تصاویری از غسالخانه تا قبرستان - اگر دل داری،باز کن!

تب‌های اولیه

185 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkRed"][/]

مدیر فرهنگی;83534 نوشت:
اي كه بيني جسم بي جان را در اينجا اين زمان لاجرم آيند تماشاي تو روزي ديگران

پیام اموات به زنده ها

السلام ای بعد ما آیندگان رفتنی
بر شما خوش باد این غمخانه ناماندنی

بنام الله

مرگ ترس ندارد این اعمال است که ترس دارد . به گذشته نگاه کنیم چه کردیم؟ چی داریم ؟ ایا به نمازمون افتخار کنیم؟ ایا به روزه هامون بنازیم ؟ به گفتار و کردارمون ؟ به چیییییی؟
فقط دعا کنیم خدا با عدالتش با ما رفتار نکنه بلکه با رحمانیتش ورحیمیتش وگرنه وضعمون خیلی خرابه


رسول خدا (ص) فرمود: پس از مرك دست از عمل كوتاه شود مكر از سه طريق : صدقه ي جاريه (اعمال خيري كه اثرش باقي باشد مثل راه سازي و حمام و مسجد ساختن و امثال آنها) و عملي كه مردم از آن سود برند (از قبيل تدريس و تاليف كتاب و غيره ) و فرزند درست كاري كه در حقش دعا كند.

رسول خدا (ص) فرمود:آسمان ها و زمين هاي هفتكانه با اهلش و فرشتكان مقرب و شب و روز بر سه دسته طلب آمرزش كنند : علما ، طالبان علم، و عمل كنندكان

رسول خدا (ص) فرمود:سه كار از همه ي عبادات افضل است : جهاد با نفس، تسلط بر هوي و هوس، وبي اعتنايي به دنيا

رسول خدا (ص) فرمود: هر كه روزانه يك وعده غذا بخورد گرسنه نيست ، هر كه دو وعده بخورد عابد نيست و هر كه سه وعده بخورد او را كنار چهار پايان ببنديد.

رسول خدا (ص) فرمود: سه كس بي حساب به دوزخ در آيند : زناكاري كه در موي سرش سفيدي پديد آمده ،عاق پدر و مادر ، و شرابخوار

رسول خدا (ص) فرمود: سه كس بي حساب وارد بهشت شوند : كسي كه (از شدت فقر) چون پيراهن شويد لباس عوضي نداشته باشد ،كسي كه در يك مطبخ دو نوع غذا نپزد ، و آن كه چون قوت امروز يابد غصه فردا نخورد.

نقل از كتاب نصايح آيت الله مشكيني(ره)

[=Trebuchet MS]برخی آداب و رسوم عجیب، هنوز در برخی نقاط جهان با وجود پیشرفت‌های فراوان بشر وجود دارد.
در یکی از قبایل اندونزی رسم است که جنازه مردگان خود را مومیایی و در روز تولدش آن را با لباس نو در جمع خود حاضر کنند .

چه شبهاي سالمي دارد ديار نيستي
ساكنانش جمله يكتا پيرهن خوابيده اند ...

باسلام
ممنون از اطلاعات و صحبت های دوستان:Gol:

[=Trebuchet MS]آگهی ترحیم متفاوت



[=Trebuchet MS]آخرین حمام هستی این است


[="Tahoma"][="Magenta"][/]

[="Tahoma"][="Magenta"][/]

[="Tahoma"][="Magenta"][/]

[="Tahoma"][="Magenta"][/]

[="Tahoma"][="Magenta"][/]

[="Tahoma"][="Magenta"][/]

تموم شد....همین!

عاقبت منزل ما وادی خاموشانست

آدم یاد دعای ابوحمزه میفته،اون قسمتایی که از لحظه مرگ،روی سنگ غسالخونه و تشییع جنازه حرف میزنه!متاسفانه بعضیا حاضر نیستن به مهمترین رویداد زندگیشون یعنی مرگ فکر کنن!

مولانا میگه:
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد برای من تو مَگِریْ و مگو: «دریغ! دریغ!»
به دام دیو دراُفتی دریغ آن باشد جنازه‌ام چو ببینی مگو: «فراق! فراق!»
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد مرا به گور سپاری مگو: «وداع! وداع!»
که گور پرده جمعیت جنان باشد فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد؟ تو را غروب نماید، ولی شروق بود
لَحَد چو حبس نماید خلاص جان باشد کدام دانه فرورفت در زمین که نرست؟
چرا به دانه انسانت این گُمان باشد؟! کدام دَلْوْ فرورفت و پُر برون نامد؟
زِ چاهْ یوسف جان را چرا فَغان باشد؟ دهان چو بستی از این سوی، آن طرف بگشا
که های هویِ تو در جو لامکان باشد تو را چنین بنماید که من به خاک شدم
به زیرِ پایِ من این هفت‌آسمان باشد

