دلایل تحریف نشدن قرآن
تبهای اولیه
سلام
بابا سوال میخوام بکنم چرا پاک میکنید مطلبو
به نظر شما قرآن تحریف شده یا نه
اگه نه پس دلیل بیارید چون تو این مورد به شک افتادم:Gig:
اینکه قرآن های خطی همگی بدون نقطه و بدون اعراب هستند!!! اونم تو زبون عربی که همه چیش رو اعراب و نقطش هست بنابرین هر چیزی رو میتونستن به اون اضافه کنن:Gig:
خوندمشون ولی قانع کننده نبود سوال من چیز دیگست:
اینکه قرآن های خطی همگی بدون نقطه و بدون اعراب هستند!!! اونم تو زبون عربی که همه چیش رو اعراب و نقطش هست بنابرین هر چیزی رو میتونستن به اون اضافه کنن:gig:
اینکه قرآن های خطی همگی بدون نقطه و بدون اعراب هستند!!! اونم تو زبون عربی که همه چیش رو اعراب و نقطش هست بنابرین هر چیزی رو میتونستن به اون اضافه کنن
با سلام
كي اضافه كنه وچي اضافه كنه ؟؟؟!!!
هنگامیکه قرآن از بدو نزول در سینه هزاران نفر حفظ شده و چندین نفر آنرا کتابت میکردند چه کسی وچه چیزی میتونه به آن اضافه شده باشد ؟
بله قبول داریم که اختلاف در قرآئت و لحن امریست طبیعی همچنانکه در همه زبانها لهجه ولحن وجود دارد اما این امر به کلیت و اصل ومعنی آیات قرآن کریم خدشه ای وارد نمیکند.
بنابر اجماع مسلمین امام علی (ع) اعلم اصحاب به علوم قرآن بود و شاگرد ایشان ابوالاسود دوئلی قرآن را اعراب گذاری نمود.
سلام. اتفاقا این سوال منم هست. همونطور که میدونید جدیدا یک نسخه خطی بسیار قدیمی از قرآن در صنعا پیدا شده که توسط دانشمندان ترجمه شده و در موارد زیادی با این قرآن که ما داریم اختلاف داره (خصوصا از لحاظ ترجمه). برای اطلاع از این خبر به لینک زیر بروید و مطالب نوشته شده رو کامل بخونید.
http://www.tarikhema.ir/forum/topic-t1193.html
دانشمندانی که این قرآن رو ترجمه کردند :
اعضای تيم آلمانی:
1 - Gerd-R. Puin, a specialist in Arabic calligraphy and Koranic paleography based at Saarland University, in Saarbrücken, Germany.
دكتر جرد پويين - از متخصصان قواعد زبان عربي و قرآن در دانشگاه سارلند در آلمان ...
2 - H.-C. Graf von Bothmer, an Islamic-art historian also based at Saarland University.
دكتر گراف وان باتنر - مورخ و متخصص هنرهاي اسلامي و استاد دانشگاه سارلند ....
الان این خبر وسیله ای شده که همه غیر مسلمانان از اون به عنوان تحریف در قرآن یاد میکنن. این موضوع باعث ایجاد شک در بین مسلمانان هم شده . به نظر شما چطور میشه این تناقض را برطرف کرد؟
خیلی جالبه همین الان قرآن رو باز کردم ابتدای سوره سجده اومد و آیه 2 و 3 این سوره که خداوند می فرماید این کتاب از جانب اوست و هیچ شک و شبهه ای در آن راه ندارد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(تَنْزِيلُ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).
اين آيه در واقع پاسخ به دو سؤال است، گويى نخست از محتواى اين كتاب آسمانى سؤال میشود، در پاسخ میگويد:
محتواى آن حق است و جاى كمترين شك و ترديد نيست،
سپس سؤال درباره ابداع كننده آن به ميان میآيد، در پاسخ خداوند می فرماید:
اين كتاب از سوى «رَبِّ الْعالَمِينَ» است.
به تازگی دانشمندان موفق شدند که با استفاده از آیات قرآن سرعت نور رو با دقت بسیار زیاد محاسبه کنند و از طرف دیگه محاسبات ریاضی انجام شده روی قرآن نشان دهنده آن است که روابط ریاضی خاصی بین سوره ها و آیات آن وجود دارد که اگر جای یکی از این سوره ها و یا آیات تغییر کند این روابط به هم می خورد و با توجه به این مسائل اثبات میشه که باید ترتیب آیات و سوره های قرآن بدون هیچ تغییری دقیقا همین گونه باشه که الان هست !
از طرف دیگه محاسبات ریاضی انجام شده روی قرآن نشان دهنده آن است که روابط ریاضی خاصی بین سوره ها و آیات آن وجود دارد که اگر جای یکی از این سوره ها و یا آیات تغییر کند این روابط به هم می خورد و با توجه به این مسائل اثبات میشه که باید ترتیب آیات و سوره های قرآن بدون هیچ تغییری دقیقا همین گونه باشه که الان هست !
سلام .
چه رابطه ای؟حتی اگرم باشه از کجا معلوم اتفاقی نبوده.
دانشمندها مثل من و شما نیستن که مثلا 100 فرمول بلد باشن و بس
اگه جزوه شیمی من رو هم بدین 10 تا دانشمند حتما یه چیزی از توش پیدا میکنن.
اینکه قرآن های خطی همگی بدون نقطه و بدون اعراب هستند!!! اونم تو زبون عربی که همه چیش رو اعراب و نقطش هست بنابرین هر چیزی رو میتونستن به اون اضافه کنن
سلام
به نظر شما
اگر یک نفر مثل کلاس اول و دوم و سوم ابتدایی
حرکات را روی کلمات بگذارد
و یکی نگذارد دلیل بر تحریف یک مطلب است؟
راسی سما حبر دارید که نسح حطی وحود داره؟
و بنا بر نطر ما هیح تفاوتی نمی کنه؟:Gol:
سلام .
چه رابطه ای؟حتی اگرم باشه از کجا معلوم اتفاقی نبوده.
دانشمندها مثل من و شما نیستن که مثلا 100 فرمول بلد باشن و بس
اگه جزوه شیمی من رو هم بدین 10 تا دانشمند حتما یه چیزی از توش پیدا میکنن.
ببینید دوستان من خودم فارغ التحصیل رشته مهندسی هستم و خوب فرق تعصب دینی و علم رو می دونم و از طرفی الان دارم روی یک پروژه علمی قرآن کار میکنم که اگر خدا بخواد به زودی نتایج اون رو در این سایت قرار خواهم داد. همونطور که شما فرمودید ممکنه روابطی که وجود داره تصادفی باشه اما یکی دوتا سه تا رابطه نه هزاران رابطه ی علمی ! منم به خواست خدا دارم روی همین روابط ریاضی و علمی تحقیق میکنم تا مطمئن بشم که این روابط تصادفی نیست و برای این هدف شروع به ساخت نرم افزاری تحلیلی کردم تا تحقیقاتم رو با دقت و سرعت بالاتری انجام بدم. اما چون تهیه این نرم افزار زمان زیادی میبره نتایج رو در آینده ذکر خواهم کرد.
ولی موقتا چند تا لینک برای مطالعه بیشتر در این مورد در پست های بعدی قرار خواهم داد.
یکی دیگه از اشتباهاتی که در قرآنه
تو قرآن میگه که اگه که مرد بمیره پدر و مادر مرد هرکدوم 1/6 ارث رو میبرند و زن اون شخص 1/8 ارث رو حالا یه جمع ساده میکنیم
1/8+1/6+1/6=0.458
1-0.458=0.542
و در ادامه میگه که فرزندان اون شخص 2/3 ارث رو میبرند در حالی که 2 تقسیم به سه میشه 0.66
در مورد زن هم همچین اشتباهی وجود داره:Gig:
یکی دیگه از اشتباهاتی که در قرآنه
تو قرآن میگه که اگه که مرد بمیره پدر و مادر مرد هرکدوم 1/6 ارث رو میبرند و زن اون شخص 1/8 ارث رو حالا یه جمع ساده میکنیم
1/8+1/6+1/6=0.458
و در ادامه میگه که فرزندان اون شخص 2/3 ارث رو میبرند در حالی که 2 تقسیم به سه میشه 0.66
در مورد زن هم همچین اشتباهی وجود داره:gig:
ببینید اصلا هدف ما هم همین تحقیق و بررسی هست نه پیروی کور کورانه کردن از گذشتگان. من خودم چند تا پست بالاتر گفتم که یک نسخه قرآن بسیار قدیمی پیدا شده که با این قران که در دست ماست زمین تا آسمان فرق داره و خواستم که دوستان بیان و تحقیق کنن که واقعا این مورد دلیلی برای تحریف قرآن در طول تاریخ بوده یا نه . ولی هیچ کس از افرادی که خوشون رو کارشناس نامیدند جوابی ندادن و این یک شبهه بزرگ برای هر مسلمون میتونه باشه که باید حل بشه.
پس من نه قصد اثبات این موضوع رو دارم و نه قصد رد کردن اون رو دارم و فقط چیزایی که در مورد روابط قرآن دیدم و به نظرم عادی نمیاد رو گفتم و همونطور که قبلا هم گفتم خودم هم دارم روی این مسئله تحقیق می کنم.
اما جواب سوال شما :
این مثال ها توجه کنید :
(سوره 4 آیه 11-12) و (سوره 4 آیه 176) در مورد قوانین وراثت صحبت میکند.
اگر یک مرد فوت شود، و از او سه دختر و دو والد و یک همسر باقی بماند؛ دختران 2/3 سهم، والد ها 1/3 سهم (هردو بر اساس سوره 4 آیه 11) و همسر 1/8 سهم (بر اساس سوره 4 آیه 12) از ارث را دریافت میکند که از میزان ارث بیشتر میشود.
مثال دوم، مردی فوت میشود و از او یک مادر و یک همسر و دو خواهر باقی میماند، مادر 1/3 سهم (سوره 4 آیه 11) همسر 1/4 (سوره 4 آیه 12) و خواهران 2/3 (سوره 4 آیه 176) که مجموع آنها 15/12 کل ارث است.
توضیح کلی :
قرآن برای بحث ارث ، خویشاوندان و بازماندگان میت را در دو درجه خویشاوندی تقسیم کرده است .
خویشان درجه اول شامل والدین و فرزندان
خویشان درجه دوم شامل همسر(همسران ) و خواهر و برادران میت (کلاله )
از طرفی بديهي است كه هيچ رابطه خويشاوندي نزديكتر از رابطه فرزند و پدر نمي باشد ، و لذا قرآن آنها را بر طبقات ديگر ارث مقدم داشته است .
