وقتی عرض می کنم در این آیات مربوط به پیامبران , آیات خدا رو بر باد می دیم بگین نه.
1-اینکه مشخص بود خدا دارد چه می گوید , چه درختی را می گوید , چه شیطانی را به ادم می گوید چه دشمنی را می گوید , اخراج شدن از چه باغ و محروم شدن از چه امکاناتی را می گوید کاملا از آیات مشخص و واضح هست که حضرت آدم ع کاملا توجیح شدند و الا در این صورت خدا زیر سوال است.
وَلاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ
وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ
وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ
2- اگر خدا از نزدیک شدن نهی کرده و نه از خوردن , پس دیگه چرا یقه ی آدم ع رو گرفت و ازش سوال کرد گفت :
وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ( اعراف 22)
پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏شيطان براى شما دشمنى آشكار است (۲۲)
توجه کردید چه شد ؟
و بعد آیه بعدی چرا حضرت آدم در جواب اینو گفت : قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾ گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود (۲۳)
با گفته ی شما , حضرت ادم در اینجا باید به خداوند می گفت : که خدا تو گفتی نزدیک نشیم , نگفتی که نخوریم .!! من خطایی نکردم به حرفت گوش دادم که ‍‍!! نافرمانی نکردم ؟؟
خدا هم حق نداره اخراجشون کنه و سوال ازشون بپرسه , هنوز که خطایی نکردند !!!!
متوجه شدید ؟؟

2- من هم تا به حال نشنیدم و ندیدم که کسی به مریم س و سلمان ع به عیسی ع و به موسی ع و به ابراهیم ع قسم بخورد , پس اگر به این 5 تن برایم قسم خوردن من باید چون باره اول هست باور کنم ؟ اونم اون کاری که خدا نهی کرده ؟ عذر بد تر از گناه به این می گن. دشمن معلومه میاد برات قسم می خوره - اونم چه قسم هایی و چه حرفایی دقیقا بر عکس اونچه خدا گفته .
3- مادر من چهارشنبه سوری مثلا به من میگه نزدیک اتیش و مثلا افراد بد نشم که شر باشن پلیس بگیرمون : بعد من برم بپرم وسط آتیش و برم وسط جمع , بعد بگم مادرم گفت من نزدیکش نشم. ای بابا....
4- رسول خدا (ص) فرمود : ای مردم آنچه از من برای شما نقل می شود چنانچه هماهنگ با قرآن بود بدانید گفتار من است و اگر مخالف با محتوای قرآن بود گفتهً من نیست. جامع الاخبار جلد 1 صفحه 395
من اگر برایم از نهج البلاغه هم حدیث بیاورید و مخالف با قران باشد وظیفه ی من هست نپذیرم... اونم یه همچین احادیث مضحک و سست.

بازم ممنون از لطفتون که این حدیث رو گذاشتید...
با سپاس

[="magenta"]نوشته های جناب حامد عزیز :
[/]
اما در مورد خدا در تعبیر (کَفَّر) به معنای پوشاندن است.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
اول اینکه بنده عرض کردم هر کدام از این صفات و کلمات : ظالم - لا تقرب - عصی - غوی و... که مربوط به خدا و نافرمانی و دستور او می شود در تمامی قران حرام است.
وقتی بحث , بحث ظالم و ظلم هست اونم خدا داره به آدم میگه معلومه منظورش کدوم ظلم هست. من ندیدم و ندیدم ظلم = خوب بشه.

از شما تقاضا دارم...
اول اینکه نمونه ی این کلمه ی "کفر " رو که فرمودید بیاورید در قران من یه برسی کنم آیه رو.
دوم اینکه نمونه ی ظالم و ظلم را هم بیاورید ببینم چطور معنایش تغییر کرده.

با سپاس

یونس بن عبد الرحمن;300601 نوشت:
[=navy]

وقتش رسیده قبل از ادامه بحث از مخالفین بپرسیم کجا دارد در چه آیه ایی حضرت آدم توبه کرد می شه برای ما اینو نشون بدید

منتظریم .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام به شما

قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ [="red"]تَغْفِرْ [/]لَنَا [="red"]وَتَرْحَمْنَا [/]لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (اعراف 23)
وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى (121) ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ[="red"] فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى[/] ( طه 122)
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ [="red"]فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[/] (بقره 37)

موفق باشید

baghiatosalam;300611 نوشت:
پاسخ من :

سلام به شما
من دیگه بقیه نوشته هاتون رو نذاشتم شلوغ بشه فقط جواب میدم...
معذرت می خوام واقعا از امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف تهیه وثنا که چنین حدیث های مزخرفی رو به ایشون نسبت می دهند.
چقدر واقعا مزخرف , وقتی عرض می کنم در این آیات مربوط به پیامبران , آیات خدا رو بر باد می دیم بگین نه.
1-اینکه مشخص بود خدا دارد چه می گوید , چه درختی را می گوید , چه شیطانی را به ادم می گوید چه دشمنی را می گوید , اخراج شدن از چه باغ و محروم شدن از چه امکاناتی را می گوید کاملا از آیات مشخص و واضح هست که حضرت آدم ع کاملا توجیح شدند و الا در این صورت خدا زیر سوال است.
وَلاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ
وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ
وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ
2- اگر خدا از نزدیک شدن نهی کرده و نه از خوردن , پس دیگه چرا یقه ی آدم ع رو گرفت و ازش سوال کرد گفت :
وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ( اعراف 22)
پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏شيطان براى شما دشمنى آشكار است (۲۲)
توجه کردید چه شد ؟
و بعد آیه بعدی چرا حضرت آدم در جواب اینو گفت : قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾ گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود (۲۳)
با گفته ی شما , حضرت ادم در اینجا باید به خداوند می گفت : که خدا تو گفتی نزدیک نشیم , نگفتی که نخوریم .!! من خطایی نکردم به حرفت گوش دادم که ‍‍!! نافرمانی نکردم ؟؟
خدا هم حق نداره اخراجشون کنه و سوال ازشون بپرسه , هنوز که خطایی نکردند !!!!
متوجه شدید ؟؟

2- من هم تا به حال نشنیدم و ندیدم که کسی به مریم س و سلمان ع به عیسی ع و به موسی ع و به ابراهیم ع قسم بخورد , پس اگر به این 5 تن برایم قسم خوردن من باید چون باره اول هست باور کنم ؟ اونم اون کاری که خدا نهی کرده ؟ عذر بد تر از گناه به این می گن. دشمن معلومه میاد برات قسم می خوره - اونم چه قسم هایی و چه حرفایی دقیقا بر عکس اونچه خدا گفته .
3- مادر من چهارشنبه سوری مثلا به من میگه نزدیک اتیش و مثلا افراد بد نشم که شر باشن پلیس بگیرمون : بعد من برم بپرم وسط آتیش و برم وسط جمع , بعد بگم مادرم گفت من نزدیکش نشم. ای بابا....
4- رسول خدا (ص) فرمود : ای مردم آنچه از من برای شما نقل می شود چنانچه هماهنگ با قرآن بود بدانید گفتار من است و اگر مخالف با محتوای قرآن بود گفتهً من نیست. جامع الاخبار جلد 1 صفحه 395
من اگر برایم از نهج البلاغه هم حدیث بیاورید و مخالف با قران باشد وظیفه ی من هست نپذیرم... اونم یه همچین احادیث مضحک و سست.

بازم ممنون از لطفتون که این حدیث رو گذاشتید...
با سپاس


[="times new roman"]
سلام علیکم و رحمه الله

برای پاسخ به سوالات شما دو سند معرفی شد که اولی از احتجاج جناب طبرسی بود و دومی از مصباح الشریعه
باب هفتاد و چهارم در باره صدق
همانطوریکه عرض شد لاجرم
شرح این موضوع را در قالب سند دوم از کلام امام صادق علیه السلام می آورم :

مى‏فرمايد كه: صادق به حقّ و حقيقت كسى است كه، تصديق كند و راست داند قول هر كاذب را، چه آنچه نزد او است، حقيقت صدق است و از معنى كذب و حقيقت ناراستى، عارى است و به اعتقاد او كذب و دروغ وجود ندارد. از اين جهت هر چه مى‏شنود، از هر كه باشد خواه راست و خواه دروغ، قياس به خود همه را راست مى‏پندارد. مثل حضرت آدم عليه السّلام كه چون صادق حقيقى بود و از شوائب دروغ و حيله خالى بود، گول از شيطان خورد و قسم دروغ او را قبول كرد. و خداوند عالم نيز اشارت به اين نمود كه:
وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً. (طه- 115)

يعنى: نيافتيم ما آدم را كه اراده مخالفت حكم خدا كند، امّا چون ابليس قسم دروغ خورد، گفته او را راست پنداشت و كرد آنچه كرد.
و لانّ ابليس أبدع شيئا، كان اوّل من أبدعه و هو غير معهود ظاهرا و باطنا، فخسر هو بكذبه على معنى لم ينتفع من صدق آدم عليه السّلام على بقاء الابد.