ببخشید!قاطی شد!:Ghamgin:
اولشو سرچ کنید کل شعر رو از گنجور بخونید.:Nishkhand:

حالا که دارید سرچ میکنید این شعر عطار رو هم بخونید:
ای از شراب غفلت مست و خراب مانده با سایه خو گرفته وز آفتاب مانده

وهاب 68;277029 نوشت:

سلام
وااااااااااااای چه قدر ترسناک:Ghamgin:

دهان پر از "کرم" پیرزن
یکی از غسال ها به نام موسوی می گوید: مدت های زیادی در بخش غسالخانه مسئول تحویل جنازه بودم. اینجا بعضی ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه هایی را که شب توی منزل فوت می کنند و جوازشون توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت زهرا (س) حمل میشود را تحویل بگیرند.یک شب یک خانم سالمندی را آوردند که تحویل گرفتیم، فردا صبح که می خواستیم برای شستشو بفرستیم خانم های غسال گفتند که از گوشه دهان این بنده خدا کرم های ریز زنده در حرکت بود، خیلی چندش‌آور بود، از روی کنجکاوی ماجرا را برای یکی از بستگانش که کمی آرام تر بود و آدم با تجربه و دنیا دیده ای به نظر می رسید، تعریف کردم و اون بنده خدا بعد از چند بار استغفار گفت: این خانم مرحومه از بستگان ماست و یک ایراد بزرگ داشت که آدم بسیار بد دهنی بود و دائم به این و آن حرف رکیک و ناسزا می گفت و هیچ کس از زخم زبان اون در امان نبود و حتما دلیلش همین می تواند باشد. از تعجب هاج و واج مانده بودم. آرام از پیرمرد عذرخواهی کردم و به داخل برگشتم.
alef.ir

[=Trebuchet MS] ماجرای باور نکردنی از غسالخانه بهشت زهرا(س)

[=Trebuchet MS]به گزارش خبرنگار مهر، بهشت زهرا (س) نام بزرگ‌ترین گورستان در استان تهران است. فعالیت این گورستان رسماً در سال ۱۳۴۹ خورشیدی آغاز شد و نخستین درگذشته به نام محمدتقی خیال در تاریخ 3 مرداد ماه 49 در قطعه ۱ ردیف ۱، شماره ۱ به خاک سپرده شد.
[=Trebuchet MS] گورستان بزرگ پایتخت که 40 سال از عمرش می گذرد روزانه 130 میت را در خود جای می دهد. در این میان قبرکن ها، غسال ها، مداح ها، نیروهای خدماتی و حتی نگهبانان سرباز هم با هر یک فراخور مسئولیت خود با اموات سرو کار دارند ولی غسالها بیشتر از همه سرو کارشان با میت ها است و شاید نشستن پای خاطرات آنها خالی از لطف نباشد. البته باید بالای این گزارش و خاطرات نوشت +15 !

[=Trebuchet MS]
[=Trebuchet MS]


دهان پر از "کرم" پیرزن

[=Trebuchet MS] یکی از غسال ها به نام موسوی می گوید: مدت های زیادی در بخش غسالخانه مسئول تحویل جنازه بودم. اینجا بعضی ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه هایی را که شب توی منزل فوت می کنند و جوازشون توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت زهرا (س) حمل میشود را تحویل بگیرند.
[=Trebuchet MS] یک شب یک خانم سالمندی را آوردند که تحویل گرفتیم، فردا صبح که می خواستیم برای شستشو بفرستیم خانم های غسال گفتند که از گوشه دهان این بنده خدا کرم های ریز زنده در حرکت بود، خیلی چندش‌آور بود، از روی کنجکاوی ماجرا را برای یکی از بستگانش که کمی آرام تر بود و آدم با تجربه و دنیا دیده ای به نظر می رسید، تعریف کردم و اون بنده خدا بعد از چند بار استغفار گفت: این خانم مرحومه از بستگان ماست و یک ایراد بزرگ داشت که آدم بسیار بد دهنی بود و دائم به این و آن حرف رکیک و ناسزا می گفت و هیچ کس از زخم زبان اون در امان نبود و حتما دلیلش همین می تواند باشد. از تعجب هاج و واج مانده بودم. آرام از پیرمرد عذرخواهی کردم و به داخل برگشتم.

[=Trebuchet MS] مرده ای که بوی گلاب می داد

[=Trebuchet MS] یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت. وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد.
[=Trebuchet MS] آنقدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند. وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری به پا بود. از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روزش را با قرائت زیارت عاشورا شروع می کرد. از بستگانش دقیق‌تر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بود، آدمی که هر روزش با زیارت عاشورا شروع می شد...