توضیح مثال اول :
سه دختر مجموعا دو سوم - پدر و مادر میت مجموعا یک سوم و سهم همسر میت که یک هشتم است از سهم پدر میت کم میشود . حالا کجای این از کل ارث بیشتر میشود ؟؟؟؟؟؟
توضیح مثال دوم :
در این مثال فرد میت یک مادر ، یک همسر و دو خواهر دارد .
مادر در درجه اول خویشاوندی و همسر و خواهران در درجه دوم خویشاوندی قرار دارند .
چون فرزندی در میان نیست و وارث تنها پدر و مادر می باشند در اين صورت سهم مادر يك سوم مجموع مال است. ( فان لم يكن له ولد و ورثه ابواه فلامه الثلث ) و اگر مي بينيم در اينجا سخني از سهم پدر به ميان نيامده بخاطر اين است كه سهم او روشن است يعني دو سوم به علاوه گاهي شخص ميت ممكن است همسري داشته باشد در اين صورت سهم همسر از سهم پدر كم ميشود ، و بنا بر اين سهم پدر در حالت دوم متغير است .
با این حساب تقسیم ارث به شکل زیر است :
مادر یک سوم ، ومابقی که دو سوم است به پدر میرسد و چون او فوت شده است سهم همسر که یک چهارم است از سهم او کم شده و مابقی به وراث پدر میرسد .
نکته قابل توجه این است که خواهران میت بر عکس برادران وی نقشی در تقسیم ارث ندارند .
سه دختر مجموعا دو سوم - پدر و مادر میت مجموعا یک سوم و سهم همسر میت که یک هشتم است از سهم پدر میت کم میشود . حالا کجای این از کل ارث بیشتر میشود ؟؟؟؟؟؟
2/3+1/3+1/8=1.125
دیدید که از یک زد بالا !!!!!!
2/3+1/3+1/8=1.125
دیدید که از یک زد بالا !!!!!!
نه دوست عزیز اشتباه جمع زدی : یک بار دیگه دقیق جمله رو بخون :
سه دختر مجموعا دو سوم - پدر و مادر میت مجموعا یک سوم و سهم همسر میت که یک هشتم است از سهم پدر میت کم میشود .
گفته شده که سهم همسر میت هر چقدر که باشه از سهم پدر کم میشه نه با اون جمع بشه !!!
2/3 برای مجموع دختران میت + 1/3 برای پدر و مادر میت .
حالا اگر میت همسر هم داشت سهم اون که 1/8 هست از سهم پدر کم میشه و به همسر داده میشه.
یکی دیگه از اشتباهاتی که در قرآنه
تو قرآن میگه که اگه که مرد بمیره پدر و مادر مرد هرکدوم 1/6 ارث رو میبرند و زن اون شخص 1/8 ارث رو حالا یه جمع ساده میکنیم
1/8+1/6+1/6=0.458
1-0.458=0.542
و در ادامه میگه که فرزندان اون شخص 2/3 ارث رو میبرند در حالی که 2 تقسیم به سه میشه 0.66
در مورد زن هم همچین اشتباهی وجود داره:gig:
در جواب حضرتعالی به تفسیری که از کتاب شریف تفسیر نمونه اشاره شده است اشاره میکنم
اولا ارث پدر و مادر بطور مطلق در قرآن ششم نیست بلکه مواردش متعدد است ثانیا ارث زن هم یک هشتم نیست بلکه مواردش تفاوت دارد توجه بفرمائید ثالثا به کار بردن لفظ اشتباهاتی با قاطعیت برای کلماتی که قطعی الصدور از جانب خداوند متعال هست درست نیست ادب بندگی حکم میکند که در بکار بردن کلمات دقت کافی را داشته باشیم
ارث پدر و مادر
وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ
اما ميراث پدران و مادران كه آنها نيز جزء طبقه اول و همرديف فرزندان ميباشند همان است كه در آيه فوق بيان شده است و در آن سه حالت است:
حالت اول: شخص متوفى، فرزند يا فرزندانى داشته باشد كه در اين صورت به پدر و مادر او هر كدام يك ششم ميرسد (وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ).
حالت دوم: فرزندى در ميان نباشد و وارث تنها پدر و مادر باشند در اين صورت سهم مادر يك سوم مجموع مال است (فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ) و اگر می بينيم در اينجا سخنى از سهم پدر به ميان نيامده بخاطر اين است كه سهم او روشن است يعنى" دو سوم" به علاوه گاهى شخص ميت ممكن است همسرى داشته باشد در اين صورت سهم همسر از سهم پدر كم ميشود، و بنا بر اين سهم پدر در حالت دوم متغير است.
حالت سوم: اين است كه وارث تنها پدر و مادر باشند و فرزندى در كار نباشد، ولى شخص متوفى برادرانى از طرف پدر و مادر، يا تنها از طرف پدر، داشته باشد، در اين صورت سهم مادر از يك سوم به يك ششم تنزل مىيابد و در واقع، برادران، با اينكه ارث نمی برند، مانع مقدار اضافى ارث مادر ميشوند و به همين جهت آنها را" حاجب" می نامند (فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ).
فلسفه اين حكم روشن است، زيرا وجود برادران متعدد موجب سنگينى بار زندگى پدر است، چون پدر بايد هزينه آنها را بپردازد تا بزرگ شوند، و حتى پس از بزرگ شدن نيز هزينه هايى براى پدر دارند، و به همين جهت برادرانى موجب تنزل سهم مادر می شوند كه از ناحيه پدر و مادر و يا تنها از ناحيه پدر باشند و اما برادرانى كه تنها از ناحيه مادر هستند و هيچگونه سنگينى بر دوش پدر ندارد، حاجب نمی گردند.
_________________________________________________
تفسير نمونه، ج3، ص: 293
ادامه دارد
ادامه از قبل
سهم ارث همسران از يكديگر:
وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ ....
در اين آيه چگونگى ارث زن و شوهر از يكديگر توضيح داده مىشود. آيه مىگويد:" مرد نيمى از اموال همسر خود را در صورتى كه او فرزندى نداشته باشد به ارث مىبرد، ولى اگر فرزند و يا فرزندانى داشته باشد (حتى اگر از شوهر ديگرى باشد) شوهر تنها يك چهارم مال را به ارث ميبرد (فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ).
البته اين تقسيم نيز بعد از پرداخت بدهىهاى همسر و انجام وصيتهاى مالى اوست چنان كه مىفرمايد" مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ".
اما ارث زنان از ثروت شوهران در صورتى كه شوهر فرزندى نداشته باشد يك چهارم اصل مال است چنان كه مىفرمايد،" وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ" ولى اگر شوهران فرزندى داشته باشند (اگر چه اين فرزند از همسر ديگرى باشد) سهم زنان به يك هشتم مىرسد چنان كه مىگويد" فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ".
اين تقسيم نيز همانند تقسيم سابق بعد از پرداخت بدهكاريهاى شوهر و انجام وصيت مالى اوست" مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ":
قابل توجه آنكه سهام شوهران و زنان در صورتى كه شخص ميت فرزند داشته باشد به نصف تقليل مىيابد، و آن براى رعايت حال فرزندان است.
و علت اينكه سهم شوهران دو برابر سهم زنان قرار داده شده همان است كه مشروحا در بحث سابق در باره ارث پسر و دختر گفته شد.
توجه به اين نكته نيز لازم است كه سهمى كه براى زنان تعيين شده (اعم از از يك چهارم يا يك هشتم) اختصاص به يك همسر ندارد بلكه اگر مرد همسران متعدد داشته باشد سهم مذكور بين همه آنها بطور مساوى تقسيم خواهد شد و ظاهر آيه فوق نيز همين است.
_________________________________________
تفسير نمونه، ج3، ص: 296
انشاالله فرصتی باشد تا به سهم الارث فرزندان نیز بپردازیم
سلام
این تقسیم ارث هم برای خودش داستانیه
من در یک موضوع جداگانه در این مورد پرس و جو کردم و در آخر دیدم نظر کارشناسها با هم فرق داره دیگه پیگیر نشدم
کدوم روابط ریاضی منظورتونه؟؟؟
سایت ویکیپدیا به عنوان بهترین منبع برای تحقیق و جستجو در مورد روابط ریاضی گفته شده است :
این سایت به عنوان یکی از بهترین و بی طرف ترین سایت ها جهت تحقیق و بررسی علوم هست.
تمام لینک های مفید در مورد قرآن در این سایت وجود داره که دوستان میتونن از مطالب اون استفاده کنند :
در این سایت در مورد منافع و معایب اثبات ریاضی از کلمات قرآن هم بحث شده.
اینم چند تا لینک مرتبط با موضوع :
http://www.quran-farsi.net/miricals2.htm
اثبات سرعت نور با استفاده از آیات قرآن :
فایل پاورپوینت " اثبات سرعت نور با استفاده از آیات قرآن " را از پیوست دریافت کنید.
سایت ویکیپدیا به عنوان بهترین منبع برای تحقیق و جستجو در مورد روابط ریاضی گفته شده است :
من خوندمش.
اگه منظورت رابطه عدد 19 هستش که خیلی استثنا داره.قابل قبول نیست.یا حداقل بخشیش قابل قبول نیست.
اگه منظورت به تعداد برابر تکرار شدن کلمات متضاده اون جالبه.
من خوندمش.
اگه منظورت رابطه عدد 19 هستش که خیلی استثنا داره.قابل قبول نیست.یا حداقل بخشیش قابل قبول نیست.
اگه منظورت به تعداد برابر تکرار شدن کلمات متضاده اون جالبه.
سلام منم نگفتم حتما باید این مطالب رو پذیرفت . فقط میشه این موارد رو شروعی برای تحقیق بیشتر دانست.
با سلام به دوست گرامی
ببینید اصلا هدف ما هم همین تحقیق و بررسی هست نه پیروی کور کورانه کردن از گذشتگان. من خودم چند تا پست بالاتر گفتم که یک نسخه قرآن بسیار قدیمی پیدا شده که با این قران که در دست ماست زمین تا آسمان فرق داره و خواستم که دوستان بیان و تحقیق کنن که واقعا این مورد دلیلی برای تحریف قرآن در طول تاریخ بوده یا نه . ولی هیچ کس از افرادی که خوشون رو کارشناس نامیدند جوابی ندادن و این یک شبهه بزرگ برای هر مسلمون میتونه باشه که باید حل بشه.
