جمع بندی آیا در اسلام تنبیه بدنی زن ها جایز است؟

تب‌های اولیه

91 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در اسلام تنبیه بدنی زن ها جایز است؟

(1)پیش از شرح و توضیح آیاتی که درباره تنبیه بدنی بانوان است، و پذیرش یا نپذیرفتن این موضوع ، بیان پیشگفتار لازم است:
تنبیه بدنی زن از پدیده های اجتماعی، بدون محدودیت زمانی و مکانی است و در تمامی جوامع و فرهنگ ها وجود دارد. چنان که ویژه روستائیان نبوده، حتی در پیشرفته ترین جامعه ها دیده می شود، تا بدان حد که اکنون در اروپا « جمعیت زنان کتک خورده » تأسیس شده، به دفاع و چاره جویی می پردازند. در فرانسه دو میلیون زن از شوهران خود کتک خورده اند ، یعنی یک چهارم شمار زنان.(2)
از این رو شماره تلفنی در اختیار بانوان قرار گرفته تا به طور رسمی از آنان حمایت کند.
تبارشناسی
تنبیه بدنی بانوان ، ریشة بشری داشته، در شمار بیماری های اجتماعی و ناهنجاری های روانی است و برای درمان آن مشارکت و همفکری جامعه شناسان و روان شناسان و رهبران مذهبی لازم است. بنابراین می باید آیه 34 سوره نساء را در فضای مردم شناسانه و روانی و مذهبی بازخوانی کنیم.
توجه به شرایط زمان و مکان
تحلیل تاریخی، و روان شناسانة این حکم برای پی بردن به معنای درست آیه، نیز حکمت و هدف دستور الهی لازم است. بنابر برخی تفسیرها از آیه ، تنبیه زن توسط شوهر روا است اما برخی از قرآن پژوهان و مفسران، این برداشت را نپذیرفته ، توجه به شرایط زمان و مکان حکم را ضروری می دانند. در پاسخ ، نظر کسانی که تنبیه بدنی را نمی پذیرند، به همراه دلیل های آنان آمده ، معنای مورد قبولشان گزارش شده است.
محل نزول
این آیه در مدینه نازل شد.(3) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر می کردند پسران را قربانی خدایان کنند!(4)
اما در مدینه جنبشی به پا خاست که زن گرایانه بود و بر ضد فرهنگ مکه به شمار می آمد.
اوضاع مدینه، سه سال پیش از نزول آیه
بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزون تری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند.
اینان بر مردان چیره بودند و اگر توسط شوهران تنبیه بدنی می شدند، به دستور و اجازه پیامبر (ص) اجازه قصاص داشتند ، یعنی می توانستند در عوض، شوهران خود را تنبیه کنند.(5) پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (6) و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».(7)
نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(8)
حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
اما به رغم دستور پیامبر ، همچنان فرهنگ تنبیه بدنی بانوان ادامه داشت. بنابر روایتی آخرین موردی که پیامبر به نفع زنان دستور به قصاص و کتک زدن شوهران داد، حبیبه دختر زید یا خوله دختر محمد بن مسلمه (همسر سعد بن ربیع) بود اما این بار دستور پیامبر اجرا نشد، زیرا آیه 34 سوره نسا فرود آمد و حکم قصاص مردان لغو شد.
آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
چگونه در قرآن حکم به تنبیه بدنی زن داده شده، در حالی که خداوند آیات را «شفا و رحمت» قرار داده است و رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف». روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود : «ایضرب‌ احدکم‌ المرأة‌ ثم‌ یظل‌ معانقها(9) آیا زن‌ را کتک‌ می‌زنید، سپس‌ می‌خواهید با او همآغوش‌ باشید؟!»
حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است.
دین اسلام زندگی خشونت بار و وضع نکبت بار زنان را در زمان جاهلیت دگرگون کرد و اینان را از زنده به گور شدن یا محرومیت از حقوق اجتماعی و مالی رهایی بخشید ، نیز میان زن و مرد تبعیض (نه تفاوت) ننهاد، یعنی براساس عرف و فرهنگ زمانه، امتیازات را عادلانه میان زن و مرد تقسیم کرد. مثلاً اگر در ارث، مردان بر زنان ، به ظاهر برتری دارند، از آن روست که سرپرست زنان بوده، افزون بر پرداخت نفقه ، می باید مهریه بانوان را بدهند، چنان که زحمات زنان در سال های زناشویی، بی اجر و مزد نمی ماند، بنابراین زیادت و برتری یک طرف (مردان) در برابر حقوق طرف دیگر (زنان) قرار می‌گیرد و گویا برتری در میان نیست.(10)
گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعة مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. تا سه سال (پیش از نزول آیه) پیامبر می کوشید به سود زن و بر پایة مساوات حکم کند و خداوند بدین وضع راضی بود اما بر اثر وضع بحرانی جامعه، حکم عوض شد، مبادا از آزادی سوء استفاده شده، جامعه به تنش زایی و انفجار برسد!
نزول آیه به هنگام جنگ اُحد
دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد که شبی بسیار سخت بر مسلمانان بود. اینان در دشوارترین برهة زمانی بوده، گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن می رفت اسلام توسط مشرکان از بین رفته، مسلمانان نابود شوند. یهودیان و منافقان در داخل مدینه و مشرکان، بیرون از آن شهر، در کمین مسلمانان بودند. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه 34 و 35 نساء را فرود فرستاد. قرار بود همان مردانی به جهاد بروند و دین و دینداران را حفظ و حمایت کنند که مهاجر و اهل مکه، با همان فرهنگ نسبتاً زن ستیز بودند، پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد، و از پاشیدگی و گسست امت (با توجه به تهدیدات داخلی و خارجی) جلوگیری به عمل آورد اما دگرگونی حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری.( این مسئله در پایان به طور تفصیلی بیان می شود).
مقصد شریعت
بنابر آنچه گفتیم روا شمردن تنبیه بدنی زنان ( آن هم پس از مراحلی و با شرایطی) فقط به سبب اوضاع دشوار اجتماعی است. مقصد و هدف شریعت (دین) از وضع هر حکمی، مصالح و منافع جمعی (امت) است، از این رو در قضاوت در مورد هر حکمی می باید مصلحت جمعی را در نظر گرفته، به منافع صنف و گروهی بسنده نکرد.
تأثیر احکام فقهی قرن دوم و سوم در روند حرکت بر ضد زن
فقه اسلامی در سده های دوم و سوم شکل گرفت و بر همان منوال و شیوة قرن نخست ادامه یافت. روایات به زنان حکم می کرد در برابر مرد فروتن بوده ، در صورت سرپیچی از درخواست مرد در مورد همبستر شدن و اعمال زناشویی تنبیه گردند. این احکام طبق فهم و بینش اجتماعی و مردم شناسانه شکل می گرفت، و این فرایند ، همان است که در آغازبحث اشاره کردیم که در صدور هر حکمی، اوضاع جامعه شناسانه و روان شناسانه تأثیر دارد.
به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیه بدنی همسر کردند اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی را ن***د و اثری به جا نگذارد».(11) تنبیه نمی بایست خشن و دردآور باشد و نمی باید لطمه بزند.
در تمامی کردار و اعمال شرعی می بایست به هدف و مقصد خداوند (که حکم می نهد) توجه کرد، از جمله در مورد تنبیه بدنی با شرایطی که برشمردیم و پس از نتیجه نگرفتن از مراحل پیشین (پند و نصیحت کردن، قهر کردن و همبستر نشدن با زن) نوبت به تنبیه بدنی می رسد اما چنان که در آیه بعد می خوانیم به دنبال هیچ راهی برای سرزنش و توبیخ آنان نمی باید بود و بهانة بیخود نمی شود گرفت! نشوز به معنای سرکشی در برابر مسئول خانواده است و از نظر برخی اسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه با تازیانه و عصا.(12)
در آیه 44 سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخة نازک خرما) را برگیر و با آن ( همسرت را ) بزن و سوگند خود را م***».
زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود. از این رو اگر در جامعه ای ، زدن اهانت و آزار به شمار آید و فرهنگ مردمان آن را نپذیرد، نباید صورت گیرد.
خداوند در پایان آیه، شوهران را از همین مقدار اندک نیز باز می دارد و می فرماید: «ان الله کان علیّاً کبیراً؛ خدا والای بزرگ است» یعنی شوهران را نسبت به ستم بر زنان تهدید می کند، که اگر زنان نمی توانند ستم را از خود بردارند و از خویش دفاع کنند، اما خدای بلند مرتبه و بزرگ به جای زنان قصاص و حق خواهی خواهد کرد.(13)
نپذیرفتن تنبیه بدنی
شایان ذکر است برخی اسلام پژوهان تنبیه را روا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(14) قاضی ابوبکر درباره آیه می گوید: «زن را کتک نزند و اگر به وی امر و نهی کرد، ولی او اطاعت نکرد، فقط بر او خشم گیرد».(15) یعنی معتقد است از نظر خداوند، ضرب (زدن) مباحی ناخوشایند است، نه اینکه باید به کار گرفته شود. زدن امری خطرناک است و تعیین حدودش دشوار می باشد، افزون بر آن که قانون شرع اجازه نمی دهد کسی به نفع خود حکم و داوری کند. نیز زدن نمی باید اهانت و ضرر تلقی شود. از این رو دولت اسلامی اگر پی برد شوهران کیفر شرعی را درست و به جا اجرا نمی کنند و بر حدود آن آگاه نیستند، می باید آنان را از به کارگیری این کیفرمنع کند و متخلفان را مجازات کند، تا آزار رساندن به همسران خطر ساز نشود، به ویژه آن جا که انگیزه و بهانة تنبیه بدنی، سست و بی پایه باشد.(16)
این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمی دانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه و دوری از زن و خانواده است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و به مکانی به نام «مشربه» رفت و از زن و خانه دوری گزید. پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی به آنان نرسانده، کتک شان نزد و تحقیر و سرزنش شان نکرد. اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواستة خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد. افزون بر آن که هر گاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب » نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّ واحد...» (17)
آیا جواز تنبیه برای همه زمان ها و مکان ها ست؟
حال با صرف نظر از این تفسیر،اگر تنبیه بدنی از آیه فهمیده شود، سؤال این است آیا انسان ها که در فهم مقصود و منظور خداوند در قرآن دچار خطا می شوند می توانند این حکم را جاری کنند، تا روز قیامت ، در تمامی اقشار اجتماع، شرق و غرب، بر هر زنی با هر سطح فرهنگی؟ آیا نمی باید شرایط اجتماعی ، سیاسی و مردم شناسانه را که بر آیه چیره بود و سبب صدور چنین حکمی شد، در نظر گرفت؟ آیا این حکم به سبب آن نبود که جلوی فتنه ها و بحران ها ( با توجه به فرهنگ و ظرفیت فکری مردمان) گرفته شود؟!
اگر بپذیریم روا دانستن تنبیه بدنی آن هم پس از مراحل و با شرایطی – که در آیه بیان شده – برای برهه و اوضاع خاصی بود، مثلاً در شرایط زمانی و فرهنگی که توهین به زن محسوب نمی شود پس می توان نتیجه گرفت: هر گاه این وضع از بین رود، حکم نیز از میان خواهد رفت! چنین برداشتی نه از ارزش آیه می کاهد و نه تفسیری فراتر از اهداف سازنده و مثبت و بشر دوستانة قرآن است.
این فهم از آیه اگر چه مطابق با ظاهر آیه قرآن نیست، اما با آیاتی که فرمان به برخورد نیک با همسر می دهد و پیوند بین زن و مرد را مودّت و دوستی و رحمت می داند، سازگارتر می نماید.
سخن پایانی: حکم تنبیه بدنی با صرف نظر از شأن نزول آیات و تفسیرهای مختلفی که در مورد آیه 34 سوره نساء آمده است، باید صرفاً به عنوان یک حکم حقوقی مورد لحاظ قرار گیرد از این جهت که هر کس حق دارد از راه قانونی برای دستیابی حق خود اقدام نماید . اگر بخواهیم از نگاه ارزش های اخلاقی به آن نگاه کنیم، با توجه به آیات قرآن می توان استنباط نمود که گذشت و اغماض بهتر و شایسته تر است، اما گذشت از حقوق نمی تواند یک قاعده و قانون کلی قرار گیرد.

