۩✿۩ شعارهای امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا ۩✿۩
تبهای اولیه
شعارهای امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا
اباعبدالله (علیه السلام) در روز عاشورا شعارهای زیادی داده است که در
آنها روح نهضت خودش را مشخص کرده که من برای چه می جنگم، چرا تسلیم نمی شوم،
چرا آمده ام که تا آخرین قطره خون خودم را بریزم؟
و متاسفانه این شعارها در میان ما شیعیان فراموش شده و ما شعارهای دیگری بجای
آنها گذاشته ایم که این شعارها نمی تواند روح نهضت اباعبدالله را منعکس کند.
باید دید شعارهای حسین بن علی در روز عاشورا چیست؟ همین شعارها بود که اسلام را
زنده کرد، تشیع را زنده کرد و پایه دستگاه خلافت اموی را چنان متزلزل کرد که چنانچه
نهضت اباعبدالله نبود شاید هزار سال حکومت می کرد.
ما در روز عاشورا دو نوع شعار می بینیم:
یک نوع شعارهایی است که فقط معرف شخص است و بیش از این
چیز دیگری نیست. ولی شعارهای دیگری است که علاوه بر معرف شخص،
معرف فکر هم هست، معرف احساس است، معرف نظر و ایده است.
اشعاری که اباعبدالله در روز عاشورا خوانده اند، خیلی مختلف است،
با آهنگهای مختلف سروده شده که بعضی از آنها از خود اباعبدالله و بقیه از
دیگران است و ایشان استشهاد کرده اند، مثل اشعار معروف «فروة بن مسیک» که سراپا حماسه است.
یکی از اشعاری که اباعبدالله در روز عاشورا می خواند
و آن را اشعار خودش قرار داده بود، این شعر بود:
(مقتل مقرّم/ص345)
نزد من، مرگ از ننگِ ذلّت و پستی بهتر و عزیزتر و محبوب تر است.
[=Microsoft Sans Serif]
اسم این شعار را باید گذاشت شعار آزادی، شعار عزّت، شعار شرافت.
یعنی برای یک مسلمان واقعی مرگ همیشه سزاوارتر است
از زیر بار ننگ ذلت رفتن.
خطبه ای دارد اباعبدالله (علیه السلام) در روز عاشورا، در آن وقتی که از نظر ظاهر، همه امیدها قطع شده است و هر کسی باشد، خودش را می بازد.
ولی این خطبه آنچنان شور و احساسات دارد که گویی آتش است که از دهان حسین (علیه السلام) بیرون می آید، اینقدر داغ است؛
ألا و إنَّ الدََّعِیِّ بنَ الدَّعِیِّ قَد رَکَزَ بینَ اثنتینِ بینَ السلَّةِ و الذِّلَّةِ، و هیهاتَ منَّا الذِّلَّةُ.
[=Microsoft Sans Serif]
ابن زیاد از شمشیرش خون می چکید. پدر سفاکش بیست سال قبل آنچنان از مردم کوفه زهر چشم گرفته بود که تا مردم کوفه شنیدند پسر زیاد مامور کوفه شده است، خودبخود از ترس خزیدند به خانه های خودشان، می دانستند که چه خونخوارهایی هستند.
همینکه پسر زیاد ابن زیاد آمد به کوفه و امیر شد، به خاطر رعبی که پدرش در دل مردم کوفه ایجاد کرده بود، مردم از دور مسلم پراکنده شدند. اینقدر مرعوب اینها بودند.
اما امام حسین (علیه السلام) خطاب به مردم کوفه می فرماید:
ألا و إنَّ الدََّعِیِّ بنَ الدَّعِیِّ! آن زنازاده پسر زنازاده، آن امیر و فرمانده شما قَد رَکَزَ بینَ اثنتینِ بینَ السلَّةِ و الذِّلَّةِ می دانید به من چه پیشنهاد می کند؟ می گوید:
حسین! یا باید خوار و ذلیل من شوی و یا شمشیر.
به امیرتان بگویید که حسین می گوید: هیهاتَ منَّا الذِّلَّةُ، حسین تن به خواری بدهد؟ آیا او خیال کرده که من مثل او هستم؟ یأبَی اللهُ ذلِکَ لَنا و رسولُهُ و المومنونَ و حُجورٌ طابَت و طَهُرَت، خدا می خواهد حسین چنین باشد. شما مگر نمیدانید، آن زنازاده مگر نمی داند من در چه دامنی بزرگ شده ام؟
من روی دامن پیغمبر بزرگ شده ام، روی دامن علیّ مرتضی، من از سینه فاطمه (س) شیر خورده ام. آیا چنین کسی تن به ذلت و اسارت مثل پسر زیاد می دهد؟هیهاتَ منَّا الذِّلَّةُ، ما کجا و تن به خواری دادن کجا؟!