و به سبب اين بدعت بد، كه از شيطان ناشى شد و اختراع دروغ كه كرد، گرديد شيطان اوّل كسى كه بدعت گذاشت در روى زمين، و احداث نمود چيزى كه هرگز نبود، نه به حسب ظاهر و نه به حسب باطن، و به خيال كسى هم نمى‏گذشت. و به سبب اين بدعت، خاسر و زيانكار شد، و به اين دروغ كه به آدم عليه السّلام گفت و فريب
او داد، نفعى عايد او نشد و غير خسران ابد و وبال سرمد، چيزى بر دروغ او مترتّب نشد و به حضرت آدم عليه السّلام نيز به سبب تصديق او نقصانى نرسيد، چرا كه او دروغ را مؤكّد به قسم ساخت و دروغ را به لباس صدق، تلقين آدم كرد، و او از مقتضاى جبلّت خود منحرف نشد و ميل به باطل نكرد، لهذا در نبوّت او خللى راه نيافت.
چنان كه مى‏فرمايد كه:
[="red"]و افاد آدم عليه السّلام بتصديقه كذبه بشهادة الملائكة بنفى عزمه، عمّا يضادّ عهده في الحقيقة على معنى، لم ينتقض من اصطفائه بكذبه شيئا.

يعنى: تلقين كرد ابليس به حضرت آدم عليه السّلام دروغ را به لباس صدق، و خود را چنان به او نمود كه آنچه راست مى‏گويد.[/]
مؤيّد اين مقال و مؤكد اين آنكه شهادت دادند ملائكه كه نيافتيم ما حضرت آدم را كه به خواهش نفس و ميل طبع خود، مخالفت امر الهى كرده باشد.

[="teal"]بلكه ارتكاب او، اكل شجره منهيّه را از آن جهت بود كه كذب بعد از آنكه وجود نداشت و معدوم صرف و ليس محض بود، شيطان او را ابداع كرد و از براى فريب حضرت آدم، اين خصلت نامحمود را از براى اغواى آن محمود از مكمن غيب، به ظهور آورد و اين بدعت را مؤكّد به قسم نيز ساخت و از اين راه فريب آدم داد و اين منافى نبوّت و قرب الهى نيست، چنان كه گذشت.[/]

فالصّدق صفة الصّادق، و حقيقة الصّدق ما يقتضى تزكية اللَّه لعبده، كما ذكر عن صدق عيسى عليه السّلام في القيامة بسبب ما اشار إليه من صدقه، و هو مرآة للصّادقين من رجال امّة محمّد صلّى اللَّه عليه و آله.

يعنى: صداقت و راستى، صفتى است و زينتى است از براى صادق، و صادق را در روز قيامت به اين صفت صدق مى‏خوانند، و نيز حضرت بارى عزّ اسمه، در روز قيامت، صادقان را به صفت صدق مدح و ثنا خواهد كرد. چنان كه حضرت عيسى عليه السّلام را به «مرآة الصّادقين» مدح مى‏كنند و صادقان امّت پيغمبر ما را عليه السّلام به
آيه وافى هدايه: ذيل، مدح مى‏نمايند، چنان كه فرموده.
فقال اللَّه تعالى: هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ. (مائده- 119)

یا حق
[/]

baghiatosalam;300585 نوشت:
پاسخ به جنابان کریم - حامد - تحریم شده - فاتح

نوشته های جناب تحریم شده عزیز :

می بینم که خودت را به خنگی زده بودی تا دست از سرت بردارم!

پاسخ من :

سلام به شما
من خنگ نیستم. و شیطان هرگز دست از سر من بر نمی داره...
افسانه ی جالبی رو گفتید.
پاسخ این سوالتون رو توی کتاب های دینی ابتدایی پیدا می کنید اینجا بحث جدی تر از این صحبت هاست.

خودم هم می دانم، منتها سعی داشتی اینطور وانمود کنی، اما بگذریم.

خوب بگو جواب را. من نمی دانم چرا هرکس در جواب گیر می کند، بجای اینکه یک جمله ی کوتاه فقط در مورد جواب سؤال صحبت کند، چند خط می نویسد تا اثبات کند طرف مقابل بی سواد است!
خوب تو که می توانی با آوردن همان جواب، بی سوادی مرا اثبات کنی، دیگر چرا زحمت نوشتن اینهمه چرندیات را به خودت می دهی؟!
جواب سؤال قبل مرا هنوز ندادی. آیا خداوند به آدم (ع) فرمود از میوه ی درخت نخور، یا به درخت نزدیک نشو. شاید میوه ی درخت رسیده بوده و بر زمین افتاده بوده و از درخت دور بوده. آدم (ع) هم از میوه ی درخت خورده.
تو بگو آیا با این کار، آدم (ع) آیا نافرمانی خدا را کرده است؟! طبق قرآن جواب بده.
وارد بحث های جدی هم می شویم ان شاءالله اگر عمری باقی بود!


[="red"]و اما نتیجه :[/]
(این نتیجه گیری شخصی است و ان شاء الله در این مورد پاسخگو هستم )

حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام در روضه رضوان فقیه بود و بنا بر اقوال فقه الاسماء را به فرشتگان می آموخت.

یعنی اگر فرشته ای در درک صفتی از صفات الهی ( اسماء الهی) در می ماند ایشان و حضرت حوا پاسخگوی آن بودند.

ولی خطائی که باعث شد ایشان به زمین تبعید گردند بنا بر روایاتی که نقل شد چنین است که در هنگام تصمیم گیری در مورد خوردن میوه و پذیرفتن دروغ شیطان[="red"] خود را از ولی بی نیاز دیدند.[/]

و ولایت خداوند را بخاطر علم خود نادیده انگاشتند. لذا کذب شیطان بر ناآگاهی آنها غلبه کرد و بخاطر این فراموشی تولی به زمین تبعید گردیدند.

یاحق

همین که شما گفتی یعنی تکبر. یعنی تکبر هم موجب سقوط شیطان شد، و هم باعث هبوط آدم (ع).

اما امروز چه؟! آیا تکبر فقط در ابتدای تاریخ بشر قربانی گرفته، یا اینکه از آن زمان تا به امروز، فرزندان آدم ابوالبشر هر روز قربانی تکبر خود می شوند جناب فاتح؟!!

کسانیکه امام حسین (ع) را سربریدند، گمان می کردند ایشان ولی زمان خودش را نشناخته!!!

[="magenta"]پاسخ به جنابان فاتح و تحریم شده
[/]

[="red"]نوشته های جناب فاتح عزیز :
[/]
يعنى: تلقين كرد ابليس به حضرت آدم عليه السّلام دروغ را به لباس صدق، و خود را چنان به او نمود كه آنچه راست مى‏گويد.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
جناب فاتحه من پاسخ این ها را قبلا داده ام.
این که شما مطلبی را تایپ کرده و یا کپی کنید از جایی بیاورید , دستتون درد نکنه , و من واقعا ممنونم هیچ اشکالی ندارد حتی اگر در سایتی چیزی باشه کپی کنید از سخنان کسی , اما لا اقل یه نوشته های من و پاسخ های من و نقد های من هم توجه کنید و به انها پاسخ دهید تا اگر من اشتباه می کنم از خطایم بر گردم و الا اینطوری انگار همه در میدان جنگ هستیم. اون حرف خودش رو میزنه این یکی حرف خودش اونم حرف خودش و...
پاسخ هایی رو که من میدم نقد کنید بگید اینجا اشتباه هست به این دلیل به این حکم عقل به این آیه ی قران.

اما پاسخ این جمله تون هم داده شد . عذر بدتر از گناه.
ببینید من نمی گویم حضرت ادم ایستاد و واقعا می خواست نافرمانی خدا را کند و لجبازی کند.
خواسته ی قلبی جناب آدم ع این هست که نافرمانی خدا را نکند , اما چه کند انسان است حریص است طمع می کند فریب می خورد ساده هست گول می خورد.
مثال بلا تشبیه‌:
من می شناسم , و چه کسی هست که نشناسد کسانی هستند با گریه " زنا " می کنند . با گریه " خود ارضایی " می کنند. خدا رو داره می بینه , میگه خدا غلط کردم و بعد این کارو می کنه. و بعد هم گریه...
نمی تونه جلوی خودش رو بگیره. عزم درش نیست. اون لذت رو با اینکه می دونه گناه هست خیلی شدید هست گرایش... کنترول از دستش میره.
بله ممکن هست خدا تحفیف بده و ببخشتش , اما آن معصیت را خواسته یا ناخواسته انجام داد رفت. و گناهش سر جایش هست تا توبه کند.
حال اینکه یکی آمد قسم خورد یکی امد گفت خیر خواه هستم یکی خدا رو واسطه گذاشت یکی فراموش کرد یکی نمی خواست نافرمانی کند اما کرد و ... دیگر مشخص است. و اینها توجیح هست. اون کار نباید بشد که شد.
آدم ع هم توبه کرد و خدا پذیرفت.
اینجور که شما ( منظورم شمای کلی است) آیات رو میپیچونید که دیگه قران هم نابود می کنید , این چه بیان روشنی است که ظالم = خوب است... توبه برای قشنگی است... فرمان خدا برای سرگرمی است... ابلیس هم این وسط مترسک و قازقولنگ هست. شیطان به فحشا دستور میده.
خدا می دونه چقدر آیه خوب آوردم و کسی در این تاپیک نقد نکرد و چقدر دلیل خوب واضح.