قرآن عزیز بنابر دلیل عقلی و آیات و روایات و شواهد تاریخی تحریف پذیر نیست. استاد علامه جوادی آملی دلیل عقلی بر عدم تحریف قرآن را اینگونه بیان می نماید:
از اركان جاودانگي قرآن، عصمت آن از تحريف است؛ زيرا قرآن كاملترين كتاب آسماني و خاتم آنهاست و در صورتي كه عصمت آن مورد خدشه باشد و يا حتّي احتمال تحريف در آن روا باشد، نمي تواند براي عصر حاضر و نسلهاي آينده، نقش هدايتگري ايفا كند و از اين جهت ديگر كتابي جاودانه نخواهد بود.[1]
با توجه به گستردگی دلائل عدم تحریف قرآن کریم در اینجا تنها به ذکر دلیلی از قرآن کریم و شواهد تاریخی در بیان استاد بسنده می کنیم:
خداي سبحان در برخي از آيات كتابش قرآن كريم را نازل شده از مبدأ عزّت و حكمت معرفي كرده است؛ چنانكه مي فرمايد: (إن الذين كفروا بالذكر لما جاءهم وإنه لكتاب عزيز لا ياتيه الباطل من بيْن يديْه ولا من خلْفه تنزيل من حكيمٍ حميدٍ)[2] يعني آنها كه كفر ورزيدند و در برابر قرآن مقاومت كردند، از اين عمل و رفتار مشئوم خود طرفي نمي بندند؛ زيرا اين كتاب به دليل عزيز بودن و تنزّل از ناحيه خداي حكيم حميد، باطل شدني نيست و از همه جوانب، مصون از بطلان، و هماره معزّز و محمود است، چون تنزّل از «عزيز» مايه عزت و تنزّل از «حكيم» مايه حكمت و تنزّل از «حميد» پايه محمدت است و كتاب محرّف واجد هيچكدام از اين سه وصف ممتاز نيست.
قبلا گفتیم كتاب به معناي مكتوب است و خداي سبحان هر چيز ثبت و ضبط شده و محكم و مصون از نقص را كتاب ناميده و ناميدن قرآن به كتاب از آن جهت است كه اين كلام الهي امر مضبوط و محكمي است كه از هر نقص و تحريف مصون و محفوظ است.
نيز گفتيم كه لغت «عزيز» يعني نفوذ ناپذير و «حكيم» يعني محكم و استوار. خداوند متعالي، عزيز بالذات و حكيم بالذات است و قرآن كريم، عزيز و حكيم بالعرض؛ و به همين دليل نه شبهات علمي مي تواند در آن خلل ايجاد كند و نه نيرنگ شيطان و قدرت شمشير و زور ستمگران توان آن را دارد كه آن را از صحنه حذف سازد چون خدا در سراسر عالم نافذ است، كلام او نيز از تخوم ارض و ريشه زمين تا اوج و عنان آسمان حضور دارد و اين كلام را نميتوان از بالا سركوب كرد زيرا كه اوج آن در نزد خداي عزيز و حكيم است (من الله العزيز الحكيم)[3] و هيچ دست قدرتي بالاتر از مقام قرآن عزيز نيست كه چنين كاري را بتواند از بالا انجام دهد. و چون قرآن كريم به اعماق هستي راه دارد، نيرويي عميق تر از آن وجود ندارد كه از راه اساس و پايه، به اين كتاب رخنه كند و آن را ريشه كن سازد، پس هيچ گاه ممكن نخواهد بود كه در قرآن بطلاني راه يابد (لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلْفه)[4]. قرآن كريم حق محض است كه نه در حين نزول و نه در زمان نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و نه پس از ارتحال آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم، هرگز بطلاني در آن راه نيافته و نخواهد يافت.
خاصيّت عزّت آن است كه موجود عزيز، نه تنها در برابر متجاوز، تسليم نمي شود بلكه آن را هم سركوب ميكند، هم از خود دفاع مي كند و هم مهاجم را از بالا و از اساس و پايه سرنگون و سركوب مي كند (فأتي الله بنيانهم من القواعد فخرّ عليهم السقف من فوقهم وأتاهم العذاب من حيث لا يشعرون ثم يوم القيامة يُخزيهم)[5] يعني خدا بنيان كسي را كه در برابر وحي الهي بايستد خراب مي كند و در نتيجه سقف خانه آنان را از بالا بر سرشان خراب مي سازد و عذاب خدا از جايي كه نمي فهميدند آنها را فرا مي گيرد و در قيامت نيز آنان را خوار و ذليل مي سازد.
نتيجه جنگ با حكمت همان ظهور جهل و سفاهت مهاجمان است (ومن يرغب عن ملة إبراهيم إلا من سفه نفسه)[6] كسي كه با حكمت ابراهيمي در مي افتد، سفاهت خود را اظهار مي كند و كسي كه به جنگ با عزّت برمي خيزد، به ذلّت و خواري مبتلا مي شود (كذبت قبلهم قوم نوحٍ والأحزاب من بعدهم وهمّت كل أُمةٍ برسولهم ليأخذوه)[7] هر يك از امم پيشين كه در برابر انبيا(عليهم السلام) قيام كردند و خواستند آنها و منطقشان را بكوبند و حق را با باطل خود دفع كنند، انبيا نيز به مبارزه با آنها برخاستند و با دفاع از حق پيروز شدند (وجادلوا بالباطل ليُدحضوا به الحق فأخذتهم فكيف كان عقاب)[8] يعني كساني كه خواستند با جدال باطل، حق را دفع كنند، آنها را سركوب و سرنگون ساختم پس عقاب من اعجاب انگيز است و منكران حقّ، چگونه مي توانند آن را تحمّل كنند؟
دشمنان اسلام در مبارزه با قرآن كريم، نخست دست به معارضه علمي از
درون زدند و شبهاتي را بر معارف قرآن وارد ساختند كه به نتيجه نرسيد در مرحله بعدي به معارضه علمي از بيرون پرداختند و سعي كردند كه در عرض اين كتاب الهي، كتاب يا ده سوره و يا يك سوره مانند آن بياورند و همه ادبا و فصحاي خود را براي اين هدف شوم به حركت درآوردند ولي براي آنان سودي نداشت. در مرحله بعدي مي خواستند به دست خود پيامبر، قرآن را كم و زياد كنند و آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم را به افترا وادار سازند كه در اين راه نيز به موفقيّت نرسيدند و آيه (وإذا تتلي عليهم آياتنا بينات قال الذين لا يرجون لِقاءَنا ائت بقرآنٍ غير هذا أو بدّله قل ما يكون لي أن أُبدّله من تلقاء نفسي إن أتّبع إلا ما يوحي إليّ إني أخاف إن عصيتُ ربّي عذاب يوم عظيم)[9] شاهد صدق، چنين پيشنهاد باطل و چنان جواب قاطع است. غرض آنكه عزّت و حكمت قرآن سبب گشت تا همه تلاشهاي علمي و عملي و مكر و نيرنگ و زور و سرنيزه مهاجمان دين، بر باد رود.[10]
اما تاريخ اسلام نشان مي دهد كه تلاشهاي منحرفان براي تحريف قرآن هيچ گاه ثمر نداده است نظير ماجراي معروف تاريخي كه درباره آيه كريمه (والذين يكنزون الذهب والفضة)[11] رخ داد. معاويه در شام تصميم گرفت كه «واو» پيش از كلمه «الذين» كم كم در جلسات حفظ و قرائت قرآن خوانده نشود و پس از مدّتي به طور كلّي آن را از كتابت قرآن بردارد[12].
اين «واو» در معناي آيه نقش اساسي داشت زيرا با بودن جمله (الذين يكنزون الذهب والفضة) جملهاي جديد و استينافي و عام است و بدون «واو» صفت يا
عطف بيان براي ما قبل خود خواهد بود. مجموع آيه چنين است: (يا أيها الذين آمنوا إن كثيراً من الأحبار والرهبان ليأكلون أموال الناس بالباطل ويصدون عن سبيل الله والذين يكنزون الذهب والفضة ولا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب أليم)[13] مي فرمايد «اي اهل ايمان بسياري از عالمان و راهبان، اموال مردم را به باطل طعمه خود مي كنند و خلق را از راه خدا منع مي كنند و كساني كه طلا و نقره را گنجنيه و ذخيره مي كنند و در راه خدا انفاق نمي كنند، آنها را به عذاب دردناك بشارت ده».
«واو» در (والذين) استينافي است و ميخواهد پس از بيان صفات احبار و رهبان، مسئله اي عام و اساسي را افاده كند كه هر كس از هر مذهب و مليّتي باشد چه مسيحي، چه يهودي، و چه مسلمان و غير مسلمان اگر طلا و نقره را ذخيره كند و آن را در توليد و در راه خدا انفاق نكند، دچار عذاب دردناك الهي خواهد شد. معاويه قصد داشت كه با برداشتن «واو» چنين وانمود سازد كه در قرآن ذخيره طلا و نقره و انفاق نكردن آن كه خود و برخي ديگر بدان مبتلا هستند تنها براي احبار و رهبان مذموم است و عذاب الهي را به دنبال خواهد داشت تا به اين حيله بتواند از اعتراضاتي كه به او و ديگران مي شد، رهايي يابد و به ثروت اندوزي بيشتر بپردازد. در اينجا بود كه «اُبي بن كعب» شمشير را بر دوش نهاد و گفت: «لا أضع سيْفي عن عاتقي حتي توضع الواوَ في محلّها»؛ شمشير را از دوشم پايين نمي آورم تا اينكه «واو» در آيه معهود در جاي خود گذاشته شود و با اين عمل، امويان مجبور شدند كه آيه را همانطور كه نازل شده بود بنويسند و قرائت و حفظ كنند.
نمونه ديگر درباره كريمه (والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار والذين اتّبعوهم بإحسانٍ رضي الله عنهم ورضوا عنه)[14] است. اين آيه را خليفه دوم در
جلسه اي قرائت كرد در حالي كه كلمه «واو» (والّذين) را حذف كرده بود. كه بر اثر آن معناي آيه عوض ميشد. معناي اصلي آيه با بودن «واو» اين است كه سابقون اوّلي اعم از مهاجرين و انصار و نيز كساني كه از آنها پيروي به احسان نمودند، خداوند از آنان راضي است و آنها نيز از خداوند راضي هستند. معناي آيه بدون «واو» اين ميشود كه سابقون اوّلي كه همان گروه مهاجرين هستند، و گروه انصاري كه از مهاجرين تبعيّت به احسان كردهاند خداوند از آنان راضي است و آنها نيز از خداوند راضي هستند.
حذف واو در اين آيه به گروه مهاجرين كه از مكّه به مدينه آمده بودند، امتياز خاصّ سابقون اوّلي ميدهد و گروه انصار را پيرو آنان دانسته و در رتبه دوم قرار ميدهد و اين حذف، تفاوت معنوي بسيار زيادي را به همراه دارد. لذا در همان جلسه، زيد بن ثابت به خليفه دوم گفت: آيه «واو» دارد و خليفه دوم قبول نميكرد؛ زيد بن ثابت گفت اميرالمؤمنين داناتر است، خليفه دوم گفت ابي بن كعب را بياوريد ابي بن كعب را آوردند و او (والذين) قرائت كرد خليفه دوم گفت بسيار خوب «واو» را در آيه بگذاريد.