[=Trebuchet MS] جنازه‌ای که سر و صدا می کرد

[=Trebuchet MS] عبدالحسین رضایی یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال ها راننده آمبولانس بودم. یک روز رفته بودم سطح شهر که جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم. خیلی برای تشییع معطلم کردند و ما را این طرف و آن طرف بردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند و تشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین. نزدیک ظهر بود که رضایت دادند جنازه را به بهشت زهرا(س) منتقل کنیم.
[=Trebuchet MS] در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد شنیدم یکی فریاد می زنه باز کن! باز کن! اول تصمیم گرفتم فرار کنم ولی بعد از چند ثانیه خودم را جمع و جور کردم و دستگیره را برداشتم و با وحشت آرام آرام رفتم به سمت کابین عقب و با فاصله و ترس زیاد درب عقب ماشین را باز کردم.
[=Trebuchet MS] دیدم جنازه سر جای خودش آرام و راحت خوابیده. یکباره جوانی لاغر اندام که از ترس رنگش پریده بود چالاک پرید پائین! پابه فرار گذاشت. به سمت بیابان فقط می دوید، انگار در مسابقه دو سرعت شرکت کرده بود. کمی که رفت ایستاد! برگشت به پشت سرش نگاه کرد. با اینکه خیلی دور شده بود، آهسته و با شرمندگی برگشت. در حالی که به شدت عصبانی بودم ولی خنده ام هم گرفته بود. گفتم: آخه تو این عقب چیکار می کردی؟ نگفتی من سکته می کنم؟ مگه نمی دونی سوار شدن عقب ماشین حمل جنازه ممنوعه؟ می خوای منو از نون خوردن بندازی؟ خلاصه اینکه گویا این جوان توی یکی از آن دفعه ها که جنازه را برای تشییع پیاده کرده بودن یواشکی پریده بود بالا و من متوجه نشده بودم. برای اینکه تنبیه بشه گفت: حالا تا بهشت زهرا(س) پیاده بیا تا حالت جا بیاد...!