موفق باشید

[="red"]نوشته های جناب تحریم شده عزیز :
[/]
آیا خداوند به آدم (ع) فرمود از میوه ی درخت نخور، یا به درخت نزدیک نشو. شاید میوه ی درخت رسیده بوده و بر زمین افتاده بوده و از درخت دور بوده. آدم (ع) هم از میوه ی درخت خورده.
تو بگو آیا با این کار، آدم (ع) آیا نافرمانی خدا را کرده است؟! طبق قرآن جواب بده.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام
پاسخ این سوالات رو قبلا داده ام. باید از اول تاپیک دنبال کنید بیاید جلو...
خدا به آدم فرمود :
وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۹ اعراف﴾ به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد (۱۹)
بعد آدم رفت و از ان درخت خورد. یعنی چی ؟
یعنی ادم نزدیک درخت شد و از ان خورد.
اینکه آدم خدا رو بخواد گول بزنه, نمیدونم به شیطان بگه میوه بچین واسم بیار من نزدیک نمیشم , به حرف دشمن گوش بده و غیره... هرچند که همه اینها مردود هست... اما بازم معصیت است.
اصلا اگر بر فرض سخن شما ادم ع معصیت و نافرمانی نکرد :
اول اینکه چرا خدا ازش پرسید مگه من نگفتم و نهی نکردم به این درخت نزدیک نشید ؟ مگه من نگفتم شیطان دشمن آشکارتون هست ؟
خوب این آیه معنایش چیست ؟
یعنی اونا این کارو کردند . که بعد هم آدم معترف می شود و سریع می گوید خدایا ظلم کردم به خودم اگر نبخشی و رحم نکنی زیانکارم.

سخن خدا روشن - سخن ادم روشن - نافرمانی هم روشن. احراج شدن هم روشن و...
وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۲۲﴾
پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏شيطان براى شما دشمنى آشكار است (۲۲)
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾
گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود (۲۳)

لطفا نوشته های قبلی را بخوانید
موفق باشید

baghiatosalam;300630 نوشت:
پاسخ من :

سلام به شما
جناب فاتحه من پاسخ این ها را قبلا داده ام.
این که شما مطلبی را تایپ کرده و یا کپی کنید از جایی بیاورید , دستتون درد نکنه , و من واقعا ممنونم هیچ اشکالی ندارد حتی اگر در سایتی چیزی باشه کپی کنید از سخنان کسی , اما لا اقل یه نوشته های من و پاسخ های من و نقد های من هم توجه کنید و به انها پاسخ دهید تا اگر من اشتباه می کنم از خطایم بر گردم و الا اینطوری انگار همه در میدان جنگ هستیم. اون حرف خودش رو میزنه این یکی حرف خودش اونم حرف خودش و...
پاسخ هایی رو که من میدم نقد کنید بگید اینجا اشتباه هست به این دلیل به این حکم عقل به این آیه ی قران.

اما پاسخ این جمله تون هم داده شد . عذر بدتر از گناه.
ببینید من نمی گویم حضرت ادم ایستاد و واقعا می خواست نافرمانی خدا را کند و لجبازی کند.
خواسته ی قلبی جناب آدم ع این هست که نافرمانی خدا را نکند , [="red"]اما چه کند انسان است حریص است طمع می کند فریب می خورد ساده هست گول می خورد.[/]
مثال بلا تشبیه‌:
من می شناسم , و چه کسی هست که نشناسد کسانی هستند با گریه " زنا " می کنند . با گریه " خود ارضایی " می کنند. خدا رو داره می بینه , میگه خدا غلط کردم و بعد این کارو می کنه. و بعد هم گریه...
نمی تونه جلوی خودش رو بگیره. عزم درش نیست. اون لذت رو با اینکه می دونه گناه هست خیلی شدید هست گرایش... کنترول از دستش میره.
بله ممکن هست خدا تحفیف بده و ببخشتش , اما آن معصیت را خواسته یا ناخواسته انجام داد رفت. و گناهش سر جایش هست تا توبه کند.
حال اینکه یکی آمد قسم خورد یکی امد گفت خیر خواه هستم یکی خدا رو واسطه گذاشت یکی فراموش کرد یکی نمی خواست نافرمانی کند اما کرد و ... دیگر مشخص است. و اینها توجیح هست. اون کار نباید بشد که شد.
آدم ع هم توبه کرد و خدا پذیرفت.
اینجور که شما ( منظورم شمای کلی است) آیات رو میپیچونید که دیگه قران هم نابود می کنید , این چه بیان روشنی است که ظالم = خوب است... توبه برای قشنگی است... فرمان خدا برای سرگرمی است... ابلیس هم این وسط مترسک و قازقولنگ هست. شیطان به فحشا دستور میده.
خدا می دونه چقدر آیه خوب آوردم و کسی در این تاپیک نقد نکرد و چقدر دلیل خوب واضح.


[="times new roman"]
سلام علیکم و رحمه الله

یکی از بزرگترین اشتباهاتی که ما معمولا مرتکب میشویم این است جناب بقیه السلام که احوال نفسانی اولیاء الهی را با خود و احوال خود برابر می انگاریم

دلیل مان چیست ؟ میگوئیم در قرآن کریم آمده قل انما انا بشر مثلکم یوحی (کهف/110)
خداوند میفرماید این پیامبر بگو من بشری مانند شما هستم که به من وحی میشود

و از این آیه مستقلا نتیجه میگیریم که بر کسی که وحی شده که مانند ما انسان بوده

ولی آیات بسیار دیگری هم هست که تفاوت بین ما و اولیاء الهی را مشخص میکند را مورد توجه قرار نمیدهیم.
مثلا خدای رحمان میفرماید که حضرت ابراهیم و پیامبر اکرم اسوه حسنه هستند
حال آیا ما هم اسوه حسنه هستیم ؟

یا میفرماید و ما ینطق عن الهوی (النجم-3) و هرگز از روي هواي نفس سخن نمي‌گويد.
آیا ما هم از روی هوای نفس سخن نمیگوئیم ؟

شرایط حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام و یا دیگر انبیاء و اولیاء که در بالاترین مراحل تقوی و پرهیزگاری آنهم از روی یقین هستند با کسی که از روی نداشتن تقوی و پرهیزگاری گناه میکند
و
بخاطر نفس لوامه بر گناهش میگرید تفاوت از زمین تا آسمان است. برادر من این قیاس باطل است.

که بگوئیم آنچه که از گناهان مردم بدون تقوی و عادی مرتکب میشوند همان احوال را متقین و مومنین هم دارند و همان حالت را انبیاء که پرهیزگاریشان از روی علم و یقین است هم دارند.

این قیاس صحیحی نیست و اصطلاحا قیاس فله ای در مورد تمام انسانهاست .[/]

یاحق

baghiatosalam;300611 نوشت:
سلام به شما اول اینکه بنده عرض کردم هر کدام از این صفات و کلمات : ظالم - لا تقرب - عصی - غوی و... که مربوط به خدا و نافرمانی و دستور او می شود در تمامی قران حرام است. وقتی بحث , بحث ظالم و ظلم هست اونم خدا داره به آدم میگه معلومه منظورش کدوم ظلم هست. من ندیدم و ندیدم ظلم = خوب بشه. از شما تقاضا دارم... اول اینکه نمونه ی این کلمه ی "کفر " رو که فرمودید بیاورید در قران من یه برسی کنم آیه رو. دوم اینکه نمونه ی ظالم و ظلم را هم بیاورید ببینم چطور معنایش تغییر کرده.

سلام
کافر به معنای بی اعتقاد که نیاز به آدرس ندارد اما تعبیر کفر که از همان ریشه کفران است در تعبیر (کفر عنهم سیئاتهم )چند مورد در قرآن آمده مانند آیه 2 سوره مبارکه محمد ص .
تعبیر ظلم هم در موارد متفاوتی آمده مثلا در ابتدای سوره بقره تعبیر و( اذا اظلم علیهم قاموا(بقره 20) داریم که به معنای تاریک شدن هواست نه به معنای ستم کردن در حالیکه همین اظلم در آیه 52 نجم به معنای ستم است .
در تحقیق تفاوت معنای ظلم بین اولیاء و دیگران دقت کنید که خداوند تعابیری در خصوص ظالمین دارد که اصلا قابل تطبیق بر انبیاء نیست مثلا اینکه خداوند ظالمین را هدایت نمی کند(258بقره) اما با اینکه حضرت موسی ع در مساله قتل قبطی خودش را ظالم می داند اما خبری از قاعده عدم هدایت ظالمین نیست بلکه موسی بعد قتل قبطی به شعیب ع هدایت شد و بعد از آن به نبوت رسید لذا این عنوان ظلم برای انبیا و اولیاء متفاوت است چون قرآن می فرماید که خدا ظالمین را دوست ندارد (آل عمران 57)یا میفرماید لعنت خدا بر ظالمین باد (اعراف44) آیا می توان پذیرفت که موسی یا یونس یا سلیمان یا حتی محمد ص که در ظواهر آیات ظلم بدانها نسبت داده می شود مشمول این آیاتند . به روشنی پیداست که این اندیشه مشکل دارد .
حال که به مساله قتل قبطی اشاره شد خوبست جهت ظلم بودن آن نیز بیان شود .
ما می دانیم که هرکاری در این عالم یک آثار وضعی دارد که خواه ناخواه تحقق می یابد مثلا کشتن پدر موجب کاهش عمر است حال چه به حق باشد چه ناحق . کشتن و قتل بطور کلی یک آثار تکوینی خاصی دارد که برای مقام حساس موسی ع شایسته نیست ولو اینکه او به حق قتل کرده است لذا از خداوند غفار طلب غفران می کند و او هم وی را مورد مغفرت قرار می دهد . از این قبیل مورد دیگری مثال بزنم . می گویند خدای متعال به داود ع فرمود معبد بساز . او هر شروع به ساختن کرد و هربار معبد خراب می شد . به خداوند عرض کرد خدایا چرا معبد خراب می شود فرمود چون بندگان مرا به قتل رساندی عرض کرد مگر به فرمان تو و در طاعت تو نبود فرمود آری عرض کرد پس چرا چنین اثری دارد فرمود بر قتل بندگانم چنین اثری است لذاست که می بینیم اولیاء الهی بیش از هرچیز اهل پرهیزند چون هر کاری اثری دارد که نمی توان از آن مصون ماند یعنی سنت الهی در عالم تکوین است و کاریش نمی توان کرد .
اگر کمی از ظواهر دور شده و عمیق گردید و در مطالعات دقیق و عمیق توفیق یابید این مطالب را خواهید یافت
والله الموفق

baghiatosalam;300630 نوشت:
پاسخ به جنابان فاتح و تحریم شده

نوشته های جناب تحریم شده عزیز :