در ادامه پاسخ ، تنبیه زن را از جایگاه حقوقی، به تفصیل بررسی می‌کنیم (البته بنابر این باور که از قرآن، تنبیه برداشت ‌شود).
تنها مورد تنبیه، نشوز است.
نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.
جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مرد نمى‏تواند در این موارد واکنش نشان دهد.
بنابراین آیه فوق در مورد با بسیارى از مسائل اختلافى زوجین ساکت است و هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده جز در موردی که زن با پیمان ازدواج، تعهد به آن را ملتزم شده است.
نشوز امرى برخلاف حقوق مرد است و براى رویارویی با آن بهترین راه این است که پیش از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود، ولى اگر چنین چیزى میسر نبود آنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مى‏رسد که در آیه بعد سالم ترین راه آن عنوان شده است.
حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفى انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیر گذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است.
چنین روشى حکیمانه‏ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است.
لیکن اگر زنى در برابر اندرزها و نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر سرپیچی از حقوق زوج پایدارى ورزید چه باید کرد؟
در اینجا نیز خداوند راه دومى را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد.
در اینجا نیز اگر مشکل حل شد دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد، امّا اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داده و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟
در اینجا چند راه قابل تصور است: أ) در مقابل نشوز زن به کلی ساکت بود یعنی مرد حقوق خود را نادیده انگارد هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد.
چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد، یعنى در هیچیک از نظام‌هاى حقوقى جهان نمى‏توان صاحب حقى را مجبور کرد در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند، یعنى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مى‏توان چنین توصیه‏اى نمود ولى نباید بین مسأله حقوقى و اخلاقى خلط کرد.
از طرف دیگر نشوز زن اقسامى دارد که برخى از آنها مسلّماً به زیان خود او هم تمام مى‏شود و بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد..
ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن حقوق خود را به دست آورد. چنین چیزى را هرگز شارع اجازه نمى‏دهد و براى گرفتن حق، روش‌هاى معیّنى وضع نموده ، زیرا در غیر این صورت ممکن است به زن ستم شود و انواع مفاسد و مظالم دیگر به بار آید.
ج) راه دیگر آن است که مرد با مراجعه به دیگران اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى‏نفوذ دیگر حقوق خود را بگیرد.
چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد را تأمین کند ولى هنوز با امکان حل مشکل در داخل خانه بهتر است چالش به بیرون کشیده نشود، زیرا فاش کردن مسائل داخل خانه آسیب‏هاى فراوانى براى خانواده به بار مى‏آورد که در اینجا جاى ذکر آن نیست، لذا خداوند حکیم راه ممکن را پیشنهاد مى‏نماید.
د) راه دیگر آن است که مرد اندکى قاطعانه‏تر از برخورد منفى عاطفى برخورد نماید. از این رو قرآن مجید به عنوان آخرین راه حل ممکن در داخل خانه مسأله «ضرب» را مطرح نموده است.
البته این مسأله نیز حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى یا تبلیغات مسموم مطرح مى‏شود، سازگارى ندارد.
درباره حدّ و چگونگى زدن، علامه مجلسى (ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتى از فقه‏الرضا (ع) نقل نموده است که «والضرب بالسواک و شهبه ضرباً رفیقاً؛ زدن باید با وسایلى مانند چوب مسواک و امثال آن باشد آن‌ هم با مدارا و ملایمت.» ظاهر روایت فوق به خوبى نشان مى‏دهد که «ضرب» باید در پایین‏ترین حد ممکن باشد و هرگز نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند. وسیله‏اى که در این روایت اشاره شده چوبى بسیار نازک مانند چوب سیگار، سبک و کم ضربه است.
نکته دیگرى که از آیه به دست می‌آید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید، زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال مى‏رود:
یکى آن که زن به حقوق مرد وفادار شود، در این صورت قرآن مى‏فرماید: «فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا؛اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید.» یعنى، اگر زن در برابر حقوقى که بر آن پیمان بسته است تسلیم شد دیگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است.
واکنش دیگر آن است که همچنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى‏ثباتى نماید، در این‌ باره در آیه بعد فرموده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اَللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیراً؛ اگر خوف گسست در بین آن دو یافتید، پس از ناحیه مرد و داوری از بستگان زن برگزینید، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد، همانا خداوند دانا و آگاه است.»
قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار مى‏دهد تا مسئله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طى کند و براى اینکه حقى از هیچ‌ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضى رخ ننماید فرموده است که از هر جانب داوری برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند.
خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:

دیدگاه شارع نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و نصوص زیادى در نهى از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانى بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشى تا ضرب و جرح و حتى قتل را شامل مى‏شد، و اسلام آنها را تحریم کرد و مستوجب مجازات فقهى و قضایى در دنیا و عذاب آخرت دانست.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :

3 - سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست. 4- حد آن نازل‌ترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود؛ 1 – برداشتی آزاد از دو مقاله نشریه پیام زن، شماره های 136 و 160 با اجازه سردبیری. 2 – کانال دوم تلویزیون فرانسه، به نقل از مجله پیام زن، شماره 160. 3 – تاریخ یعقوبی ، ج1، ص 250. 4 – ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج5، ص 25. 5 – التحریر و التنویر ، ج5، ص 42؛ التفسیر الکبیر، ج10، ص 90، البته برخی این گزارش را نمی پذیرند. 6 – المنار، ج5، ص 76؛ روح المعانی، ج5، ص 25. 7 – تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504. 8 – همان؛ المنار، ج5، ص 76. 9- وسائل الشیعه ، ج14 ، ص119 10 – فخررازی، التفسیر الکبیر، ج10، ص 82. 11– تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504. 13 –همان، ص 91. 14 – التحریر و التنویر، ج5، ص 43. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است. 15 – احکام القرآن، ابن عربی ، ج1، ص 420. 16 – التحریرو التنویر، ج5، ص 43. 17 - نور (24) آیه 2 - در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛ 12 – تفسیر الکبیر، ج10، ص 87. 5-موقتى است و چه داراى نتیجه مثبت و چه منفى باشد باید به زودى از آن دست کشید. 1 - اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقى که با پیمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛2

وقتی چیزی رو با زبانت که مسلح ترین قسمت بدن( از شمشیر برنده تر) هست نتونی به طرف مقابلت (کوچک یا بزرگ ، زن یا مرد) بفهمانی چطور میشه با دست یا پاهایت به انها بفهمانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کلا برخورد فیزیکی ناشی از ضعف شخص فاعل از نظر قدرت فکری و روحی هست .

بسم الله الرحمن الرحيم

آيه 34 سوره مباركه نساء زنها را به دو گروه مي كند:
1- زنان شايسته كه در برابر خواسته هاي به حق شوهرانشان فرمانبردارند و....
2- زنان ناشزه زناني كه در برابر خواسته هاي ....سركشند و تمكين نمي كنند
فرض كنيد 40 در صد زنان جامعه ناشزه هستند مردان در قبال آنها چند راه دارند:
1- با اين گونه زنان بسوزند وبسازند
2- آنها را قبل از اقدام ديگري طلاق دهند
3- - اقدامي غير از دو اقدام فوق انجام دهند
دو راه اول مشكلات زيادي دارد چون با طلاق آن هم در وهله اول ممكن است مرد از دست زن راحت شود اما نظام خانواده كه از هم بپاشد اولين قرباني اين حادثه فرزندان خانواده هستند و دهها مشكلات ديگر و ....
پس راه سوم باقي مي ماند
ناگفته نماند دين اسلام ديني است كه بنا دارد هيچ منكري در جامعه صورت نگيرد و همه را در قبال منكرات مسئول مي داند پس مرد بايد در برابر اين منكر اقدامي انجام دهد

راه اولي كه اسلام پسشنهاد مي كند موعظه هست
وقتي خداوند به حضرت موسي و هارون دستور مي دهد كه با فرعوني كه آن همه جنايات انجام داده و ادعاي خدايي مي كند لين و نرم صحبت كنند شايد پند پذير باشد معلوم است كه مرد در موعظه كردن زنش چقدر بايد اين مسئله را رعايت كند
در اين مرحله اگر مرد نقش موعظه گري را خوب ايفا كند
از 40 در صدد زنان ناشزه مر فوضه 20 در صد متنبه مي شوند

مرحله دوم
قرآن مي فرمايد مرد از هم خوابگي با او كنار بكشد بدون اين كه توهين و كتكي به همراه داشته باشد
در اين مرحله هم فرض كنيد 10 در صدد زنان متنبه مي شوند
پس از صدرصد زنان 90 درصد كنار رفتند
خوب شما چه راهي را براي اين ده درصد پيشنهاد مي كنيد ؟
ممكن است بفرماييد طلاق : طلاق تير آخر است
ممكن است بفرماييد : شكايت كردن از زن !! باز اين راه هم مشكلاتي در پي دارد
ممكن است بفرماييد .....

اما قرآن مي فرمايد قبل از طلاق و .... زنان را تنبيه كنيد
كلمه زدن در فارسي بار منفي دارد چون سابقه ذهني بدي از اين كلمه در اذهان است
اما در عربي اصابت كردن يك شيء به يك شيء را ضرب مي گويند مثلا شما آهسته دو دست را به همديگر بزنيد عرب آن را ضرب مي گويد
پس اسلام زدني را تجويز مي كند كه نه قرمز شود ونه سياه و نه كبود چون اين گونه زدنها ديه دارد
بله اگر آن هم اثر نكرد مراحل بعدي را بايد پياده كرد

ممكن است شما بفرماييد اين گونه زدن چه اثري دارد ؟؟
دقت كنيد اين گونه زدن اگر به شوخي باشد هيچ اثري ندارد امابحث ما راجع به مردي است كه در مقام عصبانيت و ...است

kuorosh;33069 نوشت:
وقتی چیزی رو با زبانت که مسلح ترین قسمت بدن( از شمشیر برنده تر) هست نتونی به طرف مقابلت (کوچک یا بزرگ ، زن یا مرد) بفهمانی چطور میشه با دست یا پاهایت به انها بفهمانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟ کلا برخورد فیزیکی ناشی از ضعف شخص فاعل از نظر قدرت فکری و روحی هست

جناب كورش بزرگوار ضمن خوش آمد گويي به حضرتعالي از حضور در اين سايت
اين مطلبي كه فرموديد كليت ندارد برخي تنها راه جلوگيري از منكرات آنها تنبيه است نمونه اش را شما در دادگاها و ....مي بينيد
بله اگر كسي اهل منطق و استدلال باشد ممكن است اثر موعظه در او بيشتر از كتك باشد

به نظر اینجانب در اسلام تنبیه بدنی نه فقط برای زن بلکه برای تمام افراد جایز است اصلا دیگر بحثی ندارد


اما قبل ازتنبیه باید حداقل شرائط ذیل عادلانه در نظر و رعایت وعنایت شود


کی ؟؟ کجا ؟؟چرا؟؟


اینکه در فلان آیه گفته که زنها را بزنید یعنی اینکه بیخود و بیجا و از سر تحکم نزنید کما اینکه در دوران

جاهلیت خیلی از مردان زنانشان را بی جهت تا حد مرگ می زدند

پس اگر دقت داشته باشید و خوب ژرفنگری کنید اگر گفته است بزنید یعنی بی جهت نزنید ( شرط گذاشته)


زدن هم محدود به زنان نیست هر کس با شرا یطی قابل زدن می شود نه فقط زن

اینکه گفته زنان را بزنید در واقع تحریک حس روانشناختی است که بابا اونا رو اینقدر بیخود نزنید همین

آیا از شما کسی هست که مطلب را گرفته باشد یا بیشتر بگویم

خب هدف از هر نوع تنبيهي از جمله تنبيه بدني اينه كه اصلاح ايجاد بشه .
اين يه مساله بديهيه هدف از زدني كه اذيت كردن و يا كم كردن عصبانيت باشه مذمومه و تو قرانم كه اومده هدف زدن اصلاح شدنه .
به نظر من استفاده از تنبيه بدني فرق داره در مورد چه زني به كار برده بشه :Gig:
كسي كه همسرشو بشناسه ميدونه اون با اين رفتار ميترسه! واصلاح ميشه يا اينكه بدتر باعث لجبازي ميشه و باعث ميشه اون به خاطر ناراحتي از اون و كينه جاي ديگه تلافي كنه اين هنر خود مرده كه نابجا استفاده نكنه براش بدتر بشه:Nishkhand:

نازنين مريم;45065 نوشت:
خب هدف از هر نوع تنبيهي از جمله تنبيه بدني اينه كه اصلاح ايجاد بشه .
اين يه مساله بديهيه هدف از زدني كه اذيت كردن و يا كم كردن عصبانيت باشه مذمومه و تو قرانم كه اومده هدف زدن اصلاح شدنه .
به نظر من استفاده از تنبيه بدني فرق داره در مورد چه زني به كار برده بشه :Gig:
كسي كه همسرشو بشناسه ميدونه اون با اين رفتار ميترسه! واصلاح ميشه يا اينكه بدتر باعث لجبازي ميشه و باعث ميشه اون به خاطر ناراحتي از اون و كينه جاي ديگه تلافي كنه اين هنر خود مرده كه نابجا استفاده نكنه براش بدتر بشه:Nishkhand:

با سلام و تشکر از همۀ دوستان:Gol:

بحث تنبیه بدنی زن، از جمله مباحث جنجال بر انگیزی است که متأسفانه برخی از روی غرض ورزی و گروهی از سر نادانی و جهل به آن دامن زده و از این طریق می خواهند اسلام عزیز را به نادیده گرفتن حقوق زنان و تحقیر و بی عدالتی در حق ایشان متهم کنند. در این خصوص، بطور اجمال، مطالبی را تقدیم تان می کنیم:

در تعالیم اسلام، زنان از جایگاه با ارزشی برخوردار می باشند و در روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) مورد توصیف و تمجید قرار گرفته اند. در روایات ما زنان صالح به عنوان منشأ خیر و برکت و با ارزش تر از گرانبهاترین و بهترین متاع دنیا معرفی شده اند. همچنین اسلام تنبیه زنان را ممنوع دانسته و مردانی را که مرتکب این عمل قبیح شوند بدترین موجودات می داند. تنها یک مورد استثنا شده است و آن زنانی هستند که حقوق شوهران شان را نادیده گرفته و تمهیدات دیگر در هدایت آنان کارگر نیفتد.
نشوز زنان و اجازه ی زدن آنها درآیه ی 34 سوره نساء مورد اشاره قرار گرفته است.

در این آیه ابتدا صفات زنان شایسته و مطیع بیان شده است و سپس خداوند برای همسران زنانی که احتمال دارد ناشزه (ناسازگار) باشند، وظایفی را بیان می دارد:

مرحله ی اول، پند و اندرز نسبت به این گونه از زنان است. مرحله ی دوم، دوری از آنها در بستر است که نسبت به مرحله ی اول کمی شدیدتر است و سپس در مرحله ی سوم مسئله ی زدن مطرح می شود.