اين ماجرابه گونه ديگري هم نقل شده كه خليفه دوم ازجايي ميگذشت وشنيد كه كسي ميگويد (والذين) گفت چرا «واو» ميآوري؟ جواب داد: ابيبن كعب گفته است.نزد ابيبنكعب رفتند و خليفه دوم از وي پرسيد: تو اين گونه گفتهاي؟ ابيبنكعب گفت: بله من گفتهام. گفت: از رسول خدا شنيدي؟ گفت: بله[15].
و در بعضي از نقلها نيز گفته اند كه خليفه دوم سه بار از ابي بن كعب سؤال كرد كه بار سوم ابي بن كعب با غضب شديد گفت: «نعم والله لقد أنزلها الله علي جبرئيل(عليه السلام) وأنزلها جبرئيل(عليه السلام) علي قلب محمّدٍصلي الله عليه و آله و سلم ولم يسْتأمر فيها الخطّاب ولا ابْنَه» بله قسم به خدا كه خداوند آيه را با «واو» بر جبرئيل(عليه السلام) نازل فرمود و جبرئيل نيز آن را بر قلب محمّدصلي الله عليه و آله و سلم نازل كرد و در اين مسئله با خطّاب و پسرش مشورتي نكرده[16]!.
چنين ماجرايي كه نشانه استقلال خداوند در كار مخصوص خويش است، درباره اصل آفرينش وارد شده، خداوند در اين زمينه چنين مي فرمايد: (ما أشهدتهم خلق السَّماوات والأرض ولا خلق أنفسهم وما كنت متخذ المضلّين عضداً)[17].
از آنچه در بالا آمد معلوم می شود که صرف وجود کتاب قرآنی که از قدمت نیز برخوردار می باشد به هیچ عنوان نمی تواند دلیل بر انحراف قرآن باشد چرا که اولا معیار در شواهد تاریخی قدمت و امثال آن نیست بلکه معیار قرآنی است که مورد قبول عامه مسلمانان بوده باشد و ثانیا با توجه به وجود دلیل قطعی بر عدم تحریف قرآن نمی توان به مواردی همچون مورد مذکور وقعی نهاد.
موفق باشید
[1]قرآن در قرآن - صفحه 314
[2]سوره فصّلت، آيات 41 و 42. قرآن در قرآن صفحه334
[3]سوره احقاف، آيه 2.
[4]سوره فصّلت، آيه 42. قرآن در قرآن صفحه 335
[5]سوره نحل، آيات 26 و 27.
[6]سوره بقره، آيه 130.
[7]سوره غافر، آيه 5.
[8]سوره غافر، آيه 5. قرآن در قرآن صفحه336
[9]سوره يونس، آيه 15.
[10]قرآن در قرآن - صفحه 335
[11]سوره توبه، آيه 34.
[12]شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 3، ص 53. قرآن در قرآن صفحه 337
[13]سوره توبه، آيه 34.
[14]سوره توبه، آيه 100. قرآن در قرآنصفحه 338
[15]تفسير طبري، ج 11، ص 7. قرآن در قرآن صفحه 339
[16] الدرّ المنثور، ج4، ص178.
[17]سوره كهف، آيه 51.[قرآن در قرآن - صفحه 338]
در مورد معجزه عدد نوزده به نظر من الکیه چون رشاد خلیفه کسی که این روابط رو کشف کرده بود بعد ها اسم خودشو هم به نام منجی از توی قرآن کشف رمز کرد و ادعای نبوت کرد!!!! تازه تو بعضی موارد دروغ هم گفته
اثبات سرعت نور با استفاده از آیات قرآن :
این فرمولایی که نوشتید فرمولهایی هست که هیچ سندیتی نداره و چون تو زمان های اولیه تشکیل سیارات منظومه شمسی ماه فاصله بسیار کمتری نسبت به زمین داشته پس بنابرین سرعت گردش و همچنین مدت زمان گردش آن به دور زمین خیلی تند تر بوده پس با این حساب طبق این فرمول ساختگی باید سرعت نور در اون زمان کمتر یا بیشتر بوده !!!!(به حق چیزای نشنیده)
c.t=12000*L !!!!!!!
واقعا که نسبت مسخره ایه !!!:Moteajeb!::khaneh:
سلام. چون حال و حوصله تایپ کردن ندارم خلاصه میکنم :
1 - همونطور که قبلا هم گفتم استفاده از علم اعداد هم میتونه مفید باشه و هم مضر و از مضراتش هم همین اثباتی است که افراد به خودشون نسبت میدن. این فردی که شما نام بردین خیلی کارهای مفیدی در این زمینه انجام داده ولی شاید فکر جاه و مقام باعث شده که اینطور بخواد با این اعداد اسم خودش رو هم در قرآن وارد کنه. به هر هر فرد دیگری هم میتونه با این روش اسم خودش رو از داخل قرآن به اثبات برسونه. منظور من هم استفاده درست از این اعداد بود.
2- در مورد فرمول هایی که گفتین سندیت نداره بهتره دلیل موجه بیارین. همونطور که توی فایل پاورپوینت هم هست این فرمول ها از منابع بسیار معتبری همچون دفتر بین المللی استانداردها و ... آورده شدن که شکی در اون ها وجود نداره.
در مورد اون رابطه که ذکر کردین هم نمیدونم کجاش مسخره بود :
این فرمول برگرفته از یک رابطه خیلی ساده در فیزیک هست : (البته اینگونه روابط تقریبی هستند)
c.t=12000*L این رابطه یک تساوی سادست که از جمله زیر گرفته شده که این جمله هم از آیه قرآن بدست اومده :
مسافت طی شده توسط نور در یک روز برابر با فاصله طی شده توسط ماه در هزار سال بیان شده که اگر L رو مسافت طی شده ماه (قمر) در یک ماه (30 روز) فرض کنیم و C و T هم به ترتیب سرعت نور و مدت زمان یک روز باشه با ایجاد یک تساوی ساده به سراغ اثبات فرمول کلی میریم.
در حقیقت این فرد قصد داره با استفاده از داده ها از یک جزء به کل برسه و همونطور که میدونید ما چند نوع اثبات داریم که یک نوع اثبات جزء از کل و دیگری اثبات کل از جزء هست و یک نوع اثبات دیگر هم استفاده از برهان خلف هست که حال ندارم بیشتر توضیح بدم!!!!:khandeh!:
البته یک نکته مهم رو باید بگم که ریاضیات و فیزیک علوم تقریبی هستند و ما در ریاضیات و فیزیک هیچ چیز مطلق و کاملی نداریم! در همه موارد ما بسیاری از جزییات رو تقریبی فرض می کنیم تا به یک قانون و فرمول برسیم.
حالا که این جا شده کلاس ریاضی و فیزیک یک مثال بزنم حوصلتون سر نره. ما در ریاضیات چیزی به اسم اشکال هندسی - حد - مشتق - انتگرال و ... داریم که اصلا در واقعیت وجود ندارند!
یعنی ما در واقع چیزی به نام دایره - کره - خط و مربع و مثلث و حد و مشتق و .... نداریم! اگر کسی تونست بگه چرا؟:Gig:
برای فهمیدن جواب اگر کسی تونست بگه چرا ما روی کره زمین زندگی میکنیم ولی تا چشم کار میکنه جلومون جاده صاف و مستقیم هست؟ :khandeh!:
اصلا از بحث خارج شدیم ولی هدفم این بود که بگم دوست عزیز این روابط و مطالبی که گفته شده همه تقریبی هستند و من هم نگفتم باید همه رو پذیرفت ولی باید روش بیشتر فکر و تحقیق کرد.:ok:
موفق باشی!
شما تو این فرمول سرعت نور رو تابع سرعت ماه قرار دادید طبق این فرمول اگر مثلا سرعت حرکت ماه بیشتر بشه سرعت نور هم تغییر میکنه و حمچین چیزی مسخرست
شما تو این فرمول سرعت نور رو تابع سرعت ماه قرار دادید طبق این فرمول اگر مثلا سرعت حرکت ماه بیشتر بشه سرعت نور هم تغییر میکنه و حمچین چیزی مسخرست
بسم الله الرحمن الرحیم :
دوست گرامی من چند تا نکته رو قبلا گفتم :
طبق برخی نظریه ها هیچ چیز در جهان مطلق نیست ! حتی همین سرعت نور ! در جهان همه چیز نسبی هست. مهمترینش همین مسئله زمان هست که نسبی است نه مطلق. پس این موضوع باعث نمیشه که ما همه چیز رو انکار کنیم. دلیل اینکه هر روز نظریه جدیدی میاد که تمامی قوانین قبلی رو نقض می کنه هم همینه .
معروفترین نظریه نسبیت مر بوط به دانشمند بزرگ انشتین است که به نظر من عجیبترین و جالبترین نظریه تاریخ است. به هر حال هر کسی می تونه مطالب رو ببینه و خودش با تفکر خودش برداشت کنه.
اما در مورد پذیرش یا عدم پذیرش اعجاز عددی قرآن مقاله ای رو قرار میدم دوستان بخونن و خودشون قضاوت کنن. مقاله همه نظریات موافق و مخالف رو بیان کرده که خیلی مفید می تونه باشه :
مقدمه:
اعجاز قرآن ابعاد گوناگوني دارد : از قبيل ؛ فصاحت و بلاغت،محتواي عالي از پيامبري امي، اعجاز علمي و ...
برخي از نويسندگان و صاحبنظران در چند دهه اخير بعد ديگري براي اعجاز قرآن بيان كردهاند كه همان اعجاز عددي قرآن است . اينان ادعا ميكنند كه يك نظم رياضي بر قرآن حاكم است . هر چند كه در كتاب « الاتقان في علوم القرآن» سيوطي، رد پاي اين فكر ديده ميشود.[1]
اما تا چند سال اخير اين راز علمي پنهان مانده بود و با ظهور رايانههايي كه ميتواند حسابهاي بسيار زيادي را در مدت زمان كمي و با دقت بالائي انجام دهد،پرده از روي نظم رياضي قرآن برداشته شد و اعجاز اين كتاب مقدس بار ديگر بر جهانيان ثابت گرديد . اين صاحبنظران از اين رهگذر نتايج ديگري هم ميگيرند كه اشاره خواهيم كرد. در رأس اين گروه افرادي همچون رشاد خليفه و عبدالرزاق نوفل و ...هستند.
