علت تعدد زوجات نبی اعظم (ص)چیست؟
تبهای اولیه
آیا میدانید چرا پیامبر اکرم (ص) زنان متعدد داشتند
خاتم پیامبران، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نمونه کاملی از عقل و کمال و فضیلت بود بهطوری که خداوند، او را با آیه «و إنّک لعلی خُلقٍ عَظیم؛ به راستی که تو را خویی والاست»1؛ مورد ستایش قرار داده است. خُلق به معنای صفاتی است که از انسان جدا نمیشود و همچون خلقت و آفرینش او میگردد. تعدادی از مفسران، خُلق عظیم پیامبر را به صبر، گستردگی بذل و بخشش، رفق و مدارا با مردم، تحمل سختیها در مسیر دعوت به سوی خدا و عفو و گذشت تفسیر کردهاند ولی خلق عظیمِ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، منحصر به این موارد نبود. ارزش والای اخلاق کریمانه پیامبر، زمانی نمودِ بهتری پیدا میکند که به رفتار و اخلاقیات مردمِ عربِ جاهلی بنگریم. پیامبر گرامی اسلام در محیطی پرورش یافته بود که مردمان آن، غارتگری و جنگ را از افتخارات خود میشمردند و به آن مباهات میکردند. بسیاری از اشعار و داستانسراییهای به جا مانده از آنها هم نشان از همین موضوع دارد. دختران را زندهبهگور میکردند و در مقابل بتها به عبادت میپرداختند. زن در میان آنها همچون کالایی خرید و فروش میشد و از هرگونه حقوق فردی و اجتماعی حتی حق ارث محروم بود. روشنفکران عرب هم، زن را در گروه حیوانات قرار داده و از لوازم زندگی میشمردند.2
حضرت امیر (علیهالسلام) در مورد فرهنگ حاکم در آن زمان میفرمایند:
«خداوند، پیامبر را بیمدهنده جهانیان و امین وحی و کتاب خود مبعوث نمود و شما گروه عرب در بدترین آیین و بدترین مکانها به سر میبردید. در میان سنگلاخها و مارهای کر اقامت داشتید. آبهای لجن میخوردید و خون یکدیگر را میریختید و از خویشاوندان دوری میکردید. بتها میان شما سرپا بودند و از گناهان اجتناب نمیکردید».3 در چنین محیطی، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با اخلاق و منش خاص خود در میان مردم عرب ظهور نمود و با حسن معاشرت و احترام به افراد جامعه آن روز، مورد توجه همگان قرار گرفت و به راستی و درستی شهرت یافت، چنانکه بزرگترین دشمنانش هم او را امین میخواندند. پیامبر گرامی اسلام، در دوران بعثت هم مهمترین هدف خود را احیای اخلاقیات انسانی و صفات پسندیده میدانست و بارها میفرمود: «إنی بعثتُ لاتمِّمَ مکارم الاخلاق».4
در این نوشتار، گوشهای از روحیات و اخلاق کریمانه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در خانواده و معاشرت با همسر و فرزندانشان مورد بررسی قرار میگیرد. ولی در ابتدا برای آشنایی با زندگی خانوادگی پیامبر و دشواریهای ایشان در محیط خانواده، به مسئله تعدد زوجات پیامبر اشاره میشود.
با مطالعه تاریخ و شرایط آنروز، روشن میشود که ازدواجهای پیامبر، همه بنابر مصالح خاص صورت گرفته است و نشان دهنده فداکاری و از خود گذشتگی رسول خداست چرا که بدون شک زندگی با زنان متعدد که هر کدام از آنها سلیقهها و روحیات خاص خود را دارند، با وجود مشغلههای فراوان در سالهای آغازین حکومت اسلامی در مدینه و جنگها و مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی، کار آسانی نیست. ضمن این که حضرت، در دوران جوانی، با حضرت خدیجه (علیهاالسلام) که چهل سال سن داشت ازدواج کرد و سالها همسر دیگری اختیار نکرد و ازدواجهای آن حضرت در ده سال آخر زندگی بود و بیشتر همسران ایشان هم زنانی سال خورده و یتیمدار بودند و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) تنها برای سرپرستی آنها و فرزندان یتیمشان با آنها ازدواج میکرد. تعدادی از این ازدواجها هم برای متمایل کردن قبایل مختلف به اسلام و کاهش کینهها صورت میگرفت.5
اولین همسر حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) خدیجه (علیهاالسلام) است که از خاندان سرشناس و از بانوان ثروتمند و محترم مکه به شمار میرفت و به دلیل حسن شهرت و فضایل اخلاقیِ محمد امین (صلیاللهعلیهوآله)، به او پیشنهاد ازدواج داد و بعد از آن، خود، عامل مؤثری در پیشرفت اسلام شد و تمامی ثروت خود را برای گسترش اسلام و حمایت از مسلمانان مکه به کار برد. پیامبر اسلام نیز همواره او را احترام میکرد و از او قدردانی مینمود. این امر مختص به زمان حیات خدیجه نبود بلکه پس از مرگ او نیز، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، همواره او را میستود. نقل شده که روزی عایشه به پیامبر گفت: ای رسول خدا، چه قدر از خدیجه یاد میکنید؟ خدیجه پیرزنی بود و از دست شما رفت. خدا بهتر از خدیجه را به شما عنایت کرده است. رسول خدا برآشفته شد و فرمود او زمانی نبوت مرا تصدیق کرد که شما مرا تکذیب میکردید و او زمانی به من ایمان آورد که شما کافر بودید.6
سوده نیز یکی از همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) است. همسرش پس از هجرت به حبشه درگذشت و او بیسرپرست و تنها ماند و برای زندگی و تأمین معاش خود مجبور بود از آیین اسلام دست بردارد و به خاندان بتپرست و مشرک خود بپیوندد. در این زمان، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با هدف ترویج دین و قدردانی از خدمات یک مسلمان مهاجر و برای تقویت و دلداری مسلمانان مجاهد دیگر، بعد از وفات خدیجه کبری (علیهاالسلام)، با او ازدواج کرد. سوده دارای جمال و ثروتی نبود و پیامبر، تنها برای حمایت از وی، با او ازدواج کرد.7
زینب بنت الخزیمه نیز از اقوام رسول خدا بود که همسرش در جنگ بدر به شهادت رسیده بود. او نیز جمال و یا اموالی نداشت و در اواخر عمر بود که به همسری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) درآمد و پس از چندی نیز در گذشت.
ام سلمه نیز پس از درگذشت همسرش بر اثر مجروحیت در جنگ احد، و زمانی که زنی سالخورده بود، پیامبر از او خواستگاری نمود و مسئولیت او و فرزندان یتیمش را پذیرفت. ام سلمه بعد از حضرت خدیجه از با فضیلتترین همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بود.
ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش هم بنابر مصالحی صورت گرفت. او همسر زید غلام آزاد شده رسول خدا بود که پیامبر او را پسر خوانده خود نمود. در ابتدا پیامبر زینب را برای زید خواستگاری نمود و خانواده زینب به خاطر پیامبر این وصلت را پذیرفتند. این ازدواج، سرآغازی برای شکستن یکی از رسوم دوران جاهلیت عرب بود؛ زنی باشخصیت و سرشناس با بردهای ازدواج کرد؛ در زمانی که این امر مرسوم نبود. پس از مدتی بین زید و زینب اختلاف افتاد، کوشش پیامبر هم به ثمر نرسید و آن دو از هم جدا شدند. در این زمان پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به فرمان خداوند و برای شکستن رسم جاهلی دیگر یعنی ممنوعیت ازدواج با همسرِ پسرخوانده و نیز برای جبران شکستِ زینب در زندگیاش، با او ازدواج کرد.
یکی دیگر از ازدواجهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) که منافع زیادی به دنبال داشت، ازدواج با زن بیوهای به نام جویر از قبیله بنیالمصطلق بود. این قبیله به قصد شورش بر علیه پیامبر مشغول جمعآوری اسلحه بودند که مسلمین به سوی آنها حرکت کردند. هنگامی که بنیالمصطلق، خود را در محاصره دیدند تسلیم شدند و اموال و زنان و مردان قبیله به اسارت درآمدند. جویریه که دختر رئیس قبیله بود به نزد پیامبر آمد و آزادی خود را درخواست نمود. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) که در جنگها همیشه در مورد رعایت حال اسیران سفارش میکرد شخصاً پول آزادی او را پرداخت و او را از پدرش خواستگاری نمود. او با کمال میل و رغبت با این درخواست موافقت نمود و اسلام را پذیرفت. وقتی خبر این ازدواج به مسلمانان رسید همگی گفتند: که این اسیران خویشاوندان رسول خدا هستند و همه را آزاد نمودند. بعد از این ماجرا تعداد زیادی از آن قبیله به اسلام گراویدند و قسم یاد کردند که با تمام قوا در صف مسلمین بجنگند.8 به این ترتیب با این عمل رسول خدا از دشمنان اسلام کاسته شد و کینه قبیله بنیالمصطلق (ناشی از اسارت و شکست در جنگ) فروکش کرد و بر تعداد مسلمین افزوده شد.