[=microsoft sans serif]شعارهایی که در سینه زنی ها و نوحه سرایی ها می دهید، شعارهای حسینی باشد.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] شعارهایی از این نمونه:
[=microsoft sans serif] فریاد می کند:
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] ألا تَرَونَ أنَّ الحقَّ لایُعملُ بِهِ، و أنَّ الباطلَ لایُتَناهی عنهُ لِیرغَبِ
[=microsoft sans serif] المومنُ فی لقاء اللهِ مُحِقاً؛
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] مردم! نمی بینید که به حق عمل نمی شود و کسی از باطل رو گردان نیست؟
[=microsoft sans serif] در چنین شرایطی، مومن باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگی ترجیح بدهد.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] و یا :
[=microsoft sans serif] لا أری الموتَ إلاّ سعادةً، و الحیاةَ مع الظالمینَ إلاّ بَرَماً؛
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] من مرگ را جز خوشبختی نمی بینم، من زندگی با ستمکاران را جز
[=microsoft sans serif] ملامت و خستگی نمی بینم.
[=Microsoft Sans Serif]
سلام بر شما و باتشکر از ایجاد چنین تاپیک روشنگری. من ترجمه تحت الفظی این دو شعار را میخواهم ممنون میشوم کسی کمک کند(یعنی ترجمه لغت به لغت).
یالثارات الحسین
هیهات منا الذله
سلام بر شما و باتشکر از ایجاد چنین تاپیک روشنگری. من ترجمه تحت الفظی این دو شعار را میخواهم ممنون میشوم کسی کمک کند(یعنی ترجمه لغت به لغت).یالثارات الحسین
هیهات منا الذله
ممنونم از توجهتون اما پاسخ سوالات شما
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]یالثارات الحسین یا : که میشه همون "یا " یعنی مدد گرفتن !
ل: خطاب و منصوب به چیزی - یا حرف ربطی ! مثلا یه صفت و کلمه رو به کسی منصوب کردن !
ثارات :یعنی خونخواه - کسی که به خونخواهی و گرفتن تقاص خون کسی برخاسته باشه !
حسین : حسین هم که نور چشم همه مونه ! نیازی به توضیح نداره !
پس معلوم شد که یالثارات الحسین یعنی : ای کسی که خونخواه حسینی!
یا لثارات الحسین
«ثار» در لغت به معنای خونخواهی است.
«یالثارات الحسین علیهالسلام» شعار یاران حضرت مهدی علیهالسلام است که به خونخواهی امام حسین علیهالسلام، هنگام قیام آن حضرت سر خواهند داد. به این معنا که «کجایند قاتلان حسین علیهالسلام » و یا به این معنا که «کجایند خونخواهان حسین علیهالسلام ».
امام صادق علیهالسلام در این باره فرمود:
{ وَ هُمْ مِنْ خَشیَةِ اللَّهِ مُشْفِقُونَ یَدعُونَ بِالشَّهادَةِ وَیَتَمَنَّونَ اَنْ یُقتَلُوا فِی سَبیلِ اللّهِ شِعارُهُم یَا لَثاراتِ الحُسَینِعلیه السلام اِذا سَارُوا یَسیِرُ الرُّعبُ اَمَامَهُمْ مَسِیرَةَ شَهرٍ: یاران مهدی تنها ازخدا میترسند و فریاد «لا اله الاّ اللّه» آنان بلند است و همواره در آرزوی شهادت و کشته شدن در راه خدایند. شعار آنان «یالثارات الحسین» است. به هر سو که روی آورند، ترسِ از آنان، پیشاپیش در دل مردم افتد}
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]هیهات منا الذله
جناب طاها در این تایپیک توضیح دادند
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] هیهات من الذّله یعنی چه؟
حضرت امام حسين(ع)در مقابل زورگويي و ظلم و ستم معاويه و يزيد فرمود: "هيهات منا الذلة; ذلت و خواري به مراتب از ما (اهل بيت: دور است." كلام زيبا و منطق روشن آن حضرت ريشه در آيات قرآن كريم دارد. خداوند متعال در قرآن كريم تأكيد كرده كه انسان نبايد هرگز ذلت را بپذيرد،
بلكه بايد در مقابل ظلم و ستم قيام كند.; چنان كه ميفرمايد: "لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّنـَتِ واَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتـَبَ والميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ واَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ ومَنـَفِعُ لِلنّاسِ ولِيَعلَمَ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ ورُسُلَهُ بِالغَيبِ اِنَّ اللّهَ قَويُّ عَزيز; (حديد،25)
ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنهاكتاب ]آسماني[ و ميزان ]شناسايي حق و قوانين عادلانه[ نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند و آهن را نازل كرديم
كه در آن قوت شديدي است، منافعي براي مردم، تا خداوند بداند چه كسي او و رسولانش را ياري ميكنند، بيآن كه او را ببينند، خداوند قوي و شكستناپذير است."