در مقابل آنان، گروه ديگري از نويسندگان و صاحبنظران قرآني، قرار دارند كه اين مطالب را نميپذيرند . و برخي محاسبات آنان را خطاآلود ميدانند . و حتي برخي نويسندگان با شدت هر چه بيشتر قسمتي از اين مطالب را توطئه بهائيت معرفي ميكنند و آن را يك جريان انحرافي ميدانند و در اين مورد به ادعا نبوت رشاد خليفه و كشته شدن او استشهاد ميكنند.[2]
ما ابتدا گزارشي از كتابها و نويسندگان دو گروه بيان ميكنيم و سپس نتيجهگيري خواهيم كرد .
الف : موافقان اعجاز عددي قرآن
در اين مورد افراد زيادي كتاب و مقالهنوشتهاند كه به مهمترين آنها اشاره ميكنيم:
1ـ معجزة القرآن الكريم،دكتر رشاد خليفه:
دكتر رشاد خليفه در خانوادهاي از صوفيان مصر در شهر « طنطه» متولد شد و در سال 1971م در شهر مكه رسماً به جرگه نائبان مكتب تصوف درآمد.
او تحصيلات جديد خود را تا كارشناسي در دانشكده كشاورزي «عين الشمس» قاهره گذارند و سپس كارشناسي ارشد خود را در دانشگاه آريزونا (1959 ـ 1961 م) آمريكا گذراند و سپس دكتراي خود را در دانشگاه كاليفرنيا(1962 ـ1964) در رشته بيوشيمي گياهي دريافت كرد.[3]
او به مدت سه سال در مورد قرآن با استفاده از رايانه تحقيق كرد و نتيجه اين تحقيقات را در سال 1351 ش به روزنامههاي دنيا داد.[4]
كتاب او تحت عنوان « معجزة القرآن الكريم » در سال 1983 م در بيروت چاپ شد[5] و به زبان انگليسي نيز در آمريكا چاپ شد.[6]
تمام كوشش رشاد خليفه براي كشف معاني و اسرار حروف مقطعه قرآن صورت گرفته و ثابت كرده است كه رابطه نزديكي ميان حروف مذكور، با حروف سورهاي كه در آغاز آن قرار گرفتهاند، وجود دارد.
او براي محاسبات اين كار از رايانه كمك گرفته است و بيان كرده كه در 29 سوره قرآن حروف مقطعه آمده است كه مجموع اين حروف 28 حرف الفباي عربي را تشكيل ميدهد (يعني : ل ـ ح ـ ر ـ س ـ ص ـ ط ـ ع ـ ق ـ ك ـ ل ـ م ـ ن ـ هـ ـ ي) كه گاهي آنان را حروف نوراني نامند.
او نسبت اين حروف را در 114 سوره قرآن سنجيده است و به نتايجي رسيده است كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
نسبت حرف « ق» در سوره « ق» از تمام سورههاي قرآن بدون استثناء بيشتر است . مقدار حرف «ص» در سوره «ص» نيز به تناسب مجموع حروف سوره از هر سوره ديگر بيشتر است .
و نيز حروف « ن» در سوره « ن و القلم» بزرگترين رقم نسبي را در 114 سوره قرآن دارد .
ايشان عدد 19 را يك عدد اساسي در قرآن ميداند كه از « تسعة عشر»[7] اخذ كرده و اعداد برخي آيات و كلمات را بر آنها تطبيق كرده و يك نظام رياضي را ارائه ميدهد .
ايشان با محاسبات زياد و جدولهاي متعدد به اثبات اين مطالب ميپردازد و نتايج زير را ميگيرد :
الف : قرآن كلام خداست . محل حروف مقطعه قرآن در جاي مشخص خود طرح پيشرفته توزيع الفبايي در سراسر قرآن را اثبات ميكند . هيچ كس نميتواند ادعا كند كه اين گونه طرح پيشرفته توسط انسان، هر قدر هم متعالي باشد قابل وصول باشد .
ايشان از رايانه ميخواهد كه تعداد تبديلهاي ممكن را به منظور كتابي مثل قرآن كه از لحاظ رياضي دقيق و حسابشده است محاسبه كند كه 626 سپتيلون (000/000/000/000/000/000/000/000/626) ميشود. كه قطعاً از توان ظرفيت هر مخلوقي خارج است . و كسي نه در گذشته، نه حال و نه آينده قادر نخواهد بود اثري همتاي قرآن بياورد.
و سپس اعجاز قرآن را از اين مطلب نتيجهگيري ميكند و حتي معجزات موسي(ع) و عيسي(ع) را از طريق قرآن اثبات ميكند .[8]
ب : ترتيب موجود تدوين سورههاي قرآن ترتيبي ملهم از ذات الهي است .
ج : ترتيب نزول سورههاي قرآن، آنچنان كه امروزه ميدانيم از جانب خداي تعالي است .
د: محل نزول سورههاي قرآن، اعم از مكي يا مدني، مورد تأييد قرار ميگيرد .
هـ : شيوه مخصوص كتابت كلمات در قرآن را خداي تعالي خود دستور فرموده است و لذا توصيه ميكند در كتابت قرآن (صلوة، به صلاة) تغيير داده نشود.
و: طريق خاص قرآن در تقسيم هر سوره به آيات با امر الهي صورت گرفته است .
ز: آيه «بسمالله الرحمن الرحيم» جزء لايتجزاي هر سوره،بجز سوره 9 (التوبه) است. كه آن را با دلايلي از نظم رياضي ثابت ميكند.[9]
2ـ اعجاز قرآن، تحليل آماري حروف مقطعه، تأليف رشاد خليفه، ترجمه و ضمائم از سيد محمد تقيآيتاللهي:
مترجم محترم كتاب را از نسخه اصل انگليسي ترجمه كرده و در سال 1365 توسط انتشارات دانشگاه شيراز منتشر شده است .
ايشان مقدمهاي درباره معرفي نويسنده (رشاد خليفه) و مقدمهاي به عنوان « سخن مترجم» اضافه كرده است . و ضمايمي نيز آورده كه مقادير حروف را بر اساس حروف ابجد حساب كرده و حتي برخي خطاهاي متن انگليسي را يادآور شده است .[10]
3ـ معجزةالقرآن العشرين من كشف سباعية و ثلاثية اوامر القرآن الكريم ،ابن خليفه عليوي:
ايشان در كتاب خود كه 110 صفحه است، ميگويد 90% اوامر قرآن هفتگانه يا سهگانه يا يگانه است . و تكرار آنها در موارد خود لازم بوده است .
براي مثال: امر « اعبدوا» (بپرستيد) را سهبار به همه مردم خطاب كرده است ؛ سه بار نسبت به اهل مكه در قرآن آمده و سه بار نسبت به پيامبر اسلام(ص) آمده است و شعيب پيامبر (ع) سهبار به قوم خود گفته است و نوح (ع)سهبار و هود (ع) سهبار و صالح(ع) سهبار و عيسي(ع) سه بار گفتهاند كه اين سر غريب و عجيبي است .
ايشان از اين اعداد منظم اعجاز قرآن را نتيجه ميگيرند.[11]
4ـ المنظومات العددية فيالقرآن العظيم، مهندس مصطفي ابوسيف بدران:
اين كتاب در 88 صفحه چاپ شده است و روابط رياضي حروف مقطعه را بررسي كرده است. بويژه حالات مختلف لفظ « الله » را بررسي كرده است .
5ـ الاعجاز العددي للقرآن الكريم ،عبدالرزاق نوفل:
اين كتاب در سه جزء جداگانه چاپ شده است و سپس تحت عنوان « اعجاز عددي در قرآن كريم» توسط مصطفي حسيني طباطبائي ترجمه شده است . ايشان تلاش كرده تا نظام رياضي تكرار واژهها را در قرآن نشان دهد . براي مثال:
واژه دنيا 115 بار و واژه آخرت نيز 115 بار آمده است .
واژه شياطين و ملائكه هر كدام 68 بار در قرآن آمده است .
واژه حيات و مشتقات آن و نيز واژه موت 145 بار در قرآن آمده است .
ايشان در مقدمه كتاب، اين امر را معجزه الهي ميداند و ميگويد اين توازن در كلمات قرآن ثابت ميكند كه امكان ندارد قرآن، جز وحي الهي باشد . چرا كه فوق قدرت انسان و بالاتر از عقل بشري است.[12]( چرا كه يك پيامبر در طول 23 سال از قرآن سخن گفته و توانسته است توازن كلمات خود را در جنگ و صلح و ... حفظ كند و اين غير از معجزه چيز ديگري نيست.)
6ـ اعجازات حديثة علمية و رقمية فيالقرآن ،دكتر رفيق ابوالسعود:
ايشان در يك فصل كتاب خود معجزه اعداد و ارقام را در قرآن مطرح ميكند و مطالبي شبيه مطالب عبدالرزاق نوفل ميآورد.[13] براي مثال مينويسد:
الرحمن 57 مرتبه الرحيم 114 مرتبه
الجزاء 117 مرتبه المغفرة 234 مرتبه
الفجار 3 مرتبه الابرار 6 مرتبه
العسر 12 مرتبه اليسر 36 مرتبه
قل 332 مرتبه قالوا 332 مرتبه
ابليس 11 مرتبه استعاذه بالله 11 مرتبه
المصيبة 75 مرتبه الشكر 75 مرتبه
الجهر 16 مرتبه العلانية 16 مرتبه
الشدة 102 مرتبه الصبر 102 مرتبه
المحبة 83 مرتبه الطاعة 83 مرتبه
7ـ كاربرد روش سيستمها ( راسل. ل. ا. ك) به ضميمه تعبير قرآن آربري، ترجمه محمد جواد سهلاني:
ايشان در يك فصل كتاب مطالب رشاد خليفه را ترجمه كرده و آورده است .[14]
8ـ اعجاز الرقم 19 فيالقرآن الكريم، بسام نهاد جرار:
ايشان پس از آنكه نظام رياضي دكتر رشاد خليفه را توضيح ميدهد و به آن اشكالاتي ميگيرد، به صورت جديدي اعجاز عدد 19 را در قرآن اثبات ميكند . براي مثال ميگويد: اعدادي كه در قرآن آمده است 38 عدد است و اين عدد از مضاعفهاي عدد 19 است . و نيز تعداد اعداد صحيحي كه به صورت مكرر در قرآن آمده است 285 بار است كه اين عدد هم از مضاعفهاي عدد 19 (285 = 19×15) است.
ايشان فصل سوم كتاب(ص 140 ـ 152) را به همين امر اختصاص داده است .
9ـ تفسير نمونه،آيةالله مكارم شيرازي:
ايشان در جلد دوم تفسير نمونه زير آيه اول سوره آل عمران بحثي را از دكتر رشاد خليفه به صورت مبسوط گزارش ميكنند. ولي قضاوت در مورد صحت و سقم آن را نيازمند بررسي فراوان ميدانند و لذا قضاوتي نميكنند.