در این باره (تنبیه بدنی) باید به چند نکته توجه داشت:
1 ـ این مرحله، آخرین مرحله است و طبیعی است در صورتی که مراحل پیشین جوابگو باشد این مرحله اجرا نخواهد شد.

2 ـ تنبیه بدنی، طبق کتب فقهی، باید ملایم و خفیف بوده و باعث شکستگی و جراحت و کبودی بدن نشود.

3 ـ تنبیه بدنی، خود نیز دارای مراتبی است و حتی در روایات به زدن با چوب مسواک هم اشاره شده است. پس در صورتی که مرتبه ی پایین جوابگو باشد، مرتبه ی بالاتر جایز نخواهد بود.

4 ـ باید توجه داشت؛ این مسئله مختص به زنان نبوده و در مسئله ی ناسازگاری مردان نیز حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلف و حتی تعزیر (تنبیه بدنی) به وظایف خود آشنا نماید.

موفق باشید ...:Gol:

[="Teal"]براي من اين سواله كه آخه زدن اغلب لجبازي و دلسردي از زندگيو به دنبال داره:Gig:
البته نميدونم شايد خانومايي هستن كه اينجوري تاديب بشن ولي يه مقدار دركش سخته.
[/]

سلام و درود:Gol:

راستش هر قدر بیشتر در مورد این تنبیه مطلب می خونم بیشتر به این نکته پی می برم که ایتن تنبیهی که در قرآن آمده به ناز کردن و نوازش شبیه نه تنبیه؟

شما به یه نفر بفرمایید الان تنبیهت می کنم مثلاً یه بچه :
اگر اینجوری تنبیهش کنی وایمیسه بهت بخنده حالا بزرگتر ها به کنار .

ما که آخر متوجه نشدیم این تنبیه چه شکلیه . باید با چوب مسواک باشه با کمربند باشه یا چیز دیگه نمی دونم ولی اگر قراره اینطور باشه همونن بهتر که نباشه.

از خیر تنبیه گذشتیم:khandeh!:

یا علی

وقتی با یه کسی ازدواج میکنی یعنی مسیولیتش رو به عهده داری! نبیاید از گل نازک تر بهش بگی(البته اگه مرد باشی...)

باید مواظبش باشی تا از زندگی با تو دلسرد نشه!و از مردها بدش نیاد...

هر کسی باید حد خودش رو داشته باشه یا اگه مشکلی پیش اومد با کمک بزرگتر ها حلش کنه!نه اینکه دست رو کسی بلند کنه که قراره یه عمر همراهش باشه!!!
یه مرد باید مرد باشه و یه خانم هم باید خانوم باشه تا همه چی خوب بمونه!و زندگی زیبا باشه!
ما مردا نباید از قدرت بدنی که خدا بهمون داده تا یه خانواده رو ادراه کنیم غافل باشیمو به کارها ی ناشایست دست بزنیم تا مردونگیمون رو خدشه دار کنیم!
باید به حس زیبای دوست داشتن احترام بذاریمو خانوادمون رو مجذوب خودمون کنیم!

من با زدن كاملا مخالفم:Narahat az:

سلام به همه دوستان :Gol:

[="Indigo"]پستی ارسال کرده بودم ولی به دلایلی اونو حذف کردم چون احتمال سوء برداشت از پست وجود داشت ولی به دلیل پیام یکی از دوستان دوباره اونو مینویسم و ارسال میکنم .

مساله تنبیه بدنی در اسلام ذکر شده و کارشناس محترم سایت هم به مراحل و نکاتی که تو اون وجود داره به خوبی اشاره کردند ولی این حکم ریزه کاری های زیادی داره که اگه توجه نشه نه تنها به نظر من مفید نیست بلکه به شدت ممکنه مخرب باشه و اثر معکوس داشته باشه .[/]

صدیق;45084 نوشت:
حقوق شوهران شان را نادیده گرفته و تمهیدات دیگر در هدایت آنان کارگر نیفتد.

[="DarkOrchid"]به نظر من خیلی مهمه که این نادیده گرفتن حقوق توسط زن به خاطر چه عاملی ایجاد شده باشه [/]

[="Indigo"]گاهی زن به دلایل مشکلاتی که در زندگی خانوادگی داره و نا امیدی ها و انتظارات برآورده نشده و .. اعتراضو با ناسازگاری نشون میده حتی ممکنه چون احساس کنه به عنوان یه ابزار فقط به اون نگاه میشه از تمکین خودداری کنه حال فکر کنید مردی میخواد این ناسازگاری هارو در زن برطرف کنه بیاد دست به کتک زدن بزنه !!!! واقعا خانم تادیب میشه ؟! [/]

[="DarkOrchid"] در پستی که حذف کردم یه مورد واقعیو تعریف کرده بودم از ترس اینکه نکنه برداشت این باشه که اون شخص خودم هستم حذفش کردم :khandeh!:[/]

[="Indigo"]یکی از دوستانم به دلیل مشکلات و نارضایتی ها دائم در مقابل همسرش ناسازگاری میکرد. خب گویا همسرشون از دست ایشون عصبانی بوده و شایدم میخواسته درستش کنه !!! یه بار ایشونو زده بود بعد از این اتفاق اون خانم از ترسش اعتراضشو با ناسازگاری نشون نداد بلکه به دلیل نا امیدی شدید و فشارهای روحی پناه برد به انواع فیلم و چت و دوستی و ... [/]

[="DarkOrchid"]به نظر من خیلی باید در این مساله دقیق عمل بشه کوچکترین اشتباهی ممکنه مشکلاتیو به بار بیاره که دیگه نشه جبرانش کرد و اعتماد و محبت و .. برای همیشه از بین بره .[/]

[="Purple"] قبول دارم گاهی واقعا زنانی هستند که با وجود تمام توجه های همسرشون بازم دائم ناسازگاری میکنند ولی در مورادی که خانم ناسازگاری میکنه بهتره اول آقایون به رفتار خودشون دقیق بشن و پای درد و دل خانم بشینن نه اینکه با این دید که ایراد از خانومه بخوانپند و اندرز بدن بعدشم اگه نتیجه نگرفتن راهو برای خودشون باز ببینن و ....[/]

سلام وخسته نباشيد به همه كارشناسان وكاربران محترم :
با اجازه از همه شما ملاحظه بفرمائيد
در چه مواردی زن ناشزه می شود؟
1-عدم تمکین زن از شوهر
2-خارج شدن از خانه بدون اذن ورضایت شوهر.
3-پاک نکردن خود ازهر انچه باعث دور کردن شوهر از تمتعات ولذات می گردد.
4-ترک نظافت ویا ترک ارایش،اگر شوهر انرا طلب کند.

مسئله 1-اگراز خانمی نشانه های نشوز ونافرمانی ظاهر شد،مثلا در حرف زدن وانجام کارها بسیار تند وخشن عمل کرد ویا با شوهر قهر کند ویا خدای نا خواسته به شوهر اهانت کند،شوهر باید اورا نصیحت کند.

مسئله 2-اگر زن نصیحت شوهر(که در مسئله پیش گفته شد) را نشنود ویکی از کارهائی که باعث نشوز او را انجامدهد(مثلا بدوناذن شوهراز منزل خارج شود ویا خودرا برای استمتاعات شوهر مهیا نکند و..)در این صورت مرد میتوااند با اوقهر کند واز همخوابی با او دوری کند؛ یعنی یا در رختخواب به او پشت کند ویا اصلا نزد او نخوابد.

مسئله3-اگرزن با قهر کردن نیز دست از نافرمانی شوهر برنداشت ،مرد می تواند به اندازه ای که باعث تنبه و ترک نافرمانی او گردد ویراتنبیه کند،ولی بیش از ان جایز نیست واگر باز هم زن تمکین نکرد میتوان تنبیه را بیشتر کند.البته به شرط اینکه قرمزوکبود،ویا موجب جراحت بدن او نشود.
مسئله4-اگر تنببیه زن بیش از حد لازم باشد ویاباعث کبود شدن و یا جراحت گردد،علاوه براینکه شوهر معصیت کرده است باید دیه ان را نیز به زن بپردازد.
مسئله5-باید این تنبیه به قصداصلاح زن باشد نه برای تشفی خاطر ویا انتقام وامثال ان.

نتیجه:
اولا :نمیتوانند زن خودرا به هر بهانه ای تنبیه کنند، بلکه این حکم فقط در نا فرمانیها ئی است که مو جب نشوز زن می گردد
ثانیا :همواره باید ابتدا زن را نصیحت اگر موثر نشد با او قهر کرد واگر موثر نشد می توان اورا با شرائطگفته شده،تنبیه نمود.
ثالثا :مردان نمی توانند به هر مقداری که میخواهند زن را تنبیه کنند بلکه باید به اندازهای باشد که زن از نافرمانی دست بردارد
رابعا :نباید به قدری باشد که باعث قرمز شدن بدن یا کبود شدن ان گردد
خامسا::باید به قصد اصلاح زن باشد

امام:تحریر- کتاب نکاح ، القول فی النشوز، م،1
سیستانی:منهاج الصالحین؛ج3 م:353
فاضل:شرح تحریر الوسیله،کتاب نکاح ،ص468
مکارم:استفتائ.
عروه الوثقی ؛بحث نکاح؛ القول فی النشوز

http://www.askdin.com/showthread.php?t=823&page=2
http://www.askdin.com/showthread.php?t=6441
http://www.askdin.com/showthread.php?p=8145

با سلام خدمت همه دوستان

به اين موضوع در اين تاپيك نيز پرداخته شده مي توانيد مراجعه كنيد


http://www.askdin.com/showthread.php?t=6441

موفق باشيد :Gol::Gol::Gol:

من که اصلا دلم نمیاد هر وقت ازدواج کردم زنمو خدایی نکرده بزنم:Esteghfar: . چطوری بعضی مردا روشون میشه!!!!!!!!

با عرض سلام خدمت همه ی دوستان این سایتی که یخورده کار باهاش سخته من که از مدلش سر در نیوردم :Gig:
استاد ما میگفت قصه ی این تنبیه زن مثل قصه ی بچه ای میمونه که میگه میتونم از این اجیلا بردارم؟ میگیم میتونی اما دست بادوم ها و فندوق هاش نزن پسته های سر بازشم برنداری ها کشمش هاشم برات خوب نیست
خب تهش چی میمونه؟ فوقش یه نخود خشک و خالی و یه پسته ی سر بسته:ok:

اسراء;83042 نوشت:
ثالثا :مردان نمی توانند به هر مقداری که میخواهند زن را تنبیه کنند بلکه باید به اندازهای باشد که زن از نافرمانی دست بردارد
رابعا :نباید به قدری باشد که باعث قرمز شدن بدن یا کبود شدن ان گردد

سلام بر شما كارشناس گرامي :Gol:

حكم حكم خداست حرفي توش نيست و صددرصد خداوندي كه انسان را خلق كرده و آگاه از روح لطيف زنان است حكمي ميدهد كه سودمند باشه نه مضر ولي سوال هميشه براي انسان مطرح ميشه و خيلي خوبه كه وقتي اين سوال در مورد حكمي الهي است براي انسان پاسخ داده بشه و رفع ابهام بشه [="DarkRed"]شايد مطلبي كه من عنوان كردم جاش تو اين تاپيك نبود[/] و [="DarkRed"]و در اين تاپيك فقط حكم فقهي بررسي ميشه[/] :

ولي واقعا برام سواله آيا مساله كتك زدن فقط به جسم مربوط ميشه كه تاكيد روي اينه كه نبايد قرمز بشه و يا در حد مشخص باشه با چوب مسواك باشه و ....

آيا جنبه روحي قضيه و فشاري كه ممكنه به يه خانم وارد بشه , احساس حقارت و نااميدي , دلزدگي از همسر و زندگي و كانون خانوادگي و ... جايگاهي كمتر از قرمزي بدن و درد داره ؟!!!

آيا در مورد اين مسائل در احاديث مطلبي عنوان شده ؟آيا در جايي از احاديث اشاره شده كه در جايي كه نافرماني از همسر توسط زن صورت ميگيره اول بررسي بشه تا علت اون كشف بشه ؟! يا بدون بررسي هم مرد اين اجازرو مطلقا دريافت كرده ؟

من خيلي دوست دارم در مورد اين حكم اطلاعات بيشتري داشته باشم مخصوصا در زمينه روانشناسي اين حكم نه فقط حكم فقهي اون .

ممنون ميشم اگه كارشناسي در مورد جنبه روانشناسي اين حكم بيشتر توضيح بده با در نظر گرفتن علل مختلف ناسازگاري

چون من فكر ميكنم براي درمان يه مشكل اول بايد علت مشكل بررسي بشه و بعد از كشف علت مطابق اون راه درمان انتخاب بشه تا راه حل انتخابي تاثير گذار باشه .

آيا در احاديث كشف علل ناسازگاري عنوان شده كه كآگاهي از علت ناسازگاري در مواردي منجر به اين بشه كه اگر زن به برخي وظايف خودشم عمل نكرد باز مرد اجازه تنبيه نداشته باشه ؟يا در هر شرايط و در هر حالتي چنين حقي براي مرد وجود داره ؟

ghazal sadat;85718 نوشت:
با عرض سلام خدمت همه ی دوستان این سایتی که یخورده کار باهاش سخته من که از مدلش سر در نیوردم :gig:
استاد ما میگفت قصه ی این تنبیه زن مثل قصه ی بچه ای میمونه که میگه میتونم از این اجیلا بردارم؟ میگیم میتونی اما دست بادوم ها و فندوق هاش نزن پسته های سر بازشم برنداری ها کشمش هاشم برات خوب نیست
خب تهش چی میمونه؟ فوقش یه نخود خشک و خالی و یه پسته ی سر بسته:ok:

آخی! بمیرم بر این مظلومیت اقایون ! فقط همین یکم میتونن بزنن!