آیا خداوند به آدم (ع) فرمود از میوه ی درخت نخور، یا به درخت نزدیک نشو. شاید میوه ی درخت رسیده بوده و بر زمین افتاده بوده و از درخت دور بوده. آدم (ع) هم از میوه ی درخت خورده.
تو بگو آیا با این کار، آدم (ع) آیا نافرمانی خدا را کرده است؟! طبق قرآن جواب بده.

پاسخ من :

سلام
پاسخ این سوالات رو قبلا داده ام. باید از اول تاپیک دنبال کنید بیاید جلو...
خدا به آدم فرمود :
وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۹ اعراف﴾ به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد (۱۹)
بعد آدم رفت و از ان درخت خورد. یعنی چی ؟
یعنی ادم نزدیک درخت شد و از ان خورد.
اینکه آدم خدا رو بخواد گول بزنه, نمیدونم به شیطان بگه میوه بچین واسم بیار من نزدیک نمیشم , به حرف دشمن گوش بده و غیره... هرچند که همه اینها مردود هست... اما بازم معصیت است.
اصلا اگر بر فرض سخن شما ادم ع معصیت و نافرمانی نکرد :
اول اینکه چرا خدا ازش پرسید مگه من نگفتم و نهی نکردم به این درخت نزدیک نشید ؟ مگه من نگفتم شیطان دشمن آشکارتون هست ؟
خوب این آیه معنایش چیست ؟
یعنی اونا این کارو کردند . که بعد هم آدم معترف می شود و سریع می گوید خدایا ظلم کردم به خودم اگر نبخشی و رحم نکنی زیانکارم.

سخن خدا روشن - سخن ادم روشن - نافرمانی هم روشن. احراج شدن هم روشن و...
وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۲۲﴾
پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏ شيطان براى شما دشمنى آشكار است (۲۲)
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾
گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود (۲۳)

لطفا نوشته های قبلی را بخوانید
موفق باشید

کو کجا گفته آنان به درخت نزدیک شدند؟!!!! خوب قرار نیست که از خودت قرآن ببافی پسرجان! این مدل بحث کردن ما را به جایی نمی رساند! شیشه میزنی کراک می زنی! چه کار می کنی با خودت این توهمات بهت دست میده؟! اگر دنبال حقیقتی، برای ما اینجا آیه نازل نکن! همان آیات قرآن را بیاور و درست بخوان تا حقیقت بر تو آشکار شود.
اما اگر حوصله ات سر رفته وآمدی اینجا ما را سرکار بگذاری و به ما بخندی، شتران فرزند مرده کله ات را گاز بگیرند!
آنان به آن درخت نزدیک نشدند جناب، اگر شاهدی دارید بیاورید. اینکه از میوه ی درخت خورده اند، دلیل بر نزدیک شدن به درخت نیست، همانطور که 3 بار توضیح داده ام و شما توجه نمی کنید. بنده اینجا بدون تعصب این ماجرا را می شکافم عزیز من. شما هم تعصب را کنار بگذار. بگذار حقیقت روشن شود.
پس اگر آیه ای چیزی داری که خداوند در آن فرموده چرا به آن درخت نزدیک شدید، بیاور تا بحث تمام شود.
خداوند دقیقا دستور داد به آن درخت نزدیک نشوید، بعد از ارتکاب عمل، خداوند می فرماید مگر شما را از آن درخت «نهی» نکردم. اینجا نگفته چرا به درخت نزدیک شدید. گفته؟! اگر گفته نشان بده کجا گفته! اگر هم نگفته، حتما نزدیک نشدند.
آدم اغوا شد بدست شیطان، زیرا گمان نمی کرد، نخوردن از میوه ی درخت، دلیل نهی از تقرب به درخت باشد. همین.
اینجا عقل آدم نمی توانست تشخیص بدهد که آیا می تواند از میوه ی آن درخت بخورد یا نه. زیرا فقط از تقرب به درخت نهی شده بود.
آنجا که شیطان اغوا کرد، آدم باید از خدا می پرسید که بدون نزدیک شدن به درخت می تواند از میوه اش بخورد یا نه. چون سؤال نکرد و از عقل خودش استفاده کرد، اغوا شد.
مثلا بنده شما را از نزدیک شدن به بوته ی تمشک نهی می کنم، اما این دلیل آن نیست که میوه ی تمشک ضرر دارد یا حرام است، دلیل این نهی این است که بوته ی تمشک خار دارد و در صورتیکه به آن نزدیک شوید، خارهایش به شما صدمه می زند.
پس امر بر نزدیک نشدن به درختی، شرط لازم برای حرام بودن میوه اش نیست. زیرا ممکن است دلایل دیگر داشته باشد.
پس یک بار دیگر خوب و بدون تعصب به آیات نگاه کن: خداوند مؤاخذه ی آدم (ع) را بر پایه نهی از درخت گذاشته، در حالیکه در امر اولیه خبری از نهی از درخت نبوده، بلکه فقط عدم تقرب به درخت مشخص شده.
یعنی به زبان ساده: خداوند امری کرد، که نهیی در آن مستتر بود، اما عقل انسان نتوانست آن را تشخیص دهد، به موجب اغوای شیطان.

بعد اینجا حق نفس مطرح است، نه حق الله یا حق الناس.

اینجا به روشنی می گوید که ما بر خویشتن ستم کردیم، پس حق نفس را با حق الناس مقایسه نکن.
شما می فرمایید آدم (ع) هم نافرمانی کرد، زناکار هم نافرمانی می کند.
آدم (ع) حق النفس را زیرپا گذاشت، اما زناکار حق الناس را زیرپا می گذارد.
پس قیاس را کنار بگذار و ازتشبیه استفاده کن. حق النفس در مقابل حق النفس.

[="blue"]پاسخ به جناب فاتح عزیز :
[/]
سلام به شما
1- چه اشکالی دارد ما خودمان را با پیامبران مقایسه کنیم ؟ اشکالش چیست ؟ اگر پیامبر ص الگوی من هست من می تونم مثل اون بشم که تازه بهتر از الگو هم اگر متوقف بشه , می تونم بشم.
ابراهیم برای رسول خدا الگواست , رسول خدا از ایشان هم بالاتر رفتند. رونالدوی برزیلی واسه کریستین رونالدو هم الگو بود , کریس از اونم مشهور تر و بهتر و محبوب تر شد. که پولدار ترم شد.
اصلا الگو همین است که ما خودمون رو مثل اون کنیم , مثل اون باشیم. خدا داره راه میده. نشون میده میگه ببین مثل این باش. حالا اگر این با ما فرق کنه , بعد دیگه خدا داره چی میگه ؟ من مثل اینا باشم که موتور اینارو ندارم ؟ خوب نمیشه.
2- دقیقا و دقیقا بله... بله... خیلی آیه ی فوق العاده ای است این آیات که پیامبران می گویند ما مثل شما بشری هستیم.
ما مثل شما بشری هستیم :
چه جور بشری ؟ معصوم هستید ؟ خاص هستید ؟ خونتون رنگین تر هست ؟ قدرتتون بیشتر از ما هست ؟ چی هستید , چه بشری هستید از کره ی دیگه ای هستید , نوعتون با ما فرق می کنه ؟؟
بعد جواب میدادند :
"مثلکم " : نه بابا ما مثل خودتون هستیم. یه فرق داریم ما رابط هستیم وحی میشه بهمون - رسولیم. تمام.
شما اگر و اگر توانستید فلسفه ی نزول این ایه را بگویید که چرا این ها می گویند ما مثل شما بشیری هستیم. ممکن است واقعااا من تمام حرفهایم را پس بگیریم. فلسفه ی این آیات چی هست ؟
اینا می رفتن پیش فرعون پیش دشمنان پیش رئیس قبائل :
بعد اونا می گفتند : بابا اینا مثل شما بشر هستند , جادوگره اومده گولتون بزنه , این فرقی با شما نداره ...
بعد پیامبران چی می گفتن :
می گفتن بله... ما مثل شما بشری هستیم , که چی مثلا ؟؟؟ ما از طرف خدا اومدیم اینم نشونمون. می خواید هدایت بشید.؟ از ما و وحی پیروی کنید.؟ چون ما داریم دستور خدا رو میگیم.