[=Trebuchet MS] مرده توی خواب روی سنگ غسالخانه

[=Trebuchet MS] مریم آثاری نسب در بیان خاطراتش می گوید: ساعت کاری تموم شد، مثل همیشه آماده رفتن به منزل شدیم و باز مثل روزهای دیگر توی راه بازگشت به جسدهایی که در آن روز دیده بودم فکر می کردم. اون شب چون خیلی خسته بودم زود به خواب رفتم و خواب عجیبی دیدم. خانمی را که برای شستشو به غسالخانه آورده بودند، زنده بود و دست و پایش را با زنجیر بسته بودند و روی سنگ گذاشتنش و شروع به شستن کردند، فقط انگار جای سیلی و ضربه روی صورتش بود، در خواب خیلی منقلب شدم.
[=Trebuchet MS] گریه کردم و برایم خیلی عجیب بود. صبح در حالی که درگیر تعبیر این خواب در ذهنم بودم به بهشت زهرا(س) آمدم و برای کار روزانه آماده شدم. در ابتدا قبل از شروع کار برای همکارانم ماجرای خوابم را تعریف کردم. حتی اینکه آن خانم چه لباسی پوشیده بود و یا روی کدام سنگ او را می شستند.
[=Trebuchet MS] آن روز تا غروب جنازه ها را شستیم و همه چیز عادی بود. زمان استراحت شد و رفتیم برای آماده شدن و رفتن. در حال پوشیدن لباسهامون بودیم که عده ای از همکارانم رو صدا زدن که جنازه ای برای شستن آورده اند. چند لحظه ای از رفتن آنها نگذاشته بود که دیدم با تعجب و سراسیمه آمدند که آثاری، آثاری بیا همون رو که می گفتی آوردند! خشکم زد. با صدای لرزان گفتم: چه می گویید؟ چی شده؟ من، من گفتم؟ آهسته آهسته با ترس عجیب رفتم داخل غسالخانه! باور کردنی نبود، نه تنها من بلکه آن روز 14 یا 15 نفر بودیم. همه این صحنه را دیدند. روی پاهام نمی توانستم بایستم. خانمی سیلی خورده! چه می بینم! چند لحظه بعد به خودم آمدم. رفتم از اقوامش ماجرا رو بپرسم، یکی از بستگانش گفت: چند سال پیش بر اثر فشارهای روحی زیاد این بنده خدا مجنون میشه و در حالت شدید روحی قرار می گیرد.. آن را با زنجیر به تخت تیمارستان می بستند. این اواخر هم حال بدی داشت، تا اینکه خودش رو از پشت بام تیمارستان به پایین می اندازد و فوت می کند...
[=Trebuchet MS] ماجرای خیلی عجیب بود. ارتباط این بنده خدا با خواب من! گیج بودم. خودم آن را شستم و بدنش رو با برگهای قرآن پوشاندم و به نوعی تطهیرش کردم و خدا رو قسم دادم به قرآنش، که ببخشدش و بیامرزدش.
[=Trebuchet MS] وقتی که شهدا دخترم را شفا دادند
[=Trebuchet MS] یادآوری این موضوع هم من را آزار میدهد. سال
[=Trebuchet MS] بود. 18 سال داشت و با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد. دخترم رو میگویم. خدای من! چه لحظات سنگینی بود. نمی توانستم این غصه بزرگ رو تحمل کنم. عزیزترین هدیه خداوند به من و همسرم‌، جلوی دیدگانمان داشت آب می‌شد. حتی تصورش غمگین کننده است. تمام راه‌ها را رفته بودیم. در نهایت نظر پزشک‌ها این بود که برای مداوا باید به خارج از کشور اعزام بشود. کشور آلمان رو باز به توصیه پزشک انتخاب کردیم و رایزنی‌های اولیه هم انجام شد.
[=Trebuchet MS] این روزها تقریباً همه همکارانم در سازمان بهشت زهرا(س) به خصوص آنهایی که با من تو یک اتاق و یک ساختمان کار می‌کردند مشکل من و خانوادم رو می‌دانستند، هرکسی به هر نحوی که می‌شد همدردی و همراهی می کرد و سعی داشت به من روحیه بدهد. یک روز خیلی اتفاقی آقای صادقی‌فر مسئول بخش اجرایی سازمان را دیدم. آن روز اتفاقاً از روزهای قبل خیلی حالم بدتر بود. صادقی فر حالت اضطراب و نگرانی رو در من دید کمی من را آرام کرد و روحیه داد. با آقای صادقی فر خداحافظی کردم و گفتم: من را دعا کنید. رفتم به اتاق کارم و روی صندلی پشت میزم نشستم. ساعت انگار گذر زمان رو فقط به من نشان می داد! تلفن زنگ زد، دو ساعتی از آمدنم به اتاق می‌گذشت و من متوجه نبودم بی اختیار گوشی رو بر داشتم. آقای صادقی فر بود. گفت: بعد از اینکه شما رو آشفته حال دیدم خیلی فکر کردم. یک پیشنهاد دارم. بیا همین الان بر و قطعه 24 سر مزا ر شهید "جهان آرا" و از خداوند به واسطه ایشان حاجتت رو بخواه، تقاضا کن که واسطه بشود و شفای دخترت رو از خداوند بگیرد. من فقط گوش می‌کردم باورش سخته ولی گوشی رو گذاشتم و بلند شدم. این بار انگار می‌دانستم چه می‌کنم و چه می‌خواهم. خانم سیادتی یکی از همکارام رو همراه کردم و رفتیم قطعه 24 گلزار مقدس شهدا و قبر شهید محمد جهان آ را.
[=Trebuchet MS] وای که بر من چه گذشت، آن‌لحظات و دقیقه‌ها. آنچه در دل داشتم خالی کردم و گفتم و گفتم! بی حال و بی اختیار برخاستیم و برگشتیم‌! نمی‌دانم چند ساعت با جهان آرا صحبت کردم و چه می‌خواستم فقط یادم هست که دیگر نمی‌توانستم با کسی صحبت کنم و چیزی بگویم. غروب شد و من به خانه رفتم. فقط چند روز گذشته بود که خدا دخترم رو شفا داد. خدایا شکرت، نمی‌خواهم در پایان چیزی بگویم، کسی که این خاطره رو می‌خواند خودش قضاوت می‌کند. خدایا شکرت!
[=Trebuchet MS]گزارش از سید هادی کسایی زاده


[=Trebuchet MS]

شايد اين بهترين تاپيكي بوده كه تاحالا بيشترين تاثيرروداشته روي من دراسك دين..
خلي عالي بود..
متشكرم..
عكس هاي بيشتري بذاريد..

مصاحبه با یک غسال


مرگ و زندگي هيچ نيست، در يک غسال خانه، دنياي اين طرف و آن طرف فقط يك درب فلزي با شيشه مشجر به ضخامت 2 سانتي‌متر فاصله دارد.

دنياي اين سو دلگير همراه با شيون و زاري بازماندگان براي وداع آخر است و دنياي آن سو آغازي دوباره براي زندگي...

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) - منطقه خراسان، يك سو بوي بي تابي و آشفتگي مي دهد و سوي ديگر بوي كافور و آرامش از اين طرف صداي ناله و شيون می‌آید و از دیگرسو صوت قرآن و پرسش هايي از معاد و توحيد به گوش می‌رسد.

غسالخانه بهشت بقيع کاشمر نقطه پايان تلاقي بازماندگان داغدار رفتگان است.

در اين ميان افرادي هستند كه جسدهاي بي روح را مهياي سفر آخرت مي كنند؛ همان هايي كه سال هاي طولاني از عمرشان را همنشين لحظات اول مرگ افراد، اموات اند.