ايشان پس از ذكر مطالب دكتر رشاد خليفه اين نتايج را ميگيرند:
الف : رسمالخط اصلي قرآنر ا حفظ كنيد.
ب : اين مطلب دليل ديگري بر عدم تحريف قرآن است ( چرا كه اگر كلمه يا حرفي از قرآن كم ميشد ارقام صحيح در نميآمد) .
ج : اشارات پرمعنا (در سورههايي كه با حروف مقطعه آغاز ميشود پس از ذكر اين حرف،اشاره به حقانيت و عظمت قرآن شده است .)
و در پايان نتيجه ميگيرند كه حروف قرآن كه طي 23 سال بر پيامبر (ص) نازل شده حساب بسيار دقيق و منظمي دارد كه حفظ و نگهداري نسبتهاي آن بدون استفاده از مغزهاي الكترونيكي امكانپذير نيست.[15]
10ـ اعجاز عددي قرآن كريم و رد شبهات ، محمود احمدي :
ايشان كوشش نموده است تااشكالاتي را كه بر اعجاز عددي و محاسبات عبدالرزاق نوفل و رشاد خليفه نمودهاند جواب دهد . او در ابتدا تمام مطالب رشاد خليفه و عبدالرزاق نوفل را خلاصه كرده و بيان نموده است .
ايشان اشكالات را يكي پس از ديگري برميشمارد و حتي برخي از آنها را به نقل از نامههاي دكتر رشاد خليفه پاسخ ميدهد. ما در ادامه مطلب به برخي پاسخهاي ايشان اشاره ميكنيم.
11 ـ المعجزة ، مهندس عدنان رفاعي:
ايشان هم مطالبي شبيه سخنان عبدالرزاق نوفل و دكتر رفيق ابوالسعود ميآورند.
12 ـ الاعجاز العددي فيسورة الفتاتحة، طلحةجوهر:
ايشان نيز محور بحث خويش را عدد 19 قرار داده است . و آيه « بسمالله الرحمن الرحيم » را با آيه « تسعةعشر» [16] مقايسه ميكند. و در پايان آياتي را كه 19 حرف دارد جمعآوري كرده است. و از همه مطالب كتاب اعجاز عددي و رياضي قرآن را ثابت ميكند.
13 ـ اعجاز رياضي زوج و فرد در قرآن كريم، كوروش جم نشان:
ايشان با توجه به آيه سوم سوره و الفجر كه خداوند متعال به زوج و فرد سوگند ياد كرده است به فكر افتاده است كه شايد يك نظام عددي بر مبناي زوج و فرد در قرآن باشد .
در نهايت جمع اعداد زوج دقيقاً مساوي با جمع تعداد آيات قرآن يعني 6236 و جمع اعداد فرد مساوي با 6555 است كه حاصل جمع شماره سورهها ميباشد . و بدين ترتيب نمونه ديگري از اعجاز عددي قرآن را اثبات ميكند .[17]
14 ـ ماوراء احتمال،عبدالله اريك:
برخي نويسندگان با استفاده از كتاب فوقمقالهاي تحت عنوان « بسمالله مفقوده» نوشته و مدعي شدهاند كه نبودن بسمالله در صدر سوره توبه و تكرار آن در سوره نمل بسيار حكميانه و از معجزات قرآن است . ايشان با استفاده از سورهها اين مطلب را اثبا ميكند.[18]
15ـ منالاعجاز البلاغي و العددي للقرآن الكريم، دكتر ابوزهرا نجدي:
ايشان كار دكتر رشاد خليفه را ادامه داده است و براي مثال ميگويد در قرآن 34 مرتبه واژه سجده آمده كه اشاره به 34 سجده نمازهاي يوميه است.
ب ـ مخالفان اعجاز عددي قرآن:
در اين مورد به چند كتاب و مقاله برخورد كرديم كه بدانها اشاره ميكنيم و استدلالهاي آنها را بيان ميكنيم:
1ـ تسعة عشر ملكاً ، بيان ان فرية الاعجاز العددي للقرآن خدعة بهائية ،حسين ناجي محمد محيالدين:
ايشان به شدت به كساني كه عدد 19 را يكي از اسرار قرآن ميدانند حمله ميكند و آنها را نوعي دروغ بستن بر خدا دانسته است.[19]
سپس متذكر ميشود كه عدد 19 از شعارهاي بهائيان است كه در نظر مسلمانان مرتد و كافر هستند؛ و شواهدي مي آورد كه سال در نظر آنان 19 ماه است ؛ هر ماهي نيز 19 روز است ؛ كتاب « البيان » آنان 19 قسمت است و هر قسم آن 19 باب است ؛ و عدد نمازهاي و يوميه آنها 19 ركعت است و ... [20].
در بخش ديگر متذكر ميشود كه عدد 19 مختص قرآن نيست و جملاتي را بيان ميكند كه بدون استفاده از رايانه بر اساس عدد 19 شكل گرفته است در حالي كه مطالب آن باطل است .
مثل : « لابعث و لا حساب و لاجهنم؛ لاصراط و لاجنة و لانعيم و ...» (19 حرف است و 4 الف دارد.)[21]
و سپس بيان ميكند كه رابطهاي بين بسمالله الرحمن الرحيم و حروف مقطعه سورهها و جهنم (نوزده ملك جهنم) وجود ندارد .[22]
در بخش ديگري خطاهاي عددي قائلين به اعجاز عددي را توضيح ميدهد.[23]
2ـ المعجزة القرآنية،دكتر محمد حسن هيتو:
ايشان تقريباً همان مطالب حسين ناجي محمد را تأييد و تكرار ميكند.
3ـ اعجاز الرقم 19 فيالقرانالكريم،بسام نهاد جرار:
ايشان هر چند خود به نوعي اعجاز عدد 19 را در قرآن پذيرفته است اما با ذكر مطالبي خطاها و اشتباهات دكتر رشاد خليفه را بيان كرده است .
او مينويسد: بعد از تحقيق در مورد تكرار حروف در سورهها متوجه شدم كه دكتر رشاد خليفه به صورت عمدي دروغ گفته است تا اينكه به نتايج مورد نظرش در تكرار حروف در هر سوره برسد و ثابت كند كه همگي بر عدد 19 قابل تقسيم است.[24]
ايشان در جاي ديگر به انحراف فكري رشاد خليفه اشاره كرده و ميگويد پس از آنكه كتاب «معجزة القرآن الكريم» از ايشان چاپ شد و اشكالات آن ظاهر شد،رشاد خليفه (كه امام جماعت مسجد توسان بود) با نمازگزاران اختلاف پيدا كرد. و او را طرد كردند و رشاد خليفه مركزي را افتتاح كرد و سنت را منكر شد. و در نهايت ادعاي نبوت كرد و سرانجام نيز بوسيله كاردي در همان مركز كشته شد .[25]
4ـ اعجاز عددي و نظم رياضي قرآن، عباس يزداني:
ايشان در مقالهاي مفصل در مجله كيهان انديشه[26] اشكالات متعددي نسبت به برخي از كتابها و مقالاتي كه اعجاز عددي را پذيرفتهاند ،مطرح ميكند و اين جريان راانحرافي دانسته كه موجب سرگرداني افراد ميشود.
ايشان اين نكته را متذكر ميشوند كه در قرآن به وصفي برخورد نميكنيم كه به جنبه لفظي قرآن، آن هم از زاويه اعجاز عددي نظر داشته باشد.(و همينگونه در احاديث)
دكتر رشاد خليفه ميگفت:
بسمالله الرحمن الرحيم داراي 19 حرف و تك تك كلمات اين آيه اول قرآن به صورتي كه بر عدد 19 قابل تقسيم است در قرآن به كار رفته است . چنانكه در كل قرآن 19 مرتبه « بسمالله» و 2698 بار « الله» و 57 « رحمن» و 114 بار « رحيم» به كار رفته است .
و ايشان در جواب مينويسد:
از اين آمار فقط رقم 57 صحيح است و سپس تذكر ميدهد كه براي اينكه عدد «الله» درست شود بايد واژه « بالله و تالله و لله و فالله » را حساب كنيم اما « اللهم » را حساب نكنيم و يا واژه « اسم» در قرآن 22 بار آمده و « باسم» فقط 7 بار به كار رفته است .[27] ـ . [28]
سپس به استفادههاي ذوقي از آيات قرآن اشاره ميكند و مينويسد:
«ن»در سوره «ن و القلم» 131 مرتبه آمده است نه 132 مرتبه تا مضرب 19 باشد. بخاطر همين دكتر رشاد خليفه مجبور شده «ن» اول را به صورت «نون» بنويسد تا يك نون اضافه شود و يك نون هم از بسمالله الرحمن الرحيم آغاز سوره وام گرفته است تا تعداد 133 عدد نون تمام شود.[29]
و در سوره « طه» مجموع اين دو حرف 339 آمده است نه 342 تا مضرب 19 باشد و ايشان تاء گرد را هاء محسوب كرده است.(زينة ـ زينه)[30]
سپس ايشان در جواب مهندس عدنان رفاعي كه گفته واژه « يوم» 365 بار در قرآن آمده است. مينويسد: « يوم» را به صورت مفرد در نظر گرفته و در همان حال « يومئذا» و «يومكم» و «يومهم» را حساب نكرده است . در حالي كه «باليوم» و «فاليوم» را حساب كرده است .
و بطور كلي اسلوب منطقي در موارد شمارش اعداد رعايت نشده است در بعضي موارد مفرد را حساب كردهاند و در برخي موارد (مثل جنات) مشتقات آن را هم حساب كردهاند. و سپس در پاسخ صاحب كتاب « آيت كبري» كه ميگويد: در اوايل اسلام نقطهگذاري نبوده پس بايد حروف معجمه ( نقطهدار مثل ج) را با حروف مهمله (بدون نقطه مثل ح) حساب كرد.
مينويسد كه : اصل مطلب صحيح است اما كتابت و نگارش چندان مهم نيست آنچه است قرائت است و در عصر نزول مسلماً حاء و خاء و جيم در تلفظ فرق داشتهاند.[31]
ايشان در پاسخ كورش جم نشان در مورد « اعجاز زوج و فرد » قرآن مينويسد:
اشكال اساسيتر اين است كه چنين چيزي اثبات اعجاز قرآن نيست، زيرا به راحتي ميتوان كتابي نوشت و از آغاز بين ابواب و فصول و تعداد جملات آن چنين نظمي را جاسازي نمود.[32]
در جاي ديگر، ايشان به عبدالرزاق نوفل اشكال ميكند كه لفظ ابليس 11 مرتبه در قرآن آمده است اما ادعاي ايشان در مورد لفظ استعاذه صحيح نيست و لفظ صريح استعاذه 7 مرتبه در قرآن آمده است و با مشتقات آن 16 مرتبه آمده است .