3- همانطور که بالا گفتیم... بله می شود... می وشد ما هم اسوه شویم...
مگر عباس اسوه نشد ؟ مگر مریم اسوه نشد ؟ مگر خدیجه اسوه نشد ؟ مگر زن فرعون اسوه نشد ؟ مگر زینب اسوه نشد ؟ مگر سلمان اسوه نشد ؟ مگر لقمان اسوه نشد ؟ مگر امام اسوه نشد ؟
هر کس به دستورات خدا عمل کند اسوه هست برای دیگران... نمونه ی عالی این اسوه رسول مکرم اسلام صلوات الله علیه و اله می باشد.
چه منافاتی داره ؟
بابا کاره ابلیس همینه - بیاد بگگه اونا با شما فرق دارند - اونا مثل شما نیستند - اونا کجا شما کجا - اون علی ع بود خطا نکرد - اون حسین بود کربلا به پا کرد - تو نمی خواد جوگیر بشی - کسی از تو انتظاری نداره - اون وظیفش بوده - روبات بوده ---
ای داده بیداد...

و از سر هوس سخن نمى‏گويد (۳)
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾
اين سخن بجز وحيى كه وحى مى‏شود نيست (۴)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴿۴﴾

دوستان سوال تکراری نپرسید - این را من پاسخ دادم. خدا دارد وحی را می گوید - بله از آیه روشنه روشنه که خدا داره وحی رو میگه. میگه اونی که بهش میگیم میگه - دروغ بگه شاهرگش زده میشه.
لطفا دوستان تاپیک رو از ابتدا بخونند و وارد بحث بشن تا انشالله نتیجه ای از بحث حاصل بشه.

همه ی انسان ها شیطان دارند.اختیار دارند. نفس لوامه دارند- اماره دارند و... عین هم هستند...منتها یکی قوی تر یکی ضعیف تر و هرگز اختیار از ایشان گرفته نخواهد شد.
وَخُلِقَ الإِنسَانُ [="red"]ضَعِيفًا [/](28 نسا)
إِنَّ الشَّيْطَانَ [="red"]لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ[/] (5 یوسف)
إِنَّ الإِنسَانَ [="red"]لَظَلُومٌ كَفَّارٌ [/](34 ابراهیم) قطعا انسان ستم‏پيشه ناسپاس است
خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا [="red"]هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ[/] .(4 نحل)
وَكَانَ الإِنسَانُ [="red"]عَجُولاً [/](11 اسرا)
وَكَانَ الإِنْسَانُ [="red"]كَفُورًا[/]
وَكَانَ الإنسَانُ [="red"]قَتُورًا [/]( 100 اسرا)و انسان همواره بخيل است (۱۰۰)
وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ [="red"]جَدَلًا[/] ( کهف 54) انسان بيش از هر چيز سر جدال دارد (۵۴)
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ [="red"]عَجَلٍ [/](انبیا 37) انسان از شتاب آفريده شده است.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ [="red"]مِّن طِينٍ[/] (12)
وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ[="red"] ظَلُومًا جَهُولًا[/] ﴿۷۲ احزاب﴾ و انسان آن را پذيرفت، كه او [در حق خويش‏] ستمكار نادانى بود. (او بسيار ظالم و جاهل بود (قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد. مکارم شیرازی).

جناب فاتح باز هم آیه به قول جناب کریم ردیف کنم ؟
منظور خدا از انسان بلاخره کیه ؟؟
آیا پیامبران انسان هستند یا نیستند ؟ ملائکه هستند ؟ چه هستند ؟
خوب خدا دیگه چطوری بگه بابا این انسان هست. این محمد ص را که میبینید این شده , مثل شما بوده با این خصوصیات و این شده. نه من جبرش کردم نه اختیارش گرفته شد و نه ما فوق بشر بود. مثل خودتون هست.
می خواید مثل این بشید ؟ این بهترین نمونه برای شماست. یا علی...

به خدا شیطان می خواهد بگوید خدا بین شما و ایشان فرق گذاشته. حال اینکه خدا همه جوره این فرق را نقض کرده و برایش فرق نمیکند , هر که می خواهد باشد. اطاعت کرد بهشت نکرد جهنم.
چقدر مثال بزنه خدا اخه... چقدر ایاتشو روشن بگه. گریه ی آدم رو در میارید.
بعد جناب کریم می فرمایند آیه ردیف می کنم.
حال جناب فاتح قیاس های من غلط و نا صحیح هست ؟؟؟
جناب فاتح لطفا به سوالاتی که پرسیدم و نوشته هایی که کردم جواب دهید و نقد کنید - و نه به حاشیه بروید.
به من بگویید : این جمله غلط است به این دلیل - این قیاس غلط است به این دلیل - آنها مثل ما نیستند به این دلیل - این آیه منظورش این است له این دلیل.

موفق باشید

با سلام

حضرت آدم و همه پیامبران صاحب عصمتند یعنی عاری از گناه و معصیت و.........

آنچه در خصوص حضرت آدم مطرح است این است که انسان قبل از هبوط به زمین در محضر حق

در حضور محض بود خداوند ا زانسان خواست که هم رویی به حق داشته باشد و هم رویی به خلق

این روبه خلق کردن یعنی این شد که از حضور محض خداوند که بهشت خوانده شده است خارج شود

و برای شروع هبوط انسان در این دوره پا در دنیا بگذارد و سرآغازی باشد برای رشد و تعالی یکی دیگر از

دوره های تعالی دوباره انسان در زمین اینکه منبریها بر بالای منبر داد و فریاد می نمایند که چون از میوه

ممنوعه خورد از بهشت رانده شد فقط باید پوزخندی زد و گذشت .

آنچه در قرآن آمده است باید شکافته شود و شکافنده این امور فقط عارفان فنا شده در حقند که بتوانند به

اسرار آیات پی ببرند جناب آیت اله طباطبایی در تفسیر المیزان برای فهم عامه به ناچار قرآن را تفسیر آفاقی

کرده است که اگر دست به تفسیر انفسی آن میزند فقط تک تک بزرگانی قادر به فهم نوشته ایشان برمی آمد

و رسیدن به این درجات به قولی بزرگی مانند با مژه چاه کندن است .

یا هو

baghiatosalam;300650 نوشت:
[="blue"]پاسخ به جناب فاتح عزیز :
[/]
سلام به شما
1- چه اشکالی دارد ما خودمان را با پیامبران مقایسه کنیم ؟ اشکالش چیست ؟ اگر پیامبر ص الگوی من هست من می تونم مثل اون بشم که تازه بهتر از الگو هم اگر متوقف بشه , می تونم بشم.
ابراهیم برای رسول خدا الگواست , رسول خدا از ایشان هم بالاتر رفتند. رونالدوی برزیلی واسه کریستین رونالدو هم الگو بود , کریس از اونم مشهور تر و بهتر و محبوب تر شد. که پولدار ترم شد.
اصلا الگو همین است که ما خودمون رو مثل اون کنیم , مثل اون باشیم. خدا داره راه میده. نشون میده میگه ببین مثل این باش. حالا اگر این با ما فرق کنه , بعد دیگه خدا داره چی میگه ؟ من مثل اینا باشم که موتور اینارو ندارم ؟ خوب نمیشه.
2- دقیقا و دقیقا بله... بله... خیلی آیه ی فوق العاده ای است این آیات که پیامبران می گویند ما مثل شما بشری هستیم.
ما مثل شما بشری هستیم :
چه جور بشری ؟ معصوم هستید ؟ خاص هستید ؟ خونتون رنگین تر هست ؟ قدرتتون بیشتر از ما هست ؟ چی هستید , چه بشری هستید از کره ی دیگه ای هستید , نوعتون با ما فرق می کنه ؟؟
بعد جواب میدادند :
"مثلکم " : نه بابا ما مثل خودتون هستیم. یه فرق داریم ما رابط هستیم وحی میشه بهمون - رسولیم. تمام.
شما اگر و اگر توانستید فلسفه ی نزول این ایه را بگویید که چرا این ها می گویند ما مثل شما بشیری هستیم. ممکن است واقعااا من تمام حرفهایم را پس بگیریم. فلسفه ی این آیات چی هست ؟
اینا می رفتن پیش فرعون پیش دشمنان پیش رئیس قبائل :
بعد اونا می گفتند : بابا اینا مثل شما بشر هستند , جادوگره اومده گولتون بزنه , این فرقی با شما نداره ...
بعد پیامبران چی می گفتن :
می گفتن بله... ما مثل شما بشری هستیم , که چی مثلا ؟؟؟ ما از طرف خدا اومدیم اینم نشونمون. می خواید هدایت بشید.؟ از ما و وحی پیروی کنید.؟ چون ما داریم دستور خدا رو میگیم.