نمونه دیگر از ازدواجهای پیامبر اسلام، ازدواج با امحبیبه دختر ابوسفیان، دشمن سرسخت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بود. امحبیبه با همسرش به حبشه مهاجرت کرده بود اما شوهرش در حبشه بر اثر تبلیغات مسیحیان از آیین اسلام برگشت و نصرانی شد و در همانجا نیز از دنیا رفت. مهاجرین حبشه هم از ترس پدر امحبیبه جرأت نگهداری از او را نداشتند. در این هنگام پیامبر با او ازدواج کرد و علاوه بر قبول مسئولیت او، گامی برای رضایت و جلب قلوب بنیامیه به اسلام برداشت. نویسنده مسیحی، گیورگیو، در کتاب «محمد، پیامبری که از نو باید شناخت» در این مورد مینویسد: «محمد، امحبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان یعنی دشمن اصلی خود شده و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه این وصلت، پیامبر اسلام با خاندان بنیامیه و هند همسر ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود جنبه فامیلی و خویشاوندی پیدا میکرد. ام حبیبه هم عاملی مؤثر برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکه شد».9
اینها نمونههایی از ازدواجهای پیامبر خداست که ذکر شد. چنانکه گفتیم پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در حقیقت با این وصلتها منافع زیادی را نصیب آیین نوپای اسلام کرد و از بیوهزنان و یتیمان بیسرپرست نگهداری نمود و آنچنان که بعضی از نویسندگان، این شخصیت والا را متهم کردهاند هرگز قصد کامجویی نداشته و تنها باری بر مسئولیتهای فراوان خود اضافه کرده است چرا که همسران پیامبر، جز یکی از آنها، قبل از ازدواج با پیامبر، یک یا چند بار ازدواج کرده بودند و فرزندانی داشتند. رسول گرامی اسلام اگر قصد کامجویی داشتند هرگز تا سن 53 سالگی فقط با یک همسر زندگی نمیکردند، آن هم در شرایط آن روز که برای مردان، هیچ محدودیتی در ازدواج وجود نداشت و هیچ کس ازدواجهای متعدد را برای مردان نکوهیده نمیدانست. ازدواجهای پیامبر به دلایلی مانند حمایت از زنان و کودکان بیسرپرست، تقدیر از مجاهدان و مهاجرانی که در راه اسلام فداکاریهایی انجام داده بودند، ارتباط با قبایل مختلف و تحبیب قلوب آنها برای گرایش به اسلام، جلوگیری از توطئههای احتمالی، مبارزه با خرافات و اباطیل عصر جاهلیت، آزادی اسرا و... صورت گرفت و زندگی با آنها مشکلات زیادی را برای پیامبر به دنبال داشت. همان گونه که گفتیم همسران پیامبر روحیات متفاوتی داشتند و زندگی و مدارای پیامبر با آنان تا جایی بود که برای رضایت آنها حلال خداوند را بر خود حرام میکرد و در برابر ناسازگاریها و بهانهجوییهای آنها صبر مینمود تا آنجا که در مذمت آنها آیاتی بر پیامبر نازل شد.
نمونه دوم این آیات، آیههای 28 و 29 سوره احزاب است. نقل شده زمانی که پیامبر در غزوه خیبر، بر یهودیان پیروز شد بعضی از همسران آن حضرت تصور کردند که چون پیامبر به گنجینهها و اموال یهود دست یافته است، میتوانند زندگی تجملی و اشرافی داشته باشند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را تحت فشار گذاشتند، در حالی که رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آن غنائم را طبق دستور خداوند، میان مسلمانان تقسیم کرده بود. هنگامی که پیامبر اکرم با اعتراض همسران خود رو به رو شد از آنان کنارهگیری کرد. آنگاه آیات سوره احزاب نازل شد و همسران پیامبر را بین زندگی فقیرانه پیامبر و سرای آخرت یا دنیا و زر و زیور آن مخیر ساخت ولی همه آنها زندگی با پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را انتخاب کردند و این امر ناشی از اخلاق حسنه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و حسن معاشرت ایشان با آنها بود.
با اینکه خداوند به آن حضرت این اجازه را داده بود که حق هر کدام از همسرانش را که میخواهد، مقدم بدارد و آنها هیچ حق اعتراضی نداشته باشند،10 با اینحال نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در محیط خانواده هیچ ترجیحی بین آنها قائل نمیشد و همواره عدالت و مساوات را رعایت مینمود و برای آسایش و رضایت آنان تلاش میکرد و در مورد کسانی که در خصوصِ آسایش خانواده خود کوتاهی میکردند میفرمود:
از رحمت خدا به دور است کسی که خانواده خود را ضایع کند و آنها را به حال خود واگذارد.11
همسران رسول خدا با اینکه از نظر سن و سال، شرایط خانوادگی و اصل و نسب در یک سطح نبودند پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) مهریه آنها را مساوی قرار داد و فرقی بین آنها قائل نشد. به طور مساوی به آنها رسیدگی میکرد و به حجرههای آنان سر میزد و از آنها احوالپرسی میکرد و همیشه پارهای از وقتش را در اختیار خانواده و همسرانش قرار میداد. حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: وقتی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به منزل وارد میشدند وقتشان را سه قسمت میکردند؛ یک قسمت برای عبادت و ستایش خداوند متعال، قسمتی برای گفتگو و نشستن با خانواده و یک قسمت هم برای خودشان».12
همه همسران حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) در یک منزل جای داشتند و با وجود این که رفتارهایی مانند رقابت و چشم و همچشمی و... در بین زنان رایج است، همچنین با وجود فقر و تنگدستی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که ایجاب میکرد همیشه در میان همسرانش اختلاف و ناراحتی حکومت کند، هرگز در زندگی خانوادگی پیامبر شاهد ناسازگاریها و خصومتهای معمول نیستیم و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مانند شخصی فارغالبال به وظایف رسالت و رهبری خود در جامعه میپرداخت و به دور از خصومتهای خانوادگی و مسائل مربوط به آن، به اداره جنگها و تبلیغ دین و رسیدگی به امور مسلمین مشغول بود.
اوقات رفت و آمد به حجره هر کدام از همسرانش منظم بود. حتی در ایام بیماریِ قبل از رحلت هم، با اینکه کسی چنین انتظاری نداشت، طبق برنامه معین به منازل همسرانش میرفت، تا زمانی که مرض ایشان شدت یافت و همگی اجازه دادند که در منزل عایشه بماند.13
با اینکه خشونت و بدرفتاری با زنان در عصر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) امر رایجی بود، حضرت همیشه از آن نهی میکرد و مسلمانان را در مورد همسر و خانوادهشان سفارش مینمود و میفرمود: «بهترین شما، برترین شما نسبت به خانوادهاش است و من نیز بهترین شما برای خانواده خود هستم».14
همسران پیامبر، شأن و مرتبه پیامبر را درک نمیکردند و گهگاه با بهانهجوییها و آزار و اذیت پیامبر، موجب ناراحتی ایشان میشدند ولی ایشان هرگز خشونت اخلاقی از خود نشان نمیداد و همواره با آنها با عطوفت و مهربانی و عدالت رفتار میکرد و بد زبانیشان را تحمل کرده، آنها را مورد سرزنش قرار نمیداد. تنها یک بار برای تأدیب آنها، از آنان کنارهگیری کرد تا اینکه آیه تخییر نازل شد و همسران پیامبر را بین باقی ماندن بر همسری رسول خدا و زندگی ساده و بی پیرایه و همراه با قناعت ایشان و یا طلاق و به دست آوردن زندگی تجملی دنیا مخیر کرد و همه آنها که شیفته اخلاق کریمانه رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بودند زندگی با حضرت را انتخاب کردند و بر زندگی خویش باقی ماندند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بعد از فراغت از کارهای اجتماعی، همگام با همسران خود در کارهای خانه مشارکت مینمود و لباسهای خود را وارسی میکرد، کفش خود را وصله میزد و گوسفندان را میدوشید.15
همانطور که میبینیم شخصیت بزرگی همچون رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بسیار متواضعانه و با گذشت و بردباری بر پایه رحمت و محبت در خانواده رفتار میکند و با وجود تفاوتهای زیادی که بین آن زنان وجود دارد همه را راضی نگه میدارد و عادلانه رفتار میکند.
رسول خدا در رفتار با کودکان و فرزندان خود نیز بینظیر بود و همیشه با مهربانی و عطوفت با آنها برخورد میکرد. در زمانی که اعراب، دختران را زندهبهگور میکردند، پیامبر دخترش فاطمه (علیهاالسلام) را بسیار تکریم مینمود. احترام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به دخترش بیش از آن چیزی بود که مردم انتظار داشتند و بسیار بیشتر از احترام معمول پدران به دخترانشان بود. حضرت، امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را بسیار دوست داشت. آنها را روی زانوان خود مینشاند و به آنها محبت میکرد. امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در حال سجده بر گردن و پشت مبارک ایشان مینشستند و حضرت آن قدر سجده را طولانی میکرد که آنها خود، پایین بیایند. روزی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آنها را روی زانوان خود نشانده بود و میبوسید. فردی گفت: من ده پسر دارم و تا به حال یکبار هم آنها را نبوسیدهام. حضرت در پاسخ فرمود: کسی که دلرحم نیست خدا هرگز به او رحمت ندارد.16 این رفتار پیامبر با کودکان، مختص فرزندان خود نبود بلکه همه کودکان را دوست میداشت و برای آنها احترام قائل بود و با کودکان رفتار کودکانه داشت و دست بر سر و صورتشان میکشید و به آنها سلام میکرد.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) تأکید زیادی بر احترام به زنان و کودکان داشتند و میفرمودند: تکریم نمیکند زنان را مگر فرد کریم و کسی به آنها اهانت روا نمیدارد مگر فرد فرومایه و پست.17 همچنین در مورد تکریم دختران و رفع تبعیض میان دختر و پسر میفرمودند: بهترین فرزندان شما دختران هستند.18
چنانکه دیدیم سازگاری با همسر، محبت و مهربانی در خانواده و مهر ورزیدن به فرزندان، سنّتِ رسول خداست و این جا این سؤال پیش میآید که ما در الگوگیری و پیروی از سنت رسول خدا تا چه اندازه موفق بودهایم؟ آیا پیروی از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) منحصر به اعمال عبادی است؟
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نمونه کامل انسانی با فضیلت است که در همه شئون زندگی میتواند الگو و سرمشق خوبی برای همه مسلمانان باشد. حتی اگر افراد جامعه امروز، تنها در بُعد خانوادگی، به سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) عمل کنند و زندگی خود را بر پایه محبت و برخوردهای نیکو قرار دهند بسیاری از مشکلات آنها به آسانی قابل رفع خواهد بود و کانون خانواده، محل آرامش و انس و الفت خواهد شد و اینجاست که قرآن کریم میفرماید:
«از نشانههای او(خداوند متعال) ایناست که از نوع خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت قرار داد».19
یک نکته :
علت ازدواج پیامبر با عایشه نیز همانگونه که بدان اشاره شده بنابر مصالحی بوده عایشه دختر ابوبکر دارای قبیله بزرگی بود و پیامبر برای نفوذ سیاسی و اجتماعی با عایشه ازدواج نمود . و این ازدواج سد راه محکمی برای مخالفتهای مشرکین بود .