از آيه مذكور بر ميآيد كه خداوند متعال پذيرش ظلم از ناحيه انسان را سرزنش كرده و تأكيد ميكند كه انسان در برابر بيعدالتي و ظلم نبايد ساكت شود،
بلكه قرآن كريم در جايي ديگر عزت را تنها از آن خدا و رسول و مؤمنان ميداند و ميفرمايد: "...ولِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنينَ ولـَكِنَّ المُنـَفِقينَ لا يَعلَمون; (منافقون،8)...
و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است; ولي منافقان نميدانند." در روايات اسلامي نيز تأكيد شد كه مؤمن حق ندارد ذلت را بپذيرد،
چنان كه پيامبر گراميميفرمايد: "هيچ مؤمني حق ندارد نفس خود را ذليل و خوار بشمارد."( وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 16، ص 158، مؤسسه آل البيت. )
حضرت عليبه امام حسينوصيت فرمود: "نفست را از هر زبوني و پستي دور بدار هر چند تو را به نعمتهاي بيشمار رساند;
زيرا هرگز برابر آن چه از نفس خويش صرف ميكني به عوض نخواهي يافت و بنده ديگري مباش كه خداوند تو را آزاد گردانيده است."( شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 16، ص 93)
بنابراين، امام حسين(ع)كه پرورش يافته و از خاندان عصمت و طهارت است، در مقابل ظلم و ستمهاي دشمنان اسلام و پيامبر گرامياز خود ذلت نشان نداد.( تفسیر نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 3، ص 434; ج 18، ص 187 ـ 198. )
موفق باشید
یا حسین
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif] شعارهای حسین (علیه السلام) شعارهای مُحیی بود: یا أیّها الّذینَ آمنوا استَجیبوا لِلّهِ و للرَّسول إذا دعاکم لِما یُحییکُم.اباعبدالله (علیه السلام) یک مصلح است.
این تعبیر برای خودش است:
إنّی لَم أخرَج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداَ و لا ظُلماً و إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فی أمّةِ جدّی، أریدُ أن آمُرَ بالمعروفِ و أنهی عن المنکرِ و أسیرَ بسیرةِ جدّی و أبی. این را حضرت در نامه ای بعنوان وصیت نامه به برادرشان محمدبن حنفیه که مریض بود و قدرت اینکه در رکاب حضرت باشد را نداشت نوشتند و به او سپردند.
برای اینکه دنیا از ماهیت نهضت او آگاه شود:
مردم دنیا! من مثل خیلی ها نیستم که قیامم، انقلابم برای رسیدن به ملک و مال و ثروت باشد. (این نامه را در مدینه نوشت): قیام من، قیام مصلحانه است. من یک مصلح در امت جدم هستم. قصدم امر به معروف و نهی از منکر است. قصدم این است که سیرت رسول خدا، روش علیّ مرتضی را زنده کنم.
امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه توصیفاتی در مورد حضرت اباالفضل علیه السلام دارند که انسان اصلا نمی تواند آنها را نقل کنه که حضرت چه توجهی به حضرت اباالفضل علیه السلام دارند و از بهترین راههای قرب به امام زمان ابراز محبت و ادب به ساحت حضرت عباس علیه السلام است.شنیده اید از مداحان که حضرت ولی عصر در روز عرفه به خیمه هایی بیشتر توجه دارند که در آن روضه حضرت اباالفضل علیه السلام خوانده میشود .
