جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Times New Roman]اکبرعبدی می‌گوید:
[=Times New Roman]یک روز سر سریال با "حسین پناهی" بودیم. هوا هم خیلی سرد بود[=Times New Roman].[=Times New Roman] از ماشین پیاده شد بدون کاپشن. گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟! کاپشن خوشگلت کو؟
[=Times New Roman]گفت: کاپشن قشنگی بود،نه؟ گفتم: آره! گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سر راه یکی را دیدم که
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. ولی من فقط دوستش داشتم[=Times New Roman].[=Times New Roman]..
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]روحش شاد ..

پیامبر اکرم(ص)

دانش اگر در ثريا هم باشد، مرداني از سرزمين پارس بدان دست مي يابند

صد نوا خیزد ز ناى نینوایت ، یا حسین / نغمه هاى عشق باشد در نوایت ، یا حسین
میزند آتش ، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت ، یا حسین

اى که دل ها همه از داغ غمت غمگین است / وى که از خون تو صحراى بلا رنگین است
نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها / هر که را مى نگرم از غم تو غمگین است . . .

به جای جای دلم جای پای تو است حسین
خوشم که حنجره ام نینوای تو است حسین
هزار چشمه ی اشکم اگر دهند به چشم
خدا گواهست که وقف عزای تو است حسین


:Sham::Sham::Sham:

روزگارا که چنین سخت به من میگیری
باخبر باش که پژمردن من آسان نیست...
گرچه دلگیرتر از دیروزم، گرچه فردایی غم انگیز مرا میخواند!
لیک باور دارم، دلخوشی ها کم نیست...
زندگی باید کرد...

[=&quot]کسی که می خواهد رازی را حفظ کند، [/]


[=&quot]باید این واقعیت را که رازی دارد کتمان کند.[/]


"[=&quot]گوته[/]"

[=&quot]راز یک زندگی زیبا این است[/]


[=&quot]که امروز با خدا گام برداری[/]


[=&quot]و برای فردا به او اعتماد داشته باشی . . .[/]

[=&quot]یاد گرفته ام:[/]


[=&quot]با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوش بخت زندگی کند[/]


[=&quot]با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند[/]


[=&quot]از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود.[/]


[=&quot]تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم....[/]

[=&quot]جالبه!!![/]


[=&quot]همدیگر را دور میزنیم تا زودتر به مقصد برسیم

غافل از اینکه زمین گرد است و باز به هم خواهیم رسید . . .[/]

[="Tahoma"][="Black"]روزهای بی تو*.....

امروز هم گذشت...

یه روز دیگه از روزهای بی تو* بودن..

هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …

تنهای تنها میون این همه آدم سخته!...

دلم می گیره وقتی بهش فکر میکنم!

وقتی نگاه می کنم و تا فرسنگ ها کسی را پشت و پناهم نمی بینم ..

خسته شدم از این همه لبخند زورکی!! از این همه بهونه الکی !!

ای کاش یه ذره، فقط یه ذره شهامت داشتم، اون وقت واسه پنهون کردن بغض تو گلوم سرفه نمی کردم و نمی گفتم مثل اینکه سرما خوردم !!!.........

اون وقت دیگه بهونه اشکام رفتن پشه تو چشمم نبود!..

خسته ام از جواب دادن های دروغکی، از اینکه به دروغ بخندمو اعلام رضایت بکنم تا کسی نفهمه روزگارم عالیه برای سوختن، برای نابودی ...

من به اینا کاری ندارم! دلم واست تنگ شدددددده ...
[/]

فکر میکنم تازه داریم مثل هم میشویم ...
او در نمازش غافل بود ؛

من هم در نمازم غافلم ،

او از غیر خدا ؛
من از خدا ،
و من فکر میکنم ، فکر میکنم ؛ و فکر میکنم ...
همین جورها که پیش برود
من از غیر خدا
و او از خدا می شود

[=arial]حکایت می کنند که دو نفر بر سر قطعه ای زمین نزاع می کردند و هر یک می گفت: این زمین از آن من است.
[=arial]نزد حضرت عیسی علیه السلام رفتند.
[=arial]حضرت عیسی علیه السلام گفت: اما زمین چیز دیگری می گوید!
[=arial]گفتند : چه می گوید ؟

[=arial]گفت: می گوید هر دو از آن منند !


[=arial]

[=arial]

[=arial]

خدايا
من در كلبه فقيرانه خود چيزي را دارم كهتو در عرش كبريايي خود نداري من چون تويي دارم و تو چون خودي نداري
دوستت دارم خدا...........................