ثانیا این ازدواج بخاطر اصرار ابوبکر صورت گرفته چون ابوبکر این ازدواج را افتخار بزرگی برای خود میدانست ثالثا عایشه جمال و زیبایی نداشته است تا بحث غریزه جنسی یه میان آید. و رابعا قضیه نه سالگی عایشه که بیان میشود باید خاطر نشان ساخت قوای جسمانی مردمان آنزمان و نیز عربها بخاطر آب و هوای خاص خودش قابل مقایسه با زمان امروزی و نیز مناطق دیگر نیست.
پینوشتها:
1ـ قلم /4.
2ـ فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص 30.
3ـ نهج البلاغه.
4ـ مستدرک الوسائل، ج 11، ص 187.
5ـ تربیت نبوی، ذبیح الله اسماعیلی، ص 53.
6ـ بحارالانوار، ج 16، ص 8 .
7ـ همسران رسول خدا، عقیقی بخشایشی، ص 20 و 21.
8ـ همان، ص 60-59.
9ـ همان، ص 64-63.
10ـ احزاب / 51.
11ـ وسایل الشیعه، باب العفو عن الزوجه.
12ـ المیزان، ج 6، ص 304.
13ـ همسران رسول خدا، ص 109.
14ـ نهج الفصاحه، ص 152.
15ـ مکارم الاخلاق، ج 1، ص 15.
16ـ همان، ص 220.
17ـ نهج الفصاحه، ص 318.
18ـ بحارالانوار، ج 104، ص 91.
19ـ سوره روم/ 21.
با تشکر از برادر گمنام عزیز جهت اطلاعات بیشتر هم می توانند به کتاب نقد شبهات پیرامون قرآن کریم نوشته آیت الله معرفت از صفحه 210تا 218 مراجعه بنمایند که یه طور مفصل در مورد همسران پیامبر وعلت تعدد ازواج پیامبر توضیح داده شده است
قضیه نه سالگی عایشه که بیان میشود باید خاطر نشان ساخت قوای جسمانی مردمان آنزمان و نیز عربها بخاطر آب و هوای خاص خودش قابل مقایسه با زمان امروزی و نیز مناطق دیگر نیست.
عرض سلام و خسته نباشید:Gol:
یعنی در هر منطقه و هر نژاد یک سن.
مثلاً در ایران برای مناطق جنوبی و کویری یک محدوده ی سنی و برای مناطق سردسیر کشور یک محدوده ی سنی دیگر تعیین شود.
یا حق
عرض سلام و خسته نباشید:Gol:
یعنی در هر منطقه و هر نژاد یک سن.
مثلاً در ایران برای مناطق جنوبی و کویری یک محدوده ی سنی و برای مناطق سردسیر کشور یک محدوده ی سنی دیگر تعیین شود.
یا حق
[=Century Gothic]با سلام
در مورد سن عایشه در موقع ازدواج در این تاپیک کامل توضیح داده شده!!
سن عایشه موقع ازدواج 22 [=Century Gothic]و یا[=Century Gothic] ،24 سال بوده !!
سلام
من یه سوال برام پیش اومد.
یعنی هرکی میخواد به یه زن بیوه یا یتیم دار کمک کنه ، حتما باید باهاش ازدواج کنه>؟
من اصلا مخالف چند همسری نیستم .
من میگم پیامبر اون خانومهارو دوست داشت و باهاشون ازدواج کرد . و هیچ اشکالی هم نداره .نه از نظر شرع و نه از نظر عرف .
ولی اینکه ما بگیم پیامبر به خاطر زیر پرو بال گرفتن زنها باهاشون ازدواج میکرده به نظر من معقول نیست.
این که نمیشه هر کس میخواد با یه قبیله خوب باشه بره از اون قبیله زن بکیره . بخواد یه عادت غلطو از بین ببره بره زن بگیره .
اگه اینطوری باشه چرا اونهایی کع به خاطر پول با یه دختری ازدواج میکنن از نظر همه مذمومه؟
یعنی هرکی میخواد به یه زن بیوه یا یتیم دار کمک کنه ، حتما باید باهاش ازدواج کنه>؟
سلام بر جناب نکيسا کاري به ازدواجهاي پيامبر ندارم در برابر سوال شما عرض مي کنم که مگر مشکل زنهاي بيوه فقط مشکل خوراک وپوشاک است که کميته امداد آن را رفع کند ايا کمکهاي مالي همه نيازهاي زنان از قبيل نياز عاطفي و.. را حل مي کند که کمک مالي کنيم و والسلام
نيازهاي روحي عاطفي و... او چه مي شود به گناه بيفتد؟
سلام
من خیلی از سوال و جواب های دوستان رو خوندم اما متاسفانه به بیشتر سوالات جواب های علمی . منطقی و با اسناد محکم ارائه نمیکنید!
نمونش جواب nakisa .
با سلام و تشکر!
چرا میگویید زیاد زن گرفتن خوب است؟خود پیامبر فرمودند خداوند زن و مردی را که زیاد شهوت کنند دوست ندارد.شما که میگویید پیامبر خوششان آمده،یعنی واقعا فکر میکنید چه نکته مثبتی د عایشه و حفصه دیده اند که خوششان آمده؟
چند سوال دارم:
۱.در مورد ماریه هم توضیح دهید.(و تمام اتفاقات مربوط به او)
۲.چرا خداوند به پیامبر اجازه داده نوبت همسران را عوض کند؟(البته این را نگفتید که در قرآن این را به نفع همسران گفته)
۳.در مورد چندهمسر ی وکنیز داشتن ائمه هم توضیح دهید.
۴.چرا پیامبر از زنان دیگر خود بچه نداشتند؟
یک مسئله ای که میخواستم عرض کنم اینکه من هیچ جا ندیدم در زمان پیامبر کسی به این مسئله اعتراض کرده باشد.شاید علتش اینستکه آنقدر این زنها نخواستنی بودند که همه فداکاری پیامبر را درک میکردند.
اما سوال دگر من اینستکه تکلیف کسی که میخواهد با خواندن قرآن مسلمان شود چه میشود؟این توضیحات که در قرآن نیامده!
۱.در مورد ماریه هم توضیح دهید.(و تمام اتفاقات مربوط به او)
سلام عليکم
ايشان دختر شمعون قبطیه، مادر ابراهیم پسر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود که او را مقوقس قبطی حاکم اسکندریه و مصر برای آن حضرت هدیه فرستاد.
پیامبر اکرم در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامههایی فرمانروایان این کشورها را به آئین توحید و اسلام دعوت کرد. نامه ای نیز به مقوقس فرمانروای مصر نوشت و او را به اّئین اسلام دعوت نمود. اگرچه مقوقس در ظاهر به ندای پیامبر پاسخ مثبت نگفت، ولی ضمن ارسال هدایائی به نامه ایشان محترمانه پاسخ داد.
در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که بعداً به افتخار همسری رسول خدا رسید و برای او فرزندی به اسم ابراهیم آورد که شدیدا مورد علاقه پیامبر بود؛ اما متاسفانه نور وجود ابراهیم پس از 18 ماه به خاموشی گرائید.
پیامبر که برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بود از وضع وخیم فرزندش آگاه شد. به خانه آمد. او را از آغوش مادر گرفت و در حالی که آثار ناراحتی از چهره او نمایان بود فرمود: چشم می گرید و دل محزون میشود؛ ولی هرگز سخنی که موجب خشم خداوند باشد بر زبان جاری نمیسازم. اگر وعده صادق و محقق الاهی نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراق تو بیش از این میگریستم و غمگین میشدم.
در اواخر سال هشتم هجرت، ماریه از پیامبر فرزندی به دنیا آورد که پیامبر او را ابراهیم نام نهاد. وقتی سلمی، قابلهی ماریه، بشارت تولد فرزندش را داد، پیامبر هدیه گرانبهایی به او داد. رسول خدا روز هفتم تولد ابراهیم، گوسفندی را عقیقه کرد و موی سر او را کوتاه کرد و به اندازه وزن آن، در راه خدا نقره انفاق کرد.
ابراهیم در 18 ماهگی از دنیا رفت.
انس بن مالک میگوید:
هنگامی که ابراهیم چشم به دنیا گشود، جبرئیل به حضور پیامبر آمد و اینگونه به او سلام کرد:« السلام علیک یا ابا ابراهیم » (سلام بر تو ای پدر ابراهیم.)