نازنين مريم;85750 نوشت:
سلام بر شما كارشناس گرامي :Gol:

حكم حكم خداست حرفي توش نيست و صددرصد خداوندي كه انسان را خلق كرده و آگاه از روح لطيف زنان است حكمي ميدهد كه سودمند باشه نه مضر ولي سوال هميشه براي انسان مطرح ميشه و خيلي خوبه كه وقتي اين سوال در مورد حكمي الهي است براي انسان پاسخ داده بشه و رفع ابهام بشه شايد مطلبي كه من عنوان كردم جاش تو اين تاپيك نبود و و در اين تاپيك فقط حكم فقهي بررسي ميشه :

ولي واقعا برام سواله آيا مساله كتك زدن فقط به جسم مربوط ميشه كه تاكيد روي اينه كه نبايد قرمز بشه و يا در حد مشخص باشه با چوب مسواك باشه و ....

آيا جنبه روحي قضيه و فشاري كه ممكنه به يه خانم وارد بشه , احساس حقارت و نااميدي , دلزدگي از همسر و زندگي و كانون خانوادگي و ... جايگاهي كمتر از قرمزي بدن و درد داره ؟!!!

آيا در مورد اين مسائل در احاديث مطلبي عنوان شده ؟آيا در جايي از احاديث اشاره شده كه در جايي كه نافرماني از همسر توسط زن صورت ميگيره اول بررسي بشه تا علت اون كشف بشه ؟! يا بدون بررسي هم مرد اين اجازرو مطلقا دريافت كرده ؟

من خيلي دوست دارم در مورد اين حكم اطلاعات بيشتري داشته باشم مخصوصا در زمينه روانشناسي اين حكم نه فقط حكم فقهي اون .

ممنون ميشم اگه كارشناسي در مورد جنبه روانشناسي اين حكم بيشتر توضيح بده با در نظر گرفتن علل مختلف ناسازگاري

چون من فكر ميكنم براي درمان يه مشكل اول بايد علت مشكل بررسي بشه و بعد از كشف علت مطابق اون راه درمان انتخاب بشه تا راه حل انتخابي تاثير گذار باشه .

آيا در احاديث كشف علل ناسازگاري عنوان شده كه كآگاهي از علت ناسازگاري در مواردي منجر به اين بشه كه اگر زن به برخي وظايف خودشم عمل نكرد باز مرد اجازه تنبيه نداشته باشه ؟يا در هر شرايط و در هر حالتي چنين حقي براي مرد وجود داره ؟


من کارشناس روانشناسی نیستم عزیزم ولی استنباط من از این قضیه اینه که جنبه ی روانی داره تنبیهی که نخواد قرمز هم بشه اخه شد تنبیه؟؟!!!:khaneh:
1- از نظر تحریک عواطف : زنی که شوهرش واقعه متدین باشه به محبت و گذشت های هسرش عادت کرده و اگر چه بهانه جو و لجباز باشه و بروز نده اما این محبت تغذیه ی روحشه مواردی رو تو مشاوره ها شنیدم که اصلا با شوهرش لجه دو شب شوهره مرحله ی دومو انجام داده دیوونه شده
پس خانمی هم که همیشه محبت دیده اگه ببینه شوهر همیشه با گذشتش اون قدر ناراحته که تا مرز این کارها پیشرفته و دیگه فاصله ی زیادی تا فرو پاشی زندگیش نمونده براش شکی بزرگی بهش وارد میشه و احتمال این که به خودش بیاد خیلی زیاده بفهمه دیگه شوخی نیست دیگه کار داره بیخ پیدا میکنه
متاسفانه دیده میشه خانم هایی که ناز کردن رو از حد خودش میگذرونند و اگر منصف نباشند در مقابل نصیحت شوهر هم ناز میکنند و در مقابل دوری اون هم لجبازی و غرور
و تا این شک بهشون وارد نشه متوجه عمق فاجعه نمیشند

2- این یکی شاید خنده دار باشه اما واقعیت محضه بهر حال اسلام برای نوادر هم احکام داره دیگه
من موارد متعددی رو سراغ دارم که واقعا زنه تنش میخواره دیگه بازش نمیکنم فقط میگم هستن زنایی که چوب مسواک که سهله با کمربندم ادم نمیشن شما این استثنا ها رو هم در نظر بگیر:vamonde:

سلام بر شما دوست گرامي :Gol:

ممنون از مطالبي كه عنوان كرديد كليت حرفهاي شمارو قبول دارم و با در نظر گرفتن اين مواردي كه بيان كرديد مطالبمو نوشتم

چند نكته وجود داره اول اينكه [="DarkRed"]روحيات خانم ها متفاوته[/] اون شكي كه فرموديد ممكنه يه زنيو اصلاح كنه ولي [="DarkRed"]در مقابل ممكنه يه خانميو به انحراف بكشونه[/] پس [="DarkRed"]هميشه نبايد با ديد خوشبينانه نگاه كرد[/] و بايد همه احتمالاتو در نظر گرفت در بسياري موارد بين كودكان هم تنبيه بدني بيشتر لجاجتو به همراه مياره چه برسه به تنبيه بدني زني بالغ و عاقل .

[="Indigo"]دوم اينكه تاكيد من در پستها بيشتر بر روي علل ناسازگاريه [/]

نازنين مريم;83023 نوشت:
گاهی زن به دلایل مشکلاتی که در زندگی خانوادگی داره و نا امیدی ها و انتظارات برآورده نشده و .. اعتراضو با ناسازگاری نشون میده حتی ممکنه چون احساس کنه به عنوان یه ابزار فقط به اون نگاه میشه از تمکین خودداری کنه حال فکر کنید مردی میخواد این ناسازگاری هارو در زن برطرف کنه بیاد دست به کتک زدن بزنه !!!! واقعا خانم تادیب میشه ؟!

نازنين مريم;83023 نوشت:
قبول دارم گاهی واقعا زنانی هستند که با وجود تمام توجه های همسرشون بازم دائم ناسازگاری میکنند ولی در مورادی که خانم ناسازگاری میکنه بهتره اول آقایون به رفتار خودشون دقیق بشن

نازنين مريم;85750 نوشت:
آيا در احاديث كشف علل ناسازگاري عنوان شده كه كآگاهي از علت ناسازگاري در مواردي منجر به اين بشه كه اگر زن به برخي وظايف خودشم عمل نكرد باز مرد اجازه تنبيه نداشته باشه ؟يا در هر شرايط و در هر حالتي چنين حقي براي مرد وجود داره ؟

نازنين مريم;85750 نوشت:
چون من فكر ميكنم براي درمان يه مشكل اول بايد علت مشكل بررسي بشه و بعد از كشف علت مطابق اون راه درمان انتخاب بشه تا راه حل انتخابي تاثير گذار باشه .

من منكر اين مساله نيستم كه برخي زنان بي جهت ناسازگاري ميكنند و زندگيو هم بر خودشون هم بر همسرشون تلخ ميكنند ولي [="Indigo"]مساله اغلب بانوان هستند[/] .

[="DarkRed"]ناسازگاري , عدم تمكين , بد اخلاقي زن در خانواده در قريب به اتفاق موارد به دليلي نارضايتي است[/] ولي حكم براي اصلاح ناسازگاري ها فكر ميكنم همه مواردو در برميگيره :Gig:

سوال اينجاست[="Indigo"] آيا مردان در همه موارد صاحب حق هستند كه اگر زن ناسازگاري كرد و تمكين نكرد در مرحله اول پند دهد و بعد هم مرحله دوم و مرحله سوم ؟![/]

اگر حكم اين است كه [="DarkRed"]در هر صورتي و به هر علتي زن ناسازگاري كرد اين مراحل قابل اجراست[/] اين سوال پيش مياد كه

[="DarkRed"]مگر هدف اصلاح نيست ؟[/][="DarkRed"] آيا زني كه دلگيري و ناراحتي دارد با تنبيه بدني ولو اندك مطيع ميشود ؟ يا نه تمام ناراحتي هارو در جاي ديگر بروز ميدهد ؟![/]

[="DarkRed"]مطالبي كه عنوان كرديد در جايي صدق ميكنه كه زن بدون هيچ دليل بنارو بر ناسازگاري گذاشته[/] و دائما مشكل تراشي ميكنه و شايد يه تلنگر بتونه اونو به خودش بياره ولي [="DarkRed"]زني كه از لحاظ رواني و روحي سالم باشه[/] ومشكل خانوادگي نداشته باشه [="DarkRed"]بيهوده ناسازگاري نميكنه[/] كه نياز به يه شكي داشته باشه كه اونو به خودش بياره .

میدونی نظر من چیه نازنین زن اگر سالم باشه . عاقل باشه در حدی که بهش نگن لجباز یه دنده . و به خاطر مشکلی در زندگی یا از جانب شخص شوهر بنای ناسازگاری گذاشته باشه حتما مشکلش در مرحله ی اول و اگر تا یه حدی لجباز بود در مرحله ی دوم حل میشه
با این حال تاکید من بیشتر روی مرحله ی اوله چرا؟
به دو علت یکی این که در اغلب موارد هنگام مشکل زن و شوهر باهم میحرفن و مشکل حل میشه اگه این صحبت و تعامل پیش نیاد شاید زن ناسازگار شه خب اگه مردی که بلد نیست بشینه با زنش حرف بزنه قبل از اینکه عصبانی بشه وظیفه اش صحبت با خانم باشه مشکل خود به خود حل میشه
خیلی وقت ها مشکل تو همینه این خیلی خیلیه ها ! اصلا مشکل مردها کلا همینه

و دوم: من که ازدواج نکردم نمیدونم اما خواهرم بهم میگه این مشکلات 90 درصد تو همین جا حل میشه چون نقطه ضعف خانم ها در حرف زدن و شنیدنه
میگه خیلیااااااااااااااااااا رو میشناسم که تقریبا به خون شوهرشون تشنه میشن ولی بعد با نیم ساعت بعد انگار نه انگار این شنیدن خیلی تاثیر داره اون قدر که تقریبا زنهای ناسازگار محق رو از زنهای ناسازگار ناحق(!) جدا میکنه البته رو این مسئله هم دقت داشته باش که این ایه یه نقشه ی اسلامیه قرار نیست هر دو طرف اسلامی برخورد کنن پس موارد غیر اسلامی رو ازش خارج کن
این از شنیدن صحبت کردن زن هم که زمینه اش در مرحله ی اول پیش میاد خیلی مهمه
این یکی رو دیگه خودم به کرات تجربه کردم
زنها با صحبت کردن هم تخلیه ی روانی میشن و چه بسا همین جا کلی اروم بشن هم افکارشون منظو و منسجم میشه به عبارتی حرف زدن یکی از مهمترین روش های فکر کردن در زنانه

جمع بندی اخر این که در مرحله ی اول عملا اون دسته از زنهایی که تو مد نظرته غربال میشن
بازم میگم اینو تجربه ثابت کرده

دوست عزيز به خاطر مطالبي كه نوشتيد ممنونم

ghazal sadat;85822 نوشت:
میدونی نظر من چیه نازنین زن اگر سالم باشه . عاقل باشه در حدی که بهش نگن لجباز یه دنده . و به خاطر مشکلی در زندگی یا از جانب شخص شوهر بنای ناسازگاری گذاشته باشه حتما مشکلش در مرحله ی اول و اگر تا یه حدی لجباز بود در مرحله ی دوم حل میشه

در مرحله اول پيشنهادي براي اصلاح , گفته شده :

اسراء;83042 نوشت:
شوهر باید اورا نصیحت کند.

حرفي كه شما ميزنيد كاملا درسته يعني زن و شوهر با هم صحبت كنند تا مشكل را ريشه يابي كنند و حرف دل بيان بشه اين راه درستيست مطالب من در واقع در مورد اين بود كه در ناسازگاري زن , مرد در جايگاه صاحب حق :

اول نصيحت كند و بعد هم مزحله دوم و بعد اگه نشد مرحله سوم بعد هدف هم اصلاح باشد !!

پس مساله مطرح شده از طرف من و سوال من در اين قضيه بيشتر در مورد اين است كه :

اين حكم بيشتر اين مسالرو به ذهن متبادر ميكنه كه در هر صورت مرد محق است و اين حق را دارد كه ناسازگاري زن به هر علتي كه باشد بتواند به مرحله سوم هم برسد .

ghazal sadat;85822 نوشت:
اگه این صحبت و تعامل پیش نیاد شاید زن ناسازگار شه خب اگه مردی که بلد نیست بشینه با زنش حرف بزنه قبل از اینکه عصبانی بشه وظیفه اش صحبت با خانم باشه مشکل خود به خود حل میشه
خیلی وقت ها مشکل تو همینه این خیلی خیلیه ها ! اصلا مشکل مردها کلا همینه

خب مشكل اينجاست كه اگر مردي اين ايراد را داشت كه نتوانست با همسرش تعامل برقرار كنه همانطور كه فرموديد مشكل بسياري از مردان و زن به دليل مشكل خانوادگي ناسازگاري كرد و اصلاح نشد (چون در اينجا اگر ايراد از مرد باشد راه اصلاح رفتار اوست نه تنبيه خانم ) از نظر شرعي باز هم اين مراحل و رسيدن به مرحله سوم با هدف اصلاح عاقلانست ؟ آيا از نظر شرعي اين اجازه به او داده شده ؟

سلام و درود بر دوستان ِ :Gol:

امیدوارم که حالتون خوب باشه و ایام به کام:Gol:

به نظر حقیر تفسیری که در مورد این حکم اسلام شده اون رو به حکمی مضحک و مسخره تبدیل کرده که موجبات شادی دوستان رو فراهم آورده و از پست های دوستان میشه متوجه شد که با بنده هم عقیده هستند:Cheshmak:

راستش اکثر دوستان رو که باهاشون صحبت می کردم بعد از خوندن این تاپیک اینجوری شدند:Khandidan!:

وقتی تفسیر و تأویل مشخصی برای یک حکم نباشه و اینطور مضحک و مسخره جلوه کنه !! بهتره وقت خودمون رو صرفش نکنیم و اینطور بپنداریم که اصلاً چنین چیزی وجود خارجی نداره:Cheshmak:

حکمی که برای یک بچه ی خردسال هم قدرت بازدارندگی نداره ! مشخصه که درست تفسیر نشده!

ghazal sadat;85808 نوشت:
من موارد متعددی رو سراغ دارم که واقعا زنه تنش میخواره دیگه بازش نمیکنم فقط میگم هستن زنایی که چوب مسواک که سهله با کمربندم ادم نمیشن شما این استثنا ها رو هم در نظر بگیر

زندگی که بخواد حول چوب مسواک و کمربند و اینا........بچرخه !! همون بهتر که نباشه!!