با خودمان می گوییم، عادت می کنیم و با صراحت زیادی ، این جمله را تکرار می کنیم . آن چیزی که هیچ کس نمی پرسد ، این است که : " به چه قیمتی عادت می کنیم ؟ "

بچه که بودیم
شبها فکر میکردیم فردا چی بازی کنیم
الان فکر میکنیم
فردا زندگی قراره چه بازی ای باهامون بکنه

اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت،
دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او !!!
آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانيت تو را زيباترين
معصوم دنيا مي‌کند ...
پس خود را گناهکار مبين !!!
من عيسي نامي را ميشناسم که ده بيمار را در يک
روز شفا داد ...
و تنها يکي سپاسش گفت !!!
من خدايي ميشناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان
باريده ...
...

اما يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!!
پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ...
از تو براي مهربانيت قدرداني ميکنند !!!
خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ... پس به راهت
ادامه بده !!!

یادمان باشد که زمانمان محدود است
پس زمانمان را با زندگی کردن در زندگی دیگران هدر ندهیم.

[="Tahoma"][="Black"]

سه چیز را با احتیاط بردار: قدم، قلم، قسم!

سه چیز را پاک نگه دار: جسم، لباس، خیال.

از سه چیز کار بگیر: عقل، همت، صبر!

از سه چیز خود را دور نگهدار: افسوس، فریاد، نفرین!

سه چیز را آلوده نکن: قلب، زبان، چشم!

اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن: خدا، مرگ و دوست

[/]

گزیستن نشانه ضعف نیست
از زمان تولد ،نشانه این بوده است
که شما زنده اید.

توقعات ریشه تمام غصه هاست...

عصبانیتت را با کلمات تند همراه نکن!
فرصتهای زیادی برای تعویض حال خود خواهی داشت،
اما هرگز فرصت تعویض گفته هایت را پیدا نخواهی کرد..

هیچ عاقلی، ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نمیکند.

یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها با خواهرم یواشکی بابام رو نگاه می کردیم
ساعت ها با دست مشغول جمع کردن آشغال های ریزی بود که روی فرش ریخته شده بود...
من و خواهرم حسابی به این کارش می خندیدیم !
چون می گفتیم چه کاریه ؟! ما که هم جارو داریم هم جارو برقی !!!
چند روز پیش که حسابی داشتم با خودم فکر میکردم که چه جوری مشکلاتم رو حل کنم یهو به خودم اومد دیدم که یک عالمه آشغال از روی فرش جلوی خودم جمع کردم...!

هر وقت از دست کسی یا چیزی ناراحت شدی
فقط یه لحظه به نبودنش ؛ یا نداشتنش فکر کن..

یا صاحب الزمان؛
نمی گذارم اهالی عصری را که؛
تو صاحبش هستی؛
نسلِ سوخته بنامند؛
نسلِ غربتِ بچه شیعه ها ...

به دنبال واژه ها مباش...

کلمات فریبمان می دهند...

وقتی اولین حرف الفبا سرش کلاه برود, فاتحه کلمات را باید خواند ...!!

اینایی که از پاییز* بد میگن،

بعدازظهرای پاییزی* نرفتن تو حیاط خلوت بشینن،

یه لیوان قهوه ی داغ بخورن...

که بفهمن پاییز* یعنی چی...!!

[="Tahoma"][="Black"]آرامــش...*

سهـــم قلبی ســـــت کـــه در تصـــــــرف خـــــداســــت*...
[/]

[="Tahoma"][="Black"]دلم* برای روزهایی تنگ است، که می دانم دیگر باز نخواهند گشت...

برای چیزهایی که دیگر هیچ گاه به دست نخواهم آورد...

برای انسانهایی*** که دیگر حضورشان را احساس نخواهم کرد...................................:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin: :hey:

برای فرصتهایی که دیگر هیچ گاه تکرار نخواهند شد...

دلم تنگ است...![/]

[="Tahoma"][="Black"]به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد؟..
تو* هر جور که دلت خواست بیا!!...
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست!..
که ترک بردارد مثل مرمر شده است چینی نازک تنهایی من........ :(
[/]

[="Tahoma"][="Black"]بعضی آدمها آنقدر نگاهشان، چشم هایشان، دست هایشان،

مهربان است كه دلت می خواهد یك بار در حقشان بدی و نامهربانی كنی!!

و ببینی نگاهشان، چشم هایشان، دست هایشان،

وقتی نامهربان می شود چگونه است؟

اما...

در نهایت حیرت می بینی که مهربان تر می شوند...:hamdel:

انگار بدیت را با خوبی، و نامهربانی ات را با مهربانی پاسخ می دهند...:hamdel:

چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین آدم مهربانی!!............[/]

[="Tahoma"][="Black"]

خسته تر از دیروزم.....

کاش میشد گوشه ای نوشت :

خدایا*... خسته ام... فردا بیدارم نکن...
[/]

چه فرق مي‌كند
دوست داشتن يا دوست نداشتن

وقتی
هر دو
پيراهن يوسف را دريدند...!