و سپس اشكال ديگري به عبدالرزاق نوفل ميكند كه ارتباط مفهومي بين مصيبت و شكر ( كه هر كدام 75 مرتبه با مشتقات آنها در قرآن آمده است) روشن نيست[33].
در بخش ديگري متذكر ميشود كه بر فرض كه تناسب و توازنها در حدي از كثرت باشند كه اتفاقي بودن اين آمار و ارقام عادتاً محال باشد، باز غير بشري بودن قرآن را نميتوان نتيجه گرفت زيرا عقلاً و عادتاً محال باشد،كسي كتابي تدوين كند و در عين حال چنين معادلاتي را در آن بگنجاند .[34]
ايشان در پايان، مطالب خود را خلاصه كرده و نتايجي ميگيرد كه عبارتند از :
الف ـ اعجاز عددي قرآن كه توسط رشاد خليفه مطرح شد ردپاي آن در كتاب «الاتقان» سيوطي مطرح است.
ب ـ اين،جرياني انحرافي و نامبارك بود كه هيچ خدمتي به نشر فرهنگ قرآن نكرد . و خود رشاد خليفه با طرح مطالبي مخرب از جمله تعيين دقيق زمان برپايي قيامت (1709 ق) و ادعاي رسالت خود را به كشتن داد .
ج ـ آمار و ارقام اعلام شده در مورد نظم رياضي قرآن غالباً درست نيست.
د ـ در شمارش كلمات و حروف،روش واحدي را رعايت نميكنند.
هـ ـ بر فرض كه توازن و تناسبي در تكرار واژههاي قرآن باشد، اين به تنهايي معجزه بودن قرآن را ثابت نميكند. زيرا مشابه اين امور در كارهاي بشري وجود دارد .
و ـ بين نتيجهگيريهاي خاصي كه از توازن و تناسب كلمات گرفته ميشود با اينگونه مطالب رابطه منطقي وجود ندارد . و پارهاي از اين استنتاجها مبتلا به مغالطه « هست و بايد » ميباشند.
زـ اين جريان انحرافي دستاويزي براي معتقدان به تحريف قرآن ميشود، كه در مواردي كه نظم رياضي به حد نصاب نرسد نتيجه بگيرند كه پس قرآن تحريف شده است .
ح ـ استفاده شاعرانه (نه برهاني) از بعضي تناسبها اشكال ندارد ولي اين يك بيان خطابي و شاعران است .
ط ـ در كتاب و سنت هيچ اشاره و كنايهاي به وجود نظم رياضي در قرآن ديده نميشود. بلكه قرآن كتاب هدايت و عمل است .
ي ـ راه پيبردن به اعجاز قرآن تسلط به فنون ادبيات عرب و تلاوت فراوان و تأمل در قرآن است ،نه سير انحرافي فوق . [35]
بررسي و جمعبندي :
در مورد اعجاز عددي قرآن اشاره به چند مطلب لازم است :
1ـاز مطالب گذشته روشن شد كه تعداد زيادي از دانشمندان مسلمان نظم رياضي قرآن را دنبال كردهاند و به نتايج قابل توجهي رسيدهاند، هر چند كه برخي از محاسبات آنها خطا بوده و يا با اعمال سليقه و ذوق شخصي همراه بوده است. از سخنان طرفين استفاده ميشود كه نظم رياضي قرآن به صورت موجبه جزئيه مورد پذيرش موافقان و مخالفان اعجاز عددي واقع شده است اما به صورت موجبه كليه(يعني در همه موارد ادعا شده) مورد قبول نيست .
2ـ همانطور كه گذشت مبنا بودن عدد 19 در همه آيات و ارقام قرآني ،مخدوش است. اما اين مطلب بدان معنا نيست كه بگوئيم متفكران اسلامي كه اين سخن را گفتهاند بهائي بوده يا منحرف بودهاند. اينگونه برخوردها در مطالب علمي صحيح بنظر نميرسد.
جالب اين است كه برخي از اين افراد در حالي دكتر رشاد خليفه و امثال او را متهم به انحراف فكري و ... ميكنند كه خود اعجاز عددي 19 را به صورتي ديگر در كتاب خويش پذيرفتهاند.[36]
3ـ نظم رياضي قرآن ( در همان موارد محدودي كه وجود دارد و مورد پذيرش طرفين است ) يك مطلب شگفتانگيز است چرا كه يك فرد امي و درسناخوانده در طي 23 سال كتابي با نظم خاص رياضي آورده است كه در حالات رواني مختلف مثل جنگ و صلح و در مكانها و زمانهاي متفاوت آورده شده است. ( نه مثل يك دانشمند فارغ از همه چيز كه در يك كتابخانه،با آرامش، كتابي منظم تدوين ميكند)و مطالبي عالي و همراه با فصاحت و بلاغت در آن وجود دارد.
اين مطلب خود بسي شگفتآور و عجيب است . اما آيا ميتوان ادعا كرد كه اين نظم رياضي اعجاز قرآن را نيز ثابت كند؟
در اينجا دو اشكال عمده وجود دارد : نخست آنكه ، اين مطلب از لحاظ صغري قابل خدشه است چرا كه نظم رياضي به صورت موجبه كليه اثبات نشد و كثرت مطالب اثبات شده به طوري نيست كه اعجاز را ثابت كند.
و دوم از لحاظ كبري قابل خدشه است چرا كه قرآن كريم كه تحدي و مبارزه طلبي كرده است (كه اگر ميتوانيد مثل قرآن را بياوريد ) تحدي آن عام نيست و شامل همه جنبههاي اعجاز قرآن نميشود و در قرآن نيز اشارهاي به اعجاز عددي آن نشده است.
هر چند كه ما در فصل اول كتاب به اشكال دوم پاسخ داديم و بيان كرديم كه ممكن است تحدي قرآن عام باشد اما اشكال اول هنوز سر جاي خود باقي است، پس اعجاز علمي قرآن از طريق اعجاز عددي آن فعلاً قابل اثبات نيست.
4ـ با توجه به مطالب فوق و عدم اثبات قطعي اعجاز عددي قرآن، نتايجي كه دكتر رشاد خليفه از اين مطلب ميگرفت مخدوش ميشود و محل نزول سورهها و ترتيب سورهها و شيوه كتابت و طريقه خاص تقسيم آيات اثبات نميشود مگر آنكه به صورتي قطعي و جامع اعجاز عددي قرآن اثبات گردد.
5ـ برخي از طرفداران اعجاز عددي قران از آن مطلب براي اثبات تحريفناپذيري قرآن و برخي بعنوان خطر توهم تحريف قران ياد كرده بودند، در حالي كه اعجاز عددي، زبان گزارشي دارد، پس فقط ميتواند بگويد كه اينگونه نظم رياضي هست اما چگونه بايد باشد را بيان نميكند . بنابراين نظم رياضي قرآن، دليل بر تحريفپذيري يا تحريف ناپذيري قرآن نيست.
6ـ برخي از اشكالات طرفداران اعجاز عددي قرآن، در سخنان مخالفان منعكس شد و برخي اشكالات سخنان مخالفان اعجاز عددي قرآن را در پاورقيها بيان كرديم و لذا تكرار نميكنيم.
منابع و پينوشتها:
[1] هر چند كه بحث ما در مورد اعجاز علمي قرآن است و علم را به معناي علوم تجربي عنوان كرديم و بدين ترتيب اعجاز عددي قرآن از بحث ما خارج است چرا كه يك مبحث رياضي و از علوم عقلي به شمار ميرود. ولي از آنجا كه اين مطلب اهميت ويژهاي دارد و در كتابهاي اعجاز علمي قرآن از آن نام برده شده و كتابهاي متعددي درباره آن نوشته شده است و از طرف ديگر اعجاز علمي به معناي اعم (علم كه شامل علوم عقلي ـ نقلي ـ تجربي ـ شهودي) شامل آن ميشود،از اين رو ما به صورت مختصر به آن ميپردازيم .
[2] بسام نهاد جرار، اعجاز الرقم 19 فيالقرآن الكريم، ص 21.
[3] ر.ك: رشاد خليفه، اعجاز قرآن تحليل آماري حروف مقطعه،ترجمه سيد محمد تقي آيتاللهي، مقدمه/الف.
[4] همان ،مقدمه /ج.
[5] معجرة القرآن الكريم، دكتر رشاد خليفه ،دارالعم للملايين، بيروت ،الطبعة الاولي، 1983 م.
[6] Quran Visual Presen Tation Of The Micacle
[7] مدثر/30.
[8] ر.ك: معجزةالقرآن الكريم و العجاز قرآن، تحليل آماري حروف مقطعه، ص 269 ـ 271.
[9] همان، ص 271 ـ 275.
[10] اعجاز قرآن، تحليل آماري حروف مقطعه،ص 282 ـ 283.
[11] ر.ك:معجزةالقرآن العشرين،ص 7 به بعد.
[12] ر.ك: الاعجاز العددي للقرآن الكريم،الجزءالاول ،ص 10 ـ 11 و ص 15 به بعد .
[13] اعجازات حديثة علمية و رقميةفي القرآن، (ص 68 ـ 75) .
[14] كاربرد روش سيستمها ،(ص 52 ـ 80) .
[15] تفسير نمونه،ج 2، ص 303 ـ 309.
[16] مدثر/30.
[17] ر.ك: بينات،بهار 1375 ، ش 1،ص 99 . و نيز كيهان فرهنگي ، ش 67، ص 71 ـ 72 .
[18] (Devond Probability – God's Message in Mathematice) ( به نقل از كيهان فرهنگي، پيشين ،ص 73) .
[19] تسعة عشر ملكاً ،ص 11 ـ 12 .
[20] همان،ص 33 ـ 37.
[21] همان،ص 75 ـ 76 ( البته سخن ايشان قابل خدشه است چون جملات كوتاه با فكر قبلي و رد يك زمان خاص و با همين هدف ساخته شده است . اما قرآن كريم در طي 23 سال به صورت متفرق در جنگ و صلح و ... توسط يك انسان امي آورده شده است . و تناسب و نظام رياضي آن ( اگر مبناي 19 صحيح باشد) امر شگفتانگيزي است كه از توان سخنرانان عادي بشر خارج است علاوه بر آن قرآن داراي محتواي بسيار بلند و همراه فصاحت و بلاغت است كه اين نظام رياضي نيز همراه آن شده است و اين جملات همان سخنان معمولي بشري است . پس قياس اين جملات با قرآن صحيح نيست.)
[22] همان،ص 111.
[23] همان،ص 95.
[24] اعجاز الرقم 19 فيالقرآن الكريم، ص 26.