پیامبر پس از ولادت ابراهیم فرمود:« دیشب برای من کودکی به دنیا آمد که او را همنام پدرم ابراهیم قرار دادم.» (2)
ماریه از زنان خوب پیامبر و مورد عنایت اّن حضرت و علاقمند به حضرت زهرا سلام اله علیها و امیرالمومنین علیه السلام بود و به همین جهت مورد اّزار و سخنان گزنده دیگر زنان پیامبر واقع میشد. پیامبر نیز برای اّسایش او خانهاش را در باغچهای در کنار مدینه -که به اّن « مشربه ام ابراهیم » می گویند- قرار دادند.
ماریه در زمان عمر بن خطاب در سال 14 یا سال 16 هجری از دنیا رفت و عمر دستور داد مردم در تشییع جنازه اش حاضر شوند و خود بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.(1)
منابع :
1. بحارالانوار، ج 22، ص 151 تا 156؛ فروغ ابدیت، ج 2، ص 800 و 801؛ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 349؛ اسدالغابه، ج 7، ص 253؛ لغت نامه دهخدا، شماره مسلسل 195، ص 47
2.بحارالانوار، ج21، ص 183
سلام
من خیلی از سوال و جواب های دوستان رو خوندم اما متاسفانه به بیشتر سوالات جواب های علمی . منطقی و با اسناد محکم ارائه نمیکنید!
نمونش جواب nakisa .
سلام
بسیاری از پرسشها پیشتر پاسخ داده شده اند فقط کافی است که با عناوین مختلف در سایت جستجو بفرمایید و سپس به مطالعه مباحث مربوطه بپردازید.
التماس دعا
سلام بر جناب نکيسا کاري به ازدواجهاي پيامبر ندارم در برابر سوال شما عرض مي کنم که مگر مشکل زنهاي بيوه فقط مشکل خوراک وپوشاک است که کميته امداد آن را رفع کند ايا کمکهاي مالي همه نيازهاي زنان از قبيل نياز عاطفي و.. را حل مي کند که کمک مالي کنيم و والسلام
نيازهاي روحي عاطفي و... او چه مي شود به گناه بيفتد؟
حرف شما کاملا متین است جناب عماد
1. من تو اون پستم به چند نکته اشاره کردم که متاسفانه به هیچ کدومشون جواب داده نشد . شما هم همین یه نکته رو گرفتین .
2. ببخشید ، اگه قرار بود که هر زنی شوهرش بمیره ، پیامبر موظف باشه اونو بگیره که کار زار بود که .
پیامبر که ضامن همه ی زنهای شوهر مرده نیست که .
3. اگه یه چنین شرایطی بود ، پیامبر میتونستن اون خانوم رو به یکی از اصحابشون معرفی کنن . نه اینکه هر کی شوهرش بمیره به خاطر نیاز عاطفی ....
4. در مورد عایشه هم باید بگم که شما خودتونو بذارین جای پیامبر (بلا تشبیه ) مثلا یه خانومی که ظاهر خوبی نداره ، پدرش آویزون شده که تو رو خدا بیا دختر منو بگیر ، شما هم خودتون زن دارین ، سن دختره هم اصلا به شما نمیخوره ، اونوقت میرین دختره رو میگیرین که دلش نشکنه؟
عمرا
به نظر من هیچ اجباری هیچ جا نبوده و پیامبر با میل خودشون این کار رو کردن و هیچم اشکال نداره
علت تعد زوجات نبی اعظم (ص)چیست؟
به نقل از وبلاگ ازدواج
امام صادق(عليهالسلام) در حديثي ميفرمايد:
دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران(عليهمالسلام) است».[14]
پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله) فرموده است:
من از دنياي شما تنها از زن و بوي خوش، بهره بردهام».[15]
هم چنين در حديث ديگري از ايشان ميخوانيم:
نور چشمانم در نماز است و لذت من در زنان».[16]
14.وسايل الشيعه: ج 14، ص 10- 11
15.همان
16. همان
ببخشید ، اگه قرار بود که هر زنی شوهرش بمیره ، پیامبر موظف باشه اونو بگیره که کار زار بود که . پیامبر که ضامن همه ی زنهای شوهر مرده نیست که
جناب نکيسا
نه تنها پيامبر ضامن زنهاي شوهر مرده زمان خود بود بلکه ضاممن تمام زنهاي شوهر مرده در طول تاريخ بوده است و اين به معناي آن نيست که پيامبر صلي الله با همه زنهاي شوهر مرده ازدواج کند ، بلکه پيامبر با يک نمونه کار مي توان الگوي ديگر مسلمانان در طول تاريخ باشد مثلا پيامبر به بعضي افراد کمک مالي مي کرد ،در حد توان ، و به دستور شرع ،حال يکي بگويد نه پيامبر با فلان فقير دوست بوده وگرنه چرا به همه فقراي دنيا پول نداد ،جواب اين سوال مشخص است در حد توان ،به اندازه استطاعت ،و براي الگو دهي
پس پيامبر ضامن تمام زنهاي شوهر مرده بود نه تنها زنهاي شوهر مرده آن زمان بلکه ضامن تمام زنهاي شوهر مرده در طول تاريخ بودند حال که نمي شود با همه آنها ازدواج کرد تا مشکل همه حل شود ، مي شود با يکي از آنها ازدواج کرد و اين الگو بشود براي ديگر مسلمانان در آن زمان ودر طول تاريخ.
3. اگه یه چنین شرایطی بود ، پیامبر میتونستن اون خانوم رو به یکی از اصحابشون معرفی کنن . نه اینکه هر کی شوهرش بمیره به خاطر نیاز عاطفی ....
احسنت بر شما به همين دليل همه زنهاي شوهر مرده را به ازدواج خود در نياورند ،بلکه يکي را براي نمونه خودشان برداشتند وبقيه را به تمام مسلمانان سفارش کردند
اگر پيامبر خودشان اين کار را نمي کردند ، و به يکي از مسلمانان پيش نهاد مي دادند، مسلمانان اعراض مي کردند که اگر زن شوهر مرده خوب است چرا خودت نمي گيري ،لذ اپيامبر هم خودشان در چنين اموري پيش قدم بودند وهم به همه مسلمانان سفارش مي کردند.
احسنت بر شما به همين دليل همه زنهاي شوهر مرده را به ازدواج خود در نياورند ،بلکه يکي را براي نمونه خودشان برداشتند وبقيه را به تمام مسلمانان سفارش کردند
اگر پيامبر خودشان اين کار را نمي کردند ، و به يکي از مسلمانان پيش نهاد مي دادند، مسلمانان اعراض مي کردند که اگر زن شوهر مرده خوب است چرا خودت نمي گيري ،لذ اپيامبر هم خودشان در چنين اموري پيش قدم بودند وهم به همه مسلمانان سفارش مي کردند.
سلام و با تشکر
یه سوال؟
1.یعنی اون زمان تا قبل از پیامبر ، هیچکس با زنهای شوهر مرده ازدواج نمیکرد که پیامبر بخوان الگوی بقیه باشن؟
2. یعنی اون زمان هیچ مردی ، زنش نمیمرد که بخواد دوباره ازدواج کنه . بعد بره یه با یه بیوه ازدواج کنه؟
3.اینکه ملت به پیامبرشون بگن : از زن شوهر مرده خوبه چرا خودت نمیگیری ، دیگه از اون حرفاست.
اگه پیامبر بخواد برای هر کاری اول خودش پیشقدم بشه که نمیشه .
مثلا اینکه ما بگیم ملت اون زمان مثلا انار نمیخوردن . پیامبر میگفت بخورین خوبه.
بعد ملت بگن چون خودت نمیخوری پس ما هم نمیخوریم .
حالا پیامبر دوست نداره. مگه زوره؟
مثل اینه که ما بگیم چون امام خمینی مکه نرفتن پس حتما مکه بده . پس ما هم نمیریم . اگه حج خوب بود اونم میرفت . اون همه حرفی هم که زده هیچی . باید خودش عمل میکرد .
4. مگه میشه آدم با کسی ازدواج کنه که دوسش نداشته و مجبور به ازدواج با اون بوده و بتونه عدالت رو بین اون و کسی که دوسش داره بر قرار کنه؟
ازدواج با جنبه سیاسی، برای تقویت اسلام و حمایت قبایل آنها از آن حضرت،
این نکته به نظر شما قابل قبوله؟
من هیچ جوری این یکی دیگه تو کتم نمیره .
آدم میره زن بگیره که فامیلای زنه بیان طرف اون؟
شما خودتون میرین زن بگیرین واسه پول بابای دختره . این اصلا اخلاقیه؟
اگه خوبه ،پس چرا همش مذمت میکنین این کارو؟ یا احادیثی هستکه میگه اگه کسی به خاطر مال و منال دختری با اون ازدواج کنه ، خدا اون شخص و به مالش وا میگذاره ( یا یه چیزی تو همین مایه ها )
یا احادیثی هست که میگه زنی بگیرین که فلان باشه . بهمان باشه . خانواده طرف اینجور باشه اونجور باشه و ...
بعد خود پیامبر بره بخاطر موقعیت بابای دختره ، بره بگیردش؟
قابل قبول نیست
یعنی اون زمان تا قبل از پیامبر ، هیچکس با زنهای شوهر مرده ازدواج نمیکرد که پیامبر بخوان الگوی بقیه باشن؟
شاید ازدواج می کردند ولی الگو نبودند ، مثلا اگر ابولهب که بزرگ قریش بود احیانا ازدواج می کرد الگو بود؟!!!نه
ببنید، پیامبر می خواهد بفرماید مسلمانان ، زنان بیوه را تحت کفالت خود در بیاورید ، یک نفر می گوید ، اگر راست می گویی چرا خودت این کار را نمی کنی ؟!