ولي االله نجاتي پور مرده شور کاشمري در زمره نجيب ترين افراد اين شهر است که با شغل مرده شوري امرار معاش مي کند.

وي که هم‌کنون 61 سال سن دارد و به عنوان تنها غسال شهر، مي گويد: متولد روستاي قوژد است و 25 سال قبل، به کار قالي بافي و قرائت قرآن در روستا مشغول بوده است.

***چه شد مرده شور شدی؟

در صورت او آرامشي از جنس زندگي است و به نظر مي رسد تلخ و شيرين روزگار را خوب چشيده باشد، وقتي از او مي پرسم چه شد مرده شور شدي،گفت: يکي از دوستانم در سانحه تصادف جان خود را از دست داده وقتي براي غسل ميت او را به غسالخانه آورديم و با برخورد بد غسال با جسد بي جان دوستم مواجه شدم و حتي برخورد لفظي هم با او داشتم، پس از اين اتفاق تصميم گرفتم کار غسالي را انجام دهم.

نجاتي پور که غسالي را از روستاي خود شروع کرده و در روستا در کنار غسالي به قرائت قرآن جهت اموات اقدام مي کرد، تصريح کرد: به دعوت شهرداري، 13 سال قبل براي کار غسالي به بهشت بقيع آمدم و تاکنون در اينجا مشغول به کار هستم.

***شست و شوی 21 مرده در یک شب!

اين غسال با بيان اينکه در کارنامه خود در زمان حضور اشرار در منطقه، يک شب به تنهايي غسل و شستشوي 21 نفر را انجام داده است و در اين زمينه رکوردار است، خاطر نشان کرد: فرد غسال بايد يک فرد تميز و متعهد باشد تا مردم در صورت نياز، به گرفتاري و مشکل نيافتند.

نجاتي پور که با تعهد در کارش، ترک شهر حتي براي چند روز، مسافرت مشهد، مکه و کربلا و همچنين استفاده از تعطيلات را برخود حرام کرده تا مردم درصورت نياز به مشکل بر نخورند.

وي افزود: با علاقه اي که به اين کار دارم هيچ گاه با مخالفت همسر و فرزندانم مواجه نشده ام و هم اکنون در صورت نياز يک دختر و يک پسرم با من همکاري مي کنند.

***غسل میت مثل نماز واجب است

نجاتي پور با بيان اينکه واجب است ميت مسلمان را سه غسل بدهند اولي با آبي که با سدر مخلوط باشد، دوم با آبي که با کافور مخلوط باشد و سوم با آب تنها، تصريح کرد: غسل ميت مثل نماز واجب است و با انجام آن دِين از گردن انسان بيرون مي رود.

وي با بيان اينکه گاهي شب ها پس از غسل اموات براي آنها قرآن مي خوانم و در کنار آنها به خواب مي روم، بيان کرد: از مردن در کنار اموات هيچ گونه ترسي به خود راه نمي دهم.

***مرده شوری منفور ترین کار در بین مردم

وي درادامه باتوجه به اينکه مرده شوري در بين مردم منفور ترين کار قلمداد مي شود، تصريح کرد: تاکنون در بيش از 20 سال کار مرده شوري جز احترام از مردم چيزي نديده‌ام.

نجاتي پور با بيان اينکه از 6 سالگي مشغول به کار بوده و هيچ گاه غم دنيا را نخورده است و توانسته از زندگي خود به بهترين نحو لذت ببرد و فرزندانش نيز به وضعيت موجود عادت کرده اند.

وي کار در اين حرفه را به نترسي و علاقه اش مرتبط دانست و افزود: اگرچه بنا به اعتقادات، مردم به شستن هفت ميت سفارش شده اند ولي کمتر آدمي اين کار را انجام مي دهد.

نجاتي پور درادامه گفت: هم اکنون جواناني هستند که به من کمک مي کنند و برخي فوت و فن هاي مرده شوري را ياد مي گيرند تا بتوانند به روستاييان خدمتي کنند.

وي با بيان اينکه در نگاه مردم، اين کار مورد پسند نيست، تصريح کرد: اگرچه غسالخانه غم انگيز است و جز گريه و زاري در آن چيزي نيست ولي مي دانم که خدا دوستم داشته تا بتوانم با اين کار به مردم خدمت کنم.

نجاتي پور ابراز اميدواري مي کند در اين اندک عمر باقي مانده بازهم به خوبي به مردم خدمت کنم و رضايت آنها را توشه آخرت خود داشته باشم.

***تلخ‌ترین خاطره‌ام شستن پیکر نوه‌ام است

وي در صورت نياز روستاها، براي شستن اموات، اقدام مي کند به تلخ ترين باري که مشغول کار بوده اشاره کرد و گفت: شستن جسد نوه ام و غسل دادنش که در سانحه‌اي در مشهد فوت کرده بود، بر من سخت تمام شد.