3- همانطور که بالا گفتیم... بله می شود... می وشد ما هم اسوه شویم...
مگر عباس اسوه نشد ؟ مگر مریم اسوه نشد ؟ مگر خدیجه اسوه نشد ؟ مگر زن فرعون اسوه نشد ؟ مگر زینب اسوه نشد ؟ مگر سلمان اسوه نشد ؟ مگر لقمان اسوه نشد ؟ مگر امام اسوه نشد ؟
هر کس به دستورات خدا عمل کند اسوه هست برای دیگران... نمونه ی عالی این اسوه رسول مکرم اسلام صلوات الله علیه و اله می باشد.
چه منافاتی داره ؟
بابا کاره ابلیس همینه - بیاد بگگه اونا با شما فرق دارند - اونا مثل شما نیستند - اونا کجا شما کجا - اون علی ع بود خطا نکرد - اون حسین بود کربلا به پا کرد - تو نمی خواد جوگیر بشی - کسی از تو انتظاری نداره - اون وظیفش بوده - روبات بوده ---
ای داده بیداد...

و از سر هوس سخن نمى‏گويد (۳)
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾
اين سخن بجز وحيى كه وحى مى‏شود نيست (۴)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴿۴﴾

دوستان سوال تکراری نپرسید - این را من پاسخ دادم. خدا دارد وحی را می گوید - بله از آیه روشنه روشنه که خدا داره وحی رو میگه. میگه اونی که بهش میگیم میگه - دروغ بگه شاهرگش زده میشه.
لطفا دوستان تاپیک رو از ابتدا بخونند و وارد بحث بشن تا انشالله نتیجه ای از بحث حاصل بشه.

همه ی انسان ها شیطان دارند.اختیار دارند. نفس لوامه دارند- اماره دارند و... عین هم هستند...منتها یکی قوی تر یکی ضعیف تر و هرگز اختیار از ایشان گرفته نخواهد شد.
وَخُلِقَ الإِنسَانُ [="red"]ضَعِيفًا [/](28 نسا)
إِنَّ الشَّيْطَانَ [="red"]لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ[/] (5 یوسف)
إِنَّ الإِنسَانَ [="red"]لَظَلُومٌ كَفَّارٌ [/](34 ابراهیم) قطعا انسان ستم‏پيشه ناسپاس است
خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا [="red"]هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ[/] .(4 نحل)
وَكَانَ الإِنسَانُ [="red"]عَجُولاً [/](11 اسرا)
وَكَانَ الإِنْسَانُ [="red"]كَفُورًا[/]
وَكَانَ الإنسَانُ [="red"]قَتُورًا [/]( 100 اسرا)و انسان همواره بخيل است (۱۰۰)
وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ [="red"]جَدَلًا[/] ( کهف 54) انسان بيش از هر چيز سر جدال دارد (۵۴)
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ [="red"]عَجَلٍ [/](انبیا 37) انسان از شتاب آفريده شده است.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ [="red"]مِّن طِينٍ[/] (12)
وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ[="red"] ظَلُومًا جَهُولًا[/] ﴿۷۲ احزاب﴾ و انسان آن را پذيرفت، كه او [در حق خويش‏] ستمكار نادانى بود. (او بسيار ظالم و جاهل بود (قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد. مکارم شیرازی).

جناب فاتح باز هم آیه به قول جناب کریم ردیف کنم ؟
منظور خدا از انسان بلاخره کیه ؟؟
آیا پیامبران انسان هستند یا نیستند ؟ ملائکه هستند ؟ چه هستند ؟
خوب خدا دیگه چطوری بگه بابا این انسان هست. این محمد ص را که میبینید این شده , مثل شما بوده با این خصوصیات و این شده. نه من جبرش کردم نه اختیارش گرفته شد و نه ما فوق بشر بود. مثل خودتون هست.
می خواید مثل این بشید ؟ این بهترین نمونه برای شماست. یا علی...

به خدا شیطان می خواهد بگوید خدا بین شما و ایشان فرق گذاشته. حال اینکه خدا همه جوره این فرق را نقض کرده و برایش فرق نمیکند , هر که می خواهد باشد. اطاعت کرد بهشت نکرد جهنم.
چقدر مثال بزنه خدا اخه... چقدر ایاتشو روشن بگه. گریه ی آدم رو در میارید.
بعد جناب کریم می فرمایند آیه ردیف می کنم.
حال جناب فاتح قیاس های من غلط و نا صحیح هست ؟؟؟
جناب فاتح لطفا به سوالاتی که پرسیدم و نوشته هایی که کردم جواب دهید و نقد کنید - و نه به حاشیه بروید.
به من بگویید : این جمله غلط است به این دلیل - این قیاس غلط است به این دلیل - آنها مثل ما نیستند به این دلیل - این آیه منظورش این است له این دلیل.

موفق باشید

[="times new roman"]
سلام علیکم و رحمه الله

درباره اینکه احوال اولیاء الهی را قیاس به نفس نباید بکنیم بدین دلیل است که زمانی قیاس به نفس ما مصداق پیدا میکند که ما نیز از لحاظ تقوی پرهیزگاری و علم و خلق نیکو هم شان آنها گردیم.

اما در مورد آیه 110 سوره کهف ( قل انما انا بشر.. ) علامه طباطبائی در المیزان چنین آورده که :

از آنـجـا کـه مـسـاله نبوت در طول تاریخش با انواع غلو و مبالغه همراه بوده است آن را چنین بیان مى کند:

بـگـو مـن فـقـط بـشـرى هـمچون شما هستم ، یگانه امتیازم این است که بر من وحى مى شود (قل انما انا بشر مثلکم یوحى الى ).

و بـا ایـن تـعـبـیر بر تمام امتیازات پندارى شرک آلودى که پیامبران را از مرحله بشریت به مرحله الوهیت بالا مى برد قلم سرخ مى کشد.

پایان نقل/

یعنی اگر فکر کنیم
منظور این آیه دال بر انسانی خطاکار و بدون پرهیزگاری و علم بودن پیامبر است تعبیر درستی از آیه نکرده ایم چرا ؟

چون او اسوه ای است که خدا او را تائید کرده و ( حداقل ) ما چنین نشدیم

چون او دارای خلق عظیم است و این قول الله تبارک و تعالی است ولی ما حداقل فعلا چنین نیستیم

او به قدرت و اراده کامله الهی دارای علم شده و بر غیب آگاه میشود و دروغی بر زبان و دلش جاری نمیگردد
و او از حد انسان کامل پا فراتر گذشته چراکه از منبع انواع وحی استفاده می کند و ما حداقل اکنون از وحی و علم الهی بهره ای نداریم.

و الی ماشاء الله

این اصلا درست نیست که من خودم را با پیامبر و اولیاء مقایسه کنمدر حالیکه از ترک کوچکترین گناه که عادتم شده دوری نمیکنم.

نفس آلوده به گناه و هوس گرای من امر الهی را به سادگی زیر پا میگذارد زمانی که منافعش ایجاب کند
و زمانی که منافعش در راستای دین قرار میگیرد انتظار پاداش هم از درگاه الهی را دارد.

برادر من فاصله بین این انسان که ما هستیم و حتی مومنین پرهیزگار خیلی زیادتر است و این حقیقتی است .

ان شاء الله خدا مه مارا هدایت کند و مشمول رحمت خویش گرداند.

آمین [/]
ادامه دارد..

[="times new roman"]
نه نیازی به ردیف کردن آیه نیست

ما خودمان میدانیم در دنیایی بدنیا آمدیم که از کوچکترین زوایای ظاهری اش - حتی امروز هم ناآگاهیم.

و عالم معنائی را میشناسیم یا درباره اش شنیده ایم که کمترین اطلاعات را در موردش داریم.

و طریقتی که مطابق فرمان الست بربکم است را شناخته ایم و ان شاء الله در مسیر معرفت کامل گام بر میداریم.

و البته هستند خیلی ها که هنوز درگیر خود و دنیایند این فرمان را نمیشنوند و یا نمیخواهند بشنوند و یا در مسیرش گام بر نمیدارند.

انسان جاهل بدنیا آمده و بواسطه ظلم بر خود که محصول جهل است در زمین فرو میرود مگر خدا به دادش برسد
و خداوند بر احوال بندگانش آگاهتر از خودشان است.

این خسران ها برای کسانی که مسیر حقیقت را طی میکنند روز به روز کمتر میشود و چنین نیست که خداوند کسانی را که میدانند با کسانی که نمیدانند برابر کند.

خداوند مومنین را با مشرکین برابر نمیداند گناهکاران را با پرهیزگاران هم شان نمیشمارد

و این آیات که آوردید حق است این حقیقت ماست
البته تا زمانی که در طریقت علم را در برابر جهل و تقوی را در برابر ظلم بکار میبریم این نقصان کمتر و کمتر خواهد شد

[/]

یاحق

شریعت عقلانی;300424 نوشت:
که آنها در بیان شریعت معصومند قول هایی از آنها را که در بیان شریعت عنوان شده قبول خواهد کرد. در جایی آمده است پیامبر در یکی از غزوات آرایشی جنگی را پیشنهاد می کند و یکی از یاران می گوید اگر این آرایش جنگی وحی خداوند نیست بنده نظر دیگری دارم. و اتفاقا نظر او اجرا شده و موفق بود.