مودت و رحمتی با این اوصاف نمی مونه که زندگی رو شیرین کنه!

انشالله که همه ی زن و شوهرا همدیگرو درک کنند و با تعامل و مشورت در محیطی گرم و صمیمی مشکلاتشون رو حل کنند:Gol:

شاد باشید:Gol:

یا علی

رضا;16120 نوشت:
آیا در اسلام تنبیه بدنی زن ها جایز است؟

سلام
در بحث تنبیه بدنی زن که از کلمه "فاضربوهن" قرآن برداشت می شود توجه به دو نکته کاملا ضروری است :
1- در فرهنگ عصر نزول قرآن دختران در سنین پایین (حول سنین بلوغ یعنی 9 ، 10 سالگی ) ازدواج می کردند . سنینی که ما آنرا اکنون سنین کودکی می نامیم . پس تجویز تنبیه بدنی نسبت به زن در حقیقت تجویز تنبیه یک کودک یا نوجوان است که سر زدن شیطنتها و و نافرمانیها از او عادی است .
حال اگر گفته شود اما تجویز عام است و شامل زنان جوان و بالاتر هم می شود جواب می دهیم حکمت تشریع این حکم جلوگیری از خطاهای زن است و چون این خطاها اغلب در سنین پایین که عقل ، رشد کافی نیافته رخ می دهد مصادیق آیه خودبخود معطوف به سنین پایینتر می شود و بعید نیست که در اصل تشریع حکم نیز این قشر مد نظر باشند .
این مشکل اغلب هست که ما بسیاری از مسائل دینی را با وضعیت فعلی جامعه خود مقایسه می کنیم در حالیکه علماء همیشه به شرایط عصر صدور آیات و روایات توجه می کنند .
2- می دانیم که هرگونه آسیب رساندن به مومن غیر مجاز و موجب دیه است لذا ممکن نیست قرآن ما را به امر غیر مجاز توصیه کند . لذا حد تنبیه بدنی نرسیدن به حدی است که موجب دیه ( مثلا سرخ شدگی ) شود . پس اگر با یک وسیله نرم مثل بالشت تنبیه صورت گیرد هم به او آسیبی که موجب دیه شود نمی رسد و هم شدت برخورد برای تنبیه او کافی است .
موفق در پناه حق

الرجال قوامون على النساء بافضل الله بعضهم على بعض و با انفقوا من اموالهم فالصالحات قائنات حافظات للغيب باحفظ الله و اللاتى تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فى المضاجع و اضربوهن فان اطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلاً ان الله كان علياً كبيراً جواب اين ايراد با توجه به معنى آيه و رواياتى كه در بيان آن وارد شده و توضيح آن دركتب فقهى آمده است و همچنين با توضيحاتى كه روانشناسان امروز مى دهند چندان پيچيده نيست زيرا:درباره آنان مفيد واقع نشود و اتفاقاً اين موضوع تازه اى نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمت آميز براى وادار كردن افراد به انجام وظيفه مؤثر واقع نشود متوسل به خشونت مى شود نه تنها از طريق ضرب بلكه گاهى در موارد خاصى مجازات هاى شديدتر از آن نيز قائل مى شوند كه تاسر حد اعدام پيش مى رود.ثانياً تنبيه بدنى در اينجا همانطور كه در كتب فقهى نيز آمده است بايد ملايم و خفيف باشد بطورى كه نه موجب شكستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث كبودى بدن.مسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مرد حق ندارد بهانه گيرى كرده در صدد آزار زن برآيد، لذا به دنبال اين جمله مى فرمايد:فان اطعنكم فلا تبغوا عليهم سيبلاًاگر آنها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد.و اگر گفته شود كه نظير انى ظغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهائى خواهند شد؟در پاسخ مى گوئيم آرى مردان هم درست همانندزنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مى گردند حتى مجازات بدنى منتها چون اين كار غالباً از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان است متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.داستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در برابر حق نبود و على((عليه السلام)) او را با شدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به تسليم كرد معروف است.ان الله كان علياً كبيراًو در پايان مجدداً به مردان هشدار مى دهد كه از موقعيت و سرپرستى خود در خانواده سوء استفاده نكنند و به قدرت خدا كه بالاتر از همه قدرتها است بينديشند زيرا خداوند بلند مرتبه و برزگ است.[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

نازنين مريم;85830 نوشت:
دوست عزيز به خاطر مطالبي كه نوشتيد ممنونم

در مرحله اول پيشنهادي براي اصلاح , گفته شده :

حرفي كه شما ميزنيد كاملا درسته يعني زن و شوهر با هم صحبت كنند تا مشكل را ريشه يابي كنند و حرف دل بيان بشه اين راه درستيست مطالب من در واقع در مورد اين بود كه در ناسازگاري زن , مرد در جايگاه صاحب حق :

اول نصيحت كند و بعد هم مزحله دوم و بعد اگه نشد مرحله سوم بعد هدف هم اصلاح باشد!!

پس مساله مطرح شده از طرف من و سوال من در اين قضيه بيشتر در مورد اين است كه:

اين حكم بيشتر اين مسالرو به ذهن متبادر ميكنه كه در هر صورت مرد محق است و اين حق را دارد كه ناسازگاري زن به هر علتي كه باشد بتواند به مرحله سوم هم برسد .


با سلام و تشکر:Gol:

ببینید نازنین مریم بزرگوار، این مقدمه چینی شما برای رسیدن به این نتیجه که تشریع مراحل سه گانه از طرف شارع مقدس، نوعی زمینه سازی و محق دانستن مرد برای مرحلۀ نهائی یعنی تنبیه است، نوعی مغالطه در گفتار و ناشی از منفی بودن ذهن شما نسبت به احکام الهی است، نه تنها نتیجه ای منطقی در بر نداشته بلکه از ریشه عقیم است.

اگر به احکام الهی و مسائل حقوقی بدرستی نگاه کنید معمولاً دارای چنین وضعیتی هستند بعنوان مثال وقتی شارع مقدس برای برخورد با مجرمین، قائل به مراحل است، مثلاً در برخورد با سارق، باید شرایط سارق بررسی شود، با نصیحت و موعظه و واسطه و ضامن مشکل حل شدنی است، در صورت تکرار باید به دارالتأدیب فرستاده شود، زندان و محرومیت از برخی امتیازات اجتماعی و اگر اصلاح پذیر نبود برخورد قاطع شود و دست وی آنهم تحت شرایطی که در قانون ذکر شده قطع شود، همین قطع کردن دست هم محکوم به شرایط و مراحلی است، ابتدا از انگشتان، سپس مچ دست، آنگاه بازو و ...

در برخورد با دیگر اجرام نیز همین قاعده جریان دارد، آیا تبیین این مراحل از طرف شارع مقدس به معنای اینست که از همان اول قصدش این بوده که حاکمان و مجریان قانون خودشان را محق بدانند که با مجرمین اشد برخورد قانونی را کنند.

پس خواهشاً کمی در نگاه به مسائل و احکام دیدمان را عمیق تر و برداشت های مان را منصفانه و لطیف تر کنیم.

نازنين مريم;85830 نوشت:
خب مشكل اينجاست كه اگر مردي اين ايراد را داشت كه نتوانست با همسرش تعامل برقرار كنه همانطور كه فرموديد مشكل بسياري از مردان و زن به دليل مشكل خانوادگي ناسازگاري كرد و اصلاح نشد (چون در اينجا اگر ايراد از مرد باشد راه اصلاح رفتار اوست نه تنبيه خانم ) از نظر شرعي باز هم اين مراحل و رسيدن به مرحله سوم با هدف اصلاح عاقلانست ؟ آيا از نظر شرعي اين اجازه به او داده شده ؟

مجدداً تأکید می کنم باید توجه داشته باشیم. اسلام اگر حکمی را تشریع نموده بدلیل کامل و جامع بودن دین است اینکه به همۀ جهات توجه داشته ریز و درشت نیاز بشری را مد نظر قرار داده تا مسلمانان با توجه به احکام در مواقع ضرورت راه برون رفت از مشکل و گرفتگی را داشته باشند، نه به این معنا که بدون دلیل جوازی صادر کند که هر کسی هر وقت و هر کجا که میلش کشید بخواهد به هر طریقی که دلش خواست عمل کند.

و اینجاست که باید بین دستورات حقیقی دین و احکام نورانی آن و نوع عمل مسلمانان تفکیک قائل شد، عدم تفکیک این دو به خلط و آمیختگی ناهمگونی می انجامد که ذهن انسان را به شبهات متعددی از این دست آلوده می سازد.

مگر نشنیده اید که "اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست." پس اگر در موردی از این قسم، مشکل از طرف مردان باشد و باز هم بدلیل عدم متخلق بودن به اخلاق اسلامی رفتاری بعنوان تنبیه با همسرشان داشته باشند، این نه نشان ضعف حکم الهی که نشان ضعف ما در استفاده نابجا از احکام الهی بعنوان حکم و دستور خداوندی است.

و این شبهه که اسلام نباید با چنین احکامی دستاویزی برای برخی افراد قرار می داد، نیز در خلال مطالب بالا پاسخ داده شد و اضافه کنیم که تشریع احکام اسلام همه جانبه و همه گیر بوده و بلحاظ تأمین مصالح و دفع مفاسد جامعه است، و وجود کسانی در جامعه اسلامی که از این احکام استفاده نادرست می کنند دلیلی بر عدم تشریع آن از طرف شارع مقدس نیست.

آیا وجود حکم قصاص اگر چه موجبات ناگواری برای برخی را در پی دارد دلیل بر آن می شود که تشریع نشود؟ آیا لزوم حکمِ نیاز به 4 شاهد برای اثبات زنا به این دلیل که موجب سوء استفاده برخی می شود واجد اشکال است؟ و از این قسم احکام که فراوان است. ...

در پایان ممکن است گفته شود نظیر این طغیان و سرکشی گاهی در مردان نیز پدید می آید، پس آیا مردان نیز مشمول چنین مجازات هایی خواهند شد؟



در پاسخ می گوئیم: آری مردان هم درست همانند زنان درصورت تخلف از وظایف، مجازات می گردند ولی باید در نظر داشت حالتی که در بعضی مردان وجود دارد آزاردهی (سادیسم) است و این بیماری اگر شدت یافت درمانش «تنبیه بدنی» توسط زن نیست چون اولاً: غالباً درمان این بیماری با تنبیه بدنی نیست ،ثانیا:ً غالباً زنان توان این کار را ندارند، ثالثاً: حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلفی حتی از طریق تعزیر (مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا سازد.

علاوه بر اینکه خداوند در پایان آیه ی شریفه مجدداً به مردان هشدار می دهد که از موقعیت سرپرستی خود در خانواده سوء استفاده نکنند و به قدرت خدا که بالاتر از همه قدرت هاست، بیندیشند: «زیرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است»(برای مطالعه بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه، ج 3، صص 411- 416).

موفق باشید ...:Gol:

سلام بر شما کارشناس بزرگوار:Gol:

صدیق;91938 نوشت:
نازنین مریم بزرگوار، این مقدمه چینی شما برای رسیدن به این نتیجه که تشریع مراحل سه گانه از طرف شارع مقدس، نوعی زمینه سازی و محق دانستن مرد برای مرحلۀ نهائی یعنی تنبیه است، نوعی مغالطه در گفتار و ناشی از منفی بودن ذهن شما نسبت به احکام الهی است

من احساس میکنم که شما با دید منفی به سخنان و سوالات من نگاه کردید چون تعبیر شما :

صدیق;91938 نوشت:
مقدمه چینی شما برای رسیدن به این نتیجه که تشریع مراحل سه گانه از طرف شارع مقدس، نوعی زمینه سازی و محق دانستن مرد برای مرحلۀ نهائی یعنی تنبیه است،

متاسفانه بیانگر این دیده .

در نوشته من بیان شده

صدیق;91938 نوشت:
اين حكم بيشتر اين مسالرو به ذهن متبادر ميكنه كه در هر صورت مرد محق است و اين حق را دارد كه ناسازگاري زن به هر علتي كه باشد[="DarkRed"] بتواند[/] به مرحله سوم هم برسد .

منظور من این بوده که راه برای مرد بازه نه اینکه هدف شارع از اول نوعی زمینه سازیه براي رسیدن به مرحله سوم .

من این مطلبو بیان کردم که : وقتی فردی محق است میتواند اول نصیحت کند بعد به همسرش پشت کند و اگر اصلاح نشد تنبیه (رسیدن به مرحله سوم امکان پذیره مقصود من این نبود هدف شارع محق دانستن و زمینه سازیه برای رسیدن به مرحله سوم )

در مثالی هم که شما از فرد مجرم آوردید فرد مجرم مقصر است و شارع و سیستم قضایی و .. محق .