به راستی چرا 5 امام دست حضرت اباالفضل علیه السلام را بوسیده اند دست بوسی کار بسیار عظیمی است آیت الله بهجت برای بوسه به دست بر اساس روایات ال الله فتوا داده اند ,ائمه هدی فرموده اند بهترین جای بوسه زدن پیشانی است ,خوب آقا جان شما اگر گفته اید پیشانی مومن را ببوسید شما که اعلی هستید ازحضرت اباالفضل علیه السلام چون امام وجود و مقامش بالاست حضرت اباالفضل علیه السلام معصوم بودند ولی امام نبوده اند چه خصوصیتی در آقا بوده که 5 امام مثل ,محور عالم وجود حضرت امیر, امام حسن مجتبی,خامس آل عبا دست آقا اباالفضل رابوسیده اند که این خامسیت بزرگترین مقامات امام حسین بوده است سر این خامسیت را در زیارت عاشورا میتوان ادراک کرد آنجا که فرموده اند:انی اتقرب الی الله والی رسوله والی امیر المومنین والی فاطمه والی الحسن والیک و بموالاتک .
لذا برهمه ما لازم است آشنایی باحضرت اباالفضل علیه السلام مخصوصا آنهایی که میخواهند سلوک الهی کنند و راه خدایی بروند که فنای دروجود امام است چون ما سه منزل بیشتر نداریم اول فنای در امام بعدا فنای درحضرت رسول و بعد فنای در حق تعالی است کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام .ادب فنا از حضرت اباالفضل علیه السلام سر زده است .
السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فرمودند مصداق اتم عباد صالحین عباس بن علی است چرا آقا عبد صالح است؟ شمارا می برم به محضر قرآن کریم چون ائمه معصوم ما فرموده اند کلامی از دهان ما خارج نمی شود مگر اینکه از آیه ای از قرآن استخراج کردیم گاهی از یک واو قرآن گاهی از یک نقطه حضرت ده خط فرموده اند ،فرمود لمکان نقطه ،گفت آقا این حکم را از کجا فرمودید فرمود لمکان الباء _وامسحو برؤسکم _ غوغاست در این زمینه فقط هم کار معصوم است .عبدالله بن عباس بن عبد المطلب معروف به ابن عباس پسر عموی پیغمبر اکرم شبی خدمت امیر المؤمنین رسید بعد از نماز حضرت شروع کردند در مورد نقطه باء بسم الله صحبت کردند تا اذان صبح نماز صیح را خواندند بعد حضرت فرمودند بخدا قسم اگر بخواهم مطالبی که در مورد نقطه باء بسم الله است را بگویم باید هفتاد شتر بیاوری و مطالب را بنویسی وبار کنی و باز مطالب به اتمام نمی رسد آن وجود مبارک که عین او امام صادق است _ لا تفرقو بیننا بین ما فرق نگذارید اولنا محمد اوسطنا محمد آخرنا محمد و کلنا محمد _فرموده السلام علیک ایها العبد اصالح .سوره نساء آیه 69 فرموده است و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا شرط معیت چیست ؟ومن یطع الله و الرسول .
حالا ببینیم امام صادق چه فرمودند: السلام علیک ایها العبد اصالح، المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین والحسن و الحسین این اولین جمله زیارت آقا اباالفضل است برای اباالفضل شناسی بسم الله از اینجا شروع می شود آقا اباالفضل در مقابل امامش سر سوزنی جلوه ندارند فکر نکنید آقا اباالفضل در روز عاشورا به فنای امام حسین حلول کرده فدای پاشنه در سید الشهدا شدند نه از ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد، و اباالفضل تماشا کردند ،عشق پیدا شد وآتش به همه عالم زد،و هرکس میخواهد اباالفضلی بشه باید اولین قدم المطیع لله و لرسوله شود باید هیچ اظهار رأی در مقابل امام زمانت نداشته باشی .
سراینکه اسمی از آقا اباالفضل در زیارت عاشورا نیست همین جاست چرا؟چون خودش هم نیست ،مسمی نیست که اسمی وجود داشته باشه گفت یعنی علی بن الحسین است فرمود مشیت خدا است که او امام است باید باشد ولی آقا اباالفضل قبل از همه به ایشان اشاره شده و علی الارواح التی حلت بفنائک.