نجاتي پور از زندگي‌هاي امروز که گرفتار تجملات شده گله کرد و بيان کرد: هم اکنون جوانان نه تنها به فکر فرداي آخرت خود نيستند بلکه به فکر آينده ي دنيا خود هم نيستند و جز باري بر دوش پدر مادر خدمت ديگري به آنها نمي رسانند.

وي که با شهامت و با اعتقاد به قيامت به «مرده شوري» ادامه مي دهد.

نجاتي پور ابراز کرد: براي اطمينان خاطر، قبري را درروستاي محل تولدم آماده کرده‌ام تا به هنگام فوت مرا، آنجا به خاک بسپارند.

اين مرده شور کاشمر با انتقاد از شهرداري، بيان کرد: اين کار را به خاطر تحت پوشش بيمه قرار گرفتن از سوي شهرداري قبول کردم اما در اين 13 سال فقط 3 سال براي من بيمه رد شده و سهل انگاري عده اي موجب شده از حق و حقوق دوران بازنشستگي که مي بايست در دوران پيري و بيماري برخوردار شوم محروم باشم.

من چندين بار غسالخانه رفتم خيلي خوب بود باور ميكنيد خيلي آروم شدم؟:Motehayer: ( من چه عجيبم ها؟؟)
خيلي دوست دارم باز برم و مرده هاي جوان ببينم تا بيشتر روم تاثير بذاره

سلام دوستان
بنده تا الان بارها در کنار مرده ها در غسالخانه بوده ام.
برای درس گرفتن و بیدار شدن خیلی خوبه
حتما سعی کنید در طول عمرتون چند تا مرده را بشورید

[="navy"]به نام خدا
سلام

بچه ها ما همه میمیریم...پیامبر خدا....حضرت زهرا(س)....و دیگر معصومان هیچ کدام در این دنیا نموندن
اونوقت من کی هستم که بخوام فکر کنم تا همیشه زنده میمونم
پشتیبان ولی فقیه باشیم
مطیع فرمان امام زمانمون(حضرت آیت الله خامنه ای) باشیم تا لحظه ی ظهور حضرت قائم
و با انجام واجبات دینی خیلی راحت جزو اون دسته افرادی میشیم که خدای مهربون توی قرآنش میگه لا خوف علیهم و لا هم یحزونون
امیدتون به بخشش خدا باشه که خدا امید هیچ بنده ای رو نا امید نمیکنه
برای شهادتمون دعا کنیم که بهترین نوع مردن هست
خدا شهادت رو روزی من و عزیزانم و همه علاقه مندان کنه به حق خون حضرت سیدالشهدا(ع)
الهی آمین
اللهم عجل لولیک الفرج[/]

پروردگارا ! آنی و لحظه ای ما را به حال خودمان وا مگذار تا در شب اول قبر شرمنده ی اهل بیتت نباشیم...

آمین یا رب العالمین

ذکری که عمر را طولانی میکند و مرگ را آسان میکند و تاریکی قبر را روشن میکند وعذاب قبر را بر طرف میکند:

استغفر الله و اتوب الیه اللهم صل علی محمد و آل محمد

هر چه میتوانید در روی این ذکر مداومت کنید آثار و برکات عجیبی دارد

[=Trebuchet MS]یک روز یک غسال

زندگی یک غسال می تواند انقدر پاک و بی الایش باشد که حتی به مرگ هم طعنه بزند. اقای ' حسین مردانه ' ده سال است که به شغل غسالی یا همان مرده شوری در قبرستان بهشت رضای مشهد مشغول است. او قبلا کشاورز بوده ولی به دلیل بیماری تالاسمی دخترش مجبور به هاجرت به حاشیه مشهد شده و از همان زمان وارد این کار شده است. او دارای 2 دختر و 2 پسر است که یکی از دخترانش را به دلیل بیماری 3 سال پیش از دست داده. بزرگ ترین ارزوی اقای مردانه امرزیده شدن قبل از مردن است.



























[=Trebuchet MS]

[=Trebuchet MS]تصاویر واقعی از آخر دنیا

قبرستان بهشت رضا(ع) در مشهد مقدس


[=Trebuchet MS]



[="tahoma"][="green"]خدایا تو کاری نما در ان گه که ما کوتهیم
ز دستان این بینوا بگیرو و بیامرزمان

به امید عاقبتی خوب

صلوات[/][/]

[=Trebuchet MS]«کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون» ملک الموت در همین نزدیکی هاست؛ به حسابمان برسیم پیش از آنکه به حسابمان برسند ...