اين مطالبي كه شما از من نقل كرديد پاسخ يكي از دوستان بوده و سوالات اصلي من در چند پست قبل از اون بيان شده .

خداوند که از اعماق دل همه انسانها آگاهه به خوبی میدونه که من نسبت به هیچ کدوم از احکامش دید و نگاه منفی ندارم و همین آگاهی خدا برای من کافیه انتظار بیشتری از شما کارشناس محترم داشتم و فکر نمیکردم در اولین جواب بعد از اینهمه زمانی که از سوالات من در این تاپیک گذشته با چنین دیدی به سوالات و نوشته های من نگاه کنید و پاسخ بدید .

سوال وجود داره و فکر میکنم هدف از ایجاد این سایت هم پاسخ به سوالات جوانان باشه به هیچ وجه مطالب من زمینه سازی برای رسیدن به این نتیجه ای که فرمودید نبود .

سوال من این بود که آیا واقعیت غیر از این است که :

بنای ناسازگاری زن هر علتی هم که داشته باشد این مراحل به ترتیب قابل اجراست ؟ یعنی اجازه این مساله داده شده ؟

اگر اینگونه نیست و اگر رفتارهای اشتباهی از مرد باعث ناسازگاری زن باشد این مراحل توسط مرد قابل اجرا نیست که در اصل جواب سوالمو گرفتم ولی اگر جواب این است که علت ناسازگاری زن نقشی در اجرای این مراحل ندارد یک سوال واضح و روشن:

اگر هدف اصلاح است زنی که به دلیل مشکلات و نارضایتی از همسر بنای ناسازگاری گذاشته آیا راه اصلاح :

نصیحت مرد پشت کردن مرد به زن در بستر و در صورت عدم اصلاح تنبیه بدنی است ؟

من مراحلیو بیان کردم که خودتون ذکر کردید و اینکه امکان رسیدن به مرحله سوم وجود داره نمیدونم شما چرا اسم اینو دید منفی گذاشتید ؟!!!! مگر جز اینه که اگه مراحل اولیه جواب نده مراحل بعد قابل اجراست ؟!!!!

صدیق;91938 نوشت:
بعنوان مثال وقتی شارع مقدس برای برخورد با مجرمین، قائل به مراحل است، مثلاً در برخورد با سارق، باید شرایط سارق بررسی شود، با نصیحت و موعظه و واسطه و ضامن مشکل حل شدنی است، در صورت تکرار باید به دارالتأدیب فرستاده شود، زندان و محرومیت از برخی امتیازات اجتماعی و اگر اصلاح پذیر نبود برخورد قاطع شود و دست وی آنهم تحت شرایطی که در قانون ذکر شده قطع شود، همین قطع کردن دست هم محکوم به شرایط و مراحلی است، ابتدا از انگشتان، سپس مچ دست، آنگاه بازو و ...

در اين مثال هم مطمئنا هدف شارع از مراحل اين نبوده كه زمينه سازي كنه براي مرحله آخر كه كاملا مشخصه .

در اين مثال شما هم فرد مجرم مقصر است ولي

سوال من در مورد زنی نبوده که واقعا مقصره و ایراد از ناحیه مرد نیست در جایی که زن کاملا مقصر است و بدون دلیل ناسازگاری میکنه هیچ بحثی نیست ولی مگر در همه ناسازگاری ها بدون شک زن مقصر است؟!

صدیق;91938 نوشت:
آیا تبیین این مراحل از طرف شارع مقدس به معنای اینست که از همان اول قصدش این بوده که حاکمان و مجریان قانون خودشان را محق بدانند که با مجرمین اشد برخورد قانونی را کنند.

مگر کسی چنین حرفی زد نمیدونم چرا شما چنین برداشت منفی از صحبت های من کردید کسی نگفت از ابتدا هدف این بوده ولی آیا اگر مراحل اولیه جوابگو نباشد و مشکل را حل نکند کار به مراحل بعدی نمیرسد ؟!

صحبت من بسیار واضح و روشنه هیچ مغالطه ای هم در اون وجود نداره :

گاهی ناسازگاری زن بدون علته و مرد تقصیری ندارد هیچ بحثی در این قسمت نیست .

گاهی برخی مشکلات در زندگی , نگاه کالا گونه به زن , عدم تعامل مرد با همسر و ناتوانی مرد در حل مشکلات باعث ناسازگاری زن میشود

آیا در چنین مواردی که واکنش زن به دلیل رفتارهای خود مرد است با نصیحت مرد رفتار زن اصلاح میشود ؟!
خب اگر اصلاح نشود ؟آیا اگر شدت عمل بیشتر شود امید اصلاح وجود دارد ؟

البته شاید گاهی هدف مردی از اصلاح فقط رسیدن به خواسته هاش باشه مثل تمکین در این صورت امکان رسیدن به خواستش وجود داره مخصوصا اگه وقتی مراحل اولیه جواب نداد زمینه برای مرحله های بعد باز باشه

به دلیل اینکه عاشق خدا و احکام دینش هستم و در هیچ جایگاهی از دفاع از دین خدا و احکامش فروگذار نکردم ولی به خاطر سوالاتی و مطالبی که خیلی زودتر منتظر جواب کارشناسان بودم برخی جملاتو شنیدم خیلی ناراحت شدم ولی از اینکه ارزش قائل شدید و توضیحاتی که دادید ممنونم :Gol:شاید جواب برخی از سوالانمو هنوز نگرفته باشم ولی قسمت دوم سخنانتون برام مفید بود .

دیگه دنبال جواب برخی سوالاتم نیستم و نمیخوام با اصرار و پافشاری بر روی برخی مطالب این شبهه پیش بیاد که دنبال ایراد گرفتن و .. هستم .

شما از کلمه زیر دست استقاده کردید به من به عنوان یک زن خیلی برخورد.لطفا" در بکار بردن کلمات دقت کنید تا شخصیت دیگران زیر سئوال نره. مثل این می مونه ما مرد رو ماشین پولسازی تصور کنیم.
درسته من به عنوان یک زن دوست دارم یک مرد تکیه گاهم باشه . درسته زنها از نظر جسمی و جنسی در ظاهر غالب هستند و مردها مغلوب چون سرشت طبیعتشون اینطوری آفریده شده ولی دلیل نمیشه همیشه تصمیمات و عقل مردها برتری داشته باشه در بسیاری از موارد زنها تصمیمات بهتری در زندگی میگیرند و بهتر عمل میکنند. یک زن همیشه در نود درصد بهتر از مرد یک بچه رو تربیت میکنه.
زن ستون زندگیست و مرد سقف ، اگر سقف بیش از اندازه روی ستون فشار وارد کنه و بیش ازحد توانش آجر روی ستون بچینه ستون پایه هایش لرزان میشه و میریزه و این وسط چه کسی ضرر میکنه ؟ جز ستون ، سقف هم به پایین انداخته میشه.پس جوری عنوان نکنید مثل اینکه فقط زنها هستند که به مرد نیاز دارند و از روی ترحم و دلسوزی میخواهند با زن زندگی کنند.
فرمانبرداری و فرمان دادن در زندگی مشترک چه جایگاهی داره؟ مگر سرباز خونه یا پادگان نظامیه ؟؟ درسته باید به حرف یکدیگر در زندگی گوش بدیم ولی دلیل نمیشه هر حرف بی منطقی رو از همسرمون قبول کنیم. من باب مثال شاید همسر من میخواد تصمیمی بگیره یا کاری انجام بده یا جایی بره که به نظر من درست نیست ، یعنی اون باید چون من نظرش رو نمیپذیرم منو کتک بزنه و مثلا" عنوان کنه تمکین نکردم؟ اصلا" با عقل جور در میاد ؟مگر زندگی میدان جنگ و مبارزه است؟ خوب اون بچه ای که توی چنین خانواده ای رشد میکنه چطور بار میاد ؟
اینها همه بحثهای روانشناختی داره نه استدلالهای من در آوردی. ضمنا" یک نسخه رو برای همه مردم نمیپیچند.

man daram az shoharam be khatere hamin kotakash talagh migiram va pedar shoharam ke rohani ast be man mige to hatman kare eshtebahi mikoni ke kotaket mizane pesaram va darvaghe azash defa mikone
hala shom majid jan ya reza jan darin dastoorate eslamro be ma migin berin be oonai ke paye darsaye eslam mishinan o in harfa ro mizanan begin:Cheshmak::Cheshmak:

sahar eslami;119062 نوشت:
man daram az shoharam be khatere hamin kotakash talagh migiram va pedar shoharam ke rohani ast be man mige to hatman kare eshtebahi mikoni ke kotaket mizane pesaram va darvaghe azash defa mikone
hala shom majid jan ya reza jan darin dastoorate eslamro be ma migin berin be oonai ke paye darsaye eslam mishinan o in harfa ro mizanan begin:cheshmak::cheshmak:

با سلام
و خشامد گویی
هیچ وقت یک روحانی جواز کتک زدن به ان معنی که شما میگوید نخواهد داد سرکار!!
مگر هرکسی گفت من روحانیم باید قبول کرد !!؟
روحانی
بودن حق و حقوقی دارد که باید با ان حق و حقوق سنجیده شود !!
یا علی ع

بنده بعنوان یک روحانی که سالیان سال در حوزه علمیه درس خوندم با ضرس قاطع میگم هر کسی چه روحانی چه غیر روحانی این حق رو برای خودش قائل بشود که بتونه همسرش رو کتک بزنه از دین خارجه اساس پذیرش دین اسلام که مبلغش وجود نبی مکرم اسلام بود بر اساس برخورد نرم و خوش بود و لو کنت فضا غلیظ القلب لانفضوا من حولک ای پیامبر ااگه تو بد اخلاق بودی همه از دور و برت پراکنده و فراری میشدن ببینید اخلاق اسلامی بر اساس رافت اسلامی هست به نظر من اون بزرگواری که میگه من روحانی هستم و در پی توچیه اشتباهات فرزندش هست باید در روحانی بودنش شک کرد بسیار متاسفم از بعضی از همکارانم که بخاطر روحانی بودنشون هر مسئله ایی رو در زیر چتر توجیه حل و فصل میکنن و حقایق رو بدور از عقل و درایت تفسیر میکنن عزیزان بزرگوار اسک دین اینو با قاطعیت میگم و هیچ ابایی ندارم که روحانی اون کسی هست که اخلاقش ، رفتارش ، کردارش مطابق با اخلاق ائمه معصومین علیهم آلاف التحیه و الثنا باشه و الا هر کسی که به هر عنوانی غیر از این عمل کنه بوالله دورغ میکه که من روحانی هستم پیامبر میفرماید نشستن مرد در خانه اش در نزد اهل و عیال از عبادت کردن در مسجد من بالاتر است این کجا و اون کجا که یک روحانی کاری ره روزگار بنده ایی از بندگان خدا بیاره که اونو مجبور به طلاق کنه من نمیگم که سحر خانم مقصر هستند یا نیستند ولی هر طور که باشن و در برابر شوهرشون هر طور که عمل کنن مجوز برای کتک خوردن برای هیچ احد الناسی صادر نشده اونی هم که قران میگه تنبیه مرحله به مرحله از کوچیکترین مرحله تنبیه هست یعنی گام به گام که اگه بخوام توضیح بدم خودش یک تایپیک مستقل میطلبه
امام صادق علیه افضل صلوات الملائکه المقربین میفرماید کونوا لنا زینا و لا تکونو ا علینا شینا برای ما زینب باشید نه اینکه باعث ننگ و مایه آبروریزی ما بشوید
خداوند را به پاکان درگاهش قسمش میدهم ما را از شر ابالیس جنی و انسی در امان نگه بدارد
آمین

منتقد;119129 نوشت:

با سلام و تشکر
تاپیک موازی بسته شد. دوستان صرفا برای استفاده از مطالب به تاپیک فوق مراجعه کنند.
پستهای مرتبط در تاپیک حاضر ارسال شود.

[="DarkOrange"]خیلی ها می پرسند که چرا قرآن دستور داده که زنانتان را بزنید؟!

[="Red"]جواب واضح است...
[="YellowGreen"][="Red"][/]آری در قرآن آمده است که:
[="Olive"][/]« آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را بزنید!» (1)

و اما جواب اين ايراد با توجه به معناى آيه و رواياتى كه در بيان آن وارد شده چندان پيچيده نيست زيرا:

اولا این آيه، مسئله ی تنبيه بدنى را در مورد زنان ناشزه جایز دانسته است نه در مورد تمام زنها. زنان ناشزه زنانی هستند که به وظایف زناشویی در برابر همسرشان تمکین نمی کنند.‏

علاوه بر اینکه این آیه نمی گوید هر زن ناشزه ای را بزنید بلکه در متن آیه آمده است که در مورد همین زنان نیز ابتدا باید به آنها پند و اندرز دهید و اگر این کار فایده نداشت در بستر از آنها دوری کنید و در مرحله ی آخر اگر این دو راه فایده نداشت آنها را بزنید.

ثانيا «تنبيه بدنى» در اينجا- همانطور كه در كتب فقهى نيز آمده است- بايد ملايم و خفيف باشد بطورى كه نه موجب شكستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث كمبودى بدن. به همین علت برخی از علماء گفته اند منظور از تنبیه، چیزی مانند زدن روی دستها با چوب مسواک و یا تنبیهی شبیه آنست که او را اندکی ناراحت سازد ولی شدید نباشد.

ثالثا روانكاوان امروز معتقدند كه جمعى از زنان داراى حالتى به نام «مازوشيسم» (آزارطلبى) هستند و گاه كه اين حالت در آنها تشديد مى‏شود تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است، بنا بر اين ممكن است آیه اشاره به چنين افرادى داشته باشد كه تنبيه خفيف بدنى در موارد آنان جنبه ی آرام بخشى دارد و يك نوع درمان روانى است.

مسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مرد، حقّ ندارد بهانه‏گيرى كرده، در صدد آزار زن برآيد، لذا خداوند در ادامه ی آیه مى‏فرمايد:

فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا:

ترجمه: «اگر آنها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد»

و اگر گفته شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟

در پاسخ مى‏گوئيم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مى‏گردند حتى مجازات بدنى، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.

داستان مردى كه به همسر خود ظلم كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در برابر حق نبود و على(ع) او را با شدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به تسليم كرد معروف است.

[/][/][/]

معنای ضرب از نظر قرآن:

در این باره به معانی واژه «ضرب» و مشتقات آن در قرآن نگریستم و در پی فهم «ضرب» از آیات بر آمدم، زیرا بهترین شیوه، تفسیرِ آیه به آیه است. پس از این، اهداف و مبانی کلی شریعت را در نظر گرفته ام.

ضرب و مشتقات آن در قرآن به شانزده معنا آمده است:

[آوردن]

1. و ضرب اللّه مثلاً؛(9)

خداوند مثالی (دیگر) زده است.

[هجرت و سفر]

2. و إذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة؛(10)

هنگامی که سفر می کنید، گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید.

[آویختن]

3. فضربنا علی آذانهم فی الکهف سنین عددا؛(11)

ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان آویختیم، و سال ها در خواب فرو رفتند.

[بازستاندن]

4. أفنضرب عنکم الذکر صفحاً أن کنتم قوماً مسرفین؛(12)

آیا این ذکر [= قرآن] را از شما بازگیریم به خاطر این که قومی اسرافکارید؟!

[تعیین]

5. و کذلک یضرب اللّه الحق و الباطل؛(13)

خداوند، حق و باطل را چنین مشخص و تعیین می کند (مَثَل می زند)!

[انداختن]

6. ولْیضربن بخُمُرهِنّ علی جیوبهِنّ؛(14)

و باید سینه و بَر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.

[باز کردن]

7. أن أسر بعبادی فأضرب لهم طریقاً فی البحر یبسا؛(15)

به موسی وحی فرستادیم که: شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر؛ و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا.

[مُهر کردن]

8. و ضربتْ علیهم الذلة و المسکنة و باءوا بغضب من اللّه؛(16)

و (مُهر) ذلّت و نیاز، بر پیشانی آنها زده

شد؛ و باز گرفتار خشم خدایی شدند.

[به سلطه کشیدن و قطع کردن خطوط قدرتی دشمن تو همه حالات ،معنی مشهور دیگه : تو صحنه جنگی هم تو تفاسیر براش گفتن که قطع کردن انگشتان معنی میده ]

9. فأضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم کل بنان؛(17)

ضربه ها را بالاتر از گردن (بر سر دشمنان جنگی) فرود آرید! و از انها انگشتانشان را بزنید!

[ضربه زدن]

10. وخذ بیدک ضعثا فأضرب به ولا تحنث؛(18)

(و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را بر گیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن!

[جدا کردن،تو یه معنای دیگه هم گفتن: چون (ضرب) فعل نیست،باید معنی اصطلاحی عبارت (ضرب الرقاب) رو در نظر بگیریم که معنی دقت نظر و زیرنظر گرفتن میده]

11. فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب؛(19)

و هنگامی که با کافران (جنایت پیشه) در میدان جنگ روبه رو شدید گردن هایشان را قطع کنید.
طبق معنی دوم: پس هنگامی که با کفار مواجه شدید حواستان را جمع کنید(زیر نظر بگیریدشان)

[ساختن]

12. فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمة و ظاهره من قبله العذاب؛(20)

در این هنگام دیواری میان آنها زده و ساخته می شود که دری دارد، درونش رحمت است. برونش عذاب!

[قدم نهادن (گذاشتن پا روی زمین)]

13. ولا یضربنّ بأرجلهِنّ لیعلم ما یخفین مِن زینتهِنّ؛(21)

هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نکوبند تا زینتِ پنهانی شان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد).

[گرفتن]

14. فکیف إذا توفّتْهُمُ الملائکةُ یضربون وجوههم و أدبارهم(22)

حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان می زنند و جان شان را می گیرند؟!

[فرود آوردن]

15. فقلنا اضْرب بعصاک الحجر؛(23)

به موسی گفتیم عصای خود را بر سنگ فرود آر.

[ضربه زدن ]

16. فراغ علیهم ضرباً بالیمین؛(24)

ابراهیم با دست راست بر بتان ضربه زد

اگر در آیات پیشین دقت کنیم، می فهمیم فعل «ضرب» چه متعدی و چه غیر متعدی، معانی مجازی دارد؛ یعنی جدایی و دوری و ترک و... .

اگر بگویند: «یُضرَب الشی ء» یعنی از پیرایه و شائبه ها پاک شده، آن اندازه روشن و آشکار شود که بدان مثال زنند. «ضرب فی الأرض» سفر و جدایی است. «ضرب بر آذان» بر گوش ها پرده زدن و منع از شنیدن است. «ضرب صَفْح از ذکر» دور کردن و باز پس گیری است و «ضرب حق و باطل» تشخیص و جدا کردن این دو است. «ضرب خُمُر بر جیوب» پوشاندن سر و سینه است تا دیگران نبینند و «ضرب طریق بَحْر» راهی میان آب باز کردن و آب را به کناری راندن است. «ضرب سور» میان مردم، جدایی افکندن است تا یکدیگر را نبینند و «ضرب ذلت و مسکنت» مُهر ذلّت زدن بر مردمان است، چنان که میان دیگران مانند گاو پیشانی سفید، معلوم و مشخص باشند. «ضرب اعناق و بنان» بُریدن و جدا کردن گردن و انگشت از بدن است.

بقیه مشتقات ضرب که گذشت، یعنی «ضرب اَرجُل و وجوه و حَجَر و ضغث و اصنام» به معنای راندن و دور کردن و کوبیدن و شکستن با شدت و قوّت است، چه کوبیدن بر زمین باشد یا مُهر زدن یا شکستن سنگ و یا بت، تا با دستور دادن، اتفاقی رخ دهد یا کسی و چیزی تحقیر شود، یا برای بیرون آمدن آب، سنگ دو نیم شود و یا بت ها از بین بروند.

بنابراین معنای ضرب در عبارات قرآنی، جدایی و دور کردن و راندن است.(25)

معنای حقیقی ضرب

در این صورت معنای متناسب واژه «ضرب» برای حل اختلاف زوجین و برگرداندن روح مودت و پیوند زن و شوهر در آیه چیست؟

یعنی دوری گزیدن

معنای ضرب در سنت پیامبر

الگوی ما از نظر قرآن ،پیامبر هستند،تو سوره احزاب بعد از کلی صحبت از همسران پیامبر و دستورات مخصوص ایشان این آیه اومده تا ما از رفتار پیامبر با همسرانشون و بقیه مواقع تبعیت کنیم:

لَقَد کانَ لکُم فی رسولِ اللهِ أسوهٌ حسنهٌ لمَن کانَ یَرجُو اللهَ و الیومَ الاخر و ذَکَر الله کَثِیراً

پیامبر موقعی که همسرانشون طغیان کردند اینطوری باهاشون برخورد کردند(و دستور خدا در آیه (فضربوهن) رو اجرا کردند):

ضرب به معنای مفارقت و ترک و دوری گزیدن در سنت نبوی آمده است. وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند و همچنان به نافرمانی ادامه دادند، به خیال این که به خواسته خود دست می یابند، پیامبر برای یک ماه به مکانی به نام «مشربه» رفت و از زن و خانه دوری گزید.

پیامبر زنان را مخیّر کرد: از ایشان پیروی کنند و آن گونه که پیامبر می پسندید، تن به زندگی دهند، یا اینکه از ایشان روی گردان شده، به نیکی و خوبی، طلاق شان دهد:

«عسی ربّه ان طلّقکنّ أنّ یبدله أزواجاً خیراً منکنّ؛(27)

امید است اگر پیامبر شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد!»

پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی بدانان نرسانده، کتک شان نزد یا تحقیرشان ننمود.

اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواسته خدا و راه حلی سودمند بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می نمود، اما ایشان کسی را نزد و به زدن اجازه یا دستور نداد.

ابوبکر و عمر خواستند دختران خود را بزنند، زیرا پیامبر را به خشم آورده، با ایشان مخالف کرده بودند، اما رسول خدا اجازه نداد.

می دانیم رفتار و سلوک رسول خدا و سنت ایشان، بیان مراد و مقصود شارع بوده، موجب فهم درست قرآن است. رفتار و سلوک نبوی اثر خود را در روشن کردن آثار مترتب بر ادامه اختلاف نشان داده است.

وقتی همسران پی به جدی بودن تصمیم پیامبر و نارضایتی خانواده های شان بُردند و دانستند زندگی با پیامبر را در صورت ادامه لجاجت از دست می دهند، به راه درست برگشتند و دست از نافرمانی برداشته و از پیامبر پیروی کردند و آن گونه که رسول خدا می پسندید تن به زندگی دادند.

چنان که دیدیم رسول خدا(ص) به مدت یک ماه از زن و خانه دوری گزید، زیرا همسرانش بر نافرمانی و سرپیچی از خواسته ایشان پا می فشردند. پیامبر با کار خود به اینان فهماند پیامد و نتیجه سرپیچی و تمرد چیست، اما دست به آزار و اهانت نزد. ایشان به مدت یک ماه از خانه همسرانش دوری گزید، بی آنکه اینان از تصمیم نهایی پیامبر آگاه باشند. رسول خدا اینان را آزاد گذاشت حرف شنوی داشته باشند یا متارکه کنند. زنان دیدند تصمیم پیامبر جدی است و پی به نتایج جدایی بُردند. از این رو راه درست را برگزیدند.

بنابراین «ضرب» در سنت رسول خدا(ص) به معنای جدایی و ترک کردن و دوری گزیدن است. این معنا هماهنگ با روح طبیعت و استعمال مجازی واژه ضرب و مشتقات آن در قرآن است، که با تأویل ابن عباس مخالف نیست، مبنی بر این که اگر شوهر بخواهد ناخشنودی و نارضایتی خود را نشان دهد، حق ندارد با چیزی بیشتر از چوب مسواک یا مشابه آن، زن را بزند. البته روشن نیست زدن با چوب مسواک - به هنگام اختلاف زن و شوهر - چگونه می تواند برای نشان دادن جدّیت و ناخشنودی مرد و پیامدهای خطرناک طلاق بسنده باشد. چنان که در مرحله بعد برای تأثیر بیشتر از پند و اندرز، می بایست بستر خواب را جدا کرد، تا به راه حل وفاق یا فراق دست یابیم.

از این رو نظرم این است که معنای مقصود از ضرب در قرآن و درجه بندی مراحل اصلاحِ روابط زناشویی به هنگام تنفر و سرپیچی زوجین، جدایی از همسر و ترک خانه و دوری است، و این آخرین راه برای همسر است که سرانجام رفتار ناپسند خود را فهمیده، بداند نافرمانی و کوتاهی در بر آوردن حقوق زناشویی چه فرجامی دارد و ناچار به جدایی و متارکه می انجامد، که با وجود فرزندان، پیامدهای تلخ و خطرناک تری دارد.


ازینجا کپی کردم،توضیحات کاملترو تو اینجا بخونین:

http://www.hawzah.net/hawzah/magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4133&id=25243

کسانی که کلمه " ضرب را "کتک زدن" ترجمه کردند خیلی کم لطفی کرده اند چون ترجمه جمله با این معنی کاملا بی معنی است در بسياري از ترجمه هاي قرآن، لغت ضربوهن در اين آيه به صورت همسران خود را کتک بزنيد ترجمه شده است. اين لغت علاوه بر ابن به معني ترک کردن و رفتن نيز مي باشد.مثلا در چند جاي قرآن ضربوا في الارض به معني به سفر رفتن يا بيرون شدن آمده است. بحثهاي بسياري در مورد ترجمه اين آيه بين عرب زبانها و غيره مطرح شده است و هنوز ادامه دارد.
در اينجا با توجه به اين موضوع و همچنين با در نظر گرفتن آيه قبل و بعد از اين آيه، ترجمه اصلي به صورت اصلاح شده آورده شده است. در آيه بعد آمده که اگر از جدايي بين خود بيم داريد بين خود داور تعيين کنيد. اين در صورتي که هدف کتک زدن زن باشد اصلا منطقي به نظر نمي رسد و جمله را بی معنی می کند. بلکه با ترجمه خارج شدن و ترک کردن تطابق دارد.