ارباب صداي قدمت مي آيد
هنگامه اوج ماتمت مي آيد
ما در تب داغ غم تو ميسوزيم
چند روز دگر "محرم" ات مي آيد
التماس دعا

سالها پیش، بال آسمانی داشتیم ـ بال پرواز کران تا بی کرانی داشتیم ـ روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست ـ شب که میشد سنت خانه تکانی داشتیم ـ نذری روز ظهور مهدی موعودمان ـ صبح ها ، چله به چله ،عهد خوانی داشتیم ـ گاه گاهی جمعه هااهل زیارت میشدیم ـگاه گاهی میل سجده جمکرانی داشتیم ـ ثانیه ثانیه هامان پای آقا میگذشت ـ آی مـــــــــردم ـ یک زمانی صاحب زمانی داشتیم]

ادمي در اغوش خدا غمي نداشت
پيش خدا حسرت هيچ بيش وكمي نداشت
دل ازخدا بريدودر زمين نشست
صدبار عاشق شدودلش شكست
به هرطرف كه نگاه كرد راهش بسته بود
يادش امد كه يك روز دل خدا را شكسته بود

به نام خدا
با سلام :Gol:

زندگی منشوری است از حادثه های تلخ و شیرین ، که تلخی و شیرینی آن درسهای زندگی است ، و هر دو زمینه ساز زندگی آینده ماست . بیایید با درس گرفتن از این تلخیها و شیرینیها ، آینده ای پر از معرفت خدایی برای خود بسازیم . تا دنیای بعد از مرگ خود را آباد سازیم. انشالله

آدميان؛
به لبخندي كه بر لبها مي نشانند
و به احساس خوبي كه در دلها ايجاد ميكنند
و به دردي كه از همديگر ميكاهند
مي ارزند
درود برشما كه ارزش خود را .............. !

[=&quot]در دستور زبان عرفان، فعل اینگونه صرف می شود: من نیستم، تو نیستی، او هست.(دکتر سنگری)[/]

[=&quot]باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد گاهی بهشت در دل اتش فراهم است.[/]

[=&quot]با تمام وجود گناه کردیم ، اما نه نعمت هایش را از ما گرفت ، نه گناهانمان را فاش کرد...[/][=&quot]
[/]
[=&quot]بیندیش اگر طاعتش کنیم چه میکند!!![/]

[=&quot]خدایا ...[/]


[=&quot]نمی خواهم کسی را بیازارم ، آنچنان لطافتی در من قرار ده که پروانه ، گلم پندارد ![/]

[=&quot]بعضي وقتها فكر مي كنيم چون خيلي گرفتاريم بخدا نمي رسيم اما حقيقت اين است كه چون به خدا نرسيديم خيلي گرفتاريم[/]

[="seagreen"]از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به هزار درمان ندهم
[/]

روزی زنی از یکی از حقوقدانان برجسته پرسید : تا کی می خواهید اجازه دهید مردان همسر دوم اختیار کنند ، نمی خواهید جلوی این وضع را بگیرید؟
حقوقدان گفت :تا زمانی که زنان بپذیرند همسر دوم مردی که زن دارد نشوند.:ok:

این شعرِ حضرت آقا* در مورد امام زمان (عج) س...

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است


از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است


دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است


شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من بر آی که وقت دمیدن است...


سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است


بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است


با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه ی دل من ناشنیدن است


آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است...


اللهم عجل لولیک الفرج...............................

[=Times New Roman]یکرنگ که باشی خسته می شوند از رنگ تکراریت ایـن روزهـا دوره ی رنگین کمان هاسـت

حکایت می کنند که دو نفر بر سر قطعه ای زمین نزاع می کردند و هر یک می گفت: این زمین از آن من است.
نزد حضرت عیسی علیه السلام رفتند.
حضرت عیسی علیه السلام گفت: اما زمین چیز دیگری می گوید!
گفتند : چه می گوید ؟

گفت: می گوید هر دو از آن منند !

کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون

[="Tahoma"][="Navy"]

اي كه دائم به جهان منتظر منتظري/
گيري از مردم داناز ظهورش خبري//
فرض كن حضرت مهدي به تو ظاهر گردد/
بر در خانه و يابر سر كوي و گذري//
ظاهرت هست چناني كه خجالت نكشي/
باطنت هست پسنديده صاحب نظري//
خانه ات لايق او هست كه مهمان گردد
/ لقمه ات در خور او هست كه نزدش ببري//
پول بي شبه وسالم ز همه دارائيت
/ داري آنقدر كه يك هديه برايش بخري؟//
هيچگه داشته اي بهر ظهور حضرت
/ ناله نيمه شب و ذكر دعاي سحري//

حاضری گوشی همراه تورا چک بکند

باچنین شرط که در حافظه دستی نبری//

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران

میتوان گفت تورا شیعه اثنی عشری//

[/]