خدا خیرتون بده یادم میاد حدود 10سال قبل برای تشییع جنازه ای رفته بودیم قبرستان که در حین دفن میت شخصی به ایراد سخن برای جمع پرداخت و یکی از جمله هایش این بود که قبرستان دانشگاه است ، که این سخنش مرا تحت تاثیر قرار داد خدا می دونه الان مدت هفت سال است که در یکی از روستاهای شیعه نشین محروم کشور غسال هستم فقط برای بیداری خودم خیلی ماجرا ها و صحنه ها به چشم خودم دیدم ، چهره های متفاوت از اموات را مشاهده کردم ، لبخند میّت ، بغض میّت و .... تازه می دونم که واقعا دانشگاه واقعی کجاست رفتا ر مردم با اینجانب که در ایام جوانی این کار رو انتخاب کردم متفاوته ولی خودم خدا رو شکر می کنم که مرا محرم اسرار قرار داده و از طرفی هم مرا وارد مکانی نمود که نفس اماره ام را کنترل کنم البته این رو هم بگم که اینکار رو فقط برای رضای حق انجام می دهم چون شغل اصلی بنده چیز دیگری است بارها گفتم آرزویم اینه که هر پدری به پسرانش وصیت کنه که با دست خودشون جنازه پدر رو غسل بدهند


آری اگر می خواهید بر نفس امّاره خود نهیبی بزنید

ساعتی به غسالخانه بروید

شمارو نمی دونم ولی من که با دیدن عکس شهدا دلم باز میشه.به قول شهید مطهری،واژه شهید واژه ای است که آن را هاله ای از نور فراگرفته.
ببینین تا یک کم دلتون واشه.
خدایا اینجور مردنی نصیب ماهم بکن.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

وقتی تمام صفحات رو دیدم، یک زلزله ی 7 ریشتری تمام وجودم رو برگرفت.روحم رو متوحش کرد.
خدایا خواهش می کنم کمکمون کنید تا گناه نکنیم.پیشگیری بهتر از درمان است.
به نظر من برای اون روز کمک گرفتن اصل اول نیست.باید برای امروزمون بیشتر کمک بگیریم.
یا علی
انشا الله ههمه ی بندگان خداوند عاقبت به خیر بشوند.

هر کی اینا رو دیده شبو نتونسته بخوابه.هنوزم حالم بده.ولی خیلی تکون دهنده بود بازم میترسم نمیدونم چی بگم دیونه شدم

mmxmm;326240 نوشت:
هر کی اینا رو دیده شبو نتونسته بخوابه.هنوزم حالم بده.ولی خیلی تکون دهنده بود بازم میترسم نمیدونم چی بگم دیونه شدم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

البته هدف بنده ودوستان بزرگوار از قرار دادن این تصاویر صرف ترساندن سایر عزیزان نیست بلکه هدف تغییر حال در جهت بهبود روش زندگی است واین که این راه غیر قابل تغییر در مسیر زندگی انسان می باشد .
« کل نفس ذائقةالموت» پس تا دیر نشده باید به فکر آن روز اجتناب ناپذیر بود .

خداوند عاقبت ما را ودوستان بزرگوار را ختم به خیر و الفت با ائمه (ع) بنماید . که همگی مسافر این راهیم !!! وهم او که خالق است ما را که (ثم الیه ترجعون هستیم) به هدایت نورانی اش یار ی مان دهد .
ان شاءالله:Doaa:

حق یارتان :Gol:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: کسی که در شبانه روز بیست بار مرگ را یاد کند با شهدا محشور می شود
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم):فرمود: هر کس علی را دوست بدارد خدای متعال نامه عملش را به دست راستش میدهد و چونان پیامبران آسان از وی حساب میشکد.آگاه باشید هر کس علی را دوست بدارد از دنیا نمی رود تا این که از حوض کوثر بنوشد و از درخت طوبی تناول کند و جایگاه خود را در بهشت مشاهده نماید.
آگاه باشید هر کس علی را دوست بدارد خدای متعال سختی مرگ را بر وی آسان گرداند و قبر او را بوستانی از بوستان های بهشت قرار دهد
آگاه باشید هر کس علی را دوست بدارد خدای متعال در بهشت در برابر هر رگی از رگ های بدنش حوریه ای به او عطا فرماید و شفاعت را در حق هشتاد نفر از اعضای خانواده اش می پذیرد و در مقابل هر مویی از بدنش یک باغ بهشتی به او تعلق میگیرد
آگاه باشید هر کس علی را دوست بدارد روز قیامت وارد عرصات خواهد شد در حالی که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشد
آگاه باشید هر کس علی را دوست بدارد خداوند فرشته مرگ را به جانب او بر می انگیزاند چنان که او را به سوی پیامبران میفرستد و ترس نکیر ومنکر را از او رفع می نماید وقبرش را نورانی میکند و آن را با مسافت هفتادسال فراخ میسازد و در روز قیامت رویش را سفید میکند.(بحارالانوار ج 27 ص 114)


mmxmm;326240 نوشت:
هر کی اینا رو دیده شبو نتونسته بخوابه.هنوزم حالم بده.ولی خیلی تکون دهنده بود بازم میترسم نمیدونم چی بگم دیونه شدم