ببینید شریعت عزیز بحث برسرانجام گناه کبیره است واینکه خداوند متعال دستوری دهد وپیامبرالهی با آن مخالفت کند،جناب baghiatosalamمعتقدند این امر امکان ندارد.ما فعلا برسر امور عادی مثل آرایش جنگی که آیا امکان دارد پیامبراشتباه کند یا نه؟حرفی نداریم چون این مساله خلاف عصمت نیست در صورت اشتباه،بلکه سخن در انجام معصیت است که پیامبر خدا با علم به امر الهی با آن مخالفت کند ،دوستمان می فرمایندحضرت آدم با علم به نهی الهی وآنهم نهی تحریمی از درخت ممنوعه خوردند.
شریعت عقلانی;300424 نوشت:
در مورد اطاعت کردن هم فکر می کنم به طور کامل چند بار توضیح دادم. اطاعت کردن ربطی به معصیت ندارد

آفرین دوست عزیز اصلا بحث برسر اطاعت است،اولا آیه به طور مطلق گفته ازپیامبراطاعت کنید،حال امکان ارد خود پیامبر خلاف این عمل کندومرتکب معصیت شودیانه؟
در مورد امر به معروف نیز،باید گفت مردم اوامر ونواهی الهی را از پیامبر الهی دریافت می کننداگر خود پیامبر به این اوامر در بعضی موارد عمل نکرده ودر اثر وسوسه شیطان دچار گناه شود،تکلیف آیه لم تقولون مالاتفعلون(صف/2) چه می شود؟پیامبری که خود به آیات کتاب الهی عمل نمی کند چطور می خواهد دیگران به آن عمل کنند؟
شریعت عقلانی;300424 نوشت:
آیه تطهیر هم از اراده خدا سخن گفته است. سوالی دارم. مگر خداوند با ارسال رسل اراده نکرده که انسانها را هدایت کند؟ آیا هدایت شدند؟ اراده خداوند منوط به اراده انسان است. اراده خدا دلیل بر این نمی شود که این امر محقق شده است.

دوست عزیز بعضی از مفسران مانند علامه طباطبایی معتقدند که اراده الهی دراینجا اراده تکوینی الهی است واین اراده تخلف پذیر نیست.
شریعت عقلانی;300424 نوشت:
یا شما معنای طاهر را به عصمت مطلق از همان جنس عصمت پیامبران تعبیر می کنید که باید بفرمایید دلیل اینکه خداوند ایشان را معصوم قرار داده چیست؟ مگر پیامبر است؟ مگر قرار است شریعتی بنیان نهد؟ مگر قرار است کسی از وی تبعیت کند؟ اگر معصوم است چرا؟ در اینکه ایشان بانوی پاک و طاهری بودند شکی نیست.

اینکه معصومین دارای درجاتی هستندحرفی نیست ولی آیات ذکر شده دلالت برعصمت از گناه دارند والبته خود قرآن می فرماید بعضی از انبیاءبالاتر از بعضی دیگر هستند.اما یک نکته ادبی :در آیه تطهیرفرموده الرجس وادباءمی گویند وقتی کلمه ای با ال آمد دلالت بر عموم ومی کند یعنی انها از تمام پلیدی ها پاک ومبرا هستند.

[="blue"]پاسخ جناب فاتح عزیز :
[/]
[="red"]اول [/]اینکه جواب " قل انما انا بشر" را دریافت نکردم .
[="red"]دوم [/]اینکه فلسفه ی اون ایاتی که انسان این هست رو دریافت نکردم.که آیا مربوط به پیامبران می شود یا نه.
[="red"]سوم [/]اینکه اساسا اسوه نمونه یعنی اینکه شما هر لحظه خودت رو با اون و اون رو با خودت مقایسه کنی. این هم پاسخی نداید.
[="red"]چهارم [/]علم و دانش و مقام و این چیزا باعث گناه نکردن و باعث این نمی شود که بگوییم مطلق معصوم هستند و دیگر هرگز گناه نمی کنند. نمونه اش جناب ابلیس - نمونه اش جناب بلعم باعورا که خدا آیاتشو بهش " داد " و بعد شد مثل سگ.
[="red"]پنجم [/]بله اینکه اشکال ندارد خودمان را مقایسه کنیم با ایشان , اما نباید خودمون رو فعلا هم رده ی ایشون بدونیم , ایشون دکترا دارند , و ما فعلا آمادگی هستیم. اما کاملا راه باز هست برسیم به مقام ایشان. و هیچ ربطی به این ندارد که ایشان معصوم مطلق هستند.و ایشان مقاماتی دیده اند و دیگر گناه نمی کنند و این چیزا رد هست .
[="red"]ششم [/]فاصلمون با پرهیزگارا زیاد هست چون تلاش نمی کنیم : وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى.
شما هم جلوی خودت رو بگیری و پا روی نفست بذاری میشی پرهیزگار - اینا افسانه نیست.
[="red"]هفتم [/]لطفا بگوید فلسفه ی این آیه چیست ؟
وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۵ زمر﴾
الله اکبر خدا چه می گوید...
[="red"]هشتم [/]فلسفه ی آیات 44 تا 47 سوره الحاقه چیست ؟

ممنون موفق باشید

[="blue"]جناب کریم سلام منتظر پاسختون به نوشته هایم هستم...( قبلی ها که مربوط به خودتون هست و کلی)[/]

کریم;300672 نوشت:
ببینید شریعت عزیز بحث برسرانجام گناه کبیره است واینکه خداوند متعال دستوری دهد وپیامبرالهی با آن مخالفت کند،جناب baghiatosalamمعتقدند این امر امکان ندارد.ما فعلا برسر امور عادی مثل آرایش جنگی که آیا امکان دارد پیامبراشتباه کند یا نه؟حرفی نداریم چون این مساله خلاف عصمت نیست در صورت اشتباه،بلکه سخن در انجام معصیت است که پیامبر خدا با علم به امر الهی با آن مخالفت کند ،دوستمان می فرمایندحضرت آدم با علم به نهی الهی وآنهم نهی تحریمی از درخت ممنوعه خوردند.

ببینید جناب کریم. درست است بحث از گناه کبیره شروع شد. ولی در جایی بحث از ظلم شد. شما هم گفتید در اینجا ما باید ظلم را طوری معنا کنیم که به عصمت انبیا لطمه ای نخورد. حال سوال اینجاست که شما از کجا چنین نتیجه ای گرفتید که معصومند؟ اگر عقلا به این نتیجه رسیدید باید مبنای عقلیتان را بگویید تا بحث کنیم. اگر به نتیجه عصمت رسیدیم. بعد می توانیم بگوییم ظلم معنای دیگری میدهد. و آیات قرآن را جور دیگری معنا کنیم. حال دیدید در این بحث کار به توجیه عقلانی کشید. صحبت بنده هم در این باب بود. شیعه معتقد است انبیا نه تنها در گناه کبیره که در خطا و اشتباه و نسیان هم معصومند.

vojood;300652 نوشت:
با سلام

حضرت آدم و همه پیامبران صاحب عصمتند یعنی عاری از گناه و معصیت و.........

یا هو

یعنی هیچ یک از سه حق: حق النفس ، حق الناس و حق الله را زیر پا نگذاشتند؟

اما نص صریح قرآن در مورد چند تن از انبیا (ع) صراحتا بیان می کند که ایشان خود معترف به این بودند که حق النفس را ضایع کردند (حداقل یک بار در تمام عمر).

بنده عصمت انبیا را به معنای زیرپا نگذاشتن حق الله و حق الناس قبول دارم، اما حق النفس خیر. زیرا اگر قائل به این باشیم که انبیا حق النفس را زیرپا نگذاشته اند، آیات صریح قرآن را رد کرده ایم.

اما ممکن است بگویید که چرا با وجود اینکه عقیده دارم بعضی انبیا حق النفس را زیرپا گذاشتند، باز هم معتقدم که ایشان معصوم بوده اند. زیرا در قرآن کریم خداوند می فرماید اگر کسی توبه کرد، سیئات او را به حسنات تبدیل می کنم و خداوند این تضییع حق النفس را بر آن انبیا بخشید، بعد از آنکه متنبه شدند و آنان را مورد مغفرت قرار داد، پس سابقه ی آنان از این مسئله پاک شد و انگار که هیچ تضییعی صورت نگرفته است.

پس انبیا به شهادت کلام خدا در قرآن معصوم اند.

یا حق

baghiatosalam;300585 نوشت:
خوب دیگه حضرت آدم ع ظالم رو می شناسه. می دونه ظالمین کیا هستند , خوب اگر ندونه ظالم بده یا خوبه په دیگه گفتن خدا معنی نداره و اونم گناهی نکرده فکر کرده ظالم خوبه رفته که کلا ماجرا بر باد میره بر این اساس.
آیا برای خدا خیلی سخته یه فضایی در این کره ی زمین فراهم کند و یک فصل مناسبی را انتخاب کند و یک هوای استوایی را بر گزیند و آنها را تشنه و گرسنه نگذارد