ولی اگر پیامبر خودشان نیز چینن کاری انجام دهند دیگر جای این سوال نمی ماند، داستان خرما نهی از خوردن آن را دارید؟
یعنی اون زمان هیچ مردی ، زنش نمیمرد که بخواد دوباره ازدواج کنه . بعد بره یه با یه بیوه ازدواج کنه؟
یعنی هیچ کس به فقرا کمک نمی کرد که پیامبر فرمود به فقرا کمک کنید
یعنی هیچ کس راست نمی گفت که پیامبر فرمود راست بگویید
یعنی هیچ کس انصاف نداشت که پیامبر فرمود انصاف داشته باشید
و
.
.
.
پیامبر جدیدی آمده با دستورات جدید ، طبیعی است که اگر مسائل خوبی بوده باز نیاز به تاکید می دارد.
شما خودتون میرین زن بگیرین واسه پول بابای دختره . این اصلا اخلاقیه؟ اگه خوبه ،پس چرا همش مذمت میکنین این کارو؟ یا احادیثی هستکه میگه اگه کسی به خاطر مال و منال دختری با اون ازدواج کنه ، خدا اون شخص و به مالش وا میگذاره ( یا یه چیزی تو همین مایه ها )
با عرض سلام مجدد
واسه پول بابای دختره نه ، برا مصلحت اسلام ، در مکه مسلمانان زیر شکنجه های سخت مشرکین بودند ،
سميه دختر خباط ... مادر عمار ياسر هفتمين كسى است كه اسلام آورد، ابوجهل او را اذيت مىكرد و آن قدر نيزه بر پايين شكمش زد تا به شهادت رسيد، و او نخستين زن شهيد در اسلام است. آل بنومغيره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذيت كردند؛ تا كشته شد. رسول خدا(ص)، منظره شكنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مكه مىديد و مىفرمود: اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعدهگاه شما بهشت است.(4)
این مسائل بود که پیامبر برای نجات این افراد مظلوم باید پشتوانه پیدا می کردند،نه اینکه برای پول پدرش که برود خوشی کند، این دو حرف است ، مصلحت اسلام
حال ایا این کار اخلاقی است یا نه که برای نجات مسلمانان بنده پا روی هواهای نفسانی بگذارم و با کارهای از قبیل اینچنین ازدواجهای باعث نجات آنان بشوم ، البته شما ممکن است بپرسید در حق آن زن ظلم می شود که در معرض چنین ازدواجی قرار می گیرد، جواب اینکه ، نه آن زن از خدا خواسته بود که با پیامبر ازدواج
کند وهیچگاه در طول زندگی پیامبر و حتی بعد از آن نیز معترض این مسئله نشده است. به تاریخ مراجعه فرمایید
1.العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
بپرسید در حق آن زن ظلم می شود
اتفاقا من میگم اینطوری در حق پیامبر ظلم میشده . مگه پیامبر حق نداره با اونیکه دوسش داره ازدواج کنه ؟
میگن ازدواج کنید تا دینتون کامل بشه .
میگن برای اینکه به گناه نیفتین ازدواج کنین .
نمیگن که برای اینکه یه قبیله ای باهاتون خوب بشه برین ازدواج کنین که .
در ثانی چطور یه قبیله ای که چشم نداره مسلمونا رو ببینه و همش آزارشون میده ،حاضر میشه به سرکرده ی مسلمونا دختر بده؟
در مورد عایشه هم یه مساله هست که چون پدر طرف گردن افتاده بود ، پیامبر مجبور شد علیرغم میل باطنیش عایشه رو بگیره !
آخه مگه زوره ؟
شاید ازدواج می کردند ولی الگو نبودند
ببینید اینجا یه مساله هست .
پیامبر برای سنت شکنی ، خیلی کارا کردن .
ولی اینکه زنهای بیوه محکوم باشن که تا اخر عمرشون بدون شوهر بمونن که اون زمان رواج نداشته که .
یعنی در این مورد سنت شکنی در کار نبوده .
پس سفارش کردن تنها فکر کنم کافی بوده باشه . کما اینکه ملت تو اون زمان همینکارو میکردن و مذموم هم نبوده .
اگر برای حمایت عاطفی با آ» زنان ازدواج کرده اند چرا آنها اجازه نداشتند بعد از پیامبر ازدواج کنند؟مگر احتیاج به شوهر نداشتند؟
من فکر میکنم یک مسائل عرفانی هم دارد که ما نمیفهمیم.هریک از انبیا و اولیا که همسیر کفو داشتند ازدواج دیگری نداشتند:پیامبر در زمان حضرت خدیجه،امام علی در زمان حضرت فاطمه،حضرت زکریا،حضرت آدم،حتی برای حضرت ابراهیم هم این مسئله آزمایش بود!
اگر برای حمایت عاطفی با آ» زنان ازدواج کرده اند چرا آنها اجازه نداشتند بعد از پیامبر ازدواج کنند؟مگر احتیاج به شوهر نداشتند؟
سلام
من این قضیه رو نمیدونستم که زنهای پیامبر بعد پیامبر نباید با کس دیگه ای ازدواج کنن.
اگه این مساله درست باشه که فرضیه جناب عماد منتفی میشه که . نه؟
سلام من این قضیه رو نمیدونستم که زنهای پیامبر بعد پیامبر نباید با کس دیگه ای ازدواج کنن. اگه این مساله درست باشه که فرضیه جناب عماد منتفی میشه که . نه؟
فکر می کنم بحث به جایی نمی رسد چون شما قصد ندارید قبول کنید به خاطر همین چند پست قبلی را جواب ندادم ، چون تکرار مکررات بود ولی اشکال بالا فقط به سخن بنده وارد نیست به سخن حتی شما هم وارد است، شما نی گویید پیامبر از روی محبت با آنها ازدواج کردند ، نسبت به بعد از پیامبر چه ، یعنی باید به ازدواج قبلیشان بسوزند تا آخر عمر ، این اشکال به هر دو گروه وارد است نه فقط به نظر بنده ، اما جوا اشکال نیاز به خواندن کمی تاریخ دارد که متاسفانه بدون خواندن نظر می دهیم و رای صادر می کنیم
اما جواب هر دو گروه :
اوّلا: همچنانكه از شأن نزول آيات قرآن مخصوصا سورة احزاب فهميده مي شود كه اين آيات به اين خاطر نازل شد كه بعضي به عنوان انتقام جوئي وتوهين به ساحت مقدس پيامبر ( تصميم ازدواج با زنان او را بعد از او گرفته بودند و از اين راه مي خواستند ضربه اي بر حيثيت آن حضرت وارد كنند.
ثانياٌ : اگر اين مسأله مجاز بود : جمعي به عنوان اينكه همسر پيامبر ( را بعد از او در اختيار خود گرفته اند ممكن بود اين كار را وسيله سوء استفاده قرار دهند و به اين بهانه موقعيت اجتماعي براي خود دست و پا كنند و يا به عنوان اينكه آگاهي خاص از درون خانه پيامبر( و تعليمات و مكتب او دارندبه تحريف اسلام پردازند و يا منافقين مطالبي را از اين طريق در ميان مردم نشر دهند كه مخالف مقام پيامبر( باشد ( كه اين مطلب مهم مي باشد ).
و اين خطر هنگامي ملموس تر مي شود كه بدانيم گروهي خود را براي اين كار آماده ساخته بودند ، بعضي آنرا به زبان آورده و بعضي شايد تنها در دل داشتند و از جمله كساني را كه بعضي از مفسرين اهل سنت در اينجا نام برده اند ، طلحه است (1)
خداوندي كه بر اسرار نهان و آشكار آگاه است براي بر هم زدن اين توطئه زشت يك حكم قاطع صادر فرمود و جلو اين امور را به طور كلّي گرفت و براي تحكيم پايه هاي آن به همسران پيامبر ( لقب ام المؤمنين داد تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خويش است.
با توجه به آنچه گفته شد روشن مي شود كه چرا همسران پيامبر( لازم بود از اين محرميّت استقبال كنند؟!
در طول زندگي انسان ، گاه مسائل مهمي مطرح مي شود كه به خاطر آنها بايد فداكاري و از خود گذشتگي از خود نشان داد و از بعضي از حقوق حقه خود چشم پوشيد به خصوص اينكه هميشه افتخارات بزرگ مسئوليتهاي سنگيني نيز همراه دارد ، بدون شك همسران پيامبر ( افتخار عظيمي از طريق ازدواجشان با پيامبر ( كسب كردند داشتن چنين افتخاري نياز به چنين فداكاري هم دارد.
به همين دليل زنان پيامبر ( بعد از او در ميان امّت اسلامي بسيار محترم مي زيستند و از وضع خود بسيار راضي و خوشنود بودند و آن محروميت را در برابر اين افتخارات ناچيز مي شمردند (2)
1. تفسير المیزان ج 8 ص 310
2.با استفاده از تفسير نمونه ج 17 ص 404 به بعد
حال که بحث با اینجا کشیده شد من از شما می پرسم
شما مدعی هستیدکه پیامبر تمام ازدواجهایش از روی علاقه و محبت بوده است ، و مدعی هستید که اگر چنین نباشد در حق زنان ظلم می شده چون فدای سیاست و مصلحت اندیشی می شدند، ما جواب دادیم وشما بر اشکالتان پا فشاری کردید.