شب عاشورا وقتی سید الشهدا فرمودند از تاریکی شب استفاده کنید اینها با من کار دارند اینها با من کار دارند اولین کسی که اشک از چشمان مبارکشون جاری شد آقا اباالفضل بودند واولین کسی که گفت آقا جان اگرکشته شوم زنده شوم ،کشته شوم زنده شوم تا هفتاد بار به خدا دست از شما بر نمی دارم آقا اباالفضل بودند،ولذا مثل عبد ذلیل وقتی آقا اباالفضل می آمدند محضر امام حسین مثل بنده نمی نشستند ،دو زانو و دست مبارک هم بر روی زانو می گذاشتند مثل اینکه مرده بودند _من أراد أن ینظر إلی میت یمشی علی وجه الارض فلینظر إلی وجه علی بن أبی طالب_این حدیث دو معنی دارد یکی نگاه کند به امیر المؤمنین یکی هم اینکه حضرت امیر وجهی دارد که غیر از خودشان است و آن هم آقا اباالفضل است این خضوع بود مال بدن آقا اباالفضل نفس و قلب آقا در مقابل سید الشهدا خشوع داشت هر قطعه ای از وجود آقا اباالفضل ادب خاص خود را داشت سر سوزنی طغیان نداشت مرتب سیدی و مولای نمی فرمود یا أخی ،از کی از دو سالگی از وقتی زبان باز کردند چون آقا در کربلا34سال داشتند وامام حسین 57 سال، بر حسب ظاهر امام حسین 23 سال بزرگتر بودند .
خدا رحمت کند عباس بن عبد المطلب، پیغمبر یه جایی می خواستند وارد بشوند با عمو قرین شدند _حضرت که سر تا پا ادب بودند فرمودند أنا أدیب الله و علی أدیبی من را خدا ادب کرده و علی هم ادب شده من است _این أدیب الله آمدند وارد بشوند عموشون بزرگتر بود فرمودند عمو جون شما بفرما یک وقت عباس گفت أنا أسن و أنت أکبر من مسن ترم ولی شما بزرگترید از من .برا همین یه کار سلام خدا بر عباس بن عبد المطلب، یک چنین ادبی آقا اباالفضل که هم از نظر سنی و هم از نظر مراتب وجودی از سید الشهدا کوچکتر بودند، داشتند.
وقتی به دنیا آمدند و دو ساله شدند حضرت سید الشهدا 25 ساله بودند از آنجا حضرت در مقابل امام حسین مؤدب شدند و بعد همراه پدر بزرگوار وارد کوفه شدند در این 5 سال که مولای ما امیرالمؤمنین در کوفه بودند ازآقا اباالفضل چیزهایی سر زده که آرام آرام روشن می شود که چرا معصوم به دست آقا اباالفضل بوسه زده است حضرت امیر در ابتدا و حضرت سید الشهدا در انتهای عمر شریف آقا .
البته سید الشهدا پیشی گرفته اند ازهمه ائمه، حضرت رسول بر پیشانی و دست و سینه حضرت زهرا بوسه می زدند ولی امام حسین از برادرشان امام حسن هم سبقت گرفته اند جایی را بوسیدند که هیچ کس نبوسید و آن هم کف پای مادرشان بود به خاطر همین عمل امام حسین بعضی از فقها فتوا داده اند بوسه زدن بر پای مادر جایز است و بر پای ولی معصوم خدا جایز است چون مادرشون ولیه الله و عصمه الله الکبری بودند .این خانواده خیلی مؤدب بودند اگر می خواهید ادب ایشان را ببینید حدیث کسا را بخوانید .
سبب التزکیه الاخلاق حسن الادب ،حضرت عباس که ادب نداشتند بلکه أحسن ادب داشتند .
هر جا می خواهید برسید با ادب میرسید،در ادامه زیارت آقا اباالفضل است المواسی لأخیه الحسین ،هرچه برای خودش میخواهد برای حسین می خواهد ،جونش را برای حسین قطعه قطعه کرد ،شما هم برای هم باید این جور باشید ،فدای هم شوید .
من نمیدونم میتوان دو برادر در عالم پیدا کرد که با هم این قدر یگانه باشند .
دفتر کربلای معلی 50 هزار سال است چون یوم العاشورا، یوم القیامه است.هرسالش چندین دفتر است سال به سال اسرار جدیدی از کربلا بر روی بشر باز می شود ،ولی سر این دفتر به دست آقا اباالفضل است مفتاحش آقا اباالفضل است.
ای کاش مثه یالثارات الحسین معنی میکردین. هیهات منا الذله؟
منا : از ما
الذله: ذلت و خواری
هیهات منا الذله:
ذلت و خواری از ما دور است
در ایام عزای سیدالشهدا(ع) محزون هستیم و به مادرشان در غم این واقعه جانسوز تسلیت عرض میکنیم و برای فرزند غایبشان حضرت صاحب الزمان(عج) صبر مسالت داریم.