با کتک زدن مشکل حل نیمشه،زنی که تحقیر بشه یا با کتک بخوان برش گردونن،به سمت طلاق میره
تو آیه بعد میگه اگه از جدایی بینتون بیم داشتید داوری انتخاب کنید!
اگه اینجا ضرب رو جدایی معنا کنیم با معنای آیه خیلی هماهنگه ولی اگه کتک زدن معناش کنیم بی معنی میشه

نکته بعدی تعداد زیاد حدیثاییه که درباره نهی از کتک زدن زنها اومده، نهی از ظلم به زنها و سواستفاده از تسلط و قدرت بدنی
سنت پیامبر و احادیث و معنای واژه ضرب و موارد استفادش در قران با معنای دوری گزیدن کاملا هماهنگه ولی با معنای زدن هرگز مطابقت نداره
هرکی اون ایه رو بیطرف نگاه کنه میفهمه که خواسته گویندش کتک زدن زنها نبوده

نقل قول:
و زنانى را كه از طغیان آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را ترك كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است
ایه بعد:
و اگر از جدايى ميان آن دو [ زن و شوهر] بيم داريد پس داورى از خانواده آن [شوهر] و داورى از خانواده آن [زن] تعيين كنيد اگر سر سازگارى دارند خدا ميان آن دو سازگارى خواهد داد آرى خدا داناى آگاه است
زیر کلمه جدایی خط کشیدم اگر جمله قبلی را ترک کردن ترجمه کنیم با جدایی سازگار است ولی اگر زدن ترجمه کنید کاملا بی معنی است!
در سیره پیامبر داریم
چنان که وقتى ميان پيامبر و همسرانش اختلاف پيش آمد و اينان به نصيحت رسول خدا عمل نکردند، پيامبر براى يک ماه از آنان جدا شد و به مکانى به نام “مشربه” رفت و از زن و خانه دورى گزيد. پيامبر هيچ‌گونه آزار جسمانى به آنان نرسانده، کتک‌شان نزد و تحقير و سرزنش‌شان نکرد. اگر زدن و آزار جسمى و روحى خواسته خدا و راه حلى ثمربخش بود، پيامبر نخستين کسى بود که به دستور خدا عمل مى‌کرد اما کسى را نزد و بدان اجازه يا دستور نداد
من فکر کنم چنتا حدیث ضعیفی که میگن منظور زدن زنها با لیف خرما و دسته گل و خوشه گندم باشه از روی این آیه برگرفته شده:
وخذ بیدک ضعثا فأضرب به ولا تحنث؛(18)

(و به او (ایوب) گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را بر گیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن!

ولی چون اینجا از نشوز زن ایوب حرف زده نشده و ماجراش ربطیم به این نداره ،سنت پیامبر و دستور خدا تو قران به پیامبر درباره دوری گزیدن از زنهاش ، توضیح صحیحتری برای کلمه ضرب هست

اینم جواب برای چرایی اجازه ترک کردن موقتی زنها تو زمانی که از دایره خانواده خارج میشن و وظایفشونو انجام نمیدن:

نقل قول:

آیه فضربوهن:

"مردان بر زنان ايستادگانند [تكيه گاهند] بدانچه خدا بعضي از ايشان را بر بعضي فضيلت داد و بدانچه از اموال خويش نفقه داده‏اند پس زنان شايسته فروتنانند نگهدارندگان خويشتن در نهان بدانچه خدا نگهداشته است و آنان را كه بيم طغیانشان داريد اندرز دهيد و از ايشان در بسترها دوري گزينيد و ترکشان کنید(محرومشان کنید) پس اگر فرمانبرداري كردند شما را نجوئيد بر ايشان راهي همانا خداوند است برتر بزرگوار (34)و اگر از جدايي و شكاف ميان آن دو [همسر] بيم داشته باشيد، يك داور از خانواده شوهر، و يك داور از خانواده زن انتخاب كنيد [تا به كار آنان رسيدگي كنند]. اگر اين دو داور، تصميم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها كمك مي‏كند؛ زيرا خداوند، دانا و باخبر است."

قرآن در آيات متعدد در باره خوش رفتاري و مهرباني و ملايمت با زنان به مردان دستورات اكيد داده است... زنان را ازهر نوع مسئوليت اقتصادي معاف و مردان را موظف به پرداخت نفقه و مهريه و هديه به زنان گردانيده... از ديدگاه قرآن زن موجودي لطيف و در خور توجه و مراقبت است و خداوند در قرآن در باره حفظ حقوق وكرامت انساني آنها به مردان سفارش اكيد كرده است.

تنها در 1 مورد استثنايي چنانچه همسري ظلم کرد و در قبال وظایفش عمل نکرد و نيز شوهراو از طغیان (یعنی عدم حفظ خود و محفوظات در غيبت شوهر) بيم داشته باشد ابتدا شوهر را توصيه به ملايمت و نصيحت همسرش ميكند و اگر اين شيوه موثر واقع نشد اينبار راهكار دوري گزيدن از خوابگاه او را پيشنهاد ميكند واما چنانچه اين راهكار نيز موثر واقع نشد(به احتمال بسيار زياد اجراي اين 2 روش موثر واقع خواهد شد) و زن به رفتار غير طبيعي و خطرناك خود ادامه داد راهكارآخر آنهم فقط براي1 بار به عنوان آخرين اميد (شوك آخر) براي نجات زن (و شوهر) ازين وضعيت نگران كننده پيشنهاد گرديده است چرا كه در ادامه موضوع جدايي و فروپاشي كانون خانواده به شكلي جدي مطرح و اختلاف زوجين از دايره خصوصي خانواده به بيرون كشيده خواهد شد.


http://paasokh.blogfa.com/

سلام من 1 بار با دفتر ايت الله مكارم شيرازي تماس گرفتم و يه حاج اقايي گفت زدن فقط درصورت خيانت زن مجازه با اطمينان هم گفت جالب بود گفتم بدونيد :Gol:

بنظرم بي انصافيه كسي زنش بخاطر بي احترامي و اينجور مسايل بزنه مگه اينكه موضوع واقعا حاد باشه در ايه هم امده اگه بيم داريد نه سر هر نشوزي البته نه اينكه زن بد خلق بايد تشويق كرد ولي با يه مشاوره يا ارامش دادن بهش حل ميشه نه اينكه بيچاره را بدتر عصبي كني اصلا شايد ناراحتي يا افسردگي داره كه بد اخلاق شده درضمن خامها در بعضي دوران هم اينطوري ميشن با زدن مشكل حل نميشه

بسم الله الرحمن الرحیم

بهتره کسی که این سوالو پرسیده خودش آیه شریفه 34 سوره مبارکه النساء رو مطالعه کنه
از آنجایی که آیات خدا روشن است دیگه نیازی به پرسیدن سوال نیست
عقل قبول نمیکنه بی جهت زن رو تنبیه بدنی کنی.
اما در صورت لزوم، شوهر حق تنبیه بدنی زن را دارد.
باز هم عارض میشم آیه شریفه 34 سوره مبارکه النساء رو مطالعه بفرمایید متوجه میشید.

سلام
خدا قوت مبحث بسیار جالبی بود . اما بی انصافیه که در این امر مهر و ارزشی رو که خداوند نسبت به زن روا داشته رو ندیده بگیریم
این نوع زدن با شرایظی که دوستان گفتن نه تنها بی احترامی و تنبیه سخت بدنی زن نیست بلکه نوعی به راه اوردن زن نیز هست
چون در این به ظاهر زدن اسیب و دردی نیست بلکه جلب مهر و محبت و اعتنا به زنی است که خطا کرده و حالا همسرش در مرحله اخر او رو میزنه
اگر او زن فهمیده ای باشه درک می کنه که همسرش میل به طلاق او نداره و اتفاقا خیلی هم دوستش داره. پس برمی گرده و زندگیشو دوباره میسازه

برای من خیلی جالب بود
با تشکر از همه بزرگواران

سلام و درود:Gol:
خوب هستید:Gol:


ما که توی مدرسه اجازه نداریم بچه ها رو هم تنبیه کنیم:ok:
زوده در مورد تنبیه خانم ها بخواییم بحث کنیم
:Nishkhand:

fargol;178292 نوشت:
سلام من 1 بار با دفتر ايت الله مكارم شيرازي تماس گرفتم و يه حاج اقايي گفت زدن فقط درصورت خيانت زن مجازه

بفرمایید مجوز کتبی بدن بعدا تو دادگاه نیازه اون آقا میشه !!!! قانون تو این زمینه اجازه ی زدن نداده!!

و در حال حاضر قانون حرف اول رو می زنه .

یا علی

سلام من كه خودم خانم هستم خوبه كه قانون اجازه اين كار نميده :ok:

با سلام و احترام

يكي از تاپيك هايي كه خيلي خوب به اين موضوع پرداخته و كارشناسان توضيح دادند تاپيك زير هست:

تفاوت زن و مرد در نشوز(مراد از نشوز سرکشی و طغیان و سرپیچی کردن هر یک)

من خودم با اين ايه مشكلي ندارم بنظرم تعدد زوجات و ...پذيرشش سخت تره چون واقعا ديدم زنهايي كه در اين موارد افسرده شدن.
فقط سوالي كه پيش مياد اينه كه اعراب با همان لطافتي كه فرموديد همسرشون را ميزدند؟اگه نه چرا حكم قصاص اخرين دفعه يعني هنگام نزول ايه اجرا نشد؟:Gol:ممنون ميشم پاسخ بديد

fargol;178699 نوشت:
من خودم با اين ايه مشكلي ندارم بنظرم تعدد زوجات و ...پذيرشش سخت تره چون واقعا ديدم زنهايي كه در اين موارد افسرده شدن كاش راهي بود خدا مشكل خانمها را حل كنه


با سلام و احترام

البته از ديدگاه برخي مراجع، خانم ميتونه قبل از ازدواج شرط ضمن عقد داشته باشه كه مرد

كه مرد بدون اجازه ي او نبايد زن ديگه بگيرهة در اين صورت مرد هم نميتونه ازدواج مجدد بدون اذن همسرش داشته باشه.

لينك زير رو كليك كنيد:
نظرات برخي مراجع در مورد اين موضوع

ضمن اينكه تا جايي كه يادم مياد برخي مراجع مي فرمايند: خانم ميتونه مهريه اش رو با همسرش صلح كنه به شرط اينكه همسرش خانم مجدد نگيره.

************************

از اينا گذشته اگر خانمي به وظايف شوهرداري به نحو احسن عمل كنه، كمتر مردي فكر ازدواج مجدد به سرش مياد، اونم با اين مخارج سنگين و گرفتاري هاي زندگي و...

و اگر مرد مومني در كمال عدالت و انصاف، با وجود رضايت از همسر اولش تصميم بگيره خانم ديگه اي رو هم به عنوان همسر دائم عقد كنه، به نظر من واقعا خيلي شجاعت و مديريت بالايي داره، و بايد بهش تبريك گفت.
اكثريت افرادي كه به فكر ازدواج مجدد مي افتند، معمولا با خانم شون مشكل دارند.

خيلي كم هستند مرداني كه بدون داشتن مشكل و با وجود رضايت از همسر اول به فكر ازدواج مجدد مي افتند، و همچنين بسيار كمتر هستند خانم هاي مومنه اي كه به اين حق و درخواست همسرشون رضايت ميدن. :ok:

موفق باشيد.

حالم بهم می خوره وقتی میینم همه دنبال ایه و حدیث و... هستنی واسه جواز گرفتن
کتک زدن زنها.
حالا مردها رو کی باید کتک بزنه؟؟؟؟؟؟؟
اونوقت میگن زن و مرد مساوین.واقعا که

به مردانی که اولین برخوردشان با نافرمانی زنان، تنبیه بدنی بود خداوند می فرماید: اول موعظه اش کن اگر مشکل حل نشد، بسترت را از او جدا ساز و او را مورد بی مهری قرار بده اگر باز هم مشکلش درست نشد، آنوقت او را بزن آنهم با چوب مسواک آنگونه که از پیامبر اسلام نقل شده است!
مثل این که خداوند در جامعه ای که مردان زنان زیادی را به عقد خود در می آوردند و بسیاری از آنها را معلقه و بلا تکلیف می گذاشتند، می فرماید: اگر می خواهی علاوه بر زن نخست باز هم زن بگیرید، دو تا، سه تا نهایتش چهار تا نه این که حرمسرا درست کنید
در هیچ یک از این دو مورد خداوند در مقام بیان تجویز تنبیه بدنی زن و یا توصیه به گرفتن چهار زن نیست بلکه خداوند (و الله اعلم) می خواهد بر تعدی و تجاوز مردمان زمان نزول قرآن به حقوق زنان، مهاری زند و حدی بگذارد!

ستاره*;246233 نوشت:
حالم بهم می خوره وقتی میینم همه دنبال ایه و حدیث و... هستنی واسه جواز گرفتن
کتک زدن زنها.
حالا مردها رو کی باید کتک بزنه؟؟؟؟؟؟؟
[="red"]اونوقت میگن زن و مرد مساوین.[/]واقعا که

ستاره*;246233 نوشت:

[="darkorange"]كي گفته زن و مرد مساويند؟[/]
هر كدومشون يه خصوصيات و ويژگي هايي دارند . ولي در نزد خدا مساويند.وقتي ميشه گفت زن=مرد كه از همه جنبه ها با هم مساوي باشند.(البته اينجا جاي بحث در مورد انديشه هاي فمينيستي و اينا نيست)

چرا همش به این ایه تاکید میکنید.مگر خداوند در قران نفرموده زن و مرد به منزله ی لباس یکدیگرند.

یکمی روی این ایه زوم کنید.به تعابیر امام صادق(ع) گوش کنید اهل سنت زنهاشون رو کتک میزنند

امام فرمودند:هر وقت زن اشتباهی کرد هیچ وقت کتک نزن خوراک و پوشاک رو بر او سخت بگیر

امیرالمومنین:زن امانت خدا در نزد توست و به تعبیر امام صادق(ع) مانند شاخه ی گل.

به سنت ائمه ی اطهار عمل کنید که اوازه ی بزرگی شما در ان هست.سیری در احادیث کنید

ازامام صادق (ع) خیلی حدیث داریم که حضرت توی بدترین شرایط گفتند فقط خوراک و پوشاک رو

ببندید نه اینکه کتک بزنید.

آذر بانو;178703 نوشت:

حق و درخواست همسرشون رضايت ميدن. :ok:

واقعا چرا مردها رو از حق شون محروم میکنید اخه صد تا زن عقدی و صیغه ای داشتن جزو فطرتشونه !!!:Gig:

فطرتشون هوس بازه دست خودشون نیست که:khandeh!::Narahat az:

موضوع قفل شده است