حال ماسوال می کنیم آیا با توجه به مصلحت اندیشی های پست بالا در عدم ازدواج همسران پیامبر بعد از ایشان، به زنان پیامبر ظلم نشده است که بعضا هم جوان بوده اند؟ اگر اصل قضیه را نفی کنید که از مسلمات تاریخی است ، اگر مصلحت را رد کنید جوابتان بر عدم ازدواج چیست ؟ اگر مصلحت اندیشی را قبول کنید ، در مقابل تضییع حق زنان جوابتان چیست؟
پس باید قبول کنید که گاهی مصلحت اندیش برای اسلام بر حق هر کسی حتی خود پیامبر مقدم است تا چه رسد به حق زنان پیامبر ، همین مصلحت اندیشی برای اسلام باعث شد که آل البیت به اسارت بروند ،
تضییع حق نیست ،
اسلام بر همه چیز مقدم است و برای مصلحت و نجات آن می توان باید همه چیز فدا شوند.
فکر می کنم بحث به جایی نمی رسد چون شما قصد ندارید قبول کنید
سلام
اتفاقا من ادم حق پذیری هستم و به جواب خیلی از سوالهام هم رسیدم و به خاطر همین موضوع ازتون متشکرم .
ولی یه سوال ؟
چرا همیشه من باید قبول کنم؟
چرا یه دفعه شما به این سوالها فکر نمیکنین که سوال خیلی از جوونهای این مملکته .
چرا فکر میکنین تمام دانسته های شما درسته؟
برادر من حرفای شما تناقض داره خب.
ببینید یه جا فرمودید که پیامبر زنان بیوه رو گرفت و باهاشون ازدواج کرد که نیاز عاطفیشون براورده بشه. بعد گفتید که زنان پیامبر بعد از پیامبر با کسی نباید ازدواج کنند.
یعنی این زنها بعد پیامبر دیگه نیاز عاطفی نداشتن؟
اونها که حتی بچه هم نداشتن که خودشونو سرگرم کنن؟
من دنبال یه جواب درستم .برای رسیدن بهش تا قله قاف هم میرم .
حال که بحث با اینجا کشیده شد من از شما می پرسم شما مدعی هستیدکه پیامبر تمام ازدواجهایش از روی علاقه و محبت بوده است ، و مدعی هستید که اگر چنین نباشد در حق زنان ظلم می شده چون فدای سیاست و مصلحت اندیشی می شدند
اگه به پستای من دقت بفرمایین میبینین که من گفتم در حق پیامبر ظلم شده که باید با هر کسی که دوسش نداره ازدواج کنه .
اگر مصلحت اندیشی را قبول کنید ، در مقابل تضییع حق زنان جوابتان چیست؟
من مثل شما نظر قطعی نمیدم .
ولی فکر میکنم چون برای خود زنان پیامبر سخت بوده که بعد از ایشون با کس دیگه ای ازدواج کنن ، این قانون وضع شده و اینکه زنان پیامبر خودشون این قانون رو میدونستن و با پیامبر ازدواج کردن پس حرفی باقی نمیمونه .
اینم بگم که معمولا ادمها کاریو که دوست دارن انجام میدن و به مصلحت توجهی نمیکنن .
شاید اگه چنین قانونی هم نبود ، زنان پیامبر هیچکدوم دوباره ازدواج نمیکردن و اونهم به خاطر عشقشون بود به پیامبر نه مصلحت.
حالا من ازتون سوال میکنم :
شما که میخوای همه چی رو به مصلحت ربط بدین ، چرا نمیخواین قبول کنین که که تو دین ما عشق هم وجود داره ؟
چرا یه لحظه به این مساله فکر نمیکنین که اینا به خاطر رابطه ی عاطفی عمیق بین پیامبر و زنانش بوده ؟
مگه کسی وقتی با یه زنی ازدواج میکنه ، حتما عاشق چشم و ابروی طرف میشه که شما میگین اونا ظاهر زیبایی نداشتن؟
مگه فقط طرف باید با یه دختر خوشکل ازدواج کنه که بگین طرف از روی علاقه ازدواج کرده ؟
یه کم با نگاه من به قضیه نگاه کنین . باور کنین اینطوری هم قشنگتره هم باورپذیر تر
شاید اگه چنین قانونی هم نبود ، زنان پیامبر هیچکدوم دوباره ازدواج نمیکردن و اونهم به خاطر عشقشون بود به پیامبر نه مصلحت.
به نظر من این قانون گذاشته شد که جواب شما رو برای مصلحت و زیر پرو بال زنان بیوه رو گرفتن و از نظر عاطفی بهشون برسن رو بده.
یعنی هر کسی نمیتونه صرف زیر پرو بال گرفتن یه زن یا به نیاز عاطفیش جواب دادن بره اونو بگیره
به نظر من این قانون گذاشته شد که جواب شما رو برای مصلحت و زیر پرو بال زنان بیوه رو گرفتن و از نظر عاطفی بهشون برسن رو بده.یعنی هر کسی نمیتونه صرف زیر پرو بال گرفتن یه زن یا به نیاز عاطفیش جواب دادن بره اونو بگیره
با سلام
جناب نکیسا اولا دقت و تحقیقی را که شما باید نسبت به پیامبر ص داشته باشد ندارید از شخصیت گرفته تا مقام و .....!!....!
نظر شما شاید در مورد یک انسان عادی بحساب بیاید !!
اما در مورد پیامبر ص جای برای نظر دادنهای اینجوری نیست
منظورم این است که پیامبر قطعا با یک فرد معمولی بسیار متفاوت است و چنین قیاسی درست نیست !!
موضوع دیگر که بسیار مهم است برای سنجش رفتار پیامبر ترازوی عقل خدایی لازم است نه ترازوی عقل بشری که به ان قد نمیدهد که اگر میداد تمامی مشکلات حل بود
و در آخر دوستان لطفا مطالب را علمی پیش ببرند
یا علی ع
با سلام به همه دوستان حاضر در تاپيک
اگر مطلب يا سوال ديگري دارند که جواب آن داده نشده است ،بفرمايند تا جواب داده شود ، تا اينکه تاپيک را جمع بندي کنيم
با سلام به همه دوستان حاضر در تاپيک اگر مطلب يا سوال ديگري دارند که جواب آن داده نشده است ،بفرمايند تا جواب داده شود ، تا اينکه تاپيک را جمع بندي کنيم
شما که هر چی میدونستین گفتین ، دیگه مگه چیزی هم واسه جمع بندی میمونه ؟
منظورم این است که پیامبر قطعا با یک فرد معمولی بسیار متفاوت است و چنین قیاسی درست نیست !!
مگه خدا خودش تو قران نمیگه که من پیامبری اوردم که مثل خودتونه ؟
اگه قرار بور پیامبر خیلی متفاوت و دور از مردم عادی باشه که ...
جناب نکیسا اولا دقت و تحقیقی
را که شما باید نسبت به پیامبر ص داشته باشد ندارید از شخصیت گرفته تا مقام و .....!!....!
در ضمن نوشتن تاریخ و دونستن تاریخ یه چیزه و تفسیر و تشریحش یه چیز دیگه هست.
تاریخ فقط حقایق رو با یه کمی تحریف بیان میکنه اما تشریح و علت یابیش با خود آدمهاست .
من هیچ قصد و غرضی از نوشته هام ندارم .
و داریم مثل چند تا دوست تو این تاپیک با هم بحث میکنیم .
دلایل شما برای ازدواج های پیامبر برای ادمهایی که تو این دوره زمونه زندگی میکنن ، قانع کننده نیست .
شما چون همش دور و برتون روحانی و افراد مذهبی هستم ، از عامه مردم دور هستین .
میخواین یه امتحانی بکنین. یه روز برین با یه بچه دبیرستانی یا یه دانشجو از سطح متوسط یا یه کارگر یا یه کارمند در مورد این موضوع حرف بزنین.ببینین جواب شما قانعش میکنه؟
من میتونم جواب اونا رو با زبون خودشون بدم اما وای به روزی که بگندد نمک.
شاید جواب من در مورد افراد عادی درست بوده باشه ، اما اینو باید در نظر بگیرین که ما داریم به سوال افراد عادی جواب میدیم و پیامبر هم از خود مردم و مثل اونا بود .
فکر میکنم این بحث کردنها بی فایده هست . چون هم من حرف خودمو میزنم و هم شما نمیخواین از تفسیر های قدیمی دست بکشین .
فقط یه سوال؟
آیا خودتون حاضرین ....
بیخیال منصرف شدم
در هر حال متشکرم که پستهای منو خوندین و از دستم عصبانی شدین.
کاش به جای اینکه جوونها برن دنبال تاپیک های ازدواج و دختر و پسری ، یه سری هم به این دست تاپیکها میزدن.
مگه خدا خودش تو قران نمیگه که من پیامبری اوردم که مثل خودتونه ؟ اگه قرار بور پیامبر خیلی متفاوت و دور از مردم عادی باشه که ...
بله انا بشرمثلکم ولی با یک فرق که یوحی الی
اگر بشر مثلکم شما هم فردا لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی بروید
این معنای انا بشر مثلکم است
اما
پیامبر برای ازدواجهایشان دلایلی داشتند
که از جمله محبت بود مثل ازدواج با حضرت خدیجه
و بعضی نیز برای مصلحت اسلام بود اگر کسی بگوید در این زمینه به زنان ظلم می شود می گوییم
اولا: زنان با میل خودشان وعلاقه فراوانی که با پیامبر داشتند با ایشان ازدواج کردند
وثانیا :همین مصلحت اندیشی باعث شد که زنان پیامبر بعد از ایشان ازدواج نکنند مصلحت اسلام بر همه مصالح مقدم است و اگر چه در اینجا نیز همسران پیامبر می داستند بعد از ایشان نمی توانند ازدواج کنند وبا علم به این موضوع حاضر به ازدواج با پیامبر شدند
واگر کسی بگویددر حق پیامبرظلم شده می گوییم:
اولا : پیامبر همه ازدواجهایش از نوع مصلحتی نبوده بلکه نوع محبت و عاطفه نیز درهمسران با وفایی مثل حضرت خدیجه و ام سلمه و ...بوده است .