با سلام
دوست عزیز این سخنان دیگر سناریو نیست بلکه مغالطه است،مساله این است در بهشتی که به اعتراف اکثرعلماءومفسران( اگر نگوییم همه،چون همه را مطالعه نکرده ام)تکلیفی نیست وهنوز بحث حرمت ووجوب نیست(البته برخلاف نظر شما،که البته براین سخن خود نیز دلیل درست وحسابی اقامه نکرده اید ه چرا در آنجا تکلیف بوده است)خداوند حضرت آدم را در بهشتی سکنا می دهد که سختی های دنیا را ندارد وتازمانی این زندگی ادامه خواهد داشت که به آن درخت ممنوعه دست نزد.دوست عزیز سخن در این است که سختی دنیا همیشه هست وقرار نیست خداوند در زمین محلی قرار دهد که این مشکلات را نداشته باشد،بلکه حضرت آدم را به عنوان یک انسان مختار مخیر قرار می دهد که زندگی در بهشت را با آن امکانات عالی ادامه دهد ویا به این درخت دست زده واز این راحتی وآرامش بی نصیب شودوحضرت آدم گول شیطان را خورده وبهشت را از دست می دهد واین اثر وضعی وطبیعی این عمل می باشدوحرامی مرتکب نشده است.
در اینجا بنده نکته ای را به عرض می رسانم،شما اگر در اصول فقه به بحث اوامر ونواهی مراجعه کنید ،اصوایون بحث می کنند که امر ونهی الهی همیشه به معنای وجوب وحرمت نیست،بعضی اوقات مراد از نهی الهی کراهت است ویا با صیغه امر استحباب را بیان می کندبنابراین اینطورنیست که لاتقربا که صیغه نهی است حتما برای بیان حرمت باشد.
baghiatosalam;300585 نوشت:
احکام و حدود الهی از خداست. چنانچه پیامبران دچار کوچکترین خطا و انحرافی در دستورات خدا و به اسم خدا شوند , خداوند بلافاصله وارد ماجرا شده و از این انحراف پیامبرش جلوگیری می کند و نمی گذارد مردم گمراه شوند.
راحت می شود با مثال های امروزی این مسئله را روشن کرد...
امام ره کسی را گذاشت و منحرف شد برش داشت تمام. مقام معظم رهبری , سه قوه منحرف بشند زود تذکر میده مراقب باشید اینجا خطا کردید. منحرف تر بشه زندانی. منحرف تر اعدام.

دوست عزیز مگر بحث نبوت جای آزمون وخطاست که هی خداوند یکی را نصب کند ویکی را عزل کند؟!شما تاریخ انبیاءرا اگر مطالعه کنید می بینید که این پیامبران مانند حضرت موسی،ابراهیمو...با چه سختی هایی اعتماد مردم را درسایه رفتار خوب جلب کرده اند،حال شما می فرمایید خداوند مواظب باشد که گناهی انجام دادند آنها را عزل ودیگری را بفرستد،چرا لقمه را از پشت سر در دهان می گذارید؟وقتی با عصمت این انبیاءاین مساله ومشکل به راحتی حل می شود چرا خود را به مشکل دچار کنیم.
سوای این به نظر شما پیامبری که به مردم می گویید دروغ نگویید،مال مردم را نخورید،خوردن مال یتیم مانند خوردن آتش است ودیگر محرمات،اگر خودش به همین گفته ها عمل نکند،دین الهی از بین نمی رود؟شما اگر عناد وجهالت امت های انبیاءرا بخوانید که چطور دنبال پیدا کردن نکته ضعفی ازآنها بودند تا مردم را مجاب کنند که این پیامبران دروغ می گویند.اگر دروغ گفتن بر آنها ممکن بوده وسابقه انجام گناه ومعصیت داشته اند این کار که راحت بود والان خبری از پیامبران وانبیاءنبود تا بنده وحضرتعالی بحث کنیم که انجام گناه برای آنها امکان داشته یا معصوم از گناه بوده اند.
baghiatosalam;300585 نوشت:
خوب دیگه حضرت آدم ع ظالم رو می شناسه. می دونه ظالمین کیا هستند ,

بنده نمی دانم دیگر چطور جواب دهم،انان یا باید خودش در رشته ای متخصص باشد ویا نظرمتخصص آن فن را بپذیرد،شما اعتراف دارید که در رشته لغت عرب وتفسیر قرآن تخصصی نداریدوما نظر لغت دانان مشهور ومفسران را در مورد ظلم مذکور نقل می کنیم ،آنوقت شما دوباره همان حرف اول را می زنیدوتا آنجا پیش می روید که لوازم ظلم از قبیل عدم هدایت ولعنت الهی وغیره را تا قبل توبه برای پیامبر الهی(حضرت آدم)امکان پذیر می دانید.
با این برداشتهایی که شما بدون تخصص از انبیاءدارید باید تاحالا پرونده این بزرگواران جمع شده بود یعنی امثال ابولهب،وابوجهل مترصد خطایی از انبیاءالهی بودند تا آنرا علم کرده وبه دعوت او خاتمه دهند.
البته دوست عزیز این نکته هم در ذهنتان باشد خداوند متعال می فرماید:ولا تقف مالیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا(سوره اسرا)،وهرگز برآنچه علم واطمینان نداری دنبال مکن،که در پیشگاه الهی چشم وگوش ودل همه مسئولند.شما که در تفسیر قرآن تخصص ندارید با این قاطعیت نفرمایید همه مفسران به اقتباس از یکدیگر واز روی تعصب برعصمت انبیاءآیه ومفردات آن را درست معنی نکرده اندبلکه آن حضرت با احاطه بر علوم قرآنی ودر نظر گرفتن اصول اعتقادی که برپایه نقل وعقل است تفسیر قرآن می کنند وتفسیر به این آسانی نیست که با کنار هم قرار دادن بعضی آیات واقعیت را به دست بیاوریم.
baghiatosalam;300585 نوشت:
سوم خود خدا میگه دیگه , پیامبر دروغی ببنده شاهرگش زده میشه. یعنی تا وقتی که ایشون زنده هستند خیالتون راحت باشه و اطاعتش کنید , منحرف شه دیگه زنده نمیمونه.تمام.

شما از کجای فرمایش خداوند متعال در می آورید که پس آنها می شود مرتکب گناه شوند والعیاذ بالله دروغ بگویند؟ددوست عزیز این اثباتها تفسیر به رای است،به همین خاطر می گویم باید در هر رشته ای متخصص آن نظر دهد تا دچار تفسیر به رای نشویم.
در ضمن ما نگفتیم که آنها به جبر گناه نمیکنند ایه تطهیر نیز این را نمی گویدبلکه سخن در دلایل عصمت بود واین آیه نیز جزوادله بود وآنها با اختیار خود گناه انجام نمی دهند والا توان انجام گناه را دارند ولی به خاطرعلم به باطن گناه از آن دوری می کنند.

شریعت عقلانی;300696 نوشت:
ببینید جناب کریم. درست است بحث از گناه کبیره شروع شد. ولی در جایی بحث از ظلم شد. شما هم گفتید در اینجا ما باید ظلم را طوری معنا کنیم که به عصمت انبیا لطمه ای نخورد. حال سوال اینجاست که شما از کجا چنین نتیجه ای گرفتید که معصومند؟ اگر عقلا به این نتیجه رسیدید باید مبنای عقلیتان را بگویید تا بحث کنیم. اگر به نتیجه عصمت رسیدیم. بعد می توانیم بگوییم ظلم معنای دیگری میدهد. و آیات قرآن را جور دیگری معنا کنیم. حال دیدید در این بحث کار به توجیه عقلانی کشید. صحبت بنده هم در این باب بود. شیعه معتقد است انبیا نه تنها در گناه کبیره که در خطا و اشتباه و نسیان هم معصومند.

ما دلایل خودمان را که اکثرا هم دلیل عقلی بود ذکر کردیم،بعد از آن دلیل عقلی مگر چه عیبی دارد،عقل هم از جنود الهی بوده ووسیله ای برای فهم ودرک حقایق وشریعت است.
ظلمی هم که مطرح شد به همان گناه کبیره برمی گردد،ما وقتی با دلایل مذکور معتقد به عصمت انبیاءهستیم،مسلماظلمی که به معنای مخالفت باامر الهی باشد را قبول نداریم.
شما دقیقا بفرمایید ادله ای که ما برای عصمت ذکر کردیم تک به تک چه اشکالاتی دارندالبته با توجه به جوابهایی که ما داده ایم. 

کریم;300672 نوشت:
دوست عزیز اصلا بحث برسر اطاعت است،اولا آیه به طور مطلق گفته ازپیامبراطاعت کنید،حال امکان ارد خود پیامبر خلاف این عمل کندومرتکب معصیت شودیانه؟ در مورد امر به معروف نیز،باید گفت مردم اوامر ونواهی الهی را از پیامبر الهی دریافت می کننداگر خود پیامبر به این اوامر در بعضی موارد عمل نکرده ودر اثر وسوسه شیطان دچار گناه شود،تکلیف آیه لم تقولون مالاتفعلون(صف/2) چه می شود؟پیامبری که خود به آیات کتاب الهی عمل نمی کند چطور می خواهد دیگران به آن عمل کنند؟

برای چندین و چند باره متذکر می شوم که اطاعت از رعبر جمهوری اسلامی که فردی غیر معصوم است واجب است. همین طور از امام و پیامبر غیر معصوم. لطفا ابتدا این تناقض را حل بفرمایید.

نقل قول:

قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (اعراف 23)
وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى (121) ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ( طه 122)
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره 37)

جناب دوست محترم .

ببینید اینا را شاهد مثال آوردی و غیر از این در قرآن اصلا نیست این جا که نفرموده حضرت آدم توبه کرد .
ظلم به نفس که ما قبول نکردیم که به معنای ستم باشد این خودتی که به معنای ستم تفسیر کردی در حالی که اگه ستم بود باید خداوند متعال برخورد شدید می کرد چون قضیه انبیاء نزد خدا فرق می کند با بشر عادی .

پس نتونستی ثابت کنی حضرت آدم توبه کرد .؟

موضوع قفل شده است