[25] همان،ص 21.
[26] مجله كيهان انديشه ،ش 67، ص 62 به بعد.
[27] همان ،ص 66.
[28] آقاي محمود احمدي در اعجاز عددي قرآن كريم و رد شبهات، ص 15 از نامههاي دكتر رشاد خليفه پاسخ همين اشكال (تكرار اسم 22 بار در قرآن) را اينگونه حكايت ميكند: واژه « الاسم » در سوره حجرات (بئس الاسم الفسوق) دلالت بر اسماءالله نميكند و لغت اسم در سوره انعام / 121 (ممالم يذكر اسمالله عليه) و آيه 138 (لايذكرون اسمالله عليها) منفي است . و در نتيجه هر سهحذف شدند و 19 اسم در قرآن باقي ماند . البته روشن است كه پاسخ دكتر رشاد خليفه در اين مورد يك توجيه ناكافي است . چرا كه ايشان از ابتدا گفته بود . البته روشن است كه پاسخ دكتر رشاد خليفه در اين مورد يك توجيه ناكافي است . چرا كه ايشان از ابتدا گفته بود هر كدام از واژههاي «بسمالله الرحمن الرحيم » در قرآن با ضريف 19 بار تكرار شده است و نگفته بود كه واژه الله ـ اسم ـ رحمن ـ رحيم به صورت مقيد تكرار شده است.
[29] البته اين اشكال هم مبنائي است چون ممكن است دكتر رشاد خليفه بگويد معيار تلفظ حروف قرآن ( نه نوشته بوده است .
[30] البته اين اشكال هم مبنائي است چون ممكن است دكتر رشاد خليفه بگويد معيار تلفظ حروف قرآن ( نه نوشته بوده است .
[31] عجيب است كه ايشان در مقابل دكتر رشاد خليفه معيار را خط عثمان طه ميداند و به او اشكال مي:ند كه چرا تلفظ را معيار دانسته است و دراينجا معيار را قرائت ميداند.
[32] همانطور كه گذشت اينگونه قياسها بين قرآن و كتابي كه از اول با هدف نظم رياضي و توسط يك فرد دانشمند نوشته شود صحيح نيست چراكه قرآن از يك انسان امي در طي 23 سال و در حالات مختلف با اين نظم رياضي آورده شده است .
[33] البته شايد عبدالرزاق نوفل ميتوانست به اين اشكال پاسخ دهد كه لازمه مصيبت صبر است و اگر انسان همه چيز را از خدا بداند و در توحيد كامل باشد همين بلاها و مصيبتها را امتحان و موجب رشد و كمال ميداند و لذا شكر ميكند.
[34] اشكال اين قياس در پاورقيهاي قبلي گذشت و علاوه بر آن اعجاز يعني امر خارق عادت و اگر واقعا اين نظم رياضي اثبات شود (بر فرض صحت صغري ) آنگاه احتمال اينكه كسي در آينده بتواند چنين كاري بكند مانع اعجاز آن در زمان حال نيست چون اين احتمالات بعيد هميشه وجود داشته و با تحدي قرآن ناسازگار است .
[35] عباس يزداني،كيهان انديشه،ش 67،مقاله اعجاز عددي و نظم رياضي قرآن،ص 62 ـ 84 با تلخيص.
[36] ر.ك: بسام نهاد جرار، اعجاز الرقم 19 فيالقرآن الكريم، ص 21 و 140 . برخي احتمال ميدهند كه برخورد تندي كه با دكتر رشاد خليفه شده است بخاطر تمايل او به برخي مذاهب اسلامي و گرايش او به افكار خاص بوده است و شايد علت قتل او نيز ريشه در همين تندرويهاي مخالفان او داشته باشد . بويژه كه او اثبات كرده بود « بسمالله الرحمن الرحيم» در همه سورهها جزئي از قرآن است و اين يكي از مطالب اختلافي جهان اسلامي بوده است . هر چند كه برخي محاسبات دكتر رشاد خليفه خطا بوده است اما آيا مستحق اين حملهها و تهمتها و قتل بود؟!
دلیل اینکه هر روز نظریه جدیدی میاد که تمامی قوانین قبلی رو نقض می کنه هم همینه .!
واقعا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نظریه میتونه قانون را نقض کنه؟؟ قانون فیزیکی قابل نقض هست؟؟ چیزی که قابل نقض باشه - میتونه قانون بشه؟؟؟؟!!!!
کفر به زبان علمی هم میتونه موضوع تاپیکی مجزا باشه - درسته؟؟ !!!!
منم به خواست خدا دارم روی همین روابط ریاضی و علمی تحقیق میکنم تا مطمئن بشم که این روابط تصادفی نیست و برای این هدف شروع به ساخت نرم افزاری تحلیلی کردم تا تحقیقاتم رو با دقت و سرعت بالاتری انجام بدم
با سلام
ما که شنیده ابم این کار ها خطرناک هست:Gig:
توصیه می کنم از بزرگان برای وارد شدن به چنین مقوله ای کسب تکلیف بفرمایید که ان شاء الله خیر باشد.(اگر قبلا انجام نداده اید)
التماس دعا
باسلام خدمت دوستان عزیز
ممنون میشم دوستان به این سوال بنده پاسخ بدن ولی البته جواب ها از تو تعصبات نباشه و از روی اطلاعاتی که به مرور به دست اومده و شواهدی که هست و همینطور دلایل منطقی که میتونه برای این موضوع باشه
سالهاست بر سر وحی شدن و تحریف شدن قرآن و این جور مسائل بحث هست و همینطور دکتر سروش هم سر این مساله شنیدم بحث داشته و با علمای داخل ایران سر این موضوع نشنیدم به کنار اومده باشن و هم کدام دلایل منطقی برای خودشون دارن و به نظرم بحث جالبیه اگه بخواد دنبال بشه و البته به این شرط که به نتیجه ایی برسه که هرچند رسمی نباشه و در همین انجمن و تاپیک سرش بحث و گفتمان منطقی بشه
و من خودم به شخصه چون در این مورد اطلاعی ندارم و تا به حال یک کتاب کامل هم هم از دکتر سروش رو موفق نشدم بخونم و همینطور در همین مورد تحقیق جامعی داشته باشم و ممنون میشم دوستان اهل علم در مورد این مساله بیشتر بحث کنن و موضوع رو با منطق جلو ببرن
بله عزیز ببینید همونطور که گفتم به دلیل نسبی بودن قوانین و استفاده از تقریبات زیاد برای تدوین یک قانون و یا یک فرمول - برای هر قانونی و هر فرمولی ممکنه در آینده مثال نقض پیدا بشه . اشتباه نکن قانون ها هم ممکنه روزی نقض بشن ! مگر نمیدونی : یک قانون یا فرمول تا زمانی قابل استناد هست که در تحقیقات آتی مثال نقضی براش پیدا نشه.
مثلا الان مواردی از نقض بزرگترین قانونهای طبیعت از جمله قوانین نیوتون و نسبیت انیشتین و ... پیدا شده ولی در حال تکمیل تحقیقات هست. پس قانون هم نسبی است و به زمان بستگی داره !
"کفر به زبان علمی هم میتونه موضوع تاپیکی مجزا باشه - درسته؟؟ !!!!"
فکر کنم جواب این جمله رو هم با مطالب بالا گرفتی و نیازی به توضیح بیشتر نمیبینم.
با سلامما که شنیده ابم این کار ها خطرناک هست:gig:
توصیه می کنم از بزرگان برای وارد شدن به چنین مقوله ای کسب تکلیف بفرمایید که ان شاء الله خیر باشد.(اگر قبلا انجام نداده اید)
التماس دعا
درست شنیدی. توی پستای قبلی هم در مورد منافع و معایب این کار زیاد بحث شده . خطرش اینه که ممکنه افراد به جای تحقیق برای رسیدن به واقعیت - از نتایجی که بدست میارن سوء استفاده کنن و بخوان خودشون رو مطرح کنن.
من با این جستجو ها دنبال اثبات یا رد چیزی نیستم و فقط می خوام با کمک دوستانم در مورد آیات قرآن تحقیق کنم.
غیر از اون مورد اول خطری نمیبینم!
فرض محال محال نمیباشد . ممکن است حتی در قران نیز چنین شده باشد. گرد اورنده قران حضرت محمد نبوده است و در ثانی ایشان سواد نوشتن نداشته اند...
سلام
بابا سوال میخوام بکنم چرا پاک میکنید مطلبو
به نظر شما قرآن تحریف شده یا نه
اگه نه پس دلیل بیارید چون تو این مورد به شک افتادم:gig:
اول اون ارم پاک کن
یک قانون یا فرمول تا زمانی قابل استناد هست که در تحقیقات آتی مثال نقضی براش پیدا نشه.
قانون فقط برداشت ما از یک پدیده است که اغلب اوقات با قوانین قراردادی ما قابل توجیه میشوند.
پس قانون و فرمول اصلا قابل اعتماد نیستند چون برداشت ما از یک پدیده ممکن است در طول زمان 180 درجه عوض شود
من با این جستجو ها دنبال اثبات یا رد چیزی نیستم و فقط می خوام با کمک دوستانم در مورد آیات قرآن تحقیق کنم.
خب یه معجزه ای رو بگو تا هدایت پیدا کنیم :ok:
خب یه معجزه ای رو بگو تا هدایت پیدا کنیم :ok:
منظورت چیه؟
اولا من در اون حدی نیستم که بخوام کسی رو هدایت کنم چون خودم هم توی زندگیم همچین مستقیم نرفتم !
دوما قبلا عرض کردم که تهیه این نرم افزار و انجام تحقیقات احتمالا بالای یک سال زمان میخواد و هنوز اول راه هستم. شاید هم اصلا به اون چیزی که مد نظرم هست نرسم ولی سعی می کنم به خواست خدا اگر مشکل خاصی پیش نیاد تا آخر ادامه بدم.
در مورد عدم تحریف قرآن اگر به صفحات قبل مراجعه فرمایید مطالب مفیدی ارائه شده است حال اگر کسی با وجود این همه دلائل باز هم مدعی خلاف است باید دلیل بر مدعای خویش را بیان کند تا با هم بررسی کنیم.
در مورد اعجاز عددی که برخی به عدد 19 اشاره کردند باید عرض شود که این مطالب مبنای محکم و قابل استنادی ندارد و اگر کسی با قطع و یقین چنین چیزی را ادعا کند این کار او همان تفسیر به رای مذموم است.
نکته دیگر اینکه عدد 19 عدد محبوب فرقه ضاله بهائیت است و مانور دادن در مورد این عدد می تواند در راستای شاهد گرفتن بر تایید این فرقه ضاله باشد که ما باید در این باره بیشتر احتیاط کنیم.
موفق باشید