ثانیا : پیامبر برای مصلحت اسلام بدترین ظلها را برای خودشان و اهل بیتشان قبول کردند واین که در مقابل انان ظلمی نیست، حضرت علی برای مصلحت اسلام همسرشان را به نحو غریبانه ای فدا کردند در کربلا بهترین گلهای آل محمد برای مصلحت اسلام فدا شد ، این چه حرفی است که به پیامبر با این ازدواجها ظلم شده ، این ظلم(در صورت بودنش که شما مدعی هستید وما انکار می کنیم) اگر برای مصلحت اسلام باشد در مقابل آن ظلمهایی که از مسلمات تاریخی است کاهی در مقابل کوه است واین واضح است
اگر کسی بگوید که اگربعضی ازدواجهااز روی عاطفه بوده وبعضی دیگر از روی مصلحت ، چطور پیامبر بین اینها عدالت بر قرارمی کرده ؟همان جواب آقا رضا را می دهیم یعنی ما پیامبر را با خودمان مقایسه نکنیم
و جواب انا بشرمثلکم نیز همان جوابی است که اول عرایضم خدمتتان عرض کردم
والسلام
خدا نگهدار تان باشد
شما که هر چی میدونستین گفتین ، دیگه مگه چیزی هم واسه جمع بندی میمونه ؟
[=Century Gothic]با سلام
خیر جناب نکیسا [=Century Gothic]اینطور [=Century Gothic] که میفرماید نیست !!
بنده کاملاآمادگی دارم که جواب شبهات شما را با بضاعت کم علمی که دارم بدهم !
اما شما هم باید قول بدهید که علم را جای گزین احساسات کنید !!
مگه خدا خودش تو قران نمیگه که من پیامبری اوردم که مثل خودتونه ؟
اگه قرار بور پیامبر خیلی متفاوت و دور از مردم عادی باشه که ...
[=Century Gothic]دقیقا شما اینجا را درست متوجه نشدید که منظور چیست
سخن شما از بیخ اشتباست !!
به شما در ادامه ثابت خواهیم کرد
در ضمن نوشتن تاریخ و دونستن تاریخ یه چیزه و تفسیر و تشریحش یه چیز دیگه هست.
تاریخ فقط حقایق رو با یه کمی تحریف بیان میکنه اما تشریح و علت یابیش با خود آدمهاست .
[=Century Gothic]خیر تاریخ نیاز به تفسیر ندارد!!
تاریخ درست نیاز به تحقیق دارد آنهم آگاهانه
من هیچ قصد و غرضی از نوشته هام ندارم .
و داریم مثل چند تا دوست تو این تاپیک با هم بحث میکنیم .دلایل شما برای ازدواج های پیامبر برای ادمهایی که تو این دوره زمونه زندگی میکنن ، قانع کننده نیست .
[=Century Gothic]بله دقیقا درست میفرماید دلایل برای بعضی از جوانهایی با تیپ فکری که بنده میشناسم قابل قبول نیست و هیچ وقت نخواهد بود !
اما فراموش نکنید در مورد پیامبر ص و زنانش ادعاهای اثبات نشده فراوانی است و به جرأت میتوان گفت بیشتر به بحثهای جدلی پرداخته میشود و از شاخصهای مطالب مستدل و علمی محروم است
چون در تاریخ، تمامی زوایای زندگی شخصی پیامبر(ص) بیان نشده و گزارشات چندانی از حریمهای خصوصی در خانه و خانوادۀ ایشان در دست نیست، قضاوت پیرامون برخی ابعاد رفتارهای رسول الله(ص) در برخورد با همسران دشوار است. مثلاً چون پیامبر(ص) به واسطه حیا، اهل بیان كردن امور خصوصی زندگی زناشویی نبوده در روابط دو نفره با همسران، فرد دیگری نیز حضور نداشته است، نمیتوان بهطور كامل و قطعی، در مورد برخی گزارشات از درون منزل ایشان قضاوت كنیم
شما با استناد به تفسیر خویش از برخی آیات، به داوری شخصیت و رفتار پیامبر اسلام(ص) نشسته اید اما نمیتوانید این نکته را انکار کنید که دین یک نظام و مجموعه میباشد و برخورد گزینشی، انتزاعی و سودجویانه با آموزههای اسلامی (بلکه هر آئین و مکتب دیگر)، برخوردی ناجوانمردانه و قضاوتی غیر منصفانه و ناعادلانه است.
اگر، آیات قرآنی را به عنوان شاهدی بر ادعاهای خود میآورید نباید فراموش کنید که همین آیات، دوری آن حضرت از هرگونه هوی و هوس را از جمله در آیه شریفه «و ما ینطق عن الهوی»[1] فریاد میزنند.:Sham:
همین آموزههای دینی، پیامبر را معصوم و هرگونه رجس و آلودگی را از وی دور میداند[2] و ایشان را اسوهای نیكو برای همگان توصیف میكند.[3]:Sham:
خداوند به صراحت وی را دارای خلق عظیم معرفی مینماید.[4]:Sham:
در همین آیات مورد استناد، به علیم و بصیر بودن خداوند و اینکه هیچیک از اعمال و رفتار ایشان از خداوند عالم پوشیده نیست، تأکید شده است.
خداوند به صراحت به پیامبر هشدار میدهد که اگر سخنی دروغ و استنباطی باطل از دین نماید که با رسالت الهی او در تنافی باشد بهشدت با او برخورد نموده و رگ قلبش را قطع میکند و در این امر مسامحهای نخواهد کرد. [5]
حال چگونه ممکن است پروردگار، رسولی را متولی تربیت و دعوت بشریت به پاکی، طهارت و صداقت قرار دهد که [=Century Gothic]جای تردیدی در ازدواجهای او باشد و او در مقابل این رفتارهای پیامبرش سکوت و مصالحه کند؟!
[=Century Gothic]1[=Century Gothic]) ابن ابیالحدید معتزلی؛ شرح نهجالبلاغه، مصر، داراحیاء الکتب العربیه، 1378ق.
[=Century Gothic]2[=Century Gothic]) ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد؛ اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج اول، 1417ق.
[=Century Gothic]3[=Century Gothic]) ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
[=Century Gothic]4[=Century Gothic]) ابن سعد، محمد؛ طبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بیتا.
[=Century Gothic]5[=Century Gothic]) ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
شما چون همش دور و برتون روحانی و افراد مذهبی هستم ، از عامه مردم دور هستین .
[=Century Gothic]خیر با نگاهی به محل زندگی بنده متوجه میشوید که اشتباه میکنید !
در زمانی هم که در ایران بودم با این جماعتی که از ان سخن میگوید کاملا سرو کار داشتم چه دانشگاه ..چه کوچه و خیابان و چه مکانهای ورزشی و ...!..!!
میخواین یه امتحانی بکنین. یه روز برین با یه بچه دبیرستانی یا یه دانشجو از سطح متوسط یا یه کارگر یا یه کارمند در مورد این موضوع حرف بزنین.ببینین جواب شما قانعش میکنه؟من میتونم جواب اونا رو با زبون خودشون بدم اما وای به روزی که بگندد نمک.
[=Century Gothic]ان کسانی که شما از آنها سخن میگوید کسانی هستند که به جرات بارها به خود بنده ثابت شده ,که ای کاش بدون علم اظهار نظر نمیکردیم !!
اما ن از خواندن یک کتاب تاریخی درست!!
امان از یک شناخت درست مذهبی و ..........!!
متاسفانه از مشکلاتی که ما با آن دست به گریبان هستیم ادعای بیجا از سوی افرادی است که چیزی نمی دانند، در هر علمی به عالمش رجوع می کنند الا علوم دینی که خود را متخصص دانسته و حق اظهار نظر برای خود را قائل می شوند![=Century Gothic]
در حالی که اگر در علوم دیگر اظهار نظر کنند شاید تنها عاقبت سوء که گریبانگیرشان شود ضرر دنیوی باشد.
اما اظهار نظر بیجا و حکم بغیر ما انزل الله در مسائل شرعی عاقبتش جهنم است. :Sham:
چنانچه از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است که:[=Century Gothic]
المفتی علی شفیر جهنم![=Century Gothic]:Sham:
[=Century Gothic]1- عن مولانا الصادق علیه السلام: [=Century Gothic]
أَنْهَاكَ عَنْ خَصْلَتَيْنِ فِيهِمَا هَلاكُ الرِّجَالِ أَنْهَاكَ أَنْ تَدِينَ الله بِالْبَاطِلِ وَتُفْتِيَ النَّاسَ بِمَا لا تَعْلَمُ.[=Century Gothic]
از دو خصلت که هلاک اشخاص در آن است تو را نهی می کنم. یکی اینکه دینداری به باطل کنی و دیگر اینکه به آن چیز که نمی دانی به مردم فتوا بدهی.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]2-عنه علیه السلام: [=Century Gothic]
إِيَّاكَ وَخَصْلَتَيْنِ فَفِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَدِينَ بِمَا لا تَعْلَمُ.[=Century Gothic]
از دو خصلت برحذر باش که هر کس هلاک شد از آن جهت بود. بپرهیز که با نظر خودت به مردم فتوا بدهی یا به آنچه نمی دانی دینداری کنی.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]3- عن مولانا الباقر علیه السلام: [=Century Gothic]
مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلا هُدًى لَعَنَتْهُ مَلائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَمَلائِكَةُ الْعَذَابِ وَلَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ.[=Century Gothic]
کسی که بدون علم و هدایت به مردم فتوا بدهد فرشتگان رحمت و عذاب او را لعنت می کنند و گناه آنکه به فتوای او عمل کند نیز بر عهده اوست.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]4- عنه علیه السلام: [=Century Gothic]
مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَمَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا الله أَعْلَمُ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَنْتَزِعُ الايَةَ مِنَ الْقُرْآنِ يَخِرُّ فِيهَا أَبْعَدَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالارْضِ.[=Century Gothic]
آنچه می دانید بگویید و آنچه نمی دانید بگوید خدا داناتر است. همانا مردی آیه ای از قرآن را بیرون می کشد(تا به دلخواه خود تفسیر کند)و از این رو به فاصله ای دورتر از بین آسمان و زمین سرنگون می شود.[=Century Gothic]
[=arial]5- عن مولانا الصادق علیه السلام:
[=arial]لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَهُوَ لا يَعْلَمُهُ أَنْ يَقُولَ الله أَعْلَمُ وَلَيْسَ لِغَيْرِ الْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذَلِكَ.
[=arial]وقتی عالم درباره چیزی سوال می شود و آن را نمی داند باید بگوید خدا داناتر است و غیر عالم نباید این را بگوید..(یعنی کسی که عالم نیست صراحتا باید بگوید نمی دانم)
[=arial]6- عنه علیه السلام:
[=arial]إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ عَمَّا لا يَعْلَمُ فَلْيَقُلْ لا أَدْرِي وَلا يَقُلْ الله أَعْلَمُ فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً وَإِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لا أَدْرِي فَلا يَتَّهِمُهُ السَّائِلُ.
[=arial]اگر مردی از شما درباره چیزی که نمی داند سوال شد باید بگوید نمی دانم و نگوید خدا داناتر است، تا در دل رفیقش شک قرار گیرد، و اگر کسی که سوال می شود بگوید نمی دانم سوال کننده نباید او را متهم کند.
[=arial]7-سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلام) مَا حَقُّ الله عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَيَقِفُوا عِنْدَ مَا لا يَعْلَمُونَ.
[=arial]زارره می گوید از امام باقر علیه السلام سوال کردم که حق خدا بر بندگان چیست. فرمودند اینکه آنچه می دانند را بگویند و از آنچه نمی دانند باز ایستند.
[=arial]8- عن مولانا الصادق علیه السلام:
[=arial]إِنَّ الله خَصَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ أَنْ لا يَقُولُوا حَتَّى يَعْلَمُوا وَلا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا وَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى الله إِلا الْحَقَّ وَقَالَ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ.
[=arial]خدا بندگانش را به دو آیه از کتابش اختصاص داده، اینکه تا نمی دانند نگویند و آنچه نمی دانند را رد نکنند. و خدای عزوجل گفته که آیا از ایشان پیمان گرفته نشد که جز حق بر خدا نگویند؟و گفت بلکه چیزی را تکذیب کردند که به علمش احاطه نداشته و از تاویلش خبر ندارند.
[=arial]9- عَنِ ابْنِ شُبْرُمَةَ قَالَ مَا ذَكَرْتُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهما السَّلام) إِلا كَادَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ الله (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه) قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَأُقْسِمُ بِالله مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلَى جَدِّهِ وَلا جَدُّهُ عَلَى رَسُولِ الله (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه) قَالَ قَالَ رَسُولُ الله (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه) مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ وَمَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَهُوَ لا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَالْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ.
[=arial]ابن شبرمه می گوید که حدیثی را از امام صادق علیه السلام شنیدم که هر زمان به یاد می آورم نزدیک است قلبم شکافته شود. فرمودند که حدیث کرد پدرم از جدم رسول الله ابن شبرمه گفت و قسم به خدا که پدرش بر جدش و جدش بر رسول الله دروغ نبست، فرمودند که رسول الله فرمود که کسی که به قیاس ها عمل کند هلاک شده و هلاک کرده است، و کسی که به مردم بدون علم فتوا دهد در حالی که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه نمی شناسد هلاک شده و هلاک کرده است...
شاید جواب من در مورد افراد عادی درست بوده باشه ، اما اینو باید در نظر بگیرین که ما داریم به سوال افراد عادی جواب میدیم و پیامبر هم از خود مردم و مثل اونا بود .فکر میکنم این بحث کردنها بی فایده هست . چون هم من حرف خودمو میزنم و هم شما نمیخواین از تفسیر های قدیمی دست بکشین .
[=Century Gothic]باز اشتباه خودتان را تکرار کردین و مهم تر آنکه به زور میخواهید حقیقت هم گردن بزنید
فقط یه سوال؟آیا خودتون حاضرین ....
بیخیال منصرف شدم
[=Century Gothic]چرا بیخیال !!بگوید سخنتان را!!
ما حاضریم بفرماید در خدمتیم
در هر حال متشکرم که پستهای منو خوندین و از دستم عصبانی شدین.کاش به جای اینکه جوونها برن دنبال تاپیک های ازدواج و دختر و پسری ، یه سری هم به این دست تاپیکها میزدن.
[=Century Gothic] خوب است که شما پاسخ دهید که آیا ازدواج با 11 همسر که 9 مورد آن به صورت همزمان بوده و این تعدد همسران درسن 54 تا 61 سالگی آن پیامبر رخ داده و از میان آنها فقط عایشه دختری باکره بوده و برخی از آنان در زمان ازدواج بیش از 50 سال داشتهاند (آن هم زن 50 ساله آن منطقه جغرافیایی که بسیار مسنتر از زنان مناطق معتدل و یا سردسیر بودند) و از همسران قبلی خود دارای چندین فرزند بوده و برخی دیگر، بیش از 2 بار ازدواج نموده بودند چه نفعی برای پیامبر داشته
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
[=century gothic]
و اما سخن آخر ..
[=century gothic]
در مجموع باید گفت که حتی غیر مسلمانان هم اذعان دارند که شخصیت و کمالات ویژه پیامبر(ص) از او الگویی تمام عیار ساخته است.
چه رسد به مسلمانان که اعتقاد به عصمت ایشان از گناه داشته و باور دارند که او؛ حتی مکروه را انجام نمیداده و از میان دو مباح، آنچه مصلحت بیشتری دارد را انتخاب میکرده است.[1]
لذا تعدد همسران، از سوی کسی که تمام هستی خود را در راه اعتلای پاکی و طهارت و در اسلام صرف نموده، جز در ادامه همین مسیر قابل تفسیر نیست،[2]
و بنابر آیات سوره تحریم و شواهد تاریخی، نهتنها موجب آسایش پیامبر نبود؛ بلکه رفتارها و گفتارهای برخی همسران، موجبات آزردگی و رنجش خاطر حضرت را فراهم ساخت.
عصاره آنچه تاکنون پیرامون فلسفه تعدد زوجات رسول الله(ص) گفته شد این است که برای بررسی هر مسأله و پاسخ به هر شبههای، ناگزیر هستیم خود را در همان اوضاع و احوال قرار دهیم.
:Sham::Sham: مقایسه تعدد زوجات در زمان پیامبر که دارای اغراض و کارکردهای خاص خود بود با تعدد زوجات در زمان حاضر صحیح نمیباشد.:Sham::Sham:
راحتتر شدن زندگی در عصر جدید، مشکلات و سختیهای زندگی زناشویی را بسیار تقلیل داده است.
امروزه، هر یک از زن و مرد به راحتی میتوانند مشکلات خود را مرتفع کنند. بهگونهای که ازدواج و تشکیل خانواده بیش از آنکه برای حمایتگری باشد، به منظور ارضای قوای شهوانی است.
این در حالی بوده است که فقر و مشکلات فراوان که حتی موجب میشد از ترس آنها، فرزندان خود را بکشند، و نیز جنگهای پیدرپی و دشواریهای زندگی عصر جاهلیت، قابل مقایسه با وضعیت کنونی نبوده است.
این عوامل سبب میگردید تا ازدواج بیش از هر چیز، جنبه حمایتگری داشته باشد تا ارضای جنسی.
پیامبر اکرم(ص) با وجود مشغلههای فراوان خود همچون زمامداری حکومت نوپای اسلامی که با تهدیدهای فراوان از جمله بروز 84 جنگ روبهرو بود و در بسیاری از آنها شخصا حضور داشت، نمیتوانست از سختیهای سرپرستی و حمایت از همسران به دور باشد و صرفا با انگیزههای[=Century Gothic]اخلاقی نادرست [=century gothic] ازدواج کند.:Sham:
باید در نظر داشت که محمد از سن 25 سالگی تا 50 سالگی به یک زن، راضی و قانع بود و تا هنگامی که خدیجه زنده بود، زن دیگری نگرفت.:Sham:
همچنین باید گفت که ارتقای جایگاه زن و بهبود چشمگیر نحوه نگاه به ازدواج در دوران صدر اسلام و پس از آن، ناشی از مدیریت و رهبری رسول اکرم(ص) بوده است که قطعاً ناشی از رفتارها - و نه صرفاً گفتارهای بدون پشتوانه عمل - و به دور از هر گونه تظاهر و عوامفریبی صورت گرفته است.
[] .عابدینی، احمد، پیامبر در خانه، سازگاری، مهربانی، مدیریت، قسمت سوم، پیام زن.
[2] .رسول اعظم (ص): «هیچ زنی را تزویج نکردم و هیچ یک از دخترانم را به عقد کسی درنیاوردم مگر به حق و وحی آسمانی» (عمادزاده، زنان پیغمبر اسلام، ص 302).