همانطور که وقتی در مراسم عزاداری و سوگواری بستگان و آشنایان خود حضور پیدا میکنیم و با یکسری قواعد و آداب به بازماندگان مرحوم تسلیت میگوییم در سوگ و عزای حضرت اباعبدالله (ع) نیز سفارشاتی از بزرگان دین داریم که نحوه تسلیتگویی در سوگ شهادت ایشان را به ما یادآور میشود.
امام باقر(ع) در جواب شخصی که درباره نحوه تسلیتگویی در سوگ امام حسین (ع) میفرمایند: " زیارت حسین(ع) در روز عاشورا از مسافت نزدیک یا دور خوانده شود، سپس، برای حسین علیهالسلام گریه و زاری کند و به کسانی که در خانهاش هستند و از آنها تقیه نمیکند دستور دهد که برای او بگریند ... و در سوگ حسین به یکدیگر تسلیت گویند ...
عرض کردم: چگونه به همدیگر تسلیت بگوییم؟ حضرت فرمود: بگویید: خداوند اجر ما را به سبب مصیبتی که از حسین به ما رسیده بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که در کنار ولیّ دم او، امام مهدی از خاندان محمّد علیهم السلام، به خونخواهی او برمیخیزند".
منبع:
مصباحالمتهجّد- منتخب میزانالحکمة
استشمام بوی سیب از حرم امام حسین(ع)، ویژگی عجیبی است که چند کتاب معتبر به آن اشاره کرده اند. «بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(ع) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(ع) می شود عطر سیب استشمام کرد؟ نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید: در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد 43 ، صفحه 289 ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیه ی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد. پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن میخوردند، به حال خود عود مینمود (بازمیگشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیهاالسلام وفات نمود. حسین علیهالسلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیهالسلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب میشد، آن را بو میکردم، اندکی تشنگی من ساکن میشد. عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام میشد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و[="magenta"] هر کس از زوار بخواهد استشمام رایحه ی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.»
[/]
مشابه این داستان را هم «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» جلد 3 ، صفحه 391 .بیان کرده است. ماجرای عطر سیب در کتاب منتهی الآمال نیز آمده است.
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴿32﴾
از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادى در زمين بكشد چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است و قطعا پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند [با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زيادهروى مىكنند (32)
وای بر گناه تروراهل سنیان کوفه
خوشا به حال حر ریاحی
[=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]شعارهای اباعبدالله (علیه السلام) شعار احیای اسلام است؛
این که چرا بیت المال مسلمین را یک عده به خودشان اختصاص داده اند؟ چرا حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال می کنند؟ چرا مردم را دو دسته کرده اند؟ مردمی که فقیر و دردمندند و مردمی که از پرخوری نمی توانند از جایشان بلند شوند؟
[=Microsoft Sans Serif]در بین راه در حضور هزار نفر لشگریان حرّ آن خطبه معروف را خواند که طی
آن حدیث پیغمبر را روایت کرد، گفت پیغمبر چنین فرموده است که اگر زمانی
پیش بیاید که اوضاع چنین بشود، که حلال خدا حرام و حرام خدا حلال بشود،
اگر مسلمان آگاهی اینها را بداند و سکوت کند، حق است بر خدا که چنین مسلمانی را همان جایی ببرد که ستمکاران را می برد. بنابراین من احساس وظیفه می کنم:
[=Microsoft Sans Serif]ألا و إنّی أحقُّ من غیرٍ، در چنین شرایطی من از همه سزاوارترم.
[=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif] شعارهای ما در مجالس تکیه ها و در دسته ها باید محیی باشد، نه مخدّر؛
باید زنده کننده باشد نه بی حس کننده که در این صورت نه تنها اجر و پاداشی نخواهیم داشت بلکه ما را از حسین (علیه السلام) دور می کند.
اشک ریختن برای اباعبدالله (علیه السلام) خیلی اجر دارد اما به شرط آنکه
حسین آنچان که هست در دل ما وارد شود:
[=Microsoft Sans Serif]إنَّ لِلحُسَینِ مَحَبَّةً مکنونةً فی قلوبِ المومنین، اگر در دلی ایمان باشد، نمی تواند
حسین را دوست نداشته باشد، چون حسین مجسمه ای است از ایمان.
[=Microsoft Sans Serif]اباعبدالله (علیه السلام) گاهی شعار معرفی خودش را می داد:
[=Microsoft Sans Serif]
أمضی عَلی دینِ النَّبی
[=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif]
[/B][/CENTER]