منم شب دیر وقت با ترس و لرز خوابیدم.::Nashnidan::geryeh:

mmxmm;326240 نوشت:
هر کی اینا رو دیده شبو نتونسته بخوابه.هنوزم حالم بده.ولی خیلی تکون دهنده بود بازم میترسم نمیدونم چی بگم دیونه شدم

نه اتفاقا من كه نميترسم چون باز گشت همه بسوي اوست حالا هركي به يه صورتي از اين دنيا ميره
كه اون رو خودمون معلوم ميكنيم

بقول شيخ اجل ;سعدي شيرازي

ای که دستت می‌رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

واقعا متاسفم که چنین تصاویری رو در سایت قرار داده اید

حقیقت.;326448 نوشت:
واقعا متاسفم که چنین تصاویری رو در سایت قرار داده اید

این عکسها باعث شدند که برای ساعتی از مرگ یاد کنیم.
به جای تاسف باید خشنود هم باشیم.چونکه شاید روز مرگ روز آغاز یک زندگی خوب همیشگی برامو باشه.
من از کسانی که این عکسها رو گذاشتند متشکرم

*شلمچه*;326438 نوشت:
نه اتفاقا من كه نميترسم چون باز گشت همه بسوي اوست حالا هركي به يه صورتي از اين دنيا ميره
كه اون رو خودمون معلوم ميكنيم

بقول شيخ اجل ;سعدي شيرازي

ای که دستت می‌رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

اینو حتما نخوندی:

"هرگز آرزوی مرگ مکن جز آنکه بدانی از نجات یافتگانی"
امام علی (ع)

بنده خدا1;326563 نوشت:
این عکسها باعث شدند که برای ساعتی از مرگ یاد کنیم.
به جای تاسف باید خشنود هم باشیم.چونکه شاید روز مرگ روز آغاز یک زندگی خوب همیشگی برامو باشه.
من از کسانی که این عکسها رو گذاشتند متشکرم

چرا ساعتی از درست زندگی کردن یاد نمی کنید؟

چرا واقعا ما ایرانی ها انقدر به مرده علاقه مند هستیم در حالی که زندگی در زندگان است و از آن غافلیم

به نظر بنده بسیار است روزهای شهادت امامان شیعه و عزاداری و یاد کردن مرگ و از دست دادن دیگران

من ترجیح میدم به جای بدن بی جان یک انسان این عکس را ببینم و زندگی سالم را یاد کنم


حقیقت.;326448 نوشت:
واقعا متاسفم که چنین تصاویری رو در سایت قرار داده اید

حقیقت.;326577 نوشت:
چرا ساعتی از درست زندگی کردن یاد نمی کنید؟

چرا واقعا ما ایرانی ها انقدر به مرده علاقه مند هستیم در حالی که زندگی در زندگان است و از آن غافلیم

به نظر بنده بسیار است روزهای شهادت امامان شیعه و عزاداری و یاد کردن مرگ و از دست دادن دیگران

من ترجیح میدم به جای بدن بی جان یک انسان این عکس را ببینم و زندگی سالم را یاد کنم



زندگی دنیا دیر یا زود تمام با تمام خوشی ها و تلخی هاش تمام خواهد شد و چیزی رو که نپاید دلبستگی نشاید.
اما جهان دیگر باقیست و زندگی شاد و سالم و بدون غصه در جهان دیگر است نه این دنیا که به گفته ی قرآن چیزی جز غرور و فریب نیست.

نقل قول:
"هرگز آرزوی مرگ مکن جز آنکه بدانی از نجات یافتگانی"
امام علی (ع)
ببخشید منبع حدیث رو میشه بفرمائید کجاست؟

بنده خدا1;326579 نوشت:
زندگی دنیا دیر یا زود تمام با تمام خوشی ها و تلخی هاش تمام خواهد شد و چیزی رو که نپاید دلبستگی نشاید.
اما جهان دیگر باقیست و زندگی شاد و سالم و بدون غصه در جهان دیگر است نه این دنیا که به گفته ی قرآن چیزی جز غرور و فریب نیست.

بنده نگفتم دل بسته ان بشید

صحبت بی مورد داخل دهان بنده نگذارید که این حرف من نبود و حرف شماست

بنده گفتم: درست زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم

به قول امام اول شیعیان:

حکایت است که امام علی ( ع ) می فرمایند :
من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا . از ایشان پرسیدند مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است ؟ فرمودند دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و شهوت است و زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق به انسان می نگرد

من این زندگی را عرض کردم جناب

امیدوارم که مردمی شاد و سرزنده داشته باشیم:Gol: